مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها» - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

503 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2204 روز

    مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»

     گام دهم

      بنام خداوند وهاب و بخشنده و مهربان هدایتگرم که کلید جادویی و طلایی مهاجرت به مدار بالاتر برای اجابت دعاها و خواسته هایم را در این مسیر الهی به من عطا بخشیده و به من کمک کرده که تا این لحظه به گام هشتم هدایت شوم . خدایااا شکرت

    درود به دوستان عزیزی که در این مسیر توحیدی حضور دارند و با خواندن کامنت های زیباشون به درک و آگاهی بیشتری هدایت میشوم

    درود و وقت بخیر خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم

    ما هدایت می شویم به همان مسیری که باید قرار بگیریم

    یعنی اگر عاشق کاری هستیم و عمیقا به آن عشق می ورزیم به همان سمت هدایت میشویم و در جایگاه مناسب خودمون قرار میگیریم . ولی اگر از لحاظ مالی پیشرفتی نداشته باشیم بدلیل باورهای محدود کننده خودمان است که اگر آن باورهای نامناسب و محدود کننده را تغییر دهیم در همان شغل و حرفه مون رشد و پیشرفت های مالی هم خواهیم داشت

    کسانی بودند که گمان میکردند اون حرفه و یا اون شغل مورد علاقه شون درآمدی نداشتند و از آون شغل مورد علاقه شون خارج شدند ولی بعداً میبینن که افرادی در همان شغل و حرفه ی مورد علاقه شأن کسب درآمد داشتند و به پول و ثروت هم رسیدند.. و تمام این موفقیت ها و عدم موفقیت ها فقط و فقط بدلیل باورهاشون بوده

    بدون استثنا تمام اتفاقات و شرایط هایی که در زندگیمون رقم میخوره توسط افکار و باورهای ما رقم میخوره

    من اگر فقط و فقط روی همین مبحث باورها بتونم تمرکز کنم و باور کنم که تمام تجربیات زندگی من بخاطر افکار و باورهایم هست میتونم در جهت تغییر زندگیم و ناخواسته ها روی افکارم کار کنم و باورهای محدود کننده ام را تغییر بدم و به آنچه که می‌خوام توجه کنم و الگوهای مناسب هم جهت با خواسته ام را برای ذهنم نشان دهم با توجه به یک فاصله ی زمانی صد در صد میتوانم به خواسته برسم هر چند نشانه های تغییرات افکارمون خیلی سریع خودشو نشون میده ولی برای اینکه وارد تجربه ی زندگیمون بشه یک فاصله زمانی نیاز هست

    باز هم مثل همیشه این باور رو آویزه ی گوشم می کنم و تکراررررر و استمرارررر و تمرین روزانه ی من در این فایل های دانلودی ارزشمند است . اینکه

    .تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه

    به  هر  آنچه  که  توجه  می کنیم  از  ریشه  و  اساس  همون  موضوع  وارد  زندگی مون میشه این یک قانون است

    پس طبق این قانون ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق می‌کنیم، بنابراین اگر می‌خواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم

    اینکه پاسخ کانون توجه مون رو می گیریم

    اینکه پاسخ افکارمون رو می گیریم

    اینکه پاسخ باورها مون رو می گیریم

    اینکه پاسخ ارسال فرکانس هامون رو می گیریم

    پس باید همیشه و همیشه روی باورها مون کار کنیم

    نکته ی طلایی استاد که سفارش کردند این است که..مهم لذت بردن از مسیر است اینقدر نگیم پس من کی به خواسته ام میرسم؟؟؟

    این باور رو برای ذهنم ساخته ام که…کنترل آینده رو با آرامش بدست میگیرم و اعتماد دارم که همه چیز از قبل برای من آماده است

    خدایاااا ممنون و سپاسگذارم که فصل جدیدی از اتفاقات قشنگ و رویایی از زندگیم در حال اتفاق افتادن هست خدایااا شکرت

    یک جمله ی کلیدی که استاد روی آن خیلی تاکید داشتند این بود که .. فاصله ی فرکانسی ما برای رسیدن به خواسته مون فقط و فقط با احساسات خوبمون پُر میشود

    من سعی میکنم از کوچکترین چیزهایی که تجربه میکنم لذت میبرم حتی زمانی که دخترم برای مدت کوتاهی خوش اخلاق میشه لذت میبرم و خدا رو شکر میکنم .. بخاطر تمام روابط خوب گذشته ی خانوادگی مون لذت میبرم و خدا رو شکر میکنم … بخاطر تمام پول هایی که در طول عمر زندگیم بدست آوردم و لذت بردم و استفاده کردم خدا رو شکر میکنم..

    بخاطر دیدن طلوع صبحگاهی ام که بدون هیچ محدودیتی میتوانم از پنجره ی اتاق خوابم ببینم و در فصل زمستان از پنجره ی سالن پذیرایی ام میبینم لذت میبرم و خدا رو شکر میکنم .

    بخاطر اینکه میتوانم تا قبل از غروب خورشید به همه ی کارها و امورات و برنامه های زندگیم بلطف همکاری خداوند انجام دهم خدا رو شکر میکنم .. و بخاطر اینکه شبها بعد از اتمام موفقیت آمیز آنجام تمام کارهایم میتوانم خیلی زود سرمم را با آرامش بر بالین بگذارم و بخوابی خوب و خوش و با کیفیتم فرو. بروم خدا رو شکر میکنم .. بخاطر اینکه صبحها قبل از سپیده دم صبحگاهی برای نیایش و مدیتیشن و مراسم سپاسگذاری با آرامش روز افزون بیشتر و با سرحالی و شادی و خوبی و خوشی من را از آغوش گرم و نرم رختخواب نازنینم بیدارم میکند خدا را شکر میکنم …

    بخاطر سلامتی روز افزون اعضای درونی و تمام سلول های بدنم و تمام اعضای زیبای بیرونیم از خداوند تشکر و قدردانی میکنم .. برای چهره ی زیبایم از خداوند تشکر و قدردانی میکنم . برای موهای زیباییم تشکر قدردانی میکنم … برای تمام خواسته ها و آرزوهایی که بنوبت و به آسانی و عزتمندانع وارد تجربه ی زندگیم می شوند پیشاپیش تشکر و قدردانی میکنم . برای تمام داشته هام و برای تمام دوست داشتنی هایم از خداوند تشکر و قدردانی میکنم خدایاااا شکر برای تمام گلها و درختان سرسبز و برف و باران و تمام ابرها و کوهها و دریاها و چشمه سار ها و صدای آواز پرندگان زیبا و برای تمام طبیعت زیبای این جهان هستی که میتوانم با لذت ببینم و بشنوم و لمس کنم تشکر و قدردانی میکنم .. بخاطر این انگشتان زیبایم که این کامنت را توانستم بنویسم تشکر و قدردانی میکنم .. برای قدم به قدم گام هایم که در مسیر رشد و پیشرفت به مدارهای بالاتری حرکت میکنم تشکر و قدردانی میکنم بخاطر شور و شوق و سرمستی زیستن ترا شکر میکنم..

    بخاطر حضورم در این مسیر توحیدی و الهی و برای این سایت و تمام عزیزانم و استادان نازنینم که چنین بستر فوق العاده ای را برایمان تدارک دیدند هزاران هزار بار شکر میکنم خدایااآاا ممنون و سپاسگزارم برای تمام آگاهی هایم و برای آنچه که هنوز آگاه نشدم و در مسیر آگاهی روز افزون بیشتری هستم ترا سپاس میگویم و شکرت را بجای میآورم خدایاااا سپاس که هر آنچه دارم از آن توست

    از دست و زبانِ که برآید کز عهده ی شُکر حقیقیِ او به در آید؟؟

    خدایاااااا شکرت ..سپاسگزارم ازین که منو هدایت کرده ای به گفتن آنچییزی که برای آگاهتر شدنم مناسبه و دوست دارم مثل استادم به جزییات بیشتری از درک قوانین هدایت شوم

    خدایااا خودت هدایتم کن و با من حرف بزن

    با بهترینع بهترین هدایت هایت و صدای بلند الهام و شهود و خواب و رویا .. چشم و دل من رو روشن کن تا بتوانم نشانه های واضح و آشکار پر رنگ ترا ببینم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و آگاه شوم و بی درنگ اطاعت کنم و عملگرا باشم الهی آمین

    خدایا شکرت که هدایت ما رو بعهده گرفتی و ای خدایی که به تنهایی برایم کافی هستی ممنون و سپاسگذارم

    باید روی ذهنم کار کنم تا به مدارهای بالاتری هدایت بشم تا با نتایج خوب و عالیم بتونم بدرخشم و اسم خدا رو با صدای بلند فریاد بزنم و بلند بلند بگم خدایاااا شکرت

    خدایاااا شکرت که دستان قدرتمند ناجیان و فرشتگان الهی ات به مدد و کمک من شتافته آند تا من را به مدار بالاتری از ارتعاش و فرکانس خوب و عالیم هدایتم کند تا به بهترین نسخه و ورژنی از خودم تبدیل و متصل شوم که آن زندگی دلبخواهم را داره

    خدای قدرتمند من ، من در برابر علم و آگاهی تو هیچم ،همه چیز رو به خودت میسپارم و آسانم کن مرا برای آسانی ها ی نعمت هایت وفور و فراوانی های پول و ثروت سلامتی و عشق در روابط های درست و مناسبی با افراد جدید.

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      Life time گفته:
      مدت عضویت: 1463 روز

      سلام خانم مهاجر سلطانی

      از چند سال قبل که اومدم سایت

      سال 97

      بااکانت دیگم

      کامنت های شما رو میخوندم

      امروزم توضیحات پروفایلتون رو خوندم

      و حس خوبی پیدا کردم

      باتوجه به شناختم ازتون

      از اینکه متعهدانه مسیر را ادامه میدهید

      حس خوبی بمن دست داد

      امیدوارم همواره بااین دقت

      با شناختن اصل

      با ریشه یابی هایی دقیق

      از سوی تنها رب و هدایتگر کل کیهان

      بتوانید روز به روز

      بیشتر در نور کامل الله

      به سر ببرید

      و بین شما و نور الله

      فاصله ای نباشد

      ان شاءالله

      و اشرقت الارض بنور ربها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2204 روز

        با درود و وقت بخیر خدمت شما دوست عزیزم خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که در بهترین زمان چراغ دل منو با آن چراغ جادویی آبی رنگ روشن و نورانی کردید . نمی‌دونید چقدر به این لحظات خوشحالی و احساس خوب نیاز داشتم و خدا رو هزاران هزار بار شکر کردم خدایاا شکرت

        بخاطر همین نقطه ی آبی که دیدم و خوشحال شدم ممنون و سپاسگذارم .

        ممنونم برای آن دعاهای قشنگ و زیباتون . ممنونم که برام نوشتید . ممنونم که خداوند به دلتون الهام کرد که برام بنویسید .. مرسی مرسی برای وجود ارزشمندتون .. واقعا برای این لطفتون ممنونم و برام خیلی ارزشمند .. امیدوارم خداوند نور نجات و برکت و نعمت شما و همه ی دوستانی که به این نوشته های من هدایت شدن باشه و چراغ قلبتون به نور الهی و خوش خبری های بیشتر بیشتری منور و نورانی بشه و آنقدر بخندید که گوشه ی لبتون بچسبه به گوشتون و صدای قهقهه ی خنده هاتون تا عرش آسمان بره . خدایا شکرت برای امشبم . خدایا شکرت که الان با آرامش سرم را بر بالن میگذارم و با خوشحالی بخوابی عمیق و با کیفیتم فرو می روم و آن خدایی که بیدار است تمام مسایل و تضادهای ما رو بشکل جادویی حل و فصل میکند و تمام راهها و تمام درها را برامون چاک چاک باز میکند الهی آمین

        راستی چقدر عکس پروفایل تون زیباست آدم یاد بهشت میوفته خدایا شکرت

        ممنون و سپاس

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          Life time گفته:
          مدت عضویت: 1463 روز

          سلام مجدد دوست خوبم

          امیدوارم در احاطه ی شبانه روزی نور الله

          باشید و لحظاتتون در آرامش این نور باشه

          الله نور السماوات و الارض

          ممنونم ازتون بخاطر دعاهای قشنگتون

          براتون آرام ترین خوابها رو تجسم میکنم

          و

          براتون بهترینا آرزو میکنم

          شادباشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه درویشی گفته:
    مدت عضویت: 551 روز

    بهمن که برسد میشه 5 سال که من در کسب و کار شخصی خودم هستم 5 سال

    ولی این یک سالی که با استاد گذروندم، به اندازه آن 4 سال بلکه بیشتر پیشرفت داشتم

    خدایا شکرت

    خدایا بیا اینجوری حساب کنیم با هم

    الان یک سال از کسب و کار خدایی من داره می گذره

    هم کتاب نوشتم

    هم مهاجرت کردم

    هم پول خوب ساختم

    هم حج فیش خریدم

    هم طلا خریدم

    هم دلار خریدم

    هم زمین زعفران کاشتم

    هم زمین کشاورزی خریدم

    منی که کلی بدهی داشتم

    و لنگ 500 هزار تومان پول بودم

    خدایا تو را شکر و تو را سپاس برای این تغییراتم

    از تو ممنونم ای پروردگارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    سعیده سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1951 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته گرامی

    خدا را شاکرم از اینکه من را به سمت این قسمت از فایل مصاحبه با استاد هدایت ام کرد و چقدر این فایل همزمان بود با سوالی که این روزها ذهن من را درگیر خودش کرده بود و خداوند به صورت کاملا هدایتی جواب سوال من را از طریق این فایل بهم داد راسیتش چند ماه پیش خداوند از زبان خواهرم بهم گفت که تو که اینقدر عاشق رقصی چرا نمیروی دنبال یادگیری رقص و مربی رقص بشی؟ خوب من واقعیتش از علاقه ام به موسیقی مطلع بودم و به شدت دوست داشتم و هنوزم که هنوزه دوست دارم یک روزی یک موسیقیدان موفق تو سبکی که دوست دارم بشوم و خوب چون خریدن ساز و پول کلاس هاش و ادامه دادن بهش پول زیادی لازم داشت تصمیم گرفتم که اول یک مدت یک کار دیگه ای انجام بدهم و بعد با پول اون بروم سراغ عشق ام موسیقی و ناگفته نمونه که رقص ام را خیلی دوست دارم ولی خوب هیچ وقت به طورخیلی جدی به اینکه مربی رقص بشم فکر نکرده بودم فقط میدونم که وقتی می رقصم انگار همه غم و گرفتاری ها و مشکلات همه چیز را فراموش می کنم چون موقع انجام دادنش واقعا لذت می برم.

    آره داشتم میگفتم من موقعی که خواهرم بهم این حرف را زد اول اش گفتم نه بابا اخه باید بروم کلاس و یک خورده بهونه اوردم اصلا حواسم نبود که این یک هدایت از جانب خداونده بعد از گذشت چند روز یک حسی بهم گفت که چرا نمی روی رقص یاد بگیری و از اونجایی که ذهن استدلالی این جور مواقع مقاومت میکنه دوباره ذهن ام مقاومت کرد که نه تو موسیقی دوست داری و قراره پولهات را جمع کنی و بروی تا چند وقت دیگه سراغ موسیقی بین یک دوراهی گیر کرده بودم واسه همین تصمیم گرفتم که تو یک دفتری که اسم اش را گذاشتم گفتگو با خداوند سوالم را از خداوند بپرسم که چی کار باید بکنم من فکر می کنم موسیقی را بیشتر از رقص دوست دارم و نکنه بروم سراغ رقص و اشتباه باشه و رسالت ام این نباشه تو بهم بگو بین این دوتا کدوم اشون را انتخاب کنم واسم نشونه بفرست همون روزی که من سوالم را از خداوند پرسیدم شب اش خداوند از طریق کامنت یکی از بچه ها تو یکی از قسمت های سریال زندگی در بهشت واسم نشونه فرستاد که تو هر دوتاش را دوست داری و رسالت تو هر دوتاش است و من تصمیم گرفتم رقص را شروع کنم و کمتر از یک هفته بعدش به طور جدی رقص را توسط یکی از بهترین مربی های رقص که اون هم هدایتی بود از جانب خداوند واسم یاد گرفتم و ادامه دادم ولی بعد از حدودا 3 الی 4 ماه بعد دوباره نجواها اومدن سراغ ام که نه تو موسیقی را بیشتر از رقص دوست داری اگرموفق نشی چه؟ اگر نتیجه نگرفتی چه؟ و بهم میگفت دیگه کی می خواهی بروی سراغ موسیقی خیلی دیر میشه سن ات می رود بالا و دیره و از این جور حرف ها تا اینکه من هدایت شدم به این قسمت از فایل مصاحبه با استاد البته من داشتم به ترتیب فایل ها را پیش می رفتم ولی رسیدنم به این فایل همزمان شده بود با هجوم نجواهای شیطانی و واقعا شما درست می گویید اگر آدم ها به اولین چیزی که دوست دارند و بهشون الهام می شود بروند و ادامه بدهند و البته که در کنارش روی باورهای ثروت سازشون هم کار کنند و لذت هم ببرند قطعا موفق می شوند و من هم اگر روی باورهای ثروت سازام کار کنم قطعا می توانم در کنار اینکه از رقصیدن لذت می برم پول خوب و زیادی هم ازش بسازم من الان یک مدتی است که دارم روی عزت نفس ام کار می کنم و متوجه شدم که دلیل از دست دادن انگیزه ام در طول مسیر و هجوم یکباره نجواها به خاطر عزت نفس پایین ام است چند شب پیش داشتم مقاله خانم شایسته عزیز را که از همین جا ازشون بی نهایت سپاسگزارم به خاطر مقاله بی نظیرشون در مورد رسالت شغلی صحبت می کردند همین موضوع را گفتند که تو باید حرکت کنی و قدم برداری و بروی جلو بری تو دل ناشناخته ها تا هم توانایی ها و استعدادهایت بروز پیدا کنه و هم بفهمی چی دوست داری و رسالت ات چیه و با دست روی دست گذاشتن و کاری انجام ندادن نمی تونی متوجه بشی چی دوست داری و گفتند که این طوری نیست که ما فقط برای انجام کار خاصی به این دنیا اومده باشیم من خودم واقعیتش فکر می کردم که نمیشه آدم تو چند تا حوزه مختلف موفق بشه یا رسالت اش فقط تو یک زمینه یا شغل خاصی است ولی بعدش دیدم نه افرادی مثل ترامپ و ارنولد شوازینگر و علیرضا حیدری و هادی ساعی و نیما نکیسا و علی دایی و هزاران هزار ادم دیگه هم وجود دارند که تو چند تا حوزه مختلف رفتند و مشغول به کار شدند و انصافا هم تو همه حوزه ها موفق بودند و در مورد سن هم که نجواها اومد سراغ ام که دیر میشه واسه موسیقی و دیگه کی می خواهی بروی سراغ موسیقی به قول خودتون هم در اول این فایل و هم تو اکثر فایل های دیگه اتون که می گویید همه چیز باوره پس من فقط کافیه روی باورهایم کار کنم و با آوردن الگو واسه خودم باورپذیرترش کنم و این را بدان که سن فقط و فقط یک عدده همین ترامپ تو سن 52 سالگی رفت سراغ حوزه سرگرمی و تو سن 70 سالگی رییس جمهور آمریکا شد تازه می خواست هنوزم ادامه بده و حتی تو دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری هم شرکت کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2204 روز

    قسمت نهم

    از مصاحبه با استاد عباسمنش عزیزم

    بنام خداوند هدایتگرم که امروز هم قدرت خداوند بهترینع بهترین آگاهی ها رو بسمت من هدایت کرد

    من را بسمت نشانه ام هدایت کن

    خدایا شکرت که به یک فرصت طلایی دیگری در زمینه ی رشد و آگاهی هدایت شدم

    نمیدونم این بار چندمی هست که در این چند سال این فایل ارزشمند رو دیدم و یا کامنت نوشتم ولی امروز خداوند یک توفیق بازبینی دیگری در راه رسیدن به جایگاه درست و مناسبم را نشانم داد

    سوال این قسمت

    اینکه چگونه رسالت خود را بیابیم و از انجامش لذت ببریم و هم ثروت بسازئم؟؟؟؟؟

    هر فردی ساخته شده تا کاری را به انتها برسلند وعاشق انجامش

    باشد

    یعنی کاری که با انجامش به بالاترین فرکانس و بهترین احساس خوب هدایت شود و با همان کار از انجامش و نتایجش لذت ببرد

    بعضی ها گمان میبرند که بجای رفتن بسمت علایقشان برای کسب در آمد و ثروت بدنبال ظواهر جامعه می روند یعنی فکر می کنند چه کاری توش پول هست و بعد بدنبال تقلید و تبعیت از شغل و حرفه ی شخص دیگری می روند و فکر می کنند چون اون شخص در آن حرفه موفق شده پس بدنبال کسب موفقیت و درآمد و ثروت از شخص دیگری پیروی می کنند و علایق شخصی خودشون رو بدست فراموشی می سپارند افراد نمی توانند درک کنند که..

    نکته ی طلایی این قسمت از زبان استاد عزیزم

    هر شغلی پتانسیل خلق ثروت را دارد اگر با باورهای قدرتمند همراه باشد

    دوستان عزیزم من بعد از مطالعات زیادی که در این سایت انجام دادم یک کلید واژه ی زیبایی از سرمقاله های خانم شایسته جان استخراج کردم و کلمه ی تاکیدی روزانه ام شده زیرا معنای وسیعی در همین جمله نهفته است که به باورسازی من در هر کاری قدرت بخشیده

    اینکه… خداوند یک انرژی است و این انرژی قابل تبدیل است و به هر آنچه که در ذهنم می توانم برای زندگی ام بسازم تا تبدیل به واقعیت زندگیم بشود

    یعنی باید باور کنیم که میشود…

    یعنی همان چیزی را که دوست داریم و در ذهنمان ساختیمش با تکرار و تکرار و تکرار… تبدیل به واقعیت زندگیمان می شود … چون این خواستع از انرژی منبع تغذیه می شود و شکل می گیرد..

    باورهایی که من برای خودم ساختم و همیشع تکرارش می کنم و رسالت خودم میدانم این باور است من عاشق کاری هستم که همه چیزش برایم براحتی و به آسونی و بدون سرمایه ی خاصی باشد و در آن شغل و حرفه آزادی زمانی و آزادی مکانی هم داشته باشم و کسب در آمد خوبی داشته باشم

    من شیرینی های خوبی درست می کنم

    من بافتنی های خوبی بلد هستم مثل شال و کلاه های مدل دار و یا بافتنی عروسک پاپانوئل و خیلی هم لذت میبرم ..

    جدیدا به یک کار جالب و راحت دیگری هدایت شدم و احساس می کنم که توانایی خوبی در این زمینه دارم

    داستانش جالبع و خالی از لطف نیست که اینجا بنویسم..

    بعد از جابجایی به خانه ی جدیم احساس کردم خیلی از لوازم خانه ام اضافه است . یعنی قبلا یک سری لوازم زندگی برای دخترم و پسرم بعنوان جهیزیه خریداری کرده بودم و کلا توی جعبه ها بود و چند سال با خودم اینور و اونور می کشیدم بخصوص بعد از ورشکستگی های پی در پی ای که داشتم و همه چیزهامو از دست داده بودم .. از کارخونه و ماشین ها و باغ و خونه و پول و طلا و شماره مبایل کد اول رو که خیلی دوست داشتم رو از دست داده بودم و خیلی تضادهای دیگر داشتم که قبلا در کامنت هام نوشتم… در ادمه ی ماجرا خواستم بگم که با اینکه زیر صفر رسیده بودم و هفت هشت ماه آوارگی و غیره بلطف خدای مهربانم با استاد عباسمنش رهنمودم آشنا شدم که اون هم خودش داستان مفصلی هست که قبلا توضیح داده ام…

    حالا بعد از چند سال در این خانه ی جدیدم فهمیدم کلی لوازم اضافه نو و کار کرده داشتم که اصلا دیگر بهش نیازی ندارم فقط یک بار اضافه در زندگیم شده چون بعد از آن آوارگی ها و خراب شدن روابط خانوادگی بین مون و دختر و پسرم خیلی شرایط تغییر کرد که اون هم خودش یک پروسه و داستان هایی برای خودش داشته.. بماند…

    الان در خانه ام نشسته ام و براحتی مشغول فروش اجناسم شدم و تا حالا کلی پول ساختم و به پول پیش خانه ام اضافه کردم ( چون مبلغی از پول اضافه شده ی خانع ی جدیدم رو یکی از آشنایان به درخواست خودش بصورت امانت قبول کردم ) و از این تضاد که بنفع من تمام شد استفاده کردم و با فروش این اجناس اضافه هم پول امانی رو پس دادم و هم باری از دوش ام برداشته شد و دور و برم خلوت شد و هم احساس کردم انگیزه ی جدیدی برامون بوجود آمده و توی این چند ماه نه تنها لوازم خودم رو بفروش رساندم بلکه دوستان و آشنایان یک سری اجناس فروشی شان را به من سپردن و حتی دخترم یک سری لباس و کیف و کفش از مزون شون برام آورد که در منزل بفروشم .. یعنی همینطور نمیدونم از چه جاهایی و گوشه کنار لوازم بهم میرسه که بفروش برسانم و الان احساس می کنم من در حال آموزش هستم .. یعنی یک فروشنده ی خوبی شدم و انگار دارم به رسالت خودم نزدیک میشم .. بعبارتی از این کار و کسب درآمد زایی در منزل لذت میبرم و احساس می کنم خیلی در مدار آزادی زمانی و مکانی هستم .. بعضی از مشتریام با تیپاکس اجناس رو تحویل می گیرند و قبلش پولشو بحسابم واریز می کنند .. یعنی به همین راحتی و آسونی.

    بدون اینکه هزینه ای برای این کسب و درآمدم بذارم .. تنها هزینه اش این بود که چندین سال توی یک اتاق انباری شده بود و خودش خود بخود ارزشمند شده بود… البته من این آگاهی ها رو بعد از آشنایی با استاد عزیزم بدست آوردم و مدام دارم روی باورهایم کار می کنم و هر روز شکر خدا پیاده روی می کنم و در حین پیاده روی با هندی فری زبان آلمانی رو تمرین می کنم و بعدش خریدهای مواد غذایب و یا سبزیجات رو خریداری می کنم و میام خونه و بعد از اتمام کارهای خانه دوباره میام سراغ سایت و نوشتن و خواندن کامنت ها و دیدن فایل ها … بعنی عاشق این آزادی هایم هستم و نهایت استفاده رو از زمان هایم میبرم ولذت میبرم صبح ها ساعت 4 صبح به عشق سپاسگذاری و مدیتیشن بوقت سحرگاه و بعدش دیدن طلوع زیبای خورشید عزیزم هستم…. خدا میدونه که چقدر از این مسیرم برای رسیدن به اهداف و خواسته هایم لذت میبرم ..

    خدایاااا شکرت بابت داشتن چنین استاد بینظیری که بمن اعطا کردی

    خدایاااا شکرت بابت وجود خانم شایسته جان که در کنار چنین استادی هستند

    خدایاااا شکرت بابت دوستان بینظیری که از خواندن کامنت های فوق العاده عالیشان وتجربه های بینظیرشان به درک و آگاهی های بیشتری هدایت شده ام

    خدایااا شکرت بابت این کلید بسمت نشانه هایم هدایتم کن که امروز مرا به این قسمت از مصاحبه ی وفور و فراوانی آگاهی هدایتم کرد

    خدایااا تو فرمانروایی

    خدایااا تو گفتی… اَلَذینَ یومنُونَ بِلغِئب آنانی که به نیروهای غیبی ایمان دارند

    و اینکه اِذا سَالَک عِبادی… تو نزدیکی و من به نزدیک بودن تو ایمان دارم … تو خدای منی و من بنده ی تو هستم..

    تو قبول می کنی درخواست درخواست کننده را .. که من باشم..

    پس بپذیر و مرا له یقین خودت آگاه کن تا به درجه ای از ایمان برسم که به عشق تو و به امید تو بگم .. من اینو می خوام و تو بگی چشم و من بگم موجود شو و تو قبول کنی

    خدایااا شکرت

    و اینجا دوباره درخواست می کنم که رسالت خودم رو بخودم بیشتر بشناسونی و بجای تغییر در شغل و حرفه به تغییر باورهای قدرتمندتر بیشتری هدایت شوم

    خداوند یک انرژی است و قابل تبدیل شدن به هر آنچه که در ذهنم می توانم برای زندگیم بسازم تا تبدیل به واقعیت زندگیم شود

    ارادتمند همیشگی استاد عزیزم و خانم شایسته جانم

    رویا مهاجر سلطانی

    2023/3/13 march

    1401/12/22 اسفند دوشنبه

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2507 روز

    به نام خدا

    سلام استاد و مریم جان

    فایلها برای سالها قبل است

    ولی چرا اینقدر دقیق

    نشانه امروز من را میزنم

    و درست همان فایلی میاید که با حال روز من در ارتباط است

    درست راهنمایی که باید بشویم را میگوید

    خدایا شکرت بابت این آگاهی ها

    باور همه زندگی ماست

    افکار همه باورهای ماست و خودمان رقم زننده زندگیمان هستیم

    اکر از کاری که دوستش داریم پول نمیسازیم به دلخواه چون باورهای ما ایراد دارد و بس

    چقدر این حرف آسان دقیق

    و در عمل سخت

    کنترل ذهن ساخت و مداومت در باورها

    و این جمله دوستمان در کامنت

    خدا خودش اون چیزه میشه، اون انرژی شکل میگیره و وارد زندگیت میشه

    خدایا تنها تو را میخواهم و تنها از تو یاری می جویم مرا به راه راست راه مستقیم راه کسانیکه نعمت و ثروت دادی هدایت کن نه راه گمراهان

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1152 روز

    سلام سلام و درود فراوان به استاد عزیز و گرانقدرم مریم جان عزیزم و تمامی دوستان گرامی.

    کلید لذت بردن از مسیر « تحقق خواسته‌ها».

    دقیقاً من همچین باوری داشتم همونطور که استاد عزیز فرمودن همیشه برای رسیدن به خواسته‌هام عجول بودم همیشه فکر می‌کردم باید خواسته‌هام تحقق پیدا بکنن تا بتونم از زندگی لذت ببرم به همین جهت همیشه لحظه ی حال رو‌ از دست می‌دادم .چون بیشتر تو آینده سیر می‌کردم و گاهی تو توهم و رویا پردازی بودم و متوجه نمی‌شدم چطور وقت و زمان را از دست میدم. به گذشته کاری نداشتم هر چیزی هر چند تلخ و ناجالب می‌گذشت تا حدودی فراموشش می‌کردم اما خیلی تو آینده سیر می‌کردم.

    ترس و استرس و نگرانی از احساساتی بود که همیشه باهاش درگیر بودم که الان متوجه شدم همش به خاطر عدم ایمان و باورهای غلطی بود که تو ذهنم پرورش داده بودم. زیاد حرص می‌زدم. زیاد دست و پام می‌زدم . اسمشم گذاشته بودم تلاش !! فکر می‌کردم این تقلا و این حرص زدن‌ها تلاشیه که باید انجام بدم تا به نتیجه برسم . باوجود اینکه نتیجه‌ای نمی‌دیدم اما همچنان به مسیرم ادامه می‌دادم خیلی به خودم سخت می‌گرفتم . نقص کمال گرایی هم، خیلی روم کار می‌کرد.

    همه چیزو عالی و به بهترین شکل ممکن می‌خواستم

    هیچ وقت راضی نبودم و از هیچ چیزی احساس رضایت نداشتم . تو همه ی زمینه‌ها همیشه شکوه و شکایت داشتم .

    به هیچ وجه نمی‌تونستم باور کنم که خالق تمام اتفاقاتی که باهاش دست و پا می‌زنم خودم هستم. این از اون باورهایی بود که خیلی نسبت بهش مقاومت داشتم چون هیچ وقت خودمو مقصر نمی‌دونستم و همیشه از عوامل بیرونی و از آدمهای اطرافم بخصوص همسرمو و پدرم و حتی پدر و مادر همسرم ، گله مند بودم . احساس می‌کردم تمام کاسی‌های زندگیم به خاطر این چن نفر هستش که کمک و همراهی نمی‌کنن به خواسته‌هام برسم . سطح توقعم از همشون خیلی بالا بود. پیش خودم می‌گفتم بابام که فکر می‌کنه

    وظیفه ی همسرمه که کمک کنه تا وضعیت بهتری پیدا کنیم ، پدر مادر همسرم از اونجایی که اصلا دوست ندارن عروس جایگاه بهتری از خودشون داشته باشه با وجود داشتن توانایی مالی هیچ وقت بهمون کمک نکردن که مبادا من راحت چیزیو بدست اوورده باشم.

    از همسرمم نگم که هیچ وقت کار کردن و بدست اووردن ثروت رو جدی نگرفت. همیشه به همون اندازه‌ای که داشتیم راضی بود و خودشو مسئول ما نمی‌دونست . خودمم که هیچ !!!! فقط نظر میدادم و ایده ، بعدشم غر می‌زدم ، سرزنش می‌کردم و همیشه در حالت خشم و عصبانیت بودم.

    اصلا اوضاع خوبی نبود و هیچ لذتی در کار نبود و هیچ خواسته‌ای هم برآورده نمی‌شد.

    آشنایی با استاد عزیز و پذیرش اشتباهاتم و تلاش برای تغییر افکار و باورهام دنیای منو تغییر داد و مسیر زندگیمو عوض کرد.

    درسته چن سالی کشید تا خودم احساس رضایتی که میخاستم رو بدست بیارم که منظور از این احساس رضایت ، داشتن آرامشمه .

    خدا را شکر می‌کنم که نگاهم نسبت به اون دوران 180 درجه فرق کرده. واقعاً دیگه به خواسته‌هام فکر نمی‌کنم تا حدودی رهاشون کردم ، نه به این منزله که فکر کردن بهشون اذیتم کنه از این جهت رها کردم که ایمان پیدا کردم خداوند در وقت و زمان مقرر خودش، حتماً هر آنچه که باید بهم بده رو میده و نیازی نیست که بخوام رویاپردازی کنم .

    اوایلش با تجسمات شروع کردم و از حالت توهم و رویاپردازی بیرون اومدم .متوجه شدم که توقعم از خواسته‌هام باید با توجه به شرایطی که توش هستم باشه یعنی بلندپروازی نکنم و بپذیرم که میشود آرام آرام رشد کرد. قانون تکامل را قبول کردم و پذیرفتم که رسیدن به هر خواسته و هر هدفی مستلزم رشد تکاملی هستش که این تکامل نیاز به صبوری من و کسب آگاهی های من داره .

    خیلی زمان برد تا در لحظه زندگی کردن را یاد بگیرم . الانم نمیگم پرفکتم اما خب به نسبت قبل خیلی عالی هستم چون آگاهانه تمرکزم رو سمت هر چیز مثبتی می‌برم . هر وقت به هر علتی می‌خوام تو احساس بد برم سعی می‌کنم ذهنمو کنترل کنم و تمرکزمو روی زیبایی‌ها و موضوعات بهتری ببرم تا از اون حالت بیرون بیام . دیگه نگران آینده نیستم چون به قدرت خداوند ایمان اووردم . شاید تو خودم نبینم که بتونم به جایگاه خیلی بهتری برسم اما تو وجود خدا می‌بینم که می‌شود . بابت این قسمتی که گفتم شاید تو خودم نبینم به لحاظ قدرت ذهنی و جسمی عرض کردم نه از این جهت که خودمو لایق ندونم که خدا را شکر انقدر روی احساس لیاقتمون کار کردیم که میتونیم بهترین‌ها را لایق خودمون بدونیم .

    منظورم عجز و ناتوانی خودم در مقابل قدرت خداوند بود.

    دست از تمام تقلا زدن‌ها و عجله کردن‌ها و حرص زدن‌ها برداشتم خودم فکر می‌کنم آروم کنار نشستم تا ببینم چی پیش میاد ؟!! بیشتر روی « فقط برای امروز »زندگی کردن تمرکز می‌کنم. اینکه امروز بتونم احساسات و اتفاقات خوبی رو تجربه کنم وقتی به آینده فکر می‌کنم و ذهن بیمارم همه چیز رو ، دور از دسترس می‌بینه از زندگی ناامید و دلسرد میشم اما امروز با تمرین کردن سعی می‌کنم آگاهانه تمرکزم روی در لحظه زندگی کردنم باشه و کنترلی روی احساسات مخربم داشته باشم . که این اتفاق نمیفته مگر اینکه آگاهانه از دیدن هر چیز و هر کسی و استفاده از هر داشته‌ای لذت ببرم و سپاسگزارش باشم.

    در گذشته ما نعمتهایی که داشتیم رو نمی‌دیدیم و دنبال چیزهای دیگه ای بودیم . اما امروز یاد گرفتیم دنبال چیزی نباشیم . هر چیزی رو که به چشم می‌بینیم و ازش استفاده می‌کنیم به خاطرش سپاسگزار باشیم . دیدن زیبایی‌های جهان اطرافمون تموم شدنی نیست و اگر یه چیز زیبایی رو هر روزم تکراری ببینی بازم برات همون جذابیت رو داره و به همون قشنگی هستش . حالا اون چیز می‌تونه هر چیزی باشه می‌تونه آسمون قشنگ باشه می‌تونه دیدن ماه باشه دیدن ابرها باشه طلوع و غروب خورشید باشه نگاه کردن به شاخ و برگ درختها باشه دیدن گلی باشه دیدن ماشین‌های شیک و مدل بالا باشه و یا هر چیز دیگه‌ای !

    وقتی یاد بگیری و ذوق و شوق دیدن زیبایی‌ها رو داشته باشی به خیلی چیزهای زیبا توجه می‌کنی که تا حالا هیچ وقت نمی‌دیدیشون . حسنی که این نگاه داره اینه که اولاً روحتو جلا میده و حس تو خوب می‌کنه ، تو رو به آرامش می‌بره و خشمتو کنترل می‌کنه ، باعث میشه کمتر به خاطر هر اتفاقی عصبانی بشی و سطح توقعتو پایین میاره . دیگه دنبال چیزای بزرگ نیستی که بخوای با داشتن اونا حال خودتو خوب کنی خوب می‌فهمی که می‌شود با چیزهای خیلی کوچیک و جزئی هم حال آدم خوب باشد.

    استاد عزیز به نکته ی خوب دیگه‌ای اشاره کردن این بود که تو هر وقت و زمانی که داریم کاری انجام میدیم از انجام اون کار لذت ببریم بدون اینکه اون شرایطمونو با کس دیگه یا با چیز دیگه‌ای مقایسه کنیم مثلاً اگر پیاده‌روی می‌کنیم تمرکزمونو نذاریم روی اینکه وای چرا الان ماشین زیر پام نیست !! نگاه کن مردم چقدر راحت اینور و اونور میرن !!! بیایم به جنبه‌های مثبت پیاده‌روی فکر کنیم و ببینیم پیاده‌روی چقدر می‌تونه تو روحیات ما و حتی برای جسممون مثمر ثمر باشه . وقتی تو دل هر اتفاقی هر چند ناجالب ، بتونیم درس و تجربه ی قشنگی کشف کنیم اون موقع ست که به رشد خوبی رسیدیم.

    اینجور وقتهاست که باید خودمونو محک بزنیم تا ببینیم چقدر تونستیم تغییر کنیم . هر بار که خودمونو محک می‌زنیم خودش باعث میشه یواش یواش یاد بگیریم از دل ترس‌ها بیرون بیایم و آرامش رو جایگزینش کنیم.

    آسون گرفتن هر چیزی موقعه ای اتفاق میفته که تو دنیا ، رو جدی نگیری و بدونی که مهمون موقتی این دنیا هستی و هر آنچه که داری مال تو نیست و قراره اینجا گذاشته بشه و تو تنها فقط با اعمال صالحی که داشتی می‌تونی وارد دنیای بهتری بشی . وقتی به این باور برسی دیگه هیچ وقت به خودت سخت نمی‌گیری چون می‌دونی خوب و بد می‌گذره . تلخی‌ها و ناکامی‌ها قرار نیست ماندگاری داشته باشه . اتفاقات رو بهتر می‌پذیری بنابراین یاد می‌گیری که آسون از هر چیزی بگذری

    همین سبک زندگی کردن باعث میشه اتفاقات قشنگ‌تر و زیباتری را تجربه کنیم و به همون چیزهایی که می‌خواستیم برسیم بدون اینکه تقلایی به خاطرش کرده باشیم .

    گوش کردن مکرر فایلهای استاد عزیز چ دانلودی و چ تو دوره‌ها اونم گوش کردنی که با دقت و تمرکز بالایی باشه خیلی تاثیرگذاره تو روند تغییراتمون.

    بنابراین یکی از برنامه‌های روزانم همین گوش کردن و نوشتن هستش. گوش کردن و نوشتنی که با لذت انجامش میدم نه از سر تکلیف.

    خدا را شکر که با تغییرات خودم همسرمم خیلی تغییر کرد و ایشون هم به شخصه کنترل خوبی روی افکار و باورهای خودشون دارن. خیلی جاها با هم ، هم مدار و هم فرکانس شدیم .

    یه جاهایی هم ،هنوز مقاومت‌ها و اختلافاتی هست . اما مطمئنم خیلی زود از بین میرن . یه روزی خودمو جر می‌دادم تا همسرم تغییر کنه و طوری باشه که من می‌خوام و هیچ وقت این اتفاق نمیفتاد اما امروز که رها کردم و آزاد گذاشتمش و هیچ کنترلی روی کارها و رفتارهای شخصیش ندارم تا حدودی به هر آنچه که می‌خواستم رسیدم . خدا رو شکر که هر دو دنبال بهبود شخصیتیمون هستیم البته چیزی که من می‌بینم از اونجایی که من هستم همسرمم کنار من یاد می‌گیره باشه .هنوزم وابستگی‌هایی داره .

    اما این وابستگی‌ها دیگه اذیتم نمی‌کنه چون دنبال هر چیزیه که من هستم و از اونجایی که من دیگه اون ناهید سابق نیستم و خودخواهانه عمل نمی‌کنم و دنبال صلح و آرامش هستم ایشون هم پا به پای من درست عمل می‌کنن. حتی یه وقتایی خودش درخواست می‌کنه که راجع به موضوعی اگر چیزی می‌دونم بهش توضیح بدم .

    بحث و گفتگو بینمون زیاد هست اما گفتگوهایی که قراره با صحبت کردنش نتیجه بگیریم و مشکلی رو حل کنیم نه اینکه فقط بکوبیم تو سر همدیگه و هر می منم منم کنه .امروز عاقلانه تر و با احترام بیشتری به حرفها و احساسات هم توجه میکنیم .

    حتی اگر اتفاقاتی بیفته که با من هم فرکانس نباشن باز نگران نمیشم چون نگاهم نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده می‌دونم تو دل هر اتفاقی می‌تونه گنجی باشه که باعث رشد و بزرگ شدنم باشه.

    اشتباه و خطا همیشه هست ادعایی روی خوب شدن و تغییرات مثبتم ندارم همیشه سعیم بر اینه که بهتر از ماههای و سالهای قبلم باشم.

    امیدوارم درک و فهمم نسبت به قوانین جهان هستی و شناختم به خدای قدرتمندم به مراتب بیشتر از قبل بشه که می‌دونم میشه تا بیشتر به بعد معنوی برسم و بیشتر احساس رضایتمندی رو از خودم داشته باشم . می‌دونم کنار استاد عزیز حتماً به ایمان بیشتری خواهم رسید.

    هرروز خودمو موظف می‌دونم که دنبال کسب آگاهی و یا مرور آگاهی هایی که قبلاً کسب کردم باشم . خودمو موظف به تمرین کردنشون می‌دونم به همین جهت به رفتار و کردارها و افکار و باورهایی که تو ذهنم دارم ، توجه می‌کنم .

    همونطور که استاد عزیز گفتن دقیقاً این داستان رو غذای روحم می‌دونم بنابراین هیچ روزی رو بدون این تغذیه سپری نمی‌کنم.

    از اینکه استاد به این عزیزی دارم خداوند رو سپاسگزارم .

    استاد جونم ممنونم ازتون .

    مرسی که هستی.

    الهی که باشی همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2856 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز

    خداراسپاس که امروز این گام را برداشتم

    گام 10-کلید لذت بردن از مسیرِ تحقق خواسته

    جمله کلیدی این فایل :

    بدون استثنا تمام تجربه ها و اتفاقات و شرایطی که توی زندگی شما رقم میخوره بدون استثنا توسط افکار شما و باورهای شما به شکل کلی تر رخ میده

    استاد امروز یک همزمانی داشتم صبح بلند شدم گام 19 خانه تکانی ذهن را برداشتم که دقیقا در مورد علاقه و ثروت ساختن از طریق علاقه بود و ثروت 2

    وقتی اومدم سراغ گام 10 مهاجرت به مدار بالاتر دقیقا درمورد لذت بردن و علاقه و ثروت ساختن از مسیر شغل مورد علاقه بود و دقیقا ثروت 2

    این یه نشونس باید بیشتر به این ورودیها توجه کنم و بیشتر گوش بدم و کلید این موضوع دنبال کنم.

    چون من الان توی مسیر علاقم هستم اما بخاطر باورهای نامناسب هم همش شک میاد مثلا میگه نمیتونی بازی کنی دیگه الان تو 24 سالته پیری سنت بالاست نمیتونی بری تیم ملی او تا بخوای بری یا تا بخوای بری لیگ برتر طول میکشه سنت دیگه رفته بالا و فلان میگه پـــــــس برو مربی شو

    توی شهرم یه تیم هدفمند نیست که رو به جلو باشه میگه تو که الان نمیتونی مهاجرت کنی پـــــــس برو والیبال برو بستکت

    یا پول توی شغلهای خاصی پـــــــس توام برو یه جوری توی اون شرکت پتروشیمی که حقوق خوب میده دست بکار شو

    و..

    ولی من هیچ راهی ندارم تنها راهی که دارم اینکه ادامه بدم باید روی باورهام کار کنم باورهام تقویت کنم

    یا یه باور دیگه ای که دارم اینکه هر کسی که به موفقیت رسیده حتما خیلی سختی و رنج کشیده که این باعث شده از علاقم لذت نبرم

    سخت گرفتن و نتیجه گرایی برام از لذت بردن الویت داشته

    مثل پسر بچهایی که توی کوچه بدون رعایت قوانین فوتبال بازی میکنند و لذت میبرند نبودم

    یه بار رفتم. پیششون که مثلا بهشون بگم چجوری باشید دیدم بابا اینا اصلا براشون مهم نیست چی به چیه فقط دوست داشتن بازی کنن

    مورد بعدی خیلی دوست دارم از نظر بقیه خوب و عالی بنظر بیام مورد تایید باشم بخاطر همین بجای اینکه نشونه های خدا ببینم تایید کنم بیشتر دنبال اینم که فلانی فلانی ها از نظرشون خوب باشم روبه رشد باشم

    طبیعیه هدایت نمیشم

    طبیعیه نمیرم دنبال لذت واقعی خودم

    طبیعیه وابسته رسیدن به هدفم میشم

    خدا نکنه اون روز نرسه که من بفهمم دیگه دیر شده و خودم و رویاهامو به بهایی اندک فروختم

    خدایا خودت هدایتم کنم از این داستان از این مسیره حتی از ادمهای این مسیره کنده بشم جدا بشم مسیر تو رو برم مسیر خدا پرستی و توحید رو که تو کافی

    فرکانس های من دارن اتفاقات زندگیمو رقم میزنن بعد چرا من فکر میکنم نگاه دیگران و. نظر دیگران و تایید دیگران مهم؟؟؟

    فرکانس های من عامل اصلی ان

    کانون توجه من عامل اصلی ان

    نه نظر و تایید دیگران و نگاه دیگران..

    خدایا خودت منو بیشتر در این موضوع برسون

    تمام ایده های ذهنم اینکه یه پولی داشته باشم بخوام بدم برام سود بدن

    یا برم شغلی که توش پول

    ولی به زودی مسیر من تغییر میکنه چون من دارم ورودی های متفاوتی به ذهنم میدم و این مسیر را ادامه میدم

    اولین قرار دادم امضا میکنم و در ادامه خونه میخرم و ماشین مورد علاقم میخرم و وسایل خونم میخرم

    استاد عزیزم از شما سپاسگزارم

    خانم شایسته از شماهم سپاسگزارم

    همه شما به خدا میسپارم

    با ایمان

    مریم درویشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    زهره محمودی گفته:
    مدت عضویت: 2852 روز

    با سلام

    ضمن تشکر از استاد عزیز برای فایل های واقعا عالی پاسخ به سوالات

    به نظرم یک نکته که باید بیشتر روش تاکید بشه در جواب سوال دوم,  اینکه عشق یا طرح الهی یا رسالت یا….هم نیاز به طی کردن تکامل داره و ظرفیت عشق هم بتدریج پیدا میشه . یک مداومت و پشتکاری لازمه وگرنه ممکنه چیزی عشق آدم باشه ولی جرقه های اولیه نیاز به توجه و پشتکار دارن تا بر ترس , تعویق , حاشیه ها و …..غلبه کنن . وقتی عشق قوی شده باشه خودش بر همه اینها غلبه میکنه ولی وقتی شعله ضعیف تری داره نیاز به مراقبت داره و ممکنه با ترس ها و تعویق ها خاموش بشه

    شاید وقتی قراره کاری در جهان انجام بشه , عده ای جرقه های عشق اون کار رو دریافت میکنن ولی فردی که اون جرقه رو دنبال میکنه و مداومت میورزه نهایتا به عشق کاملی میرسه و اون کار رو انجام میده و میشه اینشتین و ادیسون و ….

    در واقع من فکر میکنم عشق ورزیدن یک انتخاب و یک مداومت است نه یک حالت جذبه یی که لاجرم دراون حرکت کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    اذر ارین کیا گفته:
    مدت عضویت: 2763 روز

    سلام به استاد عزیزوگرامی

    نمیدونم به چه نحوی ازخداتشکرکنم بابت دریافت و شنیدن این مصاحبه..که تمام جواب دل گرفته و اشکای دیشب من بود،.اگرچه میدونم که احساس خوب مساویه با اتفاقات خوب،ولی دیشب هرکاری کردم نشد اشک نریزم و باخدای خودم راجع به همین حرفای امروز شما چیزی نگم.یقین دارم که خدا جواب دیشب من و دادتوسط شما،من نقاشی میکنم اونم رنگ و روغن،اونم با عشق جوری که زمان و نمیشناسم..ولی تواین چندسال که کارمیکنم و عاشقشم همیشه وسط راه رهاکردم و باز دوباره بعدازمدتی برگشتم و گفتم خدایا من عاشق نقاشیم پس چرا درامد ندارم،چرا خودم نتونستم بواسطه ی این عشق و علاقه ازهرلحاظ مستقل بشم،.چرا باید تکیه کنم به ثروت اطرافیان،چرا باید با این همه عشق و علاقه و سالها کارنتونسته باشم واسه خودم باشم.استاد من توی ی بهشت زندگی میکنم به بزرگی ده هزارمتر،پراززیبایی ارامش، نعمت و فراوونی،پرازعشق پرازگل و،.همینجام دفترکارم هست،..همه چیرمهیاست ولی من از نداشتن استقلال مالی خودم توسط عشقم به نقاشی و سالها کارکردن،همیشه اذیت شدم و دیشب باخدا خیلی حرف زدم و امروز جواب من داده شد که فقط باورمن ایراد داره ومن جای درستم،.،استاد عزیزم فقط خاستم باتمام وجود ازتون تشکرکنم و سعادت و سلامتی همیشگی رو واستون خاستارم وبهتون بگم فقط اشک شوق ریختم ازشنیدن حرفاتون…دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    مریم جهانبخش گفته:
    مدت عضویت: 3081 روز

    سلام به خانواده صمیمی من

    استادجان بازم دارید قانون تکامل رو توضیح میدید

    باید اگر ما چیزی رو میخوایم ادامه بدیم ادامه بدیم تا بهش برسیم معنی فرکانس هم همینه ادامه دادن تکرار کردن

    تنها چیزی که این همه مدت ادامه دادم همین فایلها بوده وهی جست وگریز ادامه میدادم یادم هست که یک روز هم بدون گوش ندادن سپری نکردم

    وازامسال اردیبهشت ماه شروع کردم دریک سالن آرایشی کار کردن ومیبینم که مدیریت اونجا ۲۳ داره کاره آرایشگری رو انجام میده تو عرض یک ربع شینیون درست میکنم آرایش صورت هم حدود نیم ساعت یا خیلی اگر طول بکشه یک ساعت اون خانوم خیلی دستش تنده

    چرا انقدر سریع انجام میده چون این همه سال تکرار کرده وادامه داده وحالا هم موفقه

    الان منم حدود ۹ ماه که دارم این شغل رو کار میکنم ولی این همه سالی که ازعمرم گذشته همش هی می‌پریدم ازاین شاخه به اون شاخه شغل‌های زیادی رو تجربه کردم ولی هیچی به هیچی

    ولی الان تازه داره درآمدم نسبت به قبل بهتر میشه

    اما بازم این ذهن نجواگر به سراغم میاد نه این شغل تونیست باید یک شغل دیگی انتخاب کنی

    استاد شما توی فایل عزت نفس گفتید اگر میخواین خودتون رو بشناسید با خودتون حرف بزنید منم دارم این کار میکنم تا بتونم خودم رو بیشتر بشناسم

    واز این شک وتردید بیام بیرون

    استادجان میدونید من به شغل آرایشگری علاقه دارم دوست دارم تا به درآمدهای میلیاردی برسم

    اما الویت اول من خریدن تمام فایلهای شما هست

    برای همون یک تعهدی به خودم دادم ودارم تمام سعی ام رو میکنم تا بهش عمل کنم ویکروز هم به تعویق ندازمش

    استاد جان خیلی دلم میخواد

    ازپولی که بدست بیارم برای خودم لباس‌های زیبا بخرم اما همش باخودم میگم نه باید اول فایلهای استاد رو بگیرم

    دخترم بهم میگه مامان تو دیگه کی هستی میخوای فایل بخری که چی بشه تا الان چقدر بدست آوردی

    اما من خودم بیشتر میدونم که چقدر تغییر کردم ودارم روز به روز آگاه تر میشم

    البته استادجان توی همین فایلهای رایگان هم آگاهی های نابی وجود داره و دست کمی ازفایلهای پولی نیست

    باآرزوی بهترینها برای شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: