پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نیکی گفته:
    مدت عضویت: 631 روز

    به نام خالق زیباییها

    سلام خدمت استاد بزرگوارم و خانم شایسته عزیز

    و سلام به همه ی دوستان و همراهان سایت شگفتی ساز سایت عباسمنش

    میخوام ردپایی از خودم به جا بزارم تا یادم نره همه ی اهدافی که حتی خودم فراموش کرده بودم یه روزی همشون اهداف مهمی واسم بودن ولی به دلایل مختلفی که استاد باعث میشن بهشون فکر کنم که چی بودن به دست فراموشی سپرده بودمشون

    مثل کاهش وزن که هربار بخاطر اراده ی ضعیف در انجامش بی انگیزه تر شدم و اونو به فراموشی سپردم و اینکه هربار دوباره به جای اینکه به این هدف برسم به وزن بالاتری رسیدم یه چیزی همش بهم میگه تو نمیتونی و هربار ناامیدتر این هدفم رو رها کردم و ترس از شکست دوباره باعث میشد دوباره شروع نکنم.

    هدف بعدی رانندگی که هر سال اونو به تعویق میندازمش بااینکه سالهاست گواهینامه دارم ولی انگار یه ترسی که حتی ازش مطمئن نیستم که دارمش نمیزاره انجامش بدم و این امروز و فردا کردنهام بیشتر باعث تردید میشه و هزارتا بهانه واسه خودم میارم که دنبال هدفم نرم.

    هدف بعدی داشتن رابطه ی خوب که هربار وقتی با شکست منو مواجه کرد اینو باور کردم که انگار قرار نیست آدم خوبی سرراهم قرار بگیره و ترس اینکه نفر بعدی هم قراره به دلیلی ناموفق باشه منو از این هدف هم دور کرد و انگیزه ای واسم باقی نزاشت.

    اما

    اما

    اما…

    به لطف خدای مهربان و استاد نازنینم و آشنایی با آموزه هاشون و خریداری دوره ی عشق و مودت و عزت نفس دارم روی خودم و ترسهام و اشتباهاتی که سالهاست مثل پیله دور افکارم پیچیده بود کار میکنم و با توکل به خدا و قدرتی که دیگه در خودم و تغییر زندگیم می بینم مطمئنا نه تنها به این اهدافم بلکه به تمام هدفهای نیمه کاره یا هدفهای جدید و بزرگی که دارم برای انجام کارهام و موفقیتهام خواهم رسید.

    استادجانم خواستم بهتون بگم آشنایی من با سایت شما از همین فیلمهای الگوهای تکرارشونده جرقه ش زده شد و تحولی ایجاد کرده که هنوز اول راهم اما تغییرات بزرگی رو می بینم که از الان خدارو هزاران بار شکر میکنم بخاطر وجودتون و همیشه عاشقتونم و از خدا واستون آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت دارم.

    پایدار باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    دینا بهبهانی گفته:
    مدت عضویت: 398 روز

    سلام دانشگاه ارشدتهران ولی پردیس خودگردان که محل تحصیلم کیشه قبول شدم دیروز فهمیدم خدارو شکر. اما بابام مانعه چون فکر میکنم میترسه از تنهایی از ازدست دادن من وقبول نمیکنه

    اما من دارم روی خودم کار میکنم مثبت اندیش باشم اونو خدا راضی میکنه. خداکه دولتی مجازم کرد شهری که 18 سالگی ارزوم بود برم قبول شدم پس راضی کردن بابام و هدایت من هم سپردم به خدا. من نباید شرک بورزم. پس سپردمش و میدونم الان بابام باید پول بده برم. اما نمیخوام شرک بورزم سعی می کنم و خدای من عاشقمه و مهاجرت و میدونه عاشقشم و برام تاالان محیا کرده هدایتمم میکنه ولی واقعا ترس دادم از تنهایی سختی اما میپذیرم و برای رشدم لازمه

    زبان خوندن هرسال هدفمه و شروع نمیکنم و نمیرم سراغش فقط مینویسم ومیترسم یاد نگیرم. تلفظ غلط داشته باشم

    رانندگی کردن سه گواهی نامه دارم بابام و داداشم ماشین دارن و بهم نمیدن بازم مقصرو بابام دونستم چون میترسه من برم بمیرم.

    و هفته پیش بعد ازماه ها که کلاس رانندگی و کاشین دوستمو نروندم« البته کلا شاید تو زندگیم نیم ساعت ماشین دوستم رانندگی کردم» ماشین اتوماتیک روندم نیم ساعتی شد اصلا شوکه شدیم ایقدر خوب گاز ترمز و دور کامل خوردن البته با ترس بود ولی تونستم.

    اینم گفتم خدایا تنها راهش بابام نیست بهم ماشین بده برونم تا دی ماه زمان گذاشتم

    بنگاه رفتن بامن پول بدی بخرم با خدا.

    مطمنم قراره بابام ماشین میده یا میخرم یا هرچی که حس مالکیت کنم و شجاعانه برونم.

    درپناه خداوند متعالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    موسی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 883 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش

    موضوع الگوهای تکرار شونده

    من یه هدفی را انتخاب میکنم مثلا در کسب وکارم دوست دارم کارم با هیچ مسئله ای روبرو نشم واز من زمان وانژی زیادی گرفته نشه ولی هربار که توکسب کارم که میخواهم انجام بدم به دست اندازهای گیر میکنم که احساس بدی را تجربه میکنم احساس میکنم این جهان اصلا دوست نداره من پیشرفت کنم یا دوست نداره من تو کسب کارم رشد کنم این الگورا اگاهانه تو کسب کارم بهش برخورد میکنم وبه من احساس نا امیدی واحساس ضعف میکنم واز خداوند عاجزانه میخواهم که با قدرت وبا انگیزه های بالا در رونق بخشیدن در کسب کارم مرا راهنمایی وهدایتم کند تا دیگر الگویی تکراری نداشته باشم وجلو پیشرفت من را نگیرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مرتضی مختاری گفته:
    مدت عضویت: 2821 روز

    بنام فرمانروای جهانیان

    درود فراوان خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته گرامی و دوستان گلم

    چه دلایلی وجود دارد که من به هدفهایم نمی رسم

    عجول بودن من برای رسیدن به هدف هایم آدم عجولی هستم وقتی به هدف هام نمیرسم نا امید میشدم و ذهنم شروع می کرد به نجوا کردن که هدفت بزرگه این هدف خوبی نیست فایده نداره رهاش کن و….. و تمام

    یک دلیل دیگر مشورت کردن با کسانی که اصلا آگاهی نداشتند و به جای اینکه بگویند نمی دانم هزارتا راه بهم می‌گفتند برای رسیدن به هدفم منم خدارا فراموش کرده بودم و گوش به اون ها میدادم و هدف تمام

    دلیل دیگر اینکه به تعهد هام عمل نمی کردم با اینکه می نوشتم امضا می کردم ولی عمل نمی کردم

    مثلا تعهد می دادم که پنج درصد درآمدم را در یک حساب دیگه پس انداز کنم و به هیچ قیمتی برداشت نکنم از حساب مگر برای مسافرت و با ذوق و شوق ادامه می دادم و بعد از سه ماه یهوو ذهنم قانعم میکرد که ازش استفاده کن و منم تا ریال آخرش را خرج می کردم بدون توجه به تعهدم

    مهمترین دلیل نرسیدن به اهدافم این هست که روی خدا حساب نمی کردم و فکر میکردم خودم میتونم ولی زهی خیال باطل……. به هدف هام نمی رسیدم

    دوستتون دارم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فاضل قادری گفته:
    مدت عضویت: 2890 روز

    سلام بر استاد عزیز و دوست داشتنی

    استاد عزیز قبل از هر چیز واقعا از خدای خودم تشکر میکنم وسپاسگزار هستم که در این دنیای پر هیاهو و پر حاشیه من رو به این راه و این استاد عزیز و این دوستان خوب هدایت کرده است و موجبات این را برایم فراهم نموده که در کنار این جمع به آرامش درونی برسم

    پر رنگترین الگوی تکرار شونده در زندگی من اینه که من همیشه بدهکار هستم حتی با وجود اینکه اوضاع مالیم هم بد نیست ولی باز هم همیشه بدهکار هستم انگار که بدهکار بودن جزو افتخاراتی هست که من به آن خیلی خیلی می نازم و یا اینکه من باید همیشه در رنج و سختی باشم تا لیاقت ثروت را داشته باشم و این بدهکاری برای من بسیار رنج آور و نیز همچنان مایه افتخار شده است

    الگوی تکرار شونده دیگر هم که الگوی خوبی نیست اینه که من هر چیزی را بخواهم معامله بکنم هم گران میخرم و هم ارزان میفروشم که در اکثر مواقع ضرر هم میکنم یا اینکه به سختی میتوانم آن را بفروشم

    یکی از مواردی که بسیار بسیار مانع دستیابی من به خواسته هایم شده این است که بر روی خواسته هایم اصرار نمی کنم و خیلی زود از آنها دست میکشم و استمرار زیادی بر روی خواسته هایم ندارم و یا اینکه به محض اینکه یه مقدار نتیجه میگیرم راضی میشوم و دیگر ادامه نمی دهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فاطمه قبله وردی گفته:
    مدت عضویت: 404 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم شکر وجودتون

    الگوی تکرار شونده من که باعث میشه به هدفم نرسم این که:

    من اولش هدفم رو خیلی با شوق و ذوق می‌نویسم و برنامه ریزی میکنم اما خیلی خیلی زود دلسرد و ناامید میشم چون عجول هستم و یا میگم هدفم شاید درست نباشه اگه رسیدم و راضی نبودم چی

    و سریع حسم بد میشه و دیگه ادامه نمیدم و متوقف میشم و ول میکنم و یا دنبال زمان مناسب میگردم ک هدفم رو شروع کنم یا دلیل اصلی من انگیزه نداشتن من هست انگیزه ای نمیدارم و نا امید میشم .

    اما با توکل به خدا و ایمان به خدا که هدایتگرمه امید دارم که هدایت میشم و پیشرفت میکنم هر روز یک قدم به سمت هدفم بر میدارم

    خداوند یارو نگهدارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سحر رستمی گفته:
    مدت عضویت: 530 روز

    سلام بر پروردگار عالمیان که هر چه دارم از اوست.

    سلام به استاد عزیزتر از جانم،استادی که نزدیک یکسال باهاش آشنا شدم،با اینکه هنوز به چیزهایی که میخوام نرسیدم ولی حالم باهاش خوبه،ساعتها تو سایت میچرخم فایل گوش میدم،سریال‌ها رو میبینم آروم میشم،احساسم خوب میشه استرسم کم میشه نگرانیم کمتر میشه،و کم کم دارم از طریق دوره ها تو مسیر هدفهام گام برمیدارم.

    سوال،اینکه چرا من هر سال یک هدفی رو تعیین میکنم ولی به اون هدف نمیرسم تا اخرسال؟

    خیلی سوال خوبی بود چون من همه جوره درگیر این مشگل میشم هربار

    ا=احساس میکنم به قدر کافی به خدا ایمان و اعتماد ندارم،و باید روی باورهای توحیدیم خیلی کار کنم تا بتونم بدون ترس و نگرانی همه چیز رو بسپارم بخدا و بهش اعتماد کنم که برام به بهترین شکل ممکن رقم میزنه

    2=اینکه دائم شرک می‌ورزم و منتظرم افراد دیگری برای رسیدن من به اهدافم باید بهم کمک کنن،بجای اینکه از خدا بخوام،آدمارو بولد میکنم بجای خدا،و میگم فلان شخص باید باشه فلان کمک بهم بکنه تا موفق شم،رسیدن به اون خواستم فقط با وجود این شخص و کمک اون میتونه اتفاق بیفته

    3=دائم کاری که به ذهنم رسیده یا ایده ای را به تعویق میندازم،هی امروز و فردا میکنم بشدت احمال کاری و تنبلی میکنم،مقاومت‌های ذهنیم بیش از حد اذیتم میکنه همش میگه حالا فردا انجامش میدی،حالا پس فردا ،حالا فرصت زیاد،حالا الان بخواب حالا اینکارو بکن اون کارت بعدا انجام میدی،انگار یه نیرویی دستو پام زنجیر کرده و اجازه نمیده بهم تا حرکت کنم.

    4=اینکه گاهی یه ایده خوب یه فکر خوب به سراغم میاد یک دو روز بشدت ذوق و انگیزه دارم اهرم رنج و لذت به ذهنم میارم میگم میخوام دیگه انجامش بدم،ولی دو روز بعدش باز نجواهای ذهنیم شرو میشه،از کجا معلوم این همون کار مورد علاقت باشه،از کجا معلوم بتونی موفق بشی،از کجا معلوم شکست نخوری،تو نمیتونی از پس این کار بر بیای سخت این کار کار تو نیست،نمیتونی ازش پول در بیاری باید زمانهای زیادی براش وقت بذاری به درد نمیخوره

    5=بشدت عجلوم دوست دارم سریع تو کاری که شرو کردم موفق شم با اینکه میدونم باید تکاملم طی کنم،ولی باز زندگی خودمو مقایسه میکنم با افراد موفق میگم منم باید زودتر برسم به اون زندگی دلخواهم،بعد میام اون کار تو ذهنم کوچیک میکنم میگم با اینکار اصن نمیشه زودتر به در امدهای بیشتری رسید،به سختی های مسیر توجه میکنم زود نا امید میشم انگیزم از بین میره،بجای اینکه به آخر داستان به موفقیتی که اگر ادامه بدم مسیرو بهش میرسم توجه نمیکنم،همش میگم یکاری بشه زودتر بهم نتیجه بده آسون و راحت باشه،زود منو به ثروت برسونه

    6=اینکه وقتی یکاری میاد تو ذهنم خیلی مطمئن نیستم آیا این کار همونی که قراره منو به هدفهام برسونه،به ثروت برسونه،میگم از کجا مطمئن شم این همون کار یا ایده الهامی از طرف خداست،تو دوراهی میمونم،بعد هی به تعویق میندازم میگم شاید دوباره یکار یا ایده بهتر به ذهنم بیاد،بعد خودم بهم میریزم که هر بار اون کار یا ایده رو به تعویق میندازم و منتظرم یکار بهتری به سراغم بیاد،و میبینم همینطور داره زمان میگذره و من هیچکاری نمیکنم حسم بد میشه

    اینا تمام مواردی که هر بار جلوی حرکت منو میگیرن،نمیذارن اقدام کنم،ولی من دارم روی تک تک این باورها و ترمزها کار میکنم و تا حدودی بهتر شدم با استفاده از دوره ها و آموزشهای استاد.

    اول سال 403 هدفم این بود دوست داشتم ماشین خوب برای خودم بخرم من معلم هستم دوست داشتم با ماشین خودم هر روز برم سرکار،ولی خب هنوز این هدف تیک نخورده نمیدونم شاید تو همین تایم کمی که مونده به سال جدید اتفاق بیفته بخرم،و دوتا هدف دیگم بود که خب اتفاق نیفتادن،مطمئنن همه اینا بخاطر باورهای نادرست خودم بود.اما دیگه خسته شدم میخوام دیگه روی باورهام با جدیت تمام کار کنم

    دوره های عزت نفس و دو قدم اول دوازده قدم تهیه کردم میخوام براشون وقت بذارم با استفاده از ستاره قطبی و اهرم رنج و لذت به تک تک خواسته هام برسم.

    یک نیرویی از ته دلم بهم میگه سحر تو میتونی فقط کافیه حرکت کنی،ذهنت کنترل کنی،به نکات مثبت توجه کنی و اقدام کنی،قدم های بعدی بهت گفته میشه،همونطوری که تونستی از بین اونهمه آدم استخدامی قبولشی همون یک نفر استان تو شدی،همونطور که تونستی گواهی نامه راننده گی بگیری،همونطور که تونستی بخوبی دانشگاهت به سرانجام برسونی با تمام چالش هایی که مواجه شدی تو مسیر ولی عبور کردی،و کلی اتفاقات دیگری که تونستی از پسشون بر بیایی،به این هدفهاتم میرسی که مهم ترینش ثروت و سلامتی.ایمانم قوی تر میکنم مطمئنم الله یکتا کنار من خواهد بود و من بزودی نتایج خوبی میگیرم،میام با خوشحالی برای دوستان هم فرکانسی و استاد عزیزم مینویسم.

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشین.

    دوستدار شما=سحر رستمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربان

    سلام به همه دوستان ثروتمندم دراین سایت توحیدی

    موضوع؛ انتخاب هدف و دلایل نرسیدن به آن

    من معمولا در آغاز هر سال هدف خودم را می نویسم و تلاش خودم را انجام میدم ولی می بینیم که نرسیدم .

    هدف من ثروتمند شدن هست . در دفتر مخصوص خودم بارها نوشتم و جانانه تلاش کردم و هر فکری که به ذهنم رسید انجام دادم ولی چیزی را نیت داشتم اتفاق نیفتاد و پس از مدتی ناامید می شم و ادامه نمی دم.

    اما دلایلی که فکر می کنم به هدف ثروتمند شدنم نمی رسم این‌که شاید هنوز کاری که عاشقش هستم پیدا نکردم ، هنوز نمی دونم رسالت من چیه ؟ نمی دونم چه کاری هست که واقعا انجام دادنش منو عمیقا شاد می کنه .

    گاهی فکر می کنم باید زیاد کار بکنم ولی می بینم جواب نمیده، تنها چیزی به من امید میده اینکه احساس خوب خودم را همیشه داشته باشم و شغل فعلی خودم را ادامه بدم و روی باورهای ثروت کار بکنم ، حتما و حتما خداوند وهاب و هدایتگر منو به من الهام خواهد کرد که چه کاری انجام بدم ، این در ذهنم بولد هست و بهش ایمان دارم ، و کماکان منتظر وعده و هدایت الله هستم .

    خدایا شکرت

    علیرضا یکتای مقدم مشهد مقدس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1622 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    خداوند اهل ایمان را از مرد وزن وعده فرموده که در بهشت خلد ابدی که زیردرختانش نهرها جاری استدر آورد ودر عمارت نیکوی بهشت عدم منزل دهد وبرتر وبزرگتر ازهر نعمت مقام رضا وخشنودی خود را به آنان کرامت فرماید وآن به حقیقت فیروزی بزرگ است سوره توبه آیه 72

    خداوندا هرکه تورا چه ندارد

    همین که تو باشی کافیست

    همین که تو باشی خوب است بی نیازم

    تورا در قالب انسانهای خوب میبینم که به من خدمت میکنندواین از لطف بی کران تو است

    تورا در صدای مرغ عشق خانه ام میبینم که چه زیبا مینوازد وتورا به یادم میاندازد

    خداوندا قدرت سپاسگزاری از نعماتت را به این بنده آن عطا فرما که احساسم وقلبم با شکرگزاری تو گشاده تر وارام تر میشود قلبی که جایگاه تو هست وصدای تپش هایش را صدای تو حس میکنم که در کنارم هستی ومرا از حضورت بیدارمیکنی

    خداوندا اینقدر نزدیکم بودی و هستی وساده وراحت در کنارم که حس میکنم دستانت را روی شانه هایم و حضورت را که راهنمایی ام می‌کنی

    سعی میکنم با وضو باشم زمانی که کامنت می‌نویسم در این سایت چون هدایت های خداوند را بهتر درک میکنم

    چون این سایت مقدس است برایم

    سلام ودرود به تنها استاد توحیدی وبانو استاد مریم جان عزیزم

    سوال:

    درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟

    دقیقا مثال ها بی که گفتید در این فایل را من هم دارم

    چون در دوره شیوه حل مسائل به اینکه کمالگرا هستم اعتراف میکنم

    چقدر قشنگ در بخش 4توضیخ داده شد و فهمیدم هرهدفی را که اصلا می‌خوام انتخاب کنم دنبال قدم های بزرگ برداشتن هستم

    سنگ بزرگ را می‌خوام اول بردارم

    اصلا از اینکه به قدم های کوچک فکر کنم ذهنم می‌گفت برو سراغ هدف های بزرگ که کسی تو اقوام برنداشته

    تو اولی باش

    که دقیقا نتیجه اش این شد که من اومدم برای مغازه مقداری پول هزینه کردم ولی 5ماه است که مغازه ای در اختیارم قرار نگرفته

    چون کمالگرایی را انتخاب کردم به جای بهبودهای کوچیک

    از اینکه هدفی را تعیین کنم ولی شکست بخورم میترسم هنوز

    راستش هرکاری را شروع میکنم بعد یه مدت بی انگیزه میشم اولش شوق دارم بعدش برام خسته کننده میشه

    ته ته های ذهنم از اینکه حمایت نشم از همسرم یا انتظار دارم پول بهم بده تا کاری شروع کنم

    چون هدف هام را خیلی دور وواقع بینانه میبینم

    میگم حالا انجام دادم واونیرکه دوست داشتم نبود چی

    اومدم یه کاریشروع کردم با سرمایه خیلی کم ولی با دوتا حرف مشتری کشیدم کنار

    باز اومدم به کار دیگه شروع کردم ومجوز گرفتم ولی اونقدرها هم رشدی نداشت وبلاتکلیف مونده

    استاد همش از کمالگرایی میاد که من همون اول قدم های بزرگ برمی‌داریم وبعدش جامیزنم

    ریشه در باورهای من داره که این همه الگوی تکراری در این هدف دارم

    اصلا از اینکه یه هدف انتخاب کنم هم میترسم

    ولی بدون هدف انسان بی انگیزه هست بازی به هر جهت زندگی کردنه

    انسان بی هدف وبی انگیزه انسان مرده است

    میبینم افرادی که یه هدفی دارن چقدر شوق دارن چقدر انگیزه دارن ولی وقتی اون هدف را انجام میدن دیگه دنبال هدف بعدی نمی‌رن بعدش یکنواختی وبی هدفی باعث بیماری میشه

    مسیر رسیدن به هدف خیلی شیرین تر از خود هدف است

    واقعا تا حرکت میکنیم و قدمی برنداریم خدا چطور کمکمون کنه

    این قسمت هم پاشنه آشیل من هست که واقعا ریشه در عزت نفس داره

    وقتی عزت نفسم را بهبود بدم وخودم را بهتر بشناسم هدف انتخاب میکنم به جای فرار کردن کردن

    وقتی به قدم کوچولو برداشتم برای چند تاهدفم اینقدر قشنگ درها باز شد برام که میگفتم فقط با همین قدم ببین چه نعمت های سرازیر شد

    استاد این کمالگرایی من باعث شد که قدم های کوچیکی که الهام میشد را برندارم وفقط به خاطر ثابت کردن به بقیه وبگم من زن قوی هستم رفتم سراغ کارهای بزرگ ونتبجه اش نصفه و نیمه رها کردن هرکاری بود که دست میزدم

    همین قدم های کوچک که انجام میدم راه بعدی انگار برام باز میشه

    چند روز پیش اومدم به قدم کوچیک برداشتم چقدر ذهنم را باز کرد که میشه راحت پول بسازم ومستقل باسن وبه امید خدا شروع میکنم

    ولی با بهبودهای کوچک اما ادامه دار وتکاملی

    از خداوند بی نهایت سپاسگزارم که مرا به سمت شما استاد جان هدایت کرد

    که اصل را به ما یاد دادید

    خدایا عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 622 روز

    به نام خداوند روزی دهنده

    سلام به همه

    من از چندین سال پیش دو تا هدف برای خودم داشتم یکی مهاجرت و دیگری موفقیت مالی

    و بحث مهاجرت به امریکا هدف نوجوانی من بوده و زمانی که راهنمایی بودم این خواسته را داشتم و زمانی بوده که استاد این خواسته رو نداشته اما من داشتم اما استاد به راحتی مهاجرت کرده و من هنوز همینجا هستم و بررسی کردم که چرا واقعا من به این ارزوهام نرسیدم.

    در واقع اگر ریز بررسی کنم مثل اینه که بیام زیر وزنه 500 کیلویی در حالی که هیچی نمیدونم و اماده نیستم

    1- بزرگترین مانع من عدم خودباوری به خودم هست که در درونم میگم نمیتونم این کار رو انجام بدم و ترس سراغم میاد اما واقعا به خودم باور نداشتم و ترس های من بزرگتر از من هستن و منو در بر میگیرن و مثل پوست گندم هستن که موقع به باد کشیدن باد میبرتشون و چیزی نمیمونه.

    نمونش من اولین بار که لاغر شدم و بعد سالها چند کیلو اضافه شدم و باور داشتم که به راحتی لاغر میشم و به راحتی لاغر شدم اما در مورد اون خواسته های مالی و مهاجرت من نتنها باور نداشتم بلکه ترمز بزرگ دارم و یه جورایی احساس لیاقت داشتنش رو نداشتم

    2- در بحث مالی وقتی به خودم نگاه میکنم من تا همین یک ماه پیش اصلا نمیدونستم علاقه ام چیه و برای صدها نفر کار کردم و هی از این شاخه به اون شاخه پریدم و دستاوردی پولی نداشتم ولی دوستام یه شغل رو ادامه دادن و با همون به خونه و ماشین رسیدن ولی من صدتا کار عوض کردم و صدبرابر اونا کار کردم. قانون رو بلد بودم و سرم توی موفقیت بوده و یک دهم اونا از لحاظ مالی پیشرفت نکردم در نهایت ناامید شدم و انگیزه هام رو از دست دادم

    3- قدرت دادن به عوامل بیرونی : همش شرایط هدف رو به دولت .به خانواده و به مردم ربط دادم و در واقع گدایی میکردم که وقتی اونا درست بشن کار منم درست میشه و خب دیدم که اینقدر چشم به راه عامل بودم اخرش هم هیچی به هیچی شد و حتا بدترم شد و باعث شد احساس قربانی بودن بکنم و شرایط بازم بدتر بشه و در واقع من مسئولیت خودم رو به عهده نگرفتم و همش از زیر مسئولیتم شانه خالی کردم

    4- وقتی به دلیل دیگه نگاه میکنم میبینم که من برای خودم هیچ اجباری نذاشتم که حتما باید به هدفم برسه و یا مرگ یا زندگی باشه و شاید چون شرایط محیا بوده راضی به همین راحتی و موندن توی دایره امنیت بودم و خب بالطبع تمرکزی هم روی خواسته هام نداشتم و بگیر نگیر داشته و مثل یو یو بودم یعنی ادامه دار نبوده

    5- هیچ وقت در زندگیم خدا رو دخالت ندادم و میدونستم هست ولی ازش کمک نگرفته بودم یعنی من هیچ رابطه و شناختی ازش نداشتم که ازش بخوام هدایتم کنه و راهم را نشان بده

    6- وابستگی ها و ترس ها که باعث شده به یکجا بچسبم و نخوام همین شرایطی که دارم رو از دست بدم که دیگه ممکنه نداشته باشمش و هرکدوم رو بررسی میکنم بازم به خوباوری و عدم لیاقت درونی میرسم

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: