رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 3613 روز

    باسلام به دوستان عزیزم واستاد عزیز

    من یه بار یه کلیپ دیدم که احساس میکنم درست باشه

    ولی من خودم هنوز این رو امتحان نکردم واون کلیپ در یکی از شبکه های ایران

    پخش شد واون هم این بود که یک خانم کارشناس درمورد این صحبت میکرد که مواظب کلامتون باشید که چی به زبان میارید وچی میگویید ومخصوصآ در مورد صحبت با کودکان میگفت

    که در هرشرایطی با انها درست صحبت کنید وهمچنین در مورد صحبت با خودتون

    میگفت که حرف هایی که شما بر زبان میارید خیلی خیلی روی بدنتون تاثیر

    داره روی زندگیتون تاثیر داره وبه واقعیت زندگی شما تبدیل میشه

    واین کارشناس ازآزمایشی در این برنامه گفت که خالی از

    لطف نیست براتون بگم،واو گفت که خیلی از کاراموزاش هم این ازمایش

    راانجام داده اند وبه نتاایج یکسانی رسیدن

    واین ازمایش این بود که گفت:

    یک سیب سالم رابردارید ونصف کنید وهرنیمه را در یک ظرف شیشه ای مثل ظرف مربا قرار دهید

    ودرب هر دو را ببندید وبر روی یکی از انها کلمات زیبا بنویسید :سلامتی،ثروت،،زیبا،…

    وروی یکی دیگه هم کلمات زشت مثل:تنفر،کریح،بی ریخت،..

    و این دو شیشه را در یک شرایط یکسان قرار دهید ومثلا بعد از دو هفته نتیجه را مشاهده کنید

    او گفت که در کمال ناباوری بعداز دوهفته سیبی که روی شیشه ان لغات زیبا نوشته بود سالم

    وسیبی که حروف زشت روی شیشه ان بود پلازیده وسیاه شده بود

    ومن از این ازمایش این نتیجه را گرفتم که کلماتی که بر زبان میاریم که در پس انها فکرها وعقاید وباورهای غالب ماست بی نهایت روی سلامتی واندام ما وطول عمر ما تاثیر داره

    ویکی از باور های غلط که در بین ایرانی ها رواج داره اینه:چهلو ول پنجا فشار میاد به چن جا شصت نشت هفتاد افتاد

    یعنی ادم تا چه سالگی خوبه چهل که گذشت دیگه تمومه دیگه شکسته میشه و…

    واما ورزشکارن هم ازداشتن این باورهای اشتباه مستثنی نیستن

    که فقط تا این سن مثلا سی سالگی میتونن در اوج باشن

    که این باور از دیگر ورزشکاران قدیمی به انها ارث رسیده

    وانها با دیدن نمونه های عملی زیاد اطرافشون باور کردن که بیش از سی نمیشه

    باتشکر از همه با نظرات زیباشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      صنوبر یوسف زهی گفته:
      مدت عضویت: 3850 روز

      کلام غوغا می کنه،یه شمشیر دولبه ست،وقدرت خلق داره،واین نکته بسیار ظریف ومهمی بود وازمهمترین وقدرتمندترین،ورودی ها و سازنده های باورکه استادهم خیلی تاکید دارندازاون درست استفاده کنیم ویکی از راههای اصلی که استاد ازاون زیاد برای تغییر باورها و ساخت اونچه میخواهند بسازن استفاده می کنندصحبت کردن باخود بصورت مثبت وکاملا درست.کلام نزدخدابودوبس وخداکلام بود کلام موهبتی است که خدابااون به ما قدرت آفرینش داده،این اونقدر مهمه که فقط به انسان این قدرت داده شده واگه یادبگیریم باکلام خود گناه نکنیم وازاون برعلیه خودودیگران استفاده نکنیم کم کم درهای بهشت برروی زمین برماگشوده میشه ومیتونیم هر آنچه رو میخوایم خلق کنیم،وباورهای عالی واثرات عالی بسازیم،من این مورد رو درکارم بارها شاهد بودم افرادی که سالها باترس وبیماری ویامحرومیت هایی‌مواجه بودن وقتی یادگرفتن از کلام درست استفاده کنند وباورهاشون رو تغییر بدهندومحدودیت ذهنی رو بشکنن،شاهد معجزات به گفته خودشون بودند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رها گفته:
      مدت عضویت: 3121 روز

      سلام دوست خوبم

      من کلیپ مشابه اون که گفتید رو دارم که مال استان شیراز بود اگه اشتباه نکنم و آزمایش اون پرتقال بود و جالب بود و میگفت حرفهای ما ارتعاش دارند و این از نعمتهای بزرگ خداونده که به ما ارزانی داشته پس مراقب کلاممون باشیم

      کتاب 4 اثر هم در مورد معجزه کلام صحبت میکنه

      نظرتون عالی بود مرسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم

    آگاهی های من از این فایل فوق العاده پس از بارها شنیدن و شنیدن …

    به من می گوید که :

    خدایی که انقدر در ذهنت بزرگ بود که نمی توانستی باهاش ارتباط برقرار کنی خودت هستی که نیرویی از خداهستی نیرویی از خدا یعنی خالق هرچه که در این دنیا می توانی خلق کنی خودت هستی

    به من می گوید که با هرچیزی که در این دنیا در ارتباط هستی از همسر ، فرزند ، همکار ، رییس ، همسایه و… همه خدا هستند و منم که آن وجه آن فرد را برای خودم نسبت به خودم مشخص می کنم . چون من انرژی هستم و انرژی در جریان هست این که من انرژی خوب و بد هر شی جسم و فرد را به سمت خودم بکشانم برای من همان می شود

    به من می گوید که هر چه که می خواستی و آرزو و درخواستت بود همان خداست در واقع فراهم است اما من چقدر برای رسیدن به آن از لحاظ باوری و لیاقتی آماده هستم یا خیر

    به من می گوید حتی جسمی که در آن هستم به عنوان یک وسیله است برای اینکه در این جهان مادی باید این جسم باشد وگرنه روح خداوند که انرژی است نیازی به همین بدن هم نداشت

    به من می گوید درخواست من اگر از خداوند ماشین و ثروت و هرچیزی اگر هست خدا آن ماشین و آن ثروت را به من نمی دهد خدا همان ماشین و همان ثروت است

    به من می گوید قدرت خلق کننده گی و قدرت بزرگی و وسعت من تا به کجاست و این که قانون پروردگار این است و هیچ چیز غیر از این قانون اتفاق نمی افتد.

    به من می گوید که حتی وقتی از همسرم و از فرزندم رفتار بدی را می بینم این همان انرژی خداوند است که در قالب بد برای باورها و اعمال من برای من ظاهر شده است

    به من می گوید دوستی با خدا یعنی اعتماد ، ایمان ، توکل ، آرامش یعنی نگرانی از هیچ چیز و هیچ کس و هیچ موقعیتی نداشته باشم

    به من می گوید با خدا بودن یعنی آرامش داشتن تحت هر شرایطی تحت شنیدن هر خبر فیزیکی در این جهان مادی که من را گول می زند که این یکی با دفعه قبل فرق می کند این مورد ربطی به خدا ندارد و خودت باید از منطقت موضوع را بررسی و حل کنی و من در جوابش بگویم همه چیز در سیطره خداست و همه چیز که در اطراف ماست از وجود اوست و حتی خود شیطان با تمام پیشنهاد های ناراحت کننده اش .

    به من می گوید حتی اگر در شرایط به ظاهر بدی قرار گرفتم ، برگردم لیاقت من آرامش است و نه هم خانه و هم منزل شدن با شیطان

    به من می گوید خداوند رب العالمین هر لحظه با من است و می خواهد که من لذت رشد را تجربه کنم

    به من می گوید خدا از رگ گردن به من نزدیک تر است و اوست که راه را همواره در زمان هایی که حتی نمی خواندمش مرا هدایت می کرد.

    به من می گوید که عشق یعنی خداوند و جز او هیچ کس نمی تواند این احساس ناب را به من بدهد

    به من می گوید تا زمانی که در حال رشد و حرکت هستم او من را هدایت و حمایت می کند.

    به من می گوید خداوند همه چیز است و منم که این همه چیز را می توانم به شکلی که برای من خوب و یا بد باشد مشخص می کنم

    به من می گوید همه چیز باور است ، طبیعی است که من طول عمر طولانی مانند حضرت نوح داشته باشم ، طبیعی است که من در طول عمرم در این جهان د ر سلامتی کامل به سرببرم چون که خود خداوند هم می تواند سلامتی باشد و هم بیماری

    به من می گوید طبیعی است که من یک رابطه عاشقانه داشته باشم چون اوست که در غالب عشق و نفرت است و منم که تصمیم می گیرم که عشق را تجربه کنم و یا نفرت چون خود او در نقش همسر و یا عشق من است.

    به من می گوید طبیعی است که در سن سی و چند سالگی به عشق و هنر نقاشی دوران گذشته ات برگردی و برای من محدودیت سن و زمان را مشخص نمی کند و فقط می خواهد من مثل آب جاری باشم و حرکت کنم و خودم رو تجربه کنم

    به من می گوید طبیعی است که به هرچه که درخواستت هست در سایه آرامش و ا منیت و آسوده خیالی برسی نه در مسیر زور بزنی و نه تکاملت را رعایت نکنی برای اینکه در حدی که الان می خواهی نیستی در بدهی بیفتی ، به من می گوید ارزش و لیاقت تو بیش از این هاست هرچه که توطلب کنی حقت است که با آرامش و با آسوده خیالی در جاده سرسبز سوت زنان به آن برسی نه اینکه به زور قسط و وام یک چیز مادی را به دست بیاوری که حتی خوشی آن را هم احساس نکنی.

    به من می گوید که من خداوندم اما درون تو چه می خواهی که در این جهان مال تو باشد ؟ برو به دستش بیار و بزرگ شو و رد شو

    مگر نه این که من چند صباحی در این دنیا برای تجربه خودم پا به این جهان گذاشته ام

    انتخاب کن :

    باارزشی یا بی ارزشی

    خداوند و یا شیطان

    ضعف و یا قدرت

    عشق و یا نفرت

    دوستی و یا تنفر

    عدل و یا ناعدالتی

    خوشبختی ویا بدبختی

    عزت نفس بالا و یا بی عزتی

    آسوده خیالی یا استرس

    باهدایت خدا و توکل خدا و شنیدن آگاهی ها از زبان استاد تصمیم به اقدام عملی ایمان برای وام نگرفتن گرفتم با این که شرکت ما وام های خیلی خوبی می داد .

    امروز با وسوسه یکی از دوستانم که تازه خانه ای را با بدهی و وام خریده بود ، که درحال فروش یکی از زمین هایش برای بدهی خانه اش بود به من پیشنهاد خرید زمینش را داد. یه لحظه وسوسه آمد که کاش وام ها را گرفته بودی و زمین را می خریدی بقول دوستم اگر این طرف سال بخری خیلی بهتر از آن طرف سال هست.

    تحلیل من :

    خدا چه می گوید: فراوانی ، ثروت ، هرچه که توبخواهی در سایه آرامش ، زندگی لذت بخش بدون نگرانی و نشتی فرکانسی ، خودم ثروت هستم هرچه که بخواهی پیش من است نگران نباش

    شیطان چه می گوید : کمبود ، این زمین و خانه گران شدن دور از اختیارات و قدرت خداوند است ، بدو و بدو ، عجله کن ، کم می شود مثل قبل عمل کن ، برای فرزندت برای آینده اش ملکی بخر شرایط داره هر روز بد تر از دیروز می شه

    انتخاب من :

    خداوند با آرامش با ثروت با عزت با خوشبختی با قدرت با جاده سرسبز با ایمان با توکل با استقامت با دریافت نعمت ها ، فرکانس ها و حال خوب هر لحظه در حال خلق هستند اوست که برای من همه چیز است من گول شیطان فلک زده پشیمان را نمی خورم . کسی که لذت عشق بازی با خدا را چشیده وارد عشق های دروغین نمی شود.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 871 روز

      به نام خدواند غفور و رحیم

      سلام سپیده جان

      امیدوارم هر جا هستی بهترین روزهای زندیگتو داری خلق میکنی با توکل به خدای قادر و توانا

      از کامنتت بهم گفته شد

      خداوند خونه و ماشین یا کاری که من میخوام برام اتفاق بیفته نیست، خدا همون خونه و ماشین و کاریه که میخوام برام خوب پیش بره ست، من باید قدم بردارم به سمتشون

      و خداند، ابر و باد، مه و خورشید و فلک رو بسیج میکنه تا منو اجابت کنه. تا من بهش برسم، به خواسته هام که همون خواسته هامم، خواسته های خودشه

      خداوند، درون منه

      میخواد از طریق من، قدرت خلق کنندگیشو، در زندگی من پیاده کنه

      خواند درون هر آدمیه

      و

      هر شخص میتونه با توکل با تکیه کردن به این نیروی قدرتمند درونی خودش، خالق زندگی دلخواه خودش، باشه یا خالق زندگی فلاکت بار خودش! با تکیه بر شیطان و ترسهاش

      خدایا من میخوام با تکیه بر تو، با توکل بر تو، برم توی دل ترسهام و انجامش بدم، خواسته مو

      کمکم کن که تو همیشه حافظ و نگهبان و نگهدار من بودی و هستی وخواهی بود در تمام شرایط و لحظات زندگی ام

      ای امن ترین و محکم ترین تکیه گاهم و همیشه یاری گرم

      خداوند اون کاری هست که من میدونم باید انجامش بدم، ولی به خاطر ترسام قدم بر نمیدارم

      ولی میدونم که باید انجامش بدم اگه میخوام پیشرفت کنم، باید در عمل نشون بدم، ایمان و توکلمو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    حنانه آ گفته:
    مدت عضویت: 4027 روز

    سلامی دوباره خدمت استاد عزیزم و تمامی دوستان عزیز و همراهم.

    اول می خوام تبریک بگم به 10 نفری که نظراتشون به عنوان نظر برتر در مسابقه قبلی انتخاب شد، خصوصا جناب آقای علی حیدری که نفر برگزیده در مسابقه بودند.

    ? در پاسخ به سوال این مسابقه می خوام بگم که معمولا ما آدم ها خیلی از توانایی ها و استعدادهامون رو در رِنج زمانی خاصی از نظر سنی محدود می کنیم. این موضوع در خیلی از موارد اتفاق می افته. مثلا درباره ازدواج، بچه دار شدن، موفقیت شغلی، موفقیت مالی، موفقیت در ورزش یا هنر و… برای همین فکر می کنیم که باید همرنگ جماعت باشیم و در واقع باور کردیم که زندگی به همین شکله! به همین دلیل وقتی کسی چنین تابوهایی رو می شکنه و مثلا در سنی که از نظر ما یا جامعه مناسب برای ازدواج نیس، مناسب برای بچه دار شدن نیس، مناسب برای موفقیت و درخشش در ورزش، هنر و … نیس، توجهمون به سمتش جلب می شه و هزار جور حرف و قضاوت در موردش داریم، یا درونمون تحسینش می کنیم و یا نمی تونیم چنین چیزی رو بپذیریم و شروع به تحقیر و کوچیک کردن رفتار اون شخص می کنیم. اینها نشوندهنده اینه که باورهایی در ما ساخته شده که مانع از این می شه که چنین چیزهایی برامون عادی باشه.

    ? ورزشکاری هم که از سن 25 سالگی رد می شه به دلیل همین باورهای محدود کننده ای که در او شکل گرفته به طور ناخودآگاه فکر می کنه دیگه توانایی هاش مثل قبل نیس و نمی تونه مثل ورزشکاران جوانتر از خودش فعالیت کنه و بدرخشه. به خاطر همین باور حتی اعتماد به نفسش در سنین بالاتر کمتر می شه و این خودباوری در او ضعیف تر از اونی هست که بتونه فکر کنه هنوزم تواناست و می تونه حتی بهتر از قبل بدرخشه.

    ? دقیقا مثل سن بازنشستگی در ایران. متاسفانه در ایران افراد خیلی زودتر از زمانی که از نظر جسمانی دچار ضعف هایی بشن احساس پیری و از کارافتادگی می کنن، چون سن بازنشستگی پایینه و بعد از اون هم بازنشسته تبدیل به یک آدم خونه نشین می شه که کسی هم ازش دعوت به کار نمی کنه و اگر از نظر روحی هم آدمی نباشه که خودش اهل دنبال کار رفتن و فعالیت باشه خیلی زود احساس فرسودگی و پیری و حتی افسردگی می کنه. باورهایی هم که از قبل در او شکل گرفته بیشتر و بیشتر به این موضوع دامن می زنه.

    ? پس همه چیز به باورهامون بر می گرده. خیلی از این باورها رو جامعه و فرهنگ به خورد ذهن و روح ما دادن و انقدررر ریشه ای هستش که ناخودآگاه ما رو در انجام خیلی از کارها و فعالیت ها محدود می کنه و اعتماد به نفسمون رو پایین میاره. مثلا وقتی کسی بخواد در سن سی سالگی یا بالاتر نوع شغل یا فعالیت یا نوع زندگیش رو تغییر بده معمولا اکثر افراد دور و برش با او مخالفن و سعی می کنن منصرفش کنن و حتی با تحقیر و مسخره کردن او سعی می کنن هر جوری هست او رو منصرف کنن. این کار او براشون خنده دار و مسخره میاد چون خودشون هرگز در زندگیشون جرات چنین کاری رو نداشتن. من حتی دور و برم افرادی رو می بینم که سالها به زندگی مشترکشون ادامه می دن با سردی و بدون هیچ علاقه ای فقط به این دلیل که می گن می ترسن از آینده و اینکه دیگه سنمون گذشته و الان برای چی این کارو بکنیم؟ ترجیح می دن بمونن و ادامه بدن تا بمیرن. این باورها در هر جامعه و فرهنگی وجود داره فقط ممکنه نوعش یا شکلش فرق بکنه.

    به امید روزی که همه ما بتونیم باورهای درست رو جایگزین باورهای غلطی بکنیم که از کودکی از جامعه و فرهنگ و خانواده در ما شکل گرفته و باعث محدودیت بسیاری در زندگی و فعالیت هامون شده. برای همه دوستانم آرزوی موفقیت دارم. شاد و پیروز و پایدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    پویا غربی گفته:
    مدت عضویت: 3945 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان

    برای پاسخ به این سوال اول از همه رفتم پی ورزشکاریی که تو سن بالای 30 سال مدال قهرمانی کسب کرده بودن.

    “کریس هورنر” دوچرخه سوار امریکایی در سال 2013 و در سن 42 سالگی تونسته برنده مدال طلای تور دوچرخه سواری ایتالیا (که یکی از بزرگترین تورهای دوچرخه سواری دنیاست، بشه.

    خانم “کنستانتیا دتیا” دونده رومانیایی، در المپیک سال 2008 و در سن 38 سالگی برنده ی دوی ماراتون شده.

    خانم “دارا تورس” شناگر امریکایی در شنای 50 متر آزاد المپیک سال 2008 در سن 41 سالگی تنها با اختلاف صدم ثانیه از نفر اول، نفر دوم شد.

    جالب تر اینکه از المپیک 1896 به بعد بیشتر از 120 ورزشکار در سن بالای 50 سالگی موفق به کسب مدال المپیک شدن.

    پس اگر کسایی هستن که تونستن تو سن بالا مدال بیارن پس بقیه و حتی خود من هم می تونم.

    به گفته استاد مهم ترین و قدرمند ترین نیرو، نیروی باوره. تنها و تنها باورهای محدود کننده است که یک ورزشکار رو تو زندان ذهنی خود ساخته خودش محصور می کنه. انرژی که تو تک تک سلول های در جریانه از کجا نشات گرفته؟ مگر نه اینکه این انرژی از منبع انرژی کاینات نشات گرفته و همواره به اون متصله، چرا که اگه جز این بود، با قطع شدن انرژی، ما هم نابود می شدیم.

    من دونستم که قدرت وشدت جریان انرژی تنها و تنها به باور من بستگی داره، هر چه باور و ایمان به خدای احد و واحد که انرژی ها و ذات و ممات هر چیز از اونه، قویتر باشه، قدرت و جریان انرژی درونیم هم بیشتر خواهد شد و کارها ی غیر ممکن از دید دیگران ، برای من ممکن تر. و البته برای همه این مورد صادقه..حتی برای یه ورزشکار.

    از خدا برای خودم و همه شما عزیزان بهترینها رو خواستارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    حمیدرضا محبی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2917 روز

    سلام بر بهترین و قشنگرین استاد دنیا

    دیشب داشتم در اینترنت در مورد مطلبی در مورد خداوند سرچ میکردم رسیدم به فایل شما قبلی که سوال در مورد بهترین باور خداوند چیست یک نکته جالبی و یک نشانه ای داشت وقتی که باز کردم رفت روی کامنتی که خودم قبلا گذاشته بودم یک لحظه تعجب کردم گفتم که چه طور رفت روی کامنت خودم با خودم گفتم این یک نشانه است فایل را گوش کردم و این فایل که جواب سوال بهترین باور در مورد خداوند را هم گوش کردم دیشب از صحبت شما یک متنی از طرف خداوند برای خودم نوشتم و با صدای خودم هم ضبط کردم و تا الان دارم مدام گوش میکنم

    در ضمن باید بگم که این پاسخ این سوال بود که از خداوند پرسیدم که کدام باور من در مورد خود خدا مشکل دارد که من به باید آن را اصلاح کنم واقعا شگفت زده و خوشحالم تا دوباره این فایل را گوش کردم و به سرعت این متن را نوشتم

    متن به شرح زیر است

    ای بنده من باور کن ، که به تو الهام می کنم و در هر لحظه در حال هدایت تو هستم ، باور کن که لایق هم صحبتی با من هستی.

    باور کن ای بنده من که همه راه ها را به تو نشان میدهم کمکت میکنم و یاریت میکنم و هدایتت میکنم .

    ای بنده من فقط بر من توکل کن این کاری را که میگویم در زندگی انجام بده ،

    برو شروع کن ،من را باور داشته باش،آرام باش،لذت ببر،شادباش،موحد باش و تمام قدرت ذهنیت را به من ده و منتظر باش که در زمان مناسب و در مکان مناسب هدایت میشوی ، مطمئن باش ای بنده من

    باز میگویم که من همه چی میشوم همه کس را به شرط ایمان،پاکی دل

    ای بنده من، من لامکان و لازمان هستم. یک انرژیم و یک جریان جاری در زمان حالم.

    ای بنده زیبای من ، من به تو نزدیکم و اجابت میکنم درخواست تو را ، به شرطی که دعوتم را بپذیری و اجابتم کنی.

    ای بنده زیبای من ، مثل ابراهیم باور کن مرا ، که در دل آتش که خود آتش هم من بودم ، آنگاه به گلستانی خنک تبدیل شدم و در آغوش من آرام بود. آری مثل ابراهیم موحد باش و تمام قدرت را به من ده تا تو را بی نیاز کنم.

    ای بنده زیبای من، باور کن که همه کارها را من انجام میدهم مثل زمانی که محمد سنگ زد ، در صورتی که او نبود که سنگ میزد بلکه من بودم.

    ای بنده زیبای من ، ظرف وجودت را هرگونه شکل دهی ، به همان گونه در ظرف وجودت شکل میگیرم و همان جوری میشوم که تو باور داری.

    تمام اتفاقات زندگی ات ، همان تعبیر و باوری است که تو نسبت به آن ایجاد میکنی.

    ای بنده زیبای من ، باور کن که همیشه با تو هستم ، همیشه حامی تو هستم ، همیشه منبع رزق و ثروت تو هستم ، من بی نهایت وهاب و رزاقم.

    ای بنده زیبای من ، تصویرت را از من پاک نگه دار

    تو باید هر روز تکامل یابی و هر روز به من نزدیکتر و نزدیکتر شوی ، هر روز نسبت به من واضح تر خواهی شد، آگاهیت،درک و آرامشت هر روز بیشتر و وسیع تر خواهد شد ، فقط از مسیر زندگی ات لذت ببر و شاد باش و همه امور را به من واگذار کن.

    ای بنده زیبای من ، از قوانین من تبعیت کن و خودت و افکارت را کنترل کن ، که اگر قوانینم را رعایت کنی راه نجاتی برای تو فراهم میکنم و از جایی که گمان نداری به تو روزی بی حساب میدهم.

    هر وقت بر من توکل کنی ، کفایت کارهایت را میکنم.من اندازه و قدر هر چیزی را میدانم، زیرا من همه چی هستم و همه چی میشوم همه کس را.

    ای بنده خوب و زیبای من ، خوب زندگی کن و جهان را جای بهتری برای زندگی کردن کن و همیشه شاد ، ثروتمند و سعادتمند زندگی کن و به دنیای بهتری که برای تو در آخرت فراهم کرده ام بازگرد.

    ای بنده من ، تو را دوست دارم و به تو عشق می ورزم.

    ای بنده زیبای من به یاد داشته باش و باور کن که در جهانی زندگی میکنی که بی نهایت فراوانی و نعمت و ثروت در آن وجود دارد و هر روز موقعیت های نا محدودی برای تو فراهم میباشد.

    از کارت لذت ببر و بدان که معنوی ترین کاری است که می توانی انجام دهی.

    ای بنده زیبای من ، تو لیاقت ثروت و سلامتی و عشق و رابطه های زیبا را همیشه داری ، همه کارها برای تو آسان و مهیا است. تو لایق شاد و آرام زیستن هستی.

    ای بنده زیبای من ، یادت باشد که من ، هم ثروت هستم ، هم عشق ، هم آزادی ، هم آرامش ، هم سعادت دنیا و آخرت ، هم شادی ، هم تندرستی ،هم رحمت و هم منشأ همه رزق ها .

    فقط و فقط قدرت را به من ده و تو فقط و فقط لذت ببر.

    ای بنده زیبای من تو را دوست دارم و به تو عشق می ورزم.

    همیشه و همیشه شکر گذار من باش

    یادت باشد ای بنده زیبای من

    همیشه و همیشه شکر گذار من باش و فقط قدرت را به من ده.

    ای بنده زیبا و شکر گذار من.

    استاد عزیز میخواستم به شما بگویم که فایلهای رایگان شما خودش هر کدام یک محصول است و چه قدر آگاهی دهنده.

    استاد خوبه که هستی و داری ادامه میدهی. خداوند همیشه و همیشه به شما سلامتی و سعادت عطا فرماید.

    عاشقانه دوستت دارم ای استاد نشانه ها و عشق و توحید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    علی رضا مهربان و شاد گفته:
    مدت عضویت: 3518 روز

    سلام

    به همه دوستان عزیز و استاد گرامی و همکاران مهربان شان

    در مورد سوال به نظرم من مشکل اصلی ذهنی هست یا باورها شون

    اگر مثلا یک بازی کن فوتبال فکر کنه که تا موقعی که ذهنش خوب کار میکنه فیزیکشم خوب کار میکنه میتونه تا جایی که خودش بخواد ادامه بده و پیشرفت کنه

    ولی از اونجایی که هر بازیکنی وارد فوتبال یا هر رشته ورشی میشه از همون ابتدا به الگو های که انتخاب کردن توجه میکنن اگر ببین اون الگو مدنظرشون مثلا تا سن 35 سالگی عالی بوده و سالهای اخر فوتبالش پسرفت کرده اونها چون به عنوان الگو قبولش دارن ناخوداگاه میپذرین که توی این رشته ورزشی دیگه نهایت پیشرفت و در اوج بودن 35 سالگی هست بعد دیگه جایی برای پیشرفت نیس که هیچ چون سن میره بالا فیزیک ضعیف تر میشه بدن سستر میشه و از اینجور فکرها که کمک میکنن ذهنشون محدودیت رو قبول کنه و از اونجایی که از لحاظ سنی با الگوی خودشون فاصله دارن شاید 20 سال فاصله سنی وقتی به اون سن الگوشون میرسن چون سالیان زیادی بهش فکر کردن و تو ذهنشون مرور کردن شده یک باور فوق قوی که دیگه ذهنشون بدون اینکه خودشون بخوان اونارو تسلیم میکنه که بالاترین سن تو این رشته ورزشی 35 نه بیشتر

    خیلی ها هم هستن که الگوهاشونو دوست داشتن و از الگو هاشون تجربه یا انرژی میگرفتن و باورهای محدودیت سنی شونو از ابتدا نپذیرفتن

    نمونه ایرانیش اقای رضا عنایتی که تا 40 سالگی از یک بازیکن 20 ساله هم بهتر بازی میکرد

    نمونه خارجیش هم که استاد اشاره کردن بوفون که همچنان یکی از بهترینها هستن

    به نظرم هر بازیکنی که میاد تو رشته ورزشیش اگر از همون ابتدا روی باورهای خودش کار کنه که من هر سال که به سنم اضافه میشه عضله هام قویتر میشه نفسم بهتر و بیشتر میشه سرعتم بیشتر میشه عملکردم بهتر میشه و تا هر سنی که خودم بخوام میتونم بازی کنم خودم تعین میکنم کی بازنشست کنم و نه عوامل بیرون و نه محدودیتهای ذهنی میتونه تا 60 سالگی هم بازی که از جوان های اون رشته هم بهتر

    پس یکی چیزهای که میتونه یک ورزشکار رو محدود کنه تاثیر گرفتن از الگوی خودشه یا باورهای محدود کننده الگوش

    دو اینکه اکثرا بازیکنان هر رشته ای دوست دارن تو همون رشته مربی بشن برای همین تا یک سنی بازی میکنن

    سه اینکه دوست دارن یا فکر میکنن که باید فضارو برای جوان های اون رشته باز کنن

    یا اینکه فکر میکنن موفقیت و پیشرفت یک سن خاصی داره دیگه اون از اون سن بگذره دیگه پیر شدن

    و اغلب فکر میکنن که اگر یکی تو رشته خودش بهترین میزارن روی حساب شانس و به قول استاد تو هم روی خودت کار کنی شانس میاری

    عامل اصلی باورشونه بعد الگو بعد مربی شدن بعد جا یا فضا باز کردن برای جوانها بعدی شرایط جوی که حاکم

    ممنونم و سپاسگزارم از شما عزیزان که وقتتون رو به کامنت بنده اختصاص دادین

    سپاسگزارم از استاد عزیز و دوست داشتنی و همکاران زحمت کش ایشان

    سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    ادریس69 گفته:
    مدت عضویت: 3600 روز

    سلام و صبح بخیر هم فرکانسی های عزیز

    سوال خیلی خوبی بود و در پی جواب اون خیلی فکر کردم .باور بالا رفتن سن و ادامه دادن این روند توسط اگثر ورزش کارا این باور رو غالب کرده که باید بعد از 38 سالگی کم کم از دنیای حرفه ای کنار رفت. مانند جمله روز های اخر پائولو مالدینی که در سن 34 سالگی بعد از سرخوردگی تمام در بازی کره جنوبی گفت :” احساس کردم که توانایی ادامه دادن ندارم” .

    با ذره ای تامل در این جمله میتوان دید که باور به نتوانستن و این که دیگر دیر است تا حدی درک کرد که بسیاری از ورزشکاران در سنین بالا تر چه باوری دارند و گویی انگیزه و سن رابطه عکس دارند . هر چند به باور من اگر یک ورزشکار تا سنین بالا ادامه دهد این باور برای بسیاری عوض خواهد شد. یکی دیگر از دلایل به نظر من این است که ورزشکاران بعد از چندین سال تلاش و افتخار بقیه عمر را دوست دارن در کنار خانواده یا کار دیگری سپری کنند مانند هادی ساعی و اریک کانتونا که بعد از دوران طلایی ورزشی در کار های دیگر نیز موفق بودند . باور ها راه یک ورزش کار را تعیین میکنند که تا کجا و کی در ورزشش رشد کند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    سعید حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 2768 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانواده صمیمی

    همه چیز از یک باور شروع میشه.و باورهای ما بر اساس تکرار یک فکر توسط خودمان یا دنیای اطرافمان شکل میگیرد و وقتی یک چیز بصورت یک باور دربیاید برایمان اتفاق می افتد.برای اینکه بتونیم باورهای قدیمی و تغییر بدیم باید بگردیم و الگوهای مناسب پیدا کنیم که باورهای درستی به ما بدهند.

    در مورد این باور که سن طلایی ورزشی بین 20تا25سال است من الگوهای مناسبی پیدا کردم.

    در سالهای گذشته در ورزش دو و میدانی همه بر این باور بودند که نمیتوان یک مایل را زیر یک دقیقه دوید حتی علم پزشکی هم این نظریه را اثبات کرده بود ولی شخصی به نام راجر بنیستر این باور را باور نکرد و یک مایل را زیر یک دقیقه دوید واتفاق جالبی که بعد از شکستن این باور افتاد این بود که هزاران نفر رکورد راجر بنیستر را شکستند و امروزه دویدن یک مایل زیر یک دقیقه برای هر دونده‌ای امری عادی است واین اتفاق بخاطر این است که یک نفر این باور راشکست و باقی افراد با خود گفتند وقتی اون تونسته من هم میتونم.

    مثالی دیگر ..

    آقای امیر علی اکبری قهرمان جهان در رشته کشتی فرنگی درسال 2010کشتی را رها کرد و ورزش mmaرا شروع کرد و در سن 30سالگی به قهرمانی‌های زیادی دست پیدا کرد.

    مثالی دیگر..

    آقای سونداستنگارد پیرمرد 95ساله دانمارکی است که در این سن هم دست از تلاش برای بدنسازی برنداشته و هنوز تصمیم دارد برای قهرمانی جهان در رشته پرس سینه بجنگد.

    میرکوفیلیپوویچ 43ساله قهرمان mma

    تیسوشی کوهساکا 47ساله قهرمان mma

    طالب نعمت پور 33ساله قهرمان کشتی جهان

    مثالهای زیادی میشه با یک سرچ ساده در گوگل پیدا کرد که برای تغییر این باور خیلی کمک می‌کنه.

    عضلات بدن انسان برای حرکت دادن وزنه های سنگین طراحی شده ولی چون باور محدود کننده در ذهن ما زیاده نمی‌تونیم این کارو انجام بدیم.

    قهرمانان و افراد کهنسال زیادی در دنیا وجود دارند که باور محدودیت ندارند و دستاوردهای جالبی بدست آورده‌اند که برای تقویت باور ما بسیار عالی هستند.

    از همین لحظه با هرچیزی که داریم میتونیم شروع کنیم و به دستاوردهای عالی برسیم.

    نداشتن توان جسمی.نداشتن پول کافی.نبودن فضای کافی و …. همه اینها یک باور محدود کننده و یک مانع برای رسیدن به ایده آل هایمان است.

    به امید شکستن تمام این مرز بندی های ذهنی برای همه شما عزیزان.

    شادو سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  9. -
    مهدی معین گفته:
    مدت عضویت: 3526 روز

    سلام به استاد عزیزم و اعضای با حال سایت سلام به کل کائنات از ازل تا ابد سلام به همه ی انسان ها که همه از خداییم و بازگشت ما نیز به سمت اوست

    وقتی استاد تو فایل گفت که روی افراد بر حسب سن عددیشون قضاوت میشن و خودشون هم این قضاوت رو باور کردن، یادم به یه داستانی افتاد که چند سال پیش درباره ی حضرت داوود شنیدم(البته از صحت داستان اطلاعی ندارم )

    داستان از این قرار بود که روزی حضرت داوود از کنار قبرستان میگذشت که پیرزنی حدودا 600 ساله را دید که بر سر مزاری گریه میکند از پیرزن پرسید این شخص باتو چه نسبتی داشت گفت پسر بود که جوان مرگ شد داوود گفت چند سال داشت پیرزن گفت 360 سال……….

    حالا اصلا کاری نداریم راست بوده یا دروغ ولی در تورات که میخواندم دیدم که افراد بسیار زیادی در آن زمان عمر هزارساله داشتند???

    با خودم گفتم چقدر جالب از نظر اون پیرزن 360 سال عمر کمی بود و پسرش را جوانمرگ میدانست???????

    در حالی که اگه امروزه کسی حتی 100 سال عمر کرده باشد بهش میگن فسیل….

    برای همین با خودم گفتم که حتما دلیل اینکه ما امروزه حتی یک دهم بنی اسرائیل در زمان داوود عمر نمیکنیم اینه که باور نداریم میشه انقدر عمر کرد

    و دلایل و بهانه های متفاوتی مثه آلودگی آب، هوا و غذا، افزایش سرطان و……هم برای کوتاهی عمرمون میاریم وقتی این داستانو برای دوستم تعریف کردم گفت اصلا آدم این همه عمر میخواد چیکار کنه ؟

    در حالی که خیلی وقتا میگه اگه یکم جوونتر بودم، ال میکردم و بل میکردم

    به نظر من تا وقتی آدم هدف ، انگیزه، امید و باور به عمر طولانی داشته باشه خدا اجلشو نمیرسونه

    اینا رو گفتم که به این برسم که واقعا سن یه عدده و این موضوع رو میشه توی همه ی زندگی بسط داد که هرآنچه میبینیم و هر آنچه هستیم نتیجه ی چیزیست که اونو باور داریم

    سلامت و شاد باشید و رسالتتون رو به نحو احسن انجام بدید به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    حسین نجاتی گفته:
    مدت عضویت: 3869 روز

    با سلام به همه دوستان

    من جواب سوال رو با شرح یک رشته ورزشی میدهم تا برای شما واضح تر شود

    دو سرعت در 100 متر

    دو سرعت در المپیک سال 1896 وارد برنامه شد جالب اینجاست که از این سال تا سال 1968 یعنی به مدت 72 سال هیچ کس رکورد دو در زیر 10 ثانیه را نزد اما از سال 1968 که اولین رکورد زیر 10 ثانیه زده شد تا حالا که حدود 50 سال 93 نفر این رکورد رو زده اند .

    یک سوال آیا پس از سال 1968 ، فیزیک بدن آدم ها تغییر کرده ؟

    و یک نکته جالب این که از بین 11 نفر رکورد های این ورزش 6 نفر از آنها جامائیکایی هستند فکر کنم این تعداد با نفر این رشته ک جامائیکایی هست رابطه داشته باشد

    یک سوال : آیا جامائیکایی ها بدن های قوی تری نسبت به بقیه مردم دنیا دارند ؟

    پس راز در چیست ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      صنوبر یوسف زهی گفته:
      مدت عضویت: 3850 روز

      باسلام خدمت آقای نجاتی عزیز،بازهم جواب همون باوره،نه متفاوت بودن فیزیک جامکایی ها،من این مورد رو با مثالی از خودم بگم،من بیست سال قبل،بعدازسالها قبول نشدن هیچ خانمی درکنکور،برای اولین بارازشهرخودمون،که یه شهر کوچک و باعقاید بسیاربسته،واینکه زن فقط باید ازدواج کنه وبچه داری وخانه داری،وهرچی بهش میگن بگه چشم،قبول شدم،دبیرانم پرسیدن میخوایی چیکاره بشی،گفتم در رشته ام دکترا رو انتخاب می کنم،اکثرشون اعتراض کردند،که شما بااین استعداد می تونین یکی از نیازهای همین مدارس راهنمایی یاحداکثردبیرستانتون رو به دبیرشیمی یازیست یازبان،برطرف کنید که حتی یه دبیرخانم نداره چه برسه دبیربومی خانم،پس بلندپروازی رو کناربذارواین فرصت رو خراب نکن این یه شانس وفرصت خوبیه،اما من به باوراونها که سالها شاید بیش از 16_17سال هیچ قبولی خانمی نداشتن واین رو یه فرصت میدونستم توجه نکردم،حتی برای اینکه وسوسه رفتن به رشته دبیری درصورت قبول شدن نشم فقط وفقط همون یه رشته رو برای 7شهرانتخاب کردم،من دراون زمان کنکور یه تابستان شلوغ باکلی مهمان درخونه رو داشتم که فرصت خوندن من رو حداقل کردومن حتی یه کتاب تست نداشتم،باخوندن کتابهای درسی همون سال واطلاعات قبلی سرامتحان رفتم اولش کمی ترسیده بودم طوریکه در بیست دقیقه اول انگارخوندن الفبای فارسی هم نمی دونستم اما کم کم به خودم اومدم وخاطرنشان کردم به خودم که من ازپس خیلی امتحانات وسوالات درامتحانهای دیگه راحت براومدم حتی امتحان سال چهارم دبیرستان مون هم سراسری بود ومن دردرس شیمی سه سوال اشتباه طراح رو متوجه شدم وسوال وجواب درست رو نوشتم که نمره اون سه سوال به دانش آموزان تمام کشور داده شد وخیلی ها اینجوری نمره قبولی شون رو مدیون من شدن وبرای دبیرشیمی وخودم تشویقی فرستادند که یه دانش آموزازیه شهرکوچیک اینقدر دقیق متوجه شده،وبعدازاینکه روحیه م بهترشد شروع به جواب دادن کردم،وباکمال تعجب همه من قبول شدم واین قبول شدن من باعث شد حتی سال بعد هم ما دو دانش آموز خانم دیگه قبولی در همین رشته داشته باشیم،واینطوری اون باورنمیشه امکان نداره شکست،واکثرقبول شده ها ازدبیرستان ما بودند چون اونها الگوی رو دیده بودند وایمانشون نسبت به دیگران قوی تر شده بود به باورموفقیت وتونستن،حتی خیلی از قبول شده هاسالها بعد ازافرادمتوسط ترازنظردرسی بودن ولی متوجه شده بودند که خواستن توانستنه،همه اونها چه پسرچه دختران اعتراف کردن که الگوشون من بودم من یه الگوی محکم وعملی براشون بودم که همه اون تصورات واهی رو براشون شکستم،ولی در همون سال قبولی من یه تعداد که همیشه رقیب من بودن چون باورکرده بودن نمیشه بااینکه ازخیلی از دانش آموزان سال پایین ازنظرعلمی قویتربودن دررشته های لیسانس قبول شدند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حسین نجاتی گفته:
        مدت عضویت: 3869 روز

        با سلام خدمت خانم یوسف زهی

        بله دقیقا درست میفرمایید . تشکر از شما

        این سوال هم برای کارشناسان کنکور هست که چرا هر روز تعداد قبول شدگان کنکور در رتبه های تک رقمی بیشتر از شهرستان ها هستند ؟ در صورتی که قبلا بیشتر از تهران و شهر های بزرگ بود . منطق میگوید که فردی که در تهران است امکانات زیادی داره و باید راحت و با رتبه بهتری قبول بشه اما میبینیم از شهرستان ها رتبه یک رو داریم !!!!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: