شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 288 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ودرود.من روی این مسئله خیلی فکر کردم .و چند وقتی در گیر این مسئله بودم و از خودم میپرسیدم دلیل اینکه من دارم روی باورام کار میکنم خیلی از موانع برطرف شده اما ی ترمزی مونده اون چیه ؟تا اینکه به این موضوع رسیدم که اکثر افراد به وضعیت موجود عادت کردن ومن هم جز همون ادمام.که به نداشتن ثروت پول وثروت عادت کردیم .این بنظر من بزرگترین ترمزی هست که مارو از رسیدن به ثروت باز میداره که البته عوامل دیگه هم هست ولی این مورد اصلا معلوم نیست
سلام خدمت دوستان و استاد من حس کمبود ثروت در دنیا رو حس میکنم و خواستن اینکه با شرطی که با خدا میزاریم گرو کشی کنیم
بإسلام : سلام به تمامى دوستان عباس منش وراز تروتمند شدن را؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ راستش من برأى اولین بار هست که نظر مى دهم چون با این سؤالى که إستاد فرمودن دقیقاء اون مشکلاتى را که من و دیگر دوستان دارند گفته مى شود .. به نظر من ما مى خواهیم در کار خدا دخالت کنیم وَیَا یک جوراى با جهان هستى معمله کنیم یا کار خود را شرطى کنیم یا با این کار یعنى ثروت مند بودن در أصل خود نمایى کنیم ودر اخر با پرودگار بازى کنیم ؟ امید ان دارم که کمىکى کرده باشم به امید درک فرکانسى نه کارهاً ى دروغین ءءءعلى
سلام دوستان
من کامنت خودم رو اصلاح می کنم
در کامنت من منظور از “فضل” کلمه “رزق” بوده که من اشتباه نوشته بودم.
لینک کامنت من:
abasmanesh.com
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود خدا استاد عزیز و گرامی
سلام بر همه دوستان گرامی و جویندگان هدایت و اصلاح و ثروت
در مورد موضوع فوق میتوانم بگویم که من چنین باور و در خواستی داشتم که بعد از تغییر نگرش متوجه شدم در اصل درخواستی که میکردم برای خودم نبود و اعتبار را نه به خودم بلکه برای دیگران و خدمت به دیگران بوده و من در آن سهمی نداشتم
در حقیقت باید خود را ببینیم وخود را دوست داشته باشیم و برای خود بخواهیم و عزت نفس خود را بالا ببریم زیرا خداوند عزت و سربلندی را برای بندگانش میخواهد که این باور با دوست داشتن دیگران و خدمت به مردم هیچ منافاتی ندارد
خداوند مهربان را هزاران هزار مرتبه شکر میکنم که همواره دست بندگانش را میگیرد و آنها را نجات میدهد و لازم نکرده تا شرطی بگزارند و شرط آن را فقط در خواست درخواست کننده گذاشته است و گفته ادعونی استجب لکم / بدون قید وشرط . لذا لازم دونستم دیدگاه خودم را کاملتر کنم و این مطلب را اظافه کنم و اینکه ما برای درخواست خود شرط بگذاریم این بدلیل کمبود عزت نفس و لیاقتی که در خود میبینیم است زیرا نمیدانیم که خدای مهربان چقدر از ما خواسته بخواهیم وطلب کنیم / و اسـُلوا الله من فظله/ تا بدهد و تنها شرط که هست اینکه خود را بشناسیم و کرامت انسانی خود را بدونیم و به ارزش واقعی انسانی خود پی ببریم و آنگاه میبینیم که حق ما چیزی کمتر از بهشت در دنیا و آخرت نیست /
با تشکر از استاد گرامی و همه دوستان عزیز و آرزوی موفقیت برای این خانواده صمیمی
سلام به همه ی دوستان پر انرژی و مثبت اندیش خودم ، راستش صبح زود بلند شدم و داشتم می رقصیدم با همین آهنگی که استاد آخر فایلشون گذاشته بودن که این جواب به نظرم اومد و گفتم که باهتون به اشتراک بذارم ، فکر می کنم خطایی که در این در خواست به این شکل وجود داره این هست که اون فرد از خدا در خواست ثروت میکنه تا به بقیه کمک کنه ، در حالی که سر و سامون دادن به وضعیت بقیه فقط وظیفه ی خداست و تا تو اراده ی خدا قرار نگیره این اتفاق نمی افته ، پس اون فرد یه جورایی داره خودش رو خدا فرض می کنه و با خدا قرار می بنده که فلان چیز رو بده و وقتی دادی فلان مشکل رو حل می کنم ، گذشته از این فکر می کنم این نوع در خواست اصلا توش نشونی از رهایی دیده نمیشه ،این فرد به خواستش چنان چسبیده که حاضره در ازای دریافتش بها بپردازه پس رها نیست و خودش رو هم لایق نمی دونه، راستش برای خودم همین اتفاق چند سال پیش افتاده بود ، ازخدا خواستم کنکور رشته ای که می خوام قبول شم و قول دادم که به مردم کمک کنم به هر صورتی ولی در واقع چیزی که برام مهم بود فقط رسیدن به خواستم بود ، درسته قصد داشتم به مردم هم کمک کنم ولی به شدت وابسته به قبولی در همون رشته بودم ، بنابراین با اونکه با خدا همچین قرار داد قشنگی بسته بودم ولی چون از خواستم رها نبودم سال اول قبول نشدم ، سال بعد رها کردم و فقط تلاش کردم ، قرار دادی هم با خدا نبستم و فقط گفتم خدایا کمکم کن تو هر رشته ای قبول شدم بتونم این قدر بی نیاز باشم که به مردم کمک کنم ، و اون سال تو همون رشته ای که می خواستم قبول شدم :)
سلام
همراهان عزیز شما بهتر از من میدانید که کلمات بسیار قدرت مند هستند
و میتوانند حامل مفاهیمی عمیق و باور ساز باشند , از نگاه من سخن گفتن ظهور یا تجلی افکار و اندیشه های ماست
این افکار و سخنان یکی از ابزار های قوی ساخت باور های بنیادین در وجود ما هستند
که در رابطه با این نوع بیان که اگر من ثروت مند شوم , فلان قدر میبخشم
یا خدایا به من ببخش تا من ببخشم
یا هدف من از ثروتمند شدن , توانمند کردن دیگران است
اگر خوب بیندیشیم میبینیم , تمامی این کلمات حامل مفاهیمی محدود کننده یا بهتر است بگویم از ریشه اشتباه است.
کلام ما و درخواست های ما خود باید بزرگترین شاهد برای قدرت , ثروت و بزرگی پروردگار و خلقت عالم هستی او باشد.
بیان و اندیشه ایی این چنین قدرتمند و بنیادی است که میتواند , هماهنگ با قوانین جهان هستی باشد
و شما را باسرعت هرچه تمام تربه خاسته هایتان برساند.
سپاس از توجه شما
سلام و تشکر بابت مطرح کردن این موضوع.
ماشالله دوستان همه یه پا استادن آدم دیگه نمیدونه چی بگه. انقدر چیز یاد گرفتم که الان دارم منفجر میشم.
اما بنده هم به سهم خودم در این موضوع شریک میشم.
الکس فرگوسن در اولین بازی خودش در زمان مربیگری میگفت، مدام داعا میکردم که خدایا کاری کن ما این بازی رو ببریم، ولی هرچه دعا کردم نشد و بازی رو باختیم. و بعد فهمیدم که تیم مقابل هم خدایی داره، و من باید تلاشم رو بیشتر کنم.
اگر بناست از خدا بخوایم باید برای خودمون بخوایم و بخشش رو در عین ثروتمند نبودن در ذات خودمون پرورش بدیم. و اگر الان بتونیم ببخشیم، در زمان ثروت هم بصورت خودکار خواهیم بخشید پس نیازی به تعیین همچین شرطی نیست.
هر نیازمندی خودش خدا داره و به حد لیاقتش میتونه درخواست کنه و گرنه اگر شما کل ثروتتون رو هم ببخشید به یک نفر باز هم بعد از مدتی اون شخص فقیر میشه. چون افکار فقیرانه داره.
پس برای خودتون بخواید نه برای دیگران. شما با بخشیدن هیچ کمکی نمیکنید جز ارضای خودتون و انجام قولی که به خدا دادین.
کسی که ذات بخشنده داره در زمان نداری هم بخشنده ست. بهتره ثروت رو لیاقت و حق خودت بدونی تا بهت داده بشه. و اثبات لیاقت راه های مختلفی داره که باید یاد بگیرید.
با سلام خدمت استاد عزیزم دوستان گلم
مهمترین دلیل برای این باور احساس ترس و عدم ارزشمندی و لایق بودنه
میترسیم اگه کمک نکنیم خدا ثروت رو ازمابگیره یا خود را لایق نمیدونیم و با واسطه قرار دادن فقرا یا هر چیز دیگری مثلاً میخایم نظر مثبت خدا رو بدست بیاریم
درصورتیکه خداوند وهابه بی نهایت بخشنده بی نهایت ثروتمنده بی نهایت دوست داره ما درخواست کنیم و هر آنچه میخایم از کاتالوگ جهان هستی سفارش بدیم بی نهایت دوست داره ما جهان رو گسترش بدیم
ما خالق تک تک لحظات زندگی خود هستیم
پس بدون هیچ قیدوشرطی زندگی خود را خلق می کنیم آنطور که دوست داریم و چون کارهای انسان دوستانه جزیی از ذات ما انسانهاست مثل شیخ محمد امارات میتونیم سازمان انسان دوستانه بین المللی راه اندازی کنیم
سلام
من علاوه بر باور عدم لیاقت که ما خودمون رو لایق ثروت نمیبینیم و فکر میکنیم با قول دادن خرج کردن اون پول برای بقیه اون پول رو به دست میاریم و اینکه خدا رو ناتوان میبینیم در کمک کردن به دیگران و سوم اینکه فکر میکنیم که ما میتونیم زندگی کس دیگه ای رو تغییر بدیم
ولی باور مهم تر عدم باور به فراوانی است
فکر میکنیم مثلا خدا فقط ده ملیون داره که یا به من بده یا به اون شخص و من ازش میخوام به من بده تا من بدم به دیگران
ولی جهان پر از فراوانی است و به اندازه همه انسانها نعمت و ثروت وجود داره
یه نکته هم هست که بزرگترین دعایی که ما داریم دعای سپاسگزاری از داشته هامون هست یعنی اینکه ما به جای اینکه اون خواسته رو انقدر دور ببینیم که برای داشتنش بخواهیم به خدا رشوه بدیم و فکر کنیم که الان خدا خیلی خوشحال میشه ازین پیشنهاد ما برعکس باید از خدا بابت ثروت بی نهایتمون شکرگزار باشیم تا اون ثروت در دنیای ما تجسم پیدا کنه
و تو زندگی دیگران خیلی ریز نشیم و به نکات منفی و نداشته هاشون انقدر توجه نکنیم
استاد هزار بار تو فایلا گفتن که اگر کسی رو میبینید که زندگی خوبی نداره یا تو خیابون مثلا داره گدایی میکنه با شکل و شمایل داغون بهش توجه نکنید چون شما هم همون شکلی میشید شما خودتون رو درست کنید بقیه هم از شما یاد میگیرن و ما نمیدونیم بقیه چه فرکانسی فرستادن که نتیجه زندگیشون شده این پس ما فقط با فرکانس درست میتونیم زندگی خودمون رو بهتر کنیم و جهان رو ارتقا بدیم وقتی ما ثروتمند باشیمخزاران نفر از کنار ما وروتمند میشن
ما بخواهیم بریم مسافرت از اژانس هواپیمایی و خلبان ومهماندار و صرافی و فروشنده چمدان و لباس فروش و کفاش گرفته تا درسفر مثلا هتلدار و خدمات و تاکسی و وووو هزاران نفر که اصلا به چشم نمیاد از کنار ما صاحب برکت میشن
وقتی این سوال رو استاد مطرح کردن اصلا به نظرم نمیرسید که ترمزی هم داشته باشه
و الان میبینم پر از ترمزه
و ما مدام میگیم چرا به خواسته هامون نمیرسیم با این همه تلاش
جالبیش برام این بود که همسر من هرگز تو زندگیش همچین حرفی رو نزده
و من خیلی تعجب میکردم با اینکه ایشون رو ادم مذهبی میدونم و از کمک دریغ نداره ولی هرگزهرگز نگفته اگه خدا به من فلان قدرپول بده من کمک میکنم یا هرگز برای مراسم مذهبی مثل روضه و هیئت ازخودش علاقه ای نشون نمیده ولی تو کار و زندگیش موفقه و الان میفهمم که چقدر راه رو درست میرفته و من تازه دارم یاد میگیرم