پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1 - صفحه 82
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-2-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-25 09:26:272024-02-14 06:20:18پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و عرض ادب و احترام به استاد عباس منش عزیز و همسر گرامی ایشان و همه اعضا و دوستان عزیزم.
چند مثال از الگوهای تکراری من:
1.در محل کار اغلب با نگهبان به مشکل میخورم مثلا سر جای پارک و اینکه گیر میدهد که فلانجا پارک نکن.
2.وارد محیط کارگاه که میشوم بلند سلام میکنم ولی چند نفری جواب نمیدهند و یا سر تکان میدهند که حرص مرا در میاورند.
3. با آدمهای مغرور و یا افراد پرخاشگر به مشکل شدید میخورم و به دعوا میافتم.
4. با افرادی که برایم قیافه میگیرند و با من ارتباط کلامی نمیگیرند به مشکل میخورم و متقابل به مثل میکنم.
5.از جمع شوخیهای شهرستانی و چرت و پرت فراریم ولی به ضرر من تمام میشود چون بعضی ها از من بدشان میاید.
6.بسیار کم حرف هستم و از صحبت در جمع دوری میکنم چون میترسم ضایع شوم یا مسخره کنند یا اعتماد به نفس ندارم.البته جدیدا بهتر شدم.
7.همیشه در محیط کار متوسط هستم و رشد نمیکنم.
8.اعتماد به نفس پایه حقوق درخواستی بالا را ندارم.
9.نمیتوانم به طور جدی بحث یک رقم حقوقی بالاتر در حین کار را مطرح کنم با جدیت بگویم مثلا 3 تومن بیشتر میخواهم.
10.از به چالش کشیدن خود در کار فرار میکنم و راحتی را ترجیح میدهم هم به خاطر تنبلی و هم ترس از نشدن و نتوانستن.
11.در تمام مراحل زندگی اکثرا متوسط بودم و هیچوقت عالی نبودم و ناراحتم.
بسیار سپاسگذار میشم دوستان راهکار بدن و نظر بدن.
سلام خدمت همه
میخام برم رو اصل الگوی تکرار شونده من هر میدونه برام بنوسیه راهی حلش چی است
من نزدیک یکسال است کارم خیاطی و کارای قبلیم اغا اول ماه میگم باشه این ماه دست به حقوقم نمیزنم ولی هر ماه بهانه های درست میشه کاملا منطقی بجا ک پولم مصرف بشه من پس اندازه ندارم و اخر ماه بی پول استم خودم میمونم ک چی چجوری مصرف شد وناراخت میشم به خودم قول میدم هی قول مسدم باز هم نمیشه این الگوی تکرار شونده من اس به نظر شما دوستا این از کدوم باور میاد به من بگین
دوستتون دارم با عشق سمیر
با سلام.
با توجه به تجربیات بنده و آگاهیهای دریافت شده از استاد به هرچه بیشتر توجه کنیم از همان جنس افکار را به گونه اشیا رفتارها و تجربیات بیشتر و بیشتر جذب مینماییم.پیشنهاد میکنم تا روی مزیتهای پس انداز کردن توجه داشته باشید و روی کاغذ اهدافتان را از پس انداز ذکر نمایید مثلا بنویسید که با پس انداز فلان مبلغ تا فلان تاریخ میتوانید چه چیز مهم زندگیتان را بخرید و از داشتنش لذت ببرید. و این را هم بنویسید که اگر به این وضعیت ادامه دهید چه فرصتهایی از دست میروند و همچیز به صورت تکراری پیش میرود.
به نام خداوند جان
درود بر استاد عباسمنش عزیز و همه هم فرکانسی های خوبم در سایت عباسمنش
خداروشکر من دوره کشف قوانین را خریداری کردم اما متمرکز در حال کار روی دوره ای دیگر هستم و در فرصتی این دوره را شروع میکنم
من یکسری الگوهای تکرار شونده در زندگی دارم که هر مدتی برایم تکرار میشه و علت ان را نمیدونستم که باورهای پنهان دارم و خداروشکر که خداوند مرا هدایت کرد که جواب سوالامو بگیرم
من تاجایی که فکر میکنم سه الگوی تکرار شونده در زندگیم دارم
1- سر هر کاری میروم تایم کاری بالا داره و پول دراوردن سخته2- هرچی پول در بیارم زود خرج میکنم 3- جایی پول بزارم ارزشش پایین میاد
و استاد درست میگه چون در دوستام دیدم و اینجوری کار کردم برام باور شده که باید تغییرش بدم
در مورد سوال استاد عزیز که چه شرایط و اتفاقاتی قوی ترین احساسات را در شما بر می انگیزد ؟
a) اگر کسی مرا مسخره کند بسیار ناراحت میشوم و عصبی میشوم و درگیری ایجاد میکنم
b) کسی به من فحش بدهد یا بی احترامی شدید کند من از کوره در میرم و جوابش را میدهم
c) وقتی فردی موقع صحبت با من با صدای بلند صحبت کند که همه موضوع را بشنون یا سرو صدا و داد و بیداد کند
d) موقعی که شخصی بخواهد زور بگوید یا بیگاری بکشد بسیار ناراحت میشوم .
سلام.
بسیار جالب است که مواردی را که شما ذکر کردید در من هم وجود دارد و من تیز به آنها واکنش تند نشان میدهم.مثلا در مورد تمسخر دیگران و شوخیهای بیجا و لو کلاس بسیار ناراحت میشوم.ولی احساس میکنم در وهله اول تمرکز و توجه را باید روی احترام و تحسین و تشویق دیگران بگذاریم.میتوانیم تجسم نمایین که آن فرد مسخره کننده دارد در جمع از ما تعریف میکند و بقیه نیز در حال تشویق قابلیتهای ما هستند.اگرد فرد یک شخص خاص هست روی کاغذ نکات مثبت ایشان را بنویسیم و کمی هم روی عزت نفس و احساس لیاقتمان کار نماییمو به خود بگوییم که چه انسان منحصر به فرد و توانایی هستیم.
درود حامی عزیز
دقیقا دوست خوبم دیدن نکات مثبت انسان ها و شکرگذاری بابت وجود انها را در زندگیم باید پیاده کنم.
گاهی این مسائل بطور ناگهانی و لحظه ای رخ میدهد و
البته اشکال را از خودم میدانم.
راه حل همان توانایی کنترل ذهن و کنترل احساسات است که من باید روی خودم بیشتر کار کنم
مورد دوم:
در مسائل مالی هم اشکال در باورهای من است و باید روی خودم متمرکز کار کنم که این مسائل رفع شوند تا رشد و پیشرفت حاصل شود
البته سپاسگذار خداوندم به خاطر همین دو تضاد بالا که مرا به خودم میشناساند و نوعی خودشناسی است که نشان میدهد باید چه چیزی را اصلاح کنم.
سپاس گذارم از مهرت و نظر ارزشمندت که راهنمایم شد و نکته مهمی گوشزد کردی
باسلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و بقیه دوستان.
استاد اول این رو بگم که ابتدا که شما را دیدم که لاغر تر شدید( البته خوش اندام) به خودم گفتم که من اون استاد قبلی که تپل تر بود رو بیشتر دوست داشتم حتی مدل صحبت کردنتان هم تغییر کرده بود که باز هم من میگفتم قبلی را دوست دارم ولی با گذشت زمان متوجه تغییرات مثبت و اساسی در شما شدم که بسیار تحسین بر انگیز هست.
در ارتباط با خودم بگویم:
1.وقتی مورد انتقاد و تمسخر مخصوصا در جمع قرار میگیرم به شدت به هم میریزم.و شاید تا حد قاطی کردن بعضی اوقات پیش برم.
2.از بچگی یادم میآید که بسیار از اینکه کسی به من زور بگوید بدم میامد .
3.از اینکه کسی با داد و بیداد حرفی را به من بزند متنفرم و کلا از صدای بلند توهین آمیز متنفرم و باطرف برخورد شدید میکنم.
4.اکر کسی تیکه غیر مستقیم بیاندازد سریعا به خودم میگیرم و به هم میریزم.
5.از ضایع شدن در جمع به هر نحوی بسیار بدم میاید و به هم میریزم.
6. از اینکه درخواستی نمایم و طرف با لحن بد و یا چهره بد درخواستم را رد کند و یا با کنایه بپذیرد فراری هستم.
بقیه را بعدا مینویسم بسیار متشکرم.
سلام استاد مهربونم
اول این که بازم خدایاشکر میکنم که فرصتی بهم داده شد که بتونم این فایل رو ببینم
و چقد قشنگ امروز از خدا هدایت خواستم و هدایت شدم به این فایل
و متوجه قشنگ مشکل اساسی تکرار شدن یه سری از اتفاقات زندگیم دقیقا همینه …
استاد اونجایی که گفتین …
یه سری باور هایی که ما داریم بر اساس اون در زندگی مون به صورت مداوم یه سری اتفاقا میوفته …
وای این جمله اصلا منو زیر و رو کرد …
داشتم به این فکر میکردم دقیقا همینه
من الان که برای مربی بودن
هر باشگاهی میرم هر جایی میرم
الان این سومین باره که بهم گفتن بیا برای کمک مربی …
فقط «کمک مربی» داشتم فکر میکردم واقعا چه باوری میتونه باشه
که یهو فکر کردم و فهمیدم
همیشه این باور و دارم
که من هنوز توی این کار اطلاعات کافی ندارم
یا میگم هنوز نمیتونم
اینا همش تو ذهنمه
و شده باور هام … اینو که دارم میگم استاد قشنگ ته تهای ذهنمه ها
به سختی تونستم پیداش کنم
یا وقتایی که تو رابطم یه دعوا یا حتی بحث کوچیک پیش میاد
باورش رو پیدا کردم که
بابا همیشه که نمیشه همه چیز گل و بلبل باشه…
باید هم ی وقتایی ی بحثی چیزی باشه…
و کم کم دارم رو این موضوع کار میکنم که حس میکنم به بحث احساس لیاقتم هم مربوط
….
سوال که پرسیدین…
یکی از شرایط اینه که هر وقت پارتنرم میگه میخام برم فوتبال ببینم … یا فوتبال دارم از ساعت 3 عصر تا 10 شب یا بیشتر نیستم
یا یه وقتایی انقد این موضوع طولانی تر میشه که یه وقتایی تایم طولانی رو نیست ..و من ناراحت میشم یه سری وقتا که چرا نیست و … البته تا حدودی پیدا کردم این موضوع از کجا سر چشمه میگیره من با خودم هنوز رفیق نیستم از بودن با خودم لذت نمیبرم و هر بار این موضوع پیش میاد من همش غصه میخورم …
یا وقتایی که تو یک جمعی از یکی از دوستانم که حالا بر فرض مثال کمی دانسته هاش ار من بیشتره هی سوال میپرسن هی ازش تعریف میکنن هی میگن تو عالی هستی و … من یه چیزی هی ته ذهنم میگه چرا پس به تو نگفتن؟ چرا پس تو اینجوری نشدی ؟
ولی الان کمی این موضوع رو کمتر کردم ولی هنوز جایی برای بهتر شدن داره…
وقتایی که میبینم شخصی یا دختر یا پسر تو سن من (20) به اون ثبات مالی رسیدن به استقلال مالی رسیدن
من همش به این موضوع توجه میکنم که خدایا کاش بشه منم برسم منم بتونم یه روزی بشه تموم جبران ها و هزینه های کلاس و دانشگاهم زو صد برابرش به پدرم بدم و ازش تشکر کنم و حس استزس بهم دست میده …
آخ استاد آخ اونجایی که گفتین رفیقا یا دوستاتون خودشون برنامه میریزن و شما رو دعوت نمیکنن یا خبری نمیدن یا …. من انقد بهم میریزم و میگم مثلا من انقد در کنار دوستام ی ادم سادم ی ادم بی حاشیم بزنامه هامو میگم ولی اونا… نمیگن و ب شدت ناراحت میشم
یا وقتایی که یه حرکتی توی ورزش میزنم… و با شور و اشتیاق برای دوستم ..خانوادم یا حتی پارتنرم میفرستم که ببینن و خوششون بیاد وقتی ی فاز مخالفت دارن یا ساز مخالف میزنن من ب شدت عصبی میشم و میگم من اینو درست میرم تو نباید چیزی بگی در این باره …
یکی دیگه از مساعلی که منو ب هم میریزه هر بار که خرجی میکنم یا هر بار که پول زیادی رو برای چیزی خرج میکنم… ب این فک میکنم من که کار خاصی نمیکنم باز قراره از کجا بیاد …حالا چیکار کنم چجوری باز اینو برگردونم..باز باید از کی بگیرم…
از اینا همه بگذرم یکی از رفتاری که الگو تکرار شونده برای من هست و یک الگو خیلی قشنگه
««من الانا جوری شده هر جایی میرم همه بهم عشق میدن
همه باهام حال میکنن و یا حتی میگن کاش یع ادم مثل تو توی زندگی مون بود چون خیلی اکتیو و فعالی »»
««یا روابطی که دارم چه با جنس مخالف چه با هم جنس خودم
خیلی از بودن با من لذت میبرن و همیشه منو با اسم قشنگ
مثل بانو ️
مثل اسما جانم
مثل زیبا صدا میزنن »»
استاد قشنگم چقد سفید بهتون میاد
به نام خدا
سلام به استاد و خانم شایسته و همه دوستان
فایل الگوهای تکرار شونده قسمت 1 نشانه امروز من بود و یه مشکلی که مدت هاست ذهنمو درگیر کرده و این مشکل تبدیل شده به پاشنه آشیل همش به خدا میگفتم که این مشکلو چجوری حلش کنم چیکار کنم که درست بشه و بعداز مدت ها خدا این فایل رو نشانه راهم کرد برای حل مشکلم
مشکل من تصمیم گیری هست
من روز اول که دارم تصمیم میگیرم خیلی حالم خوبه ذوق دارم شوق دارم و براش کامل برنانه ریزی میکنم وقتی که از فرداش میخوام تصمیماتمو عملی کنم نمیتونم همش پشت گوش میندازم میگم مثلا فلان کارو کنم بعدش میام این کارو انجام میدم یا وقت هست هنوز تا شب خیلی وقت هست و بهانه های مختلف که فقط تصمیماتمو اجرا نکنم
چندباری هم بعداز تصمیم گیری سعی کردم برخلاف بهانه ذهنم کارامو پیش ببرم ولی اینم هم جوابگو نبود و بعد از دوروز نمیتونستم پای کار بشینم
انگار که توی ذهن من یه برنامه ریزی شکل گرفته که باری به هرجهت باشه از هرکاری که وظیفشه سرپیچی کنه و نمیزاره از دایره امنم بیام بیرون و این الگو توی هر تصمیمی داره تکرار میشه تقریبا توی نودونه درصد تصمیماتم از کوچکترین تصمیم تا بزرگترینش مثلا میگم ساعت پنج عصر میرم فلان بازار برای خودم خرید کنم و زمانی که ساعت پنج میشه هر بهونه ای میارم که نرم و این خیلی منو اذیت میکنه
سلام خدمت همه عزیزان
من وقتی به هم میریزم که اصلا تداخل باشه همه چیم میخوام بخوابم خوایم نبره کلا به هم میریزم کلافه میشم نمیدونم چیکار کنم یا وقتی جایی کسی به کسی زور میگه من به هم میریزم جایی که بحثی هست و من اونجام و متوجه نمیشم و به هم میریزم البته تو بحث ها سعی میکنم اگه خیلی به من ربطی نداشته باشه کنترل کنم خودم و با یه چیز دیگه ب جای حواسم رو پرت کنم وقتی یه چیزی رو گم میکنم که زیاد نیست ولی تقریبا ماهی یه بار یا شاید چند ماه یه بار هست حسابی به هم میریزم،وقتی قراره کاری رو انجام بدم که حوصله شو ندارم به هم میریزم
کسی به کسی زور بگه به هم میریزم و نمیتونم کنترل کنم اگه کسی تو کارم دخالت کنه احساساتی میشم و کنترلش سخت میشه برام،وقتی میخوام یه کار جدیدی انجام بدم و هی این پا و اون پا میکنم احساساتی میشم و کنترل خودمو از دست میدم ولی تو خودم میریزم،مثلا سیگار کشیدن رو میخوام ترک کنم کم کم آروم آروم جلو میرم یهو میبینم کی چی بشه بیخیال دوباره زیاد میشه و به هم میریزم و اکثر اینها تو خودم میریزم،وقتی چیزی میدونم درسته و نتونم بیانش کنم به هم میریزم و احساساتی میشم و این از عدم اعتماد به نفسم و عدم لیاقت میاد وقتی خودم رو دست کم میگیرم تو کاری و نمیتونم حرف خودم رو بزنم به هم میریزم و احساساتی میشم و من خیلی خیلی رو خودم دارم کار میکنم چون یه شبه نمیشه ولی تو خیلی زمینه ها مخصوصا فرار از شرایطی که دوست ندارم خیلی بهتر شدم. مرسی از همه
سلام چقدر دوست دارم هی یه موضوعی در رابطه با بحث پیدا میکنم بیام و کامنت بذارم
من وقتی احساس لیاقت نکنم بهم استرس وارد میشه و به هم میریزم یعنی میخوام یه کار دیگه بجز اون کاری که انجام میدم انجام بدم و هی دوست دارم یه کار مفیدی انجام بدم با یه نفر جدیدی حرف بزنم و صحبت کنم ولی باز به همون حرف استاد که میگن دوست داریم آدمایی به خودمون جذب کنیم که احساس ترحم بهشون دست داده..نمیدونم ولی خیلی رو خودم کار میکنم که خودم باشم به قول استاد شرایط مناسب جای مناسب و افراد مناسب این خیلی خوبه
سپاس از همتون
سلام خدمت شما عزیزان و استاد
دقیقا منم از همین جنسم از همین آدمهایی که دوست داره به دیگران کمک کنه و آدمایی جذب میکنم که نیاز به ترحم دارن یا ندارن من جوری رفتار میکنم که نیاز داشته باشن البته که مشکل از منه و این یه باگ درمنه و باید روش خیلی کار کنم یا واقعا من بعضی وقتا چیزی رو جا میذارم یعنی کنترل ذهن ندارم که این باعث میشه فراموش کنم و یادم بره که چه کارایی قراره انجام بدم و چه وسایلی باهام بوده
خیلی زود استرس بهم وارد میشه که نمیدونم چیکار کنم و تنها کاری که ازم بر میاد اونجا رو ترک میکنم نمیدونم ولی همه اینا باید قبل از اتفاق افتادن واسش یه کاری انجام بدم که هی تکرار نشه،من با بعضی همکاران یا 90 درصدشون راحت نیستم و تو جمع استرس میگیرم یا تو محل کارم و مشکل از کنه و نمیدونم چطوری باید حلش کنم
سلام استاد قشنگم
اول این که
خیلی سپاسگذار خدای قشنگم هستم که به من فرصت داد بتونم اولین رد پامو بعد2 سال شناخت شما بنویسم…
دوم این که خیلی خوشحالم که تونستم یه راه ارتباطی باهاتون داشته باشم …
و این که میفهمم یه روزی حتی به صورت تصادفی میاین و کامنت هارو میخونین و جوابمو میدین حالمو خوب میکنه
اول این که خیلی ازت ممنونم خیلی
هیچ وقت حتی فکرش و نمیکردم که بتونم تا اینجا ادامه بدم
هیچ وقت فکرش و نمیکردم که تا اینجا برسم که بتونم برای شما کامنت بزارم
هیچ وقت فکرش و نمیکردم که اصلا به مسیر هدایت شم
که بخوام از طریق این قوانین زندگیم رو عوض کنم
حالمو عوض کنم
استاد قشنگ و مهربونم الان یه جوری حالم خوبه
ی جوری دارم خوشبختی و حسش میکنم که اصلا میگم خدایا دمت گرم
اول دمت گرم بابت این ک استاد رو سر راه من قرار دادی
خدایاشکرت که استاد تو این مسیرع…
و انقد آگاهی های قشنگ و مفید ب ما میده
من سال 1400 شروع کردم به تغییر زندگی خودم با این قوانین…
و چقد شما تو این مسیر کمکم کردین …
من الان 20 سالمه و اتفاق هایی داره برام میوفته که میگم چقد خوب ک تو این سن من هدایت شدم
من تونستم اینجا باشم
من مثل خیلی های دیگ نیستم
من انتخاب شدع از سمت خداوندم
استاد شما منی که 18 سالم بود رو یه جوری از اون بلبلشووو کشیدین بیرون.. ک وقتی برمیگردم ب عقب و گذشته رو نگاه میکنم میگم چجوری زندگی میکردم
الان لحظه به لحظه زندگیم پر شده از عشق
لذت
خوشبختی
پول
فراوانی
برکت
خدا
خدا
خدا
و بازم خدا..
خدایی ک منو با شما آشنا کرد
و شمایی ک منو با خودم آشنا کردین
و منی که با یع بعد از اسمایی رو به رو شدم که هیچ وقت ندیده بودم این جنبه ازش رو …
من از لحاظ روابط تو بهترین مدار هستم
از نظر ثروت توی بهترین مدارم
از نظر سلامتی و….
و چقد سپاسگذار شما هستم
خواستم اولین رد پامو بزارم
و از امروز دیگه فعالیتم رو توی سایت شما استارت بزنم
من حدود556 روز عضویت دارم
ولی هیچ وقت انگار هدایت نشدم که کامنت بزارم
یا انقد کمال گرا بودم که میگفتم باید چی الان بزارم…
چی بگم
چجوری بگم
ولی از همین دیشب همه چی رو گذاشتم کنار
گفتم از تموم حس هایی ک داری
و از تحولاتت و ….
و الان چقد ازتون تشکر میکنم
منی که همیشه حس میکردم دنیا فقط همینه …
اصن چیزی به نام حال خوب اصلا وجود نداره
چیزی به نام شخص خوب و مفید و آگاه
ثروتی وجود نداره
الان یه جوری از تک تک اینا دارم لذت میبرم که…
ولی هنوز جایی برای بهتر شدن دارم
هنوز جا دارم ک بهتر و بهتر تر شم ️
عاشقتم استاد قشنگم
امیدوارم همین روزا از پیشرفت بزرگم و هدفی که خیلی وقت دارم روش کار میکنم بیام براتون بگم
و همش
اول به خاطر خدا و بعدش به خاطر شماست و خودمازتون تشکر میکنم
و امیدوارم هر جا که هستین
شاد
خوشبختت
ثروتمند و
سعادتمند دنیا و اخرت باشین
فعلا خدانگهدار
1402/10/29