مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 53 (به ترتیب امتیاز)

687 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین شاطری گفته:
    مدت عضویت: 2140 روز

    《به نام خداوند بخشنده مهربان》

    خدایا من هرچی دارم از آنِ تو، خدایا هرخیری از جانب تو بمن برسد باز من فقیر توهستم، خدایا من نمیدونم من بلد نیستم تو بهم بگو چیکار کنم تو هدایتم کن…

    سلام به همه دوستان عزیز، سلام به بانو شایسته و استاد گرانقدر امیدوارم حالتون عالی باشه، سپاسگزارم ازتون بابت انتشار گام 6 خداروشکر همه چی داره طبق یه هدف و یه برنامه اصولی جلو میره تا مارو تکاملی به سمت رفع ترمزهای ذهنیمون هدایت میکنه و به راحتی از درون احساس خوب داشته باشیم خداروشکر خداروشکر

    خب اگه بخواهم درباره فعال کردن راهنمای درونم صحبت کنم خیلی چیزها و خیلی حرفها دارم که بگم ولی اول از همه بگم که اگه یبار به اون صدایی که از درونت میشنوی اون حسی که از درونت با آرامش بهت میگه گوش کنی و انجام بدی برات فعال میشه (البته این نیرو همیشه فعال هستش فقط ما باید دریافتش کنیم) فقط اون حسِ یا اون صداِ هربار قویتر و واضح تر میشه من بشخصه خیلی تجربه اش کردم مثلا دیروز داشتم لیست مشتریهایم رو نگاه میکردم و به بعضی هاشون زنگ میزدم برای خرید ملک و یه حسی بهم گفت که به فلانی زنگ بزن به اون یکی زنگ بزن به هرکدوم که گفت زنگ زدم و از اون چهار نفر دقیقا هرچهارتاشون هنوز ملک نخریدند و با اینکه خیلی وقته که از تاریخی که بهم مراجعه کردند برای خرید ملک میگذره ولی هنوز نخریدند این یه نمونه از اون حس یا صدای درونم بود که به وضوح شنیدم و منم گفتم چشم البته بگماااا یه کوچولو مقاومت داشتم که آقا این تا الان خرید برای برج 8 بوده الان برج 10ایم تو این دوماه دوبار خریدوفروش میشه کرد…. ولی با اینحال من با مقاومت گفتم چشم، یا مثلا یکی از مشتریانم پدرشون ناخوش احوال هستند و سه روز پیش که بهشون زنگ زدم بیان برای بازدید گفت اینجوری شده و نمیتونن بیان ولی دیروز عشق دلم بهم گفت راستی به فلانی زنگ بزن بگو بیاد بازدید منم گفتم اینجوری شده نمیتونه بیاد و جواب تلفن رو نمیده پیام میده عشقم گفت خوب توهم پیام بده بهش من بازم مقاومت داشتم ولی با هر ترفندی بود پیام دادم که ایشون هم جواب داد گفت برای جمعه ینی فردا میان بازدید خدایا شکرت…. خب اینا یه نمونه از دریافت الهامات از طرف خدا بود حالا میتونه از درونت جاری بشه میتونه از دهان یکی دیگه بهت گفته بشه و خلاصه هزارتا راه دیگه وجود داره که ما به راحتی به راحتی این نشانه ها، الهامات و ندای قلبمون را دریافت کنیم، خب وقتی هرچی بیشتر به این الهامات توجه کنم بیشتر بهم گفته میشه و واضح تر هم میشه جوری واضح میشه به قول استاد راحت باهم صحبت میکنیم مثلا عقلمون میگه بیخیال نمیشه خدا میگه میشه تو انجام بده و یه چیزی که من واقعا دارم کم کم درک میکنم اینه که این الهامات اصلا منطقی نیستن چرا اینو میگم چون دوشب پیش که داشتم میرفتم خونه یکی از مشتری هامو دیدم که داشت جلوتر از من میرفت و من پشتش بودم یه حسی گفت صداش کن یه حال و احوالپرسی کن من گفتم بابا بیخیال که چی اون که نیومد ازم خرید کنه چندتا ملک بهش نشون دادم و دیگه جواب تلفن منو ندادش چه فایده ای داره برم با این آدم سلام و احوالپرسی کنم؟؟؟ به وضوح شنیدم گفت تو برو اینکار رو انجام بده فقط همین خب بازم اینبار با مقاومت خیلی کمتری مشتریمو صدا کردم ایشون هم برگشت و کلی باهم خوش و بش کردیم و یه شماره تلفن از خودش داد که همیشه پاسخگو… خب من خدایی هنوز این مورد رو درک نکردم و فقط به اون حس آرومی که از درونم گفت اعتماد کردم و رفتم جلو حالا الخیر فی ما وقع حتما توش یه خیری هست که من فعلا ازش آگاه نیستم اونو خدا میدونه، از اینجور الهامات بهم شده یا انجام دادم یا ندادم و کلی هم برام اتفاقات جالبی افتاد بعدا… حالا اگه من به این نشانه ها و الهامات توجه نکنم دیگه بهم گفته نمیشه و واقعا اینو تجربه کردم یه مدت که توجه نکردم دیگه هیچ صدایی نمیشنیدم اون برای زمانهایی بود که داشتم با کله خودم زندگی میکردم ……

    من خودم برای اینکه بتونم اعتماد کنم به این حسم و ترمزهامو بردارم زمانهایی رو به خودم یادآوری میکنم که وقتی که به اون الهامات توجه کردم چقدر نتایج خوبی گرفتم و چرخ زندگی برام روانتر شده باز یه مثالی بزنم از همین یکی دو ماه اخیر حقیقتش من برای کنترل ذهنم تو این مدت بازی‌های جنگی با گوشی ام انجام میدادم و الان کمتر شده (چقدرهم عشق دلم سرم غر میزد بابت بازی کردنام :))) ) چون واقعا کنترل ذهن برام خیلی خیلی نامناسب شده بود و توی سایت هم که میرفتم باز من نجواهای ذهنی داشتم و مجبور شده بودم که به اینجور بازی‌ها آنلاین رو بیارم که کل ذهنمو درگیر کنه حالا بماند من توی بازی خیلی ضعیف بودم چون بچه های کوچیکی بودند دمشونگرم خیلی حرفه ای تا میومدم به خودم بجنبم منو میکشتن حالا من برای اینکه بتونم کاری کنم از الهاماتم کمک میگرفتم میگفتم خدا تو کمکم کن نمیرم :)) والا بخدا ینی اینقدر توی این بازی به الهاماتم توجه کردم که بوضوح صدای خدا رو میشنیدم مثلا میگفت ببین داره یکی از پشت بهت نزدیک میشه حواست باشه بخدا برمیگشتم میدیدم آره طرف داره مثل چی میاد سمتم خوب من آماده بودم نزدیک که میشد میزدمش و اینجور هی ادامه میدادم هم قوه دریافت الهاماتم بهتر شده هم توی بازی من قوی شدم و جز پنج نفر اول میشدم 60الی 70٪ مواقع حالا الان به لطف اون بازی کنترل ذهن برام راحتتر شده به الهاماتم توجه میکنم هرچند کار دشواریه چون خیلی غیرمنطقیه و باید با مثلا بذهنم یادآوری کنم که گوش کن و الان میتونم راحتتر توی سایت بچرخم و کامنت بخونم و حتی کامنت بذارم خدایا شکرت البته بگماااا هنوز بازی میکنمااااا و عشق دلم هم هی میگه بسه برو تو سایت دوتا کامنت بخون بجای این بازی های مسخره خخخخخخ ولی خدایی نمیشه به خودم حال ندی و فقط کار کنی که؟!؟!؟ اگه ناخوب میگم بیگید خوب میگم ;p (استیکر چشمک با خنده)

    خدایا شکرت

    من وقتایی که عقل داره افسارش از دستم درمیره میام اینو بهش میگم که من روی چی عقل خودم حساب کردم روی عقل کی حساب کردم روی عقل دیگرانی که توی زندگی خودشون موندن رو اونا میخای حساب کنی با این حرف یکم عقل آروم میشه و تمام تلاشمو میکنم به خودم یادآوری کنم نتایج اعتماد به خداوند رو حتی برای زمانی که قبل از آشنایی با استاد باشه حتی اون زمان رو به تصویر میکشم که عقلم آروم بشه و بذاره الهامات کارخودشون رو انجام بدن یا مثلا میگم مگه از دنیا چی میخاهی که تو خدایی خدا یافت نمیشه یا داستان حضرت موسی به یادگیری که گفت خدا من تسلیم تو هستم و اجازه داد خدا هدایتش کنه و به چه موفقیت‌هایی رسید و… اینجوری سعی میکنم ذهنمو آروم کنم و بذارم خدا کارخودشو انجام بده البته بگماااا این فقط برای این یکی دوماه که منم تسلیم خدا شدم و سرسپردم بخدا وگرنه منم داشتم با کله خودم میرفتم جلو و توی یه کوچه بن بست بودم و هی میرفتم ته کوچه با سر میخوردم به دیوار گیج میشدم میومدم سرکوچه و دوباره این کار رو تکرار میکردم و چشمام از ضربات سختی که به سرم خورده بود کور شده بودم مثل یه بوکسری بودم که داشت finishen میشد خداروشکر سوگلی خدا بودم و به مسیر باز گشتم خدایا شکرت

    آقا آقا من یه معضلی که دارم این ذهن گلابی ام خیلی خره همش خودشو میچسبونه به گذشته تا میخام یه کاری کنم میگه یادته فلان روز همینکار رو کردی چه اتفاقی افتاد دیدی مثلا چقدر ضایع شدی و هزارتا مثال میاره که منو منصرف کنه ولی خداروشکر استاد یه فایل بی‌نظیری تهیه کردند به نام چگونه ذهنمان مارا فریب می‌دهد!!؟؟ اینم لینک فایل

    abasmanesh.com

    رو گوش کردم و دیدم و چقدر آگاه شدم به این مسئله و الان تا حدودی بهتر شدم، اول میام بررسی میکنم ببینم ذهنم تو این موضع داره فریبم میده یا نه؟؟!! اونوقت یه تصمیم درست میگیرم با توجه به هدایتی که میشم، خب اینم از این روش عالی چقدر هم با عشق دلم درباره این موضوع صحبت میکنیم که ذهنمون داره فریبمون میده یا نه و چقدر بررسی کردیم و خداروشکر نتایجش هم دیدیم…

    تو این مدتی که داریم اصولی کار میکنیم روی خودمون واقعا دیدم که مسیرمون درست از کجا از نتایج از نشانه ها از روند زندگیمون این حرف رو میزنم به محض اینکه تصمیم میگیری که تغییر کنی نتایج و نشانه ها خودشون رو نشون میدن یه پولی پیدا میکنی یکی رو میبینی که خوشحالت میکنه و…. ببین برای من از این مدلها زیاد اتفاق افتادش زمانی که دارم رو خودم کار میکنم خیلی اتفاقات خوبی برام می افته مثلا من زیاد طلا و پول پیدا میکنم یا خبرهای خیلی خوبی می‌شنوم اصلا حالت از درون خوب میشه کلا روزت با روزای دیگه متفاوت تر میشه بقدری که از حس خوشحالی نمیدونی چیکار کنی یا مثلا مشتری بهم زنگ میزنه یا حضوری میاد یا بازدید میرم یا یه فایل ارزنده بدستم میرسه و خیلی چیزهای دیگه که خودم بیشتر بخش پیدا کردن طلا رو بیشتر دوست دارم :) ;p خخخخخ خب همه اینا نشون میده که دارم روی باورهای ثروت سازم کار میکنم هرچند کوچک ولی تکاملی بزرگتر میشن، خدایا شکرت

    خب خداروشکر خداروشکر خداروشکر از زمانی که میخاستم جایگاه دیگران رو عوض کنم و خودم از جایگاهم پرت شدم و به ته ته ته جدول زندگی رفتم دیگه سعی نکردم که جای کسی رو عوض کنم و بخوام خدایی کنم براش و الان هم هربار که میخام کاری رو انجام بدم میگم هرکی توی هرجایگاهی هست جاش درسته و میگم خدا خودش براش می‌سازه و سعی میکنم خودم رو کنار بکشم، حالا خداروشکر که استاد باز دو تا فایل بی‌نظیری گذاشتن با نام: آیا من می‌توانم زندگی دیگران رو تغییر دهم؟ قسمت1 و 2 داره که لینکش رو اینجا میذارم براتون

    abasmanesh.com

    abasmanesh.com

    خیلی خوبه برای منیکه میخاستم جایگاه دیگران رو عوض کنم و چقدر یادآوری خوبی هم هست، خدایا شکرت

    خیلی حالم بهتر شدش احساس خیلی خوبی دارم احساس میکنم قراره یه نعمت غیرمنتظره وارد زندگی ام شود چون هربار میام کامنت میذارم تمرین میکنم فایل گوش میدم اصلا چهره استاد و بانو شایسته رو میبینم برام اتفاقات خیلی خوب و خوشایندی می افته برام واااای خدایاااااا شکرت تا این جمله رو گفتم یه مشتری برای فروش ملکش بهم زنگ زد یا خدااااااا ایول خدایا شکرت بیا نشونه میخام اینم نشونه برای ساخت ثروت که دارم تو مسیر درست حرکت میکنم خداروشکر خداروشکخدایا شکرت

    استاد و مریم بانو خیلی دوستون دارم عاشقتونم از راه دور میبوسمتون بغلتون میکنم ماچ بوس بغل به امیددیدار تو پرادایس

    خدایا شکرت بخاطر امروز که بهمون اجازه زندگی کردن و خلق زندگیمون رو دادی

    با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش وهرچه خواهی کن

    خدایا شکرت

    ایاک نعبد و ایاک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    فائزه رستگار گفته:
    مدت عضویت: 761 روز

    به نام خدایی به من آزادی داد

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جانم

    وسلام خدمت دوستان عزیز سایت عباس منش

    واقعاً این کنترل ذهن رو تحسین می‌کنم اینکه با وجود اینکه سفر داشتید دیرتون می‌شده بچه‌تون گم شده بوده صدای درونی تون شنیدید و هدایت شدید واقعا وقتی انسان ذهنشو کنترل کن عصبی نشه نترسه ایمان داشته باشه که اتفاقی نمی‌افته تمرکز بر روی نکات مثبت توجه کنه صدای هدایت درونشو می‌شنوه اما وقتی کنترل ذهن نداشته باشی بترسی در استرس باشی اون صدا کمتر و کمتر می‌شه جوری که اصلاً نه تنها صدای درون تو بلکه صدای اون کساییم که باهاتن بلکه فقط و فقط صدای شیطان یعنی حس می‌کنی و دچار بزرگترین اسلحه شیطان یعنی ترس میشی واقعا این کنترل ذهن کار هر کسی نیست من به شما افتخار می‌کنم استاد

    و نکته دوم ما مسئول خوشبختی یا بدبختی دیگران نیستیم ما مسئول زندگی دیگران لزومی نداره ما خودمونو مسئول بدبختی کسی بدونیم عذاب وجدان داشته باشیم یا لزومی نداره برای خوشبخت کردن دیگران تلاش کنیم و خودمون رو یادمون بره که این یکی از پاشنه آشیل‌های منه که خودم رو مسئول خوشبخت کردن خواهرم اطرافیانم می‌دونم

    و یکی از این بهترین نگاه‌ها در جهان در کهکشان می‌تونم بگم که پیامبر اسلام رم داشته که متاسفانه بعضی‌ها که قبول دارند پیامبرو ولی اصل رو نمی‌دونم و اون لا اکراه فی الدین در دین هیچ اجباری نیست انسان آزاده که هرجور دلش می‌خواد زندگی کنه هرجور دلش می‌خواد لباس بپوشه هرجور دلش می‌خواد رفتار کنه به شرط اینکه به کسی آسیب نرسه چقدر این دیدگاه قشنگه

    و چقدر خوب که میگی تصمیمات منطقی جلوی دایت ما رو می‌گیره

    و چه چقدر خوب که به ما یادآوری می‌کنید هر روز روی افکار باید کار کرد تو 90 درصد فایل‌هاتون این رو یادآوری کردیم و چقدر خوب که این رو به ما می‌گید این اصل که نتایج وقتی ادامه داره که روی باورهات به صورت دائم مثل نفس کشیدن غذا خوردن ادامه بدی انسان بدون اکسیژن بدون غذا بدون آب هیچ زندگی نداره و به نظر من کار کردن روی ذهنم همین طوره به نظر من کار کردن روی ذهن حتی توی خواب هم موثره باعث میشه که کابوس‌ها که قبلاً می‌دیدیم و نبینیم که من دچار این مشکل بودم و از وقتی که دارم روی ذهنم به صورت جدی تر کار می‌کنم کابوس‌هام کمرنگ‌تر و قطع شده و نتایج دیگه هم همچنین

    خدایا شکرت که منو با این ساید آشنا کردی استاد از شما ممنونم که به ما یادآوری می‌کنید قانون جهان رو از شما ممنونم که این فایل زیبا را ضبط کردید و دوباره گذاشتید توی سایت این گام‌ها رو که ما اگر این فایل رو یک بار دیده باشیم دوباره ببینیم و نکات بیشتری ازش یاد بگیریم و من هرچی بیشتر و بیشتر فایلاتونو نگاه می‌کنم هر چقدررم زیاد نگاه کرده باشم باز ازش هر بار یه نکته جدید و هزاران نکته جدید یاد می‌گیریم و واقعا ممنونم بابت این امکاناتی که برای ما گذاشتین توی سایت تا رایگان استفاده کنیم واقعاً ممنونم از این هدیه بی‌نهایت زیبا این فایل‌ها انقدر ارزش داره که حتی اگر همه کره زمین هم بابت این فایل‌ها بدی باز هم از شما ممنونم استاد از شما ممنونم که بابت این فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    منیره صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 347 روز

    سلام استاد عزیزم وقت تون بخیر.

    ما سه روزی میشه برق نداشتیم به همین خاطر گوشیم شارژ برقی نداشت که پروژه رو ادامه بدم ‌و عقب موندم .

    استاد امروز واقعا با آگاهی های این فایل مسیرم رو روشن کردید و بهم فهموندین که مسیرم درسته فقط باید با امید و ایمان ادامه بدم .

    هدف امسالم در آغاز سال ایجاد احساس لیاقت بود و فکر می کرد این که جواب نمی دهد و من هنوز به اون نتایج بزرگ نرسیدم شاید دلیلش بلد نبودن منه که چگونه باید روی خودم کار کنم اما شما در این فایل منو آگاه کردید که وقتی نشونه های کوچک رو می بینی و ذوق زده میشی به این معنا است که تو داری روی خودت کار می کنی و داری باور های مناسب با خواسته ات رو می سازی پس مسیرت درسته فقط ادامه بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    ستاره گفته:
    مدت عضویت: 2780 روز

    سلام

    سلام به خودم به آگاهی های جدیدم به حس های جدیدم

    به خودم بابت کنترل احساسات درونی ام بی نهایت ممنونم

    به خودم تبریک میگم که کمی حالمو بهتر نگه می دارم‌

    تقوا پیشه کردم و مراقب ورودی های ذهنم هستم

    برای اینکه می خوام و تلاش می کنم شاد باشم از خودم بی نهایت سپاسگزارم

    و اینکه در حال حاضر این فایل ی نشونه بود برام و من این نشونه رو دیدم از خدا سپاسگزارم

    از خودم بابت اینکه خودمو یک درصد بیشتر به خدا سپردم و بهش کمی بیشتر توکل و اعتماد دارم سپاسگزارم

    و مطمئنم این یک ذره یک ذره ها در مجموع شرایط من رو بهتر می‌کنه و لذت منو تو زندگی بیشتر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    گوهر ناب گفته:
    مدت عضویت: 733 روز

    گام 6،رد پای امروز. راهنمای درون،من به صورت ناآگاهانه خیلی زیاد توسط این راهنما یاری شدم که قبلاً فکر میکردم من آدم خاصی هستم پیش خدا برای همین توی موقعیت های مهم به من کمک می‌کنه ولی الان علتشو میفهمم،چند تا مثال میزنم که هم برای خودم یاد آوری بشه و هم برای دوستان باور پذیرتر،توی مواقعی که عزیزانم رفتن مشکل بیماری پیدا کردن همیشه به من الهام میشد که فلان موضوع ممکنه به چه علتهای ممکنه طبیعی باشه فلان کلماتو سرچ کن و همون موقع از طریق دوستی همکاری و … جواب می‌گرفتم که آره این مشکل نیست و طبیعیه خیلی موارد بوده،یا توی مصاحبه شغلی درسی خیلی وقت ها جواب ها بهم الهام میشد بدون این توی عمرم اون جوابو خونده باشم یا شنیده باشم. اما گفتگوهای ذهنی برای مقابله با نجواهای ذهنی،روش جالبیه که احساستو از بد عوض کنی به خوب یا به حالتی که بد نباشه و باید همیشه تکرار بشه،چون نجواهای ذهن که هیچ وقت از بین نمیره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    فرحناز بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 1825 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استادعزیزم و مریم عزیزم

    ودوستان گلم درسایت عالی مون

    مهمترین باوربرای فعال کردن راهنمای درون باور ب این است که این راهنما وجوددارد فارغ ازاینکه مذهبی یاغیرمذهبی هستیم این نیروی هدایتگروحامی در وجودمان است و باایمان ازش میخوایم ب ماکمک میکنه سیستمی وار این اتفاق میفته خب شرطش اینه ک اول باورکنیم هست دروجودمان همچین نیرویی و اینک مالیاقت داریم و به ماکمک خواهدکرد و پاسخ می‌دهد و این مهمترین باوره که وجود داره و پاسخ می‌دهد و پاسخ خواهد داد

    و ازتجربیات گذشتمون استفاده نکنیم حتی اگ پاسخ گرفته باشیم ب نظر من همیشه هدایت بخواهیم برایهر پلن مان و برای هرقسمت ازکارهایمان این هدایت روبخوایم تا پاسخ های هر باربهتربگیریم

    چون خداوند طبق فرکانس هاو مدار خودمان ب ما هدایت و راهنمایی میده و کمک میکنه و هربار ک ب مدار بالاتر بریم پاسخ هاو هدایت ها هم بهتر خواهد شد..ذهن منطقی ماجلوی مارو میگیره درمقابل استفاده از الهاماتمان ازکجابفهمیم ک الهاماته یا نجواهای شیطان ب این صورت که این ایده یاالهام احساس خوبی ب مامیده یاترس ونگرانی جنس احساس ب مامیگه ک کی داره صحبت میکنه باما

    جایگزین کردن باورهای قدرتمندکننده بانجواهای ذهنی باید کارهمیشگی ماباشه چون خود بخود احساس بدمیشه ولی خودبخود خوب نمیشه

    باتغییرباورها نتایج تغییرمیکنند و امکان داره درابتدا کوچک باشن ولی هستن و اینهارو ک دیدیم باید تایید کنیم و ادامه بدیم چون این مسیر درسته ک این نتایج متفاوت باگذشته رو میبینیم

    واون نتیجه در رابطه باثروت ‌ واستقلال مالی امکان داره بیکارشدن باشه و این تضاد ی جور نتیجه س ک داره نشون میده ک مسیر درسته باید این روند تغییر باورها رو ادامه بدیم تا ب شغل جدید و کسب وکار شخصی هدایت بشیم با روند تغییرباورها و شخصیت

    اعراض _و جهان ب همه ی دیدگاه ها و تفاوت انسانها نیاز داره و ما ن توان تغییر کسی جز خودمان رو داریم حتی ب اندازه پوست نازک هسته ی خرما ب قول قرآن و نه وظیفه ی ماست و احساسات رو ک نشانه ی جهالت انسان (منظورم احساساتی شدن درمقابل دیگران)است رو بذاریم کنار و تمرکزمون رو روی تغییر شخصیت خودمان و ایجاد سبک شخصی برای زندگی خودمان بگذاریم

    با تشکر از خداوند و اساتید عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    پونه گفته:
    مدت عضویت: 1080 روز

    سلام به استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و دیگر دوستان سایت

    به نظرم فعال کردن راهنمای درون اول با توکل و ایمان به قادر بدون همتاست.باید اول بتونیم به منبع وصل بشیم اونم با توکل .وقتی توکل کنیم یعنی اون نیرو رو بهش اجازه ورود به زندگیمون دادیم و وقتی خدا وارد زندگیمون بشه هدایت شروع میشه.توکل یعنی خدایا بهت اعتقاد واطمینان دارم و تنها تو رو دارم پس هدایتم کن.وقتی آدم مثبت نگری باشیم اون راهنمای درون همیشه مارو به مسیرهایی هدایت میکنه که احساس خوب بیشتری بهمون بده.یه مطلبی رو استاد در یکی از فایلها گفته بودند که مثلا وقتی بچمون نیم ساعت تأخیر داره از رسیدن مدرسه تا خونه چطور ما فکر مثبت نمیکنیم؟چرا نمیگیم شاید داره تو راه با بچه ها بازی میکنه به جای اینکه هزارجور فکر نامناسب بکنیم .این دقیقا همون دیدگاه مثبتی بود که استاد نسبت به گم شدن میکاییل داشتن و فکر میکردن شاید این بچه یه جایی یه بازی رو دیده و سرگرم اون شده و همین فکر مثبت ایشون رو هدایت کرده تا جاییکه در لحظه آخر اسم پسرشون رو بلند صدا بزنند و نتیجه بگیرند.

    خدایا ما رو به راه کسانی هدایت کن که به آنها نعمت داده ای.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سحر بهروزی گفته:
    مدت عضویت: 3071 روز

    به نام خدای هدایتگر ( ان علینا للهدی)

    سلام به استاد عباسمنش عزیز

    سلام به خانم شایسته ی واقعا شایسته

    سلام به خانواده عباسمنشی عزیز

    گام پنجم مهاجرت به مدار بالاتر: فرهنگ ناب لا اکراه فی الدین

    – مهم‌ترین راه ارتباط با راهنمای درون، باور به وجود این نیروی هدایتگر درونی است و باور داشته باشید که هر وقت از این نیرو درخواست کنید،حتی در کوچکترین مسائل زندگی، پاسخ خواهد داد. به اندازه ای که باور داشته باشید و تسلیم باشید و روی تجربه های گذشته و ذهن منطقی خود حساب نکنید و به ندای قلب گوش کنید، از این نیرو‌ جواب خواهید

    گرفت. ذهن منطقی ما جلوی استفاده از الهامات را می گیرد. جنس احساس ایجاد شده از گفتگوهای ذهنی هم مشخص می کند که این گفتگوها نجوای

    شیطان هستند یا الهام خداوند.

    – همیشه باید روی گفتگوهای ذهنی کار کنیم و باورهای مناسب را جایگزین باورهای محدود کننده کنیم.

    – وقتی روی باورها کار کنیم از همان اول نشانه ها را می بینیم، البته این نشانه ها کوچک هستند ولی وجود دارند و نشان می دهند که کار کردن روی باورها جواب داده و باید همان مسیر را ادامه دهیم تا نتایج بزرگ‌تر شوند.

    – تضاد ها برای پیشرفت هستند. در برخورد با تضاد ها در مورد خواسته ها به وضوح می رسیم و می فهمیم واقعا چه می خواهیم. پس نباید فکر کنیم که تضادها برای اذیت شدن ما و خانواده ماست، بلکه برای پیشرفت و رسیدن به خواسته ست.

    – ما مسئول خوشبخت کردن هیچ کس نیستیم، حتی خانواده مان. ما فقط مسئول خودمان هستیم و هر کسی هم مسئول زندگی خودش است و هیچ کس بار دیگری را بر دوش نمی کشد. حتی در قرآن هم بارها به پیامبر گفته شده که رسالت تو فقط ابلاغ پیام است و تو وکیل مردم نیستی.

    – هر کس می تواند هر دیدگاهی داشته باشد و هر کسی هم مختار است که به آن دیدگاه عمل کند یا اگر موافق آن نیست از آن اعراض کند. به طور کلی بهترین برخورد با ناخواسته ها و دیدگاه‌های مخالف، اعراض از آنهاست نه بحث و جدل با آنها. چون با هرچه بجنگی قویترش می کنی.

    – هر اتفاقی هم بیفتد هر کسی از افراد خانواده مسئول زندگی خودش است و ما باید دنبال هدفهای خودمان برویم و اگر در مسیر درست باشیم و روی باورهای خودمان کار کنیم دردها و رنج‌ها یا بوجود نمی آیند یا در صورت ایجاد ، خیلی زود با تغییر باورها رفع خواهند شد.

    در پناه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1333 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان

    در مورد هدایت و راهنمای درونی که ازاحساس ما شناخته میشه نیاز به تمرین داره به نظرم هربار که بیشتر سعی کردم دررهر موردی بشنومش و تا جایی که تشخیص دادم و نتیجه بهتر از چیزی که فکرمیکردم شد و هر بار راحتتر تونستم درکش کنم

    در مورد نشونه دقیقا هر بار که با احساس خوب تعهد و جدی شروع به شنیدن فایل ها کردم نشونه هارو دیدم پول پیدا کردم قدم برداشتم حالم خوب بود لذت میبردم

    در مورد عقاید هم نمیتونیم کسی رو تغییر بدیم تا زمانی که خودش اماده تغییر تباشه و تو مدارش

    و چقدر بار سنگیتی رو از دوشم بر میداره این جمله که هر بار میشنوم ما مسئول زندگی هیچ کس نیستیم حتی فرزند و پدر و مادر

    احساس سبکی میکنم و راحتتر میتونم اوج بگیرمو اون موقع که اوج میگیرم میتونم هرچقدر بخوام کمکشون کنم و لذت ببرم از خوشبختیشون

    ممنون استاد عزیزم🫡️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    مونا روشنا گفته:
    مدت عضویت: 1424 روز

    18 اردیبهشت 1404

    08:20

    پنج شنبه روزی

    سلام به عزیزای دل

    به قول آقای کاووسی (فتحعلی اویسی) توی اون سریال آژانس هواپیماییه:

    «حالً تون چطوره ؟»

    امیدوارم در مسیر رشد و پیشرفت، هر روز اون احساس ناب یه درصد یه درصد تغییرات مثبت رو داشته باشید . یعنی نتایج براتون همون وسط ذهنتون قر بدن و خودنمایی کنن . البته که حضور تو این سایت بهشتی و عمل به تمرین ها لاجرم نتایج خوشگلی رو واسمون میاره.

    تا به اینجای گام ششم که از خدا ممنونم که کمکم کرد متعهدانه هر روز ادامه ش بدم ( الهی شکر) من یه نتیجه ی سوپر واضح بعد از گذروندن این گام ها داشتم. بعد از گوش دادن به فایل ها ، نت برداری و کامنت گذاشتن ها، دیروز به یه تضادی برخوردم که عملا داشت به من یه درس بزرگی میداد که قطع به یقین باید و باید احساسم بد میشد. یعنی خداییش کلا اتفاقه باید با اون همه سرزنشی که شیطان جان داشت به سمت ذهن ما تیربارون میکرد ما باید حسمون دیگه یه نیمچه بدی میشد. اما وا عجبا که من ارامش عجیبی داشتم. نجواعه بود ها جنگ ذهن و شهود بودها اما به شدت احساسم بد نبود و دیروز بعد اون اتفاق اینو واضح متوجه شدم. در صورتی که من قبلا توی شرایطی بودم که بشمر سه حسم بد میشد و متوجه شدم که اهان . دیدی مونا . افرین باریکلا که اینم نتایج کار کردن. به اندازه ی بزرگ شدن ظرفت. این نتیجه برای من یه دستاورد انقلابی محسوب میشه. قبلا مونا ی ورژن قبلی توی کمتر از این شرایط، نابود بود حسش، اما الان شهد شیرین احساس خوب برام بی نظیر بود. تمام تلاشمو کردم که ذهنمو کنترل کنم . خدایی سخته . مخصوصا اول مسیر.

    دیروز خدا کمک کرد، منو متوجه کرد که دارم از کجا میخورم . من دیروز فهمیدم که برخلاف اینکه همیشه فکر میکردم که : نه بابا .. من؟! … اصلا حرف مردم برام مهم نیست.

    دیدم نه. اتفاقا خیلی هم مهمه. دقیقا توی موضوعاتی که پاشنه آشیل داری حرف مردم یهو صد برات مهم میشه و یه سری تصمیمات و رفتارام و عمل کردن هام به خاطر حرف مردمه. مردم چی میگن؟ واای این جمله واقعا باید از قاموس بشر حذف بشه. مردم چی میگن؟ اخه چرا ما واسه مردم زندگی میکنیم. چرا خودمونو به عذاب میندازیم که ببینیم مردم چی گفتن. خلاصه که ما یه کاری کردیم و بعد متوجه شدیم ریشه ی اون تصمیمه به خاطر حرف مردم بود و بعدم جلوی ضرر رو زود گرفتیم که نشه واسمون سوهان روح. الهی شکر.

    اتفاقا اون تصمیم ثانویه ی من که در خلاف تصمیم اول دیروزم بود دقیقا این بود که مگه من مسئول خوشبختی یا موفقیت بقیه ام ؟اوکی دیگه به هر دلیلی نمی تونم با فلانی همکاری کنم اوکی دیگه نمیرم. چون میدونم اگه برم به خودم ظلم کردم و از اونجایی که خودم اولویتم با وجود تعهدی که به اون بنده خدا داده بودم اما همونجا همکاری رو کات کردم چون متوجه شدم پیامدهاش برای من خانمان سوزه. اونم خدا کمکش میکنه و اتفاقی که در مدارش هست رو رقم میزنه براش. خدا خودش می دونه که چیکار کنه. من کاری که درسته رو انجام بدم .چیکار دارم که خدا چطوری میخواد مشکل بقیه رو حل کنه. خلاصه که خیلی کیف داد دیدم احساسم بد نشده. همش خودمو هی آنالیز میکردم گفتم شاید حسم بده خودم نمیدونم. اما یادم افتاد استاد توی فایل قبلی گفته بودن حس بد مثل زخم شدن یه جای سالم توی بدنه که به محض زخمی شدن ما می فهمیم یه جای کار ایراد داره یعنی واسمون واضحه و کلیره. پس دیدم نه مثه اینکه واقعا احساسم خوبه. الهی شکر چه خوب چه عالی خدایا شکرت.

    امیدوارم این مسیر رو ادامه بدم

    مسیر هموار سرسبز با کلی درختا و سرسبزی ها و پرنده ها و چشمه و دریاچه و رودخونه و هوای خوب . سوت بزنم و غرق شادی باشم که رسالت ما تو این دنیا جز لذت بردن نیست وگرنه اصلا توی این بدن فیزیکی نمیومدیم چون روحمون که همه چی تموم بود و نیازی به این چیزا نداشت. پس اومدیم تجربه کنیم تجربه ی همراه با لذت

    به رسم سپاسگزاری از شما استاد دل ها و خانم شایسته جان جانان نهایت تشکر را دارم. عاشقتونممم

    شما برام مثه یه خانواده اید.

    یه جورایی دچارتون شدم

    ماچ به همتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: