مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-05 06:59:552025-01-07 05:28:28مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با “تفکر” ایجاد می شود نه با تقلیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای بخشنده ی مهربان
سلام ب همگی عزیزانم
خداروشکر میکنم بخاطر این پروژه فوق العاده
و همدار شدنم با این آگاهی های ارزشمند
خدایا شکرت بخاطر این همزمانی زیبا
دیشب من هدایت شدم ب آیه ای ک درمورد حضرت ابراهیم بود
خداوند درموردش گفته بود ک او سپاسگزار بود ، برگزیده شد و ب راه راست هدایت شد
و ب پیامبر میگفت پیرو آیین ابراهیم باش ک موحد بود و مشرک نبود
صبح هدایت شدم ب فایل آمده بودم میلیاردر شوم
وباز درمورد ابراهیم و تسلیم بودنش و موحد بودنش
پیرو آیین ابراهیم باش ک موحد بود و مشرک نبود
حسم گفت باید بری قرآن و بخونی آیه های مربوط ب ابراهیم رو
سپاسگزاری و
تسلیم بودن رو
و شروع کنی از آیه های قرآن برای ذهنت منطق بیاری ک راحتتر بپذیری
راحتت ایمان بیاری
و راحتتر تسلیم بشی
تو ذهنم بود ک چطور قرآن و بخونم ،هربار نصفه نیمه رهاش کردم
باید استمرار داشته باشم تو مسیر
و هربار یادآوری کنم ب خودم
چیزی ک تو قرآن بارها گفته شده ک بیاد بیارید
ادامه ی کامنتم و بعد از چند ساعت دارم مینویسم
وقتی فایلو داشتم گوش میدادم
و استاد گفت جامع و تفاسیر نور3 رو استفاده میکنم
رفتم سرچ کردم سری 4 هم اومده بود
باید برای خرید عضو سایت میشدی
مواردی ک میخواست و وارد کردم ولی میگفت رمز امنیتی اشتباهه زنگ زدم ب شماره تماسی ک بهش هدایت شدم تو سایت
گفت پیگیری میکنم الان ک باز اقدام کردم اوکی نشد
اشکال نداره حتما خیریتی درش هست
استاد گفت اول خود قرآن و چندبار بخونید تا کلیتش دستتون بیاد بعد از نرم افزار استفاده کنید
الهی صدهزار مرتبه شکرت
دیروز من تونستم ی ن محکم بگم و پاش وایسم مامان و بابام میخواستن من ی کاری و انجام بدم ک خودم اذیت میشدم
و درحد توانم نبود
میگفتن برو پیش داداشت ک مریضه خونه مجردی داره و جداست ازش مراقبت کن تا خوب بشه
داداشم 39 سالشه و خودش پرستاره
و اصلا ازخودش مراقبت نمیکنه
و همه اش تو اینستاست
و پیگیر اخبار و حاشیه ها
و خداوند هم عادله نتیجه فرکانس خودشو بهش برمیگردونه
من مسئول مراقبت از بقیه نیستم
خودمم ی کم گلوم درد میکرد
صبحش تو دفترم نوشتم خدایا خودت هدایتم کن ک بتونم نه بگم
و بخاطر بقیه از خودم نگذرم
کی از خودم مهمتره
کی از خودم ارزشمند تره
چون مدتی ک مادر مسافرت بود خودم همه کارهای خونه رو انجام میدادم
و دوسداشتم استراحت کنم
و بیشتر روی خودم و ورودی هام کار کنم
و ب خودم گفتم زکیه من کنارتم
من تنهات نمیزارم
تو لایق بهترین هایی
من ارزشمندم و آرامش خودم مهتره
حال خوب خودم مهمتره
داداشم باید یاد بگیره از خودش مراقبت کنه
باید مستقل بشه
شاید با این نه گفتنم همه ازم ناراحت بشن
و داداشم هم ازم دلگیر بشه
ولی خودم واجب ترم
من مسئول مراقبت از کسی نیستم
همون طور ک من از خودم مراقب میکنم
بقیه هم خودشون از خودشون مراقبت کنن
خلاصه وقتی گفتم نمیرم اندیمشک
مادر باور نکرد
مث همیشه ب اصرار خودش ادامه داد تا راضیم کنه ک از خودم بگذرم و ب فکر داداشم باشم
خلاصه کلی ازم ناراحت شدن
و طعنه کارهایی ک برام انجام داده بودن و زدن
ولی من کنار خودم موندم
گفتم اشکال نداره طبیعیه ک ناراحت بشن ازم
ولی طبیعی نیست الان ک آگاه شدم
من،خودم مهمترین فرد زندگی خودمم
ب فکر خودم نباشم
بیام و خودم و ب زحمت بندازم و بعد بهم بگن ک خودت خواستی بیایی ما ک مجبورت نکردیم وظیفت بوده و..
دیروز خیییلی ب خودم افتخار کردم
ک تونستم این نه روبگم هرچند سخت بود
بقیه باید بدونن ک اگه نتونستم کاری و انجام بدم و گفتم نمیتونم بپذیرن
و این حقه منه ک تصمیم بگیرم
ک کاری و انجام بدم یا نه
ی کار دیگه ک انجام دادم این بود اومدم آگهی ک زده بودم تو دیوار برای فروش محصول داداشم و حذف کردم
چراا؟
فهمیدم من برای اینکه ب بقیه نشون بدم ک اررره من میتونم محصول داداشم و با قیمت بالاتر بفروشم
من از اونا باهوش ترم
ایمانم قوی تره
برای اینکه ازم تشکر کنن و بگن اررره زکیه کارش درسته و خیلی حالیشه
چقد خوب فروخت محصول رو
و چون منتظر تشکر و تعریف پدر بودم
برعکس دیدم ن تنها تشکر نکرد کلی هم سرزنشم کرد ک چرا زودتر زدی تو دیوار
چرا ب من نگفتی
البته اینم بگم ک 6 روز قبل ازاینکه محصول آماده بشه زدم تو دیوار و نزدیک 12 نفر پیام دادن و چون محصول آماده نبود
فکر میکردم میتونم نگهشون دارم تا محصول آماده بشه
بعد ک شماره تماس گذاشتم هیچ کدوم زنگ نزد
و من متوجه شدم شرک ورزیدم
و قدرت و ب خودم دادم
چون دوبار قبلی محصول رو من تو دیوار زدم ک مشتری اومد با قیمتی ک من گفته بودم
الان قیمتش بالاتر زده بودم
شاید بهتر بگم طمع کردم ک بیشتر بفروشم
خلاصه خدا بهم گفت فک کردی خودت مشتری گیرآوردی ؟؟؟یامن برات فرستادم!!!
حالا هم خودت گیر بیار..
خلاصه منم ب خودم گفتم ک
اول اینکه این مسئله ی من نیست و من مسئول حل کردنش نیستم
واینکه خدا داره کارها رو انجام میده
و من هم هیچ توانی ندارم ک قدم از قدم بردارم
همه چی تحت سیطره ی ربه
ومن دست خدا شدم برای داداشم ولی اعتبار کارو ب خودم داده بودم
خدایا منو ببخش بخاطر شرکی ک ورزیدم
هرآنچه دارم مال توست
از تو بهم رسیده
تو منشا تمام نعمتها و ثروتها،خوشبختی،سلامتی وسعادت و آرامش و عشقی.
درسی ک گرفتم این بود ک من میزان ارزشمندی خودم و ب گرفتن تایید و نظر مثبت بقیه مخصوصا پدر از خودم گره زدم
سری اول محصول ک فروش رفت پدر خوشحال بود با اینکه ب زبون هم نیاورد
و ازم تشکر نکرد من خیلی خوشحال بودم.
خودم و ارزشمند میدونستم
ولی بعد جریان دیروز ب خودم گفتم زکیه حقته میایی
میزان ارزشمندی تو وصل میکنی ب نظر بقیه
هر وقت خواستن و ازت تعریف کردن
ارزشمند میشی و میری بالا پرواز میکنی
و هر وقت دلشون نخواست و تحقیر و سرزنشت کردن
میزان ارزشمندیت میره تو قعرررر چاه
آیا این کار درسته ؟؟؟
ک میزان ارزشمندی تو وصل کنی ب نظر بقیه
ک هر موقع دلشون خواست ببرنت تو اوج
و هر وقت ب هر دلیلی حالشون خوب نبود
احساس ارزشمندی تو رو ببرن تو قعر زمین
تو ارزشمندی زکیه
فارغ از هرکاری ک بتونی انجام بدی یا ندی
تو لایقی
فارغ از نظر بقیه حالا هر چیزی باشه
نظر بقیه برای خودشون محترمه
ارزشمندی من ب واسطه ی درونمه ن دیدگاه مثبت و نامثبت بقیه
سپاسگزارم رب العالمین
سپاسگزارم بخاطر درسی ک بهم دادی
ما رمیت و اذ رمیت ولکن الله رمی
سپاسگزارم مریم عزیزم بخاطر این پروژه ی مهاجرت ب مدار بالاتر و ممنونم از استاد عزیزم و دوستان قشنگم بخاطر کامنتهای زیباشون
عاشقتونمممم
راستی یکی دیگه از 107 آرزوم تیک خورد
خدایااا شکرت بخاطر قانون ثابت و بدون تغییرت
به نام الله هیچ آداب و تربیتی مجوی/هر چه دل تنگ میخواهد بگوی آگاهیهای این فایل برای من:اینکه لازم نیست برای رابطه با خداوند از کسی الگو بگیرم به هر روشی که لذت میبرم با خداوند رابطه برقرار کنم و اینکه ارتباط چطور باشه وضو چطور باشه و… دیگر مسائل،همش حاشیه است اصل چیز دیگه ای،و برای رسیدن به اصل به تعداد انسانهای روی کره زمین راه و روش وجود داره. و تصمیم مطالعه قرآن بدون پیش داوری من سالهاست قرآن نخوندم چرا؟چون میگفتم خیلی پیچیده است و من هیچی نمیفهمم چرا کار بیخود بکنم ولی الان فهمیدم که خدا گفته ما قرآن را ساده کردیم و قرآن سلیسه،ولی من به خاطر سختیش تا حالا مقاومت داشتم و برای اجرای تصمیم میخوام نرم افزار جامع و تفاسیر نور نصب کنم و هر روز یه تایم مشخصی به مطالعه بپردازم انشاالله
مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با “تفکر” ایجاد می شود نه با تقلید
بنام خداوند وهاب و بخشنده و مهربان هدایتگرم که کلید جادویی و طلایی مهاجرت به مدار بالاتر برای اجابت دعاها و خواسته هایم را در این مسیر الهی به من عطا بخشیده
درود به دوستان ساکن در این مسیر توحیدی
درود و وقت بخیر خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم
از وقتی با استاد عباسمنش عزیزم آشنا شدم راه و مسیر درست و صحیح رسیدن به نور و نجاتم و یکتاپرستی را به من آموخت راهی که هیچ موبَلق دینی نتوانست انجام دهد . راهی که فقط یک راه را می شناسد . راهی که تبصره و راههای در رو و گریز و فرار و پیچ و خم ندارد …
دستمو گرفت و گفت بیا بهشت را نشانت بدم .. آن هم بهشت واقعی .. دیدن زیبایی ها را به من آموخت من را به دیدن نکات مثبت هدایت کرد.. مرا به دیدن داشته هام تشویق کرد .. من را با داشته هایم آشنا کرد و دیدن این داشته هام یعنی خوشحال شدن و لذت بردن و از اینکه توانایی دیدن این نعمت ها را پیدا کردم خودش نعمت بزرگی است پس باید قدرشناس دیدن این نعمت هایم باشم و سپاسگذار خداوندم باشم .. استاد عباسمنش عزیزم راه مسیر الهی ام را به من نشانم داد و بهم یاد داد که سپاسگذار هر آنچه که دارم باشم چون تمام داشته های من هم از آن خداوند است خدایاااا شکرت هر آنچه که دارم از آن توست
جی پی آس درونی من را فعال کرد.. چراغ هدایت درونی من را روشن کرد .. فهمیدم که احساس درونی من چراغ و نور نجات من است .سر نخ رسیدن به خوبی ها را دستم داد که یک سرش به احساس خوب و شاد وصل است و یک سر دیگرش من را به اهدافم متصل کرده است و مسیر رسیدن به آرزوهایم را با همین نور لذت بخش احساسم چراغانی کرده و هدایتم میکند و می توانم به سعادت و خوشبختی برسم و آرامش و آسایش و رفاه را با تمام وجودم احساس کنم . می توانم هر روز بیشتر و بیشتر و بهتر این نعمت ها را داشته باشم . میتوانم همین طوری سوت زنان و رقص کنان بالا و پایین بپرم و شاد باشم و ظرف وجودمو بزرگتر و وسیعتر کنم و هر روز با شاد شدنم احساسم قشنگتر شود و حال و احوالم نیکوتر خواهد بود . استادم قانون این جهان هستی را یادم داد..
احساس خوب =اتفاقات و نتایج خوب
فهمیدم من دیگه تنها نیستم
هم صداهای شلوغ توی ذهنم همراه من است و هم صدای گرم و آرامش بخش روح و قلبم کنار من است و با آرامش و گرم و صمیمی و آرام با من سخن میگوید پس من اصلا تنها نیستم .. من کسانی را در درونم دارم که باید هر روز صبح تا شب برایشان جلسه ی مذاکره بگذارم .. باید برای هر دو دسته وقت و زمان و فرصتی بگذارم خب دسته دوم تکلیفش معلوم است . آن صداهای غیل و قال توی سرم طنابش به قهقراه و ناکجا آباد وصل است پس مرا با آنان کاری نیست ولی باید آرامشان کنم . باید مدام بهشان بگم سکوت کنند .. باید همانند یک مُبصر کلاس باشم .. باید نظارت کنم ببینم کدامشان بیشتر سر و صدا به پا میکند . ترس نگرانی . دلشوره و غم و غصه و اشک و آه و حسرت و حسد و کینه و خشم و غرور و کبر و خودپسندی و عصبانیت و فریب و نیرنگ و خدعه و دروغ و بی شرمی . و کمبود و کم ارزشی ها . و یا زشت و ناپسندی ها و غیره…. هر چند من فهمیدم که هیچ کدام از اینها را نمیخواهم . فهمیدم اینها برای مسیر من چاه و چاله گذاشته آند و فریبم می دهند ولی هر روز از هر دری پیدایشان میشود
این کار ها برایم همچون عبادت روزانه است پس من آگاهانه با تمرکز به مسیر درست و مناسب و صحیح نماز و یا بعبارتی به زبان خودم و با گویش خودم با خداوند درونم صحبت میکنم و برای مسیر درستم هدایت میطلبم و نیازی نیست که برای شکرگذاری هایم تعیین تکلیف معلوم کنم و یا اینکه شیوه ی گویش ام را تغییر دهم ویا مثلاً حتما به زبانی صحبت کنم و عبادت کنم که اصلا با زبان مادری ام تفاوت دارد و یا اینکه حتما باید صبح ظهر و شب و شب این عبادت را داشته باشم بلکه من لحظه به لحظه با خداوندم صحبت میکنم .. لحظه به لحظه برای خلق زیبایی هایش شکرگذارش هستم . لحظه به لحظه در خواب و بیداری بیادش هستم .. هر لحظه او را مینویسم و ردپایی برجای میگذارم . لحظه به لحظه طلب هدایت دارم و برای کوچکترین کارهام ازش هدایت و کمک میطلبم .
من لحظه به لحظه به او نیاز دارم . قدم به قدم حرکت های من بلطف خداوند متعالم حرکت میکند .و من را بمسیرهای درست و مناسبی هدایتم میکند خدایاااا شکرت که هر چه بگویم هنوز اول خط هستم و شکر نعمت هایش را هنوز بجای نیاورده ام
خدایااا شکرت که در این این مسیر توحیدی به همراه دوستانم حضور دارم و با خواندن کامنت های دوستانم ظرف دریافت آگاهی های من پر بارتر و عمیقتر و وسیعتر میشود خدایاااا هزاران هزار بار شکرت
خدایاااا شکرت که هر روز در روند بالاتر رفتن مدارم هستم و آن چیزهایی که روی دوشم سنگینی میکند و مانع بالا رفتن من شده اند را بجای میگذارم و به طبقات بالاتری صعود میکنم .. وقتی به طبقات بالاتر حرکت میکنم همه چیز جدید است و من در آن مدار قبلیم و در آن طبقه ی پایین پشت درهای بسته ای بودم که فقط میخواستم با وابستگی هام با چنگ دندان به آنها بچسبم قافل از اینکه درک و آگاهی من رشد کرده و باید بسمت بالا حرکت کند و این یعنی ظرف وجودم من هم وسیعتر شده و باید بیشتر به درک و آگاهی های روحم نگاه کنم و من با تضادهایی فهمیدم که باید به این نشانه ها توجه کنم وبا توکل و ایمان و اعتماد به خداوند از نردبان دیگری بسمت طبقات بالاتری حرکت کنم پس من همچنان صلاه را بجای میآورم و لحظه به لحظه وجودمو سرشار از عشق الهی ام میکنم و توسط فرشتگان الهی که به من کمک و مدد میرسانند درود میفرستم و سپاسگذار خداوندم هستم خدایااا شکرت که بهشت را در همین دنیایم میخواهم . من باید تجربه ی بهشت را در همین جهان مادی تجربه کنم تا در بُعد و فضای پس از این زندگی هم وارد بهشت جدیدم بشوم . پس اول باید در همین جهان مادی وارد بهشت زندگیم شوم
ولی موبلقان دین و مذهب وعده ی بهشت دروغین نادیده را دادند و هزاران راههای پیچ و خم و دور زدن قوانین جهانی را که در رزومه ی قوانینی که خودشان ساخته و پرداخته آند را در گوشم خواندن .این که فقط خودشان آن مسیر را بلد هستند و حتی آن مسیر را بیشتر پیچ و تاب میدهند و تبصره میگذارند که هیچوقت چراغ راهت را پیدا نکنی و همیشه در پیچ و تاب تقلید و شیوه ی دانستن اسم خالقی باشی که هیچ شناختی ازش نداشتم و حتی یک قدم هم به خالقم نزدیک نشوم بله .. بله اینها چیزهایی بود که یک عمر توی گوشم خوانده شده بود و من همچنان به دره های تاریکی سقوط کرده بودم .. در صورتی که استادم با کلامی ساده و شیوا و روان مِهر خداوند را درقلبم انداخت و او را بمن شناسوند.. و رابطه ی من با خداوند را بهبود بخشید و فکر کردن به ذات خداوند را چراغ راهم قرار داد و این جمله ی طلایی استاد را باید با طلا نوشت و جلوی چشمانمان قرار دهیم اینکه.
رابطه درونی با خداوند، با “تفکر” ایجاد می شود نه با تقلید
خدایاااا شکرت که دستان قدرتمند فرشتگان الهی ات به کمک و مدد من شتافته آند تا من را به مدار بالاتری از ارتعاش و فرکانس خوب و عالیم هدایتم کند تا بهترین نسخه و ورژنی از خودم تبدیل و متصل شوم که آن زندگی دلبخواهم را داره
خدای قدرتمند من ، من در برابر علم و آگاهی تو هیچم ،همه چیز رو به خودت میسپارم و آسانم کن مرا برای آسانی ها .
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
به نام خداوند هدایتگر (ان علینا للهدی)
سلام به استاد عزیزم
سلام به خانم شایسته گل
سلام به خانواده عباسمنشی
گام 5: رابطه ی درونی با خداوند با تفکر ایجاد می شود نه با تقلید
– خداوند یک سیستم است، مانند یک فرآیند که یک ورودی داره و این ورودی پردازش میشه و یک خروجی متناسب با ورودی ایجاد میشه. خداوند مثل آبه که به شکل ظرفی که توشه در میاد، هر چیزی که در مورد خداوند باور کنی همون شکلی میشه : قادر ، وهاب، رزاق، رحمان و ….
– در مسائل مربوط به ارتباط با خدا از کسی الگو برداری نکنید، این رابطه درونی است و هر کسی به شیوه خودش از رابطه با خدا لذت می برد، همانطور که پیامبران متفاوت به شکلهای متفاوتی عبادت می کردند . در مورد مسائل دینی تقلید نکنید و همانطور که بارها در قرآن گفته شده تعقل و تفکر کنید.
– برای فهمیدن خط قرمزهای قرآن ، آیه های عذاب را بخوانیم. جواب همه سؤالها در قرآن هست و اعتبار پیامبر وامامان بخاطر عمل به همین کتاب بوده است.
– برای اینکه قوانین را به درستی درک کنیم و خدا را بهتر بشناسیم باید تعصبات و کج فهمیهای قبل را کنار بگذاریم و در قوانین جهان و آیات قرآن تفکر کنیم و از خداوند هدایت بخواهیم تا ما را به راه راست، راه کسانی که نعمت داده هدایت کند، اگر با پیش داوری سراغ قرآن برویم گمراه می شویم.
– هنوز در مسائل ظاهری عبادت اختلاف هست چه برسد به مسائل باطنی که شیوه ارتباط درست با خداست، به تعداد انسانهای روی زمین راه برای رسیدن به خدا هست. باید خداوند را هدایتگر، وسیع و وهاب و در وجود خودتان ببینید. او را انرژیی ببینید که از آن شکل گرفته اید، رابطه ما با خداوند ازلی و ابدی است، ما تکه ای از خداوندیم.
– پیچیدگی هایی که روی قرآن گذاشتند کنار بگذارید. خود قرآن بارها گفته ما این کتاب را آسان کردیم برای فهمیدن.
– من تصمیم گرفتم ریشه عذاب رو در قرآن جستجو کنم تا یک بار برای همیشه بدون توجه به تفکرات آبا و اجداد خود و خرافه هایی که از آنها توی ذهنم مانده ، اعمالی که واقعا عذاب داره رو شناسایی کنم و خودم رو از احساس عذاب وجدان بیخود نجات بدم.
در پناه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند باشید.
به نام خالق چاره ساز سلام.
آگاهی های این قسمت چه درسهای سازنده ای درباره شناخت خداوند و شیوه اتصال با این نیرو برای شما داشته و این درس ها منجر به اخذ چه تصمیم / تصمیماتی برای شما شده است؟
دفعه پیش که این مصاحبه رو گوش کردم برام سوال بود که صلاه یعنی چی؟ چرا باید چادر سرکشم موقع نماز ؟ مگه خدا همیشه با من نیست؟ پس برای چی باید موقع نماز یه پوشش خاص داشته باشم ؟ بهم می.گفتن برای احترام یعنی در بقیه حالت ها که نماز نمیخواندن به خدا احترام نمیزاشتم؟ کلا که بدجور ذهنم درگیر بود و از طرفی بابت نخوانده احساس ترس و عذاب وجدان داشتم تا استاد با تلنگر شما در این فایل رفتم سرچ موضوعی راجب صلاه و رکوع و سجده کردم با همین جامع تفاسیری که شما گفتید و دیدم اصلا نماز اون طور که بهم گفتن نیست و به این معنایی که میگند هم نیست باعث شد تصمیم بگیرم اون طور که راحتم باربم در ارتباط باشم و از دیگران تقلید نکنم البته که خانواده پذیرا نبود اول اما خدا جونم خودش کارها رو درست کرد الان تو خونه کسی کاری به نماز من نداره و به نظرم در این زمینه احترام میگذارند و خودش خداجونم میدونه چقدر زندگیم با همین یک تصمیم راحت تر شده چقدر آرامش بیشتری دارم و خودم رو نزدیک تر بهش میبینم. اما این سری مریم جون قبل گوش کردن فایل متنی که روی صفحه گذاشته بودید رو خواندم و گفتم خدایا خودت بگو چه تصمیمی بگیرم من کتاب چگونه فکرخدارو بخوانید خواندم قبلا همون اول کتاب استاد توصیه میکند اول برید قرآن بخوانید و بررسی کنید چون من این حرف میزنم نپذیرید خودتون شروع کنید به مطالعه قرآن بعد از این که امروز گوش کردم با خودم گفتم نه تو بارها قول دادی و عمل نکردی ترسهام دونه دونه به سراغم اومد خدا خودش هدایتم کرد به سمت سوره حجر خدا داشت باهم حرف میزد به خصوص آیات آخرش:وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُونَ/فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ/وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ چرا که جواب تک تک ترسهام در این سوره بود و آخرش بهم گفت که از حال و روزم کاملا آگاه هست. و گفت بایدچیکار کنم.
پس هدف شد مطالعه قرآن اما چه جوری؟ و این که مدت متوجه شدم باید از نظر ذهنی آماده انجام یک کار باشم باید آنقدر دلایلم براش قوی باشه که وسط کار کم نیارم و عقب نکشم برای همین ازش خواستم خودش هدایتم کند . ایدهام این که هرروز حداقل یک صفحه ترجمه قرآن میخوانم. بدون عینک تعصب .
هدایت شدم به خواند بخشی از کامنت بچهها بر اساس امتیاز ها از صبح تا ظهر طول کشید. هر کدام از این کامنت ها به نحوی قلبم رو آروم کرد به خصوص کامنت دختر خدا و نرگس جون خیلی کمک کننده بود باعث شد بفهمم که باید این بار شروع کنم ترجمه کلی قرآن بخوانم و همین طور باعث شد بفهمم شکست وجود نداره و ما حرکت میکنیم یادمیگیرم و اصلاح میکنیم و پیشرفت و عزت نفس یعنی باور کردن قدرت و عظمت خداوند، تنها نیروی جهان که خیر هست و این که من یک آدم منفعل نبودم بلکه به صورت موضوعی و پراکنده قبلا براساس مدارم این کار رو کردم درنتیجه اینبارهم خدا کمکم میکند. تا هرچی شک و دودلی در دلم هست پاک بشه و با ایمان قوی تری حرکت کنم . با گوش کردن به فایل مرغ همسایه غاز هست یک هدف و دلیل دیگه بهم داد رب جونم برای مطالعه قرآن هدف: برای این که توجهام رو از ناخواسته ها بردارم و خودم رو از این دور باطل نجات بدهم. با درک بهتر و بیشتر خداوند و این جهان و قوانین آن.
استاد این تصمیمی هست که مدتها قبل میخواستم انجامش بدهم مطالعه کامل قرآن ( فقط ترجمه فارسی ) اما ترس هام و کمالگرایی جلوم رو گرفته بود به لطف الله الان در مداری هستم که میتوانم انجامش بدهم خدارو هزاران هزار مرتبه بابت این موضوع سپاس گزارم. خوش حالم و متشکرم برای تک تک ردپاهایی که گذاشتین تا به اینجا از همگیتون ممنونم و خوش حالم در این مکان الهی هستم . استادجان مریم جان ممنونم
یارب به امید تو نه خلق روزگار
دست حق یار و نگهدارتون
از صبح شروع کردم تا ظهر کامنت بچه هارا خواندم هر کدوم از این ها
با سلام و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، خانم شایسته ی عزیزم و همه ی دوستان عزیز سایت
خداروشکر میکنم که بالاخره تعلل رو کنار گذاشتم و برای این گام هم کامنت مینویسم این چند روزی که از سایت فاصله گرفته بودم به خاطر مشغله ی کاری متوجه شدم برگشتن به سایت و توجه نکردن به مسائلی که کل جامعه درگیرشن چقدر سخت میشه وقتی از این فضا دور میشی خداروشکر میکنم که دوباره وقتمو در سایت میگذرونم خدایا شکرت
نکات فایل :
باور شما از پروردگار چیه ؟؟در همه جنبهها مثل رزق و روزی و مهربانی؟
استاد بارها گفتند که خداوند یک سیستم است توضیح آن خیلی سخت است در واقع یک سیستم است که هر فرکانسی که به آن میدهیم به شکل همان به ما پاسخ میدهد و جهان اطراف ما را رقم میزند در واقع خداوند واکنش افکار ماست . به قول قرآن هو الظاهر هو الباطن هو الاول هو الاخر یعنی خداوند همه چیز است و به آن چیزی که ما هستیم واکنش نشان میدهد در واقع یک چیزی مثل آب است و به شکل ظرف وجودی ما در میآید اگر ما باور کنیم که رزاقه رزاقیت خداوند رو تجربه میکنیم اگر باور کنیم که وهابه وهابیت او را تجربه میکنیم اگر باور کنیم که خداوند ربه ربوبیت او را تجربه میکنیم
استاد در مورد نماز و روزه و نحوه ارتباط با خداوند از هیچ کسی تقلید نکردهاند و به ما پیشنهاد میکنند که ما نیز از کسی تقلید نکنیم . مگه مهمه که استاد یا هرکس دیگهای چطور با خداوند ارتباط برقرار میکند که بخواهیم از آنها الگو بگیریم؟؟ مثل اینه که ما ببینیم یه نفر به چه شکل از غذا خوردن لذت میبره و بخواهیم مثل او احساس لذت کنیم یا اینکه از رابطه عاطفیش چطور لذت میبره که بخواهیم مثل او لذت ببریم اصلاً مگه میشه از همچین مواردی الگوبرداری کرد؟؟ چون اینها درونی هستند و به همان نسبت الگوبرداری از رابطه دیگران با خداوند و نحوه نماز و عبادت آنها غلط است . اگر در رابطه با موضوعی فکر میکنیم که استاد الگوی مناسبی نیستند قرار نیست از ایشان تقلید کنیم و در مواردی که فکر میکنیم الگوی خوبی هستند، باید الگوبرداری کنیم . در مورد مسائل دینی باید با تفکر به یک نتیجه برسیم نه با تقلید . استاد سالها فکر کردند درباره شکل رابطهای که با خداوند دارند و با تقلید به دست نیامده است و به شکل خودشان عمل میکنند . بارها در قرآن آمده برای افرادی که تفکر میکنند ، برای افرادی که تعقل میکنند اگر فکر کنیم و با تفکر به یک نتیجه و روش برسیم خیلی بهتر از این است که از روش آدمهای دیگه استفاده کنیم حتی اگر آن روش کاملا صحیح باشد .
بعضیها میگن خداوند در قرآن گفته از خدا و رسولش تبعیت کنیم ولی با توجه به آیه های قبلی ، این تبعیت در مورد نجواهاست و ربطی به نحوه عبادت و نماز خواندن پیامبر ندارد.
هر کدام از پیامبران شیوه خاص خودشون رو برای عبادت خداوند و نماز خواندن داشتند همین الان هم پیروان هر کدام شیوه خاص خودشون رو اجرا میکنند رابطه ی ما با خداوند یک رابطه کاملاً شخصیه و به همین دلیل هم در قرآن نیامده است . نماز جمعه یک سمبلی بوده برای نمایش اتحاد مسلمانان و همین الان کسی نمیدونه که دقیقاً نماز پیامبر اسلام به چه شکل بوده است در همان زمان هم پیروان هر دینی به روش خودشون خداوند را عبادت میکردند هیچ اجباری برای انجام شیوه پیامبر وجود نداشته است .
اینکه ما به شیوه عبادت خداوند فکر کنیم، گناه نیست اگر میخواهیم خط قرمزهای خداوند رو پیدا کنیم باید آیههای عذاب در قرآن را بخوانیم . برای درک اصل قرآن باید چند مرتبه ترجمه قرآن را بخوانیم تا آیات محکم و متشابه را از هم تشخیص دهیم نه اینکه از هر کسی چیزی در مورد حجاب، نماز و روزه بشنویم و بپذیریم . مگه میشه ما فکر کنیم که کتاب قرآن حقه و خداوندی که تمام کهکشانها را اداره میکند همین یک کتاب را دارد و این کتاب را مطالعه نکنیم ؟؟ در حالی که بر خلاف انجیل و تورات هیچ دخل و تصرفی در این کتاب نشده است . پیامبران قبل پیامبر اسلام آرزو داشتند که همچین کتابی در اختیارشون بود، تمامی امامها رشد و اعتبارشون رو مدیون کتاب قرآن میدونستند . تمامی این سوالاتی که ما داریم، با خواندن چند نوبت ترجمه قرآن جوابش را مییابیم و از کسی تقلید و تبعیت نمیکنیم . استاد چندین بار قرآن را به روشهای مختلف مطالعه کردند و از خداوند هدایت خواستند که به روش اصول آن زندگی کنند لذا 1٪ به روش زندگیشون شک ندارند چون با خواندن قرآن و با تفکر به آنها رسیدند نه با تقلید از دیگران . اگر بخواهیم به راه درست هدایت شویم، هدایت میشویم . باور استاد این است که وقتی انسان ذهنش را از تعصبات، پیش داوریها و باورهایی که دیگران القا کردند پاک کند و عینکی به چشمش نباشد، خیلی دنیا را قشنگتر میبیند خیلی درک درستتری از خداوند و قوانین خواهد داشت و همه چیز رو همانطور که هست میبیند . در مورد هر چیزی که به دین برمیگردد ما هزاران سال است که با باورهایی که هر کس به نفع خود القا کرده است بمباران شدهایم . وقتی ذهنمان را از این القائات پاک میکنیم و از خداوند هدایت میطلبیم آن وقت دید وسیعی به دین پیدا میکنیم که قبلاً نداشتیم و چیزهایی رو میبینیم که قبلاً نمیدیدیم . استاد پیشنهاد میکند که مطالعه قرآن رو بدون پیش داوری و تعصب شروع کنیم تا به حقیقت برسیم یعنی کسی که با یک پیش داوری سراغ قرآن میرود احتمالاً گمراه میشود چون در ذهنش یک چیزی را پذیرفته و به دنبال اثبات آن پذیرفتهها در قرآن میگردد . وقتی بدون قضاوت و پیش داوری شروع به مطالعه قرآن میکنیم حکمت و اصل آن را درک میکنیم، اصلاً خداوند با ما صحبت میکند .
بعد از گذشت این همه سال هنوز مسلمانان درباره شکل ظاهری نماز خواندن پیامبر اختلاف دارند چه برسد به مسائل باطنی که هیچکس از دل پیامبر یا از غار حرا خبر نداشت.
به تعداد انسانهای روی زمین راه برای رسیدن به خداوند وجود دارد این نگاه صفر و یکی به خداوند که یا اینکه من میگم یا جهنم و مجازات اصلاً در قرآن وجود ندارد و وقتی بدون باورهای گذشته سراغ قرآن میرویم به این دیدگاه میرسیم و خداوند رو مهربان، رزاق، وهاب، بخشنده و وسیع مییابیم . باید خداوند را در وجود خود ببینیم خداوند رو هدایتگر ببینیم خداوند رو انرژی ببینیم که همواره با ما هست انرژی که از آن شکل گرفتیم و از طریق آن جهان را تجربه میکنیم یعنی همه چیز همان انرژی است همان خداوند است . خداوند در وجود ماست و به ما وصل است از قبل با ما بوده، الان هست و در آینده نیز خواهد بود هیچ وقت رابطه ما با خداوند قطع نمیشود و ما را رها نمیکند و هدایت خداوند رو در مورد همه مسائل دریافت میکنیم ما خود خداوندیم . قبل از مطالعه قرآن از خداوند با دل پاک و با تمام وجود هدایت بطلبیم در قرآن بارها گفته شده است که ما این کتاب را آسان کردیم برای فهمیدن آیا کسی است که تعقل کند ؟؟ پس فهم قرآن بسیار آسان است
من بارها قرآن رو ختم کرده بودم اما هیچوقت یک خط ترجمه نخوندم و همیشه برام سخت و غیرقابل فهم بود حدود 8 سالی بود که اصلا سراغ قرآن نرفته بودم و اصلا باورش نداشتم تا اینکه بعد از تصمیم جدیم برای کار کردن روی سایت و مطالعه کامنت های اواب عزیزم، اقای نارنجی ثانی و کامنت های فوق العاده ی آقای احمدی احساس کردم که این کتاب باعث تحول زندگی درونی و بیرونی من میشه و چند سوره ی قرآن رو انتخاب کردم و ترجمه ی صوتی شون رو هرروز گوش میدم و قدم بعدیم برای مطالعه ی قران تا قبل از شروع سال جدید خریدن یک کتاب قرانه و اینکه خودم تلاش کنم کلمه به کلمه قرآن رو ترجمه کنم و بفهمم . خداروشکر میکنم که وارد مسیر درک قرآن شدم و شفای زندگیم رو پیدا کردم خدایا شکرت خدایا هدایتم کن که چطور و از کجا شروع کنم
خیلی ممنونم از همگی خیلی دوستتون دارم
آگاهی های این قسمت چه درسهای سازنده ای درباره شناخت خداوند و شیوه اتصال با این نیرو برای شما داشته و این درس ها منجر به اخذ چه تصمیم / تصمیماتی برای شما شده است؟
آن تصمیم / تصمیمات را مکتوب کنید.
حالا که تصمیم خود را مکتوب کرده اید، ایده های خود برای اجرای این تصمیم را لیست کنید.سپس گام به گام این ایده ها را عملی کنید.
من در زندگی گذشتم رابطه ی صفر و صدی با خداوند رو تجربه کرده بودم توو دوران نوجوانی تجربه ی احساس عمیق نزدیک بودن خدا و اینکه هرچی ازش بخام در لحظه بهم میده رو داشتم خدایی که منو از هر گناهی دور کرده بود غیبت تهمت قضاوت ناشکری و پر از احساس آرامش بودم خیلی چیزهارو نداشتم که دوستام داشتن حتی به خاطر نداشتن یه سری چیزها مسخره هم میشدم ولی اونقدر از درون خداوند منو غنی کرده بود که حتی یکبارم ازش مادیات نخاستم هرچند که الان میفهمم بنده ی خوب از خداوند همههه چیز میخاد هم مادیات و هم معنویات . به هرحال سرشار از آرامش و احساس خوب بودم از بچگیم کلی خاطره ی بد داشتم و دارم حتی هنوز هم اذیتم میکنه از خداوند هدایت خواستم تا بتونم ببخشم و هرچیزی که باید از یادم بره فراموش کنم ولی یادمه که اون دوران هیچوقت یاد اون خاطرات بد نمی افتادم و کاملا با همه ی آدم هایی که ازشون کینه داشتم درصلح بودم وقتی استاد یا دوستان دیگه از آرامشی که از نزدیکی خداوند احساس میکنن میگن و مینویسن خوب درک میکنم که چی میگم و میفهمم چه ثروتیه که غرق خداوند باشی خداروشکر میکنم برای شیرینی اون دوران از خدای عزیزم هدایت میخام برای رسیدن دوباره به اون احساس و پایداری اون . روزای تلخ بی خدایی و بی کسی رو هم تجربه کردم خدایی که درنظرم بی عدالت ترین بود و هیچ اهمیتی به من نمیداد خدایی که از نظرم بنده ای به اسم بیتا نداشت و منو بی کس ول کرده بود تا هزاران بلا و تحقیر و تنهایی رو تجربه کنم . خدایی که هرچقدر نماز و قرآن خوندم و گریه کردم و روزه گرفتم و کارهایی که از نظر بقیه گناه بود رو انجام نمیدادم بازم هیچ فرقی به حالش نمیکرد چون از من بدش میومد چون منو خلق کرده بود تا عذابم بده وای که چه روزای تلخی بود روزای بی خدایی .
با کار کردن روی سایت با خوندن کتاب چگونه فکر خدارو بخونیم و با گوش کردن فایل های استاد فهمیدم که مشکل از منه منی که نماز میخوندم ولی توو آدم ها توو زندگیم هیچ چیز خوبی نمیدیدم و مدام غر میزدم و ناشکری میکردم منی که خاطرات بدمو دورم چیده بودم و مدام گریه میکردم و از خدا میخاستم اون آدم هارو مجازات کنه چجوری ممکن بود که چیزهای خوب رو تجربه کنم منی که فلان کارو نکرده بودم چون همه میگفتن گناه کبیرس ولی خودمو مقایسه میکردم با کسی که اون کارهارو کرده و زندگیش پر از نعمته و خدارو محکوم میکردم چجوری ممکن بود که وارد مدار اون نعمت ها بشم نگاه سیستمی به خداوند داشتن اینکه خداوند همون قوانینه و کسی که از قوانین تبعیت میکنه آدم خوبیه قلب منو آروم کرد ذهن منو ساکت کرد اینکه خداوند مثل یک آدمه و چون با من حال نمیکنه منو عذاب میده منو به مرز خودکشی رسونده بود و اینکه چون قوانین رو رعایت نمیکنم و ناشکر و عیب جو هستم هیچ نعمتی ندارم من رو آروم کرد . این جمله ی استاد که خداوند مثل آب است و به شکل ظرف درونی ما درمیاد منو آروم میکنه باعث میشه بقیه رو مقصر ندونم و کینه نگیرم باعث میشه تلاش کنم برای کار کردن روی خودم روی باورهام روی ترمزهام به من جانی دوباره میده که زندگیم دست خودمه که درسته گذشته ی تلخی داشتم ولی اون دوران توو همون مدار بود و با تغییر مدارم زندگیم تغییر میکنه و یک شبه چیزی رو از دست نمیدم این فایل یه بار دیگه به من یادآوری کرد که تقلید از دیگران منو به خدا نمیرسونه منو آروم نمیکنه اینکه بشینم فکر کنم و به یاد بیارم کجاها طبق قانون عمل کردم و همه چی خوب بوده منو آروم میکنه منو به خدا نزدیک میکنه اینکه حرف همه روبپذیرم و باور کنم منو به خدا نمیرسونه اینکه خودم قرآن رو که تابحال یک بارم ترجمه ش رو نخوندم مطالعه کنم و بهش فکر کنم منو به خدا نزدیک میکنه برای تجربه ی هرکدام از صفات خداوند توو زندگیم باید اون صفت رو باور کنم باید باور کنم که خداوند رزاقه از جایی که فکرشو نمیکنم تا اینکه بترسم اگه فلان منبع روزی نباشه چه بلایی سرم میاد مگه خدارو ناعادل میدونستم از زمین و زمان سرم بلا نمیومد حالا اگه خدارو وهاب بدونم از زمین و زمان برام نعمت میباره خیلی سپاسگزارم از این خدا که فقط و فقط با درون من کار داره هرچی درونم خالص تر باشه خدارو بهتر تجربه میکنم خدایا شکرت خدای مهربونم که هربار ازت حرف میزنم دلم میلرزه اشکم جاری میشه عاشقتم بابایی خدا
تصمیمی که برای شناخت بهتر خداوند داره مطالعه ی ترجمه ی قرآنه این جمله ی استاد رو خیلی دوست داشتم که اگر بدون قضاوت و پیش داوری سراغ قران بریم میفهمیم خداوند باما صحبت میکنه و گام اولی که در این جهت برمیدارم خریدن قران و مطالعه ی کلمه به کلمه ی قرانه
تصمیم دومم سپاسگزاری هرچه بیشتر و بیشتر خداست سپاسگزاری برای صفات خوب ادم هایی که میبینم برای کوچکترین تا بزرگترین نعمتی که تجربه میکنم برای کوچکترین اتفاق مثبتی که برام میفته حتی سپاسگزاری در زمان های سخت من هرروز صبح حدود نیم ساعت شکرگزاری میکنم و در دفترم مینویسم ولی تصمیم دارم که یه علامتی بذارم که در طول روز هم حواسم به این موضوع باشه
خدایا شکرت خدایا شکرت
سپاسگزارم از همه از استاد توحیدی عزیزدلم از مریم جان دوست داشتنی از همه ی دوستان گلم
به نام الله یکتا و باسلام خدمت استاد عزیز و گرامی و یکتاپرست.
خداوند رو هزاران بار شکر میکنم که من رو بااین مسیری که شما رهبرش هستی آشنا کرد و برایتان هزاران بار آرزوی سلامتی، سعادت و خوشبختی و ثروت در دنیا و آخرت رو دارم.
انشاالله خدای یکتا یار و یاورتان باشد که اینقدر عالی و زیبا ما رو هدایت میکنید به راهش و واقعا دنیا رو جای بهتر و قشنگتری کردین برای زندگی.
باز هم ممنون و سپاس اول از خدای مهربان و دوم از شما استاد گرانقدر و عزیز.
استاد عزیزم یه دیدگاهی هم من میخواستم روی فایل پنجم مصاحبه تون برای دوستان بزارم ولی قسمت نشد و ابعدش در توضیحات تکمیلی اون قسمت مصاحبه دقیقا همون توضیحات رو از زبان شما شنیدم و باز هم خدارو شکر کردم که دیدگاهم به دیدگاه شما اینقدر نزدیک شده.
میخواستم خدمت دوستانی که از دیدن قسمت پنجم مصاحبه یه خورده تعجب کرده بودند از سبک شخصی شما عررض کنم که خوب مشخصه که مدار ما با مدار استاد فرق داره و باورهای قدرتمندی که استاد طی چندین سال روش کار کردند و نتایج شگفت انگیز آنها در زندگی ایشان که گویای این باورهای درست است برای ما که در مدار های پایین تر از ایشان هستیم فرق میکنه چون من هم بار اولی که فایل رو دیدم یه کم تعجب کردم و داشتم اذیت میشدم که به یاد نتایجی که از مسیر استاد گرفته بودم افتادم چون من حتی موضوعی مثل بچه دار شدن و اضافه کردن یک انسان به کره ی زمین برام سوال بود که جوابش رو در مسیر راهنماییها و هدایت الهی که استاد عباسمنش رهبرش هستند پیدا کردم و بعد از ده سال که هم خودم و هم همسرم با بچه دار شدن مخالف بودیم تصمیم به این قضیه ی مهم گرفتیم و در حال حاضر یک مسافرکوچولوی خیلی عزیز در راه داریم.
بله عرض میکردم به یاد نتایج فوق العاده ام از مسیر استاد افتادم که مورد بالا یکیش بودو….
و فهمیدم که من در مدار پایینی هستم که از این فایل استاد دارم اذیت میشم پس فردای همان روز تصمیم به خرید دوره ی عزت نفس استاد گرفتم تا خودم رو رشد بدهم و مدار فکری ام و …. رو بالا ببرم و با شارژ جایزه کیف پولم برای خرید دوره عزت نفس ، جلسه ی نهم قانون آفرینش رو که راجع به روابط هستش رو هم خریدم تا در سطح بالاتری قراربگیرم و دنیا رو جای خیلی بهتری برای زندگی خودم و اطرافیانم کنم اگرچه من قبلا با دوره ها و آموزشهای دیگر استاد عزیز و ارجمند تا حدود زیادی پیشرفت کردم ولی به قول استاد این راه بینهایته و خیلی خیلی بهتر از این هم میتونه باشه.
امیدوارم خداوند سعادت روز به روز بهتر شدن و بالا رفتن رو به هممون بده.
سلام استاد خوبم، فایل در حال دانلود شدنه و من از اشتیاقم میخوام براتون بنویسم. استاد عزیزم من همیشه سپاسگذار خداوند مهربانم هستم که همواره منو در این مسیر فوق العاده هدایت میکنه، استاد تغییرات زیادی که توی این مدت کوتاه تونستم به دست بیارم خیلی خیلی فراتر از تمام سالهایی بوده که خداوند بهم فرصت زندگی کردن رو داده، من نزدیک دوساله که با جدیت دارم روی خودم کار میکنم و الان با 28 سال سنی که از خدا عمر گرفتم تمام 26 سال قبل یه طرف و این دوسال هم یه طرف. از رابطه ام با خدای خودم و شناختن این رابطه که بی نهایت ساده و بدون هیچ پیچیدگی هست گرفته تا روابطم با اطرافیانم. از موقعیت زندگی و خونه و ماشین خوب و عالی تا درآمد خوب همسرم و به هر جمبه ای از زندگیم نگاه میکنم توی مدت این یکسالو خورده ای فقط پیشرفت بوده فقط احساس خوب بوده فقط شناخت و درک بالا بوده. خدایا شکرت که منو در این مسیر هدایت کردی. استاد از خدا میخوام تا پایان عمر هدایتم کنه که در این مسیر قدم بردارم چون توی این مسیر چیزی جز پیشرفت نیست چیزی جز خوبی و سعادت و احساس خوب نیست. استاد جونم سپاس فراوان.
سلام شاد باش خدمت همه همسفران عزیز ازاینکه در این سفر معنوی وانسان ساز همراه شما عزیزان هستم بسیار شاد وخرسندم وخدای خوبم را شاکرم که مرا لایق چنین سفری کرده تابتوانم به شناخت واقعی خودش پی ببرم واوراسرلوحه تمام امور زندگی ام قرار دهم خدای را سپاس سپاس سپاس از وقتی که بااین قانون اشنا شدم خدای خودم را بهتر بهتر شناختم وسعی کردم که به همه چیز زندگی ام بادیدی خداگونه بنگرم وبه تمام مخلوقاتش احترام بگذارم وبه انسان بودم افتخار کنم وبرای لایق بودنش دراین دنیا در دنیای اخرتم تلاش کنم من در زندگیم لغزشهای اخلاقی زیادی داشتم وشناخت ای قانون باعث شد که بیشتر انهارا کنار بگذارم وبا مسائل ومشکلات زندگی راحتر ساده تر برخورد کنم ونسبت به انها بی اعتنا شوم هم در زندگی زناشویی وهم در بقیه ی امور زندگی ام این قانون باعث شد که ازهیچ کس توقع نداشته باشم وبرای پیشرفتم به هیچ کس جز خدای خوبم تکیه نکنم وبه خودم به عنوان بهترین مخلوق خداوند نگاه کنم وخدارا وکیل تمام امور زندگی ام قرار دهم ولحظه لحظه زندگی ام را پر از بوویادی خدای مهربانم کنم