پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 3

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    به نام پروردگار نور و زیبایی که جاده هدایت و آگاهی است برای ما

    سلام به استاد ارزشمند عباس منش گرامی وسلام به بهترین شایسته‌ عزیز و سلام به خانواده عزیزم

    خدایا شکرت چقدر دوستان خوبم تک تک آنها با کامنت‌های زیبا و دوست داشتنی عزیز پر از انرژی هستند برای رشد خودشون و تجربه خوبشون که با عشق می‌نویسند و با لذت ما هم استفاده می‌کنیم

    قبل از اینکه در مورد فایل جدید حرف بزنم اول زیبایی‌های پرادایس با تصاویر خونه دوست داشتنی خوب بگم هر وقت می‌بینم بوی چوب تمام چهارچوب خانه را حس می‌کنم اما هیکلتون استاد زیبا شده ولباس خوشگلی که بی‌نظیر فوق العاده‌ هست را تبریک میگم و از خدا می‌خواهم به درک این مطالب بیشتر پی ببرم و درس بگیرم و مهمتر از اون عمل به آموزه‌های استاد

    پیدا کردن الگوهای تکرار شونده یا تکرار اشتباه

    در مورد اشتباهات تکرار شونده من موقعی که می‌شود در بعضی از موارد فقط شبکه اجتماعی را می‌روم و ساعتی خودم رو سرگرم می‌کنم با اینکه می‌دونم همین کارم اشتباه است اما انجام می‌دهم

    در مورد قرض دادن هم دوباره با آدمایی که بدحساب پول قرض می‌دهم با اینکه حالم بد میشه و اشتباه روتکرار میکنم دوباره به آنها پول قرض می‌دهم

    موارد دیگه برای سلامتی جایی وقتی حالم کمی بد میشه به خودم میگم دارم مریض می‌شوم و بعد از چند ساعت سریع مریض می‌شوم و اصلاً برای سلامتی خودم ارزش قائل نیستم وتکرار می‌کنم

    موارد دیگه من در مدیریت پول هر بار همان اشتباه را تکرار می‌کنم و بی‌رویه خرج می‌کنم میدونم که اشتباه است آن را انجام می‌دهم

    مورد بعدی که من همیشه غذای نامناسب می‌خورم با این کار همیشه هم ضربه خوردم و حالم بد شد و بعضی موقع هم مریض شدم اما برای من هیچ موقع درست شدنی نبود و تکرار می‌کردم

    مورد بعدی یک جایی من حرف خودم حقوق که حق خودم بود را نمی‌زدم و خیلی راحت ضربه‌های زیادی هم همیشه می‌خوردم از این بابت

    مورد بعدی خیلی زود عصبانی می‌شوم و در مورد چیزی که مورد علاقه من نیست زود از کوره در می‌روم و می‌دونم همیشه هم ضرر کردم از این موضوع اما باز تکرار می‌کنم

    این اشتباهات را همیشه تکرار می‌کنم و می‌دانم که با باورهای غلطی در ذهن من باعث انجام دادن آن می‌شد اما الان با اگاهی سعی میکنم برای بهبود خودم روی ان کار کنم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت سعادتمند و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  2. -
    امید خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1272 روز

    بنام خدای مهربان و بخشنده

    سلام خدمت استاد جان و عزیز دلشون

    و همه ی دوستان عزیزم

    در مورد سوال تکرار اشتباه در مورد خودم

    1اینکه من همیشه کارها رو به تعویق مینداختم و نمونه بارزش در مورد ماشینم بوده یعنی اگه یه جای کوچیکیش خراب میشد برای درست کردنش اقدام نمیکردم و میگفتم حالا بعد و خیلی ضربه خوردم از این موضوع

    2تکرار اشتباه بعدی کشیدن سیگار و ترک ان بوده

    شاید نزدیک به بیست بار سیگار و ترک کردم ولی باز بعد مدتی شروع کردم با اینکه میدونم ضرر داره

    ولی خدا را شکر الان حدود یک ماهه ترک کردم

    اونم خیلی هدایتی یه جمله از یکی از بچه های سایت بنام سحر خانم بود که توی لایو با استاد شنیدم که خیلی بهم انگیزه داد تا منم ترک کنم

    3یکی دیگه از تکرار اشتباه هام این بوده که همیشه دوست داشتم به بقیه کمک کنم و در اخر هم ضربه میخوردم از طرف تا جایی که طرف میگفته وظیفت بوده ولی باز من اون اشتباه رو تکرار میکردم ولی خداروشکر تو مدتی که دارم روی خودم کار میکنم توی این مسئله هم رشد کردم و ایمان دارم که هر روز بهتر میشم

    خیلی ممنونم از استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    مرضیه لری پور گفته:
    مدت عضویت: 1795 روز

    با سلام و آرزوی ایام خوش برای استاد ارجمندم و همسر شایسته شون و دوستان در حال ارتقای مدار ، فرکانس و کیفیت زندگی

    همیشه دوست داشتم خودم را بشناسم همیشه این حدیث:” من عرف نفسه فقد عرف ربه” برام سال برانگیز بود و مرا به فکر فرو می برد. سالها بی اغماض بهش فکرمی کردم . بارها سعی کردم خودم را بشناسم نمی گویم نشناختم اما ابزار خودشناسی و مسیر خودشناسی برام مبهم بود. گاهی برای خودشناسی به استعدادهایم و اینکه در چه کاری موفق تر هستم فکر می کردم به نتایجی هم می رسیدم اما نه نتایجی که راضی ام کنند و می گفتم نه این نیست باید ابعاد دیگری هم باشه و منظور دیگری هم ازین خودشناسی باشه.

    و اما با این فایل های الگوهای تکرار شوند چه خوب مسیر خودشناسی برایم روشن شد. الگوهای تکرارشوند واقعا درون ما را و کاراکترهای شخصیتی ما را نمایان می کنن و تا کنون در طی این همه سالی که در راه خودشناسی تلاش هایی کرده ام ، راهی بهتر از این ندیدم. از استادم به طور ویژه در این مورد( وگرنه جای تشکر در موارد متعدد هست) سپاسگزارم. شناخت خود و متعاقبا باورهای پشت این رفتارهای تکرارشونده واقعا لذت بخشه.

    از اشتباهات تکراری خودم بخواهم بگویم که فی البداهه و با دیدن فایل شروع به نوشتن کردم می توانم از عدم مدیریت مالی بگم و خرج های بی برنامه. الان هم که دارم می نویسم باوری پشت ذهن من نجوا می کنه که این زیاد هم بد نیست این رفتار یعنی اعتماد به خداوند که تو رو هیچوقت وانمی گذارد و همیشه روزی تو رومی رسونه پس چرا خرج نکنی مگر تو روزی رسانی او می رساند و احتمالا نادرستی این باور اینه که شکر نعمت یعنی اینکه نعمت را درست استفاده کردن نه اینکه بی حساب و بی هدف استفاده کردن. البته بعد از دوره ثروت 1 به تصمیم گیری های خوبی در این مورد رسیده ام و از همان زمان اجرایش هم کرده ام. اما بهرحال این کاراکتر من خیلی قوی هست. نقطه مقابل من هم همسرم هست که بسیار زیاد با حساب کتاب خرج می کنه و من برچسب خساست بهش می زدم، شاید هم علت افراطی شدن این رفتار من، تقابل با این رفتار او بوده اگرچه این هم اشتباه است و باید مسئولیت رفتارم را بپذیرم و بپذیرم که خالق تک تک شرایط زندگیم خودم هستم.

    استاد عزیز خیلی خوب به جواب های ممکن سوالات اشاره می کنند اگر به باورهای ممکن و احتمالی پشت این رفتارهای تکراری هم اشاره ای می کردند که سرنخی باشد برای یافتن کلاف اصلی هم خیلی خوب بود. البته با تفکر و تامل بیشتر می توان باورهای پشت این رفتارهای تکراری را پیدا کرد ولی در یکی دو مورد مثال زدن مسیر رو برای تفکر هوشمندانه تر هموارتر می کنه.

    از سایر اشتباهات تکراری من که اخیرا کمی کاهش پیدا کرده چون برای زندگیم هدف مشخص می کنم، استفاده زیاد و بی هدف از فضای مجازی و به نوعی اعتیاد به گوشیه. چه باوری پشت این رفتارم هست؟ شروع استفاده، برای دیدن پست های پیج های منتخب خودم هست پیج هایی که در مسیر اهداف من هستند اما کم کم منحرف میشه به سمتی که نباید. پست های بیشتری هم که می بینم اکثرا باز هم در مسیر هدفم هستند ولی آیا واقعا لزومی داره؟ قطعاخیر

    باور پشت این اشباه تکرارشونده می تونه همین باشه که من هر چی برای رسیدن به اهدافم پست های متنوع ولی هم مسیر ببینم خوبه بد نیست. چه خوب در همین چنددقیقه تونستم این باور ناهماهنگ رو پیدا کنم که باعثت مشغول شدن بیش از حد من به فضای مجازی میشه. اینستا هم که هوشمنده و پست های مرتبط با بازدیدهای شما رو تو اکسپلورر میاره یا به شما پیشنهاد میده و خب برات جذابه میگی اینم مرتبطه و وقت تلف کردن نیست ولی در واقع وقت تلف کردن هست. ما نیاز به اطلاعات بیشتر در رابطه با مسیرمون هدف مون نداریم نیاز به عمل داریم که اونم نیاز به دیدن پست های بیشتر از افراد بیشتر نداره. به قول ایت الله بجهت به دانسته هایتان عمل کنید کافیست( اطلاعات مورد لزوم بیشتر در وقت خودش خواهند امد). البته گاهی هم همین منو فریب میده که ببین این پست رو خدا سر راهت قرار داده باید ببینیش باید به خودم بگم چقد به دانسته هام به این مورد تاکنون عمل کرده ام و آیا الان نیاز من آگاهی و اطلاعات بیشتره یا عمل بیشتر. و خب ناگفته هم نماند که در این بین چندین پست و استوری صرفا فان و پست و استوری های فامیل رو هم می بینم و این دقیقا انحراف از مسیره. پست و استوری هایی که ممکنه ذهنم رو هم به نشخوارذهنی وقضاوت ببره.

    با همین نوشتن بلافاصله بعد از دیدن فایل و پاسخ به سوال مطرح شده به جواب های خوبی رسیدم وباورهای پشت این رفتارها. شاید گاهی بهشون فکر هم کرده بودم قبلا ولی جواب دادن و نوشتم تاثیر بیشتری داره.

    نیاز به تفکر زیاد و جواب های بیشتر به سوالات فایل های ” پیداکردن الگوهای تکرارشونده دارم”.

    باز هم متشکرم. هسته هستی شناخته و از اینکه در این مسیر روشنگرید سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1860 روز

      سلام دوست عزیز

      گفتید شما ولخرجید و همسرتان با حساب و کتاب خرج میکند. من هم گاهی خیلی خسیس میشوم. میدانید دلیلش چیست؟ خرج‌های بی محابای همسرم!

      خواستم به این نکته توجه تان را جلب کنم که شاید همسرتان هم خیلی بهتر از شما به رزاق بودن خدا واقف است، ولی پدر است و باید دخل و خرج را به هم بیاورد!

      این رفتارها دلیل عشق است، بدون شلوغ بازی!!

      امیدوارم در کنار همسر گرامیتان خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار می‌کنید؟ یعنی با اینکه فهمیده‌اید این کار اشتباه است اما دوباره آن را انجام می‌دهید؟

    من زمان هایی که باید نظر خود را بیان کنم همیشه سکوت می کنم و بعد از آن پشیمان می شوم که چرا نظر خود را بیان نکرده ام.

    من با این که می دانم صحبت کردن یا بحث کردن با افراد هیچ سودی ندارد و آن ها آن کار را که دوست دارند تکرار خواهند کرد باز هم همان کار را خواهم کرد و هنوز نتوانسته ام خودم را از بحث نکردن و توضیح و راهنمایی کردن کسی کنار بکشم.

    من همیشه هنگام خرید کردن بیش از حد خرید می کنم و بعد از آن عصبانی می شوم.

    من با این که می دانم نباید درباره نکات منفی افراد صحبت کنم اما همچنان به این کار ادامه می دهم.

    با اینکه چندین بار دیگران سر من کلاه گذاشته اند باز هم به راحتی به صحبت های آن ها اعتماد کرده و اصلا فکر نمی کنم هدف آنها سوء استفاده است.

    من با اینکه می دانم دلسوزی کردن به حال دیگران هیچ تاثیری ندارد اما برخی مواقع دوست دارم به آنها کمک کنم که باعث بحث و دعوا می شود.

    با اینکه می دانم شیرینی بسیار مضر است اما گاهی اوقات در رژیم غذایی خود قرار می دهم.

    با اینکه می دانم هیچ عامل بیرونی در رسیدن ما به اهداف هیچ نقشی ندارد با این حال باز هم در برخی موارد اشتباهات خود را به دیگران یا شرایط بیرونی نسبت می دهم.

    هنوز نمی توانیم کاملا تمرکز خود را بر روی اصل مسیله ای قرار دهیم و گاهی به حاشیه می رویم .

    جالب این که ما فکر می کردیم الگوی تکرار شونده به این شکل و به این زیادی نداریم و هنگامی که به فایلها گوش می کردیم و استاد تاکید داشتند که اتفاقاتی را که دایما تکرار می شود را بیابید و بدانید که ایراد در. باور های شما است و ابتدا بزرگترین و بدترین آنها را رفع کنید ما این کار را انجام داده آیم اما اکنون به لطف و محبت شما با پرسیدن این سوالات سلسله وار از خودمان به نکات زیاد و مهمی برخورد کرده ایم که توجهی به آنها و سعی در بهبود آن هم قاعدتاً نداشتیم. این سوالات چشمان ما را بیشتر باز کرد تا بدانیم هنوز در اول راه هستیم و باید به ریزترین و کوچکترین مسایل با دیدی جستجو گر نگاه کنیم و کلمه چرا را در انجام کارهایمان قرار دهیم.

    ممنون از این سوالات بسیار ارزشمند و هدفدار شما.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      سمانه علیزاده گفته:
      مدت عضویت: 779 روز

      سلام ،من هم همچین اشتباهاتی میکردم ،ورو خودم کار کردم ،نتیجه که آرامش زیادی پیدا کردم ،بعد مدتی که شرایط خوب شد انگار میلم به کار کردن رو خودم کم شد و احساس نیاز نمی‌کردم که به فایل ها گوش بدم ،زمان زیادی گذشت بعد یه سال انگار همه از ذهنم رفت واشتباهات گذشته دوباره تکرار شد ،نتیجه این که همه چی خوبه باید قوی تر روی خود کار کرد .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    صالح گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیز

    خدارو شکر میکنم تو این سایت عضو هستم

    و هر روز یک قدم هرچند کوچک در راستای

    بهبود شخصیتم و گسترش جهانم بر میدارم

    از خودم راضی ام

    شاید اهداف بزرگم هنوز تیک نخوردن

    اما احساس بدرد بخور نبودن ندارم

    میدونم اگه اهدافم هنوز تیک نخوردن از تنبلی نیس..

    در مورد اشتباهات تکراری باید بگم

    از وقتی وارد سایت شدم اشتباه تکراری زیاد نداشتم

    و همیشه سعی کردم از خطاهام درس بگیرم و تکرارشون نکنم نمیگم همیشه موفق بودم و هر اشتباه رو یک بار انجام دادم

    اما از قبلم خیلی بهترم

    تنها موضوعی که همیشه داره در من تکرار میشه

    ناتوانی در کنترل ذهن هست

    که اونم فکر نکنم اشتباه به حساب بیاد

    من تمام تلاشم رو میکنم که

    با عزت نفس

    شاد

    توحیدی

    و مثبت باشم

    اما باور های قبلی خیلی ریشه دارن

    و در طول روز خیلی راحت منو با خودشون همراه میکنن

    اما به محض اینکه اگاه میشم که رفتم تو جاده خاکی

    سریع خودم رو به مسیر برمیگردونم

    این تنها اشتباه منه

    و دارم به شدت روش کار میکنم

    که بتونم در تمام ساعات بیداریم

    شاد و خندان

    با عزت نفس و قوی

    توحیدی و با ایمان

    و با تقوا باشم

    هرچی به روزهای عضویتم تو سایت اضافه میشه دارم تواتا تر میشم در کنترل ذهن و میدونم قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود

    هر چند مسیری که دارم طی میکنم بزرگ شدن

    فهمیدن

    تجربه خودم

    و احساساتی که تجربه میکنم تو این مسیر

    خودش یه دنیا نعمته

    خدایا شکرت

    خدایا ازت ممنونم

    خدایا متشکرم که صدای منو شنیدی و درخواستم جواب دادی و منو هدایت کردی

    از زندگی در این سیاره زیبا راضی ام اینو از اعماق قلبم میگم

    استاد عباسمنش عزیز همیشه در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند باشی..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1624 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    خداست که در جوف زمین دانه وهسته را می‌شکافد وزنده را از مرده ومرده را از زنده پدید آرد,آنکه چنین تواند کرد خداست چرا نسبت خدایی را به آنانکه نتوانید دهید

    خداست شکافنده پرده صبحگاهان وشب را برای آسایش خلق مقرر داشته وخورشید وماه را به نظمی معین او به گردش آورده این تقدیر خدای مقتدر وداناست

    واست که چراغ ستارگان را برای راهنمایی شما درتاریکیهای بیابان ودریاروشن داشته همانا مالیات خودرا به تفصیل بیان کردیم .سوره انعام آیه 95تا 97

    با نام رب الارباب و تنها خالق و تنهاافریننده ایمان ها وزمین

    سلام ودرود به تنها استاد توحیدی ومریم جان عزیز

    خداراشکر بابت این دسته از فایل ها که ما را بزرگ می‌کنه وظرف وجودمون را بزرگتر می‌کنه و اینکه هرچیزی که برای ما تکرار میشه یه باوری را از بچگی ازخانواده و اجتماع و رسانه ها پذیرفتیم واینقدر فرکانسش را فرستادیم تا از بیرون داره برای ما تکرار میشه وخداراشکر که استاد اینقدر سلولی داره به ما یاد میده

    سوال

    چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار می‌کنید؟ یعنی با اینکه فهمیده‌اید این کار اشتباه است اما دوباره آن را انجام می‌دهید؟

    اگر بخوام از سمیه قبل بگم

    من همیشه وهربار درحال وام وقرض گرفتن بودم وپولی هم که با دویدن وزحمت می‌آمد به سادگی می‌رفت بدون اینکه خودم یه ذره ازتون را استفاده کنم برای خودم و همیشه این اشتباه را تکرار میکردم

    وهربار میگفتم دیگه وام نمی‌گیرم وبه کسی نمیدم ولی باز تکرار میکردم

    اشتباه دیگه ام گم شدن طلاهام ووسایل های خودم وبچهام بود که همیشه من یه چیزی را گم میکردم ومیگفتم دیگه حواسم جمع میکنم ولی باز تکرار میکردم

    اشتباه تکراری بعدی عصبانیت های گذشته ام بود که هربار مسئله ای پیش می‌آمد عصبانی میشدم وگریه وزاری ومیگفتم دیگه تکرار نمیکنم ولی باز تکرار میکردم وعصبانیتم بیشتر میشد

    سمیه الان هم خداراشکر بهتر شده واشتباهاتش کمتر ولی هنوز داره

    اشتباه تکراری که قبلاطلا می‌فروختم وپول به کسی میدادم را به بار دیگه باز تکرار کردم 5ماه پیش و هنوز این پول دستم نرسیده

    خوردن غذاهایی که با بدنم سازگار نیست در روش تغذیه ام ولی باز میرم سراغشون ونتیجه تکراری راحت نخوابیدن درشب هست که تکرار میکنم

    غیبت وقضاوت کردن که باز تکرارمیکنم

    مدیریت نداشتن در خرید هفتگی وپس انداز نشدن وباز تکرار میکنم

    نق زدن های تکراری وکنترل نکردن زبانم وذهنم که با اینکه می‌دونم نتیجه اش چیه ولی باز انجام میدم

    تمرکز نداشتن زمانی که دارم فایلهای دوره شیوه حل مسایل وکشف قوانین را می‌شنوم وباز باید برگردم وبشنوم ولی باز ذهنم درگیرم می‌کنه با حرف های پوچ وگذشته

    به خودم قول میدم که با اطرافیان نزدیکم که هم مدارم نیستند رفت و آمد نکنم وپیشنهاد ندم ولی باز میگم ونتیجه هدررفتن انرژی ووقتم میشه که آخر هم نق اونها را که اینجا خوب نبود برام داره

    به خودم قول میدم که از قوانین برای همسر پبقیه نگم ولی باز می‌خوام دایه دلسوزتر از مادر بشم ونصیحت کنم

    یا اینکه میگن دیگه آدم های سابق را نباید ببینم ولی وقتی میبینم مثرقبل گرم میگیرم باهاشون وصحبت میکنم وشروع صحبت وچرت وپرت از بقیه

    چقدر هنوز تکرار اشتباه دارم ونمیدونستم

    از خدا هدایت می‌خوام برای تکرارنکردن اشتباه چون تکراراشتباه دیوانگی هست ودوباره کاری

    از خودم دارم میپرسم که چرا وقتی یه اشتباهی می‌دونم برای من نتیجه اش پشیمانی هست چرا باز انجام دادم ؟

    چون هنوز باورهام مثل قبل هست در مورد این الگو

    هنوز توپ وهم بازی زمین بازی را دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    یونس چاپاشی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام استاد نازنینم وهمه همراهان دوست داشتنیم

    در جواب سوال؛ چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار می‌کنید؟ یعنی با اینکه فهمیده‌اید این کار اشتباه است اما دوباره آن را انجام می‌دهید؟ 

    ویژگی اولم اینه که من انجام کارهای ضروری‌ام رومرتب به تعویق می‌ندازم،حتما باید چندروزی ازاون کاربگذره تا بتونم انجامش بدم،گاهی وقتابا وجود اینکه اون کار بهم الهام میشه بازهم چندوقت بعد سراغش میرم و بعد میبینم دقیقا اون زمان که بهم الهام شد موقعش بود،مثلا تمدید گواهینامه دقیقا روز اخرش زیردوش به دلم افتاد و چندروز بعد که پیگیریش کردم دیدم اون روزالهام دقیقا وقتش بود،یا مثلا تسلیم کردن اظهارنامه،دقیقا روز اخر بهم الهام شد ولی عمل نکردم و دیر شد

    البته این جواب شامل قسمت دوم ؛ من همیشه کارهایم را در آخرین لحظه انجام می‌دهم،هم میشد،فقط مال من از اخرین لحظه هم میگذره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    فرهاد امینی گفته:
    مدت عضویت: 899 روز

    با سلام

    خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و همه عزیزان

    استاد من همه مواردی که فرمودید را بارها و بارها ت و زندگی من تکرار شده وهمچنان ادامه دارد

    1_ مثل تعمیر کامیونم من هیچگاه بابت عیب ماشینم سریع اقدام نمی کنم تا به مرحله خطر برسه و مجبور میشم چندین برابر هزینه کنم و همیشه هم هزینه مالی و خستگی را بهانه میکنم ولی در اصل من تنبلی میکنم و تو این چند ماه اخیر بابت همین سهل انگاری چندصد ملیون هزینه پرداخت کرده ام

    2_ مدیریت مالی

    من هیچگاه نتوانسته ام مدیریت مالی داشته باشم یا بیشتر موجودی پولم را یکجا بابت قسط ، خرید خانه، پرداخت میکنم طوری که موجودی پولم خیلی کم میشه و من بابت هزینه های مربوط به شغلم بی پول میشم یا حتی برای خریدضروری اجناس برای منزل به مشکل میخورم در صورتی که چند ساعت قبل یا چند روز قبل پول داشتم ولی نتوانسته ام تو خرید یا پرداخت بدهی ام مدیریت (تکامل) را انجام بدهم و همیشه بابت این موضوع حال و احساس بدی دارم

    یا کلا من هیچگاه نتوانسته شرایط باثابات مالی داشته باشم و همیشه و همیشه چه کنم چه کنم و چجور چجور برای هزینه هام دارم

    غذا

    من قانون سلامتی را اجرا میکنم و پایبند هستم ولی بعضی وقتها در اثر فشار خانواده که خیلی لاغر شدی یا ضعف شدید مثلا با خوردن یک خرما به خودم که میام میبینم کلا همه چیز را زیر پا گذاشتم تو این مدت 9 ماه دوبار این اتفاق افتاده ومن اصل را فراموش میکنم

    خواب

    من بخاطر شغلم بیشتر شب ها تو جاده هستم و شب ها دو الی سه ساعت بیشتر نمی توانم بخوابم

    و شب هایی که از مبدا یا منزل میخام حرکت کنم با اینکه به خودم قول میدم که دو الی سه ساعت زودتر حرکت کنم تا شب زودتر برسم وبتوانم ساعت بیشتری بخابم چون به محض بیدار شدن هم باید تا شب دوباره بیدار باشم و دنبال بارگیری و رانندگی در مسیر برگشت باشم ولی همیشه دیرتر حرکت میکنم و با خوردن قهوه این فشار بی خوابی را میخواهم جبران کنم

    3_ عصبانی و از کوره در رفتن هم که دیگه هیچی اصلا تحمل و صبر ندارم و سریع عصبانی و خشمگین میشوم و واکنش نشان میدهم با داد و بیداد و همیشه هم سریع پشیمان میشم و همیشه هم به ضررم میشه ولی به لطف خدا تقریبا 60 درصد نسبت به قبلم صبورتر و خیشتن پذیرتر شده ام

    4- سلامتی

    من اصلا به فکر سلامتی ام نیستم( ارزش قائل شدن)

    خدا را شکر خیلی دیر به دیر سرما میخورم وتو این مدت که قانون سلامتی را اجرا میکنم اصلا سرما هم نخوردم. ولی برای سلامتی دندان هایم خیلی وقت پیش باید اقدام میکردم ولی متاسفانه ( تنبلی) باعث انجام دادن این کار شده

    یا خوردن ویتامین یا اهمیت دادن به غذا

    5_ بد قولی

    اکثرا بخاطر شرایط مالی نمی توانم خوش قول باشم

    6_ شبکه های اجتماعی

    چهار سال اخبار گوش نمیکنم حتی فیش رادیو ماشینم را قطع کرده ام

    ولی بعضی وقتها تو منزل که هستم اگر افراد خانه سریالی را مشاهده میکنند منم میبنم با اینکه میدونم نباید ببینم و در کل حتی همسر و فرزندانم به سریال و تلویزیون علاقه خاصی ندارن

    و این الگوهای تکرار شونده یه جورایی به هم مرتبط هستند( عدم ارزش لیاقت، خودشناسی ، عزت نفس ،تکامل ، بی هدفی و بی انگیزه بودن)

    و من همه را از نداشتن شرایط مالی خوب میدانم ولی من باید اول شخصیتم تغییر کند تا شرایط مالی ام هم تغییر کند

    ممنون از استاد عزیز و همه شما دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      سودابه گفته:
      مدت عضویت: 2512 روز

      سلام دوست عزیز و ممنون از اشتراک تجربه هاتون باید بگم با اینکه حسابدار هستم و بتازگی تدریس حسابداری هم میکنم ولی من هم در مدیریت مالی مشکل دارم در مورد بی هدفی و بی انگیزه بودن هم همین طور نوشته شما به من کمک کرد تا مشکلاتم رو بهتر ببینم امیدوارم سدهای سر راه رو به راحتی بشناسید و از میان بردارید

      در پناه خداوند سلامت و مسرور و ثروتمند و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1272 روز

    «کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَهٌ»

    ﺁﺭﻯ، ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﻧﺪﺭﺯﻯ ﺍﺳﺖ.(54)

    «فَمَن شَاءَ ذَکَرَهُ»

    ﻫﺮ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ.(55)

    «وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَىٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَهِ»

    ﻭ ﭘﻨﺪ ﻧﻤﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ. ﺍﻭ ﺷﺎﻳﺎﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺘﺮﺳﻨﺪ. ﻭ ﺍﻭ ﺷﺎﻳﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﻳﺪﻥ ﺍﺳﺖ.

    (سوره مدثر آیات 54-56)

    پروردگار من، یاور و هدایتگر و نجاتگرم باش که جز تو پناهم نیست، مرا از اهل تقوا و مغفرت قرار بده و در مدار عمل به قوانینت موفق بدار. خدایا آنکس که تو را ندارد، چه دارد ؟؟!! خدایا چگونه شکر نعمت وجود خودت را بجا آورم که خود بینهایتت رو به من بخشیدی؟ حال آنکه تا پیش از یافتنت گمراه و سرگردان و گناهکار بودم. خدایا جز تو پناه دهنده و آمرزش گری بر گذشته اندوه بارم ندارم و گذشته از دسترسم خارج است همانگونه که آینده ام. امروزم و این لحظه ام دستم را بگیر و مرا در پناه خودت حفظ کن تا آینده ام رو آنگونه خلق کنم که تو مرا بخاطرش خلق کردی «إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ»

    سلام و درود و رحمت و برکت و مغفرت رب العالمین بر همه اعضای خانواده توحیدیم. سلام استاد عباس منش عزیز ، سلام استاد شایسته بزرگوار ، سلام دوستان عزیز موحد و نازنین. الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت وجود ارزشمند تون.

    الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ ۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ

    کامنت نامبرده رو از پایان یه شیفت شبکاری میخونید که دقیقاً امروز ذهنش نجوا میکرد که برای این فایل شاید کامنت نذارم. از اون نجوا حدود کمتر از دو ساعت میگذره. و خدا رو شاکرم که فرمون زندگی مون رو از دست ذهن نجواگر گرفت.

    سه شب و چهار شب و پنج شب پیش توی شیفت استندبای داشتیم. شب اولش دیدم کار واقعاً سخت و سنگین شد و یه نهیبی به خودم زدم گفتم اینجا چیکار می‌کنی، تو تابستون عسلویه که شب دماش بالای 35 درجه است و رطوبت 65 درصد کاپشن تن اون مخلوق چهارپای خداوند کنی یه لگد بهت میزنه، حواست هست بیست کیلو تجهیزات اضافه پوشیدی؟ حواست هست وزن کلاهی که روی سرته 1.5 کیلوه حواست هست وزن بوتی که پات کردی 3 کیلوه. وزنه سه کیلویی به پای چهارپا ببندی راه نمیره. این چه شرایطیه برای خودت خلق کردی؟؟ توی همون حال منفی و ناراحتی گفتم خدایا ببین من چه بلایی سر خودم آوردم ، ده ساله این شغل منه. ببین با فرمون خودم کجا رفتم؟ خدایا کمکم کن. شب بعدش بازم استندبای داشتیم، همون کار شب قبلی و خداشاهده ده پله راحتتر، شب بعدش هم استندبای داشتیم ، بازهم ساده تر و راحتتر. و البته الان دو شبه منتظرم استندبای نوبتم بشه ولی نمیشه. با اینکه دوره تعمیرات هنوز تموم نیست. من فقط یه دست تسلیم بردم بالا و درخواست کمک کردم. و احساسمو‌ خوب نگه داشتم. هر چی پیش میومد میگفتم خدا هست. بعضی از همکاران هرچقدر دلشون خواست شیطنت کردن. رفتم سراغ قرآن کریم و در کمال تعجب توی روز 556 عضویتم در سایت صفحات 555-556 برام باز شد و رب العالمین وسط صفحه چشممو برد سمت این آیه 8 سوره منافقون که حمید حواست باشه «وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ» مدار هدایت من مدار عزته ، پیامبر و مومنینی که توی این مدار هستن عزتمند هستن، این جماعت منافق هیچی نمیفهمن.

    خداییش چه حس خوبیه وقتی میبینی فرمانروای همه اون میلیاردها کهکشان بینهایت داره بهت میگه من خودم شخصاً حواسم بهت هست. (کاش میتونستم معنی حقیقی همین جمله رو درک کنم) وقتی خداوند حواسش به آدم باشه چرا آسان نشیم برای آسانی ها، دو شبه اونقدر هیچ کاری برای انجام دادن نداریم که من از ساعت 11-12 شب عین خرس گریزلی میخوابم تا ساعت 3 و بعدش بیدار میشم یه قهوه میخورم و بیدارم تا پایان شیفت و بعدش میام خوابگاه بیدارم تا ظهر و به سایت سر میزنم، یا فایل های آموزش استاد رو گوش میدم (عزت نفس و ارزش تضاد) یا هدایت‌های قرآنی رو پیگیری و مکتوب میکنم.

    آقاااااا از اکتشافات جدیدم بگم. اکتشافات خودم که نه ، از هدایت خداوند ، از اون چیزی که خداوند توی کاسه مون می‌ریزه. یا بقول حافظ«آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم» یا در جای دیگه «مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند»

    هدایت قرآنی روز چهارشنبه 28 تیرماه، آیات 48 و 49 سوره طور بود.

    «وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا ۖ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ» ؛ «وَمِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ»

    ( در برابر فرمان پروردگارت شکیبا باش که همانا تو تحت نظر مایى. و هنگامى که برخاستى، به ستایش پرردگارت تسبیح گوى) ؛ (و تسبیح گوى در پاره‌اى از شب و به هنگام ناپدید شدن ستارگان) یه لحظه از خودم پرسیدم این آیه دوم منظورش چی بود؟!

    و تسبیح گوى در پاره‌اى از شب و به هنگام ناپدید شدن ستارگان.

    گفتم خدا که در ظرف زمان و مکان قرار نمیگیره ، پس چرا برای من انسان زمان تعیین می‌کنه و میگه اون زمانی از شب که شب داره تموم میشه و روشنایی روز شروع میشه و ستاره ها ناپدید میشن (حدفاصل سحر تا سپیده دم) چرا اون موقع تسبیح بگم. من دلم بخواد ساعت 9 صبح تسبیح بگم قبول نیست مگه؟ خدایا تو که در ظرف زمان قرار نمیگیری. نمیدونم چند ثانیه شد که به قلبم الهام شد، خدا در ظرف زمان قرار نمیگیره ولی انسان که قرار میگیره. یهو یه مفهومی به ذهنم تداعی شد که میخواستم عین ارشمیدس جامه بدرم و سر به کوچه بذارم و فریاد بزنم یوریکا یوریکا (البته ارشمیدس جامه ندرید، بزرگوار تو خزینه حموم عمومی بود لباس نپوشیده دوید بیرون)… الان میفهمم وقتی استاد شایسته داشت یه محصولی رو آپدیت میکرد دائما در مورد استاد عباس منش می‌گفت: این مرد بینظیره این مرد بینظیره، یعنی چی …

    گفتم خدایا ، واقعاً همینه، برای خدا فرقی نداره چه ساعتی تسبیح بگم، ولی برای من که فرق داره. اکثریت مردم توی این ساعت خوابن. و یه اقلیت کمی این لحظه بیدار هستن. این زمان، لحظه شروع فرکانس های ذهنی ماست. همون لحظه ایه که استاد می‌گفت در شروع روز و در پایان شب تمرین ما باید تمرین ستاره قطبی بنویسیم. و گفتم استاد عباس منش چقدر هدایتی این تمرین رو‌ طراحی کرده. به احتمال خیلی زیاد که استاد مشخصاً بر اساس این آیه قرآن تمرین رو طراحی نکرده ولی وقتی در جریان هدایت باشی بهت گفته میشه. و از وقتی این رو فهمیدم با حرص و ولع و تمرکز بیشتری ستاره قطبی رو انجام میدم.

    چیزی که درگذشته در موردش خطا میکردم. یه وقتایی از دستم در می‌رفت. یا ناقص انجام میدادم (مرحله شروع روز رو انجام میدادم ولی آخر شب رو انجام نمی‌دادم)

    اگه بخوام این موضوعی که نوشتم رو به تمرین امروز ربط بدم واقعیت موضوع یکی از اشتباهات مکرر من در گذشته همین غافل شدن از تمرین ستاره قطبی بود، خب چک و لگد های جهان هستی هم میومد دیگه. طبیعیه. یکی از اشتباهات دیگه ام این بود که با انسانی که توی مدار نیست در مورد قوانین صحبت میکردم و بازم چک و لگد. چرا چون دست خدا رو میبستم. هر چند اون بنده خدا از خداوند درخواست کمک میکرد ولی با احساس بد و معتقد بود باید یه معجزه ناگهانی باشه، تا یه تحول 180 درجه ای ناگهانی رخ بده، بعدا خودش ازم سوال میپرسید و وقتی من حرف میزدم تشنج پیش میومد. هر بار و هربار من این اشتباه رو مرتکب میشدم و میگفتم این کار و این کار رو طبق این قانون و این قانون انجام بده ولی جواب نمی‌داد. و بازم حجم زیادی از انرژی مثبت من اتلاف میشد و چک و لگد های جهان هستی میومد.

    یکی دیگه از اشتباهات پر تکرار من به تعویق انداختن کارها بود و عدم زمان شناسی، یعنی اولویت های زمانی رو به درستی اقدام نمی‌کردم. که البته به لطف دوره شیوه حل مسائل بخش زیادی از ماجرا رو فهمیدم از کجاست، و مخصوصاً کمالگرایی رو بهتر شناختم. هر چند هنوز نیاز به کلی تمرین عملی برای بهبود گرایی دارم.

    در حال حاضر چیز بیشتری یادم نمیاد از اشتباهات پر تکرار هر چند میدونم گاهی اوقات غافل میشیم از یه سری ترمزها و پاشنه های آشیل و ممکنه مدتها ما رو سر جامون نگه داره.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 266 رای:
    • -
      سعيده رضايى گفته:
      مدت عضویت: 2007 روز

      به نام الله آسانیها

      سلام منو از زیر کولر و در شرایطی ایده آل پذیرا باشید.

      اولا که لذت بردم از نحوه تفکر کردنتون در مورد آیات قرآن. وقتی دل رو به دریا بسپری و بخوای که از چیزی که داری می خونی واقعا معنی برداشت کنی نور چشمت زیاد میشه و همون نگاهی که ممکنه یک دقیقه قبل از درخواستت به خداوند داشتی رو داری میندازی ولی یه بصیرتی توش قرار می گیره که اصلا از خود انسانیت انتظار نداشتی.

      جنس صحبتهای استاد دقیقا همینه. داره نگاه میکنه، گوش میده، میخونه ولی به منظور دیدن پشت دیوار. اصلا دیوار براش شیشه ای میشه. در حالیکه مثلا من بارها و بارها قرآن یا جوشن کبیر یا ابوحمزه ثمالی رو خوندم اشک هم ریختم ولی اون دریافت رو نداشتم.

      این دقیقا به خاطر تفاوت درخواست کردنمون هست. که شما هم بهش اشاره کردید. وقتی در مورد یه مساله تکراری و به ظاهر ساده و معمولی سوال می کنی که چرا؟ در حالیکه تمام عمرت به ذهنت نرسیده که بپرسی اصلا چرا؟ اون وقته که جوابها برات عین یه پروانه خوشگل میاد میشینه روی دستت. هم از دیدنش لذت می بری، قلبت باز میشه و هم بهت آگاهی میده. ایمان برای انجام متعهدانه الهاماتت بهت میده.

      وقتی از خودت سوال درستی پرسیدی که چرا باید تو هوای شرجی کاپشن بپوشم یعنی ذهنت به این آگاهی رسیده که کل قضیه از بیخ مشکل داره پس حواست جمع میشه به ریشه. نه اینکه حالا چیکار کنم شیفتم سبک شه یا از این اداره منتقل بشم به اون اداره. بلکه خدا به دلت میندازه (نظر منه البته) بشی وارد کننده تجهیزات آتشنشانی. یا مدرس بشی و بری دنبال مدرک گرفتنهای بیشتر یا مطالعات متنوعتر و به روز دنیا در مورد علایقت از جمله هوانوردی و ایمنی و آتشنشانی.

      پس همونطوری که خودم هم در این مسیر تکاملی بهش رسیدم و متوجه شدم شما هم دنبال همین اصل هستی باید یاد بگیریم متفاوت از گذشته خودمون سوال بپرسیم. از پرسیدن نترسیم چون ممکنه جوابش نیاد. نه. خدایی که خودش میگه : لاتاخذه سنه و لا نوم همیشه قربونش برم استندبای ایستاده تا با عشق سوالات من و شما رو جواب بده. اونم نه با تاخیر. بلکه به طرفه العینی. چون سریع الاجابه است.

      اگر اون فایل شهود و الهام الهی رو ندیدی حتما برو ببینش. اگر دیدید هم که شاید دوباره دیدنش خالی از لطف نباشه.به من که خیلی چسبید. خیلی در پیدا کردن ریشه افکارم کمکم کرد.

      abasmanesh.com

      همینطور فایلهای آرامش در پرتو آگاهی. بی نظیره.

      البته شما به اندازه کافی آگاه و پرسشگر هستید که به همه سایت احاطه پیدا کرده باشید. منم دلم گفت بنویسم و نوشتم.

      همیشه دلشاد و تندرست و سرشار از یگانگی با الله باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      عارفه محمودی گفته:
      مدت عضویت: 1438 روز

      سلام درود به برادر بزرگوارم برادر عزیزم آقای امیری

      امروز این فایل رو گوش کردم منتظر کامنت ها بودم ….

      امدم تیک کامنت ها براساس امتیاز زدم

      ( حالم چندروز مثل همیشه نیست) گفتم کامنت دوستانی رو می خونم که با قلم شون آشناترم زدم به ترتیب تا رسیدم اولین کامنت انتخابی من با دیدن اسم شما می دونستم اروم تر میشم تحسینت می کنم تشویقت می کنم که اینقدر عالی دراین مدت عضویتت پیشرفت کردی اینقدر خوب مدارت تغییر دادی….

      دوست داشتم بنویسم که کامنت ها از یه حس خوب می اد از یه حس آرامش توی شیفت شب توی گرمای تابستان عسلویه که من تجربه عسلویه بودن نداشتم اما طاقت گرما رو ندارم با تمامی این اوصاف اینقدر زیبا و حس خوب نوشتی که احساس می کنم خنکی نوشتن پیام تون خنک تون کرد وقتی درحال تایپش بودی…

      دیروز قدری به خودم نازیدم به مدارم نازیدم به رشدی که داشتم افتخار کردم.

      با اینکه چند روزی حالم دگرگون حالی که باید کنترل ذهن کنم هرچند سخت …دیروز به یه قدم یه حلقه ای که از مدارم رشد کرده سمت الله افتخار کردم اما کمی ناراحت شدم چرا هنوز باید در مدار افرادی باشم که اعتقادات من تغییر کرد نسبت به انها دیروز یه انتخابی بین قدرت خدا و قدرت بنده خدا کردم. وقتی اون لحظه ازم درخواست شد من فقط گفتم خدااا

      گفتم به هیچ کس به هیچ چیزی قدرت نمی دم همان خدایی که بارها منو از مرگ نگهداشت وهمه تون هم شاهدید پس همان خدا از من محافطت می کنه،با بغض توی گلوم با اشک توی چشم گفتم. بغض من اشک من به الله به خاطر الله ایی بود که جرات انتخاب داد نه از ترس اون اتفاق افتاده… اگه عارفه چندسال پیش بودم شاید لغزیده بودم اما یه لحظه سر بیانم تردید نداشتم. بعدش آخرشب که ظرف می شستم کل اون حرفها توی ذهنم مرور میشد نجواهاای ذهنی شروع کردن…. گفتم استاد بارهااا گفت خدا شرک رو نمی بخشه.نمی ترسم شاید یه امتحان بود اینو هم بگم ااا چون طرف از قدرت اون بنده خدا براش کاری کرده بود خوشحال بود و گفت کاری براش کرده چون می دونستن عارفه داستان ما راحت قبول نمی کنه اما اینجا رو نخونده بودند عارفه تغییر کرده و سختگیرتر از روزهای دیگرش شده

      نمی دونم چرا بعضی وقتاااا همه اتفاق خوبها و بدها باهم برام می افته و من باید توی شوک باشم. تنها چیزیی می تونه این زمان ها ارومم کنه خواندن کامنت بچه هاس به خصوص دوستانی که میشناسم شون برام حکم خانواده ای داره که از زبان سایت باهم حرف می زنن. آقای امیری برادر عزیزم شاید اون لحظه اون تایم کامنت باحس حال خوب با گرمای عسلویه بی خوابی و خستگی شیفت شب تایپ می کردید فکر اینو یه درصد نمی کردید عارفه داستان ما عارفه این سایت که الان توی حالی که جز خداااا هیچ کس هیچ احدناسی نمی تونه بفهمدش از کلام کامنت تو خدا با من حرف زد. وقتی کامنت ها رو اسکرول می کردم اسم چندتا از دوستان دیدم اما عارفه درون می دونست عارفه داستان ما الان نیاز به چی چه کلام و جمله ای داره تا رسیدم به اسم شما گفت بخون خوندم اما با بغض خوندم با اشک خوندم با قلبی شکسته،اما آخر کامنت شما به یه عارفه اروم رسیدم به یه عارفه که خدابهش گفت تو تنها نیستی من هستم همان حرف استاد عزیزمان خداوند بی نهایت دست داره برای کمک به من خداوند بی نهایت راه داره برای اینکه دخترشو بنت الله اش رو آروم کنه،وقتی عضو سایت شدم اسمم benttollگذاشتم اما بعدااا تغییر دادم اسم خودم اسم نازنین زیبای خودم رو گذاشتم . ….

      ممنون از شما ممنون از کامنت زیبات ممنون که با کامنتت حال دلم رو آروم کردی.

      وأنَّ الله سیُعوِّضنا عَمَّا مَرَرْنا بِه

      «و خداوند آنچه را که به ما گذشت،

      جبران خواهد کرد.»

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مریم شمسا گفته:
      مدت عضویت: 2001 روز

      سلام به شما دوست عزیز آقا حمید

      خداقوت بهتون مرد خدا

      واقعا با تمام وجودم ازتون تشکر می کنم

      همه راحت و آسوده از این نعمت الهی گاز به راحتی استفاده می کنیم، نمی دونیم که با عشق و صبر شما عزیزان بهمون می رسه … واقعا خدا قوت

      حمید عزیز وقتی کلاه 1ونیم کیلویی سرتون و کفش‌های 3 کیلویی پاتونه و… درسته این وزن برای جسمتون سنگین واما روح شما سبک باله و رها از این کره خاکی و باعث میشه این سنگینی سبک بشه

      چرا که هدایت هایی که میشن و تمریناتی که انجام میدین و فایلهایی که گوش میدین ،همین نوشتن کامنتتون حکایت از روح بزرگ و سبکبالتون داره …. همین که به محض سوال ازش سریع جواب میگیرید و دستتون میگیره و مستقیم میبره سر آیه وسط صفحه و میگه

      وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ» مدار هدایت من مدار عزته ، پیامبر و مومنینی که توی این مدار هستن عزتمند هستن، این جماعت منافق هیچی نمیفهمن.

      میگه عزت میخای بهت میدم

      آسونی میخوای بهت میدم

      موقعیت خوب میخوای بهت میدم

      براتون مثال هم میاره

      ببین راه من خدا، پیامبرا، مؤمنین راه عزت هستا تو الانم در عزت هستی چون تویی که در برخورد با یه تضاد نمی ری سراغ دولت و فلانی فلانی …

      سریع میگی خداا

      پس تو لایق عزت و شکوه هستی

      و همه اینا حکایت از عشق و روح بزرگتون هست…

      و تسبیح گوى در پاره‌اى از شب و به هنگام ناپدید شدن ستارگان.

      می دونید شما و همه دوستایی که بواسطه شغلشون شب کاری دارند این یه نعمت بزرگی هست و به نظرم با توجه به فرکانسشون همیشه در حال تسبیح هستند واقعا بیدار شدن اون زمان از سحر که همه خوابن سخته ولی شما بیدار و هوشیارید و می تونید از این زمان حداکثر بهره رو ببرید و خودتون از منبع انرژی سیراب کنید …

      چند وقتیه که در مورد انرژی سحر فک میکردم و خیلی دوست داشتم که بیدار بشم و از این زمان حظ و بهره ببرم و این کامنت شما برام یه نشونه بود برای اینکه مصمم تر بشم برای انجامش

      همیشه از خوندن کامنتتون لذت میبرم و ازتون درس یادمیگیرم مخصوصا درس عاشقی به تنها عشق جهان

      هر وقت ذهنتون گفت حمید برا این فایل دیگه ننویس بهش بگین من تنها برا خودم نمی نویسم خیلیا هستن که هدایت من شاید هدایت اونهاست پس هدیه میدم و انرژی اونو از خدای مهربون هزاران برابر و حتی بیشتر دریافت میکنم…

      دلتون لبریز از نور و عشق الهی در هر مکان و زمانی که هستید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فرزانه ارزشمند گفته:
      مدت عضویت: 730 روز

      سلام حمید حنیف نازنین…

      اومدم بنویسم واسه شما دیدم نوشتن برات رو‌ در حد خودم نمیببنم اما…یادم اومد برام نوشتی که برام بنویس و تا میتونی بنویس …نوشتی که من حمید حنیف چرا مغرور باشم..نوشتی چرا جواب بنده خدا ندم…

      حمید حنیف نازنین…پسر خوب خدا اتفاقا اینقدر وجودت ارزشمند و لطیف هست که دوست دارم بهت بگم که اتفاقا مغرور باش دست نیافتنی….تو خیلی الهی هستی …

      پسر خوب خدا کامنتی که گذاشتی رو دقیقا با شروع صبح وقتی که دیروز خیلی کم کاری کردم در قبال تعهداتم و همش صدای شما توی گوشم بود هر روز به سایت و آموزش ها متعهد باش به خودم گفتم که فرزانه دیدی با یکم خوشی و نتیجه داری دور میشی از مسیر ..دختر تو امروز دوباره غرق دنیا شدی..همین بود!!! خدا خدایی که میکردی !!!!! همش یادم اومد که نوشتی برام تا میتونی به سایت متعهد باش… امروز صبح زود بیدار شدم ..گفتم نه ….امروز فقط منم و خدا و این سایت….یکی یکی جواب ارادت و عشق و آگاهی های عزیزان و همسفران این سایت بهشتی رو دادم…تا رفتم‌ توی ایمیلم و چشمم به کامنت جدید از حمید امیری خورد .وقتی بازش کردم با زیباترین مناجاتی که توی عمرم خوندم روبرو شدم .. هر کلمه اش حال من بود این مناجات…باهاش اشک توی چشمام جمع شد با هر کلمه که نوشتی دل من خدارو فریاد زد…

      حمید حنیف جان مدار شما قطعا عزت هست عزت هست عزت هست دوست خوبم …

      پسر چقدر قشنگ می‌نویسی و موضوع رو باز می‌کنی ..چطور میتونی اینقدر خوب باشی …

      دو روز پیش برام نوشتی از تمرین ستاره قطبی و الهام و اکتشافاتی که بهشون رسیدی و گفتی سر فرصت میگی ازشون… منظورت رو متوجه نشدم اما الان که در موردشون مفصل توضیح دادی ..متوجه شدم که چه اگاهی های نابی توشون موج میزنه…

      حمید جان اتفاقا اینکه شما گفتین خدا در ظرف زمان و مکان جای نمیگیره و براش چه فرقی می‌کنه که کی عبادتش کنم یکی از تضادهای ذهن من بود ..چون گفتم خب چه فرقی برای خدا می‌کنه …من هروقت حس و حالم خوب باشه صلاه و یاد خدارو بجا میارم..« من چه بنده ی سست عنصری هستم به خودش قسم »

      من چون تابستون ها بیکارم و سرکار نمیرم تابستون ها و بخاطر گرمای خوزستان اصولا بیشتر وقتم توی خونه سپری میشه …روتین بی نظمی داره زندگیم..بخاطر همین صبحا تا ساعت 9 خواب هستم و شب ها هم با اینکه دیر می‌خوابم اما اینقدر ظرف وجودی قلبم کوچیکه که درک نمیکنم به اینکه چرا باید نزدیک سحر و وقتی که همه خوابن تمرین انجام بدم ..با اینکه بیدارم …

      میدونی‌‌ حس میکنم یا بخاطراینه که اول راه هستم یا اینکه توقع زیادی از خودم ندارم و به همین مقدار از خوشی و شادی و ….راضی هستم ..وای بر من !!!!

      چند روز پیش بود دیدم دارم شل میکنم گفتم خدایا متعهدم کن قوی باشم و قوی تر ادامه بدم.

      میدونستم بزرگترین‌ ترمز من همین به موقع انجام دادن تمرین هاست..خیلی سرسری میگیرم..الان که اینارو دارم می‌نویسم متوجه شدم که نه بابا تو خیلی به خودت غره شدی یکم حس و حالت خوب شد یکم خدا تحویلت گرفت فکر می‌کنی خیلی شاهکار کردی ..هنوز پخی نیستی …

      احساس میکنم دیدن کامنت و آگاهی هایی که نوشتی اتفاقی نمیتونه باشه و اینم یه لطف و هدایت بزرگ از خدای مهربون و بخشندست …

      خدایا چی بگم از مهربونی و بخشندگیت…که اینجوری جواب منو میدی

      خدایا من خیلی باید حقیر باشم اگه چشم روی این هدایت هات ببندم و بگذرم….

      خدایا خودت کمک کن تا نفس و ذهن سرکشم رو که خواب رو به وصل شدن بهت به ملکوتی شدن بهت ترجیح میده…افسارشو محکم دستم بگیرم و نزارم وجود و روح الهی که بهم بخشیدی از مسیر منحرف بشه

      حمید جان از شغلت نوشتی ..اونقدر با عجز نوشتی که احساس غمی که اون لحظه داشتی رو حس کردم …اعتراف میکنم کمی دلم سوخت از اینهمه عجز!!!

      ولی خب به وضوح میبینم مردای زیادی که توی همین گرمای خوزستان کنار جاده توی آفتاب سوزان یه صندوق میوه دستشونه و چشم براه مسافر ،‌ماشینی هستن که ازشون خرید کنه و دست خالی به خونه برنگردند..

      میدونم هرچی ما تجربه میکنیم شرایط و باور های خودمون هست..

      اما حمید حنیف شاکر باش …خیلی شاکر باش …

      هزار مرد ایرانی آرزو دارن جای تو باشن

      حمید حنیف عزیز ..میدونم که لیاقت بیشتر از اینو داری …

      اما بقول آقای خوشدل به سعیده شهریاری عزیز گفتن به زیبایی های شغلت توجه کن احساست رو خوب کن و از مسیر لذت ببر تا هدایت ها برسه!!!

      من نمیدونم شغل شما چه زیبایی های داره..اما امروز فهمیدم بزرگترین دستاوردش همین شب زنده‌داری ها و متصل شدن بخدا و فرصتی برای انجام تمرین ستاره قطبی و نزدیک شدن به منبع الهی هستش چیزی که برای خیلی از ما سخته برای انجام دادنش……!!!!

      سپاس بیکران خدایی که حداقل بین اینهمه بیکاری…ما شاغل هستیم..و روزی مون رو معین و به موقع به حسابتون واریز می‌کنه…الهی شکررررت خدای رزاق مهربون

      از خدای بزرگ و بخشنده برات آرزو میکنم تورو به جایگاه عزت و ثروت و شادی که در طلب اون هستی برسونه…

      مطمعنم در مسیر درستی هستی و مطمعنم که خیلی زود گشایش ها حاصل میش بزرگ مرد

      درود می‌فرستم بهت …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      آرینا سعیدی گفته:
      مدت عضویت: 969 روز

      سلام به شما جناب آتش نشان بزرگوار، آقا حمید توحیدی عزیز

      یادمه اوایلی که تو سایت عضو شده بودم و برای اولین بار که پروفایل شما رو دیدم تصویر پروفایلتون با لباس آتش نشانی بود و اسمتون تو ذهنم ثبت شد ( دلیلش هم اینه که ما تو خونواده آتش نشان داریم و ارادت داریم به آتش نشان ها :))) ) و گاهی که چشمم به کامنت هاتون میافتاد میخوندمشون و الان برای اولین بار براتون می نویسم. دو بار کامنتتون رو خوندم و بسیار لذت بردم و نتونستم ننویسم و بابتش سپاسگزاری نکنم. دوست توحیدی بینظیرم سپاسگزارم که این چنین فضا رو باز کردید تا خداوندِ جان بر این قلم جاری بشه و به قلب بنده هاش بشینه. خدا از بینهایت طریق عشقش رو به ما میرسونه و می دونید که یکی از این بینهایت راه ها همین کامنت های ارزشمندِ این فضای توحیدیه؟! بله که می دونید! خیلی هم خوب میدونید.

      بنظرم سمبل کامنت های شما آیات قرآنی و ابیات زیباییه که با نوشته هاتون ست میکنید و یا شاید نه! این آیه ها و آگاهی هاست که نقطه مبدا میشه و این جریان رو به دنبال خودش جاری می کنه.

      این روزها علاقه بیشتری برای خوندن و فکر کردن به معنی آیات در خودم حس میکنم، احساس می کنم خداوند جانم داره آروم آروم قلبم رو به سمت قرآن باز می کنه و من صبر می کنم و منتظرم تا پلن های بعدیشو ببینم و بیشتر و بیشتر سرشار از حس حضورش بشم.

      آقا حمید عزیز به تنها قدرت جهان هستی میسپارمتون و بهترین ها رو از خدای بخشنده ام براتون آرزو میکنم و ایمان دارم که خدا بهترین ها رو رقم میزنه …

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1272 روز

        سلام و درود به شما خانم سعیدی بزرگوار و گرانقدر. از کامنت پر مهر و محبت شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم. بسیار بسیار تحسینتون میکنم که اینقدر متعهدانه دارید رویی خودتون کار میکنید.

        اعتبار اون آیات و اشعار و کل کامنت ها با خداست. باور کنید من وقتی میخوام بنویسم هیچ ایده ای ندارم چی میخوام بنویسم.

        البته اعتبار شیطنتها و دیوونه بازی های کودک درونم با خودمه.

        یه جاهایی استاد عباس منش میگه برای جلسه فلان قدم فلان من اصلا هیچ ایده ای نداشتم در مورد چی صحبت کنم، اومدم جلوی دوربین بهم گفته شد و منم گفتم.

        من کجا و استاد عباس منش کجا. ولی من این صحبت استاد رو درک میکنم. شاید پاسخ های دوستان رو با ذهن ناقص خودم بنویسم ولی خدا رو شاهد میگیرم هر چقدر توی نوشتن کامنت ها احساس قلبی و اتصال بهتری با خالق داشتم امتیاز کامنت بالا و بالاتر رفت.

        بازم حمید پر حرفی کرد.

        در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      زینب Z گفته:
      مدت عضویت: 718 روز

      سلام برادر عزیز آقای امیری

      کامنت های شما بسیار زیبا و تاثیر گذار هستند.سپاس از شما ک برای ما کامنت ارزشمند می‌نویسید

      کامنت شما خیلی وقتا الهام بخش بوده و پر شدم از حس عالی .توحید حال خوب و آرامش ازقلم شما جاری هست.خیلی ممنون از شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      شیرین عبدی زاده گفته:
      مدت عضویت: 2217 روز

      حمیدجان

      دوست عزیزم خیلی ممنونم که سخاوتمندانه آگاهی ها و دریافت های الهی رو با من هم به اشتراک میگذاری.

      چقدر زیبا و بجا به کامنت شما هدایت شدم، دیروز قرار بود من اقداماتی رو در راستای پرزنت کار و خدماتم انجام بدم (کاری که قبلا انجام نمیدادم و همون اول کار میگفتم چون قبلا نشده الانم نمیشه پس ولش کن الکی خودمو ناامیدتر نکنم، و این یکی از همون اشتباهات تکراری من بود) ولی اینبار انجامش دادم و گفتم من باید در راستای تایید امکانات و مهارتهایی که خدا بهم داده قدم بردارم پس کامل و با اعتماد به نفس انجامش دادم.

      و عبارتی که شما نوشته بودید من فقط یه دست تسلیم بردم بالا و درخواست کمک کردم. و احساسمو‌ خوب نگه داشتم دقیقا کاری بود که دیشب من انجام دادم، آخر شب رفتم توی حیاط و دیدم به به از شرجی و گرما خبری نیست گفتم اوکی پس یه چرخی بزنیم توی این گل و گلدونا، نشستم روی تخت توی گوشه حیاط و به آسمان نگاه کردم، شروع کردم صحبت کردن، و احساس زیر و رو شد با حال خوب برگشتم توی خونه

      امروز صبح همکارم گفت زنگ بزن پیگیری شون کن که چرا جواب ندادن، خداوندم هدایتم کرد به کامنت دوست خوبم سید علی خوشدل خوش زبان و داستان حضرت یوسف و مثال هم برام زد با کامنت علی اقای اسدی، فهمیدم که اوکی الان خدا داره قدم به قدم بهم راه رو نشون میده، من سهم خودم رو انجام دادم پاداش عمل صالح من با خداست، پس پیگیری در جایی که نوبت اون طرفه نظرش رو اعلام کنه همون دست و پا زدن و وابسته بودن، پس باید رها کنم و به خدا بسپارم تا نتیجه منو براحتی از هر راهی که من بیشتر بهم خوش میگذره بهم تحویل بده.

      الان هم مرحله ای هست که بگم هرچی پیش بیاد خدا هست ، و چرا وقتی دارم با هدایتهام پیش میرم از اتفاق افتادن ناخواسته ها نگران باشیم، بقول استاد توی جلسه دوم قدم اول دیگه نگرانی نمی‌مونه

      و بعد از تمام این آگاهی ها، خدای من منو رسوند به این که خداییش چه حس خوبیه وقتی میبینی فرمانروای همه اون میلیاردها کهکشان بینهایت داره بهت میگه من خودم شخصاً حواسم بهت هست. (کاش میتونستم معنی حقیقی همین جمله رو درک کنم) وقتی خداوند حواسش به آدم باشه چرا آسان نشیم برای آسانی ها

      من خالق زندگی دلخواهم هستم، و با خوندن کامنت شما امروز هدایتم به مسیر امروزم رو پیدا کردم

      خیلی سپاسگزار و خوشحالم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1272 روز

        سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم

        الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید. از کامنت شما بسیار ممنون و سپاسگزارم. منو ببخشید با تأخیر جواب میدم.

        به نظرم میرسه همه ما به خلوت و تنهایی بین خودمون و خداوند نیاز داریم هر روز. زمانی رو که با خداوند مراقبه کنیم. تو این سکوت و خلوت چقدر که آدم می‌تونه با خداوند گفتگو کنه. دقیقاً توی سکوت و آرامشه که ذهن ساکت میشه و قلب تازه می‌تونه ارتباط بگیره. امان از دست این شلوغی های ذهن.

        باز خوبه جایی که شما هستین شبها گرما و شرجی نیست.

        بوشهر ما حتی ساعت 2 شب هم گرما و شرجی داره. قشنگ روح آدم رو منور به وجد میاره.

        الهی که حال دلتون و احساس قلبی تون همیشه همیشه شاد و مثبت و توحیدی باشه و هر لحظه به رب العالمین متصل باشید.

        در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محجوبه گفته:
      مدت عضویت: 2133 روز

      سلام اقای امیری عزیز

      من خیلی کم پیش میاد که کامنتی رو دو بار بخونم.

      خداای من چه الهامات صریح و بزرگی.

      حرفهاتون کامنتاتون همیشه به دل میشینه.ولی این دفعه خیلی فرق داشت.چه تفصیر شگفت انگیزی از ایه 48و 49 طور کردید.

      تفسیر من از این ایات همیشه این بود که خوب صبح زوده و خوب خدا همیشه تاکید کرده صبح زود پاشیم.

      ولی خوب چراااا؟واقعا چرا خدا گفته صبح زود.بعد با خودم میگفتم خوب حتما خوبه دیگه.

      ولی این بعد نگاه شما که گفتین

      (گفتم خدا که در ظرف زمان و مکان قرار نمیگیره ، پس چرا برای من انسان زمان تعیین می‌کنه و میگه اون زمانی از شب که شب داره تموم میشه و روشنایی روز شروع میشه و ستاره ها ناپدید میشن (حدفاصل سحر تا سپیده دم) چرا اون موقع تسبیح بگم. من دلم بخواد ساعت 9 صبح تسبیح بگم قبول نیست مگه؟ خدایا تو که در ظرف زمان قرار نمیگیری. نمیدونم چند ثانیه شد که به قلبم الهام شد، خدا در ظرف زمان قرار نمیگیره ولی انسان که قرار میگیره.)

      بدجور به دلم نشست.

      همیشه میگفتم خدا خدایه همیشه هست همه وقت هست چرا باید نماز صبح حتما پاشیم؟

      الان فهمیدم چون من باید درظرف قرار بگیرم نه خدا.برا من گفته اون موقع نه برا خودش.

      نکته عالی دیگه که اشاره کردین تمرین ستاره قطبی راستش منم گاهی خوب انجام نمیدم دقیقا مث شما صب انجام میدم و شب نه.

      گاهی هم حتی صبحم انجام نمیدم.

      یک مشکلم اینکه نمیدونم تو ستاره قطبی چی بخام.و این گاهی انرژیمو کم میکنه.

      ممنون از شما دوست عزیز و دست گرانبهای خدا که امشبم درهای قلب منو بیشتر به سوی خدا باز کردین

      شاد و پیروز باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      الماس گفته:
      مدت عضویت: 1676 روز

      سلام دوست عزیز آقای حمید امیری

      کامنت قشنگتون رو که خوندم و هدایتی که با ما به اشتراک گذاشتین،سریع یه چیزی با هیجان به قلبم الهام شد که چرا تو تو انجامش نمیدی تمرین وکار کردن رو خودت یعنی همین دیگه

      دوست داشتم دوره دوازده قدم رو بخرم وتعهد دادم میخرمش بعد از اولین واریزی ،دو روز بعدش فهمیدم بیکار شدم

      حالا هر روز قلبم بهم میگه رو خودت بیشتر کار کن خدا بازم بهت میده بهتر از اون چیزهایی که تا حالا بهت داده میده

      راستش دلم روشنه

      نمی‌دونم تمرین ستاره قطبی دقیقا چیه

      ولی وقتی کامنتتون رو تا انتها خوندم سریع رفتم ساعت گوشیم رو رویه 4صبح تنظیم کردم

      می‌خوام هر روز تویه نوت گوشیم درباره شرایط عالی ودرامد بالای شغل جدیدم برای خدا بنویسم

      امیدوارم خداوند کمکم کنه تا با عشق و تعهد این تمرین رو انجام بدم

      ازتون ممنونم برای کامنت قشنگتون

      امیدوارم موفق و سربلند وثروتمند باشین

      در پناه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1272 روز

        سلام و درود به شما دوست عزیزم.

        الهی که حال دلتون همیشه همیشه عالی باشه.

        بسیار تحسین تون میکنم که اینقدر عالی روی خودتون کار میکنید. تا میتونید خودتون رو ببندین به فایلهای دانلودی. هیچ روزی رو بدون سایت سپری نکنید تعهد بذارید برای خودتون و البته از خداوند کمک بخواید که یاری تون کنه، که هر روز یه زمان خالی کنید و متمرکز روی سایت کار کنید ، کامنت بخونید و فایلهای دانلودی ببینید. هر وقت یه باور توحیدی خوندین یا شنیدین توی یه دفتر بنویسید، شکرگزاری معجزه می‌کنه. هر روز شکرگزاری کنید از کاغذ و قلم توی دستتون تا دونه دونه سلولهای سالم بدنتون رو‌ شکر کنید.

        دو تا تقلب بهتون برسونم عین بچه سرتق های سر جلسه امتحان. اول اینکه استاد توی دوازده قدم میگه یه موقعی یه خواسته ای داری ولی یه اتفاق می‌افته که ظاهراً بر خلاف خواسته شماست. مثلا شما خواستی دوازده قدم رو تهیه کنی ،ولی از کار بیکار شدی. اینجا باید حالتو خوب نگه داری و مطمئن باشی که شما در مسیر دریافت درخواستتون هستین. شاید تعجب کنید از دست دادن کار چه ربطی به تهیه محصولات داره. ارتباط مستقیم داره. چون خداوند میخواد شما وارد یه شغل دیگه بشید که درآمد بالاتری داره تا بتونید محصولات رو یکی یکی تهیه کنید. دقیقاً جهان داره شما رو به سمت خواسته تون هل میده. پس به دنبال کار و بیزینس جدید باشید.

        تقلب دوم هم اینکه اول میری قدم اول رو میذاری توی سبد خریدت، و از فایلهای آگاهی دوره دوازده قدم رو شروع می‌کنی یکی یکی دیدن. متمرکز ، میبینی و نکته برداری می‌کنی. لابه لاش سفرنامه ها و زندگی در بهشت رو هم ببینید خیلی کمک می‌کنه مثبت بمونید.

        با اینکار خودتون رو به مدار دریافت آگاهی های دوره دوازده قدم نزدیک میکنید.

        من عزت نفس و حل مسائل رو همینجوری دریافت کردم. دوره ارزش تضاد رو‌ یه جوری دریافت کردم که کسی باورش نمیشه.

        از جایی که فکرش رو نمیکنید پول دوره ها میاد. اصل پول نیست. اصل رسیدن شماست به مدار آگاهی .

        بذارید یه مثال بزنم. بهتون میگن اگه به خط پایان برسید فلان جایزه رو دریافت میکنید، هر تعداد نفر که برسن به همه جایزه میدن. بینهایته. کاری که شما بیایید بکنید اینه که اینقدر و اینقدر توی مدار دریافت آگاهی ها بمونید ، اون آگاهی به شما نزدیک و نزدیکتر میشه. و دریافتش میکنید.

        براحتی.

        امیدوارم تونسته باشم بهتون کمک مفیدی کرده باشم.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
        • -
          الماس گفته:
          مدت عضویت: 1676 روز

          سلام دوست عزیز

          برام جالبه که چرا اون نقطه آبی کنار اسمم رو الان دارم میبینم درحالی که دو سه روز از کامنت قشنگی که برام گذاشتین میگذره

          همه اتفاقات خیرن چون من در پناه خدا هستم و خودم رو به خدا سپردم پس همه چیز درسته حتی دیر دیدن کامنت قشنگ شما

          حتی بیکار شدن من

          جالبه بدونید من هیچ وقت خودم رو آدم متعهدی نمیدونستم تو انجام خیلی از کارا تنبلی میکردم ولی این روزها واقعا خودم رو متعهد ومحکم میبینم

          الان که دارم این کامنت رو می‌نویسم ساعت چهار وچهل دقیقه صبح بعد از انجام دادن تمرین ستاره قطبی اختراعی خودمه

          جالبه این چند روز وقتی گوشیم زنگ میزنه اصلا تنبلی نمیکنم که بزار بخوابم حالا بعداً

          با اشتیاق پا میشم چون واقعا این روزها از ته قلبم دوست دارم اوضاع بهتر بشه

          وقتی کامنت شما رو هم خوندم یه چیزی تو قلبم بهم می‌گفت هر کاری که بهت میگن رو انجام بده هیچی رو از قلم ننداز ،باید به خواستت برسی

          امروز هم که شروع کردم تمرین ستاره قطبی رو انجام بدم یه چیزی بهم گفت بیا فقط شکر گزاری بنویسیم ومن هم همین کار رو کردم، چقدر حالم عوض شد.

          واقعا شکرگزاری معجزه می‌کنه ،اولین معجزه اش اینه که تمام استرس ها ونگرانیها رو خاک می‌کنه تو دلت چراغ امید روشن می‌کنه

          خدایا هزاران مرتبه شکرت

          ممنونم از شما دوست عزیزم که وقت گذاشتین کامنت من رو آنقدر زیبا جواب دادی

          ممنون به خاطر تقلب هایی که بهم رسوندین خدا بهتون تقلب برسونه(شکلک خنده)

          به خدا میسپارمتون

          در پناه خدا ثروتمند و سعادتمند باشین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          پاکیزه بارکزی گفته:
          مدت عضویت: 836 روز

          سلامممم حمید عزیز

          امید دارم حال دلت عالی عالی عالی باشد

          نمیدانم در این کمنت چی گفتین چون من نخواندیم وقتی ایمیل برایم آمد همین کمنت بود و من راست وارد پروفایل شما شدم نحوه آشنایی ات را با استاد عزیز مان خواندم و نتوانستم جواب نوشته نکنم بنابراین همین جا مینویسم اگر از موضوع تان خارج بود بخشش باشد

          یعنی چقدر زیبا چقدر عالی چقدررر دقیق چقدر بی نقص خداوند هدایت میکند

          و چقدرررشما زیبا و عالی نوشته کردین

          از تک تک آیات ها گرفته تا شعر های عالی که نوشتین

          و انجایی که گفتین اگر شما به راحتی با استاد آشنا شدین خوشخت هستین و قدر بدانید

          و من چقدرر به خودم بالیدم و واقعا خوشبخت هستم چقدر حس حالم را عالی ساختی واقعا عالی بود

          میدانی حمید عزیز مرا خود خداوند آدرس استاد عباس منش داد یعنی هدایت خدا را میبینم با این صحبت کردنش همرایم شاخ در میارم وقتی که اصلا با خدا رفیق نبودم و نمیفامیدم این خدا هست !

          واقعا خدا بهترین رفیق هست اگر وقتایی که هم تو رفیق اش نباشی او باز هم رفاقت خودش را میکند عاشق هست

          یادم هست من هم استاد عباس منش یکبار قضاوت کرده بودم

          او وقت اصلا نمیشناختم که کی هست

          یادم هست یک روز خداوند برایم واضح گفت پاکیزه همه را رها کن یعنی از اساتید موفقیت فقط با همین آدم باش پیگیریش باش

          این الهام زمانی بود که من از استاد هیچ فایلی نه دیده بودم گوش نکرده بودم فقط در یک لایف با استاد عرشیانفر دیده بودم شان

          من هم چون دو اکونت در انستا داشتم اکونت اولی دوست هایم دومی هم فقط آدم های موفق بعدا استاد هم فالو کردم که جز از اونا بود

          بعدا خداوند باز همین را تکرار کرد که گفتم همه رها کن همین آدم برایت کمک میکند

          خوب من هم چقدر گوش به فرمان بودم ‌هستم خدا را شکر پنج صبح بیدار میشدم ویدیو های استاد در انستا میدیدم یکی دو روز انجام دادم آمدم سایت

          دیگر خود خداوند مرا عضو ساخت و تمام

          یعنی این را گفتم که خداوند چقدررر زیبا هر کس را هدایت میکند به طریقه های مختلف

          چقدرر خداوند زیبا هست

          خدایا شکرت

          دوست عزیزم شاد شاد ثروتمند باشی با خدا باشی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1272 روز

            سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم. الهی صد هزار مرتبه شکر. بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم از لطف و بزرگواری شما که این کامنت ارزشمند و زیبا رو برام نوشتین.

            بله ، من یک تکامل بیش از چهار ساله نیاز داشتم تا برسم به استاد عباس منش. خدا رو شکر که خداوند به قلب شما هدایت کرده. و این نیست مگر بخاطر ایمان راستین و پاکی و طهارت قلبی تون.

            و اینقدر عملگرا بودن تون، به محض دریافت هدایت الهی بلافاصله دست به اقدام شدین و عضو سایت شدین.

            واقعا صحبتهای استاد عباس منش چقدر حال من رو خوب کرده و زندگی من رو بهتر و بهتر کرده.

            شاید ما فقط منتظر اعداد و ارقام حساب بانکی ، یا مدل ماشین یا متراژ خانه باشیم ، غافل از اینکه بعضی از نتایج با این اعداد و ارقام قابل بیان کردن نیست.

            من بخاطر کار کردن توی پالایشگاه گاز، دچار آسم آلرژیک بودم و هر روز باید اسپری تنفسی استفاده میکردم. از وقتی اینجا دارم روی خودم کار میکنم دیگه به اسپری نیازی پیدا نکردم. نه اینکه خودم گذاشتم کنار، بلکه اونقدر حالم و احساسم خوب شد که دیگه مسئله تنفسی من حل شد. من سلامتی رو با چه معیاری بیان کنم؟ با چه عددی ؟ احساس آرامشم رو چطوری با اعداد بیان کنم؟ معنویت و ارتباط با خدا و شکرگزاری نعمتها ؛ یا این همه دوستان موحد و دوست داشتنی که اینجا دارم؛ اینها با هیچ مقیاسی قابل بیان و اندازه‌گیری نیست.

            الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر همه نعمتها، الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت این استاد عزیزی که داریم. خدا رو شکر بخاطر این سایت و این خانواده توحیدی که اینجا داریم.

            بسیار ممنون و سپاسگزارم از شما بخاطر کامنتتون که باعث شد من نعمتها و بهبود های زندگیم رو بیاد بیارم و در موردشون گفتگو کنم.

            وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ

            در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      احسان گفته:
      مدت عضویت: 870 روز

      سلام آقای حمید امیری عزیز

      کل کامنت شما و کامنت دوستان رو خواندم واقعا لذت بردم از این همه درک و آگاهی.جالبه همین الان یه لحظه اینستاگرام رو باز کردم و داخل اکسپلور این پست رو دیدم و چه همزمانی قشنگی رخ داد!

      خدا نظر می کند.

      همت کن تا سحر ها بیدار باشی. اگر هم حال نداری نماز بخونی چایی بخور! به بیداری سحر عادت کن. در روایت آمده خداوند در سحر ها به قلوب بیداران نظر میکند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1272 روز

        سلام و درود به شما احسان عزیز . الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و سلامت باشی.

        از کامنت ارزشمند تون بسیار ممنون و سپاسگزارم.

        متن بسیار زیبایی بود از اینکه خداوند در زمان سحر به قلب بیداران نظر میکند.

        البته مهمه که ما آگاهانه خودمون رو به مدار توحید وارد کنیم.

        مثل کسی که توی خشکی ایستاده و از دور دریا رو تماشا می‌کنه ، یا اون اون کسی که دلش رو زده به دریا، رفته و از گنجهای اعماق دریا داره برای خودش استخراج می‌کنه.

        استاد همیشه روی اصل تاکید داره که توحید همیشه و همیشه اصل و اساس همه چیزه. یعنی هر چیزیو بخوای از خدا بخوای ، قدرت رو فقط و فقط به خدا بدی. دیگران قدرت کنترل من و شما رو ندارن.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      آیناز حیدری گفته:
      مدت عضویت: 1525 روز

      سلام به آقا حمید امیری

      چقدر کامنت شما برای من از زبان خداوند حرف داشت

      من از وقتی که وارد این مسیر زیبا شدم این الهام بوده که بین الطلوعین بیدار باش و من در مسیر بیدار شدن در این تایم دارم تکامل خودمو طی می کنم اول کار با لایو های 5 صبح خانم رئیسی بیدار شدم بعد شد 4 الان هم 3.5 و من همیشه واسم سوال بود چرا باید همچین کاری کنم و با منطق استاد که (کاری رو انجام بده که 99٪آدم های دیگه انجامش نمی دن و تابع عموم جامعه نباش ) من این بیدار شدن رو واسه خودم منطقی میکردم اماااااا

      با کامنت شما من جوابمو گرفتم

      خدا در ظرف زمان جا نمیگیره ولی انسان که میگیره

      دومین گوشزد

      (پیام خداوند به من )در کامنت شما»»»»»»»»»برای انجام متعهدانه و همیشگی تمرین ستاره قطبی یا کد نویسی دوره کشف قوانین در شب باااا وجود خستگی و برعکس عمل کردن به نجواهای شیطان که بگیر بخواب حالا یه شب اشکال نداره

      واقعا ممنون و سپاسگزار از کامنت بینظیر و فوق العاده الهام بخشی که نوشتین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1272 روز

        سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم

        از کامنت ارزشمندتون بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم و بسیار شما رو تحسین میکنم از اینکه اینقدر متعهدانه روی خودتون کار میکنید. یه نگاهی به پروفایل تون انداختم و دیدم چقدر عالی تونستین بهترین محصولات سایت رو تهیه کنید ، کشف قوانین ، دوازده قدم ، عزت نفس واقعاً تحسینتون میکنم و براتون آرزوی موفقیت دارم. واقعاً حق با شماست ما باید راهی رو بریم که 99% مردم نمیرن. خود خدا هم توی قرآن از اکثریت جامعه گلایه می‌کنه. عبارت «واکثرهم لا …» خیلی پر تکراره.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فاطمه محمدزاده گفته:
      مدت عضویت: 880 روز

      به نام رب تنها فرمانروا

      سلام حمید عزیز

      واقعا که لقب پسر خوب خدا برات کمه

      اگه بخوام از بهترین قسمت کامنتت بگم باید همشو کپی بگیرم واینجا بزارم واقعا بی نظیری که اینقدر خوب داری از قران وقانون الهام میگیری ومینویسی من واقعا وجودت رو تحسین میکنم واز خداوند برایت بهترین ها رو میخوام

      من مطمئن هستم روزی بهترین باور را برای شغلت میسازی وبه بهترین وآسان ترین شغل هدایت میشوی

      وقتی کامنت هایت را در سایت میبینم چنان لبخند بزرگی روی لبانم میشینه که خودم از این همه خوشحالی ذوق میکنم

      در پناه خداوند شاد وسلامت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 1322 روز

      سلام و درود الهی بر شما اقا امیر عزیز

      از خواندن کامنت شما ،که در دل شب نوشتین و اقعا لذت بردم

      چقدر عالی ازین فرصت ،برای انجام تمرین ستاره ی قطبی استفاده کردین و زمان کار رو به خودشناسی و دریافت اگاهی ها از منبع اختصاص دادین ،

      چقدر عالیه که همان زمانی که می پذیریم خودمان خالق شرایط گذشته وحالمون هستیم ،همان لحظه الهامات از راه میرسند و خداوند میگه من شخصا حواسم بهت هست .

      الحمدالله الذی اذهب عنا الحزن

      این کامنت برام پر از الهامات وکلام حق بود که در نوشته ی شما جاری شد و زمانی که کلام الهی وقران بر قلبم جاری می شود ،ارام بخش ترین لحظات کل عمرمه ،

      وبار دیگه توسط این ایات قران به تقوی و تزکیه ی نفس و انجام تمرین ستاره ی قطبی و سپاسگزاری ،موظف شدم .

      من هم مثل شما در انجام این تمرینات سستی می کردم والان حجت برمن تمام شد که ،باید ایمان داشته باشم ودر صلاه وتوجه مقیم شوم همواره ،نه فقط گاهی اوقات ،واعتراف می کنم که زمانی که ایات قران در ذهنم جاری میشه وهدایت می شوم ،شادترین وزیباترین لحظات عمرمه

      ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ﴿2﴾

      الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ ﴿3﴾

      این ایات الهی بر قلبم جاری شد که این کتاب هدایتگر است اما نه برای همه

      برای متقین

      انان که به عالم غیب (شهود والهامات)ایمان دارند وهمواره درحال توجه و شکرگذاری هستند و از انچه خداوند روزیشان کرده ،انفاق می کنند

      شما هم طبق همین ایه،از اگاهی هایی که دریافت کردین ،انفاق کردین و من با خوندن کامنت شما خیلی هدایت شدم

      بسیار ممنونم از شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1027 روز

      دوست عزیزم حمید اقا سلام

      بسیار زیبا تحلیل کردید این بخش

      “گفتم خدایا ، واقعاً همینه، برای خدا فرقی نداره چه ساعتی تسبیح بگم، ولی برای من که فرق داره. اکثریت مردم توی این ساعت خوابن. و یه اقلیت کمی این لحظه بیدار هستن. این زمان، لحظه شروع فرکانس های ذهنی ماست. همون لحظه ایه که استاد می‌گفت در شروع روز و در پایان شب تمرین ما باید تمرین ستاره قطبی بنویسیم.”

      بسیار نکته فنی هست این موضوع

      یک نکته ای رو میخواستم اضافه کنم در تکمیل فرمایش شما

      حافظ می‌گوید:

      مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

      یادم از کشته‌ی خویش آمد و هنگام درو

      این همان هماهنگی است. نیمه شب از خواب بیدار میشویم و تحولات جهان را می‌بینیم. هم‌زمان با نهان شدن ستارگان طلوع فجر را نظاره می‌کنیم و درمی‌یابیم که حق و باطل نیز چنین است. تیرگی و ظلمت باطل پایدار نیست؛ صبح صادق خواهد آمد و باطل افول خواهد کرد. پس، برخیز و پروردگارت را به پاکی یاد کن.

      اقای بازرگان نقل میکنند از جناب طالقانی که

      تسبیح کردن 4 مرحله داره

      1. تسبیح یعنی سنگی رو از جلوی پای کسی برداشتن وقتی میگیم سبحان الله (خداوند منزه و پاک است از عیب و ایراد و نقص) یعنی با عمل خودت عملا تسبیح کن پروردگار رو نه اینکه هزار بار سبحان الله بگیم

      2.تسبیح به رب کسی که ارباب هست و داره اداره میکنه

      3 تسبیح به حمد رب یعنی بگیم حالا یه وظیفه خدایی است دیگه و میترسیم اگر انجام ندیم.اما یه زمانی هست شما عاشق کارت هستی و از روی ترس از کسی اون رو انجام نمیدی با دل و جان انجام میدهید و روی حمد دارید تلاش دارید تلاش میکنید

      4.و یه پله بالاتر تسبیح به حمد رب اعلا و یا عظیم (سبحان ربی اعلا و بحمده و سبحان ربی اعظیم و بحمده) این در واقع داره تلاش میکنه با تمام وجود و با تمام حمد و سپاس نسبتی که به ارباب عالمیان داره تسبیح کنه

      ودر ایه 49

      که این دیگه تسبیح روز یا عملی نیست تسبیح دل و روان هست یعنی مناجات با رب العالمین

      سپاسگزاز از این اگاهی خوبتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مهسا میهن خواه گفته:
      مدت عضویت: 1630 روز

      سلام ودرودبه حمید عزیز و بزرگمنش

      دلم خواست برای متن کامنتت اینطور بنویسم که دعاش برای من بود برای مختص حال من

      خسته از اشتباهات تکراری از بی تعهدی بی ایمانی به حدی رسیدم که الان اولین نجوا ذهنم برای هر کاری اینه نمیسه نمیتونی تو، نه، برای تو نمیشه

      و من ذله و عاصی بی رمق بی انگیزه بی شور وشوق حتی کارهای درستی که قبلا انجام دادم نمیدم ستاره قطبی ام که شور و شوق داشتم براش ولی همش میگه 5 بار نوشتی نشد که

      یه جای کار اساسی میلنگه و قطعاً

      خدایا پناه میلرم به تو که جز تو قطعا فریادرسی ندارم نجاتم بده

      از راه های بیهوده و از حرف ها و کردار بیهوده برای اونایی که تو مدار نیستم حرف زدم و جز تنیخر که خودت چی؟؟؟

      خدایا ااااااا زمانهایی هست قطعا میدانم کنارنی ولی داد میزنم خدایا چرا منو نمیبینی چرا جوابم نمیدی

      عین اوتایی که عینکشون گذاشتن رو سرشون و دارن دنبابش میگردن

      بسه بسه این اشتباهات این فرو ریختن های تکراری

      خدلیا منو عین کودکی که حتی توانایی اینو نداره که مگسی از خودش دور کنه هدایت کن یار باش یاور باش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1272 روز

        سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم.

        داشتم فکر میکردم که براتون چیو بنویسم که هم پاسخ به کامنتتون باشه و هم یه راه حل عملی که بتونید مسائل رو حل کنید.

        به ذهنم رسید مفهوم استقامت رو در قرآن رو سرچ کنم ، چهار مورد آورد، یکی شون رو براتون می‌نویسم: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» ﭘﺲ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﮔﻲ ﻛﻦ; ﻭ ﻧﻴﺰ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺖ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺭﻭﻱ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻣﻜﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﻫﻴﺪ، ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ.(هود١١٢)

        خداوند ما رو خلق کرده و خودش از این احوال درونی ما اگاهه بخاطر همین قبل از اینکه من و شما درخواست کنیم خداوند بهمون پاسخ رو گفته. دیدین یه دستگاهی رو خریداری میکنید و توی کاتالوگ دستگاه نوشته در صورت بروز فلان خطا این کار رو بکنید.

        ببینید خواهرم، شرک در وجود ما سالها و سالها ریشه دوونده، در مورد من 35 سال این شکلی بودم. الان فقط یکساله دارم سعی میکنم شرک رو از بین ببرم و بجاش نهال توحید رو بکارم. هنوز ریشه های شرک هست. در اعماق ذهن من وجود داره هر جایی که اونقدر بهم فشار میاد که کم میارم تازه پیداشون میکنم. ببینید یه وقتایی که کم میارم میگم خدایا من با ذهنم تقلا میکنم که به نتیجه برسم ولی میفهمم که دارم گره رو کور تر میکنم.، خدایا من نمی‌فهمم تو بهم بگو. خدایا من می‌دونم شرایط سخت الان نتیجه اعمال خودمه، خودم به خودم ظلم کردم، مسئولیتش بر عهده خودمه. ولی به دو تا موضوع ایمان دارم. یکی اینکه تو رو درست انتخاب کردم تو بهترین هدایتگر و بهترین سرپرست هستی، دومی اینکه درسته من مثل پیامبرانت نیستم، ولی تو همونی که نوح رو از طوفان عبور دادی، ابراهیم رو از آتش، اسماعیل رو قربانگاه ، موسی رو از دریا و …

        همه مون میدونیم که خدا رو درست انتخاب کردیم و باید مسئولیت زندگی فعلی مون رو بپذیریم. جریان هدایت و حمایت خداوند هیییییییییچوقت قطع نمیشه، فقط ما بخاطر اضطراب و استرس و عجله نمیذاریم با قلبی آرام هدایتها بیاد. باید آرام باشید. باید احساستون آروم و مثبت باشه. وقتی احساس تون منفیه فقط نجوای شیطان میاد سراغ تون.

        از خداوند درخواست کنید، طبق قوانین خودش. خداوند بر خودش واجب کرده که به شما پاسخ بده. خداوند با دیدگاه انسانی رفتار نمیکنه، آدمها بدقولی میکنن، دروغ میگن، فراموش میکنن، ولی خدا نه . به هیچ وجه. خدا عین یه سیستم عمل می‌کنه ، اگه کلید یک رو بزنی چراغ یک روشن میشه کلید دو رو بزنی چراغ دو. سیستم هیچوقت نمیگه نه من ازت خوشم نمیاد تو کلید یک رو بزنی من بخاطر اینکه حالتو بگیرم دو رو روشن میکنم.

        میگه فارغ از اینکه دین و مذهب و عقیده و باور شما چی باشه هر عملی انجام بدی عین یک آینه همون رو بهت نشون میدم.

        «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻦ ﺑﭙﺮﺳﻨﺪ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻦ ﻧﺰﺩﻳﻜﻢ ، ﺩﻋﺎﻱ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻣﻰﻛﻨﻢ ; ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﻋﻮﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪ، ﺗﺎ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﺑﻨﺪ(بقره 186)

        ببینید این دعا همون درخواست های ماست. از کوچکترین درخواست تا درخواست های بسیار بسیار بزرگ. وقتی میگه دعوتم رو بپذیرید ، یعنی از غیر خدا امید نداشته باشید، از خودم بخواید، و ایمان داشته باشید که من بهتون پاسخ میدم.

        یه زمانی من میگم خدایا یه دوچرخه میخوام. الان سطح من 10 اون دوچرخه سطحش 12. خدا درخواست من رو اجابت می‌کنه و میگه اکی دوچرخه میخوای، این کارو بکن، از این مسیر برو رسیدی فلانجا من دستی از دستانم رو می‌فرستم تا تو این دو پله رو بری بالا. و از 10 برسی به 12 . وقتی من این دو پله رو برم بالا این باور در من شکل میگیره که خدایی که دوچرخه رو بهم داد چیزای دیگه هم می‌تونه بده.

        درخواست بعدی من چیه منی که تازه به 12 رسیدم، میگم خدایا تو که دوچرخه رو دادی سری بعدی یه BMW سری 7 میخوام. سطحش چنده؟ مثلا 100 . خب من یه مدت صبر میکنم یه کارهایی میکنم از 12 میرسم به 16 ولی چون هنوز به درخواستم نرسیدم ناامید میشم و رها میکنم. ولی یادم می‌ره سیستم همیشه به درستی عمل میکنه. یادم می‌ره که همه چیز با تکامل قابل دست یافتنه. من خواستم نیست نسبت به گذشته 6 پله اومدم بالاتر، ولی چون هنوز به درخواستم نرسیدم میگم این قانون کار نمیکنه و رهاش میکنم. و حواسم نبود که باید تکاملم رو طی کنم.

        خداوند از طریق بینهایت دست و زبان به ما کمک می‌کنه تا به خواسته مون برسیم، انتظار و استقامت یعنی از دست ندادن اشتیاق در مسیر حرکت, اینکه مطمئن باشیم خداوند به درخواست ما پاسخ رو داده. فقط پاسخ نمیاد توی مدار ما. ما باید بریم توی مدار پاسخ. چطوری ؟ با کار کردن روی خودمون و باورهایی که داریم. باورهای غلط گذشته مون رو عوض کنیم و ذره ذره و آروم آروم تغییر کنیم. تغییر ناگهانی آسیب میزنه‌ به آدم. آروم آروم ، هر روز کمی بهتر از دیروز ، کمی شکرگذار تر از دیروز، کمی صبور تر ، کمی آرام تر. اگه هر روز توی سایت 5 تا فایل میدیدم، بکنم روزی 6 تا نکات طلایی که استاد میگه رو یادداشت کنم. از نشانه روزانه تون کمک بگیرید. یه وقتهایی هست من یه سوالی دارم بعد میرم سراغ نشانه روزانه دقیقاً استاد عباس منش جواب سوال منو میده. یه وقتایی میرم سراغ نشانه ، میبینم مثلاً یه فایل زندگی در بهشت میاد، استاد رفته درخت‌ها رو هرس کنه. ذهنم میگه این که چیزی نداره، ولی میگم نه یه کم صبر کن، فایل رو ببین، همیشه یه پاسخ هست. بعد میبینم آخر فایل استاد میگه آره این ابزار رو خریدیم برای هرس کردن درخت‌ها بعد اینجوری شد اینجوری شد. این درخت‌های هرز شبیه باورهای شرک آلود ذهن ماست هر کدوم رو میکشی کلی باور دیگه همراهش میاد، اینو بزنی اونو بزنی کلی درخت هرز دیگه همراه خودش از بین می‌بره. و بعداً فضا باز میشه برای دریافت.

        میگم آره آره ، خودشه ، این همون پاسخی بود که من باید دریافتش میکردم.

        روی خودتون کار کنید، باورها رو پیدا کنید، نکات رو یادداشت کنید، کامنت بنویسید، درخواست ها رو بنویسید، ستاره قطبی رو بنویسید ، ولو هر روز یه چیز تکراری.

        استاد میگه چیزهای معقول و منطقی رو درخواست کنید، اگه هم چیزی رو درخواست کردین بدونید ذره ذره اعداد داره می‌ره بالا و بالاتر. بقول استاد توی دوازده قدم: مگه میشه آب رو به صد درجه رسوند بدون اینکه به پنجاه برسه؟

        هر جایی به درگاه خداوند تسلیم بشیم و ازش درخواست کنیم درها باز میشه. ما باید آگاهانه درخواست کنیم و انتخاب کنیم و اجازه بدیم تا خداوند هدایت مون کنه.

        اینها چیزی بود که به تجربه بهم ثابت شده. امیدوارم این کامنت مفید واقع بشه. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          مهسا میهن خواه گفته:
          مدت عضویت: 1630 روز

          سلام حمید جان

          بسیارررررر بسییییار سپاسگزارم از اینکه وفت گذاشتین و برام کامنت گذاشتین اصلا فکر نمیکردم جواب بدین

          احسنت به بزرگی فکر و قلب بازتون از آیه های قرآن به جا برام مثال زدین نشون میده ماشاالله تسلط قلبی با آیه های قرآن دارین

          چه عالی مثال سطح من و خواسته مو توضیح دادین

          بی نهایت سپاسگزارم

          الهیییی در مسیر توحید بدرخشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ارسانه عبدالهی گفته:
      مدت عضویت: 1361 روز

      سلام ودرود

      چقدر کامنت شما زیبا پر مفهوم ومعنا دار بود طوریکه دوست داشتم تا آخرش بخونم

      چقدر خوبه متوجه قوانین شدید ودرراستای قوانین زندگی رو پیش می برید ونسبت به خودتون آگاه تر شدید

      منم همیشه این اشتباه رو می کردم به زور می خواستم قوانین رو که فهمیده بودم بهشون یاد بدم تغییرشون بدم وقتی که هنوز تغییرات من خیلی پایدار نشده بود خیلی جاها جلوی راه خدا می ایستادم به خاطر دلسوزی که یه باور اشتباه هست زمان زیادی رو برای آدمها می زاشتم ولی نه تغییر می کردند نه بهتر می شدند فقط من وقتم تلف میشد حس بد اونا رو می گرفتم اونا با کلی انرژی واحساس خوب که از من بهشون تزریق میشد می رفتن من می موندم با کلی حس بد

      فکر می کردم خدا دوست داره ما بهم کمک کنیم اما متوجه نبودم خودم وزمانم وحس وانرژیمو خرج می کم بابت هیچی

      تا اینکه به خودم بارها یاد آوری کردم فقط من مسؤل خودم افکارم وزندگی وتصمیات ونتیایجم هستم همون طور که اونا مسؤل خودشون هستند همونطور که هرکس رو تو قبر خودش می زارند وتنها این دنیا رو ترک می کنه وخودش فقط پاسخگوی عملشه نه هیچ کس دیگه دست از تغییر مردم برداشتم وفقط روی خودم کار می کنم

      یه روز نمی دونم الهام شد چی شد متوجه نشدم یه چیزی در درون من گفت خداوند هیچ کسی رابه خاطر اشتباهات وافکار دیگران مجازات نمی کنه وهیچ مسولیتی بر عهده کس دیگری نیست تو مسولیتی راجب هیچ کسی در نحوه فکر وعملش نداری وبابتش جوابگو نخواهی بود دیگه این اتفاق باعث شد دیگه کاری به افکار ورفتار واینکه بخوام کسی رو تغییر بدم ندارم چون من مسولیتی ندارم وخیالم راحت شد ومراقب هستم دوباره اشتباه نکنم

      یه اشتباه تکراری که دارم

      خیلی کمال گرا هستم می خوام ایده ای رو عملی کنم میگم امکانات مورد نیازم کافی نیست اگه عکس وفیلم از نمونه کارم گرفتم خوب نشه وقتم هدر میره باید دوربین داشته باشم فلان نور رو داشته باشم فقط به خاطر ترس از اینکه کارم خوب در نیاد به تعویق انداختم ایده مو که امید وارم بتونم این کارو عملی کنم وترس رو بزارم کنارواین کار برام راحت وآسون بشه ومن مشتاق انجام دادنش باشم

      وبی نظم شدم محل کارم تمیزه ولی خونم اونقدر ی که باید منظم نیست یه روز همه جا رو مرتب می کنم دوباره همه چی نامرتب میشه نمی دونم چه باوری دارم که اینطور میشه امیدوارم این مسله از راحترین وآسان ترین راه برام حل بشه ونظم بیاد به زندگیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    سلام به استاد عزیزم وهمراه همیشگیش مریم جان

    استاد عزیزم من یکسری اشتباهات تکرارشونده دارم که می دانم اشتباه است ولی هربار تکرار میکنم وگاهی اوقات عذاب وجدان میگیرم وخودمو دعوا میکنم ولی باز هم تکرارمیکنم

    1.من همیشه دوست دارم مدیریت مالی خوبی داشته باشم ولی هر بار با خرید کردن لوازمی که ضروری نیستند ولی دوستشون دارم یا مغازه دار تبلیغات میکنه ولخرجی میکنم ووقتی میام بیرون ناراحت میشم وبه خودم میگم این لازم نمیشه چرا خریدی؟ جوابی براش ندارم

    البته همیشه اینطور نیست به قول شما هر ماه گاهی خواسته وگاهی نخواسته این اتفاق می افته و هر بار نمیشه من، خودم پس انداز کنم.

    البته یک باوری در ذهنم وجود داره که میگه تا برای پولت چاله نکنی نمی تونی پس انداز کنی… مثلا باید وام بگیری، قسطی یک چیزی که لازم داری بگیری…. تا بتونی مدیریت کنی وپس انداز داشته باشی وگرنه پول نقد از این دست میاد ازاین دست خرج میشه….

    بااینکه میدونم از کجا ضربه میخورم ولی براش هیچ کاری نکردم.

    2.من همیشه در تربیت فرزندانم بسیار سخت گیر هستم وبا کوچکترین اشتباه مخصوصا درجمع بسیار اعصابم بهم میریزه وگاهی اوقات درجمع آنها رو دعوا می کنم ولی هر بار به خودم میگم چرا شخصیت فرزندت رو پایین آوردی می تونستی از این اشتباه بگذری یا بعدا بهش تذکر بدی ولی هربار تکرار میکنم… البته با کمک شما بهتر شدم وکمتر گیر میدم ولی خیلی خیلی راه داره چون می دانم به خاطر اخلاق من است که اشتباهات فرزندانم گاهی اوقات زیادتر ویا بدتر می‌شوند چون در خانه این اشتباهات رو تکرار نمی کنند این اشتباهات رو درجمع هایی که دوست دارم خیلی مودب باشند تکرار می‌کنند جمع هایی که دوست دارم بدانند فرزندانم خیلی عالی ومودب هستند تکرار می شود… پس این موضوع رو من جذب می کنم ولی فرزندانم آسیب می بینند

    3.من همیشه دوست دارم که خیلی مودب باشم وکسی از من نرنجد سر همین موضوع هیچ وقت در برار دیگران نه از خودم دفاع میکنم ونه از فرزندانم…. می دانم اشتباه است ومی توانم خیلی مودبانه وقاطع جواب دیگران را بدهم ولی هربار گویی مهری برلبان زده شده وسکوت میکنم… البته گاهی اوقات آنقدر بهم میریزم که مغز م کارنمی کنه وازشدت ناراحتی فقط خودم رو کنترل میکنم وپاسخ درستی به حرفهای گاهی اوقات نامربوط اشتباهشان ندارم… من درخانوادای بزرگ شدم که احترام به دیگران بسیار اهمیت داشته حتی اگر حق با تو باشد واین در من نهادینه شده… حتی بااینکه خودم دارم ضربه میخورم، دارم فرزندانم را همینطوری تربیت می کنم و بهشون سخت میگیرم…وگاهی اوقات فرزند بزرگترم به خاطر من با بزرگتر ها دعوا می کند وبه من می گوید تو نمی تونی از خودت دفاع کنی ولی من چون تورو دوست دارم ازت دفاع میکنم ولی باز هم من اونو دعوا می کنم میگم بزرگترند اشکال نداره آدم باید گذشت داشته باشه….

    4.من همیشه برای درس خواندن وبعضی از کارهایی که دوستدارم انجام دهم وپیشرفت کنم کلی باذوق برنامه ریزی میکنم وچند روز انجام میدم ولی بعد به فراموشی سپرده میشه وتنها برایم یک افسوس،وسرزنش باقی میمونه که میگم بازم نتونستی یک کارو درست وتا آخر انجام بدی… بااینکه میدونم نباید پشت گوش بندازم ولی تکرار میکنم…

    من همشه دوست دارم خواسته هایم ونظراتم رو به همسرم بگویم ورو حرفم بمانم ولی هر بار که می‌گویم یا باحرف ویا دعوا و….. من حرف اورا قبول کردم بااینکه میدانم من راه درست روانتخاب کردم ولی سکوت میکنم ونظرم را تغییر میدهم…. البته میدانم چه باوری دارم.. من باور دارم که شاید من نمی‌فهمم چون من خانه دارم ومسائل رو درک نمی کنم، یا اون مرد نباید روی حرف همسرت حرف بزنی چون به اقتدارش خدشه وارد می‌شود، یامن زنم شاید از روی احساسات تصمیم میگیرم، حوصله بحث ودعوا رو ندارم باخودم میگم این موضوع کوچکتر ازاین حرفهاست که بخواهم رابطمون رو سرد وبه بحث ودعوا بکشون وباید گذشت داشته باشم،یا دوست ندارم مسولیت موضوع رو قبول کنم که اگه اشتباه بود بگن تقصیر تو بود، دوست ندارم حرفی که میگم اشتباه باشه برای همین میگم سکوت بهتره، دوست ندارم از دستم ناراحت بشه باهام قهر کنه چون تحمل قهر ودعوا رو ندارم وبیشتر خودم اذیت میشم چون خیلی شکننده هستم حتی گاهی اوقات وقتی بقیه مقصرند وآنها اشتباه کردند من برای آشتی ودوستی پیش قدم میشم میگم عذاب وجدان نداشته باشند ودلم براشون میسوزه ونمی زارم ازم عذر خواهی کنند

    5.هربار میگم دیگه باید همه چیزو نقد بخرم ولی هربار وسوسه میشم ونسیه میخرم واینم اشتباهه

    6.وقتی دیگران از غصه ها مشکلاتشون میگن منم باهاشون همدردی میکنم میگم آره منم مثل شمام وگاهی اوقات تضاد های زندگیمو بیان میکنم وهر بار به خودم میگم مگه قرار نبود کانون توجهت رو نکات مثبت باشه… البته باورش رو میدونم چیه، میگم زشته که مردم ناراحتن وغم هاشون میگن من بیام از خوشبختی هام تعریف کنم باید باهاشون همدری کنم وبگم آره منم مثل شمام یا بدتر از شمام

    همه‌ی اینهارو میدونم اشتباه، ولی بازم تکرار میکنم وبه خودم ضربه میزنم وهربار میگم ایندفعه نه ولی وقتی تو موقعیتش قرار میگیرم اصلا در توانم نیست و فکر می‌کنم بعضی هاشون برخلاف روحیات واعتقاداتم است

    البته بگم خیلی خیلی خوب شدم ودارم رو خودم کار میکنم واز اون مریم قدیم خیلی فاصله گرفتم ولی هنوز بعضی اوقات بعضی کار هارو تکرار میکنم…

    به قول استاد پاشنه های آشیل ازبین نمیرند ولی بهتر میشن

    مثلا رابطه ام با فرزندانم ازقدیم خیلی بهتر شده یا گاهی اوقات نظراتم رو بیان میکنم ، گاهی اوقات از خودم دفاع میکنم، گاهی اوقات پس انداز میکنم، گاهی اوقات جلوی خرید اضافی رو میگیرم، گاهی اوقات به برنامه هام پایبندم وتا آخر انجام میدم وبه خودم آفرین میگم. خیلی وقته دیگه برای هر چیزی گریه نمی کنم… بشتر اوقات حالم خوبه وبه نکات مثبت دیگران واطرافم دقیق میشم وحالم خیلی خیلی بهتر شده وهمه ی اینا رو مدیون اول خدا بعد استاد عزیزم هستم

    چون قبل از آشنایی با شما فکر میکردم تو یک قفس گیر کردم وبه کلی طناب وصل شدم وهر طنابی منو به یک طرف می‌کشه ومنو به خفگی و خفقان می برد اصلا اون روزا رو فراموش کردم ونمی دونم چطوری به این همه حسه خوب وعالی رسیدم وکلی با اون روزا فاصله گرفتم همیشه از خدا میخواستم منو نجات بده تا با شما استاد عزیزم آشنا شدم ونوری به دل گرفته ام تابید وکم کم روشن وروشن تر شد به همه دوستان توصیه میکنم سریال زندگی در بهشت وسفر به دور آمریکا صبح هانگاه کنند زندگیشون رو باشادی وحال خوب شروع کنند

    برای من که خیلی عالیه

    شاد وپیروز باشید وهر روزتان بهتر از دیروز باشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: