ایمانی که عمل نیاورد‌، حرف مفت است!! - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

1135 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نسترن فضیلت گفته:
    مدت عضویت: 2368 روز

    به نام رب العالمین

    همیشه دوست دارم خدارو با این اسم بخونم و بارها به معنای اسمی که می برم فکر کنم و برای همین دوست دارم بارها و بارها فایلای توحید عملی رو گوش بدم و درک کنم.

    سلاااام استادان عزیزم و دوستان خوبم.

    حسی که منو وادار کرده به نوشتن همون حسی هست که الآن درون من غوغا به پا کرده که اگر می خوای عمل گرا باشی، اگر می خوای واقعا حرف مفت نزنی، بیا بنویس و رد پا بذار.

    قلبم تند می زنه. این فایلو قبلا دو سه بار گوش دادم اما یه جاهایی درد داشت و برای همین گاهی جرأت نمی کردم بیام از دوباره گوش بدم می گفتم لُبّ کلام استاد تو این فایل اینه : ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته.

    اماااا قضیه اینه، اگه داری یه عااالمه باور می سازی ولی عمل نمی کنی، هم داری حرف مفت می زنی و هم داری کج می ری. فکر کردی این که بگی توی این سایت هستی و داری فایل گوش می دی یعنی تمام؟! تو رستگار شدی؟! نه جوننننم. برو با عمل بیا.

    درد داره ولی اصل کار همینه. امروز سریال زندگی در بهشت رو دیدم، همون قسمت آتیش بازی با کمک بچه ها، استاد دوباره همون حرف درد آور رو زد : بچه ها من از کسی که حرف بیخود بزنه و بگه شما درست می گین و آره حرف درست می زنین و از فردا فلان کارو می کنم ولی عمل نمی کنه بدم میاد.

    یعقوب رو نشون می ده که داره فایل می گیره برای آپلود در یوتیوب.

    داشتم کامنتای یکی از اعضای سایت رو دنبال می کردم که چطور با رد پا گذاشتن و کنترل ذهن و ده ها باور زیبای دیگه در جهت خواسته هاش، اون خواسته ها به زیبایی و راحتی وارد تجربه ش شده بودن،(و همینطور با خوندن کامنتای اون دوست به این صفحه هدایت شدم )

    اکثر کامنتا لایک خورده بود، گفتم می شه همینطوری دنبالش کنم ببینم چه باورهایی ایجاد کرده بعد حسم گفت : چه باوری ایجاد کرده و چطوری اقداااااام کرده.

    درسته. چطوری عمل کرده وگرنه منم باورهای زیادی ایجاد کردم.

    نه اینکه عمل نداشته باشم، من عاشق نتایجمم حتی کوچکترینشون و همیشه سپاسگزار خداوندم اما برای من راضی کننده نیست و نبوده و این تقصیر شرایط و عوامل بیرونی نیست، کوتاهی از منه، از ایمان من. از ایمانی که فکرررر می کنم دارم و عمل ندارم که بی شک همینه.

    برای همین تصمیم گرفتم به جای اینکه ذهنم رو اهلی دانسته ها کنم، عضله های عملم رو قوی کنم.

    به جای اینکه منتظر باشم از بیرون اتفاقی بیفته که خوشحالم کنه، اون رو اول توی ذهنم درست کنم تا خودبخود اتفاق بیفته.

    به جای اینکه به آدمایی که موفق هستن فقط نگاه کنم، ببینم چطور عمل کردن. چطور اقدام کردن.

    تصمیم گرفتم (یعنی ایده اومد و من باید باید عمل کنم بهش) هر روز یه فایل رایگان از فایلای سایت یا محصولات رو به صورت هدایتی جلو برم و با دقت سعی کنم اون روز آگاهی هارو پیاده کنم توی عملکردها و رفتارم. این تعهد منه.

    چون هر بار که به موضوعی برمی خورم و متوجه می شم به دلیل مقاومت هام یا فایلی رو گوش ندادم یا ایده ی هر چندددد کوچیکی رو عملی نکردم چقدر عقب موندم .

    استاد می گن : هر باوری، هر ایده ای، هر چیزی که وقتی باهاش مواجه شدی که دیدی احساست بده، یعنی توی همون مورد پاشنه داری، ترمز داری و باید رفعش کنی.

    امروز یه جمله از یه بنده ی خدا شنیدم و همون باعث شد درک کنم که باید این باور نهادینه تر بشه.

    می گفت : (عشق راه خودشو پیدا می کنه ) .

    و این عشق می تونه یه رابطه ی فوق العاده باشه اگه تو با خودت در صلح باشی، هماهنگ باشی تا هماهنگی در بیرون رخ بده و راه خودشو پیدا کنه به زندگیت.

    می تونه ثروت باشه و راهشو به زندگیت پیدا کنه وقتی تووو ترمزهارو برداشتی.

    می تونه الهامات باشه وقتی تو هماهنگ باشی و در جهت درست باور ایجاد کرده باشی.

    می تونه سلامتی باشه وقتی باورهای بیمار گونه و بیماری زارو از ذهنت پاک کرده باشی چونننننن اصل اساسی و حقیقت جهان اینه : که جهان رو به خیر و خوبیه.

    رو به گسترش.

    حقیقت اینه : خدا فقط و فقط خیر می رسونه.

    حقیقت اینه : خدا بیشتر از من می خواد به خواسته هام برسم.

    حقیقت اینه : تو خود حجاب خودی، حجاب از میان بردار ( بیا اون ذهنیت منفی رو بذار کنار و با روحت هماهنگش کنننن تا اتفاقات خوب، زیبایی ها، سلامتی، عشق ، ثروت، معنویت راهشون رو به زندگیت پیدا کنن) تو فقط روی خودت کار کن .

    چند وقت پیش در حال آشپزی بودم که یهو حس کردم چیزی رو دارم زمزمه می کنم،

    رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود

    رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.

    و تلنگری بهم زد که فکر نکن امروز یه عالمه باور ایجاد کردی و تمام. نه! باید هر روز و هر لحظه اصلاح مسیر کنی . آروم باشی و لذت ببری .

    (الآن احساس می کنم تپش قلبم خیلی بهتر شده)

    خدایا سپاسگزارررررم به خاطر این هدایت زیباااااا

    خدایا سپاسگزارم که منو وارد این مسیر لذت بخش کردی.

    خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم ، ما را به راه راست هدایت کن، به راه کسانی که به آنان نعمت داده ای، نه کسانی که غضبشان کردی و نه گمراهان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      فاطمه صیادی گفته:
      مدت عضویت: 3886 روز

      دوست عزیزم

      تو همیشه جزو بهترین ها هستی ممنونم که این احساس عمیق الهیت رو با ما در میون گذاشتی چقدر به موقع بود برای من هم‌…برای منی که ادعا میکنم تو سایت و با بقیه فرق دارم اما عمل من نه اینکه ضعیفه نه بلکه کافی نیست چون تواناییهای ما زیاده و من حتی فکر نمیکردم بتونم بهتر عمل کنم می گفتم همینه دیگه تا اینجا میشد کی میتونه بهتر از من عمل کنه … اما نه با کامنت تو متوجه شدم خیلی یی بهتر از اینها میشه عمل کرد و میشه نتیجه گرفت.من هم همین لحظه دوباره تنظیم مسیر میکنم و دوباره شروع…تو خیلی نویسنده خوبی هستی من به تو ایمان دارم دوست من خوشحالم که خداوند من و تو رو با هم آشنا کرد ک حالا هر کدوم از پرو فایل جدا تو سایت عضو شدیم همین عمل هست ….مرسی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      پردیس گفته:
      مدت عضویت: 2317 روز

      دوست عزیز من هرچی بگم چقدر شما و استاد در این فایل به من کمک کردید کم گفتم. پس سعی در توصیف احساساتم نمیکنم. فقط سپاس از خدا و سپاس از استاد و همچنین شما دوست عزیز که انقدر آگاهی (همراه با عمل) پیدا کردید و اول به خودتان سپس به ما و گسترش جهان کمک کردین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمد جابری گفته:
    مدت عضویت: 2566 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش ودوستان همفرکانسی

    من یکساله دارم روی خودم کار میکنم ازهمون اول که این قوانیین رو گوش کردم وشنیدم به خدا قسم قلبم وروحم این قوانیین وصحبتها رو قبول کرد وتمام سوالها من رو در مورد خدا ،قرآن ،دین واین همه تفاوت میان افراد رو جواب داد وتا این زمان که دارم این متن رو مینویسم ازاین دورها وقوانیین کامل تر وخالصتر نشنیدم .وخیلی سعی کردم ورودیهای ذهنم رو کنترل کنم .( تلویزیون رو کامل قطع کردم ،اینستا رو پاک کردم من یکساله هیچ فیلمی واخباری نشنیدم ) گوشی من حافظه داخلی ورم جانبی همه جاش کامل عباسمنش از دورهای رایگان تا مابغی دورها ( درضمن من دورها رو با برادرم مشترک میخریم) تواین یکساله گوشی من شده جزء پاک ترین گوشیهای دنیا( البته قبلشم خیلی خراب نبود) من وبرادرم این دوره ۱۲ قدم رو خریدم ودارم سعی میکنم که نیتم برای شرکت دراین دوره خالص کنم وتعهد بدهم به این قوانیین عمل کنم نه برای یک سال بلکه برای یک عمر کنترل ورودیهای ذهن تابتوان به مداری بالاتر وبالاتر برسم .

    ازشما استاد بسیار ممنون ومتشکرم که این طور خالصانه وبا عشق قوانیین رو بازگو میکنید .با آرزوی سلامتی ،ثروت و آرامش روز افزون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      حمید جاوید گفته:
      مدت عضویت: 3279 روز

      با سلام

      دوست عزیز باید 2 تا تبریک بهت بگم

      یکی اینکه تو دوره شرکت کردی و از خداوند هدایت بیشتر رو برات میخوام

      2 اینکه ی همراه داری که بتونی باهاش بارش فکری راه بندازی و باهم پیش برید.

      این خودش بی نهایت سپاسگزاری داره

      منم خدارو به خاطر این سایت، این دوستان عالی و استاد خوبمون سپاسگزارم که همتون برام دستان خداوندین و هممون باعث میشیم هر لحظه ذره به ذره زندگیمون عالی بشه و کاری کنیم که جهان جای بهتری برای زندگی کردن بشه

      شاد باشید…..(:

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سیده مهین گفته:
        مدت عضویت: 1975 روز

        سلام دوست عزیز

        من هم به نوبه خودم صمیمانه و خالصانه خداروشکر می کنم که شما به خواسته هاتون عمل می کنید و با عزم و جزم به سمت خواسته هاتون پیش میروید و بهتون تبریک میگم 🌹🌹🌹🌹 البته هم به شما و هم به برادرتون

        بهترینها را از صمیم قلب برایتان آرزومندم.🌸🌸🌸🌸

        در پناه حق سالم و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    عادله کیانی فر گفته:
    مدت عضویت: 2443 روز

    سلام استاد قشنگم سلام خانم شایسته ی قشنگم

    سلام خدای قشنگم

    من همیشه سعی میکردم آدم خوبی باشم

    اگه یکی دلش ازم میگرفت یا ناراحت میشد دلم اروم نمیگرفت باید سریع از دلش در میاوردم

    ادم کینه ایی نبودم

    از دروغ همیشه بیزار بودم حتی پنهون کاری رو هم بدتر از دروغ میدونستم

    خدا جونم من همیشه در طول زندگیم سعی میکردم آدم خوب و مهربونی باشم همیشه دوست داشتم اطرافیانمو دوستانمو شاد کنم و بهشون عشق بدم اما بخاطر باورهای غلطی که داشتم همیشه به پستم آدمایی بر میخوردن که واقعا اشتباهی بودن همیشه گِله میکردم ازت که چرا آدمات انقد بدن ؟چرا انقد بی رحمن چرا من خوبی میکنم بهشون اما بدی میبینم چرا من دلم جعبه ی اسراره اوناست اما من تا یه حرفی بهشون میزنم عالم و آدم از رازکوچولوم خبر دارن

    یادته خداجون همیشه ازت گله میکردم ،؟؟

    چقدر محبت به دوستام میکردم همشون یا بهم ضربه زدن یا تنهام گذاشتن

    همیشه میگفتم چرا پس من مهربونم بدی که جایگاش بهتره ..این شد که یه روزایی با اینکه بد بودنو بلد نبودم اما بد شدم ، سعی میکردم بد باشم خو آوردم به غمگین بودن دپرس و عصبی بودن

    تا یکی یه چیزی میگفت بش میپریدم و هرکسی که بهم نزدیک میشد با حرفام و رفتارم خوردش میکردم،اعتماد به نفسو ازش میگرفتم چون فک میکردم بد بودنو آدما بیشتر دوست دارن جالب اینجاست که وقتی سعی کردم آدم خشک و مغروری بشم واقعا داشتم سعی میکردم خیلی از آدما جذبم میشدن اما اون من نبودم داشتم اذیت میشدم ، کم کم داشتم سمت چیزای بد میرفتم هرچیزی که فکرشو کنید. بعد از اینکه یه اشتباهی رو مرتکب میشدم دلم انقد سنگینی حس میکرد که تا صبح گریه میکردم میگفتم خدایا این من نیستم من نمیتونم گناه کنم نمیتونم کار اشتباه کنم ، همون روزا بود که با استاد آشنا شدم و خودمو پیدا کردم و چقدر الان خودمو دوست دارم چقدر خوب بودنمو دوست دارم اینکه اشتباهی ازم سر نمیزنه اگرم بزنه مثه اینه که ناآگاهانه کسیو قضاوت کنم و بعدش تلنگر بهم میزنه وجودم یا ناخواسته غر بزنم و شکایت کنم و اتفاق لحظه رو نپذیرم

    و الان تمام سعی ام اینه که به خدای خودم وصل بشم

    وقتی اومدم تو سایت گفتم خدااایاااااا

    با چه زبونی ازت تشکر کنم ؟؟؟ که به من نشون دادی و گفتی بلامیسر این همه آدم خوب رو زمینه نگران چی هستی ؟؟؟ نیگا کن چقدر آدم مومن و با خدا هست ؟ نیگا چقدر پاکن ؟؟

    گفتم خدایااا من تنها تورا میپرستم و هر لحظه تنها از تو یاری میجویم تو تنها کسی هستی که میتونی نجاتم بدی ‌.

    زندگی من خیلی تغییر کرده وقتی من سعی کردم تغییر کنم خانوادمم خواهرم عشقم عزیز دلم چقدر تغییر کرد و هدایت شد به این مسیر و کمک کار منه تو خونه وقتی من دارم غر میزنم میگه آبجی حواست باشه انرژی بد ساطع نکن .

    قربون خدا برم که همچین خواهری بهم داده

    و انقدر زیباست که خدای خودم رو تو روی ماهش میبینم قدرتش رو تو تک تک اجزای صورتش میبینم وقتی چشماشو نگاه میکنم میگم خدای من خدای من تو چقدر زیبا و توانایی با چه ظرافتی چشمای خواهر منو آفریدی و چقدر عاشق من بودی که چنین خواهری بهم دادی تا نظاره گر زیبایی باشم هروز و هر ساعت .خدای من من تنها تورو میپرستم و تنها از تو یاری میطلبم .

    خدایا شکرت بخاطر نتایج فوق العادام بخاطر هدایتی که کردی بخاطر نعمتی که بهم دادی خدایا شکرت .

    استاد خوبم این فایلتون اونقدر ارزشمنه که به قول ابجیم دلم میخواد هندزفری رو بدوزم به گوشام.

    استاد از اون ساعتی که من و خواهر متعهد شدیم به این دوره و تمریناش،هر دقیقمون معجزه است.

    خیلی باید تمرین کنیم خیلی باید تمرین کنیم .

    “و انسان هر کاری رو بخواهد میتواند انجام دهد”

    و امسال هدف من اینه که شاگرد ممتاز استاد عباس منش باشم و خوشحالش کنم از نتایج فوق العادم .

    البته هروز من نتیجه میبینم و پیشرفت میکنم …?

    آرزو میکنم نتایج شیرین و موفقیت تک تک اعضای خانواده ی عباسمنشیمو ببینم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      حسن گرامی گفته:
      مدت عضویت: 1352 روز

      سلام عادله جان

      وقتی که کامنت هاتو در مورد خودت که قبل از آشنایی با استاد تو چه فرکانسی بودی و بعد از آشنایی با استاد عزیزم الان توی چه فرکانسی هستی رو میخونم اول از همه از تَه تَه قلبم خداروشکر میکنم که چقدر خوب تونستی به خواسته هات برسی و همین که میایی و در موردشون کامنت میذاری باعث میشه منِ نوعی که دارم کامنتتو میخونم بیشتر به کار کردن روی فایل های استاد متعهد بشم و از طرفی به خودم و این ذهن خودم ثابت کنم پس می‌شود پس امکان پذیره ، ببین عادله و شکیبا و علی خوشدل چقدر خوب تونستن به خواسته هاشون برسن با کار کردن روی فایل های استاد عباسمنش پس جواب میده

      عادله جان همانطوری که شما و خواهر قشنگت شکیبا با هم به این مسیر زیبا هدایت شدین من و بردارم و البته مادر قشنگم هم هست که با هم به این مسیر یک سال پیش از این تاریخی که الان برات کامنت نوشتم هدایت شدیم

      نتایح خیلی خوبی گرفتم آرامشم شادی درونی ام حذف شدن آدم های نامناسب از زندگیم حتی نزدیک ترین اعضای خانواده ام که از این بابت خیلی خوشحالم و عزت نفسی که توی وجودم ساخته شده من از نتایجی که با فایل های دانلودی استاد گرفتم باعث شد بتونم دوره عزت نفس رو بخرم و روش کار کنم بعد از اون برادرم دوره روانشناسی ثروت یک رو خرید که در حال حاضر داریم روی این دوره کار می‌کنیم

      هنوز به نتایج مالی نرسیدم ولی بردارم رسیده خداروشکر و شما رو که میبینم بیشتر مصمم میشم از باورهای اشتباه من در مورد ثروت هست که از خدای عزیزم میخوام خودش کمکم کنه تا من هم به نتایج مالی پایداری دست پیدا کنم

      عادله جان من میشه گفت خودم رو دوختم به فایل های استاد عباسمنش و اتفاقا بهترین نتیجه اش برای من این بود من اون چیزی از اعماق وجودم بهش علاقه دارم رو خداوند از طریق برادرم به من گفت چیه و با دیدن ایمیلی که حدود 6 سال پیش به یک شرکتی در رابطه با همین علاقه ام بود دادم ، متوجه شدم که این همون چیزیه که به من اگر پولی هم ندن من باز هم حاضرم کار کنم و خیلی از خدا بابت این قضیه سپاسگذارم

      عادله جان من شما رو و سیدعلی شوهر عزیزت و شکیبای زیبا رو دوستای خودم میدونم و درسته که اصلا تا به حال از نزدیک ندیدمتون ولی هر سه تاییتون رو خیلی دوست دارم

      خیلی وقت بود میخواستم برات کامنت بنویسم ولی از خداوند خواسته بودم گه هر زمان مناسب بود خودت هدایتم کن تا برای عادله کامنت بنویسم که الان دقیقاً باید این کارو میکردم بابت همین هم هستش که روی کامنت های 4 سال پیشت برات کامنت نوشتم چون اینقدر سریع اتفاق افتاد اصلاً نمیتونستم برم روی کامنت جدیدهات برات کامنت بنویسم

      دوستتون دارم به شوهرت سلام منو برسون بگو حسن گفته خیلی مردی❤❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        عادله کیانی فر گفته:
        مدت عضویت: 2443 روز

        سلام اقاحسن عزیز و گل

        امیدوارم حالت مشتی و توپ و عالی بااااشه

        نمیدوووونییییید چقدر انرژی گرفتممممم چقدر نیشم تا بناگوش باز شد چقدر لبخند زدم چقدر حس خوب دادید بهم

        واقعا از ته قلبم میگم انقدر لذت بردم از خوندن کامنتتون که حد نداره

        ساعت دو شبه و من اصلا خوابم نمیبرد

        طبق معمول وقتی این موقعها خوابم نمی بره قلبم منو میییکشه سمت خونم

        اینجا خونمونه

        جایی که کلییی رفیق مشتی داریم که منتظرمونن

        جاییی که خدا منتظره

        جایی که خدا حرف میزنه

        جایی که خدا بهت آگاهی میده

        جایی که ازش عشق و محبت و درس میگیری

        خلاصه که اومدم تو خونمونو کنار خانواده صمیمیم

        دیدم چنتا از اعضای خونواده دوستداشتیم برام کامنت گذاشتن

        بعضیا از دوره قدم بودن بعضیا از اخرین کامنتم اما جذب کامنت شما شدم که روی کامنت قدیمیم پاسخ گذاشته بودید

        خلاصه با شوق و ذوق اول کامنت خودمو خوندم که ببینم چی نوشته بودم و چه تغییراتی کرده بودم

        هرچقدر بیشتر می خوندم بیشتر خداروشکر میکردم

        چون اون موقع کجا بودم و چه شرایطی داشتم و الان خدارو هزار مرتبه شکر به لطف خدا و اموزه های استاذ الان تو چ شرایط رویایی هستم

        بعد کامنت به آفرین عزیز و نازنینم رو خوندم که اصلا ندیده بودمش و در آخر کامنت پر از شور پر از حس و حال بینظیر شمارو مطالعه کردم

        انگار یک برادری داشتم که ازش خبری نداشتم و برام نامه ای نوشته

        همچین احساسی از کامنتتون گرفتم

        خیلی احساس نزدیکی و فوق العاده عالی

        ممنونم از شما

        خوب حالا می خوام براتون بنویسم که چرا الان کامنت گذاشتیذ برای من

        من امشب هدایت شدم به خوندن کامنت خانوم الهه سوادکوهی عزیز در عقل کل

        که از روند تکاملی رسیدن به حرفه مورد علاقشون و پولسازیشون نوشته بودن

        من خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم از خوندن کامنتشون

        بعد امشب هم به کامنت شما هدایت شدم که از این صحبت کردید که هدایت شدید به سمت کاری که بهش علاقه دارید

        خوب

        چرا؟

        به این دلیل که این روزهای من گره خورده به یک تصمیم

        تصمیم به اینکه مسیر مورد علاقمو که پیدا کردم حالا وقتشه گام بردارم سمتش

        خوندن کامنت شما دو بنده خوب الله مهربان باعث شد من مصمم تر و قوی تر بشم

        چون در زمان جادویی من کامنت شما دو بنده خوب رو خوندم

        خلاصه اینکه خیلی ازتون سپاسگزازم

        خیلی خیلی براتون خوشحالم که بسیار با اراده این مسیر رو ادامه میدید

        انقدر نتایج بزرگ میشه که مات و مبهوت می مونید از این عشق عظیم پروردگار مهربان

        به هر آنچه که میخواید می رسید

        با شوق و ذوق فراروان هر روز بایذ اموزه ها دنبال بشه

        استاد تو همه فایلا عرض میکنند که برای خودتون تمرین بسازید از من انتظار نداشته باشید لقمه رو بجوم بزارم دهنتون

        اگر دقت کنید اگه یه نفر لقمه رو بجوه و بزار تو دهن ما چقدر وحشتناک میشه داستان

        خوب

        قضیه تغییر باورها هم همینه

        استاد راه رو نشون ما داد

        حالا با خلاقیت و با حس خوب و با کمک خداوند تمرین طراحی کنیم

        من یک تمرینی به ذهنم رسید و بلافاصله انجام دادم و به مادزم و خواهرم هم گفتم و انجام دادن

        تمرین چیه حالا

        برای باور ثروت ما نوشتیم

        تو یه برگه خیلی بزرگ اول خط می نویسید ثروت

        بعد به اون کلمه نگاه میکنید

        با تمرکز

        تو سکوت

        در خلوت

        می رید به گذشته

        به دوران کودکی

        هر آن چیزی که

        هر خاطره

        هر جمله

        هرچیزی که مربوط به کلمه ثروت میشه رو

        به ترتیب با شمازه گذاری می نویسید

        اینجوری

        تمامم آشغالای ذهنیتون می ریزه بیرون

        بعد از خوندن تک تک اون جملات

        از دل اون خاطرات و جملات

        باورهای مخرب ثروت ر‌و در بیازید

        و تو یه برگه جداگانه

        باورهای مثبتش رو بنویسید

        بعد میشه آگاهانه روی باورهای مختص خودتون عمیقا کار کنید و معجزشو ببینید

        در پناه الله باشید رفیق عزیز

        سلامت و تندرست باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
        • -
          محمد فتحی گفته:
          مدت عضویت: 3826 روز

          سلام به عزیز دل من

          خب تیک کامنت هات برای من فعال با افتخار

          رفتم اولی را بخونم که پاسخ قشنگ و پر حس و حالت برای الهه عزیز سوادکوهی بود، چه هدایتی پسر!

          کامنت خود الهه عزیز

          اشک ریختم باش، و چقدرر تحسینش میکنم، خلاصه …

          انقدر قوی بود که نمیشد ننویسی براش ..

          اما به محض نوشتن براش دینگ !

          صدای اس ام اس و واریز پول از جایی که فکرشو نمیکردم اینه که ثروت لاجرم وارد زندگیت میشه وقتی که تو میای با عشق خودت را جاری میکنی، و مقاومت ها را میذاری کنار.

          هیچکی کامل نیست ولی خب سخت نگرفتن ها به خودت و داشتن هدف و رویات که همیشه تو ذهنته و درک قانون (هر چقدرش) تو را وادار به حرکت میکنه، به لذت بردن، به درس گرفتن به جاری بودن به …

          عادله عزیزم من خیلی دوست دارم ممنونم که هستی و دنیا را گسترش میدی.

          از خودم بگم، سال 99 تصمیم گرفتم که برم تو دل بزرگترین ترس زندگیم +که تجربه آزادی بیشتر +که برای تحقق خواسته ام یعنی جهان گردی در حالی که تکاملم را طی کرده بودم با داشته هام یعنی ایران گردی به سبک کوله گردی و هیچهایک و کار در سفر و … بررررممم تو دل سربازی

          هه هه تمام شد رفت (خنده )

          تیر 400 شروع شد، وسط مهر ماه 401 درست برای هدیه ی تولدم تمام شد یوهوووو

          و حالا این روزها هم تجربه ها و مهارتم توی مدیریت کافه و ترینری کافه ( بار سرد و گرم ) را دارم گسترش میدم (خود به خود داره اتفاق میافته )

          ووووو مهم تررر با قدرت تمام مسیر عشق و علاقه ام را دنبال کردم

          اگر من حاظر شدم برم بهترین سربازی و تمومش کنم پس هر کاری دیگه ای را 10000٪٪ میتونم انجامش بدم. این از ایمان هم گذشته نتایج همین دو هفته ای که شروعش کردم داره بهم میگه.

          یوتیوبم را شروع کردم، خبر با ذوق و شوق من برای دنیا اینه که روز جمعه ساعت 6 صبح اولین قسمت از پروژه ی الهامی، مستند از زیباترین شهر دنیای من که شهر تولد من هم هست به نمایش داده میشه. یوهووو

          با زیرنویس انگلیسی هم هست ..

          خلاصه همه چی عالیه باید عالی تر بشه.

          عاشقتم خواهر جان))

          تو بهترین زمان و مکان مناسب میبینمت.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
          • -
            عادله کیانی فر گفته:
            مدت عضویت: 2443 روز

            خداااای من

            خداااااای من

            یعنی این قانون خطا نداره

            این قانون خیلی درسته

            من چند روز پیش داشتم کامنتایی که برام اومده بود رو می خوندم که جذب کامنتت شدم و خاطرات تداعی شد تو ذهنم و اومدم کامنتاتو خوندم

            لبخند زدم، دلم تنگ شد، کلی بهت فکر کردم اینکه این همه باهم صحبت می کردیم با بچه ها چقدر همه بهم عشق می دادیم چقدر لذت بخش بود و اینکه کی همو میبینیم انشالله

            بعد چی شد؟ شوما موج فکری و قلبی منو گرفتی حبیبی

            امروز دیدم طبق معمول چندین پاسخ دارم و دیدم اولیش محمد جاااان فتحی هستش

            مثل همیشه نیشم تا بنا گوش باز شد و غرق خوشحالی

            از دیدن پیام دوست عزیز تر از جانم

            و چقدر چقدر تو مرد شجاع رو تحسین کردم در دلم

            همیشه وقتی حرف از مسافرت و طبیعت گردی میشد عادله خانوم همیشه یه مثالی داشت اون مثالم اقای مارکوپولو محمد فتحی جان بود که تنها بدون هیچ ابزار و پول خاصی به جاهایی سفر کرده و کمپ کرده که در مخیلتون نمی گنجه

            همیشه این شجاعتت رو تحسین کردم و میکنم

            الانم که اونقدر بزرگ شدی که دیگه حد نداره

            واقعا بخاطر موفقیتات خیلی خیلی خوشحااالم

            می دونم و یقین دارم جهانگرد خیلی خفنی ام میشی

            درست مثل وقتی که ایرانگردی میکردی

            به امید دیدار رفیق ترین و شاد ترین عزیز دنیا

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      Beh Afarin گفته:
      مدت عضویت: 1909 روز

      به نام رب تنها خالق و مالک و فرانروای دنیا

      یلام بر عادله ی عزیززممم

      وای عادله جان،این کامنتت تقریبا مال یک سال و نیم پیشه

      خدای من،تک تک جملاتشوو انگار من نوشته بودم

      دقیقا منم یه زمانی همین از بس مهربون بودم و بدی دیدم از بقیه سعی کردم منم بد باشم،یه مدت منم همش میپردیم به بقیه،انگار داشتم تلافی تمام مهربونی هامو که اونا با بدی جواب داده بودن میکردم،خلاصه اینکه منم اذیت میشدممم و نتونستم اونجوری بمونم و خدای بزرگ هدایتم کرد به جایی که کل اعضاش مثل خودم مهربون بودن،حتی توی پروفایلم برای الا جونم نوشتم که الا من همیشه فکر میکردم فقط من مهربونم و بقیه بدن،ولی وقتی هدایت شدم به سایت دیگه متوجه شدم که چقدر آدمای خوبی توی دنیا هست که من در مدارشون نبودم و تازه در مدارشون قرار گرفتم

      عاشقتم عزیز دلم

      خیلی خوشحالم بابت تغییرات فوق العاده ت

      و اینکه ازدواجتم تبریک میگممم،خیلی خوشحالم که برامون بنویسی که ماهایی که در حال کار کردن روی رابطه مونیم بتونیم ازت الگو بگیریم

      دوستت دارم عزیزم

      در پناه خدا هر روزت عالی تر وبهتر از دیروزت باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمد شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2397 روز

    ماییم و نوای بینوایی بسمه له اگر حریف مایی

    در تمام زندگیم همیشه دنبال یه راه واسه رسیدن به خواسته هام بودم.همیشه دوست داشتم موفق باشم.همیشه بخودم میگفتم ک چزور میشه کفلانی اینقد موفقه.همیشه میشنیدم ک میگفتن فلانی خیلی با سیسته خیلی زرنگه و ….

    تا با استاد اشنا شدم. شروع کردم گوش کردن هی گوش کردم و گوش کردمو گوش کردم….وقتی یکم جلو رفتم اولین نشانه ها پدیدار شد و اونم ارامشی بود که با تکیه بر حرف های استاد و با روشن شدن ایمان کوچکی در قلبم شروع شد.

    میدونی دیگه یه جورایی میدونستم که قراره اوضاع تغییر کنه قراره منم بیام و جز یه درصد دنیا بشم.

    وارد سفرنامه شدم و در کنارش با کمک خواهرم تونستم فایل عزت نفس استاد رو گوش کنم.

    یکم رفتم جلو فهمیدم چقدر ایمان و توکل ک همراهش ارامشی وصف ناپدیر باشه مهمه. چقدر میشه ادم خالق هر چیز کوچک و بزرگ زندگیش باشه.

    باید اولین تصمیم مهم زندگیمو میگرفتم .باید خودمو رها میکردم…ازش خواستم هدایتم کنه صبح ظهر شب خواستم و جالبه که اون همون لحظه ای که من تصمیم گرفته بودم هدایتم کنه هدایتشو شروع کرده بود.

    امشب به کمک خداوند و با تصمیم جدی با دوتا از خواهرای گلم اولین قدم رو خریدیم.

    دنبال نشانه ا گشتم از خودم سوال میکردم و مغزمو درگیر کرده بودم که این کار را باید میکردم و یا ن و وقتی فایل ایمان بی عملاستاد رو گوش کردم ائنجایی که گفت از خدا خواستم کسایی این دوره رو بگیرن که امادگیشو دارند فهمیدم بهترین تصمیم زندگیمو گرفتم.

    اخ که چقدر حالم خوبه….

    قراره خلق کنم هر انچه ک خودم میخام

    بهترین ها رو براتون ارزومندم-محمد شفیعی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3003 روز

      به نام خالق زیبایی ها

      آقای شفیعی عزیز خوشحالم براتون برادر گلم که راهی یه سفر عالی با استاد وخدا ی هممون شدید .به امید موفقیت های پی در پی شما در تمام جنبه های زندگیتون .

      بهتون هم واقعا تبریک میگم بابت خرید دوره ??

      آره این حرفها رو که همه نمی‌شنوند .

      تا نکردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

      گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش .

      محرم عزیز عالم شدیم که داره در گوشمون نجواهای عاشقانه میگه تا سیراب بشیم وباز تشنه ی این دریای عشق .

      خدایا شکرت این حال و هوای دلمو خیلی دوست دارم که چشمه چشمام میشم دریای محبت تو وابرهای بهاری که بی تاب باریدن .

      خیلی دوستت دارم خدا جونم عاشقتم نمی‌دونم چجوری فرستادن بزنم که بغضم تو گلوم رها بشه .

      در پناه خدای عزیز و مهربان همیشه شاااد با لبخند و دررصلح وارامش باشید ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        محمد شفیعی گفته:
        مدت عضویت: 2397 روز

        سلام.

        ممنونم از اینهمه انرژیه مثبت که به من دادین.

        امیدوارم همگی همونظور که استاد مثال زد اون جاده اسفالت رو پیدا کنیم.بخندیم ولذت ببریمو در کنارش موفقیت را وارد لایه لایه زندگیمون بکنیم…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سیده مهین گفته:
      مدت عضویت: 1975 روز

      سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و تمامی دوستان سایت عباسمنش و دوست عزیزم آقای شفیعی

      دوست عزیز چقدر زیبا گفتین دقیقا حرفهای منو گفتین چقدر عشق کردم مطلبتون رو خوندم چقدر آرامش گرفتم منم وقتی فایلهای رایگان استاد رو می شنوم آرام میشم اوایلش هی مقاومت می کردم ولی انقدر گوش دادم و آرامش گرفتم که باید کم کم دست به عمل بزنم.

      منم از این حرف استاد عشق کردم و آرامش گرفتم که گفت فقط کسایی میان تو سایت من و دوره هامو تهیه می کنن که آمادگیشو دارن🌸🌸🌸

      یعنی منم آمادگیشو دارم؟؟؟؟؟؟ به نظرم که دارم.

      خیلی خیلی خوشحالم و خداروشکر می کنم.

      دوست عزیز بهترینها رو از صمیم قلب برات آرزومندم🌹🌹🌹

      در پناه حق سالم و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.🌸🌸🌸

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فرید ارجمند گفته:
    مدت عضویت: 2422 روز

    به نام خداوند یکتا با سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان در ابتدا خدارو شاکرم و بسیار سپاسگزارم به خاطر اینکه منو هدایت کرد به طرف این سایت و با این دستش زندگیمو بیش از پیش متحول کرد من شبها بعد از اینکه همه خوابیدن با خودم و خدای خودم یه حرفایی می‌زنیم و بعضاً نتیجه اون حرفارو تو یادداشت گوشیم می‌نویسم که اینم توصیه استاد هست که چیزایی رو که درک میکنین بنویسین درسته که این حرفا به نوعی پس دادن درسهای استاد عباسمنش هست ولی من دیشب با تمام وجود اینارو درک کردم و نوشتم واسه خودم قرارم نبود بفرستم به سایت ولی حیفم اومدو بعد از اینکه نوشتم متوجه شدم بی ربط به این فایل استاد نیست و همینجا واسه دوستای عزیزم به اشتراک گذاشتم (امشب دونستم که واقعا کل عالم خداست اونه که همه چیه و قادر به هر کاریه ودونستم که اگه باورش کنی وبا تمام وجود بهش ایمان داشته باشی وفقط به خودش توکل کنی وفقط از خودش کمک بخوای هر لحظه هدایتت می‌کنه و دنیا و برات بهشت می‌کنه وهمه چی دست اونه همه چی!!! و واقعا دونستم که خود ما هستیم که زندگیمونو با باورامون خلق میکنیم و هیچ چیز دیگه ای کوچکترین تأثیری تو زندگی ما نداره هیچ چیز نه دولت نه مردم نه وضعیت اقتصادی و نه هیچ چیز و هیچ کس دیگه ای! و دونستم که باید نگران هیچ چیز نباشم! چون واقعا همه چی دست خداست و اصلا همه چی خود خداست کل عالم خودشه تنها وجود اونه! کل قدرت خودشه عشقم خودشه نفرتم خودشه و اول و آخر وظاهر و باطن خودشه و به هر شکل و قدرت و اندازه ای که تو باور داشته باشی در میاد و زندگیتو میسازه پس خدارو به عنوان یه وجود بی‌انتها یه قدرت بی‌انتها یه خوبی بی‌انتها یه مهربونی و عشق و آرامش و شادی ولذت بی‌انتها باور کن و ببین که زندگیت به سرعت تبدیل میشه به بهشت! از هیچ کس و هیچ چیز نترس نگاه کن به گذشتت به اتفاقات گذشتت مطمعنا رد پای خدارو میبینی مطمعنم شگفت زده میشی از کمکاش از مهربونیش از عظمتش ومیدونی که همیشه خدا پشتته و مراقبته در هرشرایط!

    و نگران هیچ چیز نباش به خدا ایمان داشته باش وبهش توکل کن و حرکت کن همین! فقط تلاشتو بکن رو باورات کار کن زندگیت بهشت میشه فقط واقعا ایمان داشته باش که همه چیز خداست وکل قدرت دست اونه نه هیچ کس دیگه ای و خداوند تورو دوست داره و عاشقته و هرچی بخوای بهت میده و یادت باشه همون‌طور که تو گذشته هدایتت کرده تو آینده هم هدایتت می‌کنه که چیکارا بکنی که به هدفات برسی همون‌طور که تا الان بهت ایده هارو مسیرارو الهام کرده از این به بعدم نسبت به مداری که توش هستی ایده ها وراهها بهت الهام خواهد شد پس واقعا و اصلا نگران آینده نباش که چطور کارخونه میزنی چطور مهاجرت می‌کنی وهدفای بزرگتر از اینا!حرکت کن وتا جایی که بهت الهام شده برو جلو بقیه شم به وقتش بهت گفته میشه بدون شرط اینه که حرکت کنی و هرچی که بهت الهام میشه همون لحظه بدون شک و با ایمان و توکل عمل کنی

    تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس

    خودراه بگویدت که چون باید کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      لیلا رستمی گفته:
      مدت عضویت: 2726 روز

      سلام دوست عزیزم چقدر کامنتت به درد من خورد امروز از خدا هدایت میخواستم هدایت شدم به کامنت شما ممنون باید حرکت کنم باید مهاجرت کنم همه چی خدا هست اون تا حالا منو اینجا آورده مابقی کارهامو خودش حل میکند سپاس فراوان شاد و موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3003 روز

      به نام تنها ی یکتا

      سلام آقای ارجمند برادر الهی من چه خوب نوشته های جنس این نوشته ها را خوب درک میکنم که و کسی به شما الهام کرده .نوشته هایی که با خواندنش بی اختیار قلبت آرام میگیرد و اشک مهمان زیبای چشمانت میشود .

      سپاسگزارم که به ندای درونتان گوش دادید و این الهام الهی را برایمان به اشتراک گذاشتید .

      در پناه آغوش گرم عشق همیشه زندگیتون پر از خیر و برکت باشه .

      ?????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مروا امیری گفته:
      مدت عضویت: 2325 روز

      واقعااقای ارجمند اول صبحی بااین متن زیبات انرژی گرفتم واقعا به اگاهی عالی رسیدی که خدارو شناختی خیلی زیبا توصیفش کردی ازخدامیخوام هممون درعمل خداگونه باشیم ونتیجه عملی بگیریم ?ممنونم ازت دراین حست ماروهم شریک کردی بارها خوندم متنتو وکلی تاثیرگذاربود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    شیوا شیدا گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم وخانوم شایسته عزیزم و همه دوستان دوست داشتنی وهم فرکانسیم،خدمتتون عرض کنم من از اون آدمهایی هستم که اصلا اهل تعارف نیستم وعادتم ندارم کسی رو الکی تعریف کنم(مخصوصا از وقتی که با استاد عزیزم آشنا شدم که همیشه این حرفشون تو گوشمه که به دستش نگاه نکن به خود خدا نگاه کن)ولی استاد شما رو واقعا قبول دارم بعنوان دستی از دستهای پروردگارم استاد اصلا شما مثال هم نزنید خداشاهده فرکانسی که به مامیفرستین اصلا همه چیزو مشخص میکنه بخدا الان که داشتم فایل ایمانی که عمل نیاورد… رو میدیم خونتون رو امکاناتتون رو میدیم اشک می ریختم وازخداتشکر میکردم وبه شما احسنت می گفتم مخصوصا اون نوشته اعتماد به خدانوشته بودین وتودلم می گفتم بله ایمان واقعی داشتن به خدا همین نتیجه هارو هم داره تازه هنوز اول راهیم هممون.خداشاهده یه حسی بهم گفت بیام بگم که چطور ما من و خواهرم کشف قوانین رو خریدیم.استاد که مقدمه کشف قوانین رو تو سایت گذاشتن وما فایل رو دیدیم(من و خواهرم کل فایلهای رایگان استاد رو گوش میکردیم حتی اون اوایل موقع گوش دادن به فایلهای استاد عکس هم می گرفتیم و زیرش می نوشتیم من و خواهرم در مسیر رسیدن به موفقیت وهرکدوممون تو گوشیمون سیو میکردیم که بعدا که به خواستمون رسیدیم یه نگاهی هم به اون عکسها بندازیم و خداروشکر کنیم)و استاد تو مقدمه کشف قوانین اون فرکانس رو برامون فرستادن که گفتن از همون لحظه که این فایل گوش میکنین نشونه یا معجزه رو میبینید حالا من و خواهرم هم اصلا توذهنمون نبود که کشف قوانین رو میخریم یعنی دلمون واقعا (شور وشوق)میخواست ولی (ترمز)شرایط خریدشو نداریم که.من تواتاق بودم تو دلم بخدا میگفتم خداخودت جورش کن همینطوری داشتم تودلم باخدا حرف میزدم تااینکه خداشاهده یه لحظه خواهرم گفت آبجی میخوام انگشترمو بفروشم کشف قوانین رو بخرم نظرت چیه من بدون اینکه مکثی کنم گفتم عالیه نگو ندای درونی خواهرمم بهش گفته که انگشترتو بفروش و روی این دوره سرمایه گذاری کن ببین چه اتفاقاتی برات میفته(تو خود قدم در راه بنه که راه خود بگوید که چون باید کرد)خلاصه ما انگشتر رو همون روز فروختیم و دوره رو خریدیم خداشاهده بهترین کار رو کردیم چون هنوز شش ماه دوره تموم نشده بود نه تنها پول انگشتردستمون اومد بلکه به خداقسم یه پول دیگه ایی هم دستمون رسید از جایی که فکرشو نمی کردیم و خداروشکر قدم اول،۱۲ قدم رو هم خریداری کردیم.دوستان خوبم اینارو به خودم میگم خداشاهده حرف های استاد وحی منزل خداشاهده خدا همه چی رو خودش از جاهایی که فکرشو نمی کنیم درست میکنه فقط ما باید به خدا ایمان داشته باشیم درسته ایمان همون لحظه اول با سند چیزی رو بهت نشون نمیده ولی اگه باورش کنی ودستتو بزاری تو دست ایمان,ایمان راستین ایمان باعمل آدم رو به یه جاهای میبره یه چیزهایی بهت میده که حتی فکرشو نمی کردی.من خدا رو اینطوری می شناسم یعنی سعی میکنم که اینطوری بشناسم که اگه بهش ایمان داشته باشی نه تنها خواستتو بهت میده بلکه یه چیز اضافه هم بهت میده چون خدا خیلی بامرامه چون خدا خیلی داراست اون خداست بنده نیست که بگه ندارم همه چی بهت میده اضافه هم بهت میده که درمورد خرید دوره نه تنها پول انگشتر رو به ما برگردوند بلکه یه پول اضافی هم رساند که قدم اول روبخریم خدایاااا عاشققققتتتتم بخدا.به امید الله یکتا وبا راهنماییهای دستی از دستان خدا استاد عباس منش عزیزم هرروز ایمانمون به خدای واحد بیشتر و بیشتر بشه ایمانمون ابراهیم وار بشه وموحد ویکتاپرست واقعی باشیم پادشاهی خدا در درون ماست.شاد،سالم، ثروتمند وسعادتمند در دنیا و آخرت باشیم?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      سیده مهین گفته:
      مدت عضویت: 1975 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر از صمیم قلب برایتان خوشحالم و خداروشکر که به ندای درونتان گوش دادید و نتیجه خوب گرفتید.

      چقدر خوشحالم که دوستانی چون شما دارم.

      چقدر خوشحالم که با صحبتاتون انرژی خوبی گرفتم.

      خدا رو سپاسگزارم به خاطر این همه فراوانی و ثروت.

      از صمیم قلب بهترینها را برای شما و خواهرتان آرزومندم.❤❤❤

      در پناه حق سالم و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حمید جاوید گفته:
      مدت عضویت: 3279 روز

      با سلام

      فوق العاده، بهتون تبریک میگم. خیلی خوشحالم که این همه نشونه از طرف دوستان میبینم و این همه الگو داره برای ساخته میشه.

      واقعا هرچقدر به درگاه خدا سپاسگزاری کنیم کمه.

      اره برای هممون این مورد بارها تکرار شده که وقتی به الهام گوش میکنیم کلی نعمت وارد زندگیمون میشه. وقتی با ایمان عمل میکنیم، مثل همین مثال شما، ی هزینه ای میکنیم و ایمان داریم که خداوند خودش بیش از تصورمون رو بهمون بر میگردونه، دیدیم چ معجزاتی رخ میده.

      خدایا شکرت

      شاد باشید….(:

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        شیوا شیدا گفته:
        مدت عضویت: 2417 روز

        سلام.خیلی ممنونم آقای جاوید ازاینکه وقت گذاشتید وکامنت من خونیدواقعا خیلی خوشحال میشم وقتی نوشته هام اندازه سر سوزن هم روی افکار و باور دوستان تاثیرمثبت میزاره و باور خودمو هم قویتر میکنه.ماانسانها البته من خودمو میگم چون روی زمین زندگی میکنیم دیگه یه جورایی باورمون شده زمینی هستیم نه تنها همه چیزو واسه خودمون سخت میگیریم بلکه میخواییم همه کارهاروهم خودمون به تنهایی انجام بدیم با همین دید محدودمون از راه هایی که میبینیم و می دونیم درحالیکه واقعیت اینه که ما رو زمین مهمونیم چندصباحی اومدیم زندگی زمینی رو تجربه کنیم لذت ببریم وبریم تازه بی ریشه و تنها هم نیستیم بلکه ریشمون اصلمون خداست.ما اشتباهمون اینکه به اندازه ایمان بچه ایی که از خیابان رد شدنی دست مامانش میگیره وبه مامانش اعتماد میکنه و دیگه براش شلوغی خیابون زیادی ماشین مهم نیست به خدا ایمان نداریم که دستمون رو بدیم به خدا و بهش اعتماد کنیم و دیگه مسائل و مشکلاتی که ظاهرا مشکل هستن برامون مهم نباشه چون به خودش سپردیم.واقعا ازته دلم میخوام هممون یه روزی که همین نزدیکی هاست به اون ایمان راستین برسیم و عمل کنیم وعمل کنیم وعمل کنیم وشاهد موفقیتهای روزافزون همدیگه باشیم.شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    نیلوفر فولادی گفته:
    مدت عضویت: 3296 روز

    به نام خدای مهربانم

    استادجان اینجاچه خبره؟

    شماداریدچیکارمی کنید با ما؟؟

    یه مدته ازکاروزندگی افتادم وهمش توی سایتم.?

    همین فایل آخرتون اگه تاشیش ماه دیگه هم فایل رایگان روی سایت نذارید، انقدر درس ونکته توشه ، وانقدر بچه هاروبه تکاپو انداخته وانقدر داره برامون معجزه خلق می کنه. انقدرکه کامنتای عالی روی این فایل هرروز میخونم، تاحالاروهیچ فایلی ندیده بودم!

    امروز خدای مهربونم بامن یه حرفایی زدکه گفتم بیام اینجابرای شماهم بنویسم…

    اول بگم که منم ازجمله کسایی بودم که فکرمیکردم می تونم تو دوره 12 قدم حتما شرکت کنم. ووقتی فایل قدم اول اومد وقیمت ودیدم شوکه شدم!! منم مثل خیلی ازدوستان فکرمیکردم بایدقیمتا یه چیزی تومایه های جلسات محصول قانون آفرینش باشه، حالایه کوچولو شایدبیشتر!…?….و وقتی قیمت رودیدم خیلی حالم گرفته شد….برای چنددقیقه عصبانی شدم….بعدش یه حالت غمی بهم دست داد واشکام جاری شد…درضمن کامنتای دوستانی که اعتراض داشتن روهم امتیازمیدادم….ولی خیلی زودتونستم خودموقانع کنم که این قیمت خیلی منطقیه وحق باشماست….واگه من هنوز نمی تونم تهیه ش کنم ایراد از خودمه…تااینکه شمااین فایل روگذاشتید وچه قشنگ بامهربونی دعوامون کردین?

    خداروشکرمی کنم که خودم تونستم قبل ازاین فایل شما، به همین حرفایی که شماگفتیدبرسم…واین یعنی یک قدم پیشرفت کردم!

    امروزصبح خدای مهربونم به من گفت نیلوفرجان! فایلای رایگان مثل دوره ابتدایی مدرسه می مونه….چطور توکه هنوز بعدسه سال توالفبای این کارموندی، میخوای کنکور قبول شی وبری دانشگاه؟؟

    توکه هنوز سوادشو نداری…توکه تازه داری خوندن نوشتن یادمی گیری هنوز نتونستی دیپلمتو با فایلای رایگان بگیری، حتی اگه باضرب وزورم پول شهریه ی این دانشگاهوجور کنی، میری همون ترم اول درجامیزنی!

    یادته وقتی18_19 سالت بودچندسال پشت سرهم کنکور هنر دادی ولی قبول نشدی؟….این رشته رو خیلی دوست داشتی، ولی سوادشو نداشتی…بعدش بی خیال کنکور شدی ورفتی کلاسای مختلف نقاشی و سالهاکارکردی…مطالعه کردی….ولی همچنان آرزوی تحصیل توی این رشته تو دانشگاهو ته قلبت داشتی….یادته شهریه های سنگین رشته هنر وخرج ومخارجش همیشه تورو می ترسوند؟….ولی آرزوش ته قلبت همچنان بود….

    تااینکه بالاخره توی 34 سالگی رفتی دانشگاه…..همون رشته ی موردعلاقت…..این باربااقتدار…..چون حالادیگه سوادشو داشتی….سالهاکارکرده بودی وتوی دانشگاه هرترم جزو دانشجوهای تاپ وبرتر بودی!

    اینباربدون نیازبه کنکور….چون کنکورش برداشته شده بود….ومن همه ی شهریه هاتو وهزینه های سنگین دانشگاهتو به راحتی برات جورکردم….بدون اینکه حتی برای یک ریالش کاری کرده باشی….حتی برای یک ریالش!!!

    یادته چقدرتوی دانشگاه عالی بودی؟….یادته چقدر توجه ونگاه همه به توبود؟….یادته چقدر استادا تشویق وتحسینت میکردن؟….یادته هیچ کسی مسخرت نکردکه انقدر دیررفتی دانشگاه؟….یادته هیچیو ازدست ندادی، تازه کلی افتخارو اعتبار و دوستای عالی به دست آوردی که هرگز توی 18_19 سالگیت نمی تونستی به دست بیاری؟

    الانم دوباره به یادبیار، زندگی مسابقه نیست!!!…

    اگه چیزیو باتمام وجودت بخوای بهش میرسی…دیر وزود داره، سوخت وسوز نداره!

    حالام برو باهمون فایلای رایگان روی خودت کارکن تا سوادت بالابره….تابتونی توی کنکور دانشگاه استادقبول بشی.

    تویی که هنوز بابرخوردبه یه تضاد ازهم می پاشی!

    تویی که هنوز می شینی برای اینکه قیمت محصول رونمی تونی بپردازی گریه می کنی.

    تویی که هنوز نتونستی بعدسه سال گوش دادن ودیدن فایلا و پرسه زدن توی سایت، برای خودت یه درآمدخوب داشته باشی ، یعنی هنوز آماده ی ورود به این دانشگاه نیستی!!

    برو روی خودت کارکن تاآماده بشی….برو مثل اون سالهاکه میرفتی کلاس نقاشی وهر روزبا “عشق” تمرین وکارمیکردی، تمرین وکارکن تااین بارم بااقتدار وارددانشگاه عباسمنش بشی وجزو شاگردای تاپ وبرتر باشی!

    انقدر نترس که ای وای دیرشد!….اونایی که انقد سال ازمن کوچیکترن جلوزدن!….به همه چی رسیدن من نرسیدم!….

    زندگی مسابقه نیست!!!

    برومن هواتودارم…برو سوادتو ببربالا, کنکورو قبول شو ، شهریه هاش بامن !!

    اصلاتو یادبگیر درساتو ، من کنکورشم برمیدارم برات!!

    هیچ کسی مسخرت نمی کنه…..ازهیچ کسی جانمی مونی…..باهیچ کسی مقایسه نمی شی!

    و….

    استاد، خدای مهربونم امروز صبح خیلی بامن حرف زد. دوسه ساعت تمام داشت توی گوشم حرف میزد ومن مثل یه بچه ی حرف گوش کن فقط ساکت بودم، سرمو انداخته بودم پایین وبه حرفاش گوش می دادم…..خیلی حرفازد باهام که حالااگه بخوام همشواینجابنویسم طولانی میشه.

    فقط اینوبگم استاد، یه روز منم میام توی کلاسای دانشگاهتون ثبت نام می کنم….بااقتدار?….جزو شاگردای برتر کلاستون میشم…..وشمابه من افتخارخواهید کرد!!!

    اون روزخیلی نزدیکه!

    قول میدم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      حمید جاوید گفته:
      مدت عضویت: 3279 روز

      با سلام

      دوست من حالا من باید به شما بگم دوست خوبم اونجا توی قلبت چخبره؟؟؟ شما با من چیکار کردی؟؟؟؟

      که انقدر قشنگ از خدا گفتی، از حرفاش که انگار موقع خوندنش داشت با من حرف میزد.

      خدایای اخه تو چقدر به ما نزدیکی. واقعا نمیدونم چی بگم.

      وقتی استاد میگی اگه وقتی وصل باشی فرکانست داد میزنه و مشخصه اینجا معلوم میشه…..

      اینجا با خوندن این متن الهی میشه فهمید که بابا جنس حرفایی که از فرکانس یکی شده با خدا منشاء میگیره با همه حرفای مفت فر ق میکنه.

      ممنون از اگاهیی که با من و بقیه دوستان به اشتراک گذاشتین

      شاد باشید…..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        نیلوفر فولادی گفته:
        مدت عضویت: 3296 روز

        سلام دوست خوبم

        چقدرخوشحالم که نوشته هام به دلتون نشست.?

        واقعاخودمم نمیدونم این روزا توقلبم چه خبره….خداروهزاران مرتبه سپاسگزارم که دوستان بی نظیری مثل شما توی این سایت دارم….درپناه خدای مهربان باشیم هممون الهی?????

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2746 روز

      سلام نیلوفر جان

      کامنتت ​اشک شوقم را جاری کرد ، خدا چقدر عالی بر کلامت جاری شد و جوابم را داد و بازهم مثل تمام لحظات زندگیم هدایتگرم مسیرم را بهم نشان داد و بهم اطمینان داد مسیری که می روی، کاملاً درسته.

      راستش قسمت اول کامنتت در مورد قیمت محصول، رو اصلا برای ۱۲ قدم تجربه اش رو نداشتم، من این حس رو برای دوره کشف قوانین حس کردم و برام دیگه پیش نیامد. وقتی استاد توی فایل معرفی دوره گفت، این دوره مثل قانون آفرینش به صورت جلسه ای ارایه میشه، و با توجه به توضیحات استاد و اینکه استاد قیمت محصولات رو جوری تعیین می‌کنه که صدها برابر کمتر از ارزشی که در زندگی ما ایجاد می کنه ، هستش، و تکاملی که این دوره نسبت به دوره قانون آفرینش داره، من کاملاً برام مثل روز روشن بود که هر جلسه قیمتی بین یک میلیون و سیصد هزار تومان تا یک میلیون و پانصد هزار تومان داره که با تخفیفی که استاد در شروع دوره اعمال می کنه، یک قیمتی حدود هشتصد هزار تومان تا یک میلیون خواهد داشت، و جالبه که از توی کامنت های فایل مقدمه جز یک مورد منفی ، بقیه همه کامنت های دوستانی بود که موفق به تهیه دوره شده بودن توجه ام را جلب کرد..

      و با ایمان می گم که فقط به خاطر باور محدود کننده ام و اینکه فکر می کردم باید سریع‌تر ایده ام رو به انجام برسانم، و پولی حدود یک میلیون داشته باشم، به بیراهه رفتم .و با اطمینان میگم که این تاخیر در تهیه این دوره به خاطر رشد بیشتری که باید از لحاظ مداری بکنم.

      از دیروز داشتم با خودم فکر می کردم، خوب من با فایل های دانلودی و محصولاتی که دارم نتایج عالی گرفتم، برای نتیجه بهتر باید بیشتر روی اونا وقت بذارم، ولی از کجا شروع کنم رو از خدا خواستم که بهم بگه.

      با خوندن کامنت زیبات و توضیحاتت در مورد دوره ابتدایی و کنکور، درهایی از درک بیشتر به رویم گشوده شد،

      خدا جونم از طریق کامنت شما بازهم بهم یادآوری کرد که عجله نکنم و از مسیر لذت ببرم و با عشق به مسیرم ادامه بدهم.

      نیلوفر جان عاشقتم، تکه ای از خدا، تکه ای از من.

      برایت بهترین‌ها را آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        نیلوفر فولادی گفته:
        مدت عضویت: 3296 روز

        سلام دوست مهربانم

        خداروشکرمی کنم که ازطریق کامنت من پاسخ شمارو داده ومن رو دستی ازدستان خودش قرارداده….سپاسگزارم ازتون عزیزم…وازاینکه بادوستان نازنینی مثل شماهم خانواده شدم بی نهایت خوشحالم!!!????

        منم برای توبهترین هارو ازخدای مهربونم میخوام عزیزم? سال نوتونم پیشاپیش مبارک?????

        درپناه پروردگاریکتا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3003 روز

      به نام خدای مهربان

      نیلوفر جان حرفهای که خدای درونتون با شما زده حرفهایی بود که امروز خواستم خدا از یه طریقی بهم پاسخ بده باز .انگار خودم جواب و تو وجودم دارم اما خیلی دلم میخواد خداجونم برام بگه چون وقتی از زبون بچه ها باهام حرف میزنه تو دلم عروسی میشه فقط می‌خوام ببینم این تنها عشق و که همیشه همه جا با نشونه ها هدایتم می‌کنه .

      عالی بود پاسخ خدای من خدای تو خدای همه ما ???????

      کپی میکنم بخونم سپاسگزارم برای پخش آگاهی نیلوفر جون .خوشحالم که شما هم هنرمندی وعاشق نقاشی ???

      در پناه الله یکتا ودوست داشتنی باشید ????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نیلوفر فولادی گفته:
        مدت عضویت: 3296 روز

        دوست خوبم سلام

        خداروبی نهایت سپاسگزارم که دوستان نازنینی چون شما توی مسیرزندگیم قراداده….خوشحالم که نوشته هام به دلتون نشست???بله حق باشماست…شنیدن حرفای خدای مهربون اززبان دوستان، شیرینی خاص خودشو داره….خوشترآن باشدکه سر دلبران، گفته آیددرحدیث دیگران???

        درپناه خدای مهربان باشیم هممون…آمین????

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      امامی گفته:
      مدت عضویت: 2670 روز

      افرین نیلوفر عزیز، امیدوارم فایلهای رایگان رو عالی کار کرده باشی و از نتایجش زندگیت رو بهتر کرده باشی و به سمت کلاس های حرفه ای تر هدایت شوی. هر روز به سمت پیشرفت و ثروت و عشق و سلامتی بیشتر هدایت شوی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    رها فروتن گفته:
    مدت عضویت: 3889 روز

    دوست دارم به تمام دوستایی که شک دارن برای تهیه دوره بگم که به لطف خدای مهربان اولین قدم رو تهیه کردم و تو دفترم دقیقا این جملات رو نوشتم خدایا من دوست دارم حتما تو کل دوره شرکت کنم ولی دو تا مسئله هست که ذهنم رو درگیر کرده اینکه من ماهیانه دیگه نمیتونم برا مادرم پول بفرستم و برا مخارج خودمم کم میارم اگه تو دوره شرکت کنم ولی دوستانه نوشتم خدایا میخوام برای تهیه دوره پول داشته باشم و نگران هزینه های زندگی خانوادم هم نباشم و کاری کن که من بتونم با ارامش شرکت کنم و تمام تمرکزم رو این دوره باشه…

    چون تو دوره انلاین بودن بهم یه حس و حال و انرژی میده که اصلا قابل وصف نیست تو اون فضایی که همه دوستان هم فرکانس هستن و خیلی راحت همدیگه رو درک میکنن اصلا یه حال و هوای خاصی داره که ادم دوست نداره تموم بشه مثل ماه رمضان وجود ادم پر از تقوا میشه و این تمرینات درست مثل روزه گرفتن به ما احساس آرامش و امنیت میده .

    اولین نشانه و خیر و برکتی که با شرکت تو این دوره وارد زندگیم شد این بود که بعد از چند ماه با یکی از دخترهای هم اتاقی دوران دانشگاهم تماس گرفتم یه کاری بهم پیشنهاد داد تو خونه انجام بدم فقط در حد دو سه ساعت در روز با درامد سه میلیون و من فقط به درگاه خداوند سجده شکر کردم و اشک شوق ریختم…

    دیروز ظهر پدرم بهم زنگ زد و گفت مغازه رو اجاره دادم و من واقعا بهت زده شدم چون خونه ما تو اطراف شهره و دو طبقه اس طبقه زیر مغازه اس و الان ده ساله که هیچ کسی اونجا رو اجاره نکرده بود و خدای مهربان چقدر سریع برام خواسته های من رو براورده کرد…و خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم که من رو به این مسیر پر از خیر و برکت و سلامتی و شادی و ثروت هدایت کرده

    گفتم خدایا اگه تو اولین قدم زندگی من و خانوادم از لحاظ مالی این جهش رو کرد پس تو قدم 12 به چه برکاتی قراره برسم خدایا شکرت

    آیا هیچ گنجشکی هست که نگران باشه فردا دونه از کجا پیدا کنه ؟ ما انسانها چرا اینقدر نگران روزی خودمون هستیم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
  9. -
    فروغ گفته:
    مدت عضویت: 2558 روز

    سلام و صدتا سلام به همه دوستان و به ویژه استاد عزیزم.

    من حدود یک هفته اس به سایت سر نزدم.

    یعنی در سفر با خانواده عباسمنش در دور دوم بودم که فایل ایمانی که عمل نیاورد….روی سایت اومد،

    راستش متوقف شدم

    و آنقدر این فایل منو متحول کرد که از همان لحظه بعد از شنیدنش مدام به خودم میگفتم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است و خطاب به خودم گفتم:

    زهرا جان خیلی دم از ایمان میزنی و مدام از خدا میخواستی که راهی بهت نشون بده ایمانت رو قوی تر کنی هر روز

    خب این گوی و این میدان‌.‌

    ببینم چکار می کنی؟ قبل از این ماحراها

    من از ۲۰ روز قبلش به ذهنم رسیده بود بخاطر بیکاری و شرایط نامطلوب بیام موقتا با پخت شیرینی خانگی ویژه عید یه پولی فراهم کنم و به جای غصه خوردن که کاش پول داشتم دم عیدی لوازم مورد نیازم رو بخرم، بیام یه پولی در بیارم.‌‌..‌

    با توجه به آموزه های استاد که میگفتن از همونجایی که هستی شروع کن و مثلا از آشپزخونه ات شروع کن

    و همینطور به کاری مشغول شو که بهش علاقه داری ی

    منم همین کارو کردم

    دیدم هنرای زیادی بلدم اما هر کدوم یه وسایلی میخواد که باید بخرمشون اما در مورد شیرینی پزی ۹۰ درصد وسایل اصلی رو دارم

    مهم تر از همه هنرش رو هم که بلدم

    خب پس چه کاری بهتر از این

    با یه مقدار پول کمی که داشتم اما بابرکت

    رفتم مواد اولیه پخت شیرینی رو گرفتم

    و شروع کردم به کار

    بعد از سالها دوری از پخت شیرینی شروعش کار سختی بود

    می ترسیدم که خراب بشه و همون پول اندک هم از بین بره

    ولی مدام با خودم تکرار می کردم : ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.

    از طرفی آن زمانی که من شیرینی میپختم

    دستپختم زبانزد فامیل بود

    و اصلا اون زمان ها این سایت ها و آموزش های رسانه ای نبود که آموزش بدن

    و من خودم آزمون وخطا یاد گرفته

    و توی یه دفتر همه رو یادداشت کرده بودم

    دفتری که از سن ۱۲ سالگی بخاطر علاقه زیاد به آشپزی و شیرینی پزی درست کرده بودم

    و مثل یه گنج گرانبها توی خانم های فامیل دست به دست شده بود….پس بازم هم می تونم بهترین شیرینی رو بپزم و شروع کزدم

    خلاصه سینی اول و دوم کلا خراب شد

    بدجوری تو ذوقم خورد و برای یه لحظه حس بدی شدم

    اما سریع گفتم مهم نیست

    مهم اینه من جرات کزدم و ایده ام رو به اجزا گذاشتم

    منی که بعد از ۳ سال بیکاری نا پیوسته

    و بعد از یک دوره بیماری صعب العلاج و افت اعتماد به نفس و عزت نفس

    حالا اینقدر توانایی هامو میبینم که دست بکار بشم و تنها پولی رو که دارم رو سرمایه کارم کردم

    عالیه . واقعا عالی شدم که غرور بیجا و باوزهای غلط رو کنار گذاشتم و میخوام از طریقم هنزم پول دربیارم..و دستم جلوی کسی دراز نباشه

    و بدین تزتیب حالمو خوب کردم اما ادامه ندادم و

    گفتم باشه ادامه کار فردا

    صبح فردا که از خواب پاشدم

    فوق العاده حس خوب داشتم

    یاد حزفای استاد در مورد خدا افتادم….و از خدا خواستم که مشکل کارم رو بهم بگه

    به دلم افتاد مشکل از فرگاز باشه

    با اونکه روز جمعه بود

    از ۱۱۸ شماره نمایندگی شرکتی که فر رو ازش خریده بودیم گزفتم(

    البته مربوط به ۲۰ سال قبل بود) زنگ زدم و یه آقای جواب داد و راهنماییم کرد در حین صحبت متوجه شدم

    می تونم با یه جابجایی سینی مشکل رو حل کنم. خیلی خوشحال شدم

    و دوباره خمیر گرفتم و این بار عالی شد

    خیلی خوشحال شدم

    شاید برای شما معمولی باشه

    اما بزای من معجزه بود …منی که در این چتدسال اخیر استقلال مالیم رو از دست داده و از شروع هر کسب و کاری ناامید شده بودم

    حالا از اقدام به عمل خودم لذت می بردم

    روز شنبه اولین فروشم اتفاق افتاد

    و دیروز هم دوتا دوستام اومدن و بعد از تست مزه ها سفارش خوبی دادن

    خدا رو هزار بار شکر میکنم که موفق شدم آگاهی هایی رو که کسب کردم به مرحله عمل بذارم

    همه میگن

    کانال بزن و تبلیغ کن

    میگم

    من فرصت تلگرام و کانال رو ندارم

    چون ایده اصلی من یه کار ذهنیه که باید روش کار کنم .

    اما واسه اینکار خدا برام مشتری میفرسته

    من فقط باید روی کارم تمرکز کنم

    کار سخت تبلیغ رو به عهده خدا گذاشتم

    کار آسونه هم با من البته این حرف رو هم از استاد یاد گرفتم.??

    راستی یه چیز خیلی مهم دیگه

    توی یکی از روزهای سفر استاد گفتن

    اگر واسه شروع کسب و کارت قرض می کتی

    یعتی تو حتی لیاقت اون پول اولیه سرمایه گذاری رو نداری..‌

    و من هر وقت یادم می افتاد که هیچ پولی واسه خرید مواد اولیه ندارم

    به فکر قرض کردن می افتادم حرف استاد یادم می افتاد

    و میگفتم خدایاااا

    یعنی من حتی لیاقت همین پول کم رو تدارم؟!

    و این برام ناراحت کننده بود

    و تا ایتکه برای اولین بار در عمرم

    من چندین هدیه روز زن از سمت افرادی از خاتواده ام گرفتم که اصلا سابقه نداشته اهل بخشش و هدیه دادن باشن

    نمی دونین چقدر خوشحال شدم

    چون اصلا انتظارش رو نداشتم

    بخصوص که هدیه ها نقدی بود و شد سرمایه شروع کارم

    و این ها همه برای من نشانه و آیه است از سمت پروردگارم

    که من در مسیر پیشرفتم

    و هر روز بیش تر از پیش لایق نعمت های خداوتدی ام.

    خیلی دوست داشتم تجربه خودم رو

    اینجا بنویسم

    شاید موجب کمک به افرادی بشه که زندگی شدن شبیه به منه.‌.‌‌..

    استاد عزیزم

    بابت آگاهی های که به اشتراک میذاریت

    بی اندازه سپاسگزارم?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      فروغ گفته:
      مدت عضویت: 2558 روز

      سلام دوباره به دوستان

      بچه ها الان من دوباره ‌ کامنتم رو خوندم و متوجه شدم بخاطر خستگی که موقع ثبت دیدگاه هم داشتم ،نکته های مهمی رو نگفتم

      و اون این بود که وقتی فایل دوست داشتنی و معرکه ” ایمانی که عمل نیاورد” روی سایت قرار گرفت من همون روز اول تا تونستم شنیدم

      نمیدونم چندبار

      ولی هربار که فایل به انتها می رسید من دوباره پلی می کردم و دوباره از اول گوش می کردم

      و مدام با خودم زمزمه می کردم

      ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است…

      دقیقا فرداش با خودم گفتم خب

      حالا باید ثابت کنی به خدا ایمان داری ، البته به خودت ثابت کنی

      به خودم گفتم چطوری ثابت کنم؟

      جواب اومد

      مگر نمیخواستی شیرینی بپزی واسه فروش

      خب بسم الله…‌

      ذهنم گفت پول میخواد و تو پولی واسه خرید مواد اولیه نداری

      و با این گرونی مواد غذایی چطوری خرید کنم!!

      جواب اومد:

      مگر استاد عباسمتش توی سفر نگفت

      کارای سخت رو بده اون دوست جون جونیت انجام بده و کارای آسون رو هم خودت

      خب مگر نمی گی خدا دوستته

      پس بسم الله شروع کن

      وای خدایا این آقایی که فرستادی منو راهنمایی کنه دیگه کی بوده؟

      منظورم استاد عباسمنشه عزیزمه

      با حرفاش جای هیچ توجیح و بهانه ای نیست….

      گفتم چشم!

      من کارای آسون رو انجام میدم و می رم فرگاز رو که مدتهاست ازش استفاده نشده تمیز میکنم ، قالب های قدیمی شیرینی رو از تو انبار درمیارم میشورم خشک می کنم و آماده می ذارم. و همینطور صفحه های شیرینی پزی و بقیه وسایل مورد نیاز….

      و گفتم خدایا اینکارا با من و

      تهیه پول خرید مواد اولیه با تو

      بچه ها

      واسه هر وسیله ای که آماده می کردم از اعماق دلم سپاسگزلر بودم

      حتی واسه ملافه های کهنه و قدبمی که من کف آشپزخونه انداختم تا وقتی شیرینی می پزم

      فرشم کثیف نشه هم از خداوند تشکر می کردم.

      نمیدونین با چه شوقی کار می کردم

      اما این وسط نحواها هم بیکار نبودن

      یکی تا می فهمید همچین قصدی دارم

      میگفت: تو اصلا رفتی قیمت کنب ببینی با این گرونی اصلا صرف می کنه واسه فروش شیرینی تولبد کنی؟

      برادرم که همیشه تو دل آدمو خالی می کنه

      وقتی دید تو انبار دنبال وسایل و ابزار می گردم گفت

      با این بازار خراب و گرونی کی شیربنی میخره؟؟؟

      رفتم سر کوچه مون مواد اولیه رو قیمت بگیرم، فروشنده گفت خانم

      امسال هیشکی شیرینی نمی پزه چون بازار خیلی خرابه…(در ضمن اجناسش هم بی کیفیت بود)

      با تعجب نگاش کردم و گفتم

      ملت ما از این حرفای بیخود زیاد میزنن و ته دلم گفتم

      خدایا هروقت زمان خرید شد منو به بهترین فروشنده و مغازه و بهترین و با کیفیت ترین جنس راهنمایی کن…

      میدونین این نجواها اصلا و ابدا منو دلسرد نکرد . دلم بدجوری قرص و محکم بود

      و تا میخواست بترسم سریع جمله استاد رو زمزمه می کردم

      ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است وقتی همه ابزارها رو شستم و خشک کردم و کف آشپزخانه چیدم حتی رفتم دفتر شیرینی پزی ام که مربوط به سالها پیشه و دیگه فسیل شده رو آوردم و کنار وسایل گذاشتم.

      یه حس خوب و عالی داشتم

      حس عمل کردن

      حس انجام وظیفه به نحو احسن

      حس خوب ایمان عملی داشتن

      حس خوب دوستی با خدا

      خدایی که میگه بنده عزیزم

      اصلا لازم نیست تو کارای سخت رو انجام بدی خودم انجام میدم.

      حس خوب اعتماد به خدا

      حس قشنگ رد شدن از نجواها

      حس خوب نشنیدن حرف های مفت…

      و بعد خیلی زود معجزه اتفاق افتاد

      و من هدیه های نقدی رو پشت سرم هم گرفتم…. به قول استاد بووووم بووووم اتفاقات خوب افتاد….

      و چقدر شیرینه زندگی اینجوری

      و چقدر راحته زندگی با همچین خدایی

      و چقدر لذتبخشه کار با همچین قوانینی…

      و چقدر و چقدر و چقدر این خدایی که داریم دوست داشتنی و قابل اعتماده…

      بچه ها… همه این ماجرای من معجزه اس بخدا…چون خدا کارا رو انجام میداد..‌

      مثلا منو به فروشگاهی راهنمایی کرد که بهترین و با کیفیت ترین جنس رو داشت

      اما با قیمتی پایین تر از جاهای دیگه

      و چقدر تیم فروشش مودب با فرهنگ و خوش برخورد بودن

      آدم از خرید کردن تو همچین فروشگاه با کلاسی لذت می برد.

      من تو این شهر بزرگ شدم

      اما تا قبل از این از وجود همچین فروشگاهی که فقط مواد اولیه قنادی داشته باشه و بصورت یه مارکت بزرگ و مجهز و تعداد زیاد فروشنده باشه بی خبر بودم.

      خلاصه بچه ها

      این مسیر، مسیر عشق مسیر دل دادگی، تو این مسیر این حرف استاد که میگه: بچه ها شما کار خودتون رو انجام بدین شما باورها تون رو درست کنین بعد خدا بقیه کارا رو انجام میده

      رو با تمام وجودم درک کردم.

      و در ضمن با خدا یه تقسیم کار دوباره انجام دادم…

      قرار شده من با تمام توانم تلاش کنم شیرینی با کیفیت و عالی بزنم و کار فروش هم با خدا باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        فروغ گفته:
        مدت عضویت: 2558 روز

        دوستان گل گلابم.استاد عزیزم

        خانم شایسته عزیزم.

        خیلی دوست تون دارم بخدا

        راستش من به دلم افتاد بیام در ادامه این ماجرای شیرینی پختنم تجربیاتم رو بگم

        و درس هایی که در طول کارم پیش میاد یا اتفاقاتی که موجب میشه باورهای منفیم رو بفهمم بیام و با شما به اشتراک بذارم.البته با اجازه استاد و بچه های فنی سایت

        دوستان

        دیروز اتفاقاتی افتاد که من متوجه یه باور مخرب شدم

        و همچنین متوجه یک مسئله خیلی ظریف و نامحسوس در زمینه ایمان عملی .

        قضیه از این قراره که

        چند روز اول شروع کارم بخاطر آرامشم و تمرکزم روی کار دستپختم عالی میشد و و همون روزای اول چندتا مشتری جذب کردم چون مدام با خودم زمزمه می کردم من کارم رو درست انجام میدم و فرستادن مشتری هم کار خداست و من اصلا بهش فکر نمیکنم.

        البته به چندتا از دوستان و فامیل اطلاع دادم که دارم شیرینی خشک ویژه عید تولید میکنم .

        تا اینکه بعد از چند روز متوجه شدم کار به تنهایی سخته و من هم باید خمیرکنم و وردنه بزنم و پهن کنم و هم قالب و هم مواظب فر باشم( البته بگم که با وجود تنهاییم کیفیت محصولاتم عالی عالی شده بود)

        با خودم گفتم این کار سخته تنهایی نمیشه کاش کسی باشه کمکم کنه

        و یکی دو روز تو این فکر بودم

        و اتفاقا به افرادی فکر کردم که این وقت رو داشتن و البته پیش خودم گفتم اگر بیان منم یه جوری از خجالت شون درمیام و واسه عیدشون شیرینی رایگان میزنم.

        و این افرادی که من بهشون فکر کردم یکی فامیل و دیگری دوست ۲۰ ساله من بود که از دوره راهنمایی باهاش آشنا شده بودم. آدمهایی خیلی خوبی و مهربون اما به شدت منفی باف و بخاطر شرایط مالی شون مدام شکایت داشتند و همه رو جز خودشون رو مقصر میدونن..

        و من که بهشون فکر کردم اونا هم تماس گرفتن و گفتن ما میایم کمک…

        اما حواسم بود که اینا بیان حتما از مشکلات و مسایل شون حرف خواهند زد واسه همین نقشه کشیدم بیان منم لب تاپ رو روشن میکنم و یکی از فایل های استاد رو واسه شون میذارم و اینجوری هم اونا رو کنترل میکنم هم اونا از حرف های استاد تاثیر می گیرن و روی خودشون کار میکنن و شاید اونا هم بیان تو خط استاد…‌

        اما همه چی یه جور دیگه پیش رفت. من فایل قانون جذب در قرآن رو پخش کردم امادیدم براشون جذابیتی نداره و مدام وسط فایل حرف میزنن..‌

        فایل رو استاپ کردم و با خودم گفتم من بیخودی واسه شون انرژی میذارم .‌و اونا هم طبق معمول وسط کار از گرونی و دولت و … می نالیدن و من هم هی نگران که ورودی های ذهنمو کنترل کنم و چطوری بحث رو منحرف کنم.‌‌

        و نتیجه اینکه

        بخاطر تغییر احساس آرامشم به اضطراب .کلی از شیرینی ها خراب شد و به اضافه اتفاقات ریز و درشت منفی دیگه…

        که نمیخوام روشن تمرکز کنم و توضیح نمیدم.

        اما دوستان این تضاد خواسته من رو شفاف تر کرد

        و اون اینکه من نمیخوام هم فرکانس ادمهای منفی باشم هر چند که اونا هم خون یا دوست ۲۰ ساله صمیمی باشن

        دوم اینکه متوجه شدم من یه شرک خیلی ظریف داشتم و وقتی نیاز به کمک داشتم از خداوند درخواست نکردم بهترین کمک رو برام بفرسته و خواستم خودم واسش برنامه بریزم و گند زدم

        سوم اینکه

        متوجه شدم

        من درظاهر میگم که دیگه باور منفی چشم زخم رو ندارم و این فقط یه ادعا بوده و لازمه حتما و حتما روش کار کنم چون این از اون باورهای خیلی ریشه دار و پررنگ در ذهن خانواده ماست..

        مورد مهم دیگه هم اینه که من یاد یکی از نکات مورد تاکید استاد عزیزم افتادم

        که تلاش نکنید کسی رو تغییر بدین یا بخواین از بدبختی نجات شون بدین

        چون خودتون هم درگیر مشکل میشین که من این مورد رو با تمام وجودم درک کردم.

        و البته و البته کلی نتایج خوب و عالی هم بدست آوردم .

        درسته ضرر مالی کردم و کلی خمیر خراب شد اما واقعا می ارزید تا من متوجه این موارد مهم بشم و اراده ام رو بیش ترازقبل جزم کنم تا در مسیر عباسمنشی هاباقی بمانم وبه درس های استاد بیش تر از قبل عمل کنم.

        دوستان خووبم هر روز که میگذرد بیشتر و بیشتر متوجه این اصل و قانون میشم.

        ما موجودات فرکانسی بوده و توانایی خلق زندگی مان را داریم و باید مسئولیت همه اتفاقات زندگی مان را بپذیریم.

        خیلی خیلی خوشحال که اقدام به عمل کردم تا بدین وسیله هرچه بیشتر و بیشتر درس های استاد رو تمرین کنم و در هر مرحله گفتاری از استاد به خوبی بر من روشن شده و با تمام وجودم میفهمم و احساس میکنم اگاه تر و منسجم تر میشم.

        استاد خووبم مرسی که هستی

        دوستت دارم.

        خانواده عباسمنشی ها دوست تون دارم

        و هر روز بیش تر از قبل قدرتون رو میدونم.

        همواره در پناه الله یکتا باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        حمید جاوید گفته:
        مدت عضویت: 3279 روز

        با سلام مجدد

        دوست عزیز وقتی میگی این قسمت از حس و تجربتون رو خوندم لبخند به بلام نشست

        “یه حس خوب و عالی داشتم

        حس عمل کردن

        حس انجام وظیفه به نحو احسن

        حس خوب ایمان عملی داشتن

        حس خوب دوستی با خدا

        خدایی که میگه بنده عزیزم

        اصلا لازم نیست تو کارای سخت رو انجام بدی خودم انجام میدم.

        حس خوب اعتماد به خدا

        حس قشنگ رد شدن از نجواها

        حس خوب نشنیدن حرف های مفت…

        و بعد خیلی زود معجزه اتفاق افتاد”

        چون خودمم بعد از قرار گرفتن این فایل در سایت شروع کردم به عمل کردم در عین حال که اون نجوی ها دست به کار شده بود. اکا من کم کم شروع کردم و هی مسیر باز میشد. هی دستان خداوند وارد مسیر من میشدن و ی گوشه کار رو میگرفتن

        و خوندن این جملتون

        “تا میخواست بترسم سریع جمله استاد رو زمزمه می کردم

        ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است وقتی همه ابزارها رو شستم و خشک کردم و کف آشپزخانه چیدم حتی رفتم دفتر شیرینی پزی ام که مربوط به سالها پیشه و دیگه فسیل شده رو آوردم و کنار وسایل گذاشتم”

        منو یاد دیروز انداخت که اول با استفاده از قانون درخواست هزینه خرید وسایلم رو درافت کردم و بعد رفتم وسایل مورد نظرم رو خریدم و خیلی جالبه، الان که فکر میکنم دقیقا مبلغی رو که میخواستم بود و من تمام وسایل رو خریدم و واقعا این حس که درک میکنی خداوند کارهای سخت (از نظر ما) رو انجام میده به شرط اینکه تو سهم خودت رو انجام بدی خیلی هیجان انگیزه و حس رهایی، حس جاری بودن انرژی خدا در زندگیت، حس پرواز رو میده.

        فقط میشه گفت خدایا شکرت

        شاد باشید….(:

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3003 روز

      به نام خدای عزیز

      زهرای عزیز م خیلی نتایجتان روی من هم اثر گذاشت و به شما تبریک میگویم که نظر شما در کانال قرار داده شده .

      همه ی این قد مها حاصل ایمانی درونیست که مارو به جلو حرکت میده .

      آفرین به شما وعزت نفس عالیه ومتعالیه شما .

      تحسینتون میکنم امیدوارم شاهد موفقیت های روز افزونتان باشیم .

      سپاسگزارم برای پخش آگاهی .در پناه الله یکتا ??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فروغ گفته:
        مدت عضویت: 2558 روز

        سلام طیبه جان

        دوست عزیز و هم فرکانسی من

        نعمت وجود شما درشرایط کنونی جامعه و آدمهای اطراف مون یکی از الطاف خداوندی است و همین جا از استاد عزیزمون که ما رو گرد هم آوردن تشکر میکنم.

        ارزو میکنم عمرش خیلی خیلی طولانی باشه و شمع وجودش هر روز پرنورتر و هادی تر باشد.

        طیبه جان

        منم برات از خداوند شادی ثروت و سلامتی آرزو میکنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Aida گفته:
      مدت عضویت: 3230 روز

      سلام دوست عزیزم

      پیامتون خیلی عالی و به موقع بود ک این روزها بهشون نیاز داشتم. تحسینتون میکنم برای این اقدامتون.

      اقدام خیلی مهمه. تا شروعی نکنی خیلی درا باز نمیشه

      خداروشکر جایی هستیم ک هرچی میخوایم همینجا برامون پیدا میشه و مسیرمون هموار میشه

      ممنون میشم اسم اون فایلو بگید که گفتین استادمیگه اگ برای شروع کارت قرض میکنی ینی خودتو لابق ندونستی، یا لینکشو برام بزارید.

      با ارزوی ثروتی روزافزون

      سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2746 روز

        سلام آیدا جونم

        اسم فایلی که پرسیدی، فایل،« همین لحظه بهترین زمان برای شروع است» هستش، که توی اون فایل استاد عالی در مورد شروع کار و نگرفتن قرض و وام برای شروع کار توضیح دادن.

        آیدا جونم بازم اینجا می خواستم به خاطر رشد و رفتن به مدارهای بالاتر در درک قانون بهت تبریک بگم و تحسینت کنم.

        فوق العاده ای عزیزم

        خیلی خیلی دوستت دارم ?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فروغ گفته:
        مدت عضویت: 2558 روز

        سلام آیدای عزیزم

        خدا رو شکر که تجربه من برای شما مفید بوده و خوشحالم که حال دل تون خوب و عالی هست.

        آیداجان دقیقا اللن یادم نیست کدام فایل بود .تلاش میکنم یادم بیاد و روز سفرش رو خدمت تون میگم.

        بازم تشکر از لطف و توجه شما دوست عزیزم.

        همیشه شاد باشی

        سلامت و ثروتمند

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حمید جاوید گفته:
      مدت عضویت: 3279 روز

      با سلام

      دوست عزیزم واقعا ممنونم از این هدیه نابی که بهم دادین

      این الگوها واقعا فوق العادس. ممنونم که الگویی شدی برای اینکه تو بخواه میشود.

      تو چیکار داری موسی تو برو عصارو بنداز ی اتفاقی میافته، تو کاری نداشته باش، چجوریو اینا ن، من میدونم اگر عصارو بندازم اون اتفاق میافته

      پس من باور میکنم، و چون باور میکنم انرژی رو اینجوری برایم خودم خلق میکنم و معجزه رخ میده، خیلی ساده و روون چون من لایق هستم

      شاد باشید….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فروغ گفته:
        مدت عضویت: 2558 روز

        سلام آقای جاوید عزیز

        دوست خوبم کاملا درست می فرمایید و چه زیبا اشاره نمودید .

        خوشحالم که در میان شما دوستان خوبم هستم. باور کنید روز به روز که می گذرد قدر و ارزش بودن در میان شما خوبان بیشتر و بیشتر بر من آشکار میشود.

        از خداوند برای شما بهترین ها رو میخواهم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      علیرضا قلیزاده گفته:
      مدت عضویت: 2481 روز

      سمیه هستم .

      سلام دوست من ، خیلی خوشحالم برات واقعا از خدا برات برکت و سلامتی میخوام . امیدوارم همیشه موفق باشی . کاری رو که شروع کردی رو تحسین میکنم . منم شبه شما شروع دوباره داشتم . موفق باشی ???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2746 روز

      سلام زهرا جان

      تموم کامنت هات که توی این صفحه نوشتی پر از درس و نکته های عالیه.

      برام تداعی کننده این باور قدرتمند کننده است که تلاشی که ما برای رسیدن به خواسته هامون و عمل به قانون انجام می دهیم، ورای نتیجه ای که داره، باعث رشد و ارزشمند تر شدن، و اعتماد به نفس بیشتر و در کل بزرگتر شدن ظرفیت وجودی مان میشه.

      دوست خوبم ممنونم که به نوشتن نتایجت ادامه می دهی، و خیلی خوب ردپا می‌ذاری.

      منتظر خوندن نتایج فوق العاده ات هستم.

      برایت بهترین‌ها را آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Malihe گفته:
      مدت عضویت: 3767 روز

      سلام وقتی متن کامنتون رو توی کانال دیدم اومدم اینجا تا پیداش کنم و بهش امتیاز بدم ، خیلی صمیمانه نوشتید و واقعا احساس خوبی به من داد و الگویی شد برام از عملی ناشی از ایمان . از صمیم قلب بهتون تبریک میگم و براتون آرزوی پیشرفتها و موفقیت های بیشتر و روز افزون می کنم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        فروغ گفته:
        مدت عضویت: 2558 روز

        سلام دوست عزیزم٫

        ملیحه جان از توجه ات ممنون و سپاگزارم و از اینکه خداوند به من توفیق بودن در میان شما بزرگواران را عطا نموده بسیار سپاسگزارم٫

        از اینکه وقت گذاشتید برای خواندن دیدگاهم از شما ممنونم٫

        من هم برای شما بهترین ها را از الله یکتا درخواست میکنم٫

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    شکیبا کیانی فر گفته:
    مدت عضویت: 2378 روز

    سلام استاااااد جونی. نمیتونم بگم تو دلم چه خبره الان؟!!!! این فایل خودش میلیون ها تومن قیمتش بود، چیکار کرد با دلم اصلا!!! نصفشو که داشتم گریه میکردم. جنس حرفهاتون چقدر با گذشته فرق کرده استاد! چقدر خداگونه تر شده، جدی تر، مصمم تر و با یه ایمان دیگه حرف میزنید و من اینو خیلی خوب حسش میکنم…

    من قلبم رو خیلی خوب میشناسم، قلب من تو شرایط مختلف، متفاوت میتپه، و این تپشی کا الان داره توش پر از ذوقه، پر از عشق الهیه استاد?نمیدونم چطوری حسمو توصیف کنم

    وقتی گفتید هر کی آماده باشه این محصولو تهیه میکنه، و دکمه پاز رو زدم و گفتم شکیباااا تو موفق شدی?تونستی تو مدارش قرار بگیری، تونستی از لجنزار یکم بیای بالاااا. اخلاقت خود به خود تغییر کرد، یه جاهایی بین حرفهایی که به بقیه میزنم یه باورو حس میکنم، یه باور قوی که با تمرین و تکرار به وجود اومده، انقد قوی شده که لا به لای حرفام میاد، اینکه به یکی میگم خالق شرایط خودت هستی. و چقد خوشحالم که این باورو دارمممم و به خدا نزدیک شدم.

    خوشحالم خوشحالم خوشحالم که چکاپ فرکانسی رو انجام دادم و دیدم وای خدایا من چقد آت و آشغال تومه، چقد باور نادرست توم وجود داره که تاحالا اصلا بهش توجه هم نکرده بودمممم. این ذهن لعنتی چقد قدرت داره، بار اولی که داشتم مینوشتم راجب عزت نفس و ترسهام و روابطی که دارم خیلی عادی داشتم مینوشتم، همه سوالارو جواب دادم ولی شبش که اومدم خوندم دیدم اینایی که نوشتم همش اون چیزاییه که میخوام، نه اون چیزی که واقعا هستم!!! اونوقت همه برگه هارو کندم و دور ریختم و با خودم صادق شدم، همونطوری که باورای گذشتمو پیدا کردم و دور ریختم الان کلییییییی تار عنکبوت اونجاها پیدا کردم که باید تمیز بشه و چقدر سپاسگزار خداوندم که بهم یه تلنگر زد که به خودم بیام و صادق باشم، بفهمم چقد اعتماد به نفسم هنوز جا داره که زیاد بشه و کلی چیزای دیگه…

    ولی بیشتر از همه خوشحالم که خدارو پیدا کردم، یه نیرویی هست تو وجودم که میتونم بهش تکیه کنم.

    چقد وسط راه با تضادای بزرگ مواجه شدم استاد، چقد میتونستم آسیب پذیر باشم، ولی کم نیاوردم و ادامه دادمممم، اشکای بقیه رو دیدم ولی حالمو خوب نگه داشتممم، وقتی بقیه داشتن بخاطر شرایط حسرت میخوردن و گریه میکردن و تو سر خودشون میزدن، به آسمون نگاه میکردن و میگفتن خدااا اگه اونجایی دیگه بس کن، انقد عذابم نده، من گوش نمیدادم ، من ایمانم رو حفظ کردم، من تلاش کردم و نتیجشو دیدم. من کاملا عوض شدم. اینکه الان قلبم پر از عشقه، پر از آگاهی الهیه، پر از کلام خداست، پر از اخلاق خوبه همه حاصل تلاشههه، من آگاهانه درد کشیدم. ولی کم نیاوردم و ادامه دادم. اون وسط وقتی نتیجه نمیداد، نمیگفتم ایراد از خانوادس، از قانونه، از خداست، از عدالته یا هرچییی. تو خودم نگاه کردم، دیدم که پر از گند و کثافت شدم، آره پر از گند و کثافت شده بودم، باورای زشت و پلیدی که مثل زالو به سرم چسبیده بود و داشت از روح و جسم من تغذیه میکرد و منو عذاب میداد، ولی زمان برد تا اون زالوهارو جدا کنم، هنوزم هستن، ولی خداروشکر میکنم کم شدن، خیلییییی کمتر از قبل شدن

    حداقلشششش اینه که ارامش دارم!!! خداقل اینه که منی که هر شب کارم گریه و زاری واسه بدبختیام بود دیگه اشک نمیریزم، اگه اشک میریزم همش بخاطر عشقم به خداست. حداقلش اینه که من از یه آدم افسرده که همش تو یه دستش تیغ بود و آرزوش بود بمیره، تبدیل شدم به آدمی که از ثانیه به ثانیه زندگیش لذت میبره و عاشق خداست، عاشق بنده هاشه، عاشق چیزاییه که بهش داده. حداقلش اینه که من شبا رو بالش خیس نمیخوابم، اون آدم گوشه گیر و گنده دماغ نیستم حداقللل. و این خودش واسه من یه تغییر خیلی بزرگه، میدونی اینکه یه خداناباور خدارو پیدا کنه چه احساسی داره؟؟؟ اونی که داره هر دقیقه به زمین و زمان فحش میده به ادمی تبدیل بشه که از عشقش به خدا شعر بگه؟؟

    اونی که تمام زمانش صرف کارای بیهوده میشه الان همه وقتش صرف خلوت با خدا، گوش دادن به بنده خداش که دستی از خدا شدع که پیغاماشو بهش برسونه، خوندن قران، کار کردن‌رو باورهاش، ورزش کردن و دوست داشتن خودش بشه، تمامممم وقتش صرف چیزای معنوی بشه؟ من میدونم یعنی چی!

    خواهرم میدونه یعنی چی!چون از نزدیک دید و خودشم باهام اومد جلو، و باهم خودمون رو از یه غمزاری که هر روز یکی میومد با بیل و کلنگ میوفتاد به جون غمزار و یه غم اضافه میکرد نجات دادیم…ما خودمونو از تو منجلاب کشیدیم بیرون. استاد?من و خواهرم عاشق همیم چون میدونیم قانون چیه!! چون میدونیم از کجا به کجا رسیدیم.

    چون خواهرم میدونه از سر خم کردن پیش بقیه برسه به ماهی ۲ میلیون حقوق داشتن ینی چی!!!! چون میبینه قانون داره جواب میده

    چون میدونم منی که تو این سن کم تونستم کلی درامد کسب کنم از راهی که همه فک میکنن توش پول نیست ینی چی!!

    در حالی که دورم پر شده بود از ادمایی که میگفتن باهنر نمیشه پولدار شد!! ههه نقاشی میکشی؟ پولیم میدن واسش؟ یکی واسه منم میکشی حالا که بیکاری؟؟ چقد حالا کار میکنی؟

    منی که دورم این ادما بودن ایمانمو نگه داشتممم، نا امید نشدم چون میدونستم اینا نیستن که زندگی منو رقم میزنن من میدونستم یه خدایی هست، یه خدایی هستتتت که بهم میرسونه، اونه فقط، اینایی که این حرفارو میزنن حرف مفت میزنن من باورام یچیز دیگست!!! من خدارو یجور دیگه دیدم بنده خدا تو میخوای بهم بگی من از هنر نمیتونم پول در بیارم؟ مگه اصلا خدایی رو میشناسی تو. که میای میگی پولیم در میاد از هنر؟؟؟؟ اره من ۱۷ سالم بود تو یه ماه ۱ میلیون نقاشی فروختم تو سال ۹۵. آره من بهم پیشنهادای بزرگ شددددد. من ایمانمو حفظ کردم و نتیجه چی شد؟؟؟ رو تابلوهای منی که کلاسم نرفتم ۵۰ میلیون قیمت میزارن؟؟؟ این از کجا میاد؟?اون داره میده، اون داره تنظیم‌میکنه همه چیو. و من بر چه اساسی میام اون پیشنهاد ۵۰ میلیون تومنی رو رد میکنم؟؟ رو چه باوری اینکازو میکنم؟ عموم اومد بهم ناسزا گفت، گفت احمق!!

    ولی من تو دلم گفتم من یه خدا دارم، اگه خودم تونستم خلق کنم که یکی رو تابلوی نیمه کارم ۵۰ میلیون قیمت بزاره پس ۱۰۰ میلیون هم میتونم خلق کنم، اره همون خدا برام همین کارو میکنه. من باور دارم، مهم نیست بهم بگن احمق، مگه فقط این شانس موفقیته؟ مگه تنها شانسمه؟ که عموم میاد میگه اینو قبول کردی کردی نکردی دیگه اصن باهات حرفی ندارم؟!

    یه باور قوی میخواد که راهو ادامه بدی، رو خودت کار کنی، خیلیا پر از حرفن، خیلیا دلشون میخواد الماس باشن، ولی کمن اونایی که میان و تراشیده میشن! و در آخر تعالی رو تجربه میکنن.

    امشب نمیخواستم بنویسم، بعد دیدن فایل همون خداهه بهم گفت بیا بنویس، نمیدونم حتی چطوری این مثالا یادم اومد!

    استاد فایلای رایگانتون واقعا ارزشش بالاتر از این حرفاست که انقد ساده ازش بگذرم، گاهی دلم میخواد هنزفری رو به گوشم بدوزم… خسته نمیشم از گوش دادن به حرفا، خسته نمیشم، حرفاتون آشناست، همیشه بوده….

    ما خالق شرایط خودمون هستیم…

    و اینطوری شد که منی که فکر میکردم یروز مثل بقیه ادمای دنیا کنکور یچیزی قبول میشم و میرم درسمو تموم‌میکنم، یه گوشه دنیا یه کاری پیدا میکنم و سختی میکشم… تبدیل شدم به ادمی که مطمئنم تو آینده ای نه چندان دور به زنی بزرگ تبدیل میشه! چون دیگه میدونم جاده کجاست، فقط باید این وزنه های سنگینی که بهم وصله رو از خودم جدا کنم، میفهمم، خیلی حسش میکنم، سنگینم،‌نمیتونم راه برم، مثل یه آدم فربه و خیلی چاق که یکم راه میره نفس نفس میزنه و عرق میکنه. خیلی از اون سنگینیا و چربیای ذهنم رو دور ریختم تا امروز. یکم بهتر دارم تو جاده قدم میزنم. ولی خیلی مونده که اون ادم فربه به ادمی لاغر تبدیل بشه، به کسی که بتونه بدوه. باورا باید یکی یکی کنده بشن.

    همین یکی دو دونه سنگینی که جدا شده ازم احساس سبکی میکنم، چه برسه به ته راه، فکر کنم پرواز کنم!!! راحت ترم، تو دلم نگرانی نیست. محکم حرف میزنم…

    خداروسپاسگزارم که تو این راه همراهتونم استاد خوبم و بچه های سایت که عاشقانه تک تکشون رو دوست دارم

    ازتون ممنونم استاد، نمیدونم چطوری تشکر کنم ازتون، به اشکی که الان بخاطر آرامشم داره از چشمام میاد قسم، یه روز میام دستانون رو میبوسم و انقد محکم بغلتون میکنم که دلم آروم بگیره، خیلی ازتون ممنونم.‌این همه نتایجی که تو زندگیمه، این همه ارامشی که دارم رو مدیون خدا و قوانین ثابتش هستم و استاد مهربونم شما که دستی از دستای خدا جونی شدید و پیغام خدا رو واسمون میارید.

    خوشحالم‌ که تو محصول ۱۲ قدم همراه بچه ها و شما هستم

    دستاتون رو میبوسم

    دوستار شما

    “شکیبا”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای: