مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار» - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-01 21:35:072025-01-02 07:46:00مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان
سلام دوستان و استاد عزیزم
خداوند رو شاکرم که بازهم فرصت گوش دادن این فایل های ناب و واقعا کاربردی و مهم رو دارم.
خیلی جالبه که چند روزی ذهن من درگیر کمتر خرج کردن و یا دسته بندی پولم هست و من باید به این فایل هدایت میشدم.
وقتی تصمیم میگیری وارد مسیر درست بشی خداوند دستت رو میگیره و هدایتت میکنه.
امروز خیلی یهویی نجوایی درون ذهن من به صدا دراومد که یکی دو ماه دیگه اگه پول کم بیارم چی ، از الان برای اون موقع نگه دارم که یه وقت به مشکل برنخورم و از این افکار بیهوده و نگران کننده که دقیقا الان بهم یادآوری شد که تمام اینها نجواست که اگه من بهشون قدرت بدم ، اتفاق می افتن و به واقعیت تبدیل میشن
در حالی که اگر من در مسیر درست باشم نه تنها افت نمی کنم بلکه رشد میکنم و تنها موضوع مهم و اساسی توحید و ایمانه منه نه هیچ چیز دیگه
امروز به خاطر همین نجوای کوچیک حدود نیم ساعتی حس و حالم بد شد
در حالی که اگر آگاه باشیم می تونیم همون لحظه تشخیص بدیم که این نجواست و چیزی جز حال بد و اتفاق بد به همراه نداره
خیلی خوشحالم که خداوند من رو به این فایل هدایت کرد و دوباره باهام حرف زد.
این منم که می تونم زندگیه خودم رو بسازم
پس به جای گوش دادن به نجوا و خراب کردن حالم ، می تونم همون لحظه با یه دید خوب به قضیه نگاه کنم و حالم رو خوب کنم تا اتفاقات خوب رو خلق کنم.
الهی شکرت
عاشقتمممم خدا
عااااشقتونم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به روی ماه همه عزیزانم
دلم می خواد در مورد رابطه بین تقوا و ثروت پایدار بنویسم.
این رو می تونم از تجربه زندگی خودم به راحتی حس کنم. چون لمسش کردم.
دقیقا از زمانی که برخلاف روند تمام عمرم سعی کردم برای پول ارزش بیشتری قائل باشم و کمی بیشتر دوستش داشته باشم، پول به سمت من روانه شد.
یک مورد ترس از دست دادن پول بود که از ضعف ایمان به قدرت خداوند و شرک ناشناخته ام بود.
این باعث میشد همیشه در حال حساب و کتاب کردن باشم و برای هر مورد ضروری زندگیم هم دستم به خرید نره، یا به جنس ارزون و بی کیفیت راضی بشم نکنه که پولهام کم بشه. چون فکر می کردم پول دیگه همین قدره و اگر کم بشه دیگه جایگزین نمیشه و بالاخره یه روزی تموم میشه.
و تموم هم میشد.
این خودش احساس عدم ارزشمندیم رو هم شدیدتر کرد.
این ضعف و نادانی و ناسپاسی از نظر دیگران اسمش ویژگی زیبای قانع بودن بود و بابتش تحسین هم می شدم. پس رفته رفته قبول کردم که درستش اینه و انسانیه که کمتر خرج کنم تا فشاری به پدر یا همسرم نیارم.
اصلا تو ذهنم جا افتاده بود که پول کمه و درآمد همیشه یک مقدار محدوده و ما باید همیشه خودمون رو با درآمدمون وفق بدیم. من باید خودم رو به اندازه درآمدم کوچیککنم.
اما با آموزشهای استاد دیدم قانون دنیا کاملا برعکسه.
وقتی ما بزرگ بشیم نعمتها هم با ما بزرگ میشن.
کی ما بزرگ میشیم؟ وقتی بزرگی خدا رو درک کنیم. هرچه بیشتر باور کنیم که مخلوق یک خالق قدرتمند و یک فرمانروای مطلق هستیم که از ذرات زیراتمی تا پهنه کهکشانها در قبضه قدرت نامحدود اونه، اون وقت با خیال راحت تری ازش درخواست می کنیم. درخواستهای بزرگتری ازش می کنیم و اطمینان بیشتری خواهیم داشت که پس از طی تکامل و یک صبر معنادار خواسته هامون محقق میشن.
همین درصد اندکی که این باورها رو پذیرفتم باعث ورود نعمتهای فراوان مادی و معنوی و درآمد حدود 50 برابری به زندگیمون شد.
تغییری که من کردم اینه که قدر پول رو بیشتر میدونم، سپاسگزارترم ولی در عین حال خیلی کمتر حساب و کتاب می کنم. کمتر میترسم تموم شه و کمتر نگران پر شدن دوباره حسابم هستم.
این تغییرات دقیقا همزمان با رشد دادن جوانه توحید در دلم رخ دادند.
خدا میدونه چه پیشرفتهایی در انتظارمه که با برداشتن ترمزهای کوچک و بزرگ فعلیم قراره اتفاق بیفتن. ممنونم خدای مهربونم!
استاد عباسمنش عزیزم و مریم بانوی شایسته نازنین بی نهایت ازتون سپاسگزارم که الگویی به این شایستگی شدید تا یاد بگیریم کمی زندگی کنیم بجای اینکه فقط زنده باشیم.
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و همه ی دوستهای قشنگم
من با عزیزدلم و اکانت ایشون تو سایت فعالیت میکنیم و تا حالا با اکانت خودم کامنتی نزاشتم و این اولین باره
آنقدر ک به وجد اومدم الان ساعت 2 و 22 دقیقه ی شبه نتونستم جلوی این حس خوب و کامنت نوشتن و بگیرم
خداروشکررررررر برای این قوانین فوقالعاده و ثابتش و خداروشکر ک در مسیر نور و آگاهی هستیم …
امروز تو ستاره ی قطبی نوشته بودم خدایا باورهای خوبی بهم الهام کن ک توی کارم بهم کمک کنه
بعد در طول روز خیلی یهویی حسم اومد ک فایل 5 مصاحبه رو گوش کن
من نفهمیده بودم ک این فایل جواب سوال منه و الان ک برگشتم ب لیست صبحم نگاه کردم دیدم وااااای خدای من چقدر تو بینظیری جواب سوالمو بهم دادی و من الان فهمیدم …الله اکبر
و همون لحظه ک دوباره اومدم به این صفحه و مشغول خوندن متن و کامنت ها شدم
اون حس قشنگم خدای درونم بهم گفت
ببین میزبان این دنیا خداونده مگه میشه چیزی کم بزاره تو این دنیا
تو مهمون خدااایی مگه میشه تو دنیا چیزی برای تو کم باشه
این قشنگترین باور فراوانی من میشه
واقعا همینهههههه ما مهمون خداییم خدا از قبل برامون بی نهااااایت نعمت قرار داده
و یه نکته ی دیگه ک امروز با تموم وجودم زندگیش کردم این متن بود:
با یه کم کنترل کانون توجه ات، خیلی زود به احساس شادی می رسی و همین احساس شادی برای خلق یه زندگی خوب، کافیه
امروز از بدترین فرکانس از غم و اندوه و سردرگمی و حسرت رسیدم به بالاترین سطح احساس خوب شادی عشق امید ایمان لذت
فقط با همین کار
با عزیزدلم نشستیم راجب اتفاقای خوبمون روزای قشنگتون ویژگی های خوبمون خواسته هایی ک بهش رسیدیم حرف زدیم همه چیز صد و هشتاد درجه فرق کرد
استاد ازت ممنونیم…
میدونم کامنت من رو حتما با عشق میخونید
میخام بهتون بگم منم یه عزیزدل دارم ک عاشقانه باهم ساعت ها حرف میزنیم راجب قوانین راجب شما تحسینتون میکنیم راجب الگوها
تمام تمرکزمون رو گذاشتیم رو دوره 12قدم
البته عزیزدلم خیلی جدی تر و با تمرکز و درک بیشتر داره کار میکنه واقعا و خداروشکر نتیجه های خیلی قشنگی داره میاد تو زندگیمون
استاد بعضی وقتا هم میشه مث امشب ک نجواهای شیطان زیاد میشه کنترلش سخت میشه
انگار داریم از کوه پرت میشیم پایین
دوباره هرجوری شده خودمونو میاریم تو مسیر ب خودمون تعهد دادیم یا تو این مسیر به نتیجه های عالی میرسیم یا میمیریم راه دیگه ای نداشتیم برای خودمون
هرچند راه دیگه ای هم نیست
چه راهی بهتر از این ک مسیر شادیه مسیر لذته مسیر خداونده مسیر فراوانیه مسیر راحتیه
اولش انرژی بیشتری میخاد ولی ایمان دارم خدا باهامونه کمکم میکنه خیلی قشنگ این مسیر و میایم جلو
عاشقتونممممممم
به نام خدای مهربان و بخشنده ام
سلام به دوست عزیزم مهسا جانم
چقدر تو زیبا نوشتی من که با خوندن کامنتت بی نهایت خدا رو شکر کردم که منو امروز هدایت به این متن زیبا که برای من درسها داشت
ما مهمان خداییم مگه میشه برای مهمان کم بذاره وای وای الله اکبر
متشکرم مهسا جان
واقعا همینطوره وقتی میخواد مهمان خونه ما بیاد جلوتر تمام نیازها رو میگیریم و همه چیز ها رو آماده میکنیم که این مهمان دو سه روز میخواد بیاد منزل ما راحت باشه
یا بچه ای میخواد بدنیا بیاد و مهمان پدر و مادر میشه همه امکانات رو آماده میکنیم
بعد این خدا قربونش برم که برای ما کم نذاشته ما آگاهی نداشتیم که اینقدر خودمون رو اذیت میکردیم و ازش دور بودیم
اما خدا رو شکر استادی اومد نور در زندگیمون شد راهنما شد
مهسا جانم همین که تونستی احساسه تو خوب نگه داری بدون در مسیر درست هستی پس با قدرت و ایمان به خدا ادامه بده که نتایج و شرایط خوب و عالی برات رفم میخوره و خداوند دستاشو برات میفرسته و قدمهای بعدی رو خودش برات بر میداره
و خداوند دوستان عزیزی رو سر راه ما قرار داد مثل این مهسای عزیزم
خدایا بابت این دوستان خوبم که نعمته بزرگیست برای من شکرت
خدایا برای وجود استاد عزیز و مریم جانم بی نهایت شکرت سپاسگزارتم
سلام و درود به شما استاد عزیزم
من شیفته این سبک زندگی شما هستم ، من عاشق این شفاف صحبت کردن شما هستم ، من تا به حال هیچ استادی رو ندیدم که با این شجاعت از زندگی شخصی خودش بگه . معمولا” افراد پنهان کاری میکنند ، جرات و جسارت شما در شفاف سازی می پسندم ، خیلی واضح و روشن صحبت میکنید ، آدم به وجد میاد ، از این بهتر من تا به حال ندیدم . آرزو میکنم من هم روزی مثل شما ، محکم و استوار بگم این شیوه زندگی منه و میخوام اینطوری زندگی کنم . آرزو میکنم من هم مثل شما روزی در عمل نشون بدم که هیچ کس و هیچ قضاوتی نمیتونه رو زندگیم تاثیر بذاره . چه بسیار کارهایی که گوشه دلمون مونده که انجامش بدیم ، اما از حرف مردم میترسیم….
شیوه زندگی شما قابل تحسینه . . . . واقعا” نشون دادین که دیگرانی وجود ندارند و فقط برای دل خودتون زندگی میکنید …………………….
آرزو میکنم ، شادتر و خوشبخت تر و ثروتمندتر باشید ……….
سلام. بنظر من شما کاملا مفهوم حرفای استادو نگرفتید.
ایشون برای دل خودش زندگی نمیکنه
ایشون طبق پیام وحی و قوانین الهی زندگی میکنه.
خیلی فرق است بین این دو تا.
اگه زندگی برای دل خود و دلبخواهی بود دیگه چرا خدا این همه وحی و این سبک زندگیو میفرستاد.
سلام دوست عزیز
زندگی به دلخواه ماست چه خوب و چه بد ما انتخاب کننده هستیم و خدا هدایتگر
و تو هر مسیری که بخواییم بریم هدایتمون میکنه…
وقتی تو مسیر ی که احساس بهتری داریم قدم برمیداریم با جهان هستی هماهنگ میشم و به سمت اصل و ذاتمون برمیگردیم و نور هدایت همواره روشنی راه ماست
منظور استاد عباسمنش از سبک زندگی شخصی و برای دل خود زندگی کردن اینه که مثل اغلب مردم مبنای زندگیمون تقلید و تظاهر و جلب توجه و نظر دیگران نباشه،یعنی فیلم بازی نکنیم. بیایم خودمون و خدامونو بشناسیم باورامون رو تقویت کنیم و قدرت رو ندیم دست کس دیگه همه بت های زندگی و ذهنی رو بشکنیم و توجه رو بذاریم روی خدا و دشته ها و در فصای شکرگزاری باشیم. به این نوع زندگی میگن سبک زندگی شخصی و دل بخواهی.که نتیجه اش سعادته.
سلام
بهمن جان کاملا درست گفتی و عالی ولی تو کامنت قبل منظور همو متوجه نشدیم در واقع منم همین منظورو داشتم
سلام. منظور من ی چیزدیگه بود
عالی بود همش تجربه برای من بود مه تونستم از تجریبه شما استفاده کنم به امید دیدار
سلام به استاد عزیز و همه دوستان و همراهان گرامی
با اینکه وقت نداشتم ولی چون چندین بار بهم گفته شد که بیام اینارو بنویسم،دیگه تسلیم شدم…
دوستانی که انتقاد دارین، دلسر شدین، ناامید شدین،شک کردین، برای شما دارم مینوسم. فقط ی نکته ای بگم: اینارو از زبون کسی بخونید که خیلی علاقه داره ازدواج کنه و تشکیل خانواده بده (چون خانواده گرمی نداشتم و دوست دارم تجربه کنم)
میخوام این موضوع رو از جنبه های مختلف بررسی کنم.
1٫ ببینید هدف اصلی استاد اینه که بگه به هیچی وابسته نباشید جز خدا. حتی همسرتون.حتی فرزندتون. واین مثال رو زدن که فقط به ما بگن که هیچ تعلق و وابستگی خاصی تو دنیا ندارن. خواستن بگن توکلتون، اول و اخرتون ،ظاهر و باطنتون خدا بشه و لاغیر. والا چه لزومی داشت که بیان جلوی دوربین و زندگیشون رو بگن و اینهمه مورد قضاوت و شماتت شماها قرار بگیرن!! استاد اینارو گفت. چون میدونه خیلیا ب شنیدنش نیاز دارن. چون میدونه اون پیام اصلی این خرفااا رو اون کسی که تو مدارو فرکانسش باشه میگیره..
2٫ مطمئنا استاد هم مثل خیلی از ماها دنبال یک رابطه عاشقانه پر ازشادی و آرامشه. اگر به توضیحات استاد دقت کنید(که تو محصول شیوه حل مسائل هم خیلی واضح درموردش صحبت کردن) ایشون تو زندگی قبلیشون خیلی سعی کردن همسرسابقشون رو نگهدارن. دوستان یک سال زمان کمی نیست که هر روز چندین ساعت بخوای همسرت رو آروم کنی و بهش توضیح بدی !! اما ایشون به هر دلیلی تمایلی به ادامه زندگی نداشتن. درسی که این تجربه برای استاد داشت این بود که نباید به هیچ کسی چسبید. نباید بزور کسیو نگهداشت. نباید کسیو زندانی کرد. و ایشون همین رو دارن تو زندگی جدیدشون رعایت میکنن.
3٫ نکته مهم دیگه اینه : اگر به اکثر روابط نگاه کنید تا زمانی که رابطه جدی نشده و طرف مقابلشون رو دائم و همیشگی نمیدونن، طور دیگه ای رفتار میکنن. شکرگزارترن. مهربونترن. خوش اخلاقترن. صبورترن. با گذشت ترن. چون میدووونن اونی که باهاشن معلوم نیست تا کی هست. اما به محض اینکه رابطه جدی میشه ، به محض اینکه طرف مقابلشون رو همیشگی و دائمی میدونن و فکر میکنن دیگه همیشه دارنش ازونجا ی چرخه 180درجه ای در رفتارشون ایجاد میشه.
اگر کتاب معجزه شکرگزاری راند برن رو خونده باشین، تو ی جایی از کتاب میگه: وقتی ما داشته هامون رو بدیهی و طبیعی و همیشگی فرض میکنیم سپاسگزاریمون رو نسبت بهش از دست میدیم . و همین بدیهی دونستن نعمتها، باعث از دست دادنشون میشه.
تواین جور رابطه ها چون هر 2طرف آزادن، چون همدیگه رو بدیهی و همیشگی نمیدونن سپاسگزاری و قدرشناسی بیشتری نسبت به همدیگه دارن و این باعث عاشقانه تر شدن و پایدارتر شدن اون رابطه میشه. خواهش میکنم به جملات استاد دقت کنید: استاد میگه من ازیی رابطه هزار برابر رابطه قبلیم راضیم. اصلا به این چیزا فکر میکنید؟؟؟؟؟؟
استاد این سبکو انتخاب کرده چون باورش اینه اااااگر قرار باشه رابطه ای پایدار ِعاشقانه بمونه ،فقط تواین حالت امکان پذیره. فقط تواین حالت که 2طرف بهم نچسبن و ازادی و اختیار کامل داشته باشن و نخوان دیگریو تحت تملک دربیارن. دوستان به این جمله اخرم خیلی فکر کنییییییییییییید.
دوستانی که حس بدی نسبت به استاد پیدا کردین و فکر میکنید کارش غیر اخلاقیه به این جملات خوب فکر کنید.
4٫ بحث بعدی مربوط به تشکیل خانوادست. خب استاد الانم خانواده داره. رابطه عاطفیشو داره. فرزندشو داره. ایشون اصلااا تشکیل خانواده رو انکار نکردن. در مورد تکلیف بچه ها پرسیده بودین. اگر دوره قانون افرینش رو داشته باشین اونجا در مورد مسئولیت پذیری کامل توضیحی دادن که هیچ کسی در قبال هیچکسی مسئولیتی نداره. نه در قبال پدرمادرمون نه بچه هامون. همه خدااااااااا دارن. چرا دوست دارین برای بقیه خدایی کنید؟چرا فکر میکنید باید مسئول بقیه باشید و براشون خدایی کنید؟
این به معنایییی بی رحم بودن و بدی کردن و بی احساس بووودن نیستاااااااا. دوستان 0و1 ی برداشت نکنید(مثل گذشته من). اصل مطلب رو بگیرید و تعادل رو رعایت کنید.
5٫ از نظر مذهبی بررسی کنیم. اگر با دوره های استاد اشنا باشید ایشون میگن که تو هیچ جای قران راجع به مسائلی مثل نماز و احکام و این چور چیزا چیز خاصی گفته نشده. اگر هم چیزی اومده احتمالا بنا به تشخیص ایشون جز آیه های متشابه بوده نه اآیه های محکم. خدا تو سوره ال عمران میگه آیه های این کتاب 2دسته ان. ایاه های متشابه که ازش چیزای زیادی میشه برداشت کرد و آیه های محکم که اصل و اساس هستند. که همون آیه های فرکانسین. پس دوستان مطئمن باشدی استادی که با این هوش و درک و با ایمانی که بخدا داره اگر تو قران چیزی می یومد حتما رعایت میکرد.
6٫ بعدشم همه اینا بازی با کلماته. شماا حالا میخوای همینجوری با یکی برو زیر ی سقف یا کلماتیو ب عنوان صیغه بخون!! مهم فرکانسه، مهم دل ادمه.
7٫ دوستان عزیز بخصوص اقایون عزیز :این سبک زندگی به این معنی نیست که شما هرکاری دلتون خواست بکنید. به این معنی نیست با هرچند نفر خواستید باشید. به این معنی نیست که بی بندو بار باشید. بلکه به این معنیه که شما باید با تمام قلبتون با تمام احساستون با تمام وجودتون توی رابطه باشید. اگ ی نگاهی ب دوربرتون بندازید به جامعه بندازین، رابطه هایی رو میبینید که طرفین نسبت به هم هیچ کشش و مهرومحبتی ندارن. اما بزور دارن ادامه میدن. این درسته ایا؟ اینکه از خیانت بدتره. برای من نوعی این خیانته به منه که کسی باهام بمونه ولی احساس ی بهم نداشته باشه. بمونه چون بهم تعهد داره. بمونه چون حرف مردم هست. بمونه چون دلش واسم میسوزه. بمونه چون بهش نیاز دارم. این موندنش به چه دردی میخوره؟ رابطه بدون احساس ب چه دردی میخوره؟
مگر ما چندبار به دنیا میایم؟ مگر چندبار حق زندگی کردن داریم؟ چرا با عشق و لذت زندگی نکنیم؟ اگر طرفمون رو دوست نداریم چرا رهاش نمی کنیم؟؟؟ چرا اجازه نمیدیم که عشق واقعی رو جای دیگه ای تجربه کنه؟ چرا فک می کنیم اگر ما نباشیم میمیره زندگیش نابود میشه؟ پس خدا این وسط چکارست؟ مگه من خدام؟ مگه شما خدایین؟ چرا به خودمون و به طرف مقابلمون اجازه ندیم که ی زندگی واقعی و پر از عشق رو تجربه کنیم؟
مگر نمیگیم همه چی فرکانسه ؟ مگر نمیگیم خودمونیم که داریم زندگیمون رو خلق میکنیم؟ پس چرا بهشون متعهد نیستیم؟ پس چرا این قدرت رو برای خودمون و طرف مقابل متصور نیستیم که میتونه زندگیشو بسازه؟
8٫ ی سری از دوستان گفته بودن خانما ضربه میبینن و فلان و بسان میشن. دوست عزیز من زمانی ضربه میبیم که مردن من بدون احساس کنارم باشه. زمانی نابود میشم که مردِمن چشش دلش بره جای دیگه ولی فقط جسمش بمونه پیش من. کی گفته اگر کسی از همسرش جدا بشه دیگه نمیتونه ی زندگی خوب روتجربه کنه. عشق رو تجربه کنه؟ ی نگاهی ب دوربرتون بندزاین. مطمئنم نمونه هایی رو پیدا میکنید که جداشدن و مجدد ازدواج کردن و خوشخبت شدن. واقعا خوشبخت شدن.
چرا فکر میکنیم اگر کسی از همسرش جدا میشه دیگه ادم نیست و حق زندگی کردن نداره و نمیتونه خوشحبت بشه؟ دیگه اَخ میشه بد میشه. این چه نگاهیه ما داریم؟
9٫دوستان استاد میخاد اینو بگه: تا زمانی باهم باشید که واقعا همدیگرو دوست دارین. تا زمانی باهم باشید که عاشق همید. تا زمانی باهم باشید که عاشق همید. ولی ی سوال اساسی : کی میتونه تضمین بده که تا لحظه اخر زندگیش میتونه عاشق کسی باشه که باهاشه؟ کی میتونه تضمین کنه که تو زندگیش تغییر نکنه؟ خواسته هاش عوض نشه؟ کی میتونه تضمین بده اگر اتفاقی برای همسرش افتاد ذهنش فکرش قلبش نره سمت کس دیگه ای؟ کی میتونه تضمین بده؟ایا شما همون ادم 3سال قبل 5سال قبل 10سال قبل هستید؟ هیچ تغییری تو انتخابهاتون نداشتید؟ درسته ادم تو سن کمتر تا تجربه بدست بیاره تند تند نظرش تغییر میکنه. درسته هرچی بزرگتر میشه به ثبات میرسه ولی بازم تضمینی نیست. اگر میتویند تضمین بدین باشه ب طرفتون تضمین بدین که تا اخر عمر باهاشین. اما اگر نمیتونید تضمین بدین، ولی این تضمینو میتونید بدید که تا لحظه ای که عاشق هستید باهاشید.
من تمام سعیم رو میکنم که عاشق همسرم بمونم. اما اگر همسرم عوض شد اگر تغییر کرد باید بپاش بسوزمو بسازم؟
10٫ ی مورد مهم دیگه دوستان سعی کنید سبک شخصی استاد و مسائلش رو از اصل قانون جدا کنید. سبک زندگیشون رو از اموزشهاشون جدا کنید. چرا میخواهید مثل استاد زندگی کنید؟ چرا دوست دارید هرکاری استاد میکنه شما هم همون کارو بکنید؟؟من بعضی از دوستان رو میبینم که زندگیشون شده کپی برابر اصل زندگی استاد. همه چیشوووووووون. ی جوری باور ساختن واسه خودشون، ی جوری الگو برداری کردن که دقیقا همون اتفاقات و تضادهایی که واس استاد پیش اومده واسه اونا هم پیش میاد. این چه زندگیه اخه؟؟ به ظاهر خیلیم موفقن. اما من به شخصه این موفقیت رو نمیخوام که کپی کسی باشم. من عاشق استاد هستم چون دستی از دستای خدا بود که خدارو یادم داد. زندگی کردن رو یادم داد. لذت بردن رو یادم داد. ارامش و احساس خوب رو یادم داد. اما نمیخوام به سبک استاد زندگی کنم. من دوست دارم ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدم و بچه دار بشم. اما در کناااارش اصل و اساس قانون رو اویزه گوشم خواهم کرد که به همسرم وابسته نباشم و فقط و فقط به خدا وابسته باشم. وقتی ازدواج کنم یادم میمونه که این رابطه بدیهی و همیشگی نیست پس سعی میکنم در هر لحظه نسبت به خوبیهای و نکات مثبت طرف مقابلم سپاسگزار باشم و بهترین خودم رو هر لحظه نشون بدم. و مطمئنم اگر قرار بر پایداریِ رابطه عاشقانم باشه .فقط تواین حالت رابطه پایدار میشه.
سلام دوست عزیز
اتفاقا من هم قصد داشتم دقیقا آیتم شماره 10 که شما خیلی کامل مطرحش کردید رو توی سایت بنویسم
ببینید بچه ها :
استاد در هر فایل و محصولی مواردی رو که قانون هستند با تاکید ذکر میکنند و میگویند ” این یک قانونه” یعنی هر جای دنیا باشی با هر ملیت و جنسیتی این قانون بطور ثابت و تغییر ناپدیر برات انجام میشه
مثل قانون سپاسگذاری
قانون جاذبه
قانون تحسین از ثروتمندان
قانون فروانی
قانون تمرکز به نکات مثبت
قانون خلا
قانون …..
اما وقتی استاد در مورد سبک شخصی خودش صحبت میکنه اصلا نمیگه این یک قانونه،
یعنی سبک شخصی من اینجوریه و به تعداد آدمهای جهان سبک شخصی وجود داره
شما در مصاحبه از شخصی ترین مسائل ایشون سوال پرسیدید و ایشون هم صادقانه به شما جواب داد همین!
که قطعا 99% آدمهایی که معروفند تمایلی ندارند خصوصیترین مسائلشون را به طیف گسترده ای از آدمها بگن ولی استاد همونطور که همیشه میگن ترسی از قضاوتهای دیگران ندارند و هر زمان کاری رو که فکر میکنند درسته انجام میدن
خیلی ها در مورد روابط استاد با دوستشون هنوز هم با توجه به اون چهارچوب ذهنی قبلیشون تجزیه و تحلیل میکنند و قضاوتش میکنند
چون دوست دارن چیزایی رو بشنوند که خودشون دوست دارند و با قالبهای ذهنیشون هماهنگه و هنوز نمیتونند کمی بازتر فکر کنند
استاد نگفت بچه ها همه بیاید همسرانتونو طلاق بدید و مثل من با دوستتون زندگی کنید و هر وقتم ازش خسته شدید هر کی بره دنبال یکی دیگه…..
لطفا چند بار فایل رو بدون قضاوت و با ذهنی آرام نگاه کنید
و نکات مثبتی که برای شما مفید و مناسبه ازش استخراج کنید
روش ایشون قانون جهان نیست بلکه سبک شخصی خودشونه ، همین
سلام
این قدر زیبا نوشتی که گذر زمان یادم رفت، باید برم سرکار ، داره دیرم میشه فقط وقت برای نوشتن یک جمله دارم:
you will be a good mother and a wife in future
در آینده ی خیلی نزدیک یک مادر خوب و نمونه میشی به شرطی که به هدفت نچسبی و مادر بودن را قبل از بچه دار شدن احساس کنی ، خاله ی من در سن 33 سالگی با مردی که 11 سال از خودش کوچکتر بود ازدواج کرد، الآن بیا و زندگی اش را ببین. زبانزد خاص و عام است.
عاشقتم ، لحظه های عزیزت فرشته بارون دریاخونم ، خودت را رها کن دریاجان، مثل حضرت موسی که به امید خدا در دریا رها شد و حضرت ابراهیم که به امید خدا در آتش.
اگر بخای به این حرف های قشنگت ادامه بدی هر دفعه که میخونم باید دیرم بشه
بیشتر از یک جمله شد
در پناه خداوند باشی
سلام دوست عزیز نظرتون خیلی جامع و کامل بود من میخوام با اجازه تون یه مورد دیگه اضافه کنم اونم اینه که ما فرکانسمون چی باشه اگه به زندگی پایدار فکر کنیم اون آدمه هم البته بدون اجبار باهامون میمونه و عاشقانه
اگه به زندگی متنوعتر فکر کنیم تجارب مختلفی خواهیم داشت خلاصه که خیلی عجیب این فرکانس و خواستن ما خیلی عجیب کاش بفهمیم که همه چیز خودمونیم حتی واقعا من یه موقع حس میکنم جهان اطرافمو خودم دارم با خواسته عام میسازم
پس نیازی به بحث در مورد اینکه کی داره چیکار میکنه نیست میتونیم اینو انتخاب کنیم یا اونو همین و بس
ممنونم از شما دوست عزیز
واقعا کاملترین و بهترین دیدگاهی بود که خوندم
موفق باشین
ایداجون بسیارعالی نوشتی من یه خانوم 57ساله ومجردم چون ازجوونی مخالف ازدواج وقیدوبندهاش بودم بازم بخاطرالگوهایی بودکه میدیدم که زنهاباازدواج انگارازادی شون ازدست میدن وبایددربست دراطاعت اوامرشوهرباشن حداقل تاچندسال پیش توفرهنگ مااینجوری بودالبته خداراشکرالان اگاهی ادمهانسبت به ازدواج ورابطه عاطفی مثبت ترشده بااینکه چندساله ازاموزشهای استادعباسمنش عزیزاستفاده میکنم اماهنوزنتونستم رابطه عاطفی خلق کنم بخاطرباورهای دوران جوونی تاالان خواستم بگم وقتی اگاهی های این فایل رادرهمون سالی که روی سایت قرارگرفته بودمیشنیدم چقدراحساس ارامش کردم چون حرف دلم رامیگفت واقعا من طالب رابطه عاطفی دوستانه بودم باازادی طرفین درداشتن سلایق واعتقادات خودشون واحترام گذاشتن به حریم شخصی هم وتغییرندادن یکدیگربخاطرخواسته خودگرچه من این نوع نگاه استادرادرقانون افرینش هم شنیده بودم باتمام وجودم عاشق استادعزیزم هستم عاشق اون سبک شخصی که بی توجه به نظردیگران داره زندگی میکنه عاشق جسارت وقدرت ایمان استادهستم عاشق رهابودن وتسلیم فقط خدابودنش هستم من هم دارم سعی میکنم به سبک خودم زندگی کنم نه بخاطرتاییددیگران دوست دارم بخاطردل خودم شادباشم ولذت ببرم نه صرف شادکردن دیگران ایداجون موفق باشی استادعزیزم صورت ماهت رامیبوسم
سوتفاهمی پیش اومده بود الان رفع شد. معذرت
مورد 6 منظورتون به متنی بود که نوشتم؟؟
من اصلااااا منظورم به استاد نبود!!!!!! در مورد نحوه گرفتن شناسنامه برای بچه بود!
امیدوارم متوجه شده باشی!
به نام خداوندی که هرچه دارم از اوست
سلام به استاد عزیزم و دوستان
فایل سوم مهاجرت به مدار بالاتر
رابطه بین تقوا و ثروت
تقوا یعنی کنترل ذهن،وقتی کنترل ذهن داری وقتی حالت رو خوب نگه میداری،یعنی حس خوبی داری یا حس بدی نداری(حس نگرانی،استرس،ترس از آینده…)
لاجرم اتفاقت خوب میافته و یکی از اتفاقت خوب وارد شدن ثروته
من دو سال پیش وسایل کارم رو به یک دلیلی از دست دادم،من با ابزار خیلی کمی که برام مونده بود تمرین میکردم همسرم میگفت تو که وسیله نداری
میگفتم وظیفه من الان تمرینه که از این فرصت استفاده کنم و روی خودم کار کنم و یه مدت کوتاهی بعد وسایلم رو خریدم و مشتری بود که اون سال داشتم و عالی کرد کردم
کنترل ذهن واقعا همه چیزه،بارها و بارها تو جنبه های مختلف تجربش کردم
کار کردن روی باور فراوانی
این مورد پاشنه آشیل منه،ولی همکارام که مشتری زیاد دارن رو مرتب مرور میکنم تو ذهنم
چرا فلانی انقدر سرش شلوغه پس مشتری هست،پول دست مردم هست
هر روز تعداد ماشین های مدل بالا تو خیابونا بیشتر میشه
هر روز رستورانا داره شلوغتر میشه
هر وقت میری طلافروشی دستت به پیش خوان نمیرسه پس مردم دارن که میان میخرن
هر روز امکانات بیشتر میشه،بچه که بودیم دو دست لباس داشتیم الان نمیشه کمدو باز کرد، همه همینن قبلا لباسای محدود داشتن ولی الان چقدر تنوع لباس،پس پول زیاده که میخریم
ثروت زیاده و باید باورهاش رو ساخت
به امید خدا به زودی روانشناسی ثروت 1و 2و 3رو هم به لطف الله مهربان میخرم و باورهام رو بنیادی قوی میکنم
به نام الله که فرمانروایی جز او نیست
سلام به استاد جان، خانم شایسته جان و همه عزیزانِ جان
استاد متشکرم. با تمام قلبم دارم میگم و امیدوارم انرژیش بهتون برسه.
قصد داشتم دیگه راجع به مسأله فوت ناگهانی مادرم چیزی ننویسم ولی با این فایل نتونستم. باید بگم. باید نعمت خدا رو همیشه فریاد بزنم. باید همواره شکرگزارش باشم.
سوال اول از شما درباره این بود که چطور در شرایط سخت ایمانتون رو حفظ کردید و به هم نریختید.
بسیار مشتاقم یک بار دیگه اینجا جار بزنم منم یک انسانم و سرشار از عواطف انسانی. اصلا اگر آدم احساساتی هم نباشی حداقل مادرت رو که با تمام وجودت دوست داری. اون هم مادری کاملا سالم و سرحال و لبریز از شور زندگی و امید.
کسی که به اذعان همه حداقل 10 سال از سنش جوانتر به نظر می رسید.
این اتفاق قابلیت این رو داشت که منو نابود کنه. باردار بودم و منتظر اومدن مادرم به خونه ام که برای یکی دو هفته اول زایمانم کمکم کنه.
ولی….
چی شد که بر خلاف انتظارم از خودم تونستم از همون 5-6 دقیقه اول شنیدن این خبر آرامش رو به خودم برگردونم؟ شکرگزار وجودش باشم بجای اینکه ناسپاس رفتنش بشم؟
فقط خود خود خدا.
حس کردم توی اون لحظات خدا داره با ضمیر مفرد با من حرف میزنه. انگار که شخص خودش اومده منو بغل کرده و قلبمو توی دستاش گرفته. داره تنفسمو کنترل میکنه. ذهنمو خاموش کرده و دسترسی به خاطراتم رو موقتا قفل کرده.
این از کجا اومد؟ شما قطعا می دونید.
از سابقه کار کردن روی خودم.
از عمل به آموزه های شما و باور کردن حرفتون.
استاد اینجا دیگه نه شکسته نفسی می کنم و نه می ترسم که مغرور و خودپسند به نظر برسم. دارم عین واقعیت رو میگم.
من مورد لطف خاص خدا قرار گرفتم چون از قبل سالها و سالها تمرین توکل در شرایط سخت رو انجام داده بودم. چون همیشه با خودم تکرار کرده بودم من هرجای دنیا باشم حتی اگر تنهای تنها باشم خدا تنها رفیق و فریادرس منه.
من از قبل در ذهنم کاشته بودم و اون روز برداشتش کردم.
خودم می دونم که ریشه هام رو ساخته بودم.
یادمه وقتی بیماری سخت پدرم بروز کرد و دکترها حرفهای ناامیدکننده بهمون میزدن من تو دلم گفتم حتی اگر همه این مراحل سخت از سر پدرم بگذره و نتیجه نده و از دنیا بره من باز هم شکر می کنم که اینهمه سال پدر داشتم.
خوب به لطف خدا بر خلاف نظر و تجربه پزشکان حال پدرم رو به بهبود رفت و درمانش خیلی ساده از اونی که در نظر داشتند جواب داد.
اما این دیدگاه دو سال بعدش در عمل خودش رو ثابت کرد. و من متوجه شدم چقدر همه اتفاقات زندگی می تونن به راحتی رفع بشن و ما با محدودیتها و عادتهای نادرست ذهنیمون بزرگشون می کنیم.
اصلا چطور میشه که من در شرایطی قرار بگیرم که در هفته اول فوت مادرم اصلا اهواز نباشم و اون شلوغیها و عزاداریها رو نبینم؟
همزمانی تولد فرزندم با رفتن مادرم بود که باعث شد من حتی اگر بخوام هم نتونم برم مراسم مادرم.
جهان برای من پلنی رو چید که مشغول تولد نورادم بشم و کمتر غصه بخورم. توی خونه خودم کرج بمونم و نرم مراسم عزا.
نعمتی وارد زندگیم بشه و تمرکزم رو ببره سمت فراوانی نعمت بجای از دست دادن نعمت.
تولد بیاد جای مرگ رو بگیره.
زیبا نیست؟
انصافا این زیباترین همزمانی بود که در زندگیم رخ داده بود.
باورهای توحیدی که از شما استاد عزیزم در عمق ذهن من کاشته شده بود باعث رخ دادن این معجزه در زمان مناسبش شد.
اصل مهم سپاسگزاری
و ایمان به زنده بودن روح، اینکه ما ارواح مجردی هستیم که تنها اومدیم و تنها به سوی خدا برمی گردیم،
احساس خوب=اتفاقات خوب
و ایمان به قدرت خدا در کنترل احساسات هنگام بحران روحی
اینا باورهایی بود که تا حد مناسبی ساخته شده بود و در زمان درست در جای درستش عمل کرد.
الهی شکر
##############################
مبحث دوم باور فراوانی بود که قطعا همچنان نیاز به تقویت داره.
یکی از باورهای کمبودی که دارم که خودش باعث عجله و احساس ترس و حتی مقایسه کردن خودم با دیگران میشه باور به کمبود وقت هست.
همش میگم سنم داره بالا میره و وقت برای انجام کارهایی که مدنظرمه کم و کمتر میشه.
می ترسم عمرم تموم شه و هنوز هیچ کاری نکرده باشم. مخفی بود ولی خیلی قوی داشت ذهنمو از درون می خورد. هنوزم البته هست.
باید باور کنم همیشه وقت هست و عمر من میتونه انقدر پربرکت باشه که در زمان مناسبی به خواسته هام برسم
اگر باورها و ریشه هامو قوی بسازم خیلی زودتر از اونچه خیلیها رسیدند من می تونم به ثمر بشینم و نتیجه بسازم.
من منحصر به فردم و قرار نیست شبیه دیگران نتیجه بگیرم.
من دنبال رضایت خودم از زندگیم هستم نه اینکه هرآنچه دیگران داشتند رو برای خودم بخوام. من منم و اونچه که من رو بی نیاز و رازی میکنه از خدا میخوام.
این باورها رو دارم هر روز تکرار می کنم و در کنارش بابت داشته هام هر روز و هر ساعت در حال سپاسگزاری ام.
چه با کامنت نوشتن، چه در دفتر نوشتن، چه به زبون آوردن و چه حتی فکر کردن و لبخند زدن.
با دوست داشتن هر چیزی دارم فرکانس رضایت از اون چیز رو به جهان می فرستم.
اما اگر چیزی رو ناکافی و نامناسب بدونم اون مقدار به درد بخورش رو هم نادیده گرفتم و ناسپاسی کردم. پس سعی می کنم همیشه سپاسگزار نیمه پر لیوان و اون مقدار موجود از نعمت هام باشم تا خدا بیشتر و بهترش رو بهم بده.
الهی شکر…
باز هم یک تمرین دیگه بصورت بچه بغل !!!
خانم شایسته عزیزم خیلی خیلی خیلی زیاااااد دوستتون دارم و از لطفتون متشکرم.
در پناه لطف الله شاد و درخشان باشید.
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز،نظرات مختلف دوستان رو مطالعه کردم و یاد اون بیت شعر افتادم که میگه هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من،هر کسی این وسط یه برداشتی کرده از حرف استاد،استاد جسارت شما رو تو بیان حقیقت زندگیتون تحسین میکنم اینکه فقط خداوند رو در نظر میگیرید و نظر اون براتون مهمه نه نظر جامعه و حتی اعضای سایت،دوست داشتم چند نکته رو خدمت دوستان عرض کنم:اول اینکه سبک شخصی زندگی هر شخص از تجربیات کودکی و نوجوانی و درکی که بعد از تحقیق به دست آورده شکل میگیره و چون هرکدوم از ما تجربیات متفاوتی رو از سرگذرونیم نحوه ی زندگی ای که به ما آرامش میده کاملا متفاوت از بقیه هست مثلا استاد با توجه به نیازهای درونیشون و خلقیاتشون این سبک رو میپسندن بنده ممکنه برعکس ایشون رفتار کنم و احساس آرامش داشته باشم،مورد دوم اینکه اگر همه ی جامعه در مورد روابط نظرشون مثل استاد بود و این شکلی رفتار میکردن اگر یه نفر میومد با ازدواج و تعهدات سخت زندگیشو شروع میکرد قطعا انگشت اتهام همه میرفت سمتش که این چه شکل زندگیه که تو داری؟من میخوام بگم چرا جامعه و قالب های اجتماعی باید تعیین کنه ما چطور زندگی کنیم؟انسان موحد براساس نظر خداوند زندگی میکنه نه جامعه و همینطور که دیدید محرم بودن استاد و دوستش هم دقیقا طبق نظر خداونده اما اینکه حتما باید سند ازدواج باشه میشه نظر جامعه و کسی که موحد واقعی هست پشت پا میزنه به همه ی این قالب ها و در عمل موحد بودن خودش رو نشون میده،مورد سوم اینکه حالا چون استاد میگه فردا روز من اگر علاقه ای نداشتم یا اون خیلی راحت جدا میشیم دلیل بر این نمیشه که شما روابط استاد و نامزدش رو سست تصورکنید اتفاقا کسانی که به زور به هم متعهد نموندن وفادارتر از بقیه ی جامعه هستن اتفاقا کسانی گه خداوند رو و عشق رو اساس و مبنای رابطه میدونن روابط استوارتری دارن کسی که خداوند رو فقط کمی در نظر بگیره و علت اصلی پایبندیش غل و زنجیر قوانین باشه چه ارزشی داره رابطه اش؟سبک زندگی استاد برای مایی که در ایران زندگی میکنیم و از بچگی چیز دیگه ای شنیدیم قابل درک نیست و ممکنه شخصی مثل استاد لقب لذت طلب ولنگار یا هر صفت زشت دیگه ای بخوره بهش،اما من انسانی به موحدی استاد تا حالا ندیدم و از خداوند میخوام هر جا به خاطر زشت بودن عملی از نظر جامعه دست از کاری برداشتم تامل کنم و اگر دیدم با نظر خداوند مغایرتی نداره با جرات و تکیه به خدا انجامش بدم و تف و لعنت کل جامعه و دور بریامو به جون بخرم،حالا تازه میفهمم چرا امامان ما اینقدر غریب بودن و چرا به امام حسین لقب خارجی و از دین خارج شده دادن چون خارج از قالب های اجتماعی اون دوران و و فقط بر اساس رای خداوند زندگی کرد.
احسنت. عشق اونه که هر چی احساس خوب میده رو انجام بدی آیه اول سوره تحریم رو با دقت بخونید. خدا به پیامبر میگه حتی به خاطر زنان ت از غذایی که دوست داری و حلاله نباید بگذری.
حالا ما چقدر به خاطر هم از چیزهایی که حس خوب بهمون میده میگزریم و اسمش و می گذاریم عاشق????
سلامم دوست عزیز ممنون از مثالی ک اوردین من حتا تا الان اسم این سوره رو نشنیده بودم
و خیلییی تعحب کردم
وقتی سرچ کردم دبدم واقعیه
ممنونم
خداروشکر که هدایت شدم به این فایل و کامنت شما که باعث شد خیلی چیزا برام روشن بشه
که نباید ب خاطر کسی از خودمون بگذریم
خدایا شکرتتت
پاسختون عالی بود..واقعا اصل و اساس این جهان بریکتاپرستیه.وقتی فقط خدارو درزندگیت ببینی وقدرت رودردستان خودش تصورکنی.زندگیت مثل یک آب خوردن لذتبخش و گواراست.چون دیگه ازهیچکسی نمیترسی و،حرف دیگران کم اهمیت ترین چیزدرجهانه.و به نتایج عالی خواهی رسید
سلااااااام عشششششششقو، تو فوق العاده ای دختر، کیف کردم که این قدرررررررررررر زیباااااااا و عالی نظرت رو نوشتی بیستی دختر بیییییییییییییست
﴿وَإِن تُؤۡمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمۡ أَجۡرٌ عَظِیمٞ ١٧٩﴾[آل عمران: 179]
«و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگار شوید، پاداش بزرگی خواهید داشت».
سلام سلام به مریم بانوعزیز و دوستداشتنی که قشنگ پازل هارو کنار هم چیدن،دست مریزاد واقعا ،تحسینتون میکنم شمارو چون میدونم انقدر با خودتون در صلح بودین انقدر در فرکانس خداوند بودین که خداوند شمارو هدایت کرد به سمت این فایلها و چجوری قرار گرفتنشون هم هدایت الله مهربان و واقعا چقدر حرفه ای و اصولی داره مدارها یکی کی طی میشن.
و یک سلام پر از محبت و عشق به استاد عزیزمون که واقعا پاداش اون همه تقوا،پاداش اون همه کنترل ذهن میشه این بهشتی که دراون هستی و شرایطی که داری ،نوش جونت گوارای وجودت
خوب خوب پییییییییش به سوی یه مدار بالاتر،چه کیفی داره اووووووم عاااشقتم خدا
قانون سومین مدار این که باید خودمون قوی کنیم قانون بدون تغییر جهان
احساس خوب =اتفاقات خوب
احساس بد=اتفاقات بد
وقتی ما پذیرفتیم که این ما هستیم که زندگیمون رو خلق میکنیم ،میرسیم به اصول این خلق کردن که این قانونi احساس خوب=اتفاقات خوب یکی از این اصول هستش ، مابا ارسال فرکانس به جهان هستی ،اتفاقات هم جنس همون فرکانس رو وارد زندگیمون میکنیم و فرکانس هم برگرفته از احساسات هستش یعنی وقتی حالت خوبه ،وقتی غرق شادی هستی ،وقتی احساس رضایت داری ،وقتی احساس سپاسگذاری داری و از درون شاد هستی در کل حالت خوبه یعنی احساس خوبی داری وبه جهان میگی از این اتفاق ها برایم بیشتر و بشتر بفرست و بالعکس درباره احساسات منفی
حالا میرسیم به اصل مطلب ،به یه تضادی میخوری ،یک اتفاق ناگواری میافته، عکس العمل شما درباره برخورد با این تضادها میزان تقوای شمارو میرسونه ،حالا تقوا چیه ؟
تقوا به معنای پرهیزگاری است ،یعنی پرهیز کردن از چیزی،یعنی همون کنترل ذهن
کنترل ذهن همون تقوا ،وقتی استاد پسرشون رو از دست دادند ،یک اتفاق ناگوار و نارحت کننده ای هستش ولی چون میدونستن اگر در همون حال بمونن و خودشون رو ذهنشون رو کنترل نکنن اتفاقات منفی دیگه رو تجربه میکنند ، قانون رو باری خودشون یادآوری کردن که
احساس خوب =اتفاقات خوب و احساس بد=اتفاقات بد
به گفته خودشون نهایتا دو روز برای از دست دادن فرزندشون سوگواری کردن و در نهایت با تکرار باورهای توحیدی اینکه ،این فرزندشون هدیه ای از طرف خداوند بوده و چندصباحی از بودنشون لذت بردن و یا خداوند خودش فرزندی به استاد دادن و خودش گرفتند و این دنیا دنیای فانی است و با این صحبت ها تونستن کنترل کنن وحتی خانومشون رو برداشتن بردن شما ل که از اون فضا دور باشن ، این یعنی کنترل ذهن که البته کار هرکسی نیست و استاد چون مدام رو خودشون کار میکردند تونستن این کنترل ذهن به این خوبی رو انجام بدن،واقعا تحسین برانگیزین استاد،من چون قبلا شنیده بودم این کنترل ذهن رو دقیق یادم اومد که چه کارهایی کردید و با خودتون چیا رو تکرا کردین و من یه چندتاشو نوشتم اینجا .
کنترل ذهن باعث میشه ما بتونیم در احساسات بد نمونیم و سعی میکنیم که خودمون رو احساسمون رو ببرم به سمت احساسات خوب
مریم جااان عزیزم من تو این فایل بازهم فهمیدم دلیل اینکه استاد نتایج پایدار دارند،ثروت پایدار دارند چون احساسشون در هر صورت خوب نگه داشت و به مدت طولانی در احساس خوب موندن ، و ماندن در احساس خوب برای شما ثروت پایدار رو هم زقم میزنه.
یه همزمانی هم بگم از پیدا کردن باور مخربی به اسم کمبود حین کار کردن لیزری روی دوره لیاقت با عشق دلم و شنیدن توضیحاتی راجع به باور فراوانی در این فایل ، واقعا خدا همه همزمانی هارو برای من رقم میزنه
دیوز که داشتیم باورهای مخرب رو مینوشتیم متوجه شدیم که باور فراوانی من و عشق دلم به شدت احتیاج به بازسازی داره و ریشه ای حل کردن این موضوع و خداروشکر استاد راجع به این باور مفصلا در دوره بی نظیر ثروت یک در جلسه 13.14.15.16 کامل توضیح دادند ،به شدت توصیه میکنم این دوره رو تهیه کنین ،الان من یه کاری کردم برای باورفراوانی اینکه با عشق دلم تصمیم گرفتیم روی این چند جلسه ثروت و همچنین چندتا از فایل های رایگانی هم که راجع به فراوانی بود رو به صورت لیزری با فوکوس خیلی بالا کا کنیم و انشا…. راجع به نتایجش در مدارهای بالاتر حتما صحبت میکنیم .
رهکارهایی برای باور فراوانی :
1.شمردن ماشین هایی که در مسیر کارمون هست از دم در خونه تا محل کار
2.شمردن آپارتمان هایی که در مسیر رفت و آمدمون هست
3.رفتن به بازارهای شلوغ و دیدن مشتری هایی که در حال خرید هستن
4.رفتن به منطقه یک تهران وشمردن ماشین های مدل بالا و خانه های ویلایی و آپارتمان لوکس
5.دیدن میوه هایی که تو میوه فروشی ها و وانتی های توی خیابون و هایپر میوه ها هست
ودر نهایت میخوام بگم وقتی ما ثروت و خدارو از هم جدا نبینیم و این باورهارو در خودمون ایجاد کنیم که
خداوند ثروتمندان را دوس دارد
ثروتمند شدن با فضیلت ترین کار دنیاست
ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست
با ثروتمند شدن به خداوندنزدیک میشویم
من با ثروتمند شدنم به خدا نزدیک میشوم
من با ثروتمند شدنم نزد خدا محبوب میشوم
و من اگر خودمو وصل کنم به خدا قطعا دیگه همه چی تو زندگیمون پایدار خواهد بود
خدا برای من ثروت هم میشه
خدا برای همه من همه چی میشه
خانم شایسته عزیزم عااااشقتم ،خیلی قشنگ همه چی دارمیره جلو احساس خیلی خوب دارم اخر این مهاجرت قراره خیلی اتفاقا های خوبی بیافته،اووووووم دوستتون دارم جفتتون رو
به امید دیدار در مدار بعدی….
سلام استاد نازنینم
سلام خانم شایسته و خانم فرهادی گلم
سلام دوستای مهربونم
تا یادم نرفته اینو بگم از تمام دوستان عزیزی که تو بخش عقل کل با من هم فکری میکنند و سعی دارن کمکی کنن سپاسگزارم. بخصوص از دوستانی که به بنده لطف دارن و پی گیر نظرات من هستن. به همین خاطرم تصمیم گرفتم بیشتر در مورد تجربیاتم بنویسم تا بلکه ی ایده کوچولویی ی جرقه ای چیزی تو ذهن کسی ایجاد کنه. به شدت اعتقاد دارم از وقتی تو سایت فعالترم و آگاهی هامو به اشتراک میزارم، روزبروز آگاهی های بیشتر و خالص تر و نابتری بدست میارم که شاید اگر قبلناا بود فهم و درک هر کدومش چند هفته یا حتی چند ماه!! زمان میبرد.
استاد عزیزم چندتا نکه در مورد فایلتون
1٫داشتم به زاویه دید شما نسبت ب مسائل فکر میکردم. اونجا که میگین دوربیناشون تموم شده بود یا زمان تحویل خودروتون عقب تر افتاد، چقدر قشنگ نگاه کردین وفکر کردین. اگر بجای شما خیلیای دیگه بودن(شایدم خود من که البته سعی میکنم نباشم) این دیالوگارو را مینداختن:
“معلوم نیست چه گندی زدن که دیگه تولید نمیشن. شایدم گندی که زدن انقدر بزرگ بوده که هرچی داشتنو از بازار جمع کردن و الان الکی میگن تموم شده. یا درمورد تسلا اگر ایران بود به جرات میگم 90ئرصد مردم میگفتن چه کلاهبردارایی هستن.پول ملتو گرفتن نوش جان کردن عین خیالشونم نیست ماشینو تحویل بدن. پس تکلیف خاب پول ما تواین مدت چی میشه، با این تورم وو با این رکود و با این کاروکاسبی…”
و همینجوری تا اخر ادامه میدادن??
باورها اینجا خودشو نشووون میده
2٫استاد دیروز برام ی اتفاقی افتاد که تازه بعداینهمه مدت فهمیدم وقتی میگین تغییر باورها سخته و زمان و انرژی میخواد یعنی چی!!
دیروز با یکی آشنا شدم که ی مغازه ای داشت و ازش در مورد درامدشو اینا پرسیدم. دیدم چقدر پول درمیاره. 20برابر میانگین درامد 2سال گذشته من!!!!
اولین چیزی که به ذهنم رسید بزار منم ی مغازه بزنم. اینهمه مدرک گرفتی درس خوندی چی شد… حتی شروع کردم تو دیالوگام با اون شخص این حرفارو گفتم..اره من فلان و فلان و مدرکو از فلان و فلان دانشگا دارمو واس خودم نخبه ای بودم و اینهمه افتخارات داشتم. اما از هیچ کدوم پول درنیومد. حتی بهشم گفتم دارم فکر میکنم همه کارامو ول کنم بیام تو کار شما… همون جا ی لحظه میخکوب شدم. گفتم این تویی داری این حرفا رو میزنی؟؟ پس اون باوره که میگفت تو هر شغلی با هر وضعیتی میشه پولدار شد کو؟ باورات کووشن پس؟
همش داشتم فکر میکردم این حرفا از کجای من به زبونم اومده و چرا این حرفا رو زدم.
همون موقع متوجه شدم بلههههه… باورهای قبلی من همچین تو ضمیرناخودآگاه من جاخشک کردن که این حرفاا به ذهنم اومد رو زبونم جاری شد. یعنی هر حرف و رفتاری که ناآگاهانه از ادم سرمیزنه اون داره باورهای واقعیشو نشون میده. و تازه من فهمیدم وقتی میگید تغییر باورها سخته یعنی چی….
3٫در مورد باور فراوانی که تواین فایل گفتین . چقدر به مووووووقع بیدارم کردین. دنبال ی کار خاصی هستم. فکر میکردم که باور لیاقتم و باور اسانیم مشکل داره. اما وقتی فایلو دیدم ی لحظه شاک شدم که ای دل غاااااافل چرا من این باورو نساختم که ازین کار زیاده ؟!!
تازهههه من کلا بیخیال باور فراوانی شده بودم چون فکر میکردم خوب شده… اما الان که گفتین نمیتونید هیچ وقت ادعا کنید این باورتون خوب شده گفتم هههه پس من چطوری فکر میکردم این باورم خوب شده!!! ی نگاهی ب اتفاقات اخیر انداختم و چیزایی که دنبالشم، دیدم بلههههههه اصلا من این باووورو نساختمش که بخوام بگم خوب شده!!
یعنی استاد هرچی میرم جلوووتر انگار تو مسیرم ی عالمه پرده ست که میرن کنار و همه چی واضحتر و شفاف تر میشه. دقیقا این حسو دارم الان
4٫به این جمع بندی رسیدم که مهمرتین باورهایی که وجود دارن(حداقل در مورد خودم) این باورهاس
اولی باور فراوانی:فراوانی تو همه چیییییییییییییییییییییییییی همه چی همه چی
دومی باور اسانی: همه چی اسونه. همه چی راحته. همه چی سادست. همه چی شدنیه. همه چی خودبخود اتفاق میفته. خودبخود انجام میشه. خودبخود جور میشه.همه چی راحت اتفاق میفته.راحت انجام میشه. راحت جور میشه. جهان دستها و اتفاقات و شرایط و ادمارو رو خیلی راحت بهم میرسونه تا هرچی که میخوام جلوم ظاهر شه.
سومی باور لیاقت: نه اینکه خودمون رو خالی خالی دوس دشاته باشیم و ب خودمون احترام بزاریما!! بلکه لایق بووودنی که توهرچییییییی خودمون رو لایق بدونیم. خودمون رو اولین انتخاب بقیه بدونیم . اولین انتخاب بقیه واسه استخدام، اولین انتخاب بقیه برای جنس خریدن.یا لایق بودنی که خودمون رو اپسیلونی برای کسی یا چیزی ناراحت نکنیم. بقدری خودون رو ارزشمند بدونیم که حاضر نباشیم ی ذره ناراحتیشو ببینم.
5٫استاد در مورد رابطه عاطفی خب من قبول دارم این سبکتون رو. ولی برام جای سواله خب ازدواجم همینه دیگه ?? ادم چه به کسی قول بده چه قول نده، در هر صورت اگر رابطه به بن بست رسید از هم جدا میشن. اصلا جهان جداشون میکنه. حالا میخوان یا دوستانه باهم زندگی کنن یا زن وشوهری. به نظرم اینم به باورها برمیگرده?استاد ی چیزی ذهنمو درگیر کرده: ایا بخاطر ترسِ ازدست دادن این سبکو انتخاب نکردین؟!
تو جلسه 9قانون افرینش از قول اشو ک میگین:اول با بکی 2سال برو زیر سقف بعد ببین بدردهم میخورین، خب اینم ی باوره. من ممکنه 2سالم نه بلکه 3سال با یکی باشمو همه چی عالی باشه وازدواج کنم اما بعدش از هم فاصله بگیریم و جدا بشیم!! پس حالا فرقش چیه اگر از همون اول ازدواج میکردیم؟!
میخوام بگم اشنایی طولانی مدتم هیچ تضمینی نمیده برای جور بودن همیگشی باهم!!! این همیشه جز یکی از سوالتم بوده
راستی استاد دیروز که بهتون گفتم یکی ازم خواستگاری کرد و نصف چیزایی ک تجسم کرده بودم رو دیدم؟ من ایشون رو همون دیروز رد کردم چون 100 نبود. ولی استاااااااااد امروز با یکی اشنا شدم که اگر نگم 100درصد ولی 99درصد دقیقا شبیه عکسیه که تو دیریم بوردم برای ببعی نازم گذاشتم?? چهرش چشم و ابروش موهاش قدو هیکلش معصومیتش… دقیقاااا خودخودش بود. چندباری هم به بهانه های مختلف رفت و اومد و میخواست سر صحبت رو باز کنه. اما چون از نظر کاری سطحش پایین بود، نزاشتم پیش بیاد.
راستی استاد من خیلی دوس دارم بییعی نازم قانون رو بدونه و قبول داشته باشه و مث من رو خودش کار کنه. یام اینکه باورهاش درست باشه دیگه از همون اول ?? هفته پیش و هفته پیشترش من با 2نفر اشنا شدم که قانون رو قبول داشتن. حتی یکیشونم داره با شما کار میکنه. البته اونا نمیتونستم بیش از ی حدی نزدیک بشن بهم چون سطحشون خیلی از من پایین بود. حتی موقع حرف زدن با من هول بوودن
خلاصه استاد کلی نشونه دارم میبینم از ببعی جونم…تمام این ویژگیها رو میخوام باهم داشته باشه … خیلی دارم بهش نزدیک میشم. چون تو عمرم به این موارد نخورده بوووووووودم. ادمایی ک میومدن خیلی شوت بودن از خواسته های من
با اینکه خیلی کار داشتم ولی اومدم اینم بنویسم
فرق باور فراوانی و باور لیاقت توی عمل اینه:
فرض کنید ما ی چیزیو میخوایم: ی ماشین خاص ی خونه خاص ی ادم خاص یا هرچیزی
باور فراوانی : ایمان داریم که ازون چیز زیااااده. نشونه این باااورم اینکه ازون مورووووووووود خیلی میبینیم. پس اگر ازون چیزی که میخواهیم هیچ مثال و نمونه ای تو اطرفمون نمیکنیم یعنی باور فراوانیمون مشکل داره که ازش نمیبینیم.
اما اگر ازون چیز یاد میبینیم اما برای ما جور نمیشه و اوکی نمیشه یا سخت برامون اوکی میشهف اینا یعنی باور لیاقتمون میلنگه
استاد جووووووونی من الان ی چیز دیگم فهمییییییییدم .. اشکالمو تو بحث پول الان بهم الهام شد و جواب اینه “نه اقدام خالی خالی ، نه باور خالی خالی”
این ک اومد رو زبونم یاد توضحیات محصول روان شناسی ثروت 2 افتادم.. اونجاایی که میگین: ای اونایی که میگین پس کوش کجاس چرا نمیبینم چر اتفاق نمیفته. ی نگاهی ب خودتون ب زندگیتون بندازید ببینید ایا قدمی از قدم برمیدارید!!
یکی از اشتباهاتم این بود: قبل زا قانون ف خودم رو برای هرچیزی میکشتم و به هردری میزدم. بعد از قانوون اینجوری تو ذهنم بودش که: خب من اید رو باورهام کار کنم… ولش کن.. اون کاره اون قدمه اون الهامه اون ایده هه رو ولکن..بچسب ب باورها!!! میگفتم ب من چ وظیفه من نیس که….
استاد چاخان ذهن من خیلی باهوووووووووووووووووشه از باورهای خودم علیه خودم استفاده میکنه!!
1٫نمیزاره قدم بردارم میگه نه فقط باورهاااااااااااس. نتیجش 15ماه بیکاری میشه!!
2٫وقتی ی چیزی نمیشه میگه ببین باورها جواب نمیده. مگه قرار نیس تو راحت بدست بیاری!! اگ قرارا ب تلاش بود ک قبلن داشتی تلشا میکردی!!
3٫یا میگه تو ک نتوسنتی فلان کارو بکنی… دیدی همش ادعا داریییی… تو خودت ب حرفایی ک مینزی عمل نمیکنی… نمیتونی عرضه نداری..ناتوانی حالااااااااا میخای بری فلانی بگی من فلان کارو خوب انجام میدم؟
4٫ یا وقتی یکم احساسم بد میشه بخاطر گذشته میگه ببین نتونستی عمل کنی ب قانون.. دیگه ولش کن.. الا احساست خراب شد..همین الانه ک جواب فرکانستو بگیری و ی اتفاق بدی بیفتهههههههههه
انقد ازنی مثالااااااااا دارم ک نگووووووووووو لین لعنتییییییی خیلی باهوووووووووووووووشه..از ذهن خودم باهوشتره ..از باورهای خودم علیه خودم استفاده میکنه…. خوبه حالا دیروز خانم شایسته ی تلنگر بهم زد و مچشو گرفتم و سعی میکنم بیشتر حواسم باشه
استاااد هی دارم واضح تر میشم شفاف تر میشم خالص تر میشم
هر سری میگم بزار نتیجه هامو بیام بنویسم ن مسیری که میرمو
بعد انقد این مسیر برام لذت بخشه و ب جووونم میشینه ک دووووووووس دارم بیام هی بهتون بگم… هر قدمی که منو جلوتر میبره رو دوس دارم داد بزنم بگممممممم چون هر سری با حس و انرژی بیشتری نزدیکی خواسته هامو احساس میکنم
سلام دوست عزیز واقعا ممنونم از راهنماییتون درباره ی باور فراوانی ولیاقت و اسانی و طریقه ی شناساییش ،رویساختن باور فراوانی که استاد خوب توضیح میدن،روی باور لیاقت هم که میشه با لایق دانستن خود و اقدام عملی اون زمینه این باور رو ساخت ،اما به نظر شما چطور روی باور اسانی میشه کار کرد؟
درپناه الله یکتا شاد وموفق و ثروتمند باشید
وای استاااد بخدا قانون راسته
فایلو که دیدم گفتم بشینم رو باور فراوانیم کار کنم..چند بار تکرار کرررررررررررردم و اقدامم کردم برای اونکاری ک میخاسسسسستم..
باورتون نمیشه همینجوریییییییییییییییییییییییی دارم فرصتهارو میبینممممممممممممممممممممممممممممم
عاشقتتونم خیلی فایلتون ب موقع بوووووووووووووووووووووووووووود
نمیدونم چرا نیمئدیمشششششششششون
یعنی این باور لعنتیووووووو توی تمام سوراخ سنبه های باید بچپونیم خخخخخخخ
آیدا جان سلام عالی بود نکاتی که از درک آگاهی هات از این فایل به اشتراک گذاشتی، موفق باشی
ببعی گفتنت که اصلا عالی بود
انشالله به تموم خواسته هایی که داری برسی دوست عزیز، انشالله روزبه روز آگاهی هات از قانون وسیع تر بشه
موفق و پایدار باشی
عزیزم چطور پیگیر نظراتت باشم بلد نیستممن؟
عزیزم رو اسمم کلیک کن. وارد صفحه پروفایل من میشی. اونجا قسمتای مختلفی داره. ی قسمت دیدگاه اعضای خانواده در مورد منه ک بچه ها سوال پرسیدن جواب دادم.کامنتام تو عقل کلف تو فایلای دانلودی، رو محصولات همشون اونجا هست
سلام ممنون آیدا جون باورت میشه چند روز پیش اتفاقی قبل اینکه این پیامتو ببینم توی نظرات بودم و اسم شما اومد داشتم میخوندم که دستم خورد روی اسمت و فهمیدم چطوری پیگیرت باشمم فرکانسش ارسال شده بود جواب داد ممنون از پاسخگوییت????
دریا جون راجب بعبعی نازت من متوجه نشدم میشه بگی
منم دارم رو باورای روابطمکار میکنم و ویژگیایی ک میخام طرفم داشته باشه رو یادداشت میکنم اما زیاد تغییر حاصل نشده اگه امکانش هست راهنماییم کنم