پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4 - صفحه 29

574 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب خان محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    استاد من به لطف دوره 12 قدم(1 ساله خریدیم تا قدم 4 رفتیم دوباره برگشتیم الان مرور قدم 2 هستیم)

    خداروشکر میکنم خییییلی عالی تر شدم تو شرایط استرس زا

    قبلا یادمه گریه زاری میکردم و حرص میخوردم جوری که دستامو دندون میگرفتم و همه رو مقصر میکردم

    خودمو قربانی میدونستم و خیلی مستاصل بودم و فکر میکردم دیگه راهی نیس

    به خدا کفر میگفتم که چرا واسه من مگه من چه گناهی کردم

    چون قانون رو نمیدونستم که خودم خالق زندگیمم

    البته بیشتر تو تنهایی خودم این حسای بد و ناراحتی و گریه بود و ی گاهی با امین درمیون میزاشتم

    الان به لطف خداوند و اموزه های شما خییییلی کم پیش میاد که تو شرایط استرس زا قرار بگیرم و اگر قبلا این موارد 20 روز درگیرش بودم تا رفع بشه از سرم و الان به جرات میتونم بگم در عرض نصف روز نهایتا 1 روز طول میکشه تا حالمو خوب کنم و اصولا هم درموردش با کسی حرف نمیزنم و خودم تنهایی حلش میکنم و از امین چون اونم با شما آشناس مشاوره میگیرم و اصلا خودمو سرزنش نمیکنم بابت اون ی روزی که حس بد داشتم و عصبی بودم

    یکی از باورهای خیلی عالی که کمکم کرده تو شرایط استرس زا زیاد بهم نریزم اینه

    که من مسوول زندگی خودمم و میتونم هرجوری بخوام زندگیمو خلق کنم پس اگه این مشکلی که پیش اومده رو دوسش ندارم میشینم رو خودم و باورهام کار میکنم حلش میکنم و اقداماتی که بهم الهام میشه رو انجام میدم قدم به قدم و انتظار اینم ندارم که یک شبه همه چی واسم تغییر کنه تو این مورد خاص

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2715 روز

    به نام خداوند توانا.تو شرایط استرس زا در 1.بعضی مواقع گریه می کنم.2. در اون موقع بیشتر دوست دارم از اون جمع دور بشن و توی اون محیط نباشم و تنها باشم.

    3.بعضی وقتا هم دنبال مقصر می گردم و دوست دارم به اون فردی که از نظر من مقصر ه رو توی دلم بهش حرف بدی بزنم. نمیدونم ‌دقیقا دلیلش چیه که این رفتار رو از خودم نشون میدم و چه باوری دارم که باعث این رفتار میشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهسا میهن خواه گفته:
    مدت عضویت: 1629 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    ممنون از استاد عزیزم و مریم جان تمام دوستانی که لطف میکنن و زحمت میکشن برای بالابردن سطح آگاهی های ما

    من خودم در شرایطی که استرس بسیار شدید باشه که بیشتر در روابطم اتفاق افتاده خیلی گریه میکنم خیلی خیلی زیاد و اینکه هی از خدا میپرسم خدا چی شد؟ چیکار کردم؟ چیکار کنم؟

    چرا اینجور میشه؟؟ احساس قربانی شدن هم دارم یه حس مستاصلی که دیگه کاری ازم برنمیادو نمیتونم داءم میپرسم خدایا چیکار کنم خدایا خدایا خیلی هم سعی میکنم بخوابم چون تنها چیزی راحت انجام میدم اما نمیشه

    در پنا خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    وحید زارع گفته:
    مدت عضویت: 3669 روز

    در زمان‌هایی استرس و اضطراب بسیار شدید می‌شود، بغض می‌کنم، هرگز جلوی دیگران و اطرافیان چیزی نشان نمی‌دهم فقط چهره‌ی خیلی گرفته و ناراحتم را می‌بینند ولی در جایی خلوت که هیچ کس متوجه نشود گریه می‌کنم، زیاد غصه می‌خورم و تو خودم می‌ریزم، خواب زیاد با نگرش ناامیدی و افسردگی، احساس قربانی شرایط بودن و اینکه هیچ راه حلی وجود ندارد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 1464 روز

    به نام خداوند وهاب

    سلام خدمت استاد و مریم بانوی عزیز و همه دوستان

    من وقتی با یه چالش سخت و استرس زا مواجه میشم استرس همه وجودمو میگیره قفل میشم ذهنم جسمم فکرم همه چی قفل میشه هنگ میکنم احساس ناتوانی خیلی شدیدی بهم دست میده و ناامید از همه جا و همه کس رو به خدا میارم اصولا از اونجایی ک من همیشه دورم شلوغه تو ذهنم باهاش حرف میزنم تمام حس و حواسم میره به اون یعنی واقعا ن کسیو میبینم ن چیزی میشنوم تو ذهنم زار میزنم گریه میکنم عجز و ناله میکنم و ازش میخوام کمکم کنه بهش میگم میدونم تقصیر خودمه ولی خداجون من بندتم خطایی کردم تو به بزرگی خودت ببخش تو خدایی و باید خداییتو نشونم بدی این مسئله منو حل کن اون لحظه اروم میشم و تو بیشتر مواقع مسئله خیلی راحت حل میشه ولی از اونجایی ک من ادب نمیشم باز میفتم تو همون مسئله تکرار شونده باز روز از نو و روزی از نو و خدا همچنان لطف و مهربانی و بزرگی و قدرتشو بهم ثابت میکنه بیشتر مسائل من تکرارین چون فکر میکنم درسشو نمیگیرم و باز اون مسئله برام تکرار میشه به طرق مختلف و میدونم همش نشآت میگیره از کمبود عزت نفسم و درتلاشم که دوره عزت نفس روتهیه کنم

    البته دوره دوازده قدم رو تهیه کردم و صحبتایی و راه کارایی درمورد بهبود عزت نفس استاد گفتن و تمرین دادن ولی من هنوز نتونستم بعد یکسال و خورده ای اون تمرین رو انجام بدم تو ذهنم خیلی راحته ولی وقتی میخوام عمل کنم یه استرسی وجودمو میگیره و هزارتابهونه برا انجام ندادنش جور میکنم و به تعویقش میندازم حتی دوره حل مسائل رو تهیه کردم و چه دوره های بی نظیری دارن استاد حتی فقط گوش دادن بهشون افکار و باورها و زندگی آدمو زیرورو میکنه و ارامشی وارد زندگی میشه چه برسه به اینکه بخواییم تمریناتشو انجامبدییم دوازده قدم ک شاهکاره ولی میدونم مشکل از منه که هنوز به اون درجه نرسیدم من ادم بسیار سهل انگار و پشت گوش بندازی هستم و این خیلی مشکل بزرگی هست برای وقتی تمرینات استاد رو انجام میدم همه چی خیلی خوب پیش میره همونجوری که میخوام در حد تغییر و تکاملم ولی وقتی که دست میکشم از تمرینات اوضاع کاملا برعکس و به هم ریختا و شلوغ پلوغ میشه که حتی وقتی نمیمونه که بیام تو سایت وقتم و انرژیم خیلی الکی حدر میره

    خدارو هرلحظه شکر میکنم که با استاد آشنا شدم و تو این سایت هستم و واقعا زندگسم نسبت به قبل خیلی خیلی بهتر شده و با خدایی اشنا شدم که بسیار دوستداشتنیه و هیچوقت لطفشو از من دریغ نمیکنه وهرلحظه داره هدایتم میکنه

    ممنون از دوستان که وقت گذاشتین و کامنت منو خوندین آرزوی بهترینها رو دارم براتون و برای همه کسایی که تو سایت هستن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ابراهیم ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1533 روز

    سلام به استاد و دوستان عزیزم

    من تو این شرایط وقتی قرار میگیرم بسیار نگران میشم و بخاطر اینکه درون گرا هستم سعی میکنم تمام عصبانیت و ناراحتی رو تو خودم حلش کنم و از اونجایی که با سایت شما آشنا شدم سعی میکنم یه طوری نگاه کنم بهش که احساس خوبی به من بده

    یکی دیگه از از اونها اینه که تو جمع و در روبرو شدن با آدم ها نمیتونم درخواست خودم رو بگم که چی نیاز دارم و های به من ضربه زده و داره منو نابود می‌کنه دیگرانی هم هستند که ماشاالله زبون دارند که واقعا به دلیل این شخصیت غلطم سریع سرمو شیره میمالن به نوعی و باعث ناراحتی من میشن،

    وقتی شرایط سخت میشه و میخوام حالمو خوب کنم معمولا با خود ارضایی و یا با فیلم دیدن یا با خوردن این ناراحتی رو از خودم دور میکنم و اینطوری حالمو خوب میکنم.

    ممنونم استاد بخاطر این صحبت های عالی و مثبت و آگاهی بخش سپاسگزارم مرسی️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    رضا دودکانلوی میلان گفته:
    مدت عضویت: 1333 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز

    در مورد الگوهای تکرار شونده در شرایط سخت و استرس زا من اغلب در شرایط سخت و استرس زا بیشتر سعی میکنم که کسی خبر دار نشه و خودم مشکل رو حل کنم و حواسم در این مواقع بیشتر جمع هست و متعهد تر میشوم که به شکلی شرایط رو بهتر کنم

    بازم سپاسگزارم از استاد عباسمنش که با طرح این چنین سوالاتی باعث میشه که بیشتر خودمون و باورهامون رو بشناسیم

    در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 1334 روز

    استاد جان وقتی من در شرایط استرس زایی که قرار میگیرم و هیچ راهی ندارم حتی برای فرار از اون شرایط کاملا راندمان کاری که دارم انجام میدم به طور وحشتناکی میاد پایین انگار سیستم بدنم تو حالت دفاعی میره و بدنم قفل میکنه و انگار یه ندای افلیج و ناتوان تو اون لحظه میشم این شرایط مخصوصا تو کاری که تازه شروع کردم به یادگیریش میکروبلیدینگ ابرو اتفاق زیاد میوفته دستام دیگه قدرت گرفتن قلم بلید و نداره و به طور وحشتناکی کار و میزنم خراب میکنم و بسیار ناراحتم از این اوضاع استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    طاهره ایران خواه گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام و خدا قوت به استاد عزیز و دوستانم

    در مورد سوال این فایل من باید بگم از جملات مثبت استفاده میکنم . اینکه من بنده برگزیده خداوندم و خداوند همیشه کنارم هست و حواسش به من هست پس می‌سپارم به خودش . اینکه تو لایق بهترینهایی توانمندی و حتما توانایی حلش و تحملش رو داشتی که توی این چالش قرار گرفتی خداوند آگاهترینه. و نفس عمیق کشیدن و یوگا . و من همیشه وقتی توی این شرایطم میگم یا لطیف و این کلمه جادویی منه مثل عصای جادویی. و البته نوشتن خودکار برمیدارم و هر چی تو ذهنم میاد مینویسم و در آخر از خدا میخوام به مسیر درست هدایتم کنه و بابت تمام مواقعی که کنارم بوده و هست سپاسگزاری میکنم و چقدر این نوشتن من رو آروم میکنه ایده جدید به ذهنم میاد و نمیدونم چطور ولی خود بخود مسئله حل میشه

    در آخر بابت فایل های عالیتون ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محمد کوچکی گفته:
    مدت عضویت: 789 روز

    سلام استاد عزیز ومریم بانو عزیز و دوستان عزیزم

    من وقتی به شرایط سخت برخورد میکردم اولش آروم بودم ولی وقتی کم کم بهم فشار می‌آورد منم کم کم واکنشام نشون داده می‌شد وقتی فشار اون موضوع روی من زیاد میشد من به شدت عصبی میشدم و خشم کل وجود منو می‌گرفت و اون خشم من باعث می‌شد حتی پل های پشت سرم رو هم خراب کنم. و در بعضی از اوقات هم که با شرایط سخت رو برو میشدم همش به دنبال این بودم که بندازم گردن دیگران دقیقا مثل مثال شما استاد که بندازم گردن پدر مادر برادر و غیره.

    خدارو سپاس گذارم که این ویژگی هارو توی شرایط سخت خیلی خیلی کم کردم و دارم روز به روز کمترش میکنم و کنترلش میکنم.

    ممنونم از شما دوستان که کامنت منو خواندید!

    از استاد عزیزم سپاسگذارم بابت زحماتش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: