پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-photo.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-30 07:02:222024-02-14 06:19:27پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به دوستان عزیز و استاد عباسمنش
خیلی به موقع و در حالی که چند روزیه خیلی سرگردون بودم و نمیدونستم کدوم دوره رو باید گوش بدم یا روی کدوم مشکلم کار کنم این فایل رو گذاشتید
الگوهای تکرار شونده من :
1_ من از بچگی همه بهم میگفتن تو خیلی بزرگتر از سنت هستی ،خیلی با شعوری ،بچه های ما هم سن تو بودن اصلا این درک بالا تو رو نداشتن خوب من از این موضوع خیلی احساس غرور میکردم ولی از یه جایی احساس کردم خسته شدم دیگه نمیخوام این قدر پرفکت و بی نقص باشم دوست دارم منم مثل بعضی از هم سن و سالام اشتباه کنم بعضی جاها و الان میفهمم که من از یه جایی دیگه انتخاب کردم که بزرگتر از سنم باشم و بزرگونه رفتار کنم
2_ به خاطر همین مسالهای که همیشه بهم میگفتن تو بزرگتر از سنت هستی و با شعوری همیشه از بچگی هر کلاسی میرفتم مورد تایید استادهای آقا بودم به لحاظ اخلاقی و همهی استادهام به مادر و پدرم میگفتن چه قدر ساحل خانومه ولی خوب همه ی این اساتیدی که میگم سنشون زیاد بود مثلا هم سن و سال های پدر و مادرم یا کمه کم هفت هشت سال از خودم بزرگتر بودن ولی هیچ وقت یه پسر هم سن و سال خودم این حرف رو بهم نمیزد و من باور کرده بودم که ارزشهای من برای اونا قابل درکه نه هم سن و سالهای خودم
3_معمولا و به خصوصا اخیرا هر جایی میرم مورد بی توجهی قرار میگیرم یعنی میرم تو یه جمع، اول همه با هم غریبن بعد از چند ساعت با وجود اینکه سعی میکنم باهاشون ارتباط بگیرم میبینم که همه دوستهای خودشونو دارن و به طرز عجیبی منو نادیده میگیرن یا به شوخیها و حرفهای خیلی معمولی بقیه ریاکشن نشون میدن ولی من بامزهترین حرف ممکن رو هم که بزنم پوکر فیس نگام میکنن
4_با پولدارترین ادم ممکن هم نشست و برخاست کنم حرف از صرفه جویی و گرونی و…میزنه و به من که میرسه میخواد هزینه هاشو کنترل کنه مثلا یکی از دوستان دوران مدرسه رو چند وقت پیش پیدا کردم که وضع مالی خوبی هم داشت بعد از یکی دو بار که کافه قرار گذاشتیم شروع کرد در مورد مضرات غذای بیرون و هدر دادن پول تو کافه و … حرف زدن که من اینقدر پیشنهاد رستوران و کافه قرار گذاشتن ندم و مثلا حتی تو پارک هم میشه همدیگرو ببینیم در حالی که تو همون شرایط گوشیش رو عوض کرد و آیفون سیزده خرید
5_همیشه ادامه دادن یه دوستی بین من و افرادی که میبینمشون باید از سمت من باشه و اگه من خبری ازشون نگیرم یا پیام ندم اونام دیگه پیگیر من نمیشن و خیلی موقع ها هم تازه پیشنهادهای من که بریم ببینیم همدیگر رو رد میکنن یا قبول میکنن ولی لحظه آخر زنگ میزنن و با کلی عذر و …کنسلش میکنن که ببخشید دیگه کار یهویی پیش اومد
یا مثلا چند وقت یه مسافرت چند روزه با تور رفته بودم طبق معمول همهی خانم های بالای چهل و پنجاه سال عاشق من شده بودن یه خانمی بینشون بود که اون حتی برام یه هدیهی کوچیک گرفت که یادگار داشته باشم ازش و در طول سفر کلی قول و وعده وعید میداد که من از این به بعد دوچرخه سواری رفتم میام با هم بریم و خودم میام دنبالت اصلا و کلی از این حرفا ولی دقیقا بعد از سفر دیگه تموم شد و هیچی خبری نشد حتی یه بار هم خودم سعی کردم ارتباط بگیرم باهاش نا موفق بود
6_صمیمی ترین دوست های من افرادی هستن که من صمیمی ترین دوستشون نیستم یعنی به کلام میگن تو دوست صمیمی ما هستی ولی اصلا اینطور نیست و تفریحات و جاهایی که ادم دوست داره با دوست صمیمیش بره رو اونا با ادم های دیگه میرن
وایی استاد الان میفهمم چه قدر احساس لیاقت و عزت نفس من افول کرده من مثل خونه شما شدم که یه مدت بهش رسیدگی نکرده بودین لونه انواع حشرات از در و پنجره آویزون شده بود و تار عنکبوت ها کل پنجره ها رو پوشونده بود و اینم یکی دیگه از الگوهای تکرار شوندهی منه که یه مدت میچسبم به فایل ها و گوش میدم و قول میدم ایندفعه مثل دفعهی قبل نشه ولی بازم با وجود معجزاتی که برام رخ میده بعد از یه مدت سرد میشم و ولش میکنم
امیدوارم این دفعه با نوشتن اهرم رنج و لذت بتونم کنترل کنم این مسئله رو
ممنون از فایل خوب و به موقعای که گذاشتین
بی صبرانه منتظر جلسه بعدی هستم
سلام به دوستای عزیزم
نزدیک دوماه از نوشتن کامنت قبلم میگذره تو این مدت سعی کردم احساس ارزشمندی رو در خودم بیشتر کنم و خودم رو بیشتر از قبل دوست داشته باشم دقیقا از همون روز اول نشونه ها رو دیدم و دلم میخواست که اینجا ثبت بکنم این ها رو که قانون به خودم و دوستانم ثابت بشه
من چند روز متوالی فایل قدم ده جلسه سوم و فایل های مربوط به در صلح بودن با خود رو گوش کردم و نوشتم بعد از سه روز همون خانم دکتری که تو فایل قبل گفتم خودش بهم پیام دادم که چند وقت بوده میخواسته پیام بده به من ولی موقعیتش پیش نمیومده (تا زمانی که من به دنیا اجازه دادم و از سر راه کنار رفتم) و گفت که میخواد بره سفر و دوست داره من برم باهاش
روز بعدش یکی از دوستانم که همیشه من بهش پیشنهاد میدادم بریم بیرون و اون معمولا دلیل کنسل شدن برنامه مون بود و حتی برنامهی من با بقیهی دوستانم رو هم تحت تاثیر قرار میداد خودش زنگ زد و گفت که ما داریم میریم شام بیرون و خوشحال میشیم تو هم بیای و وقتی هم که رفتم به شدت ابراز خوشحالی کرد که از تنهایی درشون آوردم
چند روز بعد از اونم یکی دیگه از دوست هام که رابطهی دوستی خیلی معمولی داشتیم و خیلی کم پیش میاد که بببینمش به من زنگ زد که حالمو بپرسه و بگه که اگه کاری داشتم بهش بگم (چون یه مدت تنها زندگی میکردم )
و این ها تنها و تنها تو همون یکی دو هفته اول اتفاق افتاد وای به روزی که بشه عادت بشه نماز روزانه بشه از نون شب واجب تر
خوشحالم که در جهانی به این قانونمندی زندگی میکنم و احساس امنیت میکنم از بابتش
شاد و ثروتمند باشید
به نام خدا
سلام به همگی
تو دو سه روز اخیر درگیر مساله ای شدم که تا به حال توجهی بهش نداشتم اما وقتی فایل اول الگوهای تکرار شونده رو که همون روز دیدم به این نکته رسیدم که مشکل از کجاست . قبلش داشتم روی این فکر میکردم که چه عاملی تو وجودم باعث به وجود اومدن اون مساله میشه اما به لطف خدا هدایت شدم به سایت و با جزئیات برام روشن شد که مشکل کجاست ؟
این که من همیشه دوست داشتم به دیگران کمک کنم و برای دوستانم مرام بزارم که برای همین همیشه افرادی که مشکل داشتم وارد زندگی میشدن .
همیشه دوست داشتم بین دوستانم از همه قوی تر و کار بلدتر باشم برای همین افراد ضعیف جذبم میشدن چون نه زیاد شوخی میکردن نه اهل قدرت نمایی بودن .
همیشه دوست داشتم سرزبونم از بقیه بیشتر باشه و افراد ساکت و آروم رو جذب میکردم طوری که بعضی وقتا از اینکه انقدر خودم حرف میزنم خودم خسته میشدم .
افراد ضعیف جذبم میشدن چون دوست داشتم یاریگر و کمک کننده باشم . ضمن اینکه کنارشون احساس امنیت میکردم
اطرافیانم عموما اهمیتی بهم نمیدادن چون همیشه فکر میکردم اگه درگیر این باشم برام مهم میشه و اذیت میشم یا اصلا تاثیری تو زندگیم نداره .
مدتی به شدت روی برطرف کردن نیاز های فامیل و اطرافیان توجه داشتم که هر روز بی محلی بیشتری بهم میشد .
خواسته های دیگران بر خواسته های خودم ارجح بود چون سعی داشتم در برابر دیگران از خود گذشتگی کنم
از اون جنبه مثبت هم داشتم که :
آدمای با شخصیت جذبم میشدن چون خیلی به شخصیت و جنتلمن بودن اهمیت میدم
افرادی که شاد و بی غل و غشن با هم رفیق میشدن چون تو ذهنم دنبال همچین کسایی بودم
چون جوونا رو به خاطر بعضی سبک بازیهاشون گرم نمی گرفتم افراد سن بالا باهام بیشتر دوست میشدن
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم
و تمام دوستان گلم
خدایا ازت متشکرم که این فرصت و اجازه رو دادی تا امروز بتونم در این سایت بهشتی بنویسم
استاد از بخشندگی شما هم سپاسگزارم که چه سخاوتمندانه این فایلهای پر از آگاهی و ارزشمند برامون در سایت قرار می دهید
سوال:
چه الگوهای تکرار شونده ای درباره روابط، در زندگی شما هست؟
من از زمانی که یادم میاد یه دختر خجالتی بودم و بسیار درونگرا در اطرافم دوستان زیادی نبودن ولی همونایی که بودن دوست های صمیمی باهم بودیم و همدیگر خیلی دوست داشتیم و وفادار به هم بودیم و هستیم خداروشکر دوستانم انسانهای خوب با افکاری باز و باورهای نسبتا خوب بودند و در رابطه ها با دوستان دخترم همیشه من دوست داشتنی و خاص هستم و همیشه مورد اعتماد همه و وفادار بهشون هستم … من در جمعی اگر قرار میگرفتم خیلی کمتر صحبت می کردم و خیلی دیر با کسی سر صحبت باز میکردم بیشتر به رفتار بقیه نگاه میکردم و بهشون فک میکردم ولی دوستای صمیمی ام در همون جمع با بقیه گرم میگرفتن و صحبت میکردن و حتی دوستای جدید پیدا میکردن ولی من همیشه برای خودم قانون داشتم که تعداد دوست داشتن مهم نیست مهم کیفیت اون دوستی و رفاقت هست یادمه اونقدر در دوستی هام مورد اعتماد بودم که اون چیزهایی که شاید به عزیزترین افراد زندگیشون نمیگفتند ولی با من در میان می ذاشتن حالا نه حتما به خاطر اینکه راه حلی بدم که در بعضی مواقع اینم بود ولی من همیشه شنونده خوبی بودم و هستم… خداروشکر دوستای خوب و مودبی همیشه دارم و در کارشون هم موفق بودند و هستند
همیشه به من احترام خاصی میزارن و منو دوست دارند توجهی که کردم دوستان قدیمی که من ازشون بی خبر هستم یهو می بینی بعد چند سال تماس میگیرند و کلی بهم ابراز محبت میکنند …
خیلی از دوستانم سن شون ازمن بزرگتر بوده و از لحاظ کاری هم شرایط خوبی داشتن ولی یه جوری با من رفتار می کنند که انگار من از لحاظ تجربه و آگاهی هم سطح و یا بالاتر از اونها هستم …
یکی از دوستام همیشه روز معلم و تولدم منو سورپرایز میکنه و برام کیک و کادو میگیره مباد خونه مون …
در ارتباط با شاگردام اگر بخوام بگم خداروشکر در این 5 سال تدریسم همه شون یه جور خاص منو دوست دارن و بهم احترام میذارن و حتی با پایان سال تحصیلی هنوزم با من تماس میگیرند و کلی باهم صحبت میکنیم و با بعضی هاشون هنو بعد 5 سال باهم در ارتباط هستیم…
خداروشکر رابطه ام با دوستان دخترم خیلی عالیه و همه شون دوست دارم و همیشه خواستم که در هر لحظه شرایط اونها رو درک کنم و گاهی جهان از دیدگاه اونها هم نگاه کنم و بعد صحبت یا تصمیمی بگیرم …. و بدون انتظاری بهشون کمک کنم
اماا در ارتباط با جنس مخالف کلا قضیه فرق میکرد
اولا اکثر کسانی که خواستگارم بودند سنشون از من پایین بود و این شاید به خاطر این هست که همیشه احساس میکنم سن از نظر من ملاک نیست ولی وقتی همه چی جدی میشد خودم جای اونا میذاشتم می گفتم نه واسه چی باید با یکی ازدواج کنند که سنش بزرگتر باشه اینا عشلقون الان مختل شده و با عجله تصمیم می گیرند و من ردشون میکردم
و با کمال پررویی قضاوتشون میکردم
…. در رابطه ایی که داشتم
چیزی که تکرار میشد همین سن بود
آدمهایی بودند که باهم صادق نبودند
آدمهایی بودند که وضعیت مالی خوبی داشتن ولی اونطور که باید برام خرج نمیکردن
آدمهایی بودند که به شدت تحت تاثیر خانواده شون بودن و از خودشون اختیاری نداشتن
آدمهایی بودند که ترسو بودند
آدمهایی بودند که مسئولیت کارهای خودشون قبول نمیکردن
آدمهایی بودند که با بهانه های کوچیک قهر میکردن و میرفتن و باز دوباره بعد مدتی برمیگشتند
آدمهایی بودند که برام واضح نبودند
ولی در رابطه همیشه احترام و ادب برقرار بود
درک متقابل بین مون بود
از لحاظ احساسی هم سطح بودیم
و محبت و عشق بین مون بود
ولی این باور عدم لیاقت و ارزشمندی و باور کمبود و ترس و از آینده و عزت نفس پایین و دادن احساس گناه به طرف مقابلم باعث میشد که همه اونها رو از خودم دور کنم و رابطه ها پایان خوبی نداشته باشه
….
من مسئولیت تمام تمام روابط م رو می پذیرم و از 39 روز قبل تصمیم خودم جدی گرفته که دیگه میخوام این سیکل معیوب جلوشو بگیرم و تا حالا با این باورهای محدود کننده زندگیمو پیش بردم شده نتایج کج و معوج … خداروشکر از وقتی تصمیم گرفتم و شروع کردم با اراده و مصمم روی سایت کار کردن نشانه ها خودشونو نشون میدن و اتفاقات عالی در این مدت برام افتاده من چند سال که با قوانین آشنا هستم ولی تا الان فک میکردم که اونها رو بلدم ولی وقتی به صورت ذره بینی و تمرکزی،روی فایلهای استاد چه دانلودی و چه محصولات کار میکنم میفهمم من هیچی هیچی بلد نبودم و فقط داشتم ادا در میآوردم شاید تنها کار درستی که تا الان انجام داده بودم در این چند ساله این بود که تلویزیون و اخبار و … کلا حذف کرده بودم ولی افکارم و توجهم روی یه چیز دیگه بود …. از،طریق دیگر انسانها شنیدن غیبت قضاوت کردن گوش دادن به دردودل دیگران و توجه به کمبود های خانواده ام …داشتم فقط خودم گول میزدم که من در مدار هستم و این حرفا رو من اثری نداره ولی وقتی که رابطه مو تموم کردم بهم واقعا سخت گذشت و از بس فک کردم خسته شدم به خودم اومدم گفتم داری چیکار میکنی ….
هرچی گذاشتی ذهن اسبشو بتازونه بسه من دیگه کشش ندارم من میخوام زندگیمو خودم رقم بزنم
اومدم برای خودم یه چله گرفتم و در این چله 6تا کار نوشتم و گفتم هر روز این کار هارو تا جایی که می تونم انجام بدم خداروشکر امروز روز 39 هست و من خیلی آگاهی ها در این مدت دریافت کردم یک کتاب تموم کردم با اینکه اکثرا کتابام ناتموم می موند کلی،کامنت های،بچه ها رو می خونم … امتحانات دانشگاهم که برام خیلی استرس داشت راحت خواندم و عالی گذروندم
پولهای خیلی عالی جذب کردم
هدیه های خیلی خوبی گرفتم و برای تولدم دوبار سورپرایز،شدم ….رابطه ام تو این مدت با خانواده ام خیلی خوب شده
آخرین هدایتی که شدم این بود که بهم گفت کل فایلهای دانلودی استاد از اول شروع کن و خداروشکر شروع کردم و در دفتر اونها رو می نویسم
امروز مصاحبه استاد عزیز و مهندس شعبانعلی گوش کردم در آخر استاد پیشنهاد دادن فیلمی دادن به نام “جنگجوی درون” واقعا عالی و آموزنده بود و کلی برام درس داشت
دیالوگ خیلی خوبی گفت:”انسان عاقل عمل می کند و احمق ادعا میکنه ”
و خبر خوبی که در این مدت شنیدم این بود که استخدام رسمی شدم و کلی اتفاقات عالی دیگه خداروشکر بابت این همه پاکی و برکت این سایت
از شما استاد عزیزم و مریم جان عزیز بی نهایت سپاسگزارم
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم خدا را شکر که امروز بهترین حس دنیا را تجربه کردم به خدا قسم من این چند روز از خدا خواسته بودم که ی شرایطی برام رقم بزنه که بتوانم محصول کشف قوانین را بخرم این چند روز همیشه ه خواسته فکر می کردم
و به خداوند گفتم اگه این محصول روزی من است شرایط خریدش را هم خودت فراهم کن
باورتون شاید نشه امروز که داشتم چمدان ها را تمیز می کردم با سه تا سکه ربع داخل چمدان بود
وای چقدر خوشحال شدم و نمی دانم چطور این حس را منتقل کنم انشالله همیشه این حس روزی همهی ما شود از خوشحالی دارم بال در میآورم
چقدر عالی خداوند به درخواست های ما پاسخ میدهد خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتننتت
من حدود یک سالی هست که با استاد عزیزم آشنا شدم وچه روزهایی که خسته می شدم از نتیجه نگرفتند ولی باز می رفتم فایل های دوره دوازده قدم را گوش می دادم و کم کم باورهای من عوض شد و منی که هیچ چیزی در زندگی سی سالم بدون قسط وقرض نبوده ولی در این چند ماه چهار تا از وام ها را تسویه کردم ویکی دیگه دارم که اون هم سپردم به خداوند که در زمان ومکان مناسب تسویه شود به شرط ایمان و تکرار و استمرار در این مسیر الهی بدون هیچ گونه نگرانی از آینده وبا توکل به خداوند رزاق که تمام موجودات زنده از رزق بی انتهای خداوند بهرهمند هستند
حالا دیگه با ایمان این کامنت را می نویسم که آقا اگر من به خواستم دیر میرسم به خاطر ترمز هاست که با یاری خداوند و خرید کشف قوانین این ترمز ها را بر میداریم ودر آینده نزدیک از موفقیت هام مینویسم من دو روز میخواهم کامنت بگذارم ولی هیچ ایدهای نداشتم تا این که
امروز این معجزه برایم رخ داد و خدا را شکر با دست پر آمدم همیشه به خودم می گفتم آخه تو الان میخواهی کامنت بنویسی از چی میخواهی بگی چکار کردی در این یک سال ولی خدا را شکر می کردم و می گفتم که همین که خداوند چی و این جهان چطور می چرخد و این که من فقط وفقط مسئول زندگی خودم هستم
ولی الان خیلی خوشحالم که در این مسیر الهی حرکت می کنم
خدایا من را آسان کن برای آسانی ها
خدایا تنها تو را می پرستم وتنها وتنها وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام سلام
به استاد بزرگ و عزیزم
و همه دوستان جاااان
در مورد این سوال که چه افرادی رو در ارتباطهام جذب میکنم باید بگم حقیقتا همه کسانی که باهاشون ارتباط داشتم خیلی بهم احترام میزاشتن اما تو چند سال گذشته حالا شایدم قبلترم بوده و من یادم نیست الگوی تکرا شونده این بوده که کسایی که باهاشون آشنا میشدم قصد سواستفاده ازم داشتن و کسایی بودن که همیشه درداشونو بهم میگفتن و همش از وضعیت جامعه و حکومت و اقتصاد می نالیدن آدمهای فیکی بودن خیلی وقتها برام سوال بود که چرا این آدما تو زندگیم تکرار میشن با اینکه هنوز به آموزشهای الگوهای تکرار شونده آگاه نبودم.
ولی بعد از دونستن قانون حتی به این سوال و آدمهای قبلی فکر نمیکردم به اون
خصوصیاتشون و نکنه بعدا هم تکرار بشن اصلا فکر نکردم و کانون توجهم رو گذاشتم روی کار کردن روی خودم و با خودم گفتم حتما و یقینا اگر من روی خودم کار کنم و کانون توجهم رو بزارم روی خواسته هام مطمئنان دیگه این الگو تکرار نمیشه.
و دارم تغییر رو تو درونم و اطرافم میبینم. درسته که خیلی تغیرات کوچکی هست ولی خوب میدونم رشد میکنم و تغییرات بیشتر و بزرگتر میشه.
قطعا یه درخت سکویا که بیشتر از صد متر ارتفا داره و قطرشم بیشتر از 3 متر هست اولش یک نهال خیلی کوچیک و ضعیف بوده مثل بوته عدس که جوانه میزنه تو سبزه عید.
تصورش خیلی سخته ولی خوب حقیقت محضه.
تو مسیر باشین به قانون اعتماد کنین
حتما بعضی وقتها ناامید میشین
حتما بعضی وقتا خسته میشین
حتما بعضی وقتا میگین همش چرنده
حتما بعضی وقتا میگین ولش کن بابا یه چند وقتی خودمو الاف هیچی کردم
حتما بعضی وقتا میگین همه اینایی که تو سایتن همشون سرکارن
ولی برای من که هنوز فایلهای محصولات رو نخریدم و فقط فایلهای دانلودی رو استفاده میکنم اونم تمام وقت تفاوت شناخت قانون و عمل به اون و بیخیال بودن به قانون مثل تفاوت شب و روزه.
من تو بیمارستان کار میکنم کارمون اداریه یه سالن که 12 نفر زن و مرد نشستیم و کار میکنیم و همیشه هم در حال حرف زدن هستیم اونم حرفای که نشخوار عوامه و همه جامعه میگن.
ولی من تو این چند ماه که فایلهای استادو گوش میدم تمام وقت فقط هندزفری تو گوشمه. جوری که اعصاب همکارام خورد شده و میگن حوصلمونو سر میبری همش تو هندزفری هستی. به خدا دیگه اصلا نمیتونم برگردم به قبلم اصلا نمیتونم اصلا.
حتی وقتی صداشونو با هندزفری هم میشنوم که دارن اعتراض میکنن به همه چی صدای موبایلمو بیشتر میکنم تا اصلا صداشونو نشنوم.
42 سال سنمه به خودم گفتم بسه دیگه 42 سال اینجوری زندگی کردی و مثل بقیه نتیجه گرفتی.
دیگه باید واقعا تغییر کنم و تحت هیچ شرایطی به قبلم بر نمیگردم چون اصلا نمیتونم برگردم.
دوستان تو مسیر بمونین تحت هر شرایطی تو مسیر بمونین بعد یه مدت استمرار در مسیر میفهمین که همه چیز خودتون هستین خالق زندگیتون خودتون هستین.
خاااااااااالق زندگیتون خودتون هستین.
با همه وجود میمونم تو مسیر با توکل به خدا
الهی دلخوشی باشه پناتون
گلای رازقی تن پوش راتون
سلام استاد عزیز،
واقعا توی ارتباطات خیلی افراد سن بالا تر جذب من میشوند. دلیل اصلیش را هم نمیدونم. من 25 سالم هست، مثلا رییس سر کارم جذب من میشود که 34 سالش هست. هم سن خودم هم جذبم میشوند ولی فکر میکنم که ارتباط گرفتن با سن بالا تر ها در ذهن من راحت تر هست و زیاد وقت نباید با هم بگذرونیم، به همین دلیل بیشتر جذب من میشوند.
ممنون میشم در این ارتباط هم توضیح بدید در جلسه بعد.
استاد درسته کامنت نمیگذارن ولی هر روز توی سایت هستم و دوره ها را تماشا میکنم و خدارو شکر درحال پیشرفت هستم.
به امید دیدار.
فردین
به نام خداوند مهربان
فایل 888 دانلودی سایت
یه روزایی نمیدونم تو سایت از کجا شروع کنم چه فایلی رو ببینم هر بار خدا به یه نحوی بهم میگه
چند مدت پیش فایل برام باز نمیشد و از قسمت تمام فایل های دانلودی دیدم کنار هر فایل عددی هست
خدا رو شکر میکنم امروزم بهم ایده ی اینکه چه فایل هایی رو باید گوش بدم داد
اصلا ایده ای نداشتم امروز
ولی درونم گفت بهم که برو امروز همه ی فایل هایی که سه تا عدد یکسان دارند رو ببین
خیلی وقت بود منتطر بودم فایل 888 رو سایت قرار بگیره
چون یه حس خیلی قوی بهم میگفت این فایل خیلی بهت کمک میکنه ولی همین الان که اومدم کامنت بنویسم با اینکه هیچ ایده ای نداشتم خیلی راحت هدایت شدم به این ایده
برای همین میرم فایل هایی که بهم گفته شد رو با دقت نگاه میکنم و میام ادامه کامنتم رو مینویسم
مطمئنم کمکم میکنه درک بهتری از این فایل داشته باشم
فایل 111 مصاحبه با استاد قسمت 8
فایل 222 سفر به دور آمریکا قسمت 54
فایل 333 زندگی در بهشت قسمت 30
فایل 444 زندگی در بهشت قسمت 109
فایل 555 زندگی در بهشت قسمت 178
فایل 666 گفتگو استاد با دوستان قسمت 43
فایل 777 چگونه مسیر رسیدن به اهداف خود را فراموش نکنیم
فایل 888 الگو های تکراری روابط
وقتی قیمت اول این موضوع رو گذاشتید یه سری الگوی تکراری پیدا کردم
که بعد اینکه داستان باورها رو فهمیده بودم بازم متوجه نبودم چرا این اتفاق ها تو زندگیم میافته
ولی وقتی دنبال الگو ها گشتم یکی دو موردی پیدا کردم و مهمترین الگو تو روابط من اینه که هر دوستی که وارد زندگیم میشه دروغگو از آب درمیاد و همش میخاد به یه نحوی ازم پول قرض کنه
بیشتر آدم هایی که وارد زندگیم میشن میخان ازم سو استفاده کنن و هر کاری دارن به من میگن در حدی که بعصی اطرافیانم میگن چقدر از تو داره سو استفاده میکنه ولی من همیشه میگفتم این سرنوشت منه نمیدونم من چیکار کردم همش این جور آدم ها به پستم میخوره اینم از شانسه منه
تو کارای اداری هم که همیشه گیر آدم هایی میافتم که اصلا کار انجام نمیدن و اخلاق بدی دارن
ولی یه الگوی که پیدا کردم و این روزا دارم تلاش میکنم حلش کنم
این بود که من هر وقت خونم رو تمیز میکردم مدت زمان کوتاهی خوونم تمیز بود و همش نامرتب بود
به لطف فایل قبلی شما این الگو رو وقتی نوشتم انقدرررر هدایتی هدایت شدم به سمت فایل زندگی در بهشت که مریم جون خونه رو مرتب میکردن و کلی نکته گفتن
امروز وقتی فایل هایی که پیدا کرده بودم رو دیدم نکته ی جدید یاد گرفتم که تو حل این الگو بهم کمک میکنه
اول اینکه من متوجه شدم بیشتر توجه من روی نامرتبی هست
و همین موصوع باعث میشه آدم هایی که اطراف من هستن اصلا به این موصوع اهمیت نمیدن
همش با کسایی برخورد میکردم که از کارای مونده تو خونشون میگن از نامرتبی خونشون میگن
پسرم که اصلا مسئولیت کاراش رو به عهده نمیگیره
وو….
یاد گرفتم اهرم رنج و لذت بنویسم
کار رو برای خودم لذت بخش بکنم
و تو این مسیر اجازه بدم تکاملم طی بشه
اگه تکاملم طی بسه هر نتیحه ای که به دست بیارم پایدار خواهد بود
چند تا فایل زندگی در بهشت رو دیدم و سفر به دور آمریکا
برام این پیغام رو داشت که آنقدر به خودت سخت نگیر
بیشتر لذت ببر از زندگی
زیبایی ها و تمیزی ها رو ببین و تحسین کن
تو همین حین ایده اومد که خونه رو تمیز کن و ازش عکس بگیر و مدام بزار جلو چشمت
تو فایل گفتگو با دوستان
گفتید خیلی مهم به این باور برسیم که آنچه که تو زندگیمون هست توسط خودمون بوجود اومده
درک این موصوع خیلی بهم کمک کرد که بتونم راحت تر برای حل این مساله قدم بردارم
من با توجه ام به نامرتبی این نامرتبی و آدم هایی که نامرتب هستن رو جذب کردم و حالا میدونم اگه تونستم اونا رو حذب کنم پس میتونم نظم و مرتب بودن رو هم جذب کنم
در مورد الهام توی فایل 178 زندگی در بهشت صحبت کردید چقدر بهم امید داد که ایده هایی که بهم الهام میشه و ذهنم میگه نتیجه نمیده رو انجام بدم مثل همین ایده هایی که الان به ذهنم اومد برای مرتب بودن خونه و ذهنم داره کلی نجوا میکنه ولی این فایل کمک کرد با ایمان بیشتری عمل کنم
اینکه ایده اومد که این فایل ها رو امروز ببینم و اولش ذهنم نجوا میکرد که اصلا این چه ربطی داره فایل ها ممکن ربطی به این موصوع نداشته باشن ولی من از هر فایلی یه چیزی یاد گرفتم و بعد گوش کردن صحبت های شما تصمیم گرفتم به ایده هام عمل کمم فارغ از نتیجه
استاد نمیدونم چطوری ازتون سپاسگزاری کنم که 888 تا فایل دانلودی گذاشتید که اگه به یکیش فقط یکیش عمل کنیم زندگیمون زیرو رو میشه
هر روزی که پیش میره درکم که بهتر میشه از این قوانین حس آرامشم بیشتر میشه و بهتر درک میکنم اگر ادامه بدم و کم نیارم این حس بیشتر و بیشتر خواهد شد
به نام خدای وهاب
سلام استاد عزیز و مریم جان
خیلی خوشحالم که هم استاد دارم هم خانومش کنارش لذت میبرم از این همه لدت
این همه عشق بینتون شکرت
خدایی اومدم اینجا و به راحتی به کمک الله میله هامو بیشتر بهتر حل کنم
خب مسله
من با اقایی رابطه خیلی خوبی دارم هر جا میخام راحت میزاره میرم خیلی دوستم داره کلی محبت میبینم خب مسله اینه میخام بهترش کنم میدونم رابطه هاعشقولانه تر هم هست
خب امروز یه ساعت رفت همین ولی من یکم جوش اوردم گفتم این لیاقته منو نداره من باید برم من خودم بیرون بگردم این من براش مهم نیستم که جوابمو نداد گوشیشو بر نداش خلاصه اینجور فکر ها دوس دارم تر مز هامو بشناسم دوس دارم بیشتر رابطه های عشقولانه ببینم ببینم چقد راحت میال حل میشن خیلی راحت ثروت مند تررر شکرت خداجون بابت این همه گنج های خوشبختیی و ثروت
###
تمرین برای باوسازی بهتر رابطه
@
من باور دارم که کلی افراد هستن باهم کلی رابطه های قشنگ دارن رابطه های خواهرانه قشنگ بگو بخند کیف کن
رابطه زن و شوهری عشقولانه حرفایی قشنگ قشنگ کادوهای رومانتیک اوووف قشنگ مثل استاد چقد عاشق هم هستن و از هم خالصانه لذت میبرن و شکر گزارن
ورابطه های قشنگ دیگه خدایا شکرت که میتونم این همه رابطه این همه عق های ناب ببینم و درک کنم و میگم لیاقتشو دارم چون این قانونه وقتی میگم لیاقت دارم راحت جور میشه شکرت انقد خیالم راحته شکرررت انقد پر از عشقم شکرررت تو بقلتم شکرت انقد محبت رابطه های رنوگارن رابطه عشقولانه زیاده
به نام قدرت بی انتها الله مهربانم که منو داره میبره به سمت خوشبختی
سلام استاد جانم
سلام خانم شایسته جانم
خوب چی بگم من !که حرف بسیاره خدایا خودت کمکم کن که برام راهگشا باشه
در روابطم با مردها ..خوب من همیشه مرد های پاک درستکار شریف نون حلال خور رو جذب کردم آدمهایی که سرشون به تنشون میارزه و من اینو میدونم ریشه در چه موضوعی داره .من باورهام در مورد مردها عالیه ..یعنی این باور داشتم که تعداد مردهای پاک و با ادب و با شخصیت خیلی زیاده خیلی کم هستن مردهایی که بخوان سو استفاده کنن یا چشمشون به دنبال پول زن و یا سو استفاده از جسم زن و.. باشه و یا این موارد و چون هیچوقت اینجور دغدغه ها نداشتم کلا از این مدل مردها دور بودم و تا بوده دور بر من از همکار تا اعضای خانواده تا فامیل پر از آقایون با شخصیت و جنتلمن بوده نه اینکه از اون مدلها نباشه ولی من ندیدم یعنی توجهم رو جلب نکردن
این موضوع بدون آگاهی من از قانون بوده دوم در مورد حس عزت نفسم به خودم بوده
که من دختر زیبا و لایقی هستم کاملا ناخودآگاه نه اینکه به زبون بیارم و واقعا باور دارم برای مردها جذاب هستم دقیقا همسرم از راه دور بدون حتی اینکه منو دیده باشه عاشق من شد و بعد هم که همو دیدیم که بسیار بسیار این حس قویتر شد و واقعا الان فکرش رو میکنم میبینم من حتی اصلا با خودم فکر نکردم چرا همسرم اینگونه عاشق من شد چون فکر میکردم باید عاشقم بشه و من لایق این عشق هستم .یک دلیل اینکه آدم پاک سمت من میومد که واقعا به هیچ وجه اهل سو استفاده جنسی حتی اینکه بخوان دست من رو هم بگیرن نبود باز هم باورهای خودم بود که میگفتم مردهای پاک اهل ازدواجن و هیچوقت دوستی و روابط دوست پسری و این چیزها برای من معنی نداشت و توجهم رو جلب نمیکرد و بنابراین جذب این موارد هم نشدم
ولی یک باور غلط در روابطم دارم اینکه نگران سلامتی اطرافیانم هستم که اینو بخور اینو نخور و اوقات خودم و همسرم رو تلخ کنم و قبلا ها در منزل پدرم هم همیشه نگران سلامتی پدرم بودم و این هم ریشه در گذشته و کودکی من داره که پدرم همیشه اگر سرش درد میکرد مینالید و میگفت دور از جونش من دارم میمیرم و این موضوع نگران سلامتی بودن در کودکی در من ریشه دواند
جالبه که من چون نگران سلامتی خودم نبودم با اینکه مریض میشدم ولی به طرز معجزه آسایی درمان برام پیدا شد مثلاً معده دردهای وحشتناکی داشتم که هیچ دکتری دلیلش رو نمیفهمید ولی من با صحبت کردن با خدای خودم و درخواست کمک از او هدایت شدم به داروی گیاهی که مثل معجزه ورق زندگی من رو برگردوند و من سالم سالم شدم بدون مصرف قرص شیمیایی
در مورد روابطم با بقیه من در میان دوستهام شخصیت محبوبی دارم فکر کنم مثل اسمم که محبوبه است این موضوع روی شخصیتم هم اثر گذاشته و من واقعا محبوب و دوست داشتنی هستم ولی در این مورد هم چون آدمی هستم که زیاد برای دیگران و مخصوصا دوستهام وقت نمیگذارم آروم آروم از زندگیم حذف شدن و حتی شده دوستم زنگ زده گفته من واقعا تو رو دوست دارم و دلم میخواد با شما رابطه خانواده گی داشته باشم و باهم رفت و آمد کنیم ..من اون روزها احساس نیاز به دوست نداشتم ولی الان دارم و دوست دارم روابط فوق العاده خوب و پر از لذتی با دوستان هم فرکانسیم برقرار کنم
یک پاشنه آشیل خیلی بزرگ دارم اون اینه من همیشه از اینکه از عزیزانم دور باشم وحشت داشتم و باورتون میشه من خیلی وقتها آرزو داشتم در یک روستا باشم ولی همه دور هم جمع باشیم
پاشنه آشیل من وابستگیه این موضوع آنقدر در من ریشه داره که حتی خیلی از قسمت های زندگی در بهشت رو که میبینم که استاد با خانم شایسته در این بهشت زندگی میکنه تو دلم میگم چه فایده تنها هستن و از همه اقوام دورن من تک خوری دوست ندارم و دوست دارم همه دور هم شاد باشن
میدونم این باور من و این افکار من باعث شده که الان نه تنها از خانوادم دور هستم بلکه کار همسرم هم شرکت نفت و اقماری هست و ما بیست روز کنار هم هستیم و بیست روز دور هستیم
و این ترس من از دور بودن از عزیزانم کار خودش رو کرده و من دور هستم ازشون
الگوهای تکراری …همه چی باورهاست و زندگی همه ما پر از باورهاست
استغفرالله الذی و اتوب الیه
خدای مهربانم پاک کن از وجودم تمام باورهای منفی افکار منفی خطاها و اشتباهاتم هر آنچه که توسط خودم شکل گرفته و هر آنچه از باورهای منفی توسط خانواده ام اطرافیانم سینما تلویزیون و مردم و کوچه و خیابون و نیاکانم از گذشته از روز ازل تا ابددر وجود من به صورت ناخودآگاه شکل گرفته …همه رو به لطف خودت پاک کن و وجودم رو پر از باورهای مثبت و افکار مثبت و حال خوب و حس عمیق شکر گزاری و شادی بی نهایت کن الهی و ربی من لی غیرک
خدایا اون پاک کن خوشگلت رو بردار و این باورهای منفی رو از وجودم پاک کن
خدای خوبم استاد عباس منش یه حرف خیلی قشنگی زد گفت همیشه فکر کنید چطور میشه آسون تر کار کردچطور میشه آسون تر به رویاها رسید منم با مدد از این حرف استاد با الهام ازاین جمله گرانبها
از خودت میخوام پاک کنی باورهای منفی و غلطم رو و منو نزدیک کنی به خودت به فرکانس خودت خدای من آسون تر از این راهی ندارم که از خودت بخوام آخه خدای مهربونم من خودم رو باختم اگر تو این منجلاب باورهای غلطم دست محبتت رو دراز نکنی و نجاتم ندی من کسی دیگر رو دارم که بهش دل ببندم به خودت قسم که ندارم …به هر کی نگاه میکنم از موفق ترین آدمها از بزرگترین دانشمندان جهان هرکسی و هر کسی که دارم میبینم کافیه 2دقیقه اکسیژن بهشون نرسه که عین مرغ سرکنده بیفتن رو زمین و دور خودشون غلت بزنن من هیچوقت از اونها چیزی نمیخوام تا وقتی آفریدگار قدرتمندی مثل تو دارم که گفتی منو بخوان تا اجابتت کنم و شرطش اینه باورم کنی …من باورت کردم خدا …باورت کردم …گونه هام خیسه من این اشکها رو دوست دارم …من این حال رو دوست دارم …آخه کی از با تو بودن خسته میشه رب من . ..پناه مهربونم ..تکیه گاه بلند مرتبه من … منو ببخش و پاک کن از وجودم باورهای منفی و غلطم رو هر آنچه مانع از این شده که جریان پر عظمت ثروت و نعمت و سلامتی و خوشبختی وارد زندگیم بشه …ممنونم که برام پاک میکنید ممنونم که هستی ممنونم که دوستم داری ..دوستت دارم و عاشقتم و میدونم و باور دارم که اینکار رو میکنی و باورهای غلطم از ذهنم برای همیشه میرن …ممنونم و سپاسگزارتم
به نام خداوند بخشاینده مهربان
پروردگارا مارا به سمت بهترین ها هدایت فرما
پروردگاراتو را سپاس به خاطر نظم در جهان هستی که همه چیز را منظم و با تعادل آفریدی ومارا خلق کردی تا در این کره زمین زیبا همچون خودت خالق وخلق کننده زندگی خودمان باشیم
مارا به بهترین ها هدایت فرما ای بهترین خالق
برزبانم وذهن وافکارم جاری باش تا همان شوم که میخواهی بهترین بهترین ها
سلام ودرود به تنها استاد توحیدی ومریم جان عزیزم
وقتی فایل قبلی را دیدم که هرروز از وقتی رو سایت اومده هرروز میشنوم فکر نمیکردم ادامه داشته باشه وخیلی خوشحال شدم که ادامه داره واین قسمت را چند بار شنیدم چون نیاز داره بارها بشنوم تا بهتر متوجه نکات باارزشی که استاد فرمودند بشوم
خیلی مرا به فکر فرو برد که چقدر الگوهای تکرار شونده منفی داشتم که به مثبت تبدیل شده والان هم باز با حرف های شما چند مورد پیدا کردم ویادداشت کردم
چه الگوهای تکرار شونده ای درباره روابط، در زندگی شما هست؟
1-مثلاً من در زمینه روابط بین خواهر و برادر هام میبینم که به نظرات خواهرم وبرادرهام بیشتر از من توجه میشه اگر یه کار درست را من انجام بدم بقیه حسابی مخالفت میکنند ولی همین کاردرست را اگر خواهرم وبرادرم انجام بدهند همه موافقت میکنند وتایید میکنند و همیشه این سوال بود برام که چرا اینقدر به بقیه اعضای خانواده ام توجه میشه ولی به من نه یا اداره مالیات که رفتم رفتار کارمند مالیات که با لحن بد وبا عصبانیت با من رفتار شد
الان متوجه این الگوی تکراری شدم که حتی دربین خانواده همسرم یا حتی خانواده خودم وفرزندانم هم هست که احساس میکنم کمتر توجه میشه به افکار و ایده هام
مغزم داره سوت میکشه که این الگو را خودم به وجود آوردم چقدر هم با فرستادن فرکانس هام قوی تر کردم با نداشتن عزت نفس و اینکه زمانی که مطمئن باشم که انسان ارزشمندی هستم وحرف هام ارزشمند هست الگوی قوی بسازم که من لایق بهترین ها هستم تا انسانهایی که میشنوند سراپا گوش باشند نه اینکه خودم از درون قبول نداشته باشم که انسان ارزشمندی هستم خب ورودی باید درست باشه که خروجی هم درست باشه
2-از فایل قبلی من یه باگ پیدا کردم که من هر ولی را که قبلاً با سپرده یا وام بود ومیگذاستم بانک به راحتی از طریق همسرم میرفت بابت بدهی هایش بدون اینکه به مقدارش برای خودم بمونه واخیرا هم با دادن پولی که میخواستم برای مغازه بذارم که برای خودم شغلی داشته باشم صاحب مغازه بدقولی کرد ویک سال هست که هنوز هیچی تا اینکه با این فایل فهمیدم من خیلی این موضوع برام تکرار شده که پولی که جایی گذاشتم هنوز یا نداده یا به سختی پرداخت کردند واین الگو در باورهام این هست که اگر پولی را بدم به کسی بدقولی میکنه با انسانها را بدقول میبینم چون از زمان بچگی الگویی مثل پدرم داشتم که هرزمان که پولی از من میگرفت وقول میداد دیگه پس نمیداد واین ریشه از اون جا نشات میگیره
آخ باورهایم را مثل علفهای هرز پرودایس می بینم که چقدر ریشه دارند و پیچیده شدند بین درختان وبه قول استاد بزن ریشه ها را بزن
3-مثلا محافظه کار بودن که در میان انسانها میبینم
در منزل خودم همیشه محتاط بود وقفل وبند میزد ولی باز وسایل دزدیده میشد الان هم در خانه جدید که هستیم میبینم صاحبخانه چندین قفل میزنه درها را واین الگو برام داره تکرار میشه پس این یه ریشه داره که من در باورهام دارم که هرجا میرم همه محتاط هستند ومیترسند وذهن منفی دارند
خودم جذب کردم
3-یا هرکس را در روابط خانوادگی یا دوستی میبینم نیاز به کمک عاطفی دارند ونیاز به حمایت از طرف من دارند دقیقا با چهره های متفاوت ولی یه سبک تکراری
من در ناخوداگاهم از اینکه انسانها ضعیف باشند ومن کمکشون کنم لذت میبردم یا کمک مالی یا عاطفی یه الگوی تکراری
4-یا میبینم در بین اعضای خانواده ام که بدقول هستند یا از در جمع بودن دوری میکنند چون من در ناخوداگاهم از بودن در جمع خانواده فراری بودم ولذت میبردم که کسی با همسرش جایی نمیره ومیگفتم این خانم راحت هست که خودش همه جا میره ومیاد
به خدا همش از خودمون نشات میگیره هرجا از یه باوری که درست یا غلط بود راضی بودم از همون برام بیشتر میشد
این فایل ها میلیاردها میلیارد ارزش مند است
وباید بشنوم وعمل کنم وجایگزین کنم باورهای محدود کننده را با باورهای قوی که وقتی برای من یه چیزی تکرار میشه وبرای بقیه نمیشه پس مشکل از باورهای من هست چون واقعا برای بقیه نیست وفقط برای من اتفاق می افته
خدا را شکر بابت این آگاهی که از زبان استاد هدایتم کردی