رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    دانیال سیدمومنی گفته:
    مدت عضویت: 2821 روز

    سلام خدمت شما دوستان و استاد عزیز

    با یک مثال شروع میکنم:

    از اقای موسوی که در تیم ملی والیبال است و پژمان جمشیدی که در تیم ملی فوتبال بوده در دو مصاحبه جدا از هم میپرسند که سن بازنشستگی در رشته شما چند سالگی است. جواب های هردوی انها تقریبا عین هم بود. انها گفتند که: باتوجه به ژنتیک و امادگی جسمانی و سبک زندگی هر فرد بین 32 تا 38 است.

    این که دو ورزش کار در سطح تیم ملی در دو رشته مجزا یک پاسخ به این سوال میدهند یعنی این که همه ورزشکار ها در همه ی رشته ها تقریبا همین نظر و باور رو دارند که حداکثر تا 38 سالگی میتونن درخشان باشند و اصلا چیز دیگه ای وجود نداره و همه این رو به عنوان قانون پذیرفتن و باور کردند که کسی نمیتونه نتیجه متفاوتی بگیره. بنابراین چون این باور رو دارند از سن 38 سالگی دیگه منتظرن که تموم بشه

    و چون باورشون اینه و منتظرشن موقعیت هایی رو تجربه میکنن که این باورشون رو تقویت میکنه. مثلا وقتی دارن تمرین میکنن نفس کم میارن و میگن این در سن من عادی است

    و این تجربه باورشون رو تایید و تقویت میکنه

    و باتوجه کردن به این تجربه های اولیه روز به روز موارد مشابه بیشتری میبینن و بیشتر به این باور ایمان میارن

    و در اخر به این نتیجه منطقی میرسن که دیگه نمیتونن ادامه بدن و باید این ورزش رو کنار بذارن

    و وقتی ازشون بپرسی که چرا ورزش رو کنار گذاستی چندین دلیل کاملا منطقی و درست (باتوجه به باور هاشون ) برات میارن که به این دلایل دیگه باید ورزش رو کنار میذاشتم.

    و از انجایی که این دلایل همه چیز هایی هستند که خود ان فرد و هزاران نفر قبل از او تجربه کرده اند و بر اساس منطق و برهان است شما هم قبول میکنیدو نمیتوانید نقض کنید.

    اما نکته اینجاست که اون فرد و هزاران فرد قبل از او به دلیل باور هایی که دارند اون موقعیت ها رو تجربه میکنن

    و اگر باور های متفاوتی داشتند قطعا تجربیاتشان متفاوت بود

    و از انجایی که تقریبا همه این نوع باور رو دارند

    پس همه هم همین شرایط رو تجربه میکنن

    و چون همه افراد تجربیاتی همسنگ دارند

    ما این رو به عنوان یک قانون میپذیریم و قبول میکنیم که چیزی جز این نمیتواند وجود داشته باشد.

    بهترین مثال در این زمینه راجر بنستر است :

    تا قبل از سال 1954 افراد زیادی تلاش کرده بودند که 1 مایل رو در مدت کمتر از 4 دقیقه بدوند و لی نتوانسته بودند این کار رو انجام بدن.و هر کس که در این زمینه تلاش میکر د و شکست میخورد ناراحت نمیشد چون میگفت هیچ کس نمیتونه این کار رو انجام بده و این باور روز به روز قوی تر شد و به این نتیجه رسیدند که یک انسان از نظر فیزیکی نمیتواند 1 مایل رو کمتر از4 دقیقه بدود و همه این باور رو به عنوان یک قانون پذیرفتند.

    اما راجر بنستر این قانون رو نپذیرفت و باوری متفاوت داشت و توانست 1 مایل رو کمتر از 4 دقیقه بدود در حالی که دیگران میگفتند این امکان ندارد و با این کار باور محدود کننده دیگران را شکست .

    از ان روز 20000 نفر توانستند این کار را انجام دهند. این در حالی است که هیچ چیز هیچ تغییری نکرده است است مگر باور های انسان در این زمینه.

    پس تا زمانی که همه پذیرفتن که دوران اوج یک ورزشکار فقط بین 20 تا 25 سالگی است و در سن 38 سالگی باید از ورزش خداحافظی کرد نتایج متفاوتی به دست نمی اید . و اگر یک فرد باور متفاوتی داشته باشه و این هارو نپذیره نتایج متفاوتی میگیره و مثلا تا45 سالگی در دوران اوج است و از اون پس میگن که دوران اوج یک ورزشکار بین 20 تا 40 سالگی است.

    این نوع باور ها در همه زمینه ها وجود دارد

    مثلا در مورد کنکور تقریبا همه باور دارند که برای این که بتونی در رشته پزشکی قبول بشی حتما باید از سال اول دبیرستان بکوب بخوانی و در سال کنکورت هم اصلا از اتاقت بیرون نیای و همه چیز رو فراموش کنی و حتما در مئسسات مختلف فعالیت داشته باشی و به قول معروف پوستت کنده بشه تا شاید بتونی در رشته پزشکی قبول بشی. و هیچ راهی جز این وجود ندارد.

    اما هرساله افرادی رو داریم که در روستا های دور افتاده و بدون هیچ امکانات خاصی از چند ماه مونده به کنکور شروع میکنن به درس خواندن و موفق به کسب رتبه های عالی و حتی تک رقمی میشن و همه از این نتیجه تعجب میکنند و میگن که اصلا همچین چیزی امکان نداره چون باور های محدود کننده انها این رو براشون غیر ممکن میکنه.

    کسی که چنین موفقیت هایی رو بدست میارن برگ برنده ای دارن که خیلی ها اون رو ندارن. اره انها باور های نادرست و ناامید کننده در باره رقابت کنکور ندارند چون در فضای ترس های کنکوری قرار ندارن و با هیچ چیز کاری ندارن و میشینن درسشون رو میخونند و باور دارند که چون تلاش کردند پس باید نتیجه بگیرند و نتیجه هم میگیرند.

    یه چیز جالب: خود من هم امسال قراره کنکور بدم و یک فامیلی داریم که اعتقاد داره که اگر میخوای تو کنکور موفق بشی باید از شدت استرس و فشار درسی کنکور لاغر بشی و در غیر این صورت نمیتونی موفق بشی .و هر بار که من رو میبینه میگه تو فکر کردی اینطوری موفق میشی ؟ تو باید از شدت درس خواندن لاغر بشی اما تو داری چاق تر میشی . و جالب اینجاست که وقتی امتحانات دانشگاهش شروع میشه از شدت استرس و درس خواندن نمیتونه غذا بخوره و تا مریضی پیش میره.

    ما انسان ها باور های محدود کننده بسیاری داریم که به عنوان قانون انها رو پذیرفتیم و چون فکر میکنیم که اینها یک قانونن هیچ تلاشی نیز برای تغییر نتایجمون نمیکنیم.

    مثلا میانگین عمر انسان ها نسبت به چند قرن گذشته کاهش پیدا کرده با این که امکانات پزشکی روز به روز در حال پیشرفته و ما از سن 70 سالگی منتظر مرگیم .

    و هزاران مثال دیگه ای که وجود داره….

    پس هر چیزی که به ما میگن یه قانونه اون رو نپذیریم نتایج رو تغییر بدیم.

    ممنون از همه شما که نظر من رو خوندید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  2. -
    نجمه حمزه ای گفته:
    مدت عضویت: 3290 روز

    استاد سلام و سپاس از فایل جدید و اشتراک گذاری عقاید جدید تون .

    سپاس که جسور بودنتون تو تمام حرف هاتون مشخصه و با قدرت کلامتون تا اینجا خیلی ها رو متغیر کردین ..

    تو این فایل از تجربیات گذشته تون صحبت کردین کردین و گفتین با عوض شدن تفکرم خیلی از فایل ها رو برداشتم نه به این دلیل که غلط بودن، چون اطلاعات الان تون کامل تر از قبلی هان و برای همراهان جدیدتون شروع از همین لحظه و فایل های جدید بهترین راهه ..

    فایل قبلی ، نمیخواستم بیام و دیدگاهم رو بذارم چون حس میکردم مطلب تازه ای برای گفتن ندارم و حسی برای بیان مطالب قبلی به شیوه ای دیگه نمیدیدم، اما این فایل جدید و این صحبت هاتون باعث شد بیام و بگم منم اینطور بودم و منم علمم داره روز به روز کامل تر میشه .

    بیام بگم منم الان به مطالب جدیدی رسیدم که نمیخوام تفکرات گذشتم رو که با دوستام به اشتراک گذاشتم ، پس بگیرم ، بلکه میخوام نتایج جدید که با ارتقا اون تجارب گرفتم بیان کنم.

    با پیشرفت ها در هر علمی یک سری عقاید کامل تر میشه ، نه اینکه قبلی کلا نقض بشه .نظریه جدید کامل کننده اونه و به دنبال همون نتیجه قبلی بهش رسیدن مثل علم قانون جذب و دنیای ذهنی

    چند روز پیش برام سوال شد که چرا افراد هیچ تلاشی نمیکنن تا تغییر کنن ، چرا هنوز کتاب خوندن سخت تره از فیلم سینمایی تفریحی دیدنه، چرا هنوز انجام دادن عملی سخت تر از گفتنشه ..چرا قانون جذب به راحت گفتنش عمل نمیکنه و من هرچی میخوام سریع جذب نمیکنم اما هرچیزی که بدم میاد یا میترسم ازش بلافاصله برام جذب میشه و اتفاق میفته ..و چرا هرکسی یکبار موفق میشه میره کنار و دیگه از یه سن به بعد هیچکس اون رو متخصص اون زمینه نمیدونه .

    یه دلیلش اینه که اونا حاضر نیستن روی تقویت علم خودشون کار کنن.فکر میکنن همینقدر اطلاعات کافیه ودیگه برا ادامه پیشرفت مطلب خاصی نیست که باید یاد بگیر.

    متوجه شدم ، اونا دچار روزمره گی میشن و سن رو بهونه کاهش قدرت خودشون میدونن چون با عقل بشری به زندگیشون نگاه میکنن .و هر روز که از سن شون میگذره فکر میکنن به مرگ نزدیک تر شدن و دست از تلاش برمیدارن چون فانی ان.

    بعد از تعطیل شدن ناگهانی کلاس زبانم بعلت بی کفایتی استاد ،کمی افسردگی گرفتم و کلا از یادگیری زبان ناامید شدم چون این حس بهم دست داد که نمیتونم تو این سن زبان یاد بگیرم و باید بیخیال این خواسته بشم..صحبت های اطرافیان هم حالم رو بدتر میکرد و کم کم این حس رو تقویت کرد اما فقط یکی هفته تو این حال و هوا بودم حتی تو این مدت هم دنبال این بودم چطور ثابت کنم این تفکرات اشتباهه و سن و سال هیچ محدودیتی برای هیچکس نداره ..به یادم اومد یکبار دیگه هم این بلا سرم اومده بود و معلمی نیمه راه از ترس رقیب پیدا کردن کلاسم رو تعطیل کرده بود ، ولی من تنهایی ادامه دادم و تونستم با قدرت خودم در مدت کمتر از یکسال به درجه استادی برسم و همون مبحث رو الان تدریس میکنم . پس الان هم میتونم ، چون من ذهنی باهوش دارم و وابسته به هیچ بشری نخواهم بود و با قدرت تصمیم گرفتم شروع کنم.و به خودم قول دادم زمانی در همان موسسه با ایشان همکار شوم و حتما این روز را خواهم دید .اما نه برای اینکه لجبازی کنم .فقط برای اینکه به خودم ثابت کنم من توانا هستم و شرایط و سن و سال بهونه ان و هیچکس نمیتونه من رو متوقف کنه و به من برچسب ناتوانی بزنه .

    از اونجایی خدا برای کسی که از ته دل خواهان چیزی است به شکل اون خواسته براش متجلی میشه تا قدرتش رو در هر جنبه ای نشون بده .خیلی سریع مسیرم رو پیدا کردم

    من ورزشکار نیستم ، اما جواب سوال شما رو براساس تجربه جدیدی که درک کردم ، اینجوری میگم که :

    به نظرم مثبت اندیشی و باور مثبت به تنهایی ، برای رسیدن به یک خواسته جواب نمیده ، چون ما میدونیم که احساس منفی خیلی زود و حتی با خوندن یک کتاب یا موسیقی خوب میشه و حال خوب به وجود میاد .اما ممکنه حالت خوب بشه و نتیجه ای حاصل نشه . و امید واهی داشته باشی و خودت رو گول بزنی که چون باور داری بهش میرسی .

    به این نتیجه رسیدم ، کسی به خواسته ش میرسه که یقین داره و این باور رو به زبون میاره .چون کلام ما مثل نوشته ما قدرتمنده .

    برای همینه که به پیامبر وحی شد بخوان به نام پروردگارت .

    برای همینه وقتی فردی از همه در ها بریده میشه ، و میاد پای سجاده مینشینه و با خدا حرف میزنه ، در بزرگتری به روش باز میشه و مشکلش حل میشه .

    به همین دلیه که میگیم جملات منفی به کار نبریم: به جای ” خسته نباشید” بگیم خدا قوت و ..

    یا غیبت نکنیم که بزرگترین گناهه.غیبت یعنی کلام بد و این یعنی جذب همان صحبت در زندگی خودمون .

    هر شخصی با کلامش ، خودش رو توصیف میکنه و اون سخن رو وارد زندگیش میکنه .

    به همین دلیله که تحت تاثیر اشخاص قرار میگیریم .یک عبارت مثبت بیش از هزار فکر منفی قدرت داره.

    برای همینه که ما میتونیم ، عقاید اشخاص دیگه رو بیان کنیم ، چون اون افراد سالها عقایدشون رو برای ما بیان کرده و گفتند که در چه چیزی قوی ان و در چه چیزی ضعیف و ما و همه اطرافی ها اون ها رو اونجوری باور کردیم و حتی نمیتونیم برعکس این فکر کنیم در موردشون .

    برای همینه با اطمینان میگیم پدرم با ازدواجم مخالفت میکند چون اون بارها گفته است من مخالف ازدواج با عریبه ام یا .. ،اما وقتی باهاش صحبت میکنیم اون راضی میشه .

    وقتی به افراد موفق که مسن شده اند میگیم چطور تا این سن ورزش میکنن آنها با قدرت میگن بدن ما تا لحظه مرگ مثل ساعت کار میکنه و دقیقا هم همینطور میشه .چون بدن ما از کلام ما قدرت میگیره .

    چندین سال پیش مشخص شد قدرت کلام حتی در آزمایش های آب هم ثابت شده و شکل قطره آب با هر کلمه تغییر میکنه .

    وقتی حجم بزرگی بدن ما از آب تشکیل شده ، این تاثیر پذیری از کلام روی شکل سلول های ما هم اثر میکنه و ما با کلام مثبت انرژی میگیریم و با کلام منفی خسته میشیم.

    استفاده از کلمات پر احساس ، روی انرژی ما تاثیر میذاره .

    جول استین میگه هر عبارت یا صفتی را که ما بین عبارت ” من….هستم ” به زبان بیاورید آن را به زندگیتان دعوت کرده اید .

    بگیم من خوشبخت هستم.خوشبختی به من جذب میشود.

    من با نظم هستم و این در ذات من جذب میشه و نظم وارد زندگی من میشه ..

    و هرچه این سخن ها رو بیشتر تکرار کنیم ، باور ما قوی تر میشه و جسم هم قدرت ذهن رو دریافت میکنه و واکنش نشون میده .چون ذهن ما از جسم قدرت میگیره .

    پس ما خودمون با جملات منفی ، باعث شکست یا پیروزی خودمون میشیم.

    مثلا میگیم من هیچوقت در امتحان قبول نمیشم.

    من هیچوقت لاغر نمیشم.

    من هیچوقت شبیه رونالدو نمیشم و..

    ما چون با ذهن بشری فکر میکنیم و با ذهن بشر قدرت الهی غیر قابل توصیفه ، این هدف رو اینقدر دور و بزرگ میبینیم که باور نمیکنیم که این اتفاق بیفته و با تکرار من نمیتوانم ها ، جسارت حرکت کردن رو از خودمون میگیریم و خودمون رو باور نداریم و قدرت خودمون رو نمیشناسیم.

    بارها در جمع های دوستانه از آینده هایی که هیچوقت بهش نمیرسیم صحبت کردیم .اما از آینده خواستنی خودمون هیچ جا حرفی نمیزنیم تا مبادا مسخره بشیم.

    ما از الان میدونیم در امتحان قبول نمیشیم.

    از الان میدونیم شبیه رونالدو و ..نمیشیم.

    از الان منتظر آینده ای که تصور میکنیم بده ، هستیم و براش برنامه میریزیم.برای پیری ، برای بازنشسته شدن ، برای مرگ و .

    باور کنیم که ما نمیتونیم منفی صحبت کنیم اما نتیجه مثبت بگیریم.

    اما بدونیم :

    ما اشرف مخلوقات هستیم.در قران آمده خدا از روح خود در ما دمید ما تیکه ای از خدا هستیم .پس همه ویژگی های خدا را در خودمون داریم ، مهم نیست کجا هستیم و در چه سنی هستیم اگر بخواهیم میشه بهش برسیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      عباس کشوری گفته:
      مدت عضویت: 2769 روز

      سلام.به سرکارکندم حسنی استادتدریس وفعال وپرازانرژی مثبت عجب متن زیباوبجای دارید.امیدوارم همیشه توی تدریس بانشادوموفق باشید.امیدوارم درسجاده خودمنوهم‌ازدعای خیرتان بی بهره نزارید.پیروزوسربلندباشید.آمین??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نجمه حمزه ای گفته:
        مدت عضویت: 3290 روز

        سلام آقای کشوری و ممنون از از لحن توصیف فوق العده تون .کلی باهاش انرژی گرفتم .ممنونم از دعای زیباتون و ارتعاش قشنگی که برام فرستادین .از خدا براتون بهترین ها رو آرزو میکنم.همیشه پیروز و سربلند باشین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      حامد میرزایی گفته:
      مدت عضویت: 3498 روز

      دیدگاهی بسیار آموزنده داشتین،خصوصا جایی که گفتین انسان بعد از یه مدتی رغبتشو برای یادگیری از دست میده و دیگه پیشرفت نمیکنه.

      به نظر من هم همینطوره،انسان ثابت نمیمونه،یا پیشرفت میکنه و یا پس رفت،دنیای ما دنیای ارتعاش هست.

      همه چی بالا و پایین داره و اگه انسان نتونه خودشو روز به روز بالاتر ببره،مطمئنا پایین تر میاد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نجمه حمزه ای گفته:
        مدت عضویت: 3290 روز

        آقای میرزایی سلام و سپاس از همراهیتون و تائید تون ..

        دقیقا بدترین ضربه رو زمانی میخوریم که دچار روزمرگی میشیم..یعنی تکرار تکرار و تکرار روزهای عادی .

        وقتی غرور میگریم و حس میکنیم تا ته یه علم رو رفتیم و مینشینیم کنار و به خودمون میگیم دیگه رسیدم به سقف .و هیچکس اندازه من علم نداره و به پای من نمیرسه .دقیا همون زمانه که یکی که حتی فکرش رو هم نمیکردیم با سرعت از کنارمون رد میشه و سلام میده و میگه یه ترفند جدید یاد گرفتم که حتی فلانی یاد نداشت و فقط با یه حرکت ما رو کیش و مات میکنه .

        اما حتی اگر هر روز یه صفحه کتاب بخونیم و به نکاتش عمل کنیم همیشه جلوتر از بقیه خواهیم بود .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    رسول رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 4000 روز

    بنام خدایی که هر چیزی ازش بخواهیم به ما میده، اگر با ذهن خودمون جلوی اون رو نگیریم

    سلام

    سوال:

    بسیاری بر این توافق اند که دوران طلایی یک ورزشکار، بین 20 تا 25 سالگی است. به نظر شما، چه عاملی باعث شده تا بسیاری از ورزشکاران نتوانند توانایی هایی را که در این سن دارند، در سنین بالاتر از خود بروز دهند؟

    پاسخ :

    دلیل 1-قلبی که هم اکنون دربدن ماکارمی کند اززمان تولدتاکنون بارها وبارها بازسازی شده است .اگرمردم جهان همین یک موضوع راباورکنندبسیارسالمتر می توانندزندگی کنند پس قابلیتهای بدن انسان درهیچ سنی کم نمی شوند مخصوصا ورزشکاران که عضلاتی آماده تردارند باباوراین موضوع می توانندتاسنین بالافعالیت ورزشی داشته باشند.

    دلیل 2-فقط باور نادرسته که میتونه مانع پیشرفت آدم بشه،یه شخص ورزشکار وقتی به قهرمانهای قبل از خودش نگاه میکنه و می بینه که تا سن 30 سالگی توی اوج بودن و بعد از اون از ورزش حرفه ای کنار رفتن باور میکنه که نمیشه و همین باور کافیه که احساس ضعف در عضلات و تحلیل قوای جسمانی را در پی داشته باشد

    مثال : در گذشته، سالهای سال در مسابقات دو میدانی هیچ کس نتوانسته بود یک مایل را زیر چهار دقیقه بدود و دانش بشر به این نتیجه رسیده بود که به دلیل فیزیک انسان هیچ بشری نمی تواند و قادر نخواهد بود که یک مایل را زیر چهار دقیقه طی کند و اثبات کرده بود که از نظر علمی این امر امکان پذیر نیست چون فیزیک انسان به گونه ای است که اجازه نمی دهد این اتفاق بیافتد. تا اینکه شخصی بنام راجر بنیستر این باور را نپذیرفت. این اصل اثبات شده توسط علم بشر را نپذیرفت و یک مایل را در سه دقیقه و پنجاه و نه ثانیه طی کرد. بعد از آن انسانهای زیادی راجر را الگو قرار دادند و باور کردند اگر او توانسته ایشان نیز می توانند فقط کافی است مثل راجر فکر کنند و مثل او عمل کنند، لذا بعد از آن انسانهای زیادی توانستند به راحتی یک مایل را زیر چهار دقیقه طی کنند. به طوریکه امروز رکورد یک مایل سه دقیقه و چهل و سه ثانیه و سیزده صدم ثانیه است که توسط دونده مراکشی هشام الگروج به ثبت رسیده است.

    دلیل 3-اگر باور کرده باشه در همون دورانی که علم گفته دوران اوج اش هست عمر ورزشکاری اش به سر میرسه و بعد محکوم به فنا میشه. ولی اگر باور نکنه و بجاش باور کسانی را داشته باشه که متفاوت باور کردند و متفاوت عمل کردند، اون هم تجربه ای متفاوت از علم اثبات شده بشر را بدست خواهد اورد.

    مثال : شاید همه تون هزاران فیلم دیدید در مورد کسانی که سنین بالا دارند ولی همچنان توان عضلانی بالایی دارند. مثل خانوم تائو پورچون لینچ که 99 ساله هستند و مربی تمام وقت یوگا استودیو «وستچستر» نیویورک هستند

    دلیل 4-چون ذهن ما برای ماست وفکری هم که دراون هست برای ماست ما میتونیم اون رو هم تغییربدیم وشرایط عالیتری رو تجربه کنیم.وقتی ذهنیت ما براساس نمیشه وکمبود هست خب همینها هم اتفاق میفته ولی وقتی باورهای مناسبی داشته باشیم با الگوهای خوبی هم آشنا میشیم که مارو درجهت خواسته هامون یاری میدن.اینکه ورزشکاران فکر میکنن نمیشه و تو سن بالا نمیشه به موفقیت رسید برای اینه که این موضوع خیلی تکرار شده توسط جامعه رسانه گزارشگران.بازیکنان قبلی اینطوری بودن و خیلی موارد دیگه.انقدر تکرار شده که تبدیل شده به باور.وحتی همین الانش هم یکی از مزایای خوب یه بازیکن رو سن کمش میدونن.چون ازبس تکرار شده تبدیل شده به باور.هرچیزی که قانونه خودش یه باور هست و اگر کسی نپذیرتش براش این اتفاق نمیفته.تازه اگر هم باشه میگن شگفتی!

    مثال : آقای امیر علی اکبری قهرمان جهان در رشته کشتی فرنگی درسال 2010کشتی را رها کرد و ورزش mmaرا شروع کرد و در سن 30سالگی به قهرمانی‌های زیادی دست پیدا کرد.

    مثالی دیگر..

    آقای سونداستنگارد پیرمرد 95ساله دانمارکی است که در این سن هم دست از تلاش برای بدنسازی برنداشته و هنوز تصمیم دارد برای قهرمانی جهان در رشته پرس سینه بجنگد.

    میرکوفیلیپوویچ 43ساله قهرمان mma

    تیسوشی کوهساکا 47ساله قهرمان mma

    طالب نعمت پور 33ساله قهرمان کشتی جهان

    دلیل 5-ای کاش در زندگی الگوی خود را آگانه انتخاب کنیم الگویی که مارا به جلو و موفقیت سوق میدهد نه اینکه مارا پایین بکشد و به راهی ببرد که تهش را میدانیم.

    به نظر من انتخاب الگوی خوب و بی نظیر در زندگی در تمامی مراحلی میتواند چراغ راه ما باشد.

    دقیقا مثل مثالی که استاد در مورد اون بدنساز زدن که الگویی در زندگیش بود که اورا به جلو سوق میداد.

    این جمله استاد رو که در این فایل گفتند و چند بار تکرار کردند را جواب اصلی می دانم

    همه چیز باور است

    همه چیز باور است

    همه چیز باور است

    دلیل 6-موضوع کاملا بستگی به کنترل ورودی های یک فرد داره : دیده ها / شنیده ها / افکار / صحبت ها

    من فکر میکنم چون بعضی از ورزشکارا مطمئن‌ نیستند‌که همه چی باوره و با دادن ورودی های نامناسب اطرافشون که سند های محکم علمی و یا تجربیات ورزشکاران دیگه که باورهای خوبی تو این زمینه ندارند و داشتن الگو های که در سن 35 دیگه پیرمرد شدن باور نمیکنند میتوانند بیشتر ورزش کنند

    ولی توی رشته شنا بعضی ورزشکاران تا سنین 45 هم تو مسابقات شیرجه بسیار عالی کار میکنند

    ورزشکار هم به همین صورت اگر فکر کنه توی 26 سالگی دیگه باید منتظر کم شدن قدرت بدنی اش باشه و دیگه نمیتونه مثل سابق قهرمان بشه دقیقا بدنش به این باور پاسخ مثبت میده و تمام جسمش رو دقیقا به شکل همون باوری که توی ذهنش مدام تکرار میشه درمیاره و بنابراین بعد از 26 سالگی دیگه از نظر آمادگی و قدرت بدنی مثل سابق نخواهد بود

    مثال : دانشمندان برای بررسی تعیین میزان قدرت باورها بر کیفیت زندگی انسانها آزمایشی را در «‌هاروارد یونیورسیتی » انجام دادند.نتیجه این تحقیقات بسیار جالب است:80 پیرمرد و 80 پیرزن را براى این پروژه انتخاب کردند .یک شهرک را به دور از هیاهو برابر با 40سال پیش ساختند

    دانشمندان برای بررسی تعیین میزان قدرت باورها بر کیفیت زندگی انسانها آزمایشی را در «‌هاروارد یونیورسیتی » انجام دادند.نتیجه این تحقیقات بسیار جالب است:

    80 پیرمرد و 80 پیرزن را براى این پروژه انتخاب کردند .یک شهرک را به دور از هیاهو برابر با 40سال پیش ساختند .غذاهای 40سال پیش در این شهرک پخته میشد .خط روی شیشه‌های مغازه‌ها ، فرم مبلمان ، آهنگها ، فیلم‌های قدیمی ، اخباری که از رادیو و تلویزیون پخش میشد ، را مطابق با 40 سال قبل ساختند . بعد این 160 نفر را از هر نظر آزمایش کردند .

    تعداد موی سر ، رنگ موی سر ، نوع استخوان ، خمیدگی بدن ، لرزش دستها ، لرزش صدا ، میزان فشار خون … بعد این 160 نفر را به داخل این شهرک بردند ، بعد از گذشت 5الی 6ماه کم کم پشتشان صاف شد ، راست می‌ایستادند ، لرزش دستها بطور ناخودآگاه از بین رفت ، لرزش صدا خوب شد ، ضربان قلب مثل افراد جوان ، رنگ موهای سر شروع به مشکی شدن کرد ، چین و چروکهای دست و صورت از بین رفت …

    دلیل آن خیلی واضح هست : آنها چون مطابق با 40سال پیش زندگی کردند ، باور کرده بودند 40سال جوانتر شده اند

    مثال دیگر : زمانی که خداوند به حضرت ابراهیم بشارت دو پسر داد حضرت گفت اما من و همسرم هردو پیر هستیم و خداوند گفت که این کار برای خدا اسونه و در سن بالا فرزند دار شد.

    و یا حضرت زکریا هستند که ایشون هم در سن پیری فرزند دار شدند وهمسرشون هم پیر بودند.

    خلاصه دلایل بالا وچند نکته دیگر :

    1-_داشتن الگو های که توی رشته ورزشی شون برای خودشون مشخص کردند.

    2- باورهای محدود کننده ای که جامعه القا می کنه.

    3- هدف مشخص و محدودی که برای خودشون تعیین کردند

    4-نداشتن الگوی موفق با سن بالای 30 سال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    فریبا سماکارفرد گفته:
    مدت عضویت: 2885 روز

    یک سلام پر از انرژی به استاد عزیز و همه دوستان گلم.

    تا حالا به دلیل مشغله خیلی زیاد نتونسته بودم دیدگاهم رو درباره موضوعات قبلی بنویسم. اما درباره این یکی احساس کردم دوست دارم حتما دیدگاهم رو بگم. خوب یه جورایی این مسئله برام کاملا ملموسه. هم اینکه مدتها به طور حرفه ای ورزش کردم و هم مطالعه داشتم. از نظر علمی و تحقیقات جدید هر شخصی یک سن بخصوص برای به اوج رسیدن در زندگی ورزشی خودش داره و در دنیای ورزش متاسفانه باب شده که بگن تا توی اوج هستی کنار بکش. ولی واقعا من خودم به شخصه به این نتیجه رسیدم که اصلا این موضوع صحت نداره و باید بگم این رو با تمام وجودم درک کردم که هر چه باورهای ما باشه همون نتیجه رو هم میگیریم. زمانیکه من در باشگاه مشغول تمرین بودم تا مدتها شاید به طور جدی در مسابقات شرکت نمیکردم ولی میتونم به جرات بگم که از خیلی از هم باشگاهی هام که حتی ده سال از من کوچکتر بودن از نظر آمادگی بدنی بهتر بودم و مربی خودم هم به این موضوع اذعان داشتند. چرا؟چون من باور داشتم که اگه بخوام میتونم و واقعا هم تونستم. جالب بود که با سنی حدود 35 سال به هیچ عنوان احساس ضعف نمیکردم چه بسا از ده سال قبل هم بیشتر احساس قدرت، شادابی و توانمندی میکردم. و وقتی که در سن 36 سالگی باردار شدم پزشکم از روی نتایج آزمایشاتم گفتند که بدن من به جوانی یک فرد 24 ساله هستش. تمام این ها به این خاطر بود که من همیشه خودم رو جوان میدونم. و همیشه ایمان دارم که میتونم. و هیچ وقت هم فکر پیری و ناتوانی رو نمیکنم. همه ما حتما مواردی در زندگیمون بوده که تصمیم به انجام کاری رو گرفتیم و حتی با وجود نظرات منفی اطرافیان خودمون بهش ایمان داشتیم جلو رفتیم و به نتیجه دلخواه مون هم رسیدیم. همش بخاطر باورهامون و ایمانمون بوده و بس. شاید تلاش زیادی هم براش نکرده بودیم ولی یه جورایی خیلی راحتر از اون چیزی که فکر میکردیم بهش رسیدیم. چون تمام فکر و ذکر و روحمون باهاش هم جهت شده بوده و اصلا حرفای منفی رو نمیشنیدیم. پس هر جور که فکر کنیم و باور کنیم همونه. وقتی ما میخواهیم خدا هم با ما همراه میشه و دیگه چه انرژی ای بالاتر از این میتونه وجود داشته باشه.

    باور کنیم که میشه پس حتما میشه حالا هر چی که میخواد باشه.

    برای همتون یه دنیا زیبایی و موفقیت و عشق آرزو میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  5. -
    میلاد ایران نژاد گفته:
    مدت عضویت: 3515 روز

    سلام به همه ی دوستان عزیز .باور همکن فکریه که به اشکال مختلف هزاران و یا میلیون ها بار در ذهن افراد بوجود اومده و اینقدر بعضی از باورها سر سختن و در ذهن افراد شکل گرفتن که با ده بار و صد بار هم نمیشه عوضشون کرد و باید بیش از باورهای دیگه روشون کار کرد .یکی از این باورها که بصورت مختلف هر روز شنیده میشه اینه که بدن انسان و یا عمر انسان بر اثر فلان دارو یا فلان مواد غذایی دچار مشکل میشه و در مورد ورزشکاران هم دقیقا این مسائل هست که این باور بصورت بتنی روی ذهن این افراد هست و ناخوداگاه خیلیا با تمام وجود باورش شده که همینطوره و قانونن من تا 35 سالگی باید بدنم تحلیل بره .یه مثال عینی امروز کریستیانو رونالدو که بخاطر افت اخیرش توی یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که من باید این مسئله رو قبول کنم که سنم در حال بالا رفتنه و اون چابکی فصلهای قبل رو ندارم .زمانی که بهترین بازیکن های جهان هم درگیر این باور غلط هستند پس این باورها بنیادی تر از این هستند که با چند کتاب و جمله بشه عوضشون کرد و

    کافیه افرادی که این اشخاص رو الگو قرار میدن با شنیدن این حرف خیییلی راحت این باور بصورت بنیادین براشون شکل بگیره که اگر منم به موقعیت اون برسم قطعا نمیتونم بیشتر بازی کنم من که از کریستیانو قدرتمندتر نیستم .در رشته پرورش اندام اگر نگاه کنید باور فوق العاده جالبی میان اکثر افراد هست مخصوصا پیشکسوتها که اگر یه سرچ کوچولو بزنید مسایقات حرفه ای پیشکسوتان جهان باور نمیکنید این حجم عضله در بدن فرد 50 یا 60 ساله است چطور ورزش به این سنگینی در این سن به هیچ عنوان جلوی این افراد نمیگیره ولی در بقیه ورزشها میگیره ؟

    باور جمعی افراد در اون ورزش به طرز عجیبی بر افراد در اون ورزش تاثیر میذاره مخصوصا اگر هر چی ورزش محبوب تر باشه ذهن افراد هم باورها رو زودتر میسازه و این در مورد مسائل مالی هست که اگر شما فردی رو ببینید که از فلان کار ثروتمند شده بر اساس علم ان ال پی که میگه سیستم عصبی انسان ها مثل همه ذهن شما هم برنامه ریزی میشه و باور میکنه که میشه پس زمانی که با تمام وجود و احساسمون درک میکنیم میبنیم و میشنویم که ستارگان فوتبال یا ورزشهای محبوب دیگه توی سنین 30 تا 35 سالگی عمر فوتبالیشون تمومه قطعا در ذهن ما هم این باور شکل میگیره که همه اینطورن ولی کافیه افرادی که به دور از رسانه هستند و کلا از دنیا بی خبرن رو در روستاهای دورافتاده دنیا ببینید که بطرز عجیبی تا سنین بالا خیییلی راحت کار میکنند و قوام عضله و عمرشون زیادتره و بیمار نمیشن چون ذهن اونها اصلا همچین الگوهایی رو ندیدن یا خیلی کم دیدن و ذهنشون تا جایی که باورهاشون ساخته شده بدنشون رو رهبری میکنه و اونها رو قدرتمند میکنه من بدنسازم و چندین ساله که ورزشکارم نزدیک به 20 نفر رو رژیم دادم و اینقدر لاغر شدن که خودشون اصلا باورشون نمیشد و دیگه برگشت نداشتن چون من با تمام وجود قدرت ذهن رو توی عضله سازی و چربی سوزی درک کردم و کاملا مثل روز روشنه که مغز انسانه که چاق و لاغر میکنه نه ورزش نه حرکت اینقدر برام بدیهیه این موضوع که همه اطرافیانم براشون واضحه که نزدیک مسابقات با کمترین وقت و هزینه به بالاترین بازده بدنی میرسم و به ایده ال ترین فرم ممکن بدنم در وزن خودم من باور کردم و ایمان دارم که ذهن و باوره که تو رو چاق لاغر و عضلانی میکنه عوامل بیرون صفرن.با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  6. -
    مجتبی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3324 روز

    درود بر همه دوستان عزیز

    خیلی خوشحال هستم که در جمع شما هستم .

    من در کره جنوبی زندگی میکنم و الان هم المپیک بازیهای زمستانی در این کشور در حال برگزاری هست .خانم من که اهل کره جنوبی هست و علاقه خیلی زیادی به دیدن تلویزیون و مخصوصا مسابقات داره و تقریبا تمام مسابقات را دنبال میکنه. وقتی استاد این سوال را مطرح کردند من هم دیدم که بهترین فرصتی هست که بتونم با دقت بیشتر به بازیها و بازیکن ها شاید جواب این سوال را پیدا کنم.واقعا با خیلی اتفاقات جالبی روبرو شدم. چون المپیک هر چهار سال یکبار برگزار میشه تمام افرادی که شرکت میکنند به دنبال ثبت اسم خودشون در این رقابتها هستند و در مدت چهار سال مسلما خیلی تمرینات سختی انجام میدن ولی چیزی که خیلی جالب هست اینه که شاید خیلی از ورزشکارها از لحاظ بدنی شرایط یکسانی داشته باشند ولی وقتی وارد گود مسابقه میشن تنها اختلاف اونها که کاملا واضح هست اعتماد به نفس و باور به خودشون و تواناییهاشون هست. در برخی از مسابقه ها شاید فاصله بین نفر اول و چهارم به کمتر از 3 ثانیه می رسید که همین اختلاف نتایج کاملا متفاوتی را برای ورزشکاران به همراه داشت. دیروز همین که داشتم بازی ها را نگاه میکردم همسرم صحبتی کرد که خیلی به فکر فرو رفتم. اون گفت که در هر شاخه از مسابقاتی که در حال برگزاری هست یک کشور صاحب عنوان هست مثلا کره ای ها در مسابقات اسکی سرعتی روی یخ تقریبا عنواندار مقام اول هستند و هلندیها در مسابقات اسکی استقامتی و به همین صورت نروژیها و کاناداییها در شاخه های دیگه… واقعا وقتی خوب دقیق شدم دیدم مثلا ورزشکار کره ای با این که از لحاظ قد خیلی کوتاهتر از ورزشکارهای دیگر بود باز عنوان سومی را گرفت که به نظر من این قطعا به باوری که برای اونها شکل گرفته بستگی داره. چون سالیان سال هست که ورزشکارهای قبلی بازنشسته شدند و ورزشکارهای جدید اومدند ولی این باور انتقال پیدا کرده و اونها هم در همون شاخه ها یا رشته هایی که قبلی ها موفق بودند صاحب مدال میشوند .این موضوع تا حدی تاثیر گذار هست که در یکی از شاخه های اسکی که کره جنوبی تا به حال مقامی نداشته, یکی از ورزشکارها خیلی خوب به رده بالا صعود کرد ولی در مرحله ای که میتونست خیلی خوب امتیاز بگیره در کمال تعجب حرکتی که خیلی عالی میتونست انجام بده را نتونست انجام بده و خیلی راحت از دور مسابقات حذف شد که کاملا عدم اعتماد به نفس در حرکتهاش موج میزد و تنها علتش به بنظر من باورسازی غلط در نسلهای گذشته بوده است تا حدی که حتی گزارشگر هم میگفت در این شاخه تا کاناداییها هستند ما حرفی برای گفتن نداریم.

    واقعا خیلی خوشحال شدم که این موضوع مطرح شد و فرصتی به من داد تا بتونم با توجه به این موارد و صحبت و تجربیات دوستان درسهای خوبی بیاموزم. سپاس از خداوند مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  7. -
    روح اله عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 3982 روز

    ? انسان مادی گرا ?

    اکثر انسانها تعریف یک زندگی خوب را داشتن سلامتی جسمانی و تامین خوراک، خوراک و مسکن خوب می دانند. رشد فکری و روانی یک انسان چون قابل سنجش فیزیکی نیست معیار یک انسان موفق به حساب نمی آید. افراد مسن با حسرت در مورد دوران جوانی خود صحبت می کنند.

    ? رشد و تکامل ?‍

    هر قدر سن بالاتر می رود انسان کاملتر می شود. مطابق قانون هر چیزی برود چیز بهتری جایگزین آن می شود. پیری سلولها هم با افزایش تجربه، علم و خرد جایگزین می شود.

    ? تعریف ورزش ?‍

    عملی فیزیکی جهت افزایش تناسب اندام است. طبق تعریف ذهن نقش خاصی ایفا نمی کند. در طول تاریخ چون شغل اکثر مردم فیزیکی بوده مردان و جوانان مهمتر از زنان و افراد مسن بوده اند. این باور باعث موفقیت بیشتر مردان در طول تاریخ نسبت به زنان شده است. اکنون که بشر به ذهن خود متکی تر می شود تعادل در حال ایجاد شدن است.

    ? ورزشکار موفق?

    رونالدو سالمترین انسان دنیا قلمداد می شود. قدرت و میدان دید بالا، تصمیم گیری سریع، اندام عضلانی و متناسب. او اکثر موفقیتهای خود را بعد از 25 سالگی به دست آورده است. رونالدو یادگیری و تمرین مداوم را عامل موفقیت خود می داند. اما اعتراف کرد که اکثر افراد با وجود این کارها به هدفشان نمی رسند.اکثر افراد موفق دلیل اصلی موفقیت خود که باورهای در جهت خواسته هاست را نمی دانند. اما عملکرد ورزشکار است که باورهای او را نشان می دهد.

    ? وقتی باور به وجود می آید ??

    بعد از 2 طلای سنگین وزن وزنه برداری در المپیک 2000 سیلی از رکورد داران سنگین وزن در ایران پدیدار شدند. بعد از طلای رنگرز در کشتی فرنگی و ظهور محمد بنا به عنوان مربی کشتی گیران زیادی در مسابقات جهانی و المپیک موفق به کسب مدال طلا شدند. بعد از برنز ساعی در المپیک 2000 گرفتن مدال تکواندو در المپیک عادی شد. وقتی یک الگوی موفقیت برای ورزشکاران ایجاد می شود ورزشکاران موفق بیشتر می شوند.

    ? میزان فیزیکی بودن یک ورزش و سن ?

    هر قدر ورزشی مثل کشتی و وزنه برداری فیزیکی تر باشد تصور بر این است که بعد از 25 سالگی بدن ورزشکار رو به افول می گذارد. ورزشکارانی مثل محمد توکلی، حسن رنگرز، مهدی حاجی زاده، کورش باقری و … در حدود 25 سالگی از ورزش قهرمانی کنار رفتند. ایشان دلایل روانی، جسمی و خانوادگی را دلیل خود می دانند. اما در ورزشهایی مثل سوارکاری فردی مثل نیک اسکلتون در 58 سالگی طلای المپیک ریو را می گیرد.

    ? المپیک میدان سنجش آمادگی ?‍

    بسیاری از ورزشکارانی که در مسابقات مختلف قهرمان می شوند در المپیک نمی توانند قابلیتهای خود را نشان دهند. چون آنجا آمادگی ذهنی حرف اول را می زند. بانوان ما بعد از عدم موفقیت در المپیک ریو اعتراف کردند که چون در کانون توجه بوده اند نتوانستند آرامش خود را حفظ کنند. افرادی مثل یزدانی، تقوی، احمدی، خدابخشی، عاشورزاده و … با عدم مدیریت ذهن خود در المپیک ناکام بودند. به خاطر همین کسانی که در المپیک مدال طلا می گیرند نابغه محسوب می شوند. این نبوغ از ذهن و نه از جسم ناشی می شود. افرادی مثل رضازاده، ساعی، دبیر، خادم و … در عرصه های غیر ورزشی هم موفق هستند.

    ? نقش باور در موفقیت ورزشکار ??‍

    ورزشکاری که باور دارد میزان آمادگی جسمانی مهمتر از آمادگی ذهنی اش است بعد از 25 سالگی کم کم قابلیتهای خود را از دست می دهد. مثل ناکاتای ژاپنی که در 29 سالگی از فوتبال و رسول خادم در 26 سالگی از کشتی خداحافظی کردند. اما ورزشکاری که باور دارد دلیل موفقیت او باورهایش است فردی مثل میورای ژاپنی می شود که در 50سالگی در سطح اول ژاپن فوتبال بازی می کند. یا محمود نامجو که در 41 سالگی در مسابقات جهانی کشتی برنز گرفت. یا روژه میلای کامرونی که در 42 سالگی در جام جهانی بازی کرد.

    ? نقش تعهد در موفقیت ورزشکار ???

    هادی ساعی که در 24 سالگی برنز المپیک را گرفت می گوید به آن دوره به عنوان تدارک دوره بعدی فکر می کردم. یعنی هدفش رسیدن به طلا نبوده است. اما می گوید متعهد شدم در دوره بعدی طلا بگیرم و گرفت. قبل از المپیک پکن که 32 ساله شده بود همه مخالف شرکت او بودند. او می گوید یک تعهد نوشتم و گفتم اگر طلا نگرفتم این را به همه نشان دهید. در المپیک با یک تکواندو کار 25 ساله که 15 سانتی متر بلندتر و 10 کیلوگرم سنگین تر از خودش بود مبارزه کرد و در حالی که 4-2 عقب افتاده بود 4-6 برنده و قهرمان شد. او می گوید حاضرم حذف شوم اما نقره و برنز نگیرم. او نفرات دوم و سوم را فقط برای معرفی نفر اول به حساب می آورد.

    بهداد سلیمی در 26 سالگی در المپیک ریو در حالی که زانویش مصدوم بود وزنه 116 کیلوگرمی را بالا برد که در تمرینات هم نتواسته بود بلند کند و از تالاخادزه 23 ساله ای که اسطوره گرجستان است و 115 کیلوگرم زد و در اوج آمادگی بود بالاتر قرار گرفت.

    ? قائم به ذات یا غیر بودن ورزشکار ?

    مارک تایسون ستاره بوکس جهان بعد از 25 سالگی وارد حاشیه شد و افول کرد. کسی که برای رسیدن به احساس خوب محتاج عوامل بیرونی است از مسیر درست خارج می شود. مایکل فلپس بعد از 26 سالگی که از موفقیت ورزشی اشباع شده بود سمت لذتهای واهی رفت و رو به افول گذاشت. او دیگر خواسته ای نداشت و دچار خلا احساسی شد.کسی که می خواهد خلا احساسی خود را با عوامل بیرونی پر کند باعث بزرگتر شدن این خلا و وابستگی او به غیر می شود. سیگار، قلیان، مواد مخدر، الکل و امثال آنها وابستگی ورزشکارانی است که نمی توانند احساس خوب را در درون خود ایجاد کنند. وقتی شخصیت ورزشکار به همراه تخصص و شهرتش رشد نمی کند آنها باعث تشدید شخصیت رشد نیافته او می شود. پول فراوان افرادی مثل رونالدو و سرنا ویلیامز را بخشنده تر و افرادی مثل تایسون و کانتونا را خشن تر می کند. در واقع وقتی ظرف آماده نیست پول، شهرت و مهارت ورزشکار باعث نابودی ورزشکار می شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  8. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3351 روز

    سلام به استاد گرامی و دوستان محترم

    برای پاسخ به این سوال این بار تصمیم گرفتم که خودم عملا مشغول پیدا کردن جواب باشم یعنی قشنگ خودم جواب را بشنوم در نتیجه از چند ورزشکار حرفه ای که در سطح کشور مقام دارند و یا خارج از کشور مقام داشتند و از اینترنت و از مقالات و از وبلاگها و یا از گروهی که خودم دارم از ورزشکاران سوال کردم و جوابها را تیتر وار می نویسم و از ذکر نام آنها هم خودداری می کنم و خیلی از جوابها طولانی بود من فقط تیتر کلی آن را می نویسم”، از کسانی سوال کردم که هم فرکانس با ما هستند و یااصلا نیستند:

    – تا سن 28 سالگی بدن سلول خودش می سازد و سوخت و ساز خیلی خوب است و مبحث آنابولیسم و کاتابولیسم را توضیح دادند و … و گفتند از این سن به بعد سلولها رشد کافی ندارند و باید از قهرمانی خداحافظی کرد.

    – در سن بالا از طراوت پوست می توان فهمید که شادی و طراوت پوست از بین می رود و ضمن اینکه جوانترها یکسره مشغول رکورد زدن هستند پس بهتر است که از قهرمانی فاصله بگیریم.

    – بستگی دارد که از ورزش چه می خواهیم اگر قهرمانی مد نظر ماست باید تا قبل از 30 سالگی حسابی و با برنامه ورزش کنیم چون استطاعت بدن در این سن ها است .

    – بله که میشه

    – یه دوست داشتم معتاد بود الان هم نزدیک چهل و اندی سالشه ، بعد از ترک اعتیادش از سن چهل سالگی خودم باهاش شروع کردم و میشه گفت استادش بودم روزای اول وقتی یه خورده فشار به پاهاش می آوردم می دیدم استخوناش صدا های غیر معلمولی داره ، به خاطر همین نرم تر باهاش کار کردم مدتی که گذشت همون نرمش های قبلی را نیز انجام میدادیم اما دیگر صدایی نمی اومد و مفاصل و زرد پی ها و ماهیچه های دور مفاصل قوی شده بود . در یک جمله اگر با کاردان شروع کنید میشود

    – بله میشه در هر سنی باشی

    – بستگی داره چه ورزشی باشه

    – مهم علاقه وپشتکاره نه سن و سال

    – بله شما تو هر سنی که باشید می توانید ورزش را شروع کنید در اول باید ببینی به چه رشته ای علاقه داری و استیل بدنی شما به آن ورزش مطابقت دارد یا نه و بعد از آن کار و تلاش و با امید به خدا می توانی موفق شوی.

    از نظر من در هر سنی که ورزش را شروع کنیم معمولا در چند سال اول، از شما انرژی و زمان زیادی خواهد گرفت ولی در سنین بالا می دانیم شما در این سن فکر میکنید فرصتی برای شکست ندارید!

    ما یکسره در رویاهای خود قهرمانی را مد نظر داریم و می توانیم با آن زندگی کنیم و می گوییم که آن چیزیکه در رویاهایم بوده را می خواهم به چشم ببینیم ؛ در جمع بندی از این تحقیقم به این نتایج رسیدم باید

    1- باور داشته باشیم که می توانیم و قدم اول را برداریم و شروع کنیم

    2- به خدا توکل داشته باشیم

    3- هیچ کار نشد نداره در هیچ جا و در هر موقعیتی که باشیم.

    4- عشق و علاقه وافر به ورزش خود داشته باشیم .

    5- باور داشته باشیم که می توانیم .

    6- از الگوهای قبلی استفاده کنیم .

    7- عضلات و فیزیک در این باور دخیل نیستند باید ذهن خود را باور پذیر کنیم که قهرمان می شویم بارها و بارها ، مثل فلانی و فلانی ؛ یعنی این کار با باورهای ذهنی ماست .

    چند نمونه اذ کسانیکه در سن بالا عنوان قهرمانی را کسب کرده اند:

    ساچل پیج : در 42 سالگی قهرمان بیس بال شد و تا 47 سالگی در عرصه ورزش خیلی فعال بود.

    میتوس: پیرمرد دنیای فوتبال است و میتوس به راحتی تا 50 سالگی بازی کرد.

    پیتون مانینگ: او ستاره رقابت‌های فوتبال آمریکایی بود و و در 37 سالگی بهترین مدافع تاریخ رقابت‌های NFL لقب گرفت.

    کلی اسلاتر: اسلاتر یک موج‌سوار آمریکایی است اسلاتر این رکورد جهانی را در سن 42 سالگی به نام خود ثبت کرد.

    در پناه خدای مجیب ، الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  9. -
    مرجان شاد گفته:
    مدت عضویت: 3105 روز

    سلام مجدد به استاد و دوستان عزیزم

    استاد در خصوص سوال مسابقه من فقط یه نکته رو بگم اونم اینکه باور عموم جامعه در مورد ورزشکارا اینه که کسایی که تو سن پایینتر هستند موفقترن اگه توجه کنید تو گزارشهایی که از فوتبال یا والیبال (چیزهایی که من تا به حال دیدم) خیلی مواقع گزارشگر برمیگرده میگه آقای فلانی که وارد سی سالگی شده مسن ترین بازیکن تیم والیبال هست استفاده از همین لفظ مسن ترین به نظرم ذهنیت خیلی بدی رو ایجاد میکنه یا چند وقت پیش یه جا میخوندم که سید جلال حسینی مسن ترین بازیکن تیم ملی هست و باید خداحافظی کنه و این حرفها..میدونید مخاطببی که میشنوه یا اینو میبینه ناخوداگاه تو ذهنش این میاد که خب مثلا فلان بازیکن الان تو سن سی سالگی یا 32 سالگی که رسانه عمومی داره راجبش اینطور حرف میزنه داره خداحافظی میکنه از حرفه اش حالا اگه کسی سنش مثلا 28 سال باشه با شنیدن همین کلمه ممکنه با خودش بگه خب اگه اینطوری باشه من دیگه اصلا نمیتونم الان شروع کنم اصلا کی شروع کنم کی خداحافظی کنم!!!! و ممکنه هیچ وقتم برای رسیدن به خواستش اقدام نکنه.مثلا خودم تو سن 25 سالگی رفتم کلاس کاراته با این هدف که تو مسابقات مختلف شرکت کنم و مدال بگیرم و همینجوری پیشرفت کنم و برسم به تیم ملی ..ولی وقتی رفتم باشگاه و به مربیم گفتم که هدفم چیه دقیقا جمله ای که بهم گفتن این بود ((اگه میخواستی به این هدف برسی باید حداقل از 10،11سالگی شروع میکردی))که منم کلا گذاشتمش کنار.(البته اون موقع با قوانین آشنا نبودم?) حالا این باور فقط تو ورزش نیستا تو زمینه های دیگه ای هم این باور که اوج شکوفایی یه آدم تو سن 20-25 سالگی هست وجود داره بعد اون دیگه ذهن وارد اسپاسم میشه و قدرت یادگیری هیچی رو نداره و تحلیل میره.. مثل موسیقی،مثل ادامه تحصبل و .(ولی خوشبختانه همیشه مثال نقض هایی پیدا میشن که خلاف اون باورهای غلط رو اثبات میکنن )..یعنی انقدر این باور رو ترویج میدن که اگه ورزشکار سنش از سی رفت بالا مسن میشه و نمیتونه مث قبل فعالیت کنه که نه تنها همون ورزشکارها بلکه مردم دیگه هم این حرف رو باور میکنن و منتظرن ببینن این آدم کی خداحافظی میکنه و میره…

    نمیخواستم تو مسابقه شرکت کنم فقط خواستم همین نکته رو بگم چون همیشه وقتی مسابقه ای رو تماشا میکردم و اون گزارشگر از لفظ ((مسن ترین)) استفاده میکرد با خودم میگفتم مگه سن مهمه؟حالا هر سنی میخواد داشته باشه مهم اینه که توانایی بازی کردنو داره..

    هر جا که هستید شاد و سالم و ثروتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  10. -
    نورا افضلی گفته:
    مدت عضویت: 1637 روز

    به نام خداوندزیبایی هاوآسانی ها

    سلام استادجان ومریم جان ودوستان هم فرکانسیم

    استادیه فایل دارند به نام فقط روی خداحساب بازکن که اگرصدبارگوش بدیم کمه وعلاوه براین استادهمش میگن برای رسیدن به مداربالاترباید سپاسگزارخدابودتانعمات بیشتری کسب کنیم من همیشه دلم میخواست باخداحرف بزنم نه اینکه فقط خواسته هامو بگم دلم میخواست صفاتش روبگم تا به خداشناسی برسم البته درحدتلاش وبینشم . روزعرفه خدامنوهدایت کردتادعای زیبای عرفه روبخونم متوجه شدم من بایداینگونه باخدای خودم حرف بزنم البته به زبان یکی ازبهترین بندگانش امام حسین . من فرازهایی ازاین دعای زیباروبرای شماهم کامنت می کنم تا به قول استاد کسانی که درمدارش هستند بهره مند شوند .

    فرازهایی ازدعای عرفه

    ای پروردگارعالم ، ای فرمانروای رستاخیز ، ای بخشنده ترین بخشندگان ، ای برترین بزرگواران ، ای شنواترین شنوایان ، ای بیناترین بینایان ، ای تواناترین توانایان گناهانی که دعارابرمی گرداند برمن ببخشای وگشایش ورهایی وآسانی درکارم عطا فرما .

    ایمانی دردلم وامیدی درسینه ام آنچنان فرود آورکه به دیگری جزتودل نبندم .

    بارخدایا دراین عالم مرابدیها نگهداروعافیت بخش وشبهاوروزها ازپیش روی وپشت سر ازراست وچپ ازبالاوپایین ، درهمه جا بامن باش .

    خدایارهروی رابرمن آسان سازای بهترین رهنمایان ، هدایتم کن ومرابه خودوامگذاروآنچه مایه ی شادمانی است برمن ارزانی دار.

    خدایاازراه بزرگواری روزیم ده ازپاکیزه ترین روزیهایت ، مرا به کارطاعت خودبرگماروازآتش دوزخ پناهم ده وپس ازآنکه مردم دربهشت به رحمت خویش ، جایگاهم ده ،مرازندگی نیکو ومرگ نیکو ارزانی دار.

    خدایاسپاس تورابخاطرنیکویی آزمون وتدبیرت درحق من ، مخصوصا به خاطرآنکه مراآفریدی ونیکو آفریدی ومرانیکوتعلیم دادی وهدایتم کردی به بهترین هدایت ها، پس سپاس من تورابخاطرنعمت هایی که مرادرگذشته وحال عطافرمودی .

    پس سپاس درهمه حال ازآن توست : درهرزمان ومکان ، درهرحالت ومقام ، دراین حال ودرآن حال .

    بارخدایا مراهمواره ازبهترین بندگانت دربهره مندی ازنعمت ها ونیکویی ها ، رحمت هاوتندرستی هاقراربده که توبرهرکاری توانایی .

    گنجهای آسمان وزمین دردست توست ، تویگانه وکریمی وبه خواهنده ای که هرگز خواسته اش را رد نمی کنی وآرزویش رابه نومیدی بدل نمی کنی ، می بخشائی وهرچه اوبخواهد نه تنهاکم نمی کنی بلکه بیشتربدو میدهی ورحمت بی پایان تو پیوسته روبه فزونی است ‌.

    خدایامرا از آن همه گنج های بی پایان بهره مندسازوازآن بخشش های فراوان نصیبم ساز، که توبرهرکاری توانائی به مهربانیت سوگندای مهربانترین مهربانان .

    خداوندا به کرم وبخشش خویش ، ماراپاداش بزرگ عطافرماو اندوخته ای نیکو وآسایش دائم عنایت کن ای مهربانتربن مهربانان .

    خداوندا ما را از آن گروه به حساب آورکه ازتو درخواست کردند عطا کردی وسپاس تورا گفتند ، برنعمت افزودی و به تو روی آوردند ، پذیرا شدی و به درگاهت توبه کردند ، قبول کردی .

    ای خداوند مرا روزی وسیع و سلامتی و آسودگی درتن وجان ودینم عطا فرما .

    ای شنواترین شنوندگان وای بیناترین بینایان ، ای سریع ترین حسابگران وای مهربانترین مهربانان .خداوندا تونزدیکترین کسی هستی که ازاو چیزی توان خواست وزودترازهر کس خواهش مارا اجابت می کنی ، ازهرکریمی بخشنده تروازهر بخشنده ای دست ودلبازتری . توپذیرنده ترین کسی هستی که ازاو خواهش کنند ، ای مهربانترین دنیا وآخرت ، تو بی مانندی جزتو آرزویی ندارم که دعایم را اجابت کردی و خواهشم را برآوردی ، رو به تو آوردم به مهربانیم پذیرفتی ، به تو اطمینان کردم بیاریم شتافتی .

    خداوندا نعمت هایت رابرما تمام کن وبخشش هایت رادرکام ما گوارا سازومارا از شکرگزاران و یادآوران نعمتت قرار ده .

    خداوندا ازتو می خواهم آن حاجتم راکه اگربرآوری ، دیگر ازهرچه محرومم کنی ، زیان نکنم واگربرنیاوری هرچه عطاکنی ، مراسودی نبخشد ، برآورده سازی .

    جزتو خدایی نیست وتو را همتائی نیست ، فرمانروائی مخصوص توست وستایش تورا سراواراست وتو برهر کاری توانائی ، ای فرمانروا ، ای فرمانروا ، ای فرمانروا .

    دوستان عزیز اگر دقت کنید تمام قوانین الهی دراین دعاگنجانده شده من خودم سحرگاه وشبان گاه این دعای زیباوپرازآگاهی رومیخونم وهربارقلبم پرازآگاهی وعشق به رب وپرازاحساس خوب میشم که برام اتفاقات خوب ورشد وپیشرفت روبه ارمغان میاره .

    موفق باشید دوستان عزیزم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 853 روز

      به نام خداوند هدایتگرم به مسیری که من میخوام

      خدایا شکرت که هر روز بیشتر بهم می اموزی

      امروز از این دعا ی عرفه یاد گرفتم و یاد اوری شد بهم که تو را با صفات نیکو یت بخوانم

      مثلا اگه مریضم

      بگم خدایا تویی شفا دهنده، تویی که وقتی مریض میشم، شفایم میدهی

      خداوندی که صاحب تمام ثروتها و نعمت های جهان است، خدای غنی ام، خداوندی که بی نیاز از همگان هستی و همه نیازمند تو هستند، سپاسگزارم که بی منت و همیشگی به من و تمام مخلوقاتت روزی میدهی

      خداوندا هدایتم کن به مسیرهای زیبا تر و پر نعمت تر

      خداوندی که سریع العجابی

      خداوندی که از درونم بی انکه بگویم آگاهی

      سپاسگزارم که همواره با منی

      خدایا من نمیخواهم کسی را شریک قدرتت بگیرم

      خدایا مرا از شرک و قدرت دادن به غیر خودت دور کن

      میخواهم فقط تو را بپرستم

      حمد و ستایش تو را بگویم

      چشم امیدم و دست نیازم به سوی تو باشد

      ای غفور و رحیم

      که همواره میپوشانی خطاهایم را و توبه پذیر و بازگشت کننده ی مهربانی به سمتم

      سپاسگزارم که یادت ارامش بخش قلبم است

      دست مهربان خدا

      نورای عزیزم سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: