پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 23

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه بیک زاده گفته:
    مدت عضویت: 1141 روز

    خدایا سپاس بی نهایت که مرا هدایت کردی به سمت کسی که توانستم قانون و خلق زندگی را در این جهان هستی در وجودم باهماهنگ بودن ذهنم و روحی که از خودت در من دمیده ای پیدا کنم

    سلام به استاد عزیزم و مریم نازم

    در جواب به الگوهای

    تکرار شونده اشتباهات…..

    نمیدونم این موضوعی رو که در حال تایپ کردنش هستم اشتباه هست یا نه

    من خیلی آدمی منظم وتمیزی هستم

    در هر شرایطی در خانه ما اولویت اول زندگی ام تمیزی و ونظم در خانه بوده حتی اگر مسعله ای در سیستم بدنی ام بوجود اومده باشه که نیاز به استراحت داشته باشم با همون حال …..

    باید کارهای روتین خانه را انجام دهم چون اگه هر نقطه ای از خانه تمیز نباشه عصبی میشم

    هروز واسه خودم کار درست میکنم

    خلاصه که استاد عزیزم این روتین زندگیه من هستش

    که هروز همون کارهای تکراری رو انجام میدم

    حتی اگه لازم باشه از خانه بیرون بروم باید همه چیز سر جای خودش و مرتب باشه چون واقعا از مرتب بودن و تمیزی لذت میبرم با اینکه گاهی وقت ها خسته میشم

    خداوند همیشه نگه دار شما و مریم عزیز باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سمیه درویش گفته:
    مدت عضویت: 876 روز

    سلام بر استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز

    نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم چقد نیاز داشتم به این حرفها وصحبتها مثل همیشه سر وقت حرفهای استاد به دادم رسید وباعث شد بفهمم مشکل کارم کجاست

    ممنونم استاد جان امیدوارم در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    در پی توحید گفته:
    مدت عضویت: 1864 روز

    به نام خدا

    سلام

    1 بله وقت زیادی صرف برنامه ریزی و ذخیره ی پیام های اینترنتی ومرورشون میکنم با این که می دونم اگه بخواهم به همه جا برسم به هیچ جا نمیرسم

    2 طبق موردی که استاد گفتن، دوری میکنم از یادگیری چیز هایی که در شروع سخته و ازشون سرم نمیشه مگه اینکه یادگرفتنش اجباری باشه ومیدونم که این پاشنه ی اشیلم هست

    3طبق مثال استاد، عصبانیت من در بعضی شرایط خیلی بالاست البته از قبل خیلی بهتر شدم ولی در خیالاتم وافکارم در مواردی خیلی اصبانی میشوم ومیدونم که این اصلا جالب نیست و وسط کار در رویا به خودم میام وبا این منطق که این حس اسیب زاست خشم را کنترل وقطع میکنم ولی خب این فرایند تکرار دارد.

    4 گوش دادن بعضی فیلم های هیجانی با اینکه میدنم تاثیر خوبی نداره اما مدام بهشون تمایل دارن مثل فیلم های کره ای

    5 کمی احمالکاری دارم وکار های مهمی را عقب میندازم مثلا ورزش کردن، درست کردن اسناد و…

    6 توقع از دیگران، با اینکه از توقع اسیب دیدم اما همچنان از کسانی که بهشون علاقه دارم در افکارم توقع صداقت و مهربانی ومثبت اندیشی دارم.

    7 این مورد خیلی مهمه، مرور پیوسته ی برنامه های بلند مدت که موجب عدم ایجاد شرایط مطلوب و مناسب و کم شدن رغبت می شود. با فساد ذهنی یعنی لذت بردن بدون در نظر گرفتن سختی ان پروسه در ذهن از فرایندی که اتفاق نیفتاده است این مشکل را در بر دارد. و این میل در وجودم هست که موجب تکرار میشود میل به خیال وتصور فساد الود. و من از تنها قدرت کیهان فقر به هماهنگی جهان وارتباط درست با خودش را با اشتیاق در خواست میکنم که بتوانم درست تجسم کنم نه تجسم یا بهتره بگم تصور معکوس،یعنی فکری که بیشتر نشتی انرژی داره تا اعمال انرژی.

    8مدیریت نادرست امور مالی از ویژگی های بارز پدرم هست که من هم این ویژگی را دارم البته نه به اندازه ی اون. همیشه سر بزنگاه که تصمیم خوبی را مد نظر دارد بدون سرمایه است و اصلا انسان اینده نگری نیست.

    9 در مورد حرف زدن وحرف نزدن در جای مخصوص ودفاع از حق وحقوق من خودم را اماده تر کردم وشرایط حرف زدن را میشناسم و درک میکنم اما پدرمواصلا در این مورد خوب نیست وهمیشه احساساتی عمل میکنه البته خدا شکر بهتر از قبل هست.

    10 در مورد خواب هم اشتباه تکراری دارن دوست دارم و به این نتیجه رسیدم که قبل از ساعت12 شب بخوابم ولی هیشه ساعت خوابم بعد از 12 هست

    11 در مورد خوراک مطمهنم که نباید بعد از غذا چای بنوشم ولی این تعهدم همیشه یادم میرفت تا الان دیگه حواسم را جمع میکنم؛همچنین فهمیدم برای حیکلی شدن باید صبحانه غذای پختنی بخورم والگوی مصرفم را تغییر بدن که تا الان خوراکم را تنظیم نکردم.

    12 این مورد خیلی مهمه: در ذهنم انسان های مخاطب اعمال وزندگی خود قرار میدهم با اینکه میدونم این مانع بزرگی برای عزتنفس هست وباید شدت مخاطبیت افراد را در ذهنم کم کنم وافراد را در ذهنم مخاطب قرار ندم اما… و به وضوع نتایج نامطلوب این سبک برام شروشن شده وتشخیص میدم اثار این فکر هارا؛ اما با اینکه از قبل خیلی بهتر شدم نتونستم این میل یا عادت را ترک کنم.

    شاید دلیل عدم رسیدن به مقبولیت هست که ذهن داره در فضای کاملا ذهنی وغیر واقعی با این روش دنبال مقبولیت میگرده که در ان من کمالگرایانه دنبال نشان دادن اقتدار ورسیدن به رویا های خودم هستم که این رویا ها موجب شدن صلح بین دنیای درون و بیرون خچه دار بشه؛ البته این سبک می تونست خوبی هایی داشته باشه با توجه به اموزه های استاد برای توحیدی بودن تکامل همیشگی لازمه اما در ذهن باید همیشه بهترین حالت را از خود متصور شد تا خورد خورد وارام ارام در عمل به ان نقطه نزدیک کنیم،اما نمیدنم چرا ؟این تنظیم فکر و عمل اولاش خوب بود وبعدا کنترش از دستم خارج شد به طوری صلح بیرون و درون خشه دار شد و خیلی رویا پردازی، کلی نگری ، کمالگرایی واحمال کاری اومد سراغم؟! شاید به خواطر اینکه اون اوایط خیالات من ارامش محور بودن تا هیجان محور، و تجسم مانند بودن واینکه مخطبیت افراد در افکارم کم بود شاید و…

    البته افکار وتجسمات وتصورات به من هم لذت وهم انگیزه میده(همچنین ازشون نکته هم ببیرون میکشم) وهمچنین من با هدفمندی این رویه را برای اصلاح عقایدم تکرار میکنم وصد البته که این افکار فقط هدف نیست میل هم هست اما مشکل اینجاست که از مدریت درست ذهن خارج شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زہرا کاظمے گفته:
    مدت عضویت: 1125 روز

    سلام استاد الان من وزنم 62.85کیلوهست ومیخوام به وزن 50برسم و برای این هدفم تصمیم گرفتم آروم آروم یک سری چیزهارو حذف کنم مثلا تنقلات برنج و نون رو کاملا بزارم کنار و گوشت بخورم حالا تجربیاتم رو بگم امروز روز سومیه که میخوام تغذیم رو اصلاح کنم یکی از تجربیاتم از اینکه شکست خوردم تو این موضوع قبلا این بوده که تا بر خلاف مسیر درست کوچیک ترین کاری انجام میدادم خود تخریبی و سرزنش درونیم شروع میشد و میخواستم خودمو بکشم که چرا مثلا منی که میخوام به فلان اندام برسم امروز شیرینی خوردم …

    اما با دوره ی عزت نفس من دارم اینو یعنی لمس میکنم وااااقعا با سرزنش خودم باعث تکرارش میشم و اگر میخوام کم کم اون اشتباه رو تکرار نکنم و کاملا عاداتم عوض شه بایدددد بتونم خودمو ببخشم و بگم اشکالی نداره تو باز هم ادامه بده دفعه ی بعد بهتر عمل میکنی ایرادت این بوده باید رفعش کنی

    استاد گلم من این سه روز سعی کردم که خیلی به تغذیم فکر کنم یکی از چیزهایی که یکبار برای همیشه یکسالو خورده ای پیش انجامش دادم ابن بود که قند رو به طور کامل از چاییم حذف کردم و منی که با هر قندی چندین تا حبه قند میخوردم الان جلوی مهمون یادم میره بزارم انقدر که دیگه نه میلی هست و نه هوسی و نه عادتی

    فکر میکنم اون روز تو ذهنم اهرمی ساخته شد که دختر اصلا این قند مصنوعی معلوم نیست چطور ساخته میشه بدنت هیچ نیازی بهش نداره همین چیزکوچیک و به ظاهر ساده رو حذف کن ببین چقدر تغییر می‌کنی و سالم تر میشی

    منم از وقتی قند رو حذف کردم واقعا جوش های صورتم از بین رفتن جالبه این که من یکبار یک کاری که قبلا نمیتونستم انجامش بدم رو انجام دادم واسم این باور رو بوجود میاره که خب اگه یکبار تونستی دوباره هم میتونی حالا برنج و نون و شیرینی رو بیا حذف کن

    یکی از ایراد های شخصیتی من اینه که وقتی عصبی میشم میخورم پرخوریه عصبی باعث شده که مثلا این سه روز میخواستم شروع کنم به حذف مواد ناسالم مثل بستنی کیک و شیرینی اما هرسه روز خوردم به دلایل مختلف مثلا دیشب شوخیی کردم همسرم ناراحت شد و رفت بیرون منم حس بد داشتم سریع رفتم دوتا کیک خامه ای خوردم

    پریشب حالم خیلی خوب بود و با همسرم رفتیم کافیشاپ و بستنی سفارش دادیم و پریروز هم تو شرکت کیک تعارف کردن منم برداشتم و خوردم از هوس

    میدونم باید حتما اهرم رنج و لذت بنویسم برای تک تکشون تا مثل قند سم تو مغزم تعریف بشن اما این ایراد دیشبم باعث شد بیام بگم من نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و احساسم رو و اینکه ضعفم این بوده بجای بخشیدن خودم و عشق ورزیدن به خودم اومدم یکاری کردم انگار که بخوام خودمو مجازات کنم با خودم لج کنم اگر تجربه ای بچه ها درمورد بخشش خود،اشتباهات تکراری و پرخوریه عصبی دارن ممنون میشم راهنماییم

    البته برای اینکه مسیرم رو ادامه بدم به خودم فرصت دادم که یکماه اول آروم آروم این عادت ها رو کنار بزارم تو شرکت قدرت نه گفتن و نترسیدن از حرف بقیه رو پیدا کنم و تو خونه پرخوریه عصبی تو خوشی با شوهرم بیرون میریم رو نمیدونم واقعا اینم سوال من از شماست البته توی مهمونی ها جالبه من ترسی ندارم هرچی بخوام میخورم هرچی نخوام هم نمی‌خورم و بقیه هم پذیرفتن که اگر کم بکشم اینجوری راحت ترم ولی تو شرکت جویه که مسخره میکنن و منم سختمه ترس دارم

    تصمیم دارم هرروز فعلا تخم مرغ بخورم و میخرم خودم که پایبند بمونم و گوشت چربیه آب قلم و ویتامین های خارجی و قهوه و آب فراوان چون قهوه خود به خود کاری میکنه مدام آب بخوری

    و پیاده روی رو هرروز نمیتونم اما سعیم رو میکنم اینکه دوره ی عزت نفس رو خریدم بهم یک حس لیاقت داد که زهرا کار می‌کنی پول هاتو برای چیزهایی که تورو بهتر میکنه خرج کن بجای هله هوله چیپس و پفک و پیتزا گوشت بخر بیا ویتامینهای خوب بخر و این مقاومت هارو داشتم که خب اونا گرون تر در میاد و فلان ولی اینو تو ذهنم قرار دادم که آرامشو تمرکز نداشتن و کار رو از دست دادن گرون تر در میاد مریضیو دکتر رفتن گرون تره روابط نامناسب پر مشقت زندگیه پر از داستان خیلی خیلی گرون‌تره نمی ارزه

    اندام مناسب تر و زیبا تر خیلی خیلی بهم عزت نفس بیشتری میده وتاثیرگزاره توی روابط و سلامتی و همه چیز یک مدت که با افکار ترس آلود و جلب توجه بیماری های مختلف جذب میکردم ازچشم تا دل

    الان فقط خیلی خیلی کم چشمم ضعیفه که اذیت نمیشم در حد نیم و هفتادوپنج صدم

    کمردرد رو تا حدودی دارم

    به دلیل آی یودی پریودیم نامنظمه و دردناک

    دندون درد هم دارم که ترس از دندون پزشکی

    ولی موهام رشد خیلی خوبی داره اینم بگم مثل قند که حذف کردم مربا رو هم کاملا از زندگیم خط زدم بره حالا دارم این دوتا الگورو میزارم جلوی مغزم که بتونم بقیه ی چیزها رو هم حذف کنم

    امیدوارم موفق بشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1105 روز

    سلام به استاد عزیزم همسفران راه توحید

    بعد خوندن چندین صفحه از کامنت های پرامتیاز تصمیم گرفتم منم بنویسم

    یکی از اشتباهات پر تکرار من قضاوت شرایط و موقعیت ها یا ادم هاست البته فقط تو دلم این کارو میکنم و یادم میره برای رفتار خداگونه باید فقط بیننده باشم بدور از قضاوت ،مثلا یه نمونه این بود که قبلا از هرکس کامنتی میخوندم باید میرفتم عکس پروفایلشو ببینم تا ببینم کی اینو نوشته ایا بهش میخوره یا نه؟:/:/ که دیگه کلا این کار رو انجام نمیدم اونم اگاهانه

    اشتباه بعدیم اینه که زورم میاد برای خودم هزینه کنم و اینم از احساس عدم لیاقت میاد که دارم با دوره ی عزت نفس روش کار میکنم و میتونم بگم خیلییییی بهتر شدم خیلی هااااا وقتی میخوام چیزی سفارش بدم که لازم هم دارم یه مقاومتی میکنم در حالی که از نظر مالیش مشکلی ندارم خداروشکر وخیلی پیش اومده نمیخرم ولی چند وقت بعد با قیمت بالاتر مجبور به خریدش میشم و گاهی چیزی میخرم که جنسش خوب نیست و باید چند برابر هزینه کنم تا چیزی رو بخرم که از اول باید میخریدم:/ البته خیلی خیلی بهتر شدم ولی بازم جای کار داره هنوز

    فعلا همینارو نوشتم یادم بیاد بازم میام مینویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    فاطمه شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    سلام وقتتون بخیر و شادی باشه انشاالله

    وقتی این سوال رو پرسیدید تو ذهن من 2تا الگو اشتباه که تکرار شد اومد

    اینکه وقتی وارد رابطه عاطفی میشم کلا از خودم دور میشم از برنامه هایی که داشتم مثلا درسمو ادامه بدم،زبان بخونم،مشغول به کار بشم و…

    انگار فکر و ذکرم فقط رابطه میشه که به ثمر برسه و خیلی ناراحت شدم که دوباره این تکرار شد و با خودم عهد بستم که دیگه این اشتباه تکرار نکنم و حواسم باشه که رابطم به برنامه آسیب نزنه و درست مدیریت کنم و احساس میکنم اشتباه دیگم همین مدیریت هست که بلد نیستم رابطه عاطفی و برنامه هامو مدیریت کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حسین موحد گفته:
    مدت عضویت: 1014 روز

    سلام میکنم به استاد عزیزم

    .

    .

    .

    اشتباهی که من مرتبا تکرار میکنم این است که:

    1- با دوستم میریم بیرون و میدونم که نباید برم و بار ها به خودم میگم دیگه نمیرم ولی تا زنگ میزنه سریع میرم یا خودم زنگ میزنم

    2- کار های مهم زندگیمو خیلی آروم آروم انجام میدم و آروم میبرم جلو ولی وقتمو برای چیزای که برای زندگیم مهم نیست بیشتر میزارم و زودتر هم تموم میکنم

    3- من بیشتر جاهایی که با من جدی حرف میزنند و باید جوابشون را بدم یا توضیح از خودم بدم، سکوت میکنم با این چرایی که مهم نیست چیزایی که میگن ولی بعدش تو تنهاییام طرف را محکوم میکنم و بهش توضیح میدم که اشتباه برداشت کردی اینچنین گفتی حقیقتش اینه و تو نمیفهمی، درحالی که هیچکس نیست من خودخوری میکنم

    .

    .

    .

    با توجه به چیزایی که نوشتم در حالی که برای من به این اندازه واضح نبود، به این مسئله رسیدم که موضوع کمبود عزت نفسه که بار ها و بار ها با تمرین های مختلف من به این نتجه رسیدم که باید روی عزت نفس کار کنم ولی جالبه که باز به تعویق میندازم و آروم آروم پیش میرم

    .

    .

    .

    من با عزت نفس به همه چیز میرسم حتی به خدا ولی چرا جهاد اکبری راه نمیاندازم تا بسازمش؟

    من همیشه ازخدا میپرسم و جواب میدهد و جوابی که الان داد این است که:

    1- باور ندارم با عزت نفس به همه چیز میرسم

    2- باور ندارم که میتونم عزت نفس بسازم

    3- فکر میکنم اونقدر لیاقت ندارم که به همه چیز برسم وگرنه میتونم عزت نفس بسازم (ولی نمیخوام)

    4- من نباید خوش بگذرونم

    .

    .

    .

    اینا باور های محدود کننده من است که دوساله دارم روی خودم کار میکنم ولی نتایجی بزرگ ندیدم و باید اینارو حل کنم نه اینکه شب را به روز ببندم

    خدای من اگر نبودی، اگر تو خدا نبودی واقعا این حس خوب را میتونستم داشته باشم؟؟؟؟ شدی مهربان تر از مادر و محکم تر از پدر که همه جوره ساپورتم میکنی هدایتم میکنی

    خدایا من را نجات بده از باورای منفی و هدایتم کن به الگو های مناسب تا زندگیم را بسازم

    استاد جان بی اندازه ازت سپاسگذارم و تا اینجا با این هفت تا فایل این تنها فایلی بود که من نمیتونستم بیام جواب بدم و یادم رفته بود ولی هدایت شدم و اومدم

    من باید این باورارو حل کنم و نمیدونم چجوری اما تعهد میدهم که من انجام میدهم، امروز تاریخ کامنتم درج شده، بعدش میام در ادامه این کامنت مینویسم که چیا شد خدایا شکرت

    ممنون استاد جان و خانم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    زینت چهارپاشلو گفته:
    مدت عضویت: 2719 روز

    سلام

    من مستقیم میرم سراغ اشتباهاتی که زیاد تکرارش میکنم و هر بار هم متعهد میشم تکرارشون نکنم ولی باز تکرار میکنم…..

    # با خودم عهد میبندم دروغ نگم اما باز گاهی اوقات میگم

    # غیبت رو کلا ترک کنم ولی باز تکرار میشه بدترش اینه گاهی اوقات خودم شروع کننده میشم

    # غر زدن و گله و شکایت رو کنار بزارم ولی باز سر یه مسائلی یا با دیگران یا با خودم غر و نق میزنم

    # هر بار میخوام به رفتارهای نادرست همسرم توجه نکنم ولی باز توجه میکنم

    # هر بار موقع خرید میخوام به قیمت توجه نکنم ولی باز میرم خرید اول قیمت رو در نظر میگیرم

    # جایی نظر مخالف دارم جدی نمیتونم بیان کنم

    # هر بار تصمیم میگیرم دلسوزی نکنم و از روی دلسوزی راهکار ندم ولی باز تکرار میشه

    # هر بار محصولی از سایت میگیرم میگم تا نتیجه نگرفتم محصول دیگری از سایت نگیرم ولی باز بدون اینکه به حرفها و تمرین‌های استاد گوش کنم و انجام بدم محصول دیگری میگیرم و فک میکنم با ذخیره کردن این فایلها نتیجه خودش به وجود میاد

    # بزرگترین اشتباهم اینه که هر بار تصمیم میگیرم به تمرین‌های استاد عمل کنم ولی بعد از چند وقت رها میکنم و ادامه نمیدم

    # تصمیم گرفتم موقع زنگ زدن نگران تموم شدن شارژم نباشم. یا نگران شارژ خودمم هستم یا اونی که باهاش صحبت میکنم چه کرده این باور کمبود با من

    # تو یه سری مسائل حالا یا خونواده خودم یا همسرم به من ربطی نداره دخالت نکنم ولی باز دخالت میکنم

    # گاهی اوقات خیلی شل رفتار میکنم و اونجوری که خودم میخوام باشم و رفتار کنم و حرف بزنم نیستم هر بار میخوام درست بشم ولی باز تکرار میشه

    # هر بار میخوام یه سری آدمها را ببخشم ولی باز یه وقتهایی خشمی که از اونها دارم رو در وجودم میبینم. اینجا یه سوالی دارم اگر کسی جواب بده ممنون میشم. سوالم اینه من وقتی حس خشمم از کسی بالا میاد سعی میکنم به رفتارهای خوبش توجه کنم و با گفتن خدایا من میبخشم تو هم ببخش را تکرار میکنم اون خشمه می‌خوابه ولی باز بعدن میاد سراغم و دوباره همون کار را میکنم. آیا همین طور ادامه بدم حل میشه یعنی اون خشم و کینه از بین میره یا اینکه باید یه فکری به حال اون خشم و کینه بکنم؟؟؟

    # هر بار میخوام جدی تر و محکم تر صحبت کنم ولی باز مثل قبل عمل میکنم

    الان که به این اشتباهات تکراری الگوهای اشتباهی که مدام تکرار میشن فکر کردم بازد برم سراغ دوره عزت نفس که خیلی کار دارم خدایا خودت کمکم کن تا جدی تر روی این دوره کار کنم که اگه این کار انجام بشه واقعا نود درصد اشتباهاتم درست میشه

    ممنونم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    ملیحه امامی گفته:
    مدت عضویت: 852 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام بچه های هم فرکانسم ؟

    استاد عزیزم من از وقتی فایلای شمارو گوش میدم خیلی روی باورهام کار میکنم من خانمی ارام و مهربان و دلسوزم و هم خیلی صبور

    اصلا تحت هیچ شرایطی عصبانی نمیشم ولی درون خودم میجوشم و با خودم و خدای خودم خیلی حرف میزنم تا تخلیه روحی بشم

    اوایل زندگیم اینطور نبودم وهر اتفاقی که میفتاد با همسرم درد و دل میکردم وضربشو هم میخوردم چون همسرم فردی بشدت عصبی هست و زود در برابر حرفی که به صلاحش نباشه واکنش نشون میده با داد و بیداد میخواد دنبال راه حل بگرده و همین واکنش شدیدش باعث شد کم کم ازش فاصله بگیرم

    و هر حرفی رو بهش نگم

    این اشتباهم بارها و بارها تکرار میشد ومن وقتی واکنش شدید اونو میدیدم خودمو لعنت میکردم که چرا گفتم باز عصبانی شد ؟

    ولی دیگه جلو دهانم رو میگرفتم تا هر چیزی رو از اطرافیان و خانوادم و خانوادش و حتی خبر خوب رو هم باز گو نکنم و این طور شد که شدم زنی ارام که حتی توی مهمونی هم که میرم سکوت رو بیشتر ترجیح میدم و دوست دلرم شنونده باشم و فقط با دوستانی که هم فرکانس من هستن صحبت میکنم و چقدر متاسف میشم از این که چرا ادما همش میگن ما نمیتونیم جلو عصبانیت خودمونو بگیریم ما عادت کردیم ولی نمیدونن که چقدر ارامش در برابر هر اتفاقی خوبه وپاسخ مثبت میده به امید روزی که همسر من و تمام اونایی که زود عصبانی میشن به ارامش واقعی دست پیدا کنن همه شما رو به ایزد منان میسپارم

    خدا به هممون صبر و ارامش عطا کنه تا به خواسته هامون برسیم ان شا الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محمد کوچکی گفته:
    مدت عضویت: 789 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو عزیز تمام دوستان

    وقتی به این فایل گوش دادم داشتم با خودم فکر میکردم که چه چیزی اشتباه است که داره تکرار میشه یه یاد این افتادم که حاشیه داره واسه من هی تکرار میشه و منو اذیت میکنه

    حاشیه چیه؟!

    تشخیص ندادن اصل از فرع واسه من حاشیس

    تا قبل گوش دادن این فایل منو خیلی اذیت می‌کرد ولی الان که دارم این کامنتو مینویسم دیگ منو اذیت نمیکنه چون میدونم ازش آگاه شدم و میتونم کم کم جلوشو بگیرم و کمتر کنم.

    حالا یکمی درباره تشخیص ندادن اصل از فرع بهتون بگم.

    مثلا یه شب یه دوستی یا آشنایی بهت کیگه بیا پیشم تا خوش بگذرونیم در صورتی که تو خیلی خسته ایی و کل روزو مشغول بودی و میخواهی استراحت کنی ولی میری پیش دوستت تا خوش گذرونی کنی.

    یا مثلا یه امتحانی چیزی داری ولی از یه هفته قبل تا شب امتحان حتی یه درصدم روش تمرکز نکردی و کلی مثال های دیگه.

    ممنونم از شما دوستان که کامنت منو خواندید!

    از استاد عزیزم ممنونم که کلی آگاه به ما میده و ماهم روز به روز با تکامل رو به رشدیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: