رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 4

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی امجدیان گفته:
    مدت عضویت: 3324 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان

    اولین نکته ای که باید به اون اشاره کنم اینه که در مورد قوانین جهان بگم با اینکه مدتها میگم که اتفاقات من توسط باورهای من هست اما روز به روز چیزهای جدیدی رو از زبان خداوند میشنوم که این ایمان من رو به این مقوله زیاد میکنه و روز به روز نعمتهای بیشتری به من داده میشود

    قدیمی ترین سخنی که من یاد آوری میکنم به دوستان اینه که مادر بزرگ ها میگفتن که اگر ازش استفاده نکنی از دستش میدی و شاید بپرسید چه؟ آره درست فهمیدید همون مغز من بود که مادر بزرگم یاد آور میشد اما الان علم پزشکی ثابت کرده که مغز ما عظله هایی رو داره که هر چه بیشتر کار کنه بیشتر قوی میشه و بهتر عمل میکنه و همیشه قویتر میشه و عکس این موضوع نیز کاملا صادقه .

    و در مورد عظله های بدن هم این موضوع کاملا واضحه و ما دیدیم که کار کردن روی غطله فیزیکی بدن هم به همین شکله و هرچه بییشتر کار شود بیشتر قویتر میشود . پس موضوع فیزیکی ما نیست که از زبان خیلیها شنیدیم که مثلا با پیری از قدرتمون کاسته میشه و اون طور که باید نمیتونیم کار کنیم ما دیدیم که یه فردی که سنی از او گذشته خیلی سرحال تر و جوان تر از فردی است که ظاهرا سن کمتری دارد . و از بغیه در مورد این موضوع سوال میکنیم جوابهایی از جنس این رو میشنویم که مثلا طرف پیر شده دیگه حوطله نداره و یا نمیتونه دیگه توی این زمینه کار کنه و وقتیکه من موضوع رو با استفاده از باور ها و قوانین موجود در جهان آمدم مورد بررسی قرار دادم دیدم واقعا اینم یه باوره و مثل همه اتفاق ها میتونیم با باور های درست این موضوع رو حل کنیم

    ?یه مثال میزنم در مورد اینکه چطور این باور ها در ما ایجاد میشه : فرض کنید فردی با باورهای درست در مورد جهان و نحوه کارکردش میاد و برای رسالت زندگیش میره سمتی که بهش هدایت میشه با هدایت الهی, خب این فرد رو در نظر بگیرید مثل پروفسور حسابی میشه تا آخرین ساعتی که زنده بودن به مطالعه میپردازه و اصلا سن و عواملی این چنین رو در نظر نمیگرفت و عکس یه ساعت قبل مرگش هم موجود هست(این موضوع نیز در زمینه های ورزشی نیز موجود است و کاملا میشناسید که اصلا این افراد زمین و آسمان رو به قول بعضیها خسته کردن ولی خودشون خسته نمیشن، دلیلش اینه که باور های درست توی وجود این افراد نهادینه شده و نمیتونن جور دیگری فکر کنن که عمل اونها متفاون بشه) اما بیاید عکس این موضوع رو که اکثریت مردم بالغ بر 95 درصد از اینکه بخوان روی خود کار کنند میترسن و خیلیها مسخره میدونن و اصلا سمتش نمیرن و منتظر عوامل بیرونی از جمله تلوزیون و دولت و مردم …. . هستند که اونها رو ناخود آگاه برنامه ریزی کنه که به سمتی برن که هیچ علاقه ای ندارن و لفقط از سر ناچاری و دخل و خرج دنبال کارشون باشند و همیشه در جستجوی در رو هستن که چطور شانه خالی کنند و هیچ خلاقیتی رو به خرج نمیدن (زیر بنای کج تا سریا کج میرود)

    و این روند رو ادامه میدن تا وقتیکه کمی سن اونها بالا میره و سریع دنبال بازنشستگی و دست از کار کشیدن دارند و با اینکه سن بالا تری از جامعه جدید تر دارند بلافاصله این باور رو در جامعه تزریق میکنند که مقوله ای به نام از کار افتادگی یا بازنشستگی و یا در ورزش این مورد که مثلا تو نمیتونی در سن 30 سالگی بشی مسی و یا هر چیز دیگری

    من یاد گرفتم که هر چیزی که به من قدرت نمیده رو نپذیرم حتی صحبت بزگترین دانشمند . یه مثال جالبی در مورد زنبور هست که میگن نسبت بال زنبور به بدنش خیلی کمه واز لحاظ قوانین آیرودینامیک نمیتونه عملا پرواز کنه اما او این قانون رو نمیدونه و کاملا زیبا پرواز میکنه و این خود نمونه باور های درست در جهان هست که میشه برخلاف تمام قوانین علمی و عملی زندگی کرد اگر خودت بخوای .

    از دوستانم میخام هر آنچه که به اونها قدرت توانستن نمیده از جمله باور سن و پیری رو بذارن کنار و برای تقویت این باور برید مصاحبه پیر زنهایی رو ببینید که میگن ما از دوره نوجوانیمون هم بیشتر تفریح میکنیم و بیشتر حتی غذا میخوریم و اصلا پرهیز نداریم و روز به روز این افراد شاداب تر میشوند اینکه افراد قبول میکنند چرا ؟ اصلا موضوع پیچیده و سختی نیست به قول قرآن اکثرا ناسپاس هستند و نمیبینند که روز به روز نعمتا بیشتر میشود از وسایل و امکانات پیشرفته تا خانه های زیبا تر ماشین های لوکس تر و مثال فراوانی های بیشتر در این دنیا واضح و مشخص است که باوری که اکثریت به ما میدهد بایستی در اون شک کرد .

    موفق و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      عباس کشوری گفته:
      مدت عضویت: 2765 روز

      سلام.بدوست عزیزم جناب علی اقای امجدیان لذت بردم وعشق کردم ازمثلهای که زده بودی.امیدوارم که همیشه سرحال وپرانرژی وسربلندوخرم باشی.به امیدپیروزی درهرکاری.منهم ازدعای خودتان بی بهرنزاری.سپاسگزارم??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      علی امجدیان گفته:
      مدت عضویت: 3324 روز

      سلام مجدد دوستان شعری رو در فضای توحیدی تقدیمتون میکنم :

      نه مرادم نه مریدم

      نه پیامم نه نویدم

      نه سلامم نه علیکم

      نه سیاهم نه سپیدم

      نه چنانم که تو گویی

      نه چنینم که تو خوانی

      نه آنگونه که گفتند و شنیدی

      نه سمایم نه زمینم

      نه به زنجیر کسی بسته و برده ی دینم

      نه سرابم نه برای دل تنهایی تو جام شرابم

      نه گرفتار و اسیرم نه حقیرم نه فرستاده ی پیرم

      نه بهر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم

      نه جهنم نه بهشتم نه چنین است سرنوشتم

      این سخن را من از امروز نه گفتم

      نه نوشتم بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم:

      حقیقت

      نه به رنگ است و نه بو

      نه به های است و نه هو

      نه به این است و نه او

      نه به جام است و سبو

      گر به این نقطه رسیدی به تو سر بسته و در پرده بگویم تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را:

      آنچه گفتند و سرودند

      تو آنی

      خود تو جان جهانی

      گر نهانی و عیانی

      تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی

      تو ندانی که خود آن نقطه ی عشقی

      تو اسرار نهانی همه جا

      تو نه یک جای

      نه یک پای

      همه ای با همه ای هم همه ای

      تو سکوتی تو خود باغ بهشتی

      ملکوتی تو به خود آمده از فلسفه ی چون و چرایی

      به تو سوگند که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی

      در همه افلاک خدایی

      نه که جزیی

      نه چون آب در اندام سبویی

      خود اویی

      به خود آی تا به در خانه ی متروکه ی هر عابد و زاهد ننشینی و

      به جز روشنی و شعشعه ی پرتوی خود هیچ نبینی

      و

      گل وصل بچینی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        حمید دهقانی گفته:
        مدت عضویت: 3797 روز

        درود دوست خوبم عالی بود . اون مثال زنبور عالی بود یه نکته رو گفتم بگم اینه که مطمئنم چون جهان براساس قوانینه و اینو انیشتن هم باور داشت که اینطور انقلابی در فیزیک ایجاد کرد با کشف قوانین جدید فیزیک ، مطمئنم پرواز زنبور با اون ویژگی های به ظاهر غیر ایرودینامیکی هم دلیل و قانونی داره که باید درک بشه و میشه حتی ازش در پرواز و … الگو گرفت که شکل پرواز های امروزی با هواپیما و هلی کوپتر و وسیله های جدیدی که برای پرواز انسان داره میاد رو میتونه بهتر و راحت تر کنه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    محمد گلزار گفته:
    مدت عضویت: 3787 روز

    خیلی خوبه

    خیلی

    که وقتی من تو رو نگاه می کنم و به حرفات گوش میدم سید، انگار خودم رو توی آیینه می بینم، حتی کچل بودنت رو! :)

    و باعث میشه که به تغییراتی که در من ایجاد میشه یقینم بیشتر بشه که دارم مسیر رو درست طی می کنم.

    آره واقعا

    خدا رو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مینا انصاری گفته:
    مدت عضویت: 3703 روز

    سلام و خدا قوت به استاد عزیزم و دوستان محترم

    حرفهای شما بسیار عالی بود آقای عباس منش وقتی در مورد خدا صحبت میکردید اشکام میریخت به خاطر خدا و قدرتش و مهربونیش و… مدتی هست که در قرآن تحقیق میکنم سوالی برام پیش اومده بود که مدتها ذهن منو مشغول کرده بود در این فایل جواب سوالمو گرفتم خیلی ممنون.

    همونطور که همه ما میدونیم ، همه چیز باور هست. ما با باورهای خودمون زندگیمون رو میسازیم. در هر مرحله ای از زندگیمون و در هر لحظه این کارو انجام میدیم مختص به زمان و مکان خاصی نیست.

    چند مثال میگم:

    1٫ یکی از دوستان خانوادگی ما اوضاع مالی بسیار بسیار خوبی داره. پارسال با ایشون صحبت کردم. این شخص حدود 65 سالشه و در زمان جوانی تا سیکل درس خونده. وقتی باهاش مصاحبه میکردم میگفت: “برای یکی از ایده های کارم نیاز داشتم تا از الکترونیک چیزی بفهمم و همین 2 سال پیش رفتم دانشگاه و رشته الکترونیک رو خوندم با نمره های خیلی خوب. من هر کاری بخوام میتونم انجام بدم همه میگفتن سنت زیاده نمیتونی. توی این سن با مدرک سیکل چطور میخوای الکترونیک بخونی و… ولی من گفتم من میتونم و رفتم و درس رو خوندم. و الان خیلی چیزها بلدم که یک فارغ التحصیل الکترونیک بلد نیست.” خیلی اعتماد به نفس داشت. حرفاش باورش رو نشون مبده. این که سن آدم ، محدودیت نیست، مدرک محدودیت نیست.باورش این بود که در سن 60 سالگی هم میتونه درس بخونه و تونست. اعتماد به نفسش فوق العاده بود برای خودش بسیار ارزش قائل بود. خیلی به خودش افتخار میکرد کارهای بزرگی انجام داده بود. در شهرشون بسیار مشهور است و حرف اول رو میزنه.

    2٫ یکی از اقوام ما، خانم مسن 80 ساله بود که 2 سال پیش به رحمت خدا رفت. این آدم باور داشت که قدرت بدنی خیلی بالایی داره. زمانی که برای تفریح به روستاهای اطراف میرفتن مکان طوری بود که برای افراد مسن مناسب نبود و خیلی خطرناک بود مثلا یک بار یک آبشاری در مکان تفریحی بود که 100 تا پله ی نردبانی شکل به سمت قله ی کوه داره. نوه ها میگفتن شما پایین بشینید و استراحت کنید میگفت نه منم میام خلاصه به زور، نوه ها قبول میکردن. این خانم، خیلی راحت و با سرعت حتی با سرعتی بیشتر از نوه ها به قله میرسید. همه تعجب میکردن که این چطور رفته بالا. این خانم باور داشت که میتونه در این سن هم، راه سخت رو بره و تونست.

    3٫ نوشیدن نوشابه برای جوان ها خوب نیست برای افراد مسن که اصلا خوب نیست. (البته این هم یک باوره) یکی از اقوام ما، یک آقای حدود 60 ساله اس. این آقا باور داره نوشابه برای بدنش ضروریه. روزی 1 نوشابه ی 1٫5 لیتری میخوره. خودش بهم میگفت :”اگر آب بخورم معدم درد میگیره نوشابه که میخورم معده ام خوب میشه.” چندین ساله که هر روز نوشابه میخوره و بدنش هم سالمه سالمه. لاغر لاغر هم است تحرکش هم متوسطه مثل بقیه مردم. با اینکه همه ی ما میدونیم نوشابه منبع شکره و چاق میکنه . باور داره که نوشابه برای سلامتیش ضروریه.

    سلولهای بدن انسان در دوره ی زمانی مشخص دوباره متولد میشن نو میشن مثل روز اول قوی و سالم و عالی. ما انسانها سلولهای بدنمون رو به همون شکلی که باور کردیم تغییر میدیم.مثلا اگر قبلا مریض بودیم و باور کردیم که دیگه مریضی خوب نمیشه زمانی که سلولها از نو متولد میشن به خاطر باور محدود کننده ، مجدد بیمار میشن. حالا، ورزشکارانی که فکر میکنند نمیتونن در سنین بالا عالی باشن به این دلیل هستش که باور دارن با گذشت زمان و افزایش سن قدرت بدنشون تحلیل میره چاق میشن ضعیف میشن. در نتیجه با این باورها اعتماد به نفسشون کاهش پیدا میکنه . سلولهای بدن این ورزشکار زمانی که از نو متولد میشه به خاطر باورهای محدود کننده مثل افزایش سن و…ضعیف میشن یعنی با این باور محدود کننده به صورت ضعیف شکل میگیرن. اما ورزشکاری که سنش رفته بالا و باور داره که میتونه در سن بالا هم ورزش کنه و مسابقه بده و قوی باشه و برنده باشه پس میتونه . باور این ورزشکار ربطی به باور دیگران نداره. خودش خواسته و باور داره که میتونه ، پس میتونه. چون سلولهای جدید بدنش رو هم با باورهای مناسب، قوی شکل داده. وقتی ورزشکار باور میکنه که در سن بالا هم میشه قوی بود میشه عضلاتی عالی داشت میشه در مسابقات برنده شد و…اون در ذهنش این رو میسازه . از طرفی ، بدن و عضلات، برای حرکت و فعالیت از مغز دستور میگیرن . در نتیجه اون باور قوی که به صورت دستور از مغز صادر میشه، به عضلات و بدن فرد منتقل میشه و فرد ورزشکار به همون صورت قوی عمل میکنه. پس کل بدن در این مثال، عضلات، تحت تاثیر ذهن قرار میگیرند. در نتیجه اون شخص ورزشکار کاری رو که دوست داره به همون شکلی که باور کرده انجام میده.

    آقای عباس منش سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
  4. -
    شهاب گفته:
    مدت عضویت: 4015 روز

    سلام خدمت تمامی همراهان وبسایت گروه تحقیقاتی عباسمنش

    اول باید تشکر کنم از شما اقای عباسمنش بابت مطالبی که با انرژی و عشق فراوان برای ما تهیه کرده و به ما کمک میکنید که همواره با مشعلی پر نور و نقشه ای صحیح در اسان ترین و سریع ترین مسیر موفقیت قدم بگذاریم

    و خداوند رو شکر میکنم که بنده رو با شما و این گروه تحقیقاتی اشنا کرد

    اما جواب سوال:

    از دیدگاه من و با دانش و تجربه ای که تا به حال از طریق برنامه های شما و اتفاقات و شرایط و رویداد های زندگیم به دست اوردم مسلما این دیدگاه که بعد از سن ٢5 سالگى عضلات بدن افت میکنه و قدرتشون رو از دست میدن کاملا اشتباه هست چون حتی از لحاظ فیزیکی عضلات و حتی استخوان ها تا سن ٢5 سالگی رشد دارند و قاعدتا باید این سن طلایی تا ٣٠ و ٣5 باشه اگر بخوایم بر اساس منطق فیزیکی با این مسئله برخورد کنیم اما اگر بخوایم به حقیقت این امر پی ببریم چندین مورد موثر هست

    به نظر من مهم ترین مسئله انگیزه و اشتیاق هست

    مثلا زمانی که من به ورزش مشغول بودم دوره ای بود که در تمامی مقاطع شهری استانی و کشوری مقام کسب کرده بودیم و تیم ما دیگر انگیزه ای براى تمرین نداشت چون ما عملا از لحاظ روحى ارضا شده بودیم و به تمام مقام هایى که میشد در ان سن به انها رسید رسیده بودیم و دیگر دلیلی نبود که بخواهیم تمرین کنیم و چون هدف بالاتری نداشتیم افت شدیدى داشتیم و تا یکسال بعد هیچکدام از اعضای تیم ما دیگر به ان رشته ورزشی مشغول نبودند

    مورد دوم که بسیار در ارتباط هست با مسئله انگیزه هدف است

    مثال : فردی مثل کریستین رونالدو که چندین بار مقام بهترین بازیکن فوتبال جهان را کسب کرده چون کاملا با این قوانین اشنایی دارد بالاترین هدف رو برای خودش انتخاب میکند و وقتی از او. میپرسند میگوید میخوام ١٠ توپ طلای جهانی به دست بیاورم و به همین دلیل در هنگامی که اکثریت روزنامه های ورزشی و مقالات اعلام میکنند که دیگه به سمت افت داره پیش میره در بازی مقابل رئال سوسیداد هتریک میکنه و پاس گل هم میده و این نشون میده که عاملى به نام سن هیچ تاثیرى نداره و هدف و انگیزه عامل هست

    مورد سوم که در راس این هرم قرار داره باور های صحیح هست افرادى که بعد از سن ٢5 سالگی روند پیشرفتشون به افت تبدیل میشه درگیر انتقاد هاى روزنامه ها و رسانه ها میشن و در واقع باور میکنند که سن طلایی تا ٢5 سالگی بود و وقتی هم باور میکنند در معرض نشانه ها قرار میگیرند و باورشون تقویت میشه و کم کم تلاششون رو هم کم میکنند و ثمره این باور افت اونها میشه

    اما افرادی مثل رونالدو بوفون زیدان و … این باور رو در خودشون دارند که میتونند پیشرفت کنند و پیشرفتشون محدود به سن ٢5 سالگی نیست این افراد هدف های بالاترین رو انتخاب میکنند و رکوردهای عالی رو میخوان و به خاطر اینکه این باور رو دارند انگیره و تلاش فیزیکیشون رو حفظ میکنند و مهم تر از همه که تلاش فکرى و اعتقادی هست رو هر روزه تکرار میکنند به هدفشون فکر میکنند.، تمرینات مناسب با هدفشون انجام میدن و در معرض رویداد های مطابق با هدفشون قرار میگیرند و مهم تر از همه باور دارند که این توانایی رو دارند که به این هدف برسند

    این سه عامل یعنی باورصحیح،هدف و انگیزه سه راس مثلث موفقیت در این زمینه هستند

    امیدوارم تونسته باشم منظورم رو به خوبی به شما القا کنم و امیدوارم دیدگاهم مفید واقع شده باشه

    سپاس از شما بابت اینکه وقت گذاشتید و دیدگاهم رو مطالعه کردید و از خداوند هم سپاس گزارم که این فرصت رو به من داد تا با شما باشم

    در پناه خداوند شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  5. -
    سعید خرم دل گفته:
    مدت عضویت: 3457 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانواده عزیزم

    استاد سرتون رو کچل کردید خیلی زیبا شده و همینطور خیلی هم بامزه شدید لباس تون هم که نارنجیه با این گفته هاتون دقیقا شبیه راهب های شائولین شدید :}

    خیلی خوشحالم که در کنار شما هستم و روز به روز همه این خانواده برای پیشرفت در تمام جنبه های زندگی چه معنوی و چه مادی همراه و همدل هستیم و تلاش میکنیم

    و خوب درمورد مسابقه

    ببینید ما در جهانی زندگی میکنیم که تماما انرژی هست یعنی من شما این در و پنجره ها عضلات ما و هر چیز دیگه تماما تماما از انرژی هست و همینطور تمامی ایده های ما صحبت های ما که افکار ما هستن و تبدیل به صوت میشن تصور های ما همه و همه اینا هم انرژی هستند و طبق قانون خداوند هر انرژی هم نوع خودش و هم فرکانس خودش رو جذب میکنه شما دوتا اهنربا رو در قطب موافق هم بزار همو جذب میکنن چون هم فرکانس و انرژی هستن و در قطب مخالف شون بزاری هم دیگه رو دفع میکنن اما جالب درمورد ما انسان ها اینه که ما فقط جذب میکنیم ما دفع نمیکنیم ما هر انرژی رو که ارسال میکنیم دقیقا جهان همون انرژی رو بهمون میده همون رو به سمت مون میفرسته و دفعی برای ما در کار نیست و این قانون خداست

    پس فهمیدیم که انرژی ها همو جذب میکنن

    و همونطور که گفتم ما هم تمام بدن مون از انرژی هست و فشرده شده اینا و تبدیل به عضله و معده و روده و چشم و گوشت و… شدن و طبق قانون جذب و طبق این قانون انرژی ها ما میتونیم این انرژی رو تغییر بدیم جنسش رو تغییر بدیم چجوری؟ با ارسال انرژیی هایی مثل تصور صحبت کردن درمورد اون خواسته با نوشتن درموردش که باعث ایجاد تمرکز و توجه و تصور میشه و این یعنی خودش انرژی همه این انرژی ها ارسال میشن با یک فرکانس مشخص که حاوی یک سری ویژیگی ها هستند مثل این که مثلا من سالمم من گلبول های سفید قوی مثلا دارم من همیشه شاداب هستم و … وقتی شما اینارو میفرستید همونطور که استاد گفت تمام این جهان که از انرژی هست و ما اسمش رو خدا میزاریم اون خدا این فرکانس و باور تو رو میبینه و دقیقا همون رو بهت میده و همونطور واست عمل میکنه یعنی ملا بفرض شما سرطان سینه مثلا داشتید و اون قسمت بدن تون حاوی فرکانس ها و انرژی هایی بود که وقتی فشرده میشدن در کنار هم یک چیزی به اسم سرطان و با ویژیگی اون رو بوجود میاوردن ولی الان شما باورات رو تغییر دادید و داری تصوراتت رو انجام میدی صحبت میکنی درمورد سلامتیت و خودت رو توی اون موقع قرار میدی و انرژی های جدید رو ارسال میکنی فرکانس های جدید و خداوند هم همیشه به فرکانس های تو که همون باورهات ایده هات تصوراتت و … هست پاسخ میده و وقتی این کارو میکنی اتفاقی که میوفته اینه که همون انرژی توی سینه شما جنسش و کیفیتش تغییر میکنه فرکانسش میره روی همون فرکانسی که ارسال میکردید فرکانسش میره روی همون سلامتی که میخواستید و به طور عالی اون سرطان خود به خود شفا پیدا میکنه برای مثال میتونید کتاب خانم لوئیز ال هی بنام قدرت درون رو بخونید که در اخر نظرات مثال ایشون رو بیشتر توضیح میدم و همینطور مثال هایی از خودم رو بهتون میگم

    و درمورد این که اصلا عضله های ما چجوری عمل میکنن و چرا پیر میشن ما باید از خودمون بپرسیم که ما داریم چیکار میکنیم؟ ما داریم چجوری عمل میکنیم و خواسته مون رو بیان میکنیم ما چه فرکانس ها و باور هایی درمورد عضله و خودمون داریم

    چون همونطور که گفتم این جهان سراسر از انرژی هست که که لحظه به لحظه به فرکانس های ما به انرژی های ارسالی ما پاسخ میده و دقیقا مطابق همون رو وارد زندگی مون میکنه

    بخاطر همین به این قانون میگن جذب بخاطر اینه که ما لحظه به لحظه داریم تمامی شرایط و حالات و اتفاقات رو خودمون جذب میکنیم و میسازیمش

    و وقتی که فرد در ناخوداگاهش این تصور رو از خودش داره که اره دیگه طبیعیه که ادم هر چی از سنش میگزره پیر و ضعیف تر بشه بابا بخدا این اشتباهه چون اصلا زمان ملاک نیست اخه زمان رو ما خودمون بصورت قرار دادی واسه نظم دادن به یک سری چیزا ساختیم اصلا اهمیتی نداره زمان باور کنید من ادم هایی رو میبینم که 40 50 سالشونه ولی بسیار جوون هستند که فکر میکنید تازه 30 سالشونه همین چند وقت پیش همسر یکی از دوستای برادرم با شوهرش اومدن خونمون دیدن و… و همسرشون 57 58 سال سن داشت ولی باورتون نمیشه اصلا من نفهمیدم اینقدر سن داره خیال میکردم تازه 29 سالگیش تموم شده رفته تو 30 سالگی شاید بگید اغراق میکنی و… ولی واقعا دارم بهتون میگم چون نیاز و دلیلی برای اغراق گویی ندارم و کاملا عضلات صورت پوست شون و … همه چی جوون بود و همینجاس که بهتون میگم که اهمیت نداره ما چقدر سن مونه سن و زمان فقط یک چیز ساختاری وقراردادیه مهم اینه که ما فرکانس مون چیه من ادم رو میشناسم که 30 سالشه ولی وقتی میبینیش فکر میکنی 60 سالشه مدیر مدرسشون سنش دوبرابر اونه هنوز پوستش موهاش بدنش و… از اون جوون تره

    و کلا واسه عضلات ورزشکارا هم همینطوره مهم نیست واقعا چند سالشونه مهم اینه که چقدر خودشون رو باور دارند و این که باور هاشون چقدر قویه اون اتم ها اون سلول ها اون جنس اون عضلات وقتی شما باور هات قوی باشه روز به روز زنده و نو تر میشن چون پایه و اساس شون بر اینه چون فرکانسش اینه بقول استاد اینجوری اون انرژی واستون شکل گرفته ظرف اب تون اون شکلی شده و وقتی که ظرف تون رو بفرض مربعی شکل قرار دادید غیر اون اب شکل دیگه ایی نمیتونه بگیره دیگه توی ظرف مربعی دایره ایی که نمیتونه بشه اب و درمورد اون انرژی هم همینه وقتی که فرکانست بر اساس جوانی باشه بدنت روز به روز نوسازی میشه سلول های جدید پوست جدید مواد لازمه جدید شادابی جدید عظلات جدید و… ایجاد میشن و استاد بحث 30 35 رو داشتند اگه قراره این موقع عظلات ما ضعیف بشن و توانایی تحمل فشار رو نداشته باشن لطفا توی اینترنت یه سرچ بزنید درمورد بدنساز های پیرمرد دنیا اون موقع اون عظلات بسیار قوی شون رو ببینید افرادی که پیرمرد هستن و رکورد دار توی اون زمینه هستند پیرمرد های 70 80 ساله ایی رو میبینم که هیچ دردی ندارند مثل پدر بزرگ خودم با این سنش کوه میره نه زانو دردی داره نه کمر دردی نه ضعیفی چشمی و نه چیز دیگه چون باورش این بوده که انسان وقتی شاد باشه سالم هم میمونه همیشه ولی اطرافیان دیگه ایی هستند با سن 60 سال 50 سال و حتی پایین تر زانو درد های زیاد ضعیفی های زیاد بدن و بیماری های زیاد اینم بگم که پدربزرگ من یک کارگر بود و درامد بالایی هم نداشت که بگید بخاطر مثلا خوراک خوب و … باشه حتی ورزش خاصی هم پدر بزرگ من انجام نمیداد

    پس وقتی که باور کنید عظلات تون همیشه قوی و پر انرژیه همین اتفاق واستون میوفته چون اخه همون عظله از انرژی ساخته شده و همون انرژی میره روی این فرکانس و برای باور تون قوی تر بشه همین الگو ها رو ببینید و واقعا دنبال الگو های صحیح باشید مثل پدربزرگ من مثل پیرمرد هایی که دارند بدنسازی سنگین رو کار میکنن عظلاتی بسیار قوی و بزرگ رو دارن میسازن

    بزارید یک مثال از خودم درمورد اثر پذیری بدن از باورهاتون بزنم من نزدیک استخوان دنبالچه بدنم یک کیست مویی بوجود اومد که همین رو دقیقا دوتا از همسایه هامون یا یکی شون اگه اشتباه نکنم و دوست برادرم داشتند اینا همشون کارشون به جراحی کشید و به اندازه یک سیب زمینی توی گوشت بدن شون خالی شد و مال من هم اگه میخواست وضعیتش ادامه پیدا کنم قطعا کارم به جراحی میکشید چون عفونت بیشتری میکرد و خطرش هم بیشتر میشد اما من باورم روی اینجوری ساختم که در عرض یک هفته من خوب خوب خوب میشم و راحت راه میرم و دقیقا تصورم رو هم روی همین گزاشتم و دقیقا شاید باورتون نشه سر همون یه هفته دیدم خیلی پشت بدنم خیسه نگاه کردم دیدم اون کیسته نرم شده و داره از کنارش یه سوراخ درست شده همینطور خون اب بیرون میاد و اون کیسته همینطور کوچیک کوچیک شد توی همون یروز دو روز بعدش تا کامل از بین رفت و من خوب خوب شدم

    اگر مستند راز رو دیده باشید که درمورد قانون جذب هست در بخش سلامتی اون یک فرد صحبت میکنه که در یک سانحه ی هوایی که داشته قطع نخاع میشه و کلا فلج میشه و سیستم تنفسیش هم کاملا خراب میشه که نمیتونه نفس بکشه و فقط با دستگاه زنده مونده بود ایشون فقط میخواسته نفس بکشه همینطور بخودش میگفته نفس بکش نفس بکش شب و روز این کارو میکرده تا بعد از مدتی کاملا بدنش خودش رو شفا میده و واقعا هم میتونه نفس بکشه سیستم تنفسیش درست میشه دستگاه رو از روش بر میدارن اون فرد اسمش رو هم نشون میده در مستند قانون جذب و سخنرانی میکنه در اون مستند و همینطور برای راه رفتن شون ایشون با خودشون تصمیم میگرن که تا کریسمس ایشون بتونن راه برن و از بیمارستان با پای خودشون خارج بشن ایشون با توجه بر روی خواسته شون با ایمانی که داشتند با یقین شون تونستد تا قبل از کریسمس کاملا روی پای خودشون از بیمارستان خارج بشن و بدن شون اصلا خودش رو شفا داده بود نخاع ها درس شده بودند ترمیم شده بودند و یا خانم لوییز ال هی ایشون سرطان دهانه ی رحم داشتند و با قدرت ذهنی شون بدون هیچ دارویی در عرض 6 یا هفت ماه کاملا خودشون رو شفا میدن

    وقتی که خدای خودتون رو باور میکنید وقتی که این باور رو دارید که اون هست که جز به جز زندگی تون رو شکل میده از سلامتی گرفته تا چیز های بزرگتر اون موقع میتونید هر تغییری رو توی زندگی تون ایجاد کنید این که همیشه جوون باشید همیشه سالم باشید همیشه حتی در سن 100 سالگی مثل دقیقا ادم 20 سالشه باشید چیز عجیبی نیست فقط یک مدار هست که باید درش قرار بگیرید تا اون ویژیگی ها جزئی طبیعی از زندگی تون بشن

    حتما بهتون توصیه میکنم کتاب چگونه فکر خداوند رو بخونیم و دوره راهنمایی عملی رویاها مخصوصا جلسه 9 و 10 اون رو استفاده کنید تا مبحث این انرژی رو بهتر درک کنید

    براتون ارزوی بهترین ها دارم

    از خانم فرهادی خانم شایسته عزیز و تمامی افراد دیگه ایی که واسه این خانواده زحمت میکشن و همینطور که واسه تک تک نظرات وقت میزارن میخونن تایید میکننش اونم چند هزار نظر چند صفحه ایی صمیمانه از همتون بخاطر تمامی زحمات تون سپاس گزارم و امیدوارم که همیشه بهترین عشق ها خوبی ها و سلامتی ها موفقیت ها و … رو داشته باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
    • -
      هانا ... گفته:
      مدت عضویت: 2952 روز

      جناب خرم دل متشکرم ازتون که به مدار سلامتی اشاره کردید و باور افراد در برگرداندن سلامتیشون به خودشون

      به تک تکشون احتیاج داشتم

      متشکرم

      متشکرم از زحمتی که کشیدید و برامون نوشتید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          رها گفته:
          مدت عضویت: 3099 روز

          سلام دوست خوبم من یه سوال دیگم داشتم ، من دوست دارم بفهمم که عاشق چه کاری هستم ولی نمیدونم چه کاری رو دوست دارم خیلی جواب از دوستان گرفتم که به بچگی هات فکر کن ، اگه کاری که میکنی پول نگیری و بازم انجامش میدی ، میلیاردر باشی چ کاری انجام میدی و. ….

          ولی حقیقتش هیچکدوم کمکم نکرده ، نمیدونم علتش چیه

          در مورد خودم بگم که کار قبلیم خیاطی برای مشتری بود و و رشته دبیرستانم این بود ( البته انتخاب خودم نبود مادرم بود ) منم چون رفته بودم توش خودمو وفق دادم و ادامه دادم بعد علاقه پیدا کردم ، بعد چند سال کار کردن مغازه و مشتری داشتم بعد رفتم تو کار تدریس با وجود ترس و نداشتن تجربه ، البته اون موقع شرایط خانوادگیم و اعتماد به نفس و روحیه و همه چیز داغون بود یعنی هیچ امیدی برا آیندم نداشتم و همینجوری میرفتم ببینم چی میشه ، بعد چند بار تدریس و کارآموز داشتن و مشتری قبول کردن خسته شدم از همه چیز چون واقعا شرایطم بد بود ، تو اتاق خونمون که در به حیاط داشت مشتری و کارآموز قبول میکردم ، بعد خسته شدنم چون واقعا کارم خوب بود ولی پولی دستم رو نمیگرفت. دیگه کارآموز قبول نکردم و دوست داشتم درسهامو ضبط کنم و درآمد بالا بدست بیارم حتی چند ماه کانال زدم و مطالب و کانال و کلیپ میذاشتم ولی بخاطر حرفهای بقیه که خیلی ناامیدم میکردن و هیچ جای و وسیله برای ضبط کارهام نداشتم اونم ول کردم

          و سرخورده و ناامید شدم و کلا خیاطی رو گذاشتم کنار

          و الان واقعا نمیدونم از چ کاری خوشم میاد ، وقتی کسی بهم میگه خیاطی رو ادامه بده وای که چقدر بدم میاد بخاطر اون همه تلاش و نتیجه نگرفتن ، اینو میدونم که از حفظ کردنی خوشم نمیاد ، از کارهای دولتی که آزادی ندارم خوشم نمیاد ، دوست دارم کارم مال خودم باشه و همه چیز دست خودم باشه ، دوست دارم کارم برعکس خیاطی که خیلی طول میکشید و اذیت میشدم تا پولشو بگیرم راحت باشه حتی بدون انجام دادن کار زیاد ، دوست دارم برعکس خیاطی که برا کار عالیم با مشتری بحث کنم تا پولی که حقمه بهم بده اصلا با مشتری برخورد نداشته باشم و پول دریافت کنم مثل خرید های اینترنتی و… ، دوست دارم کارمو دوست داشته باشم و بهم انرژی بده و خوشحال باشم و مستم کنه

          ببخشید طولانی شد خواستم تعریف کنم تا بهتر کمکم کنید

          خیلی ممنون ، در پناه خدا باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            حمید دهقانی گفته:
            مدت عضویت: 3797 روز

            درود عالی بود آقا سعید خیلی خوب توضیح دادی و واقعا لذت بردم و باورمو قوی تر کرد تا بتونم به هدفام برسم

            در مورد صحبتتون و سولتون خانم تلنگی من چیزی که نیاز شما دیدم روانشناسی ثروت 1 هست که ارزششو داره تا تهیه ش کنید البته فک کنم تهیه نکردید

            چون جواب تمام حرفاتون توی اون حدود 30ساعت کامل توضیح داده میشه و مطمئنم زندگیتون رو تغییر میده و علایقتون براتون واضح میشه

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • ناشناس گفته:
      مدت عضویت: 3112 روز

      سعید عزیز و خوش قلب

      از مثال های زیبایت لذت بردم و خوشحال آنقدر قدرت مند وبا اراده ای که میتوانی خلق کنی

      از این متن زیبا ایده گرفتم و برایت آرزوی سلامتی دارم

      کامنت من رو هم میتونی مطالعه کنی و بر تعمق باور هایت استحکام ببخشی

      سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2767 روز

      سلام دوست عزیز امیدوارم که حالتون خدایی باشه ?

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو بیشتر میکنه.

      بسیار لذت بردم و آگاه تر شدم مخصوصا که مثال هایی آورده بودید که باورمونو تقویت کرد.

      آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

      ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          رها گفته:
          مدت عضویت: 3099 روز

          سلام وعرض ادب من یه سوال داشتم خواستم ازتون بپرسم ، من تو بعضی از قسمتهای زندگیم یهو یک تصمیم گرفتم و نتیجه عالی گرفتم و دوست دارم کشفش کنم که چطور این طوری شده و برا رسیدن خواسته هام ازش استفاده کنم ، مثال میزنم ، من تو دانشگاه تو درس املاک نمره خیلی پایینی گرفتم و یادمه وقتی با دوستام رفته بودم کافی نت و نمره های دوستام رو دیدم که 18 19 میگرن و من کم گرفتم تصمیم گرفتم اون درس رو بخونم نمره عالی بگیرم. قشنگ نشستم درس خوندم و 19 شدم اون یک سوال هم که یک نمره بود میدونستم ولی یه خورده با سوالهای دیگه قاطی کرده ، در صورتی که من اصلا از حفظ کردنی خوشم نمیاد نشستم خوندم و عالی نتیجه گرفتم

          یا تو امتحان رانندگی یادمه سری اول خیلی بد همون اول کار رد شدم و حتی گفتم ولش کنم چند ماه بعد امتحان بدم اوضاع خونه هم اون موقع زیاد خوب نبود ولی یهو تصمیم گرفتم و چند سری رفتم تمرین رانندگی و صبح روز امتحان هم هی در مورد تبریکات بقیه حرف میزدم و فایل زیبای استاد رو گوش میکردم که بهم آرامش میداد و همش آخر کارهامو قشنگ تجسم میکردم خلاصه نفر اول رفتم و عالی کار کردم و قبول شدم

          یا برا یاد گرفتن خیاطی بی الگو تصمیم گرفتم برم یاد بگیرم آخه خیاطی با الگو خیلی اذیتم میکرد با وجودی که هیچ پولی نداشتم رفتم چند تولیدی و پرسیدم و شماره گرفتم و اینا بعد یهو ذهنم بهم گفت به خانم فلانی که میشناسمش زنگ بزن اون بلده منم درجا بهش زنگ زدم و روز بعدش رفتم پیشش و باورتون نمیشه بقیه میگفتن 500 800 میشه ولی اون هیچ پولی ازم نگرفت و تازه پولم بهم داد

          یا موقع شرایط سختی که قبلا داشتم خیلی خیلی بد از همه لحاظ واقعا خسته شده بودم و عاجزانه از خدا کمک خواستم که مگه من اومدم ببخشید البته مثل حیونها زاد و ولد کنم حالا شانس بیارم پولدار باشم و بعد بمیرم و کلی سوال دیگه که بعد رفتن دنبالش و کتابخونه ثبت نام کردن و کتاب خوندن و. .. باورتون نمیشه کلیپ تبلیغاتی تند خوانی استاد عباس منش رو از گروهی که بودم دیدم و خیلی خوشم اومد و ادامه دادم تا الان

          چند مورد دیگم هست ببخشید زیاد طولانی شد خواستم درک کنید که روند چطور بوده و حقیقتش الان میبینم که این یهو تصمیم و اراده کردن هام خیلی عالی نتیجه داده دوست دارم رمزشو بفهمم و استفاده کنم

          ممنون میشم اگه کمکم کنید

          سپاس

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            سعید خرم دل گفته:
            مدت عضویت: 3457 روز

            سلام دوست عزیز رمز خاصی نداره

            قضیه این قراره که شما با برخورد کردن به یک سری مشکلات یا تضاد ها یک سری خواسته ها واستون ارزش پیدا کرده

            یعنی مثلا فهمیدین که دیگه نمیخواید نمره امتحاناتون کم بشه یا مثلا شکست رو تحربه کنید و این تضاد یک انگیزه قوی برای حرکت رو در شما ایجاد کرده و شما هم عمل کردید و نتایج خوبی رو گرفتید و وقتی که باور های درستی هم داشته باشید قطعا خداوند کمک تون میکنه دقیقا مثلا قضیه خیاطی و مهم نیست که توی چه زمینه ایی حرکت میکنید قطعا خداوند به طرق مختلف بهتون کمک میکنه اگه این رو باور کرده باشید

            و همه چیز همه این موفقیت ها به درون خودتون بستگی داره ببینید بررسی کنید تحلیل کنید و از خودتون بپرسید که چرا وقتی این اتفاق ها افتاد میخواستید تغییر کنید چرا اون شکست هارو دیگه نمیخواستید تجربه کنید و جواباش رو بنویسید تا بفهمید که واقعا برای چه دلیل و چه ارزشی اقدام کردید چون قطعا اونا واستون اهمیت داشتند

            و درمورد خواسته های دیگه ایی هم که دارید همینطور بنوسید و برای خودتون مشخص کنید که واقعا چرا میخواید به خواسته تون برسید اگه نرسید چه اتفاقات ناخواسته ایی براتون میوفته اگه تنبلی کنید چه اتفاقاتی که دوس ندارید رو تجربه میکنید چقدر زمان تون رو تلف میکنید و … و خود این به شما کمک میکنه تا اون احساس قدرت اراده تون رو به کار بگیرید و عمل کنید و شاید در اول کار این تمرین خیلی بهتون کمکی نکنه چون قطعا با یه بار انجام دادن یه چیزی در همون لحظه نتایج عالی ظاهر نمیشه بلکه مثل یک ماهیچس هر چقدر بیشتر انجامش بدید این ماهیچه قوی تر و بزرگتر میشه و قطعا اثر گزاریش برای شما بیشتر میشه

            مثلا من خودم درمورد خواسته هام مینویسم صحبت میکنم با خودم مینویسم که چرا میخوام بهش برسم تصوراتم رو انجام میدم درمورد نرسیدن هم بهش مینویسم و واسه خودم فایل صوتی ظبط میکنم و…

            و قطعا اون انگیزه در من ایجاد میشه اون حس اراده قوی تر میشه و عمل میکنم برای رسیدن به خواسته هام

            و سعی کنید همه اینارو در طول مسیر خواسته هاتون برای خودتون یاداوری کنید چون ما مثل یک گیاه و درختی هستیم که اگه ولش کنیم رهاش کنیم و بهش نرسیم افات و حشرات و … اون رو کم کم خراب میکنن تا جایی که اخر دیگه نابود میشه

            امیدوارم که این پاسخ بهتون کمک کرده باشه بازم سوالی داشتید در خدمتتونم

            براتون ارزوی موفقیت عشق شادی و سلامتی رو دارم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              رها گفته:
              مدت عضویت: 3099 روز

              سلام دوست خوبم آقای خرم دل عزیز ، جوابتون خیلی عالی بود واقعا باید روش کار کنم چون خیلی از خواسته هامو از طریق تضاد و خیلی راحت بدست آوردم ، بازم متشکرم خیلی محبت کردین ، شاد و پیروز و ثروتمند باشید

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      گروه دوستی گفته:
      مدت عضویت: 3427 روز

      سلام آقای خرمدل

      کلی وقت گذاشتم نظر شما را خواندم ولی هیچی نداشت و احساس کردم توهم بود همش

      ببخشید ناراحت نشید ولی همش توهم بود

      مثلا نوشتید: {{دوتا اهنربا رو در قطب موافق هم بزار همو جذب میکنن چون هم فرکانس و انرژی هستن و در قطب مخالف شون بزاری هم دیگه رو دفع میکنن}}آخه رو چه حسابی این حرف رو زدین؟

      قطب + و – همدیگه رو جذب میکنند و قطب های – همدیگه رو دفع میکنند و همچنین قطب های + همدیگه رو دفه میکنند.

      هی به خودم گفتم بروم جلو شاید بهتر بشه ولی بهتر که نشد هیچی! بدترم نشد

      حالا بیشتر تعجبم از دوستانی بود که از نظر شما تعریف کرده بودند!!!!

      این نظرات باعث میشه انگیزه بچه ها برای خوندن نظرات بعدی کمتر بشه و فکر کنند شاید نظرات بعدی هم همینطور هستند.

      دوست عزیزم بیشتر روی خودت کارکن

      موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سعید خرم دل گفته:
        مدت عضویت: 3457 روز

        سلام دوست عزیز

        درمورد مثال اهنربا حق با شما دوست عزیز هست قصد من این بوده که بیان کنم انرژی های هم فرکانس در مسیر همدیگه رو جذب میکنن و اونایی که مشابه و هم فرکانس هم هستن در مسیر هم قرار میگیرن و این چیزیست که اثبات شده اما اشتباه از من بوده و مثال اشتباه رو اوردم و کاملا درمورد مثال دچار اشتباه شدم و ازتون بسیار ممنونم که این مورد رو بهم گفتید

        اما درمورد توضیحات بعد من فکر نمیکنم دچار توهم شده باشم چون من چندین تجربه مختلف در حوزه سلامتی داشتم و نتایجش رو خودم به چشم دیدم مبحث این که بدن ما و تماما دنیا همه از انرژی ساخته شده رو میتونید در فیزیک کوانتوم جستجو کنید و یک مطلبیست که از هر فیزیکدانی بپرسید بهتون اثباتش میکنه درمورد این که بدن ما تاثیر پذیر از اندیشه های ما هم هست میتونید جلسه 10 دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو مشاهده کنید استاد درمورد نظریه دوگانگی موج زره توضیح میدن این که این انرژی که وجود داره به شکل متفاوتی پاسخ میده به افکار و دیدگاه های مختلف این که این انرژی پویا هست وتغییر میکنه همینطور این مورد رو در یوتیوب هم میتونید جستجو کنید

        و اون تجربیاتی که از خودم بود رو گفتم خودم تجربه کردم من دراوردی نبوده و اگر شما فکر میکنید توهم هست خوب میتونید نظریات و تجربیات بقیه دوستان رو هم بخونید همینطور توضیحات استاد رو و نتایجی که افراد گرفتند

        و همینطور مثال هایی که زدم از افرادی که در مستند راز بودند و سلامتی شون رو بدست اورده بودند و یا اون خانم لوئیز ال هی اینا افرادی بودند که کتاب ها شون موجوده خود خانم لوئیز ال هی به هزاران نفر کمک کردند که بیماری هاشون رو شفا بدند و موارد دیگر

        قصد من کمک و راهنمایی به شما دوستان عزیز هست اگه سوالی داشتید و من رو قابل قبول بدونید حتما بهتون پاسخ میدم

        و بابت مثال اشتباه از شما و دوستان عذر خواهی میکنم چون مثال اینجا کاربردی نداشته و به موضوعی دیگه ربط پیدا میکرده روی موضوعی که اینجا باید تاکید میداشتم توی مثال این بود که هم فرکانس ها در مسیر هم قرار میگیرن. عذر خواهی منو بپذیرید

        براتون ارزوی موفقیت عشق شادی و سلامتی رو دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سعید خرم دل گفته:
        مدت عضویت: 3457 روز

        بزارید درمورد اهنربا توضیحات دیگه ایی بدم که اگر ابهامی بوجود اومده حل بشه

        اهنربا رو مثل یک شی دیگه در نظر بگیرید مثل یک ماشین مثل یک گوشی یا یک کفش و … هر کدوم از این شی ها فرکانس خودشون رو دارند و وقتی که ما روی هر یک کدوم از اینا توجه میکنیم از طریق تصورات یا کلام مون و… که هر یک از این ها خودشون نیز انرژی هایی هستن اینا به یک جهانی از انرژی ارسال میشن و این انرژی ها انرژی های مشابه خودشون رو دریافت و جذب میکنن یعنی منبع ارسال انرژی ماییم که همون تصورات و باور ها و … ماست و این انرژی ها به سمت ما جذب میشن وقتی مدار و فرکانس ما بر روی اون انرژی ها قرار بگیره

        اما شاید سوالی که برای دوستان پیش بیاد پس چجوریه که در اهنربا دو قطب مخالف هم رو جذب میکنه و قطب های موافق هم دیگه رو دفع میکنن به مبحث ویژیگی اهن ربا بر میگرده هر قطب اهن ربا میدان مغناطیسی خودش رو داره که طوری که خدا قانونش رو قرار داده اینه که هر قطب با قطب مخالف خودش که میتونه سازگاری از نظر ویژیگی های فیزیکی شیمایی و… رو داره و هم فرکانسی داشته باشه جذب هم بشن و نظم و قانون خداوند هست

        پس اهن ربا یک شی هست با خصوصیات فیزیکی خودش و ما انسان ها هر شی دیگر با ویژیگی های خاص خود اما همه این ها از یک انرژی تشکیل شدن که وقتی ما روی یک قسمت خاص از اون توجه میکنیم و انرژی های مشابه خودش رو ارسال میکنیم همون رو بیشتر به سمت خودمون میکشیم و جذب میکنیم بفرض وقتی شما توجهت روی اهنربا باشه خوب اتفاقی که میوفته اینه که مثلا برنامه های اموزشی رو درمورد اهنربا میبینی دوستت رو میبینی که مثلا یک اهنربا دستشه یا یک اهنربا بهت هدیه داده میشه و … یعنی در مدار هم قرار میگرن و درمورد سلامتی و … هم همینطوره

        حتما هم نظریه دوگانگی موج ذره رو توی یوتیوب سرچ کنید و ببینید و اگر دوره راهنمای عملی رو دارید جلسه 10 رو بخوبی ببینید

        با از هم از شما و هم از دوستان عزیز معذرت میخوام بابت اشتباهی که در بیان و نوع مثال داشتم و بسیار از شما دوست عزیز سپاس گزارم که این مورد رو بهم گوش زد کردید

        براتون ارزوی موفقیت عشق شادی وسلامتی رو دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمد رضائی گفته:
    مدت عضویت: 2867 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عباسمنش

    خدا را شاکرم که موجب آشناییم با این گروه و دوستان عزیزی چون شما گردید.از استاد عباسمنش سپاسگزارم به خاطر طرح چنین سوالاتی که به ما کمک کند تا رویدادهایی را که به راحتی از اونها گذشتیم را به یاد بیاریم و با توجه به اونها به خود بگوییم که قانون جواب داده و باعث ایجاد انگیزه در ما شود.

    من فکر میکنم دلایل زیادی برای ایجاد همچین باوری در بین ورزشکاران وجود دارد و یکی از این دلایل اینه که باید ورودی ذهنی خود را کنترل کنیم و اینکه بسیاری ازباورهای ذهنی ما ناشی از صحبتها و تفکرات اطرافیان ما می باشد و اینکه باید ورودی های ذهنی را کنترل کنیم که این از طریق رسانه، انسانهای منفی و بسیاری چیزهای دیگه امکان پذیر می باشد.

    بسیاری از ورزشکاران حد کمالی را برای خودشان تعیین میکنند و وقتی به اون نقطه میرسند دیگر همه چیز را برای خودشان تمام شده می دانند و دیگر هیچ برنامه ای ندارند مثل تیم ملی فوتبال در جام جهانی که حد توان خودشو فقط رفتن به جام جهانی میدون و برای بعد از اون برنامه ای ندارد.

    یکی از دلایل این میتونه باشه که ورزشکاران از لحاظ روانی آمادگی چنین چیزی را ندارند و برای خودشون محدودیت مشخص میکنند مثلا چرا باید دروازه بانی مثل بوفون در یونتوس بتونه در 40 سالگی در بالاترین سطح ورزش دنیا بازی کنه ولی در کشور ما بعضی کشورای دیگه تو سی سالگی خودشون بازنشسته میکنند آیا دلیلی به جز این داره که این افراد باورهای خیلی قوی در مورد توانایی انسانی خودشون دارند و به این توانایی ها ایمان پیدا کردند و فهمیدند که محدودیت در اونها جایی ندارد و انسان ظرفیت بالایی داره و ما باید بدانیم وقتی که جزئی از خداوند هستیم که قدرت مطلق جهان هستی است و محدودیت در آن جایی ندارد پس نباید حد و مرزی برای خودمان تعیین کنیم و بدانیم تا روزی که هستیم باید در حرکت باشیم.ورزشکاران ما باید به نقطه برسند که ذهنیت سن و سال بالا را با دیدن الگوهای موفق در خود از بین ببرند.استاد عباسمنش در یکی از فایل های رایگان به مایکل فلپس آمریکایی اشاره میکنه که بعد از چند سال دوری از ورزش دوباره برمیگرده و در المپیک ریو چند مدال طلا کسب میکنه و رکورددار کسب مدال میشه.ما باید بدونیم اگر یک نفر به موفقیتی رسیده پس همه میتونن به اون موفقیت برسند فقط باید روی باورها کار کرد.چرا ورزشکاران ما باید حرف اکثریت را بپذیرند? یا اینکه هیچ اراده ای از خود در زمینه ایجاد باورهای جدید نداشته باشند?چرا باید با ایجاد افکار اشتباه این باور را در ذهن مردم ایجاد کنیم که فلان شخص دیگه توانایی ورزش نداره و دیگه دورش تموم شده و دیگه سنی از اون گذشته و باید میدان داد به جوانها و ده ها باور اشتباه دیگر.چرا نباید ما در ورزش الگوهای خوبی داشته باشیم مثل هادی ساعی یا کریم باقری در پرسپولیس و یا وحید شمسایی در فوتسال و دهها ورزشکار دیگر که به خاطر تفکرات و باورهای اشتباه دیگران و همچنین پذیرفتن این باورها توسط خودشان دوران حرفه ای ورزش خود را به پایان رساندند.در کل به این نتیجه میرسم که ما خودمان نباید باورهای دیگران را بپذیریم چون خداوند راه را به ما نشان داده و ما باید با قدرت انتخاب وتصمیم گیری خودمان مانع این باورهای اشتباه بشویم و نباید کسی را مقصر بدانیم چون مسولین ورزش ما و افکار غالب بر جامعه چنین افکاری هستند.پس ما باید روی باورهایی کار کنیم که هیچگاه محدودیت را نپذیرد چه سنی و چه جسمی و چه کمبود نعمت و ظرفیت جامعه و اینکه به میدان را به جوانها باید داد.

    در آخر باید سعی کنیم راهای ایجاد این باورها را در ذهن خود مسدود کنیم چه از طریق قطع ارتباط با افراد و یا حذف رسانه و یا ایجاد باورهای قدرتمند کننده و پذیرش اینکه خداوند بهترین را برای ما میخواهد و اصلا هدف آفرینش ما این بوده و محدودیت در ما جایی ندارد و باید افکار غالب جامعه پیروز شویم و همیشه در جهت پیشرفت خود بکوشیم.چون نمیشود با افکار و روشهای قدیم با روشهای مدرن و جدید و پیشرفته رقابت کرد و ورزشکاران هم باید خود را مرتب به روز کنند چون اگر در جای خود بمانند زیر چرخ روزگار له خواهند شد چون ورزشکاران جدید مرتب در حال پیشرفت هستند و نباید به خاطر غرور و اینکه یکبار مدال طلا کسب کردی و از بقیه رقبا غافل شوی و مسیر پیشرفت را طی نکنی و فکر کنی چون یکبار موفق شدی بار دیگر هم موفق خواهی شد،پس هیچگاه نباید دچار خودبزرگ بینی و غرور شود و همیشه در جست و جو و یادگیری روش های جدید باشد.

    در نهایت بارای همه دوستان آرزوی سلامتی،سعادت،ثروت،آرامش و خوشبختی دارم و از استاد عباسمنش به خاطر تلاش در جهت بهبود زندگی ما سپلگاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  7. -
    جواد رزمجو گفته:
    مدت عضویت: 2737 روز

    بسمه الله الرحمان الرحیم

    درود بیکران به استاد عباس منش و تیم تحقیقاتی

    و همه دوستان همدارم

    جواد رزمجو هستم دوستان

    دوستان من خودم ورزشکارم

    و به شدت ب ورزش کشتی علاقه دارم و در دوران نونهالی و نوجوانی در این رشته ورزشی دو مدال برنز و نقره گرفتم البته در باشگاه شهرستان نه سطح استانی

    و از اونجای ک اوضاع مالی خوبی نداشتم و بعد از ی مدت ک ورزش رو ترک کردم از سن 18 سالگی تا حالا ک 27 ساله شدم دیگ کشتی کار نکردم دلیلش هم این بود ک برای یقرون دوهزار از این شهر به اون شهر از این شرکت به اون شرکت اواره بودم

    و در این همه باور کمبود این همه باور غلط ی زندگی وحشتناک برای خودم ساختم چون هیچ چی از باور راز جذب اینجور چیزا نمیدونستم

    اعتیاد پیدا کردم چند سال بشدت مصرف میکردم بعد از خدمت سربازی تصمیم گرفتم قطع مصرف کنم ک به لطف خدا حالا 5 سال 11ماه 4 روز ک پاکم و حدود 7 ماه هست ک با سایت اشنا شدم و اتفاقات بسیار بسیار بسیار جالبی در زندگی من رخ داده واااااقعآ از حدا ممنونم

    اما چرا و چطور در سن بالای بیست پنج افراد سراغ ورزش یا نتایج عالی در رشته ورزشی مورد نظرشون نمیرن

    دوستان اون عده ای ک سراغش نمیرن بخاطر اینک باور ندارن ک میشه

    و باورهای دارن اینک 20 یا 25 نهایتشه

    از این بیشتر نمیشه

    باورهای غلط اونارو درگیر پول دراوردن دویدن دویدن دویدن کرده

    اونا بخاطر شکستهای ک در دوران 20 الی 25 داشتن دیگ امیدی ندارن ک بهترش کنن الگوهای ندارن ک بشه

    میدونید چیه من از روزی ک شروع به امتحان کردن این قوانین کردم و نتایج کوچیک رو دیدم ایمان و یقین دارم ک میشه

    شروع کردم ب دنبال پیدا کردن الگوهای مناسب

    اگر یادتون باشه در مردان اهنین چند سال پیش ک دقیقآ یادم نیست

    ی اقای متولد58 شرکت کرده بود و تا جایگاه سوم پیش اومد و جوانی بود متولد 72 ک مرحله دوم دیگ نتونست ادامه بده و مسابقه رو باخت

    چند وقتی هست ک به فکر قهرمانی در جهان و المپیک هستم

    کفش کشتی خریدم طناب خریدم و وسایل رو دارم اماده میکنم دنبال و شرایط دارم اماده میکنم…

    افرادی ک میگن نمیشه چون نرفتن تحقیق کنن برسی کنن ببینن در سن بالا هم میشه ی (روبن ) سی چهار ساله شد ی (بوفون) بهترین دروازه بان شد

    چون فکر و باورشون اینک فقط همین 20 الی25 به بعد دیگ نمیشه اگر هم براشون دلیل قانع کننده بیاری

    خیلیهاشون میشن مثل همون دوست استان ک میگفته ما فلان تیپ شخصیتیها همینم دیگ دیگ نمیشه برا اونا شده برا ما نشده

    و اینک ب قول معروف بدتر از گناه توجیح گناهه

    اینک نمیتونن کاری رو انجام بدن و هزار هزار باور علت دلیل بسیار قانع کننده برای خودشون میارن ک نمیشه

    نه دیگ سن ما گذشته

    فقر خانوادگی

    اوضاع اقتصادی

    پارتی

    دولت

    مربی

    محل زندگی

    وسایل بشگاهمون کافی نیست

    اصلآ تو این شهر نمیشه شرایطش نیستو

    و‌… اینا باورهاشونه برای لینک نمیشه

    برای اینک اونا به دنبال نشدنش هست نه شدنش

    اگر باور شدن باشه کوه جابه جا میکنه ادم

    بخاطر اینک اشتیاقش نیست شور درونیش نیست قدرت ذهنی بالای ندارن

    میگ (کوه کندن شهرت فرهاد نبود عشق شیرین در دل هر کس بیوفتد کوهکن است )

    اون عشق موفق شدنه نیست ک دنبالش نمیرن

    اون ایمان وجود نداره

    دکستر جکسون و لیونل بیک

    جزء بهترینهای بدنسازهای دونیا هستن برید بیوگرافیشون در بیارید با چ شرایطی قهرمان مستر المپا شدن

    و این افراد با وجود باورهای این چنینی هست ک نمیتونن برن سراغ رویاها و ارزوهاشون…

    امیدوارم ک همیشه لبتون خندون ..تنتون سالم..و جیبتون پر از پول باشه

    خداوند مهربان همیشه در کنار شماست از او نهایت استفاده را ببرید ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  8. -
    شیما گفته:
    مدت عضویت: 3823 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان

    خیلی ممنون برای این فایل ???و اینکه خواستم‌بگم خدا شاهده تا حالا نشده ویدیویی بذارید و جواب سوال من توش نباشه.واقعا حس خوبی داشت این فایلتون مثلا اونجا که گفتید خدا همه چیه داشتم فکر میکردم خدا عشقه،خدا نفرتم میتونه باشه؟?که شما گفتید خدا هم عشقه هم نفرت…خدا جواب من رو داد.سپاسگزارم??

    در مورد سوال این هفته:

    شاید یکی‌از عوامل مهم اینه که فرد خودش ، ارزش ها و توانایی هاش رو نشناخته و اینکه اعتماد به نفس پایینی داره.

    چند وقت پیش یه مطلبی خوندم که میگفت بعد از 30 سالگی عضلات شروع میکنند به تحلیل رفتن و این یک روند طبیعی هست،قطعا همگی مطالب مشابه در این مورد زیاد دیدیم،خب اگه ما ذهنمون رو در غالب جسم مادی محدود کنیم مسلما همین طور خواهد شد.ولی خیلی ها هستند که اینطوری باور نکردند همونطور که خودتون مثال زدید فدرر و رونالدو که تازگی 35 سالش هم شده ولی با این‌وجود بهترینهای رشته خودشون هستند.اینها به خودشون و قدرتشون ایمان دارند و حرف متخصصان و دانشمندان رو ملاک اهدافشون قرار نمیدن. حالا تو ایران برای فوتبال سن خیلی کمتر از رونالدو دیگه خداحافظی می کنند و انگار اجباری میدونن برای خودشون که دیگه توانایی لازم رو ندارند.

    یکی میگفت بعد از 35 سالگی دیگه وزن بالا میره و آب کردن چربی ها کار بسیار سختی هست ولی با این وجود خیلی ها رو میبینم که با سن های بالاتر هم وزن کم کردند و حتی بدن هویی بسیار ایده آل دارن.

    همونطور که در محصول اعتماد به نفس جلسه 3 در مورد تاثیر جسم بر کنترل ذهن و تکنیک های NLP گفتید ما میتونیم با جسممون ذهنمون رو گول بزنیم و با درست ایستادن و محکم صحبت کردن به ذهنمون بفهمونیم که قدرتمند هستیم.

    قبلنا که tv نگاه میکردم نرمش صبحگاهی یه آقایی بود 70 ساله که تا خودشون نگفتن کسی نمی تونست تشخیص بده ولی مثل بنز ورزش میکردن?خب ایشون اگه باورشون این میبود که سن بالا بره دیگه نمیشه ورزش کرد الان گوشه سالمندان بودن.

    همه چی بر میگرده به نحوه تفکرمون نسبت به خودمون و اینکه تا چه حد به خودمون باور داریم.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  9. -
    سعید پاکزاد گفته:
    مدت عضویت: 3998 روز

    سلام و خداقوت خدمت شما دوستام عزیزم

    خود استاد فرمودن همه چیز باوره و دراین شکی نیست که همه چیز باوره خب همه میدونیم باور یه فکره که هزارن بار به صورت کاملا متفاوت و در شکلهای مختلف در ذهن ماتکرارشده و نتایجی رو ماگرفتیم که این افکارو تایید میکنه و اون افکار تبدیل به باور شدن

    خب با این مقدمه من میتونم اینطور عنوان کنم که در ورزش هر رشته ورزشی الگوهای که تونستن با مثلا 50 یا 60 سالگی ورزش حرفه ای کنند وجود نداشته بطور مثال در فوتبال که این الگوها وجود نداشته و از طرفی افرادی که در فوتبال سرمایه گذاری میکنند مالک باشگاها هستن یا مدیر برنامه ها هستن هم این باور رو دارن که اوج ورزش یه شخص 5 الی 7 سال جوانی زندگیشه مثلا 20 تا25 اما من مثالهای میتونم بزنم که این باورها رو نقض میکنه مثلا پئالو مالدینی مدافع تیم ملی ایتالیا و باشگاه میلان که تا سن 41 سالگی ورزش حرفه ای کرد و بعد از ورزش حرفه ای فوتبال به رشته بوکس رفت و الان بصورت حرفه ای داره تنیس شروع میکنه و درمسابقات منطقه ای ایتالیا هم تونسته قهرمان شه و جایزه41 هزار دلاری رو بدست بیاره رشته تنیسی که میگن 25 سالگی ته این رشته است و کسی نمیتونه دراین ورزش موفق شه اما پالو مالدینی تازه در سن 47 سالگی رفته و بصورت حرفه ای داره در این ورزش کارمیکنه این نشان ازباور این شخص داره که در هر سنی در هرحرفه ای میتونی به موفقیت برسی و پیشرفت کنی بشرطی که باورهای متناسب رو برای اون رشته ورزشی انتخاب کنی و بسازی

    مثال دوم:

    فوتبالیست حرفه ای که الان در ژاپن داره فوتبال بازی میکنه در سن 49 سالگی در حد حرفه ای در لیگ برتر ژاپن حرفه ای ترین لیگ آسیا اسم این ورزشکار هست کازویوشی میورا که در تیم ماتسوما یاماگا داره فوتبال بازی میکنه و در فصل قبل 2گل هم زده این مثال واضح و نمووه است که یه شخص در سن 49 یا 50 سالگی در حرفه ای ترین لیگ آسیا دراه فوتبال بازی میکنه

    مثال سوم :

    زی روبرتو بازیکن فوتبال بایر مونیخ که بعد از جدای از بایر مونیخ به برزیل رفت و در تیم پالمیراس در سال 2016 قهرمان لیگ این کشور شه

    مثال چهارم :

    دیوید سیمن دروازبان تیم ملی انگلستان و ارسنال که تا 42 سالگی بصورت حرفه ای ورزش کرد

    اینها الگوهای هستن که بصورت عینه تا سنین بالا کار کرده اند همینکه مالدینی بعد از فوتبال به سمت تنیس حرفه ای رفته و میخواد تنیس حرفه ای رو دنبال کنه یعنی هرشخصی هم در هر سنی میتونه به اون موفقیت برسه چون در ان ال پی گفته میشه هر شخصی میتونه به هرموفقیتی که افراد قبل ازاون در هر رشته و هر کاری داشتن برسه بشرطی که مث اون شخص یا اون الگو فکر کنه یا باور کنه و مث اون عمل کنه

    باورهای که ما داریم محدود میکنه مارو و بع قول استاد خط قرمزهای برای ما ایجاد میکنه که این خط قرمزها باعث میشه فکر کنیم نتونیم تا سنین بالاتر رشد داشته باشیم

    من فکر میکنم این باور که جوانی اوج طراوت انسانهاست در سراسرجهان وجود داره و این یه باور نهادینه است اما با داشتن الگوهای که هست میشه اون باورها رونقض کرد

    امیدوارم پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای: