پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-01 06:29:012024-08-04 11:28:57پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیزم وهمه بزرگواران
من صد در صد مسئول ایجاد هر آنچه در زندگیم دارم هستم و اگر میخواهم تغییر کند باید تغییر کنم،باید باورهای درست رو ایجاد کنم ،باید باورهای قدیمی رو آپدیت کنم،باید دوباره بروز شوم،خودم را بروزرسانی کنم،ورژن جدید خودم رو به نمایش بزارم و به تمام خواسته ها برسم کوچک وبزرگ از خدای خودم درخواست هدایت به مسیر درست و ساختن باورهای درست دارم.
بعد از اینکه با شما شروع به شاگردی کردم سعی کردم هدفی رو انتخاب کنم و ادامه بدم تا به نتیجه برسم و به یک اما برخوردم که همون مشکل به هم پیوستگی مسائل داشت و شاخه هایی که از بالا و ریشه هایی که از پایین به هم چسبیدن .
هدف امسال رو گذاشتم ثروت و بیشتر روش کار میکنم ولی دوره های دیگه هم کار میکنم تا کم کم به نتایج برسم.
شاید متمرکز شدن برام سخت باشه و کلا ذهنی عجیب جستجو گر دارم و دائم در حال گردشه و بزور پای یک مکتب میشینه ولی تو دوره کشف قوانین در مورد فوکوس لیزری صحبت کردید و امیدوارم با رعایت تکامل به خواسته امسالم برسم.
آگاهی های شما رو باید در هر روز سال و تا آخر عمر استفاده کرد،چرا که سرچشمه درست است و در همه دوره ها ما رو هدایت به اصل میکند
خیلی برام شیرینه عسلی که هم غذا باشه،هم وسیله بازی باشه،هم درس باشه،هم هدایت و آگاهی باشه وهم نتیجه مالی باشه
به امید خدا میرسم به هر آنچه هدف قرار داده ام و رها کرده ام و احساس خوبی دارم
سپاسگزارم
به نام خدا
سلام به استاد عزیز وهمه دوستان
این سوالات دقیقا مثل شوک داره منا از بیهوشی به هوش میاره
انگار یادم میره که چه هدف هایی داشتم یادم رفته که هرسال هدف مشخص میکنم ولی متاسفانه اخر سال میبینم هیچ کاری برای خودم و هدفم نکردم و هر بار از خودم ناامیدتر میشم و دیگه هدفی انتخاب نمیکنم . اولش خوب شروع میکنم ولی زود ناامید میشم و انگیزه هاما از دست میدم.
مشکل من اینه که برای رسیدن به هدف هام عجولم و زود میخواهم به هدفم برسم. تازه دارم میفهمم که باید تو مسیر هدفم باشم حرکت کنم تلاش کنم تکاملم را طی کنم و انگیزه های درست داشته باشم حتما با برنامه ریزی و پشتکار به هدفم میرسم .
باید موقع هدف گذاری خوب بررسی کنم و بنوسیم که چرا این هدف را انتخاب می کنم؟
چرا میخواهم به این هدف برسم؟
انگیزه هایم برای رسیدن به این هدف چیست؟
اگه به این هدفم برسم چی میشه و اگه به هدفم نرسم چی میشه؟(اهرم رنج ولذت)
دلیل دیگه ای که من در نرسیدن به هدف هام دارم تنبلی کردنه من آدم راحت طلبیم دوست ندارم خیلی خودما اذیت کنم ومرتب کارهاما عقب میندازم . دلیل دیگه ترس از شکست خوردن و موفق نشدنه که به خاطر این ترس ها خیلی وقت ها هدفی مشخص نکردم.
این که من امروز متوجه دلیل رفتارهام میشم در موردشون فکر میکنم ومیخوام که اقدامی براشون بکنم به خاطر اگاهی ها و مسیریه که به لطف خدا در اون قرارگرفتم .
استاد عزیز از شما به خاطر این اگاهی های ناب بی نهایت سپاسگذارم از همه دوستان به خاطر کامنت های خوب و زیباشون سپاسگذارم
در پناه الله یکتا باشید
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟
ما همیشه اهداف بلندمدت برای خود تعیین می کنیم و قدم های کوچک را برای آن نوشته و هر روز به آن عمل می کنیم و انگیزه بالایی هم برای دستیابی به آن ها داریم اما به برخی از آن ها دست یافته و به بعضی از آن ها نه با اینکه تلاشی که برای هر دو آن ها کردیم یکسان و انگیزه بالایی هم برای رسیدن به آن داریم فکر کنم عامل اصلی برای رسیدن به خواسته ها خودباوری و داشتن احساس لیاقت و عزت نفس است اگر باور کنیم که می توانیم به این هدف دست یابیم حتما می توانیم.
عامل دیگر برای عدم دستیابی به اهداف نسبت دادن موفقیت به عوامل بیرونی است مثل: فکر می کنیم ما تلاش خود را می کنیم اما اگر مثلاً وضعیت اقتصادی کشور و … درست باشد می شود.
مورد دیگر دیدن الگوها و شنیدن صحبت های دیگران درباره ی اینکه تو نمی توانی و رسیدن به این هدف برای تو امکان پذیر نیست چون شرایط لازم را برای آن نداری که البته این مورد باز هم به باورهای ما و احساس عدم لیاقت بر می گردد که از دیگران این صحبت ها را می شنویم.
البته با گوش دادن به فایل های استاد به این نتیجه رسیدیم که دستیابی به تمام اهداف امکان پذیر است و روش رسیدن به همه آن ها یکسان است اگر کسی توانسته به هدفی دست یابد ما هم می توانیم به راحتی به آن دست یابیم چون سیستم عصبی همه افراد یکسان است و همگی به یک اندازه به خداوند و هدایت های او دسترسی دارند.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بنام خداوند سمیع و بصیر
بنام خداوند مینو سرشت.
سلام دارم خدمت دوتا گل عشق، دو فرشته ی عاشق الله
مهشید و شیرین
کامنت های شما رو مطالعه میکنم و کلی لذت میبرم.
خدایا شکرت
خدایا شکرت
به خاطر دوستان ارزشمندم
هر گاه یک لحظه از مسیر خارج میشم و ذهنم منحرف میشه.
به قول سعیده شهریاری (خواهر دوست داشتنی ام )
به غار حرا پناه میبرم و خود سازی و کنترل ذهن و ….
رو انجام میدم و دوباره می افتم توی مسیر…
از دوتا فرشته ی عاشق
مهشید و شیرین
کمال تشکر رو دارم که فعالیت میکنید توی این سایت الهی
و برامون می نویسید.
سایتون برقرار باشه.
و بهترین، بهترینها رو براتون از الله مهربان خواستارم.
و به حق سادات هدایت بشید به بهترین ها…
معمار زندگیت تون باشید .
ستون هاش همه از عشق
سقفش بلوری و صاف
فضاش پر شه از مهر ومحبت
با تمام مداد رنگی های دنیا ، می نویسم
دوست تون دارم و
عاشقتونم
قدر دان شما هستیم
انگشتاتون نه خسته …
مرسی که هستید
مرسی که می نویسید
لطفتون مستدام
به دستان الله مهربان می سپارمتون
به نام خداوند مهربان
سلام آقای بساطیان
تا به حال کامنت به این زیبایی را ما نه خوانده بودیم و نه تصور می کردیم که این قدر برای شما دلنشین باشد. حتما خداوند ما را یاری داده که توانایی نوشتن این کلمات را داشته باشیم . زندگی را تصور می کنیم که شما برای ما نقش زده آید و چه زیبا خانه ای می تواند باشد پر از مهر و محبت مانند کلمات شما.
از کامنت پر مهر شما که با کلمات زیبایی نگارش شده بود بی نهایت سپاسگذاریم و برای شما هم متقابلاً همین آرزوهای بلوری رنگین را داریم. امیدواریم همیشه بتوانیم قدمی هر چند کوچک برای رشد و پیشرفت خود و دیگران با هدایت خداوند بزرگ داشته باشیم.
با آرزوی موفقیت برای شما.
خدایا شکرت
بنام الله مهربان
نقطه ی آبی شما دریافت شد .خیلی خیلی لذت بردم… سلام مجدد دارم خدمت دو تا خواهر و جواهر ارزشمندم. شما لایق بهترینها هستید.
خدا میدونه در بهترین حالتم برای استاد و مریم عزیز و تمام دوستانم دعا میکنم و همیشه میگم چقدر من خوشبختم که دوستانی شیرین تر از عسل دارم .
خیلی خیلی لطف کردید برام نوشتید ….
منت سرم گذاشتید.
قدر دان شما هستم .
از صمیم قلبم و با تمام وجودم دوستون دارم.
ان شالله در مکان مناسب و در زمان مناسب و در بهترین احساس شما رو زیارت کنم و ازنتایج بی نظیر ، برای هم بگیم…
و استاد عزیز و مریم نازنین رو خوشحال کنیم…
روز گارتون شاد شاد
بزم عشقتون پر سرور
قلب نازنین تون از غصه دور ..
سهم چشماتون بهار
عمر شیرین تون بلند.
در پناه رب العا لمین،
باشید .
سایتون برقرار
فرشتگان توحیدی
مهشید و شیرین
سلام به دنیای زیبایی که تازگی ها باهاش آشنا شدم سلام به استاد خوبم که چشمهایم منو باز کرده به نگاه متفاوت به زندگی و تجربه داشتن حس متفاوت
من وقتی فایل رو کوش کردم ی برگه برداشتم و شروع کردم به نوشتن به یک الگو خیلی خیلی جالب رسیدم اینکه من در اکثر اوقات کارهام رو تموم نمیکنم! به جرات میتونم بگم تو 90 درصد !!! شایدم 95 درصد!!!
و به نتیجه ای که رسیدم بزرگ ترین و قوی ترین باور من ترس از تموم شدن بود!! ترس از اینکه وقتی ی کاری دارم انجام میدم تموم بشه و اون رو دیگه نداشته باشم و نتونم بدست بیارم! حتی وقتی بیشتر کنکاش کردم توی رفتارهام دیدم من حتی غذای خودم رو تموم نمیکنم! چایی که میخورم همیشه ته لیوان ام کمی میذارم بمونه!! همیشه میگفتم من عاشق اینم نصف ساندویچ ام بمونه!! الان که نگاه مبکنم میبینم عه!!! ای وااااای من! من تو همه کارهام! چه مسایل مالی! چه روابط! چه درس! چه سلامتی! ترس از تموم شدن، که اگه این کار تموم بشه ممکنه دیگه نباشه! باور کمبود!
و الان به این نتیجه دارم میرسم همه برمیگرده به نبودن باور توحیدی!!! من اکه به خدا ایمان داشته باشم ترسی بهم نمیرسه!!! میگم خدا هست! این نشد این نبود این موقعیت تموم شد بازم درخواست میکنم از خدا بهم میده!!
نوشتنش راحته! این سیمان سخت ذهنم کی میخواد فرو بریزه!!! هر بار با دیدن فایل های شما چکشی بهش میخوره و ترکی برمیداره !!! کاش فرو بریزه و انقدددد ایمانم قوی بشه که طعم آرامش رو بچشم.. الان این شعر یادم اومد .. گر چه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است…
خدا جون مهربون که هر وقت ازت سوال کردم جوابم رو دادی ازت میخوام نگاه من رو به زندگی باز تر کنی، ایمانم رو قوی تر و در پناه خودت بگیری منو… دستمو ول نکن.. تو تنهاترین منبعی هستی که میدونم همیشگی میمونی برام
اینجا توی این سایت بوی خدا می آید… هر موقع میام آرامشی منو فرا میکیره وقتی گوش میکنم به حرفاتون استاد، به دلم میشینه
به امید خوشحالی، آگاهی و درک بیشتر هممون از خودمون و زندگی هامون
️
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربان
سلام به همه دوستان ثروتمندم
موضوع: هدف
توی این فایل زیبا گفته شد چه دلیلی هست که ما به هدف نمی رسیم .
حقیقتا من جز آن آدمهایی هستم که هرسال ایام نوروز هدف گذاری میکنم و بیشتر ، هدف رسیدن به موفقیت مالی هست را می نویسم . و تعهد هم می دهم ولی باز آخر اسفند که میشه نگاه می کنم می بینم که هنوز نقطه اول هستم و آن تحول مالی که در انتظار ش بودم رخ نداده و البته نگران می شوم .
من فکر میکنم یک علت مهم اینکه، دوره های استاد را استفاده میکنم فقط دارم به اطلاعات و آگاهی های خودم اضافه میکنم و هی داره این آگاهی ها روی هم انباشته میشه و عمل نمی کنم .
بله پاشنه آشیل من عمل نکردن به تمرینات استاد در دوره ها است ، علتش هم شاید ترس باشه و هنوز ماندن در نقطه امن را دوست دارم ، پس اگر راهکارهای غلبه برترس را ادامه بدهم حتما به هدفم می رسم ،
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سلامت باشید.
به نام خدای بخشنده مهربان عشق و معجزه و ثروت
سلام و عرض ادب به استاد بی نظیر و مهربان و دوست داشتنی و جذاب و خوشتیپ و با اراده و قوی و شجاع ….
سلام به بانوی نمونه خانوم شایسته عزیزم
سلام به دوستان عزیزم
واله و شیدا دل من
بی سر و بی پا دل من
وقت سحرها دل من
رفته به هر جا دل من
مرده و زنده دل من
گریه و خنده دل من
خواجه و بنده دل من
عهد چو دریا دل من
بیخود و مجنون دل من
خانه پر خون دل من
ساکن و گردون دل من
فوق ثریا دل من
سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو
آمده و خیمه زده بر لب دریا دل من
دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی. بهر تو بود ،بود من
تلخ نکن امید من. ای شکر سپید من
استاد عزیزم در مورد الگوهای تکرار شونده هدف که پرسیدید ،
من تابه حال اصلا هدف گذاری نکرده بودم به این شکلی که بیام هدفها رو بنویسم و با خودم بگم مثلاً باید حتما به فلان هدف برسم و برای هدف هام برنامه ریزی کنم و تمرین ستاره قطبی انجام بدم و هر روز فکر کنم ببینم برای نزدیک تر شدن به هدف هام چه کاری باید بکنم ،اصلا اینارو بلد نبودم .ولی مثلاً با خودم میگفتم این ماه فلان گوشی رو میخرم یا یه تیکه طلا میخرم یا مثلاً فلان اساس خونه رو میخرم یا مثلا ماشین عوض میکنم و این اهداف کوچولو رو که برای خودم انتخاب میکردم مطمئن بودم که بهشون میرسم و مثل آب خوردن بود برام و هست و سریع میرسم بهشون ،چون کلا تو همه چی پشت کار زیادی دارم و برای هدف هام تلاش میکنم و کلا خیلی سمج و پیگیر هستم برای رسیدن به هر چی که بخوام .ولی یسری هدفهای بزرگ تو ذهنم همیشه دارم که قبلاً فکر میکردم باید معجزه بشه تا بهش برسم یا مثلا من با این اندازه حقوق چطور میتونم فلان خونه رو توی فلان جای شهر بخرم ،کلا خیلی برام دست نیافتنی بود و میگفتم چیکار کنم خدایا ،چطور میشه ،اصلا میشه 0تجسم میکردم از خدا میخواستم دعا میکردم و…..ولی تازه فهمیدم اصلا من کلا راه و اشتباهی میرفتم .و با خرید دوره دوازده قدم با اینکه هنوز قدم اول هستم ،تازه دارم یاد میگیرم انگار چطور به هدف هام برسم ،تازه برای خودم هدف گذاری کردم .و با پیگیری که دارم همه سعی و تلاشم و میکنم که به خواسته ها آرزوهام برسم ،چون لحظه این نیست که از صدای شما فایل های شما یا کامنت ها غافل بشم ،عاشقانه و با امید و انگیزه فراوان مسیرم و ادامه میدم و هر روز شوق و ذوق و امید و انگیزم از روز قبل بیشتره .استاد بخاطر اینکه به منم خیلی گفتن و میگن که نمیتونی به فلان خواسته برسی یا وقتی از یه آرزو و یا هدفم قبلاً ،الان که اصلا نمیگم ،میگفتم من و مسخره میکردن و میگفتن خوابشو ببینی یا مگه شوخیه یا نمیشه بابا خجالت بکش یا هزار تا یای دیگه ،ولی همه این مسخره شدن ها انگار بیشتر و بیشتر به من انگیزه داده و میده انگار یه شعله تو وجودم روشنه که این تضادها و حرفا هی درجه رو بیشتر میکنه. و من بیشتر و بیشتر با خودم میگم میرسم ،میشه ،باید بشه و لحظه ای ناامید نشدم و نمیشم برای رسیدن به هدف هام
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرامتر از آهو بی باک تر از شیرم
هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
استاد عزیزم خیلی عاشقتم و دوستت دارم .بخاطر ما هم که شده خیلی مواظب خودتون باشید .
مرسی که هستی
از خدا ممنونم شما رو آفرید
شما و مریم عزیزم و به خدای بزرگ و مهربان میسپارم
خدانگهدار
با عرض سلام خدمت شما ، وقتی فایل رو دیدم و پیامها رو خوندم منم علاقه پیدا کردم نظرم رو راجع به علت اینکه چرا به بعضی از هدفهام نرسیدم رو بگم علل خصوص این چند وقت اخیر که مدام مینویسم و مجدد نتیجه نمیگیرم و مجدد همون رفتار قدیم رو دارم و نتیجه هم همون نتیجه همیشگی البته من چون قبلا به هدفهام رسیدم برای همین میتونم متوجه این اشکال درونم بشم که حتما یه جایی دارم اشتباه عمل میکنم که اینجوری میشه و الا باید تا اخرش برم و تازه وقتی به یک هدف میرسم باید چنان شور و حالی بهم بده که هدف بعدی با لذت خیلی بیشتر و سرعت بیشتری انجام بدم ، یکی از مسایل مکتوب نکردن بوده و اتکا به قدرت خودم بوده و از خدا درخواست کمک نکردم و دعا نکردم البته بعضی وقتها مکتوب کردم و دعا هم کردم ولی باز هم نرسیدم چونکه اون هدفی که انتخاب کردم اندازه حال حاضر من نبوده یا عجله داشتم و خواستم خیلی زود بهش برسم مثل زبان انگلیسی در 90 روز یا سال دیگه مهاجرت به کانادا با جیب خالی و البته بعضی وقتا همه رو درست بوده هدفم هم کوچیک بوده ولی باز نرسیدم چونکه چند تا هدف رو خواستم با هم انجام بدم مثلا رژیم لاغری بگیرم و دانشگاه هم برم و باشگاه هم برم روزی 8 ساعت هم سرکار باشم معامله گری هم بکنم خب گاهی هم این موضوع درست بوده و یک هدف انتخاب کردم و حتی فضای مجازی رو هم محدود کردم به توصیه کتاب کار عمیق و باز هم نرسیدم بعد که دقیق شدم متوجه شدم انتظار دارم وقتی یک هدفی دارم همه چی در راستای هدف من پیش بره و حتی گاهی مزایای رسیدن به هدف رو مینوشتم به توصیه کتاب با چرا شروع کنیم ولی باز انگیزه نمیومد و من اینجا به این نتیجه رسیدم که وسط کار دیگه باید خلاف میل رفتار کنم و بدنبال انگیزه و اینها نباشم البته من به این نتیجه رسیدم ممکنه این درست نباشه یا هر چی ، گاهی اوقات هم بوده همه اینها رو به خوبی انجام دادم یعنی یک هدف کوچک رو مکتوب کردم براش دعا کردم اهداف دیگه رو هم وارد زندگیم نکردم کلی هم مزایای اون هدف رو نوشتم و وسط کار که دلسرد شده بودم به زور و خلاف میل و افکار مزاحم به مسیرم ادامه دادم ولی اینبار دیگه به نتیجه رسیدم (خخخ اگه قرار بود با این همه حرکت به نتیجه نرسم دیگه خیلی ناجور میشد) ولی انصافا تمرکز خیلی مهمه و باید قبل از هر کاری چیزایی که تمرکز رو بهم میریزه رو دور کنیم مثلا نگاه کردن اموزش داخل لپتاب ظاهرا خیلی خوبه و ادم میگه بهتر از کلاس حضوریه ولی باید ادم روی خودش یه جوری کار کرده باشه که وسوسه یوتیوب و اینچیزا نشه . ممنون
سلام ب استاد عزیز و خانم شایسته .دوستان گرامی
برم سر سوال چ عواملی باعث میشه که به اهدافمون نرسیم .
من تا جای که یادمه همیشه یک سری اهداف رو نوشتم حالا سالیانه یا کوتاه مینوشتم یا میگفتم .
اما انقدر بهش نرسیدم ب جای کشید که واسه چند سالی اصلا هدف تعین نمیکردم ذهنم قبول نمیکرد بهم میریختم وقتی میخواستم هدفی بنویسم و حتی الان هم اینجوریم
تا رسیدم ب 12قدم که تو یک جلسه استاد گفتن که که هدف های کوچک کوچک تعین کنید اونم انجام دادم بازم نشد چرا نشد چون انقدر باورهای غلط تو ذهنم هست انقدر حرف مردم و قضاوت مردم مقایسه با مردم
ودیگران تو ذهنم هست که انگاری هر کاری که میکنم یک گوشه ای از ذهنم فقط داره دیگران رو انالیز میکنه
ودر حال نگرانی استرس عجله و
احساس بد اخرش هم قید اهداف رو میزنم ..
مثال خیلی خوبی دارم من به 2تا کار مشغولم یکیش فصلی هست 6ماه اول کار میکنم باهاش یکیش هم ساختمانی برق کاری هست ک پیش دیگران کار میکنم
در مورد شغل اولم زنبورداری هست از سال 97 همیشه نوشتم ک زنبور دار حرفه ای بشم
تا الان هیچی ک حرفه ای نشدم
امسال کلا رسیدم به صفر هیچ وقت نرفتم ک اموزش ببینم هیچ وقت اعتماد بنفسم بالا نبود ک بتونم اون ریزه کاری هارو بلد باشم همیشه احساس غرور ک بلدم یا بعدا یاد میگیرم
یا میگفتم اون یارو ک الان حرفه ای هست بهش رسیده دیگه ارزششو ندارل ک من بهش برسم همه تونستن بشن دیگه من نمیتونم پوز بدم فقر بفروشم اینا خیلی زیاد انگیزه هامو اوردن پاین خیلی
تا اینکه امسال هم محصولم در حد صفر شد هم زنبورام اکثرشون تلف شدن و چون شراکت هم کار میکردن
البته شریکم نمی اومد اون فقط سرمایه گذاری کرده بود
پول از اون کار از من
ولی امسال دیگه ب مرز رسیدم
دوتا شریک داشتم یکیشون کل وسایل و زنبورهارو بهش دادم اون یکی ام بهش گفتم دیگه کار نمیکنم باهاش و کاملا حسابمون از هم جدا میشه .
ومن رسیدم به چند تا زنبور خیلی کم اما اینبار میخوام اموزش ببینم میخوام فقط برای خودم کار کنم فقط. روی خدا حساب کنم این بار توحیدی تر شدم(درسته که امسال ب صفر رسیدم اما تو کامنت های قبلی هم گفتم خیلی درس توش داشت برام خیلی ایمانم قوی تر شده خیلی توحیدی تر شدم خیلی حکمت داشت برام)
و الان دیگه مجبورم رو کار برق کاری تمرکز کنم و انجام بدم تا برسم براس سال دیگه و اموزش های ک امسال ببینم و قوی تر محکم تر ادامه بدم چون میخوام فقط کار زنبور داری رو انجام بدم
مثال هدف دیگم زمین مسکونی دارم .هی تجسم میکردم و مینوشتم که میخوام بسازمش و از سر نیاز و ذور که از اجاره نشینی در بیام
خیلی ذور میزدم خیلی تلاش میکردم یه بار میخواستم ماشین بفروشم یه بار رفتم وام بگیرم کلی هزینه نقشه و جواز اینا کردم اخرش هم پشیمون شدم اگه همون هزینه هارو میکردم قطعا کلی کارم میرفت جلو
خلاصه هر بار ی ذوری میزدم و باز هم نمیشد تا اینکه تو 12قدم فهمیدم
اغا جان نباید ذور بزنم منباید نگران استرس تلاش زیاد هی نقشه کشیدن و هی سر خود را ب درد اوردن باشه
باید رهاش کنم باید رها باشم قطعا روی خودم کار کنم بصورت طبیعی بهش میرسم
قطعا تمام مقاومت های که داشتم ودارم باعث شدن که به هدفهام نرسم
اون نگرانی ها
اون رو کم کنی ها
اون استرس هول ولا ها
اون عجلا داشتن ها
اون رقابت ها
اون حرف مردم مهم بودن هها
اون مقایسه کردن ها
اون همه مقاومت ها باعث شدن ک نرسم ب اهدافم
و حتی اهداف مالی که بارها و بارها و بارها هدف گذاری کردم
در مورد روابط با دیگران
تغیر خودم
روابط با خدا.
همه و همه فقط بخاطر باورهای غلط بخاطر احساس های بد بخاطر مقایسه ها نگرانی ها
ودر یک کلام بخاطر داشتن مقاومت هام بوده ک بهشون نرسم
و تو 12قدم یاد گرفتم ک مقاومت هام رو کم کنم تا اهدافم رو مشخص کنم
چون اهدافم مشخص هستند از سر تضادها
همین اموزش دیدن در کار م وحرفه ای شدن
همین خونه ساختن
همین روابط عالی.
همین خودم بودن و حرف وقضاوت دیگران مهم نبودن
همین خرید باغ زمین برای جای شغلم
همین خرید ماشین .
همین ب استقلال مالی رسیدن .
ازادی مکانی
تمام این هدف هارو سالها سال دارم و واضح برام کاملا روشنه برام
اما واماواما واما واما
این مقاومت ها هستند این افکار ها و باورهای ک مقاوم شدن هستند باورهای غلط
احساس نگرانی
احساس بد
عجول بودن ..
احساس ترس واااااااااااااای واااااااااااااای واااااااااااااای خدای من اینو یادم رفت که کلا واااااااااااااای واااااااااااااای اصلا ترس خودش یک مقاومت بسیار بزرگ بزرگ هستش که در تمام مراحل وجود داره
ترس از ناشناخته ها.
ترس از انجام دادن کارها
ترس از دیگران.
ترس از ارتفاع
ترس از امه چی واقعا در تمام مراحل مقاومت ترس هست
سلام عادل جان
دوست عزیز اگر همون قدم اول دوره 12 قدمو خوب گوش میکردی و یاد می گرفتی ذهنتو کنترل کنی الان بر تمام ترسهاتم غلبه کرده بودی
و در مورد کسب و کار و خیلی چیزهای دیگه
استاد تو 12 قدم سنگ تموم گذاشته
باید بارها بری گوش کنی و نت برداری کنی و البته عمل کنی
به همه تمرینات
خصوصا ستاره قطبی
موفق باشید
منتظر خبرهای خوبت هستم
سلام سلام
رد پای 24
چه اهدافی رو تا حالا قرار دادی و بهش نرسیدی؟
هدف زیاد داشتم که بهش نرسیدم.
صادقانه بخام بگم اول اینکه دوره هاییکه خریدم عهد کردم مثلا یک ماه طول بکشه ولی 4 ماه یا 6 ماه طول کشیده.
خیلی کارارو نصفه ول کردم.ولی به لطف اموزه های استاد دیگه این دفعه 9 ماهه چسبیدم به یه کاریکه صب تا شب شب تا صبم پاش باشم خسته نمیشم.
قبلنا اگه یکی میگفت ول کن بابا چه حوصله ای داری تو که احتیاج نداری بشین خونه داریتو بکن و….از اینجور حرفا یا اینکه وقتی بقیه هم ردیف خودم بودن رو میدیدم که صب تا شب خونه داری میکنن و مث ملکه زندگی میکنن سرمشقم بودن.
میگفتم منم مگه دیوونه ام برم کار کنم باورهامو عوض میکنم منم مث اون زندگی میکنم.بعد این باعث میشد تو هدفم سست بشم ترمز بود دیگه باعث میشد به هدفام نرسم.
تا یه جایی مثلا 6 ماه خوب کار میکردم باز میدیم اوه من با این سخت کار کردنم کجا اون با این راحت زندگی کردنش کجا.
ولی الان میدونین به قول همسرم یا به قول استاد اگه عاشق کارت باشی کار برات تفریحه.
خسته نمیشی.دیگه الان هر نجوایی که میاد تو ذهنم و میگه واقعا که فلانی رو ببین از تو دیدتر خانه دار شده تو کجا اون کجا.
به ذهن خطاکارم میگم من 10 سال از زندگی که باید باشم عقبم چون یه بار ورشکست شدیم.ولی
عیب نداره چه جوری استاد تو 3 سال خودشو جمع و جور کرد منم میتونم تو کمتر از 3 سال به ارزوهام و هدفام برسم.
هدف گذاشتم هفته ای سه بار برم استخر ولی فقط 2 ماه رفتم و رفت و امد بچه ها کلاساشون کار خونه کارای سایت ترمزی تو ذهنم بودن که ادامه ندادم.
چندین بار هدف گذاشتم که امروز عصبانی نشم ولی دقیقا همون روز دعوای بدو برخورد بدی با بچه ها کردم.فکر میکنم اینکه فشار روی خودم میاوردم که عصبانی نشم از اینکه عصبانی میشدم هم بدتر بود ولی به مرور یاد گرفتم بهتر بشم.و الان این یک ماه احساس میکنم نسبت به ماه پیش همین موقع یه ادم دیگه ای شدم.این دفعه خودمو بقل میکنم محبوبمو میبوسم و به خودم تبریک میگم که دارم به این هدفم میرسم و قول عصبانیت رو در وجودم شکست میدم و از بین میبرمش.
بارها هدف گذاشتم به دخترم گیر ندم 18 سالشه یکم مسئولیت پذیر نیست بارها گفتم به کارهایی که دوست ندارم و انجام میده توجه نمیکنم ولی باز تا چشامو باز کردم انگار فقط اتاق نا مرتب لباسای نامرتب گوشی بازی کردنش بی توجهی به درساشو میدیدم.
ولی این دفعه فرق داره دارم به هدفم میرسم کمتر گیر میدم نمیگم اصلا ولی کمتر.بیشتر ازش تعریف میکنم بیشتر میبوسمش طوریکه دیروز به دوستش میگفت مامانم چند روزه خیلی عوض سده همش منو میبوسه.اونم فهمیده عوض شدم.
این دفعه دیگه این تو بمیری از اون تو بمیریا نیس.من به هدفم میرسم هدفم دوستی با بچه هامه.به خودم قول دادم.
این دفعه کارم رو نصفه ول نکردم و نمیکنم چون هر شب میام تو سایت انرژی میگیرم.درسامو مرور میکنم هفته ای دو یا سه تا کامنت میزارم از درسام.که بعدنا یادم باسه کجا بودم به کجا رسیدم.
وقتی تو هدفت امید داشته باشی هر روز انگار برات یه روز جدیده.
خورشید ماه فضای خونه خانوادت انگار یه جور جدیدن.
و امان از روزیکه نا امید باشی و به هدفت نرسی.
نمیدونم چرا امشب چیزی زیاد به ذهنم نمیاد که بگم بهش نرسیدم.شاید به خاطر امیدی که به هدفهام دارم هست.
شاید به خاطر اینکه دیشب نشستم یک صفحه پر از ارزوهام و هدفهامو نوشتم.
وااای خدا چقد نوشتن ارزوها رو دوست دارم.
مخصوصا وقتی حالت خوبه.
دیشب از شدت خستگی بعد از 8 یا 9 ساعت پای لپ تاپ بودن بهم الهام شد خیلی وقته ارزوهاتو ننوشتی بیا بنویس منم گفتم چشم.
و نوستم و نوشتم…
بعدش از شدت خوشحالی باز خابم نمیبرد.
در پناه خدای یکتا باشید.
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیزم،مریم جان،و تمام دوستان
سوال:درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟
•هدفم این بوده برای خودم کسب و کار داشته باشم،وبه آزادی مالی برسم
•اول اینکه من هنوز تو پیدا کردن علاقم گیر کردم،نمیدونم به چی علاقه دارم
•وپژگی هایی که میخام داشته باشه رو میدونم
•اما اینکه چه شغلی همچین ویژگی ها رو داره نمیدونم
•الان بخاطر اینکه ورودی مالیم صفر نباشه دارم تو خونه کار میکنم،اما این کاری جوری نیس که من عاشقش باشم
•یه دلیله دیگه اینکه اگه مثلا کنجکاو باشم درمورد کاری این ترمز رو دارم که نکنه این کاری نباشه که بهش علاقه دارم و وقتم رو دارم هدر میدم بخاطر همین شروعش نمیکنم
•یه دلیل دیگه ای که هس بخاطر ترس اینکه نکنه از پسش برنیام هی امروز و فردا میکنم
•یه دلیل دیگش اینکه قانون تکامل رو هنوز خوب درک نکردم و میخام قدمهای بزرگ بردارم،نتیجه ش میشه دلسردی و ادامه ندادن
•یه دلیل دیگه ای داشتم این بوده حتما باید کاری که انجام میدم بیرون از خونه باشه و گرنه کاری که تو خونه انجام بشه که کار نیس،اما الان بهتر شدم چون دارم الگوهایی پیدا میکنم که تو خونه دارن کارشون رو انجام میدن
•یه دلیل دیگه ای که هس اینکه من مدرک تحصیلی خاصی ندارم،تو شهر مشهد کسیو نمیشناسم وشرک هایی که باعث شدن حرکت نکنم
سپاسگزارم از شما استاد عزیزم
هر کجا که هستین در پناه الله مهربان باشین