مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی» - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-02-07 07:41:532025-02-08 07:22:06مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان عزیزم
شنیدن این فایل ومصادف شدن اون با خواسته من از خدا که دقیقا در روز عاشورا هست برام خیلی جذاب بود واونو هدایت و الهام خدا دانستم و تصمیم گرفتم این کامنت بنویسم .
امروز صبح که از خواب بیدار شدم به خدا گفتم دوست دارم از واقعه عاشورا چیزهایی را دریافت کنم که درسطح نوحه خوانی ها و مظلوم جلو دادن امام حسین و یارانش نباشه چون من امام حسین راقدرتمند می دانم نه مظلومی که حقش را غصب کرده باشند.
واز خداخواستم مرا به باورهای امام حسین از واقعه عاشورا وبه تفسیر ما رایت الا جمیلا حضرت زینب برسونه در مسیر که پیاده می رفتم به آگاهی هایی دست یافتم که خدمتتون عرض می کنم اما نکته مهم سخن استاد که گفتند ما به اندازه ظرف وجودی خودمون از الهامات و علوم خدا بهره مند می شویم و همواره الهامات هست وبی نهایت از این دست آگاهی ها ولی ما با توجه به شرایط فرکانسی خود قادر به دریافت آنها هستیم ومن تصمیم گرفتم آنچه که تا اینجا به من الهام شده عمل کنم تا بعد ….
برویم سراغ دریافت هایی که امروز داشتم
من امام حسین را هم به نوعی شبیه حضرت ابراهیم می دانم که به دستور خدا فرزند خودرا قربانی کرد ولی خدا مانع شد، زیرا مام حسین هم وقتی متوجه شد که نباید زیر بار ظلم حاکم زمانه برود حاضر شد خانواده و فرزندان خدا را قربانی کند این دقیقا همان حرف استاد که حاضری برای اهداف چی قربانی کنی ….
و نکته دیگر اینکه مگر می شود انسان باشی و منبع مهربانی و عواطف باشی و برایت راحت باشد که خانواده ات را دران شرایط سخت بگذاری ولی باز یاد فایلی از استاد افتادم که گفت ما مسئول زندگی خود هستیم نه دیگران واینکه من نخواهم مثلا تصمیم درست مهاجرت بگیرم که مبادا خانواده ام به سختی بیفتند ومن مسئول آنها هستم فکر درستی نیست با توجه به دیدگاه توحیدی ……پس به این نتیجه رسیدم که امام حسین دید که استاد بیان کردند را داشتند.
یا در جایی دیگر که احرام کعبه را نصفه رها کرد و گفت خونم به هدر میرود وبه کربلا مهاجرت کرد این همان تصمیم گیری درست و توجه با الهامات خدایی است که امام حسین بهش گوش داد ولی ما گاهی از آن غافل هستیم و نشنیده می گیریم…
یادم هست که از بچگی شنیده بودم امام حسین زمین کربلا را خریده بوده تا زمانی که در آن دفن می شود زمینش مال خودش باشد وغصبی نباشد واینکه تمام یارانش وسایل جنگی عالی زمان خود را داشته اند ابن ثروتی که از بچگی در تعالیم دینی گفتن بد است پس چرا امام حسین داشت ،واگر بد بود اوهم آن را بدست نمی آورد، پس هرچه از دین به ما گفتند درباره بدی ثروت و خوبی فقر همه اش دربست دروغ.
در صحنه عاشورا امام حسین خطبه های زیادی خواندند ولی در پایان اشاره کردند که اینها انسان هایی هستند که خداوند به گوش ها و چشم هایشان مهر زده است که نمی فهمند ونمی شنوند و این مصداق ایه(صم بکم عمی فهم لایرجعون) که حالا یا به دلیل پر شدن شکم از مال حرام بوده یا به دلیل فرکانس خود آن افراد که بی نهایت از امام حسین دور بودند …..
نتایج این دریافت ها برایم این بود که در این حد ظرف وجودی من بزرگ است و زمان می برد تا سخن حضرت زینب مبنی بر ما رایت الا جمیلا را درک کنم
یا بتوان باورهای ذهنی امام حسین را درک کنم ….
من فهمیدم می خواهی پیرو واقعی باشی پس برای کسب ثروت حلال پا روی ترس هات بگذار و تلاش کن تا به ذلت فقر گرفتار نشوی چیزی که امام حسین برای پیروانش دوست ندارد و خداوند هم برای بنده اش نمی خواهد .اینکه برای هدفم ترس ها و عادات و علایق خودرا قربانی کنم وپا روی راحت طلبی هایم بگذارم . اینکه زیر بار خفت وزور نروم وبه خدا ایمان داشته باشم که اگر صاحب قدرت ونفوذی مرا تهدید کرد به کارم وروابط یا هر چیز دیگری من با توکل به خدا راه درست را انتخاب کنم وبدانم تنها خدا پشت من است نه انسان هایی که امروز هستند و فردا نه ……
می دونم اینها قطره ای از اقیانوس است ولی برایم ارزشمند است وخدا را شکر می کنم 😍😍😍
ممنون از استاد عزیزم و دوستانی که کامنت خواندند
فعلا در پناه خدا شاد و سلامت باشید😘😘😘
بنام فرمانروای هستی، بنام خدای آسمانها و زمین، خدایی که قادر و تواناست ،بنام او که هر چه دارم از اوست
سلام ودرود فراوان به استاد عزیزم به استاد شایسته مهربانم ودوستان بهشتی ام
خداجونم ازت ممنونم ، ممنونم که به من اجازه وفرصت یه صلاه دیگه را دادی
ازت ممنونم که تو را دارم ودر زندگیم حضور داری
ازت ممنونم که مرا به این مسیر توحیدی ،زیبا وپراز نعمت وثروت هدایت کردی تا از استادم بیاموزم که چگونه افسار ذهنم را در دست بگیرم
ازت ممنونم که قدرت خلق زندگی ام را به خودم دادی تا با افکار وباورهام وکانون توجه ام اتفاقات وشرایط زندگی ام را خلق کنم
قرار گرفتن در مدار دریافت الهامات
مهمترین عامل برای رسیدن به شهود :
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا
وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا
وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا
وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا
به خورشید سوگند و گسترش نور آن.
به ماه سوگند، آنگاه که از پى خورشید در آید.
به روز سوگند آنگاه که زمین را روشن سازد.
به شب سوگند، آنگاه که زمین را بپوشاند.
به آسمان سوگند و آنکه آن را بنا کرد.
به زمین سوگند و آنکه آن را گسترانید.
به نفس سوگند و آنکه آن را سامان داد.
پس پلیدى ها و پاکى هایش را به او الهام کرد.
خداوند همیشه با ما صحبت میکند ،خداوند بعد از چند بار قسم خوردن در قرآن میفرماید ما خیر وشر را به شما الهام می کنیم(که ریشه لهم فقط یکبار در قرآن،این هم در این آیه آمده ) یعنی می گوییم که این مسیر درسته ،این مسیر غلطه،اما باید بدونیم که با توجه به آمادگی ما مسیر برایمان روشن میشود که با توجه به اینکه ما مدارمون بالاتر میره ،آگاهیها خالص تر میشود وما دریافت میکنیم
با توجه به آمادگی من، مسیر برای من روشن خواهد شد با توجه به بالا رفتن مدارم آگاهی ها خالص تر می شوند و من آن را دریافت می کنم ومیزان دریافت الهامات به اندازه ی ظرف وجودی ،میزان آمادگی و درک و فهم ماست وهمه ما در یک فضای فرکانسی هستیم که به هدایت خداوند دسترسی داریم
خداوند در قرآن میفرماید انا علینا الهدی ما بر خودمان واجب کردیم که شما را هدایت کنیم وهمه ما دسترسی داریم به هدایت خداوند ، به شهود، به آگاهیها، اما به اندازه خودمان مثل داستان موسی وخضر که آن زمان موسی ظرفش آماده نبود برای دریافت ،مرتب از خضر بهانه میگرفت
قرآن ،به ترتیب نزول آیه ها نیست ،قرآن متناسب با درک و فهم پیامبر به ایشان الهام شدبه همین دلیل سوره های کوتاه ابتدا نازل شده ،چون پیامبر در ابتدا آمادگی دریافت آیات بلند و طولانی را نداشتند اولین آیه ای که بر پیامبر نازل شد اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ (بخوان بنام پروردگارت که آفرید )وبعد از آن تمام آیه هایی که در جزء 30 میبینیم آیه هایی موزون ،آیه هایی که درکشون سخته ،آیه هایی که میتونند چندین وچند معنی داشته باشند ،آیه هایی که در مورد قیامت هست ،در مورد یک فضای نامشخص
یعنی خیلی شعر گونه که انتهای آیه ها مانند ابیات شعر هست اینا آیاتی است که هنوز پیامبر آمادگی دریافت مطالبی که یک ذره برای خودش قابل درک باشد را نداشته یکسری آگاهیها را می فهمیده وآنها را بیان میکرده، ولی این آگاهیها مربوط به مسائل روز آن موقع را پاسخ نمی داد انگار یک درکی از یک فضایی ،از قیامتی ،روز آخرتی، یک قسمتی از یک کلیتی را می دیده ولی هنوز نمی تونسته از آن آگاهیها در تجربه زندگی خود استفاده کند هرچقدر این آگاهیها را شنیده وجلو رفته ،رسیده به سوره های ابتدایی الان قرآن ،که این آیات درسالهای آخر عمر پیامبر به ایشان گفته شده واگر این سوره ها را مقایسه کنیم همه یک خط داستانی دارندوواضح ومشخص هستند ودر جواب پاسخ به یک سوال هست ،ودر مورد موضوعی است که پیامبر یا امت پیامبر با آن درگیر است وخیلی منطقی هست وموزون هم نیست وکاملا قابل درک هست وموضوعاتی است که بارها وبارها به شکلهای مختلف تکرار شده است
درک فضای بین من وخداوند :
هرچیزی بستگی به خودم داردودریافت الهامات خداوند بستگی به این دارد که من چقدر آماده باشم ،اینکه خداوند بی نهایت است ،به این معنا نیست که من میتونم بی نهایت را دریافت کنم من به اندازه ظرفم میتونم دریافت کنم حالا هرچقدر که مراحل قبل را درک کرده باشم واز آنها استفاده کرده باشم آماده میشم برای درک مراحل بعد ،این توهم هست که فکر کنم من دسترسی دارم به کل آگاهی خداوند در حالی که ظرف خودم بزرگ نشده است
برای دریافت الهامات خداوندعجله نداشته باشم همانطور که خود پیامبر هم آن اوایل متوجه منظور خداوند نمیشد
برای درک بهتر میتونیم آیه های جزء 30قرآن را بخوانیم که تقریباهیچ چیز نمی فهمیم ومفسران نیز در مورد این آیات برداشت های متفاوت دارند
زمانی که آیات جز 30 نازل گردید پیامبر هم متوجه درک آن آیات نبودهاند ، تنها میشنیده وگفته و یادداشت می شده است.
سوره های ابتدایی قرآن خط داستانی مشخصی دارد برای فهم بهتر مثال می زند ، مسائل اجتماعی مثل تقسیم ارث روزه ،وضو ،حج و… را بیان می کند که مشخص و قابل درک است و متوجه می شویم و داستان پیامبران را بیان کرده است، قالب داستانی که می توانیم از آن درس بگیریم
اگرسوره های جز 30 را مطالعه کنیم موضوع اصلی را درک نمی کنیم، شاید ظرف وجودی ما آمادگی دریافت این آگاهیها راندارد و شاید هم مربوط به دنیای دیگر باشدمن باید به سراغ سوره هایی بروم که مربوط به این دنیا است و به آن عمل کنم باید جایگاه خود را بدانم و به دنبال بهبود خودباشم.
داستان موسی و خضر به من کمک میکند تامتوجه جایگاه خود شوم
موسی شخصیتی مانند ما دارد، عجول و تندخو ،دعوایی و بی حوصله ،احتمالاچون در ناز و نعمت بزرگ شده است رفتارهای او را می بینیم که با برادرش هارون درگیر می شود به همین دلیل بیشتر مثال ها، توضیحات و داستان ها را از زندگی موسی داریم و بیشترین اسم پیامبری که تکرار شده موسی است و بیشتر داستان ها مربوط به شخص موسی و اتفاقاتی است که برای او رخ داده است
در داستان خضر و موسی متوجه ظرف وجودی خود می شویم هیچ پیامبری به قدر موسی معجزه نداشت باید جایگاه خود را متوجه شویم که ما هم مانند حضرت موسی هستیم نیاز داریم روی خود کار کرده تا پیشرفت کنیم باید صبور باشیم به اندازه ای که رشد می کنیم ،خداوند الهامات را برای ما واضح ومشخص ترخواهد کرد چون برخی الهامات را در ابتدا اصلا متوجه نخواهیم شد. زمانی که در مسیر درست ایمان و عمل صالح داشته باشیم و به دنبال هدایت باشیم آن چیزی را که به ما گفته می شود حتی اگر ترسناک هم باشد عمل کنیم ، مسیرهای بعدی و الهامات بیشتری به ما گفته می شود.
ما در دنیای مادی دسترسی کامل به الهامات نداریم اما در آن دنیا دسترسی کاملی به الهامات خواهیم داشت این دنیا محدود است و هیچ حالتی از بی نهایت را تجربه نمی کنیم دنیای مادی در تمام ابعاد محدود است هیچ درختی تا بی نهایت بالا نخواهد رفت در دنیای غیر مادی همه چیز بی نهایت است علم اگاهی ثروت نعمت عمر…. همه چیز بی نهایت خواهد بود.
در پناه رب العالمین هرلحظه شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید
خدایا شکرت….شکرت….شکرت
عاشقتونم …..
سلام بر فهمیه عزیز و دوست داشتنی
خدایا شکرت کخ دوستانی در این سایت هستند
که تمام صحبت استاد عزیز را ذر گام 24 با موضوع الهامات الهی
با دقت خلاصه کردی و این باعث شد که من با نوشته های شما دقت بیشتری به موضوع الهامات داشته باشم
و کلمات کلیدی را متوجه بشم .
بفهمم که باید ظرف خودم را بزرگ و بزرگ تر کنم
در زندگی عجوع نباشم و با صبر و حوصله و اعتماد به خداوند به الهامات توجه کنم . حتی اگر در ظاهر اشتباه باشد
بنام خدای مهربان
سلام به منصوره عزیز
خوشحالم که کامنتم برای شما دوست عزیز مفید بوده زندگی همه ماها پراز الهامات خداوند است که بعضی از آنها را که آمادگی اش را داشتیم درک کردیم وبعضی را اصلا متوجه نشدیم وچه بسا که اصلا اعتنا هم نکردیم ولی با این آگاهیها متوجه شدیم با کار کردن روی خودمون ،با توکل کردن ،با ایمان به خداوند ایمان با عمل، باتغییر باورهامون میتونیم ظرفمون را بزرگتر کنیم تا در مدار دریافت الهامات خداوند قرار بگیریم والهامات خداوند را بیشتر درک کنیم
سپاسگزارم از شما دوست عزیزم
دوستت دارم
زندگی ای سرشار از آرامش ،نعمت ،ثروت ،سلامتی را برات آرزو دارم
یا حق
سلام به بچه هایی که میخوان رسد کنند و بیان بالا
به نظرم من همیشه خدا به ما الهام میکنه
به نظرم خدا همیشه با ما حرف میزنه
به نظر من خدا همیشه ما رو هدایت میکنه
به نظر من خدا همیشه ما رو به راه درست میبره
در کل الهامات در همه سن و سال و همه جنس آدم ها هست ما باید این الهامات رو ازش استفاده کنیم و در جنبه های خوبش تو زندکی استفاده کنیم .
من خودم در سرمایه گذاری هام به الهامات گوش کردم و سودهای کلانی نصیبم شد و حتی توی مسافرت های داخلی و خارجی کلی به الهامات توجه کردم و نتیجه داشته.
کلی توی مشتری هایی که دارم بهش گوش کردم نتیجه داده.
کلی توی خرید کارخونه و مدیریتش گوش کردم و نتیجه داده .
کلی در زمینه خرید ملک و دلار و طلا بهش گوش کردم و نتایج عالی عالی بوده .
به نظرم ما باید آماده دریافت راهکار و الهامات و هدایت خدا باشیم تا به صورت ناخودآگاه نتایج بیاد و باید در این مسیر الهامات که میشه رو بگیریم و بهش توجه کنیم .
پس همیشه ایده های الهامی و راهکارهای عالی هست برای پیشرفت و رشد و لذت بردن حالا این الهام میتونه ی غذا درست کردن ساده باشه یا مهاجرت باشه یا یک سرمایه گذاری کلان باشه یا خرید ی ملک و خونه باشه یا میتونه ی مسافرت ساده باشه در کل تو همه زمینه ها این الهامات هستند.
بسم رب الشهدا و الصدقین
سلام استاد بزرگوار و مریم جونم
استاد من در گذشته یک حدیثی شنیده بودم به قرار زیر
از امام صادق(ع) نقل شده است که: روزى در نزد امام زین العابدین(ع) صحبت از تقیه شد، حضرت فرمود: به خدا قسم اگر ابوذر مى دانست آنچه را در قلب سلمان است، هر آینه او را مى کشت، یا کافر میخواند.(بحارالانوار)
و همیشه برایم سوال بود یعنی چی؟ مگر سلمان چه چیزی می داند؟ یا چه چیزی میبیند؟ که ابوذر با این همه ایمان و تقوا بخواهد او را بکشد؟
این دو نفر که هر دو در رکاب پیامبر کسب فیض می کردند و دو تا از یاران خوب پیامبر بودند؟
و گذشت تا اینکه به لطف خدا ما با شما آشنا شدیم و از باورهایی در مورد خداوند صحبت کردید که خود من جرات نمی کنم در خلوت هم به زبان بیاورم، اینقدر که درک این مسائل سخت است. نه اینکه قبول نداشته باشم از ترس اینکه کسی بشنود و مرا به خاطر این طرز فکر مرتد و از دین خارج شده بداند و در واقع تقیه می کنم که حفظ جان کنم. گرچند این تصمیم رو بعد از اینکه چیزی نمانده بود جانم را از دست بدهم گرفتم که در مورد این مسائل ناب با کسی سخن نگویم.
چون هر کس تا در مدار آن سخن قرار نگیرد آن را درک نمیکند و باعث کج فهمی میشود. و مهمتر از همه باعث می شود آن را از مسیر دورتر کند.
(دوستان وقتی استاد میگویید با کسی در مورد این مسائل با کسی صحبت نکنید در واقع همان تقیه کردن است برای حفظ جان تان است که حداقل آن حفظ انرژی برای ادامه مسیر است.و اینکه اگه واقعا دوست دارید عزیزانتان با شما هم مسیر شوند بگذارید با دیدن نتایج تان و با درخواست از شما به مسیر دعوت شوند بهتر اینکه بگذارید خودشان وارد شده و کم کم مدارشان بالا رود )
خواستم بگم حالا یه فهم کوچکی نسبت به آن حدیث پیدا کردم که چرا اگر ابوذر میدانست در قلب سلمان میگذرد او را می کشت.
در این فایل دو مطلب بسیار مهم و حیاتی است
♦️ اولین و مهمترین مطلب، تکامل است که به قول استاد اگه همه این مسئله رو درک کنند هیچوقت نه سرخورده میشوند و نه ضرر و همیشه در حال پیشرفت میباشند.
♦️دومین مطلب بسیار مهم این که زود نخواهید از صفر به صد برسید چون باید ظرف وجودتان برای پذیرش بزرگ شده باشد که بتوانید آن را دریافت کنید. و بتوانید از آن استفاده کنید نه باعث عقب گرد و کفران شما شود.
یه خاطره از دوران دبیرستان یادمه، که دبیر درس دینی گفت که خداوند نه خشمگین می شود نه ناراحت نه خوشحال. درک و فهم این مطلب بسیار برایم مبهم و غیر قابل باور بود. مگر میشود که خداوند خوشحال نشود؟ پس چطوری که می گویند برای رضای خدا این کار رو بکن و… و کلی سوال دیگه که مرا سر درگم و حیرانتر می کرد تا اینکه به لطف خدا که دستمان را در دست استادی گذاشت که از الف و ب شروع کرده به آموزش ما و من فکر کنم هنوز در حال یادگیری حروف باشم و هنوز به کلمه سازی نرسیدم ، ولی به این درک رسیدم تا صبر کنم استادم بالاخره کلمه ساختن و جمله ساختن و نوشتن متن و در آخر کتاب زندگی رو حتما به ما می آموزد چرا که خود استاد این مسیر است
خدایا شکررررررررت به خاطر این فایل ناب و ارزشمند.
خدایا امروز یکی از بهترین بندگان ات بخاطر این اختلاف درک و فهم به شهادت رسیده است که همه برای او عزاداری می کنند این در صورتی است که همه ما باید برای خودمان عزاداری کنیم که ازت دوریم ، آن امام شهید الان در مقرب ترین حالت به خداوند است و سرشار از لذت و شادی است.
خدایا به ما هم لطف کن تا به معرفت و علم ات دست یابیم و بتو نزدیک تر، تو به از رگ گردن نزدیک تری ولی این ما هستیم که از تو دوریم.
خدایا شکررررررررت
استاد و مریم جونم سپاسگذارم
شیدا جانم ممنون که در مداری قرار گرفتی که شرایط نوشتن کامنت رو پیدا کردی. خدایا شکرت
سلام بانو محمدی
کامنتتون بسیار خوبتر از عالی بود
ارزشمند تر از بی نظیر
چقدر زیبا و آگاهانه توضیح داده بودین،واقعا لذت بردم به قول استاد تک تک کلماتش رو نوش جان کردم.
مخصوصاً اون مثال عزاداری برای سیدالشهداء. صحبت هاتون در مورد گفتگو نکردن با دیگران خیلی ارزشمند بود. و من قدردان تون هستم . واقعا کامنتتون آگاهی بخش بود.سپاس از شما.
الهی شکر.
به نام آنکه وجودمان از اوست و تنها تفاوت ظاهری ما کالبدی ایست که در آن هستیم، یکی در کالبد زن ،یکی مرد
و چقدر دیر من این مسئله رو فهمیدم و یک عمر آرزو داشتم کاش پسر بودم و به خاطر دختر بودنم احساس حقارت می کردم.😔
ولی الان از وجودم، لذت میبرم و خدا شکر می کنم.
و بدتر از همه نسبت به جنس مرد چقدر واکنش بد و حس بدی داشتم. وای وقتی یادم میاد که چطوری فکر می کردم و الان چطوری هستم فقط خدا را شکر می کنم که میتوانم همه را وجودی از خداوند ببینم و همه را دوست داشته باشم.
خواستم فقط بگم سلام دوست گرامی
که قلم افسار نوشته را بدست گرفت .
ممنون دوست عزیز و هم مسیر بخاطر پاسخ زیبای ات به کامنت ام. حس و حالم عالی بود عالی تر شد. خدایا شکررررررررت.
در واقع آنچه من در کامنت نوشته بودم شما در داستان هدایت تان زیبا و دلنشین آورده بودید.
برای رسیدن به اینجا یه تکامل چهار ساله نیاز بود و که من نمیگم اشتباه کردم میگم فرایند تکاملم رو طی کردم. دوست عزیز اگه امروز اینجایی ، بدون خوب جایی هستی و الکی وقتتو جای دیگه هدر نده. جهان هستی چیزی رو که میخوایم بهمون نمیده، چیزی رو میده که لایقش هستیم. چهار سال طول کشید من توی فرکانس مناسب قرار بگیرم و خدا رو شاکرم که امروز آموزه های توحیدی و قوانین جهان رو اینجا دارم دریافت میکنم چه از زبان استاد عباس منش و توضیح آیات الهی و چه از کامنت ها و تجربیات بقیه دوستان ⚠️⚠️ حافظ میگه « در کوی عشق ، منه بی دلیل راه قدم ؛ که من به خود نمودم صد اهتمام و نشد » تو مسیر هدایت و عشق الهی استاد لازمه ، تنهایی نمیشه … در جای دیگه حافظ میگه « با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی ؛ تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی» همون که استاد عباس منش میگه وقتتون رو صرف توضیح دادن قوانین به دیگران نکنید ، اگه کسی لایق دریافت باشه دریافتش میکنه و باز هم حافظ میگه « من که ره بردم به گنج حسن بی پایان دوست ؛ صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم » بعد از اینکه اینجا رشد کردی و ثروتمند شدی از تمام جنبه ها ، اگه کسی رو دیدی که تشنه موفقیت و تکامل هست ، سایت رو بهش معرفی کن بذار اونم مثل خودت ثروتمند بشه …
داستان هدایت بسیار با حالی دارید. ممنون از شما
ممنون از استاد بزرگوار
ممنون از خودم که با همچنین دوستان اهل دلی هم صحبت می شوم. خدایا شکررررررررت
درود و رحمت و آرامش و نعمتهای الهی به شما هم خانواده ای ثروتمندم
صمیمانه قدردان کامنتتون هستم. حقیقتش خیلی برام ارزشمند بود. و متشکرم که داستان هدایت منو خوندین.
از بچگی همیشه به این نکته فکر میکردم و البته محیط خانواده هم تاثیر داشت در این باورِ من که، وجود هر یه دونه زن مقدستر و با ارزش تر از ده تا مرد هست . بخاطر قداست و ارزش جایگاهی که خداوند به این مخلوق ارزشمند خودش قرار داده. توضیح دادنش یه کم سخته، میترسم چیزی بنویسم که حمل بر متعصب بودن بشه.
خدا رو شاکرم ، و صمیمانه قدردان کامنت ارزشمندتون هستم.
سلام عرض میکنم خدمت شما استاد عزیزو مریم جون نمیدونید چه حالی شدم وقتی این حرفها رو از زبان استاد شنیدم چقدر منطق پشت این حرفها هست واقعا زبان قاصره از این منطق که حتی قرآن رو هم انقدر عالی متوجه شدید حتی دلیل نزول آیات و ترتیبش رو هم تکاملی دیدید من متحیرم واقعا و هر حرفی که استاد میزد واقعا میگفتم خدایا شکرت واقعا که من رو در مسیر و مدار این بزرگوار و این آگاهی ها قرار داد که هر روز بیشتر مجابم میکنه که این راه راستیه که تو سوره حمد اومده اهدنا الصراط المستقیم چقدر این آگاهی ها به دل و جونم نشست چقدر این دنیا قشنگه با وجود شما و چقدر من خوشبختم و شاکرم که من هم توفیق همراهی تو این مسیر سراسر لذت و آگاهی رو درکنار شما دارم مریم جان چقدر خوشگلتر شدن استاد شماهم بی نهایت خوشگل شدی درود به هردوتون واقعا ممنونم از شما از این مصاحبه های عالی که بخدا هرکدومش ی دوره اس کلی ارزش داره کلی درس داره که فقط اگه به ی دونه اش بتونم عمل کنم دنیام تغییر میکنه الهی شکر 🙏🏻
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام عشقهای من
وقتی این فایل بی نظیر رو گوش دادم به یاد کتابی رویاهایی که رویا نیستن(1)
افتادم که به تازگی برای چندمین بار خوندمش
اصل همینه فقط باید حرکت کنیم هرچند کَج وکولِه
همین الان این مثال به ذهنم رسید
فکرکنیم که هدف در 100متری ما قرار داره
فقط نگاه کردن به نقطه هدف وساختن باور وتکرار جملات تاکیدی که چیزی رو تغییر نمیده فقط باید حرکت کرد هرچندشاید پاهامون درمسیر راه گیر بکنه به سنگ وبیفتیم اما یقینا درسهای زیاد یاد میگیریم و درک بهتری پیدا میکنیم
وهرچند درک مون بیشتر بشه مسیر هموارتر میشه وزودتر به هدف میرسیم
دقیقا مثل همین کامنت نوشتن من شروع کردم به نوشتن وبعدش این مثال خوب به ذهنم رسید
اگر من فقط فایل رو نگاه میکردم ومیگفتم آره کاملا حق باشماست
نه رد پای بجا میزاشتم
ونه دیدگاه زیباتری پیدا میکردم
خدا روهزاران مرتبه شکر از داشتن این آگاهی ناب
خیلی خیلی ممنونم از شما وخانوم شایسته عزیز
🌿💙🌿💙
بهبه نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم
چطوری تو موضوعات مختلف به شهود می رسید و اصل رو از فرع تشخیص میدید و به طور کلی مهمترین اصل برای رسیدن به شهود چیه ؟
استاد جان شما در فایل قدرت احساس خوب خیلی عالی در این مورد صحبت کردید اینکه خداوند هر لحظه با ما صحبت میکنه و به خورشید و ماه و شب و روز و زمین و آسمان قسم خورده که خیر و شر رو به ما الهام میکنه این الهام از ریشه «ل ه م ه» یکبار در سوره لیل اومده ولی وحی در قرآن بارها و بارها تکرار شده« ِانا عَلّیَنا لَلهُدی » ما بر خودمون واجب کردیم هدایت کنیم همه ما به دریافت این هدایت و الهامات دسترسی داریم این موضوع کاملا مشخصه که من صددرصد هدایت میشم و باید بپذیرم که خداوند با من صحبت میکنه من لایق دریافت الهامات الهی هستم و هیچ شکی در این مورد نیست اما رسیدن به درک و فهم و البته عمل به هدایتهای الهی کاملا بستگی داره به میزان آماده گی من در دریافت الهامات به میزانی که من روی خودم کار میکنم ارتباطم رو با خدا بیشتر و بیشتر میکنم تو سکوت و تنهایی تمرکز خودم رو می زارم برای بهتر شدن خودم در همه ابعاد شخصیتی،توحید و درک قدرت و توانایی و هوش و اراده خداوندی و دیدن و درک عظمت خداوند تو نگاه کردن به طبیعت و جهان اطرافم و صحبت کردن و هدایت خواستن از خدا برای انجام کوچکترین کارهام در احساس خوب در آرامش در تسلیم و رهایی و امیدوار و متوکل و صبور بودن من در موج آرامش که تنها موج دریافت و شنیدن الهامات هست من میتونم بهتر و بهتر صدای الهامات رو بشنوم و با هر بار عمل کردن و نتیجه گرفتن به یه الگوی ثابت برسم و رها تر و تسلیم تر به الهامات عمل کنم
اگر تمام آگاهی های جهان به من گفته بشه من وقتی آماده نباشم ظرفم بزرگ نشده باشه بهتر نشده باشم نه می شنوم نه درک میکنم نه میفهمم و نه عملی صورت میگیره مثال زیبای استاد جان در مورد تدریس ریاضی انتگرال به یه بچه هفت ساله کاملا وضوح بیشتر میده که چقدر نیازه که من بهتر و بهتر بشم تو کوچکترین موضوعات به درک بهتر برسم به عمل برسم یه پله رشد کنم بیام بالاتر و بعد درس و تجربه و درک و عمل بعدی رو انجام بدم
داستان موسی و خضر کاملا مشخص میکنه که چقدر باید رو خودم کار کنم حتی حضرت موسی که انقدر رشد کرده بود که رهبری قومی رو به عهده میگیره و معجزات فراوانی داشته و بیشترین اسمی که از پیامبران در قرآن اومده اسم حضرت موسی بوده و چالشهای زیادی رو داشته و باور داره که ظرف وجودیش آماده دریافت الهامات و هدایت بیشتر و واضح تر خداوند هست در مقابل خضر به این نتیجه می رسه که چقدر باید ظرف وجودی خودش رو بزرگتر کنه و ارتباطش رو با منبع الهامات با خداوند بیشتر و بهتر کنه هیچ انتهایی برای بهتر شدن وجود نداره اگر من بخوام بیشتر رو خودم کار کنم
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چندین سال بود که ماهی یکبار در غار حرا در سکوت مطلق خلوت گزینی می کرده و با خداوند راز و نیاز میکرده در کل دوران کودکی تا سن چهل سالگی که به پیامبری مبعوث بشه بهترین شخصیت انسانی رو در عصر جاهلیت رو در خودش ایجاد کرده بود با ادیان و مذاهب و دیدگاه ها و افکار اونها آشنا شده بود تجربیات مختلف از قومیت و مذاهب قبلی به دست آورده بود و متفاوت از همه مردم فکر و عمل میکرد و انقدر رشد کرده بود تا آماده دریافت الهامات و آیات قرآن کریم شده بود و نه همه الهامات و آگاهی ها بلکه به اندازه آمادگی از درک و فهم آیات رو ثبت کرده و استاد جان توضیح دادید که چقدر تکاملی و آرام آرام آیات و سوره های جز سی قرآن رو دریافت کرده سوره های کوتاه که فهم و تفسیر رو هنوز مفسران قرآن هم درک نکردند و در سالهای آخر عمرشون سوره های بلند که به صورت داستانی و پاسخ سوالها و مسایل روز اون دوران در سوره های طولانی داستان یوسف ،آل عمران ،مریم و نسا و حتی نوع اجازه گرفتن و وارد خانه کسی شدن تقسیم ارث و دیگر موضوعات مرتبط با مسائل مردم تکرار اون آگاهی ها بارها و بارها بوده همه این آگاهی ها با طی شدن یه زمانی با بزرگ شدن ظرف وجودی پیامبر و بالا رفتن درک و تجربیات پیامبر در طی سالهای عمرش و بهتر شدنش بوده هیچ عجله ای نبوده آرام آرام در مدار دریافتش قرار گرفتند
اینکه من روی خودم یه کم کار کنم یه ذره بهتر بشم و بخوام یه آگاهی و هدایتی دریافت کنم که منو به بینهایت برسونه امکان نداره تکامل قانون بدون تغییر خداوند اجازه نمیده من فراتر از چیزی که در حال حاضر آماده دریافت و عمل بهش هستم رو دریافت کنم هر چقدر این موضوع رو بهتر درک کنم بیشتر و بیشتر وقت میزارم تا رو خودم کار کنم فضای تنهایی و سکوت و آرامش رو ایجاد کنم با خدا بیشتر حرف بزنم و مهمترین ارتباطم رو ارتباط با خداوند بدونم که در وجود منه و لحظه ای منو تنها نمیزاره و با من نفس می کشه و درک کنم که این جهان مادی محدود هست و بی نهایت و کمال رو نمیشه داشت به میزانی که بهتر میشم همه موضوعات مرتبط با فرکانس من هم مناسب تر و بهتر میشه و در دنیای پس از مرگ عمر و آگاهی و نعمات و ثروت بینهایت و ابدیه که انشاءالله با بهتر شدنم در این دنیا و طی تکاملم در دنیای پس از مرگ در مدار دریافت بینهایت آزادی و سلامتی و ثروت و عشق و فراوانی و شادی هم قرار میگیرم
استاد جان و مریم جانم عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
به نام خداوند بخشاینده مهربان
خداوندگار جهان ست تو را سپاس بابت همه نعمتهایت ،
ای خدای مهربانم ای تنها روزی دهنده ای خالقم چه زیبا خلق کردی ما را،چه زیبا صورتگری کردی ما را
هدایتم کن درکم از الهاماتت بالا رود و عمل کنم به ایده تسلیم تو باشم ه تو خیر مرا بهتر از من میدانی.
خدا را شکر بابت گام 24 پروژه مهاجرت
نکات ارزشمند گام 24
1-خداوند همیشه داره با ما صحبت میکنه،خداوند چند بار قسم به زمین و آسمان و خورشید و ماه و آسمان و بالا و پایین و چپ و راست میکند،خداوند قسم میخورد،که بگه فالهمها فجورها و تقواها.
2-خداوند میفرماید ما به شما خیر و شر تون را الهام میکنیم،به شما میگیم این مسیر درست است و این مسیر غلط است.
3-ولی آنچه که باید بدانیم این است که با توجه به آمادگی ما،مسیر برای ما روشن میشود.
با توجه به اینکه ما مدارمون بالاتر میرود،آگاهیها خالصتر میشود و ما دریافت میکنیم.
4-آنچه را میفهمیم که برای آن آمادهایم،اینکه ما چقدر دریافت میکنیم،از خداوند به اندازه ظرفمون است به اندازه میزان آمادگیمون است،به اندازه درسهایی که قبلاً خوندیم و پاس کردیم است،به اندازهای که فهمیدیم است.
5-ما یک آدمهایی هستیم ،توی فضای فرکانسی ای که دسترسی داریم.
خداوند در قرآنمیفرماید،انا علینا للهدی،ما بر خودمان واجب کردیم که شما را هدایت کنیم.
6-همه ما دسترسی داریم به هدایتهای خداوند
همه ما دسترسی داریم به آگاهی ،به شهود،اما به اندازه خودمون.
7-پیامبر اسلام سالهای سال، سالی یک ماه به تنهایی میرفته غار حرا،و روی خودش کار میکرده،
تا یواش یواش آماده بشی برای دریافت،ظرف یواش یواش بزرگ شود،وقتی که ظرف بزرگ میشود پیامبر مبعوث میشود در سن 40 سالگی.
8-قرآن به ترتیب نزول نیست،به این معنی نیست که اولین موردی که به پیامبر وحی شده سوره حمد است،اتفاقا این سورهها سورههای آخری هستند،که پیامبر گفته شده،سورههایی که به ترتیب نزول به پیامبر گفته شده،اتفاقا سورههای بسیار کوتاه قرآن است جز 30 قرآن است.
9- هر چیزی بستگی داره به خودمون
دریافت خداوند،بستگی داره به اینکه ما چقدر آماده باشیم.
اینکه خداوند بینهایت است،به این معنا نیست که ما بتونیم بینهایت را دریافت کنید ما به اندازه ی ظرفمون میتوانیم دریافت کنیم.
هر چقدر که آماده میشوی،هی آماده میشوی برای مراحل بعدی اگر مراحل قبلی را فهمیده باشی اگر درکشون کرده باشی اگر استفاده کرده باشی.
10-این توهم است که فکر کنیم, دسترسی داریم به کل آگاهیهای خداوند، در حالی که خودمون ظرفمون بزرگ نشده
،هر چقدر که ظرفمون بزرگتر میشه،عجله نکنید آرام آرام.
11-شما جزء سی را مطالعه میکنید،نمیفهمید منظور چیه،اون یه چیزی هست که شاید ظرف هیچ کسی هنوز آماده نباشه،شاید برای اوندنیاباشه.
اصلاً برای اون دنیا باشه، برید سراغ چیزهایی که مال این دنیاست بریدسراغ سورههایی که مال این دنیاست و گفته شده، شما به اینها عمل کنید.
12-نیاز به این داره که ما جایگاه خودمون را بدونیم, و هی دنبال بهتر شدن باشیم .
13-ما هم یک موسی هستیم شاید اولش نفهمیم،قضیه را نیاز دارد بهتر شویم نیاز داره رو خودمون کار کنیم نیاز داره پیشرفت کنیم نیاز داره صبوری کنیم،و خداوند به اندازهای که ما رشد میکنیم،الهامات و دریافتها را واضحتر میکند،مشخصتر میکند.
14-اولش خودم یک سری الهامات را دریافت میکردم، نمیفهمیدم واقعاً،منظورش چیه، همین الانش هم دریافت میکنم نمیفهمم،ولی یک سری چیزها را الان دیگه کامل میفهمم ،زبان خداوند را میفهمم،به خاطر اینکه ظرفم بزرگتر شده.
15-توی مسیر درست قرار گرفتن, ایمان داشتن, و عمل کردن و عمل صالح داشتن, دنبال هدایت بودن و اون چیزی که میفهمی رو و دریافت میکنی رو بهش عمل کنی حتی اگر کج و کوله است حتی اگر یه سر ترسناکه حتی اگر یه ذره نیاز داره به شجاعت و ایمان و جسارت بیشتر.
بعد دیگه الگوها رو پیدا میکنی و مسیرها هی بهت گفته میشود.
16ـ ولی نسبت به قبل با قاطعیت میتوانم بگویم خیلی بیشتر میفهمم،ما توی دنیای مادی ما دسترسی کامل نداریم،
خداوند هم میگوید شما اون دنیا دسترسی کامل دارید به آگاهیها.
چون دنیای مادی دنیای محدودی است ،در دنیای مادی هیچ حالتی از بینهایت را تجربه نمیکنی،دنیای مادی بینهایت نیست در هیچ ابعادش،دنیای مادی در همه ابعاد محدود است.
17ـ ولی در دنیای غیر مادی،همه چیز بینهایت است،این بینهایت از آگاهی بینهایت است ثروت بینهایت است نعمت بینهایت است عمر بینهایت است.
18-بیشتر از همه در بحث عمل کردن به ایدههای
الهامی،بیشتر از همه بحث بحث باور به اینکه این ایده الهامی است.
19ـ من خودم وقتی که حس میکنم یک سری چیزها بهم گفته شده که انجامش بدهم یا یک ایدههایی الهام شده که باید انجامش بدهم ،اونها را بدون اینکه بحث کنم انجامش میدهم،در اکثر مواقع.
20ـ فقط صرفاً اینکه این باور در وجود من هست که این ایده از آگاهی بالاتر آمده.
21-من تصورم در مورد خدا یه همچین حالتیست در بحث الهامی،مثل این میماند که اون داره از بالا, ما داریم توی فضای جنگلی حرکت میکنیم و خداوند با هلیکوپتر داره از اون بالا ما رو نگاه میکنه
و از اون بالا داری میبینی که کدوم طرف جاده است توی جنگل و همه جا جنگل است همه جا مثل هم است،اون داره میبینی که کجا جاده کجا رودخونه است کجا آب است کجا پرتگاه است
و از اون بالا داره بهمون میگه حالا از این طرف برو حالا برو به سمت چپ برو به سمت شمال 10 قدم برو اینور،پشت اون جنگل مثلاً نهر آب است.
22ـ چون این تصور را دارم که خداوند داره به این شکل هدایت میکند و داره چیزهایی رو میبینه که من نمیبینم, خیلی با ایمان بیشتر به اون ایدهها عمل میکنم.
23-اگر آدم باور داشته باشه ایمان داشته باشه کلیدها آمدند بهت کمک کنند تا به اون خواسته ات برسی و از اون آگاهیهای بالاتری میآیند که شاید تو عقلت نرسه،اونقدر دید وسیعی نسبت به اتفاقات و شرایط نداشته باشی که اونها دارند،خیلی راحتتر بهشون عمل میکنی.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزوخانم شایسته عزیز
ودوستان عزیزم خواستم بااسم سپاسگزاری کنم ازشما که هم دیدم حافظه یاری نمیکنه وهم تعدادشماعزیزان زیاد هست وممکنه کسی ازقلم بیوفته این شد سپاگزاری کلی کردم از همه شما بخاطرکامنتهای زیباتون
این کامنت روتوچندمرحله نوشتم وباهرباگوش کردن وفکرکردن درموردش وگذشت زمان درهمین چندساعت دیدم مقدارظرف ودریافت من هم تغیرکردواین نشون میده بستگی داره به خود آدم ودرمداری که قرار داره والهامت رودریافت کنه خیلی هاهنوزاین فایل روگوش ندادن بااین که عضوسایت هستن به هردلیل شایدخوابند کار دارند …
خیلی هادانلودکردن ودنبال فرصت هستن تایجای خلوت پیداکنن وگوش بدن
خیلی ها زودترازمن گوش دادن وکامنتش روهم نوشتن ودرانتظارتایید هستن
اگه به مسایل دیگه هم به همین ترتیب نگاه کنیم متوجه میشیم که همه ما درحال هدایت هستیم واین بر میگرده به زمان ظرف وآگاهی ما
استادمن بارها هنرجوهایی که تازه میان پیشم ومیخوان تازه شروع کنند وخودشون روبا باافرادی که چندین سال سابقه تمرین دارن مقایسه میکنن تقریبا همین مثال رومیزنم ومیگم بچه که میره پیش دبستانی بااونی که میره دبستان واونی که میره دبیرستان هرکدوم بسته به آمادگی وظرفیتش ساعت کلاسها هجم درسهاش درنظرگرفته میشه
یاداون مثال هلیکوپترافتادم که تشبیه کردیدبه خدا خیلی جاهاماهدایت رودریافت میکنیم انجام هم میدیم ولی اول راه فکرمیکنیم نفهمیدیم ولی بعد متوجه میشیم نه اگه اونی که خودمون فکرمیکردیم انجام میدادید چه خسارتها که واردمیشه
میشه گفت هرکه قلبش بازتره زودترهدایت میشه
هرکه مقاومتش کمتره زودتر دریافت میکنه
هرکه خودش درخواست هدایت کنه زودترهدایت میشه
روز همگی بخیر وشادی🙏
الم
الف، لام، میم.
ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ
این کتاب که در [کلام خدا بودن] آن هیچ تردیدی نیست، راهبری است برای پروا پیشگان.
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ
همانان که به غیب [=حقایق پنهان] ایمان میآورند و نماز [=رویکرد به خدا را] بپا میدارند و از آنچه روزیشان دادیم انفاق میکنند.
وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ
و کسانی که به هرآنچه بر تو و بر [پیامبران] پیش از تو نازل شده ایمان میآورند و به آخرت [=سرای بازپسین نیز] یقین میکنند.
أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
آنها بر هدایتی از پروردگارشان [رهسپار] هستند و همانان رستگارانند.
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
سلام و سلامتی و نور خدا به دو استاد نازنین و دوست داشتنیم و به عزیزان هم خانواده
امیدوارم حال دل همگی در عالی ترین حالت باشه… خدای مهربونم رب العالمین خداجونم تنها تو رو می پرستم و تنها از تو یاری می خوام که تو برای بنده ت کافی هستی… همه چیز هستی… خدایا شکرت برای یک فرصت دیگه یک روز زیبای دیگه که پر از نعمت و برکت و اتفاقای خوب قراره باشه… یکیش هم همین فرصت نوشتن یک صلات پربرکت تو این فضای بهشتی… خدارو شکر که باز شنبه اومد و وقت بیشتری می تونم بذارم تا بیشتر رو خودم کار کنم… چند روزی هست بیشتر دارم به همین قضیه ی مدار و اینها فکر می کنم… اینکه قانون قانونه… اینو باید انقدر تکرار کنم تا بره تو درونی ترین لایه های مغزم… که قانون تغییر نمی کنه، اصلا هم سخت نیست… اگر من کامل و از ته قلبم باورش کنم که آقا جهان جهان مدارهاست… شما نمی تونی تو مدار 1 باشی و به چیزهایی که تو مدار 2 هست دسترسی داشته باشی… اگر چیزهایی که می خوای در مدار فعلیت نیست یعنی باید بیشتر تمرکز بذاری رو خودت بیشتر کار کنی ظرفت رو بزرگتر کنی اونوقت مدارت که بالاتر می ره لاجرم لاجرم به اون چیزها دسترسی خواهی داشت لازم نیست کاری بکنی… اینکه هی بشینی به این فکر کنی که من فلان چیزو می خوام باید یه جوری بهش برسم چیکار کنم چیکار نکنم فایده نداره… یه مدت رهاش کن، تمرکزی کار کن رو خودت و بعد یه مدت مدارت می ره بالاتر و راه رسیدن به اون خواسته خیلی راحت فراهم میشه… ایده ش میاد… اینا رو باید هزاران بار برا خودم تکرار کنم تا جا بیفته… یکی از بهترین راههای تکرارش هم همین فایل گوش دادن و نوشتن هست…
استاد چقدر تکامل مهمه… حتی محمد پیامبر هم تکاملش رو باید طی می کرد… اونایی که غرض تو دلشون دارن هی می گن حضرت محمد سواد نداشته… اینو نمی بینن که بابا الکی نیست هر سال، یکماه کامل رو تو بری توی غار، اونم اون زمان… نه کولربگی نه فلاسک چای و قهوه ای… یک ماه تنها تو باشی و خدات… بخدا هر آدمی اینکارو بکنه به زلالی پیامبر می رسه دیگه… و کم کم گوشِت تیز میشه، شاخکا تیز میشه قلب باز میشه… و صدای خدا رو می شنویم… حالا هرچقدر من خودم رو خالصتر کنم اون ارتباطم با خداوند رو خالصتر کنم ایمانم رو بالغیب بیشتر کنم خب صداها رو واضحتر می شنوم… همونطوری که تا پارسال وقتی من کامنتا رو می خوندم که نوشته بودن خدا بهم گفت از اینور برم یا اینکارو بکنم یا نکنم یا تو فایل نتایج دوستان، با خودم می گفتم اینا واقعا چجوری الهام خدا رو می فهمن؟؟ الکی می گن یا واقعا صدای خدا رو می شنون؟!! اون موقع من در مدارش نبودم و نمی تونستم درک کنم… اولش با همین سوال شروع میشه دیگه… که دنبال این باشیم بفهمیم چجوری این اتفاق میفته این یعنی خواسته شکل گرفته… و بعد خداوند ارحم الراحمین کم کم هدایت می کنه ما رو به اینکه بیشتر رو خودت کار کن بیشتر تو خودت کنکاش کن، بیشتر خودت رو بشناس، بیشتر به من وصل شو… و بعد هر ازگاهی یه چیزی به دلمون میفته میگیم شاید این از طرف خدا بود… اما این ذهن که بیکار نمیشبنه… می زنه زیر خنده میگه پاشو خودتو جمع کن… تو؟؟ خدا؟؟ وهم برت نداره هرهرهر! اما باید بدونیم که این نجوای شیطانه، شیطان کارش همینه که ما رو ناامید کنه… و بعد یه بار که عمل می کنیم به اون الهام دلمون گرم میشه و تازه باور می کنیم اینهمه گفتیم من لایق اینم که خداوند باهام حرف بزنه، واقعا خدا باهام داره حرف می زنه!!! ببییین من واقعا لایقما… البته بازم شیطان بیکار نمیشینه و آدم خیلی راحت یادش می ره یا بنظرش کوچیک میاد… به مرور تکاملمون رو طی می کنیم و بقول استاد هرچقدر ظرفمون بزرگتر میشه بیشتر درک می کنیم بیشتر دریافت می کنیم…
چقدر این نکته که استاد گفتین ما همه موسی هستیم جالب بود… چقدر قبلنا پیامبرا برای منِ نوعی آدمای متفاوتی بودن و چقدر اینکه الان بدونم من و بقیه ی آدما همه به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم چقدر از این کج فهمی ها جلوگیری می کنه…. خداجونم شکرت برای این آگاهی ها، شکرت که من رو در مدار آشنایی با دو استاد عزیزمون و استاد شایسته ی نازنینمون قرار دادی… شکرت که سر کلاسی هستم که بهترین استاد و بهترین همکلاسی ها رو دارم اونم از نوع درجه یک شاگرد زرنگ…
جمله های طلایی استاد
جایگاه خودمون رو بدونیم و هی دنبال بهتر شدن باشیم…
باید رو خودمون کار کنیم رشد کنیم ظرفمون بزرگتر شه…
اگر در مسیر درست قرار بگیریم، اگر ایمان داشته باشیم و عمل کنیم حتی اگر کج و کوله، اگر نیاز به شجاعت بیشتری داره ولی عمل کنیم، هی ظرفمون بزرگتر میشه و کلام خدا رو بیشتر می فهمیم…
کلید عمل کردن به ایده های الهامی هم عالی بود استاد… اینکه یادمون باشه خداوند ناظر و آگاهه مثال جنگل و هلیکوپتر رو باید هی برا خودم تکرار کنم تا یادم نره… خدا رو شکر الان تو خیلی چیزای ریز و درشت از خودش هدایت می خوام و خیلی خیلی وقتا هم هدایتش رو دریافت می کنم…
کل داستان اینه اگر ایمان داشته باشیم که الهامات از آگاهی بالاتری رسیده که من بشون دسترسی ندارم و اومده منو نجات بده، شرایط منو بهتر کنه، منو به خواسته م برسونه، خیلی راحتتر بهشون عمل می کنیم…
جالبه فکر کنم تو کامنت قبلیم یا یکی دوتای قبلی بود از مقاومت ذهنم برای فراوانی و رزق بی حساب نوشته بودم… اینکه مثلا کارت هدیه ی 25 دلاری رو که تو کشو پیدا کردم بعدش به خودم می گفتم که باور کن خداوند منبع رزقه و می تونه بی حساب ببخشه… و نجوایی که با پوزخند بهم می گفت آره در حد 25 دلار و صد دلار و اینا حالا شاید… ولی مثلا فکر می کنی تو این ماه میشه دو سه هزارتا بدون حساب وارد زندگیت بشه؟؟ زهی خیال باطل… و همون موقع که می نوشتم به ذهنم داشتم می گفتم میشه چرا نمیشه… من باور کنم خداوند منبع رزق و نعمت و همه چیه میشه… و جالب اینجاست که دو روز پیش که یه بنده خدایی بدون اطلاع قبلی هزار دلاری که ازش طلب داشتم رو برام واریز کرد و اس ام اسش اومد، با خودم فکر کردم دیدم عههه تو این ماه دوبار هم همسرم یه مقدار سهم فروخته بدون اینکه من بدونم و یهو دیدم پول به حساب واریز شده (حسابمون مشترکه)… و دیدم درواقع همون دو سه هزارتا وارد حسابمون شده این ماه… درسته مقداری از فروش سهم بوده توسط همسرم ولی بهرحال می تونست این موقع نباشه… و کلی خدای مهربون و رزاق رو شکر کردم و تو دفترم نوشتم… خداجونم مهربونم عاشقتم خودت می دونی…
شکرت برای تک تک آگاهی هایی که تو این سایت پربرکت هست و استفاده می کنم…
شکرت برای وجود خود استاد و استاد شایسته
شکرت برای وجود همکلاسیهام که برا بعضیهاشون بدجوری دلم تنگ شده (کجایین شما خدایی؟ لایکاتون رو می بینما… بابا یه خبری کامنتی پیامی… انقدرمدارتون رفته بالا که اصلا دسترسی نداریم بتون هیچجوره :)))
شکرت برای اینننهمه نعمت و برکت تو زندگیم…
شکرت برای همسر و دوتادختر نازم… شکرت برای مامان مدار بالای عزیزم، شکرت برای خواهرای همراه و هم مسیرم…شکرت برای پیامای قشنگی که از دوستان نازنین و مدار بالام می گیرم… شکرت برای خونه ی قشنگمون…شکرت برای برفی که امروز در حال قهوه خوردن تماشا می کردم و فیلم گرفتم… شکرت برای سرماخوردگیی که روش رو کم کردم و با لیمو عسل و زنجبیل کلکش رو دو روزه کندم… شکرت برای مهمانیی که فردا دعوت شدیم و نمی ریم چون هم فرکانس نیستم باشون… شکرت برای والیبالی که یکشنبه ها می رم و عشق می کنم… شکرت برای همه چیِ الان زندگیم… شکرت که این کامنت رو صبح که لیلین رو خوابوندم شروع کردم و الان که خواب شبش شروع شده تمومش کردم ولی بلاخره نوشتم :))) خدایا شکرت که دارمت :)))
پی نوشت: خدایا شکرت برای این همزمانی خوشگل!!! بعد از ارسال کامنتم رفتم نشانه ی امروز من رو زدم و رسیدم به فایل گفتگو با دوستان «تسلیم بودن در برابر هدایت»… داریم از این قشنگتر؟ همون فایلی که اولین بار که می شنیدم می گفتم این سپیده چی میگه؟؟ بهم می گه چی بخور چی نخور، چی بپوش؟؟ وای خدای من چه حس خوبیه امشب… شکرت کرور کرور :)))