پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3 - صفحه 37 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-04 23:13:032024-02-14 06:18:27پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
یکی از الگوهای تکرار شونده من در زمینه سلامتی و ظاهرمه.
ذهنم خیلی درگیر بیماری است نگران ریزش مو و نگرانی بابت اینکه موردپذیرش دیگران قرار نگیرم. منو نپذیرند. نگران اینم که لاغر شدم و بدنم زیبایی زنانه اش کمتر شده. از اینکه برای بارداری مشکل داشته باشم میترسم و نگرانم و برایش درمان میکنم. حتی دیشب با دوستم در مورد عمل دماغ صحبت میکردم که اونم گفت من تو رو همینطوری دوست دارم. دیشب فکر میکردم که ما چقدر باهم کم حرف میزنیم اصلا حرفی برای گفتن باهم نداریم. بعد فکر میکنم این روزا خیلی کنترل ذهنمو دارم انجام میدم. امروز از خواب بیدار شدم دیدم دیشب چه خواب هایی دیدم. خواب دیدم دوستم داره با من خداحافظی میکنه و من با اینکه میخواستم نشون بدهم که برام مهم نیست اما از درون خیلی احساس بدی داشتم. صبح بیدار شدم دیدم با خودم گفتم چقدر بد خوابیدم چه خواب های بدی دیدم. این خواب ها بخاطر عدم پذیرش خودم بوده به همین شکلی که هستم. بخاطر این بوده که من مراقب فرکانسهای نیستم و مرتب دارم فرکانس زیبا نبودم دوست ذاشتنی و خواستنی نبودن رو به جهان هستی میفرستم. من مرتب دارم فرکانس کافی نبودن به جهان هستی میفرستم.
در مورد بحث و ناراحتی که در رابطه عاطفی منم هست. من هم در رابطه عاطفی ام بعد از مدتی بحث داریم اونم بخاطر نیاز من به توجه دوستم است. بیشتر بحث ها در مورد اینه که اون بهم توجه نمیکنه یا تلفن منو جواب نمیده. زمانهایی که هدف میگذارم و مشغول کارای خودمم این اتفاق خیلی کمتر است. من نباید ارزش خودم رو به ازدواج کردنم وابسته کنم. ارزشمندی من ذاتیه
هیج ربطی به ازدواج که حالا یه دستاورد منه نداره. ارزشمندی من ذاتیه هیچ ربطی به اینکه بقیه به من محبت یا توجه کنند نداره. اون ادم ممکنه به هر دلیلی با من رفتاری بکنه یا خودش مشغولیات و ناراحتی های خودش رو داره. خودش ذهنش مشغوله و اصلا حواسش به من نیست. چرا من باید بخاطر رفتار بقیه خودمو بی ارزش بدونم.
استاد من خیلی تلاش کردم که محبت و عشق بقیه جلب کنم.
ادمهایی که بهم توحهی نداشتند من میرفتم بهشون توجه میکردم و بعد هم از طرف همون افراد نادیده گرفته میشدم.
تو مجالس شادی شون منو دعوت نمیکردند
یادمه یه بار مریض بودم خونه یکی از اقوام رفتم با اینکه من مریض بودم اونا دنبال شادی و خوشگذرانی خودشون بودند
ما خیلی شنیدیم
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه زیکدیگر نمانیم. همش میگم اگر بهشون محبت نکنم بعد اگر یه موقع از دستشون دادم حسرت میخورم که چرا من به عزیزام محبت نکردم.
اینگار محبت من با وجود بی مهری و نادیده گرفتن های اونا بخاطر فرار از عذاب وجدان های ایندمه. استاد من خودمو ادم مهربانی نمیدونم فکر میکنم ببشتر دنبال کاررخودمم.
از خدا میخوام منو از این الگوهای تکرار شونده نحات بده.
دیشب این خواب مبدیدم که داخل خوابگاه هستم اتاقمو فراموش کردم یا حتی دمپایی فراموس کردم کدوم مال منه.
الان اونچه به نظرم میاد اینه که حس من اینه که من عزیزامو فراموش کردم من خانوادمو فراموش کردم حتی در مورد مادر خدابیامرزم این حس دارم که من اونو فراموش کردم.
میدونم این خواب ها میخواد به من یه چیزی نشون میده از خدا هم میخوام منو هدایت کنه.
من خواب پرواز زیاد میبینم که الان فهمیدم وجودم میخواد پیشرفت کنه از دست این باورهای نامحدود کننده رها بشه. ـ
از اینکه بقیه راجع به من چه فکری میکنند رها بشه
باور من اینه که مادرم ازم ناراحته مادرم منو دوست نداره بخاطر همین هر وقت توی خواب میبینمش ناراحته. یعنی دقیقا اون باوری که درخودم دارم داخل خواب میبینم
اره درسته جهان داره باورهای درون خودمو بهم در بیرون نشون میده. من طور دیگری فکر کنم و رفتار کنم حهان هم رفتارش با من عوض میشه و جیز دیگری در بیرون میبینم
واقعا ما با این باورهای مذهبی و فرهنگی چقدر با خودمان در جنگ قرار گرفتیم. چقدر خودمونو اذیت کردیم.
چقدر اطرافیانمونو رنجوندیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستان سایت من خیلی خواب بد زیاد میبینم مخصوصاً روزایی که استرس دارم و حالم روحیم زیاد خوب نیست یادمه اولین بار که این فایلو دیدم برای مدتی که ذهنمو کنترل میکردم کابوسا م قطع شد دوباره یک چند وقتیه شروع شده جالب اینجاست که بدونید کلمهای رو که تو ذهنم میارم تو روز راجع بهش حرف میزنم شب خواب میبینم این چند وقته نمیتونستم خیلی راحت بخوابم به ذهنم رسید بیام و اساسی مثل چند ماه پیش بوی افکارم کار کنم که نخوابم بلکه زندگیم بهتر شه و دنبال یک فایل بودم که حالمو بهتر کنم یاد این فایل افتادم برای چندمین باره که من میبینم
اکثر کابوسهایی که من میبینم پراکنده هست سر آشفته است سر و ته نداره ولی بی که خیلی ازش میترسم و اعصابم رو به هم میریزه اینه که یا دزد خونمون اومده یا منو از مادرم جدا کردم اون موقع به شدت میترسم وشاید تا چند روز نخوابم
اما از وقتی فایلهای کنترل ذهنم میبینم به لطف خدا و به لطف استاد عباس منش کابوسهام قطع شده
امیدوارم امشب راحت بخوابم
استاد ممنونم از شما بابت همه چی
سلام
من خواب میدیدم که جر و بحث میکنم و هر وقت میخوابیدم به جایی که ارام بشم این خواب ها شروع میشد و با نگرانی از خواب بیدار میشدم البته مدتی که خیلی کم شده و یک مدت قبل هم خواب های ترسناک میدیم که اونم خیلی وقت خواب ندیدم و الان مدتی که خواب بد نمی بینم یا خیلی کم خواب می بینم
به نام خدا
سلام به استاد عزیز ، خانم شایسته و همه دوستان خوبم
در کل خیلی کم خواب میبینم ولی :
تا همین سال گذشته اکثر اوقات تو خواب میدیم جایی هستم که خفت شدم و چند نفرقصد دارن منو اذیت کنن که خیلی واقعی میترسیدم از وقتی ذهنیتمو تغییر دادم و به توانائی هام واقف شدم دیگه اون خوابو نمبینم حتی بعضی وقتها خواب میبینم دارم چند نفرو میزنم و به شدت احساس قدرت میکنم ….!
هر چند وقت در میون خواب میبینم که دارم پرواز میکنم قبلا می ترسیدم از اون ارتفاعی که داشتم و بعدا تونستم روش کنترل داشته باشم و لذت ببرم حتی جدیدا فرمون دست خودم گرفتمو مسیر را عوض میکنم .
اون خواب امتحانی که استاد گفتن من هر چند وقت در میون میدیم و اینطور بود که مثلا یه ساعت یا یه روز دیگه امتحان خیلی خیلی مهمی که مهمترین درس مقطع تحصیلیمه رو دارم و تازه متوجه شدم که اصلا آمادگیشو ندارم هیچ اصلا نمیدونستم که هنوز دارم درس میخونم .
هر چند وقت در میون خواب میبینم که ببخشید با عرض معذرت کاملا عریان هستم یا چندین بار خواب دیدم که از دنیا رفتم و دارم به جسدم نگاه میکنم .
البته همه این خوابها بازه تکرارشون بر میگرده به حدود چند ماه یا یکسال در میون ولی تا قبل از اینکه استاد هم بگن میدونستم که ربطی به افکار یا کانون تمرکزم داره یا خدا میخواد با بعضی از اون خوابها بهم بگه هدف داشته باش . مثلا از وقتی دوره ثروت 1 رو تهیه کردم و مطابق اون برای کارم برنامه ریزی کردم دیگه خواب امتحان ندیدم تا زمانی که مدتی به برنامه ام عمل نکردم که دوباره مشابه همون خوابو دیدم . در واقع نگرانی ای که تو ضمیر ناخداآگاهم از روز ی که بی هدف باشم داشتم موجب میشد اون شب یا چند شب بعد مشابه اون خوابو ببینم .
به نام الله
خداجون شکرت که روز به روز بهتر میتونم قانون راه رستگاری رو بهتر درک کنم راه خوشبختی عشق و ثروت و نعمت بی نهایت
@خواب اومدن دزد و دارم فرار میکنم ولی کمتر میترسم و تو خواب کلی تقلا میکنم از دستشون فرار
کنم این خوابا خیلی شده ببینم از دسته دزد یا بلاخره فرار کردن خیلی شده ببینم فک میکنم ربط به ترس از دزد داره ترس از اینکه برات غر بزنه یکی چیزی بهت میگه دارم تقلا میکنم البته اینم بگم استاد من ارامش عجیبی باحالی تو بیشتر کارهام دارم و دیگه جوش نمیارم ناراحت نمیشم ولی میدونم بازم میشه راحت راحت ترمز برداری و کلی فرکانسمو ببرم بالاتر
همین که میدوم تو خواب ینی یکم عجله دارم میحام زودی برسم دیر نشه با اینکه میشه خیالت راحت تر باشه من هستپ به خواستت میرسونم بعضی راه هارو باید بری من باید تو لحظه که هستم کلی لذت ببرم از همین الانم کلی چیزا هس که میشه باد خنک کولر وقتای ازاد انقد زیبام انقد ارامش دارم انقد برا کار روی عزت نفس همهی کارام برای اونه برای لذت بیشتره اونه
@خواب میبینم با دوستای همسرم و دومادشون میگیم میخندیم
البته شوهرم کلی عشق بهم میدیم ولی تو خوابم با اونا حرف میزنم
فک میکنم اینجام میشه یه تر مز پیدا کرد
من رابطه ی خیلی خوب وعاشقانه بااقایی دارم
من با اقاییم خیلی راحتیم میگیم میخندیم از هم لذت میبریم کلی احساس خوب بهم خیلی دوستش دارم
من خیلی راحتم و میتونم با جرات راحت حرفمو میزنم راحت و کلی با طرف بهم احساس ارزش مندی و خوب میدیم
تا حالا شده با یکی حرف بزنی قند تو دلت اب شه حالا برات صحبت کنه و کلی لذت ببری تا حالا شده یکیو ببینی که همه خیلی میخانش انگار اون هس کلی بیشتر خوش میگزره اینا پله های بعدیه منه میدونم مدارم اومده بالاتر که اینا رو میبینم و میدونم میشه راحت رابطه های خیلی خوب داش میشه کلی راحت بگی بخندی شوخی کنی کلی عشق بدی عشق بببیتی
این طرف که میگم کلن دید و نگاهش خیلی خوبه خیلی چیزای خوبو جذب میکنه کارهای با نمک و خواستنیه
اینکه میگم طرف خیلی جراتش خوبه راحت یه شوخیای میکنه کلی احترام میگیره به خودش برا طرف و کلن خودش بگم لذت بخشه درس گفتم
و میدونم میشه بهتر شد میشه حتی وقتی که تنهام نیستی کلی لذت ببری و کلی مدارتو ببری بالاتر کلی احساس خوب دتشته باشی
همم وقتایی که خودتی تنهایی کلی لذت ببری
و وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ (7)
هنگامى که پروردگارتان اعلام فرمود: همانا اگر شکر کنید، قطعاً شما را مى افزایم، و اگر کفران کنید البته عذاب من سخت است
خدایی من تسلیمم میخام شکر گزار دونه دکنه نعمت هات باشم میخام خودت راهشو یادم بدی و خواستم اینه تو احساس خیلی خوب باشم همیشه از نعمت و کلی خوشیام لذت ببرم اینکه چقد ازادم چقد همه چی دارمخونه ماشین باغ و میشع و میشه باز بیشتر َکنی میوه ااشون بیشتر بشن میوه های دیگم داشته باشی میشه ماشینای مدل بالاتر هستن میشه ماشینت بهتر باشه
میشه رابطه قشنگ تر باشه کلی باهم وقته بیشتری بزگرونیم کلی حرفای قشنگ و با حال هس که میشه بهم گفت و باهم راحت ر صمیمی تر باشم خداجون شکرت
@خواب خوراکی های خوشمزه
استاد من از وقتیتمرکزمو گزاشتم روی غذا ها کباب پیتزا بستنی چیزای خیلی خوشمزه تو خوابمم کلن لذت شونو میبرم واقعا یه چیزای خوشمزه ایی میخورممم اوووف عالیه
@باور به کمبود لباس و لیاقت
تو خوابم رفتم لباس بخرم اون مدل خوشگل یکم گشتم پیدا نکردم به جاش دیدم یکی دیگه اومد براش داش به اون داد خخ ولی اخرش لباس عروس خفنی داشتم ولی معلومه ترمزم کمبود لباس و لیاقتش هس و داره تکمیل میشه
من لیاقت دارم کلی میوه کباب پیتزای بیشتر بخورم واقعا شکرت
من لیاقت دارم لباسای خیلی خوش گل خوش تیپ بپوشم چون دختر نخست وزیرم قلب
استاد ماجرای بامزه الان یادم اومد
چند روز با همسرم داشتیم حرف میزدیم از توش برام گنج پیدا شد
بهم گفت تو رفتارات کارات طوری هستن انگار دختره نخست وزیری
اووف نشونه بود دارم قدماهام درسته چند بار نشونه گرفتم راه درسته راه همینه لذت بردن
دیگه بهم خودم میگم من دختر نخست وزیرم دختر نخست وزیر لیاقت داره کانتای خفن بزاده دختر نخست وزیر لیاقت چندتا خونه خونه های بزرگ ویلایی به اسمه خودش باشه یادش میمونه دختره نخست وزیر تازشم خواسته خونه های خفن برام اومد اینکه خونه ویلایی باشه به اسمه خودم خوشگل تر تمیز استخر دار میدونم میشه میشه نخست وزیر بابام داره خیلی ثروتمنده راحت هوامو داره دلم بهش قرصه و من لیاقت شو ذارم چون خودم دارم پیدا میکنم دختررر نخست وزیرم خیلی خودمو میخام
سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی یک الگو تو زندگی من تکرار میشه خیلی اذیت میشم گاهی کنترول ذهن برام سخت میشه استاد سپاسگزارم اگه کنار توضیحاتتون یک اشاره به این الگو من هم بکنید این از موقع 13 تا14 سالگی من بود که شروع شده الان که 42 سالمه همیشه تو زندگی من بوده و هنوز هم هست همیشه یک فرد حالا به شکل آدم های مختلف یک مدت میاد آرامش ما را به هم میزنه میره یک زمان کوتاه میگذره باز میبینی یک فرد دیگه میاد بعد جالبش اینجاست که بیشتر این افراد در مسیر مواد هستن واقعا هر چی فکر میکنم مرور میکنم این الگو را پیدا نکردم واقعا از صمیم قلب بابت این فایل های عالی سپاسگزارم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و خانواده بزرگ عباس منش
چه خواب یا خواب هایی به صورت الگو تکرار شونده در زندگی دارید؟
1_یه خوابی که از بچگی با من هست اینه که فصل امتحانات تموم شده و من آماده امتحان نیستم .
این خواب در حالی هست که من 11 سال میشه که از درس و دانشگاه فارغ تحصیل شدم اونم با نمره الف.
2_ من بیشتر مواقع توی خواب هام این تصویر رو از خودم میبینم که در جایی حضور دارم که حجابی ندارم و دنبال یه چیزی میگردم که خودم رو بپوشونم
جالب برام اینه که چند ماه میشه که این خواب ها کمتر شده و بیشتر این خواب رو میبینم که دارم توی جمع زیادی برای یه عده سخنرانی میکنم اون هم در مورد خدا و قرآن.
بنام خداوند بخشنده مهربانم
سلام استاد عزیزم خیلی از شما سپاسگزارم بخاطر وجودتون توی زندگیم
من از بچگی همیشه خواب میبینم که وقت امتحانم رسیده ولی من آماده نیستم و همون لحظه بسیار حالت پشیمانی دارم و طوری این خواب واقعی است که با حالت پشیمانی از خواب بیدار میشوم .حتی خیلی اوقات از وقتی که با شما آشنا شده ام هم خواب میبینی که شما از من راضی نیستید من خوب فایل ها رو گوش نداده ام و آماده نیستم و پشیمانم .
حدود 9سال است که عموم به رحمت خدا رفته و من زیاد خواب عموم رو میدیدم تا اینکه سه ماه پیش مادرم را از دست دادم قبل از این مادرم فوت کنه من بسیار زیاد خواب از دست دادنش را میدیم و ترس گفتن این اتفاق را به خاله ام را در خواب داشتم تا اینکه مادرم فوت شد من هر شب پشت سر هم کابوس مرگ مادرم را میدیدم با اینکه مرده بود. سه شب خواب دیدم که برام خیلی ترسناک و واقعی بود شب اول طرز مرگش را برایم تعریف کرد همان طور که در اتاقش خوابیده بود در کنارم هم ایستاده بود و توضیح میداد شب دوم خواب دیدم که از قبر با کفن بیرون آمده بود و خاکی بود و به من اعمال اون روز های عزاداری کردن خودم رو بهم نشون داد و شب سوم بهم نشون داد که جمجمه اش سوراخ شده بود و پرستار خونش رو با یک سرنگ بزرگ میگرفت و توی بطری میریخت و بسیار خون سفت و گلوله گلوله بود و شب های بعد دیگه خواب های معمولی و آرامتری از مادرم بصورت بسیار تکراری میبینم و در خواب میدانم که مادرم مرده
استاد خوبم من با آموزش های که از شما دارم و این مدت کار کردم بسیار راحت با مرگ مادرم کنار آمدم و روز خاک سپاری با آرامش و احساس خوب و خواندن سوره حمد به زبان فارسی وبلند از او خداحافظی کردم و به خدای بزرگم سپردمش و هر روز حالم بهتر و بهتر میشود حتی بهتر از روزهای هستم که مادر در این دنیا بود هستم اما دلیل این خواب های تکراری را نمیدانم حتی یک خواب بسیار عجیب هم در ماه بهمن دیدم که در تابوتی سیاه بودم و پاهایم زنجیر بود به تابوت و بیرون تابوت بهشت زیبا بود که براتون ایمیل زدم استاد عزیزم امیدوارم کامنت مرا بخونید و به من پاسخ بدید دوستتون دارم و از خدا میخوام که کمکم کنه که همیشه بنده خوبش باشم و موحد و یکتا پرست آمین ️
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته
من در مورد خواب که شما عرض کردید زیاد خواب نمیبینم .
ولی گاهی اوقات که خوابی میبینم همش دارم از یچیزی فرار میکنم گاهی وقت ها یا داره مار غول پیکر دنبالم میکنه ،یا دارم از پلیسی فرار میکنم .
اینجور مفهومی هایی داره.
ولی استاد منظور خوابم رو نمیفهمم اگه میشه در مورد خواب های فرار کردن ی توضیحی بدید که متوجه بشیم چه افکارهایی تو ذهن خودم دارم که خودمم نمیتونم پیداش کنم ممنون میشم
سلام به روی ماه استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم
در خصوص خواب که گفتید استاد جان
من بارها و بارها خواب میدیدم که پدربزرگم که فوت شده تو خواب می دیدم که زنده شده و حالش هم کاملا خوبه خیلی خیلی زیاد این خواب رو دیدم الان هم که چند ماهی هستش پدرم فوت شده باز هم این خواب رو می بینم که پدرم زنده شده
راستش الان که شما امروز این موضوع رو مطرح کردید من به این جواب رسیدم که من تازه به این باور رسیدم که مرگی وجود نداره یعنی فقط این جسم هستش که تبدیل به خاک میشه و از وقتی پدرم فوت شدن احساس می کنم این باوره قوی شده و من سختی مرگ پدرم با داشتن این باور برام قابل تحمل شد احساس این که پدرم دیگه وجود نداره رو نداشتم استاد جان نمی دونم شاید این خوابها برای اینکه تایید کنه این باور من رو