مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی» - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-02-07 07:41:532025-02-08 07:22:06مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته گل
وهمه دوستان
باران؛
استاد چقد من با این فایل گریه کردم از اول تا آخر اشک ریختم ،استاد من وقتی که به خدا وصلم قشنگ احساسش میکنم از داستان خودم بگم من مدتهاست همه چی بهم الهام میشه چندین ساله وقتی که حتی مجرد بودم اون موقع ها خیییلی هم نماز میخوندم قران میخوندم ،روزه میگرفتم بعضی وقتا گله میکردم از خدای مهربانم بعد یه ترسی داشتم نکنه بلایی سرم بیاد من عاشقانه خدارودوست داشتم و دارم ولی قبلا یه ترس داشتم ازش ولی الان رفیقم باهاش ،من وقتی که ایوب جان به خواستگاریم اومد بنا به دلایلی بعضی از افراد خانواده م هی میگفتن بیشتر فکر کن انتخابت درست باشه ولی من با اعتماد کامل به خدا جواب مثبت دادم حتی یادمه قران خوندم قشنگ صدای خدارومیشنیدم میگفت همین جفت توعه جواب مثبت بده منم گفتم خدایا منو تو باهم معامله میکنیم من میدونم این بهترینه ولی خودت هوامو داشته باش تنهام نذاری من از تنهایی بدون تو میترسم.و جواب مثبنو دادم و الان 11ساله ازدوج کردم و جز بهترین تصمیم زندگیم بوده همون چیزی بود که خواستم خداروشکر ،این داستان هدایت و الهامات بود قبل ازدواجم
والان که اومدم ت این سایت و این اموزه ها رو گوش میدم و مینویسم از رفتن به همراه همسرم به ماموریت که بهم الهام شد برو اول نرفتم بعد دوباره الهام شد رفتم و اینقد نتایج عالی برام داشت اینقد درسا یاد گرفتم و قوی تر شدم .تا انتخاب شغل برا خودم و معجزه هاش و دقیقا من یه هفته پیش داشتم تو خلوت خودم با خدا حرف میزدم گفتم خدایا تو گفتی شروع کن من شروع کردم حالا اگه مسیرم درسته یه نشونه بفرست بدونم قوی تر برم جلو دقیقا صبحش یه شماره ای با من تماس گرفت گفت فلانی شما شمارتو گذاشتی برا کسب و کار من میخوام راهنماییت کنم گفت باشه بفرمایید توضیح داد یه فیلم برام فرستاد ،ومن هرچی فکر میکردم اصلا شمارمو به کسی ندادم گفتم خدایااااا دمت گرم نشونتو فرستادی من فقط گریه میکرد سجده شکر کردم گفتم مسیرو درست رفتم ،اون شخص باعث شد من انگیزم برا ادامه کارم بیشتر شه ،و هروز ایده های جدید میاد تو این زمینه و من با عشق دارم ادامه میدم خداروشکر انشالله موفق ترم میشم به امید خدا و آموزه های شما استاد گل .من عاشقتم استاد قربونتون برم بهترین .ممنونم از خانوم شایسته نازنینم برا این این پروژه عالی عاشقتم من .
خدایا هزاران مرتبه شکر بخاطر همه چی .
خدانگهدار تا ردپای بعدی.
أَفَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا ۖ فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ ۖ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ
پس آیا کسی که کردار زشتش برای او زینت داده شده و [به این سبب] آن را خوب دیده [مانند کسی است که در پرتو ایمان، خوب و بد را تشخیص داده است؟] همانا خدا هر که را مشیتش تعلق گیرد گمراه می کند و هر که را مشیتش تعلق گیرد هدایت می نماید. پس مبادا جانت به سبب حسرت هایی که بر آنان می خوری از بین برود؛ بی تردید خدا به آنچه انجام می دهند داناست.
سلام استاد عزیزم و دوستان گرامی
عجیبه که بنده فراموش میکنم که هدایت همیشه بر مبنای خیره!!
عجیبه که یه وقتهایی اونچه خودم دوست دارم رو به حساب مصلحت خدا میزارم!!
اول به خودم و آخر هم به خودم میگم
جهان در بر دارنده اصولیه
که خداوند تبیین فرموده
و صلاح و رستگاری من در پرتو عمل به اون اصوله
متاسفانه به خاطر درک غلط از بحث عملکرد سیستمی قوانین الهی، بعضا خواسته های خودمون رو ملاک خوشبختی قرار میدیم و فکر میکنیم ملاک سعادت ما اون چیزیه که دوست داریم بهش برسیم
و فکر میکنیم این سیستمی عمل کردن جهان، یعنی درست و غلط به طور کلی وجود نداره و فقط در رسوندن من به خواسته یا دور کردنم از خواسته ها تعریف میشه!!
و این خیلی خطرناکه..
به قول خداوند چه بسیار چیزهایی را میپسندید که شر شما در آن است..
ما به این جهان اومدیم برای درک و شناخت خداوند و حرکت به سوی او
این مسیر دربردارنده دستورالعمل هاییه که نه فقط درست و غلط بودن مسیر رو نشون میده
بلکه درست و غلط بودن خواسته رو هم نشون میده
هدایت فقط نشون دادن مسیر درست نیست
بلکه هدایت به ما درست و غلط بودن خواسته رو نشون میده..
بخاطر اینکه بسیاری از خواسته های ما از الگوهای ذهنی ما و به قول خداوند هواهای نفسانی ما تشکیل شده
و در طی مسیر تکامل و عبور از اون خواسته ها
ما به خواسته های حقیقی میرسیم
همین چند وقت پیش در پاسخ به عزیزی که سوال کرده بود چرا خدا به بنی اسرائیل که درخواست کرده بودن غذاشون از گوشت به پیاز و … تغییر کنه فرموده آیا بهتر رو با بدتر معاوضه میکنید نوشته بودم که استاد دلیلش رو در دوره سلامتی توضیح دادن که بدن با گوشت آداپته شده..
اما عجیب بود دوستانی پاسخ دادن که اصلا بحث خوب و بد نبوده و خدا هر کسی رو به سمت خواسته خودش هدایت میکنه نه اینکه مثلا مصرف گوشت درسته و مصرف کربوهیدرات اشتباه!!
توحید بزرگترین اصل جهان و دربردارنده اصول کلیه که هم مسیر رو نشون میده و هم درست و نادرست بودن خواسته ها رو..ما نمیتونیم بریم دنبال مشروبات و در مسیری قرار بگیریم که به راحتی به دست بیاریم و بعد بگیم هدایت شدم به مسیر دریافت مشروبات!! این بحث هدایت نیست..این بحث ضلالته..هدایت در مدار خداوند و ضلالت در مدار شیطانه
و در نهایت خداوند دخالتی در تعیین مسیر ما نمیکنه و طبق مشیتش با ما رفتار میکنه
و ما مسئول تمام اتفاقات زندگیمون هستیم
سلام خدمت دوست عزیزم حسین آقا
برداشت و درک خودم رو میگم .
بطور کلی احساس ما که نشات گرفته از فطرت ماست و نادرست بودن رو به ما هشدار میده .
بطور کلی کل جهان بر اساس خیر،فراوانی،فضل ،لطف ،رحمانیت شکل گرفته است.
عملکرد سیستم بر اساس کلیات بالا نیست و بلکه بر اساس درخواستها شکل گرفته و به همین دلیل خوب و بد وجود دارد و به همین دلیل قانون جذب وجود دارد .
هر کسی بر اساس باورهایش ظرف خود را شکل میدهد حالا اگر باورها سمت درستی نیست (درست از دیدگاه ما)اتفاقات بر اون اساس شکل میگیرد.
مثلا در مورد همون آیه ای که شما جواب دادید،گوشت خوراک برتر است ولی من که درخواست پیاز و عدس و …دارم خب به همون سمت هدایت میشم.
الان مثلا یه نفر معتاد است درخواستش جنس است و خب سیستم به همون سمت هدایتش میکنه.ممکنه از نظر من و شما درست نباشه ولی ایشون خواسته و هدایت شده و هر اتفاقی هم افتاد مسئولیت داره .
سپاسگزار شما بزرگ مرد هستم که با درک بالاتون منو هم راهنمایی میکنید
سلام خدمت شما برادر گرامی و ممنون از نظرتون که به اشتراک گذاشتین..ببینید همیشه هدایت به سمتیه که آدم رو رشد میده، همون که خدا میگه لعلکم یرشدون..یعنی اونی که به سمت بدتر شدن میبره اسمش هدایت نیست..چرا نیست؟ بخاطر اینکه در جهت رشد نیست، ولی در جهت مشیته..یعنی طرف میخواد چیز بدتری رو به بهتر ترجیح بده..اوکی..خداوند اسباب رو براش فراهم میکنه.ولی این دیگه اسمش هدایت نیست..میشه یضل من یشا..یعنی کسی که در مشیت باشه گمراه میشه..از طرفی بد و خوب هست ولی درکش نسبیه..بد و خوب از منظر توحید..از این منظر که ما خدا رو بهتر درک میکنیم و میشناسیم یا ازش دور میشیم..مثل کسی که در هوای آزاد نفس بکشه یا در خلا..نسبی بودن به درک ما برمیگرده و احساس خوبی که در ما رشد میکنه نشان دهنده عمق درک ما از خداوند و اصطلاحا نزدیک شدن ما به خداونده..در بحث شکل دادن به باورها موضوع اینجاست که جلوی همه ما طرحی واحد قرار داره..به اسم طرح الهی..به اندازه ای که ما با باورهامون درک درستی از اون طرح پیدا میکنیم گویی تصویر دقیق تری کشیدیم و لذت بیشتری میبریم..یعنی این نیست که نظام باورهای ما بر اساس هیچ اصلی نباشه و باورها به خودی خود تعیین کننده خوشبختی آدما هستن..نه..این نظام باورها و تصویرسازی های ما به اندازه ای که به اون طرح الهی نزدیک تر میشه ما خوشبختی رو بیشتر درک میکنیم..و در نهایت انسان ها از تکثرات به سمت وحدت حرکت میکنن..در مورد احساس هم یه نکته بگم که بعضا خیلیها در موردش دچار اشتباه میشیم..احساس خوبی که استاد میگن و در موردش تحقیق علمی کردم در واقع حالتی از بی ذهنیه که حسش رو نمیشه تعریف کرد..نه شادیه نه غم..نه هیچ کدوم از واکنش های احساسی که براشون استیکر تعریف شده..تعریف درستش بنظرم مستیه..نمیدونم بیمارستان رفتین و بهتون مورفین تزریق کردن یا نه چون این حالت شبیه همون حالته..عرفا از مستی در اشعارشون برای درکش استفاده میکنن..تمام احساساتی که ما ازشون صحبت میکنیم و برای دیگران قابل درکه، صرفا تعاریف و شبیه سازیهای ذهنیه که اگر توفیق بشه در موردش خواهم نوشت..اما الهام در بر دارنده یک نوع شعف درونیه که با حتی اون احساساتی که بچه ها با الهامات اشتباه میگیرن فرق داره..بزار مثال بزنم..وقتی رفتم سر معامله خونه و تو بنگاه گفتن خونه سندش گرو بانکه و به طرف پول بدید سندو آزاد کنه و زیر قیمت خونشو معامله کنه فکر میکنید چه احسای داشتم؟ حس شدید نگرانی..اما در اوج همین نگرانی یه حس شعف درونی بهم گفت انجامش بده!! شما هر جور حساب کنید اون هیجانی که بچه ها با احساس خوب و الهامات اشتباه میگیرنش نمیتونست اون لحظه برای منی که دچار نگرانی شدید بودم اتفاق بیفته..نمیدونم میتونم مطلبو برسونم..احساس خوبی که همون الهامه جنسش از جنس توحیدخ..یعنی هیچ احساس متضادی نداره.. احساساتی که ذهن میسازه و ما رو فریب میدن همشون زوج و دوتایی هستن..ان شاالله علمی تر در موردش خواهم نوشت..فقط بدونید به اندازه ای که رشد میکنیم، الهامات قوی تر میشه و تاثیرش در جان و نفس انسان هم قوی تر میشه..مثلا پیامبر وقتی وحی رو دریافت میکردن به قدری این شعف شدید بود که از خود بی خود میشدن..خود من در حالت شعف یه وقتهایی نمیتونم راحت نفس بکشم و وقتی نفس میکشم با اشک همراه میشه..حتما تجربش کردید..مثل بغض های استاد موقع ضبط خیلی از فایلها..این همون الهاماته و الهامات به سمت تعالیه..به سمت یک مقصد و اون هم صراط مستقیم
نه مقاصد مختلف
لَقَدْ أَنْزَلْنَا آیَاتٍ مُبَیِّنَاتٍ ۚ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و صد درود بر داداش حسین و آقا ابراهیم گرامی
بعد از قدردانی از شما دو عزیز که برای رشد تشریک مساعی می کنید، عرض می کنم که؛
گر بریزی بحر را در کوزه ای
چند گنجد فرصت یک روزه ای
چطور میشه از ذات بینهایت، از نگاه ذهن محدود صحبت کرد؟!!!
این خردمندان و آموزگاران بشری (چه پیامبران و چه دیگر بزرگان) بودند که با تزکیه و بازسازی و بهبود نظام باورهای خودشون، ترجمه ی بهتری از طرح الهی رو به مردم زمانها و ما نشان دادند.
اینطور می خوام بگم که هر چقدر نظام باوری فرد پالایش شده تر باشه به نسبت درک و دریافت بهتری از ذات و صفات خداوند داره.
انصافا اینطور صحبت کردن در سایت معمول نیست چون اغلب تجربیات دوستان در قلمرو ذهن و محسوسات هست، یعنی در قلمرو صفات الهی، البته که بسیار نازل و مادی
موضوعی که حسین آقا داره به اون نگاه میکنه و توضیحاتی هم داده که خیلی سربسته و مختصر و مفید بوده، به نظرم یکم بالاتر از نگاه ذهنی دوستان سایت هست،
آقا ابراهیم هم از منظر نگاه سیستمی، که استاد بارها در موردش توضیح داده و اینکه خداوند بر اساس اصولی معین فقط رفتار میکنه که اصلا احساسات یا بهتر بگویم هیجانات در آن تاثیری ندارد.
بنده چند ماه پیش تجربه ای داشتم و در همان ایام بارها در سایت از آن به عنوان هدایت نوشتم که دقیقا از همین عملکرد سیستمی خداوند بود، داستان اینکه بعد از مدتی کار کردن بر روی ورودی هایم با کمک سایت و دوره ها، به این نتیجه رسیدم که باید هدفی را که دارم تجربه کنم، البته که در این مسیر احساسات خوبی را هم داشتم، این احساساتم شوق ذهنی بود و هیجاناتی بود که از هوای نفس برخاسته بود، چرا؟؟؟ چون ریشه اش از منیت و کمبود درونی ام بود، الآن خوب می توانم در این مورد بنویسم چون به محض تجربه اش فهمیدم که هدفم نبود و هوسم بود، چون آنرا برای رضایت قلبی نمی خواستم، بلکه برای شوآف کردن می خواستم، الآن راحت می توانم در موردش بنویسم ولی آنروز ها به هیچ وجه نمی توانستم آنرا(این کد مخفی)تشخیص بدهم.
اینکه خدا چه دستانی را آورد تا مرا به آن خواسته برساند کاملا بر اساس عملکرد سیستمی جهان و خداوند است( کلا نمد هولاء و هولاء )
اما اینکه بعد از اینها بهتر فهمیدم که مسیری که استاد در موردش صحبت می کند و از آن هم رفته با برداشتی که من داشتم خیلی تفاوت داشت،
بنده اغلب در بند هیجانات و احساساتی شدن بودم، نه آن احساس خوبی که استاد در موردش صحبت می کند،
برای همین است که می گویم اغلب گفته های دوستان در کامنت ها از قلمرو احساسات ذهنی و هیجانات لحظه ای است، چون تحت تاثیر فایل ها و جملات به یک احساس خوب ذهنی می رسیم و غافل از اینکه باورهای سیمان کاری شده هنوز استوار هستند،
در مورد خودم که اعتراف می کنم که هنوز در مورد آن جهاد اکبری که اینقدر استاد و خانم شایسته در موردش صحبت می کنند، معلول هستم.
برای گسترش ظرف وجودم هنوز تصمیم جدی نگرفته ام، خودم هنوز غرق کثرت ها هستم و از وحدت به چند حرف و جمله دلخوش کردم. لذا برای اینست که احساس خوب و شعف درونی که از وصل به منبع ناشی می شود را با احساس خوب و هیجانات گذرای ذهنی را متفاوت می دانم، این آیه خیلی حرف برایم دارد؛
أَفَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا ۖ فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ ۖ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ
پس آیا کسی که کردار زشتش برای او زینت داده شده و [به این سبب] آن را خوب دیده [مانند کسی است که در پرتو ایمان، خوب و بد را تشخیص داده است؟] همانا خدا هر که را مشیتش تعلق گیرد گمراه می کند و هر که را مشیتش تعلق گیرد هدایت می نماید. پس مبادا جانت به سبب حسرت هایی که بر آنان می خوری از بین برود؛ بی تردید خدا به آنچه انجام می دهند داناست.
خوشحال هستم که لطف خدا شامل حال بنده شده تا برای بودن در مسیر رشد از دوستانی چون شما یاد بگیرم.
و سلام علی من تبع الهدی
سلام به علی آقای عزیزم..احسنت و تبریک..تبریک بابت اینکه دارین سفر میکنید از نگاه ذهنی به نگاه شهودی… چون حق رو با حق میشه شناخت..ماها اگه بخوایم حنجره پاره کنیم تو حتی این سایت توحیدی، دوستانی که نگاه ذهنی دارن به قضیه نمیخوان بپذیرن و وارد این وادی حیرت بشن و درک کنن و بعد بیان نظرات سازندشونو بیان کنن..افراد کمی هستن که بپذیرن کشش اصلی و حقیقی بشر به سمت یک اصل واحده..و خوشبختی یعنی خدا رو زندگی کردن در تمام جنبه های زندگی، افراد کمی هستن که درک کنن که فرق هست بین نگاه شهوانی به مسائل جنسی با نگاه مقدس به این مسائل..که وقتی از نگاه ذهنی به سمت نگاه شهودی میریم همین روابط جنسی میشه ابزار توسعه عفت و کرامت!! نگاه ذهنی به هر چیزی اگه در حد تجربه و گذر از اون خلاصه نشه، به سیکل وسواس گونه ای تبدیل میشه که شخص هیچ وقت نمیتونه ازش بیرون بیاد، اینه که جهنم اصطلاحا ابدیه، چون بشر در هزار توی ذهنی اسیر میشه که نمیتونه بپذیره که ناقصه تا ابزاری بشه در دست آگاهی مقدس و بی شکلی که ماییم، که نه جنسیت داریم نه زمان و نه هویت…که تنزل پیدا کردیم در سطح مادی که حقیقت وجودیمون رو پیدا کنیم نه اینکه ماده به باتلاقی تبدیل بشه که حقیقت ما رو دفن کنه و من درس گرفتم..که برای اغنای هیچ ذهنی تقلا نکنم..چون ذهن اغنا نمیشه، مگه اینکه ساکت بشه و آگاهی پشت اون ذهن ما رو بشنوه..موفق باشی عزیزم..امیدوارم دوستان و خود من، به جای کپی کردن مطالب استاد، اونو درک کنیم..مثل محی الدین عربی که به آگاهی رسید و آگاهیشو مکتوب کرد که فریاد توحید بود..اما صدها ساله که شاگردانش فقط مطالبشو بلغور میکنن و نوک انگشتش رو میبینن نه آنچه که بهش اشاره کرد
سلام و درود به داداش حسین دوست داشتنی و دیگر دوستان
انگار این وادی که صحبتشو می کنی اصلا نمیشه توضیحش داد، چون فقط باید تجربه اش کرد.
یادمه چندین سال پیش مطلبی می خوندم که از آیت الله بهجت پرسیدند که چرا از حالات و احوالی که تجربه میکنه چیز زیادی نمیگه؟
الآن خیلی بهتر درکش می کنم،
می گفت که مثل اینه که بخواهی برای یک بچه از لذت ارتباط زناشویی صحبت کنی.
خیلی ساده هست ولی عمیق!
چند روز پیش یک کامنتی رو می خوندم که خیلی ازش لذت بردم، می گفت ماها با استاد و این مسیر آشنا شدیم از گارد و حجاب قبلی وارد یک حجاب جدید شدیم،
منیت ذهنی ما جنسش از یکسری اطلاعات کهنه بود که حالا فقط پوستین عوض کرده
باز رفتیم توی تعصبی نوین،
باباااا باید بنده اون خدا، همان الله، هو باشیم و در بند هیچ کس و هیچ جا و هیچ چیز نباشیم،( خود بنده که تا چند سال تا همین چند ماه پیش توی گارد و بند عباسمنش رفته بودم، میگفتم استاد عباسمنش و دیگر هیچ!)
البته که همه اینها کار ذهنه
چند هزار سال طول کشید تا بشر بفهمه که نباید ساخته دست خودش رو بپرسته، اما نمیدونم چند هزار سال دیگه باید طول بکشه که بشر بفهمه که نباید ساخته ذهنش رو بپرسته
گویی هر بار فقط در زمینه ذهن بشر لول آپ میشه، نه روح
انگار نه انگار که قرار بود که کلا ذهنش رو خاموش کنه،
چرا مولانا به خودش می گفت؛ شاعر خاموش؟؟؟
چرا اینهمه استاد از تسلیم صحبت میکنه، اینهمه میگه که از او هدایت بخواهیم، بنده او باشیم.
به نظرم یعنی ذهن رو خاموش کنیم،
اتصال به حضرت حق اصلا کار ذهنی نیست، اینهمه استاد توی دوره ها و فایلها در مورد اینکه به منبع وصل بشیم صحبت میکنه
مگه میشه با عبارات تاکیدی و ذهنی به منبع وصل شد؟!!
چند روز پیش با دوست فرکانسیم صحبت می کردم، حرف به اینجا رسید که فلسفه سجده یعنی؛ من در خدمت تو ام،
سجده نمادی از بی اراده بودن ذهن در برابر روح هست
یعنی اجازه دادن به خداوند تا که هدایت کنه و برنامه متعالی خودش رو از طریق این ذهن و جسم متجلی کنه.
اصلا این آیه من ذی الذی یقرض الله قرضا حسنا هم داره همین رو میگه که؛ کیه که این اختیار و اراده اش رو به خدا قرض بده، جان و مال و زندگیش رو بسپره به اراده خدا
انصافا درک عمق این مطالب برام سخته، چه برسه به عمل کردن به اینها
هیچ ادعایی ندارم که تونستم یک دقیقه اینگونه باشم، فقط خدارو شکر می کنم که توفیق شنیدن و درک این معارف رو به بنده داده، چیزی که چند سال پیش اونرو یجورایی کفر می پنداشتم (اصلا نمیشه این موضوعات رو برای مردم عادی و مذهبی باز کرد، سریع برچسب کفر می زنند)
این شعر هاتف اصفهانی خیلی برام حرف داره
دوش، از شورِ عشق و جَذْبهی شوق
هر طرف میشتافتم حیران
آخِرِ کار، شوقِ دیدارم
سوی دیر مغان کشید عِنان
چشمِ بَد دور، خلوتی دیدم
روشن از نورِ حق، نه از نِیران
هر طرف دیدم آتشی؛ کان شب
دید در طور، موسِیِ عِمران
پیری آنجا، به آتش افروزی
به ادب، گِردِ پیر، مُغْبَچِگان
همه سیمینعِذار و گلرخسار
همه شیرینزبان و تنگدهان
عود و چنگ و نی و دف و بربط
شمع و نُقل و گُل و مُل و ریحان
ساقیِ ماهرویِ مُشکینموی
مطربِ بذلهگوی و خوشاَلْحان
مُغ و مُغزاده، مؤبَد و دَستور
خدمتش را، تمام، بسته میان
منِ شرمنده از مسلمانی
شدم آن جا به گوشهای پنهان
پیر پرسید: کیست این؟ گفتند
عاشقی بیقرار و سرگردان
گفت: جامی دهیدَشَ از میِ ناب
گرچه ناخوانده باشد این مهمان
ساقی، آتشپرستِ آتشدست
ریخت در ساغر آتشِ سوزان
چون کشیدم نه عقل مانْد و نه هوش
سوخت هم کفر از آن و هم ایمان
مست افتادم و در آن مستی
به زبانی که شرحِ آن نَتْوان
این سخن میشنیدم از اعضا
همه حَتَّی الْوَریدِ و الشَّرْیان
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وَحْدَهُ لا إِلهَ إِلا هُو
بارالها شرمنده ام از این مسلمانی، از این ایمان و اعتقاد
بارالها بنده ات را به فضل خویش، شهد درک وحدت وجودت را بچشان
بارالها قلبی سرشار از یقین و ذهنی خالی از من را به بنده ات عطا کن
سلام دوست عزیزم
باز هم درک خودم رو میگم:ضلالت و هدایت هر دو از یک سیستم است و بستگی به ورودیها و ایمان ما داره.
بر اساس آنچه شما میفرمایید پس بحث سیستم کنسله ؟
باورها هم دقیقا اصل هستند و ما بر اساس اونها تبدیل میشیم.
در مورد احساس هم حتما اون احساس شعف نباید باشه،اگه مقداری هم خوب باشه ما داریم درست عمل میکنیم البته بحث احساس درونیه و ابزارهای بیرونی موقتی منظورم نیست.
در کل حسین آقا همه علوم برای عارف خلاصه شده در توحید است و دریافت ها ساده هستند و پیچیده نیستند.
درس اُستاد عباس منش دیدگاه سیستمی است و شُدن بر اساس ورودی به سیستم است و در واقع خروجی همون چیزی است که باور کرده ایم.
آنچه من فهمیدم و درک کردم همین بوده و امیدوارم دوستان هم مشارکت کنند تا بهتر متوجه بشویم.
به نام خدای یکتا
سلام بر استاد جان و خانم شایسته عزیز
الهامات و شهود طبق صحبت های شما نیاز به طی یک تکاملی داره که وقتی در مسیر قرار میگیریم و روی خودمون کار میکنیم میبینیم که این الهامات وقتی در مسیر هستیم روز به روز برامون واضحتر و روشن تر میشن و به قول شما درک این الهامات و شهود بسته به ظرف و فرکانسی که در اون هستیم داره و مثال کودکی که اول باید دو به اضافه دو رو یاد بگیره و بعد منها و جمع و ضرب و تقسیم مثال بسیار روشن و قابل درکی هستش
وقتی من به شخصه بعد از این فایل آنچه رو که فکر میکردم به عنوان شهود هستش دریافت میکنم متوجه شدم که بسیاری از اونها نجواهای ذهن استدلالی من هستن که من اونها رو شهود تصور میکردم حالا فهمیدم که دریافت الهامات و شهود نیاز به دریافت آگاهی های ناب زیادی داره که وقتی به این دست از فایلهای شما گوش میدم به راحتی دو به اضافه دو رو یاد میگرم و بعد از اون کم کم میرم سراغ مباحث دیگه
و این نکته رو به خودم یادآور میشم که دریافت شهود و الهامات دقیقا در راستا و به اندازه فهم و ظرفم هستش و وقتی این فهم رو با مثلا شش ماه پیش مقایسه میکنم میبینم به همون اندازه که روی خودم و فرکانسم کار کردم پیشرفت کردم
و چقدر این قانون هم مثل دیگر قانونها خداوند دقیق و بی نقص هستش که هر کس و هر چیزی دقیقا در سر جای خودشه و شما همون قدر دریافت میکنید که ظرف دارید
به نظر من نباید در رابطه با مسئله الهامات و شهود دچار این توهم بشیم که بخواهیم آنچه را که ِآمادگی اون رو نداریم دریافت کنیم
این طی تکامل به ما کمک شایانی میکنه که باید با آرامش و نم نم مسیر تکاملی خودمون رو طی کنیم و بعد منتظر باشیم به اندازه ظرفی که ساختیم دریافت کنیم و زیبایی این مسئله هم در همینه که شما شاهد رشد خودت هستی و دچار توهم و سرگشتگی نمیشی
باز هم از شما استاد جان و عالیقدر تشکر میکنم که در این فایل حدود بیست دقیقه ای آگاهی های نابی رو در اختیارمان گذاشتی که واقعا قیمت ندارن…..
خدایا شکرت….
سلاااام، عاشقتونم❤️
✔️ دیروز به صرافت افتادم که بعد از حذف تلویزیون از زندگیمان که ظرف این دوسال نتایج بسیار معرکه ای داشته تا حالا، واتس آپ رو هم از گوشیم پاک کنم.
این پیام رسان رو به خاطر بعضی کارهای بانکی و اجاره خانه و…. نگه داشته ام و مکافاتی شده ، ورودیهایش! دروازه ای میشه به سمت آشغال!! خلاصه به اجماع نرسیدم که حذفش کنم….
✔️ امروز که شما توی این فایل تاکید کردید که پیامبر ، بدون موبایل میرفت به غار حرا، حجت برم تمام شد… مرسی خدا، گرفتم!! مرسی آقای عباسمنش، رفیق عزیزم!
خدا رو شکر، اینم الهام امروز من…. 🌺❤️
✔️چه قدر خوب شأن نزول آیه ها رو بر مبنای مدار و ظرف وجودی توضیح دادید…مرسی👌
✔️موسی واقعاً یک نمونه برای تدریس هستش…به بلندای تاریخ و به عمق انسانیت، از فراموشکاری و ناز نازی بودن بشر. توجه به این نمونه اعتماد به نفس رو به آدم بر میگردونه، وقتایی که توی مسیر آدم شدن، خسته میشیم و جا میزنیم!👍🌺
عاشق تک تکتون هستم!❤️
سلام دوست من
عجب شما عملگرا هستی ، دمت گرم
خداییش من اینقدر اراده ندارم واتس آپ و گوشی رو حذف کنم، اینستاگرام رو پاک کردم قبلاً ، تلویزیون رو حذف کردم ولی گوشی و واتس آپ …
خواستم بگم قدر این عملگرا بودن خودتون رو بدونید . عالی هستین 🌹🌹 از درگاه جان جانان رب العالمین جان عزیز بهترین ثروت ها از همه لحاظ براتون درخواست میکنم 🌹🌹
سلام حمید عزیزم
دروغ چرا، باز هم نشد حذفش کنم، ولی یه کاری کردم که هیچ چی بی اذن خودم برام دانلود نشه. خب، الان هم خیلی بهتر از قبل شده، مثه اینکه یه فیلتر گذاشتم جلوش 😄 کم کم حذفش میکنم! بذار اینم به قول استاد تکاملش رو طی کنه! اگه چپری میپریدم حذفش میکردم، فردا دوباره نصب میشد، چون یه پیام رسانه و الزام خیلی کارهای بچه هام…بالاخره تو غار حرا، تنها نیستم!
دوستت دارم رفیق خوبم🌺
تا همینجاش هم کار بزرگی کردی مرد بزرگ، کنترل ذهن و کنترل ورودی ها کاری بسیار بسیار سخته، من یه یادداشت بزرگ نوشتم چسبوندم وسط فرمون ماشین صبح قبل بیرون رفتن میخونمش ولی بازم یه وقتایی از اصل موضوع دور میشم. پیام رسان لازمه برای گوشی ولی تو هنوز همه چیز رو جوری تحت کنترل داری که کنترل ورودی به درستی انجام بشه . پس کارت تحسین برانگیزه . و خودت هم باید خودتو تحسین کنی. برو به اطرافیان و نزدیکانت نگاه کن، چند نفر رو میشناسی که به شیوه تو به قانون عمل کنن. بقول استاد عباس منش با احساس لیاقت خودت رو در نقطه پایانی رسیدن به خواسته ها ببین و ازش لذت ببر.
🌹🌹🌹
در پناه رب العالمین جان باشی علی آقای ثروتمند 🌹🌹
به نام خدای نور
سلام استاد جان، سلام مریم جان قابل ستایش
سلام به دوستان هم پروژه ای برای مهاجرت به مدار بالاتر
شاید اتفاقی که میخوام تعریف کنم ربطی به این فایل نداشته باشه (شاید هم داشته باشه) اما دلم خواست یک ردپا از خودم داشته باشم.
راستش من از صبح پنج شنبه دچار کمردرد شدم با اینکه سابقه کمردرد رو به ویژه در دوسال اخیر که مرتب ورزش میکنم اصلا نداشتم. شدت درد بیشتر شد. به طوری که حتی خم و راست هم نمیتونستم بشم یا به سختی می نشستم. به طوری که خواهرم مرتب میگفت از ورزش زیاد هست. حرکتی رو اشتباه زدی یا وزنه سنگین برداشتی.
من با خودم فکر میکردم علتش چیه؟ من که حرکات ورزشی رو درست انجام دادم. سابقه کمردرد نداشتم. حتی روز قبل هم ورزش نکرده بودم و حالم عالی بود پس چرا بدون علت درد شروع شد؟؟؟
گفتم خدایاااا من نمی فهمم دلیلش رو خودت بیا بگو علتش چیه این درد؟ بعد که فکر کردم دیدم شروع درد ربطی به ورزش نداشت. استاد یادگرفته بودم از شما که هر درد جسمی یک علت درونی داره. فکر کردم با خودم ببینم کجا زدم تو خاااااکی. و فهمیدم ( استیکر دست روی پیشانی)
من شب قبل در مورد ویژگی نه چندان جالب یکی از همکارام دائم فکر می کردم. که چرا امروز فلان کار رو کرد چرا اون حرف رو بهم زد. منظورش چی بود؟ و حال خودم از درون خوب نبود و از اون برخورد انرژی منفی گرفتم. و دائم با این که میخواستم کنترل ذهن کنم نمیتونستم. یعنی فکر میکردم من که تعریف نکردم برای کسی ماجرا رو پس کار بدی نکردم ولی درون خودم که در مورد رفتارش فکر می کردم؟؟؟ همین عدم کنترل ذهن باعث درد شده بود (طبق قانون به هر چی فکر کنی از همون جنس وارد زندگیت میشه).
بعد نشستم با خدا صحبت کردن که متوجه شدم مرسی روی شونه ام زدی که دارم خاکی میرم. توبه میکنم و دقت و حساسیت بیشتری روی کنترل ذهن و یادآوری ویژگیهای مثبت افراد انجام می دم.
حداقل اینکه اون فرد با انجام کارش باعث شد وقت من کمتر تلف بشه یکجای دیگه و نکات مثبتی که توی اون اتفاق برای من بود رو بررسی کردم.
استاااااااد استااااااد خودمم باورم نمیشد درد خیلی خوب شد یعنی 5٠٪ کاهش داشت شایدم بیشتر بدون این که هیچ کاری کرده باشم. بلافاصله بعد از این که گفتم خدایا من به خودم ظلم کردم درد شروع کرد به کم شدن. نتیجه از همون لحظه شروع شد. و امروز بعد از ٢4 ساعت از برگشتن به مسیر ٩٠٪ بهبود درد داشتم (به طوری که خواهرم با چشمهای گرد نگاهم می کنه که خوب شدی؟؟؟)
خدا رو صدهزار مرتبه شکر که زودتر میتونم نشانه ها رو بفهمم که کجا زدم تو خاکی و سریع برگردم.
یک چیز دیگه هم که این هفته اخیر با خوندن کامنتهای فایلهای پروژه یادگرفتم و به عمق جانم نشست مفهوم لا اله الا الله بود.
یکی از بچه ها نوشته بود وقتی میگی هیچکس جز علی در خانه نیست و فقط علی در خانه است هر دو یک معنی دارند (اگر دقیق نوشته باشم)
پس وقتی میگی لا اله الا الله یعنی هیچکس جز خدا نیست یعنی اینکه همه چیز خداست. کلی ذوق کردم برای همین درک جدید. این که آدم با یادآوری این مثال همه رو خدا ببینه. آدمهایی که باهاشون برخورد می کنه. وسایلی که کارهارو برامون آسون میکنن…. همه چیز همه چیز. خیییییلی زیباست خیییییلی. عااااشق این مفهوم شدم.
از صمیم قلبم سپاسگزارم از شما به خاطر آموزشهاتون. و از خانم شایسته عزیز به خاطر این پروژه های بی نظیر. دوستتون دارم.
سلام دوست عزیز
من هدایتی کامنت شما رو خوندم من هم دیسک کمر دارم ولی مدتیه بیشتر شده پهلوم میگیره میزنه به پام نمیدونم علتش چیه خودم همش در فکرش ام دارم تو خونه ورزش میکنم شاید هم پیش خانواده گفتم رفتم آمپول زدم شاید هم کسی دیدم این جوریه میشه بگی دقیق چکار کردی خوب شدی ؟خدا رو شکر بهتری
قبلا این جوری میشدم ولی اون وقت قانون نمی دونستم الان می خوام از قانون استفاده کنم
مرسی بابت کامنت زیبات مرسی بابت جوابت
سلام مریم جان.
من هیچ کاری نکردم نه قرص، نه آمپول هیچی و اصلا سابقه کمردرد نداشتم. یعنی شکر خدا سابقه هیچ بیماری ندارم و چکابی هم که هر شش ماه انجام میدم همه چیز نرمال هست. برای همین برام عجیب بود چرا این اتفاق افتاده. من فقط فهمیدم علتش از ورزش نبوده پس با توجه به آموزه های استاد که همیشه میگن هر درد جسمی یک علت درونی داره ربطش دادم به حال درونی بدی که یکی دوروز قبل داشتم. سعی کردم روی نکات مثبت توجه کنم و از موارد ناخواسته اعراض کنم. برای من شکر خدا جواب داد.
با علائمی که شما می فرمایید احتمالا درد سیاتیک هست.
من دوره قانون سلامتی رو هنوز خریداری نکردم چون فکر میکردم من که وزنم عالیه، آزمایشات خونی و چکابم همیشه نرماله، حتی یکبار پزشکم با تحسین گفت چه لایف استایلی دارید شما که جواب آزمایشاتتون این هست
ولی یکبار کامنت یکی از بچه ها رو خوندم که ایشون هم شرایطی مثل من رو داشتند ولی با ورود به دوره قانون سلامتی متوجه خیلی از اشتباهاتی شدند که در برخورد با بدنشون داشتند پس فهمیدم من هم قطعا اشتباهات زیادی در برخورد با بدنم دارم و متوجه نیستم فعلا.
البته باز هم من تو کامنتهایی که از بچه ها در این پروژه خوندم یک چیز قشنگ هم یاد گرفتم که که متنش رو براتون اینجا کپی میکنم:
“
هرچی توی دنیای مادی میبینیم و تجربه میکنیم فقط ی آینه اس ک نشون میده توی دنیای واقعیمون ک ارتعاشیه،چی داریم!
the field change matter.
دنیای واقعی ما ارتعاشیه
خود ما ارتعاشیم نه این بدن
این درک بشه متوجه میشیم چقد آب در کوزه است و ما داریم جون میککنیم تصویرو تغییر بدیم بجای اینکه ارتعاشو عوض کنیم تا تصویر خودش براحتی عوض بشه
ب قول یک شخصی
بجای اینکه با ماده،ماده رو تغییر بدیم
زمینه رو تغییر میدیم،ماده خودش تغییر میکنه اصن.
بجای اینکه با جذب بخوایید تومور رو درمان کنید،حس سلامتی رو تولید کنید تا تصویر توی دنیای مادی،خودش عوض شه و تومور ک هیچی،هرچی ک ناهماهنگ با سلامتیه رو حذف کنه بدونه اینکه دنبال حذف شدنش باشید……
خیلییییییییییییی مونده از نظر من تا ادما متوجه بشن تمام چیزی ک از انسان ها تجربه میکنن،فقط فیلمی از خودشونه،و وقتی خودشون هماهنگ میشن تصویر دیگه ای آینه نشون میده بهشون……”
توجه به سلامتی، سلامتی رو با خودش میاره این چیزی عست که من درک کردم تا الان.
امیدوارم تونسته باشم پاسخ مناسبی براتون نوشته باشم براتون آرزوی سلامتی دارم دوست عزیز. در پناه الله یکتا باشید.
به نام خداوند مهربان
سلام و درود به استاد عباسمنش ،خانم شایسته و همه عزیزان چقدر لذت بخشه این اگاهی ها چقدر نگاهتون و دیدگاهتون به قران زیباست چقدر موشکافانه ودقیق وباتعقل ومنطقی هرچقدر این اگاهی ها رو بیشتر میشنوم نگاهم به خدا و قران متفاوت تر میشه .ذره ای از این اگاهی ها رو تو شرایط عمل میکنم کلی نتیجه خوب میگیرم بیشتر ایمان میارم زندگیم لذت بخش تر میشه واقعا خداوند چه لطفی به شما و ما داشته تا ما از این معلم خوب درس زندگی بگیریم خدارو هزاران بار شکر که همچین استادی داریم منی که قبلا کافر و مشرک کامل بودم الان دارم با گوش کردن به شهودم درراه توحید قدم برمیدارم خدارو بازم هزار مرتبه شکر که شرکها و ناسپاسی هام کمتر شده واگه همین مسیر رو ادامه بدم احساس و رضایت قلبیم بیشتر میشه از دستان زیبای خداوند بسیار سپاسگزارم
… ما توی دنیای مادی دسترسی کامل به آگاهی ها نداریم توی اون دنیاست که داریم، چون دنیای حال ما ، توی دنیای مادی هیچ حالتی از بی نهایت را تجربه نمیکنیم و در تمام ابعاد محدود، هیچ درختی نیست تا بی نهایت بالا بره، هیچ موجودی نیست بی نهایت انرژی داشته باشه، ولی دنیای غیر مادی همه چیز بی نهایت من جمله علم، آگاهی، ثروت، سن، نعمت و …، حالا در زمانش اون ورم میریم تجربه اش میکنیم.
سلام!
پدر وقتی این حرف را زدید و درست مثل هر موجود دیگه ای در زمان و مکان مناسب توسط پادشاه پادشاهان خدای یکتایی که بازگشت همه ی ما به سوی اوست، هدایت شدم به این فایل، دلم لرزید … یک جور دیگه شدم … یک احساس رهایی … یک جور دوست داشتن مرگ را و رفتن از این دنیا، مرگ را آسان، لذت بخش و شیرین دیدم و حس کردم و علاقه مند بهش و این حس را از این درک مقایسه کردم با چیزی که بین مردم نه فقط مسلمان وجود داره، مراسم هایی که برای فوت یک شخص گرفته میشه، اون غم و اندوه ها … نه نهه نهههه یک نه بزرگ و اونجا بود که بهوخودم گفتم محمد! چقدر تو خوشبختی که خدای درست را به یک میزانی درک کردی، چقدر خوشبختی که نمردی و این آگاهی را به یاد آوردی، تو خیلی خیلی خوشبختی ببین خدا چقدررر دوست داره که اینجا هدایتت کرده دستت را گذاشته تو بهترین دستش، واقعااا خدایااا شکرت شکرت شکرت.
هوم انقدر قشنگ استاد جانم خداوند از زبان شما جاری میشود و در اعماق دل نفوذ میکند که کاری جز تسلیم بودن و سرسپردگی در مقابل این جریان برای افرادی که در مدارش هستند راهی نخواهی بود … و چه زیباست این رهایی در قایق با پاروی شکسته …
دم دمای غروب بود، توی جاده بودم، سر پستم و کنارم کلی ماشین میرفت، اما من داشتم این قسمت را با خودم مرور میکردم، توی دنیای خودم بودم.
مرور میکردم، دلیل بودنم را!
قبل از تولد روح بودم با خدا یکی بودم خودش بودم اون من بود، خواستم به این دنیا بیام و تجربه کنم خودم را دست خدا باشم، جهان را گسترش بدم، جسمی را انتخاب کردم خانواده ای را انتخاب کردم و خداوند از روح خود در من دمید و من پای به این زمین مادر زیبا و آبی و در صلح نهادم، و البته که من به هنه ی انتخاب هام افتخار میکنم و عشق می ورزم به همین چهره ی ماهی که دارم به همین صدای نابی که دارم قدم وزنم روحم حالم توانایی هام تصمیم هایی که گرفتم انتخاب هایی که داشتم همه و همه را دوست دارم همانطوری که اینجا را شما را خانواده ام را آدما را دوست دارم عشق می ورزم (لبخند شیرینه شیرین). الهی صدهزار مرتبه شکرت
و این نکته را یادمه که پدر جان گفتی، و من در ادامه ی این مطلب همیشه به خودم میگم که باید بتونم نعمت های خدا را ببینم، باید سپاس گزار باشم، باید رها باشم از خواسته هام از داشته هام، باید بتونم شاد باشم و شادی را در درونم پیدا کنم، باید بتونم همینجایی که هستم نهایت لذت را ببرم، عشق را احساس کنم، ثروتمند باشم. اگر بتونم این کارو کنم اون وقت توی اون دنیا نورانی و سبکبال و سنگین بار و رو سفید خواهم بود و به درگاه پروردگارم خواهم رفت.
و من این نوع زندگی و درک عالی را برای همه ی اعضای گرم و صمیمی خانواده ام آرزو میکنم.
و نکته اینجاست حضور بیشتر و بهتر از همیشه ی خودم در این روزای سایت باعث شده که واقعا در طول روز احساس بهتر و بیشتری داشته باشم و اتفاقات بهتری را هم تجربه کنم و حضور خدا را بیشتر احساس کنم و دست به کارهایی که بهم گفته میشه ببرم و انجام بدم درست مثل نوشتن این کامنت. و این یعنی باورسازی
خداروشکر.
استاد جانم مریم جانم سپاس گزارم برای تهیه ی این قسمت های بینظیر و پر مغز، سپاس برای هر زحمتی که دارید با عشق و با بالاترین کیفیتی که برای هر فایل میذارید. من عاشقتونممممممم یوهووو هووو هووو yeah yeah yeah
خدایا شکرت که فرصت دوباره نوشتن و دیدن بهم داده شده و این تازه یک شروع جدیدی برای فصل جدید زندگی مارکوست. یوهوو
پیش به سوی بهترین اتفاقاتتتت
یوهوو ما عالیمممم yeah yeah yeah
خب بریم اول فایل را نکات مهمش را بنویسین و ببینیم هدایت ها مارو کجا میبره ;-)
شهود
√ خداوند در هر لحظه داره با ما صحبت میکنه.
√ کلمه ی وحی بارها اومده و کلمه ی الهام یکبار، و خداوند میگه در قرآن که ما به شما مسیر درست و نادرست را میگیم، ما خیر و شرتون را بهتون الهام میکنیم.
اما باید بدونیم که! √ با توجه به آمادگی ما مسیر برامون روشن میشه. یعنی هر چقدر ما خداگونه تر میشیم، در مدارهای بالاتری میرویم آگاهی هامون خالص تر میشود. و ما دریافت میکنیم.
مثال! اگر بخوای به یک بچه دبستانی انتگرال یاد بدی نمیتونه نمی فهمه درک نمیکنه یاد نمیگیره، اون چیزی را میفهمه که براش آماده است!. آقا جان
بله به میزانی که درس ها را قبلا خواندیم، به میزان آمادگیمون، دریافت میکنیم.
ما آدمایی هستیم در فضای فرکانسی که دسترسی داریم به هدایت خداوند به شهود به آگاهی، خداوند میگه که؛
ما بر خودمان واجب کردیم که شما را هدایت کنیم.
داستان خضر و موسی زیباست برای درک این موضوع! (و ما چقدر که شبیه موسی هستیم).
یا حتی همین داستان اینکه ما به اندازه ی ظرفمون دریافت میکنیم، کافیه یک مثال عالی دیگه بزنیم! داستان محمد
محمد جانی که هر سال تایمی را میزاشت برای صحبت خلوت با خودش و خدای خودش، محمدی که توی سن ۴۰ سالگی وقتی به بعثت میرسه خب آیاتی که بهش الهام میشه آیه های جز سی هست ببیییین چقدر کوتاهن و به اون میزانی که ظرف وجودی پیامبر بیشتر میشد سوره های بزرگتر آیه های بیشتر و دقیق تر و منسجم تر بهش الهام میشد. خودت ببین جز یک را و جز سی را! آیه هایی که در جز سی هست خیلی مشخص نیست حتی برای پیامبر خیلی رمز آلود … اما جز یک، یک داستانی شروع میشه و خیلی مشخص توی یک خط میره جلو و این رشد پیامبر میتونست اینجوری نباشه و متوقف بشه زمانی که محمد دسگه نمیخواست مسیر درست احساسیشو جلو بره. این جهان پویاست و در هر لحظه ما داریم فرکانس میفرستیم. این جهان که داره در هر لحظه رشد میکنه و واسه کسی نمی ایسته یا خودت را توانایی هات را وفق میدی با قوانین ثابت الهی یا اینکه نیست و نابود میشی.
استاد جانم شما که داری با عشق و هدایتی توضیح میدی، من دوست دارم همینجور نگاه شما کنم، آخه چقدر قشنگ توضیح میدید مسلط هستید به قرآن، و قرآنی را میخوانید و تفسیرش را میگید که برخلاف خیلی از گفته های گذشته ای بوده که به ما گفته شده، و به قول خدا خیلی ها با همین قرآن هدایت میشن و خیلی ها گمراه.
ما هم مثل موسی هستیم، لازمه که روی خودمون کار کنیم، پیشرفت کنیم، و به خب به اون اندازه ای که این کارو میکنیم جهان هن خداوند هم بهمون پاداش های متفاوتی میده.
و چقدر قشنگ استاد جانم با صداقت تمام میگین که باباا خود منم همینم منم خیلی وقت ها درک نمیکردم نمیکنم الهامات خدا را اما الان از گذشته ی خودم خیلی بیشتر میفهمم و درک میکنم.
و اشاره میکنید که اگر موسی دوران اولی هستین و نیستین، هدایت هایی که بهتون میشه را عمل کنید
عمل!
عمل!
و عمل!
IN GOD WE TRUST
من به خدا اعتماد دارم.
عاشقتون هستم.
سلام به همه ی دوستان همفرکانسی نازنین ، دوستانی که وجودشان مملو از عشق و الهیات رب العالمین است و استاد و همسرشان که وجود پربرکتشان مایه فخر همگی ما است که دستی از دستان خداوند هستند که آگاهی های معنوی را به ما بچه های مشتاق آگاهی انتقال دهند. واقعا خداوند بزرگ را با قلبم می ستایم و شکرگزار هستم.
❤️❤️❤️
به خودم از صمیم قلب افتخار می کنم که در این جمع نورانی و آگاه حضور دارم و این من رو به وجد میاره…. صحبت های شما محمد جان که تمام وجودت شوق ، مهربانی ، عطوفت ، اشتیاق ، زیبایی و ….
چقدر زیبا و عالی درون و الهیات خود را به نوشتار در آوردید.
این مسیری است که ما عمری در جستجوی آن بودیم و حالا در این زمان به آن رسیدیم ، من خودم از اسفندماه سال1400با استاد و سایتشون آشنا شدم اما فرصت و وقت خواندن کامن های تاثیر گذار دوستان نبودم تا امروز که مجبور شدم چند روزی در بستر باشم و نعمت و رحمت و آگاهی های بی دریغ دوستان ارزشمندی چون شما نصیبم شد و چنین موقعیت های هدیه های ویژه ی خداوند است که خود را به مدار بالاتری برسانند .
خوشحالم خیلی خیلی خوشحالم و اشک شوق از چشمان سرازیر است
خدایا صدها هزار مرتبه شکرت برای دریافت آگاهی های زلال و ارزشمندت.🙏🥰❤️❤️❤️❤️
زهرای عزیز این خدا خیلی کارش درسته* خیلی …
خیلی قشنگ هدایت میکنه و ساده البته
میتونه به بی نهایت شکل روزی بهت برسونه
داستان اینه! ستاره قطبی امروزم یکی تیک خورد با پیام شما، گفتم خدایا من امروز میخوام بیشتر تو را حس کنم و با کامنت خودم که خیلی وقت پیش نوشته بودم با نتیجه ی عینی و ملموس بهم گفتی که باید بیشتر توی سایت باشم و دنبال کنم بخوانم گوش بدم بنویسیم …
و نکته ی جالب دیگه که من 15 اذر مادر بزرگ عزیزم به رحمت ایزدی پیوست و زمین را ترک کرد، خب این نگاهی که اول کامنتم نوشتم چقدر با خواندنش چیزهایی را به یاد اوردم.
ازت ممنونم زهرا جان
خداوند یار و یاور تو باشه و تو هم دل بدی بهش
عاشقتم
محمد عزیز امروز با دیدن پاسخ شما خیلی خوشحال شدم … این یعنی خداوند به خواسته ی درونیم پاسخ داده و در مسیر هدایت هستم … این یعنی باورهای کهنه و پوسیده ام در حال تغییر است و خوشحالم که در جایگاهی قرار گرفتم با دوست خالص و پاک نیتی چون شما همفرکانسی شده و در این مدار عامل هدایت یکدیگر شویم.
و احساس ارزشمندی داشته باشم.
خداوند روح مادربزرگ عزیزت را قرین رحمت ، آرامش و شادی قرار دهد و در جایگاه ابدی و حقیقیش بهترین ها نصیبش باشد و در عجب هستم که کامنت قدیمی شما کاملا باعث آرامش احوال امروزت است …
و چقدر خداوند در بهترین زمان و مکان هدایت می کند!!!️
چه خدای مهربان و دوستداشتنی ما داریم ملیح تر از هر نسیمی و خوشتر از هر رایحه ای
بسیار سپاسگزارم از دعای بسیار عالیت … امیدوارم تمام وجودم خدایی شود در عمل ️
تمام وجودم سرشار از توکل تمام و تسلیم رب العالمین شوم و خود را در آغوش گرمش رها کنم.
بسیار سپاسگزارم از شما و پروردگار بزرگ و مهربانم️️️️️️️️️️️
عاشقتم
به نام خداوند رزاق و وهاب …
سلام به استاد عزیز مهربان و خانوم مریم مهربان خیلی خیلی سپاسگذارم بابت این اگاهیها و تفسیر درست قران . اگر میشد یه برنامه ای برای منطق قران یا تفسیر و درک خودتان از قران هم درست میکردین
خیلی خیلی اگاهی های مثل ماها که در درک ترجمه های قران ضعیف است خیلی دیدی بهتر و باز تر از این کتاب اسمانی و هدایت کننده میشود .
به هر حال به هر دلایلی هم که فعلا نمیشود بازهم خیلی تشکر که در بعضی از فایل هایتان از تفسیر و معنی و مفهوم درست قران صحبت میکنید که خیلی خیلی دیدم و درکم را باز کرده به این کتاب قانون زندگی …
ترجمه های قران و تفاسیر این بزرگانی که قران را تفسیر میکند خیلی گیج کننده و ترس دهنده در دل ها است و کلا هزار سوال در دل ادم ایجاد میکند و اگر سوال هم بکنی جوابی میدهد که به درک نمیرسی هیچ بیشتر از قبل در دلت سوال ایجاد میشود و کلا به خودت میگویی زندگی من همینی که خدا خواسته پس بیخیال …
ولی صحبت های شما از درک قران هیچ سوالی برام پیش نمیاد و کلا احساس خوبی و شادی به ادم دست میده …
خدایا بینهایت شکرت از این همه اگاهی و مسیری که در ان این همه ادم های خوب و مهربان و ثروتمند را در مسیرم قرار میدهی
❤❤❤😇😇😇🙂🙂🙂🙏🙏🙏
به نام خدای خوبیها و زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته
نشانه امروز من
هدایت شدم به شنیدن فایل استاد در مورد وجود نشانه و شهود و چگونگی دستیابی به شهود
چقدر چالب بود که استاد گفت ما خداوند هر لحظه با ما سخن می گه و همواره در حال هدایت ماست و به صراحت گفته که ما شما رو هدایت می کنیم.
به چه اندازه ای هدایت میشیم و شهود رو می بینیم و الهام می کنیم به میزان درک ما ، رشد ما ظرفیت ما و میزان پذیرش ما و آمادگی ما برای انجام الهامات برای هدایت.
هر چه قدر ما بیشتر روی خودمون کار کرده باشیم و هر چه بیشتر درس ها و الهامات قبلی رو بهتر درک کنیم الهامات بیشتری به ما گفته میشه و به میزان ظرف ما می تونیم اون سهود رو ببینیم و درک کنیم و بیشتر ازهمه به میزان توحید و قدرتی که به خداوند و الهامات خدای متعال می دهیم جسارت عمل و انجام الهامات رو داریم.
ای خدای مهربان جسارتی به من بده تا توحید عملی پیدا کنم به قدرت بی انتهای تو و عمل کنم به الهامات خودت.
من نیاز دارم به هر هدایتی از جانب تو و تو قادر توانایی ، سپاس از استاد خوبم و همسر همراه و گرامیشون که گسترش می دن دنیا رو با آگاهی هاشون .
سپاس فراوران از خدای خوبم تا فرصتی داد تا آگاهی های خودش رو از زبان استاد عزیزم گوش کنم و این آگاهی ها باعث جسارت من در انجام الهامات بشه و بتونم هر چه بیشتر نعمت های خداوند رو در زندگی خودم داشته باشم و شکور باشم.
سلام وعرض ادب خدمت استادعزیز وخانم شایسته ودوستان گلم
الان من مشغول دوتا شغل هستم وکسب درامدمییکنم
6ساله بیشترین علاقمو صرف اموزشهای استاد عباسمنش کردم فکر وذکرم شده صحبتهای استاد کل خانواد استادمیشناسن اسمشوازمن شنیدن .
چندماه قبل بمن الهام شد استاد موفقیت بشم وترسییدم گفتم مدرک دانشگاهی نیاز داره
درسلسله فایلهای جدید استاد فهمیدم این رشته نیازبه مهارت دانشگاهی نداره و فقط باساختن باور کارپیش میره .اعتمادبنفسم 100برابرشده .
علاقه شدیدی به شغل استاد دارم دوستدارم شبانه روزی وقتم ازادباشه خوابم کم باشه فقط اموزش ببینم تمرکزکنم دراین زمینه شغل استاد ومنم به مرحله استادی برسم سمیناربرگزارکنم سایت بزنم و کسب درامدکنم ازسخنرانی انگیزشی .همیشه میگم خوش بحال استادچقدرکارش اسونه و علاقه هم که دارم به این شغل امروز خدابمن الهام کرده پرنیا چراکه نه ،خب توهم برو تواین شغله ومثل استادت بشو وقتی اینقدر فکروذکرت این اموزشها هستش وبهش ایمان داری کلی هم نتیجه گرفتی برو تو مسیر بقیه مسیروبهت الهام میکنم تا تهش برو وهمین شغل رواددامه بده تا اخرعمرت .
دیروز داشتیم پرده های چندمیلیونی خریدم برای کل خونه رونسب میکردیم و چوب پرده اضافه مونده بایک قپه عین میکروفن شده اینارو توهم گذاشته دخترم باهاش بازی میکنه امروز داشتم برای اولین بار تمرین سخنرانی میکردم وبرای یک ملت صحبت میکردم دخترم میخنده ذوق میکنه دیدم وای چقدرحسه خوبیه این سخنرانی مخصوصا میکروفن بدون سیم دستم بود احساس حرفه ای بودن میکردم:)
واقعا هم حرفه ایم 6ساله شبانه روزی اموشهارودنبال میکنم الانم استادم .
فقط استادبه شماگفتم این ایدمو فعلا توخانوادم اعلامش نمیکنم تا اولین سمینارموبرگزارکنم وخانوادم کم کم بفهمن وسورپرایزبشن .
عشق من این اموزشهاست خیلی بمن ارامش میده عشق من اموزش دادن به مردم هست خب طبیعتا ثروتم نتیجه این عشق میشه .
امروزکه خدابمن الهام کرد ازالان تمرکز میزارم روی اموزش سخنرانی وساخت باور وتجسم برای سخنران حرفه ای شدن .
خیلی الان احساسم خوبه خیلی شوق و ذوق دارم پامو بزارم جای پای استاد وپیش برم وبه موفقیتهای بزرگ برسم .وپرستیژشغلی هم خیلی برام مهمه
اسون بودن شغل خیلی برام مهمه
اینکه منواستادخطاب کنن
شهرت خیلی برام مهمه
علاقه شبانه روزی بدون خستگی باعشق اموزش ببینم وعمل کنم
کسب درامدکنم برام مهمه .
اینکه بدون تعویق انداختن با ولع اموزش ببینم برام مهمه همشو توشغل استادپیداکردم علاقه من مثل علاقه استادشده .
خدایاشکرت برای این اموزشها والهامات واضحت
استاد دوستت دارم وازتون سپاسگزارم .