مصاحبه با استاد | چگونه در دوراهی های زندگی، راه درست را انتخاب کنیم؟ - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

294 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1538 روز

    سلام به همه‌ی عزیزان سایت.

    بسیار خوشحال هستم که دوره صعود به مدار بالاتر رو با موفقیت در سایت به پایان رسوندیم و چقدر این دوره برای من برکت داشته.

    از اینکه متعهد تر شدم، با دیسیپلین تر شدم، بیشتر خودم رو شناختم، بیشتر به باگ‌های مختلفی که در زمینه‌های مختلف داشتم پی بردم به خصوص در مورد ثروت که استاد بیان کرد هزینه‌هایی که برای شخص خودمون می‌کنیم با یک هزارم درآمدمون باشه و من چقدر الکی پول خرج میکنم و سطلم سوراخه. بیشتر بحث تمرکز را درک کردم که اگه میخوای نتیجه بزرگ بگیری باید متمرکز باشی و خیلی موارد دیگه. البته اینکه من میگم مشکلات زیادی رو در خودم شناختم به این معنا نیست که الان دارم خوب عمل میکنم اینطور نیست ولی به معنای واقعی دارم سعی میکنم عادت های اشتباه رو انجام ندم و بر عکس عادت های مثبت رو روشون کار کنم.

    یکی از مسائلی که من دارم این هست که مثلا من به خودم تعهد دادم که هر روز روی بهبود مهارت هام کار کنم اما این کار رو چند روز ادامه دادم و بعد به حالت قبل برگشتم و ادامه ندادم. الان فهمیدم که باید به صورت قدم‌های کوچک این کار رو انجام بدم یعنی مهارتی که میخوام یادبگیرم رو به قسمت‌های کوچک تبدیل کنم و یاد بگیرم، مثلا دوره لینوکسی که 8 ساعت هست رو تقسیم کنم به جلسات 30 الی 60 دقیقه‌ای در هر روز و اینطور نباشه که ساعت‌ها بشینم پای دوره و بعد ازش خسته بشم و فرار کنم.

    یکی دیگه از دستاوردهای این دوره برای من بحث کنترل ورودی‌های ذهن بوده، به خاطر اینکه تمرکز داشتم روی این دوره و باید هم گوش میدادم هم مینوشتم و هم کامنت میگذاشتم از عملکردم و.. خود به خود بحث تمرکز روی ناخواسته و دادن ورودی های بد به ذهنم خیلی بهتر شد، خیلی کمتر وبگردی میکنم و بیشتر تمرکزم روی محتواهای مفید سایت هست، درسته از فایل غذای روح هم استفاده کردم ولی اینکه هر روز برای یک هدف تلاش کنی باعث میشه که کانون توجه‌ات درگیر ناخواسته نشه و وقتی بیشتر بی‌هدف باشی ناخودگاه میری سمت سمت بیهوده وقت تلف کردن. خداروشکر میکنم بابت این موضوع.

    در خصوص این فایل و آگاهی‌هاش باید بگم که دقیقا این موضوعی که استاد میگه که خدایا یک نشونه بده و بعد خدا نشون میده و بعد میگم نه یکبار دیگه یک نشونه دیگه بده که مطمئن تر بشم رو نقطه ضعف من هست. بارها شده که این کار رو کردم چون به آنچه خدا گفته و نشانه داده ایمان نداشتم.

    اینکه استاد میگه اگه به یک نشونه‌ای عمل کردی و نتیجه برعکس دیدی یا به خواسته‌ات نرسیدی رو نگذار به حساب اینکه قانون جواب نمیده بلکه بگذار به حساب اینکه این اتفاق باید می‌افتاد و به من در پیشرفتم کمک میکنه.

    نکته بعدی هم این هست که قوانین جهان رو خوب درک کنیم و بر اساس اون میتونیم اکثر تصمیمات رو با منطقمون درست بگیریم و اگه دیدیم نمیتونیم تصمیم درست بگیریم نشانه بخواهیم.

    در خصوص آماده سازی دوره جدید، خیلی خوشحال هستم که این اتفاق مبارک داره می‌افته و میتونیم از برکاتش استفاده کنیم. من به خودم تعهد دادم تمرکز بگذارم روی بحث سلامتیم و حتما اگه احساس کردم این دوره میتونه به من کمک بکنه و مسئله‌ای هست که من باهاش درگیر هستم این دوره رو تهیه میکنم. البته همیشه دوره‌های استاد کاربردی بوده و مسئله حل کن و هر کدوم از دوره‌ها رو که داشتم در زمینه‌های مختلف بهم کمک کرده. از دوره جهان بینی توحیدی گرفته تا دوره‌ی عزت نفس تا دوره عشق و مودت تا کتاب رویاها و چگونه فکر خدا رو بخوانیم شیوه حل مسائل زندگی و .. همشون برای من در زمان خودش راهگشا بوده و انشاءالله خداوند کمک کنه بتونم در این دوره همراهتون باشم و نتایج خوب بگیرم.

    سپاسگزارم از شما بابت تلاش‌هایی که می‌کنید بابت اینکه زندگی خودتون بهتر بشه و هم زندگی ما.

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  2. -
    جلیل احمد محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    بسم الله الرحمان الرحیم

    معمولی بودن و بزرگ فکر نکردن

    خودم را رها می کنم و می سپارم به جریان دائمی هدایت تا بهتر و بهتر تر هدایت شوم. همان گونه که امروز هدایت شدم. هدایت شدم به دانلود و گوش دادن فایل 36 مصاحبه با استاد؛ دقیقا استاد درباره موضوعی صحبت کردن که نیاز این روزهای من و شرایط زنده گی من است. هدایت شدم به خوندن راهنمایی هایی جلسه ششم دوره عالی راهنمایی عملی دستیابی به رویا ها و آرزوها و گوش دادن به این فایل و فکر کردن به این که باید بزرگ فکر کنیم؛ هدایت شدم به خواندن کامنت دوست عزیزم هوشیار فرهادی که پنج ماه قبل نوشته بوده و حالا نیاز من و نیاز این روزهایم بوده است. خدای من! چقدر این همزمانی هایت دقیق و بی عیب و ایراد هست. چقدر همه چیزت درست و سرجایش هست. وقتی می خواهی انسانی را، کسی را و فردی را و نیازمندی را هدایت کنی؛ خیلی خیلی راحت و آسان نشانه ها را برایش نشان میدهی و او را به مسیرش و مواردی که باید بداند که مشکل کاریش این جاست و این ها را بردارد و روی این ها کار کند، هدایتش می نمایی. و این، بر ایمانم می افزاید که خودت هدایتمان می کنی.

    من به معمولی بودن قناعت کرده ام. امان از دست این باورهای نادرست، شرک آلود و خرافاتی مذهبی که به من گفته اند و من هم ناآگاهانه باورشان کرده ام و قبول شان کرده ام. به من گفته اند معمولی باش! سعی کن کسی ترا نشناسد، زنده گی ساده ایی داشته باش! قناعت کن! زیاد دنبال بزرگی ها نباش! و… چرا نباشم. چرا نخواهم بزرگ باشم. چرا معمولی باشم. چرا؟ چرا؟ و باز هم چرا؟ چرا نخواهم خودم را بشناسم؟ چرا نروم جهانی نشوم؟ چرا به یک جا وابسته می شوم؟ چرا خودم را ازقید و بند های نامریی که جامعه و دیگران مرا به آن ها بسته اند رها نمی کنم؟ مگر از عالم های بالا نیامده ام؟

    مگر من این نیستم که مولانا وار فریاد بزنم و به ملکوت بگویم که”

    هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست ما به فلک می رویم عزم تماشا که راست

    ما به فلک بوده ایم یار ملک بوده ایم باز همان جا رویم جمله آن شهر ماست

    خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست

    گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست

    و…

    بله! گفته اند که باید معمولی باشی، ساده باشی، قناعت کن و زیاد خودت را بروز نده و… چرا خودم را تا به حال نشناخته ام. ترمزم این است که به معمولی بودن قناعت کرده ام و این هم ریشه در باور های نادرست مذهبی ام دارد. توانایی هایم را تا به حال باور نکرده ام.

    این فایل دقیقا روزی به دستم رسید و روزی به آن هدایت شدم که نمی دانم چه کاری کنم. کمی شرایط برای من سخت شده است. ساختمانی که درآن هستم گازش را قطع کرده اند. آن هم دقیقا در همان لحظه ای گاز را قطع اش کردند که خانمم تصمیم گرفته بود که از خانه پدرم حرکت کند و بیاید، در این جایی که من هستم بماند و در همین جا هم زنده گی کنیم. این اتفاق برایم درست ها داشت و دارد.

    درسی که من میگیرم این است که باید تغییر کنم. باید اجازه ندهم یک محیط امن دست و پایم را ببندد و مرا نگذارد که رشد کنم. باید به کم قانع نباشم، باید حرکت رو به جلو را ترجیح دهم نسبت به اینکه جایی بمانم و دلخوش باشم به حقوق اندکی که نجواهای ذهنی می گویند بیرون نرو و اگر بیرون رفتی دیگه تمومه. ولی باید بگویم درست است که این جا هیچ کاری نمی کنم و طرف به من حقوق میدهد و اگر من این شهامت و این جرئت را به خرج دهم و حرکت کنم و مرزهای جدیدی را درنوردم، حتما جهان برایم پاداش های بزرگی میدهد. چون من با حرکت کردن است که ایمانم را می توانم نشان دهم نه در سکون و ایستایی.

    بزرگ فکر کنم. رویایی من رسیدنم به بانک جهانی است. رویایی من مهاجرت است. رویایم رسیدن به استقلال مالی است و این ها در حرکت کردن و قدم برداشتن برایم اتفاق می افتند نه در حالت سکون و ماندن در یک جایی خاص.

    این فایل باردیگر به من گوشزد کرد که نباید جایی بمانی و حرکت نکنی. باید حرکت کنم، باید رشد کنم و باید در درونم توانایی های خودم را پیدا کنم و خودم، خودم را از درون با همین حرکت کردن هایم و با همین در جا نزدن هایم رشد دهم و با همه وجودم و با همه توانم، روی خدایم حساب کنم و از خدایم بخواهم که مرا بازهم هدایتم کند. معطل نکنم، نشانه ها دارند با من حرف می زنند، از این نشانه ها درس بگیرم. بدانم که این نشانه ها هدایت های الهی هستند برای من، نگویم خدایا! باز هم یک نشانه دیگر، بازهم یکی دیگر؛ نه! نشانم داده و متوجه ام ساخته که، مکانی که درآن هستی آرام آرام به محیطی امن برایت تبدیل شده و همان اثر قورباغه ئی دارد برایت و متوجه باش که گول این روند را که آرام آرام دارد ترا از از مسیرت دور میکند و می جسپاند به جایی خاص و ترا ترسو بار می آورد، را نخوری و هوشیار باشی که شیطان هم سعی دارد ترا بترساند. پس حرکت کن! محیط ات را عوض کن.

    درست است نمی دانی در بیرون چه اتفاقی قرار است بیفتد ولی این را میدانی که باید این جایی که هستی را باید تغییر بدهی. تو این وظیفه ات را با احساس خوب و با توکل بر خدایت انجام بده، همان خدایی که با نشون دادن نشانه ها به تو می گوید که مسیری که میروی ترا به خواسته هایت نمی رساند، اون کارش را بهتر از تو انجام میدهد. تو طرف خودت را درست کن، تو قدم بردار و بقیه را به او بسپار.

    مطمئن باش در آن بیرون اتفاقات و فرصت های خوبی در انتظارت هست. فقط کافی است همین هایی که او گفته و تو نوشته شان کرده ای، همین ها را عملی شان کنی. نیازی نیست خودت را زیاد به سختی بیاندازی، تو قدم اول را بردار، شهامتت را در عمل نشون بده و این مکانت را تغییر بده، با این باور، همان گونه که این جا را برایت آورد، صد در صد مطمئن باش اگر در عمل ایمانت را به خودت، خدایت و هستی نشون دادی، باور کن که ترا به جای بهتر و خوب تری هدایتت می کند. با این الگو که یک بار برایت اتفاق افتاده بازهم می افتد. با این باورها حرکت کن و قدم بر دار.

    این دل نوشته را آویزه گوشت کن مسیری که یک رویای بزرگ را محقق می‌کند‌، آنقدرها طولانی‌تر از مسیر یک رویای کوچک نیست.

    باور کن هدایت می شوی و او ترا هدایتت می کند. همان گونه که تا حالا هدایتت کرده است و این روند برای تو و برای همه ادامه دارد. فقط ایمان مهم است، عمل کردن هایم مهم است، حرکت کردنم مهم است و این که نترسم و شجاع باشم و از این که وارد محیط جدیدی می شوم، به خودم ببالم و از یاد گرفتن ها لذت ببرم.

    و من سپاس گذارم از خدای هدایتگرم، خدایی که در لحظاتی که با ذهن منطقی ام فکر می کنم که همه چیز خراب است، در همان لحظات با یک فایلی، با یک حسی، با یک ندایی، با چیزی مرا دوباره به سوی خودش، به سوی زنده گی ام و مسیر زنده گی ام می آورد و دستم را می گیرد و راه را نشانم میدهد.

    همین دیروز بود که احساس کردم که ته خطم؛ با خودم حرف میزدم، گریه می کردم، گفتم و فریاد زدم که خدایا! دستم را بگیر! و امروز دستم را گرفت و بازهم هدایتم کرد.

    واقعا از این خدا سپاس گذارم، از استادم، از خانم شایسته عزیز، از کامنت دوستم هوشیارفرهادی عزیز و از همه دوستانم ممنونم. از راهنمایی های خانم شایسته عزیز هم سپاس گذارم.

    در پناه خدای مهربان شاد باشید و موفق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1915 روز

      سلام دوست عزیز هم فرکانسی ام .منم در مرحله ای از زندگی هستم که باید محل امن شغل کارمندی ام را رها کنم وبه مسیر علایقم بروم .امان از این نجواهای ذهنی که با ترس وناامیدی ،نمی ذاره اقدام عملی کنم .با اینکه از آبان ماه خداوند با هدایت های نابش بهم گفته این زنجیر را پاره کن ولی باز هم میگم از فردا ،از بعد از عید وخودم متوجه میشم که اینها کار ذهن ومن باید ایمانم رو نشون بدم .از خدای مهربون می خوام خودش دستمو بگیره واز این مرحله به راحتی وبه زیبایی عبورم بده .کامنت زیبات بسیار آگاهی بخش بود .برات بهترین ها رو آرزو دارم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    غزل عطائی گفته:
    مدت عضویت: 2400 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان .

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیزم . مریم جان شایسته و دوستان متعهدم.

    یه تشکر ویژه میکنم از مریم جان ‌شایسته که نحوه کار کردن خودشون رو هم در این فایل ارزشمند توضیح دادن . من واقعا یاد گرفتم . در حین صحبت ایشون داشتم بررسی میکردم تا ببینم من چطوری روی دوره ها کار میکنم و چقدر میتونم خودمو ارتقاع بدم .

    یه نکته جالب اینه که ما همیشه درباره ادما فکر میکنیم که چون اون آدمه خیلی موفقه خیلی ثروتمنده و خیلی روابط عاطفی فوق العاده ای داره دیگه تضادی براش پیش نمیاد . با خودمون میگیم اون که دیگه نباااید مسئله ای داشته باشه !

    مثلا من گاها درباره مریم جان اینطوری فکر میکردم که دیگه ایشون که با استاد عباسمنش زندگی میکنن . دیگه ته ته خوشبختی هستن دیگه . نمیدونم چرا توی ذهنم این بود که دیگه واقعا تضادی وجود نداره برای ایشون . اما با صحبتهاشون برام یادآوری شد که تو توی هر سطحی که باشی قطعا برات تضاد پیش خواهد آمد. اگر دیدی یه مدت تضادی نبود به مسیرت شک کن. چون که تو مسیر رشد باید چالش وجود داشته باشه و بازهم درهر سطحی که باشی با کار کردن روی خودت مسیر هموار تر میشه و نتایج هم بزرگتر میشن.

    استاد عزیزم .من فکر میکنم از فضل خدا یکی از شاگرد زرنگاتونم . البته که خیلی فاصله فرکانسی هست تا به سطح آگاهیهای شما برسم و در عمل هم اجراشون کنم اما الان با شنیدن صدای جان‌بخشتون و بررسی آگاهی و عملکرد خودم داشتم جلو جلو به پاسخ سوالی که پرسیده بودن جواب میدادم . هرجمله ای که توی ذهنم میومد شما همونو بیان میکردین . اینم بعد از لطف خدا مدیون شما و آموزه هاتون هستم .

    استاد دقیقااا شما درست میگید. من به شخصه قبلا منتظر بودم خدا راه راستو به سمت من کج کنه . یعنی هدایتی که میخواستم این بود که خدایا من میخوام این راهو برم چون دوست دارم . ولی اون راه هم به نظر درست میاد حالا به نظرت من راه اولو برم یا دوم ؟( درصد خواستن راه اول در ذهنم خیلی بیشتر بود .)

    بعد نشونه میذاشتم . مثلا وقتی نشونه نمیومد فال حافظ میگرفتم میگفتم اگر خوب اومد راه اولیو میرم اگر بد اومد راه دومی رو میرم . بعد بد میومد . میگفتم نه نشد😆حافظ سرش شلوغه یبار دیگه میگیرم شاید واضحتر بود . بعد انقدر به این کار ادامه میدادم که کلا دچار سردرگمی میشدم و اقدام نمیکردم.

    گاهی هم میدونستم راه درست چیه ها ولی توی دوراهی میگفتم خدایا تو بهم نشونه بده . بعد به اون راه اشتباهه ادامه میدادم

    میدونید استاد ، من فکر میکنم ما وقتی از خودمون بپرسیم قلبمون بهمون پاسخ میده‌ که راه درست کدومه. و وقتی که دقیقا همونطور که شما گفتید روی کاغذ بنویسیمش و معایب و مزایاش رو مشخص کنیم و طبق قانون بررسیش کنیم دیگه جای نشونه نمیمونه چون همه چیز کاااملا واضحه‌.

    من میخوام یه تجربه بگم . یه دختری توی شهرمون بود که خیلی آدم حسابی بود و من همیشه دوست داشتم که باهاش دوست بشم . همه شرایط یه طوری پیش رفت که ما باهم دوست شیم و توی یه استارتاپی باهم همکاری کنیم . اولش همه چیز خوب پیش میرفت تا این که من اولین نشانه هارو دیدم

    نشانه اولی بهم میگفت تو نباید با این همکاری کنی‌

    اما ادامه دادم و همش هم برای خودم توجیه میاوردم . خیلی جالبه که بعد از مدتی همه نشانه ها بهم میگفتن نه ! اما چون میترسیدم از اینکه نکنه دوستیمون به هم بخوره تا میومدم حرکت کنم یه اتفاقی میفتاد که نمیشد . در واقع خداوند منو به اون مسیری هدایت میکرد که خودم میخواستم . چون برای خداوند فرقی نداره که من به کدوم مسیر برم . اون منو هدایت میکنه به هرمسیری که خودم بخوام . خلاصه این همکاری دوسال طول کشید . جالبه که من با خودم میگفتم غزل تو باید قطع همکاری کنی دیگه دنبال چه نشانه ای هستی ؟ اما توجیهم این بود که نه من میخوام ازش یاد بگیرم . در نهایت اقدام کردم قبل این که اون پتک بزرگه بخوره تو سرم . نه خیلی زود نه خیلی دیر … دقیقا بعدش وارد مسیر خودم شدم . مسیری که عاشقش بودم همیشه و بعد از اون مسیر هدایت برام روشن تر شد و اصلا من فکر میکنم بعد از اون یه اتفاقایی افتاد که من یکم بیشتر توحیدو درک کنم. اتفاقا امروز هم قبل این که به شما گوش بدم داشتم به اون دوستم فکر میکردم و با خودم میگفتم اون اتفاق دقیقا باید میفتاد تا من مسیرم تغییر کنه . درسته اون موقع به نشانه ها عمل نکردم اما خیلی رشد کردم به خاطر اون حال بدی که بعد نشانه های بزرگتر بهم دست داد و من قانونو بهتر درک کردم . استاد انقدر خوشحالم به خاطر درک جدیدم درباره توحید که توی همه کامنتا و نوشته ها و توضیحات و همصحبتیهام درباره ش میگم …

    به نظر من وقتی که آدم وصل باشه به جریان هدایت ، حتی اگر مسیر هدایت اون چیزیو نشون بده که به نظر من خوب نیست و حتی اگر اتفاق خوبی هم نیفته ، دقیقا اون مسیر درسته چون باعث میشه من رشد کنم و بهتر قوانین رو درک کنم و تجربه های تلخ به دست بیارم تا هرگز یادم نره .

    من سال ۹۸ تصمیم داشتم مهاجرت کنم . خیلی برام سخت بود این کار . من اونموقع با یک نفر کار میکردم از راه دور . که میخواستم همکاریمو ادامه بدم چون به نظرم ایشون خیلی آدم قانون مندی بودن و ایشون من گفته بود که اگر میخوام رشد کنم حتما مهاجرت کنم و اگر این کارو بکنم ما همکاریمونو ادامه میدیم وگرنه تمومه. اما از مهاجرت میترسیدم چون تاحالا از خانواده م دور نشده بودم . یادمه که اون موقع به خدا گفتم خدایا من تصمیمم اینه حالا میسپرم دست تو تو خودت منو هدایت کن به اون مسیری که درسته و بهم نشونه بده . استاد دقیقا یک ساعت بعد یک فایل صوتی به دستم رسید به نام هدایت . که در اون گفته بودین اگر تو داری مسیر درست رو طبق قانون میری و اتفاقایی میفته که باب میلت نیست اون اتفاقا قطعاااا بهترین اتفاق هستن و پیش برو و ادامه بده .

    میدونید من به این نتیجه رسیدم که من نباید مسیرو مشخص کنم . من فقط باید هدف رو مشخص کنم و بگم خدایا منو از هرمسیری که میخوای هدایت کن .من باید به جریان زندگی و هدایت خدا وصل باشم . هی ایراد نگیرم که وای چرا اینطوری شد چرا اونطوری شد . هی نخوام خودم مسیرو دست کاری کنم .

    من دیروز یه مستندی دیدم که در اون باااز هم یاد صحبتهای شما افتادم که در جلسه اول قدم ۶ دوره دوازده قدم گفته بودین درباره هدایت .

    اصلا ما وصلیم به اون جریانی که داره کللل جهانو هدایت میکنه هیچ فرقی هم با موجودات دیگه ی عالم نداریم . تنها تفاوتمون اینه که اونا هی تحلیل نمیکنن که کدوم مسیر میتونه بهتر باشه .چند روز پیش هدایت شدم به دیدن یه پستی توی اینستاگرام که درباره افرادی بود که تغییر جنسیت دادن . یکی از بازیگرای تاتر ایرانی هم بود که ایشون سال ۸۶ تغییر جنسیت دادن .خییییلی جالب بود. میخوام درباره داستان هدایت بگم که چقدددر دقیق عمل میکنه. ظاهرا اگر سطح هورمون تستوسترون در بدن یک نوزاد بیش از یک مقدار معینی باشه از نظر علمی اون نوزاد حتی اگر دارای اندام دخترانه باشه پسر معرفی میشه اما چون شکل ظاهری هم مهمه دیگه بر این اساس شناخته میشه. ایشون که اسمشون سامان ارسطو هست از بچگی احساس میکردن که شبیه به بقیه دختربچه ها نیستن همیشه دنبال این بودن که لباسها و کفشهای پدرشون رو بپوشن یا تیپهای پسرونه بزنن .تا اینکه در بزرگسالی عمل تغییر جنسیت رو انجام میدن. حالا بعد از چندسال که ازین عمل گذشته ظاهر ایشون کاملا یک ظاهر مردانه ست. حالت چهره ، هیکل ، ریش و… .این نشون میده که وقتی تو مسیر درست قرار بگیری همه چیز تنظیم میشه و به حالت اصلی خودش برمیگرده حتی اگر الان نشانه ها خیلی کم باشن یا اصلا منطقی به نظر نرسن. من با دیدن ایشون بازهم به این نتیجه رسیدم که خدا داره هرلحظه هدایت میکنه و مارو تو مسیر درست قرار میده . اما ما در صورتی حسش میکنیم که هی نخوایم توجیه کنیم تصمیمات خودمونو و به راهی که خودمون فکر میکنیم درسته بریم . وقتی وصل باشیم خودش در کسری از ثانیه مسیرو باز میکنه . راهو نشون میده . خیلی هم واضح این کارو انجام میده دیگه دوراهی ای نمیمونه در این صورت. . اما زمانی نشانه ها ناواضح میشن که ما خودمونو بزنیم به اون راهی که نخوایم متوجهش بشیم یا اینکه احساسمون بد باشه .استاد من یاد گرفتم که اگر نتونستم احساسم رو کنترل کنم اگر قرار بر این بود که یک تصمیمی بگیرم حتما صبر کنم و اقدامی انجام ندم تا احساسم بهتر بشه . چون نشانه ها کاملا اشتباه راهو نشون میدن وقتی احساسم بد باشه. وقتی احساس به حد نرمال برسه دوباره وارد مسیر هدایت میشم و نشانه هارو واضح تر دریافت میکنم.

    استاد شما همیشه دقیقااا میزنید تو خال . همیشه درست میگید و من چقدر خوشحالم که از فضل خدا شاگرد شما بودن روزی زندگیم شده . ممنونم به خاطر فایل ارزشمند امروزتون که باعث شد من بیشتر فکر کنم و قانونو بهتر درک کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  4. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 625 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    سلام به همه عزیزان

    دلسوزی و احساسات و وابستگی ها مثل کناف درهم تنیده هستن و نمیشه جداشون کرد.

    درستی حرف استاد برای من همیینه و توی ادم های زیادی از جمله خودم دیدم

    به طور مثال با افراادی برخورد داشتم که در زمینه کاری دوری از خانواده یا بودن توی شهر دیگه به شدت احساساتی میشدن و کار رو ول کردن. یا مثال خودم که در مقابل یه دختر به شدت احساساتی شدم و میخواستم باهاش ازدواج کنم اما واقعا شرایط ما به هم نمیخورد و فقط داشتم خودمو گول میزدم که کار درسته

    یا به طور مثال خودم به پولم نیاز داشتم و یا خرجی نمیکردم ولی به خواهرم میرسید یه حس دلسوزی و احساسات میومد جلو میگرفت که بهش کمک کن و براش اینو بخر

    درباره مورد دوم که پاشنه اشیل از جمله خودم هست بحث ترس هست . ترس از بی پول شدن . ترس از شکست . ترس از اینکه چجوری زندگی کنم بعد این شخص . ترس از گرانی و هزاران ترس دیگه

    مثال توی یه برهه ای به دلیل کارم نیاز داشتم که بتونم با ادم ها ارتباط بگیرم و فن بیانم رو قوی کنم و منطق میگفت برو جلو اما ترس داشتم و مدتها فریز بودم تا تونستم بهش قلبه کنم و از اون پس درهای رحمت برام بازشد

    و در کل اکثر جواب سوال ها رو میدونیم اما به خاطر مقاومت ذهنی خودمون رو میندازیم تو شک و دو دلی و به گفته استاد و تجربه خودم دودلی مثل برزخ هست که تکلیف مشخص نیست ولی ذهنت درگیره

    خداوندا مارا از ظلم به خود نجات بده .آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  5. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 993 روز

    به نام خدای زیبایها

    خدایا شکرت بابت گام آخر

    اول گام تعهد دادم باید گام به گام پیش برم تمرکز گذاشتم و خدا رو شکر تا پایان گام‌ها اومدم اگه تمرکز بزاری میشه و روی تعهد موندم

    خودمو تحسین کردم …

    خدا رو صد هزار مرتبه شکرت برای خبر خوب دوره جدید استاد از خانم شایسته ممنونم خبر خوبو داد امیدوارم من هم در مدارش باشم و روزیم بشه

    این روز ها امیدوارترم چون میشه علاقه ام پیدا کنم تمرکز کنم روی خواسته هام روی هدفم

    می خوام رشد کنم پیشرفت کنم

    اومدم توی دفترم توانمدیهای خودمو نوشتم

    امیدوار شدم که توانایی زیادی دارم

    از خودم سوال کردم من کیستم؟آیا هدفی دارم چی می خوام آیا خودمو لایق می دونم ترسم چیه؟

    باید جوابو پیدا کنم اولین خبر خوب اینه که من زنده ام فرصت زندگی دارم

    به افکارم قدرت ندم افکار میان و میرن

    من قدرت دارم خلق کنم وقتی خودتو نشناسی دنیا رو هم نمی تونی بشناسی نمیدونیم کی هستیم اگه به افکارم فکر نکنم کم رنگ میشن

    خودمو تشویق کنم به خودم عشق بدم گدای محبت نباشم همه چیز درون خودم هست

    تسلیم خدا باشم به منبع وصل باشم

    من هیچ ربطی به گذشته ندارم قشنگی خدا همینه به من قدرت داده

    جهان آینه باورهای ماست بی نهایت ثروت هست

    مسیر توحید ما رو به همه چیز می رسونه کافیه به خدا اعتماد کنی حرکت کنیم اعتماد کنیم ایمان داشته باشیم ثروت حق طبیعی ماست

    ترس رو با خودمون حمل نکنیم مقایسه نکنیم دستان خدا از غیب به کمک ما میان

    هر کس به خدا اعتماد کنه نه ترس داره نه غم

    هر چقدر شادتر باشیم امیدوارتر باشیم جهان شادی بیشتر با ما میده

    خدایا هر چه دارم ازآن توست

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  6. -
    آسیه رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 2297 روز

    باید پارو نزد وا داد

    باید دل رو به دریا داد

    خودش میبردت هر جا دلت خواست

    به هر جا برد بدون مقصد همونجاست

    استاد عباسمنش عزیزم ، استاد شایسته جان دلم

    مقصد همینجاست ، مقصد همین سایته

    هرچیزی از هر خواسته تو هر موضوعی فکرشو بکنی ، همینجاست ، همینجا میتونی بهش برسی و من تا همیشههههه ممنون و سپاسگزار شما هستم

    خانم شایسته چقدر خلاقیت شما ستودتیه که اخر پروژه که اسمش ستودنیه منتج میشه به دوره جدید که ماحصل بودن در پروژه و مهاجرت به مدار بالاتر رفتن ینی حضور در دوره جدید استاد

    خدایا ، فرمانروای من ، پروردگار توانای من از تو میخواهم که در مدار دوره جدید استاد باشم و بتونم همزماااان با تمام جلسات من هم پیش برم ( آمین )

    استاد قشنگم شما بهترین الگویی هستید که میتونیم ما ازش استفاده کنیم

    اخه چطوریه انقد دقیق صحبت میکنید ، اخه من چطوری نمیرم براتون

    این سایت برای من مثه قران میمونه که به هررررر جالشی برخورد کنم فقط کافیه برم عقل کل یا محصولات یا اصلا دسته بندی فایل های رایگان یا از کلیدها استفاده کنم و راه حل موضوع مورد نظر خودم رو پیدا کنم داخلش

    اخ استاد چقدر خوبه من شما رو پیدا کردم ، اخ الهی که بمونید برامون

    ایکاش میشد فایل صوتی پیوست کنیم به کامنتمون تا صداقت نوشتارم و اوج دوست داشتنم رو تو حتی صدام هم بشنوید

    تا دنیا دنیاست قربون صدقه شما ، خانم شایسته و تمام دوستان آگاهم که با کامنتاشون تو قلبم طوفان به پا میکنن ؛ میرم

    دوستتون دارم خیلی زیاااااد ( بی نهایت قلب و بوووسه)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1316 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهر عزیزم آسیه دوست ارزشمند وتوحیدی و فعال سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما می‌توانم حس کنم ولذت ببرم

      آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        آسیه رمضانی گفته:
        مدت عضویت: 2297 روز

        سلام گرم و پر از محبت و شوق به دوست عزیزم محمدرضا جان

        قربونت برم که یکی از دست های پروردگار شدی برای دریافت یک پیام محبت آمیز و پر از مهر که طلب کرده بودم ازش و تو دوست توحیدی و عزیزم ، تو برای من با نقطه و دایره آبی برام محققش کردی .

        وقتی دایره آبی میبینم کنار اسمم ، قلبم از شوق و ذوق دو برابر میزنه

        از اینکه همیشه کامنت های منو به لطف میخونی و امتیاز میدی بهم نشونه روح بزرگ و وسعت نگاهت هست عزیزم

        خیلی خیلی خیلی ممنون و قدردان حضور و کلام محبت آمیزت هستم و الهی که قلبت سراسر شادی و عشق و زندگی ت همیشه در اسایش و رفاه باشه

        الهی همیشه درخواست هات از خداوندگار قادر و مطلق مورد اجابت قرار بگیره و همیشه رو به رشد و پیشرفت باشی .

        با صمیمانه ترین کلمات و صادقانه ترین حالت ممکن برات بهترین ها رو میخوام دوست عزیز و ارزشمندم ( یه عالمه قلب و گل و سبز بودن)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ‌

    همانا در آفرینش آسمان‌ها و زمین و در پىِ یکدیگر آمدن شب و روز، نشانه‌هایى (از علم، رحمت، قدرت، مالکیّت، حاکمیّت و تدبیر خداوند) براى خردمندان است.

    الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ

    (خردمندان) کسانى هستند که ایستاده و نشسته و (خوابیده) بر پهلو یاد خدا مى‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین اندیشه مى‌کنند (و از عمق جان مى‌گویند:) پروردگارا! این هستى را باطل و بى هدف نیافریده‌اى، تو (از کار عبث) پاک و منزّهى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار

    رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ

    پروردگارا! هر که را تو (بخاطر اعمال بدش) به دوزخ افکنى، پس بى شک او را خوار و رسوا ساخته‌اى و براى ستمگران هیچ یاورى نیست.

    رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْإِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ

    پروردگارا! همانا ما دعوت منادى ایمان را شنیدیم که (مى‌گفت:) به پروردگارتان ایمان بیاورید، پس ایمان آوردیم. پروردگارا! پس گناهان ما را بیامرز و زشتى‌ های ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران

    رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى‌ رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ  190-194 سوره آل عمران

    (خردمندان مى‌گویند:) پروردگارا! آنچه را به واسطه‌ى پیامبرانت به ما وعده داده‌اى، به ما مرحمت فرما و ما را در روز قیامت خوار مساز که البتّه تو خلاف وعده انجام نمى‌دهى.

    =================================

    سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته جان شایسته تحسینم و دوستای نازنین هم پروژه ای

    الهی که همگی در بهترین و زیباترین حال باشید

    گام آخر پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    مصاحبه با استاد چگونه در دوراهیهای زندگی راه درست را انتخاب کنیم

    خداوندا سپاس که به گام آخر پروژه رسیدیم

    خداوندا سپاس که از ابتدا تا انتها با پروژه همگام بودم

    خداوندا سپاس برای استمرار و تعهد و تمرکزم در این پروژه

    خودمو تحسین می کنم خیلی زیاد

    خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم

    قشششنگ میفهمم که چند پله به مدارهای بالاتر رفتم

    باز هم همزمانی های شیرین و دلپذیر،مثل بیشتر این چند وقته اخیر، که هربار گامی یا فایلی روی سایت قرار می گیره من روز قبل یا حد اکثر دو سه روز قبلش موضوع فایل رو زندگی کردم

    انگار که فایلو شنیده بودم

    یجورایی عادت شده برام ولی نه عادتی که عادی شده باشه؛ عادتی که هر روز شیرینتر میشه شوق و انگیزه مو بیشتر می کنه و خیلی بیشتر براش سپاسگزاری می کنم

    من معمولاً اول کامنتهام یک یا چند آیه از قرآن میزارم، و برای انتخاب آیه ها از خداوند هدایت میخوام

    پریروز برای گام قبلی که گام 25 بود کامنت نوشتم و

    گفتم خدایا من نمی دونم نیاز به هدایتت دارم، به آیه های مناسب برای کامنتم هدایتم کن، و هدایت قرآنی که اومد برام دو صفحه بخش پایانی سوره حجرات و قسمت ابتدای سوره ق بود، یعنی آیه هایی بود که بنظرم مناسب نمیومد، بیشترش درباره کافران و تکذیب کنندگان بود،

    قبلاً چند بار اینطوری پیش اومده بود و من هی دوباره دکمه بازگشتو میزدم تا یه صفحه جدید بیاد و گاهی وقتها دو سه بار این کارو می کردم و بقول استاد کلاً سردرگم میشدم

    پریروز از ذهنم گذشت که یه صفحه دیگه بیارم، بعد با صدای بلند بخودم گفتم مگه از خدا هدایت نخواستی؟ خب خدا هم  به این دو صفحه هدایتت کرده! از همین دو صفحه یک یا چند آیه،بنویس دیگه!، اگه میخوای یه چیز دیگه بنویسی پس چرا هدایت خواستی؟!

    این شد که آیه 13 سوره حجرات رو نوشتم

    ———

    مدتی بود میخواستم دوره دوازده قدم رو دوباره شروع کنم و این بار بشکل اساسی کار کنم، یعنی هر جلسه رو چند بار با تمرکز ببینم و گوش کنم نتبرداری کنم تمرینهاشو انجام بدم و براش کامنت بنویسم، دیشب ایمیل فعالیت جدید آقای عطار روشن عزیز برام اومد بازش کردم دیدم برای جلسه یک قدم یک کامنت گذاشته، اینو نشانه واضحی دیدم که منم هرچه زودتر شروع کنم، براش پاسخ نوشتم و همینو تو پاسخم گفتم

    جالبترش اینجا بود که وقتی رفتم تو اکانت یاسمن جان که پاسخ بنویسم(من و دخترام با اکانت یاسی جان دوره رو خریدیم، اون موقع فقط اون عضو سایت بود) دیدم یاسی جان هم همون موقع براش پاسخ گذاشته و 22 دقیقه از زمان ویرایش دیدگاهش باقی مونده!

    خیلی وقتها من و یاسی جان تله پاتی داریم!

    نشون به اون نشون که کامنتهامون تو گام قبلی چه بترتیب تاریخ و چه بترتیب امتیاز پشت سر همه!

    البته بترتیب امتیاز گاهی من جلوترم گاهی یاسی جان

    درسته که ما نباید خودمونو با کس دیگه ای مقایسه کنیم و من و یاسی جان هم خودمونو با هم مقایسه نمی کنیم؛ ولی کامنتهای مادر و دختر رقابت تنگاتنگی با هم دارن!(خخخخ)

    ———–

    یه موضوع دلپذیر دیگه که اخیراً توجهمو جلب کرده اینه که سؤالهایی رو که استاد شایسته جانم مطرح می کنه، قبل از اینکه استاد جواب بده من جوابشو میدونم و میگم و وقتی که استاد جانم پاسخش رو میگه، می بینم خیلی از جواب های من درست بوده، و این هم تأیید و تأکیدیه که من مهاجرت کردم به مدارهای بالاتر

    مثلاً در مورد سؤال همین گام

    چگونه در دوراهیهای زندگی راه درست را انتخاب کنیم

    من گفتم با توجه به قوانین جهان،  و با آرامش از خداوند هدایت خواستن

    چند وقتی هست که سعی می کنم  تصمیم به تعویق افتاده ای نداشته باشم و تا حدود زیادی هم موفق بودم خدا رو شکر

    احساساتی تصمیم نگیریم

    از ترسهامون بگذریم و بر خدا توکل کنیم

    قوانین جهان رو در نظر بگیریم

    خواسته های خودمونو در نظر بگیریم و ببینیم کدوم تصمیم به خواسته هامون نزدیکتره و خواسته های بیشتری برآورده می کنه

    اگه با در نظر گرفتن موارد بالا باز هم نتونستیم راه درست رو انتخاب کنیم از خدا بخواهیم که نشونه ای بما بده،

    و وقتی که نشونه اومد و خدا هدایت کرد، بدون چون و چرا بهش عمل کنیم، ترجیح خودمونو دخالت ندیم،

    ایمان خودمونو حفظ کنیم، حتی اگر ببینیم بظاهر برخلاف خواسته مونه

    ———–

    خدا رو هزاران بار شکر  برای تمام آگاهیهای ارزشمندی که در این پروژه دریافت کردم

    خدا رو شکر برای همه نعمتهام

    خدا رو شکر برای گام آخر پروژه

    و یه کامنت دیگه

    درپناه خدای مهربان شاد و سلامت باشید خوشبخت و ثروتمند باشید موفقیتهای روز افزون داشته باشید و متنعم از نعمتها و الطاف بی پایان الهی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      منیژه حکیمیان گفته:
      مدت عضویت: 944 روز

      به نام الله هدایتگرم

      سلام ودرود بر خانم سلیمی عزیز ودوست داشتنی

      در این پروژه کامنتهای زیباو عالیتون را خوندم وچقدر برام درس داشت

      بارها شما را تحسین کردم وتلاش وهمت شما را ستودم .

      چقدر شما مهربان و با انرژی مثبت هستید و چه الگوی خوب وعالی برای من ودیگر دوستان سایت

      اوایل که وارد سایت شده بودم وکامنت دوستان را می‌خوندم با خودم میگفتم ببین این بچه ها چقدر در جوانی وسن کم نتیجه گرفتن و تو الان تازه در سن 45 سالگی با سایت آشنا شده ای تازه استاد را شناخته ای وبه نوعی خودم را سرزنش می‌کردم که کاش زودتر آشنا شده بودم بعد از یه مدت وگوش دادن به فایلهای استاد و قرار گرفتن در مسیر آگاهی ها تازه متوجه شدم که الان زمان مناسب بوده تا قبل از این من در مدارش نبودم نباید خودم را با دیگران مقایسه کنم باید روی خودم کار کنم نهایت لذت را از بردن در این سایت الهی ببرم واز مسیر سبزی که هستم وداشتن استاد عزیز وتمام دوستان این مسیر شکر گزار خداوند باشم

      خانم سلیمی عزیز یکی از شکر گزاری های من که هر روز در دفترم مینویسم آشنایی با استاد عزیز ،بانو شایسته وتمام بچه های این سایت هست در این سن تازه معنی زندگی ،عشق ،نعمتهای الهی ،لذت بردن از تمام لحظه ها وشکر گزاری را یاد گرفتم تازه دارم زندگی را زندگی میکنم ودیگر برام مهم نیست چند سالمه مثل یه دختر 20 ساله وگاهی حتی بهتر از اون انرژی دارم شاد هستم لبخند میزنم وحالم خوبه

      وقتی کامنتهای شما را خواندم وچهره مهربان ودوست داشتنی شما را دیدم حس دوستی عمیق با سما داشتم ودارم ودیدم با این که از من بزرگترین چقدر در این مسیر فعال وپیش قدم هستین وشما برای من یه الگوی عالی هستین از صمیم قلب دوستون دارم واز دور میبوسمتون

      راستی کامنت شما برای من هدایت بود چون منم پارسال دوره دوازده قدم را تهیه کردم وتا قدم 4 رفتم بعد احساس کردم باید مدارم بالاتر بره تا بهتر آگاهی ها را دریافت کنم .رفتم دوباره سراغ فایلهای هدیه والان احساس کردم باید دوره را دوباره با جدیت وتعهد شروع کنم حتی دیروز جلسه یک قدم اول را دانلود کردم تا گوش بدهم وبنویسم و با خواندن کامنت شما برایم حتمی شد که تصمیمم درست است.

      امیدوارم شما وهمه دوستان این سایت سالم وشاد وموفق باشن و به تمام خواسته ها واهدافشان برسند

      شما و دخترهای خوبتان را به دستان قدرتمند پروردگار میسپارم

      شاد وسالم وخوشبخت وثروتمند باشید یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1764 روز

        سلام منیژه خانم عزیزم

        ممنون که به کامنتم پاسخ دادی

        متشکرم از لطف و تحسینت که نشان دهنده روح زیبای خود شماست

        من با اینکه به احتمال خیلی زیاد در سن بالاتر از همه دوستان با استاد آشنا شدم، یادم نمیاد افسوس خورده باشم که چرا زودتر با استاد و قوانین آشنا نشدم؛ بجاش همیشه میگم خدایا شکرت که قبل از پایان مدت مأموریتم در این دنیا منو با استاد آشنا کردی و جاهل از دنیا نِمیرم

        من هم مانند شما یکی از سپاسگزاریهای تقریباً همیشگیم که صبح ها تو دفترم می نویسم، آشنایی با استاد عزیز و مریم جان شایسته و دوستان سایت هست

        خیلی لطیف و ساده و زیبا نوشتی و حس خیلی خوبی بمن هدیه دادی

        خیلی متشکرم

        دوستت دارم و روی زیباتر از ماهت رو میبوسم

        همه خیر و خوبیهای دنیا و آخرت رو از خدای مهربان برای شما درخواست می کنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    ریحانه جعفری پور گفته:
    مدت عضویت: 1265 روز

    به نام خداوند بزرگ و مهربان و هدایتگر

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم

    این اولین کامنتی هست که در سایت قرار میدم چرا که این فایل خیلی نزدیک به فرکانس من بود و من با این فایل ارتباط خوبی برقرار کردم و به خودم گفتم ای کاش این هدایت خداوند که از طریق استاد به گوش من رسیده چند ماه زودتر بود

    نمود عینی این داستان توی زندگی من زمانی بوده که خواستم شغلی را انتخاب کنم و تمام زمان و انرژی و سرمایه ام را در اون قرار بدم و به پیشرفت زیادی برسم

    و اون در زمینه مارکتینگ بود

    استاد دقیق یادم هست که از بهمن سال ۱۴۰۰ همه عزمم را جزم کردم که وارد این کار بشم و تمام صد خودم را در این کار بذارم اما ی نفر بهم پیشنهاد داد که بهتره وارد شغل های مرتبط با زیبایی که خانم ها بیشتر مورد استقبالشون هست بشم (در ایران این نوع شغل ها که خیلی بیشتر انگار درآمد داره) با اینکه علاقه ام در این کار مانند مارکتینگ نبود؛ اما بر اساس حرف و صحبت دیگران و بی توجهی به قانون تکامل که قرار هست در این حوزه پیشرفت دو چندان داشته باشم و قرار هست خیلی ثروت کسب کنم وارد این کار شدم چه بسا که هزینه بسیار زیاد تری از قبیل زمان و سرمایه و انرژی و‌.. دادم

    و اکنون نزدیک ب دوماه هست که من کامل متوجه این موضوع شدم.و از کارم بیرون اومدم با اینکه مجبور شدم بهای سنگینی بپردازم اما درس بزرگی این داستان به من داد تا هیچگاه سخن خداوند و تکامل را فراموش نکنم .ایمان و اعتماد به خداوند و سخن راستینی که خدا به بنده اش وحی میکند بهترین راهنمایی هست چه بسا که انسان در برابر وسوسه های شیطان و احساساتی شدن میخواهد قوانین اصلی دنیا را فراموش کند.

    و این تجربه ها در زندگی ام کم نبوده اما این داستان تجربه و درس خوبی به من میدهد تا با عمل به صحبت های شما در محصولاتتان و فایل های رایگان و محکم ماندن در این مسیر الهی و درست همواره قوانین درست خداوند را به یاد آوریم و مدام در حال اجرا و بهتر کردن آن باشیم

    از خدای بزرگ ممنونم که این مسیر درست و مستقیمش رو خیلی زود بهم نشون و همچنین از خداوند به خاطر وجود شما که یکی از دست های بی بدیل خدا هستید سپاسگزارم🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  9. -
    رویا گفته:
    مدت عضویت: 1453 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    سلام به دوستان عزیزم

    امروز صبح ساعت ۸ صبح فایل را دیدم، کم کم داشتم آماده میشدم برم سراغ کسب و کار عالیمون و آنلاین پلی کردم و گوش میدادم و خیلی خوشحال شدم که روزم را با یک فایل از استاد شروع کردم ، استاد جان همیشه وقتی از مادرم و پدرم در مورد کاری نظرشون را می‌پرسیدم به من می‌گفتند هر کاری که دل خودت میگه انجام بده ، نظرشون هم میگفتن ولی الان قدر صحبت های پدر و مادرم را بیشتر میدونم چون به من یاد دادن که وقتی شوق رسیدن به کاری را دارم حتما موفق میشم و به من یاد دادن که کاری به بقیه نداشته باشم . اینکه اون کار به دل ما خوشایند باشه خودش اصلی ترین نشانه و هدایت برای موفق شدن هست .

    استاد جان در مورد نشانه ها میخوام تجربه هام را از وقتی که آمدم عضو سایت شدم بگم ، من همان اوایل هر روز روی گزینه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن صفحه اول سایت کلیک میکردم و یک فایل میدیم و کامنت ها رو میخوندم، یک روز یکی از قسمت های زندگی در بهشت بود که شما قهوه ساز حرفه ای خریده بودید و مریم جون گفتند سی دی آموزشی را ببینیم و بعد تست کنیم …. بعد از دیدن اموزش،مریم جون گفتن که حالا دیکه موقع عمل کردن به آموزش ها هست و من دیدم توی کامنت ها یکی از دوستان نوشته بودند این صحبت انگار برای من بود و به من گفته شد که حالا که آموزش دیدی باید به آنها هم عمل کنی همینجا بود که به من هم تلنگر زده شد و گفتم منم باید دیگه در عمل نشان بدم چیزهایی را دارم یاد میگیرم

    همینجا تشکر میکنم از دوستان که کامنت های زیبایی می‌نویسند و خیلی وقتا نشانه ها و هدایت هایی برای ما داره .

    از اون روز که فکر کنم حدود دو هفته بود عضو سایت شده بودم ، از اون روز به بعد من با خدا صحبت می‌کردم و روی نشانه کلیک میکردم، بخدا قسم که حالا یا از زبان استاد یا مریم جون یا تصاویر فایل های دانلودی یا کامنت بچه ها من هدایت میشدم و جوابم رو میگرفتم ، ی جورای هر کسی خودش هدایت ش را متوجه میشه و هیچ فرمول ثابتی نداره فقط کافیه که دلت به خدا وصل باشه این کلید دریافت نشانه ها از طرف خدا هست .

    هر وقت که آرامش داشتم بیشتر متوجه میشدم. حالا نشانه ها را تا جایی که یادم هست را با موضوع و هدایت خداوند مینویسم که هم واسه خودم ردپایی باشه در مسیر هر چند که در گوگل درایو م نوشتم شون ولی اینجا هم دوست دارم رد پا از خودم بزارم و شاید کامنت منم واسه بقیه دوستان هدایتی باشه .

    ♡♡♡♥︎♡♡♡♥︎♡♡♡♥︎♡♡♡

    ♥︎همان ماه دوم ورود به سایت گفتم خدایا من از کدام دوره ها شروع کنم و بخرم و هدایت شدم به یکی از فایل های دانلودی استاد ،که استاد می‌گفتند که من به همه میگم همان اول که شروع کردید روی خودتون و باورهایمان کار کنید بیش از ۵۰۰تا فایل دانلودی در سایت هست اینها را کار کنید و بعد از ۶ ماه ببینید چقدر نتیجه های عالی گرفتید و ایمان آوردید و اعتماد کردید بعد خودتون متوجه میشید کدام دوره را لازم دارید یا ندارید …. استاد گفتند ارزش این فایل ها اینقدر زیاد هست که نمیشه اسم رایگان را روی آنها گذاشت …..خدایا شکرت این دقیقا هدایت خداوند برای من بود و من دقیقا تا ۶ ماه هر روز با همین فایل های دانلودی کار کردم و نتایج فوق العاده ای گرفتم که از آرامش، عشق بخدا، شناخت خودم،دوست داشتن بیشتر خودم،نزدیک شدن به خدا، قبول کردن تمام مسئولیت زندگیم ، بی توقع شدن از بقیه و ….. بعد از ۶ ماه من با همسرم دوره عزت نفس و ثروت ۲ و قانون سلامتی تهیه کردیم و خداروشکر نتایج عالی هم گرفتیم .خدایا هزاران بار شکرت

    ♡♡♡♥︎♡♡♡♥︎♡♡♡♥︎♡♡♡

    ♥︎♥︎من یک هدف داشتم و برای اون حرکت کرده بودم ، اواسط مسیر که بودم یکی از دوستان یک قول همکاری به من داد و من گفتم خدایا چکار کنم و آیا درست هست مسیرم و نتیجه می‌دهد، ،،، یکی از فایل های زندگی در بهشت واسه نشانه برای من آمد و اون قسمتی که استاد تازه تراکتور را خریده بودن و کنار دریاچه تو چاله شل و آب گیر کرده بود و بعد استاد با انجام دادن ایده ها تراکتور را بیرون آوردن، ،،،، خداوند من را هدایت کرد که با این شخص تو انکار که هدفت را انداختی تو چاله و گیر کرده باشه و خودت باید حرکت کنی و قدرت را در دست خدا هست و خدا هدایتت میکنه و به نتیجه می رسی ،خدایا شکرت یک جوری اون لحظه هدایت را متوجه میشی که از ذوق نمیدونی چکار کنی

    ♡♡♡♥︎♡♡♡♡♥︎♡♡♡♡♡♥︎♡♡♡♡♥︎

    ♥︎♥︎♥︎ یک روزی در سایت پکیج های آموزش معماری که خریده بودم به مشکل برخوردم و گفتم خدایا چکار کنم و روی نشانه کلیک کردم و یکی از فایل های گفتگو استاد با آقا ابراهیم در مورد روند کارهای سایت امد و استاد گفتند در سایت ها بعضی مواقع یک سری مشکلات برای سایت ها پیش میاد که خود شخص هم نمیدونه که قرار این مشکل پیش بیاد و بالاخره درست میشه و جای نگرانی نیست،قربونت برم خدایا چقدر دقیق من را هدایت کردی،یعنی استاد اینقدددر دقیق که مشکل من سایت بود و هدایتم دقیقا سایت امد

    ♡♡♡♥︎♡♡♡♥︎♡♡♡♥︎♡♡♡

    ♥︎♥︎♥︎♥︎ یک روز گفتم خدایا منو هدایت کن و چکار کنم که بیشتر پیشرفت کنم در این مسیر و روی گزینه نشانه ها کلیک کردم و یکی از فایل های زندگی در بهشت امد که استاد رفته بودن کنار دریا و اونجا یک نفر ی قلعه کوچک درست کرده بود و روش اسمش نوشته بود و اسمش ایمان بود، من فهمیدم که باید ایمانم را قوی تر و بهتر کنم تا بیشتر پیشرفت کنم و ایمان خیلی مهم هست ،خدایا عاشقتم

    ♡♡♡♥︎♡♡♡♥︎♡♡♡♥︎♡♡♡

    ♥︎♥︎♥︎♥︎♥︎ یک روز توی چندتا کارهام مردد بودم و گفتم خدایا من میگم تو هدایت میکنی و من میترسم نشانه ها را درک نکنم و چکار کنم و روی گزینه نشانه سایت کلیک کردم و یکی از فایل های شهود الهی امد و استاد تو فایل گفتند که همین که شما بدونید و ایمان داشته باشید که خداوند همواره مواظب و نگهدار شماست و شما را به بهترین مسیر و افراد هدایت میکنه کافی هست و همین باعث میشه به موقع نشانه ها را درک کنید و کار سختی نیست ولی اگر نگران باشید اجازه دادید که ناآرام باشید و این خوب نیست ….

    ♡♡♡♥︎♡♡♡♥︎♡♡♡♥︎♡♡♡

    ♥︎♥︎♥︎♥︎♥︎♥︎ من یک هدف داشتم و به تضاد برخوردم و گفتم خدایا من که دقیق گفتم چی میخام چرا هنوز انجام نشده و روی گزینه نشانه ها کلیک کردم و استاد در گفتگو با دوستان ،به دوستمون که یک برند کفش را در عرض یکسال کار کرده بودن و خیلی موفق شده بودن و بدون اینکه به پدرشون تکیه کنند خودشون خواسته شون را خلق کرده بودن ،استاد گفتند باید خودت حرکت کنی و خواسته ت را خلق کنی وگرنه این یک توهم هست که بشینی بنویسی و خودت حرکت چندانی نداشته باشی و …..

    خدایا شکرت من با همسرم را هدایت کردی و ما خودم حرکت کردیم و خواسته م را خلق کردیم .

    ♡♡♡♥︎♡♡♡♥︎♡♡♡♥︎♡♡♡

    ♥︎♥︎♥︎♥︎♥︎♥︎♥︎ چند روز پیش موقع آموزش نرم افزارهای معماری احساس کردم سیستمم باید ارتقاع بدم و گفتم خدایا من چکار کنم و من دوست دارم آموزش تمام بشه و بعد سیستم عوض کنم چرا که اگر الان اینکار کنم چند روز آموزش هام فاصله میفته و این خوب نیست و روی گزینه نشانه کلیک کردم و اون قسمت فکر کنم ۱۳۷ سفر به دور آمریکا امد و استاد با کروز داشتید می‌رفتید جزایر هاوایی و استاد روی نقشه کروز نشان دادند مسیرهای ۷ روزه کروز را و گفتند بعد از این ۷ روز خودشون یک سری تصمیم هایی دارند و برمیگردن به یکی از جزایر و …. من هدایت شدم که مسیر آموزش ادامه بودم و کامل کنم و بعد سیستم را ارتقاع بدم و تصمیمات را عملی کنم

    خدایا هزاران بار شکرت

    استاد خیلی از هدایت هام و نشانه ها دارم که بنویسم خیلی زیاااد و بودن در این مسیر مستقیم الهی یکی از بزرگترین نعمت هایی هست که خدا به ما داده و من هر روز بابت این نعمت بزرگ خدا را سپاسگزارم .‌

    نکته و درسی که من از این فایل گرفتم که تصمیم و هدفم را بنویسم و شرایط را بسنجم و تصمیمم را بگیرم و خودم را در شک و تردید نزارم ، باید ذهن را روی کاغذ بیارم تا مدام تکرار نکنه موانع را و اوج ها را کمرنگ کنه و یا برعکس هیجان کاذب ایجاد کنه و نسنجیده عمل کنم .

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3818 روز

      رویای عزیز چیزی که منو تحت تاثیر قرار داد و باعث تحسین زبانی و نوشتاری الانم شده، اینه که چقدررر عالییی هدایت را درک میکنی، میخوانی و انجام میدی. این خیلییی عالیه خیلی بهت تبریک میگم اینجایی که هستی نشون میده چقدرر خوب متصلی, هماهنگی با خودت و دنیای اطرافت و چقدر قشنگ میگم نشانه ها را میبینی.

      واوو

      چقدر این کامنت زیبا و تاثیرگذار بوده.

      رویا جان امیدوارم که به همه ی رویاهات برسی و با تحقق هر کدام دنیامون را گسترش بیشتری بدی جای بهتری برای زندگی بکنی.

      دوست دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رویا گفته:
        مدت عضویت: 1453 روز

        سلام دوست عزیز ، خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و کامنت من را خوندید و خیلی خوشحالم که کامنت من این حس خوب را در شما ایجاد کرد .

        محمد جان، منم هر روز بابت این مسیر الهی که خداوند ما را لایق دانسته و در این مسیر قرار داده و درک هدایت ها و نشانه ها را به ما داده خیلی شکرگزارم و بی نهایت خوشحالم .از خداوند میخوام هر روز آگاهی هامون را بیشتر کنه و در این مسیر پیشرفت کنیم .

        با خدا بودن نعمت خیلی بزرگی هست .

        یک خاطره از دو روز پیش بگم که با همین نشانه سایت استاد عباسمنش عزیز ما هدایت شدیم و به آرامش رسیدیم ، روز یکشنبه من با کارمندهای یکی از نمایندگی های خودرو به مشکل برخوردم و اون خانم کار من را در ماه قبل درست انجام نداده بوده و کاملا با مدرک من ثابت کردم که کم کاری کرده و از عمد هم کارهای من را خراب کرده بود و …. از همان اول صبح که متوجه شدم خیلی عصبانی شدم و زره زره شدم کوره اتش،شدم انبار باروت چون یادم هست که وقتی داشتیم کارهای خرید ماشین مون را انجام میدادیم کاملا میدیدیم که همه چیز را خدا چقدر قشنگ داره مرتب انجام میده واسمون و مدام با همسرم شکرگزاری میکردیم ،روز یک شنبه با خراب کاری از عمد کارمند نمایندگی خاطره بدی برای ما رقم خورد و رفتم نمایندگی و با ناراحتی باهاشون صحبت کردیم و تنها کلام آخرم را بهشون گفتم که من واگذار میکنم به خدا و خدا حق را میدونه .

        ولی باز این حس عصبانیت با من بود و آروم نمی‌شدم ، متوجه میشدم که خداوند میخاد توجه من را به خوبی برگردانه تا حس من خوب بشه ولی باز نجوای شیطان هم بود که میگفت نه ، نباید اون کارمند اینکار میکرد و …. افراد خیلی خوبی اون روز به محل کارم آمدن و یک حسی به من می‌گفت ببین چه افراد خوبی ، ببین امروز چقدر درآمد خوبی داری،ولی باز نجوا شیطان هم بود ،انگار تلاش میکردم برای حسم خوب کنم ولی بازم حس بد و عصبانیت فروکش نمیشد .

        از طرفی ناراحت بودم که من که تو این مسیر الهی هستم باید بتونم الان حسم را خوب نگه دارم چرا باز حسم بد هست ….

        میگفتم خدایا این ناراحتی چه خیریت برای من داره و … همینطور یک سری نکته ها را با همسرم می‌گفتیم و سعی میکردیم حس مون را خوب کنیم .

        عصر در خلوت خودم گفتم خدایا چکار کنم آروم بشم و کاملا حق با من هست و روی نشانه سایت کلیک کردم ، فایل گفتگو با دوستان قسمت ۵۱ امد(اگر دوست داشتید این فایل را گوش بدید و ببینید چقدر خداوند دقیق جواب ما رو میده و ما رو تنها نمیزاره و هدایت میکنه )این فایل دقیقا هدایت من بود، استاد عزیزم که عاشق کلامشون هستم که از دل شون برمیاد و به دل ما میشینه، استاد می‌گفتند موقعی که عصبانی هستی نجوا شیطان رهات نمیکنه و میگه اینکار کن و تلاش به بدتر شدن حس ت داره …. استاد از تجربه خودشان گفتن که افرادی سعی بر خراب کردن مسائل کاری شون داشتند به عمد ولی کار اونها باعث شد استاد تصمیم های دیگه ای بگیرند که مسیر زندگی شون بهتر شد و الان آمریکا هستند و بهترین زندگی را دارند ….استاد گفتند که باید زره زره حالت را خوب کنی و حست را خوب کنی و اینو ایمان داشته باش که “الخیر فی ما وقع “هست و همین باور باعث میشه حالت خوب بشه و ….

        دقیقا شرایط الان من هست و اون کارمند به عمد کار من را خراب کرد و من دیگه سعی میکنم که رها کنم و به خدا سپردم ، و فکر کردم و گفتم اگر هر کسی بخواد کار من را خراب کنه شاید به ظاهر اینکار کنه ولی در واقع خداوند اجازه نمیده بهش و در نهایت این اتفاق به ظاهر بد برای ما خوب می‌شود و تصمیم های بهتری میگیریم و ….

        چند بار فایل را گوش دادم و شب وقتی همسرم امد هم با هم گوش دادیم و همسرم هم میگفت عصر مدام با خودم صحبت می‌کردم و میگفتم این اتفاق شاید به ظاهر بد باشه و اون کارمند از کار بدش خوشحال باشه ولی در نهایت برای ما خوبی هست و اون شخص خودش را در دایره بدی ها انداخته و …. با صحبت های استاد عزیزم ما آروم شدیم و هدایت خداوند را دریافت کردیم . خدایا سپاسگزارم

        ما تسلیم خدا هستیم، تسلیم هدایت های خدا هستیم، چون خدا بهترین ها رو برای ما میخاد .

        خدایا عاشقتم و ممنونم که ما رو هدایت میکنی،ما رو دوست داری،ما رو تنها نمیزاری،بودن با خدا لیاقت میخاد و ما با افتخار این لیاقت را خدا بهمون داده.خدایا هزاران بار شکرت .

        محمد عزیز ممنون از دعای خوبت و امیدوارم شما هم به آرزو های زیبات برسی و همیشه در مسیر الهی با خداوند باشی و بهترین ها نصیب دل مهربونت بشه .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      جواد حاتمی گفته:
      مدت عضویت: 1634 روز

      سلام رویا خانم عزیز، من واقعا ازتون سپاسگزارم بابت این کامنت پر بار و فوق العاده ای که برامون به اشتراک گذاشتید چونکه من خیلی از تجربیاتتون از پیگیری نشانه ها و برداشت از نشانه ها را بهتر درک کردم. و اینکه درباره عمل از اموزش ها گفتین واقعا این قسمت کامنت تون منو تکون داد که گوش کردن یه سری حرف قشنگ که فایده نداره تا توی زندگیت اجراش نکنی. حرفای استاد قشنگه اما استاد همیشه میگه که برید کار کنید رو باوراتون نه که هر سری فقط بیاید گوش کنید، واقعا الان که دارم میبینم اگر هر چقد شخصیم تغییر کرده بخاطر عمل به اون اگاهی ها بوده.

      واقعا سپاسگزارم که وقت گذاشتید و دونه دونه نوشتید و مثال زدید. در پناه خداوند یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        رویا گفته:
        مدت عضویت: 1453 روز

        به نام خداوند رحمن و رحیم

        سلام دوست خوبم

        ممنونم که وقت گذاشتید و کامنت منو خوندید. خداروشکر که تاثیر مثبت داشته و خوشحال شدم .

        راستش چند روزه تصمیم گرفتم که تو سایت بیشتر در بخش کامنت نوشتن فعال باشم،ولی نمیدونم تو دلم دنبال یک نشانه یا یک حس ناب بودم که بگه الان موقعش هست و بنویس .امروز من کامنت شما رو دیدم و اینو یک نشانه خوب میدونم از طرف خدا که شروع کنم و کامنت بنویسم ،چون من هر روز فایل ها رو گوش میدم و با خودم صحبت میکنم و تو دفتر خودم نوت برداری میکنم ولی نوشتن کامنت وقت کم میارم. ولی الان این نشانه را جدی میگیرم و با ذوق و علاقه شروع میکنم در بخش کامنت نوشتن هم فعال باشم و اینم یک حرکت جدید برای خودم میدونم .

        الان یادم به صحبت های استاد افتاد که می‌فرمایند نوشتن کامنت تاثیر زیادی داره و دوست دارم در این زمینه هم تجربه های ناب داشته باشم .

        آرزوی موفقیت و شادی فراوان واسه شما دوست خوبم دارم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آذر نادران گفته:
      مدت عضویت: 1380 روز

      سلام رویا جان

      چقدرقشنگ با هرمثال میدونستی به کدوم داستان یاقسمت ویدئوهای استادمرتبط بود

      چقدرقشنگ توصیح دادی نشانه ها رو و

      اینکه چطور هدایت و دریافت کردی

      هرکدوم چندبار چندبار میخوندم

      عالی بود

      منم دوست دارم مثل شما و عزیزانی که دراین مسیرهستید

      رشدکنم

      که البته دراین مسیر معجزات وهدایتهای زیادی داشتم

      با توکل و ایمان وتسلیم بودن دربرابر اللله مهربان️️️

      وساختن باورهای زیبا

      و خوشحالم کامنت بعصی از دوستان و میخونم

      میبینم چقدر عالی رشدکردن

      ️️️️️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        رویا گفته:
        مدت عضویت: 1453 روز

        به نام خداوند رحمان و رحیم

        سلام به آذر جانم ، به عزیزه دلم .

        عاشقتم آذر جون .

        من به خاطره کسب و کاره جدیدی که تازه شروع کردم چندماهی هست که خیلی وقت نمیکنم بیام تو سایت و تمرکزم شدیدا روی کار گذاشتم چون شروع کار هستم و باید حتما به نتایج فوق العاده‌ای برسم انشاالله.

        دیروز عصر شدیدا دلم خواست بیام تو سایت و کامنت بخونم و همین کارو کردم و خیلی حس خوبی گرفتم .

        وقتی امروز ایمیل از سایت امد که دوستان واسم کامنت گذاشتن خیلی خوشحال شدم میدونی چرا ،چون که این قانون که به هر چه توجه کنی از همون جنس واست تکرار میشه را دوباره به من ثابت شد . به هر چیزی که زره ای توجه کنیم از همون رو دریافت میکنیم. و کامنت شما یک نشانه برای من بود و من ازت خیلی خیلی ممنونم که به ندای دلت گوش کردی و واسم نوشتی عزیزم .

        خودم هم الان دوباره کامنت خودمو خوندم و همون روزا رو یادم امد و خیلی لذت بردم .

        از خدا میخوام که قدرت درک نشانه ها رو در ما بالاتر ببره و هر آنچه خداوند گفت را سر تسلیم قرار بدیم و به بهترین ها برسیم .انشاالله

        تو یکی از فایل ها استاد عزیزمون می‌فرماید که هر وقت سرم جلو خدا خم کردم خدا سرمو جلو همه بلند کرد و هر وقت سرمو جلو بنده خدا خم کردم چقدر که سختی کشیدم .

        منم میخوام که سرمو فقط جلو خدا خم کنم و بگم من بندت هستم و تا عمر دارم میخام بندگیت رو کنم پس خدایا منو مثله همیشه تو دستات بگیر و رهایم نکن .

        از خداوند میخام این حسه خوبی را که به من دادی هزاران برابرش بهت بده آذر جونم .

        چقدر خوشحال شدم گفتین که شما هم نتایج عالی داشتین . خداروشکر . موفقیت هات روزافزون عزیزم .

        انشاالله که به هر آنچه آرزوش را داری براحتی و با عزت نفس به همشون برسی عزیزم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          آذر نادران گفته:
          مدت عضویت: 1380 روز

          رویای عزیزم ممنونم برای دعای زیبا و قشنگت ️️️

          من ازقدم اول که خریداری کردم

          دارم شروع میکنم

          منم دلم میخواد بنده خوب خداباشم

          تاهرگزرهام نکنه

          وفقط سرم و جلو خودش خم کنم

          رویاجون دوست توحیدی من

          موفقیت همیشگی روبرات آرزومیکنم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    Zahra Gheraat گفته:
    مدت عضویت: 2365 روز

    سلاااام بر استاد عزیززززممم

    و مریم جااااان بی نظیییررررر

    خدایاااا شکرررت

    خدایا شکررررت.

    چه همزمانی های خفنی

    چه همزمانی های بی نظیری

    خداایااا شکرررت

    2222 روز عضویتم در سایت مصادف شده با روز تولدم و آخرین گام پروژه -مهاجرت به مدار بالاتر-

    الله اکبرررر

    میگن 22 عدد استادی هست و 2 تا پشت هم یعنی تاکید و حتمیت

    و جالبه که من هدایت شدم به یک کلاس فوق العاده کاربردی مدرسی و استادی که اتفاقا استادش هم از عاااشقااان استاد عباس منش عزیزززز هست‌.. و اتفاقا ایشون هم با همسر فوق العاده و هم فرکانس شون مشترکا کار می کنند..

    و جالب‌تر اینکه جلسه سوم این دوره همزمان با روز تولد من بود..

    و در اون جلسه از استادی دعوت کرده بودند که ایشون هم از اساتید جذب و معنویت هستند.

    و ایشون به مناسبت تولدم به من از دوره هاشون کادو دادند

    _

    در اوایل این پروژه قدرتمند کننده خداوند به من الهام کرد دیگه اداره نرو ..‌ و من هم گفتم چشممم…

    کلا از وقتی که خدا تو کله ام انداخته که یک لگد بزنم زیر سابقه 21 ساله کارمندیم، وااقعااا بهش ایمان داشتم.

    نمی ترسیدم.

    قلبم آروم بود.

    دلم مطمئن بود.

    با اینکه اصلاااا و ابدااا نمی دونستم می خوام بعدش چیکار کنم؟؟

    هیچ پلن دومی نداشتم…

    و اصلا نمی فهمیدم باید برم تو چه مسیری آموزش ببینم و کار کنم و درآمد داشته باشم.

    و این بار که گفت ببین زهرااا نرووو…

    من هم بدون اینکه برم اداره و مرخصی بدم فقط به مسئول واحدم یک پیام فرستادم و گفتم نمی تونم بیام. نامه استعفام رو به جریان بندازید

    و الان بیش از یک ماه هست که غیبت کردم

    خداوند هم به پاداش حرف شنوی و کار و تمرکزم روی این پروژه مریم جااان و ارتقا مدارم، من را به جمع 200 نفر از مدرسین و اساتید فرکانس بالا رسماااا هول داد

    و این برای من که اصلا تجربه مدرسی نداشتم فقط یک هدایت الهی است و یک تقلب بسیااااررر واضح از سوی خداوند برای پیدا کردن رسالتم و ادامه مسیر کاری و درآمدی آینده ام.

    خداایاااا شکرررت

    زبانم از زیبایی این همزمانی ها و برکاتش قااااصر هست.

    و یک تشکر و سپااااس ویژه و بیکران به شما استاد عزیز و مریم جانی که نشون داده واااقعااا شایسته است

    گام آخر – چگونه در سر دو راهی های زندگی، راه درست را انتخاب کنید-

    می خوام بگم اگر با ایمان و مستمر روی آگاهی های استاد و روی خودت کار کنی، در سر دو راهی خداوند تو را به مسیر درست هول میدهد، اینقدر واضح که راهی جز انتخابش نداری..

    اصلا انگاری میرسی سر یک دو راهی، که یک راهش یک اتوبان سرسبز هست و راه دیگه یک کوره راه خاکی و پر چاله چوله..

    انتخاب برات لاجرم اتفاق می افته.. اصلا زور زدن نمی خواد

    حسن ختام این پروژه را نوشتم که دوستان همفرکانسی ایمانشان به مسیر و وضوح نتایج بیشتر و بیشتر بشه .

    عاااشق همه تونممم

    خداایاااا شکرررر

    خدایااا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای: