مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-06 18:40:012025-01-08 11:00:23مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله زنده و حیّ
گام ششم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
هفتم بهمن هزار و چهارصد و سه
• در استفاده از ندای درون ، تجربیات گذشته رو فراموش کن.
بارها و بارها پیش اومده که به راهنمای درونم گوش دادم و حرفش رو عملی کردم و با چشم دیدم که چقدر نتیجه ، مطلوب بود.
و برعکس بارها و بارها به ندای درونم توجهی نکردم و شرایط بقدری سخت و بغرنج شد که اوضاع رو از کنترل من خارج کرد.
( یه نکتهای رو اینجا تو پرانتز بگم که تجربه خودم بوده ؛ وقتی به ندای درونت گوش ندی و با علم به اینکه این کار اشتباه هست بهش عمل کنی ، به مرور زمان دیگه صدای درونت رو نمیشنوی و تشخیصدادنش برات سخت میشه )
• ذهن منطقی جلوی اعتماد ما به ندای درون را میگیرد.
یه نشونه اگه بخوام در این باره بدم اینه که زبون ذهن منطقی ، دو دوتا چهارتاست.
• راهنمای درون = احساس خوب ، اعتماد ، امید ، امنیت و اطمینان
• ذهن منطقی = احساس بد ، ترس ، یاس و ناامیدی
• باید همیشه روی گفتگوهای ذهنی کار کنیم و نجواهایی که به ما احساس بد میدهد را با باورهای مناسب جایگزین کنیم.
• ما مسوول و قادر به تغییر دیگران ، خوشبختی و یا بدبختی آنها نیستیم.
وای وای وای وای از این جمله آخر.
همهی ذهنم درگیر اینه که چطور خانوادهم رو تغییر بدم.
اصلا وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم بزرگترین خواستههای من تو زندگی اینه که چطور کیفیت زندگی خانوادهم رو تغییر و بهبود بدم ، جوری که خودم رو بعد از اونها میبینم و این طرز نگرش آزارم میده.
به امید روزی که این باور رو که در درونم ریشه بسیاااااار قوی و ضخیمی داره ریشهکن کنم.
در پناه الله باشید.
قدم ششم از پروژه عالی مهاجرت به مدار بالاتر
استاد چقدر عالی توضیح دادید و بهم یادآوری کردید که نه ما و نه هیچکس رو زندگی ، انتخاب دیگران تاثیری نداریم
نه ما کسی رو میبریم بهشت/ جهنم
نه کسی مارو میبره به بهشت / جهنم
تمام اتفاقات زندگی ما انتخابات دست خودمونو و همه ما آزادی انتخاب داریم
چقدر زیبا قرآن گفته لا اکراه فیالدین
من از وقتی این قانون رو درک کردم تو خیلی از مسائل جلوی دهنم رو گرفتم و نخواستم نظر کسی رو عوض کنم
اما الان یک جیز یادم اومد و وقتی میدیدم طرف مقابلم نظر من رو قبول نمیکنه ناراحت هم میشدم
قضیه این بود که اون بنده خدا یه لوگو میخواست برای مغازه حدیدش بعد اطرافیان هم کفته بودن که شکوفه سه سال دبیرستان درس گرافیک خونده ،لوگو زده، تو مدرسه مجله بسته( جلد یه مجله رو از صفر تا صد( لوگوشرو ، تصویر هارو خودم طراحی کردم و درست کردم و بعد با فتوشاپ اجرا کردم)) از اون کمک بگیر و بخواه برات بوگو بزنه
خلاصه بنده خدام با اسرار بقیه گفت که براش لوگو بزنم
بعد من هم اومدم و با چیزی که یاد گرفتم و از نظر من یکی از روش عای خیلی خوب هستش اومدم و یه چند وقت روش کار کردم و خب کار نهایی هم که بهش نشون دادم زیاد خوشش نیومد
تا اینکه دیدم بعد ها داره ازش صرف نظر میکنه و دنبال گرافیست دیگهای میگرده
و مکالمه های ذهنی من شروع شدن
و من به کل یادم رفته بود تا همین الان که تو ،رو زندگی هیچکس تاثیر گذار نیستی لازم نبود زمانت رو براش بزاری که بهش توضیح بدی که این خوبه!!
این از دیدگاه و انتخاب تو خوبه
اون بنده خدا هم آزادی انتخاب داره و حق انتخاب داره که قبول کنه یا نه
خداروشکر تا قبل از یادآوری شدن این حرف ناراحتی درباره این موضوع برام پیش میاومد اما امروز وقتی شنیدمش تونستم یه ناراحتی رو که در درونم گم شده بود و نمیتونستم پیداش کنم( اصلا نمیدونستم که وجود داره و اینجوری فکر کردن هم اشتباهه) رو پیدا کنم
و امروز خیلی خوب یاد گرفتم که تو هر زاویه ای ، تو هر دیدی، تو هر جنبه ای ، تو ،هیچ تاثیری رو انتخاب و زندگی دیگران نداری
و دیگران هم در زندگی تو
اگه تو از اون دید، نظر، انتخاب، اعتقادات، و هرچیز دیگه ای خوشت نیومد فقط اعراض کن همین و بس
خدایا شکرت که همچین چیز ناب رو دوباره و خیلی بهتر بهم یادآوری کردی
شکرت
من عاشقتم
الله اکبر!!!
شکوفه این خودتی!!
چقدر عوض شدی نازنینم!
یک لحظه فکر کردم دارم کامنت یه غریبه رو میخونم نه کامنت خواهرم و !!!
خدا رو هزار بار شکر که انقدر عوض شدی
چقدر خوشحالم که خواهری رو خدا به من بخشید که تونست با گام ششم یک مشکل و ناراحتی پنهان رو در خودش پیدا کنه و به خودش یادآوری کنه که ما تاثیری تو زندگی دیگران نداریم!!
دختررر تو کاری کردی که دلم بخواد بشینم این گام ششم رو برای بار دوم ببینمش!!!
خدای من!!!!
خب شکو من عاشقتم!!!
خداروصدهزار بار شکر میکنم که انقدر رشد کردی
که انقدر بزرگتر شدی
تو شکوفه چند سال پیش نیستی!!!
تو خیلی آروم و متین تر شدی
تو تبدیل به یه شکوفه دیگه برای من شدی مهربونم
ان شاءالله درپناه الله یکتا همینجوری به مسیر موفقیت ادامه بدی
میبوسمت
به نام الله یکتا
سلام
پروژه مهاجرت راحت به مدار زیباتر متنعمتر آرامتر قسمت ششم
راهنمای درون
چقدر خوبه استفاده از این احساس درونی و این نیرویی که در درون ما هستش که همیشه هدایت میکنه کسی رو که ازش بخواد و باور به اینکه هست ی همچین چیزی
من هم با کار کردن روی خودم و باور سازی هوایی که انجام دادم خیلی استفاده کردم و خیلی جواب داده این نیرو به من
به نظرم راه استفاده از این نیرو اول ایمان به این موضوع که اون چیزی که به ما میگه کاملا به صورت طبیعی و بدیهی اتفاق میوفته دوما سپاسگذاری از این نیرو برای دیدن هر نشانه و هر اتفاق خوب و یا اتفاقی که ظاهرش اونجوری که ذهنیت ما میخواد نیست ولی نتیجش خیلی عالیه
خوب به لطف خدا همین امثال سالی که گذشت خیلی ازش استفاده کردم و خیلی جاها اون منو هدایت کرد
مثل ی قایقی که هدایتش از دست کاپیتانش خارجج میشه حالا ی مسأله ای پیش میاد
اون نیرو قابلیت اینو داره که خودش هدایت این قایق رو در دست بگیره چطور
من عید همین امثال بدون اینکه اصلا ایده ای داشته باشم یا شرایط بازار رو بفهمم یا حتی اینکه درخواست کنم از این نیرو ی احساسی بهم گفت طلا بخر و خریدم آقا گذشت تا همین ماه گذشته که ی مقدار قیمت طلا سعودی شد
ی مقدار پول نقد هم داشتم که همسرم هی میگفتم طلا بخریم و از اینجور حرفها که گفتم باید احساسم بهم بگه
هیچ احساسی ندارم نصبت به خرید طلا ایده ای ندارم
گفت چرا
گفتم برای اینکه من اون حرکتی که باید رو کردم من احساسم بهم گفت طلا بخر
و هر چیزی آشنایی با اینجا احساسم بهم گفت که برو ببینم این زندگی یعنی چی
و چقدر راحت از طوفان های زندگی عبور کردم از موانع با شوق و ذوق پریدم و حتی خیلی از جاها جاده اتوبان بود و تخته گاز رفتم جلو
سلام و درود خدمت استاد عزیزم
یادداشتها و نکاتی از این جلسه:
اولین قدم برای برقراری ارتباط با راهنمای درون اینه که باور کنید همچین راهنمایی هست! باور کنید فارغ از اینکه چقدر آدم مذهبی هستید این نیرو با شما هست و وقتی ازش درخواست کنید که به شما پاسخ دهد به شما پاسخ میدهد. این مهمترین باوری هست که میشه راهنمای درونمون رو فعال کنیم.
به اندازه ای که تسلیم باشیم و روی خودمون زیاد حساب نکنیم، روی عقلمون زیاد حساب نکنیم روی اون راهنمای درون و الهاماتی که بهمون میشه حساب کنیم نتیجه میگیریم، یکی از دلایلی که افراد نمیتونن ازش استفاده کنند اینه که خیلی بیشتر روی تجربیات گذشتهشون حساب میکنند در حالیکه یه حسی بهشون میگه قبلا رو ول کن الان اینکار رو انجام بده جواب میده ولی چون تجربیات گذشته دارند ذهن منطقیشون اجازه اینکار را نمیدهد.
ذهن منطقی ما جلوی ما را میگیرد برای اینکه ما از الهاماتون استفاده کنیم. وقتی ایده و راهکار احساس خوبی به شما میدهد یعنی از جانب خداوند است.
باید همیشه روی گفتگوهای ذهنیمون کار کنیم و مواردی که احساس بدی میدهند با باورهای مناسب جایگزین کنیم و این یک کار همیشگی است و همیشه باید روی خودمون کار کنیم.
برای خلق ثروت همزمان که صبر میکنیم و عجول نیستیم روی باورهامون هم کار میکنیم که نتایجش رخ دهد. وقتی روی باورهامون کار میکنیم نشونههاش میآیند که مثلا هدیهای دریافت میکنیم، از جایی که فکر نمیکردیم پول دریافت میکنیم و … شاید مبلغ و عدد بزرگ نباشه ولی نشانه ش رو میبینیم که این داره کار میکنه و همین مسیر رو باید ادامه بدیم، ولی افراد خیلی زود ناامید میشوند و این مسیر را ول میکنند و نتایج قطع میشود و فکر نمیکنند همین نتایج اولیه حاصل کار کردن روی خودشون بوده است.
از طریق نشونهها بفهمیم که مسیر رو باید ادامه دهیم و پیش بریم…
استاد عباس منش در جواب سوالی که پرسیده شده بود (ما مسیری رو نمیریم به اینخاطر که اگر ریسک کنیم و وارد شرایط سختی شویم برای خانوادهمون شاید خوب نباشه و روی رفاه و آرامش اونها اثر میگذارد، چه باوری بسازیم که این مشکل حل شود)
اشاره کردند که نباید اینجوری فکر کنیم که اگر مسیری رو بریم و خانواده توی سختی قرار بگیرند چیزی که پیش میآید ناخوشایند یا بد است مثلا اگر من وقتی بچه بودم اینکه توی رفاه نبودم تضادی ایجاد شد که به سمتش حرکت کنم، در کل این مسایل مسیری از زندگی هستند و نباید فکر کنیم که مرگ چیز بدیه یا مسایلی که بهشون برخورد میکنیم چیز بدی هستند، در واقع از طریق این تضادها آدم خواسته هاش رو پیدا میکنه و به سمتشون حرکت میکنه، یعنی هر چیزی که پیش میآید قسمتی از مسیر زندگی است که آدم بر این اساس خواستههاش را شناسایی میکند و محرکهای پیشرفت هستند.
حتی اگر خانواده به ظاهر اذیت شوند براشون خوبه که خواستههاشون رو پیدا کنند. مسئولیت زندگی و خوشبخت کردن دیگران (همسر و فرزند و …) چیزی است که ما مسئولش نیستیم و هر کسی مسئول زندگی خودش است.
اصلا مهم نیست بقیه چطور فکر میکنند اگر دیدگاهی را قبول نداریم و دوست نداریم اعراض میکنیم و نادیده ش میگیریم وارد بحث نمیشویم و لزومی به قانع کردن دیگران در رابطه با یک موضوع مشخص نیست. ما تنها روی خودمون و ساختن باورهای درست تمرکز میکنیم.
ما تنها و تنها مسئول زندگی خودمون هستیم، ما مسئول زندگی سایرین و هر شخص دیگری غیر از خودمان نیستیم. ما اصلا توانایی خوشبخت کردن کسی را نداریم. و نباید اینجوری فکر کنیم که من دنبال هدفهام نرم به این خاطر که همسرم یا فرزندم دچار سختی میشوند، ما روی خودمون کار میکنیم و هر کسی به جریان و مسیر زندگیش هدایت میشود.
— واقعا از وقتی تنها و تنها روی خودم تمرکز کردم و چیزی رو پیگیری نمیکنم، با کسی بحث نمیکنم، تلاش نمیکنم کسی رو قانع کنم، هم معنای آرامش رو بیشتر درک کردم و هم اینکه رشد بهتری داشتم، سالها قبل خیلی تلاش میکردم که همسرم یا اطرافیانم را قانع کنم ولی از وقتی به حرف استاد گوش کردم و رها کردم و تنها روی خودم کار کردم اصلا دیگه نگران نیستم و همه اطرافیانم را به جریان بی نظیر هدایت الهی سپردم و قطعا چیزی که به خیر و صلاحم هست پیش میاید چونکه تا وقتی روی فرکانس درست باشیم و روی خودمون کار کنیم وجود خیر و صلاح و نعمت و ثروت بیشتر کاملا طبیعی است.
ازتون بینهایت سپاسگزارم استاد عزیزم واقعا خدارو به خاطر وجودتون شکرگزارم.
سلام
جلسه ششم مهاجرت به مدار بالاتر
.راه های ارتباط با راهنمای درون: مهمترین راه ارتباط با راهنمای درون اینه که باور کنید چنین راهنمایی هست و این نیروی هدایتگر درون شماست و باور کنید که اگه ازش درخواست کنید و ایمان داشته باشید که پاسخ میده، به شما پاسخ خواهد داد.
.به همون ندای درونی بدون توجه به تجربیات گذشته گوش کن و عمل کن.
.ذهن منطقی جلوی ما رو میگیره که به الهامات عمل کنیم و گوش کنیم.
.اگه اون ایده و راهکار به شما احساس خوب میده، الهام خداست. اگه احساس ترس میده نجوای شیطانه.
.باید همیشه روی گفتگوهای ذهنی تون کار کنید و نجواهایی که بهتون احساس بد میده رو با باورهای مناسب جایگزین کنید.
.وقتی شما روی باورها تون کار میکنید، نشونه ش میاد. نشونه کار کردن روی باورهای ثروت ساز: پیدا کردن پول، واریز پول به کارت تون، صاحب کارت بهت هدیه میده، افزایش حقوق. فقط باید این مسیر رو ادامه بدی با همون ذوق و انگیزه اولیه که داشتی.
.اگه فرزندمون در رفاه نباشه، براش بد نیست. چون تضاده برای ایجاد خواسته. اینا مسیر زندگیه و محرک پیشرفتن.
. مسئولیت خوشبخت کردن دیگران و فرزند و همسر و پدر و مادر و خواهر و برادر با من نیست من فقط مسئول خودمم.
.همه آزادن که دیدگاهشون رو بگن و به دیدگاه ها عمل کنن. اگه من با اون دیدگاه موافق نیستم ازش اعراض میکنم و اصلا بحث نمیکنم!
.خداوند بارها به پیامبر گفته رسالت تو ابلاغ پیامه و دیگه وکیل وصی مردم نیستی.
.باید بتونید تحمل کنید دیدگاه های دیگران رو. اگه باهاش مخالفید، فقط بی توجه باشید و نجنگید. وقت برای بحث کردن نذار.
.توی قرآن گفته که هیچ کسی بار کسی رو به دوش نمیکشه و خودش مسئولشه. ما توانایی خوشبخت کردن و بدبخت کردن کسی رو نداریم.
.شما خودت مسیر درست رو برو. هر اتفاقی بیفته افراد باید خودشون زندگیشون رو رقم بزنن.
.اگه باورهامون درست باشه و مسیر درست رو بریم، درد و رنج به وجود نمیاد اگه هم بیاد بعدا کمککننده است. پس دنبال اهدافت باش و نترس تو قدرت بدبخت کردن کسی رو نداری.
سلام فاطمه جووون
امیدوارم عالی باشی. غرق رحمت و نعمت و ثروت
حال دلت کوک باشه با لذت از پیمایش مسیر مورد علاقه ت در عین عزتمندی.
ازت بی نهایت ممنون که نکات فایل رو برامون نوشتی دختر زیبا چون به نظر من یادگیری فقط با تکرار اتفاق می افته .تکرار و تکرار و تکرار مرسی ازت که نوشتی برامون عزیز دلم
دلمد میخواد جایی که گوشم زنگ خورد درحین خوندن کامنتت رو بولد کنم
اون جا که نوشتی : شما خودت مسیر درست رو برو. هر اتفاقی بیفته افراد باید خودشون زندگیشون رو رقم بزنن.
جواب مسئله ی ذهنی من بود که مدام از خودم میپرسیدم.
دقیقا همینه. هر اتفاقی بیفته … هر اتفاقی بیفته افراد باید خودشون زندگیشونو رقم بزنن.
مرسی مرسی که متعهدانه نوشتی .
عاشقتم دختر.
گام6
به نام خدای نور
سلام به استاد های عزیزدلممم.
این فایل بنظرم بیشتر آموزش توحیدی بودن بود که به الهام و نیروی درونی هدایتگرمون اعتماد کنیم و حتی برای مسائل جزئی هم این نیرو و بکار ببریم.
یادبگیرم روی خداحساب کنیم و قدرت رو فقط به خدا بدیم و وقتی درک کنیم تنها قدرت مطلق خداوند دیگه خودمون رو مسئول خوشبختی یا بدبختی بقیه نمیدونیم و بجاش تمرکزمون روی خودمونه و خدای خودمون.
و برعکس با درک قدرت خداوند و خداوندی که مالک کیهان آسمان ها و زمینه میدونیم که هیییچکس و یا هییچ چیزی تاثیری روی روند زندگی مانداره درواقع با گرفتن قدرت از بقیه و آدم ها و دادن قدرت به خداوند همیشه مثل اب روون و جاری خواهیم بود که همه چیز درنهایت به نفع ما تمام میشه درهرمسئله ای…
اعراض از ناخواسته ها و بجای بحث کردن درمورد اونها از اونها اعراض کنیم و به مسائلی که باهاشون هم نظر نیستیم بحث نکنیم درموردشون.
خدایاشکرت بابت شغلی که دارم خدایاشکرت بابت تن سالمی که دارم و شکرت بابت وجودت.
به نام خدایی که هر لحظه با منه
همراه منه
درون منه
منو دوست داره و همواره در حال هدایت منه
سلام به بهترین استادم عباسمنش عزیزم
روز شمار تحول من روز ۶٧
خدایا شکرت برای هدایتم به این فایل
عاشقتونم استاد که اینقدر عزت نفس بالایی دارین قشنگ میگین که من اصلا برام مهم نیست که شما باور کنید حرفامو ، عمل کنید به این حرفا ❤️عاشقتونم که میگین نمیخواین و قبول ندارین حرفاشو اعراض کنید چرا بحث و جدل میکنید ؟ عاشقتونم استاد که یه دوربین میزارین و پیام هاتونو میزارین یه سری آدما که اصلا نمیشنون یه عده دیگه هم که میشنون به اندازه ای که تو فرکانسش هستن عمل میکنند دقیقا مث پیامبر که خدا بهشون گفت ما تو رو وکیل کسی قرار ندادیم و وظیفه تو ابلاغ رسالت است و نه چیز دیگری
نخوایم همدیگه رو قانع کنیم اگه دوست ندارین بشنوین ببندین این فایل رو و دیلیت کنین برای همیشه (عاشقتونم به معنی واقعی کلمه که اینقدر با عزت نفسین )
جمله کلیدی :
✅بهترین راه برای هدایت :
اولا: بپذیریم هر فردی آزاد است تا به شیوه خودش زندگی کند و هرگز نخواهیم دیگران را وادار به زندگی به شیوه خود نماییم.
ثانیاً: بهترین شیوه زندگی برای هر فرد، شیوه ای است که موجب تجربه زندگی با کیفیت تری در تمام جنبه ها می شود و به او فرصت تجربه لذت های بیشتری در طی زندگی اش می دهد.
چقدر آموزنده بود جملاتتون استاد عزیزم
و جز فرکانس و مدار هیچ چیز دیگری نیست منو همسرم که سالهاست باهمیم ، من مرید و شاگرد عباسمنشم و ایشون کل این مسائل رو فانتزی میدونه و معتقده آدم خوش شانسی بوده عباسمنش که الان اینه وضعش و منم هیچوقت توضیح خاصی رو نمیدم و معتقدم هر وقت وارد این مدار شد ، وقت بزارم و کمکش کنم
من مسول همسرم نیستم
من مسول خودم هستم که هر لحظه در حال رشد و تکامل خودم باشم
حتی مسول فرزندانمم نیستم
توانایی ندارم که اونها رو به مسیر عباسمنش بیارم
من مسیر درست رو میرم و اونها هم خودشون زندگیشونو رقم میزنن مث دخترم که با اینکه ١۵ سال بیشتر نداره از وقتی آرامش درون منو دیده و نتایج منو دیده اومده میگه کلیدواژه های استاد رو بهم یاد میدی مامان ؟ و کم کم داره فایل گوش میده و بسیار بسیار پیشرفت کرده
و من باز هم معتقدم زندگی خانواده من نتیجه رفتار و فرکانس های خودشونه نه تصمیمات من
در کل من باید دنبال اهدافم باشم در مسیر تکامل باشم به امید الله یکتا خانواده هم همراه خواهند شد
خدایا شکرت برای هدایتم به شنیدن این فایل
استادم بی نهایت از شما سپاسگزارم
در آغوش خدای مهربان باشید ❤️
به نام خداوند جهان آفرین
جهان آفرین را هزار آفرین
سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد عزیزم،بانو شایسته جان و همه همسفران عزیزم در سفر روز شمار تحول زندگی من
روز شصت و هفتم از سفرم به درون
فایل: مصاحبه با استاد،11
————————————————–
یکی از شکرگذاریهای من اینه که من دیگه مثل قبلم راجب به خدا و مسائل الهی فکر نمیکنم و خیلی آگاهانه تر جهان و خدا را درک میکنم.
من کسی بودم که همیشه میخواستم همه آدمهای اطرافم را باب میلم تغییر بدم و دیگران رو مجبور میکردم که مثل من بپوشن،مثل من پذیرایی کنن و …..حتی برای این مسئله خیییلی از پولم را میدادم که اونا هم از امکاناتی که من دارم ،تهیه کنند و لذت ببرند و مثلا اگر رستورانی میرفتم زهر مارم میشد چون فکر میکردم الان مامان و بابام چی میخورن؟ آخه اونا هم این غذا رو دوستدارن و اگر شرایطش بود تهیه میکردم واسشون…
خلاصه که هم اینقدر به ناخواسته توجه میکردم،هم غصه میخوردم،هم میخواستم واسه همه خدایی کنم و هم از جیبم اونقدر مایه میگذاشتم که تا به خودم اومدم دیدم چقدرررر شرایط زندگی من تغییر کرد..من نه پس انداز دارم ،نه طلایی و نه دیگه سفر و رستورانی و دیدم حالا هیچکس واسه من خدایی نمیکنه،،هیچکدام از اون آدمها که من دارو ندارم را به دلخواه خودم،خرجشون کردم حال مالی ام رو نمیپرسن!!!!!!!!!!!
حالا منی که خدای همه بودم و میخواستم شرایط زندگی همه رو تغییر بدم تحت فشار مالی و توقع از کمک دیگران داشتم له میشدم…
واقعا خدارا بارها و بارها خودش میدونه چقدررر عمیق سپاسگزاری میکنم که من رو به این مسیر توحیدی هدایت کرد..به من گفت سپیده من یگانه قدرت و خدای جهانیان هستم خودتو بکش کنااااار،،، بهم گفت مننننن خدای تو هستم فقط از من توقع داشته باش….
استاد اگر مادرتون بدونه شما با زندگی تک تک ما چه کردید واسه شما طلب بخشش نمیکنند،نمیگن شما به بیراهه رفتید..
اصلا اگر این بیراهه است من میخوام تو بیراهه باشم تا ابد،
من خانواده خیلی مذهبی دارم که هر چه مردم از نظر مثلا حجاب بازتر میشن اونا بسته تر میشن ،،، به من و خواهرم که هر دو از شاگردان شما هستیم و از نظر پوششی راحتتر هستیم تذکر میدن ولی ما کار خودمونو میکنیم یعنی تازه یادگرفتیم اونطور که دوستداریم زندگی کنیم…البته هنووووز خیلی جای کار داریم اما ما در مسیر رشد هستیم خداراشکر..
چند روز پیش ی جا بودم تلویزیون روشن بود و تصویر حرم امام رضا رو نشان میداد و که خییلی شلوغ بود، عزیزی داشت به امام رضا میگفت: آقا درهم بخر،،فقط خوبها رو نخر،،ما رو هم بخر!!!!! عین همین جملات!!!!!
گفتم پس اگر این شرک نیست چی شرکه؟؟ اگر این بی خدایی نیست چی بی خداییه؟؟
چه فرقی میکنه من خودم را مسئول زندگی دیگران بدونم یا اینکه دیگران رو مسئول و شفی و خریدار و اعتبار خودم بدونم؟؟!!
همین آدم روزی هزار رکعت نماز میخونه و دایما ذکر و…..
استاد همون موقع اومدم ی چیزی بگم و بعد به خودم گفتم به منچه،،هرکس پاسخ فرکانس خودش رو میگیره،،این آدم در جهل داره خدارا میپرسته و مدار آگاهی اش همینه اگر من باش بحث کنم میگه تو اشتباه میکنی بنابراین از سالن رفتم تو اتاق و هنزفری گذاشتم تو گوشم و فایلهای شما را پلی کردم این برای من بهترین راه اعراض هست….البته بگم خانواده من اصلا به ما بی احترامی نمیکنند و ماهارو خیلی هم دوستدارن ما هم دوستشون داریم ولی این اختلافات عقیده ای و ظاهری هست دیگه اما داریم مسالمت آمیز با هم رفت و آمد میکنیم ،،
استاد همینکه تا میخوام غصه شرایط کسی رو بخورم یا به کسی تذکری بدم به خودم میگم به توچه؟ اون پاسخ فرکانس خودش رو میگیره و تو هم همینطور..ادای خدارو در نیار ،،، با این تذکرات به خودم، هم کلی بی خیال میشم و هم من رو آرام میکنه و دیگه غصه ای نمیخورم حتی برای مامان عزیزم چون با پوست و استخوان تجربه کردم من زندگی هیچکس رو نمیتونم تغییر بدم و هر چی که بخوام تغییر بدم چون به نا خواسته های اونها دارم توجه میکنم دقیقا هم جنس همان ناخواسته ها رو دعوت میکنم به زندگی خودم..همینطور که من فکر نمیکردم از نظر مالی اینقدر ضعیف بشم و شدم و خدای اونها بهشون کلی رشد مالی داده نوش جانشون…
با شما یادگرفتم تمرکزم فقط روی خودم باشه،حتی به کسی نمیگم دارم دوره های شما را میگذرونم و یا چه عقایدی دارم،،و این خییلی خوبه و داره به رشدم کمک میکنه..
خدایاااااا شکرت شکرت شکرت برای رسول زمانت سید حسین عباسمنش،،دوستدااااااارم
خداجونم شکررررررت برای اینکه این آگاهی های ارزشمند رو روزی من قرار دادی تا بتونم آنطور که لایقش هستم زندگی کنم و جهان زیبایت را در همه جوانب و عمیقتر تجربه کنم..دوستدارم رفیق
عااااااااااااااااااشقتم استاد که چراغ راه ما شدی و مسیر رسیدن به خدای واقعی رو واسمون هموار و روشن کردی، عاشقتم
مریم جااانم خیلی ممنونم برای وجود پر از عشق و مهرتون که تلاش میکنید به شکلهای مختلف تا ما بهتر قوانین رو درک کنیم..ممنونم برای تدارک این سفر رویایی و روحانی
همسفران عزیزم ممنونم که هستید و ممنونم برای کامنتهای آموزنده و ارزشمندتون و ممنونم که با من همراه بودید
دوستتون داااااااااارم
در پناه یگانه خدای خوبیها روز و روزگارتون عاااااالی
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
یعنی قشنگ تر از این خدای مهربان چطور می شد جواب من رو بده ؟
سلام استاد عزیزم
فقط خواستم بگم امروز یه خواسته ای ناگهان درونم شکل گرفت و خیلی منو به سمت خودش جذب کرد اما به پسر کوچیکم فکر کردم و این که برای رسیدن به خواسته م باید اون رو زمان طولانی در روز از خودم دور کنم و به دنبال رسیدن به خواسته م برم . آیا این کارم درسته ؟
داشتم سعی می کردم باورهای مناسب بسازم . می خواستم نگران نباشم که آینده ی درسیش چی می شه یا به لحاظ احساسی براش چه انفاقی می یفته این میزان دوری از من . با خودم فکر کردم خودش باید درس بخونه و آینده ش رو بسازه . من در حدی که بتونم در کنار مشغولیت های خودم برای رشد کردن ، سعی می کنم کمکش کنم ولی نباید مسیر رشد خودم رو هم ببندم و صبر کنم تا زمانی که بالاخره مطمئن شم ، می تونه روی پاهای خودش وایسه . چه بسا با قربانی کردن آینده ی خودم ، اون رو به خودم وابسته تر می کنم و جلوی رشدش رو به طریق دیگه ای می گیرم . به هر حال مثل آونگ در پیچ و تاب این دوگانگی ذهنی بودم و از خداوند عزیزم طلب نشانه می کردم که بعد از چند دقیقه گفتم بزار فایل جدید از مصاحبه ی استاد که گوش نکردم و خب طبق نوبت ، وقتش بود که گوش کنم ، باز کنم و تو فرصت خوابوندن عشق کوچولوم ، یه چیزی یاد بگیرم و به تعالی خودم کمک کنم . حتی اصلا به این فکر نکردم که به این روش دنبال جواب سوالم باشم . اصلا .
و چقدر قشنگ خدا جواب سوال هام رو داد .
سپاسگزارم استادگرامی م
سپاسگزارم خدای عزیزم که همه چیز رو به زیبایی در کنار هم می چینی ، حتی پیش از این که ازت خواسته باشم . عشق لایتناهیت ، آغوش جاودان هممون باد
درضمن استاد ، یه نمونه یادم اومد برای صحبتی که فرمودین ، همسرم چندی پیش تصمیم گرفت که مسیر جدید کاریی رو برای موفقیتش در پیش بگیره و برای این کار باید کارش رو رها می کرد و سه ماه درس می خوند . ریسک قبول شدنش بسیار بالا بود و هر هفته با تست هایی که می گرفتن ، تعداد بسیاری رو رد می کردن . سه ماه فقط برای خوابیدن خونه اومد و تمام مدت خارج از خونه درس می خوند و همه ی ایمانمون به خداوند متعال قدرتمند بود . توی این سه ماه علاوه بر شرایط تقریبا بد مالی ، همه ی مسوولیت خونه و بچه و همه چی به دوش خودم بود . حتی متاسفانه در همون دوره فرزندم و خودم به سختی بیمار شدیم ولی چون مهاجر هستیم و تنها و همسرم هم برای حفظ موقعیت جدیدش نباید مریض می شد ، به تنهایی این شرایط واقعا سخت رو گذروندیم طوری که حتی تبعات بعدی سلامتی هم برام داشت .( که البته همه ی این اتفاقات حتما به خاطر باورهای غلط خودم بوده. اون زمان هنوز شما و آموزه های ارزشمندتون رو نمی شناختم) اما در نهایت همسرم از بین 50 نفر ، جزو 7 نفری بود که قبول شد و حتی جزو سه نفری که در همان آزمون های نخستین قبول شدند . و خدا رو شکر تونست به هدف کاری ش برسه و شرایط جدید کاری و مالیش هم برای من و هم فرزندم خیلی بهتر شده . در حالی که در اون سه ماه فرزندم واقعا شاید 5 بار هم پدرش رو ندید و به شدت اذیت شد . ولی وقتی پدرش موقعیت شغلی جدیدش رو بدست آورد تقریبا هر روز می تونه سه تا چهار ساعت فقط با فرزندمون باشه و در کنار هم لذت ببرن و بازی کنن. در حالی که در شغل قبلیش اصلا این طور نبود و هر دو سه روز یک بار پسرم می تونست پدرش رو برای یک ساعت ببینه تا روز تعطیل که کامل پدرش در کنارمون بود .
و این دقیقا تایید حرف شماست .
امید که من هم بتونم مسیر رشدم رو به عالی ترین شکل طی کنم در حالی که خدا و خرما رو با هم داشته باشم و بتونم به پسر و همسرم هم به عالی ترین شکل رسیدگی کنم .
درود بر شما استاد گرامی که مسیر نور و آگاهی برای ما شاگردانتون هستید .
خداوندا عاشقتم و شکرگزارتم
به نام خدای بخشنده مهربان
خدایا شکرت برای اینکه اصل وقانونتو با دست نازنینت مرور کردی برام
قانون ازادی که به همه ی ما دادی قبلا باور این بود باید من برم یه راه یه اگاهیه درست بیارم وتوی خانواده منتقل کنم وازش استفاده کنیم عشق اموزش مسال موفقیتی هستی از بچه عاشق مشاور اینا بود اخلاقم خوب بود طوری که توی همکلاسی هام میگفتن تو حق بهترین دانش اموزارو داری حالا شاید به ظاهر جایزه بعضی چیزارو گرفتم ولی خلاصه عاشق رفتار خوب مودب هستم همیشه اروم ومودبی وتسلیم قانون بودم
حالا قبلا قانون مدرسه خونه خلاصه هر که به ما هر چی میگفت نسبتا درست بود ما راحت قبول میکردیمو سعی میکردیم بهش عمل کنیم اروم اروم رفته رفته توی باورها قانون هامون دقت کردیم بعضیا الکی وبعضیا رم پیدا کردیم بسیار مهم بود
قانون مسولیت دیگران
من همیشه دلم میخاس یا مسولیت قبول کنم یا مسولیتم بندازم روی کسی
من همیشه خرید ها مسال مالی روی خواهرمو بقیه بود دیگه مدتی دیگه تقبل کردم خیلی درگیر نمیشدم زودی تسلیم نظر های بقیه ام
و چیزی که فهمیدم تو ازادی هر دیدگاه فکری داشته باشی و بقیه هم ازادن
وقتی عزیز دلمو توجیه میکنم به خاطر رفتارش یادم میره چون عادت دارم وغر زدن برام یه کار عادی واصلاح بقیه هست
ولی سری یادم میاد تو مسول خودتی هر که ازاده هر راهی بره وحالا دیگه اصلا راهمو به کسی نمیگم میگم اینا یه چیزای درونی هست ودیگه اگه کسیم فهمید سعی میکنم جرات نشون بدم وتوی راه خودم برم وکاریم به انتخاب ها ی بقیه نداشته باشم احساس میکنم وقتی باورهام از بقیه متفاوته دوس دارم از اونجا فرار کنم نه اسیب بزنم نه اسیبی بخورم چرا سیستم عمل نمیکنه منو تنها یا کسی بزاره شبیه هم باشیم
ولی دلم میگه تو توجهتو بزار روی اشتراک هات و اسوده خودتو بقیه ازاد بزار برای هر تصمیمی وبسپر دسته خدا وخودشون
با خانوادم بعضی باورهایی کاملا متفاوت داریم ولی حلش چیه هم دیگرو دوس داشته باشیم وازاد بزاریم که توی هر راهی بریم
پس همه ازادن هر فکری داشته باشن و هیچ برتری وجود نداره
من گاهیانقد راه فک کردن قبول کردنمو دوس دارم بهش امتیاز برتری دادم حالا که انقد منطقیه باید برم بقیه رو بیارم تو راهم منی که کشفی به این بزرگی درکی به این زیبایی دارم باید بقیه رو بیارم تو راهش
خلاصه اینکه دیگه رهام ونگران نیستم کی چیکار میکنه حتی همسریو بچه ها
به قول استاد زندگی پر از خواسته ناخواسته هاس کی گفته ناخواسته ها بدن باعث تحریک خواسته ها هستند
مثلا فقر باعث رشد ثروته
و چیزی نیس که نگرانش باشیم
یه خاطره
من زمانی یه گروه زده بودم پر از باورهای ارزشمند طلایی واقعا اینا ناب بود واقعا مثل رمز راز بودن ولی فقط دلم میخاس به داداشم که وضعش تومه به اون بگم استفاده کنه درمورد چیزای مختلف بود دیگه به ناچار بقیه خواهری داداش دیگم اوردم که نگن اخه این چرا انقد مستقیم با این چت میکنه با اینکه اون موقعه انقد باهم راحت تر نبودیم به خاطر سنو سال بالاتر بود ولی حالا که به کارم فک میکنم من اگاهی نابی به دست میوردم ولی برای خودم بلد نبودم استفاده کنم الانم تو زهنم میگم اینا به درد بقیه میخورن کاره من که با این چیزا اوکی نیس انقد سخته پیچیدس با اینکه حقیقت برای منم سادس اینا درس های خدا هستن به بله خوده من وبسیار کاربردی اموزند بله میخام استفاده کنم ازش بله میخام بگم همه ازادو رهان هر فکر هر راهیو برن بله هر راهی بله حتی تو چاه
بله شمام حق داری هر راهیو بری
چاه هم میتونه انتخاب هر کسی حتی خانوادت باشه وتو اصلا نمیتونی جلو شو بگیری حمایت کنی مثلا استاد میگفت هیچ ترسی نگرانی نیس حتی دیگه مرگ هم طبیعیه و حتی اگه توی دل ناخواسته فقر بیماری رفت بره بعد میتونه درسشو بگیره بره تو راه درست
قانون هدایت
منطق ببین چقد راحتهدایتش کار میکنه واضح حتی توی کوچکترین چیزا
یه شب میخاستم بخابم مادرم گیر داده بود این پتو بندازی زیرت از اون عجیب اصرار واز من هم عجیب انکار ما خودمون سیم المنت گرفته بودیم بین پتو مون انداخته بودیم قشنگ گرم میکنه اون شب ما یه پتوی نازک انداخته بودیم روش گرم شه تا اینکه مامانم اصرار ما انکار من عجیب انکار میکردم بعد که خابیدم احساس کردم هدایت بود خیلی جامون نرم شد خوب خابیدیم ولی برام هدایت عجیبی بود از اون اصرار از ماهم انکارر وشکرت همیشه ازت میخام زهنم اروم باشه تر مز نداشته باشه واگه بود هدایت ترمز هارو رد کنه واینجور منو متقاعد کنه برای انجامش با اینکه بارها پیش اومده هدایت بشم ولی یه ترمزی دارم اولش برام باور نکردنی چندتا هدایت که یاد اوری میکنم زهنم براش قابل درک میشه