مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-06 18:40:012025-01-08 11:00:23مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوندی که قدرت اختیار داده بهمون خدایا شکرت مهم ترین باوری که امروز وتوی این جایگاهم صدای زنگ رو تو ذهنم به صدا در آورد این بود که باید همیشه روی خودم کار بکنم ونزارم عادی بشن برام نتایج وتوی ذهنم به این جوری بشه که بگم حالا این نتایج اومدن و اینا ادامه دارن وحالا حالا ها هستن وبی خیال کار کردن روی خودم بشم چون تا وقتی من دارم روی خودم کار میکنم نتایج می تونن رشد بکنن نه اینکه من دست بکشم از کنترل ذهنم وتوقع داشته باشم نتایجم بهتر وبهترم تازه بشه بهتر که چه عرض بکنم وقتی روی خودمون کار نکنیم طبق قانون نتایجم از دست میرن ورفته رفته اتفاقات نا جور سرکلشون پیدا میشه دقیقا مثل نفس کشیدنه تا وقتی دم وباز دم میکنیم زنده ایم اگر به هر دلیلی نفس نکشیم میمیریم به همین راحتی پس باید بیاد داشته باشم که کوچک ترین نتایج هم سرمنشعش از تغیراتیه که توی خودم بوجود آوردم پس اگر نتایج ادامه دار وبهتر وبزرگ تر رو می خوام باید بهتر وبیشتر وادامه دار روی باورهام کار بکنم توی رفتارم عمل بکنم به اون همه باوری که استاد دارن توی تک تک فایلها راجبش صحبت میکنن مثل همین باور که آقا من در هر صورتی هدایت خداوند رو با خودم دارم چه مذهبی باشم چه نباشم خداوند هدایت کنندست وباور بکنم تا نتیجه دیدن هدایت هارو ببینم و لذتشو ببرم یکی از بزرگترین هدایت هایی که می تونم اینجا ازش نام ببرم اینکه یه روز تصمیم گرفتم تغیر شغل بدم تصمیم که نه بهتره بگم هدایت خداوند رو شنیدم وپذیرفتمش که خود خدا بهم گفت اگر دلت می خواد بری توی حوضه مورد علاقت کافیه از العان دیگه نری سر کار فعلیت وبعدش من میگم چیکار بکنی تو فقط العان دیگه نرو سر کاری که زیاد دوستش نداری ومنم خیلی راحت گفتم چشم( چون قبل از این چشم گفتن کلی داشتم روی خودم ورابطه ام با خداوند ودیدن نشانه ها کار میکردم) وآقا بعد از اینکه خیلی جدی ومحکم بودنمو به جهان نشون دادم خداوند گفت حالا برو سراغ فلان کار پیش فلان آدم توی این زمان برو واین حرفارو هم بزن ودیگه تماااام العان چندین ماهه که اومدم توی شغلی که روحم به پرواز در میاد وقتی میرم سر کار سر کار که نمیشه گفت بهش باید بگم میرم پیش عشقم میرم جایی که دیگه اونجا برام جاایه که می خوام باشم نه هیچ جای دیگه نه هیچ فکر دیگه نه هیچ انتظاری کشیدن برای تعطیلی نه برای مرخص رفتن هیچ هیچ من عشق میکنم کل زندگیمو فقط توی شغلم بگذرونم وحتی برنامه ها ریختم با خداوند که حتی خونمم جوری بسازم یا بخرم که کارم کنارش باشه یه مزرعه که گلخونه بزنم کنارش وهمه زندگیم همونجا باشم چون چیز دیگه ای اینجوری نمی تونه منو راضی بکنه هرچی بخوام توی همینه برام چه پول باشه آرامش باشه وقت برای خودم وخانوادم باشه هرچی هرررچیو که میخوام می تونم توی این شغلی که عاشقشم داشته باشم ودر آخر از زندگیم لذت برده باشم اینه که خیلی مهمه استاد عزیزم سپاسگزارتونم خانم شایسته مهربون واقعا دست مریزاد از این حجرتی که برامون فراهم کردی امروز روز ششم حجرتمه به مدارهای بالا تر
بسیار عالی آفرین به شما دیدگاهتون خیلی حس خوبی بهم داد ممنون وبرام یه تلنگربودکه آره توچکارداری دیگران چطور فکر وعمل می کنند که ذهنت مدام به کارای اونافکرکنه واذیتم بشه وآرامشتو ازت بگیره ونذاره رو کارای خودت تمرکز کنی وازمسیردرست گمراهت کنه. من فقط میخوام خودم درآرامش باشم وبه خواسته هام برسم وبه هیچی جزخدافکرنکنم. میخوام ظرف وجودیم روبزرگترکنم وبه مداربالاتر مهاجرت کنم میخوام حضورخداوند رودرهمه لحظات درذهن وقلبم حس کنم. میخوام یه زندگی راحت وشاد دراین دنیاداشته باشم وازتمام لحظاتش لذت ببرم. میخوام فقط به خدابرسم .
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد گرامی و خانم شایسته
سلام به دوستان گرامی
گام ششم/ فرهنگ ناب” لا اِکراهَ فِی الدّین ”
مهمترین راه ارتباط با راهنمای درون اینه که اصلاً باور کنیم، همچین راهنمایی هست.
وقتی باور داشته باشیم که خداوند جواب خواسته هامون رو میده و منتظر هستیم، خدا جواب خواسته هامون رو میدهد. باید ایمان داشته باشیم خداوند سریع جواب درخواست های ما را میدهد. فقط کافیه در برابر خدا خضوع داشته باشیم و اصلاً روی خودمون حساب نکنیم.
ما باید خودمون رو از قضاوت ها و تجربه های گذشته جدا کنیم. یعنی ذهنمون رو پاک کنیم. بگیم خدایا من هیچی نمیدونم تو بهم بگو.تو هدایتم کن.
باید در هر کاری، حتی کارهای کوچک در طول روز هدایت بخوایم. مثل استاد که حتی توی بازی پینگ پنگ از خداوند هدایت میخواد.
به اندازهای که ایمان داشته باشیم، باور داشته باشیم، به اندازهای که تسلیم باشیم، به اندازهای که روی عقل و منطق خودمون و تجربه های خودمون حساب نکنیم، هدایت میشیم.
نه مرگ، نه مسائلی که بهش بر میخوریم، بد هست. این ها همون تضادهایی هستند که باعث میشه ما خواسته هامون رو شناسایی کنیم. و بفهمیم چه چیزی میخواهیم. مثلاً اگه به تضاد فقر و بیماری بر خورد میکنیم تو زندگی. میفهمیم که ما دوست داریم تو زندگی ثروت و سلامتی داشته باشیم.
ما آزادیم انتخاب کنیم. همه آزادند دیدگاهشون رو بگن و همه آزادن به اون دیدگاه که طرف میگه عمل کنن یا عمل نکنن.
حتی خداوند هم میگه هیچ اجباری تو دین نیست در زمان پیامبر، مسلمانان به همراه یهودیان و مسیحیان در کنار هم با صلح و صفا زندگی میکردند و کسی کاری به دیگری نداشت. و پیامبر کسی رو به اجبار و زور به اسلام دعوت نمیکرد.
اگه ما دیدگاهی رو دوست نداریم، تنها کاری که باید انجام بدیم اعراض کردن هست. چقدر خوبه که به دیدگاه همدیگه احترام بزاریم. اگه مخالف دیدگاهی باشیم نباید بریم با طرف جر و بحث کنیم و بخوایم دیدگاهمون رو به اون ثابت کنیم. فقط و فقط اعراض کنیم.
همون طور که خداوند در قرآن به پیامبر گفته اعراض کنه از نا خواسته ها.
ما مسؤل همسر ، فرزند، خواهر، برادر و کشورمان نیستیم و خداوند بارها در قرآن فرموده هیچ کس بار دیگری را بر دوش نمیکشد. هر کس هر مسیری میره خودش مسؤله.
ما توانایی خوشبخت کردن و یا بدبخت کردن هیچ کسی رو نداریم حتی فرزندانمان.
من تصمیم گرفتم از این لحظه فقط و فقط تمرکزم رو خودم باشه و نخوام که همسرم رو با خودم همراه کنم. یا بچهها رو راهنمایی کنم که چه کاری انجام بدن واسه آیندشون خوبه، درس بخونن و یا هر کاری که فکر میکنم خوشبخت میشن.
سپاس فراوان خانم شایسته عزیز و توحیدی که این فرصت رو به ما دادی که روی خودمون کار کنیم تا وارد مدار بالاتری بشیم.شاد و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
در پناه الله
سلام
من یع مدت روی گفت گوهای درونی کارنداشتم و رهاکرده بودم
واقعا باورهای مخرب داشت داغون میکرد که دوباره شروع به کنترلش کردم
ریزترین چیزهارو باید مایه ی خوشحالیت قراربدی
توجه توجه توجه
توجه به ریزترین خوبی ها
توجه به خوبی ها توجه به زیبایی ها وشادی گفت و گوهای درونیت رو که غالبا از طرف ذهن نجواگر وشیطانی هست که منفی و مخربه رو تاحدود زیادی کتنرل میکنه
بها دادن به معنی ازدست دادن نیست بهادادن به معنیه ارزش قایل شدنه
????????????????
خداوند بینهایت است و لامکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک میشود
و به قدر نیاز تو فرود میآید،
و به قدر آرزوی تو گسترده میشود،
و به قدر ایمان تو کارگشا میشود،
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود،
و به قدر دل امیدواران گرم میشود…
پــدر میشود یتیمان را و مادر.
برادر میشود محتاجان برادری را.
همسر میشود بی همسر ماندگان را.
طفل میشود عقیمان را.
امید میشود ناامیدان را.
راه میشود گمگشتگان را.
نور میشود در تاریکی ماندگان را.
شمشیر میشود رزمندگان را.
عصا میشود پیران را.
عشق میشود محتاجانِ به عشق را…
خداوند همه چیز میشود همه کس را..
به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل؛ به شرط طهارت روح؛
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.
بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا!
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف،
و زبانهایتان را از هر گفتار ِناپاک،
و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار…
و بپرهیزید از ناجوانمردیها، ناراستیها، نامردمیها!
چنین کنید تا ببینید که خداوند،
چگونه بر سفرهی شما، با کاسهیی خوراک و تکهای نان مینشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد،
و در دکان شما کفههای ترازویتان را میزان میکند
و “در کوچههای خلوت شب با شما آواز میخواند”
مگر از زندگی چه میخواهید،
که در خدایی خدا یافت نمیشود، که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود، که به نفرت پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود که به خلاف پناه میبرید؟
قلبهایتان را از حقارت کینه تهی کنید و با عظمت عشق پر کنید.
زیرا که عشق چون عقاب است. بالا میپرد و دور…
بی اعتنا به حقیران ِ در روح..
کینه چون لاشخور و کرکس است..
کوتاه میپرد و سنگین. جز مردار به هیچ چیز نمیاندیشد.
بـرای عاشق، ناب ترین، شور است و زندگی و نشاط.
برای لاشخور،خوبترین،جسدی ست متلاشی …..
خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد به شرط پاکی روح و پرهیز از معامله با ابلیس
????????????
به نام خداوند بخشاینده مهربان عزیزترینم ،ای اربابم ،خالق ،رب الاربابم ،زیباترین وقدرتمندترین در هستی وجودم را وقلبم را تسلیم تو می کنم که آرامش گیرد ذهنم از نجواها. ای پروردگار بی همتا آسان شو برای آسانی ها برایم وتو سکان زندگیم را به دست بگیر که تو بهترین راهنما و هدایتگری . لا اکراه فی الدین از این آیه درک هابی که درک میکنم قدرت اختیار که خداوند به ما داده برخلاف فرشته ها و حیوانات که اختیار ندارند . آزادی در دین ،ازادی در پرستش خدا ،ازادی در عبادت خدا ،ازادی راه و انتخاب هایی که داریم وخداوند بی هیچ دخالتی ما را آزاد آفریده وقدرت تصمیم گیری را به ما داده ،وهمراه ما میشه در هر مسیری که می خواهیم برویم . چقدر این دیدگاه را دوست دارم ،چقدر آرامش خیال میده ،چقدرعادل بودن خداوند را به یادم میآورد ،زمانی که خداوند میگه آیا بینا با نام بینا یکی است؟ ما راه خودمون را میریم واز خدا کمک می خوایم اگر در مسیر هدایت باشیم هدایت درست میشیم اگر نه که هیچ .
با خدا باش و پادشاهی کن
بی خدا باش وهرچه خواهی کن
نکات کلیدی گام 6پروژه
1-مهم ترین راه ارتباط با راهنمای درون،باور کنیم به همچین راهنمایی هست وباورکنید چقدر شما فارغ از اینکه چقدر انسان مذهبی هستید یا نیستید، این نیروی هدایتگر تو وجود شما هست. و باور کنید وقتی که ایمان داشته باشید و ازش درخواست کنید به شما پاسخ میده، به شما پاسخ میده. این مهمترین باور است که آدم راهنمای درونشو فعال کنه و از الهاماتش استفاده کند
. 2-به اندازه که آدم باور داشته باشه ایمان داشته باشه و تسلیم باشه و به اندازه که رو خودش حساب نکنه رو عقل و منطق و و تجربیات گذشتهاش, و یکی از عواملی که آدمها از الهاماتشون استفاده نمیکنند تجربیات گذشتهشان است.
3-هدایتهای خدا واضح است برخلاف منطق ذهن.
4ـ ذهن منطقی ما جلوی ما رو میگیره برای اینکه ما از الهاماتمون استفاده نکنیم.
5-الهامات احساس خوب میدهد و نجواهای ذهن احساس ترس و ناامیدی یدهد و جنس احساس مشخص میکنه که مسیر که مسیر کدام است کدام داره صحبت میکنه.
6-باید همیشه روی گفتگوهای ذهنی کار کنیم و نجواهایی که همیشه با باورهای درست جایگزین کنیم و نجواها خود به خود بد میشوند اما خود به خود خوب نمیشوند.
7-وقتی روی باورهایمان کار میکنیم از همون اول نشانههایش میآید مثلاً پیدا کردن پول در خیابان،اس ام اس واریزی پول در حساب شما،گرفتن هدیه،افزایش حقوق، که که نشانهاش این است که همان مسیر را باید ادامه دهیم.
8-منشا نتایج این است که دائم روی خودمان کار میکنیم. 9ـ تو یک سری تغییرات رادر درون خودت ایجاد کردی که نتایج آمده است و بعد که روی خودش کار نمیکند نتایج کمرنگ میشود.
10ـ تضادهاست که باعث میشه انسان خواستهها پیدا میکندو تضادهاقسمتی از مسیر زندگیست که انسان خواستههایش را میشناسدو و محرکهای پیشرفت هستند.
11-مسئولیت خوشبخت کردن دیگران با ما نیست .
12-قرآن یک سری آگاهی ها به ما داده ولی اجبار نکرده،ما آزادیم برای اینکه انتخاب کنیم و همه آزادند که دیدگاههایشان را بگویند و همه آزادند که به دیدگاههایی که طرف میگوید عمل کنند یا نکنند.
13-اگر یک دیدگاهی را دوست نداریم از آن اعراض میکنم و با کسی بحث نمیکنم.
14-من یک پیامی را میگویم یک سری از آدمها میشنوند یک سری از آدمها در مدارش نیستند و نمیشنوندو به اندازهای که قبول میکنند نتیجه میگیرند.
15-خداوندبارهابه پیامبر اسلام میگفت که تو وکیل کسی نیستی،و رسالت تو ابلاغ پیام است, ما انت علیکم بحفیظ، ما انت علیکم بوکیل.
16-ببین کدوم حرفها چه نتایجی برات میآورد ،با ذهن پاک و بدون قضاوت و بدون استفاده از تجربیات قبلی از آن استفاده کن و تصمیم بگیر که این روند را میخوای ادامه دهی یا ادامه ندهی.
17-ما مسئول فرزند خواهر برادر همسر نیستیم،ما فقط مسئول خودمان هستیم .
18-هیچکس بار دیگری را بر دوش نمیکشدو ما اصلاً تواناییش را نداریم و ما نمیتوانیم کسی را خوشبخت کنیم و یا بدبخت کنیم.
19-شما مسیر درست را برو و کار و راه درست را که فکر میکنی برو ،اون افراد باید خودشون زندگی خودشون رارقم بزنند.
20-اگر باورهایمان درست باشد و در مسیر حرکت کنیم دردها و رنجها یا به وجود نمیآید یا و یا با تغییر باورها خیلی خیلی زود حل میشود.
سلام استاد عباس منش بزرگوار و سلام استاد شایسته نازنین
و سلام به همه اعضای سایت توحیدی عباس منش
——-
پروژه <>
گام 6 | فرهنگ ناب《 لا اِکْراهَ فِی الدّین》
——-
خدایا شکرت بابت آگاهی های ناب گام ششم.
• برای شنیدن هدایت های راهنمای درون، باید استدلال های ذهن را که از تجربیات و باورهای محدودکننده گذشته می آید، از مدار خارج کنی؛
اولین شرط برای ارتباط با درون این است که باور کنم که این رابطه وجود دارد.
باید برای جزئی ترین تصمیمات و مسائل زندگی درخواست راهنمایی و هدایت داشته باشم مثل رد شدن از خیابان، مثل غذایی که می خواهم بخورم یا مثل استاد که در حد دست گرفتن راکت تنیس هم از این راهنمایی استفاده میکنن.
یکی از دلایل اینکه انسانها از راهنمایی درون استفاده نمی کنن تجربیات گذشته شان هست و اینکه چون این کار در گذشته جواب نداده الان هم جواب نمی دهد در صورتی که من طبق آموزه های جدید و این روش جدید زندگی باید گذشته ها را پاک کنم و دور بیاندازم.
مثل تجربه استاد در فرودگاه امام در مورد گم شدن فرزندشان که به ندای درونشان گوش دادن و چقدر نکته مهمی من متوجه شدم که استاد چند بار گفتن که همش فکر میکردم داره جایی بازی میکنه که من اگر در چنین شرایطی بودم عمرا چنین فکری میکردم یعنی در خوشبینانه ترین حالت من فکر میکردم که فرزندم را دزدیده اند و البته که وقتی من روی خودم کار نکرده ام طبیعی هس که ذهن منطقی من نمی گذارد به ندای درونم گوش دهم.
و بهترین راهی که میشود تشخیص دهم که در مسیر درست هستم یا نه، توجه به احساساتم هس اگر احساس خوبی دارم قطعا مسیرم درسته.
و همچنین یکی از راههای دیگه برای تشخیص راه درست و غلط نشانه هستن مثل گرفت هدیه، پیدا کردن پول،پیدا کردن جای پارک، و من همچنین به چراغهای راهنما که به محض رسیدن سبز میشن یا دیدن اعداد رُند توجه میکنم.
آگاهی دیگر در این فایل که قبلا هم بارها استاد گفتن اینکه من مسئول زندگی دیگران نیستم و اگر در این مسیر خانواده من هم درگیر تضاد شدن
می تواند در راستای خواسته های شان باشد و در کل تضاد می تواند به ما کمک کند که خواسته هامان را با وضوح بیشتری تشخیص دهیم و تضاد به عنوان محرک برای ما عمل میکند.
و در هر صورت من مسئول خوشبختی دیگران حتی خانواده ام نیستم.
آگاهی مهم دیگر این بود که من نباید با عقاید دیگران بجنگم و اگر با عقیده و تفکری مشکل دارم میتوانم اعراض کنم و این آیه شریف لا اِکْراهَ فِی الدّین
را میشود در همه امور زندگی تعمیم داد.
ما باید فرهنگ موافقت و مخالفت با دیدگاه دیگران را یاد بگیریم.
و طبق آیه قرآن که به صراحت میگه ما مسئول خودمان هستیم و هیچ کس بار دیگری را بر دوش نمی کشد.
و حتی در مورد فرزندم چون او را به دنیا آوردم من فکر می کنم مسئول خوشبختی او هستم اصلا اگر هم بخواهم توانایی این کار ندارم . این همه آدم بی سرپرست یا بد سرپرست به درجات و مقامات عالی رسیدن و از آن طرف هم این همه مقامات بچه هایشان بدترین مسیر رفته اند .
پس من فقط باید خودم مسیر درست را بروم که البته به این معنی نیست که خانواده مان را بی خیال شویم. منظور این است که من بابت خوشبختی دیگران دست از اهدافم بر ندارم.
باز هم سپاسگزارم از شما استاد گرانقدر
بنام خدای جان جانان…..
قدم 6
خدایاشکرت اجازه دادی باشم و حضور داشته باشم….
شکر که امروزم به تعهدم عمل کردم…..
الهام و هدایت …..
زمانی الهامات دریافت میکنیم که خودمون لایق هم صحبتی با خداوند بدونیم…..
زمانی که بگی خدایا من نمیدونم ،،،،تویی که هدایت میکنی و من میخوام تو هدایتم کنی ……
زمانی که بلدم بلدم نکنی و همه چیزو بسپری بخدا….
صدای الهام و هدایت آرومه ،،،،جنسش یقین ،ایمان ،جنسش عشقه و آرامشه ،،،،،
و خداوند کسانی هدایت میکنه و آروم باشن و حس خوب داشته باشن در عصبانیت،خشم ،ناراحتی و حس بد خداوند برای شما هدایتی نداره…..
هدایت زمانی از راه میرسه که به صدای قلبت گوش کنی نه به تجربیات گذشتت،،،،،نه روی عقلت حساب کردن……
ذهن منطقی ما جلوی مارو میگیره برای اینکه از الهامات استفاده نکنیم ،،،،اما تکامل میخوام به مرور وقتی ایمانت قوی کنی ،،،،میگی حرف ،حرف تو باشه خدا ،،،،میگی خدا هرچی تو بگی تهش خیره و سرانجام
تضادها دمشن ما نیستن راه میانبری هستن تا مارو راحت تر برسونن……
جمله طلایی که شاید خیلی از ماها مقاومت داشته باشیم:اینکه من مسئول زندگی پدر و مادر و خانوادم نیستم ،،،،اصلا من قدرت اینو ندارم ،،، کسی که توی مدار نباشه کسی که خودش نخواد ما نمیتونیم براش کاری انجام بدیم،،،،،،شاید قبلا خیلی مقاومت داشتم اما هرچقدر میگذره میفهمم من مسئول خوشحال کردن کسی نیستم …….،،،،،،،من فقط میتونم خودمو خوشحال کنم و دیگه مثه قبل احساس گناه ندارم که نههههه من مسئولم،،،،،،
خوسحالی درونی هرکسی به دست خودشه
کلید حال خوب هرکسی به درون خودشه
پس احساس گناه نکنیم که این حس بدترین حس دنیاس،،،،،،،
خدا برای همه به یک اندازه خداست ،،،،،این ماییم که باید باورش کنیم و ظرفمونو بزرگ تر کنیم:)
خدایاشکرت
به نام الله یکتا
سلام به همه اهل بهشت
الهه ام
کسی میتونه الهامات رو بشنوه وعمل کنه که به نیروی درون خودش باور داشته باشه ایمان داشته باشه تسلیم باشه و روی خودش وعقل و منطق و تجربیات گذشته اش حساب نکنه
چند روز پیش لباسامو شستم داخل خونه بعد رفتم آویز کنم یه حسی بهم گفت روی آویز داخل پهن کن گوش نکردم رفتم حیاط روی آویز بیرون پهن کردم هین کار حسه دوباره بهم گفت نکن اویز پاره میشه گوش نکردم طبق تجربه از گذشته که مگه پاره میشه من اینو محکم وصلش کردم هیچیش نمیشه و رفتم داخل نیم ساعت بعد هوا ابری شد گفتم یه نگاهی بندازم ببینم اگه ابشون رفته بیارم داخل روی آویز داخل پهنشون کنم که دیدم ای دل غافل آویز جان دررفته و هرچی لباس بودپهن زمین شده و دوباره کاری به خودم گفتم الی ببین ببین چطور خدا بهت گفت ببین چند باره دیگه هم گفته ولی من گوش ندادم من به عقل خودم تکیه کردم همونجا واقعا منقلب شدم که این کاررو که خیلی برام دردسر نداشت رو چطور خدا بهم میگفت انجام نده برای خودت میگم ولی من با روی خودم حساب کردن و نشنیده گرفتن الهامات چه زحمت دوباره ای برای خودم ساختم اما درس بزرگی گرفتم که همیشه و همیشه باید حواسم باشه که انجام بدم هرچی حسم گفت و بعدش چه عشق بازی باهاش کردم نه حالم رو بد کردم نه چیزی فقط خندم و بغضم باهم یکی شدن که دیدی چقدر دوست داره چقدر هواتو داره که از این دوباره کاری هاهم نجاتت میده چه برسه به اینکه کسی یا چیزی بخواد بهت ضربه بزنه به شرطی که باهوش باشم بهش باور داشته باشم و به عقل خودم اصلا تکیه نکنم همون تجربیات گذشته بعد بیام تسلیمش باشم که همه چی تویی من هیچی نیستم خودت بگو من انجام میدم
یعنی اگه یکساعت زمان بزاری فقط گفتگوی مثبت در ذهنت بسازی ولی 5دقیقه ولش کنی دوباره ذهن میخواد برگرده به سمت منفی و استدلالش اینه اگه نشد چی اگه بیمار بشه چی و هی میخواد بترسونتت پس کار کردن روی ذهن باید تاآخر عمر باشه
استاد واقعا درست میگین اوایل هر دوره چون ذوق و شوق داریم جوری نتایج میان که مات و مبهوت میمونیم و چون هی تکرار میشه فکر میکنیم خب طبیعیه که باشه مخصوصا مثل منی که تازه وارده ولی زرنگ اونه تا آخرعمرش ادامه بده و بدونه از وقتی خودش تغییر کرد زندگیشم تغییر کرد نه اینکه شانسی همه چی درست شد
من مسئول خوشبختیه کسی نیستم من حتی مسئول بدبختیه کسی هم نیستم
استاد من در مورد فرزندم هنوز هم نمیتونم این دیدگاه رو بپذیرم و آزادش بزارم ولی دارم خودم رو بهبود میدم و واقعا کمی تغییر کردم و حتما تغییرات بزرگی هم خواهم کردبه امید الله
یک مرد باید همسرش رو خوشبخت کنه رو این دیدگاه من بودو همیشه باور من این بود که حسین باید من رو خوشبخت کنه و ویژگی های زن خوشبخت هم توی ذهنم با معیاری که اطرافیان در مورد یک زن خوشبخت داشتن سنجیده میشد اما زمانی که من با گام های اول پیشرفتم تازه متوجه شدم بابا من مسئول زندگی خودمم حسینم مسئول زندگی خودش ولش کن بنده خدارو تو خودت باید خودت رو خوشبخت کنی اونم نه با عوامل بیرونی با عوامل درونی خودت ببین چیو میخوای خوشبختی رو در اون ببین نه چیزی که مورد تایید دیگرانه تا اونا بهت بگن خوشبخت یا بدبخت و چقدر آرامشم بهتر شده از اون موقع و ذهن من هنوز چموشه در این مورد ولی تا ببینم حال بدم رفته توی فاز اینکه نظر دیگران در مورد خوشبختی یا بدبختی من چیه و من چه انتظاری از حسین دارم که ملاکش خوشبختیه منه
برای این گام
تمرینی که برای ذهنم میخواهم انجام دهم
برای اینه تشخیص بدم الهامات الهی را با نجواهای ذهنم کدام است
اومدم برای خودم بک جدول کشیدم و احساسهای بدی که از صحبت های درونی ام میگیرم ،مثل :نا امیدی. یاس.نگرانی.ترس .قضاوت…را نوشتم تو قسمت نجواهای ذهن
و احساس های خوبی که از طریق صحبت های درونی هم میگیرم ،مثل:حس بودن.انگیزه.امیدواری.شادی.ارامش و…. اینهارا نوشتم در قسمتهای الهامات الهی
اینطوری میتوانم راحتر الهامات قلبی ام را تشخیص دهم و بشنوم و خودم را با این روش سرگرم کنم و در این مسیر بمانم