نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 10

614 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معید ماندگار گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    سلام استاد

    این سری از فایلاتون فوق العاده اس و اینکه گفتید میخواید این سری از فایلا رو ادامه بدید واقعا خوشحالم کرد

    بنظرم وقتی بچه ها از جمله خودم ، ایراداتمون ، باورهای مخربمون و در اصل خود واقعیمون رو اینجا نشون میدیم ، موجب میشه که فایلایی که شما آماده میکنید خیلی بیشتر به ما کمک کنه

    و به قول خودتون بهتون انگیزه بده که همچین فایلی رو آماده کنید.

    چندین تا مثال دارم از این قضایا:

    قبلا تو شغل بازاریابی و فروش و پرزنت افراد بودم و کار میکردم

    و افرادی بودند از جمله دوستانم که خیلی بدقولی میکردند. یعنی هر دفعه خواهان ایجاد یک جلسه باهاشون بودم ، اونها میگفتند چشم حتما میایم ولی نمی آمدند.

    حتی برای یک نفرشون تقریبا تا ده بار این اتفاق افتاد. یعنی ده بار من از دوستم قول گرفتم و اون گفت میام ولی نمیومد و دوستم هم بعدش از شهر رفت و دیگر نتونستم باهاش جلسه بزارم . یعنی اون موقع باورهای من انقدر اشکال داشت که اگر شهر هم میبود و ده بار هم بدقولی کرده بود باز هم ادامه میدادم چون جایی کار میکردم که بصورت نهان بهم میگفتند که نعمت و ثروت کمه.

    یا باز دوباره من و خانواده ام یک ارزی رو خریدیم به حرف و اعتماد کسانی. و قیمت ارز خیلی تدریجی داشت پایین میومد و ما هربار پیگیر اون افرادی میشدیم که به ما گفته بودند بخرید ، اونها میگفتند که میره بالا، قراره همچین اتفاقی بیوفته ، فلان شرایط قراره ساخته شه که بعد موجب شه ارز بره بالا، پروژه اش بیاد بالا ارز هم میره بالا، یا میگفتند چند نفر نهنگ قراره این ارز رو بخرند و قراره بره بالا. این قضیه وعده دادن ها تقریبا دوسال پابرجا بود.

    و وعده هاشون هیچکدوم به سرانجام نرسید و محقق نشد و ما هربار خودمون رو گول زدیم. و بعدش باز گول میخوردیم چون میدیدیم که چند نفر اومدند ماشینشون رو فروختن و این ارز رو خریدن و ماهم اینارو میدیدم و به خودمون میگفتیم:« حتما این دفعه فرق داره.» و دوباره این ارز رو میخریدیم و دوباره میدیدم که بالا نرفته هیچ ، داره پایین تر هم میاد.

    خیلی خوبه به خودم و بقیه دوستان یادآوری کنم که این ایراد از ماست نه از بقیه. اینکه تو جایی ضرر میکنیم و کسی بهمون قول میده ، اکثر مردم (99 درصدشون) میگن فلانی به من آسیب زد. در صورتی که ما خودمون تصمیم گرفتیم حرف اون فرد رو باور کنیم

    ما خودمون اگه از ما پرسیده میشد که آیا الگو این شخص بدقولیه؟؟؟ میگفتیم ارههههه

    یعنی خودمون جوابمون رو میدونیم و میدونیم باید رو حرفش حساب باز نکنیم اما خودمون رو گول میزنیم و باید همیشه یادآور باشم که من خالق اتفاقات زندگی خودم هستم.

    مثال دیگری که میتونم بزنم به همین افرادیه که گفتند فلان ارز رو بخریم. من حتی بیشتر از خانواده ام گول خوردم. با اینکه میدونستم بدقولن ، اومدم براشون چندتا کار ترجمه هم انجام دادم. به من وعده این رو دادند که توضیحات پروژه فلان ارز رو ترجمه کن و ما بهت انقد تومن میدیم.

    و من با اینکه در اعماق ذهنم میدونستم بدقولن اما خودمو گول میزدم و کار ترجمه رو انجام دادم.

    و وقتی انجام دادم ، قبل از انجامش به من وعده x تومن رو دادند و بعد از اینکه ترجمه رو انجام دادم ، رو حرفشون نایستادند با کلی دلیلایی که میاوردند و اون موقع همدردی میکردم باهاشون و راحت باور میکردم و گفتند یک دهم x تومن رو بهت میدیم. و الان نزدیک ده ماهه که همون یک دهم x تومن رو هم بهم ندادند.

    اما خداروشکر بعد از اون قضیه پول ندادنشون ، قطع ارتباط کردم و چند ماه بعدش دوباره بهم پیام دادند و کار دیگه ای ازم خواستن و اون موقع زمانی بود که با شما آشنا شدم و با اینکه ابتدای راه بودم ، بهشون قاطعانه گفتم نه ، انجام نمیدم و خداروشکر دوباره گول نخوردم.

    حالا میفهمم قضیه چیه

    وقتی این افراد و اخلاق های این افراد رو فیلتر کنم ، چقدر زندگیم بهتر میشه. چقدر زندگیم بهتر میشه و چقدر زندگیم بهتر میشه.

    و در نهایت استاد در طول فایل سوالی که برام پیش اومده بود این بود که آیا باید به افراد فرصت بدیم برای بار دوم و بار سوم ، که وقتی فایل تموم شد جوابم رو گرفتم. بنظرم یک نکته خیلی ریزی رو گفتید که خیلی خیلی مهم بود.

    و اون هم این جمله بود که افراد نمیتونند به این راحتی و به این زودی تغییر کنند.

    به این زودی نمیتونند تغییر کنند

    به این زودی نمیتونند تغییر کنند

    پس اگر تو زندگیم افرادی دارم که طلب فرصت دوباره میکنند و میگویند دیگر تکرار نمیشود

    اونوقت میام به خودم میگم که آیا میتونه اینکاری که میخواد برای من انجام بده رو به این زودی جبران کنه و آیا پتانسیل تغییر کردن به این زودی رو داره؟؟؟

    خب مرسی ازتون چون حالا جواب رو میدونم. سپاس (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    سید محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1241 روز

    سلام استاد عزیز سپاگذارم از شما

    از روزی که راجب ترموز ها صحبت میکنم زنده گی من به دوقسمت تقسم شده قبل از این فایل ها بعد از این فایل ها خودم میرفتم مغازه که خرید کنم واس واسه داشتم نمیدونیستم کجاکار ایراد داره من هر روز درگیر مرضی بودم نمیدونیستم که ریشش از کجا آب میخوره خدارسپاسگذارم به کمک فایل های شما تواستم پیداکنم ایراداز کجاست استاد دارم این کامت منویسم ذهنم مقامت میکنه میگه فک نکن که خوب شدی داری کامت مینویسی اما من باید بنویسم که مقایمت ذهنم بشکنه استاد انقد خوشم اومد از اینکه به مادر خود گفتیم نمیدم پول برات به قرض استاد شما انقد روی خودت کار کردیم که سر قول خود بمونیم شما الگوی خوبی هستم بمن سپاسگذارم ازشما از خانوم مریم جان عزیز وای خدای من راحت شدم ذهنم خیل داشت مقایمت میکرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  3. -
    Shahla mohammadi گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و بزرگوار ، دیدن روی ماهتون و شنیدن صداتون خیلی خوشحالم کرد ، استاد من یکی از پاشنه های آشیلم حساسیت زیادم نسبت به حرف دیگران هست کافی وقتی میرم جایی به خصوص خانواده همسرم ، مادر شوهر و جاری هام حرفی بهم بزنن که خوشایند من نباش کلا اخم هام میره تو هم و مهمونی به کامم تلخ میشه ، الان متوجه شدم نقص درون من هست من هستم که احساس ‌ارزشمندی و لیاقت از درون ندارم که حرف دیگران برام مهم هست و باید باور و افکارم اصلاح کنم . ریشه رو باید درست کنم . البته که صبوری زیاد میخواد چون من از بچگی رفتارهای مادرم الگوم بوده که همیشه نگران حرف مردم و آبرو بود .

    مرسی استاد جان بابت این فایل پر از آگاهی که یکی از مشکلات من حل کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  4. -
    سید سجاد رجبی گفته:
    مدت عضویت: 2310 روز

    سلام سلام سلام

    من هم تجربم رو اینجا بنویسم

    من همیشه می گم آدما از خودشون کد میدن که چجور شخصیتی دارن، تو خاطراتی که تعریف می کنن، توی تجربه هاشون، توی برخوردشون با ما یا دیگران. اما خودم بارها و بارها دچار اشتباه شدم، هرچند که با آموزه های استاد هم آگاهیم بیشتر شده، هم تایمم با آموزش ها پر شده و هم مدارم رفته بالا، در نتیجه آدمای نامناسب زندگیم کمتر شدن.

    اما دلیل اینکه من هربار دچار اشتباه می شم چیه؟؟؟؟

    چرا در برخورد با آدمایی که میان کلی حرف منفی میزنن به بهانه اینکه خسته شدن و قصد دارن تغییر کنن و وقتی بهشون می گی این کار و بکن هیچ اقدامی نمی کنن، دچار اشتباه می شم و هربار تکرارش می کنم.

    در برخورد با آدمهایی که رو مخم هستن.

    یا در برخورد با افرادی که میخوان یه جوری ثابت کنن من خیلی بدبختم یا اونا از من بهترن و کلا دست میذارن رو عزت نفسم و یه جوری تحقیر یا تخریبم می کنن. و یا می خوان بگن مسیرت اشتباهه.

    یا آدمایی که من میخوام بهشون بگم تو اشتباه می کنی و می خوام به راه راست هدایتشون کنم و…

    چرا با وجود کدهایی که از خودشون می دن من باز رابطه رو ادامه می دم یا سعی در اثبات خودم دارم یا میخوام تغییرشون بدم؟؟

    چرا وقتی کسی رو از زندگیم حذف کردم یکی دیگه اومد به حاش؟

    چرا؟

    اون ها هرجوری هستن به خودشون ربط داره، این ها، تله ها، پاشنه آشیل ها یا الگوهای تکرار شونده منه! که اگر من شناساییشون نکنم و روشون کار نکنم، با قطع رابطه هم درست نمی شه.

    چرا؟

    چون ریشه داره و دوباره سبز می شه. چون من رو ریشه کار نکردم من فقط برگاشو زدم، اگرم کاری کردم، کافی نبوده.

    استاد بارها گفتن که نقاط ضعف اصلی ما یک شبه درست نمی شه ولی هربار که گفتن، من از روی تنبلی یا هرچی، گفتم نه بابا همین یه بار روش کار می کنم، یا چند روز کار کردم اوضاع بهتر شده گفتم دیگه ولش کن.

    چون من جاهایی از حرفهای استاد رو وحی منزل نمی دونم و فقط تایید می کنم، انگار من استادم، عباسمنش اومده پیشم می گم: دمت گرم تو شاگرد خوبی هستی، تو چقد بلدی، انگار خودم از اول همه چی رو بلد بودم، اگرم بلد بودم، اگر بلد بودنم واقعی بود باید عمل می کردم بهش، ولی من همیشه دنبال حرف قشنگ بودم نه عملکرد خوب.

    حتی شده کسی از من درخواست کمک نکرده ولی من که یه تغییراتی کردم خواستم در لفافه بهش بگم بیا تو هم تغییر کن خیلی خوبه اینجوری.

    بله، من حالا بهترم ولی بارها و بارها در جاهایی که مشکل دارم اشتباه کردم، مثل مادر این خانم توی مثال، که ایشونم، با اینکه می دونست چند روز دیگه، دوباره همین مشکلات و داره، هر بار تسلیم خواسته دخترش شد .

    امیدوارم جدی تر بگیرم قضیه رو، و بیشتر وقت بزارم، نخوام همسرم رفتارش رو تغییر بده، رفتاری که بد نیست من روش ضعف دارم، نخوام دیگران رو تغییر بدم.

    خداوندا!

    آرامشی عطا بفرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم،(یعنی دیگران)

    شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که می توانم (خودمو)

    و دانشی که تفاوت این دو را بدانم(حرفای استاد تو این فایل)

    آمین

    این فایل تکمیل کننده تمام فایل هایی بود که استاد می گفتن نخواید دیگران و تغییر بدید،(مثل فایل های قدم پنجم)

    واقعا عالی بود

    من الان دیگه دلیل محکم دارم، که نمی تونم به زور به کسی کمک کنم.

    دلیل محکم دارم که نمی تونم به دیگران بگم چه رفتاریشون غلطه و باید چکار کنن.

    دلیل محکم دارم برای کار کردن رو خودم.

    دلیل محکم دارم برای قطع رابطه با بعضیا.

    حالا می دونم دارم از کجا می خورم و دلیل تکرار عادات بدم چیه؟ چرا صد بار قول دادم عصبانی نشم ولی باز…

    اگر کسی اولین بارشه که داره کار بدی انجام می ده، خوب خودش می فهمه که غلطه،خودشم اذیت شده. و بدون تحقیر و توضیح و نصیحت من، دیگه انجامش نمی ده.

    اگر کسی کاری انجام می ده که الگوی تکرار شوندشه، خوب تا وقتی روش کار نکنه هرچی هم قسم بخوره نمی تونه انجامش نده، چون کدش تو مغزشه و اجرا می شه. پس اگر تحقیرش کنم، توضیح بدم بهش، دلیل بیارم براش، تشویقی بذارم براش،دستش و بگیرم، باز هم اون کار و انجام خواهد داد، تمام.

    این فایل خیلی ارزش داره، خیلی به آدم مهارت می ده.

    این فایل می تونه باعث بشه؛

    راحت تر رنجش هات و ببخشی.

    گذشته خودت رو بپذیری و احساس گناه نکنی.

    درک کنی علت رفتار آدم ها رو و دیگه کسی و قضاوت نکنی یا حداقل کمتر قضاوت کنی.

    کمتر دیگران و سرزنش می کنی.

    نخوای کسی و تغییر بدی.

    دیگه نخوای بحث و مجادله کنی.

    دیگه غصه برادری که خودکشی کرد و نخوری.

    دیگه غصه رفتار بد دیگران و نخوری(بگی من چه اتصالی دارم باهاش، بیام خودم و تغییر بدم)

    من دیروز تصمیم گرفتم غم مصیبت برادرم رو فراموش کنم، تصمیم گرفتم پدر زنم و ببخشم و خانوادشون و هرجوری که هستن بپذیرم. خدایا شکرت که اجابت کردی.

    خدایا ممنونم که بهم درک و فهم دادی، اول فایل که استاد گفتن خیلیا متوجه نمی شن چند بار از خدا درخواست کردم بهم درک بده بفهمم. در نوشتن تک تک کلمات هم هدایت شدم. الهی شکر

    واقعا ممنون استاد عزیز

    پدر واقعی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  5. -
    محمدمهدی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 880 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش و همه دوستان در این سایت بسیار عالی و فوق‌العاده که باعث تغیرات شگفت انگیزی توی شخصیت همه ماها شده، خواستم تجربه خودم در رابط با این فایل استاد رو بروی سایت بگزارم، من 23سالمه و یک پسر عمو داشتم که یک سال از من کوچک تره و ما از بچگی باهم بزرگ شدیم و مثل دوتا برادر بودیم همیشه، و تمام کودکی و نوجوانی ما باهم گذشت، این پسر عموی عزیز من توی 3سال گذشته دچار اعتیاد به سیگار شد و من بخاطر علاقه زیاد برادرونم بهش سعی کردم نزدیک تر شم بهش و کمکش کنم با ورزش سیگارش رو ترک کنه به گفته خودش میخواست تغیر کنه، اینم بگم که من مربی باشگاه هستم و رشته تربیت بدنی خوندم، خلاصه ما رفتیم باشگاه باهم و این داداشه ما بعد از تمرین یه نخ سیگار روشن می‌کرد میگفت که میخوام کم کم کمش کنم، منم برای اینکه بهش فشار نیاد میگفتم باشه مشکلی نیست، و این کار تا 3 4 روز ادامه پیدا کرد و من دیگه دیدم واقعا نمیتونم تغیرش بدم و این ادم فقط هر سری داره با بهانه های مختلف منو میپیچونه، هربار هم بهش میگفتم این جریان رو میگفت که نه قول میدم داداش تو کنارم باش پشتم باش من میزارمش کنار باهم میچسبیم به باشگاه، نمیخوام الان ضعف خودم رو گردن اون بندازم ولی از یجا به بعد منم باهاش سیگار میکشیدم که شاید اونم کم کم ببینه بخاطر منم شده دیگه نکشه فکر میکردم واقعا اینکارو میکنه، چون واقعا همو خیلی دوست داشتیم، خلاصه اینکه گذشت من سیگاری شدم ولی اونم ترک نکرد، بعد از گذشت مدت طولانی دیدم اومدم اونو تغیر بدم خودمم مثل اون شدم، و خداروشکر خیلی سریع با توجه به اراده اهنینم سیگارو ترک کردم ولی اون پسر عمو و داداش عزیزمم برای همیشه ترک کردم، چون این داستان توی جنبه های دیگه هم تکرار شده بود و من متوجه شدم مهم نیست که چقدر همو دوست دارید اگر بلد نباشید همو درست دوست داشته باشید و رابطمو بعد از فهمیدن پترن های اون شخص به طور کل قطع کردم، من واسطه شرایط مالی بهتر خانوادم نسبت به پسر عموم یه مغازه زدم و پسر عموم که بیکار بود رو اوردم توی مغازه خودم و به یه کسی که بیکار بود به بهانه اینکه دوسش دارم و میخوام کمکش کنم این ادم رو کردم مسئول یک بخش مهم از فروشگاه خودم، کار به جایی کشید که بخاطر اون شراکت و وجود اون ادم توی محیط کار اعتبار من خدشه دار شد که هیچ، ورشکست کردیم مغازه رو هم به کل بستیم،خواستم بگم الویت همیشه باید نگه داری و مراقب خودتون بودن باشه گاهی این اتفاقا میفته از سمت افراد نزدیک ما ولی بازم دلیل نمیشه که ما خودمون رو فراموش کنیم و دوست نداشته باشیم خومون رو بیشتر از بقیه، همینجور که استاد قبلا هم گفته بودن توی یکی از فایل هاشون، اگر بخوایید به این افراد که پترن های نا مناسب تکراری دارن فرصت بدین و قصد کمک داشته باشین ضربات سنگینی میخورید، خلاصه که اینم از تجربیات من، بابت اگاهی الانم خداروشکر میکنم و خودمو میبخشم بابت گذشته من همچنان ارزشمندم و تمام سعی ام رو میکنم اشتباهات قبل رو تکرار نکنم و با توجه به این هنوز کلی جوونم بتونم اینده فوق‌العاده بهتری رو رقم بزارم به لطف الله و خداوند مهربان و بخشنده، این اولین کامنت من بروی سایت استاد عزیز و دانا جناب اقای عباس منش هست، با تشکر فراوان از تیم عباس منش و همه ی دوستان این سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 295 رای:
    • -
      رضا حسنی گفته:
      مدت عضویت: 1332 روز

      سلام ب محمد مهدی عزیز

      اول از همه ورودت ب این سایت الهی رو خوش آمد میگم خیلی خوش اومدی

      دوم اینکه کلی تحسینت کردم ک با سن کمت جسارت ب خرج دادی و داری روی خودت کار میکنی و سوم اینکه با اینکه کامنت اولت بود ولی واقعا زیبا نوشتی و از کامنتت لذت بردم پسر

      دم شماگررم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 879 روز

    بنام رب

    سلام استاد جان

    شما انقدر فایل های رایگانتون ارزشمنده که من همش میگم پس دوره ها ببین چه خبره

    این فایل هم که اصلا منو حسابی تکون داد

    وای من چقدر این کلمه قول میدم رو شنیدم اما نسبت بهش بی تفاوت بودم و در واقع خودمو گول میزدم

    خب تو کارم خیلیا بودن کارو خراب میکردن و تهش میگفتن بخدا قول میدم این دفعه درست انجام میدم این دفعه تکرار نمیشه

    و البته من باور کمبود داشتم که یه جورایی خودمو قانع میکردم اگر این ادم بره کارمند خوب کمه یا اصلا نیس منم که کارم گیره در واقع مشرک میشدم و حرفشو قبول میکردم و دوباره و دوباره

    توی پول قرض دادن هر وقت به کسی قرض دادم یا پس نداده یا با بدبختی پس داده و قول میدم تکرار نمیشه این دفعه فرق داره و من باز مشرک میشدم اعتماد بی جا و کمبود اعتماد به نفسم باعث میشد دوباره و دوباره

    توی روابطم همسرم اشتباه میکرد بعد میگفت قول میدم یا خودم میگفتم باید قول بدی و اون بنده خدا سعی میکرد بازم نمیشد بازم قول میگرفتم و هر بار شکسته تر ناامیدتر (وابستگی شدید)

    و الان طوری شده اصلا نمیگم قول بده میدونم نباید رو حرفش حساب کنم باید رو خودم حساب کنم و روی تصمیمات خودم و خب چون دیگه رو حرفاش حساب خاصی باز نمیکنم حساس نمیشم یا حداقل حساسیتم خیلی کمتر شده و باعث شده رابطه مون بهتر بشه چون دیگه خیلی رفتاراشو کنکاش نمیکنم

    البته استاد جان اگه زودتر این فایلو میذاشتین و من میدیدمش قطع به یقین تصمیمات بهتری میگرفتم در تمام موارد زندگیم

    بازم ممنون که اینقدر خوب قانونو متوجه شدین و انقدر عالی به من آموزشش میدین

    خدا خیرتون

    سپاسگذارم و عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 80 رای:
  7. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستانم

    به محض اینکه فایل رو دیدم و گوش دادم دوست داشتم بیام بدون وقفه کامنت بزارم و تجربیاتمو بگم

    استاد جانم فایلتون عالییییی بود و من هیچ مقاومتی نداشتم و تونستم به راحتی درکش کنم و این الگویی که در من وجود داره و میخوام تغییرش بدم ولی نمیتونم و الان فهمیدم یه باور مخرب ریشه دار در وجود منه رو شناسایی کردم

    من به شدت شاکی ام از ادمهایی که نامناسب هستن و حرف ها و رفتارهای نامناسب دارن و یه جورایی طبق قانون عمل نمیکنن حالا میخواد اون آدم همسرم باشه یا فرزندم یا آدمهای دیگه و یه جاهایی مقابله هم میکنم و سعی به تغییر دارم و همش فکر میکنم که فقط من درست میگم خب یه سری مسائل این وسط پیش میاد با رفتارای من که بعدش احساس خودم یا بقیه بد میشه و هی تصمیم میگیرم خودم و ذهنمو کنترل کنم و درستش کنم ولی باز تکرار میشه و نمیتونم

    من فهمیدم که واقعا میخوام درستش کنم منتها خیلی ریشه داره البته اینو هم بگم الان بهتر شدم و اون فاصله ای که استاد بهش اشاره کردن بیشتر شده و کمتر اتفاق میفته

    استاد واقعااااا ازتون سپاسگزارم به خلطر این فایل فوق العاده که خیلی میتونه به هممون کمک کنه البته اروم اروم

    در مورد دیگران هم خواهرزاده من بارها و بارها سعی کرده پدرش رو از دام اعتیاد نجات بده و هر بار با رفتاری مخالف قولی که بهش داده شد مواجه شد و سراخر خواهرزادم عصبانی شد که پدرم ادم نیست و قدرنشناسه و از این حرفا و کلی از پدرش ناراحت میشد ما هم ناراحت میشدیم الان میفهمم که اون ادم نه که نخواد تغییر کنه میخواد ولی نمیتونه به خاطر الگویی که سالهای سال ادامه داده

    و یه الگوی تکرار شونده هم همسرم داره

    خب اکثر وقت ها منو به مکان هایی که باید برم میرسونه یه سری جاها باید راس ساعت برسم ولی همسرم خیلی خوش قول نیست توی این زمینه و همیشه من بدقول میشدم و کلی بهم میریختم چون خیلی برام مهمه راس ساعت جایی که باید برم، باشم از یه جایی تصمیم گرفتم جاهایی که خیلی مهمه راس ساعت باشم منتظر نشم و خودم برم و اینکارو کردم و خیلی عالی شد و دیگه اصلا منتظر ادمهای بدقول نمیشم

    در مورد قسطی خرید کردن هم کاملا کنار گذاشتمش چون خیلی اذیت میشدم و بهمم میریخت با اینکه خیلی ها بهم میگن بیا اینکارو کن ولی من برام اهمیت داره که نشتی انرژی نداشته باشم اون وسیله رو دیرتر میخرم ولی نقد میخرم

    موارد بسیاری هست که میشه بهش اشاره کرد ولی دیگه حضور ذهن ندارم

    استاد عزیزم ازتون سپاسگزارم که اینقدر شفاف و واضح توضیح دادین که خیلی راحت تونستم دریافتش کنم و مهمتر اینکه درک کنم این موضوع رو

    به خدای بزرگ میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 66 رای:
  8. -
    حدیث نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1263 روز

    به نام رب مهربون و قدرتمندم)!

    سلام استاد جان!

    چه درس بزرگی از شما یاد گرفتم..

    1.

    اولا که همه چیز باور های منه و دلیل همه رفتار ها و عادت ها هم از همینجا نشات میگیره…

    پس باید یه برسی عمیق روی خودم و رفتارام مخصوصا اونایی که هربار تکرار میشن،داشته باشم،هرجا نقطه ضعف و پاشنه آشیلی پیدا کردم باید تمرکزم بزارم روی اون نقطه و درستش کنم

    و همینجوری این روند رو برای تمام رفتار هام ادامه بدم و شخصیتم رو اینجوری بهبود بدم

    و نکته مهم اینجاست که پاشنه آشیل من همیشه پاشنه آشیل منن، پس باید همیشه مواظبشمن باشم و روی خودم خیلی کار کنم تا مدت تکرارشون خیلی با فاصله زیادی باشن و در ظااهر انگار اصلا نیستن!

    ولی کار کردن روی خودم همیشگیه!

    2.

    دوما یاد گرفتم که توی زندگیم برای اعتماد کردن به آدمهایی که الگوی تکرار شونده دارند مواظب باشم و اگر یه آدم باورهاشو عوض نکرده ، پس هنوز رفتارشم عوض نشده و قراره همونا دوباره تکرار بشن؛

    پس من نباید دوباره به اون طرف اعتماد کنم و باید نتیجه آینده اش رو به خودم یادآوری کنم و دوباره همن کار اشتباه و اون اعتماد اشتباه رو نداشته باشم!!

    و استاد تحسین میکنم شما رو که از بچگی تعقل میکردید و در بهبود خودتون بودید با اینکه قوانین رو کامل درک نکرده بودین ولی از همون موقع هم ذهن بازی داشتید که این شخصیتتون واقعا تحسین برانگیزه برام!

    یادگرفتم ،اون بیرون تقصیر هیچکس نیست ؛

    دلیل تمام اتفاقات و تجربیاتم خودمم!

    و هرکس توی دنیای خودش زندگی میکنه!

    خیلی از کنکاش کردن و بهبود دادن خودم خوشم میاد!

    احساس میکنم بعد از هر بهبود ،قوی تر میشم

    وزنه و پاشنه آشیل هایی که به خودم بسته بودم رها تر میشن!

    و هربار آرام تر و قلبم باز تر میشه!

    عاشق اینم که توی همه زمینه خودم رو بهبود بدم و شخصیتم رو از ریشه عوض کنم و ریشه ای روی خودم کار کنم!

    و ته افکارم رو در بیارم و روی ریشه اصلی کار کنم!

    چون اگر بخوام سطحی کار کنم دوباره تکرار میشن و فقط یه بهبود موقتی برام بوده…!

    و همین چیزی گفتید که نباید به کسی که الگوی تکرار شونده داره اعتماد کنیم،خدا میدونه با اجرای همین اصل چقدر از ضرر و زیان آینده در زندگیمون جلوگیری میکنه!

    دلیل تفاوت افراد… فکر شونه، باور شونه!

    هیچکس کامل نیست، فقط الله که کامله!

    من توی خیلی از جنبه ها زندگیم و رفتارام کلا تغییر کرده و اصلا یه آدم دیگه شدم و افراد قبلی زندگیم اصلا دیگه منو نمیشناسن…

    هر روز بازم دارم بزرگتر میشم و بیشتر رشد میکنم

    هر روز باید یه پیشرفت و رشد توی زندگیم باشه

    و هر شب قبل از خواب با خودم مرور میکنم درس ها و تجربیاتی که از اون روز یادگرفتم !

    مثلا قبلا خیلی خشمگین بودم و برای هر اتفاق الکی سریع جوش میاوردم و خیلی احساسی بودم و سریع اشکم درمیومد که همشون از عزت نفس پایینم بود..!

    (هنوزم توی روند بهبود خودم هستم و هربار رفتارا و باور هام رو برسی میکنم که دوباره بهتر بشم!)

    مثلادوست داشتم بقیه طبق میل و رفتار من عمل کنند؛

    و این باور و منطق به من کمک کردند که هرکس با رفتار و باور های خودش،دنیای خودش رو رقم میزنه و به من ضرری نمیرسونه،پس بزار بقیه هرجور بخوان رفتار کنن ،من خودم هستم که اتفاقات خودم رو رقم میزنم و رفتار بقیه هیچ‌تاثیری توی زندگی من نداره!

    این یکی از باور هایی بوده که به من خیلیی کمک کرده که به دیگران گیر ندم و از حاشیه ها دوری کنم و روی خودم تمرکز کنم …

    الان هم دوباره که رفتارهام رو بررسی کردم دیدم که همشون از عزت نفس نشات میگیره و آبشخورشون عزت نفسه و باید روی این موضوع کار کنم و هنوز توی اون موضوع مشکل دارم!

    پس الان تکلیفم با خودم روشنه+!

    سوال کردن همیشه خیلی بهم کمک میکنه

    مخصوصا سوال های خوبپرسیدن!

    و سوال های ریشه ای پرسیدن!

    و توی دوره حل مسائل هم سوالای خانم شایسته عزیز خیلی به بهبودم کمک کردند!

    و مخصوصا این دوره که دوباره سرشار از سوالات شخصیته…!

    ممنونم استاد بابت هر فایلی که میزارید و همیشه به روند رشد ما کمک میکنید…!

    سپاسگزارم بی نهایتت فراوان!

    …⁦⁦(⁠!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      شکوه دوراندیش گفته:
      مدت عضویت: 965 روز

      بنام خدا

      سلام به دوست گرامی ومهربان وبا درایت

      خوشحالم از پیشرفتهای شما

      واینکه ریشه ای به کمک خودتون اومدین وباعث تغییرات چشمگیری در وجود خودتون شدید تحسینتون میکنم که محکم وقوی هستید وموفقیت های روز افزون براتون آرزو میکنم پاشنه آشیل من هم همین موارد هست

      میشه بگید نحوه تمرینات و کار کردن رو خودتون رو ؟ برای من هم توضیح بدید؟

      دوست دارم عملکرد شما رو ازتون بشنوم

      خداروشکر برای این سایت زیبا واعضای مهربانش

      وخدارو شکر برای استاد عزیز ومهربان و مریم بانوی عزیز ومهربان

      وخداروشکر بابت تمام نعمتهای بی کران وزیباش

      از جمله آگاهی های این سایت بی نظیر هم فایلها و هم نظرات دوستان

      آرزوی موفقیت برای همگی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        حدیث نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1263 روز

        به نام رب العالمین؛

        سالم خانم دوراندیش عزیز!

        ممنونم بابت پاسخ شما به دیدگاه من؛ و باعث شد دوباره از اول دیدگاهم رو بخونم؛

        درمورد تمرینات… من خیلی چیزا از استاد یادگرفتم و یکی از مهمترین اصل ها هم که توی زندگیم اجراشون میکنم احساس خوب و اتفاقات خوبه و در کل روز بهشون توجه میکنم، مینویسمشون، خواسته هام رو تجسم میکنم و تمریناتی مثل فانوس دریایی و شب قبل از خواب مرورشون میکنم ، با احساس خوب میخوابم و صبح با احساس خوب بیدار میشم و شکرگزاری میکنم و..!

        ولی درمورد تمرینات خودشناسی که فکر میکنم برای هر فرد متفاوته و اونجوری که از خداوند هدایت دریافت میکنه انجام میشه، من معمولا با خودم حرف میزنم و جلوی آینه میشینم , با خودم ، با خدا حرف میزنم ، رفتار هام در کل روز رو برسی میکنم و قلبم واضح میگه که کجا درست نبوده و کجا باید بهبود پیدا کنه، از خودم سوال میپرسم و سعی میکنم با خودم صادق باشم چون نمیخوام خودم رو گول بزنم و میخوام تغییر کنم، پس به اشتباهاتم اعتراف میکنم و برنامه میریزم که رفتار هام رو آروم آروم بهبود بدم و کمالگرا نباشم که بگم از فردا دیگه اینکارو نمیکنم ، بلکه آروم و کم کم خودم رو بهبود میدم و مسئله ام از ریشه حل میکنم و فکر میکنم ببینم این مسئله به ظااهر کوچک داره از کجا نشات میگیره..!

        مثلا اینکه سعی کنی مشکلات ات رو به دیگران بگی یا خودنمایی کنی ، ریشه عمیق تری در عزت نفس داره و همینطور سطحی حل نمیشه و باید از عمق، عزت نفس رو پایه و اصولی ساخت!

        اگر رفتار و عملکرد بدی داشته باشم ، مدام از خودم میپرسم ، الان چرا اینکارو کردم ؟

        چرا باوری در ذهنم بود که منجر به این رفتار شد؟

        من چه باوری درونم ساختم که به این رفتار حساس شدم؟

        چیکار کنم دیگه این اتفاق نیوفته؟

        ریشه مسئله چیه؟

        و به خودم رفتار درست رو یادآوری میکنم و قدم به قدم خودم رو بهتر از قبلم میکنم!

        و سعی میکنم نگم ولش کن و آشغال ها رو زیر مبل پنهان کنم و چون شخصیت حل کننده مسائل در وجودم ساخته شده ، میرم توی دلش و حلش میکنم!

        یا اگر قبلا عملکرد بهتری داشتم ، فکر میکنم که قبلا چه باوری داشتم و چطور عمل میکردم و سعی میکنم اصل رو درک کنم و اون ها رو تکرار کنم!

        با هدایت خواستم از خداوند خیلی از مسائل حل میشن ، اینکه از خدا بخوایم در مسیر بهبود خودمون کمکمون کنه و بهمون نشون بده کجا ایراد داره و کمک کنه که حلش کنیم و درست بشه!

        امیدوارم مفید بوده باشه؛

        با عشق بهترین موفقیت ها رو براتون آرزو میکنمم))!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          شکوه دوراندیش گفته:
          مدت عضویت: 965 روز

          بنام خدای مهربان

          وسلام به استاد جان وگلبانوی مهربان سایت

          وسلام به همه دوستان

          ودوست زیبای مهربانم حدیث بانو عزیزم

          خیلی خوشحال شدم از پاسختون

          شما باعث شدید من مجدد به این صفحه برگردم و هم کامنت خودم مرور کنم وهم زیبایی کامنت شما رو دریابم من الان داشتم جلسه 4 از 12 قدم گوش میکردم استاد گفتن کامنت های جلسه 3 رو حتما بخونید اومدم تو صفحه مورد نظر ؛ واتفاقی هدایت شدم به اینجا خداروشکر

          از دیدن پاسخ ها خیلی خوشحال شدم ذوق زده شدم چون یادم رفته بود

          چون مادر بزرگ باشی وشلوغ وقاطی بچه ها طبیعی که وقتت پر باشه البته که به خودم افتخارمیکنم که کودک درونم فعال شدیدا وپر از احساس

          دیدن این بازخوردها یکی از اون سورپرایزهای امروزم بود که تو ستاره قطبی خواسته بودم خداروشکر که عالی من ذوق زده کرد

          از شما حدیث عزیزم ممنونم وقت گذاشتید واینهمه برامون توضیح دادین با مهربانی وسخاوت

          کجا باید می بودم بهتر از اینجا ؟؟

          کنار دوستانی که با کمال اعتماد میشه پیششون حرف زد و ازشون راهنمایی خواست و بی دریغ بتونی جواب دریافت کنی

          خود بودن اینجا هم سورپرایز ومعجزه است خدارو هزاران بار سپاس و تشکر

          شمارو تحسین میکنم برای خصوصیت نابتون

          واینکه اینقدر قشنگ ولیزری تو خودتون فرو میرید وریز میشید و اشکالات رو مرتفع

          و نقاط قوت رو جان میدید عالی هستید شما ؛ بهتون افتخار میکنم

          ومتشکر وجودتون هستم

          وآرزوی بهترینهارو براتون دارم

          و دوستون دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
          • -
            حدیث نوروزی گفته:
            مدت عضویت: 1263 روز

            سپاس و ستایش مخصوص خداست که پروردگار جهانیان است!

            دوباره سلام به شما خانم دور اندیش عزیز!

            خداروشکر که پاسخ ها کمک کننده بوده و چی از این قشنگتر که خدا باهات حرف میزنه و هدایتت میکنه!

            اصلا اسم دوازده قدم رو میشونم خیلی خوشحال میشم!

            همین الان قبل از اینکه سایت باز کنم داشتم به خدا میگم ،شکرت برای این آدم ها و دوست های بهشتی سایت واقعا تکه ای از بهشته برام !! و به قول استاد توی حل مسائل میگفت شما بهترینید توی جهان)! ،کامنت ها پاسخ های سایت،نگاه و زوایه دید این خانواده و همه چیز…!

            و ممنونم از تحسین قشنگتون.

            استاد و مریم بانوی عزیزم بابت وجودتون خیلی ممنونم! بابت بنا کردن این سایت و روزی که تصمیم گرفتید و سایت رو زدید و ادامه دادید و به اینجا رسیدید!

            سپاس رب العالمین قدرتمندم!!

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    صفورا گفته:
    مدت عضویت: 3863 روز

    سلام.اولا تشکر میکنم از سوال جلسه قبل.چون من تو دوره حل مساله خیلی فکر میکردم من چه مساله ای تو زندگیم دارم که باید از ریشه حل بشه.فقط تنها راهی که میدونستم نوشتن تضادها بود و انگاه بفهمم مساله مهم زندگیم چیه.اما با روش پیدا کردن الگوهای تکراری و اینکه بفهمیم کجا برانگیخته میشویم هم میشه مسایل مهم خصوصا اخلاقی خودمان را بفهمیم.

    ما را جوری تربیت کردین ک نکات مثبت را ببینیم اما جدیدا سوالات جنبه منفی میپرسین،مثلا من دوست ندارم بشینم به الگوهای بد همسرم فکر کنم،چون مشکل خاصی ندارم دلم نمیخاد ذهنمو منفی ش کنم.اما خود انتقادی را مفید میدونم

    جواب سوال جلسه دوم:من یه همکار دارم که وقتی میگم فلان دستگاه را تعمیر کن ،میگه چشم.

    بعد فردا میبینم انجام نداده،پس فردا نه،تا اخر هفته نه.

    اوایل فکر میکردم واقعا فراموش میکنه،چون اصولا بدلایلی میگفت یادم رفت،امروز انجام میدم.

    بعدا فهمیدم این شگرد طرف است،همه چی را میگه چشم باشه،اما تو دلش میگه،برو عامو.

    منم ب این نتیجه رسیدم،تا یه کاری ازش میخام،تو جمع بگم، یا در حضور رئیسمون بگم،تا اگه انجام نداد همه شاهد باشن،و اینکه بفاصله هر دو ساعت یادآوریش میکنم.بلاخره از رو میره و انجام میده.

    نکته:من کلا به نکات مثبت افراد توجه میکنم،این باعث میشه کسی که نسبت به همه بداخلاق است،با من بسیار خوش اخلاقه!

    خودمونی:استاد تو فایل اونجا که گفتین ماشین ب کسی قرض نمیدین،با خودم فکر کردم اگه همسایه شما به تراکتور شما احتیاج پیدا کنه و بیاد هم پارادایس و از شما درخاست کنه،آیا باز هم میگین من تراکتورم را قرض نمیدم حتی برای نیم ساعت؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    سید محسن فاطمی گفته:
    مدت عضویت: 2245 روز

    سلام استاد

    آره من این الگو را طرف مقابلم تو رابطه عاطفی

    داشت و طرف قول داد و التماس کرد دیگه تکرار

    نمیشه و استاد بعداز چند ماه دوباره همین داستان

    تکرار شد و خودم می‌فهمیدم ک آقا این منا

    اسکول خودش کرده ولی باور های محدود من

    نزاشت اوایل تموم کنم ولی بعد از چندین ماه

    تمومش کردم اون باور های محدود کننده

    چسبیدن ب آدمها و شرک و دیگ مثل این

    نیست ‌و آی طول میکشه تا دوباره پیدا بشه

    معرفت داشته باشه یا نداشته باشه از این طور

    فکر و باورها میومد ولی همین ک فهمیدم

    از کجا آب میخوره میتونم این لوله خراب را

    تعمیر کنم

    عاشقتم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: