مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)

389 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    آیا بر کسب و کار خود نظارت دارید یا به تفریح سفرو.. می پردازید؟

    -تفریح سفر کار برای من یکسان است

    -کار برای من تفریح و تفریح برای من کار است

    -هر روز بر روی کسب و کار خود نظارت کامل و کافی دارم

    -در زندگی من چیزی تفکیک شده نیست

    -از تک تک لحظات زندگی خود لذت می برم

    -با بودن در مسیر صحیح کار تفریح عشق و علاقه ی ما یکسان است

    -احساس خوشبختی به معنای داشتن همه ی جنبه های زندگی است

    -با داشتن باورهای خوب افراد مناسب به سمت ما هدایت شده و به هیچ وجه لازم به نظارت بر آنها نیست

    چگونه می توان با پول کم اقدام به خرید ملک نمود؟

    -زمانی که پول داشتم اقدام به خرید ملک نمودم

    -علاقه ندارم با وام و بدهی اقدام به خرید خانه کنم

    -با داشتن باورهای مناسب به بی نهایت ثروت دست میابیم

    -داشتن باورکمبود باعث می شود بخواهیم با وام و بدهی اقدام به خرید ملک کنیم

    آیا شما با نشان دادن دارایی خود دیگران را ترغیب به خرید محصولاتتان نمی کنید؟

    -بسیار کمتر از میزان دارایی موجود خود را به دیگران نشان داده ام

    -انگیزه ی ما برای تحقق اهداف با دیدن الگوهای موفق ایجاد می شود

    -100 درصد با تغییر باورها و استفاده از محصولات و فایل های استاد به نتیجه دست میابیم

    -محدودیت تنها در ذهن ماست

    -انگیزه ی اصلی من ایجاد باور و ایمان در افراد برای تحقق اهدافشان است

    -با درک قوانین همواره احساس خوبی داشتم

    -تمرکز افراد بیشتر بر تحقق اهداف مالی است

    -برای ایجاد ایمان و باور بیشتر در افراد تصمیم به کسب موفقیت در زمینه ی مالی گرفتم

    -با تغییر باورهایمان خداوند تمام خواسته هایمان را اجابت می کند

    آیا شریک داشتید؟

    -در دو مرحله در کسب و کار خود شریک داشتم

    -شراکت با ویژگی روحی و اخلاقی من در تضاد است

    -به محض حذف شریکان موفقیت مالی من آغاز شد

    -هیچ گاه عوامل بیرونی را در موفقیت و عدم موفقیت خود و دیگران مهم ندانیم

    می توان هم زمان چندین کسب و کار را مدیریت کرد؟

    -بررسی کنیم دلیل اینکه می خواهیم چندین کسب و کار داشته باشیم چیست؟

    -اگر هدف ما شهرت ثروت یا هر چیز دیگری باشد می توانیم تنها با داشتن یک کسب و کار به آن دست یابیم

    -هدف اغلب افرادی که قصد داشتن چندین کسب و کار را دارند ثابت کردن خودشان به دیگران است

    -وقتی تمرکز ما تنها بر یک کسب و کار باشد در آن موفقیت بیشتری کسب می کنیم

    -شرکت های بزرگ متعلق به یک نفر نیست و سهامی عام است

    -تمرکز خود را تنها بر یک کسب و کار و ماهر شدن در آن قرار دهیم

    -لذت و کار باید در کنار یکدیگر باشد

    آیا بالافاصله به ایده های الهامی خود عمل می کنید؟

    -تقریبا سرعت زیادی برای عمل کردن به ایده های خود دارم

    -تنها با برداشتن اولین قدم است که قدم های بعدی به ما گفته می شود

    چند ساعت در روز کار می کنید؟

    -کار و زندگی برای من یکسان است

    -همواره هم کار می کنم هم لذت می برم و هم تفریح می کنم

    -با قرار گرفتن در مسیر درست از قواعد و اصول عموم جامعه جدا و رها می شویم

    -می خواهم از هر چیزی بی نهایت آن را داشته باشم

    آیا اهل ریسک بودید؟ چه ریسک هایی؟

    -ریسک به معنای عمل کردن سریع به ایده های الهامی است

    -نترس هستم

    -برای رفتن به مسیر جدید بررسی های بی مورد نمی کنم

    -ریسک از دیدگاه ناظر بیرونی معنا میابد

    -ریسک تنها از دیدگاه خود شخص تعیین می شود

    -افراد موفق برای دریافت تایید دیگران و حرف مردم انجام اعمالی را که نتیجه گرفتنش برای خودشان بدیهی است را ریسک جلوه می دهند

    -اگر امید و باور به تحقق نتیجه داریم به این معناست که:

    ریسک نمی کنیم

    -ریسک در مفهوم عام به معنای:

    شانس و تصادف است

    چگونه به موفقیت مالی با وجود بدهکاری دست یابیم؟

    -بپذیریم هر شرایطی را که در زندگی خود تجربه می کنیم حاصل باورها و افکارمان است

    -با داشتن باورها و افکار نامناسب آگاهانه یا ناآگاهانه اتفاقات نامناسب را برای خود خلق کرده ایم

    -دیگران به هیچ وجه مسئول نتایج زندگی ما نیستند

    -حتی اگر ضامن افراد شدیم و تمام ثروت خود را از دست دادیم باز هم مقصر هستیم

    -بررسی کنیم چه باوری باعث می شود ضامن دیگران شویم

    -هرگز پول قرض ندهیم و هرگز پول قرض نگیریم

    -تنها در صورتی به دیگران پول قرض دهیم که انتظار بازگشتش را نداشته باشیم

    -بپذیریم با تغییر باورها و افکارمان می توانیم اتفاقات و نتایج زندگی خود را تغییر دهیم

    -با همان قدرت که باعث بدبختی خود شدیم با همان قدرت باعث خوشبختی خود شویم

    -اگر بدهکار هستیم با تغییر باورها و افکارمان می توانیم ثروتمند شویم

    -افسار ذهن خود را در دست گرفته و با هدایتش به مسیر درست به تمام اهداف خود دست یابیم

    -ما می توانیم افکار و باورهای خود را در هر شرایطی کنترل و مدیریت کنیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    تمرین:

    از نظر شما، تمرکز بر کدامیک از مباحث این جلسه را باید به عنوان اولویت خود قرار دهید و چرا؟

    -با توجه به خواسته ی ما که داشتن درآمد بیشتر از گذشته است باید در نظر داشته باشیم کسب و کار ی را برای خود انتخاب کنیم که انجامش برای ما لذت بخش باشد

    هرگز اقدام به گرفتن وام برای خرید خانه یا هر چیز دیگری نکنیم

    با مشاهده ی الگوهایی که به اهداف مورد نظر ما دست یافته اند می توانیم امکان پذیر و باور پذیر بودن تحقق خواسته ها را در ذهن خود ایجاد کنیم

    هرگز اقدام به گرفتن شریک برای ادامه و شروع کسب و کار خود نکنیم شریک از باور کمبود و شرک به خداوند ناشی می شود

    تمرکز تنها بر یک کسب و کار باعث موفقیت در آن می شود

    اگر به دنبال موفقیت و پیشرفت هستیم باید بتوانیم به ایده های الهامی خود عمل کنیم تنها با عمل کردن به ایده ها و برداشتن قدم اول است که قدم های بعدی به ما گفته شده و مسیر تحقق اهداف برایمان روشنتر و واضح تر می شود

    اگر عاشق کسب و کار خود باشیم لازم به صرف زمان برای کار یا تفریح نیست همزمان با پرداختن به کسب و کار مورد علاقه ی خود لذت برده و تفریح می کنیم

    ریسک تنها از دید ناظر بیرونی معنا دارد

    افراد موفق برای پیچیده نشان دادن مسیر موفقیت، انجام هر اقدام بدیهی را ریسک جلوه می دهند

    حتی اگر در بدترین شرایط از لحاظ مالی هستیم با تغییر باورها و افکار خود می توانیم به موفقیت و پیشرفت دست یابیم

    برای پاسخ به این سوال، از خودت بپرس، در حال حاضر چه چیز برای شما از هر چیز مهم تر است؟

    -کسب درآمد بیشتر

    بعد از تشخیص این موضوع، ببین کدام یک از اصول آموزش داده شده در این جلسه، بیشتر می‌تواند به شما در رسیدن به آن هدف، کمک کند؟

    -تمام اصول آموزش داده شده توسط استاد می تواند به ما در داشتن درآمد بیشتر کمک کند

    -پرداختن به کسب و کار مورد علاقه تمرکز تنها بر یک کسب و کار مشاهده ی الگوهای موفق عمل کردن به ایده های الهامی اعتماد کردن و تسلیم خداوند بودن عجله نکردن قانون تکامل را رعایت کردن و اقدام نکردن به گرفتن وام برای تحقق اهداف شریک نداشتن و آن را مترادف با شرک به خداوند دانستن انجام اعمال منطقی که از دیدگاه دیگران ریسک معنا می شود و ایمان و باور داشتن به اینکه حتی اگر در بدترین شرایط مالی به سر می بریم با تغییر باورها و افکار خود می توانیم به راحتی شرایط و وضعیت نامناسب خود را به بهترین شکل ممکن تغییر دهیم در نهایت باعث موفقیت مالی می شود

    چگونه می‌توانید از آن اصل به نفع خود استفاده کنید؟

    -از تمام این اصول می توانیم به نفع خود استفاده کنیم در صورتی که برای ذهن ما به شکل باور درامده و جزئی از شخصیت و عادات ما شود

    اینکه بدانیم:

    خالق اتفاقات و شرایط زندگی خود هستیم

    کسب و کار مورد علاقه ی خود را انتخاب کرده و تمرکز خود را بر آن قرار دهیم

    به دنبال الگوهای مناسب باشیم

    اقدام به گرفتن شریک وام قرض بدهی نکنیم

    ریسک های معقول و منطقی انجام دهیم

    به ایده های الهامی خود عمل کنیم

    بپذیریم که خالق تمام اتفاقات زندگی خود هستیم و با تغییر باورها و افکارمان به نتایج عالی در تمام زمینه ها دست میابیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مونا بیتا گفته:
    مدت عضویت: 3642 روز

    اقای حقیقت جو خدا رو شکر کردم از خوندن کامنت پر از انرژیتون و مهر تاییدتون بر قوانینی که باعث شده همه ما اینجا دور هم جمع شیم و مدام از خوشبختیامون برای هم تعریف کنیم.خوشحالم که خدا این لطف رو به من کرد تا هدایت بشم و در مسیر فهمیدن قوانینش قرار بگیرم .بزرگترین لطفی که خداوند به ما کرد فکر میکنم همین قرار گرفتنمون در مسیر فهمیدن این قوانین هستش.لطفی که شامل حال هر کسی نمیشه.و چه قدر برام عجیبه وقتی به آدم ها نگاه میکنم که از صبح تا شب میدوان ولی حتی یک بار زحمت پرسیدن این سوال رو به خودشون نمیدن که اصلا فلسفه خلق شدن من چی بوده.دویدن دویدن دویدن و در نهایتم همیشه اون احساس رضایت از زندگی نیست.چه قدر برام عجیبه که آدم ها تا به این حد مسیر رو گم کردن و میرن تا به ته زندگی این دنیا که میرسن وقتی برمیگردن و به گذشته نگاه میکنن فقط حسرت و حسرت و جالب اینه که اکثریت همون موقع هم درک درستی از زندگی ندارن.و چه قدر الان برام عجیبه که عمری رو آدم ها با این باور که قسمت نبود به فلان آرزوم برسم خدا نخواست صلاح نبود میگذرونن و اصرار دارن نرسیدن بقیه به آرزوهاشون رو هم با همین دلیل توجیه کنن.و حتی یک ثانیه فکر نمیکنن یعنی چی؟یعنی ما عروسک خیمه شب بازی خداییم؟یعنی خدا ما رو خلق کرد که اون چیزی که خودش میخواد به زور بده به تو بعدم بگه تو حالیت نیست صلاحت در اینه من میفهمم.خب نیاز اون به این کار چی بوده.واقعا خداوند چه نیازی داشته به این کار؟حتی یک بار این سوال رو از خودشون نمیکنن.و تنبلی و بی عرضگیشون رو با توجیه صلاح نبود سر پوش میزارن و خودشون رو آروم میکنن.و روزی که وارد این مسیر شدم از سالها قبلش به دنبالش بودم و بارها سوال کرده بودم اما جواب درستی نگرفته بودم و قصه قصه اون تکامله بود.من با خدا بیگانه نبودم اصلا.خدا برای من عشق بود نفس بود یار بود مرهم بود تو تمام لحظات زندگیم.و من به لطف همون توکل به خیلی چیزا میرسیدم.و جالبه که الان متوجه رعایت ناخوداگاه قانون میشم.اما با خدای عباس منش بیگانه بودم.خدایی که من رو خالق زندگیم کرده بیگانه بودم.جالبه که من فکر میکردم هر چی بیشتر گریه و زاری کنم لابد خدا بیشتر دلش میسوزه.و بعد که وارد این گروه شدم تازه فهمیدم چه قدر باور خنده داری رو ما داریم و اصرارم داریم نسل به نسل این باورهای مضحک رو منتقل کنیم.و وقتی استاد رو دیدم حرفاش رو شنیدم و رفتم دنبال مطالعه منابع مختلف راجع به این موضوعات و ۱سال بعد در حالی که حتی درست اسم استاد رو یادم نبود فقط چهرش تو ذهنم بود برگشتم و گشتم تو اینترنت و گفتم نه من از هیچ کدوم از این آدما اونقدر که حرفهای این آدم به دلم نشست خوشم نیومد.و شاید این همون عدم تکامل من بود.و بعد یه جوری شده که در بدترین وضعیت روحی هم باشم فقط صدای عباس منش من رو آروم میکنه.(فکر کنم معتاد شدم:)البته این اعتیاد رو دوست دارم و نمیخوام هیچ وقتم ترکش کنم.راستش تصمیم نداشتم کامنت بزارم.یه مسئله ای پیش اومد که یه هویی خیلی دلم گرفت یاد اون حرف استاد افتادم که میگفت شما نمیتونید دست کسی رو بگیرید به زور از یه مدار بکشیدش بیرون.واقعا نمیشه حتی اگه اون فرد نزدیکترین فرد به ما باشه واقعا دوستای عزیز تک تک حرفها و نصیحتهای استاد رو جدی بگیرید چون در نهایت به همون نتیجه میرسید اما فقط خودمون رو اذیت کردیم.داشتم میگفتم دلم گرفت اومدم اینجا تا آروم شم که یهو اومدم رو ویدئو و بعدم کامنت دوستمون رو دیدم کامنتشون اینقد خوشحال بود(حسش رو میشد گرفت) که خوشحالم کرد.خوشحالم که اینجام حس این رو دارم که خاصم که خدا تا این حد به من لطف داشته.چون این لطف رو به وضوح میبینی که به هر کسی نداره چون اصلا نمیخوان.خدایا شکرت که شما رو میدا کردم.به نظرم شما هم مثل پیامبرا هستید به من که این حس رو میدید که خدا شما رو به عنوان پیامبر فرستاده برای هدایت برای کسایی که فکر میکنن.خوشحالم فقط همین و این حس خوشحالی قابل توصیف نیست.ممنونم از استاد عزیز و همکاراشون و همه همراهان خوبم در این راه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    Ms Mohadese گفته:
    مدت عضویت: 2504 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانواده عزیز سایت

    به نام خدا

    نکات مهم گام یازدهم

    تفریح سفر کار همه چیز باید یکی باشد مثل استاد که کار و لذت باهم باشد عشقمان انجام کاری باشد که عاشقش باشیم و ارتباط مستقیم باهم داشته باشند وقتی ما در مسیر درست باشیم همه چیز باهم یکی است .

    دلیل خوشبختی استاد همه چیز را باهم داشتن است مثل کار و تفریح و لذت همراه استقلال مالی و مکانی .

    وقتی باورمان درست باشد شرایط خرید نقدی فراهم باشد باید بخریم در دام قسط و بدهی نیوفتیم و باور کمبود را با باور فراوانی تغییر دهیم .

    آدم‌هایی که دنبال شریک می کردند حتما یه مشکلی در باورهای خود دارند که تنهایی از پس کار خود بر نمی آیند.

    تمرکز بر یک موضوع خاص نتایج چشم گیری می دهد موضوع های متنوع نتایج سطحی و عدم تمرکز و پرتی حواس مارا از مسیر رسیدن به خواسته مان دور می کند .

    روی باورهایمان کار کنیم و به ایده های الهامی خیلی زود عمل کنیم و لفت ندهیم چرا که در ادامه مسیر قدم بعدی گفته می شود .

    ایده هایی که به ما گفته می شود را سریع عملی کنیم و خیلی دوتا دوتا چهارتا نکنیم مرحله به مرحله به ما گفته می شود .

    ریسک به معنای عام یعنی یا جواب می‌دهد یا خیر مثل سکه پرت کردن اما کسی که به اصطلاح خودش ریسک می کند یعنی ته دلش امید به جواب دادن داشته و تا حدودی سنجیده قدم برداشته است .

    در هر حالتی که هستیم باید بپذیریم که باعث و بانیش خودمان بودیم و مسئولیت کار را بر عهده بگیریم و مقصر بودن خودمان را بپذیریم .

    با همان قدرت که باعث بدبختی خودمان شده ایم با همان فرمان که به جاده خاکی رفته ایم با همان فرمان هم به آسفالت برگردیم . افسار ذهن را بدست بگیریم و به مسیر برگردیم .

    کنترل ذهن ما دست خودمان است کافی است باور کنیم که ما خالق زندگی و شرایط خود هستیم .

    تکامل شما با مدت زمانی که صرف می کنید طی نمی شود بلکه تکامل شما با سرعت عمل در اجرای ایده های الهامی، طی می شود.

    در پناه حق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسینی ترین نرگس دنیا گفته:
      مدت عضویت: 2414 روز

      سلام به شما بانوی دوست داشتنی.

      چقدر دیدگاهی که نوشتید کامل بود ، از این به بعد سعی میکنم توی این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر حتما دیدگاه‌هایی که شما میذارید رو مطالعه کنم.

      هم بابت خلاصه و مفید بودن ، هم بابت اینکه به زیبایی و به قول خودم خیییییلی تمیز تایپ کردید.

      به شخصه لذت بردم از این مدل کامنت‌گذاری.

      و در واقع نوعی خلاصه‌ی مفید بر فایل هست که مرور هم میشه آگاهی‌هایی که در فایل گفته شده.

      دم شما گرم.

      موید باشید بانو :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    امیر زمانی گفته:
    مدت عضویت: 358 روز

    سلام حضور استاد بزرگوار اخلاق، جناب عباسمنش عزیز

    و سلامی گرم حضور تمامی دوستانی که در این مکان زیبا حضور دارند و به نحوی این مطالب را میبینند

    خیلی وقتها تعجب میکنم از پیچیدگی ذهن انسان، من میخوام تجربه متفاوتی از ضمانت را برایتان بگویم که لطمه اش اصلا آن چیزی نیست که شاید به ذهنتان بیاید،حدود دو سال پیش یکی از نزدیکانم خواست ضمانتش را برای وام بکنم ولی نکردم، چون به خاطر بدحسابی هایش لطمه دیده بودم اینبار گفتم به همان دلیل نمیتوانم ضمانتش را بکنم،خوب تا اینجا که اتفاق خاصی نیافتاد، ولی بشنوید لطمه ای که من خوردم:

    من نسبت به خانواده ام احساس حمایت داشتم و فکر میکردم تا جایی که از دستم برمیآید باید کمکشان کنم و حتی صدماتی که به خودم وارد میشد نادیده میگرفتم تا جایی که متوجه شدم دارم خودم را کامل نادیده میگیرم و مسیرم را کمی تغییر دادم تا آن موضوعی که گفتم ولی چون آن احساس حمایت هنوز با من بود دچار عذاب وجدانی شدنم که مدتها آزارم میداد: حالا که من به او کمک نکردم چه میشود؟ او چکار کند؟، گرفتاری اش حل نمیشود و اتفاقا این احساس گناه باعث شد خودم مدتی در مشکلات مالی قرار بگیرم چون هر اتفاقی که میافتاد نسبتش میدادم به اینکه من به کسی کمک نکردم و این تاوان آن است،شاید باور نکنید که چقدر احساس گناه داشتم و چقدر شرایط را برای خودم سخت کردم.

    این را آوردم که بگویم اگر حواسمان به باورهایمان نباشد نمیدانیم از کجا ممکن است صدمه ببینیم همان طور که من کاری را انجام دادم که جلوی صدمه ای بزرگتر در اینده از جانب فردی بدحساب را خنثی کنم ولی به خاطر باورهای نادرستم مدتها در احساس گناه و عذاب وجدان لطمه بیشتری به خودم زدم.

    به صحت سخنان جناب عباسمنش عزیز میرسم که اگر من باور داشتم که من مسئول زندگی هیچ کسی نیستم و اتفاقا در آن مورد خاص هیچ کار اشتباهی نکردم و فقط خودم و زندگی شخصی ام را محافظت کردم دچار احساس گناه نمیشدم.

    آنچه که برای خود من مسجل شده اگر مرتبا به دنبال شناخت خودمان و اصلاح باورهایمان نباشم، با آن انبوه باورهای اشتباه معلوم نیست کجا از راه منحرف بشویم و اگر بتوانیم درست به اتفاقات نگاه کنیم همه چیز بازتابی از باورهایمان است.

    سپاسگذار خداوندم برای تمام آگاهی ها،سرنخ ها و الهامات روشنی که برای بندگانش دارد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1128 روز

    به نام خدای مهربان و شادی

    که هرچه دارم از آن اوست

    سلام به همگی …

    گام 11 ،باورهای برای روان شدن چرخ کسب و کار

    سوال 1شما به طور متوسط در طی روز چقدر بر سیستم کسب و کار خود نظارت دارید و چقدر تفریح دارید؟ به طور کلی تعادل بین کار و تفریح را چطور برقرار کرده اید؟

    جواب : تفریح و کار م همه یکیه ،از تک تک لحظه هام لذت هم میبرم ،کار میکنم .

    وقتی در مسیر (درست) باشیم ,کار و لذت و عشق و سلامتی و….همه چی باهم داریم.

    اصلا نظارتی روی کارمندانم ندارم ،چون باور دارم آدم های درست سمت من میان .

    کشور های پیشرفته کارشون درست انجام میدن .

    سوال ؛ برای خرید ملک در شرایط سخت

    وقتی پول داشتم می‌خریدم نه با وام حتی اگر ملک قیمتش بره بالا .

    سوال : آیا با نمایش دادن ثروت ،خود ،به ثروت برسیم .

    با فایل های رایگان و محصولات میشه به ثروت رسید ،فقط محدودیت در ذهن ماست .

    اگه شرایط مالیمون خوب نیست باید شاد باشیم .

    احساس خوب داشته باشیم .

    نتیجه های که در سلامتی ،روابط ،شادی ،ارتباط با خدا گرفته بودیم برای من خیلی ارزشمنده

    وبعد اومدم باور ثروت تقویت کردم در زندگی ام

    واین باور کمک کرد که به دیگران بگم به ثروت هم میشه رسید

    سوال : شراکت در کار

    اصلا منم اعتقادی به شراکت ندارم ،خدا را شکر

    سوال: چندین کسب و کار

    نه ،واقعا فقط یک کار ولی با تمرکز انجام دادن ،آدم به موفقیت میرسه .

    هم زندگی وهم لذت مهمه

    همه چی باهم

    سوال ،عمل کردن به ایده ها

    اول ایده وبعد سریع عمل میکنم وبعد کم کم ایده هام پخته میشه وتکامل

    سوال ،چند ساعت در روز کار میکنید.

    من هم لذت میبرم وهم زندگی میکنم وهم کار میکنم .

    سوال ،آیا اهل ریسک بودید

    در عمل به ایده ها ،سریع بودم در مسیر حرکت کردم وبعد بهم گفته میشه.

    اطمینان قلبی داشتم .

    امید داشتن یعنی ریسک نیست ( سرمایه گذاری ،تغییر شغل و….)

    سوال ،چطوری به موفقیت برسم وقتی که تا خط ریش تو بدهکاری هستم ؟

    باید بپذیرم که ما این شرایط به وجود آوردیم چه آگاهانه ،چه ناآگاهانه

    چه باوری ،که من برم ضامن کسی بشم ؟اگه احتیاج دارم که ندم پول واکر احتیاج ندارم قرض بدم .

    اما میشود با تغییر باورها با تمرین ثروت در روانشناسی ثروت

    در روابط در دوره عشق و مودت و….

    استاد واقعا از شما مممننویم که اینقدر عاشقانه کار میکنید ولذت میبرید و باورهای ما رو هم قوی میکنید وما هم از بودن شما لذت می‌بریم .

    منم مثل شما می‌خوام باشم درسته الان وضعیت مالی خوبی مثل الان شما رو ندارم ولی در مورد سلامتی ،شادی ،آرامشی که دارم ،آگاهی ها نابی که دارم لذت میبرم وخدا را شکر میکنم دوست دارم دوره دیگه شما رو بخرم مثل ثروت و…تا به باور های شما برسم .

    عاشقتونم استاد

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مهناز اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    به نام خدا

    گام 11

    سلام ، وقتی که در مسیر درست باشم کارم ، زندگیم ، تفریحم و عشقم همش با هم یکی میشه مثل استاد عزیزم ، پس وقتی برای استاد عباسمنش شده برای منم میشه .

    در مورد شراکت: ما زمانی که شهرستان بودیم یکی از دوستان همسرم وقتی که فهمید پول دست همسرم هست گفت که بیا با هم یک زمین کشاورزی شریکی بخریم و همسرم با ایشون شریک شدن ولی خب زمین رشد چندانی نکرد و بعد از دو سال فروختیمش و هر کدوممون یکم سود کردیم ولی اگر اون موقع ما شریک نمیشدیم و می اومدیم خودمون با پولمون یه زمین کوچکتر می‌خریدم یا یه ماشین می‌خریدم قطعاً سودش بیشتر میشد و این دوست همسرم دو سه روز مونده بود که ما به تهران مهاجرت کنیم و میدونست که پول دستمون هست دقیقاً همون موقع دوباره از ما درخواست پول کرد و ما فهمیدیم که این شخص فرصت طلبه و فقط هر وقت که بوی پول به مشامش میخوره براش نقشه می‌کشه که همون موقع دیگه ارتباطمونو باهاش قطع کردیم .

    آدم برای اینکه یه مسیری رو بره دیگه نباید خیلی بشینه و دو دو تا چهار تا بکنه باید مسیرشو شروع کنه و بعد در طول مسیر قدم های بعدی بهش گفته میشه ، ما هم برای مهاجرت در ابتدا فقط یک سایت فروشگاهی داشتیم ولی بعدش به ساخت پنل دیجی کالا هدایت شدیم و در قدم بعدی یه دستگاه لیبل زن خریدیم ، در قدم بعد اجناسمون رو از یک اتاق داخل خونمون به انباری که اجاره کردیم انتقال دادیم و سپس یه دستگاه پرینتر خریدیم و الان به صورت عمده هم میفروشیم و همین طور قدم به قدم هدایت میشیم .

    در هر شرایطی که هستم اولین قدم اینه که بپذیرم من یه سری باورهای نادرست داشتم که آگاهانه یا ناآگاهانه باعث شدم این شرایط رو برای خودم بوجود بیارم ، حالا که این شرایط نامناسب بخاطر باورهای من بوده و تحت کنترلم هست من میام با همین قدرتی که باعث شده خودمو بدبخت کنم با همون قدرت میام خودمو خوشبخت میکنم با تغییر نحوه‌ی تفکر و تغییر باورهام افسار این ذهن چموش رو به دست میگیرم و توی مسیر درست میزارمش. فقط باید بدونم ذهن باعث همه‌ی این اتفاقات بوده و خبر خوب اینه که کنترل ذهن دست خودمه ، وقتی که بتونم ذهنمو کنترل کنم بقیه اش دیگه خودش اتفاق می‌افته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    روح الله رهروان سحر گفته:
    مدت عضویت: 2701 روز

    به نام خداوندرزاق ورب العالمین

    سلام به همه دوستان واستاد عزیزم بعداز دیدن این مصاحبه بااستاد چنان انرزی گرفتم که گفتم حیفه یه کامنت برای استاد وبچه ها نگذارم وسپاس گذاری کردم ازخداوند بخاطراستاد که درزندگیم هست من همیشه اینو میگم من یک روزی ازخداوند خواستم که زندگیم تغییر کنه وخداوند استاد روتوی زندگیم نمایان کرد وهروقت راه را گم کردم ونا امیدشدم وحال واحساسم بدشد توسط این مردبزرگ خداوند من را راهنمایی کرد ومن را دوباره به مسیر اصلی برد ومن مطمین هستم که خداوند ازطریق اقای عباسمنش بامن صحبت میکند این مردازطرف خداوندبزرگ هست تا ازطریق شما ماراراهنمایی کند تا این مسیر خدایی را ادامه دهیم ولذت ببریم وبه خواسته هامون برسیم وبدانیم که خود خداوند درهرلحظه کنار ماهست وهیچ وقت وهیچ جایی ماراتنهانمیگذارد

    ومن هرروز بابت شمااستادعزیز کهدرزندگی من هستید از خداوند سپاسگذاری می کنم

    من تک تک صحبت هاتون رو باور دارم وقدر قشنگ انرزی میدین به ادم تا مایوس نشه وراهش رو ادامه بده

    وخواستم با گذاشتن این کامنت ازتون یک تشکر خشک وخالی کرده باشم

    ان شا الله که بتونیم قدرتون رو بدونیم واز حضور زیباتون در زندگیمون استفاده کنیم

    باتشکر از شما وگروه تحقیقاتی عباس منش

    وبخصوص خداوند نازنینم

    خدایارو نگهدارهمگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مریم قصابی گفته:
    مدت عضویت: 2603 روز

    به نام خدای مهربان

    با سلام خدمت استاد عزیزودوستان گرامی

    جناب استاد میخواستم خواهش کنم تهیه برنامه ها به زبان ترکی رو هم جزو برنامه هاتون داشته باشین همون طور که مستحضرید ترک زبان تو کشورمون حتی درکشورهای دیگه خیلی زیاده مخصوصا اونهایی که سواد ندارن نمیتونن از فایلها استفاده کنن ماهم که درمورد قوانین وباورها مخصوصا درمورد قران براشون صحبت میکنیم اونام دلشون لک میزنه که ای کاش باصدای گرم خودتون میشنیدن درصورت امکان محبت کنین اونارو هم بی نصیب نذارین.سباسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: