شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 166
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و خانواده شاد و ثروتمند عباسمنش
دوستان من هنوز کامنتا رو نخوندم از اونجا که سوال استاد و درخواست من از خداوند درسال 94دقیقا یکی بودن خخخ دوسداشتم که ترمزهای خودمو بگم بعد برم کامنتا رو بخونم
اولا که درخواست من با نگرانی و عدم توکل بود دوم فک میکردم که وضع مالی با رفتن به مکانهای مذهبی و یا اتصال به افراد فقیر باهم ربط دارند منظورم اینه خدا طرفدار فقیراس پولدارا بفکر فقرا نیستن اما اگه من پولدار شم جبران میکنم برا خدا سوم عدم اعتقاد به فراوانی چقد من باید رو این کار کنم بچه ها دقیقا فکرم این بود اگه این کار اوکی نشه دیگه هیچ راهی واس موفقیت من نیس باید به هر ریسمانی چنگ بزنم تا اوکی شه خخخ چهارم عدم ایمان به ارزشمندی خودم یعنی یه کسایی هستن که پیش خدا از من ارزشمند ترن اگه حواسم به اونا باشه خدا کمکم میکنه پنجم اینکه فک میکردم که هرچیزیو که دوسداشته باشم و بخام به دستش بیارم باید یه چیزی از دست بدم بچه ها من فک میکردم باید جون بکنم تا اون اتفاقی که میخام برام بیوفته مگه الکیه خخخ شیشم اینکه من همیشه فک میکردم هرچی همراه دعام بیشتر گریه کنم خدا بیشتر بهم توجه میکنه خداییش این یکی عباسمنشی هارو روده بر میکنه بعضی وقتا میگفتم نسرین خاک برسرت گریه کن خخخخخ
اینا ترمزای من بودن کامنتو سند میکنم و میرم تا بخونم ببینم چی برام نوشتین عاشق همتونم
سلام و درود فراوان به استاد و همه دوستان ،،،، به نظر من باور مخرب در باره این درخواست از خداوند اینه که ما وقتی از خدا میخوایم که به ما ثروت بده که ما به دیگران بدیم اینه که یادمون رفته مسول زندگی هر کسی خودشه ، مسول ثروتمند شدن و موفق شدن هر کسی خودشه …. ما هر چه هم به افراد کمک کنیم اگه اون ها تو فرکانس نباشن اون ثروت رو از دست میدن ،،، مثل همون داستان مردی که دوستش رو آورد تو مغازه خودش که بهش کمک کنه و اون فرد تمام اموال ایشون رو دزدید و رفت … پس من مسول زندگی خودمم ، هر کس مسول زندگی خودشه …
شناخت برنامه های ناکارآمد ذهنی ( انواع الگوهای ذهنی ناکارآمد) :
الگوی 1 : پول بد است ، پول کثیف است ٬ پولدار ها دزد و گناهکار هستند و …
الگوی 2 : پول به سختی به دست می آید. پول درآوردن کار بسیار مشکلی است .
الگوی 3 : پول به دست می آید اما نمی ماند . چاله پول از قبل کنده شده .
الگوی 4 : پول گاهی هست و گاهی نیست .
الگوی 5 : از راه درست نمی توان پول زیاد به دست آورد .
الگوی 6 : پول برای روز مبادا است نه لذت بردن ( احساس عدم امنیت ) .
الگوی 7 : با شرایطی که من دارم بیشتر از این نمی توانم رشد کنم و پولدار تر شوم .
سلام مجدد به دوستان این کامنت رو می زارم برای دوستانی که الان براشون سوال پیش اومده که خوب حالا که ما دوست داریم ببخشیم پس باید طرز فکرمون چه شکلی باشه ؟؟؟
دوستان مشکل در نیت عمل هست نه خود عمل به قولی نیت مومن از عملش بهتر هست.
پس ما اگر بخشش رو با نیتی خالص و بدون ترمز دوس داریم باید با خودمان بگوییم من در همه حال و زمان ومکان دوس دارم ببخشم بدون هیچ پیش شرطی و من از بخشیدن بدون هیچ ترمز مذهبی و اعتقادی و اجتماعی لذت میبرم .
به نام خدواند مهربان
به نظر من چند باور قوی وجود دارد
۱ . با بخشیدن پول و ثروت ما تمام میشود
انوقوت چکار کنم . پولی را که پس مدتها کارکردن روی باور هایم بدست اوردم یکشبه به باد رفت
۲ خدا خودش گنجینه های اسمان و زمین است . او تمام ثروت جهان را دارد . وقتی خداوند این همه ثروت دارد و تکامل جهان را به این خوبی پیش میبرد دیگر نیازی به بخشیدن من نیست
۳ . من لیاقت این بخشش را ندارم . چون من گناهان بسیاری دارم . از طرفی خداوند این بخشش را از متقین میپذرد
(با استناد بر آیه انما یتقبل الله من المتقین ) . من انسان پوچ و بی ارزشی و مشرکی هستم و خداوند اینها را قبول نمیکند
۴ . من کارهای نیک زیادی به غیر از بخشیدن پول میتوانم انجام دهم و با پول خود سرمایه گزاری کنم و یا از آن لذت ببرم.
۵ . من انسان ریا کاری هستم و مطمئنم این کار من برای جلب توجه دیگران است . پس بهتر است این کار را نکنم
۶ . من به پولم دلبستگی دارم و انسان مشرکی ام . باید ابتدا آنقدر ثروتمند شوم تا از ثروت سیر شوم و سپس ببخشم .
دوستان , همانطور که در جریان هستید ذهن محدود ما که باور های غلطی دارد همواره در حال اثبات باور های قبلی است و این روند ادامه دارد مگر زمانی که ما آگاهانه این روند را عوض کنیم و سعی کنیم که نجواهای ذهنی خود را کنترل کنیم و برای باور های جدید زیبای خود استدلال های قوی بیاوریم و این استدلال ها را هر روز مرور کنیم تا باور های ما قوی تر شود آرزوهای خود را تکرار و تجسم کنیم و این کار را هرروز انجام دهیم تا آن ها در ما به باور تبدیل شوند .
اما مهمترین باور توحید است
یعنی اینکه ما باور کنیم که خداوند توانا ترین در عالم است
و ما را به راحتی به آرزویمان می رساند کافی است این موضوع را باور کنیم
??? تجربه ی شخصی من ????
“من انسانی فوق العاده ضعیف و گوشه گیر بودم . سرشار از افکار منفی و احساسات بد .
پارسال با اینکه در شبانه روز ۱۲ ساعت درس میخواندم باز هم به نتایج باب میلم نرسیدم .
اضافه وزن داشتم و انقدر در زندگی ام تنش بود که اصلا به ورزش فکر نمیکردم
اصلا جایی برای خدا در دل من نبود .
یعنی تلاش فوق العاده و نتیجه ی ناچیز .
اما من که الان با شما صحبت میکنم :
انسانی با اعتماد به نفس فوق العاده بالایی ام
حدود ۲۰ کیلو گرم وزن کم کرده ام
در فوتبال نسبت به قبل جهشی کوانتومی داشته ام
با گذاشتن روزانه ۳ ساعت وقت درسم را میخوانم و احساس فوق العاده ای دارم
همه ی اینها نتیجه تغییر نگرش من نسبت به خداوند و خواسته هایم
است
امیدوارم.که شما نیز خود و خدای خود و خواسته های خود را از ته قلب باور داشته باشید
بنام خدای بخشنده و مهربان…
با سلام خدمت استاد ارجمند و همراهان گرامی
گفتگو با خدا
درخصوص شرطی که بنده خدا با خدا قرار میده که اگر من ثروتمند بشم اونوقت از ثروت خود به نیاز مندان میبخشم، در ظاهر بسیار خوبه و خواسته خداپسندانه ای هست که میشوی دستان خداوند. ولی بقول استاد اگر مقداری موضوع رو واکاوی بکنیم به ترمزهایی میرسیم که موانعی در برابر ثروتمند شدن ما هستن. برای جا افتادن موضوع مورد بحث، چون این خواسته و گفتگو بین خدا و من نوعیست! دوست دارم جواب رو به صورت گفتگو و سئوال و جواب بین خدا و منی که این درخواست رو از خدا کرده ، جواب بدم در مقدمه مثالی از قرآن میزنم: در قرآن میخوانیم که حضرت نوح از خدا سئوال کرد که آیا از فرزندان من هم به این رسالت (پیامبری) میرسند، که خدا فرمود ای نوح جاهل مباش که عهد من به ستمکاران نمیرسد! برفرض گیریم بحث ادامه داشته باشه و حضرت نوح به خدا بگه که: ای خدا! اگر فرزند من را به پیامبری قبول کنی! من به تو قول میدهم همه قوم خود را یکتا پرست بکنم! و خدا هم در پاسخ بگه که: آفرین بر بنده من! پس اگر اینطوری هست! بیا این حکم پیامبری رو بگیر که بعد از تو فرزندت پیامبر خواهد بود خوب با این مقدمه گفتگو را پی میگیریم:
من: خدایا من از تو ثروت میخواهم تا مقداری از آن را به نیازمندان ببخشم!
خدا: این کار برای من آسان است ولی چرا تو به نیازمندان میبخشی؟
من: میخواهم مثل بنده ای که به نیازمندان کمک میکند، انسان خوبی باشم!دستان تو باشم در روی زمین!
خدا: این فکر و باور از کجاست؟
من: به نظر من امری بدهیست که اگر به نیازمندان کمک بکنی در هر دو جهان سعادتمندی؟ در کتابت بارها گفتی و پدران و مادرانمان هم میگفتند! همه میگویند!
خدا: درقرآن گفته ام از آنچه بیشتر از نیازتان دارید به خویشان و نیازمندان انفاق کنید و نگفته ام ثروتمند شدن تو صرفاً در گرو کمک به دیگران است؟ هیچ میدانی آن نیازمندانی که تو میخواهی به آنها بعد از ثروتمند شدنت کمک کنی نیز همین خواسته را از من دارند؟ و میخواهند با ثروتمند شدنشان به تو کمک کنند؟! با این باور و خواسته آمیخته با جهل و غرورت، من کدامیک از شما را در اولویت قرار دهم؟
من: میخواهی بگویی این درخواست درست نیست؟
خدا: دقیقاً، درخواست تو مانند درخواست پیامبرم نوح بود که به جهلی که داشت آگاهش کردم! مگر من نمیتوانم انسانها را مثل همه فرشتگانم بیافرینم که همیشه تسبیح گوی من هستند، ؟ خوب دراینصورت ، آنها که وجود داشتند! دیگر چه نیازی به آفرینش انسان؟ و با این توضیح عبادت انسان هم برای سعادت خود اوست و به کار من نمی¬آید؟! آیا با این دلیل من نمیتوانم همه انسانها را ثروت و مکنت دهم بطوریکه هیچ نیازمندی نباشد که به کمک تو نیاز داشته باشند؟هیچ میدانی با این درخواستت قدرت من را محدود میپنداری؟بدان که جهانی که تو در آن زندگی میکنی دوقطبی است! خوب با بد معنی پیدا میکند و شب با روز کامل میشود و به همین دلیل فقیر و غنی مکمل یکدیگرند. اصلاً میدانی چرا اینگونه درخواست میکنی؟
من: نه نمیدانم !
خدا: تو با این طرز درخواستت از قوانینی که در قرآن از آن به سنت و مشیت تعبیر کردم بیخبری! نعمتهای من برای همه در دسترس است! اما به میزانی که قوانین را بدانند و اجرا کنند از آن بهرمند میشوند!
من: آن قوانین کدامند؟
خدا: من درخصوص این خواسته تو مختصر اشاراتی میکنم: ایراد تو در باورهای توست که در این خواسته: اولا من را انسان-گونه پنداشته¬ای که دارای عواطف و احساسات انسانی هستم که با درخواست کمک به دیگران احساسات من را برانگیزانی 2- همانطور که گفتم قدرت و توانایی من را محدود درنظر میگیری3- همانطور که خودت دوستداری با ثروتمند شدنت به دیگران کمک کنی برعکس آن هم را نیز میخواهی!، یعنی دوست داری که ثروتمندان هم به تو کمک بکنند! این یعنی وابستگی به غیر خدا و شرک.4-شدیداً به کمبود که نقطه مقابل فراوانیست باور داری چون نعمت من ( خدا) را محدود میپنداری که از مقداری که به تو میرسد میخواهی به دیگران ببخشی! حال آنکه برای دیگران هرچقدر بخواهند هست5- در پشت این خواسته ات اندکی هوا و هوس هم نهفته است مثل غرور، خودخواهی و خودبرتربینی 6- نالایق بودن که تو میخواهی بواسطه کمک به دیگران ثروتمند شوی و خود را لایق خواستن و داشتن نمیدانی و باور داری تا زمانیکه فقیر و نیازمند هست تو حق نداری ثروتمند بشوی7 –ترسی در این خواسته نهفته است، ثروت و ثروتمندی را دوری از معنویت میدانی و میترسی با ثروتمند شدنت از خدا دور شوی! و برای همین میخواهی با کمک به دیگران که به نظر تو کاری پسندیده و نیکویی هست آن را جبران نمایی! .
در نهایت برای آگاهی بیشتر، تو را به سایت عباسمنش -که صاحب آن از بندگان نیکوکار من هست و همه کسانی که در آن جمعند، طالب حق و جویای حقیقتند- به قسمت عقل کل ارجاع میدهم تا از این جهل درآیی و به خوبی آگاه شوی.
من: ممنونم ای خدای بخشنده و مهربانم!.
با عرض پوزش از بزرگان بدلیل طولانی شدن پاسخ و با تشکر از کسانی که وقت میگذارند و نظر میدهند.
دوست عزیز آقای هادی نصیری قیداری،
از نوشته ی بسیار جالب و خلاقانه شما لذت بردم.
خداوند هموار روزی دهنده و حامی و یاورماست.
سپاسگزارم
سلام دوست عزیز و بسیار سپاسگزارم، به امید موفقیت همه دوستان حاضر در این سایت
دوست عزیز از اینکه قدردانی کردید، من هم از شما سپاسگزارم.
امیدوارم هر لحظه در آغوش خداوند شاد و سلامت باشید.
سلام دوست عزیز 🌹
نوشتت فوق العاده بود خیلی زیبا وتاثیرگذاروچه قشنگ باکلام قرآنی باخدا حرف زدی و جواب گرفتی برای من فوقالعاده تاثیرگذاربود
ممنون به کامت پرمحتوات که به من درجهت درک این موضوع کمک کرد
موفق، شاد، سعادتمند و ثروتمند باشی🌹🌹🌹🌹🌹
سلام به روی ماه تک تک شما دوستان عزیزم و استاد عباس منش عزیز
به نظر من در این نحوه از درخواست ثروت و نعمت از خداوند باورهای غلطی مثل باور به کمبود نعمت، نداشتن عزت نفس یعنی خویشتن دوستی و حس لیاقت برای بهره مندی از نعمت های خداوند، ناآگاهی از سیستم طبیعی جهان و قوانین آن و …غیره است.
حالا من می خوام با توجه به این باورهای غلطی که در این سوال مطرح شده برای رسیدن به ثروت 3 قدم رو توضیح بدم.
برای شروع در قدم اول: باور داشتن به فراوانی است.
ما باید بپذیریم قبول کنیم باور کنیم که جریان این جهان به طور طبیعی به سمت خیر و نیکی و فراوانی است. و در ذهن الهی ما هیچ کمبود یا از دست دادنی وجود ندارد.
پس بنابر این در این جهان جریان بینهایتی از ثروت و نعمت، عشق و محبت و سلامتی به صورت خود به خود به سمت تک تک ما انسانها جریان دارد.
حالا با این ذهنیت برید در دنیای بیرون و اطرافتون نگاه کنید، واقعا ببینید که در این جهان بینهایت نعمت واقعی و عینی وجود دارد، اصطلاحا مستند سازی کنید تا این باور رو بهتر بتونید بپذیرید و روز به روز قوی ترش کنید.
مثلا همین الان به موبایلتون نگاه کنید. یه زمانی داشتن موبایل برای همه ی ما آرزو بود، هر کسی واقعا وضع مالیش خوب بود می تونست موبایل داشته باشه ولی الان هممممممممه دارند، حتی آن کسانی که سواد شماره گرفتن اش رو ندارند، تو جیبشون یه موبایل هست. از خودتون بپرسید آیا این واقعا فراوانی نعمت نیست؟!
داشتن لپ تاپ و کامپیوتر به صورت شخصی و انفرادی ، داشتن ماشین تو هر خانه ای و……. غیره اینها همه فراوانی است .بگردید تا فراوانی رو در دنیای بیرون پیدا کنید و درک کنید و در نهایت باید از بابت این همه فراوانی سپاسگذار خداوند وهاب باشیم.
قدم دوم:
حالا که فهمیدیم این جریان بینهایت نعمت به صورت طبیعی به سمت ما جریان دارد و ما ذاتا لایق بهرمندی از این نعمت ها هستیم، اگرررررررر با ذهن استدلالی یا همون قدرت ذهنمون ترمز نکنیم و جلوشو نگیریم.
برای پیدا کردن ترمزهای ذهنیمون که مانع دریافت این جریان بی وقفه و بینهایت ثروت و نعمت و فراوانی است فقط کافیه یه سوال از خودمون بپرسیم: “من اگر چی داشتم می تونستم به این هدفم ( پول و ثروت یا عشق و محبت و یا سلامتی) برسم؟”
این سوال ذهن رو می فرسته دنبال پیدا کردن ترمزهای ذهنیمون.
حالا وقتی جواب این سوال رو پیدا کردید، مثلا نداشتن تحصیلات کافی، نداشتن پول و پارتی و اعتبار، نداشتن سابقه کاری، نداشتن پدری پولدار و معتبر، نبودن در شهر بزرگ با امکانات کافی و………….و غیره
قدم بعدی یا قدم سوم شروع میشه:
در اینجا ما باید بپذیریم که برای رسیدن به پول و نعمت و اهداف دیگرمان به هیچ چیز نیازی نداریم. حالا با این ذهنیت که من برای در اختیار داشتن نعمت های بیشتر مثل پول و ثروت هرآنچه لازم است را دارم، برید در دنیای اطرافتون و یا از طریق سرچ های اینترنتی نمونه ها و افرادی را پیدا کنید که در شرایط مشابه با شما بوده اند اما توانستند به نعمت های بینهایت خداوند مثل پول و ثروت دسترسی پیدا کنند. مثل بیل گیتس که تحصیلات دانشگاهی نداشت، زاکربرگ سابقه کاری طولانی جز یکسال برنامه نویسی نداشت، آقای بختیاری دارای برند ایس پک هیچ پول و پارتی و سابقه و تحصیلات تخصصی نداشت و….. غیره.
فعال باشید و افراد مشابه خودتون و البته بسیار موفق را پیدا کنید و با این مستند سازی و تکرااااااااااار این ورودی ها ( حتی داشتن یک الگوی مستند برای تکرار کافی است چون آنچه اهمیت دارد و موثر است تکراااااااار است.) ذهنتون رو از نو دوباره برنامه ریزی کنید
و با این کار ترمز دستی ذهنتون رو خلاص کنید و در این جریان بی انتهای نعمت و برکت جهان جاری شوید.
جالبه بدونیم که
همه مخلوقات عالم جز انسان، همه می دانند که هدف اصلی حیات لذت بردن است.
پس بیاین با هم اگه 20 سال 30 سال 40 سال …. از عمرمون رو با ناآگاهی و این ترمزهای ذهنی خراب کردیم و خودمون رو از نعمت های بیکران خدا محروم کردیم، بیایید برگردیم به سمت خدا و حالا آگاهانه این ترمزهای مزخرف ذهنیمون رو با هم خلاص کنیم و دنیا و آخرت خودمون رو آباد کنیم.
و حالا اینجا سخنی از خودم
دوست دارم باور کنید که از صمیم قلبم بینهایت دوستتون دارم.
راستش قصد شرکت تو این مسابقه رو نداشتم وللللللی واقعا ندای درونیم یا همون خدای درونم از دیروز بعد از ظهر مرتب بهم می گفت الهه تو باید بری این آگاهی ها رو با دوستانت به اشتراک بزاری. حالا اگه این حرفام فقط و فقط به درد یک نفرتون بخوره و راه رو برای یکی از شما روشن کنه، برام کافیه که این همه زحمت کشیدم تایپ کردم و وقت گذاشتم تا بتونم ذهنمو به نوشته در بیارم.
در پناه الله یکتا شاد باشید که بالاترین نعمت هاست. یا حق
خواهر گرامی سرکار خانم الهه تدین
از مطلب شما بسیار استفاده کردم. سپاسگزارم
با آرزوی نعمت و ثروت الهی برای همه
دوست عزیز از اینکه قدردانی کردید، من هم از شما سپاسگزارم.
امیدوارم هر لحظه در آغوش خداوند شاد و سلامت باشید.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز و همه دوستان خوبم
۱_عدم شناخت صحیح از خداوند و قوانینش
۲_عدم احساس شایستگی و لیاقت
۳_باور کمبود و عدم فراوانی
این ۳ باور سرشاخه تمام باورهای منفی است و به نظر بنده سایر باورها زیرمجموعه قرار میگیرند.
در مورد اول من خودم برای اولین بار بعد از آشنایی با استاد متوجه شدم که باور من این است که ثروت مرا از خدا دور میکنه و آدم بدی خواهم شد و تصور من و خیلی های دیگه تصور غلطی از خداست که موجودی دارای احساس و خشم و غضب و عطوفت است اما بسیار بزرگ و در آسمانها. و این نتیجه درک اشتباه از قرآن و دیگر کتابهای اسمانی که دچار تحریف شدند.
و در بسته روانشناسی ثروت ۱ استاد کاملا توضیح داده اند.
همچنین در فایلهای رایگان افزایش سه برابری درامد و دستورالعمل ثروت که دوستانی که نمیتونن در حال حاضر بسته بخرند حتما استفاده کنند من خودم نتیجه ۵ برابری گرفتم به تازگی و مخصوصا فایلهای فقط خدا و تئوری سطل آب.
آرزوی سلامتی و ثروت و موفقیت برای همه و استاد عزیزم و خودم دارم.
در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید. ???
با سلام خدمت اعضای سایت عباس منش دات کام
به نظر من این نوع نگرش و دیدگاه دارای باور های نادرست اساسی زیادی هست . اولین آن اینه که ما باور داریم خدایی که قادر مطلق و فراوانی مطلق هست کار خداییش رو خوب و کامل انجام نداده و باعث شده این همه از بندگان خدا فقیر بشوند و خداوند کاری برای آنها نمی کند و نظاره گر انها است تا بمیرند !!! و بعدش خدایا من دارم فلان کار رو میکنم و اگه کارم بگیرد و پولدارم کنی من قول میدم نصف پولم رو به این فقرا بدم یا مسجد بسازم یا بیمارستان و … !!!
آیا این دیدگاه درسته ؟ معلومه که نه . این نگرش یه نگرش کاملا شرک آلود و غیر توحیدی هستش و با قوانین آفرینش در تضاد کامل هست . بعد ما با این نگرش ها انتظار موفق شدن و حرکت در مسیر پیشرفت هستیم . مثل این میمونه که ماشین اخرین سیستم داشته باشیم هی پدال گاز رو فشار بدیم ماشین هم حرکت نمیکنه و ما میبینیم که حرکت نمیکنه و حتما یه مشکلی هست ولی بازم پدال رو فشار میدیم تا شاید حرکتی بکنه و به خود اجازه نمیدیم از ماشین پیاده شیم و سنگ جلوی چرخ رو برداریم و ترمز دستی را بیاریم پایین تا ماشین حرکت کند !!!
بعدشم گیرم خداوند درخواستت رو اجابت کرد و ثروتمند شدی و با توجه به قول و قرارت با خداوند به نیازمندان کمک کردی آیا این نیازمندان با کمک تو بینیاز شدند؟ ایا دیگه تا آخر عمر دیگر به کمک احتیاج ندارند؟ آیا کمک تو مشکلات لاینحل آنها را حل کرد ؟ معلومه که حتی 1 درصد از مشکلات اونا رو حل نمی کنه بلکه خود باعث مشکلات زیادی می شود .
این افراد و همه ی افراد در تمام جهان تا زمانی که باور های مخرب خود را شناسایی نکنن و شرک های آمیخته در روح و افکار و جسم و استخوان خود را برطرف نکنن به هیچ جایی نمیرسن و درجا میزنن .
به قول استاد در پاسخ به والدینی که تمام عمر و مال و زندگی خود را صرف فرزندان خود می کنن که می فرماییند بهترین کمک به فرزندان کمک نکردن و عدم حمایت از آنها است تا خودشون با درک قوانین آفرینش راه خودسازی را بیابند .
بعدشم مگر دولتها – افراد ثروتمند و نهادهای جهانی برای فقرا و نیازمندان برنامه ندارند ؟ پس چرا امار نیازمندان هر روز بیشتر میشه و کلا فقر ریشه کن نمیشه ؟ پس مشکل کجاست؟ ایا مشکل این نیست که ما و این افراد در ذهن و باور خود خدا را رها کرده و به بنده ی خدا . دولت -رییس اداره -رییس شرکت و … دل بسته و امید داریم ؟!! مگر ما نمیدانیم که به هر انکس که خدا بدهد اگر کل دنیا هم بیایند نمی توانند ضرری برسانند و مکر انها به خودشون بر میگردد.
مگر نعمت و رحمت خدا با کمک یک انسان قابل مقایسه هست .
ما با این دیدگاه به خود نعوذباالله مقام و درجه خدایی میدیم و خدا را به پایین ترین سطح ممکن تنزل میدیم
این نوع در خواست از خدا یه باور محدود کننده و ترمز جدی دارد که خیلی مخفی هستش . و به نظر من شاه کلید حل مشکلات اساسی ما هستش و به نحوه ی فهم ما از خداوند و سیستم موجود در جهان و عملکرد جهان هستی باز می گردد . و اینه که هی ما می گیم خدایا بده !! این دادن و گرفتن و این درخواست یک وصف انسانی هست و نمی شود به خدا نسبت داد . مگر خداوند به ما نداده مه میگیم بدهد ؟ خداوند همه چیز را به ما داده و اصلا چیز پنهان و سکرت و هیچ چیزی نیست که در اختیار ما به طور نامحدود و مطلق و رایگان و بی عیب و نقص و به عدالت و برابری نداده باشه -خدا هر انچه که ما لازم داریم به هر هدف و مقصود خود برسیم را بی کم کاست داده و مهیا کرده .و این نوع در خواست ها که دولت بدهد حکومت کاری کند پدر و مادر و اشنایان کمکی کنند یا مدیر شرکت دست منو بگیره همشون اشتباه و باطل هستش و اینها اگه از خداوند درست و اصولی درخواست کنیم دستی ار دستان خداوند خواهند شد .
پس ما برای پیشرفت در هر زمینه همه ملزومات لازم را بی کم و کاست داریم فقط کافیه …..
1 – خودمون را باور داشته باشیم و خود را مقدس ترین انسان در عالم بدونیم
2 -به دل و احساس و الهامات خود اهمیت بدیم و رجوع کنیم
3 – همه ی قدرت و نعمت ها را از خدا بدونیم و این را به یاد بیاوریم که خداوند از خودت هم بیشتر دوست داره که موفق بشی و ثروتمند در دنیا و اخرت
4 – همیشه و همه حال شاد باشیم و با آرامش دل که نشانه ای از اینه که راهت درست و خدایی هست به جلو پیش بریم و با ایمان به خداوند و دوری از شرک کارها را انجام دهیم و امیدوار باشیم که ناامیدی از شیطان است
از اینکه پیام منو خواندین کمال تشکر را داریم و امیدوارم در دنیا و اخرت سربلند و پیروز باشین
با سلام خدمت دوستان خودم و استاد فوق العاده ام
دوستان من تصمیم گرفتم که جواب کامل به این سوال بدم اما همین اولش بگم که بعد از فکر کردن به اون به صورت متمرکز ، متوجه شدم که بینهایت ترمز تو یه همچین خواسته ای میتونه باشه.استاد من تو ذهنم همچین تصوری از تعداد ترمزهای ذهنی مان نسبت به یک خواسته رو تصور هم نمیتونستم بکنم و از خداوند سپاسگزارم که دارم متوجه دلیل برآورده نشدن خواسته هام میشم
چون با تمام وجود پذیرفتم که من خالق خواسته هام و حتی خالق ترمزهای ذهنی در جهت نرسیدن به خواسته هام هستم
به خاطر همین میخوام به خاطر خودم به صورت کامل (با توجه به چیزهایی که تابه حال فهمیدم) پاسخ بدم، موانع ذهنی موجود در این نوع خواسته عبارت است از:
1. عدم شناخت درست قوانین جهان مادی
زبان دریافت خواسته های ما زبان فرکانسی است بنابراین دریافت خواسته نمیتونه با مشروط کردن خواسته برای خداوند صورت بگیره. در واقع معامله ای در کار نیست که ما بخواهیم با خالق جهان ک قوانینش مشخص و تغییر ناپذیره انجام بدیم و فقط کافیه در فرکانس دریافت خواسته قرار بگیریم
2. عدم احساس لیاقت و ارزشمندی
در واقع ما خودمون رو به تنهایی لایق دریافت خواسته نمیبینیم و خواسته خودمون رو مشروط میکنیم… چقدر خنده داره واقعا که تا به حال به این موضوع فکر نمیکردم و برعکس فکر میکردم که چه نیت درستی پشت این خواسته است.
در صورتی که وقتی من لایق دریافت خواسته هستم که خودم رو لایق دریافتش ببینم.وقتی جهان پاسخ به خواسته من میده که من خودم رو ارزشمند و لایق ببینم. خداوند لحظه خلقت انسان تمام جهان رو به سجده وامیداره اما من انسان بعدها احساس لیاقت رو در خودم با رفتارهایی که با ما میشه و افکار نادرست اجتماع و رسانه و …. میکشم و این ریشه در گذشته ما داره و یک باور مخرب در ذهن ماست.
3. شک داشتن به عدل خداوند و عدم درک ضرورت وجود تضاد در زندگی
بعضا این تصور تو ذهن ایجاد میشه که چون تعدادی از بندگان تو در جایگاه اصلی خودشان نیستند بنابراین من باید کمک کنم تا اونها هم سعادتمند بشوند و با رسیدن به خواسته ام حتما این کار را انجام میدم
این ترمز هم واقعا خنده داره … استاد میدونی من دارم به این فکر میکنم که ما اصلا ریشه ای هیچ وقت به هیچی نگاه نکردیم تو زندگیمون
من دیگه مطمئنم که هر کس در هر جایگاهی که هست درسته و هر انسانی میتونه زندگی خودش رو تغییر بده چون این قدرت رو بدون استثنا خداوند در وجود ما قرار داده تا با نهایت عدل خداوند هر کسی با اراده و اختیار خودش بدون توجه و نیاز به جایی که الان قرار داره و هست (خانواده ، کشور، سن، جنسیت و …) خالق زندگی خودش باشه. با وجود تضاد ما میتونیم خوبی و بدی رو درک کنیم.
4. باور مخرب کمبود و عدم درک فراوانی در جهان
استاد این باور فوق العاده زندگی من رو با وجود تمام پیشرفت هام عقب انداخت
متاسفانه ما فکر میکنیم که یک مقدار محدودی نعمت و ثروت وجود داره که باید بدویم تا بدستش بیاریم … چ تفکر محدودی داریم ما آخه
خداوند صمد و بی نیازه خواسته مشروط یعنی باور کمبود، باران الهی همواره در حال باریدنه این ما هستیم که سطل کم قطری داریم و بارانی دریافت نمیکنیم
5. عدم تمرکز روی خواسته و توجه به ناخواسته ها
ما زمانی به خواسته خودمون میرسیم که هر روز اون رو گوشه ذهنمون داشته باشیم و برای رسیدن به اون برنامه ریزی کنیم، اما با مشروط کردن خواسته تمرکز و توجهمون رو از خواسته برداشته و به مسائل دیگه مئطوف میکنیم که این خودش یک ترمز اساسی در مسیر رسیدن به خواسته مونه
6. مانع ذهنی بخشش مشروط
اساس و اصل بخشش این هست که ما به احساس خوب برسیم و با داشتن احساس خوب اتفاقات خوب رو تجربه کنیم، جهانی که همواره در حال گسترش هست و خداوند هیچ نیازی به بخشش ما ندارند این ما هستیم که با بخشش بدست می آوریم
بنابراین ممکنه تو این نوع خواسته ترمزهای ذهنی فراوانی در خصوص بخشش برامون ایجاد کنه مثلا اگر قلبا این بخشش به ما حس خوبی نده و ترس از دست دادنه بخشی از دارایی رو به ما بده که باز به باور کمبود مربوط هست، مانعی میشه در جهت نرسیدن به خواسته مون
7.دور از دسترس بودن خواسته و نشناختن قانون تکامل
این ترمز خیلی جالبه چون با تمام وجود نپذیرفتیم که خداوند ما رو خالق زندگی خودمون قرار داده پس فکر میکنیم که رسیدن به خواسته احتمالیه بنابراین چون دور از دسترس هست رسیدنه به خواستمون، اون رو مشروط میکنیم تا خداوند با این شرط قبول کنه که ما رو به خواستمون برسونه…این ما هستیم که خودمون رو از خواسته مون دور میکنیم چون ذهنمون محدود و پر از موانع و ترمز هست…این موانع باعث میشه که ما هدف و خواسته مون رو اونقدر بزرگ و دست نیافتنی ببینیم که هرگز قدم اول رو برای رسیدن به اون برنداریم و به الهامات خدای درون خودمون بیتوجهی کنیم بنابراین اصل و اساسه خواسته رو خودمون از بین میبریم
بزرگ بودن خواسته باید در ذهن ما برنامه ریزی بشه و به اهداف کوتاه مدت تقسیم بشه تا رسیدن به اهداف کوچیک ما رو مشتاق پیش رفتن بکنه اما وقتی تو این شرط رو برای خودت قائل میشی یعنی رسیدن به اون رو تو ذهنت محال یا شدیدا دور از دسترس میکنی و از طرفی میگی خب من تو کدوم مرحله باید ببخشم … تا به قول و قرارم عمل کرده باشم؟
ما که طبق قانون تکامل به یکباره به خواسته خودمون نمیرسیم
این موضوعیه که فکر میکنم اغلب ما بهش فکر نکرده بودیم در صورتی که وقتی میخوایم ببخشیم هم به قول قرآن تعادل رو رعایت کنیم دلیل اون میتونه این مساله باشه
اصلا دلیل بخشش نکردن ما ها خیلی وقتا اینه که میخوایم بزرگ ببخشیم؟ واقعا چرا مگه بخشش کوچیک چ ایرادی تو ذهن ما داره؟
دلیلش نفهمیدن علت بخشش هست و در واقع رسیدن به حس خوب نه اینکه میزان بخشش بتونه ما رو مقربتر کنه…مگه نه؟
استاد عزیز و دوستان خوبم من از خداوند و بعد از استاد ماهم ممنونم که این شرایط رو فراهم کرد که بتونیم ذهنمون رو به چالش بکشیم تا بفهمیم که ذهنمون سرشار از مانع برای نرسیدن به خواسته هامونه
آخه کجا میشه به این آگاهی ها رسید؟
اگر بخوام بنویسم بازم میشه اما واقعا انگشتام سر شدن … به همین کفایت میکنم و از خداوند خواستار هدایت تمام مردم دنیا و به خصوص دوستان و استاد بی نظیرم هستم و امیدوارم همیشه شاد و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشیم.