پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 29
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-11.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-22 06:31:002024-08-04 11:31:14پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام خدمت استاد عزیزم
سالهاس که فایل ها رو گوش میدم و نتیجه مالی نگرفتم و دلیلش اینه که متعهد نیستم
الگوهای تکرار شونده ای دارم که باورهامو خراب میکنه و باعث حال بدیم میشه
اول چک دادن به مبلغ بالا و اصلا نگاه به تاریخیش نمیکنم و چکام همیشه برگ میخوره
یا مواد غذای طلا و لباس قسطی میارم و باز موقع بد قول میشم
همیشه موقع دادن وام استرس دارم تلنبار میشن
میرم خیابون باید با بچه هام بحثم بشه برا خرید
چند وقت یبار وارد مجازی میشم و میرم گروه ها و وابستگی اذیتم میکنه و اینستا مسائل قومیتی میره رو مخم
همیشه کارامو ب تعویق میندازم و باعث میشه تلنبار بشن
و الان از لحاظ آرامش بهتر شدم
و امید وارم بتونم با کار کردن روی باورهام بتونم روز ب روز بهتر بشم
و باید نقد خرید کنم پول بسازم و خرید کنم هزینه اضافی رو کم کنم و روی باور فراوانی کار کنم
و میدونم که روزای خوبی در راهن و تموم این اتفاقات نتیجه باورهای مخرب منه
و منم مثل بقیع دوستان این سایت به آرامش ثروت و نعمت های خدا براحتی میرسم
با سلام خدمت استاد عزیزم
سالهاس که فایل ها رو گوش میدم و نتیجه مالی نگرفتم و دلیلش اینه که متعهد نیستم
الگوهای تکرار شونده ای دارم که باورهامو خراب میکنه و باعث حال بدیم میشه
اول چک دادن به مبلغ بالا و اصلا نگاه به تاریخیش نمیکنم و چکام همیشه برگ میخوره
یا مواد غذای طلا و لباس قسطی میارم و باز موقع بد قول میشم
چند وقت یبار وارد مجازی میشم و میرم گروه ها و وابستگی اذیتم میکنه و اینستا مسائل قومیتی میره رو مخم
همیشه کارامو ب تعویق میندازم و باعث میشه تلنبار بشن
و الان از لحاظ آرامش بهتر شدم
و امید وارم بتونم با کار کردن روی باورهام بتونم روز ب روز بهتر بشم
و باید نقد خرید کنم پول بسازم و خرید کنم هزینه اضافی رو کم کنم و روی باور فراوانی کار کنم
سلام
سلامی به گرمای این آشیانه
و به قداست عشقی که درجای جای این آشیانه پابرجاست.
من امروز هدایت شدم که این کامنت رو بنویسم
قلب که فرمان صادر میکند
همه ی اعضا بسیج میشوند
مغزم جستجو گرایانه زیباترین واژه ها را اعلام میکند
و انگشتانم ماهرانه بر قلم می آوردند
و چطور من ،توانِ روزی دادن را از
خدایی که خالق این نظم وچینش است سلب کرده ام
وهربار و هربار در ابتدای راه عنان از کف برنهادم
وچشم به عقب گشودم و
نهال سرازخاک برآورده ی بذری که
همین دیروز درخاک آرمیده بود
را جستجو کردم
وهربار نفهمیدم که باید برای آمدنش کمی وفقط کمی دیگر باید منتظر بمانم
چون او درست در یک میلیمتری سطح خاک رسیده بود
و من چون نمیدیدمش وچشم دلم کور بود
او رابه دست فراموشی سپردم
ومسیم را به بیراهه کج کردم
…..
استاد عزیزم سپاسگزارت هستم تا بینهایت
وممنونم ازتک تک شما عزیزانی که کامنت هاتون برام دنیایی از آگاهی هست.
آنقدر از لابه لایِ کامنت ها درس گرفتم و مرتب کنارهم چیدمشام که یکهو درهمین ثانیه از زمان قلبم ایستاد
زنگ بزرگی در مغزم به صدا درآمد
واگاهی نابی بر قلب و روحم جاری شد
خداااااااااااااااااآای مَــــن
اللّــــــــــــــه …..
ربّ مـن
سپاس من نمیدانم چه کلماتی را باید دروصف شکوه این آگاهی عظیم درخودم بیان کنم و من فقط سپاس میگویمت.
استاد من متوجه یک ترمز بزرگ در درون خودم شدم
وچقدر ساده بود و چقدر در لابه لایِ روزمره هایم جاخوش کرده بود ومن بیخبر بودم
ترمز من این بود:
از بچگی در من نهادینه شده بود که تو
هیچ کاری رو تااخر انجام نمیدی
تو آدم تااخرش رفتن نیستی
تو عرضه ی به سرانجام رسوندن نداری
و
تیر خلاص
تو همه کاره وهیچ کاره هستی
و خدامیدونه که همین الان چقدر پرونده ی باز توی مغزم دارم از کارهایی که نیمه تمام رهایشان کرده ام
وچقدر همین رهاکردن ها سطل اعتماد به نفسم وعزت نفسم را سوراخ کرده بود
وخدایا من چقدر خوشحالم که حالا به آگاهی رسیدم
روزی جمله ای زیبا را با تمام وجود درک کردم وچقدراین جمله برایم شیرین است
امروز میخواهم این جمله را دراین صفحه به یادگار بگذارم
باشد که دلی را نرم کند
قلبی را سرشوق بیاورد
چشمی را تر کند
وروحی را به پرواز دربیاورد
جمله این است:
آگاهی درمان است…….
به راستی که آگاهی درمان است
به راستی که من با آگاهی از همین ترمز چنان پروژکتوری در قلبم روشن شد که حس کردم واقعا نیمی ازاین باور محدود کننده درمان شد
وبی شک
آگاهی درمان است….
خدا نگهدارتان باشد.
این فایل در جواب نشانه ام را برام باز شده که برای افزایش درامدم درخواست کردم
1- خیلی از اجاره دادن میترسم کلا از اینکه جایی برای مخصوصا کار بگیرم و اجاره بدم میترسم
یه کاری رو وقتی شروع میکنم یه کم که میگذره حس میکنم نه خیلی درامدش کمه فایده نداره و میرم سراغ کار دیگه و شرایط دیگه
اینکه نا امید میشم
سلام استاد عزیز من الگوهای تکرار شوند زیاری دارم که امیدارم این ترمز ها تو دوره احساحس لیاقت برداشته بشن هر چند وقت یک کارم عوض میکنم یعنی اول یک شغل رو انتخاب میکنم بعد کلی هدف میزارم براش دوباره میرم سراغ یک شغل دیگه البته که اون شغلی که من مهارت دارم یا دوستش دارم مو شرایطش ندارم به این خاطر است تو بس شخصتم یک سریع افکار منفی مدام توذهنم تکرار میشه که می خوان تبدیل به اشتباهات گذشته بشن که ذهنم متمرکز شده بهشون و واقعا وقتی به خودم نگاه میکنم به خودم وکسی که خداوند هدایتش کرده میگم مهدی فکرت توگذاشتی روی چه چیزهای اینا اصلن به شخصت تو نمی خورن توبحث پول ساختن مدام افکار در ذهنم تکرار میشه که چه راه نادرستی پول بسازی خدا وکلی خودم موندم فقط،هر روز این افکار دارم پشت به خورشید حرکت میکنم احساحس میکنم این حداز. فشار روحی خودم رو با این افکار بیمار کردم ولی باز خدایا شکرت خداوند دری باز میکنه من هیچ وقت ناامید نشدم ایمان درونی شده بیشتر رو خودم کار کنم وجایگاه خودم روپیدا کنم واینقدر،سخت،نگیرم به خودم به آسانی،از خداوند بخوام که هدایت کنه
به نام خدای مهربان
من این فایل رو وقتی گوش دادم ، دیدم که بله
من الگو های بینهایتی تو زندگیم داشتم و همیشه هم میدونستم که اشتباهه ، اما بازم تصمیم به تغییر نگرفته بودم
خیلی چیز ها توی زندگیم هی تکرار میشد و من رفتم دست گذاشتم روی منبع تموم این اتفاقات و اون هم ( داشتن شخصیت ضعیفم ) بود ، که یک چیز بزرگ رو هی تکرار میکرد و اون هم این بود
( شروع کردن یک هدف و به پایان نرسوندنش )
و موضوعی رو که توی تمام این هدف ها تکراری بود رو خداوند بهم گفت ؛
ترمز ها :
1. میخوام همه چیز راحت اتفاق بیوفته و بدون هیچگونه فشار و دردی
(یعنی از سختی ها،درد هاو رنج ها فرار کردن میکرد و تا روم فشار میومد جا میزدم)
2.وابسته بودن به منطقه امن
(همیشه از جایی که برام راحتی داشت بیرون نمیومدم و اگر هم میدم ، با اولین فشار برمیگشتم جای قبلیم)
3.لحظه نگر بودن
(این به معنای در لحظه زندگی نکردن نیست ، بلکه به نعنای اینه که من فقط دنبال نتایج لحظه بودن یا به قول انیشتین دنبال شکستن چوب بودم،چون همون لحظه میشکنه
و اصلا صبور نبودم ، و همین عامل هم باعث میشه که استمرار پشت سرش نیاد و هدفی رو ادامه ندی )
4.مفت به دست اوردن و نپرداختن بها
(همیشه به دنبال این بودم که به راحتی به دست بیارم و اصلا هم روم فشار نیاد )
و نکته ای که این وسط بهش پی بردم این بود که فشار و درد و سختی از نظر فیزیکی نیست،بلکه از نظر ذهنی هستش ،که به دنباله ی خودش توانایی کنترل ذهن رو هم میاره و الیته توانایی حل مسئله
و نقطه مقابل این ترمز ها اومدم باور های مناسبش رو ساختم
باور های مناسب ، مثل :
1. موفقیت با صبر کردن و ادامه دادن حاصل میشه
2.اگر تقلب کنم دری رو به شکست باز کردم و باید از صفر شروع کنم
3.برایی که به یک خواسته برسم باید بهاش رو بپردازم
4. درد ها و رنج ها و سختی ها مفید هستند ، اونها اومدن که با توانایی حل مسئله تو رو به خواسته هات نزدیک تر کنن
من یه چیز منفی توم هی تکرار میشه ، و اونم اینه که همه برای خودشون منطق میارند و اون منطق ها روشون اثر میذاره ولی من هیچ منطقی روم اثر نمیذاره
انگار میگی پوست کلفت شدم دیگه…
مثل کسی که قرص میخوره و دیگه اون دوز قرض روش اثر نداره
و این وسط هدایت شدم به یه چیزی و فهمیدم که من همش دنبال یک ترمز خاص یا باور خاصی هستم که جادو کنه در صورتی که همین چیز های کوچیک هستش و این رو پی بردم کردم :
ما انسان ها مثل باطری از قبل برق نداریم
بلکه مثل یه دستگاه جنریتور باید برق رو تولید کنیم
یعنی من دنبال یه چیز خاصی از درون بودم که تا پیدا کردم انرژیم فوران کنه ، در صورتی که نه، من باسد همین چیز هایی که فهمیدم رو با تولید حل مسئله حل کنم وفهمیدم که
هیچ چیزی به عنوان خااااص وجود نداره و نباید دنبال بگردیم
بلکه همین چیز های کوچیک هستش که انقدر جلوی دست و پامون بوده که ما نسبت بهش بی حس شدیم و فک میکنیم باید چیزه عجیب و غریب تو وجودمون پیدا کنیم
احساس میکنیم که این کامنت من پر از اگاهیه
امیدوارم واقعا بتونم استمرار در عمل داشته باشم و زندگیم رو برای خودم از ته دره نجات بدم
به امید لذت بردن از امروز و فردایی بهتز از امروز
شاد باشید .
ممنون از توضیحی که درباره باورهای مناسب قرار دادین
کامنت کاملتری هست نسبت به سایر کامنتها چون که باورهای مناسب رو هم نوشته که چه جمله ای رو به صورت کامل برای خودش ایجاد کرده این کمک میکنه به نوع بیان اون باور مناسب و جمله ی مناسب که چطور باید ساخت
به نام خداوند بخشنده مهربان
الهی به امید تو
…..
الگوهای تکرار شونده :
یکی از بزرگترین کارهایی که برای من در طول زندگیم تکرار شده و می شود و می خواهم حلش کنم به امید الله مهربانم
این هست که
من میام مقداری پول میسازم
و مطمین میشوم به اون مقدار اندک و کم
چون از باور کمبود و قانع بودن میاد
و ته ذهنم میگه من که دارم و غرق میشوم .
دوباره وقتی دیدم مثلا هر وسیله ای که می خواهم بخرم و تهیه کنم یا ماشین عوض کنیم . پول می خواهد دوباره یاد باورهای ثروتساز می افتم
دوباره روی خودم کار می کنم
دوباره پول می سازم
و دوباره ته جیبم که خالی شد
دوباره می خواهم ثروت بسازم
یعنی این الگو برای من مدام تکرار میشود
و همین باعث میشود که موفقیت های بزرگ . دستاوردهای بزرگی نداشته باشم چون نمی تونم در یه کار بمونم . چون نمی تونم به ثروتم اضافه کنم چون کمالگرا هستم
یعنی تا ریشه یابی نشود این الگو مدام تکرار می شود
یعنی باید استاد عباس منش عزیزم را الگوی شفاف و واضحی برای خودم قرار بدهم
خودشون می گفتند من ده پانزده سال یه دونه قرص نخوردم و آمپول نزدم هیچی
ولی باز هم بهبود باز هم بهتر و ایشون میان دوره قانون سلامتی را کار می کنند
یعنی انتهایی ندارد روی خودمون کار کردن
انتهایی ندارد روابط سالم
انتهایی ندارد پول ساختن
انتهایی ندارد بدن سالم
انتهایی ندارد سلامتی
ووووو
وقتی استاد از ماشین ها و موتورهاشون فیلم می گذارند یعنی من هم باید بسازم
البته که با تکامل و
باید به صورت پیوسته و همیشگی ثروت را بسازم
اگر موفقیت های بزرگ را دریافت نکردم برای خودمه چون سطل من سوراخ است
باید همیشه روی دوره روانشناسی ثروت یک کار کنم
باید همیشه روی باور فراوانی کار کنم
تا موفقیت های بزرگی که الان برای من بزرگ هستند را بدست بیاورم و بعد دوباره موفقیت های بزرگتر و بزرگتر
چون موفقیت تمومی ندارد
خوشبختی تمومی ندارد
مدام این باورها را باید به خودم بگم تا یادم بمونه
تا مداوم شود
تا همیشگی شوند
تا یه روز 50 تومان توی حسابم هست دیگه همیشه خواب باشم دیگه بخوابم و بگم من که قانون را دارم رعایت می کنم
این دام است
این تله است
«« باید هر چی هم که ثروت به حسابم واریز میشود و هر آنچه که دارم بگم خدا را شکر باز هم بیشتر
و سوال طلایی : از این بهتر چطور ؟؟
از این راحت تر چطور؟؟؟
از این لذت بخش تر چطور؟
از این آسان تر چطور؟
من بهترش را می خواهم …
یادمه در یه فایل مریم خانم شایسته گفتند : من هر روز شکرگزاری می کنم
الان به خودم میگم ببین . مگه ایشون کم نتایج دارند . پس باز هم شکرکزاری می کنند
چون من چند وقت شکرکزاری می کنم بعد که نتیجه گرفتم تمومش می کنم و یادم می رود در صورتیکه باید همیشه و همیشه روی باورهام کار کنم و وقتی هم نتایج بزرگ را به امید الله دریافت کردم قانع نباشم باز هم بهتر باز هم بزرگتر
اونقدر مثال برای ذهنم باید بیاورم که این الگو تکرار نشود و رو به سوی بهتر شدن بروم
مثلا من میام عکس هایی از خواسته هام را جلو خودم می گذارم برای چند وقت و دوباره بر می دارم و بعد میگم من که دارم روی خودم کار می کنم نتایج من باید بزرگ شوند !!
تا موقعی که سوسو هستم یه روز خوب . یه روز بد نتایج بزرگ به سمتم نمیان . جای تعجبی ندارد
من برای ساختن این باور که من به بهترینها هدایت می شوم اونقدر به بهترینها هدایت شدم ولی برای این ترمز بزرگ که سوسو هستم و وقتی هم به بهترینها هدایت شدم میگم چه فایده ؟؟ این که نتیجه نیست ؟؟!!!! در صورتیکه این ترمز من است و باید حلش کنم
باید شکرکزاری کنم برای اینکه این باور من جواب داده
من را به بهترینها هدایت کرده است
و مدام تکرارش کنم
««تا به بهترینهای بیشتری خداوند هدایتم کنه »» … این جمله برام سنگین بود هم گفتنش و هم نوشتنش . چون مقاومت هنوز هست و باید درست شود
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم
یه نفر توی نزدیکان من هست که گاهی محبتهای افراطی و تحمیلی میکنه
مثلا هر از گاهی لباسهای بسیار بسیار گران و زیادتر از حد نیازم میگیره
سلیقمون هم اصلا شبیه هم نیست
و بدیش اینه که پیگیر میشه ببینه من چطور استفاده میکنم از هدیه هاش
من بارها شده خوراکیها و لباسهایی که داده بوده و دوستشون نداشتم رو دادم به کسی
و اون تا فهمیده، حالش بد شده
.
چندوقت قبل میخواستم براش سوغاتی بگیرم، ازش پرسیدم فلان مدل لباس رو برات بگیرم یا بجاش خوراکیهای نوبرونه بیارم برات؟
گفت هیچی
بجاش پولشو بیار بده بمن!
…..
یه لحظه توی دلم گفتم من به تو اعتماد ندارم
تو میری پولاتو خرج چیزهای بیخود میکنی
من حاضرم اون چیزی که صلاح میدونم و تشخیص میدم که برات خوبه رو بخرم ولی پولشو بهت ندم!
…..
بعدش که به خودم اومدم دیدم عه!… نکنه اونم همین حس رو نسبت به من داره
و به همین خاطر هیچ وقت پول نمیده دستم تا خودم لباس و خوراکمو انتخاب کنم!
نکنه منم به اون رفتم
منم دارم همون الگوی ذهنی رو تکرار میکنم
و از بین نزدیکانم بقیه افرادی که این مدلی فکر میکنن هم اومدن تو ذهنم!
…..
ای دل غافل!
….
نکنه پشت خیلی از هدیه خریدنهامون همین باور و الگو نشسته!
…
چرا به تشخیص طرف مقابل اعتماد نمیکنیم و پولو دستش نمیدیم تا خودش هرجور دوست داره خرجش کنه؟
چرا لباس و خوراکی ای رو میخریم برای طرف مقابل که ما دوست داریم نه اون!
….
چه چرخه ای داره تکرار میشه در ما؟
….
چرا همیشه فکر میکنیم دیگران پولشون رو صرف چیزهایی میکنن که اولویت نداره؟!
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیز و باحال و خفنم و خانم شایسته مهربان و دوستان هدایتی و عزیز سایت
«تکرار اشتباه»
؟چه اشتباهاتی رو زیاد تکرار میکنی؟
استاد من تقریبا روابطم با جنس مخالف که داشتم همیشه تحت الشعاع باورهایی بوده که داشتم همیشه باور بر این اساس که هر رابطه من آخرش با خداحافظی و سرد شدن یا خیانت تموم میشه
استاد این باور واقعاااااااا تخریب کننده بود و به طور یقین و قطع همیشههههه این اتفاقات افتاده یا رابطه ای بوده که من سردی طرف مقابل رو دیدم همون موقع کات کردم یا متوجه شدم بغیر از من فرد با یه نفر بوده. پس بخاطر همین باورهای تکراری من همیشه در روابطم ضربه خوردم و نتایجم از روابط تقریبا یکسان بوده.
و استاد جوابهای که خودم در این مورد برای خودم متوجه شدم که چرا اول این باورها شکل گرفت؟ و دوم چرا این روابط تکرار میشن؟؟؟؟؟؟
«جواب خودم»
1- من در فضای مجازی مخصوصا instagram همیشه در اکسپلور متاسفانه ویدیو هایی رو میبینم که دم از خیانت دم از نامردی میزنن و مثلا میگه که تو قلبمو شکوندی امید دارم خدا قلبتو بشکونه و……
من با اینکه قانون رو میدونم که هرچی بیشتر اینارو نگار کنم کانون توجهم میره به سمتش ولی متاسفانههههه نگاه میکنم و به خودم میگم فقط دارم نگاه میکنم اتفاقی نمیفته ولی قانون اینطور کار نمیکنه.
شاید الان فردی شدم که در روابط بدبین هستم، و فکر میکنم که فرد درست نیست یا اگر هست در زندگی من نمیاد.
کم کم دارم روی خودم کار میکنم، و از حق نگذریم سرعت رشدم در این مورد مهم خیلی کمه . باید بیشتر براش وقت بذارم.
دوست دارم تجربیات دوستانمو بخونم
یا از تجربیاتشون برام بگن.
من مطمئنم به یاری الله روابط فوق العاده ای رو تجربه خواهم کرد اول باید مدار و باور خودم رو برای رابطه ای که دوست دارم سوییچ کنم، و بعدش اتفاقات خوب یکی پس از دیگری برام اتفاق میفتن. از تجربیاتم مثبت و خفن و باحالم در ادامه توی همین فایل در کامنتا میگم.
فایل خیلی خفنی بود استاد برای بار چهارم باز هم برای من آموزنده بود و مفید و یادگیری بیشتر و خودشناسی بیشتر خودم.
ممنونم ازتون استاد عزیز
ممنوننم از دوستانم بخاطر کامنتای باحال
خدایا شکرت
سلام خدمت استاد گرامی
اشتباهاتی که من دائم تکرارشون میکنم:
خیلی وقت ها قول و قرارم را با آدمها مکتوب نمیکنم و بارها از این مورد ضربه خوردم که طرف زده زیر قول و قرار و تعهدش
خیلی از مواقع کارهام رو عقب میندازم و هی میگم الان انجام میدم الان انجام میدم و ی موقع هم نگاه میکنم که شب شده و دیگه از موعد انجامش گذشته
بعضی وقتا تو خرج کردن حواسم به خرید نیست و چیزهای بیهوده میخرم
روی کارم تمرکز نمیکنم
جایی که باید حرف بزنم و از حقم دفاع کنم حرف نمیزنم و حقم ضایع میشه که شاید از اون باور اشتباهی که از بچه گی به ما دادند که نباید حرفی بزنی که بقیه ناراحت بشن ، باید بگی چشم باید حرف گوش کن باشی تا بچه خوبی باشی و ……. نشاءت بگیره
زیاد تو موبایل و شبکه های اجتماعی میگردم و وقتم رو تلف میکنم
خیلی درگیر سیاست هستم و با اینکه میدونم سر سوزن به درد من نمیخوره و من باید حواسم به کار خودم باشه ولی دائم دنبال اینم که فلان مسئول چیکار کرد یا چی گفت و شاید این مورد از همون باوری میاد که من باید همه رو اصلاح کنم و به نقص ها و اشکالات بقیه ایراد بگیرم تا درست بشن بیاد
بعضی وقتا غذای نامناسب میخورم و با اینکه میدونم شیرینی یک سم هست ولی هنوز نتونستم بزارمش کنار و ترکش کنم