مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایج - صفحه 32 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-31 10:11:572025-01-01 05:44:35مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایجشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
دورد بر خداوند و استاد عزیر والهی ؛بانو شایسته و دوستان الهی
از زمان شکستن باورهای کذب و بی اثر تونستم یه امیدی با ایمان به خدا در جریان افکارم بوجود بیاورم و خاستم که تغییر کنم و البته سخت بود اوایل چون افکارم و باورهای گذشته یه جاهایی میخواست سبقت بگیرد اما این اجازه رو ندادم با تمرکز بر نوشتن نوشتن نوشتن و نوشتن آنچه از زندگی و خلق اون زندگی رو میخوام ود انتهای خواسته هایم بابت داشتن همه آنها صندوقی درست کردم و شکر گزاری کردم که دارم به قول یکی از دوستان هم فرکانسی که اویل میگفت ادا هم شده دربیار تا عادت بشه برات و به این ترتیب افکارم هرروز و هرروز بهتر شد تا جایی که اون باورهای کذب کنار و باورهای جدید تو رفتارم و عملکردم نهادینه شد و سعی کردم در بدترین موقعیت احساس خودمو خراب نکنم البته من دو دوست هم فرکانسی دارم که با هم کار میکنیم اما وابسته هم نیستیم و تقریبا در هفته روزی یک ساعت هم که شده با هم دیگه در مورد باورهای مثبت تمرکز بر زیباییها و اتفاقات قشنگ روز زیاد صحبت میکنیم و با توجه کردن به آنچه میخواهیم رو فراهم میکنه و سه انرزی الهی با باورهای سازنده با درخواست و توجه به اون کالا که تولید میکنیم در بازار تهران بهترین کیفیت رو داریم .
ما به جز توجه به زیبایهای اطراف و تمرکز بر باورهای الهی و ساختن انسانی دیگر از درون به اجناسی هم که از قبل میخواهیم تولید کنیم هدایت میشویم چون خواسته ما این است و سه خواسته در یک فرکانس با انرژی بالا و امید به الله که در کنار هریک ما هست خیلی سریع روند تکامل را سپری میکنیم .
شخص خود من دیگه با اتفاقات کلنجار نمیرم که چرا اینجور شد یا اونطور شد بلکه با تغییر نگاه ام به مسائل که من نمیدونم چجوری یا کجا یا چه چیزی میشه و فقط خدا میدونه من حرکتم میکنم او گفته تو مرا بخوام تا من اجابت کنم حال من خدا را خوانده ام و امید وایمان دارم که اجابت میکند و خیلی از این قبیل اتفاقات و مسائل برایم رخ داده که 7 ماه پیش درخواست زدم و تعهد دادم به خودم و عمل کردم و اجابت شده .
اصلا این روزها تو یه حال و هوایی هستم که فقط اشک میریزم و خدا را شکر میکنم اشک از روی احساس خوب و قربونت برم خدا که انقدر نزدیک بودی و نمیدیم .
خدا را شاکرم که هدایت شدم
خدا را شاکرم که با صدای آرام و آرامش صحبت میکنم
خدا را شاکرم که هر روز نعمت سلامتی رو به من هدیه میده
خدا راشاکرم که هر آنچه بخواهم در دسترس من به آسانی قرار میده
خدا را شاکرم که قدرت خواندن و نوشتن به من داده
خدا راشاکرم که چشم داده برای دیدن زیباییها
خدا را شاکرم که از رگ گردن بهم نزدیکتر هست وسپاسگزارم از حضورش در زندگیم
خدا راشاکرم که در این دوماهه آرامش خاصی دارم
خدا را شاکرم که مرا به سمت باورهای سازنده و الهی هدایت میکند.
این روزها میگذره امیر اما تو ایمانت به خدا را بیشتر ذهنت رو خاموش و قلبت را بازکن این جمله رویایی برای من هروز غوغا ب پا میکرد و البته در اون زمان هم چون ذهنم مقاومت داشت پیروزی های کوچک را نمیدیم تا دوره آفرینش برایم پله ای شد که ببینم و شروع شد نعمات خدا هر روز و هر روز بیشتر شد برایم و اتفاقات مالی عاطفی ارتباط کاری و … برایم رقم خورد بازخورد این اتفاقات کوچک و شکر گزاری منجربه اتفاقات بزرگتر شد من نمیدیم همش منتظر یه اتفاق بزرگ بودم و قربونت برم خداجونم که مرا هر لحظه به سمت آسانی هدایت میکنی . تمرین تمرین تمرین در ساخت رویاها تمرین تمرین تمرین برای افکار بهتر داشتن تمرین تمرین تمرین درخواست از خدایی که ما جزئی از خود اوییم تمرین تمرین تمرین بر دیدن زیباییها تمرین تمرین تمرین برای خلق از خلق های کوچک روزمره به طور مثال تو افکار میگفتم امروز فلانی بهم زنگ میزنه یا امروز میرم خونه میبینم همسرم غذای مورد علاقه ام را درست کرده یا خوشحاله و مرا در آغوش میگیره یا در مورد رفتار بچه هایم از این نوع خلق کردن ها شرع کردم و جهان اطرافم با فرکانس من هم سو و اتفاق افتاد و الان جزئی از رفتارم شده
امیدوارم در پناه حق باشید و پرروزی
بدرود
به نام خداوندبخشنده مهربان
سلام به همگی…
استادشمااول فایل گفتیدبرای ضربه ایستگاهی فوتبال(که من مطلب اخرراگرفتم)بایدتمرین وتمرین واستمرارباشه که این روبایدتویادگیری قوانین داشته باشیم.
سوالی که شمااستادشایسته درکپشن پرسیدیدومن درپاسخ شما:من دریافتم که همه چیزباوره ماآدمهابه چیزی که لیاقت داریم نمیرسیم به هرآنچه که باورداریم میرسیم.
من دراین مسیرباید(مسیرخودشناسی وخودباوری وباورهای توحیدی…)تعهدداشته باشم چون مسلمامن خییلی بهترازروزهاوسالهای قبلم شدم درسته که مدت عضویت ام زیاده اینم برمیگرده به گذشته ام واصلابه گذشته ام زوم نمیکنم وافرادموفق افرادی که ازقانون نتیجه گرفتندرابایدتحسین کنم.
لیست خودم برای کارکردن روی خودم:
1.کنترل ورودیها2.آگاهانهباورهاراتغییردادن3.شکرگزاری داشتها4.احساس خوب پایدار5.کارکردن برباورهای توحیدی6.مواقع تضادکنترل ذهن داشتن7.کارکردن روی باورهای فراوانی(راحترین روش دیدن سریالهای سفربه دورامریکا)8.هرروزمراجعه به سایت وکارکردن روی دوره ها9.توجه به نکات مثبت(هم ادمهای اطرافم وهم محیطی که زندگی میکنم) 10.لذت بردن ازمسیر
ازشمادوستان هم که این مطلب رومیخونیداگه نکته ای هست که من جاگذاشتم رواینجاذکرکنید. متشکر
حجره ی خورشید تویی…خانه ی ناهید تویی
روضه ی اومید تویی…راه ده ای یار مرا…
گام
سلام خدمت حجره ی خورشید استاد عباس منش نازنینم و مریم بانوی مهربان که روضه ی امید استاد جانه….
و دوستان هم قدمی گلم….
مریم جونم ممنونم بابت تهیه و تدارک این گام بسیار عالی و فوق العاده
استاد جانم منم لطیف…همون لطیفی ک با پیدا کردن شما داره ب لطف الله تک تک خواسته هاشو خلق میکنه.میسازه.و در آرامش بیشتری سپری میکنه
پاسخ من اینه ک چیزی ک منو اینجا نگهداشت احساس خوب.ارامش.یقین ب درستی مسیرم بود.هر روووووز یه سری چیزای ریزی سر راهم بود ک نشون میداد مسیرم درسته.مثلا خواب قشنگی ک میدیدم.رفتار لذت بخشی ک از یه دوست دریافت میکردم.جای پارکی ک ب راحتی پیدا میکردم.نشانه هااااا کم کم بیشتر و بیشتر شد.مهم تر از همه من صدای خدا رو میشنیدم.صدای خدا بهم میگفت لطیف همینطور ک میری درسته…من خیلی ساله بیشتر از ده ساله شاید دارم روی خودم کار میکنم.الان ک دفتر ده سال قبلم رو در آوردم چ جالب اهدافی ک نوشتم بهش برسم دقیقا همون چیزاییه ک استاد داره اینجا آموزش میده و من دوره ش رو خریدم و دارم کار میکنم و جالب اینکه ده سال شاید من به پله دوم رسیده باشم.اما این یکسال ک عضو سایتم احساس میکنم ب اندازه ی ده پله بالاتر رفتم…و این همون تکاملی هستش ک اون مسیرها باید میگذشت.باید طی میشد….و یه ترمز بزرگی ک کشف کردم ک چرا نتایج ده سال کار کردن امتیاز دو از ده بخودم میدم ولی با یکسال زمانی ک عضو سایت شدم امتیاز 9از ده میدم فقط و فقط اینه ک من استمرار داشتم.و استاد جوری قدم ب قدم آموزشها رو در تار و پود وجودمون نهادینه میکرد…و ابتدا اصولها و پایه های اساسی و کلیدی رو توضیح میداد و روی همون پایه ها قشنگ آموزشها رو قدم ب قدم چیدمان میکرد…دوره های دیگه ک من شرکت میکردم انگار هم خیلی قاطی پاتی بود و هیچی از روند تکاملی گفته نشده بود.و هم اینکه خیلی تمرین طور و خسته کننده بود تا حدی ک من دیگه از فرط خستگی حاصل از انجام تمرینات ب احساس بد و انزجار و تموم شدن انرژیم ختم میشد…اما آموزشهای استاد بر پایه و اساس ارامشه .همون چیزی ک همه ی ما انسانها بهش نیاز داریم
خدایا بی نهایت شکرت بابت این مسیر زیبا
خدایا بی نهایت شکرت بابت درک این آگاهی ها
بی نهایت شکرت بابت پیدا کردن استاد
بی نهایت شکرت ک دیدن استاد رو داری برام مقدر میکنی
بی نهایت شکرت ک اینقد دوستم داری
استاد جانم .مریم جانم.و دوستان هم قدمی ام در پناه خدای منان و حنان شاد باشید و سلامت و ثروتمند و سرشار از آگاهی منتظر نتایج های فوق العاده من باشین.
بدرود
سلام وقت همگی بخیر
یکی پرسیده بود :
5. اگر با باورها و آگاهی های کنونی به 14 سال پیش که تازه این مسیر را شروع کرده بودید برگردید، چه باوری را بیشتر از همه جدی می گیرید و روی آن کار می کنید؟ چه مهارتی را بیشتر از بقیه بهبود می دهید؟ چه اصلی را از همه جدی تر می گیرید و به چه شکل عمل می کنید؟ یعنی در مسیری که تا کنون آماده اید، چه آیتمی را بیشتر از همه تغییر می دهید؟
استاد از ی دیدگاه زیبا به موضوع نگاه کردند و جواب درخوری دادند .
اما برای من ! برای من این سوال داستان همون ظرف و سطل وجودی ما رو پیش میکشه ! به این صورت که فرض کنید شخصی سالها روی خودش کار کرده و ظرفش به اندازه تلاشش بزرک شده و مقدار زیادی از باران رحمت الهی در ظرف وجود داره .
حالا کسی بیاد بپرسه اگر با همین حجم باران بری به سالهایی که ظرف کوچکی داشتی ! چکار میکنی ؟ چه مسیری و میری و از اینجور سوالها !
میدونید داستان چیه ؟ داستان هموم داستان رشده . ما رشد میکنیم و ظرفمون بزرگ میشه . و تحمل ما برای نعمت بیشتر بالا میره . و من با این جایگاه و ظرف ، نمیتونم باران الهی بیشتری بگیرم . چون نعمته که هست و همین الان هم وجود داره . به وفور هم هست . این ظرف ماست که همین مقدار ظرفیت داره و جا میگیره .
حالا اگر فرض کنیم نعمت بزرگی رو شخصی دریافت کنه که ظرف کوچکی داره ، تصورش هم سخته .اگر بخوام مثال بزنم مثل اینه که کسی که مدتهاست غذاش فقط ی خیلی کم بود غذای یک وزنه بردار حرفه ای رو بدیم ! همه میدونیم چی میشه و همه میدونیم که اون ورزشکار حرفه ای هم ی روزی غذا کم میخورده.و به مرور به این جاگاهی که داره رسیده . چه از نظر بدنی چه از نظر ذهنی و باورها . تا اینجا رو امیدوارم مطلب رو رسونده باشم .
برای خودم اتفاقی افتاد این بود که با استفاده از قوانین ماشین مورد علاقه خودم رو میخواستم. از نظر مالی من حداکثر میتونستم برای امسال ( 1403) ی ماشین یک میلیاردی بخرم( البته بعد از فروش 400 تومن ماشینی که دارم ) . اما خدا لطف کرد و یک ماشین 4 میلیاردی نسیبم شد . بدون اینکه حتی بخوام ماشین قبلی رو بفروشم یا وام بگیرم( وام هم چند سالی هست که با خدا قرار گذاشتنم که یا نعمتی رو بده یا برای تهیه اش اسیر وام نشم . خدا هم خدای خوبیه. باور کنید . اجابت کرد ). بعد از رسیدن این نعمت دچار استرس و افکاری شدم که فشار زیادی بهم وارد کرد تا اینکه به خودم اومدم و بیدار شدم و شروع کردم به شکرگذاری و تمرین اینکه من لیاقت این خودرو که خوبه لیاقت بالاتر رو دارم .
این داستان من بود و اگر بخوام به تاریخ مراجعه کنیم حکایتهای زیادی هست که یکی از اونها میشه داستان حضرت ابراهیم و رشدش که در قران اومده یا حکایت پیامبر اسلام وقتی برای مدتها روی خودش کار کرده بود رشد کرده بود ولی وقتی اولین بار بهش وحی نازل میشه …. داستانش رو خودتون میدونید.
خلاصه که قصه ، قصه رشده ! و همون بزرگ شدن ظرفمون . اگر برای ظرف کوچیک نعمت بزرگی بیاد اون رو نمیگیره و نمیبینه . حالا اگر به جهتی نعمت نسبتا بزرگتری ( نه خیلی بزرگ و نامتعارف ! ) توی ظرف کوچیک بیاد ( مثل معده ای که غذای زیادتر از حد خودش توش ریخته باشیم ) مدتی طول خواهد کشید تا اون رو هضم و جذب کنه.البته اگر صاحب خودش رو نکشه !
امیدوارم خداوند به ما نعمت دیدن و جذب نعمات و برکات فراوانش رو عطا کنه.
با آرزوی ظرفی متناسب و بزرگتر برای همه دوستان
با سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته خلاق و مهربون ممنونم بابت این اگاهی ها چقدر حین دیدن و شنیدن این قسمت از پروژه وجودتون رو شکر کردم
جواب سوال اول ک ب چ شکل میتونم انگیزه هام رو حفظ کنم
بنظرم اول ایمان ب اینکه قانون جواب میدهد و درک اینکه قانون جواب میدهد و تمرکز ب روی قانون و نتایج کوچولویی ک پدیدار میشود وقتی نتیجه تو دستت باشه بنظرم میشود فکتی برای ذهن کاوشگر ک دنبال نشون دادن نشدن هاست
مثلا امروز توی تمرین ستاره ی قطبی نوشته بودم دلم بارون میخواد وقتی اینو نوشتم هوا کاملا آفتابی بود خبری از بارون نبود
ولی همین ک ابرا اومدن تو آسمون خودش برای من نتیجس ک جووونم اگر تمرکز بیشتری روی خواسته هات داشته باشی میشه اونی ک تو میخای حتی از اونم بهتر
وجواب سوال دوم
چقدر این جمله امروز ب دلم نشست با اینکه هزار بار از هزار طریق شنیده بودم ک من با افکارم زندگیم رو میسازم اما امروز انگار جور دیگه میشنیدم ک من باید افکارم رو کنترل کنم حالا چجوری کنترل کنم از طریق کنترل ورودی ها و آگاهانه یکسری باور ها رو در خودم ایجاد کنم و در این مسیر استمرار داشته باشم
*دنیا پر از ثروت و فراوانی هست
*پول در اوردن کار بسیار راحتیه
*خداوند میخواهد ک من ثروتمند شوم
*فرصت ها هر روز بیشتر و بیشتر می شوند
*هر روز ایده های فوق العاده ای ب سمت من می ایند
*هر روز افراد فوق العاده ای وارد زندگی من میشوند
*هرچقدر ثروتمندتر شوم نزد خدا محبوبترم
*رب من پروردگار من ثروتمند هست و من از روح او هستم پس من هم باید ثروتمند شوم
سلام صد سلام خدمت دوستان
متن این فایل خواندم و خیلی برام تلنگری بود که من الان توکارم عجله میکنم من سه سال پیش باشما استاد آشنا شدم از نظر فکری انظر مالی از نظر
روحی روان روابط من تومردم وقتی فکر میکنم قابل مقایسه نیستم والان پیشرفت چشم گیری کردم وقتی دارم فکر میکنم میبینم یک شبه اتفاق نیفتاده
یک روند آروم وروبه بهبودی ازهمه نظر کم کم توهم کارها پیشرفت کردم و ادامه داره من پارسال
یه اتفاق سنگین برام افتاد و خیلی فکرمو دریگر کرده
ولی خدارو شکر با کنترل کردن حل شد من امسال
پروژه خانه تکانی ذهنو از اول گوش کردم وتمرینشو
انجام دادم وبعدش روان شناسی ثروت خریدم وانم
گوش دادم وتمرین نوشتم والان این پروژروشروع کردم و میدونم تا آخر برم نتیجه عالی میگیرم تشکر استاد مهربان وعزیز
با سلام خدمت همه دوستان همفرکانسی درک من از اگاهی این فایل اینه که ما برای اینکه در این مسیر استمرار داشته باشیم باید اول از همه متعهد بشیم به باور کردن این قانون چون تا وقتی که باورنکنی تو با افکارت وکانون توجهت اتفاقات زندگیتو رقم میزنی عملا روی خودت اصلا کار نمیکنی چون باورت اینه یکسری عوامل بیرونی دارند اتفاقات زندگیتو رقم میزنن بعدشم باید انتظار بی جا از خودت نداشته باشی چون نتایج بهتر و بزرگتر با تکامل به وجود میان باید از همین نتایج کوچیک حین کار کردن روی خودت انگیزه بگیری و به خودت یاداور بشی که این افکارجدیدتا که این اتفاقات جدید رو به وجود اوردن تا بیشتر باور کنی که این مسیر نتیجه میده و در مسیر بمونی هدفای کوجک برای خودت انتخاب کنی کلا چیزایی که با شرابط کنونی امکانپذیر باشه چون ذهن با فرکانس کار میکنه و اگر از لحاظ فرکانسی با یک هدف دور دراز فکر کنی و از اون جایی که ذهن مقاومت نشون میده به اون انگیزه های تورو هم از بین میبره یک باور قشنگ استاد گفتن توی فایل که اگر برگردن به گذشته با باور به این قانون چ کارهایی انجام میدن استاد گفتن مطمئن میشم که من به تمام خواسته هام خواهم رسید به اندازه ای که روی خودم کار کنم و مسیر تکاملی رسیدن به خواسته هامو طی کنم و سعی میکنم عجول نباشم و بیشتر از زندگیم لذت ببرم چون فاصله فرکانسی ما و خواسته هامون با رهایی و حال خوب پر میشه تمرین درست کردن اهرم رنج لذت درباره ترک عادت های که مانع پیشرفت ما میشوند رو انجام بدیم کع فوق العادست.
بنام خداوند جان خرد
درود بر استاد گرامی
درود به دوستان عزیز
در گام دوم از رفتن به مدار بالاتر هستم
فصل از روز شمار من طی کردم نکته هر گام یاداشت نکردم. لزوما همه مطالب به خاطر نمیماند فقط وقتی رسیدی به مشکلی باید ازشون درس بگیری
خیلی خیلی مطلب دارن هرروز یک درس
اما اما
در گام دوم از این پروژه هستم
گام اولش باورهای توحیدی. قدرتمند کنیم. در مسیر تکامل باید طی کنیم. تو مسیر طی کردن تکامل از مسیر لذت ببریم. پدر نهایت نتایج پایدار میشود
خب وقتی باور توحیدی باشه ما به عوامل بیرون هیچ تاثیر اهمیت نمیدهیم. وقتی رب قادر متعالی داریم که با قوانین حاکم بر جهان. ما خودمون خالق زندگی خود هستیم
وقتی باور توحیدی باشه فرکانس قوی تره. وقتی تکامل باید طی کنیم. مقاومت کمتر ترمز ها برداریم تا درمسیر بمانیم وقتی درمسیر رسیدن به خواسته باشیم. تکامل درک کنیم پس عجله نکنیم از مسیر لذت ببریم. این فاصله درخواست تا رسیدم به خواسته با شکرگذاری تمرکز بر نکات مثبت فاصله کمتر کمتر کنیم
وقتی این فرایند درست طی کنیم توحیدی .تکامل .لذت. در آخر نتایج هم بیشتر بیشتر میشود حتی چیزها کوچک هم ما در رسیدن به خواسته نزدیک میکنه
گام دوم در این مسیر از نشانه ها غافل نشویم تیز باشیم دقت کنیم که دریافت کنیم همه نشانه ها هدایت ها الهی. ناامید دلسرد نسیم
کول گردن گاو توسط پیرزن یک شب امکان پذیر نبود یک سال تلاش کرد تا به راحتی. که در مقابل دیدگاه. شاه بود انجام شد ولی تکامل طی کرده بود و نتایج پایدار بود و به وعده پادشاه امیدوار بود. وعده ها خدا هم برای ما صادق است. هرچه بخواهی. همان بهت میدم فقط بخواه. نپرس چطوری
من برا رسیدن به خواسته که خرید خونه ماشین. هست. همین که. دارم بدهی میپردازم همین که درآمد کم کم افزایش میدم یعنی یک کام رو به جلو برداشتم مسیر طی کنم. وسپاسکذار باشم برا همه این اتفاقات خوب. سلامتی. روابط …….. همه در کنار هم پیش ببرم
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی ما رستگار
به نام خدای مهربان
هفتاد و ششمین تعهد
افکاره منه که داره اتفاقات رو رقم میزنه و افکارم از طریق ورودیهام به وجود میاد من باید ورودیهامو کنترل کنم و اگاهانه ی سری از باورهارو در خودم ایجاد کنم و بعدش هدایت میشم ایده ها میاد شرایط و اتفاقات به وجود میاد و من هدایت میشم به مسیر خواسته هام
وقتی که ما در مسیر درست هستیم هیچوقت برنمیگردیم از اول و همه چیو از دست نمیدیم چون تکاملمون طی شده و باورهامون به صورت ریشه ای تغییر کرده
خدایا منو به مسیر درست هدایت کن و ایمانمو به خودت قوی و قوی تر کن امین
به نام الله
سلام خدمت همه عزیزان وعاشقان توحید
من جلسه دوم ازمهاجرت به مداربالاتر را نگاه کردم ودارم به آگاهی هایی که رسیدم وفعلا متوجه آنها شدم فکر میکنم
طبق گفته های استاد من یک ترمز بزرگ توی زندگیم هست که باعث شده ومیشه حال واحساسم بد بشه
هرکاری توی زندگیم برای تغییر انجام دادم خیلی مطالعه کردم وخیلی چیزهای دیگه اما کمی ترقی میکردم وجلو میرفتم اما بعد از مدتی دوباره متوجه میشدم که دارم به دایره گرداب مشکلات وسختی ها وارد میشم تااین اینکه نزدیک هست غرق بشم باز دوباره یه اتفاقی می افتاد ونجات پیدا میکردم این مورد چندین سال هست که برام اتفاق افتاده و می افتد
اما دراین جلسه متوجه یه چیزی شدم که هی تکرار میشه یه الگوریتمی که چند وقت یکبار هی برام تکرار میشه
احساس بد داشتن من درمواقعی که سعی وتلاش میکردم تا خودم رواصلاح کنم کمی هایم رو بشناسم روی خودم سرمایه گزاری کنم تا موفق بشم به خودم وخانواده ام کمک کنم تا ترقی کنیم به جلو بریم و از هرنظر خصوصا مالی پیشرفت کنیم اتفاقاتی برام می افتاد که هی مشکلات مالیم بیشتر وبیشتر میشد بجای بهتر شدن وحالا دارم میفهمم ترمز من کجا بود
احساس بد داشتن دروقت مشکلات البته من خودم باروشهایی که می شناختم روی خودم کار میکردم وحال خودم روخوب میکردم اما وقتی زندگی مشترک داشته باشی وشریک زندگیت اصلا به تودراین مورد توجه نکند وهرچی بهش بگی با روشهای که مسالمت آمیز وعقلانی هست وحتی باروشهای روانشناسانه اما او متوجه قضیه نیست وساز خودش رازمینه بد کردن احساس خودش وتوباشد چه کاری میشود کرد
اینجا وقتی استاد گفتند وقتی احساسشان عوض شد موفقیت هایی که می خواستند مثل بمب ترکید وشروع کردند جواب دادن دقیقا می دونم مشکل من هم همین است که نمی توانم ازنظر مالی پیشرفت کنم زیرا من چندین سال است وقتی ایده ای دارم وقتی به دوستام میگم تاازاون استفاده کنند وقتی اونها استفاده می کنند به موفقیت های مالی خوبی میرسیدند اما خودم نه
این مسئله چندین بارباچندین نفر اتفاق افتاده وبرای تمام افرادی که پیش نهاد کاری یا ایده دادم همشون موفق میشدن اما برای خودم برعکس جواب می داد
این برای من شده بود معما که چرا انگاراگر خیری هست برای دیگران هست وبرای خود من هیچ خیر توی این موارد نیست
من کارهایی کردم که توش موفق هم بودم اما درزمینه کسب ثروت وپول نقد داشتن به مدت خیلی زیاد هست که موفق نمی شم از زمانی که ازدواج کردم تا همین لحظه این الگوریتم هی برام تکرار میشه زمانی که من ازخانواده دورمیشدم یه حسی همیشه تووجودم بود که باید تنها باشم وچندین سال پیش این حس به سراغم می اومد که حدود 8 سال پیش به اون حس گوش دادم وجایی که متعلق به خودمون بود یعنی خانه مادربزرگم که دریه منطقه دیگه ای بود وخالی هم بود وهیچ کسی زندگی نمی کرد رفتم با خودم و اهدافم تنها بودم ایدهایی داشتم همون جا بود که با برنامه های استاد اشنا شدم
وبا اولین فایل رایگان استاد تونستم به یک موفقیت مالی برسم با کمترین هزینه وباهمون وضعیتی که درش بودم ودرعرض یک هفته تونستم یه کسب وکارراه اندازی کنم اما باگذشت یک ماه شریک زندگیم هی زنگ میزد ومیگفت برگرد ومن هرچه بهش توضیح میداد م که نیاز دارم زمان بیشتری تنها باشم تا برروی کارهام که داره روی غلطک می افته تمرکز کنم اما اون اسرار میکرد برگرد وهمین جا کارت روادامه بده وباپافشاری زیاد منو مجبور کرد برگردم و قول همکاری هم داد ومن برگشتم اما همکاری که نکرد هیچ باعث شد تمام سرمایه واجناسم برباد بره تمام رخماتم برباد شد وکم کم احساس بد شروع شد تا اینکه یه مغازه باذوق وسلیقه واهداف خودم را ه اندازی کردم که کم کم داشتم باذوق کارمیکردم وخوب پیش میرفت که با اسرار وخواهش همسرم برای وارد کرد یه کار دیگه درکنارهمون کار که ازطرف پدرش بهش گفته بود من رووادارکرد تا که همونی که پدرش می خواد روانجام بدم اما من مقاومت کردم وزیر بارنرفتم ازاونجایی که شریک زندگیم بود نتونستم مقاومت کنم وتن دادم بازنتیجه معلوم هست ورشکست شدم واین الگوریتم توی زندگیم تا همین لحظه داره تکرار میشه من ازنظر سرمایه راکد تونستم برای خودم چندین ملک داشته باشم ولی ازنظر اینکه درکارهام پول نقد درحساب داشته باشم نمیشه
البته شریک زندگیم ولخرج نیست و آ دم حسود ویا بدی هم نیست اما نمیتونه احساساتش روکنترل کنه ودرمواجه باکوچکترین مشکل یا بدهکاری ازصد تا طلب کاربرای من بدترهست وهمش حرفهایی که یه طلبکارشاکی وناراحت به آدم میزنه رواون به من میگه وهرچی میگم صبرکن مشکل حل میشه اون بدتراحساس من روبد میکنه به توری که دچارافسردگی شدم
بعد ازچندین سال حالا ترمزم روپیدا کردم وهمین فایل دوم استاد به من کمک کرد که به این بینش برسم البته با کامل کردن دوره قبلی
وقتی انسان درهر زمینه ای با عشق تمرکز تعهد * وباوردرست داشته باشد نتیجه خواهد گرفت وازهرشغل وازهرکجا که هستیم می توانین شروع کنیم
واین ترمزهای زندگیمان هستند که باعث شده تا نتوانیم به موفقیت هایمان برسیم تا اینکه پایمان را ازروی ترمز برداریم
وقتی احساس انسان تغییر می کند ازحال بد به حال خوب احساس آرامش باعث می شود انسان بتواند توانایی های
خودش را آشکارکند وازآن به راحتی برای رسیدن به اهداف مالی وغیره استفاده کند وبه نتایج چشم گیری وخیره کننده ای برسد
به امید روزی که همه بتوانند ترمزهای خود روبشناسند و پایشان راازروی ترمز بردارن تا به آرزوهای خود دست پیدا کنند