پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3 - صفحه 4
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-04 23:13:032024-02-14 06:18:27پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد نازنین
استاد من نه که به طور مرتب ولی هر وقت شرایط سختی داشته باشم یا خیلی اتفاق خوبی برام بیفته خواب مادرم میبینم که از دنیا رفته و طبق گفته های شما کسی که از دنیا میره کلا فرکانسش از ما جدا میشه و هیچ دسترسی به ما نداره ولی از طرفی از بچگی بهمون گفتن مرده ها روحشون زندس و از احوالات ما باخبرن حالا این تضاد برای من پیش میاد آیا ذهن من برای آرامش من همیشه در مواقع مهم زندگیم با خواب مادرم داره بهم آرامش و تسلی میده یا واقعا اون از احوالات من باخبره؟؟؟؟؟
بعضیا میگن شاید خیلی بفکرشی که خوابشو میبینی ولی حتی زمانی که اصلا یادش نیستم و درگیر زندگی و اون اتفاقم خوابشو میبینم و زمانی خوابش میبینم بیدارش شم ساعتها گریه میکنم راستش استاد جان من به دلیل اینکه سالها مادرم از دست دادم و خواهرم ندارم همیشه فکر میکردم یه چیزی نسبت به بقیه کم دارم و همیشه در تلاش بودم بهترین خودم باشم حالا تو هر زمینه ای اگر میدیدم من ضعیفم میگفتم نه من خودم باید بتونم عالی باشم نباید این کمبود منو ضعیف کنه اگرم یکی بگه مادر نداری چجوری از پس این ماجرا میخوای بربیای من دیگه انگار انگیزم بیشتر میشه بیشتر تلاش میکنم تا توی اون زمینه از همه بهتر باشم نمیدونم شاید برای همینه خوابش بهم تسلی میده
اتفاقا این سوال از چند نفر پرسیدم هیشکی جوابی برام نداشت ممنون میشم مثل همیشه با توضیحاتتون بهم کمک کنید️️️
بنام پروردگار جهانیان الله یکتا
استاد عزیزم مریم جان که حق استادی به گردن ما دارین و بچه های عزیز و توحیدی سایت بهشتی
سللللللللااام
امروز خیلی خوشحالم خیلی زیاد حس و حالمو خیلی دوست دارم ،قصه خوشحالی من از اینجا شروع میشه که من خیاط هستم و تو این چند سالی که خیاطی میکردم همه به من میگفتن تو دقیقه نودی هستی البته الان دو سه ساله هست که خیلی کم خیاطی میکنم بخاطر دلایلی،،نمیدونم این حرف از کجا اومد از کی شروع شد ولی اینو میدونم این شد الگوی تکرار شونده ی زندگی من جوری که هر کاری میکردم باز کارام میوفتاد دقیقه نود مثلا از سر هفته شروع میکردم بعد هی کار پیش میومد یا مریض میشدم یا…که خلاصه با اکراه و اجبار کارم رو آخر هفته اونم چون قول داده بودم تمام میکردم،.شاید باورش سخت باشه ولی تا اون کار تمام میشد عمر منم تمام میشد از استرس (بعضی لباسا)بازم میگم الان چند سالی هست که دیگه کار به اون صورت نمیکنم ولی بازم رو بعضی لباسا این موضوع پیش میاد🫣خلااااصه این هفته بازم یکی از اون کارا داشتم که دو دست رو هفته ی پیش تا دقیقه نود به صاحبش دادم موند دو دست دیگه از لباساش که باید این آخر هفته میدادم و باید بگم من دیروز لباسا رو تمام کردم ،،الان عالیم عالی بالاخره تونستم ،تونستم به این عادتم غلبه کنم و چه لذتی داره الان دراز کشیدن و استراحت این چند فایل اخیر خیلی منو تکون داد من اول فکر میکردم الگوی تکرار شونده ندارم ولی با گوش کردن به فایلها و زوم شدن رو خودم دیدم بله دارم خوبشم دارم تو کارم تو مریضی تو انتقاد شنیدن( هر چند وقت یکبار مادرم از حجابم) ووو
الانم با گوش کردن به این فایل باید بگم من هم مثل شما استاد حدودا کل مجردیم از وقتی یادم میاد سالی یک یا دو بار خواب میدیم پدر بزرگم میاد خونمون و من مثل بچگی هام که آیفون نداشتیم میرم از تو حیاط در رو باز میکنم براش وقتی میاد تو از خونه ی پشتی چند نفر با اسلحه به من و پدر بزرگم حمله میکنن و من میخوام از پدر بزرگم محافظت کنم ولی آخر هر دو میمیریم(شاید خیلی فیلمی و خنده دار باشه ولی تو خواب خیلی وحشتناک بود) استاد من هر سال تقریبا دو بار بدون استثنا این خواب رو میدیدم بدون کوچکترین تغییر و همیشه برام سوال بود که چرا؟؟تا اینکه ازدواج کردم و دیگه کم کم شد سالی یکبار و دیگه الان چند سالی میشه این خوابو نمیبینم و البته پدر بزرگ عزیزم هم چند ماه پیش فوت شدن
خوابهای تکراری زیاد دارم مثلا خواب مار رو زیاد میبینم یا اینکه با هلیکوپتر های جنگی و موشک های جنگی بالای خونه ی پدریم رد میشن و به ما حمله میکنن ولی هر دفعه مدلش کمی تغییر میکنه،ولی خواب من و پدر بزرگم هر سال چند بار و به یه صورت اتفاق میوفتاد و من میدیدم و تو خواب واقعا اذیت میشدم.
استاد عزیزم این حال خوبمو مدیون آموزش های شما و مریم جان هستم،دوره ی کشف قوانین رو با همسر عزیزم خریداری کردیم و الان جلسه سوم هستیم( چون همسرم دوره رو خریداری کردن من نمیتونم تو دوره کامنت بزارم)استاد عالیه عالی همین الان به جواب خیلی از سؤالاتمون رسیدیم و از همه مهمتر خیلی از ترمز هامون و داریم پیدا میکنیم که از موقعی که با شما آشنا شدیم برامون سوال بود این ترمز های ما چیه ؟با اینکه تو همه ی زمینه ها خیلی عالی شدیم و خیلی پیشرفت کردیم به لطف الله بازم میگفتیم چرا اینقدر کند داره پیش میره؟،،خدا رو شاکرم که با شما و سایت بینظیرتون و مریم بانو که الگوی من شده و دوستای باحال و با انرژی و توحیدی سایت همراه شدم و (به بودنتون تو زندگیم اعتیاد دارم)
همه ی دوره ها ی استاد بینظیرن ولی حل مسائل و کشف قوانین خیلی از ترمز ها رو برای ما که تخریب تو بچگی زیاد داشتیم معلوم میکنه به همتون پیشنهاد میکنم ازشون استفاده کنید(من که خدا رو شکر تو زمان تخفیف هر دو تا دوره تونستم به این فایل های با ارزش و بروز رسانی شده دست پیدا کنم)اینم هدیه ی خدا بود به من و به همسرم
عاشقتونم با عشق صبحا که بیدار میشم قبل بیدار شدن بچه هام کامنتاتون رو میخونم (به قول استاددیگه حرف زدنم هم داره شبیه استاد میشه انقدر خودم رو به گلوله بستم با فایلها)و لذت میبرم و روزمو میسازم
در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند باشید ((شاد باشی پول هم کم کم میاد دوست خوشگلم))
سلام استاد
سپاسگزارم از شما بخاطر اگاهی هایی ک داریم از طریق شما دریافت میکنیم
بازهم همزمانی رخ داده و این روزاها داره مدام تکرار میشه یعنی تا سوالی برام پیش میاد یا به تضادی برمیخورم بسرعت راه حل و جواب رو از طریق شما و بینهایت دستان خداوند دریافت میکنم و این عمیقا برام لذت بخشه و بینهایت سپاسگزار خداوندم
استاد من این فایل رو امروز صبح دیدم و دقیقا دیشب قبل از خواب یاد ی بنده خدایی افتادم ک سال های سال باهاش بحث داشتم و این فرد حدودا چندسالی میشه که فوت شده اما هربار ک یادش میفتم خوابش رو میبینم و دیشب دوباره یادش افتادم و به خودم گفتم ازاین فکر بیا بیرون وگرنه دوباره باید تو خواب باهاش بجنگی و استاد دقیقا دوباره این خواب تکرار شد و این شده یکی از الگوهای تکرارشونده ی من درخواب .نفرتم از اون فرد خیلی کم شده اما هیچ موقع نتونستم بطور صددرصد ببخشمش
یا شاید ترس باشه نمیدونم هیچ موقع بهش فکر نکردم علت این خواب ها چیه درصورتی ک دیگ اون شخص رو هرگز نخواهم دید هرچند خیلی کمتر شده این خواب ها اما کافیه دوباره اسم اون فرد ویادش اورده بشه دوباره همون خواب تکراری رو میبینم
مورد دوم ک اخیرا دیگ تکرار نمیشه اما سال های گذشته همیشه درگیرش بودم دیر رسیدن به کلاس درس و یا عقب موندن درامتحانات یارفتن ب جایی بوده بارهاو بارها تکرار شده درصورتی ک من هیچ موقع در هیچ کلاس و قراری و جایی دیر نمیرسیدم
مورد سوم برمیگرده به دوران کودکی من
از دیدن جنازه میترسیدم و این موضوع باعث شده بود خبر فوت هرشخصی رو ک میشنیدم شب خواب ترسناک میدیدم ک تا چندین و چندسال این چرخه ادامه داشت و بعد از ی سنی دیگ تکرار نشد
استاد این سه موردی ک گفتم ب حدی برام رنج اور بود ک گاها ی وقتایی باعث میشد از خواب بپرم
و دیگ نتونم بخوابم و کل اون روز بی حال و خسته بودم و هیچ انرژی ای نداشتم انقدر تاثیرش زیاد بود
والان به جزء مورد اول خداروشکر مابقی دیگ تکرار نمیشن و از ی زمانی ب بعد دیدن اون خواب ها قطع شدن
اما مورد اول قبلا حتی بهش فکر نمیکردم چون استاد اصلا دوست نداشتم نفرتم نسبت به اون ادم کم بشه
اما هرچقدر ک بیشتر رو دوره ها کار کردم کمی از تنفرم کم شد اما هنوز نتونستم کاملا این موضوع رو بطور ریشه ای حل کنم یعنی ازش رد میشدم اما این فایل شما ب من فهموند ک دیگ الان وقتشه و رسیدم به حل این ترمز ک کار سختیه ولی از ریشه حلش میکنم
و هیچ موضوعی ارزش خدشه دارکردن آرامشی ک بهش دست یافتمو نداره وقتی ک دارم این روزا لذت میبرم اززندگیم و عاشق زیستن شدم باید هرموضوع حل نشده ای رو حل کنم باید باقی مونده های پسماند گذشته رو پاکسازی کنم و خالص بشه لوح درونم تا خیلی راحت تر از این چیزی ک درحال حاضر توی زندگیم هست خواسته هام وارد زندگیم بشن و این راحت بدست اوردن هربار راحتر بشه
این هماهنگی ذهن وروح بیشتر بشه
باید روی خشم و ته مونده هاش توی وجودم بیشتر کار کنم و حواسم بهش باشه به موقع و مداوم درونمو پاکسازی کنم و تمییز نگه دارم این لوح ارزشمندمو
به نام خداوند جان وخرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست
نگارندهٔ بر شده پیکرست
سلام خدمت استاد عزیزم
سلامی بر بانوی بهشت مریم شایسته عزیز
و سلامی ب گرمی آفتاب خدمت دوستان عزبزم
خدایاشکرت در این سایت زیبای بهشتی هستم
خدایاشکرت برای حضور استاد عزیزم تو زندگیم
همیشه تو زندگبم یکی از سپاسگزاریام ب خاطر حضور استاده و این سایت زیبای بهشتی که باعث میشه هرروز خودمونو موشکافی کنیم که به خودشناسی برسیم
خب بریم سراغ سوال این برنامه
برای من الگوهای تکرارشونده خواب اینه که من همیشه از وقتی مادرم 7سال پیش به لقای پروردگار پیوستندیا هرشب یا چن شب ی بار من هرشب مادرم تو خوابه منه دلیلشم نمیدونم و جالب اینه ک من اصلا یادم نمیاد چه خوابی میبینم اما فقط تنها چیزی ک یادم میاد اینه مادرم تو خوابم بوده و اینکه به شکلهای مختلف این خواب تکرار میشه
خواب دیگه که همیشه تکراری میشه برای من افکار روزانه اس که هرشب خواب میبینم ینی من از لحظه ای که میخابم تا بیدار میشم خواب میبینم و افکار پریشان روزانه اس یا طی روز گفتگوهای زیادی که خانواده صحبت مبکنن
مثلا چن شب پیش برادرزاده ام درمورد دوستش هی صحبت میکرد از سوتیهایی که ایشون با دوستاش داره میگفت و من شب تا صبح اون دوست برادرزاده ام تو خوابم بود
یا دیشب من نتایج آقای عطاران برای همین برادرزاده ام میگفتم که شب از وقتی خوابیدم تا صبح خواب آقای عطاران میدیدم و همش آیه بما کانو یعملون..بما قدمت ایدیهم و یا بما کسبت ایدیهم تکرار میکردم
ینی من هر اتفاقی توی روز میفته توی خواب میبینم
و هیچ وقت فکر نمیکردم اینا حتما الگوهای تکراری هستندکه به باورهای من ربط داره
بازم از استاد عزیزم سپاسگزارم که باعث میشه ما در مورد خودمون تفکر کنیم
انشالله که بتونم در زمان و مکان مناسب دوره کشف قوانین زندگی رو بخرم
بنام خدای مهربان
سلام استاد جان
یکی از سوالاتی هست که من شاید بیشتر از 16 سال به جوابی نرسیدم و از هرکسی هم پرسیدم جواب قانع کننده ی بهم نداده و اون اینه که چرا من خواب نمیبینم.واقعا نمیدونم
شاید جواب بعضیا این باشه که ما هممون خواب میبینیم فقط به یاد نمیاریم،ولی من هر چقدر به این موضوع دقت میکنم و میخوام یه چیزی یادم بیارم میبینم واقعا من خواب ندیدم تو این سال های زیادی هست .این در حالی که من سرم تا روی بالشت میزارم خوابم میگیره و هر چقدر هم دیر بخوابم صبح زود بیدار میشم و خیلی وقته نه تجربه خواب خوب و ن بد و ترسناک نداشتم
ولی در عوض مادرم هرشب میگه فقط با مرده ها حرف میزنه نصف شب از خواب بیدار میشه قرص آرامبخش میخوره تا خوابش ببره و وقتی این خوابارو برا من تعریف میکنه میگم مگه میشه این همه خواب ببینی ودر جواب میگه تا چشمامو رو هم میذارم خواب میبینم و به من بر میگرده میگه که یک نعمته خواب ندیدن و منم اینو قبول کردم
ولی خیلی مشتاقم که استاد ببینم جوابش در مورد خواب دیدن یا ندیدن چیه .اگه بگن که خواب دیدم مثل الگوهای تکرار شونده هستند ویا یک نشانه ؟!!!
انوقت من باید بگردم دنبال حل مسله که بهترین جواب هارو درجواب استاد و کامنتهای بچه ها پیدا میکنم
این سایت یک نعمت و یک ثروت بی نهایت هستش که این همه آگاهی در اختیار ما گذاشته . همین دو روز پیش بود در مورد روابطم مسایلمو گفتم و کامنت بچه هارو خوندم دقیقا هر کامنتی رو که میخوندم ،منو به جواب مسالم میبرد و جالبتر اینکه در این دو روز که من تمرکزمو گذاشتم روی روابطم و صلح درونم میبینم چه نشانه های واضحی دریافت میکنم و چه ارزشهای که تا به حال زیر باورهای غلط خودم دفنش کرده بودم پدیدار میشه
بقول استاد کوچکترین تغییر در رفتار و باورهای ما توسط جهان هستی و خداوند پاسخ داده میشه و این خدای عزیز در لحظه جواب درخواست های ما رو میده
من در این دو روز بقدری تجربه های شیرینی به دست آوردم که با خودم میگم چرا من این شخصیت دوست داشتنی خودمو تا به حال پیدا نکرده بودم چرا من این همه شجاعت داشتم و خودم ازش بی اطلاع بودم و جواب این سوالم برمیگرده به احساس لیاقت و ارزشمندی .من کافیه یه سر سوزن به خودم و توانایی هام اعتماد کنم خداوند پاداش اون سر سوزن اعتمادت و با نعمتهای میده که تا به حال فکرشو نمیکردم
خداوند و سپاسگزارم که در جمعی هستم که فارغ از اینکه اون بیرون چی میگذره ما اینجا در حال شناخت قوانین خداوند هستیم و اجرای اون در زندگیمون و پاداش این عمل کردن سعادتمندی هم در این دنیا و هم در آخرت هستش
عاشقانه دوستون دارم و در پناه خدواند شاد و ثروتمند باشید
بنام خدای هدایتگرم به سمت…
بهترین نعمتها,بهترین زیبایی ها به سمت بهترین دانشگاه زندگی, و به سمت بهترین انسانهای ارزشمند
سلام به استاد مهربانم و مریم بانوی عزیزم که بهترین الگوی تکرار شونده مثبتم است .
و سلامی گرم به عشقای هم مداریم در این اموزشکده توحیدی .
ساعت 3:30 خداوند چشمانم رو از خواب باز کرد چند لحظه ای روی رختخواب مات و مبهوت نشستم
از رختخواب بلند شدم و چشمم به اسمان زیبای خداوند افتاد, ماه زیبا نگین اسمان بالای سرم به شدت ,مهتاب پر از نورش همه جای حیاط خانه را فرا گرفته بود…
همان لحظه سپاسگذاری از عمق قلبم کردم که چشمانم ماه زیبای خداوند را میبیند ,حس کردم خدا از خواب بیدارم کرد
سریع وارد سایت شدم و دیدم فایل جدید روی سایته و خداوند رو شکر کردم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد…
چند مرتبه ای فایل رو گوش دادم و فقط از خداوند خواستم که بتونم بعداز چند مدتی بنویسم تا برایم رد پایی گذاشته شود
استاد مهربانم در حالی این کامنت را مینویسم که اشک تمام صورتم را گرفته که فقط خدا میداند چقدر با فایلهای شما آرامش دارم
چند ماهی میشود که همسر مهربانم به رحمت خدا رفت و ما با همدیگه با این قانون آشنا شدیم …
و من بشدت ذهنم درگیر این موضوع شده بود و واقعا الان میفهمم که کنترل ذهن چقدر سخت و بعدش چقدر شیرین است
استاد جانم اعتراف میکنم که نتوانستم مث شما که فرزندتون رو از دست دادین ذهنمو کنترل کنم یا مث آقای عشقیار که سه فرزند عزیزش رو از دست داده بود ولی به قول شما شاید اینها رو خداوند اول به من نشان داد تا کمتر اذیت شوم تا از این تضاد بزرگ به راحتی بتونم بیرون بیام .
محیط خونه یک محیط ایزوله شده برام و تمام ورودیهام رو دارم از فیلتر قانون رد میکنم ,نتایج ریز و درشت زیادی دارم
که به کمک دوره های ارزشمند شما توانسته ام کسب کنم هر چند که نتایجم رو کامنت نکردم چون باور اشتباهی که داشتم این بود که نمیتوانم مث بقیه بنویسم اما سعی کردم که این باور رو درست کنم و برای خودم رد پا بگذارم چون به قول شما این ذهن خیلی چموشه و زود یادش میره که از کجا به کجا رسیدم .
من قبلا خیلی الگوهای تکرار شونده منفی زیادی داشتم مثال:دوس داشتم به همه افراد خانواده در همه جنبه ها کمک
کنم حتی از وقت ارزشمند خودم می گذشتم تا دیگران را راضی نگه دارم ,وارد دورهمی های منفی میشدم یا اینکه وارد رابطه های منفی که پر از حس دلسوزی و وابستگی بود میشدم در اطرافیانم هم بشدت این الگو رو دیده بودم اما ای دل غافل…..
یا موضوع خواب که فرمودین خوابهای بسیار آشفته میدیدم ولی تکرار زیادی نداشت به ندرت خواب از دست دادن عزیزانم یا اینکه نبود دندانهایم و یا گیر کردن در جایی رو بعضی وقتا میدیدم
بعد از آشنایی با شما به ندرت خواب میدیدم فقط در این چند مدتی که همسرم به رحمت خدا رفت بعضی شبها خواب میبینمش اما درک این موضوع برایم کمی سخت است انشاالله به درک این موضوع برسم ….
استاد با کارکردن روی خودم الگوهای تکرار شونده مثبتی جذب کرده ام مثال:هدیه های زیادی از اطرافیانم گرفتم,به مهمانی های شاد و مثبتی دعوت شدم,به بهترین جاهای زیبا و دیدنی هدایت شدم,و میدونم که اگه این مسیر رو ادامه بدم به موفقیتهای بیشتری با توکل به خداوند میرسم
استاد دیگه دست از تغییر دیگران برداشته ام تمام تمرکزم روی خودم است و این آغاز دوست داشتن خودم است
و ایمان به خداوندی که هر لحظه با من است و مرا خالق زندگیم قرار داده است ….
و سپاس خدایی که غم را از من گرفت…
و سپاس از چشمان زیبایی که این کامنت رو خوند ..
همگی در پناه یکتاااااااای بی همتا -سلامت وشاد و ثروتمند ……
سلام استاد عزیزم خیلی از سایت دور شدم و خیلی وقته کامنت نذاشتم ولی همه فایل رایگان ها رو دنبال میکنم ولی از خودم راضی نیست اما خیلی خیلی نتایج عالی تو زندگیم داشتم از سال 95 به شما آشنا شدم الانم نمیدونم چجوری صوتی براتون تعریف کنم و باهاتون حرف بزنم دنیای زندگیم عوض شده
و اینکه من خواب این موضوع رو زیاد میبینم که تو امامزاده محل بچگیم و نوجوونیم هستم یا تو پشت بومشم یا تو حیاطش پرسه میزنم
انقد چند سال خواب دیدم گفتم شاید باید برم زیارتش تو اوج گرفتاریم بود با توجه به فایلهای شما که کفته بودین واسطه نمیخوام بین شما و خدا گفتم حالا برم شاید دیگه نیاد به خوابم تو اون شرایط دنبال شغل مناسب هم بودم
دیگه رفتم زیارت و نشستم دعا خوندم ولی حسم دیگه مثل قبل نبود ولی خب انگار راحت شد خیالم وقتی رفتم زیارت
و بعد مشغول به کار شدم ولی دوباره خوابشو میبینم
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام به تمام عزیزای دلم
خواب هایی که میبینم 90 درصد مربوط میشه به فیلمی که دیدیم ،کتابی که خواندم و یا صحبتی که قبل از خواب داشتم والبته خیلی مرا خسته می کنه مخصوصا اگه قبل از خواب فیلم ببینم دیگه تا صبح اون فیلم پلی میشه و خواب راحت رو ازم میگره، حتی موقعه ای که هنوز با استاد آشنا نبودم، بخاطر رهایی از خواب شب فیلم نگاه نمی کردم، الان دیگه اصلا.
5 درصد خواب هایم، خواب های صادقه بودند که حتمآ اتفاق می افتاد حتی اگر به ظاهر غیرممکن بود.
5 درصد دیگه خواب های تکرار شونده ولی با فاصله ها زمانی زیاد، مثلا از یه ارتفاعی می افتم و از خواب می پرم، امتحان دارم و به موقع نمی رسم، حمله هوایی شده و بمب روی سرمان می افتد، حتی یبار تیر هم خوردم و منتظر بودم بمیرم ولی نمی مردم. یا جن یا سگی مرا تعقیب می کرد.
ولی در کل میشه گفت خواب زیاد تکرار شونده ندارم.
فقط همسرم یکسری خواب میبینه به قول خودش (تَپوُ) میاد براش و شروع به درآوردن صداهایی شبیه جیغ خفیف می کرد که این البته نه تنها خودش بلکه مادرش و برادرهاش هم همین رو دارند، وقتی تپو میاد برای مامانش اینقدر ترسناک صدا از خودش در میاره که من میترسم برم بیدارش کنم، میگن خواب میبینم یکی داره خفمون میکنه.
استاد کاش یه توضیحی مورد علت اینها میدادید.
اول وقتی عنوان فایل رو دیدم باورم نمیشد که کلمه خواب باشه گفتم حتما خوب است اشتباه چاپی شده، بعد اومدم متن فایل رو خوندم دیدیم درسته و چه موضوع جالبی است.
من از شما فقط در تمرین ستاره قطبی در مورد خواب شنیدم که گفتید موقع خواب فرکانس های ما قطع میشه و وقتی بیدار میشوم دوباره از همانجا شروع می شود و یه علامت سوالی برام بود که این خواب هایی که میبینم چی؟ ریشه اش از کجاست و خواب های ما چگونه رهبری میشن؟
وقتی یه خواب میبینم که بعدش اتفاق میفته اون چیه؟ چرا خواب های وحشتناک میبینیم؟ چرا وقتی در وضعیت جسمانی درستی نیستم مثلا دستمون خواب میبره اون رو تو خواب احساس می کنیم؟
یکدفعه داشتم خواب میدیدم که دارم خفه میشم با حالت خفگی از خواب بیدار شدم دیدیم تا دست همسرم افتاد بود روی گلویم.(خخخ)
ولی هیچ خوابی مثل اون که خواب شما را دیدیم نمیشه، من و پسرم علی تو اتاق منتظر شما بودیم، شما با لباس چریکی بودید اومدید پیش ما سر پسرم رو روی سینه تان گذاشتید و آرام اون رو فشار میداید. و با نگاه به من حالی کردید که هیچ نگم، فقط هر سوالی دارم اون رو بنویسم.
چه جالب شما تو خواب به من فهموندید که چیزی نگم، و چه جالب کلی بعدش من تصمیم گرفتم که تا میتونم صحبت اضافی نکنم چرا که هر چه ضربه خوردم از این زبانی است که بی موقع باز میشود، الآن مدتی که تعهد دادم نمیگم صد درصد درست عملکردم ولی بهتر شدم، ولی الان با این خوابی که نوشتم نکته اش برای من سکوت بود که الآن دریافتش کردم و از خدای مهربان میخواهم یاری ام کند سکوت صدر درصدی اختیار کنم وفقط بنویسم.
خدایا شکررررررررت که همیشه مرا شگفت زده می کنی.
استاد سپاس با این سؤال هایی که میپرسید و میخواهید ما بیشتر خودمان را بشناسیم و به خداشناسی حقیقی نزدیک تر شویم.
در پناه ایزد منان همه ما لحظه به لحظه به مدار خدا نزدیک و نزدیک تر شویم.
الهی آمین
رضواااان نااازنینم سلااام بروووی ماهت …
از دست تو و از دست حمید حنیف و این خواب هاتون …
من ترکیدم از خنده :)))))))
چرا اخه تیر میخوری و نمیمیری :))))))) فیلم هندیه مگه…؟
نقطه ی عطف کامنتت که من قشنگ پاشیدم اینجا بود
یکدفعه داشتم خواب میدیدم که دارم خفه میشم با حالت خفگی از خواب بیدار شدم دیدیم تا دست همسرم افتاد بود روی گلویم.(خخخ)
رضوان …؟من عاشقتم بااااشه ؟؟؟؟
خیلی خووبی خیییلی …
اگر یک روز قراره سرکلاس استاد بشینیم حتما صندلی بغلیت رو برای من نگه دااااررر
رضوااان قششنگم …برای فردات …بهترینِ بهترین هارو میخوام …
از خداوند میخوام به درک و هوش و آگاهیت جااری بشه و خودش مربع های درست رو برات سیاه کنه …
دوستت دارم و اجابت خواسته هات آرزوومه
در پناه الله یکتای بی همتاااا
سلام و درود به رضوان خداوند، امیدوارم همیشه سلامت و موفق و شادکام باشی.
چقدر خندیدم به این قسمت کامنتت (یکدفعه داشتم خواب میدیدم که دارم خفه میشم با حالت خفگی از خواب بیدار شدم دیدیم تا دست همسرم افتاد بود روی گلویم.) و البته چیز خوبی هم یادم دادی، برم امتحان کنم ، خخخخخ
ببین این موضوعی که پرسیده بودی تپو ، طرفای ما بهش میگن حش یا همون بختک که ظاهراً میافته روی افراد و قصد داره خفه شون کنه و افراد اون رو به اشکال مختلفی دیدن.
ولی اصل ماجرا چیزی دیگه است. یه مقاله میخوندم که به صورت علمی این پدیده رو تحلیل کرده بود. از اونجایی که بعضی از افراد موقع خواب دچار مسئله تنگی نفس میشن، مخصوصاً توی حالتی که روی کمر خوابیدن وزن دستها باعث فشار به قفسه سینه میشه. و تنفس رو سختتر میکنه. از طرفی آروم آروم سطح اکسیژن خون میاد پایین. بعضی افراد خوروپوف میکنن، اونها هم در معرض این اتفاق هستن. استاد توی فایلهای آگاهی دوره قانون سلامتی میگفتن خوروپوف بخاطر تغذیه است و با اصلاح تغذیه برطرف میشه. کاهش آروم آروم سطح اکسیژن ، ذهن انسان رو وارد فاز هوشیاری میکنه که یه اتفاقی مسیر اکسیژن رو مسدود کرده برای نجات خودت یه کاری بکن. یکی از راه های افزایش سطح اکسیژن افزایش ضربان قلب هست. این افزایش سطح ضربان ذهن رو به هوشیاری نزدیک میکنه. از طرفی انسان توی عمیق ترین لحظات خواب ، خواب و رویا نمیبینه، خواب و رویا زمانی دیده میشه که ذهن به هوشیاری نزدیکه.
همه مون دیدیم وقتی تو عمق خواب بودیم با چک و لگددو آلارم گوشی هم بیدار نشدیم. ولی وقتی داریم خواب میبینیم با ویز ویز یه مگس هم بیدار میشیم، یا مثل من با قوقولیقوقو خروس همسایه یا فانتوم های پایگاه هوایی بوشهر.
فردی که تغذیه اش درست نیست یا یه تنش عصبی توی طول روز داشته و الان موقع خواب مشکل تنفسی پیدا کرده با کاهش اکسیژن خونش ذهنش به هوشیاری نزدیک میشه و شروع میکنه به خواب و رویا دیدن. و توی این حالت ذهنش ممکنه هر تصویری رو براش خلق کنه. ولی نهایتاً با نفس عمیق و وارد شدن به هوشیاری این مسئله حل میشه.
همسر من در گذشته زیاد اینجوری میشد، وقتی یه چیزی ناراحتش میکنه. اوایل که کلا فکر میکرد یه موجود فیزیکیه مثلا روح یا جن (یا شاید هم خودم) کلی براش توضیح دادم تا قانع شد که این پدیده چی هست. یه مدت میگفت میترسم بخوابم باز این بیاد سراغم. و این حالت براش میومد. بعدها که فهمید چیه ترس اینو داشت که توی این حالت خفه بشه و بمیره و من براش توضیح دادم که این پدیده چون به هوشیاری منتهی میشه، باعث مرگ نمیشه. چون اون شخص توی اون لحظه به هوشیاری خیلی نزدیکه، با کوچکترین شوکی از سمت شما بیدار میشه و موضوع حل میشه.
اینم کل قصه بختک. امیدوارم از این به بعد راحتتر باهاش کنار بیاید.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی. خواب پارادایس و استاد عباس منش رو ببینی.
سلام وآرزوی سلامتی برای استاد نازنین ودوستان عزیز
قبلاً خیلی خواب های تکراری میدیدم…همش خواب مرده ها ،،یا خواب پرواز،،،یا خواب اینکه مدرسه میرم
همش خواب خونه ی مادر بزرگم را میدیدم ،یا کابوس های وحشتناک
یه زمانی متوجه شدم خودم باعث به وجود اومدن اون خواب ها میشم،،باخودم گفتم ،،چرا من همیشه از این خواب ها میبینم ،چر ا بقیه نمی بینندتا اینکه یک روز با قاطعیت به خودم گفتم نمیخوام از این خواب ها ببینم.وچندین بار تکرار کردم که وارد ضمیر ناخودآگاهم بشه،،،وجالبه که جواب داد و خیلی کمتر شد،،باقاطعیت میتونم بگم 99درصد اثر گذار بود…
منی که هرشب کابوس میدیدم به صفر رسید و این عالی بود.
ووقتی بعد از چند ماه دوباره تکرار شد ،،،در طول روز با خودم گفتم نمیخوام هیچ خوابی ببینم مگر این که الهامی از طرف خدا باشه.
ومیدونم باید بیشتر روی خودم کار کنم
واین که مدام میرفتم تعبیر خواب هام را تو اینترنت سرچ میکردم
وهر چه بیشتر این کار را میکردم بیشتر خواب میدیدم،،،تا اینکه یه نشانه از جایی خواندم که هرچه بیشتر دنبال تعبیر خواب هایتان باشید شیطان بیشتر فرصت رشددر درون شما پیدا میکند…. واین هم یک. راهکار عالی بود ودیگه سراغ تعبیر خواب نرفتم
و جملات تاکیدی هم بسیار تاثیر گذار بود که دیگه نمیخوام خواب ببینم.
هرچیزی که کانون توجه ما در طول روز باشد همان را در خواب هایمان میبینم، چه چیزهایی که بهشون فکر میکنیم و چه چیزهایی که به اونها توجه میکنیم،برای من که دقیقا همونه!!!
ممنون از استاد عباس منش عزیز
بابت اینکه آشغال های زیر مبل را هم نشانمان میدهند
یا خواب میدیدم،،مدام پرواز میکنم
که متوجه شدم میخوام واقعیات زندگی ام را انکار کنم،،دنبال چیزی میگردم که مرا فراتر از این مشکلات ببره ومنم منم بکنم
که موقع بیداری به خودم گفتم اگه خیلی زرنگم این پایین باشم وپیشرفت کنم و عالی شدن را یاد بگیرم و اشتباهاتم را شناسایی کنم و عملگرا باشم ، لزومی نداره همیشه،در حال پرواز باشم.و جالبه دیگه نمیبینم پرواز میکنم.
دست ذهنم برام رو شده
و باورهای ما را چیزهایی که بیشتر به اون ها توجه میکنیم تشکیل میده وباعث اتفاقاتی میشه که بیشتر در زندگیمان رخ میدهد
باتشکر وسپاس فراوان
استاد نازنینم دوستت دارم
بنام خدای مهربان و وهابم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستداشتنی و دوستان عالی و هم فرکانسیم
پیشاپیش عید سعید غدیر رو به شما استاد نازنینم و همه دوستان تبریک میگم.
در رابطه با خواب دیدن باید بگم که خوابهای من معمولا تکراری نیست همیشه با هم متفاوته.
بخاطر همین یادم نمیاد که یه الگوی تکراری در خوابهام داشته باشم.گاهی اوقات ناراحت کننده هست
ولی بیشتر مواقع خوابهای خوبی می بینم .دوران بچگی ام هم یادم نمیاد که یه خوابی همیشه برام تکرار شده باشه.
البته این بستگی به افکار اون روزم داره اما بیشتر اوقات خودم رو تو موقعیت خیلی عالی می بینم
مثلا همیشه دارم از یه بلندی بالا میرم و احساس خوبی دارم یا از نظر شغلی و کاری موقعیت خیلی خوبی دارم
ولی پیش اومده که در طول روز به یه موضوع ناراحت کننده فکر کردم
و همون شب یه خواب ناراحت کننده تقریبا در رابطه با افکاری که داشتم دیدم.
اخیرا که استاد جانم همش خواب شما رو میبینم بس که مدتهاست هر روز صبح ام رو با فایلهای شما و دیدن شما و خواندن کامنتهای دوستان شروع می کنم
و شبم رو هم باز با فایلها و دیدن شما و خواندن کامنتهای دوستان تمام می کنم.
به همین دلیل خدارو شکر در طول روز احساسم خوبه و همیشه تو خوابم شما رو با چهره خندون و زیباتون می بینم. و این برای من نشانه خوبیه.
صبح که از خواب بیدار می شم استاد جانم تاثیر چهره خندان شما در من احساس شادی و انرژی فوق العاده ای داره.سپاسگزار خداوندم
که شما جزیی از خوابهای تکرار شونده من شدید.
عاااااشقتم استاد جانم.
بی نهایت خدا رو سپاسگزارم که من و به این مسیر زیبا و پر از آگاهی هدایت کرد.
استاد عزیزم و مریم جان نازنینم از شما هم بی نهایت سپاسگزارم به خاطر این همه سخاوت و مهربانی که دارید.
در پناه پروردگار مهربان همیشه شاد و سلامت باشید.