پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

660 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 990 روز

    سلام استاد

    وای من تمام مدت نگاه کردن فایل تصویری انگار قلبم توی دستم بود از بس صدای ضربان قلبم واضح شده بود نفسام آروم شده بود تمام عضلاتم منقبض شده بود خدای من….

    استاد من عاشق این مبحث خوابم خیلی دوست دارم ببینم چه جوریه این سیستم خواب دیدن آخه از بچگی یادم همیشه توی خواب هام هدایت میشدم به اتفاقات آینده شاید از اولش فقط یه سری اتفاقات کوچیک بود مثل اینکه فرداش قراره خونمون کی بیاد مهمونی و میومد ،یا اینکه معلمم قراره ازم درس بپرسه و میپرسید،یا اینکه خونه مادر بزرگم همه مشکی پوشیده بودن و مادر بزرگم فوت کرد یا اینکه حتی دختر خالم میخواست ازدواج کنه قبل از عقدش خواب دیدم که اتفاقات بدی داره براش می‌افته ناراحته و بعد از چند ماه با ناراحتی جدا شد،یا اینکه خواب دیدم ساعت16:02 دقیقه یه جایی بودم و من یهو که اونجا بودم دیدم ساعت 16:02 دقیقست و یاد خوابم افتادم یعنی این خواب دیدن برام یه داستان جالبی شده که هیچ وقتم راجع بهش حرف نزدم چون فکر میکنم اطرافم کسی درک نمی‌کرد من انقدر واضح اتفاقات آینده رو میبینم اما چرا و اینکه چطوری میشه رو متوجه نمی‌شدم فقط به مرور دیدم چقدر واقعیه…

    با همین خوابهامو آشفتگی که برای پیدا کردن جواب داشتم اصلا با شما آشنا شدم با لایو استاد عرشیانفر اونجا شما یه مثالی زدید راجع به جریان قربانی شدن اسماعیل که گفتید حضرت ابراهیم تکاملشو طی کرد تا رسید به اینجا وقتی آتش گلستان شد وقتی اسماعیل رو در صحرا گذاشت و بازگشت دید خداوند اونجا رو آباد کرده و…یهو من جوابمو گرفتم که بابا منم تکاملم طی کردم چرا ترسیدم اولش یه چیزای کوچیک می‌دیدم که واقعی میشد حالا داره بزرگتر میشه فقط من باید اعتماد کنم به ربم و الان من چقدر سپاسگزار خداوندم که اینجوری منو راهنمایی می‌کنه…

    از اونجا که خوابهامو هدایت پروردگار می‌دونم و در جواب سوال شما باید بگم که من دو تا خواب تکراری سالهاست که می‌دیدم و با توجه به تجربه ای که از خوابهام داشتم میدونستم داره به من چیزی میگه:

    1. خواب می‌دیدم با مامانم چنان دعوایی میکردم که وقتی از خواب بلند میشدم از شدت عصبانیت باید چند دقه دستمو میزاشتم روی قلبم تا آرومش کنم

    2. خواب می‌دیدم رفتم بیرون خرید اما توی کیفم پول نیست پول برای خرید ندارم….این مورد و استاد مطمئنم با فایلهای شما حلش کردم چون الان چند وقته با شما آشنا شدم واقعا درآمدم بیشتر شده حدود هفت برابر و زندگیم خیلی روون شده بیشتر بدهیام پرداخت شده و جالب اینه حدود دو هفته پیش برای اولین بار خواب دیدم رفته بودم خرید و کیفم پر از پول بود…

    اما راجع به مادرم چونکه متوجه شدم باید روی نازیباییها تمرکز نکنم من داستان درگیری‌های عالم بیداری با مادرم رو فکر میکردم اعراض کردم اما واقعیتش هر چند روز یه بار یه تنشی داشتیم و هی سعی میکردم بگذرم آقا بیداری نبود تو خواب ،خواب نبود بیداری من همش با مامانم درگیر بودم آنقدر فشارش اذیتم کرد گفتم با اعراض حل نمیشه من توی بیداری کمتر میبینمش و کمرنگ شده اما خواب ول کن نیست بزار برم توی دلش ببینم چه خبره اتفاقا قشنگ رفتم دفتر برداشتم همه درگیریهامون رو مو ب مو نوشتم بعدش یه برگه برداشتم درسهامو نوشتم که باید 1.عزت نفس و احساس ارزشمندیمو حسابی روش کار کنم و2. از غیر خدا نترسم و 3.در مقابل نجواها قوی باشم4. قدرت نه گفتن داشته باشم و5. الویت اول زندگیم خودم و خواسته هام باشه

    الان چند روز میشه اینکارو انجام دادم و این نتیجه ها رو گرفتم نمیدونید چقدر آروم شدم آشغالا رو از زیر مبل آوردم بیرون…

    توی پیام قبلیم الگوی تکراری 2 نوشتم که دقیقا چی شد و الان توی همین چند روزه انگار نسبت به مامانم دیگه عصبانی نیستم واسه اولین بار بدون نفرت توی چشماش نگاه کردم از دیدنش حالم نمیگم خوب شد اما بدم نشد ،انگار در صلح شدیم و با باز شدن این گره انگار داره بوم بوم بوم اتفاقات خوب می‌افته دیروز یه مشتری گرفتم هلوووو باقلوا شاید یه سال بیشتره دلم میخواست همچین مشتری داشتم و دیروز شد

    از روحم از این جریان به خواب رفتن خیلی رضایت دارم خیلی خدا رو شکر که این خوابیدن وجود داره به واقعیت دیدم که چقدر خوابهام داره راهنماییم می‌کنه و من چقدر ذوق میکنم چقدر احساس ارزشمندی میکنم اینچنین هدایت دریافت میکنم…

    استاد دلم میخواد بغلتون کنم ازتون تشکر کنم که چقدر درست قوانین رو توضیح میدید مریم خانم عزیز رو ببوسم و با این متنهای جادویی که مینویسن با آرامش و ذوقی که دارن خیلی خیلی سپاسگزارتون هستم…

    تمام قسمت‌های پازل زندگیم دارن توی جای خودشون قرار میگرن تصویرش واضح شده هر قسمت راحت می‌ره میشینه سر جای درستش

    الهی شکرت…الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    معصومه پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 1142 روز

    به نام پروردگار زیبایی ها ومهربانی ها سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

    وسلامی گرم به تک تک دوستان واعضای سایت عباس منش

    استاد جان من الگو های تکرار شونده ای که دارم وچندین ساله که همیشه تکرار شده این بود که من همیشه تو اقوام شوهرم به آدمی معروف بودم که زود کار هارا روبراه میکنه وآشپز خوبی هستم وتعریف وتمجید های آنها باعث شد که من همیشه تو رودر بایسی بمانم وهر جا چه مجلس ختم وچه در عروسی ومهمانی های کوچک من تا وارد میشدم من را مانند یک خدمت کار به آشپزخانه میبردن تا شام ونهار را برایشان فراهم کنم دروغ چرا من هم عاشق آشپزی بودم دوست داشتم این کار چندین سال اتفاق افتاد همه از از من توقع داشتن تا برایشان آشپزی کنم

    من همیشه به خاطر این که من توان نه گفتن را نداشتم وخسته میشدم از اینکه اومده بودم مجلس ومهمان بودم اما اونقدر کار میکردم که شب از دست کمرددرد وپادرد نمتوانستم بخوابم وشب ها با شوهرم دعواداشتیم او میگفت تو هم مثل بقیه بشین کار نکن

    اما این الگو تکرا ر میشد وهم اعصاب خودم خورد میشد وهم شوهرم

    اخیرا که دیگه مهمانی رفتم به خودم

    قول دادم که دیگه کار نکنم چون خودم مهمانی دادم دیدم سی چهل نفر اومدن دیدم فقط باید برایشان باید خدمت کنم وهیچ کدامشان به من کمک نکردن در صورتی که همیشه میگفتن زحمتت را باید جبران کنیم اما فقط حرف میزدن به من ثابت شد که از این به بعد در خواست کمک کردن توان نه گفتن را باید داشته باشم وخودم را برای آدم های قدر نشناس خسته نکنم

    در مورد خواب دیدن من خیلی به خواب هایم باور داشتم وهمیشه خواب های من به نحوی تعبیر میشد

    چه خواب های خوب وچه بد

    من چندین سال پیش اگر مشکلی داشتم همیشه تو خواب به من الهام میشد که برو لای قران را باز کن مثلا کدام سوره وآیه چند جوابت را میگیری من همان موقع از خواب بیدار میشدم وفورا به سراغ قرآن میرفتم وهمان سوره ها وایه هایی که توی خواب بهم گفته شده بود را نگاه میکردم جواب سوال هایم را پیدا میکردم وواقعا حل میشد

    این خواب ها چندین بار تکرار شد ومن از همان موقع باور کردم که خواب های من تعبیر میشه وهمیشه این اتفاق میافتاد خواب های بدی هم که میدیدم تعبیر میشد واز خواب دیدن دیگه هراس داشتم چون هر موقع خواب بد میدیدم اونقدر طی روز این خوابی که دیده بودم جلوی چشمم رژه میرفت تا که شبیه اون خواب یا دقیقا مثل اون خوابی که دیده بودم اتفاق میافتاد اون موقع ها که باین قانون آشنا نبودم از خواب دیدن میترسیدم حتی بعضی اوقات که خوابی که دیده بودم را فراموش میکردم ساعت ها فکر میکردم که خوابم یادم بیاد

    چند سالی هست که بهتر شدم وبه خواب هایم زیاد فکر نمیکنم خداروشکر بیشتر خواب هایم را فراموش میکنم

    اما آخرین خوابی که دیدم وبه نحوی تعبیر شد شب عید قربان بود ویک گوسفند توی خونمون خوابیده بود ویک ظرف آب کنارش بود

    صبح که بیدارشدم این بار به نیکی برای خودم تعبیر کردم گفتم حتما امروز گوشت قربانی برایم میارن

    در ست از جایی که فکرش را نمیکردم تا شب برایم گوشت قربانی اومد

    و خوابی هایی که چندین سال همیشه برام تکرار میشد ومرتبا میدیدم یکی رانندگی بود ودیگری کنکور دادن وامتحان دادن بود که شاید بیست ساله هر چند وقت این خواب ها را میبینم

    ممنونم از شما عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1615 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    خدایا شکرت بابت این فایل زیبا و این استاد فوقالعاده

    استاد وقتی از خواب خودتون گفتین منم یاد بچگی خودم افتادم من یادم نیست چند سال ولی چندین سال منم مثل شما دقیقا چنین خوابی رو میدیدم که از یه ارتفاع بالایی با سرعت میوفتم توی یه پرتگاهی و بعد با ترس بیدار میشدم واقعا خیلی وحشتناک بود با وحشت از خواب میپریدم دیگه خوابی یادم نمیاد که دیده باشم و همیشگی بوده باشه الان خیلی کم خواب و اگر خوابی هم ببینم خواب آگاهی دهنده است توی خواب جواب سوالی که توی روز توی ذهنم باشه رو میگیرم

    آها راستی زمانی که میرفتم کلاسهای آموزشی توی خواب بودم فکر میکردم دیرم شده و یه دفعه ای از خواب میپریدم و سریع ساعت رو نگاه میکردم اینم بهم استرس وارد میکرد ولی الان دیگه نیست

    سپاسگزارم استاد عزیزم بابت این فایل عالی که دوباره تغییراتم رو به یادم آوردین

    خدایا شکرت بخاطر همه چیز

    بهترین بهترین ها رو براتون آرزو میکنم انشالله که همیشه در پناه خدای یکتا شاد و سلامت و سعادتمند و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

    عاشقتونم بینهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    مریم پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 2028 روز

    به نام خدای مهربونم.سلام بر استادگرامی وهمه دوستان گرامی.

    عجب سئوالی.تا حالا به خوابهام فکر نکرده بودم که چرا بعضی ها اینقدر تکرار میشوند.چندتا خوابی که سالها طولانی تکرار میشن

    1)خوابی که از سن کم تا چندسال قبل که توی این مسیر بیام همش تکرار میشد این بود که یک دزد که روی صورتش کلاه سیاه کشیده اومده خونمون ومن توی خواب زبونم بند میاد که میخوام جیغ بکشم ولی نمیتونم.طوری که خوابگاه رفته بودم به هم اتاقی هام جلوترمی گفتم اگه من نصفه شب اینطوری شدم نترسین خواب دزد دیدم.الان دیگه این خواب رو چند سال میشه که نمیبینم.

    2)با وجودی که سالهای زیادی هست که از امتحان وآزمون این حرفها گذشته ولی هرچند وقت میبینم برگه سئوالات رو دادن هیچی یاد ندارم استرس میگیرم.باوجودی که من همیشه تو امتحاناتم نمره عالی میگرفتم وشاگرد بودم.

    بعد که میفهمم خوابه چقدر خوشحال میشم.

    3)خواب میبینم که میخوام جایی برم دیر شده تا کسی گیر نمیاد یا یه چیزی خونه جا گذاشتم باید برگردم.تمام کارهام گره میخوره.

    4)این خواب خیلی زیاد تر تکرار میشه از بیرون میخوام برم سمت خونه سر راهم چندین تا سگ وحشی هستن که نمیتونم برم خونه میترسم یا مسیرم رو عوض میکنم که از خیابون دیگه برم اونجاهم چندتا سگ هستن که .فرار میکنم هی پشت سرم رو نگاه میکنم.یا برعکس میخوام از خونه بیرون برم تو کوچه چند تا سگ هستن که در نمیشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    سارا اراد گفته:
    مدت عضویت: 1838 روز

    سلام به استاد عباسمنش و دوستان همغرکانسی

    خدا بهتون برکت و سلامتی بده استاد بزرگوار که ما رو به فکر کردن و آگاه شدن به خودمون ترغیب میکنید، من با نوشتن کامنت بیشتر از هر چیزی به خودم کمک میکنم چون نوشتن اش باعث میشه من بیشتر فکر کنم و گفتن و تعریف کردن هر چیزی برای خود فرد بیشتر راهنماست.

    خوابی که من بیشتر اوقات میبینم اینه که کفش هام رو گم کردم! الله اکبر به خداوندی خودش سوگند که الان وقتی اینو نوشتم فهمیدم یعنی من راهم رو گم کردم همیشه دو دل هستم که کجا برم، چیکار کنم و اینو تو خواب میبینم، خدا جون !! خدا جوووونم تو مدیر و راهنمای منی! واقعا باید همیشه بپرسم تا جوابم رو بگیرم،

    خواب میبینم با کفش هام رو گم کردم با بکی از لنگه هاش نیست یا تنگه و پام رو اذیت میکنه هر چی خواب میبینم ربط به کفش ام داره!

    وای که چقدر الان دلم میخواد برم و روی این‌موضوع کار کنم! که بفهمم بهتر…

    ممنونم ازت استاد خدا خیرتون بده! الهی همیشه غرق آرامش باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    فاطمه بیات گفته:
    مدت عضویت: 1038 روز

    سلام استاد عزیزم

    و همچنین مریم زیبا

    راستش سوالتون دقیقا اونم 2 ساعت مونده به کنکور خیلی منو به فکر واداشت…

    راستش دیشب خواب دیدم که زمان امتحان رسیده و من هنوز آماده نیستم

    حتما از جلسه برگشتم فایلتون رو گوش میدم

    تا دلیل خواب های تکرار شونده مو بدونم…

    امسال سال دومیه که کنکور میدم

    رآستش پارسال قبول شدم ولی نتونستم برم

    چون پدرم نمیتونستن هزینه های منو بدن

    و من با خودم عهد بستم که در سال جاری بتونم راهی برای کسب درآمد پیدا کنم که همینم شد

    با حس خوب درس خوندم و الان بدون استرس دارم کامنت مینویسم

    جالبه که بقیه کنکوریا دوره میکنن و من اومدم تو سایت شما..

    خوشحالم که در سن 19 سالگی تو همچین مسیری هستم

    چون میتونم بیشتر لذت ببرم از آگاهی هاتون

    برام آرزوی موفقیت کنید

    مرسی از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    علی و آفرین گفته:
    مدت عضویت: 3604 روز

    سلام به همه و خدا قوت به استاد عزیزم که چقدر پر انرژی به هدایت هاشون جامع عمل پوشوندن و این حجم از فایل های پر محتوا رو برامون تهیه کردن تا ما بتونیم اصولی تر قوانین زندگی رو بررسی کنیم .

    خیلی برام جالب و تحسین بر انگیزه که استاد انقدر دایره تجربشون بالاست و حتی مثال هایی که واسه الگوی خواب اوردن به شدت در من صدق میکرد و اکثرشون جزو خواب های پر تکرار من بودن, که نشون میده استاد چقدر الگو های تکراری در اشخاص مختلف رو بررسی کردن.

    ————–

    من کلا زیاد خواب میبینم و گاها شده خوابم در مورد یک سری اتفاقات, به واقعیت تبدیل بشه مخصوصا در مورد دیدن دوستان .

    و یک اتفاق پر تکرار تو خواب هام اینه که وقتی تو خواب دچار هیجان میشم , متوجه میشم که دارم خواب میبینم و از استرسم کم میشه و به خودم میگم نگران نباش این خوابه و خطری تهدیدم نمی کنه و بعد از اون با کنجکاوی بیشتری دور و برم رو تو خواب بررسی میکنم و سعی میکنم اوضاع رو دست بگیرم .

    ولی اگه اتفاقات خوابم خیلی استرس اور باشه به محض اینکه متوجه میشم دارم خواب میبینم نهایت سعیمو میکنم که از خواب بیدار شم یا حتی خودم رو از جایی پرت میکنم که زودتر بیدار شم .

    خیلی برام جالب بود که بعد ها تو فیلم اینسپشن هم دیدم که دقیقا برای بیدار شدن از خواب همین کارو میکنن .

    —————-

    در مورد الگو های پر تکرار واضح ترینش که هنوز هم تکرار میشه برام اینه که خواب میبینم امتحان دارم و اصلا بلد نیستم سوالاتو, که معمولا امتحان ریاضی یا زبان انگلیسی هستش. …. که همیشه این خوابو واسه همسرم تعریف میکردم و وقتی استاد این رو تو مثال هاش اورد شوک شدیم .

    خواب پر تکرار بعدی لق شدن دندون ها بودش ….

    خواب پر تکرار بعدیم خواب دیدن دوستم و یا مادر بزرگم که فوت شدن و من در خواب گیج میشم ایا زنده هستن و من اشتباه میکردم که اونا فوت شدن ؟؟ یا اینکه اسرار داشتم ازشون بپرسم اون دنیا چه خبره اوضاع چطوره ؟؟

    یک خواب دیگه هم هستش که همش خواب میبینم بعد از 15 سال هنوز یک ترم از لیسانسم مونده و کلی درس رو پاس نکردم و نهایتا میگم ولش کن من تو کارت پایان خدمتم خورده لیسانس واسه همین خودمو قانع میکنم که دیگه دانشگاه نمیرم …..

    و یک خواب دیگه گم کردن ادرس که البته به شکل فراموش کردن اینکه ماشین رو کجا پارک کردم هستش ….. هر چی میگردم ماشینو پیداش نمیکنم …….

    و خوشایند ترین خواب پر تکرارم اینکه میبینم توانایی پرواز کردن رو دارم و به راحتی از روی سقف خونه ها به پرواز در میام و پرش های بسیار بلند و طولانی دارم و از این تواناییم بسیار خوشحالم و وقتی بیدار میشم ضد حال میشم که خواب بوده و عملا این توانایی رو ندارم ……

    —————

    الان که فکرشو میکنم در مورد وجه مشترک موضوع خواب های پر تکرارم من دچار هیجان عاطفی شدیدی بودم .

    مثلا دوران دانشجویی من در طول ترم درس نمیخوندم و فقط تو فرجه ده روزه قبل از امتحانات به کوب میخوندم اونم درس های مهندسی برق رو و اصطلاحا شب امتحانی بودم و از اونجایی که قبول شدن برام بسیار مهم بود این موضوع فشارعصبی زیادی بهم وارد میکرد .

    در مورد خواب عزیزانم که فوت شده بودن ; میدونم که به شدت درگیر طغیان عاطفی شدم ساعت هاو روز های متوالی اشک میریختم و به شدت غمگین بودن اون روز ها به هیچ وجه قوانین رو درک نمیکردم اصلا نمیدونستمشون .

    عملا دلیل اصلی همه ااگو های تکرار شونده عدم کنترل احساس و موندن در احساس منفی طولانی مدت بودش

    ——————

    خیلی مشتاقم درک درست تری از این نشانه ها داشته باشم .

    و سپاس گزار استاد با وجودم هستم که مسیر تفکر واضحی رو بهمون نشون میدن ;

    اینکه چطور با پیدا کردن الگو های تکرار شونده دست ذهنمون رو بخونیم و پاشنه اشیل های باوری و رفتاریمون رو پیدا کنیم و برای بهبودشون در خواست هدایت کنیم .

    و یک دنیا ممنون از شما دوست عزیز که با کامنتم همراه شدید .

    ارزوی سلامتی و موفقیت روز افزون واسه همه دوستانیکه در مسیر تکاملی درک قوانین درتلاشن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    فرهاد و عسل گفته:
    مدت عضویت: 3703 روز

    سلام خدمت شما عباس منش عزیزم

    خدا قوت

    تشکر از این فایل مثل همیشه فوق‌العادتون

    کانون توجه چیزیه بنظرم ،که فقط شما در جهان تونستید اهمیتش رو آموزش بدید ممنونم از شما

    1. یکی از بدترین الگوهای تکرار شونده من اینکه از خیلی وقتها بدهی و وام من کم میشه و این کم شدنش باعث می‌شد دوباره وام بگیرم .

    2. دسته چکم رو 6ساله پیش رفتم پس دادم به بانک اما دوسال پیش رفتم دوباره گرفتم انگار بدهی هام که کم میشه نمیتونم بدهکار نباشم و خودم همیشه بدهی درست کردم . مشکل هم از اونجاست که همیشه ی خدا اطرافیان من گفتن اگ میخوای پیشرفت کنی باید بدهکار و درگیر باشی

    3. هم الگوی تکرار شونده ی همیشگی بدهی دارم و هم الگوی تکرار شونده ی همیشگی طلب داشتن رو دارم که خیلی از وقت من همیشه برای وصول طلبهام تلف میشه و در 50درصد مواقع ته حساب یکی دومیلیون تومان اصن وصول نمیشه

    4. وقتی با خانواده توی ماشین هستیم گاهی اوقات پیش میاد که کسی الکی بوق میزنه و منم بخاطر اینکه میخوام بقیه نترسن هیچی نمیگم و طرف میره و همیشه توی ذهنم میگم ای کاش تنها بودم و قشنگ حال این رو میگرفتم و یا قوانین رانندگی رو با صدای بلند براش توضیح میدادم و باهاش توی ذهنم درگیرم اما جالبه وقتی تنهام توی ماشین به طرز باور نکردنی همه خوب رفتار میکنن

    4. وقتی با خانواده توی ماشین هستیم گاهی اوقات پیش میاد که کسی الکی بوق میزنه و منم بخاطر اینکه میخوام بقیه نترسن هیچی نمیگم و طرف میره و همیشه توی ذهنم میگم ای کاش تنها بودم و قشنگ حال این رو میگرفتم و یا قوانین رانندگی رو با صدای بلند براش توضیح میدادم و باهاش توی ذهنم درگیرم اما جالبه وقتی تنهام توی ماشین به طرز باور نکردنی همه خوب رفتار میکنن

    الگوهای تکرار شونده ی عالی زندگی من

    این مطالبی که مینویسم مطالبی نیست که مثلا دوست داشته باشم اتفاق بیفته اینها واقعیت زندگی من هستند

    1. هر وقت چیزی مثل ماشین و یا ملک رو میخرم اتفاقی که همیشه میفته موقع خرید من بازار ثابت و بدون تغییر از مدتها قبل است و پس از خرید من یک و یا دوماه بعدش قیمت‌ها بصورت خیلی خیلی افزایش پیدا میکنه و ماشین و یا ملک من قیمتش حدود 2 برابر میشه

    2. مواقع فروش من هم اتفاق جالبی همیشه میفته و اونم اینکه وقتی ملک ویا ماشین میفروشم اون موقع قیمت در بالاترین حالت ممکن است که پس از فروش من شاید تا 6ماه و حتی یکسال بعد هم میشه با همون قیمت فروش اون رو دوباره خرید

    3. بارها به خانمم گفتم وقتی میریم مغازه و یا جایی خرید کنیم دقیقا بعداز خرید ما مغازه پر از مشتری میشه

    4. افرادی همیشه برای من و یا با من کار میکنن که خداشاهده همیشه همه میگن خوش بحالت . چون اون افرادی که با من هستن افراد خیلی متخصص در کار و با قیمت خیلی مناسب هستن و اگر وسط کار یکی از این افراد عالی از کار من بره بیرون یکی بهتر همیشه جاش رو گرفته

    الگوهای تکرار شونده ی خواب

    استاد عزیزم من همیشه در خانواده مثال اون فردی هستم که خواب خیلی راحت و عالی رو داره

    من صب که بیدار میشم فقط شب بخیر آخر شب رو یادمه و دیگر هیچ

    جالبه اگر خواب هم یادم بمونه خوابی یادمه که مثلا همیشه آرزوش رو دارم و همیشه تصویر سازیش کردم و این خیلی برام انرژی بخشه

    استاد عزیزم انشالله شما وهمه دوستان سایت سربلند،در اوج، ثروتمند وسلامت باشید

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1959 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد ودوستان عزیزم

    استاد جان اتفاقا صبح من و خواهرم در مورد خوابی که دیشب دیدیم صحبت میکردیم و سعی میکردیم تعبیر خواب رو به زیبایی به خلق خواسته هامون به زودی تعبیر کنیم و تا این فایل رو با این مضمون دیدیم با تعجب به هم گفتیم الگوی تکرار شونده خوااااب

    هیچ وقت تا به امروز به الگوی تکرار شونده در خوابم توجه نکرده بودم ولی درک کردم باورهای من که نهادینه هست فرکانسی که ایجاد میکنه تو خوابهای من که اصولا تکراری هست اصل و اساس اون باور رو میتونه مشخص کنه

    خوابهایی که من میبینم از زمانی که اومدم تو سایت و سعی میکنم روی خودم در زمینه های مختلف موفقیت مالی و روابط و آزادی و و معنویت و سلامتی و درک قوانین ثابت الهی کار کنم رگه هایی از این اگاهیها رو داره مثلا خواب میبینم در یک محیط باز و آزادی هستم یا در حال بالا رفتن از نردبان هستم یا خواب ساخت و ساز میبینم یا سفره غذایی پهن هست غذایی پخته میشه که برای من نشونه رشد و گسترش و رفتن به مدار بالاتر و یا درک بهتر فراوونی و ثروت برای من هست و کلا احساسم با دیدن این خوابها خوبه و چند باری هم خواب شما استاد جان و مریم عزیزم رو در پارادایس دیدم که خیلی حالم خوب بود و واقعا احساس خوب رشد و هم مدار شدن رو داشتم

    اما در خصوص دیدن خواب از دنیا رفتگان مادر و پدر مرحومم رو خواب میبینم و بعد از بیدار شدن از خواب سعی میکنم ببینم چه پیامی برام داشتند پدرم قبل از فوت خودشون چند بار خواب مادر مرحومشون رو دیدند که به ایشون گفتند که به زودی از این دنیا میرند و گفته بودند که هیچ ترس و غمی نیست آروم باش و این خواب الهام خداوند بود و پدرم کاملا آگاه و مطمئن بودند با اینکه در سلامتی بودند خیلی رها و تسلیم و آماده بودند و راحت روی پای خودشون با لباسی زیبا و مرتب و تمیز و زیبا نماز خوندند و هیچ نماز قضایی نداشتند همه حرفهای لازم رو به من و خواهرم گفتندبهمون عشق ورزیدند و ما رو به دست خداوند سپردند و تو خونه دراز کشیدند و سرجاشون خیلی آروم و آهسته در آغوش من و خواهرم از دنیا رفتند ابن باور در من هست که روح پدر و مادر من با خداوند یکی هست و حی و حاضر هستند زنده ابدی هستند و آگاه از فرکانس‌های غالب من هستند و به همین دلیل سعی میکنم بهترین رفتار و گفتار و باورها رو داشته باشم فرکانسهام پاک از هر گونه شرک و نادرستی و رفتار و گفتاری نامناسب باشه و باور دارم که با الهامی که پدرم از دیدن خواب مادر مرحومشون دیدند باور کردم که اونها در مدار بالایی هستند و میتونند تو خواب من بیان و پیامی الهامی به من بدند به همین دلیل بعد از خواب دیدشون سعی میکنم اون پیام رو درک کنم در هر صورت از دیدن خوابشون احساس خوبی دارم

    استاد جان من عاشقتم که انقدر عالی ما رو به تفکر کردن در مورد باورهایی که داریم از جنبه های مختلف با این فایلهای عالی سوق میدید تمرکز کردن روی خودم و باورها و فرکانسهام که الگوهای تکرار شونده زندگیم رو بررسی کنم و به درک و بهبود اون باورهای درست بیشتر فکر کنم یه سفر درونی و عمیق به دنیای خودم دارم و به خودشناسی و خداشناسی بیشتر میرسم عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    محمد امین رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1154 روز

    به نام خالق هدایتگر و مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    درود بر شما ، دست مریزاد

    چه گنجینه ایِ این سری فایل های الگو های تکرار شونده

    چقدر من تحسین میکنم شمارو که چطور عملی و کاربردی هر بار قانون رو بما آموزش میدید

    چقدر این توانمندی شما رو همیشه تحسین میکنم که در مسائل انقدر دقیق میشید و انقدر آگاهانه همه چیز رو با قانون میسنجید

    استاد این فایل از اولین قسمتش که آپلود شد و چند دقیقه اش رو که دیدم اصلا یه حسی بهم گفت این فایل و قسمت های بعدش مثل یه دوره میمونن عجب نکته مهمی ها

    عجباااا

    قبلا به این شک کرده بودم که یه الگویی باید داشته باشه و چرا تجربیات یکسان در مورد یه مسأله ای رو من مثلا دارم و یکی دیگه که میشناسم نداره اما جوابی براش نداشتم

    چقدر اون جمله که میگید مهمه که در مرحله اول ببینید الگویی که تکرار میشه برای شما و به عنوان طبیعت زندگیتون پذیرفتید در زندگی بقیه هم تکرار میشه؟

    هرچقدر از این فایل ها تعریف کنم کمه

    دوره کشف قوانین دیگه چه گوهریه به یاری الله هروقت درمدار این دوره باشم بهش هدایت میشم

    خب پاسخ من به سوال این قسمت:

    اینم بگم استاد همزمان که فایل رو نگاه میکردم مرور میکردم خواب هام رو و چقدر جالب که ریشه شون رو هم پیدا کردم یعنی با جواب دادن به این سوال و درواقع دیدن مسأله خواب های تکراری به شکل یه الگو به جواب هم رسیدم که اونها روهم مینویسم

    من یه تایمی خیلی خواب افتادن رو میدیدم و اونقدر شدید بود برام که از خواب می‌پریدم همیشه از یه ارتفاعی سقوط میکردم حالا یا توی چاهی میوفتادم یا از یه جای بلند پرت میشدم پایین هربار به یه شکلی اما حسش همیشه سقوط بود

    که من حس میکنم ریشه اش ترس من از ارتفاع بوده

    چون به شکل های مختلف من میترسیدم و حتی فکر کردن بهش احساس من رو تشدید میکرد ریشه اش به همون بچگی هام برمیگرده مادرم یه دوستی داشت که خونه شون توی سربالایی بود توی قسمت های مرتفع شهر و پشت خونه شون یه بالکن خیلی بزرگی داشتن که همیشه اونجا مشغول صحبت میشدن و من از بودن در اونجا و دیدن منظره شهر از اونجا میترسیدم

    یا ما خونه ای داشتیم که در طبقات بالا بود وقتی مادرم می‌رفت توی بالکن میرفت روی یه صندلی تا قدش برسه وبتونه مثلا یه پرده بزنه یا لباس پهن کنه منی که اونجا وایمسیتادم تا کمکش کنم میترسیدم از تصور افتادن مادرم

    وخب این خوابو تقریبا میتونم بگم دیگه نمیبینمش چون تجربیاتی داشتم از کار کردن توی ارتفاع یا تفریحاتی که توی ارتفاع بوده مثل پرش از یه ارتفاعی با طناب

    خواب دیگه ای که میتونم بگم ، من بعد از مهاجرت از شهری که توش بزرگ شدم به شهر دیگه ای به دلایلی که آماده اش نبودم ، خیلی این خواب رو میدیدم که توی اتاقم توی خونه اون شهر بیدار میشم و میفهمم که من مهاجرت نکردم و خواب بوده همش و بعد یهو از خواب بیدار میشدم و اولش یکم توی شک بودم ومیفهمیدم که من توی شهر جدید هستم

    این به خاطر وابستگی به اون شهر و دوستام بود بخاطر این که درونم نمی‌خواست بپذیره که قراره توی شهر جدید زندگی کنم

    بخاطر احساس وابستگی ،بخاطر توانایی ندیدن نکات مثبت شهر جدید…

    این الگو در مورد دانشگاهم تکرار شد

    من از دانشگاه انصراف دادم یهو ولش کردم

    خیلی وقتها بعدش خواب میدیدم که دوباره دارم میرم دانشگاه و حتی دوستام میگفتن چرا آنقدر دیر به دیر میای دانشگاه و…

    ریشه این خوابم هم برمیگرده به احساس لیاقت

    من توی لایه های درونیم در مورد این قضیه با خودم در صلح نبودم چرا که من واقعا عالی بودم توی رشته ام و از همون اول کارهای بزرگی کردم حتی گاهی خاطراتش رو به یاد میارم که مثلا ترم اول کانون تحقیقاتی تشکیل دادم برای بچه های رشته م سخنرانی میکردم ترم دوم یه همایش خیلی موفق رو توی شهر برگزار کردم…

    توی درونم خودم رو تنبیه میکردم که مثلا اگه فلان کارو میکردی یا فلان کارو نمی‌کردی و و و

    نمیگم الان توی همچین مسائلی خوب شدم اما یاد گرفتم که من لایقم و

    ارزشمندم تحت هر شرایطی یا با هر تصمیمی که بگیرم فارغ از نتیجه اش و اینکه احساس لیاقتم رو و ارزشمندیم رو به نتایجم حتی به دست آوردهام و به هیچ عاملی بیرونی گره نزنم

    خوابی که استاد اخیرا تکرار میشه هر از چند گاهی

    همین ریختن دندون هام هست که اشاره کردید

    خواب میبینم که دندون هام میریزن

    یه مسأله ای رو بگم

    من قبلاً براساس باور عموم میرفتم و توی اینترنت یا حتی کتاب سرچ میکردم تعبیر خوابم رو

    توی تعبیر خواب ها اکثرا تعبیر خواب ها بده مثلا بیماریه یا رسیدن خبر بده یا فقر یا مشکله اکثرا همینه

    چون من خیلی تعبیر خواب هارو خوندم میگم

    بعد از آشنایی با قانون این کار رو نکردم جالبه الان دارم بهش توجه میکنم خداروشکرت تشکر استاد

    حالا چرا ؟ چون بهم حس بد میده پس منم نمی‌خوام بپذیرمش

    تعبیر همین ریختن دندون مثلا فقره

    منی که خالق زندگیمم بخاطر دیدن یه خواب قراره مثلا بدبخت شم؟

    ریشه اش من فکر میکنم بخاطر مهم شدن سلامت دندونام هست

    یعنی توی یکی دوسال اخیر به خاطر مراقبت ناصحیح دوتا از دندونام رو ازدست دادم

    و توی الویت هام و هدف هام این هست که دندونام رو کامل درست کنم

    من فکر میکنم ریشه اش همین ترسه نگرانیه که مثلا نکنه بیشتر خراب شن

    من بعد از دیدن فایل استاد متوجه شدم که دلیل این خواب هایی که تکرارشدن در زندگیم همشون ریشه ترس یا نگرانی داشتن یعنی انگار یه آلارمی بودن که بهم بگن مثلا توی چه مسأله ای دارم فرکانس تا خواسته میفرستم

    اما از این به بعد سعی میکنم تیز بین باشم به دیدن هر الگوی تکرار شونده ای در زندگیم و آگاهانه برم و ریششون رو پیدا کنم

    سپاسگذارم از خدای هدایتگرم برای هدایتم به مسیر این آگاهی ها

    همین که الله هدایتم کرده تا آگاهانه زندگی کنم و یادبگیرم بهتر خلق کنم زندگیم رو سعادته فضل خداونده خداروشکرت

    ممنونم ازت استاد گرانقدرم

    جز این خواب دندون استاد خواب تکرار شونده ای ندارم به لطف آگاهی ها و دوره های شما

    الان خوابم بیشتر شده خریدن چیزهایی که میخوام احساس شکرگذاری یا نگاه کردن به مسائل از طریق قانون توخوابمم از قانون استفاده میکنم

    مثلا دیروز خواب دیدم که مادرم رو بردم یه خونه ای رو بهش نشون دادم اصلا هیچ هیجانی نداشت خیلی انگار برای هممون عادی بود خریدن خونه ها برای من ( استاد منم خیلی به خرید خونه علاقه دارم )

    بعد بهم گفت خب اینجا حدودا چند متره فکر کنم گفتم 450 متر بعد گفت کدوم طبقه اش رو میخوای بخری منم گفتم همه طبقاتش رو فعلا دارم سنداش رو چک میکنم

    ( توی خواب هم احساس رهایی داشتم اگه شد خوشحال میشم اگه نشد ناراحت نمیشم ) خیلی استاد تو خواب هم حواسم به قوانین هست

    واین از فضل خداوند و لطف و راهنمایی های شماست

    واقعا سپاس گذارم ازشما و خانم شایسته عزیز

    میبوسمتون به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: