شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 283
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ب استادای نازنینم و تمامی دوستان عزیزم
در جوااب این سوال از خدا هدایت میخام ک کمکم کنه تا بتونم اون باورهای مخربی ک مانع سعادت و ثروت و خوشبختی شناسایی کنم
اول اینکه وقتی میگیم خدایا ب من بده تا ب بقیه کمک کنیم خودمونو همونجوری ک هستیم لایق ثروت نمیدونیم ینی باید ی باجی بدیم ب خدا تا بهمون ثروت بده در صورتی که ما اگر نماد عظمت و فراوانی و قدرت خداوند باشیم باید در بهترین شرایط از همه نظر زندگی کنیم اون موقعس که تاثیر گذاریم اون موقعس که میتونیم ب کسی باج ندیم سرمونو جلو کسی خم نکنیم اون موقعس ک میتونیم توحیدی تر باشم با عزت تر قابل احترام تر
ثروت شخصیت مارو بلد تر میکنه پر رنگتر میکنه مارو ب خدا نزدیکتر میکنه سپاسگذارتر میکنه سپاسگذاری از تجربه نعمت های بیشتر میاد وگرنه کسی ک در فقره داره ت زمین شیطان بازی. میکنه چطور میتونه شکر گذار باشه اصا مگ وقت میکنه ب خدا فکر کنه ب افرینش این کیهان فکر کنه صب تا شب فکر این شکم خودشو زن و بچشو سیر کنه وقتی برای اینکه ب خدا نزدیکتر بشه نداره ن نمازش نمازه ن دعاش دعا هرگز رضایت نداره من ترجیح میدم توی بنز شکرگذار خدا باشم تا پیاده باشم اون موقع چقدر متفاوته این احساس عظمت خدارو درک میکنه نعمتی ک بهم داده از انسانهایی ک این تجهیزاتو فراهم کردن سپاسگذاری کنم بایت غذای خوب و سالمی ک میخورم بابت لباس تمیز و زیبایی که میپوشم شکر گذار خدا باشم این خیلی واقعی تره این خیلی عمیق تره چون قلبا میدونم دارم ب خاطر چی از خدا تشکر میکنم ت فقر مگ ادم میتونه زندگی کنه فقط میتونه زنده بمونه ن خیرش ب خودش میرسه ن ب کسی
البته ذهنم پر از باورهای محدود کنندس پر از ترمزه خدا کمک کنه ک بیشتر درک کنم ی باور دیگه که دارم اینه که ثروت مند بودن باعث میشه ادم بدی بشم… باور جایگزین=مگ ایییین همه انسان ثروتمند در سراسر جهان نیستن که دارن ب جهان خدمت میکنن
خب چرا اینجوری فکر میکنم چون ی عمر توی فیلما این خوراک ذهنیه من بوده توی خانواده گفتن فلانی پولدار شد خسیس شد ب هیشکی نگا نمیکنه خدا به ادم بدا بیشتر میده ما ک خوبیم خدا نگامونم نمیکنه ما ک نمازمون قضا نمیشه خدا بهمون نمیده ب هر چی ادم نامرده بیشتر توجه میکنه و روز ب روز بیشتر میده
باور جایگزین=مگ این همه ثروتمند مث استاد بیل گیتس برایان اعتماد مانی خوشبین جف بزوس ایلان ماسک و تمامی امامان و پیامبران مگ اینا ادمای بدی شدن غیر اینه صدهابابر انسانهای بهتر و توحیدیتری شدن تاثیر گذارتری شدن چقد تولید کار کردن چقدر کاراها رو اسونتر کردن چقدر کمک های بشر دوستانه کردند اصا اگر ثروتمند نمیشدن معلوم بود ک خدارو باور نداشتن اونا خدارو باور داستن فراوانیشو باور داشتن که الان انقد اسم اوازه دارن در سراسر جهان و الگو شدن
اینا واقعا همین الان دارن یادم میان اصا نمیدونستم اینا توی ذهنمه چقدرررر ما کاار داریم با این باورها
ثروت هروز داره بیشتر و بیشتر میشه و بدست اوردنش اسونتر میشه در سراسر جهان فرصتهای پولساز بسیار اسون وجود داره و هروز داره بیشتر میشه
باور بعدی که دارم اینه که هر چقدر پول دار تر بشم کارام بیشتر و کنترل وضییت برام سختتره و ااسترسم بیشتره
باور جایگزین=اتفاقا وقتی ب ثروت برسی ثروت بیشتری برات ساخته میشه بدون تلاش طاقت فرسا در هفته یساعتم کار کنی رو بیزنست خودش مولد میشه برات وقتت ازادتره مث استاد کارات خیلی کمتر میشه تفریحت بیشتره
دیگ نیازی نیست مث روز اول تایم بزاری براش چون پول پول میاره پول فرصت های بیشتری بهت نشون میده ک نیاز ب زمان بسیار کم و سود بسیار بالایی دارن و دیگ تصاعدی رشد میکنی کشورهای بیشتری میتونی سفر کنی لذت های جدیدو تجربه کنی
و بیزنست همینجوری برات پول میسازه میتونی کارمندای عالی بگیری اونا برات انجام میدن کارایی. ک ب وقت بیشتری نیاز دارن
و فقط ب اعداد و ارقام توجه کنی مگ استاد نیست ک داره از تفریحش پول میسازه لذت میبره و میلیاردها میلیارد. پول میسازه من هر چقدر ثروتمند بشم وقتم ازادتر و خودم رهاترم فقط در فقره ک ما حتی ب خدا هم نمیتونیم فکر کنیم چون صب تا شب باید بدوییم
و این گفته خود خداست که شیطان ب شما وعده فقر میدهد و خداوند ب شما وعده فزونی
اینو دیگ تیر اخره برا اینکه باور کنیم ما هر چقد ثروتمند تر بشیم نزد خدا محبوب تر و بنده شایسته تری هستیم
خدایا هزاران مرتبه شکرت…
دوستون دارم مجید جهانگیری
دوس من سلام میتوان بگم این کامت شما جواب درست نیست
ثروت شخصیت انسان را بلند نمیکنه
شخصیت انسان هست که ثروت میاره
شما میتوانم توفایل که استاد راجب تنها راه گذر از مادیات رسیدن به مادیات هست گوش بدیم
توی اون فایل استاد راجب شخصیت
وثروت صحبت کرده من کامت تون خوندم اگه قرار باشه که ماهمان آدم قبلی باشیم شخصیت مان تغییرنکن
ثروت نمیاد سپاسگزارم دپس عزیز
سلام استاد عزیزم
میخواستم جواب سوال رو بنویسم به کامنت ها هم نگاه نکردم
احساس میکنم یچیزایی بلدم ولی برای قدرت اصلی از خداوند در خواست میکنم تا بهم کمک کنه جواب این سوالو بدم
ترمز اول به نظرم این هست که خداوند نیازی به ما نداره تا به بنده هاش خیر برسونه
که به خاطر اونها به ما ثروت بده
ترمز دوم این هست که اگر قراره کمکی هم بکنیم بخاطر احساس خوبمون هست نه به خاطر اینکه اونها نیاز دارند هیچکس نیاز به ما نداره
ترمز سوم این هست که ما به تنهایی لیاقت ثروت رو داریم و این ثروت مال ماست نتیجه تلاش های ماست و نوش جان ماست
ترمز چهارم این هست که ثروت باعث میشه از خداوند دور بشیم و باید این ثروت رو ببخشیم تا پاک بشیم که این کاملا اشتباهه
به نام خالق زیبایی ها
بدون شک این واسه اکثر افرادی هست که از خدا میخوان واسه منم هست
کامنتارو نخوندم امیدوارم جوابمو پیدا کنم خدایا خودت هدایتم کن
به نظرم نداشتن احساس لیاقته
یعنی من همینجوری و براحتی لایق این خواسته حالا مثلا مالی نیستم
حتما باید شرطی باشه و قرار دادی
یعنی من خودم در اولویت نیستم تا از این خواسته استفاده کنم
پدر و مادرم الویت دارن نسبت به من نه خود من
خانواده من الویت دارن نسبت به من نه خود من
مردم و مثلا بیماران الویت دارن به من نه خود من
حالا این اگه ترس از فراموش کردن عمل به وعدمون با خدا باشه که دیگه این ترسه خودش یه ترمزه
به نظرم نداشتن احساس لیاقت هست
درود به اقای عباس منش عزیزم و تمام همراهانی که جهاد کردن تا خودشون رو تغییر بدن این باور رو دارن قدم به قدم میسازن که زندگی خودشون فقطو فقط با باورهای خودشونه که میتونه تغییر کنه و اگر ما اینجا هستیم قطعا یه فرقی داریم قطعا یه قدم به خدا نزدیکتریم چون باور کردیم که جهان قانون داره و ما هدایت شدیم به فایل های اقای عباسمنش
و این هدایت الهیست
اولین ترمزی که توی ذهن من هست که باید اصلاح بشه اینه که من وقتی میخوام راجب خواسته هام یا خوشی هام صحبت کنم میترسم که برعکسش اتفاق بیفته جوری که خیلی اوقات از حرف زدن در موردش منصرف میشم مدام میترسم که من از اتفاق توبم تعریف کنم و اون اتفاق خراب شه و این یعنی من قانون رو اینطوری شناختم که کار قانون جهان اینه که تا من یه خورده خوشم جهان میخواد سریع این خوشی رو ازم بگیره و برعکسش اتفاق بیفته یا اصلا اتفاق نیفته یا وقتی مدام یه چیزیو تجسم میکنم یه حسی تهش میگه خیلی این تصورات خوبه ولی چه فایده ممکنه اتفاق نیفته یا اووو کو حالا تا اتفاق بیفته
ترمز دیگه ی ذهنم اینه که خودم رو بسنده کردم فقطو فقط به حقوقم و خودم رو روی اون مبلغی که حقوق میگیرم برنامه ریزی کردم و راه رو باز نذاشتم که نعمت بیشتری وارد زندگیم بشه
ترمز بعدی ذهنم اینه که مراقب ورودی هام نیستم مراقب شنیده ها و دیده هام نیستم و این باعث میشه که ناخودآگاه من با شنیده ها و دیده های پوچ پر بشه
و برای من باورسازی بشه
یه ترمز دیگه برای من اینه که اصلا این رو باور نمیکنم که من خودم میتونم برای خودم خونه ی مورد علاقم ماشین مورد علاقم و بخرم یا زندگی ای که دلم میخواد و برای خودم داشته باشم.این باورو دارم که همسرم باید پولدار بشه کار حسین باید بگیره تا ما زندگیمون یه تکونی بخوره ولی خیلی از خانوما هستن که هم سن منن و خیلی موفق هستن
ترمز بعدی ذهنم اینه که کمبود محبت و خود کم بینی دارم مدام میخوام که با داشته هام جلب توجه کنم و به این توجه ندارم که زیبایی درون خیلی قشنگ تر و با ارزشتر از ظواهر بیرونیه
با اینکه رسیدن به ظاهر بیرونی هم باز برمیگرده به احساس لیاقت ولی به اتدازه و درست
من این ماه و ماه پیش مدام دارم لباس میخرم لباسای گرون که بگم من خیلی با کلاسم من خیلی خفنم و به این نتیجه رسیدم که اینا اصلا مهم نیست من دارم با خودنمایی کردن هم کل پولامو خرج میکنم و همیشه درونم خلا هست که من کافی نیستم باید لباسای خوب بپوشم تا دیگران من رو تایید کنن و این اصلا باور درستی نیست
البته هدایت شدم و از دور یه شخصی رو دیدم که رفت و قسطی یه اپل واچ خرید با این که اون به ایرپاد بیشتر نیاز داشت ازش پرسیدم چرا ایرپاد نخریدی گفت اخه اپل واچ پرستیژ و کلاس کاریه بیشتری داره و هرجا میرم خیلی به این چیزا توجه میکنن و رفتارشون باهام تغییر میکنه بعد اینو فهمیدم که وقتی یه ادم نیاز شخصیشو کنار میذاره و دیده شدن رو توی الویت قرار میده و خودشو توی فشار میذاره این اصلا چیزی از احساس لایق بودن خودش ازدرون خودش رو درک نکرده و دیدم اون کاری که من با خودم و حقوقم میکردم عین این کار این بنده خدا بود و الان چند وقته که این کار رو کم کم دارم کنترل میکنم و واقعا با همین تغییر کوچیک چقدر هزینه هام کم شده و توی کارتم پول دارم و اگر ایده ای داشته باشم آمادگی بیشتری برای انجام دادنش دارم
ترمز دیگه ی ذهنم اینه که من خدا رو درست درک نکردم واقعا به معنای واقعی درکش نکردم احساسم میگه خدا قانونه ولی چون ما یه شخص تو ذهنمون ساختیم و خدارو با دید انسانی خودمون میسنجیم فکرمیکنیم اونم مثل ماست ولی این درک رو نداریم که هر آن چه که توی این جهان هست زنده و غیر زنده همه ی ما جوهره ی ذات خداییم هر چیزی که سخته شده از هوش الهی اومده ایده ی الهی بوده که بشر راحت تر زندگی کنه و این خودش تکامل خداست و خدا یعنی قانو نه یه شخص که قهر میکنه دلسوزه آشتی میکنه حسوده بخیله ولی خدا اینا نیست
خدا قانونه قانونی که فقط میبخشه و هرچقدر تو به بخشندگیش بیشتر باور کنی و بیشتر اون چیزهایی رو که به تو بخشیده رو بیشتر ببینی از اون مدل چیزها بیشتر توی زندگیت بهت میبخشه چه خوب و چه بد
و کاملا به تو اختیار داده و اگر این عدل نیست پس چیه.به نظرم راحت ترین راهو خدا به ما نشون داده ولی نمیدونم ما با چه جراتی میتونیم به راحتی این همه بخشندگی رو فراموش کنیم این همه زود یادمون بره که اصلا ما از چی آفریده شدیم و ما کی هستیم این همه قلدرم پُلدرممون از کجا اومده به کی وصلیم که از قانون قدرتمندتره؟خدا راحت ترین و آسان ترین و سریع ترین راهو به ما نشون داده و اون اینه که تو خودت رو کنترل کن باورهات رو با قانون هم سو کن طبق قانون زندگی کن ببین چه بهشتی برات میسازم صفر تا صد زندگیت دست خودته برو حالشو ببر ولی ما آدما فکر میکنیم این قدرت از خود ما میاد و به کل قانونو میذاریم کنار و شکست میخوریم مدام وارد تنش میشیم و زخمی افسرده میفتیم یه گوشه با اینکه میتونیم به راحتی زندگی کنیم و اجازه بدیم که قانون کار خودشو انجام بده من کار درست و انجام میدم قانون هم قطعا از همون لحظه بهش جواب میده
یه ترمز دیگه هم هست که ما فکر میکنیم دقیقا هرچیزی که ما میخوایم عین همون باید اتفاق بیفته و اگر اون اتفاق اون زمانی که ما میخوایم نیفته دلسرد میشیم خواستم بگم امکان نداره ما آمادگی دریافت چیزیو داشته باشیم و اون به ما داده نشه اگر نمیشه یا صلاح ما نیست که بعدها متوجه میشیم که به صلاحمون نبوده و چقدر خداروشکر میکنیم یا میمونه تو زمان درست خودش اتفاق میفته که در هر دو صورت به نفع ماست
خواستم این آگاهی هارو به اشتراک بذارم
و امید آن که همه ی ما سعادمند و خوشبخت و ثروتمند بشیم هم در دنیا و هم آخرت
خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خوشنود باشی و ما رستگار
سلام به همگی
1 مهمترین و اصلی ترین ان احساس لیاقت هست که باعث میشه اینجوری حرف بزنیم
من که لایق ثروت نیستن با بخشیدن به بقیه لایق میشم
2 دید مذهبی که پول خوب نیس و از خدا دورت میکنه
حالا که من پول میخوام میگم باهاش کار خیر میکنم که خدا بهم بده و ازش دور نشم
3باور کمبود که پول کمه پس باید یه کار خاصی انجام بدی که چیزی که کمه خدا قبول کنه بهت بده
4قانون باورها رو قبول نداشتن
و بجای تلاش بذای تغییر باورها،
تلاش بیرونی که اگه من یه کاری بکنم پول بهم میرسه که میشه همون شرک داشتن وباور توحیدی نداشتن و قدرت رو به عوامل بیرونی دادن
که مهمترین ان فکر میکنم لیاقت وباور توحیدی هس که تغییر ان دروازه ای از نعمت هارو میرسونه که یجورایی لیاقت وباور توحیدی هم یکی هستن و همان خدارو باور داشتن هست
به نام خداوند هدایت گر
کدهای مخفی ذهنی در مورد ثروت
من چند تا کد مخفی در رفتارم گفتارم وعمل کردم در مورد ثروت وثروتمندان درونم کشف کردم
اول این که وقتی که با ثروتمندان برخورد میکنم احساس میکنم انها با من فرقی دارند انها ارزشمند تراز من هستند انهابا ادب تر هستند آنها با کلاس تروباشخصیت تر از من هستنداین ترمز درونم باعث میشد که خودم را فراموش کنم
ویک ترمز مخفی دیگر که درون من بود اینکه من اگر ثروت مند شوم تنهای تنها میشوم و کسی بامن دوست نمیشود ومن نمی توانم با کسی رابطه بگذارم
خدارا شکر اول ترمز ها را پیدا کردم بعد برای این ترمزها اقدام برای بر طرف کردن انها میشوم
از خداوند میخواهم برای پیدا کردن ترمزهای مخفی ذهنی وبرای بر طرف کردن انها به من کمک کند
من عاشقانه دوستتان دارم
به نام ربم .سلام به خانواده عزیز عباس منشی .خدایا شکر که منو هدایتم کردی به بهشت پر از آگاهیهای ناب والهی .خدایا شکر که هر روز وهر لحطه منو بیشتر به خودم وخودت نزدیکترم میکنی .خدایا شکرت به خاطر این دنیای بی نظیری که دارم تجربش میکنم .بزرگترین ترمز من مشرک بودنم هست .وقتی امروز به این روز شمار رسیدم چندین صفحه واسه خودم از ترمزها وباورهای محدود کننده نوشتم ودر آخر متوجه شدم اینها همش از بی ایمانی وبی اعتمادی به خدا میاد من زبونم عادت کرده خدا رو صدا بزنم من جلوی خدا ایستادم مقاومت میکنم در جهانی سرشار از نعمت وفراوانی هستم ولی خودمو محدود میکنم توسط باورهای خودم.من همیشه در پی کسب ثروت بودم اما نه برای خودم بلکه میخواستم پدر ومادرم رو به خواسته هاشون برسونم میخواستم اونارو شاد کنم میخواستم جلب توجه بکنم میخواستم با ثروتم پز بدم .میخواستم خواهر وبرادران به خواستین برسونم جای خدا نشسته بودم به خواسته های همه فکر میکردم به جز خودم .این یعنی احساس بی لیاقتی .این یعنی خودم رو نادیده میگرفتم .من خودم رو نمیدیدم واسه خودم ارزش قائل نبودم ومیخوام بااین وضعیت جهان منو ببینه وبه خواسته هام برسونه .الان هم نوبت بچه هام هست میخوام واسه بچه هام خدایی بکنم .وای خدایا چقدر احساس مسئولیت نسبت به دیگران .چقدر دلسوزی واسه دیگران .چقدر احساس بی ارزشی .چقدر خودم رو زجر دادم وزندگی نکردم .چرا همه چیز رد به خدا واگذار نکردم ؟چرا میخواستم واسه همه خدایی بکنم،؟همه ما آفریده خدا هستیم وخدا آگاه تر از ما نسبت به همه چیز وهمه کس هست .از وقتی با این سایت آشنا شدم دارم کم کم خودم رو پیدا میکنم وفهمیدم که من فقط مسئول خودم وکارهای خودم هستم .من نمیتونم کسی رو نجات بدم .من فقط باید روس خودم کار بکنم وبا این کار میتونم جهانم رو گسترش بدم .من امشب خواستم از خودم رد پایی بدارم تا بفهمم که چقدر خدا رو نمیشناختم. من چقدر از خدا دور بودم ونمیفهمیدم .من ناجی کسی نیستم به عیر خودم .خدایا کمکم کن در این راه ثابت قدم بمونم وبیشتر بشناسمت. خدایا من فقیرم به هر خیری که از تو به من برسد.خدایا من سمت خودم رو به خوبی انجام میدم ما بقی کار به عهده توست . قدرت در دستان توست .در پناه رب العالمین
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته
من هم این باور ها رو داشتم وقتی در اون فضا هستی نمی تونی به این موضوع به این شکل الان نگاه کنی و صحبت بر سر این هست که این ترمز از کجا و شاید کجاها نشات گرفته است
یکی از جهاتی که می شود به این موضوع پرداخت این هست که می خواستیم احساس دلسوزی خدا رو فعال کنیم به این شکل که ما آدم خوبی هستیم به ما بده تا به اون هایی که ندارند بدهیم یه جوری سر خدا رو انگار می خواستیم کلاه بذاریم
به یه شکل دیگه هم بخوایم نگاه کنیم این هست که خودمون رو لایق ثروت نمی دونستیم یعنی با این کار می خواستیم به خدا بگیم حالا که من لایق این ثروت نیستم تو بده تا من به بندهات بدم که لایق باشم
ترمز دیگه اینه که وضعیت کنونی خودمون رو داشتیم توجیه می کردیم به این شکل که فلانی اگه داره به نیازمندان کمک می کنه منم اگه داشتم به فقرا کمک می کردم پس به من بده تا منم کمک کنم
در کل انگار توقع داشتیم خدا بهمون بده یعنی قبل از این که شما بگید خدا مثل یه سیستم کار می کنه همش فکر دور زدن یا احساس ترحم و دلسوزی خدا بودیم که دلش رو به رحم بیاریم که یک اتفاق خوبی بیافته باز هم این خودش یه نوع قدرت دادن به عوامل بیرونی بوده به این شکل که هیچ کاری نکنیم خدا بده تا ما به بنده هاش کمک کنیم خو چه کاریه مگه خودش بلد نیست به بنده هاش بده خو خودش می ده چکاریه که به من بده تا به بنده هاش بدم یه جور تنبلی در وجود ما بوده
اصلا اون فضا و فرکانس همش می خواستیم که یه چیزی از بیرون تغییر کنه که ما تغییر کنیم
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
زمانی که خواسته ای داریم:
اقداماتی برای تحقق آن انجام می دهیم :
تجسم
عبارات تاکیدی
نوشتن
عمل به ایده ها
که به این خواسته دست یابیم:
اما اگر هیچ موفقیتی کسب نکرده ایم
دلیل این اتفاق:
وجود یک یا چند کد مخرب و ترمز در باورهای ما است.
باید ترمزها را پیدا کنیم و آنها را برداریم
بسیاری از افراد ثروت را تنها برای کمک کردن به دیگران و برآوردن خواسته های دیگران می خواهند که:
کدهای مخرب زیادی در این باور وجود دارد
– ما پیش از دوره ی احساس لیاقت تمام خواسته ها را برای دیگران و هدیه دادن وکمک کردن به آنها می خواستیم و به هیچ یک از آنها نیز نرسیدیم حتی چند روز پیش یادداشت و تعهد خود را نیز پیدا کردیم که دقیقا همین جملاتی که استاد فرمودند در آن نوشته بودیم جالب اینجاست که هیچ کدام از خواسته ها برای خودمان نبود و اکنون در دوره ی احساس لیاقت متوجه شدیم بدترین ترمزی که عامل نرسیدن ما به خواسته هایمان است:
احساس بی ارزشی و بی لیاقتی است که ما در درون و ذهن خود داریم
همه را به جز خودمان لایق و ارزشمند می دانستیم برای همین بی دلیل نیست که به خواسته های خود خصوصا در زمینه ی مالی دست نیافته ایم چون خداوند متناسب با فرکانسی که ما به جهان ارسال می کنیم به ما نعمت و ثروت می دهد و نتایج ما هم جدا از باورهایمان نیست. اکنون تمام خواسته ها را تنها برای خودمان می خواهیم و از زمان شرکت در دوره ی احساس لیاقت در تمام زمینه ها به شدت پیشرفت داشتیم و دیگران برای ما احترام و ارزش بسیار بیشتری قائل هستند.
احساس ارزشمندی مهم ترین عامل موفقیت و پیشرفت در تمام جنبه هاست و پاشنه ی آشیلی است که باید تا پایان عمر به شدت بر روی آن کار کنیم.
ممنون از استاد عزیز به خاطر دوره ی ارزشمند و بی نظیر احساس لیاقت
خدایا شکرت
عاشقتونیم
100مین تحول روز من
موضوع فایل: ترمزهای مخفی ذهن درباره ثروت
درود بر استاد عزیزو بانو شایسته
فایل امروز در مورد کشف قوانین زندگی میباشد که برای رسیدن بخواسته و اهدافت باورهای ذهنی رو تغییر میدی و خودتو تقویت میکنی در مسیر پیشرفت،کنترل ورودی داری تمام تمارین انجام میدی اما نتایجی حاصل نمیشه،و فقط انرژی میزاری اما هیچ ثمری نداره،که از آن بعنوان یک نیروی مخرب یا ترمز نام برده میشه،برای شناسایی ترمزها باید اقدام کنی و معایب و مزایای رسیدن و نرسیدن بخواسته هارو کنار هم چیدمان کنی تا برای برطرف کردن ترمزها اقدام عملی متناسب با باورهای سازنده را ایجاد کنیم.
سوال فایل:
شما خواسته ای داری از خداوند که به شما اونقدر ثروت داده بشه تا بتونی کمک حال انسانهای ضعیف وکمک به افراد کشورت و افراد مستضعف و برای ساخت مساجد ومدرسه و بیمارستان اقدام کنی در این عمل ترمزی نهفته هست این ترمز چیست؟؟
همه میدونیم هر کس مسؤل زندگی خودش هست وقتی تهعد دادیم تمام شرایط زندگیمون رو خودمون رقم میزنیم و در قبال عقب ماندگی مالی اجتماعی و هرچیز دیگر خودمان مسؤلیم،باید به این درک برسیم که مسؤل رشد و موفقیت هم خودمانیم،یعنی دنبال عوامل بیرون از خودت نباش،به خودت رجوع کن به انرژی درونی ت ایمان داشته باش که خودت اوضاع رو بهتر میکنی،
خداوند خیر مطلق میباشد در آن شر و شور جایگاهی ندارد و این ما هستیم با عملکردامون همه چیزو خیر و شر رو جذب میکنیم،خدا میگه بخواه تا به تو داده شود اما تو برای خواستن ت هم خودت به خویشتن ت اجازه ورود خیلی از دارایی ها رو نمی دی درحقیقت خودتو لایق ورود نعمات الهی و خدادادی بدون منت پروردگار نمیبینی، به نظر من اولین ترمز اینه که البته نظر شخصی بنده ست، شما هنوز به اون نقطه از تکامل نرسیدی، که با دریافت پول مشکل داری بجای اینکه ابتدا روی خودت کار کنی خودتو نجات بدی دنبال نجات دیگرانی،و ترمز اینکه شما باید در مدار ثروت قرار بگیری همون مثال استاد از حضرت علی ع که دو نوع رزق داریم یکنوع خودمون میریم دنبالش بعد از مدتی به اون جایگاه میرسیم و بعدی که رزق میاد دنبال ما، و اینکه ما هنوز باور نداریم که خودمون میتونیم به پول برسیم و اونقدر به تکامل نرسیدیم همانند گنجی هست که پیدا میکنیم بدون تکامل میریم اولش ماشین چند میلیاردی میخریم مستقیم دارایی مون رو به باد میدیم،
ابتدا به ساکن باید باور مناسبی نسبت به پول و افراد ثروتمند و سرمایه دار داشته باشیم،فلان رییس بانک دزده اون نمایشگاه ماشین لوکس از کجا پول آورده اونم دزده،اونیکه این خونه مجلل ساخته از کجا این همه دارایی رو آورده اینم دزده،یعنی اگه منم پولدار بشم دزد میشم پس این عامل که پولدار بشم دزد بشم خیلی زیاده خب من پولدار نمیشم بخاطر این طرز تفکر،یعنی اولین مورد کنترل ورودی مناسب و دادن غذای مناسب به ذهن، و باورهای سازنده درست در مورد ثروتمندان که انسانهای لایق و درستکار و با صداقتی هستن،و بعد از این مقوله قانون تکامل هست که پدیدار میشه،و خودتو در فرکانس های ثروت جاگیر میکنی ونعمتها یکی پس از دیگری وارد میشوند،اما شما پولدار باشی و پولتو بخوای هزینه ساخت مدرسه کنی یا بکسی کمک کنی اگر قانون فراوانی رو درک کنی مسلما موفقی اما اگه باقانون نمیری جلو یعنی توانایی و لایق حفظ و نگهداشتن پول رو نداری که دوستداری خرجش کنی پول نمیاد سمتت چون باورت مشکل داره،
یا بحث اینکه تمام افراد مستضعف و فقیر باخدا و با ایمان هستن اگه من پولدار بشم مثل ثروتمندان از خدا گرویده میشدم یا از یاد خدا غافل میشم،یا ثروتمندان انسانهایی هستن از راه نادرست و غیرمشروع ثروتمند شدن و باور مخرب در مورد ثروتمندان ایجاد میکنی و ترمزت این میشه که نمیتونی به پول برسی،