هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی - صفحه 28
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-17 01:02:472023-05-20 21:42:41هدفگذاری و تأثیر آن در زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
اول تخلیه بعد تحلیه!
با نام و یاد خدا و عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی…
دوستان بنده دوره 12 قدمو چند ماهه که شروع کردم، اما تا قدم چهارم استاپ کردم و هدایتی رفتم سراغ دوره احساس لیاقت تا بعد از اون ان شاالله دوباره برم سراغ ادامه 12 قدم…
میدونید چرا؟ بنظرم قبل از اینکه با 12 قدم تکاملی بریم دنیال رسیدن به خواسته هامون اول باید به خودشناسی برسیم تا اصالت خواسته هامونو درک کنیم، بفهمیم کدوم خواسته ها مربوط به خودمونه و کدومش نشات گرفته از عقده های گذشته، ثابت کردن به بقیه، کمک کردن به دیگران و هزار تا موضوع شرک آمیز دیگس…
چرا؟
به چند دلیل:
1- خیلی از خواسته هامون عقده های دوران گذشتس و با کلی تلاش و گذاشتن هزینه و عمرمون وقتی بهش میرسیم تازه میفهمیم که این اون چیزی نبوده که من دنبالش بودم
2- این که اون خواسته ها، خواسته های حقیقی خودمون نبوده و تهش یه نگاه شرک آلود بوده خودش مانع میشه برای رسیدن…یا دچار عجله میشیم، یا کمالگرایی و هزار تا داستان دیگه
3- با احساس آرامش هزار برابر و با صبر و توکل و لذت از مسیر جلو میریم…
پس اول تخلیه از خواسته ها و آرزوها و عقده هایی که مال خودمون نیست یا اعتقاد نادرستی که بخاطر عدم خودشناسی پشتشه…اونم با دوره احساس لیاقت..
بعد تحلیه و زینت به باورهای درست دوره 12 قدم که صددرصد با سرعت هزاران برابر ان شاالله بهش میرسیم…
خواستم فقط اشاره کنم که جلسه 4 احساس لیاقت با من همون کاری رو کرد که چنگ رودکی با امیرنصر سامانی!
واقعا رها میشید و با حال عالی در مسیر خودشناسی و دستیابی به خواسته هایی که باعث رشدتون میشه حرکت میکنید…
به نام خدا
سلام
وااااای استاااااد جاااان
همش تو کامنتا میخوندم بچه ها میگفتن استاااااد از کجا می دونستید من فلان چیز تو فکرمه و دقیقا مطابق همون فکر فایلی رو بارگزاری کردید
حالا این اتفاق برای منم افتاااااد
همین دیشب یعنی 4شنبه ساعت 7و نیم غروب با فاطمه، یکی از دوستان و شاگردان قدیمم، ویدئو کال داشتم و در مورد آموزش زبان ازش راهنمایی خاستم و قیمتها رو پرسیدم و بعدش با همسرم مشورت کردم و قرار گذاشتم که برم و ادامه بدم و تا عید به نقطه قابل قبولی برسم به یاری خدا
البته قرار نیست جایی برم کلاسها خصوصی و آنلاین برگزار میشه
و در کل یک هدف برای خودم انتخاب کردم و یه مسیری برام روشن شد
خدایا شکرت
صبح اومدم تو سایت و تو قسمت
روز شمار تحول زندگی من
فصل هفتم
نوشتم که عامل یکی از موفقیت هام فقط و فقط تکرار و
تکرار و
تکرار
بوده و این مسیر برام واضحه
بعد دیدم فایل روز دوم هم هست
و وقتی فایلو دیدم که در مورد هدفگذاری هست با ذوق گفتم وااااااای خدای من، استاد از کجا میدونستی من دیشب هدف گذاشتم برای خودم و امروز با این فایل تایید شد و تمااااام
خدایا شکرت
چقدر خوشحال شدم چقدر ذوق دارم چقدر انگیزه دارم و از خداوند برای تمام لحظات زندگی هدایت میطلبم
خدایا منو برسون به اون نقطه که خیلی راحت هدایت هاتو متوجه بشم،دریافت کنم و بکار بگیرم
خدایا بخاطر آفرینش تک تک بنده های مفید و ارزشمندت شکر هزااااار باااار شکر
خدایا بخاطر قرار دادن من تو این مسیر زیبا این مسیر راحت و آسون شکر هزااااراااان باااار شکر
به نام الله مهربان
سلام بر استاد نازنینم
مریم عزیزم
دوستان گل من
تقریبا دوسال پیش من هدفم رو تعیین کردم و از اون روز مرتب قدمی در مسیرم برمیدارم
ناگفته نمونه که نتایج زیادی تو این مسیر گرفتم
اما تو نیمه راه رسیدن به هدفم هستم
گاهی شیطان میگه بابا خیلی داره طولانی میشه
تو حتما داری اشتباه میری
اما من بخدا پناه میبرم و همچنان قدم برمیدارم
بارها بخودم تاکید میکنم که قدمهای کوچیک ولی مداوم میتونه من و به هدفم برسونه
من تو سایت اعلام کردم هدفم رو
تمام فامیل و نزدیکانمم متوجه هدفی که گذاشتم شدن
هدفم قبولی در رشته ی پزشکی با گرفتن رتبه ی یک رقمیه
من ارزش و لیاقتم رو سعی کردم به قدری بالا ببرم که شجاعت اعلامش رو داشته باشم
از اون روز مرتب تو رسیدن به هدفم تلاش کردم
و اما ریکشن بقیه بعد از دوسال
بعضی ها فکر میکنن بی خیال شدم
بعضی ها فکر میکنند دروغ میگم و بعضی ها بمن باور قوی پیدا کردند و گفتند تو حتما میتونی به هدفت برسی
مسیر رسیدن به هدفم رو هم باز گذاشتم
همیشه از خدا خواستم کمکم کنه و مسیری رو سرراهم بذاره که بتونم به راحتی و لذت به خواسته ام برسم
استاد عزیزم
روشی که من پیش گرفتم اینه که آموختن و یادگیری رو لذتبخش ترین کار دنیا برای خودم ساختم
ادمهایی هستن میگن که میخوای تو سن پیری به هدفت برسی؟من میگم من همین الانم به هدفم رسیدم….اگه بمیرم با خوشحالی میمیرم
چون دانش و اطلاعاتم از فرشته ی دو سال قبل بیشتره(برگرفته از سبک زندگی دکتر حسابی عزیزم)
همسرم گاهی میگه اخه حوصله داری خودتو اذیت کنی؟
من میگم من با هر درسی که میخونم لذت رو درون خودم میبینم
اینقدر ذوق میکنم که گاهی گریم میگیره که اطلاعات تو حافظه ی فوق العاده ام ذخیره میشه
ناگفته نمونه که هدفم رو تو دوره ی قانون سلامتی کشف کردم
بعد از این دوره ی بی نظیر
گفتم آره فرشته …تو عاشق پزشکی هستی
همیشه هر بیمارستان یا دکتری که میرفتم حسرت میخوردم که چرا من اون روپوش و گوشی دستم نیست
همیشه خودم رو قربانی میدیدم
اما بعد از دوره های ارزشمند این حس رو از خودم دور کردم
و خودم رو مسیول رسیدن به آرزوهام دیدم
عاشق خودم شدم
دست رو زانوی خودم گذاشتم
وسیله اش رو خداوند برام مهیا میکنه
عاشقتونم
درووووود و سلام خدمت استاد عباسمنش عزیزم
خداروشکر برای وجود شما و این فایل عالی که واقعا تغییرات بدنی شما کولاک کرده
واقعا ماشالله استاد
برای کسانی که اضافه وزن هم نداشتن این همه عضله سازی نیاز به تعهد خیلی بالایی داره چه برسه که تغییرات شما 2 تا دوره داشته
یه دوره چربی سوزی و اون 80 پوند و قدم دوم عضله سازی و یادگیری تمرین ها و این همه ادامه دادن برای تراشیدن این اندامزیبا
خداروشکر استاد
چه فایل عالی ای هست
این یک نشانه بود برام که برم و 12 قدم رو شروع کمک از اول و با تعهد بالاتر شروع کنم
راستی یه خبر عالی برای استاد و دوستان عزیز
برای اولین بار در زندگیم تونستم یه ماشین بخرم که دقیقا از سیر تا پیازش همونی هست که واقعا می خواستم
یعنی یک نکته نداره که بگم فرق داشت با ماشین رؤیاهام
خداروشکر یه قدم دیگه نزدیک تر شدم به اون هدفم که سفر با پیک آپ تراک به دور امریکا هست در حالی که نیازی به حضور فیزیکی در جایی ندارم
در عین حال می خوام و تمام سعی ام رو می کنم مسیر رو نخوام مشخص کنم
آزاد و رها باشم تا خداوند هدایت کنه
واقعا بعضی وقت ها کنترل ذهن از دستم در می ره و همه هم از احساس لیاقت و کمبود ثروت میاد و هر دفعه یه باگ پیدا می کنم و حل می کنم و بعضی وقت ها هم دقیقا نمی دونم باگ کجاست و چی هست ولی با امید ادامه می دم
با توکل به خدا همچنان ادامه به مسیر پر قدرت
دیروز هم 275 پوند یا 125 کیلو پرس سینه زدم و خداروشکر می کنم به خاطر این قدرت بدنی بالام
سپاس از شما استاد عزیزم و تمام دوستان فوق العاده
یا حق️
علی آقای خوش هیکل و خوش خلق سلام
خیلی خوشحالم به آرزو یا هدفت رسیدی.خیلی خوشحالم که قدرت خودت رو به خودت ثابت کردی و 125 کیلو پرس زدی.خیلی خوشحالترم که اینجا اومدی نوشتی .
علی جان آرزوی بهترینها برای تو خوش قلبترین مرد دارم.
در پناه خدا باشید
سلام به علی اقای عزیز
نیک مرد دوستداشتنی
شب و روزت بخیر باشه داداشم
تبریک فراوان بابت خرید ماشین رویاهات
ایشالا که همیشه به مسافرت و شادی باشی
و کلی جاهای امریکا رو بری و لذت ببری
و از تجربیات فوقالعاده و قشنگت برامون تعریف کنی
در پناه خداوند بزرگ سربلند و سرافراز باشی
سلام علی جان
خدارو شکر که کامنت شما رو خوندم
من همیشه شما رو تحسین میکنم و کلا خیلی تو فکرم میایی
هی با خودم میگم علی الان کجاس مشغول چه کاریه شاید الان سوار ترک خوشگلش داره بار جابجا می کنه کجای آمریکا خدا میدونه
خلاصه از اینکه اونور کره زمینی و دمخور انسان های فوق العاده ای مثل استاد مریم جون رامتین و سمیه و. بقیه هستی تحسینت میکنم
و تبریک بخاطر پرس سینه 125 کیلویی
همسر من مربی و داور پاورلیفتینگ هست و ازشون پرسیدم اینقدر پرس سینه خوبه چجوره
گفتن بستگی به وزن و سن داره
ولی مطمئنا عالیه
در کل دوستت دارم و آرزوی موفقیت در تمام جنبه های زندگی رو برات دارم
سلام استاد عزیزم
من امروز به خاطر برخورد کردن بایک تضاد در روابطم تصمیماتی گرفتم که الان ماجرا اینجا برای شما شرح میدهم. به خاطر تضادی که دروابطم داشتم که بعد از ریشه یابی متوجه شدم که من گدایی محبت میکنم، که البته اصلا خودم چنین فکری نمیکردم تصمیم گرفتم بار دیگر جلسه نهم دوره عزت نفس برگردم. اونجا توضیحاتی که مریم جان گذاشته بودند خواندم. فهمیدم اشکال کار من در گدایی محبت یا کلا جذب افرادی که در دسترس نیستند مثل یویو هی میرند و میان این است که یک: من احساس ارزشمندی و لیاقت ندار. دو: من هدف معنادار، واضح و قابل دسترسی برای خود ندارم. پس طبق انچه اسناد در دوره روابط گفتند که شما الان به دنبال این نباشید که چطور ابن فردی که میخوام وارد زندگیم کنم الان به این فکر کنید که چطور خودم شاد باشم برای خودم ارزش قایل باشم اون فرد خودش میاد. به همین خاطر شروع به هدف گذاری برای خودم کردم. چونکه استاد نوشته بودند که به افرادی قابل اعتماد، مثبت نگر و آنهایی که قضاوتگر نیستند، آن هدف را اعلام کن. این کار باعث میشود در زمانهایی که انگیزههای شما کم میشود یا نزدیک است ناامید شوی و میخواهی بیخیال تحقق آن هدف شوی، به یاد بیاوری که به دیگران اعلام کردهای و باید به عهد خود وفادار بمانی. من هم گفتم کی بهتر و عزیزتر از بچه های سایت.
من اهدافی که با تفکر برای خودم مشخص کردم اینا بودند
1.عشق بی قید شرط داشتن به خودم
2.اماده کردن مدارک برای ارتقا در کارم و ارسالشون
برای بررسی
الان خیلی خوشحالم چون هم برای این دو هدفم برنامه دارم و ایده شروع اولیه دارم هم ذهنم باز میگذارم تا خداوند من را در مسیرم هدایت کند.
برای هدف اولم دوره ارزشمندی که شروع کردم ادامه میدهم
هرجا نیاز شد به دوره عزت نفس برمیگردم.
هر روز نکات مثبت تونایی ها و موفقیت ها خودم میبینم تحسین میکنم.
نکات مثبت اطرافم و ادمها مینویسم چون اونم عشق به خودمه حالمو خوب میکنه.
برای جمع اوری و مرتب کردن کارهای ارتقا شغلی از فردا وقت میزارم.
به امید الله مهربان
به نام خدا تنها منبع رزق روزی
سلام خدمت استاد عزیزم که عاشقانه دوست دارم با اینکه مدت کمیه که خدا این لطف به من کرد که با انسان بینظیری مثل شما آشنا بشم خیلی خوشهالم از این بابت
اولین موضوع چه هدفی دارین.
من از بچگی عاشق فوتبال بازی کردن بودم واز همون سن کم 9 سالگی فوتبال شروع کردم و پله به پله خیلی خوب جلو میومدم و همیشه این احساس داشتم خداوند ی توانایی خاصی به من داده که باید تو همین مسیر باشم و استفاده کنم خداروشکر ادامه دادم ادامه دادم تمام ردهای سنی فوتبال توی رده ای نونهالان نو جوانان جوانان و امید توی لیگ برتر بازی کردم همه چی خوب بود تا اینکه به ی تضادی به اسم دانشگاه و خدمت برخورد کردن و باید برای ادامه فوتبالم یکیو انتخاب کنم از اونجایی که سن من پایین بود و از نظر مالی نمیتونستم هندل کنم هزینه ای دانشگا و وظعیت مالی خونوادم هم جوری نبود که هزینهارو پرداخت کنه گفتم میرم خدمت میام ادامه میدم ولی به خیال باطل به شکل عجیبی اومدم قانون تکاملو دور بزنم و به شکل غیر قانونی خدمتو بخرم که خالصه چند سال طول کشید این کار و من از مسیر مورد علاقم دور کرد و آخرشم که کارته درست شد فهمیدم تقلبیه خالصه با همون کارت تقلبی اومدم رفتم سر تمرین ی تیم همون روز اول رباط صلیبی زانوم پاره شد خلاصه رفتم زانومو عمل کردم خوب شدم اومدم رفتم خدمت خدمتم تموم شد خداروشکر تکاملمو طی کردم خیلی بالا پایین داشتم تو این مسیر ولی چون هدف داشتم همیشع تو سرم این هدفه میومد بالا باید ادامه بدی باید ادامه بدی خلاصه بعد از تقریبا 6 سال که با مخ زمین خوردم ولی بلند شدم ادامه دادم تا الان که مسیرمو گم کرده بودم دوباره خداوند منو هدایت کرد به این مسیر مورد علاقم که به شدت بهش علاقه دارم
یکی از هدفای که سالها خداوند به هر مسیر اشتباهی که میرفتم دوباره خودش منو هدایت میکرد به این مسیر برگشتم و الان به خودم و خدای خودم قول دادم که تو این مسیر مورد علاقم حرکت کنم و امروز 1403/4/28. هستش و اولین قدمم رو میخوام بردارم و تا به نتیجه نرسم نا امید نشوم
چطور انگیزه های خودتو حفظ کردی؟
. یکی از انگیزه های که منو تو این مسیر مورد و میگفت این مسیرته و من بارها هی اشتباه میرفتم این بود که اگه از مسیر که مورد علاقه حرکت نکنی تا آخر عمرت عذاب میکشی و هی از این شاخه به اون شاخه میپری و واقعا تا همین الان هم همینجور بود هی این شاخه اون شاخه میشدم و نمیدونستم باید چیکار کنم
و یکی دیگ از این انگیزهام خونوادم بود که تو این مسیر به هدفای که دارم برسم حالا چه مالی چه امکانات رفاهی میتونم بهشون کمک کنم این خیلی منو تو مسیر هی نگه میداره که بی راهه نرم
یکی دیگ از انگیزهام اینکه اون سبک زندگی که دوست دارم تو این مسیر میتونم به دستش بیارم اون آزادی مالی اون آزادی مکانی اون آزادی زمانی و اون آرامشی که میخوام
چطور قلبت رو برای ایده های جدید باز میزاشتی؟
من ی آدم نسبتا رو به بالا مغروری بودم و این ی باگ و یک باور محدود کننده ایی بود برام که همیشه میگفتم خودم خودم خودم منم منم منم زیاد میکردم ولی از موقعی که از خدا خواستم هدایتم کنه دیگ فکرم و ذهنمو از روی اینکه خودم چه توانایی دارم بزارم خدا بهم بگه چیکار کنم و خدا شاهده ازموقعی که اینکارو دارمانجام میدم همینجوری الهامات بهم داده میشه به شکل معجزه آسایی همه چی برام آسون میشه و انجام میشه و رفتار بقیه هم باهام بهتر شده ولی هی از خودم میپرسم هر ساعت چطور میتونم بهتر از این بشم خیلی داره کمک میکنه خدار هزار مرتبه شکر
چه نکاتی بهت کمک میکنه تا نشانها و بهتر دریافت کنی؟
از موقعی که از ی زاویه دیگ تونستم به تضاد ها نگاه کنم و بگم این شاید ظاهرش بد باشه ولی خیرتی توش هست نمیزارم حالمو بدکنه و سریع میام با سپاس گزاری حال خودم خوب میکنم با چیز هایی که همون لحظه دارم چون وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم میبینم همه اتفاقات به ظاهر بدی که برام رخ داده من تا حد امکان تونستم با ی دید دیگ بهش نگاه کنم دیدم فقط به نفع من بوده تکاملمو طی کردمه اینو به عینه میبینم و ازش کمک میگرم
چطور نجوهای ذهنیو کنترل میکردی؟
هدف هایی که داشتم و بهشون فک میکردم که علی تو باید خودتو کنترل کنی بهم انگیزه میداد سریع همون لحظه به چیزه ایی که میخواستم توجه میکنم یا چیز هایی که الان دارم سپاس گزاری میکنم
ولی حرف استاد
احساس خوب =اتفاقای خوب این جمله رو هرروز به خودم میگم
دیدن چه الگو هایی بهت کمک میکنه؟
. من تو کار مورد علاقه خودم بهکسانی که همسن من بودن و شرایط همسانی با من دارن خیلی الگو برداری میکنم و این خیلی بهمکمک که اگه اون تونسته منم میتونم
یا مثلا مثال مهدی طارمیو میزنم برا خودم که اونم تا 24 سالگی خدمتش تموم شد و تازه تو اون سن شروع کرد
و یکی از رفقای خودم که با هم هم بازی بودیم هم تیمی بودیم الان خداروشکر اون تو لیگ برتر ایران داره بازی میکنه و به خودم میگم اون تونست منم میتونم
اینا نکاتی بود که در مورد این فایل تونستم از دل زندگی خودم در بیارم و خداروشکر تومسیر خوبی هستم امید وارم این مطالب که نوشتم کمک کننده باشه
از استاد که واقعا خیلی دوسش دارم قلبا سپاس گزاری میکنم و بتونم این مسیرو ادامه بدم برای نتایج بیشتر یاحق️
سلام بر استاد عزیز و همسر عزیزشان
سلام بر دوستای خوبم
عزیزان سوال داشتم ممنون میشم کمکم کنید
من دوره قدم اول و قدم دورم از دوره 12قدم را خریداری کردم
کسانی که کل دوره رو گرفتند آیا از احساس لیاقت هم استاد توضیح دادند یا دوره احساس لیاقت رو جداگونه خریداری کنیم
ممنون میشم کمک کنید با سپاس
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام فاطمه عزیزم
خدارو شکر
بهت تبریک میگم که در دوره مقدس 12قدم با هم هستیم
منم الان قدم چهارم هستم
بله عزیزم استاد در قدم چهار در مورد احساس لیاقت و ارزشمندی هم خیلی عالی داره توضیح میدهد
و این مطالب این دوره خیلی عالیه
و تکامل که بدرستی طی بشه
من احساس کردم که دوره مقدس 12قدم مکمل دوره احساس لیاقت هست
خودم دوره احساس لیاقت رو دارم و یه دوره کامل و بینظیر ه
و هر چقدر در این مسیر تعهد و ثابت قدم تر باشیم و عجله نکنیم هر لحظه ما رو به مسیرهای بهتر هدایت میکند
پس همگی با قدرت بیشتر ادامه بدیم که این مسیر مسیری زیبا و همیشگی و پراز فراوانی و نعمت و ثروت و برکت و رحمت الهی است.
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
سلام عزیزم من دوره دوازده قدم وکامل خریدم وکار کردم وباز احساس میکردم یه چیزی باز کمه هراز گاهی هی باز با وجود کار کردن رو خودم حسم بد میشد تا هدایت شدم ودوره احساس لیاقتم خریدم وبعد از کار کردن رو این دوره
واقعا متوجه تغیر فرکانسم شدم اصلا زندگیم وارد مرحله جدیدی شد
البته این وبگم ک استاد تو دوره 12قدم از احساس لیاقت صحبت کردن ولی خود دوره احساس لیاقت کامل باز میکنه موضوع رو واز زوایای مختلف موضوع رو برسی میکنه ومن یکی از شکر گزاری هرروزم اینکه کخداوند هدایتم کرد دوره احساس لیاقت خریدم
امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم
سلام به دوست خوب و هم فرکانسم
بستگی به خودتون داره و اینکه چقدر از هر دوره ای تلاش میکنید که روی خودتون کارکنید استاد در همه دوره ها راهکارها رو طبق قانون کاینات توضیح میدهند و ممکنه که یک نفر اونقدر پذیرش داشته باشه و انقدر خوب قانون رو درک کرده باشه که حتی با فایلهای رایگان راه صعود رو پیدا کنه و به نظرمن بهترین راهنمای شما دلتون هست من و خانواده ام بعد از گذروندن دوره سلامتی به طور معجزه آسایی دوره احساس لیاقت رو تهیه کردیم چون به خاطر تضادی که برای من به خاطر لاغریم پیش اومده بود خداوند این هدایت رو به دلمون انداخت. به نظرم شما هم به حرف دلتون گوش بدید و به هدایت خدا ایمان داشته باشید. امیدوارم مفید بوده باشه
سلام دوست خوبم بله توضیح دادن درمورد احساس لیاقت ولی خود دوره احساس لیاقت خیلی کامل تر هس واستاد خیلی واضح و روشن وبا زدن مثال واوردن دلیل کامل تر و با جزئیات بیشتر توضیح دادن پیشنهاد میکنم اگر امکانش رو دارید بخرین و استفاده کنین
انشاالله موفق باشین
بنام خدای هدایتگرم
سلام ب همگی
ای خداااا
واقعا چطوری هدایت میشیم ما
نمیدونم از کجا بنویسم
ولی
خلاصه ترین حالت اینکه که بگم
من مدتها بود دلم میخواست برم باشگاه
و بهانه ام دخترم بود که نوزاد بود و حالا ٣ ساله شده
خدا هدایتم کرد که دخترم رو کلاسی ثبت نام کردم
و زیر اون ساختمون
باشگاه خانم هاست
وقتی دخترم رو میبرم میبینم تو اون تایم خانمها در رفت و امد باشگاهن
دیروز نشانه هدایتم معرفی جلسه ٣ قانون سلامتی بود
بخدا کفتم
خدایا من واقعاا هنوز امادگی ذهنی و البته مالی برای تعهد تغذیه دوره رو ندارم
خدایا من ب مسیر اسان کاهش وزن هدایت کن
امروز که اومدم نشانه هدایتم رو بزنم ی اضطراب اومد سراغم
گفتم خدایا خواهش میکنم قانون سلامتی نباشه
نشانه روزم سفر ب دور امریکا قسمت ٢١5 بود
ی نفس راحت کشیدم
کامنت های برتر رو شروع کردم ب خوندن
تو کامنت سعیده جان
همون چند خط اولش لینک این فایل هدف گذاری رو گذاشته بود. که بیایم ببینیم
من کامنت تا همین لحظه رها کردم و زدم روی لینک
کامنت اول
برای سید علی عزیز بود
خدایااااا توش ب وضوح گفته بود که هدایت شده ب ورزش
روزی یک ساعت
هوازی
گفتم خدایا
ممنونم از هدایتت
کامنت بعدی
کامنت سعیده جان بود
خوندم دیدم
اونم نوشته میخواد بره باشگاه
و گفتم اینهههه
خدا ی مدت هست بهم میگه حواست ب سلامتیت باشه
ولی باز من نمیگرفتم
خدا
گفت بابا این بنده من
نمیگیره چی میگم
بذار ببرمش سر اصل مطلب ( حاج خانوم نمیتونی دوره رو مار کنی؟؟؟
باشه
نکن
باشگاه که میتونی بری )
و امروز دونه دونه برام روشن شد که تو اون یکساعت که دخترم کلاس
من برم باشگاه در حالیکه توی ترم گذشته که دخترم رو میبردم کلاس متوجه این موضوع نشده بودم ( در مدار نبودم)
دوتا باشگاه اونجا هست
یکی زیر زمین ساختمون کلاس دخترم
و یکی دیگه دو تا فرعی با لاتر
و شنبه میرم دنبالش
و خدا هدایت کنه من ب بهترین مکان و بهترین مربی
الان دیدم که کامنت سید علی و سعیده دقیقا برای یکسال پیش بوده
٢٧ اردیبهشت ۴٠٢
و امروز ٢٧ اردیبهشت ۴٠٣
سلام و درود خدمت استاد عزیز
خداروشکر که واقعا شما توی این دنیا هستید و آدم با پشت محکم میتونه شمارو مثال بزنه و ببینه و انگیزه بگیره
انقدر ماشالا داره انقدر ای والله داره انقدر حس خوب و انگیزه میده که آدم به این مرحله از عشق ، و علاقه به شما میرسه ، که دوست داره بیاد اونجا شمارو بزنه ،خخخخخخخ نیشکون بگیره و ….
میدونید ، برداشت من از اون قسمت که استاد فرمودن اگر ایمان و باور داری، به یکی یا چندنفر دیگه درمورد هدفت بگو ، درواقع استاد چندتا چیز رو باهم خواستن برسونن ،
یکی اینکه ترس از اینکه به هدفت نرسی رو کم میکنه و جسارت بهش اضافه میکنه ، و دیگری این جمله ی معروفشون که میگن(( ایمان بی عمل ، حرف مفته)) رو قشنگ به تصویر کشیدن…
اگر قرار باشه بین مسیر جا بزنیم و برگردیم ، برای شروع دوباره ، کارمون سخت میشه ، مث بچه های درحال بهبود در انجمن معتادین گمنام(NA) که میگن با هربار لغزش ، ترک بعدی سخت تر میشه و جالب اینجاست که مصرف مواد هم از قبل بیشتر میشه ، یعنی وقتی از راه پرت میشی بیرون و بیراهه میزنی و برمیگردی ، اشتباهات و تبعات و ترکشهای اون بازگشت و برگشت از مسیر اصلی ، بیشتر و ضربه ها محکم تر میشه
من خودم حداقل هزاربار اینو تجربه کردم و جالبه که تا قبل از اینکه با این قانون آشنا بشم اصلا نمیفهمیدم چخبره و چه اتفاقی افتاده
بعضی اوقات فکر میکنم اونموقعی که جاهل بودم به وجود و جاری بودن همیشگی و هرلحظه ایه این قانون ، چه ضربات و چه خساراتی ، از روی عدم ، به خودم ،زندگیم ، دنیام و افکار و اعمالم زدم که حتی خیلیهاشونو خبر ندارم.
«به خودم میگم»اما حالا که قانون رو یاد گرفتی یادت باشه ؛
درصورتی که درست یک مسئله و یا یک موضوعی رو بلدی و عالم بهش هستی ، اشتباه توی اون حوزه ، تاوان سنگین تری نسبت به مسائل دیگه ای داره که بهشون عالم و واقف نیستی،
یعنی خدا اون کسی که با علم به گناه و اشتباه ، گناه و اشتباهی مرتکب میشه رو بیشتر از اونیکه از روی عدم اگاهی و سهوی ، اشتباهی مرتکب شده ، مجازات میکنه و بلعکس اگر از روی علم و آگاهی ، اعمال و افکار و رفتار درست رو انجام میدیم ، خدا درهای بیشتری رو باز میکنه و اوضاع رو سخت و طاقت فرسا نمیکنه
آی قربون مهربونی مث خدا برم که ای کاش زودتر از اینها ، پیام الهی امثال استاد عباسمنش ، به گوشمون میرسید،
در هرصورت واس همینی که اینجا هستم و میتونم نظرات و حرفهای توی دلم رو نسبت به موضوعات مختلف بیان کنم ، خدارو سلولی شاکرم
و اینکه مسیر انقدر مشخص و واضح و قابل لمس ، روبروی ماست ، یعنی خدا با ماست ، پس واس همین لحظه خداروشکر
آااااااااخدا ااااااااا شکرت
سلام به برادر عزیز آقای امیر مهری
خیلی کامنت قشنگی نوشتید لذت بردم
من همیشه می رفتم پربازدیدترین کامنتها را می خوندم امروز هدایت شدم به کامنت شما و چند تا دوست دیگر و خداوند کلی هدایتم کرد
این قسمت کامنت تون چقدر توجه منو جلب کرد تازه فهمیدم چرا وقتی مثلا از یک هدفی که داشتی می زنی بیرون چرا اینقدر از مسیر خارج می شی یکی اش مثال سبک غذایی سالم انتخاب کردن است وقتی یک بار از مسیر می زنی بیرون می بینی که حتی بدتر از قبل از ورود به این سبک می شی
و باز چقدر موافق این قسمت از کامنتتون هستم که نوشتید
رصورتی که درست یک مسئله و یا یک موضوعی رو بلدی و عالم بهش هستی ، اشتباه توی اون حوزه ، تاوان سنگین تری نسبت به مسائل دیگه ای داره که بهشون عالم و واقف نیستی،
یعنی خدا اون کسی که با علم به گناه و اشتباه ، گناه و اشتباهی مرتکب میشه رو بیشتر از اونیکه از روی عدم اگاهی و سهوی ، اشتباهی مرتکب شده ، مجازات میکنه و بلعکس اگر از روی علم و آگاهی ، اعمال و افکار و رفتار درست رو انجام میدیم ، خدا درهای بیشتری رو باز میکنه و اوضاع رو سخت و طاقت فرسا نمیکنه
ممنون از شما بابت این کامنت پر محتواتون خیلی لذت بردم
همیشه در زندگی سلامت و شاد باشید
اگر قرار باشه بین مسیر جا بزنیم و برگردیم ، برای شروع دوباره ، کارمون سخت میشه ، مث بچه های درحال بهبود در انجمن معتادین گمنام(NA) که میگن با هربار لغزش ، ترک بعدی سخت تر میشه و جالب اینجاست که مصرف مواد هم از قبل بیشتر میشه ، یعنی وقتی از راه پرت میشی بیرون و بیراهه میزنی و برمیگردی ، اشتباهات و تبعات و ترکشهای اون بازگشت و برگشت از مسیر اصلی ، بیشتر و ضربه ها محکم تر میشه
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته
این فایل نشانه امروز من هست امروز به تضادی برخوردم و وقتی داشتم از خونه میومدم بیرون توی راه به خودم گفتم زندگی تو رو باورهای قالب تو و فرکانس های تو میسازه ،وظیفه تو و تنها کاره تو دوتا چیزه ،اول اون چیزیو که میخوای اون خواسته ای که داری رو واضح و دقیق به خدا بگی ،بگی خدایا من میخوام فلان شرایط داشته باشم ،به آنقدر درآمد برسم یه رابطه رویایی و فوق العاده داشته باشم ،و دیکه بقیشو بسپری به خدا و دوم باورهات درست کنی که خودت درهارو باز کنی که خواسته هات بهت داده بشن ،که خودت جلوی ورود نعمت هارو به زندگیت نگیری پس وظیفه تو فقط همین دوتا کاره تو باید همین دوتا کارو انجام بدی و بقیش و چطوریش نه ربطی به تو داره نه ربطی به بقیه و اطرافیان
مهم نیست کسی میخواد من به فلان خواستم برسم یا نه مهم فقط باورهای منه من باورام تغییر میدم و اون خواسته هام خود به خود وارد زندگیم میشن
امروز به خودم گفتم من باید به اون خواستم برسم من حتما باید اونجوری که میخوام زندگی کنم بعد یه دفعه یکی از حرفای استاد اومد توی ذهنم انگار توی سرم باید صدای بلند تکرار شد و اونم این بود
که اگر میخوای نتیجه متفاوت از بقیه بگیری باید متفاوت از بقیه عمل کنی
نمیشه که مثل بقیه عملی کنی مثل بقیه زندگی کنی مثل بقیه فکر کنی بعد نتیجه متفاوت بگیری که
بلافاصله بعد از این الهامات و این احساساتی که درونم به وجود اومد تعهدم خیلی بیشتر شد نسبت به اینکه روی خودم کار کنم تا باورهام عوض بشه و به خواسته هام اجازه ورود به زندگیم بدم چون من خودم با باورهای مخرب با عدم احساس لیاقت جلوی ورود اون نعمت هارو به زندگیم گرفتم
همون موقع توی راه بودم ،اومدم توی سایت و زدم روی مرا به سوی نشانم هدایت کن و این فایل اومد و بعد از گوش دادن این فایل باز تعهدم خیلی خیلی بیشتر شد نسبت به اینکه متفاوت از بقیه عمل کنم تا متفاوت نتیجه بگیرم
بعد از گوش دادن این فایل انگار یه جسارتی اومد توی وجودم و یه تعهد محکم تری نسبت به قبل که اگر میخوای زندگیت ،ازدواجت ،درامدت، سلامتیت ،حتی لباسی که میخری و میپوشی ،غذایی که میخوری با اطرافیانت فرق داشته باشه خیلی باکیفیت تر باشه خیلی درجه یک تر باشه و اونجوری باشه که تو دوست داری بایدددددد الان متفاوت زندگی کنی که شرایطت عوض بشه باید الان این شجاعت و این شهامت داشته باشی بمب باران کنی اون باورهای اشتباهتو تا نتایج زندگیت عوض بشه
در اکثر مواقع فایل های دانلودی روکه میدیدم متن و هرچقدر از کامنت بچه ها که میتونستم میخوندم اما راجب اون متنی که درباره توضیحات فایل نوشته شد بود فکر نمیکردم و کامنت نمیزاشتم خداروشکر هرچقدر داره میگذره تعهدم و آگاهیم و عمل کردنم داره بیشتر میشه امروز این فایل دیدم و میخواستم برم سراغ نت برداری جلسه سوم دوره عزت نفس و کامنت گذاشتن روی سایت اما یه حسی گفت متن این فایل بخون و ببین استاد چی خواسته و انجامش بده بخوام صادقانه بگم برام سخت بود همین الانم همش به ساعت نگاه میکنم و نگرانم بابت اینکه زمان داره میره و من میخواستم نت برداری جلسه سوم دوره عزت نفس انجام بدم (شور و اشتیاق زیادی دارم برای اینکه تغییر کنم دوست دارم هی فایل هارو گوش بدم بشینه تو وجودم و باورهام عوض کنه) اما گفتم گوش میدم هرچی که هدایت بشم بهش انجام میدم هی ذهنم میگفت حالا ولش کن دوره عزت نفس واجب تره اما گفتم نه من همین امروز متعهد تر شدم من مگه همش نمیگم خدایا هرلحظه هدایتم کن هر لحظه بگو چیکار کنم خب الان داره میگه اینکارو بکن پس میکنم . و الانم دیگه به دوره عزت نفس فکر نمیکنم و هرچیزی که اینجا بهم گفته بشه رو مینوسم چون اینم یعنی کارکردن روی خودم دیگه
یه چیزی دیگه که همین الان یعنی دقیقا همین الان بهم گفته شد اینکه تو بخاطر این نگرانی و به ساعت نگاه میکنی که فکر میکنی فایل دوره تاثیر گذار تر و مهم تر از فایل دانلودی و این یه باور مخربه و من به محض اینکه این موضوع بهم الهام شد خودم سریع بدون کوچک ترین مقاومتی تایید کردم و گفتم درسته آره درست میگی من خودم خوب میدونم که ارزش هر یه فایل رایگانی که توی این سایت هست نه یک میلیون نه ده میلیون بلکه میلیارد ها میلیارد ارزش داره و میشه روش قیمت گذاشت من خودم بارها و بارها شده یکی از فایل های رایگان روی سایت گوش میدم و میگم خدایا استاد توی این فایل چه حرفایی زد یعنی شاید باورتون نشه اما بعصی وقتا میگم بخدا همین یه فایل همین یه فایل که روی سایته و دانلودی هست ارزش اینو داشت که یک دوره مجزا باشه آنقدر که میشه دربارش فکر کرد حرف زد توصیح داد بازش کرد تمرین درآورد و نتیجه گرفت
من خودم بالاتر گفتم که وقتی این فایل گوش دادم چقدر متعهد تر شدم یه جسارتی اومد توی وجودم که تا قبل اون نبود و واقعا تکونم داد حرفای استاد ،بارها شده با یه فایل دانلودی روی سایت مواجه میشم به این فکر میکنم که بخدا میشه ساعت ها و ساعت ها به این حرفا فکر کرد و کلی تمرین از دله حرفای استاد بیرون کشید و انجام داد و نتیجه گرفت یعنی خیلی وقتا خیلییی وقتا دلم میسوزه از اینکه نمیتونم تک تک ثانیه هامو به اون فایل گوش بدم و براش وقت بزارم چون میدونم اگر بشینم پاش کلی تمرین ازش درمیارم . دلم میخواد ببلعم حرفای استاد
و البته خوده استادو
درس اولی که توی متن این فایل نوشته شده اینکه راجب اون هدفمون با یه فرد مناسب صحبت کنیم
خب من ترجیح میدم همین جا هدفم بنویسم پیش بچه های سایت که اعضای خانوادمن
استاد توی اول این فایل یه حرفی زدن رفت توی عمق وجودم و دقیقا انگار ذره بین این حرف استاد رفت بالاسر اون هدفی که الان واجب بهش برسم و بهم نشون داد که اون هدف اصلی چیه ،استاد گفتن یه هدفی رو انتخاب کن که اگر بهش برسی ابعاد مختلف زندگیت تغییر میده با رسیدن به اون هدف کلی چیزای دیگه درست میشه با رسیدن به اون هدف کلی اعتماد به نفست زیاد میشه و ..
هدفی که میخوام الان اینجا جلوی شما بنویسم اینه که به یه درآمد خوب (آنقدر…..)برسم
اینو باید بگم که من تازه کارمو شروع کردم اما با یه چیزایی بصورت واضح مواجه شدم که فهمیدم من باورهای بسیار بسیار مخرب و داغونی راجب ثروت و خودم دارم و تا اون باورها درست نشه و من تعییر نکنم هرچقدرم مهارت کسب کنم نمیتونم به درآمد برسم
و میخوام اون تضادها رو اینجا بنویسم ، سه بار سه تا ادم مختلف بهم پیشنهاد کاری دادن وقتی کارمو دیدن کلی از کارم تعریف کردن ،حتی شمارمو گرفتن اما هر سه تاشون به طرز عجیبی ناپدید شدن یعنی واقعا ناپدید شدن چون من در هفته اون آدم هارو توی دانشگاه میدیدم اما بعد از اون پیشنهاد کاریه هر سه تاشون محو شدن و اون پیشنهادات به ثمر نشست
یا چندتا پروژه برای یه شخصی انجام دادم که اون شخص تا قبل از اینکه کارشو انجام بدم همیشه در دسترس بود و زنگ میزد اما تا کارش تموم شد اون طرفم محو شد و سه هفته طول کشید تا حسابشو تسویه کرد که آخرم بهای اصلی کارو نپرداخت و بهایی که پرداخت خیلی کمتر از کاری بود که من براش انجام دادم یعنی من چهار تا پروژه انجام دادم براش و اون طرف فقط پول یک پروژه رو پرداخت کرد و اون موقعیتم بهم بخورد یعنی خودم بهمش زدم و گفتم من دیکه اینجوری نمیخوام کار کنم
یا یه مورد دیگه اینکه قرار بود برای سه نفر دیگه پروژه دور کاری انجام بدم یعنی پروزه رو آماده کنم و براشون بفرستم اما اون سه نفرم محو شدن منظورم از اینکه میگممحو شدن اینکه یه جوری غیبشون میزنه انگار اصلا این آدما دربه در دنبال یه شخصی نبودن که براشون پروژه انجام بده
یعنی الان شرایطم اینجوریه و خودم یکی دوماه دست برداشتم از فکر کردن و تقلا کردن برای اینکه کار کنم وقتی به این موارد برخوردم مطمعن شدم که من یه مشکلی دارم که این ادما میان و محو میشن و الان دیکه هیچ اقدامی برای کارم نکردم و فقط تمرکزی روی دوره عزت نفس کار میکنم
واقعا هم نمیدونم چه باوری دارم یا ایراد کارم کجاست که اصلا نمیتونم پول بسازم
پس هدفم اینه (دوست ندارم بگم هدف امسالم چون احساس بدی بهم دست میدی وقتی اسم سال میاد روش من خیلی زودتر باید بتونم به درآمد برسم به یه درآمد خوب و ادامه دار که هی بیشتر بشه نه یه دفعه باشه یه دفعه نباشه )
من برای شرکت در دوره عزت نفس انگیزه های زیادی داشتم و دارم اما اصلی ترین دلیلی که الان همه چیز ول کردم و چسبیدم به دوره عزت نفس اینکه باورهام تغییر کنه و این روند سینوسی و این چرخه معیوب تموم بشه که هم به درآمد برسم هم بیشتر برای پیشرفت توی کارم آموزش ببینم
یکمم نگران هستم بخاطر اینکه همه چیز ول کردم چون قبل از اینکه همه چیو ول کنم هر روز برای پیشرفت توی کارم آموزش میدیدم اما الان حدود دوماه که تمام ویدئو های آموزشیم ندیدم و هم میترسم یادم بره (چون نرم افزاره و من تازه شروع کردم )هم اینکه میگم چه فایده من هی مهارتم بیشتر بشه وقتی نتونم باهاش پول بسازم به چه دردم میخوره (صادقانه بخوام بگم ناامید شدم از پول ساختن و خسته شدم از تقلا کردن ،بخاطر همین فعلا ندای درونم منو روی دوره عزت نفس نگه داشته و فقط میگه دوره
اینم بگم اینکه تمرکزی دارم روی دوره کار میکنم بخاطر اینکه احساس میکنم این اتفاقات به دودلیله اولیش بخاطر باورهای مخربی که راجب ثروت دارم و دومیش و مهم ترینش که احساس میکنم جلوی ورود ثروت و پول به زندگیم گرفته باورهایی که راجب خودم دارم ،عدم احساس لیاقت ،باور نداشتن به اینکه میتونم و لیاقتشو دارم قشنگ زندگی کنم و خودم زندگیمو بسازم ،باورهایی از قبیل دختر عرضه هیچ کاری رو نداره و….اینا دستو پام و بسته
حالا میخوام جواب سوالاتی که توی متن نوشته شده بود بنویسم .
سوال: چند هدف که در زندگی خود به آنها رسیدهای را به یاد بیاور. چه الگوها یا رفتارهایی را می توانی شناسایی کنی که باعث دستیابی شما به آن اهداف شد؟
جواب : در جواب این سوال میخوام راجب مهارتی که برای کارم یادگرفتم بنویسم
من خیلی از خدا میخواستم که هدایتم کنه که بفهمم واقعا عاشق چی هستم و چه کاری رو دوست دارم و واقعا خدا هدایتم کرد و قدم به قدم آروم آروم جلو رفتم توی زمینه نرم افزار های گرافیکی ،من واقعا اصلا اولش نمیدونستم که راهم قراره بیاد به این سمت چون هیچی از کامپیوتر نمیدونستم چه برسه به نرم افزار توی دوره عزت نفس راجب این موضوع کامنت گزاشتم ،من از کامپیوتر به اندازه پلی کردن یه آهنگ و باز کردن یه عکس میدونستم فقط همین
از جزئیاتش که چیشد اصلا فهمیدم من به طراحی و نرم افزار های گرافیکی علاقه دارم الان نمیگم فقط درهمین مینویسم که انگار خدا منو برد به این سمت و این انید در دل من قرار داد که من میتونم توی این زمینه پیشرفت کنم و از پسش برمیام بعد که هی اومدم جلو کم کم شروع کردم از ویدئو های رایگان توی اینترنت به یادگرفتم ،لبتاپم نداشتم لب تاپ خواهرم گرفتم و واقعا اینم یه معجزه بود چون خواهرم اصلا سراغ لبتابش از من نمیگیره بعد جلو رفتم یادگرفتم با ویدئو های رایگان توی اینترنت بعد پولامو جمع کردم دوره آموزش حرفه ای خریدم و الان به جایی رسیدم که طراحی های عالی انجام میدم طوری که اکثر کارام واقعا عالی تر از کارهای استادم هست
در طول مسیر با کانال یه استادی آشنا شدم که درآمد بالای 400میلیون از این زمینه داشت و سنشم کم بود یعنی اون استاد دوسال از منم کوچیک تره و 18 سالشه فقط انا انقدر تو کارش خوبه که بهش میگن استاد و هی که بیشتر با خودش و با شاگرادش آشنا شدم دیدم چقدر از زمینه ثروت های باورنکردنی میسازن جوری که یه بچه 13 ساله که شاگردش بود میگفت ماهی 30 درامدشه و اینا باعث شد برام باور پذیر بشه که پس میشه و منم میتونم یادبگیرم و ادامه دادم
چطور انگیزه هایت راحفظ کردی ؟
اگر بخوام جواب کامل به این سوال بدم خیلی باید بنویسم اما اصلی ترین هارو که یادم میاد مینویسم .اول اینکه من بخاطر اینکه درطول زندگیم از بچگی تا الان با این تضاد روبه رو بودم که مادرم به سختی از پدرم پول میگرفت و همیشه سره مسائل مالی باهم دعوا میکردن از بچگی از وقتی که خیلی کوچیک بودم این خواسته در من شکل گرفت که من بزرگ شدم خودم میخوام کار کنم و درامد داشته باشم و دستم توی جیب خودم باشه و این خواسته در من بینهایت شدید وقوی بود و هست و این موضوع اصلی ترین محرک من بود که باعث میشد بیهیچ عنوان پا پس نکشم یعنی خیلی جاها سخت بود برام یادگیری نرم افزار،یادمه یه بار خواهرم گفت چجوری میتونی اینارو بخونی و بفهمی (نه اینکه بگم خیلی سخت بودا نه مثل هرکاری سختی های خودش داره ) اما یه لحظه هم به این فکر نکردم که بیخیال بشم و دیکه ادامه ندم حتی یک لحظه این فکر به ذهنم خطور هم نکرد چون من یه اهرم رنج لذت توی این سال ها توی ذهنم ساخته شد بود که اگر خودت مهارت کسب نکنی و درامد نداشته باشی هم باید قید خواسته ها ت آرزوهای کوچیک و بزرگتو بزنی هم اینکه باید متکی به یه مرد باشی و به اون التماس کنی تا بهت پول بده (شاید این باور آخر باور بد و اشتباهی باشه شاید که نه حتما هست چون همه مردا که مثل پدر من نیستن و اکثرا با عشق بدون منت هوای همسرشون دارن اما من دائم مامانم جلوی چشمام بود و این اهرم رنج و لذت توی ذهنم ساخته شد بوده که اگر تو همینجوری ضعیف بمونی توهم میشی مثل مادرت و مسئله بعدی که بهم انگیزه میداد کسایی بودن که به درآمد های خیلی عالی رسیده بودن و این کار ویژگی های فوق العاده که من دوست داشتم داشت مثلا اصلا نیازی نیست حتما جای خاصی بری شرکت خاصی بری میتونی از این ور دنیا برای یه شخصی که اون سر دنیا زندگی میکنه کار انجام بدی و درامد های خیلی عالی داشته باشی یعنی آزادی زمانی و آزادی مکانی رو کامل داره و ….
چطور ذهنت را برای ایده های بهتر باز میگذاشتی :
من توی این مسیر از اول هیچی نمیدونستم هیچی و خودم اینو باور داشتم که من هیچی نمیدونم اصلا هیچ استادی نمیشناسم هیچ اطلاعاتی ندارم و انگار این که اینو باور داشتم که من هیچ علمی ندارم هیچ توانایی ندارم و هیچ اطلاعاتی ندارم باعث شده بود گوشام تیز بشه و همش منتطر باشم ببینم ندای درونم بهم میگه چیکار کن یعنی من هیچ کسم نداشتم که بهم بگه فلان کار بکن آموزش های فلان استاد ببین هیچ کس تمام قدم هایی که رفتم هدایتم شدم هدایت شدن به یه استاد خوب به آموزش خوب و کامل و جامع یعنی ایجوری بود تست میکردم آموزش های رایگان چند تا استاد دیدم بعد فهمیدن کدومشون به درد من میخوره و هدایت شدم به سایتش و خرید دوره آموزش نرم افزاری که میخواستم
شاید باورتون نشه اما من وقتی برای اولین بار میخواستم یه پوستر طراحی کنم سره لبتاپ که بودم هی تو دلممیگفتم خدایا بگو چیکار کنم بگو چجوری طراحی کنم تو قدم به قدم بگو تو طرح که عالی میشه رو به ذهنم بیار بعد شروع میکردم هر چی که حسم میگفت برو اینجارو اینجوری طراحی کن اونجارو اونجوری طراحی کن انجام میدادم خیلی جاها مثل یه جاش خوب نمیشد هی پاک میکردم هی ایده های مختلفی که بهم الهام میشد انجام میدادم خوب میشد از نظرم نگه میداشتم خوب نمیشد میرفتم سراغ یه تکنیک دیکه و آنقدر ادامه میدادم تا طراحی تموم بشه و اولین پوستری که طراحی کردم فوق العاده شد یعنی به یه نفر نشون دادم طرف فکر میکرد من چندین سال توی این زمینه تجربه دارم و دارم کار میکنم
یادمه یه بار داشتم یه پوستر طراحی میکردم طرحش اون جیزی که میخواستم نمیشد بعد شروع کردم به خدا با لحن طلبکارانه گفتم ،گفتم خدایا دیدی اگر توی بخوای میشه دیدی تو اگر کمکم کنی میشه اگر تو جواب بدی میشه اگر تو ایده به ذهنم بیاری میشه دیدی دفعه قبلی تو شدی انرژی دستام و اون پوستر چقدر خفن شد الان چرا نمیگی چیکار کنم الانم بگو دیگه الانم بهم بگو چجوری طراحی کنم
اینو الان اینجا گفتم که بگم باورتون نمیشه خودم چقدر ذوق کردم ذوق میکنم و خداروشاکرم که دیدم من اینجوری به خدا امید دارم من اینجوری به خدا ایمان دارم که باهاش حرف میزنم میگم خدایا بگو دیکه بگو چیکار کنم بگو چجوری طراحی کنم و آنقدر خداروشاکرم آنقدر خوشحالم که من کِرِدیت و اعتبار اون طراحی هام به خودم نمیدادم نمیگفتم ووو من چه آدم خاص و با استعدادی هستم که چنین طرح های خفنی میزنم منچقدر خارق العاده چقدر با استعدادم من اعتبار و کِرِدیت اون طرح هارو میدادم به خدا و بهش میگفتم دیدی تو به دستام نیرو دادی شد پس بازم بده بازم بگو چیکار کنم و واقعا بخدا خدا جواب میده وقتی اینجوری بهش امید داری اینجوری ازش میپرسی و منتظری که جواب بدی خدا جوابتو میده
اینم باز لطف و عنایت خداس نسبت به من که همچین رابطه ای باهاش دارم که انگار یه آدم زنده جلوم وایسته و من بهش میگم اینکارو برام بکن اون کارو برام بکن و اونم میگه چشم و واقعا انجام میده
چه نگاهی کمک کرد تا بتوانی هدایت ها و نشانه ها را بهتر ببینی و دنبال کنی ؟
جواب این سوال توی مطالب بالا نوشتم
چطور نجواهای ذهن را کنترل میکردی و در مسیر می ماندی ؟
جواب این سوالم در مطالب بالا نوشتم فقط اینو اضافه میکنم که دائم این جلوی چشمام بود که اگر من این مهارت یادبگیرم و توی این زمینه عالی بشم و به درآمد برسم باعث میشه چه اتفاق هایی بیوفته چقدر اعتماد به نفس و عزت نفسم میره بالا چقدر میتونی آزادانه هر چیزی که میخوام داشته باشم و به خواسته هام برسم و قدرت کسب کنم و ….
دیدن چه الگو هایی ایمان شمارو درباره امکان پذیر بودن آن هدف تقویت میکرد؟
جواب این سوالم تا حدودی توی مطالب بالا گفتم اما دیدن افرادی که نتیجه گرفته بودن خیلی و به درآمد های خیلی خوب رسیده بودن خیلی بهم انگیزه میداد و دوم چیزی که باعث میشد جا نزنم این بود که انگار یه باوری نسبت به خودم داشتم که من میتونم چون من خیلی وقتا خیلی چیزارو سعی کردم یادبگیرم که هیچ پیش زمینه توی اونا نداشتم اما خیلی توشون موفق عمل کردم منظورم هرکار کوچیک بزرگی هست از درست کردن غذا که هیچ پیش زمینه و تجربه ای از قبل توش نداشتم اما خیلی عالی میکنم تا موفق عمل کردن در رشته دبیرستانم که اونم هیچ پیش زمینه درش نداشتم و اولش خیلی هم برام سخت بود اما ادامه دادم و توش عالی عمل میمیکردم
من بالاتر گفتم که یکم ناامید و خسته شدم اما نه به این معنی که جا میزنم نه به هیچ عنوان من همین الان که اینجام و همین الان که دارم تمام جلسات دوره عزت نفس شخم میزنم و هی از دل حرف های استاد تمرین بیرون میکشم بخاطر اینکه میخوام اون باورهای مخربی که راجب خودم و ثروت دارم پیدا کنم و از بین ببرم تا خودم اجازه ورود نعمت به زندگیم بدم
من میخوام خیلی خوب زندگی کنم میخوام غرق در نعمت و خوشبختی باشم
چون من لایق بهترینام
استاد دوست دارم خیلی زیاد بدنتون که میبینم کیف میکنم
از خدا خواستم منو در زمان مناسب در شرایط کاملا مناسب و راحت هدایت کنه به دوره قانون سلامتی که این دوره یه معجزس
سلام مهدیه عزیز
چقدر لذت بردم از کامنتت بخدا همش تو دلم دارم بهت افتخار میکنم و میگم احسنت افرین و دارم تحسینت میکنم
چقدر تو قشنگ با خدا حرف میزنی دختر
چقدر از درون عالی هستی و با خودت در صلحی که تونستی این کامنت بینظیر رو به اشتراک بزاری
راستش منم به خداوند میدم کردیک کارهامو
همین دیشب بود من پیک موتوری یک الوو سخاری!هستم دیشب به خدا میگفتم تو جاده خدایا تو از من مراقبت کن تو این خیابون و اون همه ماشین و موتورها و اصلا خدایا تو خودت داری این موتورو میرونی که من در سلامت کامل باشم و واقعا هم همینطوره هر جا کریدیک کارهامو دادم به خداوند اونجا بوده که موفق بودم و اصلا متوجه نشدم چجور شد من پول ساختم
من یک خواننده هم هستم هر جا به یاد خدا بودم اصلا خودم هم نمیدونم چطور خوندم و تمومش کردم بدون اینکه خسته بشم
خیلی خوشحالم کرد کامنتت امروز عصر دلم خیلی بهونه میگرفت که برم بیرون با اینکه امشب باید برم سر کار میخواستم عصری برم خونه خواهرم که زنگش زدم گوشی برنداشت که اونم حکمتی از جانب خداوند بود اومدم کامنت شما رو خوندم و از درون اروم شدم چقدر با خودت در صلحی و منو جلوی خودت دستی از دستان خداوند ببین که با لحجه یزدی بهت میگم الهی ناز این بندم برم من که انقدر عالیه با خودش و انقدر خودشو دوس داره که میخواد ثروتمند بشه افرین بهت مهدیه عزیز