مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود - صفحه 20

315 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1672 روز

    به نام یگانه خالق تمام کائنات.

    به نام او که قدرت از اوست.

    به نام او که انگار کارهایش را رها کرده و کارهای مرا انجام میدهد. دقیق، درست و به جا.

    استاد جانم سلام

    خانم شایسته ی عزیزم سلام

    استاد جان روبرویم نشسته اید و منتظر هستید که علت این هیجان مرا بیابید.

    استاد جان، آن خدایی که اعتراف میکنم با شما شناختمش، دستم را گرفت و برد به تابستان سال نود و پنج.

    جایی که تازه جدا شده بودم و تازه با مباحث موفقیت فردی آشنا شده بودم.

    مرا برد پای نوشته های روزانه ام.

    آخر آن روزها هر روز از حالم، از اتفاقاتم می‌نوشتم.

    میخواهید بگویم چرا هر روز یک مختصر از روزم را مینوشتم؟

    چون میخواستم وقتی از آن گرداب، فقر و فلاکت بیرون آمدم، کتابم را چاپ کنم و به همه بگویم که از کجا شروع کرده‌ام.

    آخر من دستِ خالی و بدون هیچ شغلی از زندگی قبلی ام بیرون آمدم. دلم به کمی طلا و سهمم از فروش خانه‌ی مشترکمان خوش بود.

    خدای من!!!

    کاش میشد می‌توانستم عکس نوشته هایم را بارگذاری کنم.

    جایی که نوشتم:« پول شام شد صد و ده هزار تومان و قشنگ این پول در ما تحتم فرو رفته»

    استاد ببخشید ولی من با زبان عامیانه این را نوشتم و این کلمات عمق فاجعه را نشان میدهد.

    استاد من الان به راحتی میتوانم هر روز، بلا استثنا هر روز در بهترین رستوران های شهر غذا بخورم.

    استاد من همانی هستم که در دبی سوییت یک خوابه با منظره ی برج خلیفه را رزرو کردم.

    وای استاد.

    استاد یک روز ششصد هزار تومان پورسانت گرفتم و در نوشته هایم آنقدر ذوق کرده ام که حد ندارد و چقدر جالب که همان روز از خزانه ی غیب خدا برایم دو تا مانتو، دو تا کفش ، یک روسری و مقداری پول رسیده به خدا قسم از جایی که فکرش را نمی‌کردم.

    من آن خاطره و آن هدیه ها را مثل روز به خاطر دارم.

    وای استاد

    وای استاد

    وای استاد

    ثروت برایم عادی شده.

    فراوانی برایم عادی شده.

    معجزه برایم عادی شده.

    همزمانی برایم عادی شده.

    اصلا طبیعی شده دنیا برایم کار کند.

    استاد جان

    میدانم فرکانس این نوشته را دریافت میکنید، لذا اجازه میخواهم دستتان را ببوسم و تا کمر برایتان خم شوم به پاس استادی تان.

    استاد در آن دوران که به این وضوح از تحسین کردن نمی‌دانستم، تمام افراد کارآفرین را در نوشته هایم تحسین کرده‌ام.

    قشنگ این جمله را نوشته ام:« احسنت به تمام کسانی که جرات پیاده کردن ایده هایشان را دارند.»

    استاد، جایی که از ستاره قطبی شبانه خبر نداشتم ، هر شب اتفاقات روزانه ام را ژورنال کردم.

    استاد من حاضر بودم و شما رسیدید و دستم را گرفتید و مستقیم و آسان، از همان جاده ی خوش آب و هوا و سر راست به سمت

    ثروت

    ازدواج

    کارآفرینی

    جرات پیاده کردن ایده ها

    حل مسایل

    احساس لیاقت

    عزت نفس

    خوشبختی

    چشم و دل سیری

    تجربه کردن خودم

    معجزه

    توحید

    هدایت

    توکل

    شادی

    سلامتی

    و

    و

    و

    سُر دادید.

    استاد من لنگ پنجاه هزار تومان بودم و الان بخدا که در آزادی مالی هستم.

    به محض اراده میخرم.

    به محض اراده تجربه میکنم.

    استاد من هفته ی پیش از قونیه برگشتم.

    بدون ذره ای نگرانی از کار، از پول، از بیزنس

    چه بگویم

    چه بگویم

    چه بگویم!!!

    امشب،

    نه!!!

    تمام عمرم باید در این حال سرمستیِ شکرگزاری از معبودم باشم.

    که همیشه هدایتم کرد.

    همیشه رزاقم بود که وهابم بود.

    از خانه ی سی متری در بن بست زریوار، دروازه دولاب، مرا به بهشت بی نهایت، سرزمین پر از نعمت، خاک پر برکت، آسمان پر باران، شهر محاصره شده با دریا، استانبول آورد و در منزلی مبارک با دخترم، با همسرم سکنی داد.

    وای که او برایم خدایی کرد. او در حد خدایی اش عمل کرد، باشد که شکرگزار باشم. باشد که تفکر کنم، باشد که خاضع باشم. باشد که بندگی کنم.

    خدایا من اگر تمام عمرم، برای این تغییر شگرف و آرام مدارم، تشکر کنم، حق بندگی تو را به جا نخواهم آورد. لذا عاجزانه کم مرا زیاد ببین، همانا تو پروردگار فراوانی ها هستی، همانا تو وهابی، همانا تو غفوری و رحیم.

    استاد جانم باز هم هزاران بار سپاسگزارم سپاسگزارم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      رستا گفته:
      مدت عضویت: 1543 روز

      بنام رب رزّاقم

      سلام بهار جاااان

      وای چققققدر من نوشته‌های شما رو دوست دارم و اون لحن ادبی زیبات رو و صدای قشنگتو که به همراه خوندن کامنتات، تو سرم طنین‌انداز میشه.

      عاشق آرامشتم ، عاشق این دیدگاههای قشنگت به زندگی .

      چقدر درک بالایی داشتی در اون دوران زندگیت ؛ تحسین کردن کارآفرینها، ژورنال کردن اتفاقات روزانه به سبک ستاره قطبی.

      خوشحالم که با انسانهای فرهیخته‌ای چون شما آشنا شدم.

      کامنتای شما آدمو میبره تو رؤیاهای قشنگش، یعنی من هر وقت نوشته‌هاتونو میخونم انگار از زمین کنده میشمو میرم به یه دنیای دیگه،

      دنیایی پر از حس خالص رهایی و آرامش. فقط میتونم به پرواز فکر کنم، آره به پرواز شاید واژه‌ی درست همین باشه؛ شما تو عکس زیبای پروفایلتونم دو تا بال دارین مثل فرشته‌ها… برای اولین بار که عکستونو دیدم چقدر جالب بود برام .

      خلاصه که همیشه برای من نماد یه خانوم مستقل و یه ثروتمند خودساخته بودین. تحسینتون میکنم بابت آزادی زمانی و مکانی و بخصوص آزادی مالی، بابت استقلال شخصیتی و اقدامات شجاعانه‌تون .

      با قلبی باز براتون نوشتم ، امیدوارم هر لحظه حال دلتون خوش باشه، قلبتون سرشار از شادی و شعف و زندگیتون سرشار از ثروت و نعمت

      من هم در گذشته، خیلی مینوشتم اما همیشه ناخواسته‌ها رو ندانسته و ناآگاهانه. حدودا پارسال وقتی سررسیدی از ده سال پیش پیدا کردم با کمال تعجب دیدم فقط از ناخواسته‌ها و ناراحتیام نوشتم. همشونو پاره کردم و ریختم دور.

      باورم نمیشد من چقدر تغییر کرده بودم که دیدن اون سبک نوشتن اذیتم میکرد. خدا رو شکر که الان چندین و چند دفتر و سررسید دارم و همه بعلاوه‌ی نُت‌های گوشیم پره از شکرگزاری و اتفاقات هیجان‌انگیز روزها و هفته‌هام.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        بهار بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1672 روز

        به نام خدایی که رزقش بر من، از من، به من مشتاق تر است.

        دوست عزیزم رستا

        نه!!!

        خواهر زیبا و هم مدارم رستای عزیزم

        سلام

        با نوشته ات، جامم از شراب الهی پر شد و من نوشیدم.

        با هر کلمه ات مست و مدهوش شدم و در هر سطر از کلامت، خدا را دیدم.

        چقدر خوب بلد هستید کلمات را کنار هم بگذارید.

        مثل نقاشی که میداند بهترین ترکیب رنگ برای سوژه اش چیست.

        واقعا همین است که گفتید، وقتی می‌نویسم که در دریای عشق خداوندم، معبودم و در اوج در پرواز باشم.

        خداوند نیز به کلامم برکت جاری میکند.

        امیدوارم این حس خوبی و نشانه های الهی و رزق بی حساب خداوندم که از کلام شما گرفتم هزاران هزار برابر شود و در زندگی ات، جاری و ساری گردد.

        الهی آمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          رستا گفته:
          مدت عضویت: 1543 روز

          بنام ربّ یکتا

          سلامی با عشق بی‌نهایت

          بهار جان عزیز دلم

          دورتون بگردم چی بهتر از این که خواهری زیبا، دوست‌داشتنی و هم‌مدار مثل شما داشته باشم

          آنقدر ذوق کردم از نوشته‌های قشنگتون که فکر میکنم بیش از ده بار خوندمشون.

          بار توحیدی کلماتت که از اعماق قلب نورانیت میاد، به وضوح حس میشه .

          آنقدر تحسین برانگیز صحبت می‌کنید که نمیدونم چی بگم در مقابل کلام دلنشین و قدرتمند شما.

          از نوع بیانتون بخوبی پیداست که هوشمندی و استعداد بینظیری در انتقال و پیاده‌سازی زبان دارید.

          داشتن آکادمی زبان واقعا برازنده‌تونه .

          از ته دل بهتون تبریک میگم و آرزوی داشتن بهترین روزها و بزرگترین موفقیت‌ها رو براتون دارم.

          تلألؤ نور خداوند در زندگیتون درخشانتر، ثروت و برکت ، جاری‌تر، سلامتی و شادی، روان‌تر و عزت و سربلندی پایدارتر

          میسپارمتون به آغوش امن و مهربان پروردگار

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1491 روز

    به نام الله

    استاد سلام

    متشکرم از شما

    متشکرم از مریم جان

    خدایا شکرت ، خدایا متشکرم بابت درس های امروز

    تمرکز

    رها کردن

    وقت گذاشتن

    بها پرداخت کردن

    عشق

    علاقه

    موفقیت

    خدای من اگه بخوام تک تک این کلمات و تو جملات م بیارم که ازش درس ها بگیرم کم میارم.

    خدای خوب من بارها تجربه کردم و دارم هنوز م تجربه می کنم که تمرکز هر وقت هرکجا بود برام جواب داد.

    وقتی تمرکز می کنم چقدر جواب ها میاد

    چقققققدر ایده‌ها میاد

    چقققققدر راحت و ساده میشه همه چی برام

    اما تو این مسیر شجاعت

    توکل

    ایمان

    جسارت

    حرکت

    تصمیم گرفتن

    همه ی اینا دل قوی می خواد

    وقتی خوب فکر می کنم هر جا اجازه دادم به ربم خیلی خود به خود برام راهها ساده و راحت انجام میشه.

    خدای متشکرم

    استاد عجب با این بارون نعمت بارون شدید

    چقدر لذت داره تو جاده

    لذت

    عشق

    شادی

    حال خوب

    و زیبایی دیدن تو این مسیر زیبا مخصوصا اگه همراه با باران نعمت بارون بشی.

    خدای من متشکرم

    متشکرم

    استاد جان متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مریم رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 725 روز

    سلام استاد خفن و عزیز یکی یک دونه ی خودم

    سلام مریم گلم که کوهی از استواری و حمایت رو توی نگاهتون به استاد میشه دید تحسین میکنم

    هروقت میخام کامنت بزارم به خودم میگم وایستا دوتا کامنت دیگه بخونم و هی تنبلی میکنم اما الان واااقعا باید بنویسم چون هم مثال های خوبی از خودم و عملکردم دارم و هم یک نکته استاد گفتن که منو بشدت تکون داد

    اول نکته ی استاد رو میگم

    استاد گفتن : به من گفته شد بیا اون تحقیقاتی که خودت راجب اینکه چیکار کنی سریعتر و راحت تر کتاب بخونی و خوابت نگیره و…. همه ی اونایی که چند سال قبل یادشون گرفتی رو بیا به بقیه هم بگو و نکته ش اینجا ست که استاد میگن من اصلا فکرشو نمیکردم این مهارته که من دارم به درد آموزش دادن بخوره! ولی انجامش دادم و این محصول که اسمشو گذاشتم تند خوانی شد باعث جهش مالی و ثروتمند شدن من شد

    گرفتی مطلبو مریم

    دیدی؟ استادهم اولش نمیدونسته اصلا اینی که بهش گفته شده اصلا میشه ازش پول ساخت و اصلا چیز به درد بخوریه یا نه اما انجامش داده

    چقدرررر ماها همه مون بهمون ایده هایی گفته میشه اما چون فکرشو نمی‌کنیم که بشه ازش استفاده کرد یا بشه ازش پول ساخت یا ارزشش رو داره که امتحانش کنیم و روش وقت بزاریم، یا انجامش نمیدیم یا نصفه رهاش میکنیم ؟!!!!

    خوده من اینقدررر همین الان از جاهای مختلف و از مهارت های مختلفی که دارم ایده های فضایی به ذهنم میرسه که هر کدوم میتونه به تنهایی میلیارد میلیارد پول بسازه اما من هزارویک دلیل دارم که نه بابا مثلا توی این زمینه اشباع شده ،جواب نمیده یا این ایده پول میخاد سرمایه گذار میخاد اووووه کی بره اینهمه راهو کسی نمیاد از من بخره ،کی به من گوش میده و هزاااارتا اما و اگر که درنهایت من دست به عمل نمی‌زنم و به همین کارمندی ای که هستم رضایت میدم

    آی خدا دمت گرم چقدر قشنگ با هرکلام که از زبان استاد به من میگی دهن منو و مغز پرحرفمو می‌بندی

    دمت گرم خدا چقدرررر منو دوست داری و تو بیشتر از من به من باور داری که من میتونم و راه رو هم بهم نشون میدی و چشم انداز انجام دادن اون ایده رو میاری جلوی چشمم که چقدر قشنگ میشه و جواب میده ولی من هنوزم شک دارم و میگم نههههه از کجا معلوم اینجوری پیش بره !!!

    جلالخالق از دست این ذهن بهانه گیر ما

    حالا مثال از عملکرد خودم

    من حدودا دوسال پیش توی یک بیمارستان دولتی بعنوان مامای طرحی کار میکردم که با پروسه ی مهاجرت کاری به انگلیس آشنا شدم خداااا شاهده به محض دیدن اینکه منم میتونم مهاجرت کنم یک لحظه شک نکردم چون بشدت اینو میخاستم

    متوجه شدم باید دوسه تا امتحان رو خارج از ایران برم بدم (چون توی ایران اون امتحانات برگزار نمی‌شد ) و با هزینه هایی که داشت فهمیدم باید خیلی تمرکزی شروع کنم به زبان خوندن تا بتونم با کمترین هزینه و رفت و آمد اینارو پاس کنم

    و اینجا بود که دیدم همزمان با شیفت های فشرده ی بیمارستان این موضوع نشدنیه و توی مدت 4-5 ماه به خودم گفتم نه مریم نباید خودتو بیکار کنی اگه بیمارستان نری کی قسطارو بده ازکجا پول امتحانارو بیاری و… اما اینجا منم خداروشکر مثل استاد خوب عمل کردم و در عرض یک شب که شیفت بودم و هرکار کردم دیدم نمیشه توی شیفتام درس خوند و تمرکز لازمه همون شب تصمیم گرفتم فرداش به مسئول بخش بگم که من انصراف از طرح میدم و دیگ نمیام

    خدا شاهده که خودش به دلم انداخت و قلبمو محکم کرد

    البته اینم بگم گاهی عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد می‌پرسی چرا؟ چون من خودم انگار دلو جرئت انصراف رو نداشتم و همون شب با یک دوستی که مجازی باهم درس میخوندیم و مثلا مثثثلا خیلی باهام دوست بود بهم گفت : مریم بیا انصراف بدیم و

    اینجوری نمیشه

    هزینه ی امتحان زیاده

    اگه خوب نخوانیم و بریم واسه امتحان انگار پولمون تو جوب ریخیتیم

    و خلاصه حسسسابی اون شب به من این حرفارو زد و منم دیگه صد در صد بهش گفتم آره من همین فردا میرم به خانم فلانی میگم که من انصراف میدمو دیگه تمام !

    اونم باشه منم میرم انصراف میدم .

    عاقا فرداش من رفتم به مسئولمون گفتم انصراف

    اونم گفت باشه ! بدون هیچ مقاومت (حالا این مسئولمون قبلاً هرچی میگفتم برخلافشو انجام میداد ها مثلا توی مرخصی هامو…)

    من دهنم باز مونده بود و خلاصه همون روز بعد از شبکاری نامه ی انصرافو نوشتم و به دوستم گفتم پراش ریخت و گفت مریم چرا اینکارو کردی !! من دیشب جو گیر بودم ناراحت بودم از شیفتای سنگینم و اینا تو چرا خریت کردی ؟!!!

    و خلاصه اون دوستم انصراف نداد وتا آخر رفت

    این جاست که میگم گاهی عدو شود سبب خیر

    و با اینکه فقط دوماه مونده بود به اتمام طرحم و عملا دوماه دیگه مدرک پایان طرحمو می‌گرفتم و همه حتی همون دوستم می‌گفت کار اشتباهیه و پل های پشت سرتو خراب نکن و…

    اما من اینکارو پیگیری کردم و انجامش دادم و بعد از 4 ماه از اون روز من تمام امتحانامو پاس شده بودم چون تمرکزی زبان خوندم و اصلا پشیمون نشدم و تمام کارای مهاجرتم به سرعت پیش رفت .

    حتی اون روزی که انصرافم قطعی شده بود به همسرم گفتم کلیییی ناراحت شد و گفت اشتباه کردی اما من براش منطقی توضیح دادم که اگر من دوماه بیشتر بیمارستان اینجا کار کنم با چندرغاز بهتره؟ یا سه چهارماه تو بیشتر کار کنی که هزینه هارو بدی و من با تمرکز درس بخونم که مهاجرت کنیم و بعدش من با حقوق یک ماهم توی انگلیس اندازه ی یکسال حقوق بیمارستان ایران بگیرم بهتره؟! و اینگونه همسرجان قانع شد :-)

    به قول استاد مهم نیست چقدر از مسیر رو رفتی به محض اینکه میفهمی دیگه خواسته ات توی اون مسیر نیست هرچه سریعتر دور بزنی و برگردی سریعتر به خواسته ت میرسی

    منم خوشحالم از اون حرکتم وتصمیمم و هرروز همسرم بابت اون تصمیمم منو تحسین می‌کنه چون درآمد خودشم الان اینجا چندین برابر ایران شه !

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    جالبه که من همون موقع ها میدونستم باید تمرکزی روی یک موضوع کار کنم

    الان که دوباره نیاز دارم روی هدف بعدیم که ثروت بینهایته کار کنم این فایل رو دیدم و یادآوری شد برام که :

    تمرکز خداست

    هرجا تمرکز بره انرژی همونجاست

    درحالیکه چند هفته است بخاطر حذف عوامل حواس پرتی من با اراده اینستاگرام و یوتیوبم رو به همسرم گفتم پسوورد داده و من پسوردشو نمیدونم (چون نمی‌خواستم دیلیت اکانت کنم ) با اینکه اینترنت نامحدود دارم اما میخام تمرکزی روی فایل های ثروت یک و باور فراوانی ‌کار کنم

    پس تمام عوامل حواس پرتی که تایممو الکی هدر میدن رو حذف کردم

    خدایا شکرت نشونه ها پشت سرهم برای درست بودن مسیر دارن میان

    شکرت سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1622 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    ای راهنمای،گم کرده راه،ای تمام وجودم،چقدر قلبم با تو آرامش می‌گیرد فقط با تو ای بهترین راه ای بهترین رهبر ای بهترین راهبر،چه زیبا هدایت می‌کنی ما رو چه زیبا لبم را آرام می‌کنی.

    من فقط با تو آرامم ،چه زیبا دستانت را برای کمکم می‌فرستی،ای که گفته‌هایت حق است قرآنت حق است دالت حق است هر آنچه می‌گویی حق است چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.

    همچون بچه‌ای که تا زمانی که دستم در دستانت است آسوده خاطرم ،آن زمانی که دستگاه‌های ذهنیم زیاد است به جاده خاکی می‌زنم قلبم ناآرام است گم کردم راه را.

    هر لحظه کنارم باش هدایتم کن دستت رو در دستانم محکم فشار بده که نیاز مبرم دارم فقط به وجود تو.

    خدا را شکر بابت گام بیست و پنجم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    نکات کلیدی گام بیست و پنجم

    1-وقتی شما فقط روی یک موضوع خاص تمرکز می‌کنید به طرز جادویی،ایده‌هایی به شما الهام می‌شود،و مراحلی را می‌روید که هرگز در حالتی که تمرکز نداشته باشید به شما گفته نمی‌شود.

    2-من این را از خیلی سال پیش که در ایران بودم فهمیدم که اگر بخواهم تو زمینه پیشرفت کنم باید 100 درصد تمرکزم را باید بگذارم روی اون زمینه،بنابراین وقتی می‌خواستم تحقیق انجام بدم کتابی بنویسم،می‌رفتم توی جنگلی،توی کوهی ،توی باغی،یامی‌رفتم ویلای خودم شمال،می‌نشستم 10 روز و تمرکز روی اون موضوع کار می‌کردم فکر می‌کردم مطالعه می‌کردم سعی می‌کردم که هیچ حواس پرتی و هیچ موضوعی نباشه که من رو از مسیر دور کنه،و بعد یک دوره‌ای آماده می‌شد،و بعد به جوابی می‌رسیدم،و کتابی نوشته می‌شد.

    3-من به صورت ناخودآگاه اینو فهمیدم که هر وقت یک موفقیت بزرگی،کسب کردم کسب کردم،دلیلش تمرکز بسیار بسیار زیاد بوده که توی زمان کوتاه اتفاق افتاده.

    4-وقتی شما تمرکز خیلی بالایی روی یک موضوع خاص بگذارید،هدایت خداوند کمک می‌کنه که چیزهایی را بشنوید،چیزهایی رو در مورد اون موضوع ببینید که،

    و به مواردی هدایت بشوم و به مقاله هدایت بشوم که اصل و اساس بود و اون‌ها درست بود و آنها نتیجه می‌داد.

    اونی که تمرکزش روی ورزشه خیلی نتیجه بزرگتری می‌گیره تا اونی که تمرکزش هم روی ورزشه، هم روی فلان کاره،روی10 تا کاراست

    5-شما اگر می‌خوای به هر چیزی که برسی،ثروت شهرت اعتبار خوشبختی سعادت دنیا و آخرت هر چیزی که هست شما توی همین مسیر خودت بهش می‌رسیم شما فقط باید تمرکز کنی روی همین کاری که داری انجام میدی روی همین آموزش‌هایی که داری .

    6-چون وقتی من عملاً روی چند مورد تمرکز بزارم،عملاً روی این‌ها نمی‌تونم تمرکز بذارم،شما فکر می‌کنید که اگر برید سراغ فلان موضوع تمرکز بذارید،می‌تونید تمرکزتون رو روی این موضوع قبلی هم حفظ کنید،همه این توهم رو می‌زنند.

    7-امکان نداره که شما بتونید همزمان روی دو تا موضوع تمرکز کنید و اگر روی یک موضوع تمرکزتون صد در صد باشه، اگر اون موضوع ،تمرکزتون به روی دو تا موضوع،تمرکزتون نمی‌شه 5050 ،میشه 8،8.

    90درصد تمرکز از بین میره، باد هوا میشه ،8 درصد روی این 8 درصدروی اون می‌تونی تمرکز کنی،به جای اینکه 50،50 بشود.

    8-خیلی ها فکر می‌کنند نه ،من 100 درصد تمرکز روی این موضوع دارم،اگر روی اون موضوع تمرکز کنم این میشه 50 درصد،اون میشه 50 درصد.

    صد در صد این موضوع اشتباه است،نه، شما هرگز نمی‌تونید این کار را انجام دهید ،نه شما و نه هیچ کسی دیگری

    تمام افرادی که به موفقیت‌های بزرگی رسیدن توی زندگیشون،افرادی بودند که توانستند روی یک موضوع خاص تمرکز کنند

    مثل انیشتین ،ماری کوری،ایلان ماسک معروفند

    ،روی یک موضوع خاص 100 تمرکزشون به مدت زمان بسیار طولانی گذاشته بعد نتایج بزرگی گرفته.

    9-همه افرادی که تونستن توی زندگی چون خیلی کارهای بسیار بزرگی بکنند،مثل آرنولد،این‌ها گواه این است که آدم‌های موفق،که تونستند علایقشون را پیدا کنند،وقتی هم که علایقت را پیدا کنی،تمرکز گذاشتن کار سختی نیست وقتی که علایقت رو پیدا می‌کنی می‌تونی تمرکز بزاری.

    10-بعد بفهمی که چقدر این موضوع مهم است،من با گوشت و پوست و استخوانم می‌دونم و فهمیدم چقدر این موضوع مهم است.

    11-به خاطر همین همیشه وقتی می‌خوام به یه هدفی برسم از خودم همیشه این سوال را از خودم می‌پرسیدم که من می‌خوام به این خواستم برسم حاضرم چقدر تمرکز روش بزارم،قربانی کردن برای خاصه خودش را اینجا نشان می‌دهد،حاضرم چقدر تمرکز روش بزارم تا به خواستم برسم،و بارها و بارها بهش فکر می‌کنم،در موردش می‌نویسم، در موردش اقدام می‌کنم کارایی که باید انجام بشه انجام میدم و فقط سعی می‌کنم همون کارو انجام بدم تا وقتی که توی زمان کوتاه نتایج خیلی بزرگی گرفته میشه

    به این دلیل که شما تمرکز بسیار بالا گذاشتید.

    12-مثل ذره بین شما اگر یه ذره بین رو روی یک نقطه نگهداریدمی‌تونید چوب رو بسوزونه ولی اگر حرکتش بدید 100 سال هم اگر ثابت نگهش نداری هیچ کاری رو نمی‌تونی انجام بده.

    این اثر فوکس است، اثر تمرکز است و قدرتی که ما انسان‌ها می‌تونیم با ذهنمون ایجاد کنیم.

    13-همه هم در نهایت به این نتیجه رسیدند که وقتی تمرکزی را تقسیم کردند همه چیز داغون شده.

    14-این‌ها اون چیزیه که به من نشون داد که تمرکز چقدر مهمه.

    15-من وقتی می‌خوام با خدا صحبت کنم باید پیاده پیاده‌روی کنم.

    16-تمرکز نمی‌شه هم روی مهاجرت باشه ،هم روی ایران باشه.

    17-من یک آدمیم که وقتی بفهمم،یک مسئله جوابش چیه ،دیگه توی انجام دادن و عمل کردن بهش درنگ نمی‌کنم.

    18-خیلی موقع‌ها بحث اشتباه و درستی نیست ،بحث خواسته و ناخواسته است.

    فرض کن تو می‌خوای طلوع خورشید رو ببینی،شما باید بری سمت شرق،نه اینکه به این معنا است که غروب خورشید زشت است ،طلوع خوشگله .

    19-برای رسیدن به اون مسیر باید قربانی می‌کردم،باید تمرکزم را قربانی می‌کردم،نه اینکه بگم ما این همه نیرو تربیت کردیم،دفتر درست کردیم،اینقدر داره پول می‌سازه اینقدر داره کار می‌کنه،

    نه به محض اینکه دیدم مسیر اشتباه است گفتم اشتباه یعنی که در مسیر ناخواستم است،دفاترم را جمع کردم و بعد از اون درهایی باز شد برای مهاجرت که قبل از اون وجود نداشت.

    و بعد قدم به قدم،رفتیم .

    20-خیلی ها شهامت ندارند که تصمیم بگیرند و عواقب تصمیمشون رو به عهده بگیرند.

    میان میگن فلانی تو چی میگی تو چی میگی و دنبال این هستند که بقیه نظر بهشون بدند و اگر خوب نشد بگن تو گفتی.

    21-من ،نه م،ن میگم من با خدا صحبت می‌کنم و خدا اینجوری نیست که آدم باشه که یقه‌اش رو بگیری و بهش عذاب وجدان بدی و بگی تو به من گفتی دفاتر دفاترتو جمع کن و من جمع کردم و بدبختم کردی.

    زورت بهش نمی‌رسه اون هم اصلاً گوش نمی‌ده، نه عذاب وجدان می‌گیره نه احساس گناه می‌گیره.

    22-من گفتم باشه و اون موقع این کارو انجام دادم و فارغ از اینکه چقدر تو مسیر رفته بودم وچقدر خوب شد برای من،از همه لحاظ و من به خواسته‌هام رسیدم.

    23-انصافاً من توی بحث تمرکز من آدم خوبی هستم من آدم مناسبی هستم که در موردش صحبت کنم من آدم مناسبی هستم برای اینکه الگو باشم چون من کارهایی کردم که بقیه جرات نمی‌کنند در مورد این موضوع،حتی فکر کنند چه برسه انجام بدهند.

    24-واقعا داشتم رو اون زندگی تمرکز می‌ذاشتم خیلی خیلی زیاد صد در صد کار اشتباهی بود،ولی خوب آدم تا شهامت و جسارتشو پیدا کنه،زمان زیادی می‌گذره.

    ولی به محض اینکه فهمیدم باید این تغییر را در خدا ایجاد کنم،و این تمرکز رو بگذارم روی کارم اومدم تمرکز گذاشتن روی دوره‌های تندخوانی و بعد اون وقت نتایج مالی اصلاً باورنکردنی.

    25-کلاً، همه چیز برای رسیدن به اهداف‌های شما بایدمسیری بروید که،آدم‌های زیادی نمی‌روند، ولی عشق و علاقه شما را می‌تواند پوش کنه و هول بده که انجامش بدید.

    26-ما به این نتیجه رسیدیم ،که دوره‌های تندخوانی از روی ساعت برداریم برای اینکه تمرکز کنیم روی چیزی که بیشتر دوست داریم اتفاق بیفتد تمرکز کنی روی خواسته‌هامون.

    27-من کارهایی کردم که بقیه جرات نمی‌کنند انجام بدهند.

    28-مسیری که رفتم مسیری بود که خودم رفتم وانجامش دادم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فهيمه گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلامی گرم خدمت استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته بی نهایت مهربانم .

    این فایل دقیقا برای من بود …خیلی وقته که روی نشانه امروزم نمیزنم احساس کردم تمرکزم رو میگرفت و من رو از دیدن فایل های دوره هام دور میکردم..حتی فایل هایی که هر روز روی سایت میاد و خانم شایسته دارن دسته بندی جدید میکنن رو هم نمیبینم چون واقعا متوجه شدم ذهنم داره من رو میبره به سمت پراکنده گی ..من دوست دارم محصولاتی که دارم رو کامل ببینم و براشون کامنت بنویسم و خلاصه نویسی کنم توی دفترم .

    …امروز دیدم موضوع تمرکز هست روی فایل برام جذاب بود و اومدم و دیدمش…اینم بگم که قبل از اینکه شروع کنم فایل رو ببینم توی سرم داشت میچرخید که باید برنامه ریزی کنم صبحها ساعت 5:30 بیدار بشم و هر روز متعهد باشم یه فایل ببینم و کامنت بنویسم .

    اینجوری نتایجم بزرگتر خواهد شد..

    سه تا موضوع بسیار مهم:

    1)قربانی کردن برای هدف

    2)شهامت قربانی کردن

    3)اگر ایده ای بهتون الهام شده شاید به اون موضوع علاقه نداشته باشید ولی اگر تمرکز بزارید علاقه ایجاد میشه در دقیقه 19:40 اشاره میکنن که چون علاقه نداشتن به تند خوانی بنابراین تمرکز هم نداشتن.

    .

    مورد بعدی اینکه دوره تندخوانی داشت مثل موشک پول میساخت ولی چون کامنتای اون محصول با علایق استاد یکی نبوده اون دوره رو حذف کردن از روی سایت .

    .اینم میشه همون بحث تمرکز که تمرکز باشه فقط روی دوره هایی که استاد موضوعش رو دوست داره .

    من در این فایل متوجه شدم که باید اون تصمیم صبح زود بیدار شدن رو عملی کنم ..مخصوصا که رفتم پروفایل آقای اسدالله زرکوشی عزیز رو خوندم و دیدم اشاره شده به 5 صبحی شدن ..

    اینا هدایت هایی بود که توی همین نیم ساعت که توی سایتم بهم شد ..

    استاد از موضوع قربانی کردن گفتن که من تا حالا از استاد نشنیده بودم ..

    حتما که گفتن ولی من توی مدارش نبودم

    جالبه که از کسان دیگه در جای دیگه این موضوع رو شنیده بودم آقای نویل گادارد توی کتاب هاش تاکید داره به موضوع قربانی کردن ولی من تا حالا از استاد نشیده بودم.

    من اینطوری هستم که هر چی استاد بگه رو تا حد خیلی زیادی میپذیرم …دروغه اگر بگم وحی منزل میدونم …چون وزن “وحی منزل” انقدر زیاده که اگر واقعا وحی منزل میدونستم الان هم رده استاد یا حتی فراتر از ایشون بودم ..چون قانون که یکیه ..پس چرا یکی میشه استاد عباس منش و اینهمه آدم اینجا هستیم و نشدیم استاد عباس منش؟!

    همون بحث وحی منزل هست

    همون بحث قربانی کردن هست

    همون بحث تمرکز هست .

    .

    الان که شنیده های قبلی من وصل شد به این درس جدیدی که از استاد شنیدم بیشتر باور کردم که بحث قربانی کردن اصلا چیه و چقدر اهمیت داره .

    و تاکید مهم استاد اینکه :

    هیچ چیزی نه بد هست نه خوب …وقتی داریم یه چیزی رو قربانی میکنیم برای هدفمون به این معنی نیست که اونی که داریم قربانی میکنیم ، چیز بدی هست …

    نه

    اون چیز فقط جزء خواسته های ما نیست

    به همین دلیل قربانیش میکنیم تا به خواسته مون نزدیک تر بشیم .

    اگر میخواهیم طلوع خورشید رو ببینیم میریم سمت شرق….این به این معنی نیست که غروب خورشید قشنگ نیست….فقط غروب خورشید خواسته ما نیست ..

    این بحثی بود که در حین گوش دادن این فایل ارزشمند در ذهنم جا باز کرد و کاملا درکش کردم.

    خیلی وقتا الهاماتی بهم میشه ولی نجواها نمیزاره بهشون عمل کنم….بهم الهام میشه کل وسایل خونت رو بفروش یا ببخش برای اینکه بری به مدار بالاتر …ولی الان دو سال هست که این تصمیم رو نمیگیریم چون شهامتش رو نداشتم …

    هنوزم این الهام میشه .

    .

    نکته مهم بعدی که استاد اشاره کردن و من تا حالا توی فایل ها نتونسته بودم درکش کنم موضوع علاقه داشتن به موضوعی که روش کار میکنیم …

    همیشه همه جا و از استاد هم شنیده بودم روی چیزی کار کنید که بهش علاقه دارید.

    من زیاد علاقه صد در صد خودم رو پیدا نمیکردم …

    داشتم چیزاییکه دوست داشتم

    ولی اون چیزی که همه میگفتن باید به خاطرش خواب از چشمات بپره

    به خاطرش یه هفته نفهمی کی روز میشه کی شب …تقریبا خیلی کم داشتم .

    توی این فایل استاد گفت موضوع تدریس تند خوانی چیزی نبود که بهش علاقه داشته ولی با این حال چون الهامش اومده بوده ، شروع میکنه روش کار میکنه .

    من فهمیدم ، الهامی که بهم میشه اگر با شرایط الانم میخونه باید اجراش کنم حتی اگر دوسش ندارم ..چون در آینده اون چیزی که الان انجامش میدم میشه یه قطعه از پازل اهدافم .

    .

    موضوع شهامت قربانی کردن بسیار ارزشمند بود برام …لازمش داشتم …

    الان در فرکانسی بودم که آماده شنیدنش بودم …و مطمئنم اگر وحی منزل بدونمش ، به معنای واقعی ،لایف چنجینگ خواهد بود.

    طوری شرایطم تغییر میکنه که الان توی خوابم هم نمیتونم ببینم …

    چون تا این چند سال که توی سایت بودم به این ایمان رسیدم که ، جهان پاداش میده به شجاعان همونطور که قران بارها اشاره کرده .

    ممنونم به خاطر این فایل ارزشمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    موسی ملکی جوشاتو گفته:
    مدت عضویت: 195 روز

    سلام و درود خداوند خدمت استاد عزیزم و مریم بانو ارزشمند دوست داشتنی دوستان عزیز فوق‌العاده ام در سایت الهی دوست دارم اول چهره های زیبا و دوست داشتنی شمارو تحسین کنم اما تمرکز که اصلواساس زندگی است من خودم هشت ساله که دارم کار ضایعات پلاستیک انجام میدم وبه هیچ جا نرسیدم چون قبلاً تمرکز اصلا روی کار نداشتم و هیچ نتیجه‌ای حاصل نمیشد و البته به صورت دائمی نتیجه نمی‌داد یعنی چی یعنی یه سال خوب بود و بعد سال دیگه صفرمیشد تادوماه قبل فهمیدم که من باید تمام تمرکز رو بذارم روی کارم و فقط و فقط تمرکزی کار کنم که به لطف خداوند بخشنده و مهربان الان خیلی بهتر شده کارم و خداوند واقعا ابی نهایت راه به ما کمک میکند خدایا تنها تورامیپرستیم و تنها ازتویاری می‌جوییم مارابه راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنان نعمت دادی نه راه کسانی که برآنان خشم فرمودی ونه گمراهان عالم آمین یا رب العالمین خدایا سپاس فراوان بابت این سایت الهی واستادعباس منش و مریم بانو دوستان عزیزم دوستت دارم در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1761 روز

    سلام به همگی

    تجربه ای که من داشتم از تمرکز نکردن اون یک سالی بود که کارمند شده بودم

    و واقعا همینطور بود که استاد میگفتن

    من فکر میکردم جایی برم سر کار حتی پاره وقت

    نصف روزم برای کارمه و نصف روزم برای کار مورد علاقم

    اینطوری نشد

    چون اون کارها رو دوست نداشتم با بیحوصله گی میرفتم هر چند سعی میکردم فانشون کنم

    و بعد که برمیگشتم خونه به خاطر خستگی یک کار نادلخواه نهایتا 2 ساعت از اون نصف روز رو میتونستم سر علاقم بشینم

    یا بارها در کنار درسم علاقم رو ادامه میدادم

    ولی درنهایت نه تو درسم نتایج چشمگیری داشتم و نه توی علاقم

    از اون طرف سال گذشته من تمرکز صد درصدی گزاشتم رو علاقم گفتم باید ازش پول بسازم

    الان 1 سال و 10 ماه از اون روزا گذشته و دقیقا همچنان دارم از کار مورد علاقم پول میسازم درصورتی که قبلش 50 هزار تومنم نمیتونستم از همین کار پول بسازم

    سال پیش این موقع ها من فهمیدم یک نشتی انرژی عظیم دارم ، اون مربوط به روابط خانوادگیم بود ، من به شدت حساس بودم روی نظر دو نفر از اعضای خانوادم

    این نشتی انرژی یه ماه هایی به اوج خودش رسید و دقیقا اون زمان ها زمانهایی بود که من نتونستم پول اون ماه بسازم از علاقم

    چند ماه روی اون نشتی انرژی سعی کردم کار کنم ، الان نمیگم کاملا درست شده ولی خیلی خیلی بهتر از قبل شده و کمتر درگیر این میشم که اون دو نفر در مورد من چی فکر میکنن!

    یه تجربه ی دیگه ای هم داشتم که بعد از این جلسه بهتر درکش کردم

    من هر زمان که دو تا نقاشی یا دو تا مجسمه رو درکنار هم استارت میزدم به این معنا که میخواستم جفتشون زودتر تموم بشن

    اتفاقا جفتشون دیرتر تموم میشدن چون نتایجشون برای من اصلا رضایت بخش نبود

    از طرفی این چند ماه اخیر بارها برام پیش اومده که تو طول روز یک نیرویی منو میکشید به سمت خلق یک مجسمه کامل در طول یک روز

    و این باعث میشد من نتونم بیام داخل سایل فایل گوش بدم و اون فایلو خلاصه برداری کنم و عذاب وجدان منو میکشت که تو امروز روی خودت کار نکردی

    درصورتی که همین جند هفته پیش بود که این موصوعو بهتر درک کردم با کمک سریال ها ی داخل سایت ، که اتفاقا این یعنی در عمل از قانون استفاده کردن

    و من دیدم به چشم خودم وقتی چند روز تمرکزم فقط روی ساخت یک مجسمه ست ، چه قدر کارم بهتر میشه ، چه قدر پیشرفته تر میشه ، چه قدر بعد از اون مشتریهای بیشتر و پول های بیشتری اومد سمتم

    نشتی انرژی من در مواقع کار همینا بودن

    اون عذاب وجدان خلاصه نویسی نکردن

    عذاب وجدان اینکه یک هفته ست من دارم روز و شبمو با شوق بهم وصل میکنم که یک اثر جدید خلق بشه

    درصورتی که شاید درک من اشتباه بوده الان به نظرم اتفاقا کار درستی انجام میدادم

    آیات هدایت:

    نحل:9

    و بر خداست راه راست و برخی از آن بیراهه است؛ و اگر خدا می‌خواست هر آینه همه شما را هدایت می‌کرد.

    قانون و مشیت خداوند اجازه نمیده همه هدایت بشن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    آسیه رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 2295 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته همیشه همراه

    استاد دلیل نتیجه آنچنانی نگرفتن خودم رو از اموزه های شما ، میتونم تو اسم همین فایل پیدا کنم

    شاه کلید تمام اموزش های شما تمرکز بر روی هدفی که عاشقش هستیم ، همه هم میدونن برای موفقیت باید تمرکز کرد رو یه هدف ولی هیچکس جز خودتون‌نکفته بوده که نمیشه رو دو تا مساله تمرکز داشت ، اگر دو یا چند تا هدف باشه ، ما همه شون رو از دست میدیم .

    استاد خود من خیلی این کج فهمی رو داشتم و الان متوجه شدم که عاغا جان تمرکز صد درصد اونی نیست ک داری انجام میدی

    همون ضرب المثل معروف خودمون ؛ با یه دست نمیشه دو تا هندوانه برداشت .

    استاد عزیزم ازت ممنونم و خیلی شخص خود من شرمنده م که همه ش این نکته های کلیدی از یادم میره و درگیر و دار مشغله ها میفتم ولی چند وقته دارم لیزری کار میکنم رو کامنت نوشتن و کامنت خوندن و متعهد بودن تو سایت و گوش دادن به فایل ها .

    استاد عزیزم ، مرسی که همیشه به نحوی و گونه ای در قالب یه پروژه یا نشانه روز بهم یادآور میشی

    دنیا دنیا دوستت دارم

    همیشه بمونی برامون و در پناه پروردگار همیشه مهربان سلامت و تندرست و ثروتمند و سعادتمند باشی. ( یه عالمه قلب )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    نسیم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1614 روز

    سلام سلام به خدای خوبم

    سلام به استادای عزیز و نازنینم

    و سلام به همه ی دوستای هم فرکانسی

    خدایا شکرت برای یه روز دیگه یه شروع عالی

    شکرت برای فرصت زندگی کار عاشقی تفریح عبادت بندگی

    خدایا شکرت برای روزی که با استخر و جکوزی شروع کردم:) شکرت برای ساختمون و امکاناتی که میتونیم خیلی شیک و مجلسی صبح سرد زمستون به جای دوش معمولی بریم جکوزی داغ و بعدم بپریم تو استخر و اول صبحی کلی رفرش بشیم

    کلی هم تجسم کنیم و روزمونو بسازیم:)

    خدایا شکرت برای پسر با محبت و مسئولیت پذیرم که با هم داریم رندگیمونو میچرخونیم

    شکرت برای کار و درآمدمون

    شکرت برای چیزای خوب و قشنگی که شنبه از آیکیا خریدیم، میز هیولایی که پسرم خرید با یه عالمه طبقه و اکسسوری و خودش هم یه روزه assemble کردش و وسائلشو چید

    وشکرت برای دراور قشنگ 6 کشویی که من خریدم و دیروز که من سرکار بودم و علیرضا خونه بود، عزیز دلم بین کاراش اومد و یه ساعته برام اسمبلش کرد و من اومدم خونه دیدم به به چه دراور قشنگی:)

    خدایا شکرت برای رابطه ی قشنگمون که هنوز خیلی نمیدونم به کجا میرسه و چی میشه، ولی خییییلی چیزای قشنگی رو دارم تجربه میکنم و بیشتر وقتا حس خوبی دارم… اولا شک داشتم که راجع بهش تو سایت بنویسم، ولی الان دارم سعی میکنم چیزی رو به خاطر ملاحظه حذف نکنم، اگه الان خوشحالم از رابطه ای که دارم، اگه جزو سپاسگزاری های روزانه ی منه و خود به خود تو نوشته م میاد let it be :)

    اینم به خدا سپردم که هدایتم کنه و کمکم کنه رابطه ی خوب و سالم و عاشقانه و عاقلانه ای داشته باشم اونجوری که دوس دارم و چیزی که لیاقت و شایستگیش رو دارم،

    و خدا رو هزار مرتبه شکر برای این سایت و این آگاهی ها

    خیلی جالب بود گام 24 که راجع به الهامات الهی بود، بعد دیروز نشانه ی منم فایل شهود و الهام الهی بود، که چقدر ازش استفاده کردم.

    اما این فایل گام 25

    چقدر خود عنوانش جالبه، اگر تمرکزمون نصف بشه روی دو تا کار تقسیم بشه، نتیجه نصف نمیشه، تقریبا صفر میشه

    وقتی با تمرکز روی هرچیزی کار میکنیم به شکل جادویی ایده هایی بهمون الهام میشه

    هدایت خدا بهت کمک میکنه چیزهایی رو ببینی و بشنوی که به دردت میخوره

    همه ی افرادی که تونستن تو زندگیشون کارای بزرگی بکنن، تونستن علایقشون رو پیدا کنن، و بعد تمرکز گذاشتن فقط رو اون کار

    همیشه از خودمون سوال کنیم:

    من میخوام به فلان خواسته برسم، حاضرم چقد روش تمرکز بذارم

    باید قشنگ بشینیم با خودمون حساب کتاب کنیم، اولویت بندی کنیم، اون کار و هدف و خواسته ای که برامون اولویت داره مشخص کنیم و بعد این سوالو از خودمون بپرسیم، تکلیفمون رو با خودمون روشن کنیم و اگه لازمه چیزی (فعالیت جانبی) رو قربانی کنیم، بکنیم.

    لیزر فوکس بذاریم رو اون کار و خواسته تا به نتیجه برسیم

    الان من چندتا هدف کوچیک و کوتاه مدت دارم

    روتین کردنِ جیم رفتن

    رقص

    اسکیت روی یخ

    هی بیشتر و بیشتر انگلیسی حرف زدن تا دیگه راه بیفتم و انگلیسی حرف زدن برام عادی بشه

    ازونور هم چندتا خواسته ی بلند مدت دارم

    کار بهتر با پوزیشن بالاتر و محیط بهتر (کار حرفه ای تر و صادقانه تر)، و درآمد بالاتر

    رسیدن به استقلال و آزادی مالی که راحت هرچیزی میخوام بخرم و هر سفری میخوام برم

    جدا و مستقل زندگی کردن از پسرم

    رسیدن به یه رابطه ی پایدار و با هم زندگی کردن

    زندگی تو یه خونه ی بالکن یا حیاط دار با حداقل دو تا اتاق و حموم دسشویی

    خریدن ماشین شاسی بلند مورد علاقه م

    سفر راحت به آمریکا پیش سمی و یاسی و کلا راحت و زیاد سفر رفتن

    و البته از همه مهمتر گرفتن اقامت دائم کانادا

    باید بشینم برنامه ریزی و اولویت بندی کنم تا به امید خدا و با الهام و هدایت خودش به همه شون برسم

    خدایا عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 869 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به استاد عزیزم

    استاد جان من مدتیه تمرکزم رو گذاشتم روی تغییر درونی و تا حدودی خوب دارم روش کار میکنم و به خیال خودم تقریبا خوب شدم ولی دیشب که کلی میهمان داشتیم قبل از اومدن میهمانها تصادی پیش اومد دیدم خدای من این باور کمبود که دارم شدیدا روش کار میکنم چقدر در وجودم نفوذ داره و من خوش خیال نمیدونستم چطور زیر زیرکی داره کارش رو میکنه مثلا دختر کوچیکم چند روز قبل میهمانی زنگ زد گفت مامان من سبزی میخرم پاک میکنم میارم که کمکی کرده باشه بعد دامادم یادش رفته بود بخره و اینو به من نگفت بعد دختر بزرگم روز میهمانی زنگ زده بود صحبت میکردیم گفت که دختر کوچکم یادش رفته سبزی بخرن دیشب ساعت 10 رفتن از تجریش بخرن (شب قبل مهمونی) عاقا من قاطی نکردم گفتم چرا به من نگفت از محل بخرم میدونی تجریش قیمتها چند برابره دخترم گفت اشکال نداره خریدن دیگه مشکلی هم ندارن

    ی لحظه گفتم واااای خدای من ، من چقدر ادعا دارم که فراوانی جهان رو باور دارم این چه حرفهایی که زدم واسه خاطر دو کیلو سبزی

    گفتم خدایا منو ببخش خدایا هدایتم کن

    آره فکر میکردم خیلی روی خودم تمرکزی دارم کار میکنم و ببین شیطون چطوری آدم رو از مسیر منحرف میکنه و مغرور میکنه

    باید تمرکزی روی باورها کار کنم و یک یا دو تا باور رو در نظر بگیرم و متمرکز بشم و باورهای درست رو جایگزین باورهای محدود کننده قرار بدم و اونقدر جلو برم تا این باورهای محدودکننده در وجودم کمرنگ بشن و مطمئنا وقتی با جدیت و تمرکزی روی باورها کار کنم خداوند یاری میکنه و کلی ایده های خوب و مناسب الهام میکنه و به لطف الله اقدام کنم و نتیجه بگیرم و بعد برم سراغ باورهای دیگر

    خداوند یار و نگهدارتان باد

    موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: