رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه فهیمه گفته:
    مدت عضویت: 3143 روز

    سلام

    وقتی چیزیو باور میکنیم در واقعا داریم یسری دستورات رو توی ذهنمون که محل ایجاد فرکانس هامونه ثبت میکنیم و این دستورات باعث ایجاد فرکانس میشن و بدن هم از ذهنمون دستور میگیره .. خودم این آزمایش رو بارها و بارها روی خودم انجام دادم .. کاملا واضحه که بدنمون با اطلاعاتی که وارد ذهنمون میشه و تبدیل به باور و همینطور تلقین میشه دستور میگیره … حالا شاید براتون خنده دار باشه ولی براتون میگم چون جالبه و همیشه دارم ازین روش استفاده میکنم .. به ذهنم تلقین میکنم و مژه هام در عرض یک هفته بلند و پر میشه ابروهام پر میشه .. پوست صورتم صاف و لطیف میشه … موهای زایدی که داشتم رشدش متوقف شده … و خیلی موارد دیگه … ذهن تحت اختیار خودمونه و بدن هم به دستورات ذهن عمل میکنه .. با این توضیحات میشه نتیجه گیری کرد که وقتی یه ورزشکار باور داره که عمر مفید عضلاتش تا یه سن خاصی هست داره این دستورات رو به بدنش میفرسته .. ممکنه چند نفر رو هم به این منوال دیده باشه و اون دستورات توی ذهنش محکمتر شده و با قدرت بیشتری به بدنش پیغام میده و مطمینن این ورزشکار از اون رده سنی به بعد عضله هاش دیگه کارایی ندارن چون خودش این دستورات رو به بدنش داده … یه مثال دیگه میزنم .. مادرم همیشه توی خونه میشینه و تحرک زیادی هم داره ولی همیشه با خودش میگه دستام داره بی حس میشه پاهام دیگه ورم کرده و کمرم فلان شده و ازین گله ها و همیشه با وجود تحرک زیادش بازم مریضه و بدنش در حال فرتوت شدنه ولی مادر دوستم با اینکه 5 سال از مادرم بزرگتره به همون اندازه تحرک داره ولی هیچوقت هیچ گله ای از بدنش نمیکنه و هرروز میره پیاده روی .. پوستش سفت و سرخ و مثل پوست دخترای جوون.کمرش صاف بدون کوچیکترین غوزی.. بدنش سالمه سالمه .. واقعا سرحال و پرانرژیه … تمام اعضای بدنمون گوش به فرمان خودمون هستن .. خودم یه بیماری گرفته بودم که هیچ درمان قطعی براش نبوده و ویروسی هم بوده و هردکتری میرفتم میگفتن درمان کامل نمیشی .. ولی خودم با ذهنم ویروس رو از بین بردم و الان خداروشکر سالمه سالمم… همه اینارو گفتم تا واضح کنم این موضوع رو که تمام اعضای بدنمون به فرمان خودمون عمل میکنن .. هر دستوری وارد ذهنت کنی همون رو از بدنت دریافت میکنی..

    ممنونم بخاطر فایل های زیباتون آقای عباس منش

    خیلی دوستون دارم

    خدانگهدارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    نسیم حقیقت گفته:
    مدت عضویت: 3567 روز

    سلام استاد عزیزم، استاد عزیزم کلمات برای بیان احساس تشکر و عشقی که بهتون دارم خیلی ضعیف هستند، این فایل اییییییینقدر عالی بود که کلمه ی عالی اصلا نمیتونه بیانگر حد کیفیت این صحبت های الان شما باشه، شاید بهتر باشه بگم فرکانسی که من از شما دریافت میکنم هم در این فایل و هم در فایل پاسخ مسابقه ی هفته ی قبل، بی نهایت بی نهایت کیفیتش بالاست و نمیدونم چه کلمه ای میتونه بیانگر کیفیتش باشه.

    اتفاقا داشتم در چند روز اخیر همه اش به خودم میگفتم که نمیدونم این فایل های اخیر استاد اینقدر بی نظیره یا من واقعا درونم کن فیکون شده که همه چیز رو جور دیگه ای دارم میفهمم، الانم نمیدونم کدومشه واقعا،اما من به شدت به شدت حس خالصانه بودن و صمیمیت و نهایت عشق و صداقت رو دریافت کردم ازتون در این فایل پاسخ و پاسخ قبلی. هرچند همیشه این خالصانه بودن و عشق شما احساس میشه اما استاد عزیزم باور کنید برای من در این دوفایل جنسش یه چیز دیگه بوده. و خودتونم که تایید کردید که همه چیز رو قشنگ دارید میگید اطمینانم بیشتر شد که بیام و براتون بنویسم احساسم رو،

    شما بهترین استاد زندگی من هستید و به لطف خدا و آموزش های شما زندگی شیرین ترین تجربه است برایم.

    الهی شکر

    فقط خواستم الان ازتون تشکر کنم و انشاالله در این مسابقه هم شرکت میکنم.

    استاد خدا میدونه مخصوصا مسابقه ی باور درباره خداوند در چه گنج عظیمی رو به زندگی من باز کرده، گنجی که انتهایی برایش نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    آرمان شریفی گفته:
    مدت عضویت: 3603 روز

    سلام دوستان گرامی و استاد گرامی آقای عباس منش . من مدتی است که فایل های رایگان استاد رو در طیف های مختلف گوش کردم و خیلی کم تو نظر سنجی و ارائه دیدگاه شرکت کردم . تا اینکه فایل مربوط به بهترین باور به خداوند را از زبان استاد با اون تیپ محشرش و حس عالی که در لحن بیان و زبان بدن ایشون بود دیدم اونم بیش از 20 بار و نت برداری کردم . قبلا یه متنی در مورد خداوند از ملا صدرا خونده بودم و شعف و عشق به معبود در وجودم شعله ور شد . وقتی استاد شروع به توصیف خداوند کرد باور کنید انگار از زمین بلند شدم و روی هوا بودم . وقتی خدا رو اونجور توصیف کردند تمام حسم و اشتیاقم و روحم چون عقاب به اوج رفت و باور و اعتماد دارم که خداوند باریک میشود به اندازه نخ پیرزنان دوزنده و به اندازه تاب خوردن کودک خندان بر تاب بازی و به اندازه باور و ایمان تو شکل میگیرید و قابل توصیف نیست و میفهمی که بی مکان و بب زمان است و بقدر ایمان ما و باورت هم چی میشه و همه چیز میشود همه کس را ، قلب میشود ، عشق میشود ، بالا میشود ، پایین میشود ، و خداوند میشود کاسه ای خوراک و میشود نان خانه هایتان و…….

    بقول استاد وصف ناپذیر است و خداوند برای هر موجودی همان میشود که باور دارد و می پذیرد و ….. ممنون سید حسین عباس منش که صدا و دست خداوند روی زمین هستی و درک درستی از خداوند و بی نهابت بودن را میدهی و یقین دارم بهترین ثروت برای انسان منشا اثر بودن و دعا کردن خیل آدمها برای شماست و ممنونم و ممنوم که این حس عجیب و فوق العاده و بی نظیر را در من و در دیگر انسان های خدا جو بوجود اوردی . سلامت و تندرست و سعادتمند و ثروتمند باشید دوستانم و استاد و انسان بزرگوار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      فائزه رحمانی گفته:
      مدت عضویت: 3433 روز

      سلام دوست عزیز، من هم پیش از این فایل خدا از دیدگاه ملا صدرا رو شنیده بودم و گمان می کردم وقتی میگه خدا بی همسر ماندگان را همسر می شود یا خداوند برای پیرزنها نخ میشود یا … یعنی خداوند آرامشی میشه ک که دیگه نگران نباشند، خیلی برام تاثیر گذار بود ولی الان ی درک دیگه نسبت بهش پیدا کردم و اون اینه که واقعا و به صورت فیزیکی نخ برای پیرزن همسر برای بی همسران، برادر برای بی برادران و همه چیز میشه، همه چیزهایی که میشه حس شون کرد میشه لمس شون کرد، وقتی اسناد داشتند اینو توضیح می دادند من فکر می کردم که خدا که عباس منش هم هست داره به وسیله ایشون و از زبان ایشون با من حرف می زنه چون همه چیز، و واقعا شاکرشم چون خیلی وقت بود ک ب دنبال چنین باور نابی در موردش می گشتم اینکه همه چیز هست، من ب ی درک دیگه ای هم رسیدم و ممکنه که گفتنش خالی از لطف نباشه، اینه هر صفتی رو ک در نظر بگیرید و صفت مقابلش برای مثال ترس و شجاعت یا عشق و نفرت،،، این صفت ها دو سر ی باند هستندو از اون جایی ک خدا همه چیز ه و همه صفات رو دارم. ما در هر یک از این صفات در یک فرکانسیم برای مثال در باند عشق و نفرت در فرکانس 100 دژ باند شجاعت در فرکانس 90 و همه اینا خوب این نقاط ک به هم وصل بشن مدار تو رو می سازن، و یک شخص دیگه با توجه ب فرکانس هاش در ی مدار دیگه و همه ما و همه چیز ها که جمع بشیم و این مدارات ک در کنار هم قرار بگیرند خدا ی احد و واحد میشیم…. خداوند را سپاس گزارم که مرا هر لحظه هدایت می کند و سپاس گزار استاد عزیز هستم ک هدایت گر مان در این زمان است. به امید قرار گرفتن همگی مان در بالاترین فرکانس های ممکن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سمیه استار گفته:
    مدت عضویت: 3643 روز

    سلاام

    به نظر من هر پدیده ای که تو عالم رخ میده دو علت داره : علت مادی یا منطقی و علت معنوی یا روحی

    با علت مادی (منطقی) این موضوع رو بررسی میکنم:

    همون طور که میدونید تمام کائنات از اتم ساخته شده و اتم از الکترون و پروتون و نوترون.دانشمندان فکر میکردن که اتم ذرات بنیادی همه چیزه و دیگه چیزی غیر اون وجود نداره اما اخیرا دانشمندان ثابت کردن که خود ذرات اتم باز هم از ذرات ریزتری به نام کوارک ساخته شدن که قابل مشاهده نیستن و فقط با آزمایشهای پیچیده فراوان میشه وجودشون رو اثبات کرد. در واقع کوارک ها همان ذرات انرژی هستن که قابل مشاهده نیستن و فقط از شکلی به شکل دیگه در میان.یعنی تمام دنیا از انرژی ساخته شده و این شامل بدن ما انسانها هم میشه . افکار ما هم از جنس انرژی هستن قابل دیدن نیست و فقط میشه اثراتش رو اثبات کرد. وقتی افکار ما تبدیل به باور میشن صد در صد بر روی جسم ما اثر گذاره .این جسم نیست که بر روی ناخودآگاه ما اثر میزاره برعکس ، ناخودآگاه ماست که به جسم اثر میزاره ، افکار وباورهای ماست که به شکل فرمان به سلولهای ما منتقل میشه.مثل آزمایش ساده تصور کردن خوردن لیموترش. فقط با تصورش آب دهان ما راه میفته در صورتیکه واقعی نیست ذهن ما قادر به تشخیص تخیل و واقعیت نیست اما به بزاق دهان فرمان داده میشه که ترشح بشه. یعنی من اگه بگم و تصور کنم با باور که همیشه جوونم جسم من هم این جریان انرژی رو میپذیره و شرایطی فراهم میشه که من همیشه جوان میمونم . بدن ما کاملا هوشمنده و با یه شعور هوشمند کار میکنه و تمام نیازهاشو میدونه. اگه فکر کنی از چهل سال به بعد احتمال سرطان و سکته زیاده این ترست یه فرمانه به سلولهای جسمت که به مرور و به میزان شدتش این شرایط برای بیمار شدنت فراهم میشه. تصویر سازی ذهنی در ورزش کاملا اثبات شده و نتیجه داده که در روانشناسی ورزشی مطرح شده حتی برخی مربی های مطرح دنیا این روش رو به شاگرداشون آموزش میدن.

    همون طور که استاد گفتن برای شکستن مقاومت ذهنی و ایجاد باور حتما الگوهایی رو پیدا کنیم تا برامون الهام بخش باشن که دوستان عزیز الگوهای خوبی رو معرفی کردن.

    یکی از رازای موفقیت ورزشکارای حرفه‌ای مثه مایکل فلپس توانایی تصور کردن موفقیت بوده.

    گلدفر جک نیکولاس (Golfer Jack Niklaus) گلف باز حرفه ای میگه تا وقتی ضربه به توپ رو تو ذهنم نبینم هرگز به توپ گلف ضربه نمی زنم

    . وارلدنر در مسابقات جهانی زمانیکه رو سکوی تماشاچیان می نشست خودش رو به جای یکی از بازیکنان می گذاشت و در جای خودش با بازیکن دیگه ای بازی می کرد..پژوهش ها نشون داده زمانی که شخص تو تصویر سازی واضح غرق میشه، مغز این تصاویر را مثل تصاویر واقعی با محرک بیرونی تلقی می کنه.

    الگوی من ” دن میلمن ” هست. یه ژیمناستیک کار حرفه ای که در حال حاضر مدرس دانشگاه استنفورد هست و کتابهایی در مورد خودباوری نوشته که مهمترینش جنگجوی صلح طلب هست ، یه رمان واقعی بر اساس داستان زندگی خودش که فیلمی هم بر اساس اون ساخته شده به نام جنگجوی درون. دوبله اون از تلویزیون ما هم پخش شده و واقعا ارزش دیدن رو داره. تو این فیلم دن که عاشق ژیمناستیکه و آرزوی برنده شدن تو المپیک رو داره دچار حادثه رانندگی میشه و از ناحیه پا به شدت آسیب می بینه طوری که همه دکترها ازش قطع امید میکنن و باید ورزش رو برای همیشه کنار میزاشت اما تو این مسیر با پیرمردی آشنا میشه که به عنوان راهنمای معنوی راه موفقیت و آرامش رو بهش نشون میده اینکه چطور از قدرتهای ذهنی خودش استفاده کنه و بالاخره تو مسابقات با اصرار و مسئولیت خودش شرکت میکنه و به طرز باور نکردنی مدال طلا رو میبره. اگه اول فیلم نمیگفت بر اساس واقعیته من باور نمیکردم واقعا فیلم برام الهام بخش بود و به زیبایی نکات موفقیت توی دیالوگها استفاده شده.

    اما بررسی دلیل معنوی (روحی):

    اگه در مورد خواستمون خدا رو توش ببینیم و باور کنیم که این خداست که میخواد قدرتش رو در من ظاهر کنه ، انرژی و اعتماد به نفس ما تو اون زمینه چندین برابر میشه. همه چیز رو از خدا بدونیم اینکه خداست که به شکل خواسته یا آرزو میخواد در من ظاهر بشه و قدرتم رو برای رسیدن به خواستم از خدا بدونم که کمکم میکنه هدایتم میکنه و تنها نیستم ، حتما نتیجه میگیریم…

    نکته اینه که تنها و تنها خودم رو یا باورم رو عامل بدونم نه عوامل بیرونی رو .

    عوامل بیرونی مثل: جنسیت..سن..وراثت..ژنتیک…آب و هوا و….

    مثلا بگی مریضی من یا فیزیک بدنم ارثیه و پدر و پدربزرگ و اجدادم اینطوری بودن نمیشه کاریش کرد

    یا ژن من اینطوریه و نمیشه ژن و DNA رو تغییر داد

    یا علم ثابت کرده که یه همچین چیزی امکان نداره

    یا کسی تا حالا نتونسته من بتونم؟

    یا بدنم به درد ورزش نمیخوره یا چون زن هستم نمیتونم

    چون تو فلان شرایط آب و هوایی بزرگ شدم نمیشه

    چون رژیم غذاییم اینه نمیشه

    اینها یعنی محدودیت ذهنی. ذهن ما قدرت روح رو باور نداره و نمیشناسه و از ذهن نمیشه توقعی داشت که ما رو کمک کنه ما باید با اراده خودمون بهش القا کنیم و مقاومتش رو بشکنیم تا ازین طریق ایمان و اعتماد ما به خداوند هم بالابره. رمانیکه ما قدرت رو به عوامل بیرونی نسبت میدیم در واقع زندگی برای ما جهنم میشه همه چی به سختی پیش میره اما با حس مقدس اعتماد به خدا و باور قدرتش همه اسباب به خدمت ما درمیان مسخ و افسون ما میشن به سمت ما کشده میشن تا ما خیلی راحت اون کار رو به انجام برسونیم.

    تنها علت هر چیز رو خدا بدونیم

    خدا تنها علت اول و آخر هر چیزه به قول خدا هوالاول و الآخر

    خدا تنها قدرت مطلقه که هیچ محدودیتی براش وجود نداره و هیچ وقت چیزی براش دیر نیست.

    جا داره از گروه تحقیقاتی عباسمنش تشکر کنم بایت زحمات عاشقانه ای که میکشن تا ما رشد کنیم و بتونیم دنیا رو جای بهتری برای زیستن کنیم.

    یه پیشنهاد داشتم ، امکانش هست نظرها به صورت رندومی بچرخه و بیاد صفحات اول تا پایان مسابقه

    بعضی از دوستان بابت صفحه بندی سایت و روش امتیازدهی ناراضی بودن شاید اینطوری دوستان حس بهتری براشون ایجاد بشه. هر چند که بنده باور دارم هیچ چیز در این دنیا تصادفی نیست هر چی وارد زندگیمون میشه طبق باورها و انتظارات ماست طبق الگوهایی که ناآگاهانه حک شده تو ناخودآگاه ما و خدا هم طبق همون باورها برای من ظاهر میشه.خدا برای من ایده میشه احساس میشه جایزه میشه امتیاز میشه همه چی میشه همه چی خودشه هیچ تصادف و اشتباهی در کار نیست.کامنتم چه صفحه اول چه آخر ، این خداست که که منو هدایت میکنه خداست که به دل افراد میندازه نظرمو بخونن و امتیاز بدن و اگه به عامل بیرونی نسبت بدم دچار شرک شدم شرکی که از راه رفتن مورچه سیاه روی سنگ سیاه تو دل شب مخفی تره.

    یه حسی نوشتن کامنت رو در من به تاخیر مینداخت در واقع حس و حال رفتن تو سایت رو نداشتم منتظر بودم تا حس خوبش بیاد و بالاخره امروز رفتم نت یه کاری داشتم گفتم برم تو سایت یه سر بزنم ببینم چه خبره که هم حسش اومد هم ایده برای جواب.

    به هر حال اگه جایزه رو ببرم خداست که به شکل جایره خودشو نشونم میده لطف و مهربونیشو حتما نیاز داشتم و اگه برنده نشم باز هم لطفه و قراره برکتی بهتر نصیبم بشه لابد نیازی به جایزه نبوده. خداست که از همه نیازهام آگاهه و به بهترین شکل بی نیازم میکنه از دستان متعدد خودش از راههایی که فکرشم نمیکنم براحتی و خیلی طبیعی. در هر حال باید رها بود رهای رها در آغوش گرم خداوند حالشو ببرم که همه جوره هوامو داره.

    استاد وااااقعا ممونم از شما و خدایی که این کلمات رو به شما الهام کرد …این فایل منو دیوونه کرد تو افق محوم کرد. مگه کاملتر از اینم میشه خدا و قانون رو توضیح داد؟ دوستان هر کی دوره راهنمای عملی رو نداره مشکلی نیست همین یه فایل رو صدها بار گوش بده باور کنه کافیه… این فایل چکیده ای کاملا مفید و شگفت انگیز از قانونه که به زیبایی بیان شده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    مرضیه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2978 روز

    سلام بر استاد بزرگ?ودوستان همفرکانسم?

    وقتی استاد سوال مسابقه رو مطرح کردند یادم به مربی یوگام افتاد که سالهاست حرفه ای دارند این رشته رو دنبال میکنند وعالی کارمیکنه ویه مدت حین ورزش دچار اسیب شدید شده بود از ناحیه کمر اما خیلی زود دوباره برگشت سرکارش.برای همین رفتم باهاش مصاحبه کردم.خیلی جالب بود گفت من تو این ورزش خودم رو پیدا کردم.خود درونم رو.احساس لیاقت رو شناختم اعتماد به نفسم بالا رفت توانایی هایی وتوانمندی که در درونم هست رو پیدا کردم و به ارامش رسیدم فهمیدم زمانی که خدا انسان رو افرید وبه خودش گفت فتابارک الله احسن الخالقین به خاطر نیروهای درونی که در من بود گفت نه به رنگ پوستم نه به نژاد نه به چهرم.فهمیدم زندگی چی هست وچطور باید باشم تا از زندگی لذت ببرم.من فکر نمیکنم پیری وجود داشته باشه چون روحی درون من هست که تاابد زنده و شادابه وچیزی بنام پیری رو نمیشناسه درک نمیکنه مگر اینکه من باورش کنم.ایشون از قانونها چیزی نمیدونه اصلا ولی ارزشهاشو پیدا کرده.میگفت هرگز از این ورزش کنار نمیرم واشباع نمیشم چون اون ارامشه رو دارم وقتی خانمهایی رو میبینم که با وجود مشکلات جسمی زیاد میاند اینجا واون یک ساعت رو برای خودشون بخاطر خودشون زندگی میکنند لذت میبرم وشاهد این هستم که دردهاشون رفته رفته از بین میره چون میپذیرند اگر میخواهند سالم باشند باید با یک سری چیزها رو بپذیرند مثلا غر نزنند تا زانو درد نداشته باشند.میگفت من استادانی میشناسم درهند کانادا که85-90 سالشه وهنوز داره ورزش میکنه واحساس پیری خستگی نداره چون اون ارتباط قوی با درونش داره.خیلی اشباع شده هست از درون.از ورزشکارایی که بعد یه مدت رها میکنند حرفشون رو پرسیدم گفت بنظر من چون همه دنبال اون خود درون و ارامشه هستند ووقتی وارد یه حرفه میشند به پول به مقام به شهرت میرسند میبینند این اون چیزی نبود که دنبالش بودند چون به ارامشه نرسیدند ویادم افتاد به فیلم جنگجوی درون.زمانی که پیرمرد به دن گفت میخوام یه جایی رونشونت بدم که از اول میخواستم و ازکوه بالارفتند وسنگ رو نشون دن داد ودن عصبانی شد وپیرمرد سکوت کرد دن متوجه شد رسیدن به هدف مهم نبوده مسیر مهمه حرکتی که میکنی واجازه نمیدی چیری سد راهت بشه کل زندگی رو درک کرد و ارام شد.ومنم فکر میکنم درسته همین باوری که من میتونم من روحی دارم که همیشه و تاابد زندست وهرگز پیری زوال وناتوانی بر اون اثری نداره مگر اینکه من باور کنم که داره واونو تخریبش کنم.واونجاست که من راحت با هر تلنگری میشکنم.

    استاد مچکرم بابت این سوالتون چون مدتها بود دنبال یه سری جوابها میگشتم وبا این سوال جوابهام رو از درونم گرفتم.در پناه خدای زیبایی ها باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  6. -
    مجید صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2840 روز

    سلام دوستان گلم

    انسان می تواند با کنترل ورودیهای خود کاری کندکه ضمیر ناخودآگاه او باوری و ایمانی را در او ایجاد کند که نتیجه اش (من می توانم ) بشود – من از عهده اش بر می آیم بشود .

    باید ورودیهای ضمیر ناخودآگاه اش قوی و هم همراه با حس سوزان باشد تا اثرش باور (من می توانم ) بشود.

    اگر بنا باشد انسانهایی دور و بر خودمان را ببینیم و بخواهیم از آنها الگو برداریم آخرش آنها محدودند که در نهایت همانند آنها رفتار خواهیم کرد پس باید توانایهایمان را به قدرت الهی گره بزنیم باید سرچشمه را نگاه کنیم تا نامید نشویم راه را گم نکنیم .

    برای اینکه محدویت ها را کنار بزنیم باید خودمان را با نامحدود گره بزنیم نامحدود کیست خداوند

    باید به این باور برسیم که من خلیفه خدایم پس باید کاری خدایی کنم

    باید به این باور برسیم که برای من محدودیت معنایی ندارد قدرت من از خداست چون جانشین خدایم

    وقتی فکر قالب ما این شد که ما نامحدودیم چون خدا نامحدود است من می توانم چون از خدایم آن موقع جهان هستی فکر قالب ما رو به ظهور می رساند و همان می شود که می خواهیم .

    بگذارید یک مثالی بزنم :

    بسیاری افراد هستند در قاره افریقا که بعد از گذشت چند ماه یا یکسال بدلیل فقر غذایی از دنیا می روند چه بسا در طول هفته فقط یک روز یا دو روز غذا نداشته باشند ولی نهایتا بخاطر سوء تغذیه می میرند .

    ولی افرادی را در هندوستان می توان پیدا کرد که سالها هیچ غذا و آبی نخورده اند ولی هنوززنده هستند چرا ؟

    نمی خواهم بگویم مرتاضان هندی ، انسانهای موحد هستند و بخاطر ایمان بخدا و باور خلیفه اللهی به این درجه از توانایی رسیده اند بلکه حرفم اینست که یک چیزی در درون آنها اتفاق افتاده که توانسته اند ضروری ترین چیزها را هم به بدنشان نرسانند ولی بازم زنده باشند .

    مرتاضان ، معتقد به هر خدایی هستند ولی تنها باور آنها باعث شده است که آنها بتوانند به این درجه از توانایی برسند.

    همانطور که در سطور بالا توضیح دادم حالت ایده ال آن این است که ما خودمان را خلیفه خدا بدانیم و با باور به داشتن توانایی نامحدود ، در جهت خواسته هایمون ، پیش رویم

    پس با توجه به توضیحات فوق ، اینکه یک ورزشکار بتواند با باورهای قدرتمند خود 5 یا 10 سال بیشتر از حد معمول ادامه دهد و افتخار کسب کند کاری شدنی و امکانپذیر است فقط با باور و ایمان قوی به خود می تواند به آن برسد

    ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و مطلبم را خواندید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    شهلا شمس گفته:
    مدت عضویت: 3027 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه همراهان استاد

    راستش استاد من امده بودم به سایت که فایل جدیدتون رو دانلود کنم و نظر نفر اول رو بخونم خلاصه موندگار شدم و کلی چیز دیگه خوندم و یهو اینجا وقتی نظر یه دوست رو خوندم، گفتم بزار منم نظرم رو بنویسم. من نه ورزشکار حرفه ای هستم و نه ازین چیزا خیلی سردر میارم. نه اهل فوتبالم نه … . اما یه چیزی میخوام بگم، در مورد بدن، یه پیرمرد چینی 80 ساله که الان یه مدل لباس خیلی معروف شده، ایشون فکر کنم از 70یا 75 سالگی شروع کرده و خیلی اتفاقی، قابلیت های خودشو کشف کرده، و بعد شروع به ورزش سنگین میکنه، شنا یاد میگیره، حتی شروع میکنه زبان انگلیسی یاد میگیره و حالا امده به امریکا در جهت فعالیت های خودش. خلاصه واس خودش یه تیپیییی شده! حالا انگار یه اقا 40 سالس فقط موهاش سفید وقتی فعالیت هاشو میبینی. یا من یکی از قسمت های داستان خدا با آقای مورگان فریمن، رفت سراغ یه زاهد تبتی که یه فضایی رو برای خودش درست کرده بود حدودا -45تا -50 درجه بود، فکرکنیید یک سردخانه صنعتی، و ان آقا مینشست انجا با یک پیراهن معمولی و مراقبه میکرد و اصلا سرمایی نمیفهمید. خوب دیگه داستان مرتازها رو هم که شنیدید. میخوام بگم بقول استاد و دیگر دوستان سن یه عدد، و به توانایی فرد ربطی نداره. فقط کافی گوش ندی به حرفای دیگران و روی خودت و باورهات به خداوند کار کنی، انوقت همه کاری امکان پذیره.

    در پناه خداوند باشید قوییییی ادامه بدید هدف هاتون رو و رویاهاتون رو. فقط کافیه یه الگو موفق پیدا کنی و بگی حالا که ان تونسته فلان کارو بکنه منم میتونم.

    طبیعتی که خداوند به وجود اورده و خود انسان واقعا موجود عجیب غریبی، هیچ حساب کتابی نداره، آدم سالم یهو یه بیماری پیدا میکنه دوسه روزه میمیره، بیمار سرطانی هم که امیدی بهش نیست از نظر پزشکی، خوب میشه. فقط قدرت خداوند در درون خودمون رو باید پیدا کنیم و بریم جلو. ما بی نهایت هستیم چون خداوند از روح خودش که بینهایت بود در درون ما دمید. ما شااااااهکاریییییییم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    هادی گفته:
    مدت عضویت: 3185 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و همه همراهان عزیز و خدا قوت

    در پاسخ به سئوال باید گفت که اگر چنانچه در هر رشته ورزشی همه ورزشکاران آن رشته تا سن مشخصی مثلا 25 یا سی سال توانایی مدال آوری و افتخارآفرینی داشتند؟! خوب میشود گفت که این قانون هست! یعنی سیستم فیزیکی و عصبی فرد و همه انسانهادر آن رشته مشخص بیشتر از آن سن جوابگو نیست و باید بازنشسته شود! در حالیکه بقول استاد گرامی شخصی در سن 35 سالگی تنیس بازی میکند و بدون هیچ باختی نفر اول مسابقات آن رشته میشود! حال آنکه ممکن است غالب افراد آن رشته فقط تا سن سی سالگی خوب بدرخشند!.پس این قانون نیست و اگرآن را قانون بدانیم یک یا چند استثناء آنرا نقض میکند. لذا دلیل آن مسلماً ذهنی است و از افکار غالب ( باور ) که آنهم از شنیده ها و مشاهدات ما ابتدا از افراد خانواده سپس مدرسه و جامعه و…. نشات میگیرد! مثلاً اگر تخم عقابی در لانه مرغ خانگی جوجه شود و با آن مرغان بزرگ شود مسلما قادر به پرواز نخواهد بود چون خود را همانند مرغان اطرافش میبیند و اصلا به فکر پرواز نمی افتد در حالیکه آسمان در تسخیر همنوعانش بوده و او از این توانایی غافل است!ویا حشره ای مانند کک که با گذاشتن ظرفی بر روی آن و محدود کردن پروازش بعد از مدتی بیشتر از آن نمیتواند پرواز کند چون فکر میکند نه تنها نمیتواند بلکه اگر بیشتر از آن پرواز کند با مانع مواجه میشود( شرطی شدن )! به دلیل تصورات و افکار غالب در جامعه است که به فرد اینطور القا میشود که تا این سن جسم او جوابگوست و نه تنها نیتواند بلکه اگر اقدامی هم بکند نقض تابو کرده و قطعاً شکست میخورد! حال آنکه به برکت شبکه های اجتماعی و اینترنت میبینیم پیرمردی که سنش بیش از هفتاد سال نشان میدهد که برای کسری از ساعت، چه زیبا میرقصد و پشتک وارو میزند که این کار ممکن است حتی برای یک نفر نوجوان مشکل باشد حتما دوستان فیلم جنگجوی درون رو ساخته ویکتور سالوا که بر اساس رمان «جنگجوی صلح طلب» اثر «‌دان میلمن» که به داستان واقعی از زندگی خود پرداخته است.رو مشاهد کرده اند! که مربی معنوی میلمن به او میگوید که اشغالهای ذهنت ( باورهای محدود کننده ) رو بریز بیرون و در حال زندگی کن! و با وجودیکه پس از مدتی براثر تصادف پای راستش کاملا میشکند ولی برخلاف باور همه نه تنها بهبود پیدا میکند بلکه بهتر از قبل مسابقه میدهد! پس این محدودیتها و سقفی که برای پیشرفت خود ایجاد میکنیم زائیده تصورات و باورهای محدود کننده ماست موانع و یا همان خطوط قرمز و در واقع قوانین محدود کننده ای است که ما برای خود ساخته ایم و نه قانون الهی!، که باید مثل اشغال از ذهن بدور ریخته شوند.ما جزئی از خدائیم! انشاء، آفریدن و خلق کردن جزء ذات باریتعالی و به تبع آن ذات ماست! پس این ماییم که به حکم اختیار میتوانیم توانایی خلق کنیم یا محدودیت و در هر صورت انتخاب با ماست ببخشید دوستان که طولانی شد و از اینکه وقت صرف میکنید و تا آخر مطالعه میکنید و در نهایت از نظراتی که درج میکنید بینهایت سپاسگزارم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    مهدی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3684 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد گرامی

    اینکه توانایی ها و آمادگی جشمانی همه انسان ها باهم فرق داره و ربطی به سن و سال نداره فکر میکنم برای همه روشنه چون به وضوح میشه نمونه هاشو تو جامعه دید.

    یه خاطره یادم اومد براتون میگم ? یه بار با دوستانم رفته بودیم یکی از مناطق بکر تو شمال کشور جاتون خالی خیلی خوش گذشت ، یکی از دوستامون اونجا مادربزرگش یه خونه گلی داشت تو دل کوه جایی بود که حتی گوشیامون آنتن نمیداد ? خلاصه بگم وقتی ما رسیدیم اونجا باید وسایل خودمون رو بادست می بردیم بالای کوه شیب زیادی هم داشت چون دیگه ماشین نمی تونست بره ما فقط یه بار رفتیم برگشتیم همه دراز کش اوفتادیم زمین از خستگی !! ? ولی مامان بزرگ دوستم پنج بار مثل فشنگ رفت بالا اومد پایین !!! اصلانم خشته نشد فک میکنم 80 سالش بود مثل یه ورزشکار جوان ?

    وقتی بهش فکر میکنم کاملا متوجه میشم که این راز سالم موندنش بیشتر ذهنیه نه فقط آب و هوای خوب ، تازه اون آب و هوای خوبم مستقیم به جسم تاثیر نمیزاره بلکه اول رو ذهن اثر داره ، اون چون اونجا بزرگ شده بود با کسایی رابظه داشت که مثل خودش با سن بالا ولی کاملا سلامت .

    بنده مطمئنا هستم اگه ایشون رو بیارن شهر چند ما زندگی کنه و چند تا پیر زن ببینه که مریض شدن باورش عوض میشه و مثل اونا مریض میشه و دوتا پله بره بالا نفسش بند میاد (البته خدا نکنه ?)

    یه مثالی هم از ورزش ? ?? دو میدانی بزنم فکر میکنم شنیده باشین ، تو دو میدانی قبل از آقای راجر بنیستر تا سال 1954 مردم و دانشمندان فکر میکردند کسی نمیتونه 1 مایل رو زیر 4 دقیقه بدوه. ولی اقای بنیستر این کارو انجام داد و رکود اون زمان که سالها کسی باور نداشت بشه شکست ، رو جابه جا کرد و خیلیا بعد ازون ماجرا رکورد هارو شکستن و جابجا کردن.ایجا فقط باورا عوض شد آدما که عوض نشدن !!

    بیشتر محدودت های بشر ذهنیست و با تغییر باور میتونه اون محدودیت رو از بین ببره من خودم آگاهانه کودک دورنم رو بیدار نگا داشتم بعضی وقتا کارای میکنم که تو بچگی میکردم ! ?? میبینم کسایی رو که فکر میکنن سن رفت بلا آدم باید منطقی باشه رفتارش جدیدتر باشه ، من این باور رو ندارم و هر کی منو میبینه نمیتونه سنم رو تشخیص بده حداقل همه 5 سال پایین تر تشخیص میدن !

    در زمان حضرت نوه نبی انسان ها حتی تا 900 سال عمر میکردن!! خوب اگه الان سن منو با اون موقع مقایسه کنید من الان نوزادم و تازه به دنیا اومدم !! خخخ ?? هر روز با خودتون تکرار کنید (( سن فقط یک عدده )) موفق باشین دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    سعید نیکومنش گفته:
    مدت عضویت: 2987 روز

    سلام به دوستان و استاد عزیز

    من با یه مثال از خودم شروع میکنم

    من زانوم رو عمل کردم خیلی سال پیش تو فوتبال زانوم مشکل پیدا کرد طوری که الان کشکک زانوی پای راست م بالاتر از زانوی چپ م هست

    شکل کشکک زانوی چپ و راست م فرق میکنه

    سال ها با این باور که دیگه نمی تونم بدوم سر کردم تا اینکه تصمیم گرفتم از یه جا شروع کنم

    رفتم دوباره فوتسال .همه بهم میگفتن تو لنگ می زنی وقتی می دوی .نکن خطرناکه و از این حرفا

    نمیگم این حرفا روم تاثیر نداشت اما تاثیرش خیلی کم بود و من ادامه دادم و هر روز بهتر شدم

    تا یه روز یه مسابقه حساس داشتیم با یه تیم دیگه اون بازی رو 5 _4 بردیم

    4 تا گلش رو من زدم .اونجا باورهام خیلی قوی تر شد و همه اذعان کردن که عالی بودم

    الانم خیلی راحت میدوم و با خودم میگم هرکی جای من بود کلا ورزش یا حداقل ورزش های تحرکی رو میذاشت کنار

    اما جواب سوال از دید من : من فکر میکنم ذهن تسلط کاملی بر جسم داره و فرسودگی جسمی زمانی آغاز میشه که ذهن میپذیره باید فرسوده بشه

    وگرنه سلول های ما هر روز دارن نو میشن

    حضرت نوح حدود900 سال عمر میکنه

    پس عضلات یه ورزشکار یا هر انسان دیگه تحلیل نمیره تغییری در جسمش ایجاد نمیشه

    بلکه پذیرفته که بقیه هم تو این سن مسدوم میشن یا دیگه کارایی ندارن یا بدن شون دیگه جواب نمی ده

    حتی اگه این باور رو نداشته باشه اینقدر این جور آدم ها زیادن هرکجا نگاه میکنه این الگو رو میبینه پس آرام آرام میپذیره که جسمش داره فرسوده و عمر ورزشیش تموم شده وگرنه سلول های بدن انسان هر روز دارن جدید میشن

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: