رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرشته رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 2932 روز

    باسلام به همه دوستان

    دراینکه باور انسانهاست که زندگیاشونو میسازه شکی نیست وبرای ثابت کردن این موضوع بینهایت الگو ومثال هست از موفقیت کسانی که درسنین بالا به موفقیتهای بزرگی رسیدند.

    هم در دنیای ورزش اسطورهایی داشتیم وداریم که در سنین بالا همچنان موفقند هم در دنیای هنر هنرمندان بسیاری هستند.

    هم دردنیای علم وصنعت وهمینطور مد وفشن. دردنیای مد وهنر زنان و مردانی هستند که سن عددی انها سن پدر بزرگ ومادر بزرگ های ما هست. ولی ازنظر فعالیت وظاهر بسیار جوان وخلاقند. با دیدن اینهمه نمونه های مختلف در همه عرصه های زندگی دیگه شکی نمیمونه که انسانها با باورهایی که در ذهنشون ساختند زندگی میکنند.

    همونطور که انسانها در زمان نوح حدود هزار سال عمر میکردند چون اززمان کودکی اونها اجداد خودشون رودر سنین بالا میدیدند این باور روداشتند که خودشون هم همون اندازه عمر میکنن و همونقدر عمر میکردند.الان چرا کسی اینقدر عمر نمیکنه.

    پس اگه به یه ورزشکار دوراز این اجتماع الان ازکودکی بهش القا بشه که تا70سالگی توانمندی ومیتونی قهرمان بمونی واون باین باور بدون هیچ ورودی دیگه به ذهنش تاهمون 70سالگی به تمریناتش ادامه میده وبدن شک ذره ای از قدرتش کم نخواهد شد.

    همه زنگیمون باورهاییه که براخودمون میسازیم وعمل میکنیم.

    شاد وسربلند وجوان وثروتمند باشید درپناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    محمد عسکری گفته:
    مدت عضویت: 2999 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان خوبم در گروه تحقیقاتی عباس منش

    دلیل اشتراک من در این مسابقه این بود که قلب ام به من گفت که اشتراک کنم و خداوند را بی نهایت سپاسگذارم که از فرصتی که در اختیار ام گذاشته.تمام زنده گی ما فقط و فقط باور هایمان است.و دلیلی اینکه یک فردی از عمر ورزشی اش گذشته و همه انتظار دارن که کم کم از ورزش خدا حافظی کنه به دلیل اینکه پیر شده و دیگه نمیتونه خوب بازی کنه در کمال تعجب فرد اول در رشته ورزشی که هست میشود.دلیل این اتفاق فقط باور های اون فرد است. پس چه باور های باعث موفقیت فرد میشود ؟ یکی از باورهاش اینه که من میتوانم.ما با یاد اوری موفقیت های که در کمال تعجب همه کسب کردیم ,داریم این را به خودمون میگیم که بابا من همونی هستم که فلان موفقیت را کسب کرده بودام که همه دهنهشون باز مونده بود.و با این کار احساس ,باوری که من میتوانم را در وجودمون ایجاد میکنیم, و در وجودمون یک احساس اطمینان ایجاد میشود,پس این باور های مان هستند که باعث موفقیت مان میشود.بدن مان در مقابل باورهای مان بسیار نرم و انعطاف پذیر است.من خودام هم در بازی فوتبال وقتی که تیم مقابل خیلی از ما قوی هست ,من موفقیت هایم را به یادام میاورم و در کمال تعجب تیم مقابل مون را شکست میدهیم.مثلا در فیلم مرد سیندرلایی ,مربی جیمی براداک همش موفقیت ها که در مبارزات کسب کرده بود برای جیمی یاداوری میکرد و در اخر هم دیدم که در حالی که رقیب جیمی هم قویتر بود و هم جوان تر بودجیمی شکست اش داد.

    انشالله هر جایی که هستید. شاد ,موفق و سعادت مند باشید

    دوستار شما عسکری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  3. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 2328 روز

    سلام بر استاد عزیز و راهنما

    دیشب وقتی قرآنو باز کردم که بخونم حسی به سراغم اومد که قبلا تجربش نکرده بودم. حس کردم که خدا داره خودش رو به انسانها معرفی می کنه آیاتی که خوندم اینها بود:

    خدا کسیه که حمد و سپاس فقط برای اوست

    خدا کسیه که هرچیز که در زمین و آسمان هست برای اوست

    خدا کسیه که از هرچیزی که در زمین می رود و از هر چیزی که از زمین بیرون می آید و از هر چیزی که به آسمان می رود و از هر چیزی که از آسمان فرود می آید آگاه است.

    خدا کسیه که از هر ذره ای در زمین و آسمانها آگاه است.

    من دو صفحه بیشتر از قرآن نخوندم و در همون دو صفحه دو بار ترکیب “غفور رحیم” آمده بود. خدا در وصف خودش از این صفات استفاده کرده یعنی گفته آدمها من رو اینجوری بشناسید و باور کنید.

    اشک در چشمام جمع شده بود. هیچ وقت قرآنو اینجور نخونده بودم و اینجور ندیده بودم.

    همونجا از خدا سپاسگزاری کردم که دارم روزبروز آگاه تر می شم.

    از شما بسیار ممنونم استاد عزیزم که باعث قرآن خون شدن من شدید، نه اینکه قبلا قرآن نمی خوندم، می خوندم خیلی زیاد هم می خوندم ولی اون تند تند خوندنهای عربی کجا و این طور با آرامش و تفکر خوندن چطور.

    واقعا این گفته امام علی را باید با طلا نوشت که بزرگترین دشمن انسان جهل اوست.

    خدا به شما عمر پربرکت بدهد که انسانها را از بزرگترین دشمنشون می رهانید.

    خدا را شاکرم که با شما و آدمهایی امثال شما آشنا شدم. یکی از شکرگزاریهای هر روزم اینه. سپاس خدا را که منو به این مسیر هدایت کرد. یادم هست چندین سال پیش اشک می ریختم و از خدا نجات می خواستم و خدا پاسخم را داد.

    خدا کسیه که پاسخ ما رو می ده اگه باورش کنیم و صبور باشیم. اون پاسخ منو داد حتی با وجود اینکه گاهی خیلی ناامید می شدم.

    می خوام فقط روزبروز بهش نزدیکتر بشم. و ایمانم بهش بیشتر بشه که خوشبختی فقط در ایمان به خداست. اینو هر روز بیشتر می فهمم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    هادی عبدولی گفته:
    مدت عضویت: 2919 روز

    به نام خدا

    سلام

    من میخوام ماجرایه جالبی ک خیلی به سوال مربوط هستش و چن سال پیش پدرم برام تعریفش کرد رو براتون بگم البته بگم اون موقع من چیزه زیادی در مورده قوانین جهان ک به واسطه استاد یاد گرفتم رو نمیدونستم

    .

    پدرم تعریف میکرد ک خیلی وقت پیش دو نفر رو میشناخت ک سره یه مسئله با هم دشمن شدن و دشمنیشون جوری بود ک روی دیدن همو نداشتن و حتی به بدبختی و نابودی اون یکی راضی بودن اما یکی از این دو یجورایی تقریبا قوانین جهان رو میدونسته . پدرم گفت اونی ک قوانین رو میدونست شروع به شایعه کرد ک فلانی ک دشمنش بوده یه مریضیه ناشناختیه ای گرفته ولی کسی به روش نمیاره چون خودش از مریضیش بی خبره و اینو طوری تعریف میکرد ک شنونده باور میکرد و هر روز اینو به هر کی ک میرسه میگه و اونایی هم که خبره مریضی رو میشنون وقتی به طرفی ک شایعه بهش شده میرسن ناخوداگاه اگه طرفم خسته بوده یا هر چی بهش میگن ک چرا بی حالی ،رنگ زرده ،داغون شدی ، انگار خیلی اوضات بده و یه سری حرفا مثل این رو بهش میزنن و چون این حرفا ادامه دار بوده اونم باورش میشه ک حتما چیزیش هست، پدرم میگفت این داستان ادامه داشت تا طرف واقعا مریض میشه و بعد یه مدت بستری شدن از دنیا میره. این داستان نشون میده ک چقد بدن ما هم تحت تاثیره باورهایی هست ک در موردش داریم .

    ??

    سوالی ک استاد در مورده عمره مفیده ورزشی ورزشکارا پرسیدن هم دقیقا مثله داستان ماست ..

    واقعیت اینه که این ورزشکارا یا هر کسه دیگه چون بارها و بارها شنیدن و دیدن (که این دیدن ناشی از باوریه ک ورزشکارای قبلی باورهایی داشتن که باعث شده عمره ورزیشون همونی باشه که باور داشتن و نفرات بعدی با دیدن اینها باوره منفیشون تقویت شده ) که عمره ورزشیه هر ورزشی در زمان خاصی تعریف شده بعد از این زمان واقعا بدن طرف تحلیل میره و خودشم باور میکنه ک من نمیتونم و از روزای اوجم دور شدم . ببینید قدرت باور و فکر چقد قویه ک چن وقت پیش یه خبره جالب در همین مورد شنیدم اونم اینکه یه شخصی ک قطع نخاع بوده و فقط یا روی چرخش بوده یا روی تخت درازکش هیکلش و عضله هاش رو بدون هیچ کاره خاصی بسیار بسیار قوی کرده بوده و دقیقا عین قهرمانای ورزش بدنسازی شده بود وقتی ازش میپرسن چطور این کار رو کردی میگه ک من عادت کردم در طول روز با فکرم جوری تمرکز و فکر میکنم ک انگار دارم وزنه میزنم و توی باشگاه هستم و جوری این کار رو میکنم ک واقعا وزن اون وزنه هایی رو ک میزنم حس میکنم و حتی عرق هم میکنم .

    پس ببینید ک قدرت فکر و باور چقد میتونه موثر باشه ک یه نفر بدون حتی تکون خوردن از جاش ماهیچه هاش رشد میکنن و من ایمان دارم که اون فرد با فکرش و باورش میتونه قدرت پاهاش رو هم بدست بیاره چون راهش رو یاد گرفته .

    من ایمان دارم که حتی عمره ادم ها هم میتونه تحت کنترل خودشون باشه جوری که باور نکنن ک عمره مفید هر کس تا مثلا 60 سالگیه و اگه ما 100 سال عمر کنیم هنر کردیم اگه باور راسخ داشته باشیم که میتونیم 1000 سال عمر کنیم و روز بروز هم ماهیچه هامون قویتر میشه واقعا میشه . ما نباید هیچ باوره غالبی از جامع رو قبول کنیم و باید مرزها رو بشکنیم و حریم جدیدی از همه چی برای خودمون تعریف کنیم و اونو باور کنیم .

    پس جواب سوال اینه که چون باوره جامعه ورزشی که ورزشکارا توش هستن اینه که عمره ورزشه ورزشکارا بازه خاصی داره ورزشکارام اینو باور میکنن و بعد این بازه افت میکنن . حالا بعضی که خودشون رو بیشتر قبول دارن و مرزهای خودشون رو جدا از باورهای غالب تعریف کردن میتونن روند پیشروی و یکه تازیشونو ادامه بدن حتی تا سالهای طولانی به شرطی که دیگرانن رو نه بشنونن نه ببینن و مهمتر از همه نه باور کنن .

    پیروز و بی مرز و بی انتها باشید مثل خداوند چون شما هم خداید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    علی موفق گفته:
    مدت عضویت: 3449 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوارم و خانواده صمیمی عباسمنش

    استاد تریپ جدید مبارک! زیباتر شدی استاد!

    چند روز پیش یک کلیپ دیدم تو اینترنت از یک پیرمرد 80 ساله چینی که میگفت از سن 44 سالگی تازه شروع کردم به یادگیری زبان انگلیسی در سن 50 سالگی تازه برای اولین بار پا به یک باشگاه ورزشی گذاشتم و تازه ورزش را شروع کردم و ادامه میدهد که در سن 70 سالگی با جدیت بیشتر به ورزش به صورت حرفه ای ادامه می دهد و میگه اکنون که 80 ساله است هنوز برنامه ها و هدف های بزرگی برای پیشرفت داره و پتانسیل های زیادی درونش هست که میخواد عرضه کنه و میگه که شما باید این را باور کنید که هیچ زمانی برای شروع کردن دیر نیست بلکه دیر شدن یه بهانه است و شما نباید تسلیم این طرز تفکر بشید

    و در آخر جمله زیبایی را میگه: «میگه هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه مانع پیشرفتتان شود مگر خودتان و باور هاتون»

    دوستان به نظر من عاملی که باعث میشه بسیاری از ورزشکاران نتوانند توانائی های خودرو از سنین معمولا 28 به بعد نشون بدهند این باور که ورزشکار باید در اوج از دنیای قهرمانی خداحافظی کنه و گرنه باید منتظر حرف و حدیث مردم و جامعه ورزشی باشه و اعتبار چندین ساله اش را از دست میده و معمولا ورزشکاران چون از این موضوع نگران هستند بعد از سنین 25 سالگی از دنیای ف خداحافظی میکنند

    اما نکته اش اینجاست که این بها و قدرت دادن به مطبوعات و حرف مردم و این که مبادا اعتبار و وجهه ورزشی من ورزشکار به خاطر برآورده نکردن این توقع به خط بیفته آیا اسمی جز شرک به الله میتواند داشته باشد یعنی یه ورزشکار اعتبار ورزشی خود را بر پایه نظر مردم بنا میکند واین دقیقا همان خانه سست بنیاد عنکبوت است که در قرآن در سوره عنکبوت از آن یاد شده

    و اتفاقا استاد در یکی از فایلهای رایگان هم به این موضوع اشاره کردند که علیرضا منصوریان با تکیه بر هواداران استقلال نتیجه‌ای جز شکست عایدش نمیشود

    دوستان به خدا استاد راست میگه که آگاهی ها در مسیر به انسان الهام میشه همین الان که دارم تایپ میکنم او میگوید و من می نویسم چه حس قشنگیه !

    دیگه همین ،خدایا سپاسگزارم و از شما دوست عزیز هم که وقت گذاشتی و این متن را خواندید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  6. -
    حامد حسيني گفته:
    مدت عضویت: 2921 روز

    با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرانقدر و همه دوستان گلم

    علت تفکر اشتباه خیلی از ستاره های ورزشی که متاسفانه فقط مختص ستاره های ورزشی نیست و در کل جامعه تسری دارد، نتایج حاصل از عملکرد اکثریت جامعه است که در ذهن افراد شکل می گیرد. مثلا خیلی از خانم ها مبنای فکرشون اینه که بعد ازدواج چاق میشن، چون این حالت رو در خیلی از خانم های فامیل و همکار دیدن. یا خیلی از ستاره های سینمایی ایرانی فکر میکنن وقتی از یه سنی بالاتر میرن و ارزش هایی مثل زیبایی جوانی را از دست میدن دیگه نمیتونن محبوب واقع بشن و رفته رفته از سینما فاصله می گیرند، و دلیل این کناره گیری دیدن مثال های خیلی زیاد در این حوزه کاری است. به نظر من اگر باور تسلیم بر اثر شواهد رو از خودمون دور کنیم، ایمان قلبی داشته باشیم که هدف های غیرقابل تصور من از دید بقیه، از دیدگاه خودمون قابل تصور باشد، خودمان را محدود نخواهیم کرد.

    یه مثالی از خودم بزنم:من از وقتی چشم باز کردم اضافه وزن داششتم،برای همین به تبعیت از باور اکثر مردم مدت یک سالی رو باشگاه می رفتم و تونستم وزنمو به وزن ایده ال برسونم. ولی بعد از 6 ماه دوباره به وزن قبلی خودم برگشتم. بعد از چند مدت رفتم دکتر تغذیه و با دادن رژیم سخت به خودم و عاصی کردن خونواده به وزن طبیعی برگشتم ولی دوباره چون تحمل رژیم برام سخت بود باز به وزن قبلی برگشتم.خلاصه راه های مختلفی رو به تعصی از راه هایی که اکثریت رفتن امتحان کردم ولی نتونستم وزن نرمالی داشته باشم. بعد از آشنا شدن با سایت ارزشمند شما و دیدن دیدگاه های دوستان مثبتم فهمیدم کاهش وزن رو باید با همه وجودم درک کنم. الان بدون هیچ اپلیکیشن کالری شمار، بدون هیچ ترازویی، بدون ورزشهای سخت و خسته کننده، بدون رژیم های مختلف طاقت فرسا از کاهش وزنم لذت میبرم. از خوردن غذا به اندازه کافی لذت میبرم.از ورزش کردن مختصر لذت میبرم.باور نمیکنید اگر بگم وسط غذا خوردن یه حس خوبی نمیذاره پرخوری کنم و از همان مقدار غذایی که خوردم لذت ببرم. یا از ورزش هایی مثل پیاده روی و پینک پنک لذت ببرم. و با لذت و ماندگار کاهش وزن داشته باشم. پس قواعد قبلی کاهش وزن رو دور ریختم، قواعدی که اکثریت اونو رعایت میکنند و از انجایی که این قواعد بر اساس افکار محدود کننده شکل گرفته نتیجه مناسب نخواهد داشت.

    ممنون از همه شما که وقت گذاشتید و نظر بنده رو خوندین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  7. -
    علی کیمیاگر گفته:
    مدت عضویت: 3470 روز

    سلام استاد خوبم، با کسب اجازه از محضر شما،

    سخنی چند با دوستان دارم که بیان میکنم:

    لازم نیست با نگرانی و استرس بری دنبال خواسته هات،

    وقتی سعی کنی حالتو خوب نگه داری

    این حال خوب کم کم گسترش پیدا میکنه،

    و اون وقته که خواسته هات جذبت میشن

    و معجزات پی در پی رو مشاهده خواهی کرد،

    اگه پشت سر هم بد میاری اینم در واقع معجزه ست،

    یعنی این حال بد توئه که داره تبدیل میشه به اتفاقات بد،

    اما متوجه نیستی و خدا رو مقصر تمام بدبختی هات میدونی،

    هر حالی که الان داریم و هر احساسی که داریم،

    داره لحظه به لحظه گسترش پیدا میکنه

    و به تدریج سراسر وجودمون رو فرا میگیره،

    وقتی این اتفاق افتاد، ما در چرخه حوادث مشابه قرار میگیریم،

    بدبختی های پشت سر هم یا خوشبختی های پشت سر هم،

    پس خیلی مهمه که مراقب حال الانمون باشیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  8. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3053 روز

    وقتی به فایل شما گوش دادم نظرم عوض شد ابتدا علاقمند نشدم در مورد این مسابقه نظر بدهم.

    من فکر می کنم خدا همانند انرژی است مثلا منبع برق که به اشکال گوناگون به منازل شرکت ها یا ادارت می رسد جایی برق فشار قوی دکل جایی به شکل برق شهری جایی برق سه فاز یا شدت های پایین .

    شاید ما انسان ها شبیه پریز برق باشیم که از ما برق برای مصارف استفاده می شود اما وقتی برق و انرژی داریم که به منبع وصل باشیم.

    من فکر می کنم همه انرژی ها در اصل یکی است و در ابعاد ریز اتمی و ذرات بنیادی همه تلاش دانشمندان بوده است که دنبال یک انرژی واحد باشند . الان این قضیه فکر مرا درگیر نمی کند چرا انرژی یک جا گرمایی یک جا به صورت مغناطیس جایی اتمی و .. می دانم زمانی یک شکل بوده است .

    در مورد خدا همواره در قران گفته است که بدی ها در زندگی شما به واسطه اعمال بد شماست و خدا به هیچ کس ستم نمی کند بلکه بندگان به خود ستم می کنند . این که خدا مکر می کند چرا که افکار مکار آن شخص ان قدر پرانرژی ومتراکم شده است که ان را مجسم می کند و شکل می بخشد . نه این که خدا قصد ستم داشته باشد.

    بله هر چیزی می تواند بشود اما هر چیزی هم نمی تواند باشد.

    خدا سراسر خوبی و زیبایی است و خدا فقط احساس خوب است . احساس بد و بدی ها به این دلیل وجود دارند که ما با تغییر تمرکزمان خوبی را درک کنیم و در شکل خود قدرت ندارند چرا که قدرت انرژی و نیروها از خوبی است و خوبی از خدا می آید که سلامتی و نشاط و آرامش را برای همه می خواهد . تضاد برای این است که ما به دنبال درستی و خوبی برویم . اگر فکر می کنیم باورهای بد و احساسات بد قدرت دارند متاسفانه باید بدانیم در مسیر اشتباهیم و آن را اصلاح کنیم .

    بله ما اگر از منبع برق از این قدرت جدا شویم به خودمان بد می کنیم . من نمی دانم کجا می رویم فقط می دانم ترس نگرانی اضطراب خشم افسردگی ناراحتی … یک پیام است در مسیر خوبی و خدا نیستی راهت را درست کن .

    همین منبع به ما می گوید نادرست چیست حالا مسیرت را اصلاح کن . لازم نیست نگرانش شوی به مسیر واقعی و درست فکر کن. وقتی این را بدانیم رها و آزاد می شویم . باور کردن یعنی رها کردن . وقتی رها می کنی که باور کنی . یک راه دو طرفه است که بهم می رسد . تمرکز کردن هم همان رها کردن است . فکر بعدی و بعدی ساخته می شود . فکر قبلی را رها می کنی و افکار جدید می آیند و ساخته می شوند.

    راستی با توضیحات جناب عباس منش فهمیدم چرا جواب دوستان برای من کافی به نظر نرسید و توقع بهتری داشتم پاسخ های بهتری برای باور در مورد خدا ببینم . همان قضیه نوشتن و به جمله درآوردن یک شکل است.

    حالا نظرم در مورد مسابقه :

    بهر حال باور است که رفتار و اعتقادات هر انسانی را شکل می دهد . این ورزشکاران به هر حال تحت تاثیر صحبت های مربیان کادر ورزشی و محیط هستند که سن را بسیار موثر می دانند و برای ان که خلاف آن را اثبات کنند مجبورند فشار بیشتری به خود بیاورند تمرین تلاش و رقابت بیشتر تا نیروهای جوان تر را کنار بزنند و باید بتوانند جا و فرصت برای خود در کادر و تیم های ملی ایجاد کنند . بهر حال مرتب بارها این جمله را می شنوند سن ات بالاست و برای ساختن افکار صحیح وقت زیادی بگذارند که باور من این است در هر سنی موفق هستم . یعنی بر روی باورهای نادرست محیط مرتب باور درست را تکرار کنند که موفق شوند .

    احتمالا این باور مثل باور نادرست در مورد ثروت از گذشتگان هم به ارثٍ رسیده است و تلاش فکر زیادی می خواهد . چرا که اغلب افراد باور دارند با بالارفتن سن بدنشان هم پیرتر و ضعیف تر می شود .

    می تواند تسلیم و سیراب شدن این ورزشکاران باشد مثلا می گویند خب به حد کافی در المپیک و میدان های جهانی مدال اوردم و خوب درخشیدم و مثلا رکورد زدم دیگر کارم انجام شد . دیگر در ذهنشان هدفی ندارند و می گیویند حالا وقت رقابت برای دیگران است من به حد کافی کسب کردم و راضی هستم به هدفم رسیدم و تمام شد . وقتی به هدف رسیدند از ان سیر می شوند و آن را رها می کنند.

    ورزشکارانی مثل دایی بوند که خیلی دیر و در سن بالا ورزش حرفه ای را رها کردند چون هنوز سیراب نشده بودند و تمایل داشتند و هدف داشتند اما انهایی که دیگر هدف کسب رقابت حرفه ای نداشتند رها کردند نه فقط باور در مورد سن . شاید به این دلیل که به ان رسیدند و آن را تجربه کردند و از آن هدف رها شدند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    نیما شریفی گفته:
    مدت عضویت: 3502 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عباس منش عزیز و همه دوستان

    ابتدا تبریک بگم به همه ی دوستان عزیزی که در قسمت قبل جزو ده دیدگاه عالی شدن و تبریک به برنده ی عزیز

    اما سوالی که استاد مطرح کردند دقیقا درباره باور بود استاد خودشون پاسخ رو دادند که عامل اساسی و پایه ای باور هستش اما فرمودند که این موضوع رو کامل توضیح دهیم

    چند سال پیش که تازه با مباحث روانشناسی و موفقیت آشنا شده بودم اساتید همش از واژه باور استفاده میکردنداما هرگز تعریف دقیقی از باور ارایه نکردن و فقط گفتن که تکرار زیاد یک فکر نتیجه اش باور و این اشتباه ترین تعریفی بود که از باور آموختم و واقعابرای من مفهوم گنگی بود اما به لطف خدا مدتی قبل تونستم به یک مفهوم برای باور یابم که واقعا نقطه عطفی بود برای من و تعریفی که من از باور برای خودم در نظر گرفتم با توجه به توضیحات استاد در مورد باور:

    (((باور یک چهارچوب ذهنی است که گستره یا محدوده عملکردی یعنی اقدامات و افکار و گفتار مارا تعیین میکند)))

    این تعریف من از باور بود.

    با توجه به توضیحات شما استاد در مورد خدا و ظرف ذهنی ما و اینکه فرمودید که خدا یک انژری هست و و ما به اون شکل میدهیم دیدگاه و درک جدیدی پیدا کردم که میخواهم با شما در میان بزارم.

    اگر در ایات قرانی دقت بکنیم می بینیم که خدا از قدرت نامحدود خودش به ما خبر میدهد و میگوید که من قدرتی دارم که به هر چیزی که بگویم بشو میشود اما خوب و بد را مشخص نکرده و در آیات دیگر قران فرموده که ما به انسانها کمک میکنیم که چه بخواهند به سوی نیکی حرکت کنند یا به سوی بدی در هر صورت آنها در مسیری خواه خوب یا خواه بد هدایت میشوند پس نمی توان خوب و بد را برای خدا در نظر گرفت اما نکته اینجاست که این چه ربطی به ما دارد و تاثیر ان در زندگی ما چیست؟؟؟؟

    همه ی ما انسانها قدرت برابری داریم(خیلی مهم)و تنها چیزی که به ما قدرت بینهایت می دهد چهار چوب های ذهنی ماست اما چرا؟؟؟

    حالا که میدانیم که جهان سراسر انرژی و فرکانس هست و خدا که منبع و سرچشمه انرژی است.افکار و اندیشه های ما هم انرژِی هستند.

    وقتی که با تکرار افکار مشابه آن افکار را به افکار غالب ذهنمان تبدیل میکنیم یعنی ما به یک شیوه خاص و در یک چهار چوب خاص فکر میکنیم پس میتوان گفت که یک چهار چوب شکل گرفته است.بعد با جاری کردن انرژی نامحدود وقدرتمند (یعنی خدا)در چها چوب ذهنمان به آن شکلی خاص میدهیم و همان شکل باور را در زندگیمان خلق میکند و به ما نشان میدهد پس طبق گفته های استاد که می فرمایند جهان باور های مارا به ما ثابت میکند.الان میتوان نتیجه گرفت که ما بینهایت قدرتمند هستیم اما با چهاچوب های مناسب ذهن.وقتی که این انرژی نامحدود را در یک مسیر خاص هدایت میکنیم یعنی انرژی منبع یا خدا در حال خلق آن هدف یا خواسته میباشد ونباید به قدرت و بزرگی این انرژی شک داشت. هنگامی که ما به جای انرژی منبع انرژی یک شخص دیگر را در چهارچوب های ذهنمان جاری میکنیم و یا به اصطلاح قدرت را از خدا گرفتیم و به شخص دیگری دادیم پس هیچ گاه نتیجه قابل قبول دریافت نمیکنیم.روزانه هزاران فکر و اندیشه در ذهنمان شکل میگیرد که آن انرژی نامحدود را به هر سمت و سویی که بخواهند می برند و این بر عهده ماست که آگاهانه آن انرژی نامحدود و قدرتمند را در مسیر خواسته هایمان هدایت کنیم و خیلی مهم است این انرژی را در پشت موانع و سدهای ذهنی به زندانی نکنیم و فقط به قدرت خود و خدا ایمان داشته باشیم چرا که خداست که خلق میکند و هیچ غیر ممنکنی برای خدا و جود ندارد. الان با تمام وجودم حس میکنم که من خالق سرنوشت خودم هستم و برا ی رسیدن به هر خواسته و یا آرزویی نیازی به سختی کشیدن نیست فقط کافی ست که خدا برای آن کار بفرستم و برای خدا زمان و مکان هیچ معنی ندارد و پوچ است پس فقط کافی است که خدا را باور کنم با چهار چوب های ذهنی درست.

    و اما پاسخ سوال استاد:

    با توجه به توضیحاتی که دربالا عرض کردم این ما هستیم که موانع و ترمز های ذهنی را برای خودمان میسازیم و الان میفهمم که همرنگ جماعت نشدن واقعا سخت است و جرات و جسارت میطلبد اما نتایجش هم شگفت انگیز است همانند نتایج استاد بزگوارم آقای عباس منش.احتمالا از سالها قبل باتوجه به شرایط و اوضاع ورزش کاران در سن 20-25 تواتستند که به نتایج بزرگی دست یابند اما از این سن به بعد نتایج کوچکتر و کوچکتر شاید به همین دلیل باشد که این محدودیت و باور شکل گرفته که نمی توان در سن های بالاتر به نتایج بزرگی رسید من سرچشمه این باور را نمیدونم اما میدونم که یک محدودیت ذهنی است و میتوان برطرفش کرد مانند راجر بنیستر یا محمد هریس پاکستانی که در یکی از شهر های پاکستان با محدودیت های موجود و یک کشور جهان سومی توانست با طراحی یک قالب وردپرس به ثروتی حدود 80میلیارد تومان دست یابد.

    پس محدودیت ها فقط در ذهن وجود دارد.

    نتیجه گیری:دوستان عزیزم بییایم با ساختن چهارچوب های ذهنی در راستای رسیدن به اهداف و خواسته هامون انرژی نامحدود یا خدا را در ان مسیر هدایت کنیم چون خدا کارش را به خوبی بلد است پس تو چه بخوای خوبی خلق کنی یا شر بیافرینی برایت خلق میکند پس چه بهتر خواسته و آرزوهایمان را خلق کنیم.

    به امید و توکل به خدا به زودی خبر موفقیت های بزرگ خودم رو با شما خانواده ی عزیزم و همچنین یک پدر مهربان و استادم آقای عباس منش عزیز(من هم خودم رو مثل آقای رابرت کیوساکی میدونم که میتونم از وجود دو پدر بهره ببرم سنم هم 24 سال هست) در میان خواهم گذاشت.

    برای یکایک شما دوستان عزیز آرزوی موفقیت و رسیدن به خواسته هاتون رو دارم در پناه قدرت مطلق شاد و پیروز باشید

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      رضا فرسادپور گفته:
      مدت عضویت: 3571 روز

      ممنونم از وقتی ک گذاشتین و اینقدر مفصل نوشتین

      خیلی عاالی بود

      فقط ی نکته ای ک هست اکثر ماها قبل از ینکه با این مفاهیم آشنا بشیم ب قول شما درک درستی از این موضوع باور نداشتیم.

      فقط با چهارچوب ذهنی ک از قبل داشتیم همه چی رو میسنجیدیم.

      بیشتر هم اتفاقات رو ب عوامل بیرونی نسبت میدادیم

      و این باعث میشد ک احساسمون بد و بدتر بشه و از اون دست اتفاقا بیشتر وارد زندگیمون بشه

      ک ما دلیل موجحی نداشتیم و کلا همه رو مقصر میدونستیم

      خوشحالم ک اینجا هستیم و نظام باورهامون رو شناختیم و با تغییر فرکانس هامون کلا جدا کردیم خودمونو از باور های محدود کننده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        نیما شریفی گفته:
        مدت عضویت: 3502 روز

        سلام دوست عزیزم آقا رضای عزیز

        از شما ممنونم که نکته خیلی عالی رو بیان کردید و فرمودید که ما شرایط و اوضاع بیرون از خودمون رو مقصر میدونیم و این هم بی دلیل نیست دوست من این هم نشات گرفته از فرهنگ غنی ماست که هر اتفاقی رو به خارج از کشور ربط میدهیم و نمیدانم ما اینجا چه کاره ایم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

        پیروز و سربلند باشید دوست من

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2776 روز

      سلام دوست عزیزم آقای نیما شریفی امیدوارم که حالت عااالی باشه

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو نسبت به خودش بیشتر میکنه.

      بسیار لذت بردم و آگاه تر شدم مخصوصا که در مورد قدرت نامحدودی که در درون خودمان هست گفتید و باور مرا قوی‌تر کردید سپاسگزارم.

      یک حدیثی از امام علی خیلی وقت پیشا دیده بودم که میگفت آدم سه پدر دارد اولیش پدر خودمان است دومی پدر همسرمان و سومی آموزگاران هستند.

      ومن خیلی خوشحالم و سپاسگزار خداوندم که پدری چون سید حسین عباس منش دارم.

      آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

      ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

      آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    فاطمه بهشتی گفته:
    مدت عضویت: 3037 روز

    سلام به همه دوستان

    خیلی جالبه این دومین باریه که سوال مسابقه استاد دقیقا هون چیزیه که چندروز من در موردش فکر میکردم.خداروشکر این هم یه نشونه ی دیگه ست.

    اما در مورد سوال مسابقه:دوباره بحث باورها و مبحثی که هیچوقت کمرنگ نمیشه.زندگی ما فقط باورهای ماست و والسلام.چندسال پیش من شنیدم که اگه بدنسازی رو تاقبل سن35سالگی شروع کنی میتونی بدنتو به شکل دلخواه فرم بدی و بعد از اون فایده ای نداره و همیشه از این ماجرا ناراحت بودم ولی الان میدونم که این یه باور اشتباهه و هیچوقت برای هیچ کاری دیر نیست.ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه ست.خداروشکر واسه همچین امکانی که تو خلقت جهان هست.

    دقیقاهمین باور رو تو سر ورزشکارها کردن و همچین باوری رو با تکرار کردنشون برای ورزشکارا ساختن که باعث شده یه سد ذهنی براشون ایجادبشه که نتونن از اون پتانسیلی که تو وجودشون هست استفاده کنن.به نظرم روند افزایش سن و کهولت و پیری جسم هم از همین ماجرا نشأت میگیره و با تغییر باور و ایجاد باور قدرتمندکننده میشه تا سالهای سال صحیح و سالم و جوون زندگی کرد و این چه حس فوق العاده ایه واسه همه مخصوصا خانمها.

    که حتما روی این باور کار خواهم کرد به زودی.

    یه مطلب دیگه هم زندگی امام زمانمون هست که الان1400سال در سلامتی کامل دارن زندگی میکنن و عمر طولانی حضرت نوح نوید یک زندگی طولانی ودر کمال سلامتی رو به افرادی میدی که باورهای فوق العاده در این رابطه واسه خودشون بسازن و من چقد این موضوع رو دوست دارم.

    با آرزوی سلامتی و ثروت و شادکامی واسه همه دوستان مخصوصا استاد عزیزم.????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: