پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4 - صفحه 33
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-07 06:28:452024-02-14 06:17:49پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام بر استاد عزیر یکی یکدونه ام
یعنی انگار استاد داره باگهای منو میگه تو مثالهاش
دقیقا چیزایی رو میگه که دقیقا واکنش های منه موقع استرس شدید وناراحتی
من موقعی که به چالشی برمیخورم خیلی عصبی میشم بهم میریزم داد وبیداد میکنم دنبال مقصر میگردم
گاهی خیلی زود ناامید میشم واحساس عجز وناتوانی میکنم
یا مواقعی که تو کارم به مشکلی یا چالشی برخورد میکنم خیلی عصبی میشم گاهی ناامید میشم وگفتگوهای ذهنی میاد سراغم اینم بگم تا قبل از دوره فوق العاده احساس لیاقت من اصلا گفتگوهای ذهنی ام را نمیشنیدم یا اگرم می شنیدم بجای کنترلش باهاش همراه میشدم و دل به دلش میدادم ناآگاهانه
البته بگم الان خیلی بهتر از قبلم شدم و کمتر این واکنشها رو دارم و اگرم باشه زمان کمتری منو درگیر میکنه
خیلی زودتر وراحتر از قبل به حالت طبیعی برمیگردم
کارهایی که میکنم تا از این احساس بد وناراحتی بیام بیرون
1-میرم میخوابم تا احساسم خوب بشه اینم بگم اینو از استاد یاد گرفتم قبلا تو یکی از فایلهاشون گفتن
2- میرم سوار ماشین میشم و بی هدف فقط رانندگی میکنم چون رانندگی کردن احساس خوبی بهم میده
3- کاری رو که تو لحظه احساس خوبی بهم میده رو انجام میدم
الان خیلی نسبت به قبلم بهتر شدم وفکر میکنم خیلی اعتماد بنفسم قویتر شده و بهتر در مواقع استرس زا ذهنم رو کنترل ومدیریت میکنم
یادمه حدود 10-12 سال پیش با همسرم ویکی از اقوام داشتیم میرفتیم بندرعباس شهربابک که رسیدیم دقیقا یادم نیست برای چی وایسادیم و ماشین رو خاموش کردیم دیگه روشن نشد باطریش خراب شده بود منم عصبی شدم وکلی داد بیداد کردم که آره تقصیر شماس که گفتین اینجا وایستا وفلان وکلی چرت پرت دیگه که الان که دارم مینویسم وبیاد میارم خودم خنده ام میگیره که چه رفتار احمقانه ای داشتم سر یه مسئله ساده وپیش پا افتاده که حتی یادم نمیاد بعدش چکار کردم
دقیقا امروز یه مسئلهای مشابه همون شب برام پیش اومد صبح اومدم بیرون دیدم ماشینم یه صدایی میده با ریموت درش رو زدم صدا قطع شد اومدم استارت بزنم دیدم باطری ماشین خالی شده اولش کمی ناراحت شدم ولی زود ذهنم رو کنترل کردم و اومدم با باطری به باطری ماشین رو روشن کنم از اونجایی که کمی عصبی شده بودم مثبت و منفی رو اشتباهی زدم و حتی با جرقه ای هم که زد بازم متوجه نشدم رفتم استارت بزنم دیدم همه چراغهای تو کیلومتر خاموش شدن تازه برگشتم متوجه شدم که چکاری کردم دوباره کمی عصبیتر شدم و گفتگوهای ذهنی اومد ولی اینجا فهمیدم و جلوش رو گرفتم به خودم گفتم با ناراحتی فقط کارهارو خرابتر میکنی پس آرام باش و با ذهن باز کارها رو درست کن اجازه بده جهان هدایتت کنه و منم همین کارو کردم ماشین رو روشن کردم دیدم کلی چراغ زرد وقرمز روشن شده ودباره ذهنم اومد برای تخریب و تضعیف ولی بازم جلوش رو گرفتم و گفتم هیچی نیست و درست میشه و حرکت کردم سمت تعمیرگاه وبا یه فورمات کردن ساده همچی درست شد و احساس خوبی داشتم
حالا اگه همین مورد قبلا بود خیلی واکنشهای مسخره داشتم عصبانیت وبدوبیراه گفتن روز خودمو خراب میکردم
البته الان هنوز گاهی این واکنشها رو در بعضی موارد دارم ولی انصافا خیلی کمتر شده وهر روزم کمتر میشه
خدایا سپاسگزارم که منو به این سایت ارزشمند هدایت کردی
سپاسگزارم که منو با استاد عباس منش عزیز آشنا کردی
از استاد عزیزم هم خیلی سپاسگزارم برای این آگاهی های نابشون وسخاوتشون
عاشقتم تازه شروع کردم زود میام پیش همتون اون بالای تپه موفقیت با یه عالمه خرف خاطره واسه گفتن و خندیدن به نکرانی و استرسای بیخود کذشته وقتی خدا هست اصلا یک لحظه ناراحتی معنی نداره استااااااد کلاه قرمز بزار ما پرسپولی هستیییم سلام خیلی پر انرژی از یرو تشکر سپاس فراوان از خداوند بابت وجود شما
به نام خدا
سپاسگزارمم از خدای خوبم بخاطر این فایلی که امروز گوش دادم
دقیقا امروز بود که یه الگوی تکرار شونده تو زندگیم دیدم و اون مسمومیتم ناشی از غذا بود با خودم فکر کردم چرا این الگو در من تکرار میشه که هدایت شدم به این قسمت از الگوهای تکرار شونده
جواب این قسمت
سعی میکنم برم پیاده روی و برم جاهای شلوغ و تنها نباشم
البته خیلی موقع ها سعی میکنم دلیلشو پیدا کنم ولی با وجود این اگه بازم استرس داشته باشم سعی میکنم اون چیزی که باعث شده استرس بگیرم رو فراموش کنم و خودمو با گوش دادن به فایل ها و تمرکز به اون ها استرسو از خودم دور میکنم همیشه هم به این نتیجه میرسم که برم آیه ی 186 سوره بقره رو یادآوری کنم
من قبل اینکه با این مباحث آشنا بشم موقع استرس گرفتن عصبانی میشدم پرخاشگری میکردم ولی وقتی چند وقتیه که با این مباحث آشنام کمتر استرس میگیرم و وقتی هم استرس بگیرم خودمو میسپارم به جریان هدایت البته که خییلی کار داره ولی مقایسه میکنم خودمو با قبلم میبینم که خیلی موفق عمل کردم تا اینجا
خدایا شکرت
به نام خدای مهربانم
سلام استاد جانم و مریم جانم
جواب سوال چهارم
چالش:
اصلا همین الان کلمشو نوشتم قفل کرد مغزم
مخصوصا تو مشکلات عاطفی و روابط وقتی چالشی پیش میاد کلا هنگ میکنم یا نمیدونم باید چیکار کنم یا دقیقا اون کار غلطه رو انجام میدم
عجول میشم
عصبی میشم
بی قرار میشم
مضطرب میشم
دنبال مقصرم
مخصوصا اگر تقصیر من باشه میخوام شونه خالی کنم واقعا ظرفیت اینکه من مثلا دختر خوبی نباشم و ایراد داشته باشم مقصر باشم و از بچگی نداشتم
نمیتونم اولویت بندی کنم تصمیم گیری کنم
نمیتونم خوب گوش کنم
درعوض چشم میبندم دهن باز میکنم متاسفانه
البته استاد همه اینا تا چندماه پیش خیلی وحشتناک زیاد بود و الان چندوقته خشم و اضطراب و اینارو دارم کنترل میکنم اما ریشه ای به باورهای اشتباهم نرسیدم
خلاصه که
کلا مغزم کاراییشو از دست میده تا میشه قلب و احساساتم فعال میشه و اکثر مواقع اشکم درمیاد
حالت تدافعی میگیرم
یعنی گاهی پیش اومده فرار کردم
گاهی دعوا و بحث کردم
و در نهایت همه اینا به ضررم بوده و پشیمون شدم
خیلیم به تکرار شدنشون فکر میکنم
بعد جدیدا چیزی که میشنوم اینه ،تو ذاتت شخصیتت خوب نیست
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان هدایتی عزیزم در سایت
پاسخ سئوال: وقتیکه من به شرایط استرس زا بر میخورم عموما باور ها و فکرهای اضطرابی بهم دست میده مثلا همش با موهای سرم ور میرم یا ناخن هامو میخورم و بدتر از اون همش توی این شرایط فقط و فقط فکر منفی و بد میکنم و عموما نتایج منفی هم رخ میده برام – توی این شرایط با خانواده و دوستان و اطرافیانم گلاویز میشم و بهشون تهاجم میگیرم. گاهی مواقع به خودم و سلامتیم آسیب میزنم مثلا من نوشابه نمیخورم توی شرایط استرس زا میام نوشابه میخورم و برنامه تمرینی خودم و برنامه تغذیه هودم رو کلا زیر سئوال میبرم.
از کارهای خوبی که در این شرایط برای خودم انجام میدم هم بگم: یکی از کارهای خیلی خوبم این هست که سعی میکنم برای یه جای آروم و ساکت و میشینم با خودم اینقدر صحبت میکنم تا به یک نتیجه گیری در باره این شرایط استرسزایی که برام پیش اومده برسم مثلا با ماشین میرم یه روستا نزدیک شهر و توی راه فقط با خودم صحبت میکنم و جالبیش اینه که وقتی با خودم صحبت میکنم خیلی دوستانه و داش مشتی وار با خودم صحبت میکنم و از همه مهمتر توی این شرایط نتیجه برام بهتر و باحالتر میشه به لطف پروردگار
هر موقع سعی کردم در شرایط سخت، نترسم ادامه بدم قوی باشم مثبت باشم بخندم و حالم خوب باشه نتایجم فوق العاده تریننننن حالتش بوده و به این درک هر روز دارم بیشتر و بیشتر میرسم به لطف پروردگار
سپاس پروردگار مهربان و روزی رسان و عشقم
خدا عشقه عشق
ممنون استاد خوبم
سلام به استادای عزیزم و دوستای فوق العادم
در موقعیت های استرس زا و ناراحتی چ واکنشی نشون میدین از خودتون؟
من وقتی خیلیی استرس داشته باشم، سیستم بدنم به کل بهم میریزه و دل پیچه و مدام تو دسشویی هستم و از بچگی این همرام بوده. جوریکه کل اعضای خونوادم متوجه میشن من دچار استرس شدم باز ک مدام میرم دسشویی. مورد دیگه تپش قلب و لرزش دستام هست.
اگه دچار چالشی بشم ک استرس و ناراحتی و عصبانیت باهم همراه باشن سعی میکنم با دعوا راه انداختن با بقیه ک هیچ ربطی هم ب موضوع ندارن خودمو اروم کنم، داد میزنم و با سروصدا مخصوصا با مامانم صحبت میکنم و همه چی رو سر اون خالی میکنم. یا خیلی با لحن بدی با دور و بریام ک در اون لحظه کنارم هستن صحبت میکنم.
وقتی ک هیجاناتم بسیار بالا باشه ک ندونم چیکار کنم ولی اون هیجانات ن از سر خشم و ناراحتی باشه بلکه از سر ی اتفاق خوبی باشه ک براش استرس دارم اونموقع شروع ب پرخوری میکنم و هر چیزی ک دم دستم باشه بصورت پشت سرهم میخورم تا جایی ک حالم بد میشه از درهم و برهم خوردن غذاها و خوراکیا.
وقتی هم ک دچار ناراحتی شدید باشم و استرس نداشته باشم، کلا نمیتونم هیچییی بخورم و بدنم اینقد بی جون میشه ک فقط میخوابم.
امیدوارم خدا هدایتم کنه تا بتونم این احساسات رو کنترل کنم و بهتر مدیریت کنم چون خیلییی واضحه ک استرس و ناراحتی و خودخوری و کلا احساسات بد چققد اثرات منفی روی بدنم و اتفاقات پیش روم میذارن.
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم
سلام خداجونم عشق مطلقم
سلام استاد جونم وبانو مریم عزیز
سلام به دوستان هم خانواده در این سایت معنوی و توحیدی
همه عشقین بخدا
هممون هدایت یافتگان مسیر زیبای الهی هستیم
خدا خیلی لطف و عنایت ومنت بر ما گذاشته ودر این مسیر زیبا چراغ راهمون شده
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
خدایا سپاسسسسسگزارم که مرا دراین مدتی که با استادو این سایت آشنا کردی تغییراتم هم شروع شد وپیش بسوی خوشبختی دستم را با دستان قدرتمندت گرفتی و هدایت وحمایتم هر لحظه باتوست
من هیچی نمیدانم تو علمت بر تمام عالم محیط است سپاسسسسسگزارم
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار دارم
استاد جونم از زمانی که دراین سایت الهی و کار کردن روی خودم هستم از اون الهام مرده قبلی جدا شدم و به این الهام زنده الان هم مسیر هستم خیلی عالیتر شده ام (باید هرمز محمتر و استوار تر روی خودم کار کنم و ثابت قدم ومتعهد تر باشم)باشد که خداوند هر لحظه با من در وجود من ودر قلب من است و هوامو همه جوره خودش گفته که داره من باور دارم که همه کاره خداست و با یادش تطمئن القلوب هستم الله و اکبرررر
هر اتفاقی که پیش میاد میگم الخیر و فی ما وقع قطعا خیری دران است برای من و کمی که میگذره دقیقا نشود میده که خیر بوده الهی شکرت
قبلا که کاملا با خودم وحشیانه رفتار میکردم . اصلا خیلی تو دار بودم . از نظر بقیه خیلی آرام و مهربان و صبور بودم ولی از درون کاملا بمب انفجار . خیلی سکوت میکردم در برابر بی عدالتی های دیگران و همش هم بقیه رو مقصر میدونستم که من قربانی شرایط هستم و من بیچاره و بدبخت و ….هستم پورت باید این اتفاقات سر من بیاد ومن حتی با رفتار به ضاهر خوبم در نگاه دیگران نمیتونم از خودم دفاع کنم و همش سکوت میکردم ولییییی یه تپش قلب یه عصبانیت و استرس و لرزشی تمام وجودم را میگرفت که یه مدت افسردگی گرفته بودم و جالب اینجاست خودم مشاوره برا بقیه بودم و خودم کاملا زیر صفر ومنفییییی تا دلتون بخواد .
بیشتر مواقع از مشکلاتم با کسی حرف نمیزدم ومیگفتم با خودم مثال خواهرم میاد در ودلهاشو به من میگه و آرام میشه اگه بفهمه من خودم این همه مشکل دارم اونم دیگه باهام دردودل هاشو نمیگه ولی استاد یه اعترافی یا نمیدونم اسمشو چی بزارم
وقتی به خواهرم در اون شرایط بد خودم مشاوره میدادم کاملا برام واضح بود که زندگی خواهرم خیلی عالی تر شد واز به سری اتفاقات تونست خودشو بیرون بکشه والان که من در این مسیر الهی هستم وقتی باهم ارتباط داریم خیلی خدارو تو زندگیش پیدا کرده و هر بار از رفتار های خوب و اتفاقات خوبی که در زندگیش رخ میده برام تعریف میکنه .و با اینکه خواهرم هم قرص افسردگی میخورد الان بهم میگه الهام از وقتی تو بهم مشاوره میدادم من هرروز حالم بهتر میشد و الانم داره به فایلهای شما گوش میده و عمل میکنه وحتی عضو سایت هم شده . ومن هم از آنجایی که دارم به خود شناسی وخدا شناسی نزدیکتر میشم به خواهرام گفتم هر وقت خبر خوب . قشنگی دارین به من زنگ بزنین و گرنه گوشی رو قطع میکنم که خداروشکر احساس میکنم عزت نفس و اعتماد به نفسم بیشتر شده و دیگه هیچ کدوم از ناراحتی و دلگیری حرف نمیزنند خدایا شکرت
و من قبلاً با هر تنش استرس زا سریع دلپیچه میگرفتم و باید میرفتم دستشویی .
چهره بار مقصر که باید دیگران میبودم. ومن همانطور که گفتم قربانی شرایط ولی الان اصلا خبری از اون استرسها و شرک و گناهان به لطف الله دیگه نیست و نگاه و نیازم فقط به خداوند کل کیهان است که اینقدر هوامو داره و با آگاهی های ناب درون قانون آفرینش دارم یاد میگیرم که با پرسیدن سوالات عالی از خودم راه حل مسائل را پیدا کنم چون خداوند منبع اصلی و خیر هست ودر وجود من است خودش جوابها را براحتی در اختیارم قرار میدهد و من با لذت و دید بهتری از زندگی هرروز بهتر و بهتر هستم . خدایا کرور کرور شکررررت
هر لحظه
استاد جونم سپاسگزارم از شما بابت آگاهی های ناب
مانا باشید برامون عزیزانم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
سلام
چقدر خوب که به خواهرتون مشاوره میدین و اون حالش بهتر شده و هم حال شما این خیلی خوبه که ما حال همدیگه رو خوب کنیم امیدوارم همیشه حالتون خوب خوب باشه،منم قبلاً خیلی این کار رو میکردم و با اینکه خوب نبودم مشاوره میدادم و حالم خوب میشه
همیشه حالتون خوب و خوش باشه
وقت بخیر استاد و خانم شایسته
یکی دیگه از مواردی که من تکرارش میکنم وقتی یه چالش یا ناخواسته توی زندگیم ایجاد میشه و کنترل ذهن منو بدست میگیره همش به ناخواسته هام توجه میکنم دربارش حرف میزنم و بهش قدرت میدم
هم با خودم هم با دیگران صحبت میکنم درباره اون شرایط ناخوش آیند و نادلخواه که باعث قدرت بخشیدن بهش میشود، و فقط موضوعاتش فرق میکنه وگرنه درباره هرانچه نادلخواه هست توجه میکنم حرف میزنم راجبش و بهش قدرت میدم
اینم یکی دیگه از اون الگو های تکرار شونده بود که اگر
موارد جدیدی بهم الهام بشه باز کامنت میکنم براتون
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته
سوال: وقتی با شرایط استرس زا و چالش برانگیز مواجه میشوای ، معمولا چه واکنشی نشان میدی
من وقتی در یک موقعیت استرس زا قرار میگیرم و راه حلی برای اون مسئله ندارم بلافاصله دل درد میگیرم و دلم پیچ میزند و نیاز هستش که برم دستشویی. این اتفاق از بچگی از زمانی که خودم یادمه میاد برای هر زمانی که دچار استرس میشم یا تو موقعیتی قرار میگیرم که ترس ها بهم چیره میشوند اتفاق می افتاد
من وقتی عصبانی هستم در باره یه موضوع و دیگه میزنم به سیم اخر و حال حوصله ندارم کلا دیگه بیخیال مسئله و راه حل مسئله شدم خیلی میخورم دوست دارم همش پر خوری کنم و پشت سر خوارکی بخورم و دیگه برام مهم نیست همه چیو باهم قاطی میکنم مثلا چیپس میخورم خرما میخورم عسل میخورم روی هم هر چی دم دستم بیاد میخورم
مورد بعدی این که وقتی از یه چیزی ناراحتم توی حالت استرس زا هستم و دچار یه چالشی شدم که نتونستم حل کنم یا منو درگیر کرده و داره بهم هجمه وارد میکنه دوست دارم اون سر مادرم خالی کنم و هروقت این طوری میشم این اتفاق میفته و بیخودی میرم بهش گیر میدم و تموم حرص ها. عصبانیت و فشار های که دارم روی ایشون خالی میکنم اینم چیز تکراری که اخیرا چون دارم این قوانین کار میکنم کمتر شده ولی از بچگی این اتفاق بوده و پشت سر هم انجام شده
این سه مورد مورد هایی بود که از بچگی تکراری هستند در زندگی من. بازم هم اگر مورد دیگه ای بیاد حتما کامنت میکنم
سلام و عرض ادب
یک واکنش عجیبی که مغز من در مقابل شرایط استرس زا نشون میده اینکه مغزم انگار کاملا انکارش میکنه و اینجوریه که نه من استرس ندارم و وقتی استرس به بالا ترین حد ممکن میرسه با دل درد های شدید خودش رو نشون میده یا در یک لحظه حساس مغزم کامل خالی میشه واقعا نمیدونم با این مشکل چیکار کنم