آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

787 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    وحیده اکرامی فر گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    سلام به استاد نازنینم و مریم جان عزیزم

    ردپای روز سی و پنجم

    خدایا شکرت به خاطر این فایل زیبا و این آگاهی بینظیر

    داشتن احساس خوب همیشه آرزوی قلبی من بوده و هست، اینکه در هر شرایطی سپاسگزار باشم و احساس خوبی داشته باشم

    وقتی فهمیدم من در گذشته و در زمانهای قبل همیشه شاد بودم و شادی درونی داشتم با خودم میگم پس میشه همونطور بود، وقتی میبینم من با اصل خودم و خدای خودم یکی بودم و بعدها بخاطر نفسم و پیروی از اون ازش جدا شدم غمگین میشم ولی از اینکه الان این آگاهی رو بدست اوردم و میتونم باز هم به اصل خودم برگردم خوشحال میشم

    برای همین برای دریافت آگاهی بیشتر و فهمیدن خودم هر روز مشتاق تر و باانگیزه تر میشم، اینکه هر روز به خودم بیشتر نزدیک میشم و درک بیشتر و بهتری از خودم پیدا میکنم خوشحال کننده است و حالم رو خوب میکنه

    من لایتناهی هستم و ابدی

    چقدر این جمله حال منو خوب میکنه، اینکه این جسم و دنیا گذرا است و من دوباره به اصل خودم بر میگردم و اینجا یک سفر است، سفر جسمانی، زندگی ابدی من جای دیگری است که از آنجا آمدم و دوباره به همانجا بر میگردم پس از این سفر لذت ببرم و خوب زندگی کنم، شاد باشم و در آرامش باشم

    در زمان مشکلات به اصل خودم و خدای خودم برگردم و به خودم یاداوری کنم که من موجودی الهی و مقدس هستم و اینجا فقط برای من یک تجربه فیزیکی است که یاد بگیرم، یاد بگیرم از احساس بد به احساس خوب برسم، حال خوب من باعث اتفاقات خوب و خوبتر زندگی من میشود و احساس خوب برای من معجزه ایجاد میکند

    عشق بدهم و عشق دریافت کنم، قلبم را پاک کنم و ساده باشم و رها باشم

    وقتی رها باشم صدای درونم رو میشنوم و اینا رو تجربه کردم و حالا با این یادآوری باید هر روز این جملات طلایی رو گوش بدهم تا فراموش نکنم که چه کسی هستم و چه کسی بودم و چقدر مقدس هستم

    تنها راهه رهایی سکوت کردنه تا صدای درونم رو بشنوم و چقدر این اگاهی رو دوست دارم

    تا وقتیکه درونم رو پاک نکنم به آرامش نمیرسم

    عشق بی قید و شرط رو تمرین کنم تا رها بشم، تا به آرامش برسم، تا سکوت کنم و زبان خداوند با خودم رو یاد بگیرم و به یاد بیارم که خدا چطوری با من حرف میزد

    سالها فکر میکردم همه دنیا پر از درد و رنجه، پر از خشم و نفرته و وقتی تلاش کردم بفهمم برای چی به این دنیا اومدم و رسالتم چی بوده سکوت کردم و تو این سکوت صدای خالقم رو شنیدم که گفت به سمت من بیا تا در آغوش بگیرمت، وقتی کنار ساحل میرم و به دریا نگاه میکنم و سکوت میکنم با هر موجی که به ساحل میاد حرفها داره برای من، با طلوع خورشید تابان منو با تمام گرمای وجودش در آغوش میگیره و قلبم رو گرم میکنه و من میتونم این گرما رو به همه اطرافیانم انتقال بدم، وقتی تو دل طبیعت درختها رو در آغوش میگیرم صدای استقامت و زندگی و طراوت رو احساس میکنم که همه موجودات شاد و رها هستن، پرندگان رها و آزاد هستن و من وقتی دل به دل اونا میدم رها میشم و در زندگی رویایی خودم پرواز میکنم، حالا میفهمم چرا رهایی رو دوست دارم چون من در اصل رها و آزاد بودم

    دلیل حال بد من دوری از خودمه و باید اینو هر لحظه به خودم یادآوری کنم تا تو حال خوب بمونم

    بزرگترین نعمت اگاهی است و خدا روهزاران بار شکر میکنم برای آگاهی هر روزم و هر لحظه ام

    استاد عزیزم ممنونم ازتون بخاطر این احساس زیبا و درک زیباییهای درونم امیدوارم بهترین احساسها رو تجربه کنید هر لحظه کنار مریم عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    فاطمه مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 2899 روز

    به نام خداوندی که اصل و ذات من است ، با من است :)

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و همه ی همسفرهای عزیزم

    روز سی و پنجم سفرنامه

    من همه ی آن چیزی که میخواهم باشم هستم تمام آنچه در تمنای آن هستم اکنون در درون من است ، با من است ، از من است

    من همان لحظه هایی هستم که پُر از حس خوبم ، پُر از خدا هستم 

    نه دیر است و نه زود من در درستترین زمان ممکن ایستاده ام ، در زمان حال 

    من همه ی آنچه میخواهم را دارم تمام آن خوشبختی و شادی و آرامش در درون من است همین حالا 

    هر زمان من سکوت کنم تو جاری میشوی ، ابدیت جاری میشود 

    هر زمان که من خود را از قبل و قال زمین رها کنم آسمانی میشوم

    هر گاه ذهنم را خاموش کنم زندگی ام آغاز میشود 

    هر گاه من کودکی ساده و ساکت و آرام شوم تو متجلی میشوی

    هر گاه من هر خوبی و زیبایی را با خوشبینی فراوان باور کنم و از نبودن از عدم از نیستی نترسم تو را سخاوتمند ترین خواهم یافت

    هر گاه قلبم را ، تو را در قلبم لمس کنم خود را خوشبخت ترین می یابم.

    تو همین جایی! همیشه بوده ایی . فقط من خود را دور دیدم از تو از تمام خوبی ها . تو همیشه صدایم کردی با تمام طبیعت ، با قلبم …

    و من چقدر عزیزم که حالا  اینجا هستم و ندای بازگشت تو را آگاهانه به جان می خرم و خرسند از دیدار دوباره و چقدر دلتنگم ؛ دلتنگ خودم و حضور تو . دلتنگ نوازش تو ، دلتنگ مهربانیت و… اشک میریزم و بغض گلویم را چنگ میزند …اشک میریزم 

    مهمانی عزیز ، عزیز کرده ایی دردانه ، جانم، باز می گردد یا نه “من” باز می گردم و تو آغوش باز کرده ایی به وسعت آسمان و به نرمی و لطافت نور خورشیدِ غروب روی تن ابرها … و من برای داشتن دوباره ی تو سر از پا نمی شناسم و با شوق آغوشت را میفشارم …اشک میریزم …بغض کرده ام …

    میخواهم سالهای دوری را کوتاه کنم آنقدر کوتاه که تمام شود و فراموش کنم هر آنچه پیش از این بوده و از نو بسازم خودم را ، زندگی ام را و هر روز را با تو بگذرانم ، با تو سخن بگویم ، با تو به دیدن زیبایی های جهان برویم به سراغ هرآنچه که تو مرا به آن دعوت میکنی ، میخوام لبخند بزنم و لبخندت را ببینم … میخواهم “هر روز” را با تو بگذرانم.

    تو عشق میدهی و من خریدار عشق 

    تو ساحل هستی و‌من همان موج شوخ طبع دریا

    تو آسمانی و من ابر ، که هر کجا برم تو هستی ، تا تو هستی من اوج میگیرم و بالا میروم و بالاتر…تا آنجا که من باشم و تو و سکوت محض …و در سکوت یکی میشویم …

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    الهه سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    سلام به همه عزیزان 🌹

    خدایا من جسممو ذهن و تو جان و آگاهی ،خدایا من بی تو چه هستم ،من بی تو چه قدرتی دارم ،چرا روی خودم حساب میکنم چرا روی آدم‌های دیگران حساب میکنم ؟؟؟؟

    خدایا ممنونم ازت برای این حقیقت شیرین و باقلوا و البته خیلی واضح و ساده ،انقدر ساده که این همه مدت کلافه سر در گم ،مدام دنبال چیزهای بیرونی ،دنبال حواشی،دنبال فرعیات

    خدایا وقتی من آگاهی ندارم مدام روی خودم و گفت و گوهای ذهنیم حساب میکنم و حرافی میکنم ،وقتی تو آگاهی باشی و من آرام باشم میشنوم و بر دل و جانم مینشیند ،دقیقا مثل آدم‌هایی که خیلی عالی و درجه یک هستند ولی سکوت می‌کنند چون اونا فهمیدن منبع آگاهی کیه و هر لحظه دارن به صدای نجات بخش الله گوش می‌دهند .

    مریم جانم درست میگه :تجربه ما از ثروت نعمت و فراوانی ها و سلامتی ها به فاصله ما با منبع خیر و نعمت بستگی دارد ،چون همه چیز اونه ،و ما اگر نزدیک نباشم و فاصله زیادی داشته باشیم بهره ای نمیبریم و آگاهی نداریم که بدانیم چی درسته و چی غلط ،از کدوم راه بریم ،دیگر راهنما و جی پی اسب وجود ندارد و فقط در تاریکی و ظلمات دور خودمون میچرخیم .

    خدای مهربانم ،ای تنها خالق و پروردگارم منو از ظلمات نجات بده و به نور هدایت کن🙏🙏🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 1603 روز

    سلام به همه همسفران و عزیزانم و استاد عزیز و مریم جونم

    روز ۳۵ سفرنامه

    من+ احساس خوب و لذت بردن=رسیدن به خواسته هامون.

    این جمله نکته برداری از کامنت غزل جونم هست که از دوره راهنمایی دست یابی عملی نوشته بودن. واقعااا این جمله خیلییی نااابه استاد، البته که همه گفته های شما رو من وحی منزل میدونم و سعی میکنم تا با دقت بیشتر گوش بدم و بخونم و نکته ها رو یاد داشت کنم و در زندگیم به کار ببرم اما این ذهن من اییینققققد چموشه که کافیه ی ثانیه به حال خودش بذارم چنان افسار گسیخته میشه و عنان از کفم میده که انگار نه انگار من قانونی میدونم!!!!!! “تو حتی فراموش کردی که لایتناهی هستی، مقدسی، ابدی هستی. زمینی شدی و سقوط کردی؛” دقیقا به محض اینکه فراموش میکنیم و برمیگردیم به زندگی قبلیمون، چیزی جز ناراحتی و اشفتگی و استرس نصیبمون نمیشه و اون لحظه هایی که به خدا و انرژی وصل هستیم دیگه زمینی نیستیم، هروقت بهش وصل شدم انگار روح از جسمم خارج میشه و به سمت بالایی در حرکته! زیاد تو مواقع مدیتیشن به این موضوع توجه کردم وقتی دراز میکشم در یک جای ساااکت و ارام و ذهنم رو از هر فکر بیهوده ای پااک میکنم و تمرکزم رو زمان حال هست انگار که روح از جسمم خارج میشه و ارااااامش غیرقابل وصفی رو تجربه میکنم که همون وصل شدن به خود منبع هست. “و تو تنها در سکوت و آرامش است که‌، می‌توانی به من باز گردی” حالا متوجه میشم که چرا باید موقع مدیتیشن در یک جای ارام و ساکت باشیم!

    من تمام دیروز رو سعی کردم خودم را در حال خوب نگه دارم و سپاسگزار باشم و در همین یک روز من ۴ کار مفیدی انجام دادم که قبلا شاید در یک هفته زمان میبرد. وقتی وصل میشم به منبع، حتی زمان هم برای من متوقف میشه و باعث میشه که من کارهام رو به بهترین نحو و در اسرع وقت و بااا حااال خوب انجام بدم…دیروز تونستم هم مقالم رو تکمیل کنم و برای استادم بفرستم و از قانون درخواست استفاده کردم برای اینکه با دانشجوییش که مهاجرت کرده، بتونم صحبت کنم که اون هم هدایت خود خدا بوده چون من هفته قبل بدون اینکه در مورد مهاجرت صحبت کنم و حتی از استادم کمکی بخوام، خود استادم در این مورد صحبت کردن و گفتن اگه کمکی خواستی میتونم فلانی رو معرفی کنم تو اون لحظه درخواست نکردم اما بعد که برگشتم و فکر کردم متوجه شدم خدا از زبان استادم خواسته هدایتم کنه و منم باید عمل کنم و از اونجاییی که خدا همه برنامه ریزی هاش دقیقههه و درست در زمانی من پیام دادم که در انگلیس روز بود و اینجا شب! و گفتن الان وقتم خااالیه و هر چقد خواستین سوال بپرسین تا من راهنماییتون کنم. خداااایااا شکرت که من رو در بهترین زمان ممکن قرار دادی. و علاوه بر این ها تونستم به کلاس مکرومه بافی برم و هنر جدیدی رو بیاموزم و تو همون دو ساعت هم اثری رو خلق کردم و هم از فضا و هوا لذت بردم و با استاد هنرمم چایی داااغ تو یک فضای سنتی نوشیدم که جااای همگی خااالی. این فصل از سال، جنوب وااقعا هوای خنک و بهاری داره برخلاف جاهای دیگه که سرده و خداااا رو هزااران باار شاکرم که در همچین شهر زیبایی زندگی میکنم ک هم دریا و ساحل نزدیکمه و هم کلی بافت قدیم و سنتی داره که من از فضاش خوشم میاد و هم در این فصل هوایی عااالی داره خدااایاااا شکرت.

    استااااد عزیزم واااقعاااا ممنونم و سپاسگزارم برای تک تک جملات نابی که بر زبانتون جاری میکنید و به ما از اگاهی هایی که دریافت کردین با ما به اشتراک میذارین خدااا روو هزاارااان بار شاااکرم برای خلق شما و مریم جون عزیزم باا مقااله های فوق العادشون… فایل های شما و مقاله های مریوم جون کلمه به کلمش درسه …عااااشقتووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1444 روز

    سلام عزیزان همسفر

    الان چندروزه که فایلهای آرامش در پرتو آگاهی رو پیدا کردم و ۹ قسمتش رو با هم گوش کردم راستش امروز ۲روزه که تمرین قضاوت ممنوع رو شروع کردم هر کدومش ۳ روز تمرین داره احساس کردم به این قسمت خیلی نیاز دارم و اینکه چقدر جالب امروز در قدم ۳۵ خداوند بامن صحبت کرد و گفت مگه نمیخواستی صدای من از هر صدایی بلندتر باشه گفتم بله حالا فهمیدی که این کار رو با سکوت میتونی انجامش بدی..همان سکوت ذهن ….نمیتونم بگم که امروز چه روزی بود برای من من قدم ۳۴ و ۳۵ رو گوش کردم و چه احساس نابی داشتم و دارم و فقط خداروشکر کردم الان ۲ روزه با خودم عهد بستم که تمرینات آرامش در پرتو آگاهی رو به بقیه تنریناتم اضافه کنم و الان دارم یواش یواش اهمیت قضیه رو میفهمم و میخوام بیشتر بفهمم

    و چقدر اتفاقات بی نظیر برای من افتاد

    از استاد عزیزو مریم بانو بسیار سپاسگزارم🥰😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    علی اکبر ویزواری گفته:
    مدت عضویت: 1389 روز

    بنام خداوند مهربانم

    سلام خدمت همه عزیزان

    آرامش در پرتو آگاهی بی شک بزرگترین نعمتیست که از فضل خداوند مهربان نصیب هر کسی میشود که قدم در این مسیر پر از نور و عشق بر میدارد بی شک بی تردید و بی حساب کتابهای ذهن . از این آرامش است که رد پای عشق پیدا میشود صدای ساز و آهنگ ثروت و نعمت به گوش میرسد نسیم نوازنده سلامتی به راه می افتد و هزاران هزار فضل بی انتها که همانا از جانب خداوند مهربانم است و خداوند مهربانم خلف وعده نمیکند فقط کافیست که رو کنیم به سمتس با وحدت و یکپارچه شدن با روحمون که ذره ای از اصل بینهایت است .

    الهی هزاران بار شکرت که در پرتو آگاهی که عطا کردی از فضل و رحمتت سرشارم

    سپاس از استاد عزیز بابت فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 1553 روز

    به نام خدا

    خداروشکرمیکنم برای روز۳۵ سفرنامم

    سلام به تمام عزیزان

    اهمیت احساس خوب رووقتی بهتردرک میکنی که در حال بدمیمونی تاجایی که تسلیم میشی میگی خدایا خودت هدایتم کن

    این قانون مهم واساسی رومن زیاد جدی نمی گرفتم وبرام دورازباوربود ومیتونم بگم مسخره بودبرام

    که احساس خوب اتفاقات خوب روبه وجودمیاره

    تاوقتی که بخاطرکنترل نکردن ذهنم روزبه روز احساسم بدترمیشدواتفاق های بدی داشت می افتادتاجایی که واقعاتسلیم شدم گفتم خدایاهدایتم کن من هیچی نمیخوام جزحال خوب

    وخداسریع پاسخ درخواستمو داداونقدرواضح بودبرام که شوکه شدم والان که این جاهستم ودارم مینویسم جواب همین خواستم بودکه منوهدایت کن وخداروشکرمیکنم احساس خوبی که الان دارم بخاطربرکت این سفرهست واین پاداش برام ازهرچیزدیگه باارزش تر هست

    وقتی این جاهستی به طورمحسوسی تمام نجواهاخاموش میشن

    ازخداممنونم که منودرجایی امن آورده دوس دارم همین جاباشم نظرات دوستان روبخونم فایل های استادروگوش کنم وقتی سریال های سفربه دورامریکا وزندگی دربهشت رومیبینم شوروشوق و

    احساس خوبم به اوج میرسه دوس دارم همون لحظه اونجا باشم

    مگه میشه توجهت روی چیزهای خوب باشه وبه چیزهای بدهم درآن واحدفکرکنی منم که بایدتعهدداشته باشم واگاهانه توجهم روبه نکات مثبت بزارم هیچ کس وهیچ چیزقدرت اینونداره که حال منوبهم بریزه فقط خودم هستم که انتخاب می‌کنم توجهم روی چه چیزهایی بزارم مثبت یامنفی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    معصومه داوری گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    روز سی و پنجم

    سلام خدمت تمامی اعضای خانواده دوست داشتنی ام ..

    داشتن احساس خوب یعنی رسیدن به خوشبختی .رسیدن به آرامش..رسیدن به خدا ..

    خیلی روی خودم کار کردم تا بتوانم این احساس را درون خودم تقویت کنم

    به هیچ چیز منفی فکر نکنم ..ورها و آزاد باشم از هر نوع افکار منفی ..خیلی سخت بود برام که بتونم با نجواهای شیطانی کنار بیام ..اما همیشه یاد خداوند

    و مراقبه هایی که با خداوند انجام می‌دادم فاصله ذهن و روح من به هم نزدیکتر میشد و منجر میشد که ‌فقط به نکات مثبت زندگیم فکر کنم و سپاسگذاری کنم

    از وقتی این شیوه رو تکرار میکردم جزو عادت من شدند و کمتر به افکار منفی فکر میکردم

    واین باعث میشد در بیشتر مواقع حال من خوب باشد و احساس خوب داشته باشم .

    هر چقدر احساس من خوب میشد متوجه میشدم اتفاقات خوبی هم برام رقم می‌خورد..

    ذهنمون باز تر میشد و ایده های خوبی برای موفقیت‌های بیشتر به سراغمون میومد …

    خدارو شکر که توانستم به این درجه از درک و آگاهی برسم

    که چگونه و از چه راهی بتونم احساسمو عالی نگه دارم

    خدایا شکرت بابت چنین استادی

    خدایا شکرت بابت قوانینت

    خدایا شکرت بابت حال عالی امروزم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    نجمه سادات جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1465 روز

    به نام خالق من

    سلام به اساتید گرامی و تمام دوستان همسفر .

    ۳۵مین برگ سفر من .

    واقعا به ارامش رسیدم ، دلم برای چند ماه پیش تنگ شده بود دلم برای حال خودم تنگ شده بود که انقدرررررر فردی اروم بودم که اطرافیانم یه ارامش منو یاد میکردند ولی الان انگار ذهنم پر شده است . حس کردم حال گذشتمو و فهمیدم که رمز دیدار با این حال خوب سکوت بود ، فکر نکردن بود ، فکر نکردن به چیز هایی که منو پرشیون میکنه منو درگیر میکنه منو خسته میکنه حس بد میده و در اخر منو کلافه میکنه . ولی حتی وقتی کلافه میشم از فکر کردن بازم ادامه میدم چون اون لحظه اصلا نمیشنوم سکوت رو ، درسته سکوت شنیدنی نیست ولی وقتی ساکتی مینشوی که سکوت چیه . بعضی وقتا فکر کردن ها منو از خودم باز میداره و تنها با یک جمله از شرش خلاص میشم و به سکوتم ادامه میدم (تمام خواسته هایم را به الویت باطنم میسپارم ، خداوندا سپاس گذارم که رهایی یافتم ) ارام میشوم و بدون هیچ کلامی بد سکوت میکنم و حس خوب در من جریان پیدا میکند .

    در نوشته های شایسته ی عزیز که گفتند تو از حس خوب هستی برای همین به منبع خودت وصل میشوی ، انگار یادم رفته بود این موضوع را که اصل من حس خوب است و من دارم از خودم دور میشم . جوری که دیشب اتفاقات بیرونی منو بدجوری اشفته کرد و ساعت ها در غمی ناجور کور شده بودم . ولی همان ساعت ها قول دادم فردا صبح بلند شوم و تمام عواملی که بهم حس بد میدهد رو خط بزنم و به حس خوب گذشته برگردم و همین کار را کردم و امروزه سفر من هدایت من بود . همناطور که هروز سفر من به گونه ای شده است که همان حرف هایی که میخواهم بشنوم و هروز سفر من یک نشانه بوده و بس .

    چه زیبا گفت استاد که این دنیا فقد فرصتی کوتاه از زندگی ابدی توست .

    بعضی اوقات فراموش میکنم .

    در اعصبانیت

    ناراحتی

    همهمه

    فکر کردن ها

    در شرایط استرس زا

    در ترس هایم

    فراموش میکنم که این دنیا فقد زیباییست و منو امده ام که ببینم بخندم و بروم . و اصلا هیچ چیزی مهم نیست چون چیزی نیست . اصلا هیچی نیستتت که من بخوام بخاطرش اعصبی شم چون این من نیستم که اینجاست و من فقد دارم یه بازی انجام میدم و لذت میبرم و وقتی قوانینو بدونم من در این بازی برنده ام .

    هیچی نیست و من فراموش میکنم که هیچی نیست .

    من عاشق این حس خوب هستم و میدانم که این حسم عاشق من است من از اون هستم و چقدر این خوب است .

    چقدر راه برایم باز است که اشتباه نکنم چون میفهمم ، وقتی اشتباه میکنم از حس خوب دور میشوم و میفهمم که اشتباه است .

    چقدر راحت است که از افکارم با خبر میشوم وقتی که درک میکنم از حس خوب دور شدم و این افکار نادرست است .

    چقدر این حس خوب ، ارامش و سکوت لذت بخش و خوب است .

    خداوندا سپاس گذارم که در مدار هستم و از اساتید عزیزه دلم تشکر میکنم .

    همگی در پناه الهی عاقبت بخیر در دنیا و اخرت ⁦❤️⁩🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    علی اصغر سیمابه گفته:
    مدت عضویت: 1403 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام استاد عزیزم. وخانوم شایسته

    چه قدر این فایل و آگاهی ها بی نظیر بود احساس خوب و ارامش بهم داد وسط این فایل خودمو در آغوش گرفتم و یه دوست دارم به خودم گفتم چون من تکه از خداوندم من ذهن نیستم من جسم نیستم من اون آگاهی هستم و بااون آگاهی زندگی میکنم من انسانی هستم قدرت خلق دارم و زندگی خودم رو خلق میکنم

    امروز روز ۳۵سفر نامه

    حالم:عالی درلحظه در مسیر رسالت

    انرژی:بی نهایت زیاد

    کنترل ذهن عالی حس خوب شادم پر انرژی احساسم فوق العاده هست ذراتمان کارها عجله ندارم

    کلا حالم خوبه خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: