پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

660 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرزو کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1694 روز

    سلام به استاد عزیز ومریم جان

    الگوهای تکرار شونده در رابطه با خواب:

    خواب های تکراری ک از بچگی تا الان انقدر برام تکرار شدن که ب محض برخورد با این سوال سریع ب ذهنم اومد توی دفترم نوشتم و اینجا مینویسم

    1_خواب میبینم‌ که با تعداد زیادی از ادما بخصوص خانواده و فامیل دور هم توی یه طبیعت جنگل یا مهمونی هستیم و همه مشغول خنده و تعریفن و حالشون خیلی خوبه

    2خواب میبینم که با بچهای کوچیک بخصوص دختر بچها مشغول بازی کردن و وقت گذروندنم یا اون بچه خودمه یا مامانم یا از شاگردامه

    3 این خوابو از بچگی همیشه میدیدم ک دارم توسط فرد یا افرادی ب وسیله چاقو یا تفنگ کشته میشم بعد اگاهانه تو خواب ب خودم میگفتم‌بزار بهت شلیک کنه ببین دردش چ شکلیه یا اصلا مردن چ مدلیه بعد همون موقع ک طرف داشت شلیک میکرد وحشتزده از خواب میپریدم

    4_خواب میبینم که با یه ادم جدیدی وارد رابطه عاطفی شدم بعد توی خواب اکثر اوقات اون فرد همسرمه

    یا یه چهره متفاوت داره این خواب و الان زیاد میبینم ک دارم با یه شخصی توی یه محیطی مثل جنگل طبیعت وقت میگذرونم و اول اشناییمونه

    5خواب بحث و دعوا کردن با خانوادم بخصوص پدررم و از فرط ناراحتی وقتی از خواب میپرم میبینم ک صورتم خیس اشک شده و تا ساعت ها بعداز خواب ناراحتم انقدر اون خواب واقعیه

    6 خواب میبینم که زکی از نزدیکانم رو از دست دادم یا توی مراسم ختمم

    7خواب میدیدم والان کمتر شده اما بازم‌میبینم ک دارم از دست ادمایی فرار میکنم و از شهرو زمانای مختلفی میگذریم و همیجوری دارن دنبالم میان

    8خواب میبینم سر کلاس رقصم و تعداد خیلی زیادی از هنر جوهام منتظرمن دیر کردم وقتی هم میرسم ضبط خرابه یا صدای اهنگ خیلی کمه خیلی استرس میگیرم تایم کلاس داره میگذره و همه ناراضین منم حسابی کلافه و عصبی بودم

    9خووواب پرواز کردن یکی از لدت بخش ترین خوابایی بود ک قبلا میدیدم ک شروع میکنم ب دوویدن چند قدم ک میرم هر بار ک پامو میکوبم ب زمین کلی اوج میگیرم میرم تو اسمووون

    10من روی دندون خیلی حساسم و خواب میدیدم ک دندونام کنده شده یالقه یا پوسیده شده داره میوفته و از ترس از هواب میپریدم خواب دندون و همیشه از بچگی تا الان میبینم

    11خواب امتحان و درنخوندن و خیلی زیاد دیدم ک سرجلسم هر چی فکر میکنم هیچی یادم نمیاد

    12 واما عجیب ترینش بختک بوده ک از همش سنگین ترو وحشتناک تر بود

    اصلا نمیدونم داستان این بختک چیه اما از بچگی ماهی یه بار میوفتاد رووم (همراه با ایموجی خنده)

    یخصوص دوره دانشجویی و اوایل ازدواجم ک هر روووز خدا اصلا میترسیدم بخوابم

    تا چشمااامو میبیستم خوابم میرفت بعد یهو خواب میدیدم ک بیدارم یه موجود یه صدا نمیدونم چی بودتوهم بود یه سریا میگفتن حمله عصبیه بشدت تمام بدنمو فلج میکرد سرم سنگین میشد و هرچی داد و فریادمیزدم ک بقیه صدامو بشنون زبونم میشد صد کیلو

    میگفتن بسم الله بگی پامیشه از روت میره اقا من هرچی زور میزدم بگم بسم الله زبونم نمیچرخید تا اخرین لحظه ک دیگه داشتم زیر فشار بختک شهید میشدم میگفتم بسم الله یهو از خواب میپریدم میدیدم خیس عرق شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    محمد رازی گفته:
    مدت عضویت: 1915 روز

    سلام استاد عزیز بانو شایسته گرامی

    روز هایی که درگیری فکری دارم، بخصوص ترس از آینده و یا درگیر مقایسه میشم

    اون شبا خوابام تکراریه

    یک الگوی مشخص که میفهمم بخاطر ذهن ناآراممه

    همیشه همیشه همیشه یک «مار» وقتی که خوابم از سمت پام داره آااارام نزدیک میشه و میخواد حمله کنه

    یک حسی کل وجودم رو پر می‌کنه و میگه

    سسسسسریع واکنش نشون بده

    حالا واکنش چیه؛

    پتو رو به سرعت پرت کن و پاتو جمع کن و بیدار شو، پاااشو

    اگر هم خیلی نا آرام باشم و یا رو زمین خواب باشم

    میگه ، سریع پاشو برو یه جای بلند مثلا روی میز (:

    ): و بعد بیداری یه حس سمی

    قبلا الگوی خواب تکراریم زمانی که فکرم درگیر بود

    افتادن از ارتفاع بود

    ولی تا الان یک بار

    فقط یک بار

    خواب فول اچ‌دی دیدم (:

    یه خواب ناز که همیشه با خودم مرور میکنم

    یه زمانی هر شب کنار تختم برگه و کاغذی میزاشتم و یک موضوع رو می‌نوشتم و از خدا میخواستم بهم بگه جواب اون مسئله رو و بیدارم کنه بنویسم

    اون شب کتابم تمام شده بود و تو دفترم نوشتم

    خب، کتابو که کمک کردی نوشتم تمامه حدودا

    قدم بعدی سایته

    اسم سایت رو بهم بگو

    خوابی دیدم شیرین‌تر از عسل

    تو مسیری روان درحال حرکت بودم، یه پیچ جاده رو به نرمی رد کردم انگار که روی ریلی در حرکت بودم و بعد از پلی بزرگ درحال بالا رفتن بودم

    پل بزرگ کابلی

    وقتی از اون طرف پل سرازیر شدم، احساس کردم دارم پرت میشم، چشمام رو بستم… اما هرچی خودم رو مچاله میکردم و آماده زمین خوردن بودم

    هیچ خبری نشد

    و بغل دستم رو نگاه کردم دیدم نرده های سفید باغی هست و همه جا سبزه، چمنه

    با حس نازی بیدار شدم

    یه چیزی تو وجودم می‌گفت چقدر این خوابت شفاف بود انگار تو سینما چند بعدی رفتی

    جالبه سرصبح تا بیدار شدم، یکی از دوستان هم فرکانسی و از بچه های سایت زنگ زد تا احوالم رو بپرسه و جالبتر اینکه گفت؛ راستی چند شب پیش خواب کتابت رو دیدم که خیلی پر فروش شده (:

    و بعدش گفت دیشب یه خوابی دیدم رفتم تو تعبیر خواب دیدم نوشته فلان‌.‌.

    با خودم گفتم چرا الان که من یه خواب متفاوت دیدم مرتضی این حرفو زد؟

    برای اولین بار رفتم تو نت سرچ کنم تا تعبیر خواب پل دیشب رو بخونم(اعتقادی به تعبیر خواب نداشتم)

    ولی گفتم نگاه میکنم اگر منفی بود رد میشم خیلی توجه نمیکنم.

    اما تعبیرش اونقدر بهم ایمان داد

    که متنش رو تو پیام های ذخیره تلگرام نوشتم تا همیشه بخونم و بهم قوت قلب بده…

    «امام صادق می‌فرماید: پل در خواب بر چهار وجه است:

    اول: مردی است که همه مردمان را به کار آید و حاجت همه کس را روا کند.

    دوم: پادشاه.

    سوم: نیکوئی و کامرانی یافتن.

    چهارم: مال بسیار حاصل کردن

    پل در خواب تاویلش نیکو باشد. اگر دید از پل گذشت، دلیل که از پادشاه او را عز و جاه رسد و از او منفعت بیند.

    دیدن پل در خواب نشانه‌ی موفقیت در آینده است

    به این معنا باشد که شما به دنبال راه‌هایی برای بهتر کردن آینده خود نسبت به حال هستید و یعنی شما می‌خواهید چیز‌هایی را در زندگی خود تغییر دهید.

    در مقابل این مانع به ایستادگی و شجاعت نیاز دارید تا بتوانید از آن‌ها عبور کنید.

    این وضعیت ممکن است ناممکن و ترسناک به نظر برسد، اما شما باید ثابت قدم باشید تا به مقصد برسید.»

    این پیام و اون حرف دوستم رو بار ها و بارها باخودم مرور میکنم

    و این اولین باری بود که احساس کردم

    خدا بیشتر از سوالم بهم جواب داد….

    گفت: آفرین، دمت گرم که تا اینجا امدی …

    و منو به پشت ویترین برد تا از پنجره ای دورنمای مسیرم رو نشونم بده

    احساس کردم مفهوم این خواب این بود که

    تو این مسیر به همه چی میرسی به شرطی که جا نزنی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مریم انصاریان گفته:
    مدت عضویت: 1793 روز

    به نام خداوندی که هر لحظه در حال هدایت ما به سمت درخواست هامونه

    سلام استاد بزرگوارم سپاسگزارم از وجود نازنینتون که با عشق دارین این همه آگاهی عالی رو در اختیارمون میذارید.

    واقعا از دیدن عنوان فایل شگفت زده شدم چون حدود یکماهی هست دارم روی الگوهای تکرار شونده ای که به محض حرکت جدی من عینا اتفاق میفته کار و تفکر میکنم ،چون میدونم اگه حل نشن پاهای منو دوباره از حرکت باز می دارن ،زنجیرهایی از ترمزهای بزرگ که اینقدر کوتاهن که در اولین قدم ها جلومو میگیرن،یکی از این موارد تکرار شونده هم خوابهایی هست که میبینم دو خواب عینا مشابه فقط هر بار با اشخاص متفاوت که در خواب بهم حس خوبی میده اما بعد از بیداری به شدت ذهنمو درگیر میکنه. خیلی دوست دارم با توضیحات بینظیر شما بتونم ریشه این خوابهارو بفهمم،البته یه حدسهایی دارم اما مطمئن نیستم احساس میکنم با توجه به اتفاقات تکراری تو زندگیم دنبال یه نقطه امن هستم بیرون از وجودم،بدنبال یک حمایت کننده از من و کمی آشفتگی های ذهنیم این روزها به دلیل تعدد ترمزهایی که هست نمیذاره انگار بتونم نشانه هارو درک کنم از خداونددرخواست هدایت دارم،درخواست میکنم که مهر از چشمانم و گوشها و قلبم برداره تا بتونم این مسائلم رو حل کنم .

    خوابهای دیگه ای هم هست که شاید سالی یکبار ببینم ولی سالهاست میبینمشون مثل اینکه امتحان دارم و آماده نیستم ،یا اینکه تو خوابهام با اشخاص نزدیکم حتی کسانی که در حیات نیستن دعوای شدید میکنم، حتی یکبار که داشتم روی حل مسئله ای در درونم کار میکردم خواب اون اشخاصی که به مسئله من مربوط بودن و احساسمو بد میکردن رو دیدم که با نهایت وجودم تو خواب نفرتمو بهشون ابراز میکردم انگار که بیدار بودم،بیدار که شدم مسئله برام حل شد و با تغییر نگاهم (البته طول کشید ولی اتفاق افتاد ) وجودمو از نفرت به اونها پاک کردم و الان بیشتر از یکساله که هیچ حس بدی در این باره ندارم.

    یا سالها خواب مادرمو که در قید حیات نیست رو میدیدم اما هیچ گاه حرف نمیزد الان یادم نیست چی بود ولی یه احساسی رو که در وجودم حل کردم بعد اون دیگه تو خوابهام با همون صدای زیباش حرف میزنه .

    امیدوارم خداوند کمکم کنه بتونم که با فهم و درک رابطه بین خوابهام و اتفاقات عینا تکراری زندگیم زنجیر از پاهام باز کنم و بتونم که در مسیرم رو به جلو برم.

    این کامنت ساده ترین کامنتی بود که تا الان نوشتم خودم باورم نمیشه انگار که دارم از قله کمالگرایی آروم آروم میام پایین خدایا شکرت

    مریم شایسته عزیز از شما نازنین بانو هم سپاسگزارم که قطعا شما هم سهم زیادی در خلق این فایلها دارین صورت ماهتو میبوسم واز خداوند برای هردوی شما عزیزان درخواست بهشت دنیا و آخرت رو در والاترین درجه دارم.در پناه خداوند سرافراز و پاینده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    حیات گفته:
    مدت عضویت: 1207 روز

    سلام استاد عزیزم

    خوابی که من میدیدم تا همین چند وقت پیش

    و خیلی هم ناراحت بودم بابتش این بود

    من بعد از کار کردن روی مباحث ارتباطم با دوستان و فامیل کاملا قطع شد و اونها خودشون دیگه زنگ نزدن و منم خوشحال بودم چون اصلا خوشم نمیومد ازشون و همیشه مشکل داشتن

    ولی توی خواب هام مداوم خوابشون میدیدم و من بابت این موضوع عذاب میکشیدم که من دارم روی خودم کار میکنم میخوابم که حالم بهتر بشه خواب ادم های قدیمی و روابط قدیمی مخصوصا اونهایی که خوشم نمیاد ازشون را میبینم

    و هرچی دعا میکردم درست نمیشد

    تا اینکه این خوابم چند وقتی است درست شده و دیگه خواب اونها را نمیبینم

    و دلیلی که براش پیدا کردم این بود که من به ظاهر روی خودم کار میکردم ولی باوری خیلی ازش بدم میومد را و ترمزمم بود هیچوقت تمرکزی حل نکردم

    و چند وقت پیش تمرکزی رفتم روش و جالبه

    این باورها از اونجایی معلوم میشود ترمزه که وقتی روش کار میکنم احساسم خیلی خوب میشه

    و از اونجایی باز میشه فهمید ترمز و پاشنه است که به این سادگی ها عوض نمیشه

    بع محض اینکه حواسم پرت میشه و خیلی روش کار نمیکنم دوباره با شدت به قبل برمیگردد

    اما از وقتی دارم تمرکزی و به شدت روش کار میکنم دیگه اون خواب و نمیبینم

    و اینجور تفسیر کردم که شاید اون خواب میخواسته بگه باور های قبلی(با نشان دادن ادم های قبلی)

    هنوز سر جاشونن و دارن کار میکنن و باهاتن

    البته من این را قبل از اینکه این فایل را گوش بدم فهمیده بودم و برام جالب بود چون هیچوقت هیجا در مورد خواب ها حرف نزده بودین

    و بازم بهم ثابت شد که درست فکر میکردم

    درسته با دعا کردن خواب در لحظه درست نشد ولی همین که بهم الهام شد تمرکزی برو روی حل این باور در واقع خودش اجابت دعا بوده و این هم برام درس شد که گاهی دعاها اینجوری اجابت میشه ولی من انتظار دارم شب بخوابم صبح پاشم دیگه اون خوابو نبینم

    بعد هگ میگم خدا نداد :))

    عالی هستی ، بدرخشی

    البته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      تکتم رستمی گفته:
      مدت عضویت: 886 روز

      سلام دوستان

      خیلی عالی واقعا توضیح دادین دقیقا منم همینطور بودم هی خواب خیانت میدیدم با اینکه فکر میکردم دارم خیلی رو خودم تو روابط کار میکنم. اما وقتی خواب ها ی منفی هی تکرار میشد با خودم گفتم تکتم خانوم داری خودتو گول میزنی وایستا و باورهاتو قلبا درست کن. از تهه قلبت این فکر خیانت رو بنداز بیرون و فک کن اصلا تازه با همسرت آشنا شدی مثل همون روزا روی ویژگی های مثبتش تمرکز کن. و این شد که نمیگم عالی ولی خیلی بهتر شدم و کمتر اون خواب ها رو میبینم چون قبل خوابم سعی میکنم جملات تاکیدی بگم تا خوابم ببره.

      خوش بدرخشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سیما گفته:
    مدت عضویت: 1431 روز

    به نام خداوند بینهایت بخشنده بینهایت مهربان و بینهاااایت نزدیک به قلب هامون

    سلام به استاد نازنبنم و همه بچه های خوب و نازنین این سایت ارزشمند

    استاد نازنینم من خیلی به خواب ها خیلی ایمان و باور دارم

    و خیلی وقت ها خداوند با همین خواب ها به زیبایی هدایتم کرده

    مثلا قبل از وقوع یه اتفاق تو خواب خداوند هدایتم کرده که لین اتفاق جلوی راه ات هست و رفتار صحیح این هست حواس ات باشه

    و خوبی خواب های هدایتی این هست که وقای بیدار میشم خیلی حس خوبی دارم

    مثلا مثل همون خواب یک وانت پر سیب و میوه های خوشمزه که شب قبل مهاجرت ام که تسلیم امر خداوند شدم دیدم

    و استاد نازنینم چند وقت پیش دنبال خونه بودم و از رُزای عزیز توی فایل مصاحبه با شما الهام گرفتم و روزی ده بیست تا رزومه می‌نوشتم و بعد یک شب خواب دیدم که از جلوی یه نونوایی رد میشم و بینهایت نون های خوشرنگ سفید و لذیذ داره و من بینهایت از دیدن س

    شون لذت میبرم

    و نمیدونم شب بعدش بود یا چند شب بعد که دوباره خواب دیدم ایندفعه خودم داخل نونوایی دارم کار میکنم و کلی نون پختم فقط تعداد زیادشون یادمه که خییییلی زیاد بودن که قابل شمارش نبودند

    و یکی از همکار هام میاد ازم میپرسه سیما راضی هستی و من با حس خوب و لبخند میگم آره راضی ام

    و یک جمله ام که به گوشم رسید این بود که

    ما در مورد قدم های بعدی با کسی حرفی نمی‌زنیم البته به زبان آلمانی شنیدم

    و بعد از چند شب و یا نمیدونم شب بعدش دوباره خواب دیدم که از جلوی یه کبابی من و همسرم رد میشیم وکلی نون های خوشمزه خوشرنگ داره و کباب های تازه آبدار و خوشمزه برامون سرو میکنن

    رفتم داخل تعبیر خواب زدم که تعبیر خواب نون چیه که من هرشب دارم میبینم

    و بعد نوشته بود که نون رزق ‌ روزی هست که به اندازه نون هایی که دیدین خداوند بهتون نعمت و برکت میده و این به من قوت قلب داد و با قدرت بیشتری دنبال خونه گشتم

    استاد الان اشک هام بند نمیاد

    هفته بعدش یه صاحبخونه از بین 100 نفر خونه شو به ما داد

    خونه ای که دوست داشتم چون اون خونه قبلی مون گاراژ نداشت خیلی ادیت میشیدیم الان این خونه مون در مرکز Rosenheim Bavaria Germany هست از خونه تا محل کارم فقط یک دقیقه پیاده هست یک مدرسه فوق العاده پیشرفته داره که فرزندانم میرن درس میخونن

    همسرم اینجا خیلی راحت تر میتونه کار خرید و فروش ماشین رو انجام بده

    و یک بالکن داره استاد که ای کاش میتونستم بهتون ویدیو بفرستم که فقط دور تا دور خونه درخت هست و فقط صدای پرندگان و بلبل هارو ما می‌شنویم

    اصلا استاد همه مبهوت موندن که چطور در قلب شهر زندگی میکنین و کلا اطرافتون طبیعت هست به خدا استاد ما اصلا ثدای یک ماشین رو هم نمیشنویم

    این خواسته من از خدای بینهایت بخشنده من بود که هم به همه امکانت دسترسی داشته باشم و هم طبیعت اطرافم باشه

    و الان بینهایت لذت میبرم

    استاد شما میگین به درجه ای از ایمان و باور میرسین که همبن که میگین موجود میشه

    در مورد کابینت های آشپزخونه که باید خودمون میگرفتم با خیال راحت در قلبم گفتم داخل ستاره قطبی ام لز خداوند میخام و بعد هدایت میشم

    و هنوز ننوشتم و داخل سایت اش دیدم و دقیقا همون روزی که ما کلید ها رو تحویل میگرفتم گفت بیایین آشپزخونه رو ببرید این همزمانی خداوند چقدر دقیق و منظم عست در حالی که هنوز یک ماه مونده بود به ورود مون به لین خونه و یک آشپزخونه ای با قیمت 500 یورو گرفتبم که همه دوستانمون میگن قیمت اش از 4000 یورو هم بیشتره

    خداوند میتونه و قدرت شو داره که از بینهایت شکل رزق و برکت سو وارد زندگیت کنه

    و من الان به لطف خداوند در یک خونه زیبا نو ساز که در قلب شهر هست و مثل یک کلبه ای در دل طبیعت دارم زندگی میکنم

    یک صاحبخونه بینهایت مهربان و خوش قلب دارم

    و همه و همه هدایت خداوند بوده و من از دیدن اون خواب ها قلبم آرام سد که خداوند همه انمور خونه من رو به زیبایی مدیریت میکنه و خداوند انجام داد کارهاشو ازش یک دنیا سپاسگزارم

    و وقتی اطرافیانم میان میگن چقدر شما شانس دارین

    و من در قلب خودم همون لحظه یه لبخندی میزنم رو مو به خدای خودم میکنم و کریدیت تمام این خوبی ها رو بهش میدم و میگم من که میدونم که همش لطف توست حالا این ها بگن من خوش شانس ام

    خییییلی وقت ها استاد نازنبنم یه خوابی میبینم که به ظاهر خوب نیست ولی داره بهم‌میگه اگه با این مسئله روبرو شدی این رفتار رو انجام بده

    و خداوند به زیبایی هدایتم کرده و همش لطف او بوده

    و این نشون میده که خدای ما قدرت بینهایت داره و کیست که وقتی خداوند به بنده اش اراده خیر و خوبی کرده باشد بتواند آن خوبی رو ازش بگیره و مانع بشه

    هیچکس هیچکس

    تا وقتی خداوند حامی و نگهدار و یار ماست هیچ قدرتی نمیتونه و توان سو نداره که لطف پروردگار مون رو از ما دور کنه

    خداوند آرامش قلب من هست

    یک کار دیگه ای ام که من میکنم استاد نازنینم داخل گوشیم یه دفتر دارم و روش نوشتم

    بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا

    و هر خواسته قلبی که داشته باشم میرم با خدای خودم صحبت میکنم و ازش میخام که مسیر شو برام روشن کنه هدایت و همایتم کنه در بهترین زمان ک بهترین مکان با بهترین دستان اش

    و سعی میکنم باور های قدرتمند هم برای اون خواسته ام پیدا کنم

    مثلا در مورد خونه نوشتم :

    خداوند صاحب خانه من است

    به لطف او من به یک خانه ای زیبا و قشنگ هدایت میشم

    خداوند درها را برای ورود من به خانه یه رویایی ام باز می‌کند

    خداوند همه راه ها و مسیر ها رو برای رسیدن گن یه خونه ای زیبا و دل باز برایم باز می‌کند

    دختر بزرگم با تغییر مدرسه لش خیلی مقاومت داشت و من باز داخل دفترم از خداوند یاری خواستم و نوشتم

    خداوند حامی و هدایت گر فرزندانم هست

    و هر جا که باشم بهترین معلمین و امکانات رو برای فرزندانم مهیا می‌کند

    خداوند دوستانی خوش قلب و مهربان رو به سمت فرزندانم هدایت می‌کند

    من شاید نتونم تمام زمان ها کنار فرزندانم باشم

    ولی خدای اون ها از رگ گردن بهشون نزدیک تره و یار و هدایت گر شون خواهد بود

    و بعدش قلبم آرام میگیره نجواهای ذهنم آرام تر میشه و تسلیم میشم و بعدش اجازه میدم خداوند کارهاش رو انجام بده

    والان به لطف خدا این مدرسه جدید خیلی خیلی از نترسه قبلی شون هم امکانات بهتری دارا هم پیشرفته تر هست و هم کلی دوستان خوبی پیدا کردند و دخترم دیگه خیلی هم از این تغییر راضی هست

    خدارو صد هزار مرتبه شکر

    استاد نازنینم بابت وجود ارزشمند تون یک دنیا از خداوند سپاسگزارم و امیدوارم هر جا هستید شاد و پیروز و موفق باشید و خداوند یار و نگهدار و محافظ شما باشه ️

    و هر جایی که هستید در بهترین زمان مکان و با بهترین انسان ها هم مسیر بشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1207 روز

    به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید

    سلااااااام

    وقتی در مورد خواب های تکرار شونده صحبت کردید باعث من به فکر فرو برم ببینم چطور بوده

    و بعد به این نتیجه رسیدم که تو بازده زمانی خواب های تکرار شوند خودش را داشتم

    مثل هنبن که گروهی دنبالم بدوند و من هرچی با سرعت میدوم ولی مسافتی را طی نمیکنم و اونا هی بهم نزدیک میشند

    یا پرت شدن از یه بلندی بوده

    یا مثلا اوایل ازدواجم خواب میدیم همسرم با خواهرم با هم تیک میزنند

    یا مدت حتی بعد ازدواجم خواب میدیم بابام بحثم شده و دارند که منو سرکوب و تحقیر میکنند

    و جدیدا خواب میبینم اتفاقاتی که برام میفته هی با توجه به قانون جهان جواب خودم یه بقیه را خواب میدم و خیلی احساس خوبی بهم میده

    ولی مامانم مثلا خیلی خواب کسایی که مردند را میبینه و خیلی هم بهش اعتقاد داره و گاهی باعث میشه برای اون خواب و. اون حرف اون فوت شده مهمونی یا نذری بکنه

    ولی من خواب مرده هارا نمیبینم

    اینا به ذهنم رسید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1583 روز

    به نام خداوندبخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    مرا به سوی نشانه ام هدایت کن، امروز منو اورد اینجا….

    الگوهای تکرار شونده!!!!!

    یعنی خدا بهتر از این نمی تونست باهام حرف بزنه، چون دقیقا وسط یه ماجرای هستم که مثلش رو قبل زیاد تجربه کردم….

    وجالب اینه که برای اولین بار شکر خدا،سعی میکنم باهاش اگاهانه برخورد کنم، یعنی خیلی فکر میکنم به اینکه چطور شد من این مسئله رو وارد زندگیم کردم…

    قدرت سوال…

    چیزی که قبلا وقتی مسئله ای برام پیش میومد ویا اگر باید حرفی میزدم یا کاری انجام میدادم، زیاد به عواقبش فکر نمیکردم، اصلا انقدر به صورت روتین از یه سری الگوهای تکراری والبته اشتباهی که بهشون عادت کرده بودم استفاده میکردم، که تازه بعد اینکه نتایج نادلخواه نمایان میشد یا می دیدم گند زدم وباز اشتباه کردم تازه یادم میفتاد که حالا باید چیکار کنم، تازه اون قبل آشنایی با این اگاهی ها که اکثر مواقع بعد دیدن نتایج دلخواهم بعد عملکرد اشتباه، شروع میکردم ناله وگله وشکایت از همه واز خودم واز خدا واز سرنوشت…..

    ولی شکر خدا انقدر چک ولگ دنیارو خوردم که الان مدتهاست قبل اینکه کاری انجام بدم وحرفی بزنم یا اقدامی بکنم بهش فکر میکنم، باخدا مشورت میکنم ،شاید نه صد در صد، ولی بیشتر اوقات سعی می کنم منتظر هدایتها بمونم صبر کنم وبعد باتوجه به الهامات ونشونه ها پیش برم…

    هرچی نگاه میکنم می بینم کل زندگی من، تکراره، مثل یه فیلم که،فقط بازیگراش عوض میشن ولی فیلم نامه همونه، ومن هم بازیگر نقش ثابت….

    از وقتی 12 قدم رو کار کردم از وقتی شما در مورد همه ی مسائلی که توزندگی یه شخص می تونه باهاش روبرو بشه، توضیح دادید وراه کار دادید و کلی آگاهی در موردش به ما دادید، دیگه میدونم که هیچ خوابی، هیچ رویایی، هیچ فکری، هیچ حرفی، وهیچ رفتاری از سمت غییر من واز فرکانسهای کسی یا چیزی غیر من وارد زندگی من نمیشه…

    من در نقش سوال کننده از ثانیه هر دقیقه هر ساعت هر شب وروز، دارم سوالهایی رو از جهان میپرسم وجهان هم با توجه به سوالات وارتعاشات،وفرکانسهای من، پاسخ من رو میده، حالا شده توی خواب، یا بیداری….

    تمام توجهات و افکار من به شکلی باور نکردنی در زندگی من پدیدار میشن…

    من یه چیز این جهان رو خیلی خیلی خیلی دوست دارم که اونم قوانین بدون تغییرش هست…

    اینکه اگر هزار بار یه الگوی تکرار شونده نادلخواه رو تجربه کرده باشی، به محض اینکه ازش اگاه میشی ومتوجه میشی که خودت با جهالت ونااگاهی وکنترل نکردن ذهنت اونو جذب کردی، این فرصت رو داری که دقیقا از هونجا،وهمون نقطعه شروع کنی به تغییر دادن شرایط، حتی تغییر دادن خوابت…

    بارها شده که منم سالها خوابها وکابوسهای تکراری می دیدم، که بعد اگاه شدن از قوانین فهمیدم از پریشونی افکارم هست که اونم به خاطر بی ایمانیم ودوری از منبع اصلی جهان یعنی خداوند هست…

    چون بارها تجربشو داشتم که در طول روز سراسر ارامش وامنیت وشادی وایمان بودم وشبش فقط رویا دیدم و شادبودم توی خواب….

    پس این نشون صد درصدی از حال واحوالات خودمون داره وهیج جیز تاکید میکنم هیچ چیز حتی خوابها وکابوسهامونم بدون دعوت ما وارد زندگی ما نمیشند…

    الهی هزاران بار شکر به خاطر قوانین بدون تغییر خداوند، اینکه انقدر مهربون بخشنده و دانا وآگاه هست که تک تک احوالات وامورات ما، که میگه بنده ی من خواب بد دیدی امروز فرصت داری حستو خوب کنی تمرکزت رو ببری رو زیبایها ونعمت ها توجه کنی به مثبت ها انوقت به آرامش میرسی وشب خواب شیرینی میاد سراغت…

    تو رابطه عاطفی قبلیت به مشکل خوردی؟ حس میکنی قلبت شکسته؟ حس میکنی در حقت بدی شده؟ حس میکنی نادیده گرفته شدی؟ یا حس می کنی آدم مناسبی برات پیدا نمیشه، اوکی رو خودت کار کن، خودت رو بساز، خودت رو لایق یه رابطه ی عالی کن، من شخص جدیدی رو برات میفرستم…

    توکسب وکارت به مشکل برخوردی، اشتباه کردی، ضرر کردی، خسارت دیدی؟ فک کردی تنهایی از پسش برمیای؟ حالا نتونستی کم آوردی ؟ اوکی بیا از تجربه هات استفاده کن، اینبار با توکل وایمان بیشتر شروع کن منم کمکت میکنم…

    بیمارشدی؟ به روح وجسمت توجه نکردی، حال حالت خوش نیست، درد داری؟ حالا فهمیدی که سلامتی چقدر مهمه؟ وتو خودت به خودت آسیب زدی؟ اوکی حالا که قدر دان شدی بدون که من جسمت رو طوری خلق کردم که اگه بهش توجه کنی بهش عشق بدی بابتش سپاسگزار باشی، سلامتی کامل بهت برمیگرده….

    حس میکنی نفست سرکش شده، داره میبردت به بیراهه، داره گمراهت میکنه؟ روحت در عذابه وتو اینو نمیخوای؟ میخوای برگردی به من، به ارامش به امنیت، برگردی به خالقت؟ اوکی من اینجام حی وحاضر، دستتو میگیرم فقط نباید دستمو ول کنی، قول میدم بهترین صاحب اختیارت باشم و هر لحظه هدایتت کنم به صراط مستقیم به راه کسانی که بهشون نعمت دادم…

    یعنی یه همچین خدای مهربونی داریم با همچین قوانین بدون نقصی…

    استاد جانم،ان شالله خیر دنیا وآخرت نسیبتون باشه که اونچه که از قوانین یاد گرفتید رو باعشق تمام در اختیار هرکسی که بخواد میذارید تا اون فرد بتونه طعم خوشبختی وارامش وسلامتی وسعادت وثروت و معنوییت وعزت رو بچشه….

    درسته اول راهم وقد سر سوزن به قوانین عمل میکنم، اما خدا رو شاکرم، برای اینکه هر لحظه که تصمیم میگیرم تسلیم درگاهش باشم باعشق،تمام منو می پذیره، همون خدایی که تا قبل آشنایی با شما نه میشناختمش، نه بهش تکیه میکردم و نه بهش اعتماد میکردم وبه جای اینکه دوستش داشته باشم ازش می ترسیدم اما الان،عاشقش هستم ، عاشقم هست، دنبال رضایتش وخشنودیش هستم، وهر لحظه در حال خشنود کردنم هست…

    بهم فرصت میده که ازش دور بشم، که سردم بشه، که بترسم، که ببینم چقدر ترسناکه لحظه ای بدون نام ویادش سر کنم، انوقت که برمیگردم بیشتر راهو خودش میاد سمتم، سریع میاد خیلی سریع وطوری درآغوشم میگیره که حس میکنم میگه لطفا از من دور نشو عزیز دلم که من طاقت اینو ندارم ببینم که داری به خودت ظلم میکنی….

    الهی هزاران بار شکر الله مهربان رو که قبل مرگم بهم فرصت داد تا از جهالت به اگاهی به شناخت خودش برسم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    فائزه احمدخانی گفته:
    مدت عضویت: 860 روز

    سلام ب استاد عزیزدل و خانم شایسنه بزرگوار و دوستان خوبم

    استاد عزیزم مثل همیشه فایل هاتون بیییینظیر و درجه یکه و مثل همیشه یک چراغ راه برای من هست الهی شکر..

    از کجا بگم ک گفتنی ها بسیاااار است

    کلا هم جنس فایل های””الگوهای تکرار شونده””در مورد هرچیزی ،ب شکلی هست ک آدم دست خودش نیست ولی خود افشایی میکنه و هر چی داره میریزه رو دایره ، ولی خب بسیاار هم کمک کننده ست

    درمورد الگوهای تکرار شونده ی خودم و زندگیم باید بگم ک”” بیشتر الگوهای من در دایره روابط و پول میگرده””البته ک درمورد بقیه هرچیزی تو زندگیم من یک الگوی ثابت و تکراری دارم ،اما نه ب اندازه بحث روابط و ثروت ،درمورد الگوهای دیگه ای ک تو زندگیم تکرار میشه خب میتونم بگم بهتر از قبل شدن و یک سری اتفاقات رو میبینم تو زندگیم ک فاصله رخ دادنشون بیشتر شده و شدتشون هم کمتر ولی ب هرحال بااازهم جای بهتر شدن و کارکردن داره تاجایی ک دیگه ب چشم نیان …

    اما باورهام و افکارم و فرکانس هایی ک در رابطه با “”ثروت و روابط “”دارم دقییییقاا شرایط، اتفاقات، آدمها،رفتارها و یا هرررچیز دیگه ای رو وارد زندگی من میکنه ک به من اثبات بشه ک چه باورهایی داره تو مغز من کار خودش رو میکنه و خب کار جهان هم اینه ک بهت ثابت کنه که اون فکر و فرکانس و باوری ک داری “درسته” ،هرچند ک کاملا غلط و مخالف قوانین جهان باشه..

    و اصولا زندگی خیییلییییی از آدمها و اتفاقاتی ک براشون رقم میخوره ،زیر تمامشون یک کاربُن قرار گرفته و همه چیز رو تو صفحات بعدی و تو اتفاقات بعدی حک میکنه ک خب من هم جزء همون دسته ام

    اما درمورد” الگوهای تگرار شونده ،خواب” باید بگم

    یک مدت خیییلییی طولانی شاید چندسال هست ک من خواب میبینم ک دارن من رو ب زور ب عقد مردی یا کسی درمیارن ک من از اون فرد تنفر دارم و وااااقعااااا انقققدر اون فرد نواقص اخلاقی داره و تو درو دیواره ک من حتی یک دقیقه هم حاضر ب هم صحبتی با اون فرد تو واقعیت نیستم ولی تو خواب بااید باهاش ازدواج کنم، یا خواب میبینم با فردی هستم ک خیلی نفرت برانگیزه و از هر نظر داغونه

    و این رو بگم این خواب هارو میدیدم و میبینم ب این دلیل ک وااقعا باورهام و فرکانس هام درمورد روابط ب خصووص رابطه عاطفی خرابه و این خواب هام تکرار میشه..

    اما یک خواب دیگه ای هم ک زیاد میبینم و بیشتر اوقات میبینم و خیلییییی برام لذت بخشه اما خب دلیلش رو نمیدونم این هست ک ؛ درخواب مادربزرگ مرحومم ب همراه دوخانم دیگه برام بچه میارن و میدن تو بغلم در صورتی ک من توی خواب میدونم ک نه ازدواج کردم و نه با کسی ارتباط داشتم

    و من ب اون بچه شیر میدم ،جالبیش این هست ک باوجود اینکه نه اثر زایمان هست نه هیچ چیز دیگه ای اما من شیر فراوونی دارم و کلی هم خرمای شیرین و بدون هسته ک مادربزرگم توخواب بهم میگه این خرماهارو خدا از بهشت داده تا بدمشون ب تو.

    و خب خوابای زیاد دیگه ای هم هست ک هر چند وقت یکبار تکرار میشن ،مثل اینکه میبینم درحال پروازم، درحال خوردن یک میوه بهشتی یا یک میوه شیرین و خوشمزه هستم، یا مثلا خواب میبینم ک دارم در مورد توحید صحبت میکنم و به دیگران میگم بیاید مثل حضرت ابراهیم و حضرت محمد باشیم، اما بقیه تو خواب ب من سنگ میزنن و به من تو مشرکی…

    این چندتا خواب زیاد تکرار میشن اما خوابی ک تو بحث روابط میبینم بسیااار بسیاار بیشتر تکرار میشه ک خیلی هم برام آزار دهنده ست و وقتی از خواب بیدار میشم واقعا عصبانی هستم تا چند ساعتی ..

    اما مطمئنم ک این خواب یک نشانه ست و ب نظر من انگار خداوند و جهان میخوان با تکرار این خواب ها بهمون بگن ک در مسیر درست یا غلط هستیم و اگر درمسیر اشتباهی هستیم باید اصلاحش کنیم و برگردیم تو مسیر درست تو مسیر عمل ب قانون خداوند.

    دوستون دارم استاد عزیزم

    انشالله همگی درپناه الله شادوسلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2975 روز

    بنام‌الله

    ربنا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ

    پروردگارا ! دل هایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودى منحرف مکن ، و از سوى خود رحمتى برما ببخش ; زیرا تو بسیار بخشنده اى .

    رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ

    پروردگارا ! ما ایمان آوردیم ، پس ما را بیامرز و به ما رحم کن که تو بهترین رحم کنندگانى

    رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا

    پروردگارا ! رحمتى از نزد خود به ما عطا کن ، و براى ما در کارمان زمینه هدایتى فراهم آور .

    رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ

    پروردگارا ! بر ما صبر و شکیبایى فرو ریز، و گام هایمان را استوار ساز ، و ما را بر گروه کافران پیروز گردان

    سلام به استاد ارجمندم وبانوی شایسته گرانقدر ودوستان ارزشمندم

    استاد، من الگوهای تکرار شونده ای اصلا در خواب ندارم حتی الگوهایی که شما اشاره کردید گه گاهی خواب ببینم ولی جالب من صبح ساعت 4:44این فایل را گوش دادم گفتم بزار یخورده فکر کنم همون صبح که خوابیدم یه خواب عجیبی دیدم بعد دوباره ظهر گه خواستم یکم استراحت کنم‌یه خواب متفاوت دیدم گفتم درست خوابهایی که ما می‌بینیم ناشی از افکار وفرکانس های من در طول روز هست

    بسیار بسیار ازشما سپاسگزارم

    درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1272 روز

      سلام و درود بر کارشناس HSE!

      امیدوارم در پناه خداوند شاد و سالم و تندرست باشید.

      امروز دومین کامنتی است که آیه

      ربنا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ

      پروردگارا ! دل هایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودى منحرف مکن ، و از سوى خود رحمتى برما ببخش ; زیرا تو بسیار بخشنده اى

      را میخوانم و این تکرار برایم در دو کامنت برایم جالب بود و برایم یک الگوی تکرار شونده را تداعی کرد.

      میخواستم در کامنت قبل بگم ولی فرصت نشد. یه کارشناس HSE عباسمنشی هر چی بگه درسته و بقیه باید بگند چشم فقط خخخ

      ولی جدا از شوخی، واقعا بودن افرادی با این آگاهی های الهی برای هر کسی و در هر جایی غنیمت و نعمتی بزرگ است.

      قطعا همکارانتون بی صبرانه منتظر ملاقاتت در شرکتشان خواهند بود زیرا هیچکسی نمیتواند جای خالی یک همکار عباسمنشی رو پر کند.

      یه تبریک هم بهتون بگم که ستاره هاتون روز بروز داره درخشان تر میشه و در همین یکی دو ماه کلی رشد کردید.

      در پناه ایزد بی همتا سالم سعادتمند و ثروتمند باشید دوست عزیز.یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        فهیمه زارع گفته:
        مدت عضویت: 2975 روز

        سلام آقا اسداله دوست ارزشمندم

        خداروشکر همین الان داشتم از خدا میخواستم تا هدایتم کنه تصمیم درستی بگیرم واقعیت من دیشب

        ربنا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ من دیشب کامنت سعیده جان را خواندم یه حسی بهم گفت این آیه رو تو کامنت امشبت بنویس گفتم چشم ازت ممنونم بخاطر لطف ومحبت که به من داری سپاسگزار وجودتم که حس قشنگی به من دادی ممنون از نگاه زیبات بله ما جدا از اینکه تکه ای از وجود خداییم وارزشمندیم اینکه یکی از اعضای خانواده عباس منش هستیم این ارزشمندیمان را صد برابر میکنه انشاالله که بتونیم عمل گراهای خوبی باشیم

        امروز صبح منم یه باگی را کشف کردم البته بود ولی چون تقریبا یکساله از محیط کار دورم کم رنگ شده بود میخواستم برم تو فایل مربوطه اش بنویسم آمدم سایت دیدم ای جان چراغ آبی پس گفتم همین جا بنویسم

        امروز صبح متوجه شدم وقتی مسئولیتی بهم سپرده بشه بقیه دخالت کنندو من جوابگوی کار بقیه باشم بشدت بهم میریزم

        آخر که همسرم متوجه شد که چی اینجوری به همت ریخت ماجرا را براش گفتم گفت استرس برات خوب نیست منم به گفته استاد سه تا نفس عمیق کشیدم وآمدم به سایت وخواندن دیدگاه شما به من انرژی دوباره داد از صمیم قلبم ازت متشکرم وبهترین بهترینها را برات آرزو میکنم

        عیدت هم پیشاپیش مبارک

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مهدی نامجوفر گفته:
    مدت عضویت: 1372 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان خوبم توی این مسیر صراط مستقیم

    استاد جان راجع به سوال قشنگی که پرسیدین در ارتباط با خواب‌های تکرار شونده من دو تا موضوع برام خیلی واضح و روشن هست.

    مورد اول استاد برمی‌گرده به سالیان خیلی دور شاید 15 سال 20 سال قبل که من گاهاً این خواب برام تکرار می‌شد که از لبه یک پرتگاهی دارم بدو بدو می‌کنم و یک دفعه من پرت می‌شم داخل اون پرتگاه یا اون رودخونه خیلی عمیق و من وقتی که پرت میشم به شدت یه ترسی وجود من رو می‌گرفت اما خیلی آروم من پایین می‌رفتم و هیچ وقتم تو هیچ کدوم از خواب‌های که من پرت می‌شدم پایین پای من به زمین نمی‌رسید یعنی قبل از اینکه من به انتهای پرتگاه برسم از خواب بلند می‌شدم و این خواب انقدر برای من وحشتناک بود و تکرار می‌شد که من الان که بهش فکر کردم اومد تو ذهنم استاد شاید باورتون نشه و شاید هم باورتون بشه من این کامنت رو دارم راه میرم و نت برداری می‌کنم یه لحظه سرمو بلند کردم و طلوع ماه رو دیدم به رنگ نارنجی اصلاً یه لحظه پام به زمین چسبید نمی‌دونید چقدر زیباست واقعا خدا رو سپاسگزارم که این فرصت به من داده شد که من این ماه زیبا رو ببینم امشب خدا رو صد هزار مرتبه شکرش.

    و اما مورد دوم استاد من نمی‌دونم چند ماه میشه اما زمان‌های خیلی زیادی است که من توی خوابم و بارها و بارها شما در خواب من حضور داشتید که یا با هم در حال رفتن به مکانی هستیم یا در مکانی دوستان دور شما جمع شدن و ما باز با همه هستیم و یا مثل دیشب شما در تلوزیون می‌بینم که یک هنرپیشه خیلی معروف داره راجع به شما صحبت می‌کنه و من منتظرم ببینم اون شخص که راجبش صحبت شده کی هست که با پخش صدای شما از تی وی من ذوق می‌کنم و به اون کسایی که با من هستند میگم ایشون استاد من هست.

    و در واقع استاد عزیزم می‌خوام این رو عرض کنم خدمت شما که من مدت خیلی زیادی هست که شما تو خواب من تشریف میارید حالا امشبم که در خواب من بودین دقیقا ً داشتم بهش فکر می‌کردم که امیدوارم خدا هدایت بکنه تا متوجه بشم به چه علت هست بودن شما در خوابم که البته خودش سعادتی هست برای من ایتاد نازنینم.

    یه حدسایی می‌زنم شاید اشتباه باشه شایدم درست باشه اینکه احساس می‌کنم دوره‌های شما رو خیلی سطحی گرفتم یکی دیگه از دلایل می‌تونه این باشه که دلیلش شنیدن صدای شما به طور مداوم از صبح تا شب توی گوشم و دیدن بارها و بارها صورت ماه شما از صفحه لپ تاپم و فکر کردن راجع به صحبت‌های شما و بودنم توی سایت الهی شما یکی دیگه از دلایل باشه که مزید بر علت بشه برای دیدن بارها و بارها حضور ماه شما توی خواب خودم که انشالله به لطف پروردگار یکتا این اتفاق برای من به شکل واقعیش رقم خواهد خورد .

    به لطف الله یکتا و مهربان دوست وهابم رفیق و برادرم قلبم نفسم خیلی زود در این مسیر از خرید این دوره بسیار ارزشمند شما بهرمند خواهم شد.

    عاشقانه دوستتان دارم مهدی نامجو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: