پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2 - صفحه 1

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رها آزادی گفته:
    مدت عضویت: 2209 روز

    سلام سید عزیزم

    من الگوی تکرار شونده کنترل گر دارم

    چون من تو یه خانواده فوق مذهبی بهتره بگم بیمار به دنیا اومدم

    و همیشه ار 6 سالگی به بعد تحت کنترل بودم چادر سیاه باید سرم بود همیشه تو خونه بودم و….این شد یه الگو

    بعد ازدواجمم همینطوره الان همسرم در همه ی امور زندگیم باید تصمیم بگیره و نظر نظر اونه …حرف آخرو اون میزنه و من بااینکه هیچ اعتقادی به حجاب و پوشش خاصی ندارم نه تنها خودم بلکه دخترامم اسیر باورای من شدن البته بچه های من مسیر رشد خودشونو دارن …

    باور تکرار شونده بعدیم

    حسرته

    همیشه هر 2 یا 3 ماه یکبار یه نفر از اطرافیان به چنان موفقیتی میرسه که من با همه وجودم حسرت میخورم

    این حالت حسرت خوردنو 8 ساله که دارم

    و هر بار که این اتفاق میوفته غم شدیدی بهم چیره میشه …آخرین بار 1 سال فقط گریه کردم 1 سال که مسگم یعنی واقعا 1 سال از صبح تا شب اشک ریختم

    و چیزی که الان میخوام اینکه پاشم و حرکت کنم و جلوگیری کنم از واکنش های احساسی به موضوعاتی که نقطه ضعف من شدن …انقدر این حالت غم و حسرت و بازنده بودن برام شده یه عادت که به سختی میتونم بخندم …

    جملاتی که خود به خود تو ذهنم میاد اینه

    من کلا سیاه بخت شدم

    شوهر من یه بی غیرته

    همه پشت شوهر منن هیچکس منو نمیبینه

    زنده بودن و نبودنم هیچی اهمیتی نداره

    بعد از هر اتفاق ناخوشایندی باوارام سیمانی تر میشن

    بعد از هر حسرتی که از ته دل میخورم بعدداز هر بار که شوهرم فریاد میزنه میگه چادر سر خودتو بچه ها کن انگار واقعا جیگرم میسوزه و فقط اشک میریزم و میرم تو تنهایی و انزوای خودم البته که غم و ناراحتی من برای هیچکس زره ای مهم نیست ….

    و تازه لذت هم میبرن اگه درد و غم منو بفهمن

    من خیلی سختمه بلند شدم انگار پذیرش اینکه سیاه بختم برام راحت تره انگار ازراین درده دارم لذت میبرم

    ولی وقتی آدمهایی رو میبینم که دارن کیف میکنن و لذت میبرن

    میگم پس من چی

    منم میخوام

    چرا برای بدست آوردن هر چیزی باید جون بکنم در صورتی که برای دیگران از قبل همه چیز آماده شده و فرش قرمز پهنه و شرایط همونجوریه که اونا میخوام بددددددددددددددددووووون هیچ تلاشی

    من سگ دو میزنم واسه هر چیزی واقعا سگ دو

    با وجود تلاش زیادم

    هیشکی روم حساب باز نمیکنه همیشه تحقیر میشم

    چون خودم خودمو باور ندارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      مریم رهبری گفته:
      مدت عضویت: 879 روز

      سلام به استاد عزیز وخانوم شایسته دوست داشتنی وخانواده عزیزم دوست عزیز امیدوارم همیشه سلامت وموفق باشین متنتون رو خوندم خیلی شبیه به گذشته من وشاید تو یه چیزای مثل الان من یه چیزی که باعث شد بیام وپیام بزارم این بود که من پروفایلتون رو دیدم وخیلی هم خوشحال شدم وباور پذیر تر شد برام که منم میتونم از محصولات استاد تهیه کنم وبه پیشرفت خودم وجهانم کمکم کنم وزندگی دلخواه خودم رو بسازم که تا الانم به لطف خدا خیلی موفق بودم توش تعجبم اینه شما خیلی از محصولات استاد روتهیه کردین وبا این وضع باز هم گلایه میکنین یاد حرف استاد میفتم که مدت عضویت توی سایت مهم نیست مثل اینکه باشگاه ثبت نام کنی اما نری برای تمرین حس میکنم شما از محصولات استاد اونجور که باید استفاده وعمل نکردید چون خیلی از دوستارو میبینم پروفایلاشون رو چک میکنم میرم توی بهر حرفای که میزنن ودر حد فهم خودم میدونم که دارن از قانون استفاده میکنن من تا الان از فایلهای رایگان استاد استفاده کردم شکر خدا خیلی تاثیر گذاشته تو زندگیم شما فکر میکنم اونجوری که باید تعهد نداشتین دوست عزیز این رو به عنوان یه دوست واز روی دوستی میگم بیشتر از اینها به فایلها گوش وعمل وتعهد داشته باشین مطمنم که نتیجه های بزرگی توی زندگی تون میبینین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا کریمی گفته:
      مدت عضویت: 1013 روز

      سلام عزیزم اول بهت تبریک میگم و صمیمانه تحسینت میکنم که اینهمه از فایل هارو خریدی مخصوصا اونی که آرزوی منه . دوره سلامتی . واقعا دمت گرم .

      بعد حرفاتون منو یاد یکی از فایل های استاد انداخت که در مورد سگ سیاه افسردگی.

      من احساس میکنم شما افسرده هستی عزیزم چون خیلی طولانی مدت افکار و احساسات مخرب داشتی

      ولی بدون چون خدا جهان رو بر پایه خیر بنا کرده . اگه تو روی احساس خوبت کار کنی در عرض نصف سال نتیجه خیلی خوبی میبینی .

      یک سال گریه کردی . شش ماه هم بخند .

      حتما دلیلی برای خنده پیدا نمیکنی ولی بدون جوینده یابنده است.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        کامران گفته:
        مدت عضویت: 1296 روز

        با نام خداوند مهربان

        سلام به هم سفر عزیزم خانوم زهرا کریمی

        چقدر زیبا گفید این جملتون رو که یکسال گریه کردی شیش ماه بخند

        اره درسته چرا من بهش توجه نکردم

        خدایا شکرت بابت این کلمه فوق العاده

        وقتی ی زره به جهان نگاه کنیم دنیا دنیای فانی هست

        بخندی باز برمیگردیم به اصل خودمون

        گریه و غم باشیم میرسیم به اصل خودمون

        فقیر یا ثروتمند مریض یا سالم

        در نهایت میرسیم به اصل خودمون

        خوب فقط من باید انتخاب کنم کدوم و خیلی جالبه هنوز انتخاب نکردم

        این جملت که شش ماه بخند منو بد جور لرزوند که این سوال برام پیش امد که من میخوام چطور زندگی کنم

        غمگین یا شاد

        ثروتمند یا فقیر

        نمیدونم که درسته یا غلط ی ترسی در وجود من قرار داره که در قران امده زمانی که میمیریم بهمون میگن که چطور زندگی کردی در اون دنیا و من همیشه این ترس رو دارم که نکنه از نعمت های خداوند اینجا استفاده نکرده باشم و اون دنیا رو سیاه باشم

        و این جمله شما واقعا منو به فکر فرو برد و کاری کرد که من تصمیم بگیرم که چطور باید زندگی کنم

        و اینکه من هنوز جستجوی زیبایی نکردم انتظار اینو دارم جهان برام زیبا باشه

        جستجوی ثروت نکردم انتظار دارم که جهان اینطور باشه

        جستجوی عشق نکردم و انتظار عشق دارم

        خوب اینکه من نشستم اصلا کار درستی نیست

        زهرا خانوم واقعا از خداوند تشکر میکنم و سپاسگزارم که جمله ای که قرار بود بهم بگه رو از کامنت و زبان شما بهم گفت و و واقعا عاشقتونم سپاسگزارتم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سمن خانوم گفته:
      مدت عضویت: 544 روز

      دوست عزیز، من که اصلا خونوادم مذهبی نبودند و اصلا صحبتی نبود غیرت و محدودیتی نبود برام و آزاد بودم وقتی شرو کردم به اصلاح باورهام یچیزایی بالا اومد که حتی نمیتونستم باور کنم، بخصوص باورهای محدود کننده برای زن، کلا میخوام بگم خانوادتو بهانه نکن ریشه های فرهنگی عمیقی وجود داره که حتی توی کشورهای موفقم زن ها محدودیت دارند، پس پاشو دستتو بزن به زانوهات و حرمت نفس و باورهاتو مجدد بساز، ناامید نشو اصلا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1856 روز

    سلاااام، عاشقتونم

    به خدا که خیلی کارت درسته، مرد بزرگ!

    به خدا که از بودن توی این سایت، خسته نمی‌شوم.

    به خدا قسم که حال خوش در این سایت و این فضا، موج میزند و قطع شدن تو کارش نیست.

    به خدا که هر کلمه ای که اینجا کامنت نوشتم، چند برابرش خوشی و حال خوب و لذت وارد زندگیم شد!

    باورم نمیشه، من دیشب تا 2/5 تو عقل کل می‌چرخیدم و امروز صبح راس ساعت 7/5 اینجا، دنبال فایل جدید بودم و…پیداش کردم! اونم منی که اینقدر به خواب شب و کیفیتش اهمیت میدم…خواب و خوراکم رو مختل کردی، استاد!

    این فایل هم درر و گوهره! کلمه به کلمه ش به جونم چسبید و چشام رو باز باز کرد! خدایا شکرت، به خاطر این روز خوب!

    دیشب یهو مچ خودم رو گرفتم که دارم یه این فکر میکنم که: میگم، چرا همه تو خونه ی من، راه میرن و به هم میگن: عاشقتم! دوستت دارم! دم به دقیقه و تو هر شرایطی و به هرچی که فکر میکنم، یهو افکارم با این جمله ی خانومم پاره میشه: علی، عاشقتم! دوستت دارم! بعد، تحت هر شرایطی، باید لبخند بزنم و جواب بدهم. هیچ بهانه ای پذیرفته نیست!

    خب، اینو از تو دارم سید حسین عباسمنش! رفتار تو و خانم شایسته در زندگی در بهشت با همدیگه، اینقدر زیبا و دلنشین بوده که باعث شده ما اینطور با هم صحبت کنیم…من و خانمم و فرزندانم! ما از ته دل به هم عشق میورزیم و خودمون رو در این مورد سانسور نمی‌کنیم!

    طنز و مسخره بازی هم تو خونه ی ما فت و فراوونه! اینجا خیلی خوش میگذره! البته بیشتر وقتها، نه همیشه همیشه.

    به شدت برای هم فداکاری میکنیم. دخترم، پسرم و من و خانمم، از چیزهایی که دوست داریم، به خاطر هم صرفنظر میکنیم….بعضی وقتها به خاطر عزت نفس خانم بچه هام نگران میشم! ماها هیچ چی رو برای خودمون تنها نمی‌خوایم! توقع همه مان از زندگی،بسیار بسیار کم است!

    ماها به شدت مهربانیم. بچه هام وقتی برای بازی به کوچه میروند، گاهی به همین دلیل سرخورده میشوند، چون بچه های محله بعضی وقتها مسخره شان میکنند! خودم هم یادم هست که توی محل کار سابقم، گاهی مسخره میشدم، چون زیاد به همکارهام عشق میورزیدم!

    ماها همگی شم هنری خوبی داریم. من شعر و داستان برای کودکان می‌نویسم ، خانمم یک تصویر ساز و ادمین تولید محتواست،دخترم گاهی شعر و داستانهای فوق العاده میسازد و پسرم یک نقاش و سازنده بینظیر کاردستی های کاغذی و اوریگامی هست. فضای داخل خانه ما پر از کاغذ و کاغذ و کاغذ هست! خیلی شلوغ و در هم ریخته! گاهی از اینهمه شلوغی و بی نظمی وحشت میکنم! معمولا به این خاطر، حالم خوب نیست و مرتب پالس منفی میدهم و سر خانواده م غر غر میکنم!

    ماها نظم و ترتیبمان در حد صفر است! من سعی کردم توی یکسال گذشته بیشتر ظرف بشویم، بیشتر جارو کنم و بیشتر ارگنایز کنم، ولی بچه هام کامل از شلختگی در نیامدند!

    ماها وابسته ایم! به هم وابسته ایم و دنبال تنبلی و بی نظمی هستیم‌ اینجا هر کسی منتظره تا یکی دیگه کاغذا و از رو زمین برداره.معمولا هم من این کار رو میکنم…با حال ناخوش.

    ماها مسئولیت پذیر نیستیم. کارها را خیلی کش میدهیم تا جایی که کنترلمان را بر نتیجه گیری از آن کار از دست می‌دهیم. حوصله مان سر می‌رود و آخرش را بی خیال میشویم. جمع بندی و نتیجه گیری از هر کاری را خیلی بد انجام میدهیم …یا انجام نمی‌دهیم!

    مسئولیت هر کاری را به عهده همدیگر میندازیم. من و خانمم هنوز از پدر و مادرشان متوقع هستیم که بعضی کارها را برایمان انجام دهند! هنوز خیلی بچه ننه و متوقع هستیم.بچه هایمان هم مثل خودمان شده اند!

    ماها وقت را خیلی هدر میدهیم. چیزی که خیلی دیده میشود در خانه ما، کم آوردن وقت و پول است! معمولا به غیر از اول برج، پول نداریم و همیشه دنبال وام گرفتن و قرض گرفتن هستیم .

    خب، اینها را ننوشتم تا مسئولیتش را بر گردن شما بیندازم! نوشتم تا فقط شما بخوانید و خودم بهش نگاه کنم و متنبه شوم. ذهن من فقیر و شلخته است و باید درستش کنم!

    من پدر این خانواده هستم و فرکانسهای من است که توی این خانه غالب شده! رفتار من و خانمم با هم است که کپی میشود، خوب یا بد…دارم حس میکنم.

    معمولا کارهایی که برای دیگران انجام میدهم، زیاد به چشم نمی آید.سرکار قبلیم هم همینطور بود…در برابر صاحبخانه هایم هم، همینطور بوده.محبتهایم ، وظیفه محسوب شده! زیاد مهم نیستم! توی فامیل هم همینطور است…میان رفقایم هم، زیاد مهم نیستم! حداقل اینطور به نظر می‌رسد.

    رفقای من، به شدت مهربانند. همگی هنرمند و از هنرشان ارتزاق می‌کنند.زیاد بی پول نیستند ولی بعضاً مثل خودم در کنترل زمان مشکل دار هستند…تازه من توی آنها شاهکار و عالی هستم!! همینکه توی کار سابقم به بازنشستگی رسیدم، نشان میدهد که آدم منظم تری بودم!

    اطرافم پر است از آدمهایی که فس و فس میکنند و وظیفه شأن را به خوبی انجام نمیدهند، ولی بینهایت مهربان و انسانند.در مجموع، من رفقای خوبی دارم. راحت پول قرض میدهند و به همدیگر کمک میکنند، بدون چشمداشت.فقط کافی است به آنها بگویید به فلان کمک نیاز دارم! تمام است!

    ‌در زمینه مسایل مالی، ما افتضاح هستیم! خانه وباغمان و طلاهایمان را ذره ذره فروختیم و خوردیم و وام گرفتیم و وام گرفتیم…این کم آوردن پول تمام نمیشود و مرتب و مرتب و مرتب در سیکل‌های دو یا سه ساله تکرار میشود.

    من،به بهترین چیزی که به نتیجه ی آن وابسته و مومن هستم، بودن توی این سایت است.

    آدمهای خوب را دیده ام.روابط زیبا را دیده ام…بهشت را دیده ام و این سایت، چیزی برای من کم نگذاشته است.به خاطر این همه خوشبختی، از خدا سپاسگزارم. من معنی شکر گذاری را اینجا دریافتم.

    دوست دارم اینجا باشم و رفتارم را مطابق شماها و اعضای بینظیر این سایت،درست تر و بهتر کنم که از جنس خوبی و خوبی هستید.این مسیر، من را خسته نکرده و سالهاست هر روز به عشق آن از خواب بیدار میشوم.

    خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      مهرک الهی گفته:
      مدت عضویت: 1667 روز

      سلام علی بردبارعزیز.

      خیلی خوشحال شدم که بایک نویسنده وخانواده هنرمندش توی این سایت اشنا شدم.

      نکته اول که خواستم بگم اینه که شما اشکال وپاشنه های اشیل خودتون رو شناسایی کردید که وابستگی زیاد وبینظمی هست وقدم اول رو برداشتید وحتماباتوکل به خدا واستفاده از اموزشهای استاد عزیز ودوستان خوب میتونید به مسیردلخواهتون برید.

      اینکه شمانویسنه هستید برام بسیارجذاب هست ومن هم میخوام کتابمو چاپ کنم ومیخوام بدونم که ایا شما میتونید درمسیر انجام این کار کمکم کنید ومیتونم ازتون راهنمایی بگیرم؟

      صمیمانه ازتون تشکرمیکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        علی بردبار گفته:
        مدت عضویت: 1856 روز

        سلام دوست عزیزم، مهرک عزیز

        بینهایت کامنت شما خوشحالم کرد ، نمی‌دانید چقدر!

        ممنونم از بذل مهربانی شما. امیدوارم بتوانم ایراداتم را رفع کنم. دارد از خودم بدم می‌آید!

        در زمینه کار انتشارات ما فعلا روی کارهای کودکان زوم کرده.اگر کار کودک نوشته اید، میتوانم ترتیبی بدهم که توسط مدیر انتشارات ما خوانده شود و مراحل بعد.

        فقط نمیدانم چطور باهاتون تماس بگیرم؟ مطلعم کنید، من در این زمینه شبکه های اجتماعی و راههای ارتباط، خیلی ضعیفم.

        خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          مهرک الهی گفته:
          مدت عضویت: 1667 روز

          سلام مجدد به شمادوست گرامی

          علی عزیز

          نوشتههای من کارکودک نیست.

          منهم نمیدونم که چطوری میشه ارتباط برقرارکرد

          اینکه شماکارکودک انجام میدید،ایا باانتشارات دیگه هم درارتباط هستید که بشه باهاشون مشورت کرد؟ونمیدونم اینجا میشه شماره تلفن گذاشت؟

          09396734504

          به هرحال من شماره گذاشتم.اگرزحمت نبود پیام بگذارید تا من تماس بگیرم وازراهنماییهاتون استفاده کنم.

          ازاینکه پاسخ منو دادید بینهایت سپاسگزارم

          شما هم حتما ثروتمند،موفق وعالی هستیدوخواهیدبود،چون اینجاهستید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا کریمی گفته:
      مدت عضویت: 1013 روز

      سلام آقای بردبار اولش خیلی دلی ساده صمیمی و پر از شوق شروع کردید بعد انگار یادتون افتاد نویسنده اید و از یکجایی به بعد احساس کردم دارم کتاب میخونم یکم شبیه شعر هم شده بود .

      خانه ما پر شده از کاغذ و کاغذ کاغذ …

      خلاصه که خیلی برای منم جالب بود

      که نویسنده هستین و خانوادگی سریال زندگی در بهشت میبینید.

      انشالله نظم و ثروت به زندگیتون جاری بشه

      خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    بنام الله مهربان

    سلام به دو استاد زیبا بینظیر وخانم شایسته عزیزم

    سلام به دوستان فوق العاده ام.

    سپاسگزارم استاد باوت این فایلهای عالی که باعث میشه ما واقعا فکر کنیم و باورهای اشتباه رو پیدا کنیم

    من الگوهای تکرار شونده در روابط رو برسی کردم و متوجه چند مورد شدم.

    اول این که ادمهای که سن پایین دارن ومن اصلا این رو دوست ندارم

    دوم اولش با احساس دوست داشتنی میان ولی خیلی زود براشون بی اهمیت میشه دیگه مهم نیست ارزش قائل نمیشن

    سوم دروغ میگن وخیانت می کنند

    چهارم دلشون نمی خواد هیچ هزینه ای بکنن یک جورهای می پیچونن

    بخاطر همین مساله ها ترجیح میدم تنها باشم

    البته می دونم این باورها همش برگرفته از کدهای مخرب ذهن خودم هست واقعا دوست دارم اصلاح کنم ویک ادم فوق العاده از همه لحاظ وارد زندگیم بشه خیلی ممنون میشم راجب اینها کامل توضیح بدید

    در پناه الله مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  4. -
    هرمز بالي پور گفته:
    مدت عضویت: 2920 روز

    به نام خداوندی که قوانین ثابتی دارد

    سلام استاد عزیزم و مریم بانو و دوستان گلم

    از خدای خوبم سپاسگزارم که امروز سعادت شنیدن و دیدن این فایل ارزشمند را به من داد و نسبت به روز قبل ام چقدر آگاه تر شدم

    در جواب سوال استاد باید بگم که بله کاملا درسته دقیقا به همین شکلی که استاد توضیح دادن برای من اتفاق افتاده و آنرا تجربه کردم

    در واقع زندگی من را باید به دوقسمت تقسیم بندی کرد یک قسمت قبل از آشنایی با قوانین خداوند متعال و استاد عزیزم که در این قسمت وضعیت زندگی من خیلی وحشتناک بود و باورهای بسیار محدود کننده هم در زمینه روابط و هم در زمینه امور مالی داشتم و همیشه از نظر مالی محتاج دیگران بودم و از دیگران التماس می کردم تا به من پول بدن و در همه حال بدهکار بودم و هر چقدر بیشتر قرض می کردم بیشتر در این منجلاب فرو می رفتم و همیشه افرادی سر راهم قرار می گرفتن که یا کلاهبردار بودن یا به شدت به من ضرر میزدن و آدم هایی به شدت سمی و با باور کمبود و همیشه اسمم به عنوان یک آدم بدحساب و بدهکار به این و اون و بی پول برای فامیل و بستگانم جا افتاد بود و از دوست و رفیق و فامیل و هر آشنایی که داشتم پول قرض می کردم و آخر دست هم خیلی راحت پول ها از دستم میرفتن و من می موندم طلبکار ها حتی به جایی رسید بود که طلبکاران ریخته بودن در خونه من و در خونه من فریاد میزدن و من هیچ آرامشی نداشتم و از صبح تا شب استرس داشتم و به هر دری میزدم می خوردم به دربسته تا اینکه خیلی کاملا اتفاقی از طریق یکی از دوستانم با استاد آشنا شدم و قسمت بعدی زندگی من شروع شد یعنی قسمت بعد از آشنا شدن با استاد که زندگی من زیر و رو شد و خدا رو و قوانین خدا را با استاد شناختم و شبانه روز روی خودم کار می کردم تا اینکه نتایج یواش یواش پیدا شدن و من از کار کارمندی استعفا دادم و خیلی راحت همه بدهی هایم را دادم و دیگه طلبکاری نموند و از شهر خودم به یک شهر بسیار زیبا مهاجرت کردم و با آدم های بسیار عالی و ثروتمند و با فرهنگ آشنا شدم و خدا منو با یک دوست بسیار عالی آشنا کرد که بسیار با شخصیت و با کلاس بود و درآمد من هزار درصد افزایش پیدا کرد و یک ویلای چند میلیاردی ساختم و چند تا ماشین سواری و شاسی بلند خریدم و حتی برای ساختن ویلام خدا منو با کسی آشنا کرد که منو دیوانه کرد و چقدر در ساختن از صفر تا صد ویلا به من کمک کرد و حتی بیشتر از خودم پیگیر کارهای ساخت و ساز بود و هنوز که هنوزه داره کارهای منو انجام میده و چقدر در حق من فداکاری کرده و حتی پدر و مادر ام هم تعجب کردن که چطور شده این آقا داره اینقدر در حق تو خوبی می کنه و هر روز از کارکرد بنا و برقکار و لوله کش و نماکار و همه عوامل عکس می گیره و به صورت روزانه برای من می فرسته و چقدر با آدم های خیلی خوب دیگه آشنا شدم که خدا از طریق آنها ثروت هنگفتی را وارد زندگی من و خانواده ام کرد و چقدر خوشحالم که با استاد آشنا شدم و قانون و خدا را شناختم که اینقدر زندگی من تغییر کرد تازه کلی مطلب دیگه مونده که اگر بخوام همه آدم ها و شرایط را تشریح بکنم و در مورد آنها مفصل توضیح بدم باید کامنت چند صفحه ای بنویسم و اعتبار همه اینا مال خداست و من هیچ هیچ ام

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 119 رای:
    • -
      حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
      مدت عضویت: 1974 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر تجربیات شما احساس امید و انگیزه به من داد.

      اینکه فرکانس درست بالاخره نتایجو درست میکنه

      مهم نیست کجایی؟ مهم نیست تو چه گرفتاری و بدهی غرق شدی.

      اگه تغییر کنی همه چیز تغییر میکنه.

      انشالله باز هم بیاید و از موفقیت‌های بیشترشون بنویسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      کامران گفته:
      مدت عضویت: 1296 روز

      به نام خداوند مهربان

      با سلام خدمت دوست عزیزم اقا هرمز امیدوارم که بهترین ها رو داشته باشی

      دوست مهربان من چقدر عالی بود کامنتت و چقدر باور پذیر شد برای من که از بدهکاری و قرض و همه چیز به یک ثروت و رابطه عالی رسیدی و اینکه اصلا مهم نیست اصلا تو چه شرایط و موقیعتی هستی فقط دیدگاهتو عوض کن و باور هاتو تغییر بده که جهان به خدمت ما در بیاد مثل سلیمان نبی که تمام جهان به خدمتش در امده بودن

      فقط تنها همتی که باید انجام بدم اینه که باور هامو تقویت کنم و بپذیرم که باید طبق قوانین خداوند حرکت کنیم و حرکت کنیم و عمل کنیم

      و من چقدر ذهنم اروم شد که پس میشه در هر شرایطی باشی و اونو تغییر بدی فقط دوتا جمله رو باید حذف کنم

      که چطور و بابا نمیشه رو باید خط قرمز خودم قرار بدم که همه چیز شدنی من حرکت کنم و بسپارم به خداوند هدایتم کنه

      سپاسگزارم دوست عزیز بابت کامنت فوق العادت که منو و باور هامو قوی کرد و منطق منو قوی کرد پس میشه وقتی اقا هرمز تونسته منم میتونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سیروس تقی زاده گفته:
      مدت عضویت: 1290 روز

      سلام آقای بالی پور عزیز

      بسیار سپاس از کامنت زیباتون

      ای کاش اگه چند صفحه هم طول می‌کشید مینوشتید تا همه دوستان استفاده کنند و بیشتر در مورد موفقیتتون توضیح میدادید ولی بازم سپاس از کامنت تون و امیدوارم همیشه موفق و خوش و خرم باشید️️️در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      شهلا صدوقی گفته:
      مدت عضویت: 1711 روز

      سلام ممنون ازکامنتتون کاش بیشتر توضیح می دادی که چه باورهایی ساختیم وچه تمریناتی رو روش زوم کردین که معجزه رخ داد در مورد اینکه چندوقته بااستاد آشنا شدین وچه دوره های بی رو انتخاب کردین آیا واقعا باورها تونو باچه چیزی عوض کردین آیا فقط تکرار بود یا نوشتن هم بود اگر پاسخ بدین ممنون میشم و بقیه هم خوشحال میشن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زهرا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1895 روز

    سلام استاد ممنونم بابت فایل

    الگوهای تکرار شونده در روابط:

    روابط خانوادگی :

    1- همیشه از من نظر میخوان

    2-ی وقتایی توقع بیش از حد دارندو نیاز به توجه

    3-همیشه بهم احترام زیادی میذارن

    4-هرچند وقت یکبار به تضاد بزرگی برمیخورند و باعث پایین اومدن سطح انرژی ام میشن ودرگیری ذهنی برام پیش میاد

    5-سپردن بخشی از کارهای مادرم به من و وابسته بودن به من و مشورت گرفتن ازم

    روابط دوستی:

    1-نظر خواستن از من تو حل مسائل شون

    2- درد و دل کردن بامن

    3-افراد مستقل و پرتلاشی هستند

    4-همیشه از مسائل خانوادگی شون شاکی هستند

    5-حمایتگر خانواده هستندو همیشه کمک کننده

    6-انسان های درستکار و مهربانی هستند

    7-همشون دارای شغل و درامد هستندو جایگاه اجتماعی خوبی دارند

    8-افراد صادق و قابل اعتمادی هستد

    روابط عاطفی:

    1-دنبال نتیجه گیری سری (ازدواج)

    2-خساست

    3-ترس از دست دادن و پایان رابطه

    4-دررابطه عاطفی قبلی شکست سخت خوردن

    5-نیاز به توجه

    6-ب لحاظ ظاهری همیشه پایین تر از سطح توقع ام بودن

    7-اهمیت دادن بیش از حد به خانواده

    8-مهربان و دلسوز هستند

    9-درامد و وضعیت مالی خوب دارند

    10-انسان های درستکاری هستند

    11- افراد سالم و موفق و قابل اعتمادی هستند

    12-روابط اجتماعی خوبی دارند

    13-صبور و ارام هستند

    14-ادم های وقت شناسی هستند

    استاد الگو هایی ک نوشتم در روابط دوستانه بسیار کم شده دردو دل کردناشون چون مدتیه ک رفت و امد و نوع برخوردم با دوستانم تغییر کرده و به نوعی خیلی محدود شده خیلی مهربان تر شدند و تحسین کننده تر نسبت به ایرادگیری شون

    واز وقتی مدارم داره تغییر میکنه برخورد اوناهم تغییر کرده خیلی کم میبینمشون فقط تو دورهمی ها همو میبینیم و تماس تلفنی خیلی کم شده

    روابط خانوادگی از زمانی ک باشما آشنا شدم و شروع به تغییر باورهام کردم خیلی بهتر شده و کمتر خودمو مسئول تغییر و حمایت از اونا میدونم اما نمیتونم بگم از خودم راضی هستم باز ی وقتایی نگران شون میشم

    اما واکنش من نسبت به مسائلی ک براشون پیش میاد فقط در حد چند دقیقه احساسم رو بد میکنه و سری ب خودم میگم ب من مربوط نمیشه چون مسئله ی من نیست ولی خیلی جای کار داره چون هنوز مستقل نشدم

    در زمینه ی روابط عاطفی خب تمام مواردی ک گفتم برمیگرده به سال های پیش و حدودا دوسالی میشه ک هیچ رابط ای با کسی نداشتم و همه اون ویژگی های افراد برمیگرده ب زمانی ک هنوز بطور جدی وارد اموزش و تغییر زندگیم نشده بودم

    البته روابط اجتماعی ام هزار برابر بهتر شده و هرجا میرم کلی ادم های خوب میبینم و محبت دارند به من

    کلا هزار درجه با ادم هایی ک در گذشته برخورد داشتم باهاشون متفاوت هستند

    اما وارد رابطه عاطفی با شخصی نشدم ک اونم بخاطر باورهای محدود کننده و اشتباه خودمه ک هنوز جای کار زیادی داره

    ممنونم ازشما ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      محمدرضا یکتای مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1330 روز

      سلام خانم صادقی

      تشکر از شما

      چقدر خوب میفهمید که دارید رشد میکنید

      و روند رشد خودتون رو انگار دارید از بیرون میبینید و تغییرات رو در خودتون درک میکنید.

      منم یک سال و نیم هست رو خودم دارم کار میکنم و الان میتونم بگم قبول کردم که خودم هستم که باعث بوجود آمدن شرایط میشم

      دارم همیشه میگم به خودم که

      سر نوشت من دست خودمه تقدیری در کار نیست

      در واقع چیزی در آینده نیست

      هرچی هست اون چیزیه که در لحظه میسازیم و در آینده شکل پیدا میکنه

      من فامیلی تون رو دوست دارم

      چون ی آدم موفقی هست در سطح جهانی از شهر ما با این فامیل و هر موقع میبینم یاد اون میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زهرا صادقی گفته:
        مدت عضویت: 1895 روز

        سلام دوست عزیز ممنونم از شما

        همه چیز برمیگرده ب طی کردن تکامل اگ این فایل رو استاد پارسال میذاشتن من صددرصد نمیتونستم مثل الان درکش کنم و قطعا سال های بعد درک بالاتری از صحبت های استاد خواهم داشت ک همه ی اینا برمیگرده به استمرار در یادگیری و درک قوانین ثابت و بدون تغییر جهان

        فقط باید به مسیرمون ادامه بدیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          محمدرضا قناد باشی گفته:
          مدت عضویت: 772 روز

          سلام بانوی ارزش شما مانند سپر در مقابل همه چیز منفی ایستاده‌اید و گمان می‌کنم به زودی به آدم ها و مکان ها و موقعیت های خیلی خیلی خیلی بهتر صعود می‌کنید این نوع نوشتار شما نشانه است همانطور که برای منم یک زمانی اینطور جهان تغیر کرده

          امیدوارم همه دوستان و شما و استاد و خانوم شایسته یک روزی جمع شویم و اتفاق های که ارزش میلیاردی دارد را رغم بزنیم تصاویر و ظواهر دقیقا همون چیزی که من خواستم به امید دیدار بانوی زیبا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    Eli گفته:
    مدت عضویت: 1335 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی

    اول از همه خواستم تشکر کنم که فایل به این مهمی که آنقدر باارزش هست را بطور رایگان در اختیار ما قرار دادین

    من در روابطم توی هر رابطه ای که وارد میشم اول رابطه همه چی عالیه و انگار من همونی بودم که اون طرف یه عمر دنبالش میگشته ولی بعد از ی مدت انگار که همه چی یهویی وبا بهونه های الکی تمام میشه و رابطه کاملا یکطرفه میشه

    مورد دوم اینکه وارد رابطه که میشم طرف تا قبل از من از نظر مالی خوب بوده ولی من که می رم تو رابطه انگار من بد شانس باشم وضع مالی طرف میپکه و نابود میشه

    مورد سوم اینکه من توی هر رابطه ای فکر میکنم من باید از خودم بگذرم و زیادی مهربونی و خوبی میکنم مثل مامانها که مراقب بچشون هستن

    مورد چهارم اینکه در همه روابط توجه زیادی به من نمیشه و انگار اولویتهای من اصلا مهم نیست فقط خواسته های اونه که مهمه

    ممنون از سایت بسیار ارزشمند شما که بسیار ارزشمنده

    وبا سپاس فراوان از شما استاد عزیز و واقعا دوست داشتنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  7. -
    محسن مله گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    سلام به استاد عزیز

    من الگوهایی که در زمینه شغلیم برام اتفاق افتاد در مورد همکاری که با من کار میکرد من تو زمینه ساخت و ساز یا قبلا نجاری بود من استاد بودم ولی اونا به عنوان کارگر بودن ولی این درامدی که در میاوردیم شریکی برابر میکردم و این تا الانم با من هست که دقیقا بهش افتادم حالا درسته که داداشم هستن ولی از اون یکی داداش جدا شدم این داداش کوچیکترم باز با من کار میکنه و اونم تو زمینه کاری حداقل مثل من کار نمیکنه بفکر کار نیست ولی دستمزد برابر دریافت میکنیم

    یا تو زمینه ارتباط با دختر یا خانوم هایی که قبلا داشتم تقریبا همشون خیلی وابسته میشن و همش هم رابطه جنسی بالا میخوان و ازادی من رو میگیرن که به خاطر همین که من دوست ندارم ازادیم بواسطه هر چیزی گرفته بشه ازدست بدم و من رابطه رو قطع میکنم چون در زمینه ارتباط با جنس مخالف من هیچ مشکلی ندارم بخوام سریع یکی هست ولی چون این موارد ازادی ازم گرفته میشد فعلا قصدی ندارم و از اموزش ها یاد گرفتم کسی رو جذب کنم طبق خواسته هام کاملا مستقل و ازاد و ……..

    و در مورد پدر مادر همیشه جاهایی که گیر میکنن و کسی از داداشام براشون کاری انجام نمیده زنگ میزنن به من که بیا مثلا کولرمون درست کن یا برو صحرا برای آمپول گوسفندان یا کارای دیگه و در مورد بیزینس که دارن و توانش ندارند پیشنهاد هایی که بهشون میدم رو اصلا گوش نمیکنن و انجام نمیدن

    استاد واقعا خیلی عالی و دمتون گرم که مارو متوجه این قوانین و آگاهی های عالی میکنین که همه چی دست خودمونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    Life time گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    سلام استاد عزیز و بانوی شایسته عزیز

    روزتون به خیر و آرامش باشه

    الگوهای تکرار شونده من در زندگی مشترکم همشون برمیگرده به فرکانسی که قبل ازدواجم درش بودم و تک تک پترن ها رو خودم آوردم تو زندگی مشترک …و الان شاید بگم دو سال هست که خیلی جدی دارم روی همفرکانسی هام کار میکنم و هی کم و کمترش میکنم البته با نیت اصلاح رابطه ام …

    خداروشکر هربار هدایت میشم به نقاط مشترک و این مسیر با رشد و اصلاح درونم ادامه داره

    اما

    یه مساله ای دارم اونم این که طبق قانون ریزترین افکارم برام رخ میده خوب این طبیعیه اما هرچقدرم که حواسم باشه ناخودآگاه یه چیزی ببینم ذهن شماتت میکنه بی اونکه حرفی بزنم یا واقعا بخوام اما چون دارم اثر ریزترین افکارم رو میبینم خیلی سختمه که هی رخ میدن مثلا کسی کاری کرده این کار یکجور تابوشکنی بوده خب ناخوداگاه ذهن من چون کم دیده یا واقعا کار طرف یجورایی خوب نیست . این تو ذهنم مورد شماتت قرار میگیره بعداز مدتی عینا همون کاری که اون طرف کرده سر من میاد

    این مساله باعث شده سینوسی حرکت کنم

    خیلی دوست دارم بفهمم چطوری ذهنمو صد در صد درستش کنم که این نجواهای ذهنم خاموش بشن بتونم حتی کسی که کاری خیلی غیر عادی داره من ذهنم ساکت باشه و فرکانسی نفرستم که بعدا برا خودم پیش بیاد

    نمیدونم شاید هم من باور کردم که تک تک افکارم برام رخ میدن

    اما خودتون هم اول فایل گفتید هرچیزی رخ میده بخاطر افکار خودمونه

    شما چطوری ذهنتون رو تربیت و کنترل می کنید که این اتفاقات صفر بشن

    لطفا اگر دوستان روشی دارن به منم بگن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مینو گفته:
      مدت عضویت: 1501 روز

      سلام دوست عزیز

      همه ما دیگران رو قضاوت می کنیم

      برای اینکه از گزند قضاوت کردن در امان باشی کاری که من انجام میدم و فکر میکنم موثره رو بهت پیشنهاد میدم

      به خودت بگو به من ربطی نداره یا بگو به تو چه تو چکار داری

      چون انسانها در مدارهای متفاوتی هستن و ما نباید انتظار داشته باشیم که همه مثل هم رفتار کنند

      من همیشه به خودم میگم مینو به تو چه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    اعظم م گفته:
    مدت عضویت: 1337 روز

    سلام وآرزوی سلامتی برای استاد نازنینم ومریم مهربانم

    و دوستان عزیز

    بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم

    شادی آورد گل و بادصبا،شاد آمد

    خدای بزرگ شکرت واقعا دارم می‌شنوم

    این کلمات بسیار جاندار و سرشار از شور عشق از جناب حافظ شیرازی نازنین است که دقایقی پیش به ذهنم الهام شد

    استاد عزیزم ممنونم به خاطر لقمه های خوشمزه و بسیار تاثیر گذار که برایمان سخاوتمندانه گرفتید و میگویید کافیه بگیری ونوش جان کنی

    ممنون از شما که به هدایت ها و الهامات وایده هایتان عمل کردید وآنرا،عاشقانه در اختیار ما می‌گذارید

    الگوهای تکرار شونده

    آدم هایی که در مدارمنقرار میگیرند،به من توجه کمتری دارند….که حتما برمیگرده به بحث عدم احساس لیاقت و عدم عزت نفس

    بچه هام بااین که خیلی دوستم دارم الگوهای رفتاری ناشایسته ای دارند

    که این حتما برمیگرده به کانون توجهم

    در حرف زدن گاهی تپق میزنم که حتما برمیگرده به احساس عدم لیاقت ،،،که البته کمرنگ تر شده

    همسرم چند وقت یک بارنصفه شب مست میاد خونه ویه،عالمه اذیت میشیم،،،نمیدونم علتش چیه

    شاگردایی که قراره درسشون بدم پول کمتری میدند،،ودیر میدند،،،به جز یک مورد

    مادرم به خواهر برادرای دیگم توجه بیشتری داره،،بااینکه خیلی به من لطف داره ،،،که این برمیگرده به احساس عدم لیاقت من،،،،که البته این بی توجهی بسیار کمتر شده

    چندین بار شنیدم که دوستان و آشنایان از برخورد من لذت بردند

    ولی چراغ های چشمک زن زیبایی در زندگی ام پیدا شده است که بعداً میام براتون بنویسم

    // ما یه شبه نمی‌تونیم تغییر کنیم و نتایج یه شبه نمیاد//

    //معجزه ای از بیرون رخ نمیده،باید کار کنیم تا نتیجه بگیریم //

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  10. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1109 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    سلام استاد عزیزم

    بینهایت خداروشکر میکنم ک هدایت شدم به این سایت و فایل ،چون مشکلی ک دارم رو میخوام اینجا بنویسم و به امید خدا ب نتیجه و باور مناسب برسم

    ویژگی اخلاقی ک منو آزار میده از همسرم هست که همش دعوا پیش میاد و با وجود فرزند نمیدونم چیکار کنم برای حل این الگو،و تو ذهنم اینه باید دعوا کنم قهر کنم و دور بشم تا همسرم خوب بشه و همه چیز گل و بلبل،ولی تا حالا اتفاقی نیوفتاده

    ویژگی ک در روابطم داره تکرار میشه و بشدت هم آزارم میده این هست ک اطرافیان من بخصوص همسرم به پوشش م و برخوردم همیشه ی گیری پیدا می‌کنند بخوان عصبیم کنن در حالیکه همیشه همون پوشش و رفتار رو دارم ولی بازم موجب ناراحتی من میشم ،و مساله من داشتن استرس هست و نگرانی ک نکنه الان دوباره مث قبل بخوان منو ناراحت کنن

    ی ویژگی دیگه این هست ک یهو خیلی خوب میشن با من و با اینکه دارم شکر گزاری خدارو انجام میدم و حالم خوبه یهو میزنن همه کاسه کوزه هارو میریزن بهم

    نمیدونم چرا از رفتار و اخلاق همسرم همش میترسم و جالبه از دعوای بقیه استرسی میشم و ی اخلاقی ک دارم تو ذهنم خیلی قوی هستم و از خودم دفاع میکنم از بقیه عین فردین و جومونگ دفاع میکنم ولی در عمل بیشتر مورد بی احترامی قرار میگیرم

    ویژگی دیگه توهین شنیدن هست درحالیکه از توهین و حرب زشت بشدت بیزار و دوری میکنم

    افرادی رو ددر و برم دارم که اهل سر و صدا و دعوا هستن همش تنش و درگیری یعنی مجبور میشم خودمم برای پیش بردن امورات داد بزنم و نهایتا سکوت ممتد دارم

    به اطرافیان قرض بدم با بدبختی پول پس میدن و همسرم ک کلا پس نمیده،

    خدایا شکرت و سپاسگزارم از استاد عزیز و تمامی دوستان اگر هدایت و تجربه های مناسب برو بهم بگید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1856 روز

      سلام دوست عزیزم

      شما آدم خوبی هستید.

      برایتان دعا میکنم که فقط بتوانید روی خوبی‌های همسر عزیزتان تمرکز کنید

      برایتان دعا میکنم که فقط روی آرامش و مهربانی اطرافیانتان تمرکز کنید!

      برایتان دعا میکنم که فقط روی مماشات کردن و گیر ندادن اطرافیانتان تمرکز کنید.

      برایتان دعا میکنم که روی جنبه های خوب و دست و دلبازانه و خوش حسابی های اطرافیانتان تمرکز کنید.

      خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: