مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی - صفحه 18

255 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صدیقه قادرنیا گفته:
    مدت عضویت: 318 روز

    سلام وقت بخیر

    به نام یکتا خالق بیهمتا

    توجه به فانی بودن دنیای مادی یکی از راه کارهای رفع وابستگی است جدایی که سرانجام هر انسانی است همه ی انسانها مرگ را تجربه می کنند و خودشان به تنهایی راهی سفر اخروی می شوند و تنها آذوقه سفرشان اعمالی است که در کوله بار دارند علاوه براین باور داشتن مدار و فرکانس است که اگر در یک فرکانس باشیم با هم هستیم و چنانچه فرکانس مون یکی نباشد جهان ما را از هم جدا می کند

    در دوران مدرسه با دوستان خود چنان صمیمی بودم و کاملاً وابسته ،هر روز هشت ساعت با آنها بودم شبها به شوق دیدار آنها به صبح می رساندم جدایی اصلأ ،فکرش را هم نمی کردم اما روزگار،و الان حتی نمی دانم کجا هستند و چه می کنند

    آموختم مثل انسانها که فقط در زمان حال با من هستند و باید از بودن با آنها در این لحظه لذت ببرم با اموال دنیا هم از آنچه دارم در همین لحظه لذت برد و حسابی در کار نباشد و فقط به توانایی‌های خود توجه کنم چه توانایی‌های برای خودم ساخته ام دوستی با خدا،توکل بر آن،صداقت و درستی ،توجه به قانون های خداوند و هزاران ره توشه و توانایی و ثروت درونی

    به درستی که با این توانایی ها انسان می تواند از پست تمرین جایگاه ها به بالاترین مقام ها برسد با کار کردن روی عزت نفس و لیاقت خویش و کمک خداوند

    با تشکر از استاد عزیز و دیگر دوستان

    شاد و پرانرژی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1030 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت حضور در این فضا

    الهی شکرت که یک باره دیگه سعادت دارم کامنت بنویسم

    چقدر صحبت های پرباری

    برای درمان وابستگی

    استاد جان هر کدوم از این جمله هارو و این اگاهی هارو اگر بیاریم در عمل حالا توی این مورد درمورد روابط یعنی زندگی بهشت میشه برای ما

    چه باورهای خالصی که اقا دنیا گذراس و ادما هر لحظه امکان داره فضای فکریشون عوض بشه

    و چه منطقی پشت این باورهاس واقعا چقدر این منطق درسته

    من باز هم میخوام سپاس گزاری کنم که خداوند به من لطف کرده و منو در این فضا قرار داده و هزاران بار سپاس گزارم که هیچ تعصبی نداشتم به چیزی و این اگاهی هارو دربست قبول کردم و میکنم و باور دارم قلبا چون تجربه کردم چون قانونه جهانه

    واقعا حواسم نیست که چقدر مورد لطف خداوند یکتا هستم که انقد از خیلی چیزها دورم و به خودش نزدیک

    انسانها واقعا دارن فیلم بازی میکنن و خودشونم خبر ندارن خیلی وقتا

    به الله که دارن خودشونو غول میزنن و به خدا که خودشونم خبر ندارن حتی

    الان جدیدا ترند شده که من به گرانی معترضم

    ههههههه خب به درک معترض باش توجه میکنی بیشتر میشه

    یه دوستی هس میاد باشگاه و استوری های خوبی میزاره راجب اگاهی و بیداری معنوی و اینا ، دیروز دیدم استوری گذاشته من به گرانی معترضم

    زیرش نوشتم که فلانی ادم اگاه همرنگ جماعت نمیشه

    گف اقا رضا حق با توا ولی اینا مجبورم کردن و اینا

    نوشتم تو روزی دهندت مگه ترامپ و دلار و گرونیه ؟؟

    گف حق با توا من اشتباه کردم و رف استوریشو برداشت

    البته اهل نصیحت نیستم ولی حسم گف بهش بگم و خب خدارو شکر به اشتباهش پی برد

    میخوام بگم که این اگاهی هارو به مرحله عمل اوردن حسابه و اون داره کارارو انجام میده

    شخصیت باید تغییر کند نه اینکه ادا دربیاوریم

    نمیشود سره جهان کلاه گذاشت اقا نمیشه

    واقعا اینجور موقع ها که همه یه طرف میرم اگه من روی اصولم باقی بمونم و هماهنگ با قانون پیش برم بارها و بارها از بدنه جامعه فاصله میگیرم

    هدایت میشم به اشخاصی که مثله خودمن

    خوبن ،سپاس گزارن ، صادقن

    اما اول باید خودم اینطوری باشم و تو این شرایط درسم رو پس بدم

    اقا به الله قسم که ملت گیجن ملت مشرکن

    شاگرد خصوی دارم طلاساز و طلافروش

    وضع مالی خوب اما بازم نگرانه

    ظهری با یکی حرف افتاده دهن به دهن هم دادن و میگه که اره والله عمرمون رف ،عمری نموند که دیگع 40سالمون شد و از چهل به بعدم دیگه هیچه

    به الله میخوام بگم که ملت اصن نمیدونن چی به چیه سردرگمن ،گیجن ، درگیر روز مرگین ، دنیارو فیزیکی میبینن ، خودشونو توی تصویر میبینن و اونو باور دارن و فک میکنن همون تصویرن

    اخه عمر کجا رف ؟؟؟

    با اینکه روزیت فراوونه مرد حسابی بازم ناله میکنی و ناراضیی؟؟؟گرفته خواهد شد با این فرمون

    بچه ها میخوام بگم که شناخت درست از خدای درست کارهارو انجام میده

    میخوام بگم شناخت درست از خدای درست همه چیییییییزه

    اعتقاد درست به خدای درست همه چیزه

    اگر من به خداوند اعتقاد دارم و روابط بدی دارم یعنی به خدای اشتباهی اعتقاد دارم و باید باورهامو از نو بسازم

    اگر من به خداوند اعتقاد دارم و ثروت نیست توی زندگیم یعنی به خداوند اشتباهی باور دارم و باید باورهام در مورد ثروت عوض بشه

    میخوام بگم که دقیقا خداوند همون ابه که به شکل ظرف ما درمیاد

    همکارم موفقیت مالی داره یو موفقیت شغلی

    و باورهای خوبی داره

    اما به چشم زخم اعتقاد و اون برنامه تو ناخوداگاهش داره کار میکنه

    بعد چند موفقیت اخیرمون تو مسابقات استانی و دریافت کاپ های سه گانه تیمی و کلی موفقیت و تجلیل و فلان ، عصری خدافظی کرد که بره بعد یه چن دیقه صدا اومد و دیدیم که موتوری با سرعت تمام زده به ماشین و ترکوند ماشینو و حالا بماند سرما و معطلی و رفت پارکینگ و …….

    چرا چون این بشر منتظره بعد هر موفقیتی یه اتفاقی براش بیفته

    خیلی انسان شریف و نازنینیه اما دلیل نمیشه خدا هواشو داشته باشه چون باوره نادرستی داره و خودش اینطوری به خداش شکل داده ،

    خداوند یک سیستمه

    قدرت دسته منه و من به خداوند شکل میدم

    یه ماه پیش تقریبا یه دستگاه نو که تو شهرستان نبود خرید برای باشگاه و فرداش زنجیرش در رفت و دوباره هزینه تا بیان و درستش کنن و خودش میگف که چشم خوردم باز

    همین الان مامانم میگه طلا شد هف میلیون

    بدون فکر گفتم که مامان بشه صد میلیون حتی یه ضره اب تو دلم تکون نمیخوره

    سوال از شما

    این ارامش از کجا میاد ؟؟؟

    این ارامش و اطمینان قلبی قیمتش چند ؟؟؟

    قدرت فقط خداست

    روزی دهنده فقط اونه

    تا وقتی که در مسیر سپاس گزاری و احساس خوب هستم قانون اینه که نعمت ها بیشتر و بیشتر میشه برای من و نمیتواند جوره دیگه ای رخ بده

    جهان داره به هر ان چیزی که بهش ارسال میکنم واکنش نشون میده

    جهان بازتاب درون منه

    برای تغییر دنیای بیرون بایددنیای درون تغییر کند

    و تقسیم کار با خداوند یعنی همین

    یعنی تغییر دنیای درون با من البته به لطف و کمک خداوند و تغییر دنیای بیرون اصن کاره من نیس کاره اونه

    من فقط وظیفم اینه که یک مسیر خاص برای رسیدن به خواستم در نظر نداشته باشم و به این طریق دستان خداوند رو باز بزارم تا از بی نهایت طریق و از راههایی که به عقلم نمیرسه منو به خواسته هام برسونه ، دیگه چجوری خیالمو راحت کنه خدا ؟؟؟از طریقی که به عقل من نمیرسه منو به خواستم میرسونه و اصن هدف من رسیدن به خواسته نیس هدف من لذت بردن بیشتره هدف من احساس رضایت درونیه ، هدف من اخساس سپاس گزاری بیشتر در هر لحظس ، هدف من احساس ارامش و اطمینان قلبی داشتنه هدف من زندگی کردن در هر لحظه با شور و شوقه و امیده و من هر ان چیزی که برای لذت بردن از هر لحظم لازمه رو دارم

    هر ان چیزی که برای تجربه ی خوشبختی لازمه من درونم دارم

    بیرون زتو نیست هر انچه در عالم هست

    از خود بطلب هر ان چه خواهی که تویی

    و وقتی که من در این مسیر هستم نتیجه ی طبیعیش دریافت نعمت های بیشتره دریافت عشق بیشتره ارامش بیشتره و بازهم اینا عامل خوشبختی نیست بلکه تغییر زاویه دید من به موضوعات هر لحظس که به من احساس خوشبختی میده

    چه خدایی

    چه خدای سخاوتمندی

    چه خدای دست و دل بازی

    چه خدای وهابی

    چه قوانین سخاوتمندی

    سراسر قوانینش برد برده برای من

    هم لذت ببر هم به خواسته هات برس

    عععع پس اونایی که زجه میزنن و با سگ دو میرسن یا نمیرسن چی ؟؟؟

    خب اونا انتخاب کردن که به جای اینکه روی خودشون کار کنن و خدارو از نو بشناسن ،در مسیر سنگ لاخ و با باورهای پوسیده جلو برن و خداوند سیستمه و به همون شکل درمیاد براشون

    خب اونا اعتقاد دارن که نابرده رنج گنج میسر نمیشود

    اونا اعتقاد دارن که مزد ان جرفت که جان برادر کار کرد

    اونا اعتقاد دارن که پول از سنگ درمیاد

    اونا اعتقاد دارن که باید گرگ باشی و بخوری تا خورده نشی

    اونا اعتقاد دارن که شیرینیش به سختیشه

    و طبق ایه صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین به همون مسیرها هدایت میشن

    چون دارن باورهاشونو زندگی میکنن

    چون جهان چیزی جز بازتاب باورهای ما نیست

    جهان چیزی جز اثبات تصویر ذهنی من در دنیای بیرون نیست

    اما نه من اعتقاد دارم که هر چه ساده تر لذت بخش تر

    هر چه با ایمانتر مسیر هموارتر

    هر چه ثروتمند تر به خدا نزدیکتر

    هر چه شهودی تر زندگی لذت بخش تر

    هر چه نادانتر در مقابل خداوند مقابل بقیه داناتر

    هر چه در مقابل رب افتاده تر و خاشع تر پر مقابل بقیه پرقدرت تر و محکم تر

    هر چه اسانتر نشانه ی ایمان بیشتر

    هر چه زندگی روانتر بهتر

    من اعتقاد دارم که رسیدن به هیچ خواسته ای ارزش نداره که لذت حضور رو از خودم بگیرم

    من اعتقاد دارم که زندگی هیجانش به اینه که من نمی‌دونم یه لحظه بعد هستم یا نیستم ،پس ادم عاقل لذت چایی گرم توی دستش رو با نگرانی درمورد فردا زهرمار نمیکنه

    و بازهم خبر خوب اینه که وقتی در این فضا هستم نه تنها از زندگیم لذت میبرم و از فرط نزدیکی به پروردگار گونه هام خیسه و قلبم اروم بلکه خواسته هام به صورت طبیعی و از راههای ساده و بدیهی وارد زندگیم میشه ،چون من دارم با سپاس گزاری بابت نعمت هایی که دارم فرکانس فراوانی ارسال میکنم و جهان پاسخ میدهد

    من فرکانس ارامش ارسال میکنم و جهان پاسخ میدهد

    من فرکانس شادی ارسال میکنم و جهان پاسخ میدهد

    من فرکانس خواسته ارسال میکنم و جهان پاسخ میدهد و من ارام ارام ظرفم بزرگتر و وسیع تر و اماده ی دریافت نعمت های بیشتر میشه

    الهی سپاس گزارم بابت هر ان چیزی که به من ارزانی داشتی

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .

    درپناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1030 روز

    به نام خداوندبخشنده ومهربان …

    خدایاشکرت برای تمام داشته هایم خدایا شکرت که بهم فرصتی دوباره دادی تا امروز اینجا باشم واین فایل بینظیر و گوش کنم وازش درسها یادبگیرم وبهش عمل کنم .خدایا شکرت

    خدایا به امید خودت …..

    سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیزم ودوستان عزیزم …

    نکات مهم این فایل که روزی وبرکت ونعمت امروز منه تا یه درصدتو درک و فهم قوانین خداوند بهتربشم……..

    استاد جان درمورد رفع وابستگی میگن …

    چیزی که به شدت به من کمک می‌کنه وابسته نشم فکرکردن به گذرابودن دنیاست فکرکردن به مرگ ،من هرچقدر یکیو دوست داشته باشم نمیتونم کتمان کنم که احتمال داره این ازدنیا بره بدون هیچ خبر قبلی ….

    یا هروسیلیه آیی که داشته باشم بامرگ خودم اصلا دیگه تموم میشه می‌ره ،مهم نیست که چقدر من یه وسیله آیی رو دوست دارم ،گذرا بودن دنیای مادی خیلی کمک می‌کنه که آدم وابسته نشه به چیزی به کسی ودائمی نبینه همه چیو خیلی گذرا ببینه وبگه که آقا مرگ هرلحظه ممکنه اتفاق بیوفته چه برای ما چه برای هرکس دیگ آیی خیلی راحتر میتونیم بگذریم خیلی راحتر بگیریم …

    درمورد وابستگی به آدمها …

    من سعی میکنم آدمها رو توی بعد فرکانسی ببینم یعنی من میگم که آقا مثلا من توفرکانسی هستم رو خودم کارمیکنم دارم هی افکاروباورهام رو بهتر میکنم .

    شخصیتم وقوی تر میکنم اون آدمهایی که باهاش درارتباطم اگر که اونا فرکانسشون عوض بشه یا فرکانس من عوض بشه مهم نیست که من چقدر تلاش میکنم ،که بااونها باشم مامسیرمون ازهمه جدا میشه …

    انسان‌ها کبوتر با کبوتر ،باز با باز ،اولاکه اگرادمهای نامناسبی دورورت هست بدون که ایرادی توخودت داری که آدم های نامناسب دورورتن این کمک می‌کنه که بجای اینکه ایراد ازبقیه بگیری ازخودت ایراد بگیری .

    بعد اینم بدونیم که آدمها ممکنه به هر دلیلی مسیر فکریشون شکل نگاهشون به دنیا عوض بشه به هر دلیلی از فرکانس شما بیان بیرون وبعد اونوقت جهان کاملا جدا می‌کنه افرادی که هماهنگ ترن با شما ووارد زندگیتون میشن .

    افرادی که هماهنگ تر نیستن اززندگیتون خارج میشن مهم نیست چقدر بهتون نزدیک باشن .

    حالا میخواد پدرتون باشه یا مادرتون یا خواهرتون یا فرزندتون یا همسرتون مهم نیست کی باشه این اتفاق می‌افته …

    بنابراین زور زدن تو این قضیه اصلا معنایی نداره دلیلی هم نداره بهترین کاراینه که آدم خیلی راحت ،بگه که آقا من رو خودم کارمیکنم آدمهای هم فرکانسم میان توزندگیم منم ازبودن باهاشون لذت میبرم .

    حالا ممکنه به هردلیلی عوض بشم اونها هم عوض بشن جهان جدا می‌کنه ولی دوباره آدمای هم فرکانس میان،

    حالا کارمن اینکه هی رو خودم کارکنم فرکانسم بره بالاتر هی آدم بهتری بشم هی شخصیت بهتری داشته باشم سالم ترباشم مفیدتر باشم آرام ترباشم ،شادتر باشم و……

    ومن بیام روی اینها کارکنم واجازه بدم خداوند آدمای مناسب ووارد زندگی من کنه وازبودن باهاشون لذت ببرم ……

    نکته ی مهم بعدی این فایل ……..

    درمورد آمار داشتن دارای های استاد هست که میگن ….

    من در واقع سرمایه اصلی رو اون دارییهای مالی مثل ملک واینا هست نمی‌دونم ،بخاطر همین تمرکزی روی اونها ندارم ،که ببینم چقدر هست .هرچند که ازاول اینجور نبودم ومن تکامل خودمو طی کردم ..

    مثلا اولش ادم‌یه خونه میخره اعتماد به نفس میگیره وقتی بعد دومیشو میخره سومیشو میخره هی قدرت بهش میده هی یه جورایی قوی ترش می‌کنه ،یه‌جورایی شخصیتش خودباوریش اعتماد به نفسش بالاخره تحت تاثیر قرار میگیره …

    ولی ازیه جایی به بعد من دیدم اگه بخوام رو‌اونا حساب کنم عملا من روی خیلی چیزهای دیگه حساب نمیکنم بنابراین من میام در واقع دارایی اصلیم رو اون توکل ،اون‌اعتماد به نفس ،اون توانایی ها روی اونها حساب میکنم .

    اتفاقا من دارایی اصلیم‌رو‌میدونم چیه همیشه می‌دونم چیه یعنی دقیقا می‌دونم چیه وچقدر دارآیی دارم .

    ولی نه دارایی مالی وملکی …دارایی‌هام تواناییهای منه ،خدایی که بامن هست دارایی منه،توکل که تووجودم دارم رشدش میدم این اعتماد به نفسی که درخودم ایجادش میکنمه

    مهارتهایی که اضافه میکنم اینا رو می‌دونم وواقفم بهشون وسعی میکنم هرروز افزایششون‌بدم ،ولی بحث های مالی واینا نتیجه ی اینهاست .

    که حالا اگر ادم‌ بخواد بشینه بشماره وفکرکنه واینهابه‌نظرمن به‌کاربیهوده است .که اتفاقا گیراونا میشی بیشتر .

    ویعنی اونا هی مهمترمیشن……

    در واقع دارایی من تواناییهامه ،خدایی که بامن هست ،توکلی که تووجودم خودم دارم رشد میدم این اعتماد به نفسی که درخودم ایجاد میکنم ،مهارتهایی که اضافه میکنم ،

    دارایی ما توانایی من در یادگیریه ،

    توانایی مادرحل مسئله هست .

    توانایی ما در کنترل احساستمون

    توانایی مادرباور کردن خداوند توکل کردن به خداوند

    توانایی ما در ارتباط بادیگران هست

    توانایی مادربهتر شدن مهارتهامونه

    توانایی ما بیرون آمدم ازمنطقه امن

    توانایی ما جسارت بیشتر ماست …..

    استاد جان من خیلی وقت پیش توی فایلهای زندگی دربهشت وقتی داشتم یکی ازاون سریالها که مهمون آمده بود خونتون رو‌نگاه میکردم ..

    اونجا متوجه شدم شما اصلا وصل نیستن به داشته هاتون …

    من اونروز که اون سریالو دیدم تا مدتها تو ذهنم بود که چطور استاد این همه مهمون آمدن خونشون واجازه دادین خونه کاملا در اختیار مهمونهاتون باشه خودتون رفتین توی اتوبوس آرویتون ..

    من اون موقع واقعا این کار شمارو درک نمی‌کردم

    چرا چون داشتم با خودم مقایسه میکردم با فکرخودم که اگه من بودم به احتمال زیاد اینکارو نمی‌کردم

    این برام سوال بود ؟چرا شما قبلا توی فایل دیگه هم گفته بودین مهمون می‌آمد خونتون ماهاوحتی یه سال موندن پیشتون ..؟.

    همش باخودم میگفتم استاد چه باوری قوی برای خودش درست کرده که اینقدر تواین موضوع آسان گیر چی پشت این کار استاد اون باور درست ویا قوی چیه باعث میشه استاد وخانم شایسته نگران کثیفی خونه ویا اینکه مهمونها اینقدر زیاد خونشون بمونن میشه ..

    کم کم که فایلها رو گوش میکردم خداجواب سوالمو داد باکمک فایلهای شما من به این جواب رسیدم …

    که شما استاد اینو باور دارین تمام این نعمتها وثروتها متعلق به خداوند صاحب این ملک و زندگی وداریی شما خداوند …

    استاد همین باور که بهش رسیدم به خودمم خیلی کمک کرد که وقتی مهمون میاد خونمون من خیلی خوش اخلاق ترم اصلا نگران چیزی نیستم حتی بارها شده پتوی خودمو که خیلی دوسش دارم دادم به مهمونم تا راحتتر شب بخوابه ..

    استاد این رفتار شما توی اون سریال برای من یه درس بزرگ شد

    بعد ازون همیشه سعی میکنم اینو به خودم یادآوری کنم که هرچی دارم متعلق به خداست خساست کردن توی هرچیزی باعث میشه من رنجم بیشتر بشه ..

    خیلی این‌کارشما باور شما باعث شد فکر وباور رفتارمنم تغییر کنه استادجان خانم شایسته من واقعا شمارو این تعهدو ایمان شما وعمل کردن شما به این اگاهی ها رو تحسین میکنم واقعا خیلی زیاد

    چند وقت پیش پسرم‌دوتا سگ کوچولو آورد خونه

    خیلی نازوسفید وپشمالو بودن .من اولش خیلی داشتم عصبانی میشدم به پسرم گفتم نمی‌خوام اینا اینجا باشن پسرمم قبول نکرد و گفت مامان اجازه بده اینااینجا بمونن اینا فعلا جایی ندارن ..

    من گیردادم نه باید ببریشون ..

    بعد تودلم گفتم خدایا چیکارکنم من واقعا نمی‌خوام اینا اینجا باشن رسیدگی می‌خوان کثیف کاری دارن ..

    همینجور که داشتم باخودم صحبت میکردم

    خداوند بهم گفت اینا مهمون خونه ی توهستن مگه این ملک ماله تو ماله خداست شاید اینجا درحال حاضر بهترین جابراشون باشه .بعدگفتم خدایا غذاشونو چیکارکنم بازم خداوند بهم گفت روزی اونا بامنه تونگران نباش ..

    به خداازاون‌روز تاحالا دوماه شده که اینا مهمون خونه ی ماهستن غذاشونم به راهه ..

    می‌خوام بگم استاد این رفتار شما عمل کردن شما به تک تک این اگاهی هاباعث میشه من راحتر درک کنم حرفهاتونو وازش استفاده کنم توزندگیم

    مثلا همین که خداباما حرف میزنه واقعا تاقبل از اینکه شما بگین درکش نمی‌کردم می‌شنیدم این‌ صدا رو‌درخلوت وتنهاببم ولی درک نمی‌کردم ..

    استاد خیلی چیزهای کوچیکی هست توی شخصیتم که بهتر شدن من خیلی ازشما سپاسگذارم خیلی زیاد

    همچنین از خانم شایسته

    این فایل بهم یادداد که بیشتر و بهتر درک کنم دارایی واقعیم چیه وتمرکزم ووقتم وانرژیمو صرف خوسازی وبهبود شخصیتم کنم

    ثروت واقعی خودم هستم وافکارم هستن ک باعث میشه من همیشه درمداراسانیها نعمتها وثروتهای بی‌انتهای خداوند قرار بگیرم

    ثروت من باورمنه ایمان منه توکل منه به خداوند ..

    باید اینارو همیشه مدنظر داشته باشم ….

    چون وقتی اینا درست بشن نتیجش میشه همون ثروت‌های مادی دنیا …..

    خدایا شکرت واسه این لحظه واین آگاهی

    خدایا مارابه راه راست هدایت کن راه کسانیکه به آنها نعمت داده آیی نه راه گمراهان وغضب شده گان خدایا تنها ترو میپرستم وتنها ازتو یاری می‌جویم ای مهربانترین مهربانان ……

    خدایا برای روزی وبرکت بی‌انتهای تو سپاسگذارم برای وجود استاد عزیزم که بی اندازه عاشقشم وباتمام قلبم دوستش دارم برای خانم شایسته ی زیبا دوست داشتنی سپاسگذارم که اینقدر مهربان باایمان ودوستداشتنیه ….

    استاد اینم بگم بهتون من چند وقت پیش داشتم یکی از فایلهای زندگی دربهشت ومیدیدم …

    برای اولین‌بار تواین دوسال که عضو سایتم واقعا یک لحظه اون رابطه قشنگ بین شما وخانم شایسته رو‌حس کردم من تابحال توزندگیم‌ این حس واین درک وازرابطه ی عاطفی کسی ندیده بودم توزندگیم

    واقعا هرگز ندیده بودم

    چون من کلا توی یک روابط خیلی داغون بزرگ شدم هرکیم دورورم بود رابطش خیلی خراب بود ..

    بعد از دوسال شاگردی شما اصلا انگار یک پرده ازنگاهم برداشته شد …وبه درکم اضافه شد

    واقعا گفتنی نیست اونقدر حس خوبی بهم داد این رابطه ی پرازمحبت وعشق شما …. اصلا تا همین العان که میگم تو ذهنم مونده ازاون روز تاحالا سازد دوماه پیش بود این سریالو دیدم ….ازاون‌ روز همیشه من توی تمرین ستاره قطبیم می‌نویسم خدایا بخاطر رابطه ی زیبای استاد وخانم شایسته ازت سپاسگذارم العانم تواین فایلها من این روابط زیبای شمارو حس میکنم

    برای خودم خیلی جدید بود واقعا درکش خیلی قشنگ بود به قلبم نشست

    انشالله استاد همیشه شاد سلامت خوشبخت ثروتمند باشی

    دوستتون دارم …

    در پناه خداوند یکتا باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1263 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    گام 23 از پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    ممنون از استاد عباسمنش بابت این فایل

    فکر کردن به مرگ و گذرا بودن دنیا میتونه به‌ ما کمک کنه که وابسته هیچ چیز و هیچ کس نباشیم.

    آدم های اطراف ما همفرکانس ما هستند،و اگر ما رو خودمون کار می‌کنیم و هنوز آدم های نامناسب دوروبر ما هستند،باید بدونیم که ما خودمون هنوز ایراد داریم و این کمک میکنه که ما به جای ایراد گرفتن از دیگران بهتر وبیشتر رو خودمون کار کنیم و جهان به موقش انسانها و شرایط مناسب با فرکانس های ما رو در مسیرمون قرار میده.

    در مورد انجمن‌ها،من تجربه حضور در انجمن‌ نیکوتین هارو داشتم،وقتی بعد چند بار شکست در ترک سیگار، تصمیم گرفتم که برای همیشه از شر سیگار راحت بشم،بعد ترک چند روزی اتفاقی یکی از دوستان رو دیدم که داشت می‌رفت انجمن،بهم پیشنهاد داد که همراهش برم،چند جلسه رفتم که همون چند جلسه کمکم کرد که‌ به لطف خدا الان نزدیک 6 سال هست که هیچ نوع نیکوتین وارد بدن نشده و چقدر خوشحالم و همیشه خداروشکر میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سعید راد گفته:
    مدت عضویت: 1401 روز

    به نام خدایی که مهربانی اش بی حد و مرز هست

    سلام به همه گلای تو خونه و استاد خفن و درجه یک و مریم خانوم گل گلاب

    اول از همه بگم چقد شما استاد از وقتتون به صرفه استفاده میکنید و اصلا هدرش نمیدین حتی وقتی که جایی دعوت هستین یا میخاین برای تفریح جایی برین توی ماشین فایل ضبط میکنید و هم جواب سوالات بچه ها که سوالات خیلی از ماها هست و میدین و هم ببشتر و بیشتر توجه میکنید به قانون و همیشه تومدار درستی هستین

    و من بابت این کارتون خیلی شمارو تحسین میکنم

    و اما موضوعاتی که گفته شده تیتر وار میگم

    1.وابستگی

    2.حساب نکردن دارایی

    3.انجمن معتادان گمنام

    4.اگه روی خودمون کار کنیم جهان تغییر میکنه

    من خودم راجب وابستگی مثال هایی زدم و این باور شما که هیچ چیز توی دنیا همیشگی نیست و چه مالی چه انسانی و فقط باید به دست اورد و ثروتمند شد و تفریح کرد و لذت برد و ارامش داشت

    من خودم به خاطر وابستگی که به ماشینم داشتم چن سال نگهش داشتم در صورتی که چندین بار موقعیت عوض کردنشو ساختم ولی به خاطر وابستگی بهش نتونستم ازش دل بکنم و این کار باعث شد من ساکن بمونم و ماشینای دیگه ایو تجربه نکنم

    در صورتی که میبینم طرف با کلی ذوق و شوق ماشین جدید جمع میکنه بازسازی میکنه یه مدت روش عشق بازی میکنه بعدشم میفروشه به کس دیگه و میره سراغ ماشین بعدی

    خیلی زیاد دیدم

    یا تو بحث عاطفی زمانی که دانشجو بودم از یه خانومی خوشم میومد و خیلی وابستش شدن و باعث شدکه از دستش یدم و

    ویا برعکسشم برام اتفاق افتاد خانومی که از من خیلی خوشش میومد و وابسته ی مطلق شده بود و باعث شد از هم جدا بشیم

    و یکی از دلایل وابستگی عاطفی به نظرم اینه که روی غیر خدا حساب باز کردن و هروقت روی کسی غیر از خدا حساب باز کنیم با کله میخوریم زمین

    این موضوع خیلی برام شفاف شده مه وابستگی تو هرچیزی فقط ضعف و ساکن بودن میاره

    حالا میخاد تو هرچیزی باشه خونه ماشین خانواده یا روابط یا هرچیز دیگه

    و یه مثال دیگه بخام بزنم خونه ی عمم تو شهرستان بخاطر وابستگی که به خونشون داشتن الان بالای 30 ساله که توی یه خونه ی کوچیک زندگی میکنن در صورتی که هرکسی دوروبر اونا بود پیشرفت کرد ولی اینا باورشون این بود چون پسرشون و تک پسرشون تو اون خونه به دنیا اومده خونه ی خوش یمنیه و تا اخر عمرشون این جا بمونن و این وابستگی به خونه باعث ساکن موندن و حرکت نکردن به سمت جلو بود

    موضوع بعدی که اگه روی خودمون کار کنیم جهان دورمون عوض میشه و مدارمون میره بالا جایی که ادم هایی قبلی نمیتونن بیان این درسته و من تجربش کردم

    سرکار تایم ناهار که میشد یه سری همکارا بودن که فقط هدفشون خوردن یه پرس غذای بیشتر بعدشم یه نخ سیگار بکشن و سر میز ناهار همش راجب مساعل پوچ و بی ارزش و توجه به ناخواسته ها توجه کنن هیچ میلی نداشتم که با اینا غذا بخورم ولی خب چون توی یه خط کار میکردیم و همیشه باهم رفته بودیم مجبور بودم برم علارغم میل باطنیم

    من اروم غذا میخوردم و اونا خیلی سریع جوری که همیشه من آخرین نفر غذامو میخوردم

    بعد یه مدت دیدم اونا که غذاشونو سریع میخوردن بعدش میرفتن و منو تو رستوران تنها میزاشتن و میگفتن تو خیلی اروم غذا میخوری

    اولش گفتم چه بهتر بزار اینا برن من تنها باشم راحت ترم و بعدشم اصن پیش اونا نمیرفتم میگفتن چرا نیومدی و اینا میگفتم رفتن تو سالن استراحت کنم و اینا

    بعد یه مدت به خودم گفتم چیکار داری میکنی .طرف دارع غذاشو میخوره هیچ احترامی برا تو قاعل نیس که بمونین باهم برین بعد تو باهاشون علارغم میل باطنیت میری باهاشون غذا بخوری

    اینو که به خودم گفتم دیگه از فرداش گفتم من نمیام رستوران و فقط میرفتم غذامو میگرفتم میومدم بالا دیگه اصلا پیش اونا سر میز اونا نشستم و اصلنم برام مهم نبود که ناراحت بشن یا حرف بزنن یا هرچیز دیگه اصلا برام مهم نبود اصلا(ولی تا قبل اون برام مهم بود که ناراحت نشن یه وقت اشکال ندارع بزار لرم غذامو کنارشون بخورم بعدش حالا میرم دیگه.و فکر میکردم حرف مردم برام مهم نیست ولی در ناخودآگاه مهم بود و ابن باور مردم اخه مردم میبینم مردم فلان مردن بیثار و از مادرم داشتم .چون به شدت این فرد از 10 حرفی که میزد 9تاش مردم بود) و اون جا بود که فهمیدم استاد تو دوره ی قانون افرینش میگفت خیلی از شماها با حرفا و باورها ی اعضای خونوادتون مشکل دارین ولی شما دقیقا خودتونم همون مشکلو دارین و این برا من ثابت شد منی که به شدت مخالف مردم بودم و به هرکی میرسیدم میگفتم مردم خودشونم مهم نیستن چه برسه حرفشون ولی در ناخودآگاه باور مخربشو داشتم

    و از وقتی که تصمیم به جدا شدن از اون همکارایی که هیچ هدفی نداشتن گرفتم همه چی تغییر کرد حالم بهتر شد چون دیگه حرفای که باب میلم نبود و ادمایی که لذتی نمی‌بردم از کنارشون حذف شده بودن و با خیال راحت و اسوده غذامو میخوردم بعدشم که خیلی راحت هدفم معلوم شد الهامات بهم گفته شد و

    یه جمله شنیده بودم ک ادما شبیه 5 تا آدم نزدیکی که هرروز میبینه میشه و این همکارای من اون 5 تا بودن

    چوبشو خوردم اذیت شدم حرف شنیدم حالم بد شد به خاطر جایی ادمی موقعیتی حرفی که علاقه ای نداشتم ولی سر این ک طرف ناراحت نشه تحمل کردم

    یاد گرفتم فقط خودمو و خدای خودم جایی که بهم بی احترامی بشه بهم خوش نگزره میلی به اون مکان شخص یا هرچیز دیگه اگه ندارم خیلی روک بگم نه میخاد ناراحت بشه یا نشه اصلا مهم نیس

    جالبه همون همکارایی که میگفتن چرا سعید دیگه نمیاد پیش ما غذا بخوره و اینا بعد یه مدت یکی دیگشون مثل من دیگه نمیرفت اون جا و من الگوشون شده بودم انگار اونام میلی نداشتن ولی تو ذهنشون این باورو داشتن که زشته عیبه فلان بیثار

    کلا این باور خیلی قویه خیلی اعتماد به نفس به ادم میده که هرجایی که دوس ندارع هرشخصی هر حرفیو نشنوه و با کمال احترام حرفو عوض کنه

    که بعدش به مرور رو خودت کار کنی اون طرف کلا از زندگیت حذف میشه

    دوست 13 14 سالم که همسایه روبه رومون بود که همیشه تکرار میکنم همیشه روزی حداقل 4 5 بار فقط بیرون میرفتیم الان 3 سالع اصلا شمارشم ندارم چه برسه ازش خبر داشته باشم و هیچ میلیم دیگه به ارتباط گرفتن باهاش ندارم چون من مدارم رفته بالا و دنیا اون ادمو از زندگیم حذف کرد

    یا دوتا از دوستای دانشگاه که میلی به ارتباط باهاشون نداشتم و الکی وانمود میکردم که نه همه چی خوبه ولی از وقتی که به حقیقت خودم پی بردم وبرا خودم ارزش قاعل شدم الان 2 3 ساله که کوچیک ترین ارتباطی با هیچ کدومشون ندارم

    و چقد این جوری بهتره

    چقد خوبه ک روی خودت کار کنی و دنیا همه چیو برات ردیف کنه خیلی راحته فقط باید کار کنی رو خودت

    اون موقعس که ادمای جدید هم مدارت وارد زندگیت میشن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2498 روز

    به نام خدا

    خدای کریم و مهربان

    خدای که از رگ گردن نزدیکتر است خدایا شکرت

    وقتی باور کنیم خودش کافیست

    پس فقط خودش کافیست

    سلام استاد و مریم جان

    عزیزان دل

    چقدر از حرفهای شما را با طلا بنویسیم

    که فقط از روح و روان و از قوانین جهان میاید

    خدایا شکرت بابت آگاهی های که روزیم کردی

    وقتی فقط له خودش وابسته بشیم

    راهها باز میشه

    هدایتها میاد

    و کارها آسان میشه

    خدایا شکرت که آسان شدم برای آسانی ها

    خدایا شکرت بارها را به تو سپردم و خودم لذت بردم

    خدایا شکرت که تو مسول من مدیر من مدیر من و وکیل و گره گشای منی

    خدایا شکرت

    الان که ابن کامنت رو می نویسم میخوام بدم و تو حل مسائل هم بنویسم

    ترس و مسله که مدتها مشغول آن بودم

    با یاری خدا و اومدن ایده خورد کردن

    و توکل به کمک خدا امروز کامل حل شد و من شاد تر و آزاد تر هستم

    میخوام هدف بعدی و بعدی رو مشخص کنم و در مسیر خواسته هایم قدم بردارم

    خدایا شکرت بابت قوانین ثابت جهان هستی

    خدایا شکرت که از رگ گردن نزدیکتر

    خدایا شکرت که وقتی میخواهم انجام میدهی در هر جهتی که بخواهیم

    خدایا ما را به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن مرا به سمت آسانی ها و راحتی هدایت کن

    من لایق بهترینها هستم

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مهسا آبسری گفته:
    مدت عضویت: 864 روز

    بنام خداوند مهربان و هدایتگرم بسمت زیبایی‌ها و خیر و خوبی

    سلام استاد عزیزم سلام مریم نازنینم

    سلام دوستای عزیز و فعال تو این سایت الهی

    من سپاسگزارم هزار بااااار از خدای خودم که هر شب منو هدایتم میکنه که بیام اینجا و هر بار از یک بُعد دیگه ای خودمو روانم رو ترمیم کنم خداروصدهزار مرتبه شکر بخاطر فرشته های این سایت

    استاد حرفاتونو قبلا شنیدم اما امشب وقتی داشتم مینوشتم مو به تنم با نوشتن هر جملتون درباره مرگ و وابستگی سیخ می‌شد استاد عزیزم چقدددددر حرفاتون قشنگ بود درمورد وابستگی من تابحال از این زاویه نگاه نکردم یعنی اصلا نتونستم و نخواستم که نگاه کنم اما امشب وقتی گفتین گفتم بنویس مهسا تک تک این جملات تو رو به خدای خودت نزدیکتر میکنه و دلتو از آدم‌ها و تمام چیزهای با ارزشی که افصار دلتو دستشون دادی رها میکنه مهسا بنویس بنویس و خودتو از بند وابستگی رها کن تکرار کن که هیچ وقت نمیتونی کتمان کنی که روزی عزیزی رو از دست ندی یا روزی خودت همه ی چیزای این دنیا رو نزاری و بری برای همیشه پس دنیا موندنی نیست از دست کسی ناراحت نباش ، از آدمای اطرافت انتظار نداشته باش، جز خدا به هیچکس توکل نکن توقع نداشته باش، این دنیا زودگذره نگرانیهاتو کنار بزار و بدون که 5 سال دیگه اگه زنده باشی دغدغه هات به کل تغییر کرده و یادت میره که روزی نگران این قضیه بودی، از دنیا و نعمتهایی که خدا بهت داده استفاده کن و همیشه سپاسگزار داشته هات باش، به نداشته هات انقدددر با حسرت نگاه نکن هرچیزی رو که داری به یادت بیار که ممکنه همین چیزی که تو داری آرزو و رویای کس دیگه ای باشه پس شکر کن که به تو داده شده به تو لطف کرده رب العالمین

    خوشحال باش ،اگر وابسته نباشی خوشحالی، اگر وابسته نباشی نگرانیهات خیلی کمتره، اگه وابسته نباشی جز خدا از کسی توقع هیچکاری رو نداری

    خدایا پروردگارم اگر تو منو هدایتم نکنی من نمیتونم راهمو پیدا کنم خدایا شکرت بخاطر حرف‌هایی که از زبان استادم میشنوم و چقد خوش موقع شنیدم

    امروز داشتم قسمت دوم چگونه درآمد خود را در یکسال چندبرابر کنیم رو گوش می‌کردم که استاد گفته بود آدم‌های سَمی دوروبرتون رو خط بزنید

    من و همسرم هردومون خداروشکر دانشجوهای استادیم ولی خوب خانواده هامون تنها کسایی هستن که ما باهاشون رفت و آمد داریم خیلی دوست خانوادگی نداریم من امروز گفتم چیکار کنم که حرفای بقیه رو گوش نکنم رفت و آمدمو کم کنم که این گام دقیقا در همین مورد بود که اگر تو روی خودت کار کنی جهان کبوتر با کبوتر باز با باز رو انجام میده این واسه من خیییلی هیجان انگیز بود این هم زمانی که جواب سوالمو گرفتم خیلی زود و مبحثو برام باز کردین اولش از وابستگی گفتین که من فوق العاده آدم وابسته ای بودم و هستم البته خیلی خوب روی خودم کار کردم خیلی بهتر از قبل شدم اما نمیتونم بگم الان وابسته نیستم اما باید مدااام روی این نقطه ضعفم کار کنم و حلش کنم به امید خدا

    امروز استاد از وقتی تعهد به شما دادم و تعهدنامه نوشتم خیلی حالم بهتره و امروز بعد از یکماه یه نفر پیام داد و موجودی یکی از لباسامو پرسید من اینو نشونه دیدم و کلی ذوق کردم سپاسگزاری کردم امیدوارم خیلی زود از نتایجم بهتون بگم و خوشحالتون کنم استاد جونم عزیزم عاااااشقانه شما و مریم جونو میبوسم و بغلتون می‌کنم از خدا براتون حال خوب همیشگی میخوام خدا بهتون رحمت و برکت و سعادت توی دنیا و آخرت بده الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1767 روز

    به نا خدایی که هر چه دارم از اوست

    سلام به استاد و خانم شایسته

    سلام دوستان

    گام بیست و سوم

    وابستگی من به آدما وقتی به از دنیا رفتنشان فکر میکنم دیگه غرق میشم و تو تخیلاتم ناراحت هستم و دارم براشون عزا داری میکنم

    و بیشتر متوجه شدم ذهن من از این برنامه میخواد یه جورایی توجه جلب کنه

    یعنی اگه به گذرا بودن زندگی فکر کنم دیگه اوضاع تو این مورد خاص خیلی بد میشه

    و در مورد اعتیاد هم خود من از همان جهنم آمده ام و از اعضای انجمن هم هستم

    یعنی به کمک همین برنامه ها 12 قدمی من دارم زندگی میکنم

    خدا رو شکر امروز این جاهم دوره ای با نام 12 قدم داریم که توسط استاد عزیز تدریس میشه

    خدایا کمکم کن تا از شاکران باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 874 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    گام 23

    خداوند را هزاران مرتبه شکر بابت یک روز عالی دیگر الهی شکرت

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز ‌و دوستان

    درمان وابستگی

    گذارا بودند جهان این که فردا شاید بمیرم و نمی توانم این اموال این اشخاص که به آنها وابسته شدم را با خودم ببرم

    گذرا بیبینم زندگی را و از همین لحظات زندگی لذت ببرم

    امروز اتفاقا یک ویدیو کوتاه دیدم که سوال می کرد اگر فردا بمیرید به کی زنگ می زنید همه جواب دادن یکی پدر یکی مادر و یکی هم دوست و ….

    و بعد آن فرد سوال کننده گفت حالا بگو که امروز آخرین روز عمرت نیست ؟

    واقعا همینه از کجا بدانیم که امروز آخرین روز عمرمان نیست در لحظه زندگی کنیم زندگی را ساده و گذرا بیبینیم

    چقدر این حس عالیه چقدر این حس خس سپاسگزار بودن را بیشتر می کند الهی شکرت

    باید از زندگی لذت ببریم توکل کنیم به خداوند و در لحظه زندگی کنیم الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1535 روز

    سلام خدمت همراهان عزیز.

    فکر کردن به گذرا بودن دنیا و فکر کردن به مرگ باعث میشه که وابسته نباشیم. اگر وابسته به اطرافیان هستیم بدونیم که خود ما یا آنها روزی از دنیا خواهند رفت بنابراین به هیچکس وابسته نباش. از طرف دیگه اگر وابستگی به وسایلی داری بدون که هر لحظه‌ای ممکنه از دنیا بری و این وسایل رو با خودت نمیبری. من خودم به کامپیوتر وابسته هستم. یعنی در چند سال گذشته تقریبا هر روز یک ارتباطی با کامپیوتر داشته ام و بلافاصله پس از بیدار شدن از خواب هم بوده. چندین و چند بار تلاش کردم برای اینکه وابستگیم رو به این وسیله کم کنم و برخی تلاش‌ها موفقیت آمیز بود و برخی هم نبود. چرا چنین تلاشی انجام میدادم؟ به چند دلیل یکیش اینکه میدیدم ساعت‌های زمانی زیادی رو بدون اینکه کار مفیدی انجام بدم دارم با کامپیوتر خودم رو سرگرم میکنم. یعنی میشینم ویدیو میبینم، یا میشینم کارهایی رو با کامپیوتر انجام میدم که اصلا هدفی پشتش نیست، یا احساس کردم که من الان چند ساعت پشت سیستم هستم ولی هیچ کار مفیدی انجام ندادم، از طرف دیگه این حس رو هم داشتم که چرا اصلا از کار کردن با کامپیوتر لذتی نمی‌برم و رضایتی ندارم در حالی که من عاشقش هستم؟ و به کلمه وابستگی رسیدم. کلا به هر چی وابسته بشی چه تکنولوژی باشه چه آدم باشه چه وسیله، لذتش از دست میره و کیفیت ارتباطی پایین میاد. یعنی اگه یک الی چند روز دست به اون وسیله نزنی و احساست رو بهش گره نزنی و از طریق روش‌های دیگه احساس خوب رو تجربه کنی و به اون وسیله نچسبی وقتی بعد از یک مدت میای که ازش استفاده کنی میبینی که چقدر احساس خوبی بهت دست میده از اینکه داریش و چقدر هم کارهای با کیفیتی انجام میدی و چقدر ایده‌های عالی تو ذهنت هست در صورتی که وقتی وابسته هستی بهش میبینی که هیچ ایده‌ای خوش حسی برای انجام دادن نداری و یکجورایی معتاد اون وسیله شدی.

    چند وقتی هست که یک مطلبی به چشمم خورد و پاسخ به سوال درونی‌ای بود که داشتم و از اون مطلب استفاده کردم و خیلی بهم کمک کرده و اون هم صحبت «جف بزوس» در مورد استفاده از وسایل دیجیتال هست. جف بزوس میگه من تا یک ساعت بعد از بیدار شدن از خواب به هیچ وجهی دست به هیچ وسیله‌ی الکترونیکی‌ای نمیزنم (چه موبایل، چه کامپیوتر، چه تلوزیون و..) و وقتم رو برای بودن با خانواده ام و لذت بردن از صبحانه‌ای که با هم میخوریم و … میکنم.

    بعد من به خودم گفتم من همیشه اولین کاری که بعد از بیدار شدن میکنم رفتن به سمت تکنولوژی هست. حالا یا موبایل هست یا کامپیوتر و بعد از این کار هم به هیچ عنوان حس خوبی ندارم و انگار این عادت مخرب انرژی من رو میکشه به خودش و هدر میره. (درصورتی که من اصلا اینستگرام چک نمی‌کنم ولی به جاش وب‌گردی می‌کنم که این هم عادت مخربی هست) تصمیم گیری کردم و برای حل این عادت مخرب دست به کار بشم و الان مدتی هست که بعد از بیدار شدن از خواب تا یکساعت هیچ تعاملی با تکنولوژی ندارم فقط در این حد که گاهی ببینم ساعت چند هست که با یک فشار دادن دکمه گوشی این رو میبینم و بعدش کنار میگذارمش و میرم سراغ انجام روتین‌هایی که باید انجام بشه و لذت بردن از زندگی. واقعا طی این مدت احساس میکنم اون همه انرژی‌ای که ابتدا روز ازم گرفته میشد دیگه گرفته نمیشه و من آماده تر هستم. باید بیشتر ادامه اش بدم تا بیشتر نتایج‌اش رو ببینم. یک مدت هم خودم رو گول زدم که میام در سایت استاد و کامنت‌های دوستان رو میخونم ولی این هم میشه استفاده از تکنولوژی و واقعا هیچ حس خوبی نمی‌گرفتم از این حال و احساس میکردم انرژیم کشیده میشه همون ابتدا روز، دلیلش هم این هست که من در طول شبانه روز تعامل زیادی با کامپیوتر دارم و مثل آدم‌های معمولی نیستم و اینطوری نیست که کلا در طول روز یکی دو ساعت با کامپیوتر سر و کار داشته باشم، نه از 24 ساعت حداقل 6 الی 8 یا بیشتر من درگیر کامپیوتر هستم برای انجام پروژه‌ها و حتی تفریح کردن، و به این نتیجه رسیدم که این روند طولانی مدت استفاده کردن از تکنولوژی واقعا خوب نیست. الان با ایجاد فاصله یک ساعته استفاده نکردن از تکنولوژی و با انجام اعمال روتین روزانه در این مدت زمان و صحبت کردن با خانواده و حتی انجام تمرین سپاسگزاری یا مطالعه کتاب‌هایی که حس خوبی بهم میده کار رو شروع میکنم و نتیجه برای من خیلی بهتر شده.

    به نظرم این کار باعث شده که وابستگی‌ام به تکنولوژی کمتر بشه و انقدر ذهنم درگیرش نباشه.

    در مورد این موضوع که اگر آدم‌های اطرافت نامناسب هستند یعنی تو هم یک ایرادی داری، زنگ تو گوشم به صدا در اومد که اطرافیان من در بسیاری از جهات خوب هستند مثلا اهل کار و تلاش هستند، اهل عبادت هستند، کمک می‌کنند به هم، اهل شادی و خنده هستند و.. اما یک سری ویژگی‌های نادلخواه من مثل پیگیر اخبار بودن، در مورد منفی‌ها صحبت کردن، تمرکز کردن روی مشکل و ناخواسته‌ها و غیبت کردن رو هم دارند و این یعنی اگه این افراد در زندگی من هستند ایراد از اونها نیست بلکه این نشون میده که من دچار یک سری مسائل و باورهای اشتباه هستم که باید حلشون کنم در خودم تا جهان این موضوع رو هم برای من حل کنه.

    عاشقتونم و براتون بهترین ها رو از خدا میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: