چگونه ذهنمان ما را فریب می دهد - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/07/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-07-18 07:31:352024-07-18 07:33:31چگونه ذهنمان ما را فریب می دهدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خدایا شکرت به خاطر اینکه مرا هدایت کردی خدایا شکرت بابت این که مرا هدایت کردی به این مسیر توحیدی خدایا شکرت بابت این حس اعتمادی که له خداوندی که مرا هدایت کرد شکل گرفته خدایا که همیشه راه رو نشونم داده وحمایت کرده چرا که این لیاقت درونم خودم می بینم که دراین دنیا سعادت دنیا وآخرت نصیبم بشه بنام خداوند که مرا له این مسیر هدایت کرد که آیین یکتا پرستی رو یادم بگیرم ودر زندگی پیاده کنم بنام خداوندی راه سعادت وخوشبختی رو نشونم میده بنام خداوندی هیچ وقت مرا رها نکرده وقتی به گذشته ام فکر میکنم توی بدترین شرایط که هیچ امیدی نداشتم برگشتم واز خداوند درخواست کردم نمی دونم چطور ذهنم کنترل کردم وزندگیم برگشته واوضاع اینقدر خوب پیشه رفته یعنی تمام تلاش اینکه ذهن مدام تکرار می بدبخت شدی الان دیگه بجاره شده اوضاع از این که هست هم بدتر میشه یعنی یک نوع نگرانی های به جود می آورد ولی توای اوضاع خداوند کمک کرده وشراط تعغیر،کرده واصلن شرایط اونجور که ذهن من داشت مرا نگران می کرد نشد وهیچ گونه اتفاق هم نیفاد تازه اوضاع خیلی،هم پیش،رفت این تجربه من بود امروز هم از خداوند درخواست میکنم با توجه به توانایی های کسب کروم ولا توجه به ایمانی که نسبت به خداوند پیدا کردم بجای فرار مسائل خودش با آگاهی از قوانین و هدایت خودش،کمک کنه که این چا لش،رو بگذرونم قبلن فکر می کروم من باید فلان کار انجام بدم یا یا،فلان موفقیت رو برسم که به احساحس،خوب برسم والان ابن درک ندارم همین الان به احساحس،خوب رسیدم چون خودم رو باور دارم وخداوند رو باور دارم که مرا هدایت کرد چون دارم به آگاهی درستی از قوانین میرسم واز این بابت از خداوند سپاسگزارم خدایا همین الان به خداوند رسیدم وخودش،همچیز،رو برای من آسان وبه صورت طبیعی وارد زندگیم میکنه چون لیاقتشو درو خودم میبینم هر چقدر،احساحس لیاقت بیشتری در مورد خودم میکنم قوی،تر آزاد تر ورها تر می شوم کاز خداوند سپاس،گزارم بابت،این نعمت هایش،کلی،تو درون من نکته مثبت خداوند. گذاشته،بیش از،ذات پاک خودم که از روح خداوند. سرچشمه گرفته گرفته بعث رشد پیشرفتم میشه چون روحم فقط زیبای ها رو میبینه چون روحم بیش اون چیزی،که فکر میکنم توانای،داره دراین صورت وقتی با روحت موافقت میکنی وقتی با روح ات عهد پیمان می بندی ذهنم کم میاره ودیدگاهش،شبیه به،روحت میشه اونجاست،که در هماهنگی با منابع خداوند قرار،میگیری وابمانی که سال ها دوچار سو تفاهم شدی برای انسان خوب بودن از ذهن خارج میکنی،وایمان رو. درون خودت شکل میدیکه مثل کذشته باژ بع ذهنت نمیدی وانجاست که اونقدر قوی می شوی که توانایی حل هر مسئله رو پیدا میکنی وانجا است که به ذهننت اجازه نمیدی که بهت اوضاع بدتر بشه. بد شروع کن از همین از الان از خداوند در خواست میکنی شرایط،مالی شراط احساحسی،مرا در بهترین شراط،قرار،بده اونجاست که متوجه میشوی،ترس،های،سال ذهن درون ایجاد می کرد برای،نرسیدن به آرزوها وجود نداشتن وتو بی دلیل دنبال آرزوهت نرفتی اونجا هست وقدرت درون خودن پی میبری که هم سلامتی وثروت وخوشبختی رو می نورانی تجربه کنی ودیگه دنبال تعغیر دادن چیزی،از بیرون نباشی وبه شروع به تعغیرات درونی میکنی وخداوندهدایت میکنه وجواب میده
این اولین کامنت من توی سایت هست با اینکه خیلی ساله که عضو این سایت و خانواده هستم.
سلام به استاد عزیزی که چندین بار به صحبت هاشون شک کردم و بعد از تحقیق در مورد اون گفته ها و مشاهده کردن اون الهامات و اعمال در زندگی دیگران و انجام موارد گفته شده در زندگی خودم به حقیقت اون موارد گفته شده پی بردم و باز به سمت گفته هاشون برگشتم.
یکی از مواردی که من باهاش برخورد کردم و تا به امروز جلوی من رو گرفته بود برای لذت بردن از زندگی این بود که توی پارک نهج البلاغه تهران داشتم راه میرفتم که 2 نفر قصد دزدی از من رو داشتند اما با نگاه خداوند و محبتی که به من داشت این اتفاق رخ نداد با اینکه گوشی من آیفون بود اما اون دزدها به احساسی هدایت شدند که گوشی من رو بهم پس دادند و فقط پاور بانکی که توی کیف من بود و از لحاظ قیمتی 1 میلیون بیشتر ارزش نداشت رو بردند.
این اتفاق توی قسمتی افتاد که محل گذر افراد زیادی بود و خلوت هم نبود.
اما من ترسیدم.
اما اون اتفاق همیشه توی ذهن من تکرار میشد؛ منی که همیشه از جاهای تاریک و خلوت شهر میرفتم بدون هیچگونه ترسی و لذت میبردم از جاهای تاریک و پر از درخت که صداهای عجیب و غریبی میومد همیشه مثل صدای پرنده هایی که فقط توی شب میخونن و صدای جیرجیرک هایی که صداشون واقعا قشنگ بود توی اون محیط؛ اما از اون روز به بعد من ترسیدم و هیییییچ وقت دیگه تنهایی جای خلوت نمیرم یا اگر مجبور باشم از جای خلوت برم همیشه همه جارو نگاه میکنم یا صبر میکنم یک نفر جلوتر از من بره و همیشه بعد از اون اتفاق تعجب میکردم که یه خانم چجوری میتونه این موقع شب تنها از این قسمت عبور کنه.
چیزی که همیشه برای من بدیهی بود تبدیل شده بود به یک عمل غیر ممکن که اگر کسی انجامش میداد تعجب میکردم.
اما امروز باشنیدن این فایل که خداوند هدایت کرد امروز به سایت سر بزنم؛ تصمیم گرفتم دیگه به صدای ناامید کننده ی مغزم گوش نکنم و کار درست رو انجام بدم.
امروز یه روز جدید و یک ورق جدید از زندگی من هست.
ممنونم از پادشاه جهان هستی که راهنماییهاش رو توسط استاد عزیزی مثل استاد عباس منش اینقدر به موقع همیشه سر راه بندگان خودش قرار میده.
و ممنونم از استاد عزیزم که اینقدر با مثال های درست و بیان شیوا، جملات و درسهاشون رو بیان میکنن تا اونهایی که در مدارش هستند کامل متوجه گفته هاشون بشن.
برای همه دوستان و دستان خداوند آرزوی بهترین هارو دارم.
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و خانواده صمیمی عباس منش
امروز بعد از مدت ها دوباره تعهد دادم که هر فایلی رو
گوش دادم توضیحاتش رو بخونم و کامنت بذارم براش
راجب موضوع این جلسه من یادم وقتی نوزده سالم بود یک کسب و کاری رو شروع کردم و 6 ماه براش زمان گذاشتم ولی از لحاظ مالی هیچ رشدی نکرد و من به این نتیجه رسیدم من نمیتونم خودم یک کسب و کار داشته باشم و هنوز که هنوز وقتی میخوام از کارم استعفا بدم برم سراغ علاقم میترسم که نکنه مثل قبل نتیجه نگیرم و شکست بخورم ولی الان میفهمم که اگر به این ترسم غلبه نکنم تا اخر عمر همینجوری مجبورم ادامه بدم و این برام منطقی شد چون دارم روی خودم کار میکنم این دفعه اشتباهات قبلی رو نمیکنم
این دفعه متفاوت عمل میکنم و متفاوت نتیجه میگیرم
برای بحث امتحان دادن من همه امتحانات زندگیم رو خیلی خوب پاس میکردم ولی یکبار که داخل دانشگاه یک امتحان رو افتادم دیگه حالم از هرچی امتحان دادن بود به هم میخورد و فکر میکنم به خاطر همینه که امتحان اینامم رو رد شدم چندبار
راجب بحث رابطه من با دوتا خانم وارد رابطه شدم و هر کدوم از رابطه ها یک هفته بیشتر طول نکشید و کات شد و من به این نتیجه رسیدم که اصلا نمیخوام برم توی رابطه و انگار ذهنم منو شکست خورده میدونه برای رفتن به یک رابطه جدید میگه نکنه اینم مثل قبلیا شکست بخوره الانه که دارم میفهمم چرا همش به خاطر خودمه به خاطر ذهن و باور های محدود کننده ای که دارم به خاطر این باوره که دخترا همشون و پول و زمان و انرژیتو میگیرن و تهش هم یک نفر دیگه رو به تو ترجیح میدن و رهات میکنن و خوبه که الان دارم اینو متوجه میشم و میخوام این باور رو در خودم ایجاد کنم که دخترا همشون فوق العادن و شخصیت رو به همه چیز ترجیح میدن
و وفادارن به ادم اینجوری روابط فوق العاده تری رو تجربه میکنم
یا یک مثال دیگه یکبار که داخل تکواندو از یک نفر شکست بدی خوردم به این نتیجه رسیدم که هیچوقت دیگه نمیتونم اینو شکست بدم و واقعا هم هیچوقت نتوسنتم ولی الان که این یک مقدار خیلی کمی درکش کردم این قانون ذهنو مطمئنم که میتونم بهتر عمل کنم میتونم با خیال راحت تر از کارم استعفا بدم میتونم با خیال راحت تری برم داخل رابطه و افرادی بهتری رو جذب بکنم میتونم داخل امتحانات موفق بیام بیرون به شرطی که بارها اینو به خودم یادآوری کنم که اگر یکبار
موفق نشدم ولی هزاران قبل موفق شدم پس این یکبار هیچ تاثیری نداره و موجب تنوع میشه و باعث میشه من قانون رو بهتر درک کنم و سریع ناامید نشم
در پناه حق باشید عزیزان
سلام سلام استاد بی نظیر من اول میخوام شکر نعمت کنم از بابت اگاهی های نابی که میزارید رو سایت و من میتونم با ذهن باز دریافت کنم من خیلی با وسواس کتاب انتخاب میکنم که بخونم ولی کل سایت شمارو با ذهن باز میخونم و گوش میکنم و میدونم 100 در صد خالصه.
خدا بهتون توانایی بیشتر برای تولید محتوا بده بزرگوار محتاج یادگیری هستم ازتون :-)
اول درمورد باوری که چند بار عالی بوده یکبار شکست خوردم و هر بار فکر میکنم شکست میخورم بگم…
من بار ها رفتم استخر و کلی خوش گذشته و لذت بردم و وزنم و انداممو بهتر کردم اونم به لطف قانون سلامتی روز به روز درحال بهبوده ولی بخاطر ی خاطره که میخواستم ی حرکتی رو تو استخر یاد بگیرم ولی اشتباهی تو کم عمق میزنم سرم میخوره به کف استخر و از اون به بعد میترسم که غرق بشم و نتونم خودمو نجات بدم در حالی که فقط یکبار بوده و از اون به بعد هربار رفتم فقط لذت بردن بوده و همه چی قانون داره شنا کردن هم همینطوره اگه من بدونم اروم باشم و سبک کنم خودمو قطعا رو آب میمونم و تو شرایط درست تکنیک بزنم همه چی عالی جلو میره .
یا داستان بعدی درمورد اینه که ذهنم میگه دیگه از ی جایی به بعد وزنت کم نمیشه یا لاغر تر نمیشی
در حالی که با قانون سلامتی و ورزش 16 کیلو کم کردم یعنی 16 بار یک کیلو کم شده پس میشه بازم وزن و چربی بدنمو کاهش بدم باید برم فایلارو گوش کنم و مرور کنم. که ی اشتباهم این بود گوشت تازه نمیخوردم گوشت یخی بخاطر قیمت پایین تر مصرف میکردم و پروتئین لازممو بهم نمیرسوند و من خوشحالم که پیداش کردم چون میتونم درستش کنم .
ی مورد دیگه قهوه ای بود که مصرف میکردم متوجه شدم قهوه فوری در طی تولیدش برای بدن مناسب نیس و از اون به بعد دستگاه قهوه ساز خریدم و خودم تازه مصرف میکردم و خیلی جالب بود که از بابت اینکه متوجه شده بودم چرا وزنم کم نمیشه خوشحال بودم
ولی
تو ثروت خوشحال نمیشدم که باورای منفی و فقیرمو پیدا میکنم همش میگفتم چقدر باید زمان بزارم تا اینهمه خرابی درست بشه .
ولی مدام به خودم دو تا قانون رو یاد اوری میکردم قانون تکامل و تصاعد و ارومم میکرد.
قانون تکامل میگه
اگه من هرروز روی باورام کار کنم در سال میشه 365 باوری که مدام در حال بهبود بوده و این قشنگه
و قانون تصاعد میگه
باورا خودشون خودشونو تقویت میکنن و میرن باورای بهتر میارن و میتونن کمک کننده من باشن
و میگفتم عالیه چون میتونم با هر باورثروتمند کننده ای باور بهتر پیدا کنم و اونم رشدبدم.
متوجه شدم من از ثروتمندا بدم میاد و میرفتم میدیدم چقدر ثروتمند ها ادم های خوبی هستن کلی عشق دارن به خانواده و اطرافیان و همکارانشون و دقیقا آدم هستن مثل من و فقط سعی کردن هرروزشون از دیروزشون بهتر باشن و لاجرم ثروتمند شدن یا بهترین راه برای کمک کردن به فقیرا اینه که حداقل من جزوشون نباشم و من بتونم الگو باشم براشون که میشود تو ایران تو همین شرایط بدون وام و قرض و ارثیه ثروتمند شد.
اتفاقاً همین دیروز ی ماشین خریدیم و برای خانوادم امکان پذیر شد عع میشه بااین رقم هم ماشین خرید و گفتن عالیه و رفتن تو فکر اینکه اونام بخرن به همین راحتی من با بهتر شدنم حتی به گسترش جهان هم کمک کردم و لاجرم باز اتفاقات خوب و شرایط بهتر رقم میخوره اینو بابت این گفتم مثلا ی باوری که داشتم فکر میکردم بعد هر خنده گریس چون بار ها تکرار کردن برام
منم ی مدتی همش اتفاقات خوب رقم میزدم برای خودم و میگفتم هانیه ببین بعد هر شادی و خنده شادی و شادی و شادیه و هیچ کسی نه میتونه ناراحتت کنه نه خوشحال و نه خوشبخت
فقط و فقط خودت سرنوشت ساز خودتی دقیقا مثل خود کلمش /سرنوشت/ من تو سرم مینویسم چی میخوام و میشود تمامش دست خودمه
حتی من با این باور کمک میکنم مسافرتام افرادی باشن که دنبال ساخت بدن و زندگیشونن و خیلی خوش میگذره به این باورا بها میدم و بهانه هاروکنار میزارم .
باور بعدی راجب یکبار اتفاق افتادنه و فکر میکنم دیگه همیشه همین شکلع
مثلا من خودم بخاطر شرایط وامی که برای لوازم خونم جهیزیم و ماشینم بود همشونو فروختم و کل وام و بدهیامو تسویه کردم یعنی هیچی هیچی نزاشتم از اون وام و بدهی بمونه و زیر صفر بودم
و همه میگفتن حماقت بود خیلی کار نادرستیه تو میتونستی وام بگیری با سود کم بعد اینکارو کردی و واقعا میترسیدم ولی فقط میخواستم عمل کنم به شما
در حالی که الان یکسالی میگذره کامل تموم شد و شرایطم تکاملی در حال بهبوده و اون وام و قرض و بدهی مثل ی سم تو وجودم بود هر دستاوردی که داشتم رو نمیدیدم و میگفتم قبلا خیلی بهتر بدست اوردم و احساس بد بهم میداد برای همین اگاهانه فقط شکر گزاری میکردم و باورامو بهتر میکردم میگفتم تکاملی از وجودم خارج میشه مثل هورمون تزریقی رشد بود که کلی ضرر میزد ولی با دیدن افرادی که نقد میخرن نقد نقد مدام بهتر میشدم الان بازار تهران افراد ثروتمند فقط نقد خرید و فروش میکنن و کلی بازاری پولدار داریم.
بعد یکسال من در سن 23 سالگی هستم و این کامنت یاداوری شرایطم میشه و تعهد میدم شرایطم روز به روز بهتر میشه چون چالش میزارم مدام برای خودم مثلا شروع کردم چالش هرروز دوتا حداقل فایل گوش دادن هم سلامتی هم ثروت دوتا چیزی که خیلی به تضاد خوردم و کلی پتانسیل رشد دارم
اینو بایت این میگم من هرروز تو برنامه روزانم مینوشتم امروز روزه میگیرم یا این باورو درست میکنم و انجام نمیدادم متوجه شدم دوتا مشکل هست که اهرم قوی ندارم و ورودی خوب
برای همین شروع کردم به گوش دادن فایلا که ورودیه و اهرم قوی که تو مسیر نگه میداره ،
خداروهزار مرتبه شکر زیر صفر بودم ولی الان کلی پس انداز سکه و دلار دارم
در حال رشد و بهبود مهارتم و کسب و کارم هستم
خداروهزارمرتبه شکر کلی فایل ارزشمند دارم که با هربار گوش دادن مشکل گشا بودن برام و مسائل حل میشدبرام سوالاتام جواب داده میشد.
دوستون دارم استاد ارزشمند من
از ایران به کشور خفن آمریکا دوستدار شما هانیه سرخی
بنام یکتای هستی بخش سلام…
من هنوز فایل رو تا آخر گوش ندادم.چندتا مثال یادم اومد در این مورد که خواستم اینجا بنویسم…
من آرایشگرم تولاین شنیون…مهارت بالایی تو کارم دارم و عروسکار هستم…یه روزایی پیش اومده که به دلایلی حالم خوب نبوده اون روز یا اون لحظه و کار مشتری رو خراب کردم…بعدش کلی ترس وجودمو گرفته که چرا اینجوری شد؟ نکنه از این به بعد کلا کارارو خراب کنم.حتی جوری شده که کلا اعتماد به نفسم رو از دست دادم که آره کار من خوب نیست…من حرفه ای نیستم …و…که بعدش کلی اومدم رو ذهنم کار کردم و دلیل و منطق آوردم که تو توی اون لحظه حالت خوب نبود طبیعیه که نتیجه کار خراب شه…و…تا تونستم خودمو آروم کنم…ولی میگم با اینکه مهارت بالایی تو کارم دارم…و تو یکی از معروفترین سالنای شهرمون عروسکارم ،ولی به همین راحتی اعتماد به نفسمو از دست میدم…
یه مورد دیگه که همین چندروز پیش برام اتفاق افتاد اینه که من تو اینستا در رابطه با کارم تولید محتوا میکنم …یه روز رفتم تو پیجم دیدم یکی از پستام خود به خود پاک شده…خیلی استرس گرفتم چند بار از پیجم در اومدم و دوباره وارد شدم دیدم نه پاک شده…خیلی حسم بد شد…نجواها اومد که اره بابا اینستا که قانون نداره…الکی داری زحمتهاتو هدر میدی…یه روز میبینی کلا پستات حذف شدن یا یهو پیجت پریده…دو روز سر این موضوع حسم بد بود …تا اینکه رو خودم کار کردم و گفتم هر چی که هست خیره.هیچ برگی بدون اذن خداوند زمین نمی افته…زحمتهای منم به باد نمیره …خدا خودش حافظ منه…و از حق من دفاع میکنه…و حالم خوب شد…تا اینکه چند روز بعد دیدم دوباره اون پستم برگشته و خیلی خوشحال شدم…
این دوتا مثالی بود که فعلا برام بولد شد….ولی میدونم که از این دست اتفاقا زیاد برام افتاده…
لایق بهترینها هستید
سلام به استاد عزیز و همراهان
خداراشکر میکنم که هر روز که میام توی سایت یه درکی از قوانین جهان هستی رو بهش میرسم و میتونم ازش استفاده کنم
چند وقت پیش به تضادی توی کسب و کارم بر خوردم و واقعا الان دارم به خودم میگم منی که این مطالب رو میدونم و باور کردم چرا نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و اون فکر اینقدر زیاد تکرار شد که مشتری به صفر رسید و هیچ سفارشی نداشتم و حتی اون طلبهایی که از افراد داشتم هم پرداخت نمیکردن
تا اینکه یه روز به خودم اومدم که من چه باوری دارم که این روند داره بدتر میشه و شروع کردم به گشتن توی ساید تا به باورهای توحیدی برخودم و چند تا فایل که گوش دادم به عدم احساس لیاقت برخودم و همونجا فهمیدم که من لیاقت در خودم ندیدم که نعمتها به سمتم نمیان و وقتی اون فایلهای دانلودی احساس لیاقت رو گوش دادم تونستم یه منطق برای ایجاد احساس لیاقت پیدا کنم و ورق برگشت و هم مشتری اومد هم افراد بدهی رو پرداخت کردن .
با این فایل فهمیدم که اگر در گذشته خطا یا اشتباه یا اتفاق به ظاهر بد افتاده با باورها و افکار اون موقع بوده قرار نیست که اون اتفاق همیشه باشه وقتی من در مسیر رشد و پیشرفت هستم اتفاقات افراد ایدها تغییر میکنه و فقط باید روی احساس لیاقت کار کنم تا هر روز نعمتهای بیشتری دریافت کنم
اگر مشتری داشتم که خیلی برای بهای محصول چونه زده یا بهای محصول رو پرداخت نکرده شغل و کسب و کار یا محصول یا محل کارم مشکل داره باید بگردم دنبال افکار و باورهایی که باعث شده این افراد به سمت من بیان و میشه در هر لحظه مسیر رو تغییر داد تا نتایج هم تغییر کنه
هر چه بیشتر به افکار و باورهام فکر میکنم میبینم تمام ایرادات برمیگرده با عدم احساس لیاقت و هر روز باید کار کنیم تا بهتر بشیم
شادو موفق باشید
سلام ودرود خدا خدمت استاد طلایی ما چقدر لذت بردم از سخنان با ارزشتون و تحسین کردم چقدر استاد استادند برای درک حقیقت و قوانین جهان بسیار خدا راشاکرم که با شما آشنا شدم و درس زندگی گرفتم چند وقته به خودم میگم استاد شاگردانشون ومن را طوری آموزش میدهند که فارق از تمام جهان بیرون از وجود خودمون قوی باشیم حتی در یک بیابان خوشک و بی آب وعلف بتونیم با استفاده از قدرت انسانی خودمون بتونیم سربلند و پیروز بیرو بیایم و خدا همه ی ما را هدایت میکند به شرط ایمان خدایا ما را در راه حق وحقیقت، آگاهی و شناخت وعمل عطا کن در مورد صحبت های ناب این جلسه از شما سپاس گزارم مثالهای ارزشمند از انسانهای والا زدید و من را بیشتر به خودم آوردید مثال رونالدو پنالتی و ضربان قلب مثال روابط وزندگی همه چیز بسیار ملموس دم دست و درجه یک
مثال های خودم از نزدیک ترینهاش میخوام بنویسم از امروز ،من هروقت به همسرم میگفتم از سفر برای من یه سوغاتی بیاور اون هیچ وقت نمیآورد یا با یه توجیهاتی میگفت لازم نیست من چند وقت دیگه بهش نگفتم تا دیروز سفر بود دوباره گفتم بهش میگم ذهنم گفت معلوم نیست اون قبول نمیکنه ولی من درخواست دادم که از سفر برای من یک خوراکی خوشمزه بخر اون درجواب من گفت من وسیله ای درخور وشایسته تو پیدا نمیکنم گفتم سعی خودت را بکن و وقتی برگشت برای من دوتا آناناس خوشمزه آورده بود و من بسیار خوشحال شدم گفتم همیشه نتیجه مثل هم نیست و جهان و اوضاع درحال بهبودهست مثال بعدیم در مورد نقل مکانم هست ما چندیبار نقل مکان ناموفق داشتیم که سالها میگفتم و ایشون قبول نمیکردندبه لطف خدا و به برکت آموزه های 12 قدم وستاره قطبی و اهرم رنج ولذت این خواسته من محقق شد شوهر من اهل کار در خانه نیست و اولین با هر وسیله ای را یک جا گزاشت دیگه جابه جا نمیکنه حالا مامیخواستیم اسباب کشی کنیم ذهن من میگفت دست تنها با دوتا بچه اولا تمیز کاری خونه بعد اسباب کشی بعدش چیدن چطوری میتونی من شروع کردم به تمیز کردن وسایل خونه خودم و بسته بندی کوچیک بعد آمدیم به خونه جدید کوچلو کوچولو شروع کردیم به تمیز کاری کمک میرسید برام خداراشکر کارها طبیعی وراحت پیش میرفت بعد روز اسباب کشی رسیدو شوهرم هنوز بیخیال و من داشتم با حفظ آرامش خودم باز به کارهای خودم رسیدگی میکردم که بعد از ظهر شد یعنی من صبح که بیدار شدم برام محال بود فردا توی یا خونه دیگه بیدار بشم اصلا به ذهنم نمی آمد ولی شوهرم زنگ زد وانت تلفنی و تقاضای ماشین کرد وگفت به کارگربرای اسبابکشی هم نیاز دارم وقتی ماشین ها آمدن حتی کارگرها کارهای که من به ذهنم نمی آمد راهم انجام دادند. به راحتی اسباب ها جا به جا شد و حتی درخونه جدید وسایل سرجای خودشون گذاشته شد خیلی راحت و درجه یک اگه میخواستم بترسم از نقل مکان مخالفت همیشگی شوهرم و حتی جابه جایی وسایل سنگین من هنوز درخانه قبلی بودم ولی با آرامش وکنترل ذهن و همان همسر شرایط تغیر کرد به لطف خدا یک مثال دیگه من همیشه دوست داشتم با مادر وخواهرم به تفریح بروم و نمیشد یا اگه میشه یه سری اتفاقاتی میافتاد که از رفت و آمد منصرب میشدیم سالها نشد با خاطر یک سری ترس که به من تحمیل شد با لطف خدا این درخواست من محقق شد وما درکنار هم تفریح میکنیم گردش میرویم ورفت وآمد داریم من عاشق غذای بیرون هستم با این که دست پخت خوبی دارم مسافرت که رفتیم چند سال پیش همش من غذا میپختم که یک وقت مسوم نشیم با دیگران مبگفتند غذای بیرون نخورید توی این گرمای هوا زود غذا ها خراب میشن یا اتفاقی برای بچها نیافته سفرم مثل روزهای توی خونه گذشت و جالب نبود ، همسرم میگفت تو خودت بهتر میپزی خودت بپز چرا هذینه کنیم یا غذا های بیرون خوب نیست رستوران با خونه ما فاصله داره وطوری هست که شوهرم با هر بار غذای بیرون بیمار میشه ولی چون من دوست داشتم شرایط عوض شد الان طوری شده که رستوران چند قدمی خونمون هست غذاهای باکیفیت خوشمزه و عالی داره و هر جای شهر خودمون یا خارج از شهر یا بین راه رستوران میرم باخیال راحت که همه چیز عالیه چون من لذت میبرم بچهام هم مثل من عاشقش هستند و لذت میبرند و همه ی مواد غذایی براشون لذت بخشه همهجا و همه غذاها باکیفیت و تازه هستند وکارتم هم پر پوله و چقدر من لذت میبرم که چقدر خدا شرایط را شیک ومجلسی و طبیعی برای من درست میکنه و میچینه که همه اوضاع به نفع من باشه خدایا سپاس گزار تو هستم الهی شکرت یا من از خرید اینترنتی میترسیدم یا همه میگفتن یه چیز دیگه میارن یا همش کلک هست یک بار خرید کردم و همینجوری شد و اونوجنسی که من میخواستم با اون پول نبود ولی باز من پا روی ترس ها گزاشتم و توکل کردم چندین خرید اینترنتی انجام دادم چه محصول آموزشی و حتی کلاس مثبت اندیشی اولین خرید من بود که گفتم حالا یا فعال میشه یا نمیشه ولی عالی شد وعالی پیش رفت با این که هذینه اش هم مناسب بود کلاس جالبی هم بود وشروع عالی برای من بود محصول آرایشی چه لباس و وسایل دیگه که چقدر دقیق برام وسایل را به راحتی به دستم رسوندند چقدر لذت بخشه خرید های اینترنتی من خیلی کارهای دیگه انجام دادم که پا روی ترسهام یا محدودیت های که قبلا داشتم پا روی اونها گذاشتم طرز پوششم که میشه یک روز چادر نپوشم و راحت باشم احساس شرم وگناه نداشته باشم طرز تفکراتم که قبلا منع میکردن ولی با تغیر درهای رحمت زیادی به روی من باز شد
استاد عزیز و دوستان ناب برای من و36 سال عمرم این اتفاقات محال بود و همگی با یه احساس گناه و شرم و زیاده خواهی همراه بود ولی یک ساله که برام مثل آب خوردن شده در کنار همون آدمها و تقریبا در این چند شهری که عوض کردم اوضاع تغیر کرده
خدایا شکرت که فرصت تغیر وتجربه ی روزهای جدید زندگی را به من چشاندی و باز این جریان ادامه دارد الهی شکرت
استاد عزیز بینهایت سپاس گزارتون هستم از دوستان عزیز سپاس گزار هستم و از خانم شایسته هم سپاس گزارم درپناه خدا باشید
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم که میتونم زندگیم رو از هر لحظه که میخوام تغییر بدم
بخش دوم
وقتی که خوب دقت میکنم میبینم که دلیل تمام کارهای نیمه رها کرده من همین موضوع بوده که مغزم فقط اون یک درصد رو دیده
ولی میخوام از این به بعد تعهد بدم که دائم حواسم به ذهنم باشه و فک نکنم که با یکبار اوضاع بد میشه
یه با من تو بچگی تو مهمونی و تو جمع تحقیر شدم و از اون به بعد ذهنم گفت که همیشه قراره همین باشه ولی جالبه که دیگه هیچ وقت اون اتفاق نیفتاد
من یک بار از کارخونه قبلی اومدم بیرون و چند ماه بیکار کردم خودم رو و ذهنم میگه همیشه همینه
در صورتی که چندین بار قبلش اینکا رو کردم و چقد هم باعث رشدم شد و میگه دیگه اون اتفاق های خوب تکرار نمیشه
من تقریبا هر روز و هر لحظه دارم با ذهنم انگار میجنگم و خب بیشتر من تسلیمم چون فک میکنم که اون درست میگه
ولی از الان به بعد فهمیدم که اون کار شیطانه و این خاصیت ذهنه و من درک کردم که هرجا میخوام تسلیم بشم یا نا امید بشم و ادامه ندم این یعنی پیروزی شیطان و تسلیم شدن من در برابر ذهنم و پذیرفتن دعوت و وعده شیطان
یکی از دلایلی که من کسب و کاری رو شروع نمیکنم اینه که من فک میکنم که عرضه هیچ کاری رو ندارم
و اینکه مردم چی میگن و اینکه مردم میگن که مجبوری مگه ادا در بیاری تو کارمند زاده ای و دیگه نمیتونی کار خودت رو داشته باشی
تصمیم من برای جلسه هشتم شنای امروز
امروز وقتی که ساعت 2 رفتم برای کلاس شنا، میخوام قبلش این رو به خودم یادآوری کنم در اون لحظه که قرار نیست که همیشه یه اتفاق تکرار بشه ،و من با تمرین و تو دل ترس رفتن موفق بشم ، و با آرامش ، قرار نیست که اتفاقات بد بیفته ، و همیشه اواضاع رو به بهتر شدنه و حتی اگر مسئله ای هم باشه برای رشد من هست
و این ادامه دادن من هست که موفقیت و ثروت رو به همراه داره این همون وعده خداونده که به صورت طبیعی در من قرار داده و من فک میکردم که خارج از منه
متوجه شدم با این جلسه که موفقیت درون من هست به صورت طبیعی، و من فقط باید مسیر درست رو ادامه بدم
وقتی که یه جایی نمیتونم از قانون استفاده کنم و حالم گرفته میشه ذهنم میگه تمومه دیگه
یکی از علت هایی که من نا امید میشم از کار کردن روی خودم و فایل گوش دادن و کنترل ذهنم و توجه به درونم همین موضوع هست چون انگار توقع دارم که همه چیز پرفکت باشه و هیچ اشتباهی نباشه و وقتی که یه بار اشتباه میشه و یا من نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم بسیار نارحت میشم و ذهنم میگه دیگه قراره که همیشه همین باشه دقیقا مثل دیروز که میگفت قراره که توهیچ وقت یاد نگیری و دیروز من رو نا امید کرده ولی امروز که هدایت شدم به این فایل ارزشمند ایمانم قوی تر شد وانگار یه ابزار و یه صلاح کاربردی دیگه برای کنترل ذهنم به دست گرفتم
من تا الان فک میکردم که ذهنم داره درست میگه و داره به من کمک میکنه ،ولی الان متوجه شدم که کار ذهن من اینه که من رو بترسونه و زمان هایی که میترسونه من فک میکنم که داره درست میگه و به حرفش گوش میدم و اقدام نمیکنم
و دقیقا مثل یه فلج رفتار میکنم
درس دیگه ای که از این فایل گرفتم اینه که بنویسم
اگر بینویسم که مشکل چیه و چرا من نگرانم و میترسم اون وقت هست که برام روشن میشه که چرا حرکت نمیکنم
و خب وقتی که چندین بار این کارو تکرار کنم پی به مشکل میبرم
یه کاری رو باید انجام بدی ولی مقاومت داری
چند وقتی میشه که طبق تجربه و کارکردن روی خودم و سعی در عمل کردن به تمرینات و خودشناسی ،به این نتیجه رسیدم که هرجا که استاد حرفی میزنه و من احساس مقاومت دارم یعنی یه ایرادی هست که باید درست کنم
قبلا اینطور نبود ، خیلی خوب یادمه که وقتی که یه حرفی رو از استاد میشنیدم و مقاومت سنگین داشتم این احساس ها رو داشتم
در بعضی مواقع احساس حالت تهوع شدید بهم دست میداد ،نمیدونم چرا ولی از درون احساس تهوع میکردم و یا به سرعت خوابم میگرفت ، یا اگر جاش بود دعوایی چیزی میکردم با کسی، یا افسرده میشدم و می افتادم گوشه ای، یا میرفتم قلیونی چیزی میکشیدم، یا فیلم میدیدم که از سرم بره
و نمیدونستم که این مقاومته چون فک میکردم که استاد اشتباه میگه و من دوست داشتم که استاد اون چیزی رو بگه که تو ذهن من بود
ولی خب ادامه دادن و گوش دادن مکرر به فایلها باعث شد مقاومت کمتر بشه و بعد تبدیل شد به درد
یعنی یه دردی تو وجودم حس میکردم
الان جدیدا دیگه از اون حالت تهوع ها یا درد شدید خبری نیست وقتی که یه فایلی رو میشنوم یا یه جا متوجه میشم که خلاف جهت دارم میرم ، و این رو فهمیدم و درک کردم که این یه مقاومت شدید ذهنی هست بر خلاف باورهای من که باید انقد گوش بدم و منطق بیارم و تکرار کنم تا جایگزین بشه با چیزی که شنیدم و طبق قانون هست
الان چیزی که یادم هست در حال حاظر که مقاومت دارم و ازش هی میخوام فرار کنم و روم رو میکنم اونور که مثلا نشنیدم اینه که باورهای خوب رو در طول روز تکرار کنم ، با اینکه ساعت هشدار گذاشتم و در ساعت مقرر زنگ میخوره ولی وقتی که هشدار میده سریع قطعش میکنم انگار که یه آدم مزاحم سریش بهت زنگ زده و میخوای جوابش رو ندی، ولی اگر مدیر عامل یا مدیر کارخونه یه چیزی رو از من بخواد صد جا زنگ هشدار میزارم و وقتی که زنگ میزنه انگار که بالاترین مقام دنیا زنگ زده و باید حتما انجامش بدم اونم به بهترین نحو ممکن
این نشون میده که من هنوز باور نکردم که باورها دارن کار میکنن و فقط فعلا دارم اداش رو در میارم که باورها دارن کار میکنن
ولی خب همین ادامه دادن و استمرار داشتن خوبه ،چون به گذشته خودم که فک میکنم ، همین چارتا تکرار که نبود هیچ ، مخالف این موضوع هم بودم ،و خب الان خیلی تغییر کردم و این خوبه
همین که خودم رو سرزنش نمیکنم و به قانون تکامل باور دارم و سعی میکنم که رعایتش کنم این خوبه این یعنی پیشرفت برای من
بنام خداونده بخشنده و مهربانم…
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو قشنگ..
سلام به بچه های پاک این بهشت دوستتون دارم….
وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَهٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ
بدانید که داراییها و فرزندان وسیله آزمایش شمایند و پاداش بزرگ در نزد خداست.
خدایا شکرت که من رو هدایت کردی به این فایل زیبا و قشنگ که هدایتی بود برای من نشانه ای بود برای من الهی شکرت رب من خدایا کمک کن که این اگاهیارو در زندگیم عملی کنم الهی شکرت رب من صد هزار بار شکرتتتت…
استاد جان چقدر این فایل برای امروز من زیبا بود عجب هدایتی بود…
من چهار بار دارم یه ازمون رو میدم که چهار بار رد شدم….
و به امید الله پنج شنبه موعد ازمونم و من دوباره میخوام امتحان بدم و این چهار بار که افتادم احساسم اولش خیلی بد میشد ولی به خودم میگفنم اشکال نداره دست از تلاش نکش و من هم همچنان به لطف الله دارم ادمه میدم…
ذهنم همین امروز قبل از اینکه این فایل رو نگاه کنم بهم میگفت حسین اگر این سری هم قبول نشی میخوای به اطرافیانت چی بگی ؟؟؟
با خودم حرف میزدم و میگفتم حالا یه جوری میپیچونم ادمهای اطرافمو دیگه حالا یکاریش میکنم…….
ولی نزاشتم که شروع کنه به نجواها و جلوش رو گرفتم…. و اومدم فایل رو دیدم….
خدارو شکر برای این هدایت عالی الهی شکرررررررررر
من هر سری که امتحانم رو رد میشدم به خانو.مم میگفتم اینقدر این ازمون رو میدم تا یک روز قبول بشم و همین کارو کردم و به امید رب پنج شنبه قبولی تو دستم ان شالله…
و میخوام بگم که واقعااا همیجور که میگی تویه زندگیمون بگردیم خیلی چیزهارو میتونیم پیدا کنیممم و در موردش حرف بزنیمممم
دمت گرم استاد دمت گرمممم من این سری به امید خدا با ذهنیت و افکار دیگه ای دارم میرم سر جلسه بدون استرس بدون فکر کردن به ازمونهای قبلی و بدون اینکه بخوام به نتیجه فکر کنم من باید به نحوه احسن ازمونم رو بدم نتیجش با خدا الهی صد هزار بار شکرتتت رب من …
من بزرگ شدم و هر روز دارم بزرگتر و بزرگتر میشم با وجود شما به لطف الله نازنینم…
با ارزوی موفقیت برای تمام ادمهای قشنگ زندگیم که شمااا و بچه های این سایت هستین…
در پناه جانجانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید….
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
با سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم
تجربه ای که به من کمک کرد با کنترل ذهنم بهتر از قبل عمل کنم در زمینه مهارت در رانندگی بود
در شروع این تجربه تصادف کوچکی داشتم که مدتها رانندگی را کنار گذاشتم با اینکه قبل از این اتفاق مسیری رو روزانه برای انجام کارم طی میکردم
بدنبال تضادی که برای انجام کارهام مواجه شدم واین نیاز شدید برای تجربه رانندگی وراحتی بیشتر ایجاد شد،با احساس خوبم وانگیزه واشتیاق ادامه دادم ولی باور اشتباهی که تو ذهنم بود اینکه هر از گاهی ممکنه تصادف کوچکی رخ بده وتقریبا 6 ماه یکبار این اتفاق هر چند سطحی رخ میداد
تا اینکه شدیدا احساس نیاز برای تجربه رانندگی به تنهایی به شهرستان بدنبال تضادی رخ داد،
با ترس وانگیزه فراوان حرکت کردم وباور اشتباه قبلی وترس باعث تصادف در عوارضی تهران قم شد که خانواده شدیدا نگران شدند وگفتند به تهران برگردم ومی دونستم اگر برگردم این ترس لذت تجربه رانندگی به جاهای مختلف رو از من میگیره واز خداوند کمک خواستم وبا احتیاط بیشتر وایمان بیشتر برای هدایتم حرکت کردم
وخدا روشکر به سلامتی رسیدم وخیلی احساس خوبی رو بدنبال کنترل ذهنم وهدایت خداوند تجربه کردم
وبارها بعد از اون تجربه به جاهای مختلف به تنهایی ویا همراه با پسرم مسافرت کردم وهمیشه قبل از حرکت، مسافرت ورانندگی ایمن رو از خدا خواستم وبه خوبی وبه راحتی انجام شده وهمیشه شکر گزار این تجربه زیبا هستم
موردی دیگر که تغییر دیدگاهم بهم کمک کرده بهتر از قبل عمل کنم ،در مورد فرزندم واینکه اجازه میدم راحت تر از قبل تجربه آشپزی وکمک کردن در کارهای منزل وتصمیم گیری برای کارهای شخصی اش وبرنامه ریزی که دوست داره انجام بده،که این تغییرات هم به خودم کمک کرده وهم پسرم شادتر ورهاتر از قبل خواسته هاش رو مطرح میکنه وبه خواسته های من هم بیشتر توجه داره وهردو احساس خوب بیشتر وآرامش بیشتری تجربه میکنیم
البته باور اشتباهی که در تجربه زندگی مشترک قبلی وترس هایی که ایجاد شده هنوز مقاومت زیادی برای حتی شناخت افراد با گفتگوی بیشتر
زمانی که میخاد موضوع جدی تر بشه ایجاد کرده
که نیاز داره بیشتر با خودم در صلح قرار بگیرم
وتغییرات کوچکی هم ایجاد شده رو ببینم وکمالگرایی رو کنار بذارم وآرامش بیشتری بدنبال شناخت بیشتر افراد ودیدگاههای جدیدشون رو تجربه کنم
خداوند را شاکرم بابت تداوم در این مسیر زیبا
وعملکرد بهترم نسبت به قبل
سلامت وشاد وسربلند باشید