مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی» - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

336 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 909 روز

    به نام خالق خوبم خالق این جهان زیبا با قوانین قشنگش

    سلام به بهترین دستان خداوند استاد عزیزم و مریم جانم

    سلام دوستان گلم

    برای رسیدن به خواسته اول باید هم تکامل طی شود و هم صبور باشیم استاد بی نهایت متشکرم بابت این فایلهای بی نظیر که کلی گنج در آنها نهفته ست

    هر اندازه ما آگاهیهامون رو بالا ببریم بهتر و واضح تر الهامات رو می‌فهمیم چون مدارمون به مدار خداوند نزدیک میشه پس باید هر روز بیشتر روی خودمون و ذهن و افکار و باور و شخصیت و ایمان و توکل و تکامل کار کنیم آرامشمون دو حفظ کنیم تا نشونه ها رو ببینیم

    چند روز پیش کامتت گذاشتم اینجا اما باز الان دوست داشتم دوباره بیام بنویسم

    خدایا شکرت که منو به این قسمت هدایت کردی

    ممنونم‌خدای خوبم استاد عزیزم از شما هم متشکرم هر روز دارن بهتر میشم تو کنترل ذهن

    الهی شکرت سپاسگزارتم ای خدای خوبم تو داری کمکم میکنی من هیچم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    ناهید داوری گفته:
    مدت عضویت: 1526 روز

    سلام به استاد عزیز و سلام به مریم جون دوستداشتنی و زیبا

    سپاس خیلی فراوان بابت این آگاهی ناب و عالی

    وچه موقع خوبی یادآوری شد تا بهتر درکش کنیم وروی خودمون کار کنیم و هدایتهارو ببینیم

    در این روزهای محرم خیلی بیشتر از هر موقعی متوجه شرک به الله میشم ومیبینم که چقدر مردم خودشونو به هر چیز و هرکسی متوسل کنن و شفاعت بخوان و انگار در این روزها هیچکس از خدا خبری نداره و همه چیزشون شده شهید شدن امامان و گریه زاری زجه زدن که چرا امام حسین و یارانش شهید شدن و چقدر همگی در حال بد در فرکانس بد و غمگینی هستن مگه با گریه کردن و زجه زدن ما امام حسین و یارانش برمیگردن یا زندگیشون با گریه ما برمیگرده وبهتر میشه

    ما باید از بودن همچین امامانی که در راه خدا شهید شدن و جایگاهشون خدایی و در آرامش و روح پاکی زنده هستن و دور از هر ناپاکی و بدی هستن و جایگاهشون مقدسه خوشحال باشیم

    چرا اونوقت ما گریه کنیم وزجه بزنیم باید خوشحال باشیم که همچین انسانهای بزرگوار و شجاعی داشتیم وبه جایگاه بهشت رسیدن و باید از زندگیشون با حال خوب درس یاد بگیریم نه اینکه فرکانسمونو بد کنیم

    من امروز بیشتر از هر موقعی متوجه شرک شدم

    خواهر زاده ام حالش خوب نبود و نمی تونست بره برا عزاداری میخواستن استراحت بکنن باباش اومد گفت دخترم با همین حالت بیا بریم دسته تا مزار شهدا امام حسین شفات میده

    وای چقدر افسوس خوردم به حال اینا به افکارشون با چه شرکی دارن زندگی میکنن این شوهر خواهرم خیلی مذهبی هست و خودشو به هر دری میزنه که ملتو به شیعه بودن برسونه ما تو شهری زندگی میکنیم که سنی هم داریم و این به هر دری میزنه که سنییارو به چالش بکشونه و بگه دین خدا فقط شیعه بودنه کسی که شیعه نیست جایگاهش جهنمه هرچقدرم اون شخص مقابلش انسان مومنی باشه به هیچ عنوان قبولش نداره

    این آقا میگه توقرآن اومده که برای دین باید بحث کنیم و مردم رو به چالش بکشونیم به قول استاد که میگن بیا بگو کجای قرآن این جمله گفته شده

    من شرک رو خیلی در این آدم میبینم در صورتی که همه به این آدم یک انسان کاملا موحد نگا میکنن

    یه روز باهم نشسته بودیم حرف از توحید شد گفت هیچکس معنی توحیدرو نمیفهمه از دهن من دراومد یعنی یکتاپرستی این آدم خودشو یک علامه میدونه که هیچکس به پاش نمیرسه ولی خیلی آدم بی عملیه و دوست داره فقط حرف بزنه میخاست بامن بحث کنه بهش گفتم من دنبال یکتاپرستی هستم و قرآنو بدون تفسیر و معنی کلمه به کلمه میخونم خیلی عصبانی شد تو در حد این هستی که درباره یکتاپرستی حرف بزنی یا قرانو اینجوری بخونی میگفت تو باید تفسیر بخونی که قرآن چی میگه باید یه معلمی داشته باشی تا برات تفسیر کنه خلاصه خیلی عصبانی شد

    که چرا مفسرانو من قبول ندارم چرا خودت قرآنو میخوای بخونی و دنبال یکتاپرستی هستی میگفت هیچکس نمیتونه به یکتاپرستی برسه باید ما توسط امامان و مفسران به خدا برسیم

    و برای بحث هدایت و الهام شدنم خیلی عصبانی شد که کجای قران گفته که انسان هدایت میشه یا بهش الهام میشه مگه مادرحد امامان هستیم که الهام بشه به ما خلاصه خیلی دلش میخواست بامن بحث کنه ولی من درحد همین چند جمله حرف زدن باهاش رو قطع کردم و فهمیدم که چقدر شرک در این انسانها قوی تر هست و هرکسی پیش اینا اعتبار داره به جز الله وبا خودم عهد بستم که دیگه با هیچکس در این باره بحث نکنم و بخدام گفتم منو بجایی برسون که نتیجه هامو ببینن

    ومادر همین آقا یبار یه مشکلی براشون پیش اومده بود و من اینو ازش شنیدم میگفت ما باید به مزار بریم واز مردگانمون از پدران و مادرانمون بخواییم که اونا برای ما متوسل بشن و پیش خدا مشکل مارو حل کنن چون به خدا نزدیکترن

    وای من که اینو شنیدم خیلی حالم بد شد و بجز افسوس نمیتونستم چیزی بگم و فقط میگفتم خدا هدایتش کن

    چقدر اینا بی ایمانن چقدر بی خداین من از همه بیشتر در همین شخص مادر شرک و بی ایمانی رو میبینم و این شخص همیشه مریض هستن همیشه درحال بدگویی و غیبت کردن هستن و هروقتم به مراسم عزاداری میرن بعدش میاد خونه فقط غیبت مردمه میکنه که این اینجوری بود اون اونجوری بود

    چرا من این شخصو میبینم چون مادر شوهرمه و خدارو هزاربار شکر آقام راهشون از این آدما جداست وپی برده که همه اینکارها فقط بخاطر نشون دادن و ریا هست و هیچ وقت به جمعشون نمیره البته مطمعنم که این اخلاق آقارو من برانگیخته کردم که از این جمع دوری میکنن با اینکه مادرشون هستن هر دوسه ماهی یبار میرن به دیدنشون

    و خیلی دارم روی خودم کار میکنم که هرگز تو فرکانسم همچین آدمهی مشرکی رو نبینم و مطمئنم راه من از این جماعت جداست ومن هدایت میشم به بهترین مکان و بهترین آدمها که حالشون خوب باشه باخدا باشن ایمان داشته باشن

    البته موضوع این فایل درباه الهام هدایت بود ولی من امروز که این شرکارو دیدم گفتم بیام بگم که چقدر انسانها مشرکن به همه اعتبار میدن بجز الله

    حالم امروز گرفته شد ولی خیلی زود تونستم با سپاسگزاری و دیدن زیباییها حالمو خوب کنم

    خدایا هزاران بار شکرت که راه من مشخصه راه من راه راستی هست که زیباست و هیچ شرکی در این راه وجود نداره و همه کارها اعتبارش به الله داده میشه

    بازم استاد عزیزم سپاس بینهایت فراوان دارم از شما و استاد مریم جون که مارو آگاه و روشن میسازین

    در پناه الله پاک و یکتا سربلند و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مطهره گفته:
      مدت عضویت: 1812 روز

      سلام ناهید عزیزم

      چقدددددددر زیبا نوشتین بحث توحید وشرک رو که توی زندگی باهاش مواجه شدین

      و فهمیدم که باورهای مذهبی داشتن انسان رو از خدا دور میکنه و به حاشیه میبره و مشرک میکنه

      و به قول قران وقتی با مسائل نازیبا مواجه میشیم باید اعراض کنیم

      وبرای رشد و پیشرفت فقط باید روی خودمون تمرکز کنیم،بقیه انسان ها نتیجه افکارخودشونو میبینن و مانمیتونیم هیچ انسانیو تغییر بدیم و هروقت توی مدارش قرار بگیرن این مسائل رو درک میکنن

      و خداروشاکرم برای خوندن کامنت زیباتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    حمید یزدانی گفته:
    مدت عضویت: 1859 روز

    سلام درود به استاد و خانم شایسته

    همیشه این مباحث و سوالات به ذهنم میرسه بعد خیلی زیبا آدرس جواب سوالم رو از کلاس شما میگیرم یکیش همیشه فکر میکردم چرا با اینکه آیه های کوچک ابتدا نازل شدن چرا تو جز 30 کتاب قرآن قرار دارند

    استاد عزیزم سپاسگزارم از این آگاهی‌هایی که به ما انتقال میدین امیدوارم به خوبی دریافت کنیم

    در پناه خداوند پایدار باشید 💓💓💓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1815 روز

    سلام بر همه عزیزان

    فالهمها فجورها و تقواها

    نمیدونین شما دیدگاه مارو نسبت به قران این کتاب الهی چقدر تغییر دادین مطمینم نظر بقیه هم همینه اون حد از شناخت شما درباره قران و بیان و اموزشش به ما فکر نمیکنم کسی در تاریخ یا حداقل در قرن ما پیدا بشه که اینطوری ساده و روون به ما توضیحش بده

    تصور من یکی به شخصه دگرگون شد این ایه فکر میکنم اگه اشتباه نکنم سوره شمس هست که تا بوده به لحن قاری قران معروف تو ذهن من به همون شیوه تکرار میشه همون لحن و حتی بیان خاطرات خوبی هم باهاش ندارم هیچ حتی هرجا گوش میدادم حتی اتفاقی دلم میخواست بشینم زار زار گریه کنم الان طوری ک شما بیان کردید طوری که توضیحش دادین نه تنها حس های بد پر زدن بلکه علاقه مند شدم برم قران بخونم در این حد و دگرگونی در من بوجود اومد که خداوند همواره داره با ما صحبت میکنه و خیر و شر و به ما میگه خداااای من

    و واقعا هم به اندازه درک مون میتونیم متوجه یسری اکاهی بشیم اینکه صدای خداوند در وجود ما کدومه که خیلی هامون خود من و جتی دوستان دیدم کامنت میزارن که چقدر خدا باهاشون واضح صحبت کرده من حتی در یسری موارد احساس میکردم بغل گوشم حرف زده نفس عمییییق

    یچیزی یادم اومد درباره قران من قبلا حالا تو مدرسه یا مناسبتهای خاص که حالا مجبور بودم قران بخونم بنا ب درک اون سالهام همیشه جز سی قران و برمیداشتم که کوتاهتر بود و اشناتر که هم روون تر بخونم هم زودتر تموم بشه

    تفسیر سوره حمد و که به جرات میگم شما اولین نفری بودین که ب این زیبایی تفسیر کردین یکی از علاقمندی هام به قرآن شده و سوره بقره و ال عمران که بقول شما روایت داستانی هم داره یچیزی شبیه به این هست که خدا قوانین و با مثال داره برای ما میگه مثال مریم یوسف نوح و…

    باز هم یه فایل بینظیر دیگه و یه صحبتهای عالی و بینظیر دیگه

    هزاران بار ممنونم ازتون استاد و مریم عزیزم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1044 روز

    خدایا شکرت که اجازه دادی باشم و بنویسم …..

    قدم 24

    خیلیییی خوشحالم که که تونستم تا قدم 23 بیام

    خیلی خوشحالم که متعهد بودم و تا اینجا اومدم

    الهام و شهود

    اگه قبلا بود بخاطره اینکه با این مباحث آشنا نبودم ،خودمو لایق هم صحبتی با خداوند نمیدونستم …..

    و این حرف واسم غیر قابل درک بود…‌‌‌

    اما هرجقدر پیش رفتم

    هرچقدر آگاهی هام بیشتر شد

    هرچقدر ظرفم بزرگ تر شد

    دیگه خودمو لایق دونستم

    اصلا الهام دریافت کردن هم به تکامل ربط داره البته که نه گذشت زمان بلکه کار کردن روی خودمون و تجربه کسب کردن هست.

    هرچقدر بیشتر میگذره دلم مبخواد بدون اجازت آب نخورم ،،،،،دلم میخواد توی هرچیزی اسم تو باشه نظر تو باشه،،،،،دلم میخواد تو هرچیزی از تو اجازه بگیرم….

    وقتی مبگم خدایا هدایتم کن کدوم مسیر بهتره و تو بهم میگی و من عمل میکنم میفهمم که چه خوب شد تورو دارم و تو بهم نظر میدی……

    خدایاشکرت …..

    بارها و بارها شده که وقتی بهم یه الهام دادی بعد یه چند وقت فهمیدم چه خوووووب شد به حرف تو گوش کردم خدایاشکرت……

    و اما ایده هااا

    اولین قدم اینکه بدونیم از سمت خداونده و هرچی اون بگه خیره ماست و خوبیه

    منم به محض اینکه ایده ای از خداوند میشنوم بدون معطلی انجام میدم ،،،،،چون میدونم خدای من خوب منو میخواد……

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 850 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم موضوع شهود بستگی دارد به ظرفمان هر چقدر ما بیشتر باور کنیم وبه این باور ها عمل کنیم و تکامل راطی کنیم کم کم ظرف وجودمان بزرگ و بزرگتر می شود واز الهامات خداوند بهره‌مند می‌شویم

    خداوند همیشه وچند بار در قرآن می فرماید که قسم به آسمان ها وزمین و به چپ وراست فالهماها فجورها وتقواها کلمه الهام فقط یک بار توی قرآن آمده اون هم توی این آیه ولی کلمه وحی خیلی توی قرآن ذکر شده

    مابه شما خیر وشر را الهام می‌کنیم این الهام بستگی به آمادگی دارد وقتی ما مدارمون بالا می‌رود الهامات دریافت می‌شود مثل بچه کلاس اولی که انتگرال را نمی فهمد

    خداوند می‌فرماید در قرآن می فرماید انا علینا الهدی یعنی ما وظیفه داریم که شما را هدایت کنیم همه‌ی ما دسترسی داریم به خداوند اما به اندازه ظرفمان مثل حضرت موسی که انسانی عجول بود الهامات پیامبر هم به صورت تکاملی وسالها به مدت یک ماه به غار حرا می‌رفته و کم کم به الهامات دسترسی پیدا می کرده

    سوره های که به موضون وشعر گونه است در اوایل

    به پیامبر نازل شده ولی سورهایی که در مورد مسایل واتفاقات روز است در اواخر نازل شده

    مثل سوره نسا وبقره کاملا قابل درک است

    بیشتر داستان ها مربوط به حضرت موسی است

    ما هم یه موسی هستیم ولازم است که خیلی روی خودمان کار کنیم وایمان داشته باشیم وعمل صالح انجام دادن باعث می‌شود که ظرف ما بزرگتر شود

    وقتی ادامه بدهیم والگو را ببینم ما در دنیا ما هیچ

    چیز بی نهایت نیست ولی در آخرت همه چیز بی نهایت است عمر بی نهایت است رشد بی نهایت است انشالله روزی به این حد از درک قوانین برسیم وعمل کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    مصطفی ایوبی گفته:
    مدت عضویت: 765 روز

    سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته که واقعا شایسته ی این زندگی در کنار همچنین انسانی هست

    خدارو شاکرم برای وجود همچین انسانهایی که با توکل و ایمانی که به الله یکتا دارن و به وسیله استاد عباس منش عزیز در همچین سایت خوبی کنار هم مشتاقانه برای زندگی بهتر و دوستی با خداوند مهربان تلاش میکنند

    من و همسرم چند سالی هست که متوجه این موضوع شدیم که یه قانونی تو جهان هست به نام جذب و خیلی حرفها رو از زبان اساتید گوش کردیم و خیلی تحقیق کردیم

    تا اینکه خدای مهربون ما رو به سمت این مسیر عباس منشی هدایت کرد، الان یک سالی هست که با استاد عزیز آشنا شدیم،

    تازه فهمیدیم که هیچی نمیدونیم و سعی کردیم فنجونمون و خالی کنیم و با حرفهای استاد پرش کنیم

    یادمه یه روزی آرزو کردم و از خدا خواستم که بنده صالح اون باشم و امروز که تو این مسیر هستم خدارو شکر میکنم که به الهام هایی که به من میشد گوش دادم و به این آگاهی های زیبا و درست رسیدیم،از خدای مهربانم میخوام طوری مارو هدایت کنه که فرق بین الهام های الهی و نجواهای شیطانی رو تشخیص بدیم تا بتونیم از قدرتی که پروردگار ما در اختیار ما گذاشته در راه خیر و سعادت استفاده کنیم،

    هر روز صبح خواسته هایم را به خدای مهربون میگم و منتظر راهنمایی هایش میمانم تا راه رسید به خواسته هام به من الهام بشه،

    از کامنت های همه دوستان لذت میبرم که چقدر زیبا میشه وقتی انسان خودشو در دستان پر مهر خداوند رها کنه،چقدر زیبا می‌نویسید ای کاس وقت بیشتری بزارم تا بتونم همه اینهارو بخونم عالی هستین️

    برای همه مردم دنیا آرزوی خیر و برکت و فراوانی میکنم و امیدوارم روزی برسه که همه مردم دنیا تسلیم پروردگار جهانیان باشن تا به سعادت و خوشبختی برسن،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مرضیه اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 968 روز

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جانم

    و همه دوستانی که این کامنت را خواهند خواند

    من این فایل را به عنوان یک نشانه دریافت کردم – در حالیکه این روزها شدیدا در حال حل مسئله ای هستم که پاشنه آشیل من است – و سالها درگیرش هستم

    این روزها باید تصمیمات مشکلی را بگیرم و خیلی نیازمند هدایت های خداوند و ایمان قلبی هستم

    امروز از خداوند خواستم که به پیامی را به من برسونه که آیا من در مسیر درستی هستم که این فایل را دریافت کردم که بسیار گویا بیان کرد که در مسیری و هدایت های من میرسه به مرور

    خدا رو شکر می گویم که ظرف من در حال بزرگ شدن و ایمان من قلبی تر و توکلم و اعتمادم به خداوند عمیق تر شده

    خدا رو شکر می کنم که آگاهی های نابی که در این سالها به من رسیده آرام آرام مرا به این مرحله از زندگی رسانده که در شرایط بحرانی زندگیم بازهم آرام هستم و می توانم خودم را کنترل کنم و دل بسپارم به هدایت های الله و آرام باشم و گام به گام و صبورانه عمل کنم

    قدرت پذیرش خودم و دیگران در من بالا رفته وابستگی هایم کمتر شده

    من همین که آرام هستم یعنی در مدار دریافت هدایت های الله هستم یعنی ذهنم را کنترل کرده ام

    من امروز با خدای خودم صحبت کردم و به او گفتم خدایا آن چیزهایی که آرزو دارم شاید هنوز دیده نمیشوند ولی من می دانم که در راه هستند من به نادیده ها ایمان دارم

    منی که همیشه ناامید و غمگین میشدم

    منی که همیشه بی صبر و بی طاقت میشدم

    منی که همیشه مردد در تصمیم بودم

    امروز قاطعانه امیدوارانه با صبر قدم بر می دارم و تصمیم میگیرم و مطمئن هستم که به هرآنچه می خواهم میرسم چون من به مهمتر از آنها رسیده ام و بدون آنها هم آرام و شادم

    خدایا لطف بیکرانت را سپاس

    که چی خواستم چی دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    رضیه واحداصل گفته:
    مدت عضویت: 866 روز

    ب نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام استاد عزیزم و مریم بانوی نازنین

    استاد توضیحاتتون درمورد قرآن بینظیره

    واقعاهمینطوره درمورد سوره های کوچک قرآن بیشترشون یک مفهومی رو دارن ک نمیتونم بفهممشون درکشون کنم

    اما الان ک اینو گفتین ک نچسبید ب این سوره ها ک درکش نمیتونید بکنید مثل انا اعطیناک الکوثر

    واقعا هرچقدرم بخوای ب خودت فشار بدی نمیتونی متوجه بشی منظور خدا از کوثر چیه

    خوبه ک بگذرم و ب اصل بچسبم

    آیاتی ک میفهمم و درک مناسبی ازشون دارم و بهشون عمل کنیم

    خدا همه ی مارو ب راه راست هدایت کنه

    دوستتون دارم استاد

    شما چشم مارو ب حقیقت باز کردین

    خدارو بینهایت سپاسگذارم برای وجودتون

    درپناه الله مهربان شادوخوشبخت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان.

    خداوندیکه ” تمام رحمتش ،”همیشه بر سر ما انسانهاست..

    منم میخام راجع به تجربیاتم از گذشته تا به الان بگم !. مخصوصا بحث راجع به الهامات.همون شهود..

    استاد عزیزم..من همیشه الهامات رو از همون بچگی،” در خواب دریافت میکردم!..یچیزی از اینده بصورت خیلی واضح میدیدم..همیشه میگفتم خدا.با همون جنس کودکیم. اینا چیه!؟

    دقیقا 30 سال بعد همون خواب بصورت واضح وارد زندگیم شد..و امروز جزو خاسته های هدایت و خاسته های من.بسمت سعادتمندی و خوشبختی

    گذشته ها حتی همون روزهای اوایلی که جزو سایت شما هم شدم ..دقیقا هدایت الله مرا راهی این مسیر کرد….

    من همیشه احساس خیلی خوبی با همچنین ورژنی داشتم..کلا دوستداشتم دستم تو دست یفرد قدرتمند تر از خودم باشه..بهمین خاطر تشنه فایلهای توحیدیتون بودم..

    ..در گذشته!…

    هر جا مشکلی برام پیش میومد..خیلی ازش کمک میخاستم خیلی راحت کارامو برام انجام میداد..

    تا اینکه..اون خواب کودکیم بصورت یه تضاد وارد زندگیم شد..و من قدم به قدم به سایت شما استاد عزیزم هدایت شدم..

    اینروزا جنس هدایتم بیشتر برام واضحتر شده.بصورت نمایشی از طریق دستانش بهم گفته میشه…

    مخصوصا توی روند بیزنسم…دقیقا “از 15 دسامبر…هدایت اومد .بصورت تصویری که اینکار رو انجام بده.و هر بار قدمها قوی تر و سرعت رشدم و مهارتم در نمونه کاری،” الهامیم بیشتر میشد..

    یچیز خیلی جالبتر.شب عید 1403..یادمه اونشبم بارون میومد. 20 هزارتومن در همون شب بارونی بهم هدیه داد..

    و بیزنس من با یه ایده خیلی ساده استارت خورد..ایده ایی که افراد نزدیکم بهم میگفتن کی میاد این نمونه کار رو بپوشه!؟

    بدرد چی میخوره!؟

    ولی من ناامید نشدم.گفتم این ایده خداونده من باید ادامه بدم.از سمت افراد نزدیکم”مدام مورد حرفهایی قرار میگرفتم..

    ولی من گفتم باید ادامه بدم…

    و الان نزدیک به ده ماه هست..

    هر قدم من رشد کردم ..پیشرفت کردم..توی هر زمینه مخصوصا مهارتم در تمامی جنبه ها…

    و مخصوصا..ضعف شخصیتی که ناگفتنیه و نیاز به یسری قربانیها بود!… و ضعف دیگه بنام عجول بودن..

    اینقدر نقطعه ضعفم توی این مورد زیاد بود.که هفته ها میگذشت من سردر نمیوردم،” این ایده میخاد چی بهم نشون بده..

    تا یه روز خیلی درمانده شدم شروع کردم به گریه کردم..

    واقعا به یه نقطعه سکونی” رسیده بودم…

    تا اینکه بعداش به دقیقه نرسید..گفتم خدایا منو ببخش.میخاستی این نقطعه ضعف رو بهم نشون بدی…

    و از طرفی خیلی خوشحال شدم.فورا فردای اونروز بهم هدایت شد برو مرحله بعدی…

    تا روز پنچ شنبه 18 همین بهمن ماه…

    بهم گفت باید فلان کار رو انجام بدی..پاشنه من نقطعه ضعف در مدیریت پول بود…

    و من از این.الهام درس گرفتم هدایت اومد..

    که چیزی که تولید کردی به قیمت 200 بزار..

    و من از طرف شخصی که یفرد نزدیکم بود.

    ازش تقاضا کردم و رفتم این مقدار پول رو به کارتم انتقال دادم و بقیه هدایتمو انجام دادم.

    دقیقا چند ساعت بعداش از جایی که فکرشو نمیکردم یدونه از کالایم فروش رفت…

    و من فورا” حسابمو، صاف کردم..

    چون الهام خدا بود بهم گفت باید اینکار رو انجام بدی..منم خیلی حال خوبی این قرض گرفتن رو عملی کردم!…

    وقتی من تونستم تو کمتر از چند ساعت اون مقدار رو واریز کنم ایمانم خیلی قوی شد.و به این درک رسیدم…که خدا اگه بخاد کاری رو انجام بده..

    خیلی راحت تو رو هدایت میکنه.

    ایمانم چند برابر شد تا امروز مراحل پایانیش به لطف خودش انجام شد..

    و هدایت الهامیم !..امروز ساعت 3.20 دقیقه عصر.وارد مغازه شخصی خودش شد!…انشالله دیگه فروشمو توی سراسر ایران آغاز میکنم..

    دیگه تسلیم خداوندم…الهی امیدی به امید خودت..

    و هنوزم نمیدونم توی این پروسه ایی که رفتم..میخاد چی بشه فقط میدونم باید تسلیمش باشم..

    به اندازه ایی که باورش:میکنم بهم کمک میکنه! هدایتم میکنه!…خیلی راحت… حتی روزهایی بود که ترس وجودمو میگرفت..و حرکت میکردم…

    …داستان ترس من از قبرستان!

    روزی که بعد از سالها بخاطر ترس از مُرده داشتم..

    و اصلا قبرستان نمیرفتم..یه روز بهم گفت باید بری..

    دقیقا عصر بهم گفت ..که بخوره به شب.تا بتونم ترسهای گذشتمو روش کار کنم.

    بخدا از شدت ترس پاهام میلرزید نفسم بند اومده بود.بهم میگفت اگه حرکت نکنی هیچ وقت موفق نمیشی.اینو که بهم میگفت سرپا میشدم..

    و من لنگ لنگان پیش رفتم..

    بهم گفت کاری به این افراد نداشته باش که چه فکری راجع بهت میکنن.برو من بهت کمک میکنم.

    آرامش بهم میداد…

    و بعد از اون اتفاق که دقیقا خرداد ماه بود…الان ماه ها گذشته..الان چند بار با پروسه های هنوز از اون شرایط:بدتر تونستم به لطف خداوند اون مسیر هدایتی “رو ادامه بدم..

    و خیلی غلبه بر ترسهای دیگه.کلا باورهای گذشتگانمو “برام آب کرد…و خیلی جسورتر و با شهامتر شدم..

    و خوشحالم که در مسیر الهیم مسیری که بهم گفته میشد.و من باید براش قدم برمیزاشتم… این 10 ماه..کلا من سفرهای هدایتی داشتم و هر بار در کنار کار کردن روی شخصیتیم ..بیزنسم.م” رشد میکرد…

    سپاسگزار خداوندم که همیشه لطفش شامل حالم شد ..و چه روزهایی و چه موقعیتهایی رو تونستم با توکل بخودش ادامه بدم…و امروز برنده این جایگاه الهیم..نمیگم یوقتایی عجولی “هم تو وجودم میاد.. ولی سعی کردم “ازش هدایت بخام..

    به محض اینکه عجول میشم دقیقا احساس بد میاد..همون احساس بد باعث میشه..روند تکاملیم احساس خوب نداشته باشم..و لذت ببرم از اینهمه رشد و یادگیری در اون سطح…

    ومخصوصا بازم مثالش توی بیزنسم.وقتی هدایت الله میاد زود اقدام میکنم ولی اگه شرایط اطرافم ارامش نداره سعی میکنم همجوره خودمو جمع و جور کنم و با تمرکزی بالا بسمت هدفم پیش برم..

    همین ارامش و خلوت باعث شده تا من بیشتر با خداوند هماهنگتر بشم..

    و خیلی خیلی این عجله! که بزرگترین پاشنه منه.دقیقا نقطعه روبرو ارامش:هست…

    و با احساس بدش میتونه ارامش رو یه لحظه ناپدید کنه…

    عجله بزرگترین ترنین پونت یه انسان هست و هر چقدر بیشتر درکش میکنم.بیشتر احساس میکنم باید روش کار کنم…

    ولی این 50 خورده ایی روز خیلی خیلی درسهای رشد شخصیتی و رشد مهارتی ،”بهم داد.

    سپاسگزار خداوندم که هر در لحظه در حال پاسخ به جواب سوالات منه و به من وعده ارامش و احساس خوب میده.برای قدمهای بزرگتر و مدارهای بالاتر…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: