پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 10 - صفحه 23

426 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرتضی مختاری گفته:
    مدت عضویت: 2818 روز

    بنام فرمانروای جهانیان

    درود فراوان خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته گرامی و تمام دوستان گلم در این سایت

    سوال: چه الگوهای تکرار شونده ای در بازخوردهایی که افراد از رفتار و عملکرد تان به شما می دهند، می توانید پیدا کنید؟

    خیلی درمورد باز خوردهای دیگران به خودم فکر کردم و هرچی بیشتر فکر میکردم تعجب میکردم که این چه تضادی هست که من در اون گیر کردم چرا بازخورد ها اینقدر خوب هستند درموردم ولی من فکر میکنم به هیچ نتیجه ای نرسیدم بخصوص از وقتی که شروع کردم روی خودم کار کنم

    بازخوردهای اغلب افرادی که من باهاشون هستم:

    بهم میگویند تو خوشتیپ هستی و خوش لباس و همیشه بوی خوب می دهی

    بهم می گویند چقدر آرام و ریلکس و خونسرد هستی کلا دنیا بی غم هستی

    بهم می گویند تو قلب پاکی داری

    بهم می گویند تو فرد توانمند و با هوش هستی

    بهم می گویند تو پولدار و ثروتمند هستی و هرگز باور نمی کنند که پول نداشته باشم

    بهم می گویند چقدر انرژی مثبت داری

    بهم می گویند چقدر وقت شناس هستی و سر وقت میای

    توی اتاقم در اداره اکثر همکارهام میدونن که نباید حرف منفی بزنند

    بهم می گویند خیلی ولخرج هستی

    دوستتون دارم

    درپناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1867 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین

    خداروشکر که تونستم تا آخرین قسمت این فایل های ارزشمند رو ببینم و کامنت بنویسم و به یکسری الگوهای تکرار شونده و باورهای اشتباه و البته راهکارهای مناسب هدایت بشم و بعد از دیدن این فایل ها با خودم قرار گذاشتم که از تاریخ امروز یعنی یک دی ماه سال 1403 تا تاریخ یک فروردین 1404 به مدت 3 ماه تمرکزی روی خودم و تغییر باورها و الگوهای ذهنی تکرار شونده ام کار کنم و این تعهد رو در سایت هم مکتوب کردم که یادم باشه که من در پیشگاه خداوند و استاد عباس منش و دوستانم تعهد دادم تا بتونم متعهدانه تر این مسیر رو پیش برم و عکس پروفایل ام رو هم به تعهد تغییر دادم تا همیشه یادم باشه و جلوی چشمم باشه که من در یک تعهد سه ماهه برای تغییر ذهنیتم هستم انشالله در یکم فروردین 1404 به شرط حیات در همین فایل نتیجه رو اعلام خواهم کرد.

    امضا: آقای خاص

    »»»»»›»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»

    سوال این قسمت خیلی برام جالب بود چون وقتی به این سوال جواب دادم دیدم همون قضیه ذنب که در قرآن هم بارها اومده برای من هم در این فایل ها تکرار شده و حالا که جواب های خودم رو در این ده قسمت به سوالات میبینم متوجه یه خط داستانی جالب میشم و الان دیگه تعجب نمیکنم که چرا نتایجم اونقدر که می‌خوام رشد نکرده و ثابت و پایدار نشده و میبینم در تمام این ده قسمت جواب های من مثل حلقه های زنجیر بهم متصل هستند از خدای بزرگ سپاسگزارم که اون روز یعنی هفته گذشته که ازش درخواست کردم من رو به یاد این فایل ها انداخت و از استاد عزیزم هم بینهایت بابت این فایل های ارزشمند ممنونم حالا دیگه کار من خیلی راحت شده و خدا سمت خودش رو انجام داد استاد سمت خودش رو انجام داد حالا نوبت منه که با یک تعهد جانانه برای تغییر شخصیتم سمت خودم رو انجام بدم این گوی و این میدان الهی به امید خودت…

    »»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»

    چه الگوهای تکرار شونده ای در بازخوردهایی که افراد از رفتار و عملکرد تان به شما می دهند، می توانید پیدا کنید؟؟

    آدم خوبی هستی اما خیلی بی نظم و بد قولی مثلامیگی ساعت 9 می‌رسی اما همیشه با تأخیر های طولانی می‌رسی.

    آدم خوبی هستی اما همیشه ساکتی توی خودتی بی انرژی هستی کسلی حال نداری

    آدم خوبی هستی اما به ظاهر خودت اهمیت نمیدی

    آدم خوبی هستی اما پایه نیستی و همیشه از جمع فراری هستی

    آدم خوبی هستی اما خیلی بی خیالی…

    آدم خوبی هستی اما خیلی خشک و نچسب و عبوس و درهمی

    احساس میکنم افراد خیلی من رو جدی نمیگیرن اونطور که می‌خوام به من احترام نمی‌گذارند مثلاً یه حرفی میزنم گوش نمیدن درخواستی که دارم انجام نمیدن.

    احساس میکنم به هرکسی برمیخورم میخواد به یک طریقی سرم رو کلاه بزاره و این قضاوت از پیش تعیین شده باعث یک رفتار نادرست در من میشه مثلاً وقتی ماشینم خراب میشه و میبرم تعمیرگاه فکر میکنم تعمیرکار میگه خوب این اون کسیه که باید ازش سواستفاده کنم و همیشه فکر میکنم یه جنس خراب رو با قیمت چندبرابر بهم می‌فروشن بعد هم پشت سر به ریشم قاه قاه میخندن به این دلیل همیشه قبل از رفتن به فروشگاه/تعمیرگاه/بانک و…با یه حالت گرفته و ناراحت و عصبی میرم طوری که خیلی برام اتفاق افتاده که همه بهم میگن:

    داداش خیلی توی خودتی یا خیلی عبوس و گرفته ای چی شده اتفاق بدی افتاده؟؟؟ این نوع بازخورد هم زیاد برام اتفاق افتاده حالا همین یک مورد باعث شده همه دوستان و نزدیکان الآنم و حتی همسرم همه بدون استثنا متفق القول میگن روز اولی که دیدیمت گفتیم یا خدا چه آدم نچسبی!!! بعد که الان چند ساله میشناسیمت میگیم تو چه فرشته ای هستی برخلاف ظاهرت!!! و همین موضوع باعث شده من در روابط عمومی ام خیلی خیلی ضعیف باشم و همین یه مورد خدا می‌دونه چقدر در کسب و کار بهم ضربه زده و چقدر موقعیت عالی رو از دست دادم …

    خدای من چقدر جااالب آره آره همینه به خدا همینه یافتم یافتم همینه جواب سوالم همینه…

    میدونی چندساله دنبال جواب این سوال هستم؟؟؟

    همیشه سوالم این بود خدایا من که اینقدر آدم خوب و باوجدان و مهربونی هستم اما چرا تا کسی یکی دوماه باهام زندگی نکنه نمیتونه پی به این خوب بودن و مهربون بودن و باوجدان بودن من ببره؟؟؟

    یعنی همه در نگاه اول فکر میکنن من یک آدم به درد نخور و نچسب و جلادی هستم اما وقتی یکی و دوماه باهام ارتباط دارن همه بدون استثنا میگن تو یک فرشته ای هستی که اشتباهی اومدی روی زمین و همه بلا استثنا نوتیس میکنن که ما روز اول دیدیمت گفتیم یا خدا این معلومه از اون آدمای نچسب از خودمتشکر و پر رو و از دماغ فیل افتاده است بعد من دوتا شاخ بالای سرم درمیومد با یک عالمه علامت سوال دور سرم می‌چرخید که خدایا چرا اینجوریه؟؟؟ خیلی دوست داشتم آدم ها در نگاه اول بهم اعتماد کنند دوستم داشته باشن و به قول استاد اون فرکانس صداقتم رو دریافت کنند چون من همیشه با خودم فکر میکردم من چقدر باید صبر کنم با آدم ها ارتباط بگیرم که یواش یواش من رو بشناسند و هیچوقت هیچ جوابی برای سوالم پیدا نمی‌کردم تا الان که بازهم در حین نوشتن خدا هدایتم کرد این نوشتن ها هم چه معجزاتی که رقم نمیزنه…

    از هر طرف نگاه میکنم میبینم منطقیه:

    استاد میگه جهان بیرون تو آیینه تمام نمای درون توست به خدا همین یه جمله رو درک و عمل کنیم زندگیمون کن فیکون میشه،من آدم ها رو قبل از اینکه باهاشون حرف بزنم با شخصیت بدبینی که داشتم قضاوت میکردم بعد تو ذهنم حکم هم صادر میکردم و در رفتار و عمل هم اجرا میکردم خوب طبق قانون بدون تغییر خداوند جهان مانند آیینه است پس انسان های دیگه هم من رو از قبل قضاوت میکردند بعد من هم سرگردان و تشنه لب که وای خدا چه اتفاق عجیبی داره میوفته در این کهکشان راه شیری!!!!چرا هیچکس این صداقت من رو نمی‌بینه!!!

    چقدر شنیدم ما بدون استثنا با فرکانس هامون نتایج مون رو رقم می‌زنیم اما چرا هیچوقت به این موضوع فکر نکردم؟؟؟

    چرا هیچوقت فکر نکردم که خودم هستم که رفتار بقیه رو با خودم تعیین میکنم؟

    چرا هیچوقت به این بازخوردها دقت نکردم!!!

    فقط دنبال این موضوع بودم که چطور بنز بخرم چطور کسب و کار شخصی خودم رو راه اندازی کنم و….این ها خیلی هم خوبه و لازمه و باید باشه اما اما اما قبلش باید شخصیت آدم رشد کنه قبلش باید ظرف آدم آماده ی دریافت اون بنز و اون بیزنس باشه چقدر استاد عزیزم در فایل دانلودی چه هدفی برای امسال انتخاب کردی زیبا توضیح میدن که:

    بچه ها هدف شما نباید خونه و ماشین و بیزنس و …باشه بلکه هدف شما باید تغییر شخصیتتون باشه پول و خونه و ماشین و بیزنس نتیجه است نتیجه یک شخصیت درست نتیجه یک شخصیت تغییر یافته …

    یه مثال واقعی بزنم:

    من دیپلم دارم و مدرک کمک پرستاری و در یک بیمارستان مشغول به کار هستم

    یکی از دوستانم هم که همکار بنده است ایشون هم کمک پرستار هست یعنی هردو در یک بیمارستان مشغول به کار هستیم با یک مدرک و شرایط یکسان اما ایشون همزمان رئیس دفتر یک دکتر بسیار بسیار بسیار معروف مغز و اعصاب هست که این دکتر خودش یک بیمارستان شخصی داره که این دوست من همه کاره این آقای دکتره (داخل پرانتز بگم این دوست من یکی دوسال دیگه بازنشسته میشه حالا طبق باورهایی که داره میگه حیفه که الان بیمارستانی که باهم همکاریم رو استعفا بدم و …چون من بارها میگم بنده خدا میدونی تو چه پوزیشنی داری اینجا رو رها کن و بچسب به اون شغل دیگه ات یعنی رئیس دفتری و…اما ایشون به همین دلیلی که گفتم داره فعلا کارمندی اش رو هم ادامه میده)

    به هرحال میخواستم به این اصل مطلب برسم که آقا این دوست من خدای روابط عمومیه یعنی یه آدم بسیار پرانرژی و مثبت و خوب که همیشه در اولین برخوردش با آدم ها همه شیفته این اخلاق و انرژی و شوخ طبعی اش میشن و ایشون تونسته الان به این جایگاه و رتبه برسه که خدا می‌دونه چقدر نعمت و ثروت وارد زندگیش میشه اما من در برخورد با آدم ها همه بدون استثنا بهم میگن خیلی خشک و نچسب و جدی و عبوسی و نتیجه من هم مشخصه دوروز بالا پنج روز پایین…

    و علتش هم از بدبینی ام میاد از اینکه آدم ها رو قضاوت میکنم از اینکه اعتماد ندارم از اینکه روحیه ندارم …

    داشتم قسمت دهم فایل نتایج دوستان از آموزه های استاد رو میدیدم که فایل مصاحبه آقارضا هست و ایشون گفتن از وقتی شروع کردم با مشتری ها با تن صدای آرام تر و با روی گشاده صحبت کردن اونوقت آرام آرام نتایجم تغییر کرد و خدا مشتری های خوب تر رو برام فرستاد … دیشب رفتم و توی گالری گوشیم داشتم عکس های قدیمی رو نگاه میکردم و دیدم از صفحه اول فایل آرامش در پرتو آگاهی یه اسکرین شات گرفتم که متنش این بود از امروز و فقط برای مدت سه روز تصمیم بگیر آدم ها رو تکه ای از خداوند ببینی…الان درک میکنم چرا اون وقت شب به اون عکس هدایت شدم و همه ی این ها امروز به من کمک کردند تا بتونم تکراری ترین الگوی ذهنی تکرار شونده ام رو پیدا کنم و اون هم بدبینی و قضاوت از پیش تعیین شده آدم ها بود …

    خدایا شکرت

    برنامه ام اینه که دوباره برم از اول همه جواب هایی که به سوالات داده بودم رو مرور کنم و ببینم هر جوابم مربوط به چه باور و نگرشی میشه و بیام اون باور و نگرش رو در شخصیتم تغییر و ایجاد کنم…

    تغییر شخصیت هدف است و پول نتیجه یک شخصیت تغییر یافته.

    ممنونم از استاد عزیزم بابت این فایل زیبا

    ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 1869 روز

    بنام خدای یکتا

    در مورد بازخوردهای اطرافیانم از رفتار و عملکردم.

    مرتب به من میگن که حواست جمع نیست خواهرم مرتب به من میگه وقتی کسی که با تو داره حرف میزنه تو اصلا یه جایه دیگه ای هستی اصلا انگار نه انگار که طرف داره با تو حرف میزنه من هم اصلا عمدی این کارو انجام نمیدم.

    یا حتی تو یه جمع نشستیم با دوستان در مورد یه موضوعی حرف میزنند بعداً میان تعریف میکنند اصلا من انگار اونجا نبودم اصلا نشنیدم در مورد این موضوع حرف زده باشند بعد مثلاً میان از من سوال میکنند من میگم نه نمی‌دونم من اصلا همچین چیزیو نشنیدم بعد اونا به من میگن تو هیچ وقت حواست جمع نیست چرا گوش نمیدی یا چرا اینجوری هستی.

    یا اینکه دوستم همیشه به من میگه چرا سر کلاس هیچ وقت به هیچی گوش نمیدی و کلا همه این دیدگاه و نسبت به من دارن که هیچ وقت به هیچی گوش نمیدی.

    بعد یه مدت هدایت شدم به این الگوی تکرار شونده بعد فکر کردم که چرا من اینطوریم بعد سعی کردم خودمو اصلاح کنم ازین به بعد حواسم جمع باشه متوجه شدم که تمرکز خیلی خیلی برام سخته یعنی دست خودم نیست بعضی وقتا به هوشم میام که طرف داره حرف میزنه با من و من ناخودآگاه یه جایه دیگه هستم و این بی تمرکزی ضربات سختیو به من زده و سر کلاس یا هر کارگاهی که درباره موضوعات درسی برگزار میشه اصلا نمیتونم گوش بدم واقعا نمیتونم تمرکز بگیرم یعنی خیلی خیلی برام سخته زووم کنم برای یه موضوعی تمرکزمو بزارم البته به تازگی متوجه شدم برای تمامی موضوعات زندگیم اینطوریم هرچی فکر میکنم که خدایا چرا من اینطوریم مشکل از کجاست واقعا نمی‌دونم .

    وقتی دوستان میان تعریف میکنند مثلاً درس خوندن یک ساعت پشت سر هم تمرکز داشتن اینا برای من خوابه رویاست

    دوستان خواهش میکنم اگه نظری دارید راهنماییم کنید که من چه باوری دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      صدف صادقی گفته:
      مدت عضویت: 625 روز

      سلام به دوست عزیزم

      می خواستم بهت بگم که منم قبلا اینطوری بودم

      خیلی خیلی زیاد

      فکر کنم بیش فعالی داشتم یا انرژی زیاد نمی دونم ولی می دونستم که تمرکز کردن تو ذهنم مساوی بود با اینکه الان یه اتفاق های ناجالب می افته

      انگار به صورت روتین خودم رو مسئول انرژی بخشیدن به اطراف و اطرافیانم می دونستم و نمی تونستم تمرکز کنم و انرژیمو از پراکندگی روی اطراف و اطرافیانم در بیارم بزارم روی یک نقطه خاص

      این رو هم بگم من نمی تونستم تمرکز کنم قبلا ، سعی نکردم خودم رو مجبور کنم که حالا تمرکز کن ببین اونا میتونن تمرکز کنن تو نمی تونی !!

      نه این کار رو نکردم

      به جاش واقعا اومدم فکر کردم ببینم چرا ؟؟ چرا دختر تمرکز نمی کنی ؟

      کاهی وقت ها از صبح خودمو مجبور می کردم که حق نداری از جات بلند شی

      یا میرفتم صبح تو یه اطاق نی گفتم ببین تمرکز کنی چی میشه مثلا ؟

      و اوایل که واسم خیلی خیلی سخت بود

      ولی کم کم ادامه دادم

      و بعد هم که دلیلش رو متوجه شدم با خودم مهربون تر رفتار کردم

      البته شاید دلیل من با شکا متفاوت باشه

      ( من خودمو مسئول دادن انرژی توجه و ذهنم به آدم های اطرافم و کلا اطرافم می دونستم ……. )

      اومدم ریشه این رو دراوردم …. چرا ؟ و بعد کم کم متقاعدش کردم با همین صحبت های استاد که من مسئول دیگران نیستم و خودمو متقاعد کردم کم کم که تمرکز برات خوبه ( توصیه میکنم از اهرم رنج و لذت استفاده کنی برای ایجاد این عادت جدید )

      و الان خدا رو شکر در اثر تکرار و تمرین اتفاقا خیلی خیلی خیلی تو تمرکز کردن ماهر شدم

      یعنی صفر و صد کردم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    خانم نقدی گفته:
    مدت عضویت: 216 روز

    به نام خداوند وهابم

    سلام به استاد عزیز

    استاد جان من امروز به لطف خداوند به سایت هدایت شدم

    و چقدر عالی من به این صفحه هدایت شدم

    الگوهای تکرار شونده

    اگر دقیقا با درک به این موضوع نگاه کنیم میبینیم که بیشتر مسائل تکراری تو زندگی ها به خاطر همین الگوهای تکراریه

    الگوهای تکراری من ترس از حرف دیگران و انتقاد دیگران مخصوصا نسبت به خانوادمه و اینکه همیشه

    میخواستم خونوادم از من راضی باشند و جالب اینجا بود که همیشه بر عکس جواب داده

    خدا را شکر در مورد رضایت خونوادم از خودم ازموقعی که با درونم آشتی کردم و در صلح هستم به الگوی درست تبدیل شده و به این باور رسیدم که بابت قانون فراوانی نظرها رفتارها با هم‌منفاوته و …..

    و اما در مورد ترس از انتقاد دیگران هنوز ضعیف عمل میکنم اما ایمان دارم با درک بهتر از قوانین جهان و عمل کردن به آنها الگوها و باورهای درست را در خود نهادینه میکنم

    و الگوی تکرار شونده مالی زندگیم

    ترس از بدهکاری و ترس از پول خرج کردن که این الگو باعث شده 10 ساله در مسائل مالی باشیم و به قول استاد هر دفه به طریقی تعهدات مالی داشته باشیم و اینکه همیشه برا موفقیت اقدام میکنیم و با احساس عالی ولی بعد پشیمانیم که چرا اینکار را انجام دادیم اما به لطف خداوند تقریبا 6 ماهی هست که دوستم فایل های سایت استاد را برام ارسال کرده و با عمل کردن به آموزه های استاد و تغییر باورهام نتایج عالی را تجربه کردم اما هنوز ترس از خرج کردن در من هست

    اما موضوع مهم اینه که الان من اینجا هستم و به هدایت خدا و الهامی که به من شد ایمان دارم و با درک بهتر قوانین جهان میتوانم اتفاقات عالی را رقم بزنم

    شاد و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    خانم نقدی گفته:
    مدت عضویت: 216 روز

    به نام خداوند وهابم

    سلام به استاد عزیز

    استاد جان من امروز به لطف خداوند به سایت هدایت شدم

    و چقدر عالی من به این صفحه هدایت شدم و الگوهای تکرار شونده که دقیقا با درک به این موضوع نگاه کنیم میبینیم که بیشتر مسائل تکراری تو زندگی به خاطر همین الگوهای تکراری منفیه

    الگوهای تکراری منفی من ترس از حرف دیگران و انتقاد دیگران مخصوصا نسبت به خانوادمه و اینکه همیشه

    میخواستم خونوادم از من راضی باشند و جالب اینجا بود که همیشه بر عکس جواب داده

    خدا را شکر در مورد رضایت خونوادم از خودم ازموقعی که با درونم آشتی کردم و در صلح هستم به الگوی درست تبدیل شده و به این باور رسیدم که بابت قانون فراوانی نظرها رفتارها با هم‌منفاوته و توجهم به رفتارهای مثبته و …..

    و اما در مورد ترس از انتقاد دیگران هنوز ضعیف عمل میکنم اما ایمان دارم با درک بهتر از قوانین جهان و عمل کردن به آنها الگوها و باورهای درست را در خود نهادینه میکنم

    و الگوی تکرار شونده بعدی در زندگیم ترس از بدهکاری و ترس از پول خرج کردن که این الگو باعث شده 10 ساله در مسائل مالی باشیم و به قول استاد هر دفه به طریقی تعهدات مالی داشته باشیم و اینکه همیشه برا موفقیت اقدام میکنیم و با احساس عالی ولی بعد پشیمانیم که چرا اینکار را انجام دادیم اما به لطف خداوند تقریبا 6 ماهی هست که دوستم فایل های سایت استاد را برام ارسال کرده و با عمل کردن به آموزه های استاد و تغییر باورهام نتایج عالی را تجربه کردم اما هنوز ترس از خرج کردن در من هست

    اما موضوع مهم اینه که الان من اینجا هستم و به هدایت خدا و الهامی که به من شد ایمان دارم و با درک بهتر قوانین جهان و ایجاد باورهای درست و مثبت میتوانم اتفاقات عالی را رقم بزنم

    شاد و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    abolfazl گفته:
    مدت عضویت: 660 روز

    بنام خدواند مهربان.

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز.

    الگو های تکرار شوند در مورد خرید اجناس در مورد هرچیزی درمورد اون خواسته تحقیق نکردم مثلا از یه جای لباس اینترنتی گرفتنم بدون اینکه ببینم قابل استفاده هست یانه برم جای از افراد دیگه بپرسم یا اینکه تحقیق کنم در مورد اون وقتی از اون ناراضی بودم و به دست رسید سعی کردمم حسمو خوب کنم و ازش استفاده کنم و به خودم گفتم که دیگر اگر خواستم یه محصولی رو بگیرم درموردش اطاعات کسب کنم.

    اتفاقی مجدا برام اتفاقا افتاد این بود که خواستم گوشی همراه برای خودم تهییه کنم ولی دوباره هم گرون خریدم و هم اینکه گوشی خراب بود و….

    الگو های تکرار شوند بدهکاری خوش سانسی بد شانسی باید به خودمون بگیم ک چون اون افکاری که تو ذهمنمون رو تغییر ندادیم اون اتفاقات برامون میفته ک حداکثر مون این الگو های رو داریم.

    سوال: چه الگو های از باز خورد افراد میگیریم؟

    باز خوزد های ک من از افراد میگیرم

    1. با هر کسی ارتباط گرفتم سنگ صبور اون ها بودم به اتفاقات بدی ک براشون افتاده گوشی میگردم و حس مسولیت میکردم ک باید کمک شون کنم این یکی از الگو های تکرار شونده منه ولی چند شب پیش تمومش کردم بدون رو دروایسی به طرف متقابلم گفتم که اگر قراره سنگ صیورت باشم و باهام درد ودل کنی باهام حرف نزن و به همین سادگی.

    2.یکی چیزی ک حس میکنم خیلی تمرکزم روش گذاشتم و از طرف خودم دیگران دارم اونو جذب میکنم الاننم سخته م بگم ولی بهترین جا برای ثبت تغییرات عمل قبل و بعد کامنت نوشتن هستش

    من ببیبنی خیلی بزرگه واینکه توی مدرسه خیلی نمیت.نم ارتباط بگیریم یا اگر بگیرم منو مسخره میکنند سعی میکنم که اتفاقات خوب دورم رو ببینم و به حرف اونا توجه یی نکنم ولی اون حرفا باعث شده ک ارام نباشم عصبی باشم و همش تویی خودم باشم که افراد منو یکی ادمی که نمیتونه ارتباط بگیره اغلب میشناسن تویی مدرسه این اتفاق ک افتد تا خودمو درگیر کاری نکنم مدام بهش فکر میکنم بعد تویی خونه افرادی ک باهاشون زندگی میکنم اون افراد هم همون رفتار رو باهام دارن بعضی اوقات به خودم میگم که چرا باید این اتفاقات واسم بیفته ولی خوب جوابی پیدا نکردم براش اللان ک انی فایل رو گوش دادم خیلی چیزی ازش یاد نگرفتم ولی حس ارامی بهم میده انگار صدای استاد مثل اینکه ادم رو اروم کنه.{الان متوجه شدم که این افکاری درمن ریشه کرده و تویی احساس لیاقت و خود ارزشمندی من تاثیر زیادی گذاشته و همچینین کانون جذب}

    3. ولی در سرکار من ادمی هستم ک میتونم با مشتری ارتباط بگیرم محصولی رو به خوبی به فروش برسونم از مشتری های که مانده دانر زنگ بزنم به راحتی و ازشون درخواستته حسشابشون رو بکنم.

    {تازه با بخش عقل کل اشنا شدم و فهمیدم چه کنجینه یی بزرگی هست ک میتونم ازش استفاده کنم}

    در مسیر موفیقت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    تمام اتفاقات زندگی خود را:

    با افکار باورها و کانون توجه خود به وجود می آوریم

    هر آن چیزی که در زندگی ما رخ می دهد چه خوب یا بد خواسته و ناخواسته:

    توسط ما خلق می شود نه هیچ عامل بیرونی دیگر

    واکنش های ما به اتفاقات و شرایط باعث می شود:

    از همان جنس اتفاقات و شرایط بیشتر یا کمتر را در زندگی خود تجربه کنیم

    فارغ از اینکه اتفاقات: جالب یا ناجالب باشد

    به هر آن چیزی که توجه کنیم: از همان جنس بیشتر و بیشتر وارد زندگی ما خواهد شد

    کافی است به موضوع خاص توجه کنیم:

    بیشتر و بیشتر نشانه های آن را در زندگی خود می بینیم

    زمانی که احساس بد داریم غر می زنیم بحث می کنیم:

    اتفاقات بحث های بیشتر و نارضایتی بیشتری برای ما رخ می دهد

    زمانی که احساس خوبی داشته و به نکات مثبت توجه کرده و سپاسگزاریم:

    کانون توجه ما اتفاقات بهتری را برای ما رقم می زند

    اگر اتفاق یا الگوی تکرار شونده در زندگی ماست:

    افکار و فرکانس های خاصی را به جهان هستی ارسال می کنیم

    باورهای بنیادین و اساسی در ذهن ما که بسیار قدرتمند است هر بار فرکانس هایی را به جهان هستی ارسال کرده که:

    الگوهای تکرار شونده شکل می گیرند

    الگوهای تکرار شونده می تواند:

    گم کردن اشیاء بحث کردن بیمار شدن از دست دادن پول ماندن در ترافیک خراب شدن ماشین…. باشد

    شرایط و اتفاقاتی در زندگی ما تکرار شده:

    که آن را طبیعی دانسته به عنوان جزئی از زندگی پذیرفته یا دیگران را مقصر اصلی رخ دادن آنها می دانیم

    مراقب: الگوهای تکرار شونده در زندگی خود باشیم

    اگر اتفاقاتی هر چند وقت یکبار در زندگی ما تکرار شده یا افرادی که با آنها برخورد می کنیم ویژگی های یکسانی دارند:

    به دنبال باورهایی در ذهن خود باشیم که چنین شرایط و نتایجی را برای ما به وجود آورده اند

    تمام اتفاقات و شرایط زندگی خود را با: افکار و باورهای خود ایجاد می کنیم

    باور:

    فکری است که بارها و بارها تکرار می شود

    توسط والدین جامعه شنیده ها دیده ها ایجاد شده و با باور کردن و تکرار کردن آنها در ذهنمان:

    اتفاقات را جذب و وارد زندگی ما می کند که با باورهای بنیادین مان هماهنگ است

    یکی از راه ها برای تشخیص باورها:

    بررسی اتفاقات تکرار شونده است

    قدم اصلی برای تغییر الگوهای تکرار شونده:

    تشخیص آنها طبیعی نداستن آنها دانستن این قانون که ما با افکار و باورهای خود اتفاقات زندگی مان را رقم می زنیم است

    اگر الگوهای تکرار شونده مثبت باشند نشانگر:

    داشتن باورهای مناسب و

    اگر الگوهای تکرار شونده منفی باشند نشانگر:

    داشتن باورهای نامناسب است

    افرادی که درک درستی از قانون ندارند الگوهای تکرار شونده ی مثبت و منفی را :

    به شانس و تصادف نسبت می دهند

    اتفاقات تکرار شونده باید به ما یاد آوری کند:

    باورها و فرکانس های یکسانی که به جهان هستی ارسال می کنیم چنین اتفاقاتی را برای ما رقم می زند

    اتفاقات تکرار شونده را: با باورها و فرکانس های خود خلق می کنیم

    به سوال زیر پاسخ دهیم تا به الگوی تکرار شونده خود پی ببریم:

    چه بازخوردها و انتقاداتی را اغلب از افراد دریافت می کنیم؟

    بد قول بودن نامنظم بودن مغرور و خودخواه بودن خیلی آرام بودن فراموشکار ….

    الگوهای تکرار شونده را: از انتقادات و بازخوردهای دیگران بیابیم

    ایرادات خود را پیدا کرده و تغییرات را در شخصیت خود اعمال کنیم

    الگوهای تکرار شونده منفی و مثبت وجود دارند اما:

    با یافتن الگوهای تکرار شونده ی منفی می توانیم باورهای مخرب و نامناسب خود را شناسایی و برطرفشان کنیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2885 روز

    سلام به عزیزان

    وقتی فایل رو گوش دادم الگوهای مختلفی به ذهنم رسید که باید اونارو بهتر کنم اما دو مورد که بیشتر پررنگه رو می نویسم

    یکی انضباط هست و مورد دیگه ازین شاخه به اون شاخه پریدن البته یه مدت برای شناخت علاقه م خوب بود و لازم بود اما بعدا متوجه شدم که به شکل نادرستی هم این الگو رو دارم تا از حل مساله و استمرار در کار فرار کنم و به همین دلیل ازین شاخه به اون شاخه می پرم که فکر میکنم دلایل و باورهای دیگه هم پشت این مساله هست مثل ترس ها و باورهای محدود کننده دیگه. ولی الان که پیدا کردم یجورایی مچ خودم رو گرفتم و بهتر میفهمم که کجا دارم به بهانه فرار ازین شاخه به اون شاخه می پرم

    درباره انضباط هم چون در کودکی فکر میکردم شلختگی یا انضباط یه ویژگی شخصیتیه فکر نمیکردم که بشه درستش کرد و درحالیکه از بچگی از این ویژگی خودم راضی نبودم اما چون فکر میکردم من اینطوریم و قابل اصلاح نیست دیگه دنبال تغییر نبودم

    خداروشکر که ابن فایل رو گوش دادم

    فایلهای الگوهای تکرار شونده رو خیلی دوست دارم و همیشه ازشون نکات جدید و ارزشمندی یادمیگیرم

    تشکر از استاد عزیز و خانم شایسته عزیزو نازنین برای فایلها و آموزشهای فوق العاده عالی

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    شاهین آقایی گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستانم

    امروز روی نشانه من کلیک کردم

    و این جلسه بازشد یه موضوع تکرارشونده در روابط من وجود دارد

    در هر محیط کاری که وارد میشوم روزهای اول با اشتیاق عالی انرژی خوب کلی حس امید میرم و نتایج خوب میسازم جالبه بعد از چند ماه خیلی مسائل پیش میاد و اون بهشتی که اول بود از بین میره و حتی نکات منفی آنقدر زیاد میشه که دوست دارم برم یه جای دیگه و تمام احساس ارزشمندی من خراب میشه

    من الان جایی که هستم حتی تو تصورات من نبود ولی میگم چرا از جای قبلی اومد اینجا اونجا بهتر بود الان اونجا خودم صاحب کار بودم و کلی مواردی که ذهنم را درگیر میکنه و خودم را سرزنش میکنم

    میگم شاهین تو از اونجا ناراضی بودی که اومدی بیرون و باید اینجایی که هستی بتونی به احساس بهتر برسی و رشد کنی نمیشه هر سه ماه یکبار بری یه جای جدید اونم با بهانه های ذهنی

    ریشه های زیادی که واضح است

    یک عادی شدن شرایط است

    دو من آدمی هستم که زودرنج هستم پذیرش انتقاد ندارم

    سه نمیتونم با افراد رابطه بزارم و مثل اونها باشم احساس تفاوت میکنم شاید به خاطر ملیت است اما با إیرانی های اینجا هم من مسئله دارم حسادت میکنم

    موضوع مقایسه کردن خیلی تکرار شونده است

    من دوست دارم خودم صاحب کسب و کار باشم به روش خودم کار کنم

    من به شدت باورهام تخریب شده و این به خاطر اتفاقاتی است که بعد از مهاجرتم رخ داده

    اصلا سخته خودم را باور کنم و احساس کنم یک هنرمند هستم یا یک انسان و توانایی هام خیلی تخریب شده کاری که هفده سال براش وقت گذاشتم و فکر میکنم هیچی نیستم کاره من ارزش نداره

    بعضی وقت ها میگم بیخیال این مسیر شو برگرد برو سر یه کار دیگه حتی این یه ترمز برای مهاجرت بعدی ام است که جزو اهدافم است ولی واقعا به نظر من تا زمانی که تغییر انجام نشه محیط تغییر کنه همان نتایج قبلی تکرار میشود

    تصمیم دارم شروع کنم از فایل های دوره احساس ارزشمندی کمک بگیرم روی باورهای ثروت کار کنم

    و به لطف خدا اوضاع و شرایط تغییر میکند و هرگز هیچ چیز ماندگار نیست

    من توانایی تغییر باورها رو دارم

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2155 روز

    به نام خدا

    الهی به امید تو

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت برای سلسله فایل های الگوهای تکرار شونده چون خیلی کارساز است

    خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم.

    .

    من فکر می کنم اونقدر باورهای محدود

    کننده دارم که وارد هر بیزینسی هم شوم

    موفقیت های سراسری و پیوسته را کسب

    نمی کنم چون باید رفع شود بصورت نهادینه تا موفقیت های پایدار و همیشگی

    در زندگیم نمود پیدا کنند وگرنه همیشه

    سوسو هستم و دو دل

    .

    چند شب پیش بهم گفته شد برو بیرون ساعت یک بامداد بود و الان می فهمم

    چقدر ترسهایم از حرف مردم . نظر دیگران . ترس از تاریکی . ترس از بیماری چون بهم گفته شد برو داخل یک بیمارستان و من رفتم و حدود نیم ساعت نشستم چون بهم قشنگ گفته می‌شد بعد من اومدم خونه

    و الان می فهمم که صدای هدایت را بهتر از قبل می‌شنوم خدا را شکر

    ‌.

    .

    چرا من بیماری را باور کردم ؟؟؟

    چون خیلی شنیدم که همه بیمار هستند . خیلی بیماری زیاد شده .

    فلانی فلان بیماری ناعلاج را گرفته

    و همین طور ورودی نامناسب را به مغز و ذهن عزیزم وارد کردم

    معلومه که من باور می کنم

    که الان دل درد دارم طبیعی است

    که الان هست دیگه می خواهی

    یه دل درد هم نگیری

    در حالیکه همه ی افراد از اقوام از همسایه ووو همه بیماری دارند

    و باید جراحی کنند؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!

    نه اصلا بیماری وجود ندارد

    نباید من باور کنم

    اگر کسانی هستند که بیمارن

    اگر کسانی هستند که بیماری ناعلاج دارند

    برای باورهای خودشون هست

    به من مربوط نیست . من نباید

    باور کنم تا برای خودم جذبش کنم

    چون من سلامتی دایمی را

    می خواهم .

    من بیماری های جورواجور را نمیخواهم . چی رو می خواهم سلامتی که طبیعیه که روند جهانه

    که باید باشه ووو

    خدایا شکرت

    .

    .

    .

    من دارم خدا را شکر در مورد داشتن ملک . خونه . باغ . خونه باغ. ویلا . پنت هاوس وو کار می کنم .

    هنوز بدستش نیاوردم برای ترمزهای بی نهایت

    و چرا برای من نیست

    چطور این همه قصر ساخته میشه

    پس من خودم دارم هدفم را پس

    می زنم

    زندگی در قصر امکان پذیره . شدنیه . وجود دارد . میشه صد در میلیارد میشه

    هنوز اثری از اثرات این هدفم من نیست

    ولی امیدم را می برم بالا

    باید امید را ببرم بالا

    انگیزه ی خودمو ببرم بالا

    وقتی إن شاله برین آوردم بدونم باورهای در مسیرم را

    وقتی إن شاله بدستش آوردم بدونم

    که نباید به فکر فروش باشم تا سود کنم . نه اصلا فروشی در کار نیست

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: