مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها» - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-10 09:32:582025-01-12 08:02:26مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت همه دوستای گلم استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
خداروشکر که تونستم یک قسمت دیگه ببینم و کامنت بنویسم .
نکته مهم این جلسه اینکه از هر شغلی که هستی میتونی ثروت بسازی مهم باورهاته نه اون شغلی که هستی
باورهاست که داره اتفاقاتو رقم میزنه بدون استثنا تمام تجربیات توسط افکار و باورهای شماست *
اما باورها با یک دکمه تغییر نمیکنه یک فاصله زمانی داره ولی نیاز داره به استمرار .
استاد میگه اگه برگردم عقب رهاترم بیشتر لذت میبرم کمتر می چسبم به خواسته ها و مسیر لذت بخش تر میشه
*مهم لذت بردن از مسیره ازهمون محل و جایگاهی که هستی از همون شغل و کار و روابطت لذت ببر باعث میشه هموار تر به خواسته ها برسید
فاصله شما با خواسته هاتون فقط با احساس خوب پر میشه با تغییر ذهن و باورها نه با عامل بیرونی
تمرینی که خانم شایسته عزیز توی این فایل گذاشتنو نوشتم ارتباطشو پیدا کردم من عاشق کارای کامپیوتری ولی میترسم از یادگیریش میترسم یادش نگیرم یعنی الان ی سری چیزا بلدم ولی این یادگیریو عمیقش نمی کنم باید روی این قسمت از خودم بیشتر کار کنم بیشتر این پاشنه آشیل که ترس،از یادگیری های جدیده بشکنم و بیشتر روش کار کنم بیشتر روی استعدادم کار کنم چون میدونم خیلی زود یادش میگیرم کلا دست به هرکاری میزنم زود یاد می گیرم ولی خب این مهارته ارو باید قوی کنم
خدایا شکرت
شاداب باشید
سلام.
من ۶سال داشتم روزی ۱۶ ساعت کار میکردم و کافه رستوران داشتم و همیشه مورد تحسین دیگران بودم و همه فکر میکردن خیلی ادم خفنی هستم.و از اونجایی که باورم این بود که هرچی بیشتر تلاش کنم بیشتر ثروتمند میشم،دیگه نمیتونستم بیشتر تلاش کنم واقعا و متوجه این موضوع شدم به تلاش کردن نیست و تصمیم گرفتم کسب و کار به اون بزرگی که تو استانم حرف اولو میزد بزارم کنار در حالی که همه میگفتن ای احمق این همه سال زحمت کشیدی معلومه چیکار میکنی.و از شهرم رفتم به یا جای دور و قرق تفکر شدم تا با شما اشنا شدم و حرفهاتون مهر تاییدی بود بر افکارم و بیشتر با بحث سیستمی بودن خدا و مسئله توحید اشنا شدم و همزمان با دیدن فایلهای شما قران و مطالعه کردم و تازه دریچه ی جدیدی برام باز شد و از اون موقع هست که هر روز دریچهای جدیدتری بروم باز میشه و با اینکه تقریبا در روز نیم ساعت کار میکنم(ارز دیجیتال)ولی درامدم ۱۰ برابر اون درامد عالیه قبلیه.
و هیچ شکی ندارم به اینکه همچی به باور ادم بر میگرده.باورهایی که سالها بدون کنترل ورودی های ذهنمون ساختیم و اجازه دادیم هر علف هرزی تو ذهنمون رشد کنه.قانون جهان رشد بر پایه تکامله یعنی همه چی چه خوب و چه بد رشد میکنه و ما فقط باید جلوی رشد افکار و باورهای منفی رو بگیریم و به افکار و باورهای مثبت اجازه رشد بدیم و مواظبشون باشیم.
به نظر هر کس به اندازه ی دانسته ها و دیدهاش الهامات دریافت میکنه.مثلا محمد به اندازه ی دانسته ها و دیدهاش تونست الهامات رو درک کنه و به اون صورت یاد داشت کنه.و شاید الان من با این دانسته ها و دیدهایم درک متفاوتی به الهامات داشته باشم
و کسانی که این سوال هارو میپرسن هم نسبت به دیدها و دانستهاشون این مسئله رو درک کردن.
و پیشنهای که من براشون دارم اینه که به شدت ورودی هاتونو کنترل کنید.من الان یک ساله که تو خونم نه تلوزیون دارم و نه ماهواره و تمام کانال ها و فالواینگهام فقط در جهت اهداف و خواستهامه و خوشبختانه این باعث شده دیگه نتونم به چیزه دیگه ای فکر کنم.
همیشه یه مثالی برای دوستانم میزنم کا خودتونو یک زمین حاصل خیز در نظر بگیرین و بدونین کا چه گیاهان و درختان و چه علفهای هرز در زمینه شما رشد خواهند کرد و چون قانون این و شما باید هر روز جلوی رشد علفهای هرزو بگیرین و به گل و گیاه و درختانتون اب بدین و سم پاشی کنین و به مقدار زمانی که این عمل رو انجام نمیدین و زمینتونو رها میکنین بیشتر از اون مقدار باید انرژی و زمان بزارین تا زمینتونو پاک و گیاهاتون رو بازیابی کنید که شاید درختانتونم کرم خورده باشه و بعضیها همینجا کنار میکشن و نا امید میشن.و وقتی که شما زمینتون پاک و منظم باشه و همچی اونجا سر جاش باشه وقتی خداهم یه نعمتی توش بفرسته اون نعمت در میان اون نظم و تمیزی کاملا خودشو نشون میده و شما میتونین اون نعمتو ببینین و سپاسگذار باشین.ولی اگه تو زمینتون علفهای هرز رشد کرده باشن و درختانتون هرس نشده باشن اگر نعمتی هم به زمینتون بیاد لابه لای اون همه علف های هرز و بی نظمی گم میشه و شما نعمت هارو نمیبینین و نمیتونین سپاسگذار باشین و زمانی هم که سپاسگذار نباشین جریان نعمت در زندگیه شما اتفاق نمیفته اونم چون قانون اینه و سیستم اینطوری عمل میکنه.
یه مثال دیگه:مثلا اگه دوستی تو دایرکت اینستاگرام برای شما فایلی رو که شما دوست دارینو ارسال کنه و شما لایکش نکنی(لایک اینجا معنی تشکر رو میده)شاید اون دوست یکبار یا دوبار دیگه این کارو انجام بده ولی وقتی از شما لایکی رو دریافت نکنه پیش خودش میگه شاید خوشش نمیاد براش چیزی بفرستم.حالا وقتی شما لایک میکنید به این معنیه که اها منظورتو گرفتم ممنون فهمیدم،و اینجاست که اون دوست خوشش میاد و دوباره برات فایل جدید میفرسته و زمانی که تو تشکر کنی(لایک)یا ایندفعه ۴تا استیکر پر انرژی واسش بفرستی اون متوجه این میشه که پس این عزیز متوجه ارسال های من هست و کاملا منظور منو درک میکنه پس ایندفعه میره میگرده و فایل بهتری برات میفرسته.
جریان نعمت هم همینه وقتی شما نعمت را نمیبینید و سپاسگذاری نمیکنید سیستم میگه شاید خوشش نمیاد من واسش نعمت بفرستم پس نمیفرستم و اگه سپاس گذاری کنین سیستم پاسخ میده و شما نعمت دیگه دریافت میکنی و باورت بیشتر میشه و سپاس گذاری و درخواست نعمت جدید با سیگنال قویتر میکنی و وقتی سیستم سیگنال شمارو قویتر دریافت میکنه،شمارو اماده ی دریافت نعمت های بیشتر میبینه و این بر پایه تکامل هی بیشترو بیشتر میشه و شما فقط از این مسیر لذت میبیرین مث زندگیه من که هر روز اتفاقات بزرگتر و بهتری توش رخ میده.
و این رو مدیون خداوند بزرگ میدونم که استاد عباس منش عزیز رو در مسیر هدایت من قرار داد❤
سلام
واقعا فوق العاده و تاثیر گذار بود مخصوصا مثالهاتون ممنون از شما
به نام خداوند بخشنده و مهربان
امروز روز چهارمی هست که با خدای خودم خلوت کردم و فقط دارم میپردازم به روحم و ذهنم
و مثل همیشه با تموم وجودم سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده؛ تو این چند روز خیلی سپاسگذار تر شدم و آرامشم و احساس شورو شعفم خیلی بیشتر شده من این احساس رو معمولا زمانی که به خواسته های خیلی بزرگم میرسیدم داشتم و الان بخاطر خلوتم با خدای خودم بهش رسیدم
استاد شما در این جلسه بزرگترین درسی که بهم دادین و بزرگترین یادآوری که کردین این بود که تموم شرایط و اتفاقات زندگی ما حاصل افکار و باورهای ماست؛ اینکه خداوند میاد بهم میگه پسر از همه چی دست بکش برو بشین خونت به روحت برس بقیه امور رو بسپر به من این نتیجه کار کردن رو باورهامه که من به چنان آرامشی رسیدم که 4 روز فقط دارم رو خودم کار میکنم و به خدا ایمان دارم و باور دارم که بقیه امور با خودشه؛ من میخام از این خلوت لذت ببرم و پارو نزنم خدا خودش برام انجام میده؛ تمام شرایط و اتفاقات زندگی ما طبق قانون جهان هستی نتیجه افکار و باورهامون هست؛ ما اومدیم اینجا تا این جمله رو یاد بگیریم، تا بتونیم زندگیمون رو اونجور که خودمون دوست داریم خلق کنیم این قدرت رو خداوند متعال به ما داده، خداوند مارو خالق خلق کرده، اشرف مخلوقات بودنمون در پی همین افکارمون و قدرت انتخابمون هست که بر سایر موجودات کره زمین برتری داریم و با همین افکارمون توانایی خلق کردن هر چیزی داریم؛ اگه تو ذهنمون باور قلبی داریم که خداوند صاحب تمام گنج های آسمان و زمین هست و خداوند وهابه و من میتونم با درخواستم که کلید دست یابی به این گنجینه هست بهشون دست یابم؛ قطعا سیل عظیمی از نعمت و ثروت وارد زندگیم میشه وقتی من باور داشته باشم این دنیا سراسر فراوانیه، قطعا رفتارم باید هماهنگ باشه با این باورم و نتیجه این باور تو زندگیم اتفاق طبیعیه سازو کار جهان هستی هست.
من فقط باید باورهایی که دارم رو توی اعماق وجودم نهادینه کنم تا زندگیمو اونطور که دوست دارم خلق کنم؛ من عاشق برج سفید سرخرودم، یکی از زیبا ترین برج های شهر سرخرود دوست دارم تو این برج من واحد داشته باشم و دارم کار میکنم رو این باورم که خداوند یک واحد فول فرنیش رو در طبقه 20 برج سفید رو برام محیا میکنه؛ الان حدودا 10 میلیارد قیمتشه ولی کائنات میگن تو چطوریشو کار نداشته باش تو فقط بگو چی میخوای؛ البته که من تکاملم رو طی کردم و برای ذهنم کاملا منطقی هست؛ حتی رفتم برای خودم مبایعه نامه هم طراحی کردم و نام خودم رو به عنوان خریدار تو مبایعه نوشتم و تمام بندهای مبایعه نامه رو پر کردم و به عنوان خریدار امضا کردم و مطعنم که خداوند بقیه کار هارو انجام میده؛ چون من با این سبک به خواسته های بزرگی رسیدم؛ خیلی خوشحالم که اینجا حضور دارم و هر روز دارم رو خودم کار میکنم و هر روز دارم رو قوانین کار میکنم و هر روز دارم یاد میگیرم چطور زندگیمو اونطور که دوست دارم خلق کنم
گام دهم از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر – کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»
به نام خداوندی که فرمانروای زمین و آسمان هاست.
سلام استاد عزیزم و مریم جانم و همه ی دوستان همگام در این پروژه،
این طبیعیه که من هر روز دارم حس میکنم رشد و ارتقا مدارم رو ؟ :)
واقعا تو همین ده روز من اصلا آدم اول این پروژه نیستم و احساس میکنم ظرفم بزرگتر شده و دارم آگاهی ها رو متفاوت تر از گذشته دریافت میکنم.
بی نهایت ازتون سپاسگزارم مریم جانم بابت تعریف چنین پروژه ای
طبق رویه ای که برای خودم تعریف کردم درک و دریافتم رو از آگاهی های هر گام برای خودم مینویسم و رد پا میگذارم تا بتونم باز بهتر و بهتر این مطالب ناب رو در عمق وجودم و با تک تک سلول های بدنم درک کنم.
خدای قلبم ، از تو اجازه میخوام و شروع میکنم.
سوال اول-حفظ انگیزه و ایمان در انجام یک کار در ابتدای مسیر
————–
مهم ترین عامل در حفظ انگیزه در انجام هرکاری میزان عشق و علاقه ی ما به انجام اون کاره.
وقتی که خواسته ای در جهان متولد میشه، اون خواسته در زمان درستش توسط مناسب ترین فرد در جهان رخ میده.
به عنوان مثال در مورد همه ی اختراعاتی که از گذشته تا به امروز اتفاق افتاده ،اینطور نیست که اگر همه ی اون افراد مخترعی که ما اختراعات رو به نام آنها میشناسیم این ماموریت رو به سرانجام نمیرسوندن اون خواسته که در جهان وجود داشته به شکلی دیگه ای و توسط فرد دیگه ای برطرف نمیشده و هیچ فرد دیگه ای نمیتونست اون رو انجام بده.
دلیل برطرف شدن همه ی اون نیازمندی ها این بوده که افرادی با علاقه و عشق زیاد و با تعهد بالا قدم در اون مسیر گذاشتن و موفق شدن اون خواسته رو در جهان مرتفع کنن.
پس ما هم اگر در مسیر پیش رو ، علائق خودمون رو شناسایی کنیم و همزمان روی باورهای خودمون هم کار کنیم و از کل این مسیر و بودن در آن لذت ببریم، به جای درستی که باید در زندگی باشیم هدایت میشیم و اونوقت نقش خودمون رو در گسترش جهان به درستی ایفا میکنیم.
یکی از علت هایی که ما نتونستیم در حوزه ای که بهش علاقه داریم موفق باشیم و از اون طریق به ثروت برسیم باورهای محدود کننده ی خود ما و ترمزهامون در این مسیره.
ما به اشتباه فکر میکنیم که باید بریم سراغ یه کاری که از اون طریق درآمد داشته باشیم و بتونیم هزینه هامون رو پوشش بدیم و بعد اگر زمان و انرژی و حوصله ای باقی مونده بود به علائقمون هم بپردازیم.
در حالیکه باور درست و قدرتمند کننده اینه که ما میتونیم از حوزه ی علاقه مون به ثروت برسیم و رسیدن به ثروت تنها و تنها به باورهای ما در این مورد ربط داره نه به نوع شغلی که داریم.
سوال دوم-نحوه ی تشخیص اثرگذاری تمرین ها در کتاب های موفقیت
————–
تنها راه تشخیص این اثرگذاری ، انجام دادن اون تمرین هاست.
نکته ای که وجود داره اینه که پذیرش اصل قانون که تمامی اتفاقات زندگی ما بدون استثنا توسط باورهای خود ما داره رقم میخوره برای همه ی ما انقدرا هم ساده نیست.
همیشه مقاومت هایی وجود داره که تحت تاثیر باور عموم جامعه ما رو به سمت خودش سوق میده.
اما وقتی با تشخیص و انتخاب وروردی های درست به ذهن ( مثل خوندن کتاب های درست در این حوزه) در مورد قانون به این اطمینان میرسیم ، اونوقته که تمرکزی شروع میکنیم و فقط روی همین موضوع کار میکنیم.
ما با پذیرش مسئولیت صد در صد اتفاقات زندگی به این پذیرش میرسیم که اگه در حال حاضر در موقعیتی هستیم که دوستش نداریم میتونیم روی باورهامون کار کنیم و این شرایط رو تغییر بدیم.
نکته ی خیلی خیلی مهم که همیشه پاشنه ی آشیل ماست پذیرش و درک وجود فاصله ی زمانی بین ما و خواسته هامونه.
از زمان شروع تغییر فرکانس های ما تا ظهور نتایج ، یه بازه ی زمانی وجود داره.
اما از همون ابتدای مسیر ما میتونیم نشونه های این تغییر رو ببینیم که بهمون میگه ما در مسیر درست هستم.
برای اینکه این نتایج بزرگ تر بشن و به پایداری برسن لازمه فرکانس های ما به ثبات برسن.
خود کلمه ی فرکانس (Frequency) به معنی استمرار هست دقیقا نکته ای که در به کارگیری افعال مضارع در قرآن هم اهمیت پیدا میکنه.
پس این ادامه دار بودن اقدامات ما هست که داره کار اصلی رو انجام میده و هرچقدر این استمرار بیشتر باشه نتایج هم پایدار تر میشه و از نظر کیفیت بزرگ و بزرگ تر میشه.
سوال سوم-نحوه ی کار روی باورها در صورت برگشت به گذشته با همین آگاهی ها در مورد استاد.
————–
در صورتیکه قرار باشه یه مسیر 15 ساله رو همراه استاد برگردیم و با همین آگاهی ها روی باورهامون کار کنیم ، با در نظر گرفتن رعایت قانون تکامل باید سعی کنیم از سخت گیری های خودمون کمتر کنیم ،بیشتر به نکات مثبت توجه کنیم،از مسیر پیش رو بیشتر لذت ببریم و این رو بدونیم که همه ی خواسته های ما به شرط بودن در احساس خوب در زمان های بیشتر ، طبیعیه که خیلی راحت وارد زندگی ما بشن.
پس کمتر به اون خواسته میچسبیم و نسبت بهش رهاتر هستیم و سبک بال تر این مسیر رو طی میکنیم.
(به قول استاد در دوره ی بی نظیر 12 قدم ، مقاومت های ما در این مسیر حکم یه گاری زهوار در رفته رو دارن که داریم با خودمون حملش میکنیم و با کم کردن این مقاومت ها آزاد تر و سبک تر و سوت زنان در این مسیر قدم ها رو برمیداریم.)
یه باور اشتباهی که خیلی از ماها داریم اینه که فکر میکنیم اگر به خواسته ای برسیم رسیدن به اون خواسته ست که باعث حال خوب ما میشه در حالیکه همه ی ما این تجربه رو داشتیم که نهایت شوق و ذوق ما برای رسیدن به یه خواسته یه هفته بوده و خیلی سریع برامون عادی شده.
در واقع این پروسه برعکس چیزیه که تو ذهن ماست ، یعنی احساس لذت و خوشحالیه که داره ماموریت اصلی رو انجام میده و اون نتایج رو رقم میزنه.
همیشه و همیشه در مسیری که داریم طی میکنیم باید حواسمون به اصلی ترین ابزار شیطان که ایجاد حس عجله در ماست باشه.
فکر نکنیم اون آخرش یه خبریه ، نه هیچ جا هیچ خبری نیست که بخوایم زودتر بهش برسیم.
فقط باید از مسیرلذت برد.
حالا هرچقدر این مسیر رو صبورانه تر طی کنیم و مسائل رو به خودمون آسون بگیریم و از کمالگرایی دوری کنیم و بیشتر در لحظه زندگی کنیم ، اون وقت میبینیم چقدر مسیر، مسیره لذت بخشی میشه و ما چقدر داریم راحت تر به اون خواسته ها میرسیم.
اگر به این نقطه برسیم اونوقت همه ی اتفاقات روزمره ی زندگی ما مثل یه معجزه ن پیش چشم ما
اونوقته که پرواز یه پرنده ، وقت گذروندن با خانواده و هم کلام شدن با پدر و مادر، وزش نسیم در دل طبیعت ، پیاده روی کردن و … همه و همه اون حس لذت رو برای ما به وجود میارن.
ما باید روش شخصی خودمون رو پیدا کنیم که از هر موقعیتی که در حال حاضر توش هستیم بتونیم با تغییر زاویه نگاهمون لذت ببریم و خبر خوب اینه که در این حالت ما طبق قانون ، زودتر به اون خواسته ها میرسیم.
پس نچسبیم به اون خواسته و بهشون وابستگی نداشته باشیم.
این جمله رو صدبار تکرار کنیم تا ملکه ی ذهنمون بشه که : تنها راه رسیدن به خواسته ها ، احساس خوبه و فاصله ی بین ما و خواسته های ما تنها با بودن در احساس خوب در زمانهای بیشتر ، پر میشه.
(به نظرم اگاهی های بیشتر در رابطه با این موضوع رو استاد به بهترین شکل ممکن در جلسه ی 9 دوره ی کشف قوانین توضیح میدن که واقعا باورم اینه یکی از شاهکارهای جلسات همه ی دوره هاست و باید همیشه و همیشه مرور بشه.)
ممنون از توجهتون به کامنت من دوستان :)
در پناه الله یکتا باشیم همگی :)
سلام و عرض ادب و احترام به استاد عزیزم سید حسین عباسمنش و بانو مریم شایسته عزیزم و تمام دوستان هم مسیرم در این سایت توحیدی که به قول استاد هیچ مسجدی تا حالا اینقدر اسم خدا توش اورده نشده
در ادامه تعهدم به این پروزه رفتن به مدار بالاتر یکبار فایل رو در جلسه 10 گوش کردم و الان اومدم یکبا ر دیگر گوش کنم و کامنتمم بزارم تا متعهد باشم به این مسیر زیبا و مسیری افرادی که خدا بهشون نعمت داده
سوال اولی که امروز از استاد پرسیده شد
-چطور با ابنکه هیچ نشانه ای نبود شما هنوز هم امید داشتی و ادامه دادی =
دوست عزیزم بسیار سوال قشنگی پرسیدی ازت ممنونم
و حالا بریم سراغ جوابه استاد
-عاشق این تواضع و فروتنی و صداقتت هستم استاد عزیزم که اینقدر راحت میگی که اینجوری نیست که من تمام کارهام عالی انجام داده باشم و این بزرگیه شما رو نشون میده
اما در بحث موفقیت در اموزش دادن استاد اومد و دلیل رو عشق معرفی کرد
-من حامد میرچناری یه انسان تنوع طلب و خوش گذرانی بودم که حتی اگر حضرت محمد میومد جلوم مینشست و میگفت من از طرف خدا برات پیغام دارم و تو یه روزی مشروب و این چیزا رو میزااری کنار و از موفقیت صحبت میکنی قبول نمیکردم اما عشق به خدا . اموزش و توحید کاری به من کرده که الان در ارامش کامل هستم و مدت هاست فستینگ هستم و هیچگونه دارویی هم حتی مصرف نکردم و اصلا عشق به این کار خدا فقط میدونه با من چکار کردم از بیزینس ام با ماهی 300و 500میلیون گذشتم تا تمام تمرکزم فقط تو این مسیر باشه و حتی اگر هیچوقت پول هم نیاد میخوام تو این مسیر باشم و اگر هزاران سال بمیرم و دوباره زنده بشم باز هم همین مسیر رو انتخاب میکنم اونم منی که هیچوقت از شکمم نمیگذشتم اما الان فستینگ هستم که ذهنم بهتر کار کنه و باهوش تر بشم و تایمم بیشتر بشه و باور کنید الان 17روزه اومدم بابلسر و حس میکنم یک روزه اومدم و حتی خانواده امم ندیدم چون اونا اصلا توی یه مسیر دیگه هستند و تا به الان هزاران بار وسوسه شدم که دوباره برگردم به اون شغلم که رهاش کرده بودم و اینجوری فک کردم که برم اونجا پول بسازم اینجا رو هم داشته باشم اما دلم نمیاد نصف تمرکزم رو بزارم اونور و خدا روشکر میکنم که امروز این فایل رو دیدم و بیشتر متوجه شدم که موضوع موضوعه باورهای منه که پول نیومده و نتونستم دوره بفروشم و باید تمرکز وار فقط روی باورهام کار کنم
خدایا چرا من 2سال فراموش کردم که باورهاست که داره اتفاقات رو رقم میزنه و با اینکه داشتم به دیگران فریادش میزدم خودم اصلا این موضوع رو رعایت نمیکردم اما الان تقریبا 20 روزه که دوباره برگشتم به مسیر و روزی 10هزار بار میگم ثروت و نعمت در جهان بی نهایت و چند صفحه کامنت از جلسه روانشناسی 13را میخ.نم و 2جلسه سفر به دور امریکا میبینم و شب ها هم میرم خزر شهر و ویلاهای میلیاردی رو میبینم و میخوام ذهن ام رو بمباران کنم با عبارات تاکیدی مثبت و چشم ها و گوش هام رو ببندم روی هر چیزی به جز فراوانی
-اگر استاد عباسمنش برگرده به 15سال پیش اما همین اگاهی هارو داشته باشه چطور زندگی میکنه =
دیگه سخت نمیگیره و لذت میبره
استاد منم یک مثال درباره این موضوع دارم که لذت نبردم از زندگی
یادمه یه روزایی راه میرفتم و گریه میکردم که خدایا میشه من یه روزی برسه که ماهی 5میلیون درامد داشته باشم خب روزها گذشت و به ماهی 5میلیون رسیدم تا به این خواسته رسیدم هیچ لذتی ازش نبردم و ماهی 50 میلیون رو خواستم و جنگیدم و جنگیدم برای ماهی 50میلیون بدون اینکه لذتی از زندگی برده باشم و خب روزها گذشت و به ماهی 50 میلیون هم رسیدم و هیچ لذتی ازش نبردم چون درجا خواسته هام بزرگ شدن و ماهی 500میلیون رو خواستم و خدا را شاهد میگیرم به 500میلیون هم رسیدم و هیچ حسی در من تغییر نکرد و ارزوم شد اون ر.وزهایی که ماهی 5میلیون درامدم بود برگرده و بیشتر لذت ببرم اما دیگه برگشتی در کاار نیست و امروز باید لذت ببرم از مسیر و واسه همین هم هست که بیزینس ام را بخشیدم به برادرم و خانواده ام با چندین میلیارد سرمایه و میخوام الان دیگه دنبال عشقم باشم و میخوام تو این مسیر فقط لذت ببرم و منتظر هدایت های خداوند میمونم اما این صبر این بار شیرین تر از عسل هست برام و این صبر برام لذت بخشه و اگکر الان د رامدی نیست یعنی باورها هنوز تغییر نکرده و باید اجازه بدم تجربه کسب کنم تو مسیر درس هام پاس بشه و تکامل تکامل تکامل طی بشه و بعد به محض شکل گیری باورها درامد هم خواهد امد
امروز فقط میخوام از این فستینگ و این دریا و این جنگل واین لب تاپ و این خدا و این سید حسین عزیز استاد عزیزم و بانو مریم شایسته لذت ببرم
خدایااااااا هزاران بار شکر و سپاس بابت جهان به این زیبایی و قانون به این زیبایی که فقط کافیه باور بسازیم
دوستون دارم =حامدمیرچناری
سلام خدمت همراهان گرامی.
نکته مهمی که این فایل برای من داره این هست که «مهم لذت بردن از مسیر هست نه زودتر رسیدن به خواستهها»
اگه بچسبی به اهدافت و بخوای سریع و سریعتر بهشون برسی درواقع وابسته شدی نسبت به خواستههات و احساس خوبی نخواهی داشت و احتمال زیاد بهش نمیرسی و یا اگر هم برسی اصلا از مسیر لذت نبردی و خواهی گفت ارزش این همه تلاش را نداشت.
من خودم به یک سری از خواستههام که براشون بال بال میزدم رسیدم ولی بعد فهمیدم که واقعا ارزش این همه فشار در مسیر رو نداشت. چرا؟ چون زجر کشیدم و واقعا از مسیر لذت نبردم.
یک مثال بزنم، یکی از خواستههای من دریافت احترام و عزت و شهرت بود و روی خودم کار کردم و این اتفاق برام به شکلهای مختلف افتاد، هر جا میرفتم محبوبترین فرد جمع بودم و افراد احترام بسیار میگذاشتن و عشق میورزیدن یا حتی در سایت استاد کامنتهام امتیاز بالا میگرفت در اکانت قبلیم بیشتر این اتفاق افتاد و من به این خواستهام رسیدم ولی خوشیش خیلی برام کمتر از زحمتی بود که براش کشیدم، چرا؟ چون فشار ذهنی زیادی روی خودم آوردم و از خیلی از خوشیهای زندگی گذر کردم و به جاش فایل گوش دادم، درسته که تجربه ارزشمندی برام شد و باعث شد رسیدن به خواستهها و ایمانم به قانون قویتر بشه، ولی الان که بهش فکر میکنم میگم که این همه به خودت فشار آوردی که دیده بشی و مورد توجه قرار بگیری، خب این اتفاق افتاد.. حالا چی شد؟ واقعا ارزشش رو داشت؟ اوایل شاید میگفتم آره ارزشش رو داشت ولی الان میگم نه ارزشش رو نداشت. مورد توجه قرار گرفتن بد نیست و شاید همین الانم اگه مورد توجه قرار بگیرم حالم خوب بشه و شاید همین الانم یک سری کارها انجام میدم که مورد توجه قرار بگیرم ولی اینکه خیلی دوست داری مورد توجه باشی از عزت نفس پایین میاد و خیلی خواستهی لول بالایی نیست، شاید باید بهش میرسیدم که به این نقطه برسم. خیلی چیزهای دیگه هست که اگر تو زندگی داشته باشی حالت عالیتر خواهد بود تا شهرت داشتن. تازه وقتی مشهور و شناخته شده میشی یکم بار روانی داره برای آدم البته این موضوع شاید به خاطر باورهای محدود کنندهام باشه چون استاد هم شهرت داره ولی چیزی که نشون داده میشه این هست که این شهرت روی زندگیش تاثیر منفی نمیگذاره و بار روانی نداره براش ولی برای من در اون دوران نجوای ذهنی و بار روانی داشته.
الان من هم میگم که آدم باید هدف داشته باشه و براش حرکت کنه ولی نباید این هدف خیلی براش مهم باشه که هنوز که بهش نرسیده اذیتش کنه و احساس بد داشته باشه و فکر کنه چون هنوز بهش نرسیده آدم بدبختی هست.
چیزی که فکر میکنم درسته این هست که روی نعمتهایی که همین الان در زندگیت داری تمرکز کنی و به خاطرشون سپاسگزاری کنی و خودت رو از لذتهای زندگی محروم نکنی و وابسته به خواستههات نباشی.. فایل آرامش در پرتوآگاهی 7 که میگه هر چی تو زندگیت میخوای رو رها کن و انقدر بیشتر و بیشتر نخواه که جهان هم به این شکل رفتار تو ازت بیشتر و بیشتر میخواهد وهمانطوری که نفس میکشی و بعد رها میکنی و تا رها نکنی نمیتونی نفس جدید بکشی، همه ی خواسته ها رو رها کن و به جهان و طبیعت ببخش.. تا جهان هم بهت بیشتر ببخشه و به خواستههات برسی. این فایل در این زمینه به من کمک کرده که رها تر باشم نسبت به خواسته هام و گیر ندم بهشون. اینطوری نیست که الان خیلی خوب شده باشم ولی در مسیرش هستم. خواهرم یک جمله خیلی جالبی رو بهم میگه که به نظرم واقعا حرفش درسته و هدایت خدا بوده برام به خاطر سوالاتی که از خدا داشتم، ایشون میگه که «هیچ چیز نباید سخت بدست بیاد، هر چیزی که داره سخت میگذره یعنی مسیر غلطیه. خواستهها باید راحت بدست بیاد و نباید سختی در کار باشه» واقعا هم وقتی به این جمله فکر میکنم میگم آره درسته همینه من برای خیلی موضوعات سختی کشیدم و اغلب هم نتیجه بخش نبود و حتی پس از رسیدن بهش احساس رضایتی بهم دست نمیداد و میگفتم این همه زجر کشیدم برای این.. تنها چیزی که وقتی به سختی هایی که در گذشته برای خواستههام کشیدم برام افتخار آفرینه و احساس خوبی نسبت بهش دارم بحث ارادهای هست که برای رسیدن به اون هدف خرج کردم و دیسیپلینی که داشتم، اینکه در مسیری که فکر میکردم درسته انقدر با اراده عمل کردم به خودم بابت تلاشم افتخار میکنم. البته حقیقت این هست که در مسیرغلط پافشاری کردم اما نکته مثبتش برام این هست که برای چیزی که فکر میکردم درسته پافشاری کردم و تسلیم نشدم تا خدا هدایت شدم که بابا این مسیر درست نیست. و من اگه میدونستم اون مسیر درست نیست قطعا پافشاری نمیکردم.
امیدوارم بتونم همین الانم همین نوشتههایی که نوشتم رو بهش درست عمل کنم، همین الان که در توحید لنگ میزنم به خودم میگم خب خودم رو میبندم به فایلها تا این موضوع درست بشه، ولی طبق همین نوشتههایی که نوشتم این موضوع درست نیست. قرار نیست برای توحیدی تر شدن زجر بکشم بلکه کافیه قدم به قدم حرکت کنم و از مسیر لذت ببرم. الان دارم روی بحث کنترل ورودیهای ذهن که در اون ضعف دارم بیشتر تلاش میکنم و الان فوکوس هستم روی فایل «غذای روح» و دارم هر روز در پیاده رویهام گوشش میکنم و هر روز یک پله قویتر میشم تا به خوبی گذشتهام روی ورودیهای ذهنم حساس باشم و کنترلش کنم و نرم اخبار بخونم. و نباید این فکر رو داشته باشم که دارم عقب میافتم وای الان باورهای توحیدیم نابود میشه و همه چیز داره خراب میشه و.. نه قرار نیست هیچی خراب بشه، این نجوای شیطان هست و همه چیز قدم به قدم درست میشه. فقط سعی کن از این مسیر تغییر لذت ببری. برای خواستههات تلاش انجام بده و حرکت کن اما خودت رو زیادی درگیر نکن و ازاینکه داری یک چیز جدید یادمیگیری و یک تغییری رو انجام میدی لذت ببر. ببین چه نعمتهایی داری که همین الان میتونی کلی احساس خوب رو باهاشون تجربه کنی؟ مثلا میتونی موسیقی بگذاری و باهاش برقصی. میتونی بری به گل و گیاهات رسیدگی کنی و از رنگشون، از طراوتشون، از زیباییشون، از لحظاتی که بهشون آب میدی، برگهای زردشون رو جدا میکنی و برگهای سبزشون رو تمیز میکنی و آب به بهشون میپاشی لذت ببر. میتونی در شهرت برنامه پیادهروی بگذاری و مکانهای مختلفش رو بگردی و ببینی که چقدر زندگی زیبا در جریان هست و چقدر اتفاقات خوب داره در شهر میفته، میتونی بری در جایی که پارک هست درختان هستند و آواز پرندگان وقتی دسته جمعی روی درخت نشستن و دارن میخونن رو بشنوی و لذت ببری، میتونی با یک فرد انرژی مثبت قرار بگذاری و با هم پیاده روی کنید و روی زیباها تمرکز کنید و درمورد زیبایی ها صحبت کنید، میتونی یک غذای خوشمزه و لذت بخش برای خانوادهات و یا دوست هات درست کنی و از معاشرت با اونها لذت ببری. میتونی ویدیو مثبت و شاد آماده کنی و با کسایی که دوستشون داری بگذاری ببینی و لذت ببری. میتونی یک جستجو کوچک در اینترنت بکنی که مکانهای زیبا دور و اطرافت چی هست و بری و اون نعمت ها و زیبایی ها رو تجربه کنی. میتونی لحظاتی رو اختصاصی بگذاری برای موضوعی که بهش علاقه داری و در موردش مطالعه کنی، مثلا من به مباحث علمی و تکنولوژی و کامپیوتر خیلی علاقه دارم و میشینم ویدیوها و خبرهای جدید حوزه تکنولوژی رو میخورم و یاد میگیرم و لذت میبرم و تحسینشون میکنم بابت اینکه انقدر پیشرفتهای عالی انجام دادن.
عاشقتونم و براتون بهترینها رو میخوام.
سلام استاد عباس منش عزیزم
سلام استاد شایسته جانم
سلام بچهای بهشتی
گام دهم از پروژه ی مهاجرت به مدار بالاتر
اخیییش استاد خیالم راحت شد
اون اوایل وقتی ازتون شنیدم که باید بر ترسهام غلبه کنم باخودم گفتم من از رانندگی بی نهایت میترسم پس باید برم توی دل ترسم.و دلیل دیگه اش که بعداز این همه کار کردن روی خودم الان فهمیدم این بود که دیگه همه ی زنا راننده ان توچرا عقب موندی؟
رفتم گواهی نامه رو گرفتم و بعداز اون هم مدتی دیگه نشستم پشت ماشین
خیلی علاقه ی شدید به رانندگی نداشتم فقط برای مقابله با ترس و اون (هم چشمی)که دیگران هم اینکارو کردن پس منم باید برم بعداز یکسال که ماشین رو فروختیم دیگه ننشستم،.
حالا این مثل خوره افتاده به جون من که میگه تو ترسویی ،تواین کارو نصفه ونیمه رها کردی و انقدر ادامه اش ندادی تا یک راننده ی عالی بشی ،اینجوری عادت میکنی و هر کاری رو تا نیمه رها میکنی.
استاد الان میفهمم من دوست داشتم یاد بگیرم ولی انقدر علاقه شدیدی نداشتم که تا انتها ادامه بدم ، ماشین همیشه دم در بود ولی من تا مجبور نمیشدم بیرون برم روشنش نمیکردم حتی نخواستم باهاش انقدر دور بزنم و تمرین کنم تا حرفه ای بشم ،من فقط میخواستم تجربه اش کنم فقط میخواستم با ترسهام مقابله کنم فقط میخواستم به اطرافیانم بگم منم میتونم .
حتی توی مدتی که رانندگی کردم یک بار تصادف خیلی کوچیکی کردم که دوباره از ترس دو روز پشت ماشین ننشستم .
همون موقع گفتم دوباره وقتشه که بلند شی و پا روی این ترست بزاری و روز سوم دوباره بسم الله گفتم و حرکت کردم..
الان میفهمم که این کار خواسته ی قلبی من نبود و همین باعث شد که نخوام توش پیشرفت کنم.
خدارو هزاران بار شکر میکنم که این فایل پراز اگاهی رو رزق امروزم کرد تا بتونم درک کنم،و منطقی قوی داشته باشم برای ذهنم که همیشه میخواد منو تخریب کنه.
این مسیری که من دارم میرم رو باید با لذت برم چون اون جلو هیچ خبری نیست .گاهی ذهنم میگه پس کی دیگه صاحب خونه میشی ،همه بهترین خونه رو دارن اما توچی؟منو وادار میکنه که بدو بدو کنم و فقط بخوام این قسمت از زندگیم رو جلو ببرم تا به خواسته ام برسم .
الان میگم عزیزم از لحظه ی حالت لذت ببر ،از بزرگ شدن بچهات و شیرین زبونی هاشون لذت ببر،از مسیری که داری هر روز رشد میکنی لذت ببر.
از محبت های شوهرت لذت ببر
از طبیعت خدا و شب و روزی که با نظم از پی هم میان لذت ببر.
خدایا شکرت بابت تموم داشتهام
خدایا شکرت به خاطر تموم خواستهام
خدایا شکرت بابت وجود نازنین استادهای خوبم
خدایا شکرت بابت وجود نازنین خودم
قبلم باز شد .خنده روی لبم اومد کلللی انرژی گرفتم برای ادامه ی روزم .
بریم سراغ یک روز پراز انرژی و حال خوب و اتفاقات خوب.
💎به نام خداوندی که میگوید باش و موجود می شود 💎
هممون میگیم تمام اتفاقات ، فقط و فقط به واسطه ی افکار خودمونه ولی من خودم بار ها مچ ذهنمو گرفتم و فهمیدم هنوز اونقدا هم بنیادی بهش باور ندارم.
میگیم که همه ی اتفاقات به واسطه ی باور هامونه ولی باز نگرانی میاد یهو که اگه مطابق باور هامون نشد چه کار کنیم ؟
من اینجا ها تشخیص میدم که چه جاهایی هنوز پاشنه آشیل دارم و باید خیلی روش بیشتر کار کنم ، یعنی درست همون جاها که ذهنم داره چرت و پرت میگه و میخواد منو توجیه کنه ، میفهمم باور های مخربم هموناست و باید باور های مناسب تر جایگزین کنم و رنگ های سفید رو بپاشم رو رنگ های سیاه.
مثلا میام با خودم میگم فلان کارو انجام بدم که با پولش فلان چیزو بخرم.
بعد یهو ذهنم میگه اگه کارو انجام دادی و پولتو ندادن چی ؟
بعد میفهمم که این یه باور مخربه که فکر میکنم پول کمه یا مردم خوش حساب نیستن و میام با باور بهتر که :
نعمت و ثروت بی نهایته ،
مشتری های من همگی خوش حساب و دست به نقد هستند ،
من به راحتی و لذت بیشترین مبالغ رو بدست میارم و …
جایگزین میکنم و میزان نتیجه گرفتن من از این باور ها بستگی به ، ایمان من به اینکه تمام اتفاقات حاصل باور هامه ، داره.
اگه با کار کردن روی باور های درست ، حالمون خوب نمیشه یا نتیجه بوجود نمیاد ، به این دلیله که به اندازه ی کافی رو باور هامون کار نکردیم ، یا هم اصلا به این داستان که خودمون خالق هستیم اعتقادی نداریم.
یکی از چیزایی که باعث میشه من در مسیر خواسته ای حرکت کنم ، همونطور که استاد گفتن بحث علاقه هستش ولی خیلیامون واقعا علایقمون رو بیخیال میشیم چون بهونه های مختلفی میاریم براش.
من یه استوری گذاشتم دیشب ، دوستم در جواب این استوری نوشته بود : سبک زندگیتو خیلی دوس دارم ، خیلی دوس دارم مثل تو زندگی کنم ولی زندگی بهم میگه بیلاخ 🤦🏻♂️😂
بعد من در جوابش نوشتم اگه تو به سبکی که دوست داری زندگی کنی ، زندگی خیلی زود باهات راه میاد و اتفاقاً شرایطشو برات مهیا می کنه.
حالا کاری ندارم که اصلا اون دوستم منظور منو فهمید یا نه ولی یاد یه زمان هایی افتادم که واقعا من هم میتونستم خیلی بهونه بیارم و اصلا انجامش ندم ، من حتی فیلم هایی از خودم دارم که دارم تو یه شرایطی که اصلا مناسب نیست دارم اون کاری که دوسش دارمو انجام میدم و الان شرایط مثلا به نظر خیلیا گل و بلبل شده و میگن اگه ما هم شرایط تو رو داشتیم اینجوری زندگی میکردیم.
حالا اینا میتونه از علاقه هم نشأت گرفته باشه.
یه چیز دیگه هم که باعث میشه من یه کاری رو ادامه بدم ، اینه که بعد از اینکه میفهمم باید انجام بشه و جزو اولویت هاست ، با خودم میگم یا از همین الان باید براش زمان بزارم ، بهاشو بپردازم و تکاملمو طی کنم ، یا جهان با چک و لقد مجبورم میکنه و تو بدترین حالت باید انجامش بدم ، پس بهتره که الان که شرایط خوبه ، به سمتش حرکت کنم.
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼
از خدا میخوام به هممون شهامت تغییرو بده.
از خدا میخوام کمکمون کنه تا باور کنیم که تمام اتفاقات بلا استثنا فقط حاصل باور ها و فرکانس های خودمونه.
از خدا میخوام به بهترین مسیر ها هدایتمون کنه.
صب به وقت عشق تقدیم به همه.
عجب هم زمانی این روزا که نشانه های امروزم رو دنبال میکنم هر نشانه بی مربوط نیست به سریال زندگی در بهشت،الان دقیقا من منتظر جلسه ی دوم پاسخ به سوالات شما درمورد سریال هستم و دیروز اتفاقی به یه کامنت برخوردم که نوشته بود استا شما چطوری با وجود نداشتن هیچ الگویی تونستین اونقد خوب عمل کنید ولی ما با وجود الگو عمل نمیکنیم؟
دقیقا این جوابشه که ماها هنوز صددرصد قبولش نکردم،بهش اطمینان نداریم.
استاد نمیدونم خودتون هم هواستون هست به اون قسمت عزت نفستون که قشنگ به ضعفاتون اقرار میکنید،اونقدری انجام دادید که جز شخصیتتون شده و من خداروسکر به مدار تقریبا ثابت رسیدم توی این مورد که زیاد میبینم افراد با عزت نفس بالا بیشتر انجامش میدن.
اگه من نبودم یکی دیگه بود که شما رو هدایت کنه فتبارک الله احسنن خالقین،الحق که همه چی حقتونه افرین به این هم نزدیکی اجرا در عمل،این یعنی که شما عباسمنش رو بت نکنید.
عشق شما به شناخت واقیت مشخصه ،همین سخاوتمندانه هر سری یه سری فایل رایگان راه انداخت و ما رو کشوندن به چالش و فکر کردن و دیدن زیبایی ها خودش چیزی جز عشق نیست،یادم توی دوره ی توحیدی برای بچه های دوره فیلم خریداتون و همین مثه مستند الان میزاشتید و بچه اا کامنت میزاشتن با کلی عشق،و من اون زمان کامنتا میخوندم اونقدرر مشتاق بودم برای دیدن فیلم از قسمتای زندگیتون،و الان چقدرررر وجود داره و ما چون بهاش ندادیم اونطوری قدرشو نمیدونیم
سلام بر عزیزانم
سلام بر استاد عزیزم
سلام بر خانم شایسته عزیزم
خانم شایسته عزیزم خیلی ازتون ممنونم برای این فایلها اصلا من نمیدونم این فایلا کجا بودن که من تا حالا گوششون ندادم و چقدر دارن به خودشناسی من کمک میکنن
استاد جان خیلی ازتون ممنونم که انقدر واضح درمورد مسیرتون توضیح دادین
من امروز وارد یکی از ترسهام شدم و از خوشحالی روو زمین بند نبودم و ترسم چیزی نبود جز رانندگی در خیابان شلوغ
استاد جان امروز یاد خاطره تون افتادم که در تاریکی شب پا روی ترستون گذاشتید و رفتید قبرستون و اونجا خوشحال بودید و شادی میکردید
من امروز ماشین برادرمو بردم تعمیرگاه و اون تعمیرگاه به کمک خداوند و توکل به خداوند از دوتا دوربرگردانی که از نظر من خیلی سخت و غیر ممکن بود رد شدم به سلامتی و موفقیت و انقدر خوشحال بودم و انقدر شادی میکردم که حدو حساب نداشت بعد که ماشینو به سلامتی رسوندم تعمیرگاه رفتم به قبرستونی که روبه روی اون تعمیرگاه بود و مثل استاد شادی میکردم و با مرده ها حرف میزدم که چه طور امروز تونستم وارد یکی از بزرگترین ترسهای زندگیم شم ، واقعا خدارو شکر میکنم واقعا خدارو شکر میکنم ، به نظر خودم لذت بخش ترین کار در زندگیم اینه که وارد ترسهام شم. خب این خبر خوب امروزم بود حالا میخوام درمورد این فایل عالی و فوق العاده بگم
موثرترین نکته این فایل برام این بود که فاصله بین تو و رسیدن به خواسته ت با احساس خوب پر میشه، اینکه باید از لحظه حالم لذت ببرم و برای رسیدن به خواسته ها عجله نکنم مثلا درمورد همین رانندگی من اوایلش خیلی عجله میکردم که زودتر یادبگیرم برم فلان جا و… و دیدم با عجله فقط میزنم ماشینو داغون میکنم و اینطوری خودمم حسم بد میشه و انگیزه هام کمتر میشه ولی از وقتی رها کردم و گفتم دیگه برای یادگیری رانندگی عجله نمیکنم اصلا به طرز عجیبی زودتر از چیزی که فکرشو میکردم رانندگیم بهتر و بهتر شد و توو تمرینات یه جوری پیش میرفت که انگار خدا فرمونو گرفته بود دستش و من خیلی از روند یادگیری. رانندگی لدت بردم واالان خدارو شکر رسیدم به جایی که راحت میتونم برم توو خیابون شلوغ
خانم شایسته عزیزم خیلی ازتون سپاسگذارم برای تمرینهای فوق العاده ای که به ما میدین
من لیستمو آماده کردم و آخرش رسیدم به رقص اما خیلی موانع در ذهنم وجود داره و مهمترینش اینه که احساس میکنم رقصیدن برای آخرتم خوب نیست متاسفانه باورهای مذهبی خیلی خیلی ریشه اییه اما من نمیتونم خودمو گول بزنم هنوز بعضی از باورهای مذهبی من جلوی خیلی از کارهارو می گیره و من نیاز دارم که خیلی خیلی روی باورهای مذهبیم کار کنم اما فعلا خیلی برای رانندگی ذوق و شوق دارم و فکر میکنم باید کمی صبر کنم
خانم شایسته عزیزم و استاد عزیزم خیلی ازتون سپاسگذارم شما فوق العاده هستین