همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 35

1214 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Ss گفته:
    مدت عضویت: 1733 روز

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی ،

    سلام خیلی خوشحالم که الان و این لحظه روی این فرکانس قرار دارم ، که همچین مطالبی و میخونم و به صدای استاد گوش میدم ،

    خدا رو بابت تمام لحظاتم شاکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    صدیقه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1968 روز

    بنام یکتای بی همتا

    سلام به استاد خوبم و همه دوستان عزیزم.

    سیزدهمین روز سفرنامه

    استاد خوبم چقدر همه ما به این آگاهی نیاز داریم

    نمیدونم چرا فکر میکنیم که وقتی یه چیزی یاد گرفتیم حتما باید اونو به دیگران هم یاد بدیم.

    چرا سعی نمیکنیم خودمون کامل از اون موضوع سر در بیاریم به نتیجه برسیم بعد شیپور برداریم و همه رو خبردار کنیم

    که البته اگر خودمون آگاهی کامل داشته باشیم نتایج خودشون شیپور میشن.

    من خودم هم خیلی زیاد توی این تله افتادم .

    البته خداروشکر خیلی زیاده روی نکردم که قرار باشه خودم نتیجه های بدی ببینم ولی از زمانی که با این قوانین آشنا شدم به هرکسی که یکم بهم نزدیکتر بوده گوشزد کردم که بیاین و متوجه خیلی چیزیا میشین و قوانین جهان رو یاد میگیرین.

    توی خونه هم سعی میکردم زمانی که شوهرم هست فایلها رو با صدای بلند گوش کنم تا اونم تحت تاثیر قرار بگیره ،هرچند هیچ حرفی بهش نمیزدم مبنی بر اینکه بخوام تغییرش بدم ولی دوست داشتم اونم بشنوه شاید تغییر کنه

    درنهایت نتیجه کاملا برعکس شد و یک روز با عصبانیت بهم گفت صدای این آقا رو وقتی من تو خونه هستم نمیخوام بشنوم .تو اگه میخوای گوش کنی هدفون بذار.

    اونجا بود که فهمیدم من هیچ قدرتی برای تغییر کسی ندارم.

    ولی از این به بعد تمام تلاش خودمو میکنم فقط و فقط برای تغییر خودم.

    و میدونم که این تلاش لااقل باعث رشد خودم میشه .

    ولی اون تلاش نه خودمو رشد میداد و نه دیگران رو.

    استاد با این طرز فکر انگار داریم میگیم نعوذبالله ما از خدا هم داناتریم و دلسوزتر

    چون اگر اون شخص میخواست که زندگیش متحول بشه خدا هدایتش میکرد به راه راست همونجوری که منو هدایت کرد.

    ولی اونی که توی اون شرایط قرار داره ،نتیجه فرکانسی خودشه.حالا من به زووووور میخوام هدایتش کنم به جایی که اصلا در مدارش نیست.

    من از امروز۷/۲۵/ متعهد میشم که تنها تلاشم رو بگذارم روی تغییر افکار و باورهای خودم.

    ممنونم استاد عزیزم این فایل هم پراز آگاهی بود درست مثل همه فایلهای با ارزش دیگه.

    درپناه خدا باشید.

    عاشقتونم❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1959 روز

    بنام پروردگار یکتاو بی همتا

    سلام به استاد عزیز و جویندگان حقیقت

    سیزدهمین برگ سفرنامه :همه ما به یک اندازه به نعمتها دسترسی داریم

    از وقتی این فایلو گوش دادم همینجور مدام صحنه هایی از زندگیم که سعی داشتم دیگرانو تغییر بدم پشت سر هم از ذهنم میگذره. شاید اگه بخوام همشونو بنویسم یه کتاب بشه🤔😆

    از وقتی یادم میاد که مدرسه میرفتم تا یه مساله ای رو حل میکردم اولین چیزی که به ذهنم میرسید این بود که اون مساله رو برای دیگران حل کنم چون من یاد گرفته بودم و تو نظرم اونا نمیتونستن حلش کنن.

    تا بعد ازدواجم که همه تلاشم رو کردم تا همسرم اونچیزایی رو که من بعنوان دین قبول داشتمو قبول کنه. قبول که نکرد هیچ منکرم شد.

    و وقتی هم که با قانون جذب آشنا شدم سعی داشتم تا همه اطرافیانمو قانون جذبی کنم در صورتیکه خودم هنوز هیچ نتیجه ای جز یکمی آرامش نداشتم.

    و این طرز فکر اونقدر تو وجود من قوت داشت که اصلا یه بعد از شخصیتم شده بود و مدام میخواستم دیگرانو تغییر بدم و منجی زندگیشون باشم. حتی قبل از شروع سفرنامه هم زور میزدم همه فامیلمو بکشونم توی سایت. اما از وقتی که شما گفتین

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای اسرار سروش

    فهمیدم که چیزایی که اینجا میشنوم و می بینم و درک می کنم فقط و فقط مال منه. مال من.

    میخوام خودخواه بشم و این آگاهیها رو فقط برای خودم نگه دارم و در موردش با هیچکس حرفی نزنم تا وقتی که از کوزه وجودم آنچه درونم هست بیرون بزنه و نتایجم حرف بزنه.

    چون هر کسی به اندازه من به نعمتها و هدایتهای خداوند دسترسی داره و خدا خودش بهتر میدونه کدوم بنده اش از چه راهی باید به موفقیت برسه. پس به من هییییچ ربطی نداره که کی کِی کجا و چجوری میخواد راه زندگیشو پیدا کنه. خودش میدونه و خدای خودش.

    نمیدونم این چه حسیه که ما پدر و مادرها نسبت به فرزندانمون داریم که مثلا اگه اونا نماز خوان بشن یا نشن ما مسئولیم. خود من چقدددر سر خواندن یا نخواندن نماز با دخترم دعوا کردم. چقدر موقع نماز صبح زور میزدم که بیدارش کنم حتی بعضی وقتها با کتک 🙈🙈 و تازه بعد کلی دعوا و سر و صدا وسط نماز خوابش میبرد.ولی الان چند روزیه که میگم به من چه. اون باید خودش راه خودشو پیدا کنه.

    مثل اینه که یکی سفت و سخت ته چاه نشسته باشه و ما بخوایم بزور اونو از چاه دربیاریم. خب چون ما قانون جاذبه رو فراموش کردیم و میخوام خلاف اون قانون عمل کنیم اولین اتفاقی که میفته اینه که خودمونم میفتیم توی چاه و اگرهم نیفتیم در خوشبینانه ترین حالتش دست و پاهامون زخمی میشه و نمیتونیم تو مسیر خودمون درست حرکت کنیم و از مسیرمون عقب میفتیم.

    و امروز تعهدی دیگر به تعهداتم نسبت به خودم اضافه می کنم که من مسئولیتی در برابر هیچ کس حتی خواهر یا برادر یا همسر و فرزندانم هم ندارم. من فققققط مسئول زندگی خودِ خودخواهم هستممممم ولاغییییررر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    نوید محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1999 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت تک تک دوستای عزیزم استادم و خانم شایسته ی عزیز

    اومدم رد پای خودمو روی این فایل به جا بزارم من خودم وقتی با این مباحث آشنا شدم فکر میکردم میتونم به اطرافیانم اینارو تعریف کنم و اونا هم تغییر کنند بعد من که یه چیزی بهشون میگفتم کلا بر عکسشو میگرفتن یعنی انگار من یه چیزی میگفتم اونا یه چیز دیگه ای میفهمیدن خیلی هم مورد قضاوت قرار گرفتم بروسلی میگه اگه سعی کنید یک عاقل رو راهنمایی کنید او همیشه از شما سپاسگذار خواهد بود ولی اگه یک آدم احمق رو راهنمایی کنید تا آخر عمر از شما متنفر خواهد بود یعنی کسی که نمیاد راه درستو ببینه نمیخواد حرف درستو قبول کنه نمیخواد تغییر کنه مثل سنگ در هاونگ کوبیدنه خیلی از پدرهارو دیدیم که خواستن پسرشونو تغییر بدن خیلی از شوهر ها دیدیم که خواستن همسرشو تغییر بدن خیلی ها خواستن اخلاقای دوستشونو عملکرداشونو تغییر بدن ولی در نهایت دیدیم که قضیه بدتر شده کسی که در مدار موفقیت باشه اگه خودش بخواد اصلا نیازی نداره ما کمکش کنیم یا بخواییم چون جهان و خداوند به اون کمک میکنه من نیازی ندارم کسی منو تایید کنه یا نه با کسی کمک بکنه یا نه چون خدا با منه و خداوند بییییی نهااااایت دست داره برای کمک به من خداوند جهان رو مسخر من کرده و در مورد نعمت ها برای خداوند فرقی نمیکنه به من یه ماشین چند میلیونی بده یا میلیاردی یه خونه ساده بده یا مجلل فرق رو محدودیت رو باورهای من ایجاد میکنه من باید اینو باور کنم درکش کنم من به همون اندازه ای به نعمت ها دسترسی دارم که بیل گیتس داره وارن بافت داره جف بزوزس داره ایلان ماسک داره همه ی ما به یک اندازه به نعمت به ثروت در جهان دسترسی داریم همه ی ما به یک اندازه به این خان نعمت دسترسی دارم باران رحمت اللهی به همه جا داره به یک اندازه میباره اگه میبینیم آب کمه به این دلیله که ظرف کوچکی داریم آب توش کم جمع میشه فکر میکنیم آب کمه اگه ما با یک استکان بریم زیر بارون نهایتا به اندازه استکان حتی اگه سیل از آسمون بباره نهایتا به اندازه همون استکان آب گیرمون بیاد اگه بخواییم زیاد ماهی صید کنیم باید تور بزرگتری داشته باشیم هرچقدر تورمون بزرگتر باشه ماهی بیشتری صید میکنیم ذهن ما همون توره باید به اندازه خواسته هامون بزرگش کنیم اگه میبینیم به یک خواسته ای نرسیدیم به این علته که خودمونو واسه اون لحظه واسه اون خواسته نساختیم خدا کنتور نمیدازه که کم یا زیاد بخواییم هرچی بخواییمو بهم میده وگرنه به این دلیل نمیتونم خواسته های بزرگی داشته باشیم یا اگه داشته باشیم نتونیم بدستشون بیاریم چون از بچگی ذهنمون با یه سری باور های غلط و بدرد نخوووور پررررر شده توسط یه آدم بی رویای بی آرزو و ما اونارو الگوی خودمون قرار دادیم ولی باز خداوند به محض اینکه خواستیم تغییر کنیم یه جور دیگه ای فکر کنیم به مسیر درست هداااایت کرد خدایا شکرت

    نتیجه :ما هیچ وقت نمیتونیم کسی رو در جهت خیر یا بدی تغییر بدیم اگر خودش نخواد ما توانایی تغییر دیگران رو نداریم و اگر کسی خودش بخواد تغییر کنه خداوند از بینهایت طریق کمکش میکنه و باید اینو باور کنیم که رحمت خدا بی نهااایت رحمتش بی نهایته و همه ی افراد به یک اندازه در جهان به نعمت به ثروت به سلامتی دسترسی داره خداوند در نهااااااایت عدالت داره روزی بندگانشونو میده

    خداروشکر که با شما هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سارا سعادتی گفته:
    مدت عضویت: 1754 روز

    سلام….شاید این فایلا من بتونم خیلی خوب درک کنم چون سالیان متمادی کسانی همسفر زندگی من بودند ک خودم را به درو دیوار زدم تا تغییرات دهم همیشه به در بسته برخوردم ولی حالا دیگر نه….حالا دست از تلاش بیخودی برداشته ام….به خاطر خود خود خودم…خیلی خوشحالم….استاد حرفهای شما لحن شما..همه مثل مشعلی در ظلمات تاریکی هستند چون حرفهایتان بوی خدا میدهد…دوست دارم برای همه ……که بیدار شوند و زندگی کنند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    معصومه صبوری گفته:
    مدت عضویت: 1984 روز

    بنام رب تنها قدرت مطلق جهان

    سلام استادارزشمند وبانو مریم جان عزیزم

    سیزدهمین روز سفر پر خیرو برکتم

    یه هفته ای میشه بخاطر تضادهایی که برام پیش اومده نتونستم به سفرم ادامه بدم و جا موندم از این حال و احساس عالی،نمیدونم این تضادها اومدن که از من چی بسازن منی که کانون توجه ام رو بر نکات مثبت زندگیم گذاشتم نمیتونم درک کنم تضادها همش پی همدیگه میان و چند روزیه سردرگمم و هماهنگی این فایل با تضادهایی که برام پیش اومده چیه بخاطر وضعیت سخت کاریم از نظر سلامتی توی شرایط بدی بودم به حدی که نمیتونستم تکون بخورم و درد گردن تمام تاب و توانمو گرفته بودبه حدی که نمیتونستم حتی غذا بخورم ولی باز به لطف الله وبا ایجاد باور سلامتی الان خیلی بهترم خدایا شکرت حالم خوبه و سلامتم و هر روز دارم روی باور سلامتیم کار میکنم .

    استاد جان عزیزم من وقتی با شما اشنا شدم هر کی رو میدم و توی خانواده و هر جای دیگه معرفیتون میکردم و میگفتم بابا بیایید اینجا زندگیتون عوض میشه استاد عباسمنش فلانه بهمانه بخدا حالتون خیلی خوب میشه هی توضیح میدادم و خودم میکشتم تا یه چیزی برسونم بهشون 😓😓دریغ از اندکی تامل

    اما وقتی متوجه شدم که نباید در مورد این اگاهها چیزی بگم و اون موقع کامل شیر فهم شدم که دارم چیکار میکنم اینم بخاطر عدم درک من از قانونه

    یاد گرفتم که من ناتوانم از تغییر دادن دیگران اولش برام درک این جمله خیلی سخت بود مقاومت داشتم پس این حس انساندوستی چی میشه ما باید به همدیگه کمک کنیم و اصن عذاب وجدان داشتم 🤣🤣🤣ولی قانون یه چیزه دیگه است من با تغییر دادن خودم ساختن ورژنی بهتر از خودم میتونم به دیگران کمک کنم اوله اوله اوله هر چیزی خودمم

    من فقط میتونم زندگی خودم رو تغییر بدم و هیچ تغییری در زندگی دیگران حتی اگه عزیزترین کس منم باشه مگه اینکه خودش بخواد تغییر کنه وزندگی عالی برا خودش بسازه

    من وقتی میتونم از زندگیم لذت بیشتری ببرم و خوشبختی رو تجربه کنم که بپذیرم نمیتونم زندگی کسی رو تغییر بدم و ناتوانم چون طبق قانون جهان هستی هر کس در هر زندگیی که هست بخاطر باورها و فرکانس های خودشه حالا چه خوب چه بد پس تنها خودش عامل بدبختی و خوشبختی زندگی خودشه

    وقتی که نگرانم از زندگی عزیزانم و تلاش میکنم که زندگی اونو به سمت بهتر بودن هدایت کنم در حال شرک ورزیدن هستم این کار من نشون میده که باور ندارم هر کس هر جایی که هست جای درستش همونجاست

    من میپذیرم که تسلیمم در مورد تغییر دادن دیگران .

    من باور دارم همه ما به یک اندازه به منبع ثروت و کان نعمت دسترسی داریم و به یک اندازه به نیروی هدایتگر الهی متصل هستیم.

    من اموختم که طبیعی ترین و خداگونه ترین شیوه زندگی اینه که به جای تمرکز بر تغییر دیگران تلاش کنم تا با تمرکز برانچه که منو بیشتر توی احساس خوب نگه داره ونگه داشتن این احساس خوبم منو به سمت اتفاقات و شر ایط بهتر هدایت میکنه و من وقتی به این شیوه زندگی میکنم نشون میدم که عدالت خداوند رو باور کردم که هر کس با باورها فرکانسهای خودش خالق زندگی خودشه

    اموختم تضادها اومدن که خواسته های جدید من شکل بگیرن و فرصتی هستن که به اهدافم جهت بدم

    وتضادهایی که این چند روزه برام پیش اومده باعث شده که در حجم کارامو کمتر کنم و بیشتر روی باور سلامتیم کار کنم وتسلیم باشم وبه جای این همه با سرعت رفتن کمی مکث کنم و اجازه بدم خداوند هدایتم کنه خدایی خدا خیلی ظریفو اروم کارامو که درگیرشون بودم توی این مدته ردیف کرد واقعا در زمان و مکان مناسب رو خوب درک کردم خدای عزیزم سپاسگزارم

    استاد عزیزم برای به اشتراک گذاشتن این اگاهیهای ناب خیلی ازتون سپاسگزارم خییبلی دوستتون دارم

    واقعا تضادهایی که برام پیش اومد با تغیبر نگاهم خیلی چیزا برام مشخص شد خدایا ممنونتم

    حالم خوبه خدایا مرسی

    😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مصطفی حسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 2116 روز

    به نام خداوند بخشنده وثروتمند

    خیلی موضوع مهمیه و فراره این داستان ..ما دوست داریم به همه کمک کنیم الخصوص افراد نزدیک به خودمون اما به قول استاد قوانین که برای ما تغییر نمیکنه ..قوانین بدون تغییره باید هزاران بار میلیارها بار بگیم به خودمون که :: خداوند به همه به یک اندازه نزدیکه و اگه هرکسی بخواد هدایت میشه…یه تجربه از خودم اینه که اون اوایل که با استاد اشنا شده بودم بودم همش به خانمم میگفتم نه فلان چیز رانگو فلان کار رانکن فلان فیلم را نبین و… ولی اغلب ته اش ناراحتی پیش میامد تا اینکه درک کردم به خودم گفتم من نمیتونم ..من تسلیمم …من نمیتونم کسی را به اجبار تغییر بدم چه از نوع خوبش چه از نوع بدش…دیگه بی خیال شدم اصلا کاری نداشتم و سعی میکردم با تکنیکهای که از استاد یاد میگرفتم موضوع را عوض کنم و تپام انرژی را گذاشتم رو تغییر خودم ..یک مدت که گذشت همسرم بهم گفت خوشبحالت همیشه شاد وسرحالی منم گفتم تو هم میتونی به این حال برسی ..یک مدت دیگه گذشت تا فایل های روز شمار تحول زندگی من شروع شدیروز که خونه بودم فایل استاد را داشتم میدیدم خودش خواست که ببینه براش ارسال کردم و چند ساعتی طول نکشید که زنگ زد بهم دیدم با اشک میگه چقدر عالی بود این فایل ..من یک عمر خدا را جوره دیگه دیده بود و شروع کرد به ادامه و الان هر روز باهم نگاه میکنیم و شبش در مورد فایل و صحبتهای استاد و آگاهی های ناب صحبت میکنیم از خدا ممنونم که یکی از خواسته هامو اجابت کرد بدون اینکه من بخوام کاری بکنم براش…همیشه دوست داشتم این مسیرو با هم ادامه بدیم اما قوانین را هزاران بار تکرار کردم و فقط روی خودم کار کردم به قول استادم ما در جهانی زندگی میکنیم که کبوتر با کبوتر باز با باز است ..تمام اون آگاهی های که تا الان درک کردم را دارم یواش یواش نمودار های عینیشو میبینم تو زندگیم ..استاد جونم حرفهاتو باید با طلا نوشت عاشقتم ..خدایا شکرت که استاد شد دستان خداوند برای من و زندگیم ..خدایا شکرت که از زبان استاد داری باهام حرف میزنی ..خداجون عاشقتم برا این قوانین بدون تغییرت ..سپاس گذارم 🌷سپاس گذارم🌷 سپاس گذارم 🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    محیا گفته:
    مدت عضویت: 1999 روز

    سلام به پروردگار هدایت کننده به راه راست💕

    سلام به استاد عزیزم💙

    سلام به مریم خوبم❤️

    سلام به دوستانم💚

    ممنونم از مطالبی که در هرکدام از فایل ها مطرح میشه.

    هر کدومشون به تنهایی می‌تونه کلید یه مسئله ای برای ما باشه که ممکنه مدتی معظلمون شده باشه و چقدر گشودگی به آگاهی های جدید لذت بخشه .

    من بارها به درس فایل امروزم رسیده بودم.

    تا همین سال پیش خیلی ظلم ستیز بودم،الانشم باید مراقب خودم باشم که جوگیر نشم.

    تجربه ای که دارم مربوط به کسی بود که از طرف افراد دیگه مورد بی احترامی و توهین قرار می‌گرفت شرایط ایشون برای من ناراحت کننده بود،با‌من‌ دردو دل میکرد، ازش پشتیبانی کردم، ازش خواستم تغییر رویه بده و حداقل اون محل رو ترک کنه،من گاها از آزار دیدنش برافروخته میشدم و ممکن بود چند ساعت احساسم درگیر باشه میخواستم اجازه نده که‌آزارش بدن و مورد بی احترامی قرار بگیره.

    تا اینکه تازگی متوجه شدم ایشون همون رویه رو داره و به من گفت که تو باعث شدی من با اونها درگیر بشم ،من راضی هستم.

    اونجا فهمیدم که تازه کجای کارم..

    خیلی به فکر رفتم ،یه لحظه به خودم گفتم میشه به من بگی به تو چه ارتباطی داره ،انگار ایشون که از مسئله شون رضایت کامل دارن.

    چون با آموزه های استاد و قبلترم با مدارها آشنا شدم،متوجه شدم چرا زمان و انرژی خودم رو باید جایی صرف کنم که هیچ نتیجه ای ندارد و از همه مهمتر ایشون اصلا در رابطه با این موضوع

    به استیصال نرسیدن

    خسته نشدن،

    وقتش نشده بیدار بشه

    شاید مثلا از تعریف کردن و مظلوم نمایی لذت میبره.

    واقعا نمیدونم…

    اما من

    همون انرژی که باید برای تغییر خودم بذارم رو دارم دور میریزم.

    در گذشته م اینجور بودم که اگر من به یک آگاهی میرسیدم باید خب اینو به همه اعلام میکردم و دنیا رو باهاش بیدار میکردم.

    تا به خودم گفتم عزیزکم، میشه نقشتو بدونم ؟

    میشه بری کنار و بذاری خدا خودش بیاد برا مخلوقاتش خدایی کنه؟

    همون طور که خودت هم نسبت به بی نهایت آگاهی که در جهان وجود داره ناآگاهی

    آماده پذیرشش نیستی

    آماده دریافتش نیستی

    اصرار رو رها کن ،دست از لجاجت بردار.همه رو ببین ،شرایطشونو ،

    اما قضاوتشون نکن ،احترام بذار به انتخابشون.

    حتا ممکنه ایشان که هنوز جریان و روال گذشته شون رو دارن بزودی آگاه بشن و از تمام مردم هم جلو بزنن .

    چرا فکر میکنی قدرت تغییر عالم رو داری؟

    دسترسی تمام ما به منبع انرژی کائنات درهرآن و هر لحظه ست .

    به اندازه دسترسی ما به اکسیژن که اگر جلوی بینی و دهان خودمونو رو نگیرم امکان تنفس هست.

    وقتی کسی گرسنه نشده چجوری می‌خوام قانعش کنم و بهش بچسبم که باید الان چیزی بخوری ،اون میل نداره،اگر بخوره هم ممکنه بالا بیاره ،نمیتونه هضمش کنه،چرا باور نکنم که هرکس یک چراغ هدایتگر توی قلبش داره که خدا براش قرار داده؟

    خب فهم این موضوع برای من به اتلاف انرژیم کمک می‌کنه.

    اینکه زندگی کنم و اجازه بدم بقیه هم انتخاب خودشون رو داشته باشن.

    الان من خودم در محیطی زندگی میکنم که در کنارم انسانهای بسیار نازنینی هستن ،اما ابدا به این آگاهی‌ها مشتاق نیستن ،منم فایلهای استاد رو بدون‌ هندزفری گوش نمیکنم.

    هم محیط خونه م، هم همکارانم سرکار .

    تجربه شو دارم که مورد تمسخر واقع شدم.

    من سکونی و آرامشی که سراسر وجودمو با این آموزه ها سرشار می‌کنه با چیزی عوض نمیکنم و همین.

    خب حالا من بیام جلوی بقیه با صدای بلند گوش بدم ،با اونها بجنگم وقت بذارم ،که متقاعدشون کنم.

    چی میشه؟

    هم احساسم بد میشه ، هم اونها رو ناراحت میکنم.

    و طبق مدارها از خواسته هام دور و دورتر میشم.

    و از هدفم که حال خوب برام مهم ترینه می مونم.

    تا قبل این نا آگاهانه نقش خدایی برای خودم قائل بودم ،حال اونکه خداوند هم اونقدر صبوره که اجازه میده افراد انتخاب و اختیار خودشون رو داشته باشن.

    مشابه این چنین رفتارهایی رو ‌در مادرها ی زیادی هم دیدم که کنترل گری بسیاری رو درس خواندن و سایر عادتهای بچه هاشون دارن ،با لجاجت و دعواهای مداوم از قاطعیت خودشون کم میکنن ،رابطه با فرزندشان خراب میشه و اهمیت موضوع ازبین میره.

    تمام ما در هر لحظه به بهترین کاری که از دستمون بر میاد مشغولیم.

    سرعت پیشرفت و هدف هر کس و جایگاه هرکس هم قابل تغییر هست.

    من برای تغییر باور های خودم چقدر دارم وقت میذارم خیلی اوقات عاجز می مانم و از اشتباهات تکراریم متعجب میشم و بازم خودم رو میپذیرم ،حالا این خودم هستم .چطور میتونم بقیه رو تغییر بدم که کوچکترین قدرتی درش ندارم.

    بله اگر اونقدر بر خودم متمرکز شدم که تغییرم علاوه بر خودم بقیه رو هم شگفت زده کرد ،میتونم الگوی خوبی باشم.

    بعلاوه الآنم الگوهای نازنین کمی در جهان نبودن و نیستن ولی عده ی کمی هستن که به سفر تغییر تن میدن.

    چرا به خودم اجازه میدم بجای اینکه هر لحظه و هر آن مشاهده گر خودم باشم قضاوت گر بقیه بشم ،حال اون که شاید چیزی که تو از دیگری میبینی نسخه ی بهبود یافته ی دیروزش باشه.

    پس بهش اجازه بده مسیرش رو بره و تکامل پیدا کنه .با دخالت ها و صحبتهات فقط از آگاهی هر لحظه ت دور میشی.

    اون بخش از صحبتهای استاد رو بسیار دوست داشتم که دستهای بیشمار خداوند خواسته ی فرد رو بهش می‌رسونه حتا اگر ما نباشیم.

    و واقعا ما نقشی بر سرنوشت دیگران نداریم.

    اتمهای کربن الماس هم برای اینکه درجه خلوص برسن زمان لازم دارن.

    وتعریف درستی از زندگی طبیعی :

    اینکه روند طبیعی جهان ثروتمند بودن ,سلامت بودن و بهره مندیه.

    اگر این چنین تجربه ای رو در حال حاضر نداری بی شک درونت رو کندوکاو کن و زمان بذار که بینهایت ارزششو داره.

    استاد خوبم دوستتون دارم ممنونم🙏💕

    به صبورتر شدن ،پذیراترشدن و آگاه‌تر شدنم کمک کردین.

    ممنونم برای چشمهای تازه ای که بهم دادین…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  9. -
    زهرا راد گفته:
    مدت عضویت: 1832 روز

    به نام مهربان ترین

    روز ۱۳دهم سفرنامه

    به لطف خدای مهربانم وقت آزاد دارم تا بتوانم بیشتر روی خودم کار کنم.

    این فایل هم مثل هر فایل دیگه ای که گوش کردم معرفتی جدید در من ایجاد کرد با سپاس از استاد عزیزم .

    وقتی فکرشو میکنم کاملا با تجربیات من این صحبت ها می خونه گاهی وقت ها دایه ی مهربان تر ز مادر میشدم و ساعت ها با کسی در مورد خوب بودن و تلاش برای عالی شدن صحبت میکردم و آخر با یک جمله ی گوهر بار از طرف مقابل که اصلا حرفهاتو نشنیده می فهمیدم که بسه دیگه .

    حرف های قشنگ و زیبا خیلیهامون بلدیم ولی به قول استاد چیکار کردی که اگه کسی بخواد بهت نگاه کنه ببینه از همون حرفهایی که میزنی، چه چیز ها بدست آوردی .آره حرف تا عمل فاصله بسیار است .واقعا چقدر عالیه وقتی در سکوت به عالیترین مرتبه ها رسیدی و بعد دیگران از این جایگاه تعجب میکنند و میپرسن چیکار کردی به این موفقیت ها رسیدی؟و اون وقته که شروع میکنی و مسیر رو براشون به اندازه ی اشتیاقشان روشن میکنی.

    چن وقته پیش همین مورد برام پیش اومد دختر خاله ای دارم که در سن ۱۵ سالگی ازدواج کرده بود و ۲تا بچه داشت که دخترش و هم عروس کرده بود و نوه داشت درسش در حد ابتدایی بود شنیدم فقط داره درس می خونه. تا اینکه چن وقت اخیر فهمیدم دیپلمش گرفته باشگاه ورزشی زده و در شهرمان مسئول ورزشهای همگانی شده .با خودم گفتم آفرین در سکوت کارشو انجام داد و موفقیت ها یکی یکی براش میان .ازش پرسیدم راهنمایم کن و فقط یه جمله گفت روی هدفت تمرکز کن و به خاطرش نهایت تلاشتو بکن.

    خیلی برام جالب بود اون حتما قانون جذب و میدونسته و چقدر قشنگ عملیش کرده.من فقط تحسینش کردم و خدا رو شکر کردم که نمونه ای عملی در زندگیم دارم. تازگی چن نمونه ی دیگه هم پیدا شدن.

    واقعا هر کسی به خدا و خوان او دسترسی داره فقط کافیه بخواد. این مسئولیت از گردن ما خارجه که بخوایم به کسی کمک کنیم ،ما فقط میتونیم به خودمون کمک کنیم.

    مثل اینکه بخوای به کسی تقلب برسونی، شاید بتونی حتی اون درسو کمکش کنی ولی امتحان دیگه و یا شرایط دیگه پیش بیاد اون هیچ معلوماتی نداره که از پسش بر بیاد. پس باید اون درس لازم رو برای مسیر تکاملش طی کنه. حالا چه با مشکلات که همون تضاد ها هستن چه با سر در گمی هایی که باهاش مواجه میشه. درست مثل خود ما تا در این مسیر قرار گرفتیم .ما میخوایم اون سر در گمی ها ،مشکلات و گیج واگیج بودنو دیگران نداشته باشند و سریع مسیر درست رو سر راهشوراهشون بزاریم یه جورایی میونبر بزنیم.ولی نمی دونیم که این راه حکایت همون پیله ی ابریشمه، که اگه نزاری خودش در زمان مقرر و با سختی بیرون بیاد تو نزاشتی که تکاملش و طی کنه و بمیره .

    چقدر این آگاهی ها رو دوست دارم و به قول استاد دوست دارم برای کسی یا خودم مدام تعریف کنم و از همه بهتر عمل کنم .و حالا که دوستایی پیدا کردم که حرف همو خوب می فهمیم اینجا شده بهترین جا برای گپ زدن و این حرفهایی که بهم حال میدن و باهاش عشق میکنم .

    خدایا شکر واقعا خوشبختی یعنی با تو بودن و بس.

    استاد عزیزم متشکرم .

    مریم عزیزم متشکرم.

    دوستان ارزشمند متشکرم.

    دوستتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    حسین آریان گفته:
    مدت عضویت: 2125 روز

    سلام بر استاد عزیزم و سلام خدمت همه عباسمنشی های دوست داشتنی

    خدایا شکرت که در این.مدار قرار گرفتم و یک شب دیگه با یه فایل دیگه در این مسیر دارم قدم برمیدارم.

    چقد احسال آدم خوب میشه وقتی این آگاهی هارو دریافت میکنه

    چقد زندگی برای انسان لذت بخش تر میشه وقتی قوانین رو میفهمه و بیشتر درک میکنه.

    از خدا میخوام که بهم کمک کنه تا بتونم به این آگاهی ها عمل کنم.

    خدایا شکرت که به این درک رسیدم که همه ما انسان ها به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم

    یاد گرفتم که.من میتونم با موفقیت و پیشرفتم میتونم به دیگران کمک کنم

    یاد گرفتم که کمک کردن به دیگران فقط و فقط به خودم بر میگرده.

    یاد گرفتم که من با کمک به دیگران اگر بخوام اونارو تغییر بدم هم به خودم و هم به اونا لطمه میزنم چون اونها به تضاد نیاز دارن تا بتونن تغییر کنن.

    خدایا شکرت ای خدای مهربان برای این که با این مسیر و با این آگاهی ها آشنا شدم و میتونم قوانین جهان رو درک کنم.

    من در این فایل یاد گرفتم.که در رستوران جهان هستی قرار گرفتم و هر چی که بخوام در این رستوران هست و احتیاجی به کسی ندارم که کمکم کنه و باید قوی باشم و نیازی هم.نمیبینم که به کسی کمک کنم چون همه به یک اندازه به این رستوران و نعمت های فراوان این رستوران دسترسی دارن.

    و من باید فقط و فقط و فقط روی خودم تمرکز کنم و با الگو ساختن خودم به دیگران کمک کنم.

    ممنونم از استاد عزیز و تمام کسانی که در این سایت فعالیت دارن🌸🌸🌸🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: