معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

507 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی فلاح گفته:
    مدت عضویت: 1763 روز

    سلام استاد عزیزم و سلام به دوستان عزیز

    اول این رو بگم که بی نهایت سپاسگزارم ازتون که این دوره رو آماده کردین و کلییی خوشحالم برای این دوره چون پاشنه اشیل‌ من دقیقن احساس عدم لیاقت هست.

    مثال های از ضربه هایی که به خاطر عدم لیاقت خوردم….

    اولین موردی که میخوام بهش اشاره کنم راجع به روابط هست که این مثال شاید برعکس مثالی که استاد گفتند باشه چون من همیشه به یک رابطه خیلی خوب و عالی فکر میکردم اما چون تا شیش ماه پیش هیچ رابطه‌ی عاطفی رو با کسی برقرار نکرده بودم این احساس عدم لیاقت خودش رو خیلی بزرگ توی ذهنم جا داد تا جایی که شاید یکم طلبکارانه از خدا یک رابطه عاطفی میخواستم.

    (این رو توی پرانتز بگم که من دوست های خیلی خوبی داشتم و رابطم به نسبت بقیه‌ی همسن هام با دوست هام چ دختر چ پسر خیلی صمیمی و با احترام بود

    اما چون رابطه عاطفی نداشتم و ذهنم رو کنترل نکردم این احساس عدم لیاقت یه نوع نگرانی رو برام به وجود اورد)

    داستان اینجوری شروع میشه که من از اونجایی که رابطم با اکثر بچه‌های دانشگاه خیلی خوب بود و تقریبن همه توی دانشکدمون من رو میشناختن‌ و صمیمی بودیم؛ من با یک دختر خانمی که خیلی شاد و با اعتماد به نفس بود آشنا شدم و کم کم رابطمون نزدیک و نزدیک تر شد تا جاییه که من شناخت خوبی از ایشون پیدا کردم و متوجه شدم که این شادی و اعتماد به نفسی که در ایشون میبینم فقط توی ظاهره‌ و این آدم اصلن در درون و توی تنهایی خودش این ویژگی ها رو نداشت.

    و من هم این موضوع رو خوب فهمیده بودم و به این درک رسیدم که این دوستی نه تنها دوستی خوبی نیست چون کم کم به اعتماد به نفس من هم ضربه میزنه بلکه برای رابطه کاملن افتضاحه

    اما امان از احساس عدم لیاقت و ایمان نداشتن به خدا

    من به ایشون پینشهاد دوستی دادم و ما از همون روز اول هم من هم ایشون هیچ احساس خوشحالی ای کنار هم نداشتیم

    من به این دلیل که نتونسته بودم ذهنم رو کنترل کنم و مدام میخواستم با یه آدم بهتر(یا حداقل در سطح روحیه‌ی خودم) وارد رابطه بشم اصلن حال خوبی نداشتم ولی همیشه سعی میکردم که نشون بدم که اره چقدر همه چیز خوبه و از این حرفا اما به قول استاد سر دنیا رو نمیشه کلاه گذاشت، این احساس ما هست که نتایج رو رقم میزنه.

    نمیخوام خیلی از بدی های این رابطه بگم اما همین که من دیدم به رابطه این بود که توی رابطه عاطفی ما باید بیشتر از زندگیمون لذت ببریم و اون فرد دیدش این بود که من باید حالش رو خوب کنم احتمالن خودتون میتونین تصور کنید که این رابطه چه نوع بوده.

    اما خداروشکر این رابطه کوتاه مدت که در عرض دو ماه بود خیلی نکات اموزنده برای خودشناسی بهتر بهم نشون داد و الان خیلی خیلی بهتر هم میتونم خودم رو لایق روابط بهتر بدونم(چون دارم روی خودم کار میکنم) هم ترس از پینشهاد دادن رو برام خیلی کوچیک تر کرد.

    مثال بعدی مربوط به تمام دوران مدرسه هست که خب من تقریبن توی تمام درس ها به جز ادبیات و تاریخ هوش خیلی خوبی داشتم، خیلی خوب درک میکردم و لذت میبردم از درس خوندن.

    اما از اونجایی که خیلی عزت نفس پایینی داشتم هیچ وقت حس نمیکردم که من جزو بچه های تاپ کلاس هستم و همیشه‌ی همیشه سرم تو لاک خودم بود و با این که اکثر مواقع سر امتحانات جواب درست سوالات رو میدونستم اما چون به خودم شک داشتم هیچ وقت نمره هام نزدیک به افرادی که به نظر من درسشون در سطح من یا حتی پایین تر از من بود نرسید.

    مثال بعدی رو میخوام برعکس جواب بدم یعنی بگم که احساس لیاقت من چه نتایجی رو برام رقم زد.

    اونم راجع به موضوع انتخاب رشته و زندگی کردن برای خودم نه پدر و مادر و خانواده و جامعه هست.

    موقع انتخاب رشته‌ی دانشگاهی من به دلیل اینکه به هیچ کدوم از رشته های پیراپزشکی علاقه نداشتم به جایی رسیدم که فکر میکردم اصلن رشته‌ای مناسب من وجود نداره تا اینکه رسیدم به رشته‌ی مدیریت جهانگردی و یا گردشگری که شاید بهتره بگم بهتر از این رشته وجود نداره :))))دلیلش هم اینه که توی این رشته شما باید سفر کنی و ثروت خلق کنی.

    خلاصه این که من توی انتخاب رشته فقط و فقط این رشته رو انتخاب کردم با شیش تا دانشگاه مختلف که حتی مکان هایی که به نظرم مناسب من نبود رو باز انتخاب نکردم.

    و بعد از اینکه وارد دانشگاه شدم و با دوست های جدید آشنا شدم متوجه شدم خیلی خیلی از دوست های همسن من یا خودشون کلن رشته ها رو انتخاب نکردن یا با اصرار خانواده و مشاور انتخاب کردن که میدیدم خیلی از بچه ها مینالیدن از این که اینجا چ دانشگاهیه و چ رشته ای هست و …

    با این که دانشگاه ما(هنر اصفهان) یکی از زیبا ترین و خاص ترین دانشگاه های ایران از لحاظ معماریه‌ و رشتمون هم به دید من فوق العادست اگر کسی واقعن تمرکز بزاره.

    بعد از دیدن دوستام خیلی به خودم افتخار کردم که خودم این رشته رو انتخاب کردم و خودم رو لایق زندگی ای دونستم که خودم انتخابش کردم و نتیجش هم این بود که توی کل دورانی که دارم تحصیل میکنم هر روزش برام لذت بخشه.

    راجع به مسائل مالی هم مثال هایی دارم که اما تا اون اندازه‌ای که علاقه دارم نتیجه نگرفتم به همین دلیل توضیح نمیدم.

    استاد بی نهایت سپاسگزارم ازتون برای شروع یک دوره‌ی بی نظیر دیگه

    امیدوارم که بتونم این احساس رو

    با تایید کردن خودم به خودم

    با دیدن زیبایی هام

    با این منطق که ما لایق بودیم که به دنیا اومدیم تا این همه احساس های متنوع رو تجربه کنیم

    با گذر کردن از ترس هایی که من رو قفل میکنه

    بیشتر و بیشتر کنم تا نتایج بزرگ تری هم بگیرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 79 رای:
    • -
      نسیم گفته:
      مدت عضویت: 1342 روز

      سلام به دوست عزیز هم فرکانسیم

      جناب فلاح خیلی خوشحال شدم وقتی کامنت شما رو خوندم و لذت بردم که آقای جوانی مثل شما همین اول راه خودشو پیدا کرده وبا بهترین تصمیمات جلو می‌ره .

      همیشه با خودم میگم اگه من این آگاهیها رو میداشتم و اینهمه سال با تجربه و علم این آگاهیها پیش میرفتم تا حالا به بهترین نتیجه ها می‌رسیدم اما خدا رو شکر که حالا هم دیر نیست ،با اینکه 46 سال از عمرم میگذره اما وقت زیادی برای جبران دارم .بازم خدارو شکر که الآنم متوجه شدم .

      واسه تون آرزوی خوشبختی و بهترینها رو دارم انشاالله موفق باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        علی فلاح گفته:
        مدت عضویت: 1763 روز

        بی نهایت سپاسگزارم

        منم آرزوی خوشبختی و بهترین احساس های خوب رو میکنم

        امیدوارم همیشه رو به پیشرفت باشید و به همون نتایجی که میخواید بلکه هم بیشتر برسید

        خیلی خیلی خوشحالم که میدونید هیچ وقت دیر نیست برای داشتن حال خوب و تجربه کردن زندگی چون برعکس افرادی که اطرافم میبینم همه نا امید شدن و میگن دیگه برای ما دیره و از این حرفا.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سعيده رضايى گفته:
    مدت عضویت: 2005 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    ای خداوند این کوه و جنگل، پروردگار رود و ابر و باران، ای آفریننده صداها و رنگها، از تو یاری می خواهم تا در این تلاش آگاهانه برای بهبود شخصیت قدم موثر و مثبتی بردارم.

    سلام به دو استاد قشنگ و بزرگوارم. سلام به همه دوستان خوبم.

    خیلی خیلی خوشحالم که دوره جدید روی سایت قرار گرفت و مطمئنم پر از خیر و برکت خواهد بود برای افراد بسیار زیادی. و این خیر ابتدا به خود صاحب اثر میرسه.

    در مورد احساس ارزشمندی واقعیتش اینه که من اعتراف می کنم هنوز فرقش رو با عزت نفس بطور دقیق نمی دونم. استاد شما اشاره کردید که احساس لیاقت درونی تره ولی برای من هنوز مبهمه.

    از قبلش هم که در موردش وعده داده بودید من همش با خودم می گفتم یعنی قراره استاد دوره عزت نفس رو حذف کنن و این رو جایگزینش کنند؟ اگه قرار به بهبود دوره عزت نفس بود که مثل بقیه دوره ها آپدیت میشد، پس این احساس لیاقت چیه که در یک دوره جداگانه قرار گرفته؟

    حالا فعلا در مورد حسی که نسبت به کلمه لیاقت و ارزشمندی بهم دست میده می نویسم. حتما خدا هدایتم میکنه به جواب درست.

    همه ما در بدو تولد با احساس لیاقت 100 درصدی به دنیا میایم ولی این ساختمون به تدریج با تبر و چکش و گاهی با بولدوزر آجر به آجر فرو می ریزه تا جایی که جز یک مخروبه بی در و پیکر ازش چیزی باقی نمی مونه. گاهی چون باورمون شده اصلا چنین ساختمونی رو ما نداریم خودمون هم به تخریبش کمک می کنیم.

    وقتایی که تو جمع از معایب و کمبودهای شخصیتمون حرف می زنیم.

    زمانهایی که قبول می کنیم نظر ندیم و یا مخالفت نکنیم در حالیکه از ته دل به وضوح مخالفیم.

    زمانی که حتی از خدا هم خجالت می کشیم درخواست کنیم.

    دلم می خواد این مورد آخری رو بیشتر بازش کنم.

    من متوجه شدم سالهاست در دلم آرزویی رو نمی پرورونم. آگاهانه از خدا درخواست نمی کنم. واقعا چرا؟

    اینو الان متوجه شدم. چون خودم درونا باورم شده آدم خیلی لیاقتمندی نیستم. احساس می کنم در بعضی موارد خدا می شینه اون طرف میز دستاشو تو هم گره میکنه و به چشمام نگاه نافذی میندازه و میگه:

    «بنده خوب من، می دونم که دختر خوب و دلپاکی هستی، ولی من اینهمه به تو استعداد و توانایی دادم، چرا 10 ساله درست ازشون استفاده نمی کنی؟ از وقتی درست تموم شده چه کار مثبتی کردی؟ غیر از بچه بزرگ کردن دیگه چه هنر دیگه ای از خودت نشون دادی؟ تو میتونستی توی این 10-12 سال یه کاری رو از صفر شروع کنی و الان یکی بشی مثل استادت، نه اینکه تازه بشینی فکر کنی کدوم راه رو برم و چه جوری انجامش بدم؟»

    وقتی این صداها تو سرم می پیچید هیچ جوابی براش نداشتم اما امشب بهتر متوجه شدم که هیچ دلیلی ندارم جز احساس عدم ارزشمندی.

    به روند رشد تحصیلی و کاریم که نگاه می کنم دقیقا متوجه کند شدن و بعد ثابت موندن و بعد عوض شدن جهت شیبش میشم. یعنی از صعودی رسیدم به شیب صفر و بعد نزولی شدم.

    اون مساله درخواست نکردن از خدا رو که به یاد میارم می بینم من افتادم توی یک حالتی که می خوام حرکت کنم ولی نمی دونم به کجا. می خوام صعود کنم اما نمی دونم به کدوم قله.

    الان که ریزتر شدم توش دیدم من زمینه هایی که در اونها احساس قدرت و لیاقت می کنم رو اصلا فراموش کردم. یه استعدادهایی برام آشناست ولی انگار من اینجام و اونها پشت آینه. دستم به تصویرم نمی رسه. نمی دونم چطور توضیح بدم.

    زمانهایی که توی آینه با خودم حرف میزنم انگار دارم به شخص دیگه ای که روبروم ایستاده یه مشت توصیه می کنم. وقتی میرم کنار تموم میشه و به عمق درون خودم نفوذ نکردن.

    حتما استاد بهترین تمرینهای ممکن رو برای این دوره طراحی کردن، ولی من فکر می کنم نیاز دارم یک مورد رو بگیرم و در عمل پیاده سازیش کنم. دقیقا مثل مشق نوشتن. جوری که غیر از مغز و فکرم، جسمم هم درگیرش بشه. بعد گزارش کار بنویسم و جواب پس بدم. اینطوری بهتر میتونم یکی یکی استعدادهام رو دوباره بازخوانی کنم و از بینشون اونی رو که دلم میگه ادامه بده پیگیرش بشم.

    من چون مسئله ای که میخوام حلش کنم شروع یک کسب و کار هست بیشتر روی این قضیه تمرکز دارم ولی دارم می بینم مسائلی که مقاومت کمتری روشون داشتم (مثل بهبود روابط) بدون اینکه تمرکزی روشون کار کنم خودبخود خیلی بهتر شدن. و دلم روشنه که بزودی شاخ اون غول بزرگ رو هم میشکنم.

    استاد عاشقتونم و سپاسگزارم بابت اینهمه تعهد، استادی، دقت و وسواس روی بهترین بودن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 88 رای:
    • -
      مهدی نامجوفر گفته:
      مدت عضویت: 1370 روز

      به نام خدای که تعهد داره هدایت کنه بنده ای رو که اگر خواسته ای داره به سمت هدف حرکتش بده

      سلام خواهر عزیزم بانوی خوشنویس سعیده خانم عزیز

      کامنت زیبای دیگر نوشتین از سر عادت رهای و خودتون بودن و رها بودن نفس گرم

      من حدودا 15 یا 16 ماه پیش به شدت با مسئله ای که شما مواجه شدین درگیرش بودم و داعم از خودم میپرسیدم خدایا من اصلا برای چی وارد این دنیا شدم رسالت من چیه من به چی علاقه دارم منی که الان نزدیک 39 ساله شدن هستم آخه چطور بفهمم چه چیزی درونم شور و شوق داره

      خیلی ذهنم درگیرش بود خیلی من یا فروشنده بودم و یا مدتی نصاب صوتی تصویری یک شرکت کره ای که سالهاست از اون جریان گذشته خدایا من که ورشکست برگشتم ایران دارو ندارم رفت همه چی نابود شد از درون و بیرون چه کنم آخه چکار کنم .

      این موضوع زمانی شد که من با هیچ و پوچ زدم به دل جاده مهاجرتی دیگر انجام دادم اما اینبار ی تفاوتی برجسته و واضح برام داشت اون هم نوع توکلم این بار توکلم به کسی بود که از درسهای یک انسانی که راهش رو پیدا کرده بود به شناختش رسیده بودم این بار من به کسی ایمان پیدا کرده بودم که تا قبل از اون اصلا باور نداشتم به خدا به روز قیامت و هیچی و هیچی این رو یادگرفته بودم بخور تا خورده نشی …..

      اینار با کسی عهد بستم که جا نزد من چیپ کردم اما اون فقط لبخندی از سر رضایت داشت و من دلم قرص بود من با توکل به خدای زدم به دل ناشناخته هام که اگر یک خط خرف میزدم 99 درصدش هیچ مفهوم واضحی توش پیدا نمی کردی

      و خلاصه با این افکار هم پیشرفت بود و هم نگرانی اما ی امیدی در قلبم بود که بهت گفته میشه چکار کنی هدایت میشم این جمله من رو دیوانه می کنه بقض می کنم از سر خاشع بودن من سرکش بودم اما الان سرم پایین در برابر کسی که پیداش کردم

      خلاصه من ی بدهی بزرگی داشتم به خودم و جهان و باید با رسیدن به احساس خوب اون رو پرداخت می کردم و یک شب در کنار رود کارون این الهام به من شد گه برو توو حوزه آموزش سگ ( سگ یعنی چی من چیزی بلد نیستم من من من ی حسی گفت ببین اگر به پیامبرش الهام شد اگر به استاد عباس منشش الهام شد به تو هم گفته میشه نترس و با ایمان برو

      خدایا این چی من اینجا دارم مینویسم

      خلاصه من ظالمی بودم برای حیوانات و ُ ( مردم دیگه )خیلی از خدا هدایت خواستم روزهای شد فریاد میزدم کمکم کن آخه منی که یک عمر پاشنه اشیلم رفتار نادرست بود با این بچه ها حالا چطور برم رفتار درستش رو یاد مردمت بدم خدا جانم

      الان 15 ماه هست که به لطف خودش مربی هستم و تمام آموزش هام رو که دادم به من الهام کرد الله اکبر

      طوری شدم که از امشب با هدایت خودش دارم دورهای رفتار شناسی و خودشناسی آمده می کنم

      صورتم خیس اشک شده به خدا

      و از کارم لذت میبرم ساعت ها با سگ تمرین می کنم زمان رو نمیفهم

      سعید حان این داستان آمد و نوشتمش

      خودم. هم نمیدونم چی شد

      به خدا توکل کن از خودش بخواه بهت میگه تو چه کاری بری و باورهات رو درست کن ثروت خودش میاد

      که البته من توش خیلی باگ دارم که درست میشه امید دارم.

      در مورد تضادی که باهاش بر خوردی راجب تفاوت اعتماد به نفس یا عضت نفس و احساس خود ارزشمند بودن احساس لیاقت پیش نهاد می کنم وارد معرفی دوره بشید استاد به صورت مکتوب تفاوت این دو دوره رو کاملا توضیح دادن چه سوال خود من هم بود.

      برای شما از خدا تمام نعمت های خوبش رو طلب می کنم خیلی با کامنت های شما ارتباط می گیرم از موفقیت هاتون برای ما بنویسید قلم خوشگوی دارید.

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
      • -
        سعيده رضايى گفته:
        مدت عضویت: 2005 روز

        سلام و عشق و ارادت خدمت آقا مهدی خوشتیپ.

        ببین لب کارون با دل آدما چه مممییییکنه!!!

        همشهری هم که دراومدیم!

        ببین الان ساعت 7:45 صبحه و من به محض بیدار شدن یک چشمی فقط سایت رو رفرش کردم و نقطه آبی جذاب هوش از کله ام پروند. اونم از طرف عزیزی مثل شما و با این حس طلایی پشتش. الهی شکر امروزم عید شد.

        جای همه دوستان خالی الان دارم از ماسوله بهشتی لذت میبرم توی این فضای ناب اعضای خانواده عباسمنشیم پررنگ و پرانرژی تو قلبم حاضرن و خدا رو شکر می کنم که نعمت الهی از طریق همین خانواده(شما و سایر عزیزان) تو زندگی امروزم جاری شده.

        از تجربه زیباتون در مورد کسب و کار گفتید و خدا رو در اشکهاتون حس کردم. نوش جااانت برادر این عسل شیرین هدایت. دمت هم گرم که بهش عمل کردی و اطمینان دارم که ثروت مادی و معنوی بی حساب بردی و بیشتر میبری.

        میدونی آقا مهدی حس می کنم باید رهاتر باشم، باید یک ذره نگرانی و خودسرزنشی نداشته باشم تا اون لحظه وصل به هدایت و دریافتش تیک بخوره.

        تا زمانی که هنوز این مساله رو با همین اندک نگرانی هم به زبون میارم یعنی آماده دریافتش نیستم.

        خیلی خیلی تجربه قشنگت بهم کمک کرد و بابتش یک دنیا ازت سپاسگزارم.

        فکر کنم همسن هم باشیم. منم اسفندماه 39 ساله میشم.

        بازم متشکرم. شاد و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1314 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام و درود بر سعیده عزیز چقدر

      خوشحالم از این کامنت شما که احساس خوبی به من می‌دهد و چقدر خوب شد توضیح دادید در مورد احساس ارزشمندی و مثال‌های خوبی زدید

      از شما سپاسگزارم کامنت شما هر جمله آن روی اعماق وجودم خیلی خوب احساس کردم و فوق العاده بود امیدوارم همیشه در تمام مراحل زندگی به احساس ارزشمندی و لیاقت بیشتری دست پیدا کنی و دست خداوند همیشه برشونه‌های شما دوست عزیز همراه باشد انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      صالح گفته:
      مدت عضویت: 1241 روز

      سلام کامنتتون خیلی دقیق و موشکافانه بود

      اونجایی که گفتین 10 12 ساله اگه هر کاری رو شروع میکردی الان یکی شده بودی مثل استادت چقدر حرف دقیقی بود

      انسان اگه اراده کنه و روی ارادش وایسه و کاری رو با شوق و ذوق 10 سال ادامه بده و هر روز کمی بهترش کنه و هر روز خودش کمی بهتر بشه با استفاده از اصل تساعد بهد از 10 سال یکی از بهترین های جهان در حوزه کاری خودش میشه

      90 درصد ثروتمندا ورزشکارا سیاست مدارا و کلا موفق های جهان برای اینکه از صفر به نوک قله برسن همین زمان و شاید هم کمتر رو صرف هدشون کردن و البته با عشق و باور های درست و مهم تر از همه احساس لیاقت برای رسیدن

      در پناه الله یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سعيده رضايى گفته:
        مدت عضویت: 2005 روز

        سلام به شما دوست عزیز. متشکرم از توجهتون به اصل و تحسینش.

        بله اگر در مورد خواسته قلبیمون وضوح داشته باشیم و همیشه اونو با خودمون تکرار کنیم، اما نگران اتفاق نیفتادنش نباشیم خدا برای ما مسیرها رو هموار میکنه، در زمان و مکان درست با اشخاص درست اتفاقات درست رو برامون رقم میزنه که البته ممکنه نحوه انجامش برای ما کاملا عجیب و غریب باشه. چون ما پلن خدا رو برای رسوندنمون به مقصد نمی دونیم و مسیر رو از قبل نمی تونیم ببینیم.

        برای شما آرزوی آرامش قلبی و رشد دائمی دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3352 روز

    به نام خداوند توانا و مهربان.

    سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز هم فرکانسی.

    استاد جان بسیار زیاد جای این دوره در بین محصولات خالی بود و بسیار این دوره به ما کمک خواهد کرد برای زیر و رو شدن جنس تمام اتفاقات زندگیمون.

    من به ارزشمندی و مهم بودن این دوره و به نتایجی که میتونم بعد از استفاده از این دوره ایجاد کنم کاملا واقفم، من به اهمیت این آگاهی ها و به تاثیرات و تغییراتی که مرمت احساس خودارزشی میتونه ایجاد کنه کاملا واقفم.

    استاد جان من برای داشتن این دوره به هیچ وجه درنگ نخواهم کرد و با تمام وجودم از خداوند میخوام در مدار آگاهی هاش قرار بگیرم چون تاثیر تغییر احساس ارزشمندی بر من پوشیده نیست، من هر ترمزی که مانع ورود این آگاهی ها به زندگیم بشه رو برمیدارم و از خداوند میخوام در مدار این آگاهی ها قرار بگیرم و میدونم که داشتن پول توی حسابم یا نداشتن اش نیست که تعیین میکنه من در مدار این دوره هستم یا خیر بلکه فرکانس های من و بهبود های درونیم مشخص میکنه که چه مقدار بتونم از این آگاهی ها بهره مند بشم چون شنیدن این جلسات فرق داره با اینکه خداوند در قلبت رو باز کرده باشه و این آگاهی ها به داخل روح و قلبت نفوذ کنه.

    من با خرید دوره ی روانشناسی ثروت با سایت شما اشنا شدم دوره ای که از همه ی دوره های شما در اون زمان که خریدم گرونتر بود چون هنوز روانشناسی ثروت سه و دوازه قدم هم روی سایت نبود و دوره ی ثروت یک گرونترین دوره ی شما بود و من به راحتی تونستم بخرم اما دوره ی عزت نفس که ارزونترین دوره ی شما بود امسال یعنی همین چند ماه پیش اوایل سال 1402 وارد زندگیم شد در حالیکه کلی از دوره های دیگه رو داشتم مثل دوره ی راهنمای عملی کشف قوانین و سایر دوره ها، اما تا در مدار دوره ی عزت نفس قرار نگرفتم فارغ از اینکه هزاران برابرش پول این دوره توی زندگیم اومده بود و میتونستم همون پنج سال پیش که با شما آشنا شدم این دوره رو داشته باشم اما امسال در مدارش قرار گرفتم، دوستم که دوره ی عزت نفس رو زودتر از من تهیه کرده بود میگفت هر جلسه از عزت نفس رو که گوش میدم یاد تو می افتم ندا، انگار تو نسخه ی کامل کسی هستی که این دوره در موردش صحبت کرده به عنوان یه فرد دارای عزت نفس، این صحبت دوستم باعث شد حتی چند ماه هم سر این موضوع که عزت نفسم خوبه تعلل کنم برای خرید دوره، تا اینکه امسال با کار کردن روی مقالات خانم شایسته در مورد عزت نفس و کامنتایی که روی این مقالات اومده بود و چندین نشانه ی دیگه متوجه شدم باید این دوره رو تهیه کنم، همیشه به این دلیل که فکر میکردم اعتماد به نفس خوبی دارم به دوره ی عزت نفس اصلا فکر نمیکردم‌ اما بعد از خرید این دوره اوایل همین امسال استاد انفجاری از اتفاقات خوب وارد زندگیم شد جوری که به جرات میگم میتونم زندگیم رو دوبخش کنم زندگی قبل از این دوره و بعد از این دوره، چه شب ها که تا صبح اشک ریختم سر این دوره، چقدر فهمیدم که الان دقیقا زمانشه، زمانی که باید من این آگاهی ها رو میشنیدم چون چند سال پیش اگر میشنیدم اینطور نفوذ نمیکرد در عمق وجودم انگار باید سال ها میومدم جلو ذره ذره عزت نفسم نابود میشد تا میرسیدم به نقطه ی تسلیم و دوره ی عزت نفس مثل یک کارنامه ی عمل در روز قیامت، تمام زندگیم رو آورد جلوی چشمم، که من خودم با دست خودم چطور عزت نفسی رو که داشتم و سال ها از نتایج اش بهره مند بودم رو با اجازه دادن به رشد علف های هرز و نداشتن کنترل ذهن دستی دستی نابود کردم.

    من چهار پنج ماه روی دوره ی عزت نفس کار کردم اما چون قبلا عزت نفسم خوب بود با همین چند ماه تمرین تا حد خیلی خوبی عزت نفسم بازسازی شد و نتایج زندگیم متحول، خصوصا در بحث روابط و بحث شغلم بیگ بنگی به پا شد و نتایجم رو صد و هشتاد درجه تغییر داد و من اکنون دارم نتایجش رو زندگی میکنم نه مهارت های من و توانایی های من و نه قیافه ام عوض شد و نه هیچ چیز دیگه، تمام نتایج چند وقت اخیرم فقط به خاطر تغییر احساس لیاقتم بود و انگار خداوند همین سالی من رو وارد دوره عزت نفس کرد و دقیقا زمانی که محصول مکمل اش قرار بود آماده بشه تا با کار کردن روی دوره ی عزت نفس بتونم در‌مدار دوره ی احساس لیاقت قرار بگیرم.

    استاد جان من نمونه ی کسی هستم که همه چیزم آماده اس برای تجربه ی خوشبختی همه جانبه، به جز نداشتن احساس خود ارزشی و از شما سپاسگزارم که به حرف خدای درونتون و الهاماتتون عمل کردید که بهتون گفت در مورد احساس لیاقت صحبت کنید چون این دقیقا چیزی هست که من و بسیاری از دوستانی که اینجا هستیم نیاز داریم و از خلا اون داریم ضربه میخوریم.

    همیشه اطرافیان من، من رو آدم زیاده خواه، خودخواه، خودشیفته و خودمحور دونستن و همیشه این استاندارد بالای من برای زندگی افرادی که احساس بی ارزشی داشتن رو عصبانی کرده به حدی که من رو مورد انتقاد قرار بدن و سرزنشم کنن و متهمم ام کنن و یا ازم متنفر و فراری باشن یا مدام در صدد باشن خودشونو به من ثابت کنن، وقتی من برای تجربه ی خودم و داشتن یه زندگی با کیفیت تر کارمندی رو رها کردم اونم شغل معلمی که برای یک “خانم” در ایران مدینه ی فاضله اس به دلایل بسیار زیاد و اومدن توی شغل آرایشگری که باز هم از نگاه همین جامعه نقطه ی مقابل تمام ارزش ها و تقدس ها هست چنان مورد هجوم اطرافیانم قرار گرفتم که اگر مرتکب قتل میشدم باهام اینطوری برخورد نمیشد و من ذره ذره به خاطر این کودتای فکری که توی قوم کارمند پرست امنیت طلبم به پا کردم ضربه خوردم، دوره ی عزت نفس برای من یه تنفس بود بعد از بت شکنی هام، یه هجمه ای از احساس خوب بعد از تحمل فشاری مدید، همون فشاری که بر ابراهیم ع وارد شد بعد از بت شکنی، فقط یک منجنیق و یک آتش کم بود تا همان کاری با من بشه که با ابراهیم ع شد، او وسط قومی بت پرست بود من وسط قومی با ذهنی بسیار فقیر، هم از طرف فامیل خودم و هم بدتر از اون فامیل همسرم، (البته که تمام مسئولیتش رو میپذیرم مسئولیت تمام رفتارایی که برانگیخته کردم، خوب میدونم و درک میکنم هر چه دریافت کردم از رفتار دیگران آیینه ی تمام نمای باورهای خودم بود، من درواقع بت های درونیم رو دونه دونه شکوندم).

    بلد نبودن قانون و لنگان لنگان اومدن جلو و آزمون و خطا و تضادهای متعدد و مهم ترین اون تضادی که چند سال پیش از همه سخت تر و سهمگین تر بود و نقطه ی شروع و عطف آشنایی من با شما بود همه و همه مسیر رو سخت و طولانی کرد، اما به لطف خدای مهربان به واسطه ی تعهدی که داشتم و ادامه دادن و خصوصا بعد از ورودم به دوره ی عزت نفس نتایج خیلی زود اونم بعد از مدت زمان طولانی سقوط آزاد، در جهت مثبت شروع به تغییر کرد از روابطم با دیگران از نتایج شغلی از نتایج مادی و از احساس خوب درونی و در صلح قرار گرفتن با خودم و از تجربه ی احساس خوشبختی و از احساس نزدیکیم به خداوند و درک مفهوم شرک و توحید، شکر و کفر و الی آخر…

    حرف بسیاره، فکر میکنم اگر تا فردا هم تایپ کنم تموم نشه.

    نمیگم قراره یکهو جامپ بشم وسط دریای آگاهی احساس خود ارزشی و نتایج اش، اما میدونم به میزان اشتیاق و عطشم میتونم بسیار با سرعت و لذت بیشتر بهره مند بشم و البته به میزان درک ام از اهمیت این آگاهی ها.

    توی دوره ی دوازده قدم، قدم اول میگید اگر یه خواسته ای داری خیلی ام بزرگه اما براش شور و شوق زیادی داری احتمال اینکه به اون خواسته برسی خیلی بیشتره تا یه خواسته ای که کوچیکه اما براش انگیزه ای نداری، من برای ترمیم احساس لیاقتم بسیار شور و شوق دارم و میدونم که میتونم خیلی خیلی زود و زیاد ازش استفاده کنم و خیلی نتیجه بگیرم.

    دوستان این اصلا هیجان حاصل از شروع یه دوره از استاد نیست، این اصلا جوگیر شدن و احساساتی شدن نیست، این صحبتا رو داره کسی اینجا تایپ میکنه که تا ته چک و لگدای نبود احساس لیاقت رو رفته و همینطور نتایج عزت نفس اونم در این مدت کوتاه چند ماهه و با بند بند وجودش درک میکنه اهمیت این موضوع رو، آب دستتون هست زمین بگذارید و بپردازید بهش، نه قراره استاد بابت تبلیغ محصولش به من چیزی بپردازه و نه قرار هست دوستان بابت نتایجی که میگیرن چیزی بهم بپردازن اما مطمئنا انرژی این آگاهی هایی که اینجا نوشتم رو خداوند بارها و بارها وارد زندگیم میکنه، اینو به قطع یقین بارها بهش رسیدم.

    خدا رو به خاطر حضورم در اینجا بین شما و در این مکان الهی سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 99 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1827 روز

      هزاران سلام به شما ندای عزیز

      از خوندن کامنتت بسیار لذت بردم و ی جورایی ناخودآگاه همزاد پنداری کردم با تجربه ایی که داشتی..

      و خوب میفهمم معنی سقوط رو و دردی که تا منتهای وجودت اذیتت میکنه..

      بسیار تحسینت میکنم دوست خوبم شجاعت و ثابت قدم بودنت رو ..

      تحسین میکنم شکستن تابوها رو ..

      تحسین میکنم قدم گذاشتن در جاده آگاهی و جسارت ابراز وجودتت رو…

      چقدر به دلم نشست که آینده نزدیک داشتن این دوره رو‌پیش بینی کردی و بقین دارم همین‌طور خواهد بود…

      سراسر در خیر و نیکبختی و شادی و تجربه بهترینها در زندگی باشی.. الهی امین

      در پناه نور و عشق الهی باشی ندای عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فاطمه تقی زاده گفته:
      مدت عضویت: 2312 روز

      سلام ندا جان

      سپاسگزارم عزیزم اینقدرقشنگ مسیر حرکت ورشد وپیشرفتت رو توضیح دادی چقدر از ت درس گرفتم چقدر تحسینت کردم خیلی خیلی برات خوشحالم که با عدم توجه به نظر اطرافیان به حرف دلت گوش دادی لحظه ای هم شک نکردی واین موفقیت‌ها رو کسب کردی سپاسگزارم عزیزم بخاطر استمراری که داشتی سپاسگزارم تمام توانت وتمرکزت رو برای رسیدن به هدفت گذاشتی.

      انشاالله درپناه الله روز به روز شاهد رشد وپیشرفت وموفقیتهای بیشترت باشم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سارا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1456 روز

      سلام عزیزم دلم

      بهت تبریک میگم بابت این اقدام موحدانه که از شغل معلمی انصراف دادید و وارد شغل آرایشگری شدید

      من هم دقیقا الان احساس می کنم که باید این کار رو انجام بدم

      یعنی اینکه محدودیت های این شغل رو دوست ندارم

      ولی مطمئن نیستم که به شغل آرایشگری علاقه دارم یا نه

      بحث آموزش رو خیلی خیلی خیلی زیاد علاقه دارم

      ولی مدرسه و بچه ها و محدودیت های این شغل رو دوست ندارم، بند و تبصره هاش رو دوست ندارم

      روزی یکی از بزرگترین آرزوهام همین شغل بود

      خداروشکر تجربه کردمش

      به پلن خدا ایمان دارم

      می دونم این نقطه که ایستادم بخشی از مسیر رشد منه

      فقط زمانی می تونم از این پله رد بشم و درجا نزنم که چراغ بندازم روی خوبی های این شغل و احساسم رو خوب کنم و سهم خودمو تو این نقطه به بهترین شکل انجام بدم تا خدای بصیر و علیم و حکیم، منو هدایت کنه به مسیر علاقه ام و خلق ثروت و حال خوب

      ندا جان خوشحال میشم اگه تجربه ای داری یا نکته ای هست که می تونه کمکم کنه بهم بگی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فرشته رحیمی گفته:
      مدت عضویت: 1304 روز

      بنام خدای مهربا سلام وخداقوت ب دوست خوبم ندا خانم کامنت شمارو مطالعه کردم بهت تبریک میگم بابت تمام موفقیت های ک بدست اوردی عزیز دلم قسمت اخر کامنت گفتید این محصول بخریم برد کردیم من ی مشکل دارم اگ بخرم نتونم تمرین‌ها رو انجابدم چی میشه یا نتونم درک کنم امیدوارم منو راهنمای کنید ممنون میشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «ذَٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ»

    (ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺷﻤﺎ ، ﺟﺰ ﺍﻭ ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﻧﻴﺴﺖ ، ﺁﻓﺮﻳﻨﻨﺪﻩ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺍﺳﺖ ; ﭘﺲ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ، ﻭ ﺍﻭ ﻛﺎﺭﺳﺎﺯ ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﺍﺳﺖ ؛ ١٠٢)

    «لَّا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ»

    (ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻤﻰ ﻳﺎﺑﻨﺪ ، ﻭﻟﻲ ﺍﻭ ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﻣﻰﻳﺎﺑﺪ، ﻭ ﺍﻭ ﻟﻄﻴﻒ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ؛ ١٠٣)

    «قَدْ جَاءَکُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِیَ فَعَلَیْهَا وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ»

    ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺩﻟﺎﻳﻠﻲ ﺭﻭﺷﻦ ﺁﻣﺪﻩ ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﻛﻮر ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ، ﻭ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻢ؛ 104)

    «وَکَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ وَلِیَقُولُوا دَرَسْتَ وَلِنُبَیِّنَهُ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»

    (آیات را اینچنین بیان مى‌کنیم، هرچند که بگویند که درس گرفته‌اى ولی ما این را براى اهل دانش بیان مى‌کنیم ؛ 105) (سوره انعام)

    الهی الهی ، لیاقتی عطا کن تا از نزد تو فرا بگیرم و از تو بنویسم. الهی علم و آگاهی نزد توست و به هر کس به اندازه ظرفش عطا می‌کنی، خدایا بر ظرف من ببار از صفت الرحمن الرحیم بودنت، و صفت خیر الرازقین بودنت، و از صفت وهاب بودنت و از صفت غنی الحمید بودنت و از صفت العزیز الحکیم بودنت، خدایا تو بر احوال نهانی این بنده ات آگاهی؛ خدایا هر چقدر «ان الانسان لکفور» باشم ولی کلام تو سخت ترین قلب‌ها رو هم به درگاه خاضع و خاشع می‌کنه که گفتی قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛

    «مو از قالوا بلی تشویش دیرم ؛ گنه از برگ و باران بیش دیرم»«اگر لاتقنطوا دستم نگیرد ؛ مو از یاویلنا اندیش دیرم»

    سلام و درود و رحمت و برکت رب العالمین به خانواده نازنینم؛ سلام استاد عباس منش عزیزم، سلام استاد شایسته نازنین و سلام و درود به دوستان گرانقدر (از صمیم قلبم همه شما رو دوست دارم و خدا رو شکر میکنم که توی زندگیم حضور دارید) الهی صد هزار مرتبه شکر. خدایا من خودم رو لایق مدار توحید و بندگی تو می‌دونم، خودم رو لایق وفور نعمت و ثروت و آرامش و رابطه عاشقانه میدونم، خودم لایق مغفرت و صفات رحیمیت تو می‌دونم، پس ازت درخواست میکنم هر روز من رو در مدار توحید و شکرگزاری و وفور نعمت و عشق بالاتر و بالاتر ببری که «انک انت الوهاب»

    خدا رو شکر میکنم بخاطر لیاقت دوره احساس لیاقت وخود ارزشمندی، خدا رو شکر میکنم که جهان من رو لایق دونست و به سادگی و به راحتی و عزتمندانه من رو به مدار دریافت این آگاهی های توحیدی وارد کرد.

    استاد عباس منش عزیزم از شما ممنونم که یکی دیگه از پاشنه های آشیل ما رو شناسایی کردی و روش تمرکز گذاشتی و تجربیات ارزشمند و گرانبهای خودتون رو بهمون هدیه میدین.

    جلسه اول این فایل رو گوش دادم و کلی کار دارم هنوز باهاش، منی که هنوز دارم روی دوره عزت نفس کار میکنم و هنوز حس میکنم باهاش مقاومت دارم و هر چقدر روی خودم کار کنم بازم کمه، الان وارد دوره احساس لیاقت شدم.

    چند روز پیش هدایت شدم به کامنت خانم شهریاری عزیز، و تعهدی که به خودشون داده بودن. و بعد دیدم چندتا دیگه از دوستان هم مشابه ایشون تعهد دادن. من هم با الگو برداری از خانم شهریاری عزیز که واقعاً خیلی ازشون درس یاد میگیرم، اینجا و در حضور همه شما اعضای خانواده ام تعهد میدم.

    «اینجانب حمید امیری، متعهد میشم دوره احساس لیاقت و خود ارزشمندی رو به صورت لیزر فوکوس کار کنم و هر زمان خالی دیگه ای در کنار اون داشته باشم رو با فایلهای عزت نفس پر کنم؛ در این مسیر هر بهایی لازم باشه پرداخت میکنم؛ بهای مالی، بهای انرژی و تمرکز، بهای حذف کردن هر گونه عوامل حواس پرتی و … خدایا من جز تو هدایتگر و حمایت کننده ای نمی‌شناسم، از تو درخواست میکنم در این مسیر تعهد من رو یاری کنی، تا در مسیر بندگی تو لعلهم یرشدون شوم، که همانا العزه لله الواحد القهار»

    در پاسخ به تمرین استاد عباس منش بخوام از خودم مثال بزنم فعلاً میتونم تناسب اندام رو بگم،بقیه مثالها رو توی بخش کامنت های دوره خواهم گفت… وقتی من یه سری آگاهی ها و نکات رو از قانون سلامتی متوجه شدم و تونستم به اندامی بسیار متناسبتر از گذشته برسم با اینکه من دیگه به شدت قبل تمرین کاردیو نمیکردم و بدنسازیم هم به شدت قبل نبود، ولی باز هم به نوعی خودم رو لایق داشتن این اندام نمیدونستم و دائماً خودم رو با دیگران مقایسه میکردم. نجواها میومد «که چه فایده مثلا شکمت رو آب کردی، هنوز سیکس پک کامل که نشدی، چه فایده که شکمت آب شده، عضلات بازو و زیر بغل و سرشونه ات که هنوز ورزشکاری نشده، اصلا چه فایده که اندامت ورزشکاری شده باشه موهات ریخته و کم پشت شده و دیگه جذابیت نداری، اصلا فرض کن همه اینا درست تو که دیگه سنت رفته بالا و از تو گذشته دیگه پیر شدی رفت، ببین ریشت سفید شده و …» نامبرده این نجوای پیر شدی رفت رو از 28-29 سالگی تا امروز که 36 سالش هست داشته. و بارها و بارها توی موضوعات بسیار عالی اومده سراغش و احساس لیاقت رو ازم گرفته. تو سنت رفته بالا دیگه از تو گذشته.

    واقعاً هر چقدر بگم که نیاز دارم روی احساس لیاقت و عزت نفسم لیزر فوکوس زمان بذارم بازم کمه. و خدا رو شاکرم از اینکه الان اینجا هستم و در مدار دریافت آگاهی های این دوره. الهی صد هزار مرتبه شکر.

    وقتی برای نوشتن کامنت هدایت خواستم این آیات از سوره انعام اومد که خداوند چطوری از قدرت خالق بودن خودش و احاطه اش بر انسان خبر میده. و نشانه های آشکار قدرت پروردگار بر بنده اش خدایی که عزت همه نزد اوست و ما رو هر چقدر که از بخواهیم و ایمانمون رو ثابت کنیم در مسیر بندگی خودش و در مدار توحید رشد و ارتقا خواهد داد.

    الهی صد هزار مرتبه شکر.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 136 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1944 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      سلام حمید عزیزم

      دوست و رفیق خوبم

      رفیق شفیق من

      دلم برات تنگ شده بود پسر

      البته کامنت هات رو همیشه میخونم هااااااا فکر نکنی بیادت نیستم

      مو دیووونتم یره

      آقا اتفاقا موی سفید هم بهت میاد جذابتر میشی

      ما مردها هرچه سنمون بره بالاتر خوشگل و خوش فیس تر میشیم و جا افتاده تر

      و تو هم موهات قشنگه رفیق بدون هیچ اغراقی میگم

      در ضمن خیلی دوست دارم

      مراقب خوبی هات باش رفیق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2224 روز

    سلام سلام به روی ماه استاد دوست داشتنیم به مریم بانوی نازنین و به همه ی دوستای گلم تو این غار حرا (بقول سعیده جان).

    دست و جیغ و هوراااا… دوره ی احساس لیاقت، چه عالی، خدایا شکرت که در مدار دریافت این آگاهی ها هستم. منم مثل سعیده رضایی عزیز فرق عزت نفس و احساس لیاقت یکم برام مبهم بود اما با توضیح استاد و خوندن کامنت خیلی از دوستان تقریبا برام واضح شد و خدا رو شکر می کنم. فکر می کنم بخاطر اینکه یکم متعهدانه تر از قبل دارم رو خودم کار می کنم ( از ژانویه به این ور) تو مداری هستم که از دوره ها خیلی بهتر از قبل نتیجه بگیرم. خدا رو شکر البته کم نتیجه نگرفتم از دوره های قبل. زمانی که از کار پست داکم می خواستم برای آکادمی و صنعت اپلای کنم و کار با ثبات تر و با درآمد بیشتری داشته باشم دوره ی عزت نفس کولاک کرد برام. می دونستم که عزت نفسم پایینه و خودم رو کمتر از اونی که هستم قبول دارم و وقتی به مدت چند ماه کار کردم انقدر روند تغییراتم برا خودم واضح بود که خدا می دونه و همون هی اعتماد به نفسم رو بیشتر کرد و خیلی زود دو سه تا آفر کاری گرفتم و از بینشون انتخاب کردم. خدایا شکرت. اما… البته که هنوز خیلی کار دارم… همین دیروز داشتم به خواهرم یاسی که دیگه اومده پیشمون امریکا (چشمای قلبی) می گفتم که فکر می کنم قدم های عملیم برای از بین بردن ترمزهام کمه و خیلی بیشتر باید عملگرا باشم و یه حرکتی بکنم. اینکه فقط فایل گوش بدم نت بنویسم و بهش فکر کنم کافی نیست، باید اقدام عملی بعدش بیاد تا نتایج تغییر کنه. مطمئنم که دوره ی احساس لیاقت زندگی تک تکمون رو متحول می کنه و مشتاقانه منتظرم که دوره رو شروع کنم، هرچند که الان وسط کشف قوانینم و نمی خوام اون رو نیمه رها کنم چون اونم خودش غوغا می کنه. بشدت معتقدم اگه الان برگردم قدمها رو از اول شروع کنم یا عزت نفس رو، نتایجم زیر و رو خواهد شد و قطعا تو برنامه م هست، چون مدارم از سری قبل کلی بالاتر رفته ولی همین کشف قوانین و احساس لیاقت هم خیییلییی حرف دارن و کلییی قراره نتایج از پسش بیاد. خدایا ازت یه وقت با برکت و یه همت عالی می خوام که بتونم این دوتا دوره رو موازی بصورت لیزری جلو ببرم و کارکنم و نتیجه بگیرم. امیدوارم همه مون متعهدانه یه دوره ی عالی رو باهم بگذرونیم. یاد کلاسی که سعیده جان یه بار توصیف کرده بود افتادم، واقعا از تصورش لذت بردم و کلی خندیدم… چه هیجانی داره با دوستای نابی مثل سعیده شهریاری شیطون و با نمک و پر از عشق، حمید عزیز، اسدالله عزیز، رضوان و سعیده و خواهرام و مامانم و وجیهه بانوی گل و همسرشون و کلییی دوستای دیگه که بخوام اسم بیارم همینجور باید بنویسم، سر یک کلاس بشینیم و استاد و مریم بانو هم بیان…واااای خدای من…. واقعا اینجا همینه دیگه چه حس خوبیه چقدر عالی، خدایا شکرت واقعا… شکرت که من در این زمان دارم زندگی می کنم که استاد و مریم جان هستن، شکرت که دوستای نازنینی دارم که هرکدوم دنیایی برام ارزش دارن… همه تون رو بخوای بزرگ می سپارم ( بقول یاسی و بقیه: قلب فراوان)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 148 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1827 روز

      سلاااااااااااااااامممممم سمیه جان عزیزم

      خدا رو شکر میکنم فرصتی شد تا بتونم برات پیام بزارم..

      عاشق این روحیه پیش رونده و پر نشاطت هستم دختر…

      چقدرررررررررررررر خوشحالم یاسمن جون هم به شما ملحق شده :))

      از همینجا با جیغ دست هوراااا سلاااااااااااااااامممممم یاسی جون…

      یکی از نعمتهای بی نهایت خداوند داشتن خواهریی که باهات همدل باشه و خدا رو هزار بار شکر که خداوند منت گذاشته بر سرم و من هم از این نعمت و رحمت فوق‌العاده بهره مندم الهی شکرت..

      بعضی نکته ها چقدر مهمن با وجودی که چشم بسته میدونیمشون ولی باز هم یادآوریش واجبه…

      مثلا همین اشاره ایی که داشتین :

      ««اینکه فقط فایل گوش بدم نت بنویسم و بهش فکر کنم کافی نیست، باید اقدام عملی بعدش بیاد تا نتایج تغییر کنه. »»

      صد در صد باهاش موافقم

      سمیه جون امیدوارم کامنتهات پر بشن از نتایج خارق العاده ایی که میگیری الهی امین

      در پناه نور و عشق الهی باشی دوست قشنگ و شادم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
      • -
        سمیه زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2224 روز

        سلام به وجیهه بانوی مهربون و دوست داشتنی گروه… انقدر چهره ی مهربون و بشاشی داری که تو تصور من یه آدم فوق العاده مهربون با یه صدای قشنگ و دلنشین و با لبخند همیشگی هستی، و کامنتات رو با تصور این چهره و صدا می خونم. آره خدایی، خواهر داشتن واقعا نعمت بزرگیه و اگه هم مسیر هم باشی که دیگه نور علی نوره. خدا رو هزاران بار سپاس که سه تا خواهر دارم و هر سه تو این مسیر هستن و بازهم بیشتر شکر که با مامان هم هم مسیریم و البته که مامان کلی پیشتازن تو ماها (قربون مامانم برم من با کلی بوس و قلب). احساساتم یهو فوران کرد :)))

        خوشحالم که شما هم از نعمت خواهر برخورداری. خدا نگهشون داره برات. خدا رو شکر که شما هم با همسر گلتون تو این مسیر هستین و باهم کلی لذت می برین. یاسی هم سلام می رسونه :)

        امیدوارم خدا به هممون کمک کنه تا عملگرا تر باشیم و نتایجمون روز به روز بزرگتر و بزرگتر بشه.

        مرسی از پاسخت و حس قشنگی که بهم هدیه دادی دوست خوبم… به خدای بزرگ و مهربون می سپارمت (قلب و بغل از راه دور)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1314 روز

      به نام خداوند مهربان

      سلام و درود به سمیه خواهر دوست داشتنی و عزیزم

      چقدر کامنتت پر از عشق و شادی و نشاط بود چقدر کیف کردم لب ما رو خندون کردی ازت ممنون و سپاسگزارم از اینکه متعهدانه روی خودت کار می‌کنی و نتیجه زیادی گرفتی از عزت نفس خیلی خوشحالم و قابل تحسین هستی

      و اینکه امیدوارم تک تک این محصولات نتایج بزرگ و خوبی را در زندگی خودتون اتفاق بیفتد و ما هم خوشحال و خرسند بشیم از نتایج عالی و خوبه شما بهترین‌ها رو برات آرزو می‌کنم

      در پناه الله مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        سمیه زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2224 روز

        سلام به برادر گلم محمدرضای عزیز.

        قبل از هر چیز تحسینت می کنم برای این پایبندیی که به نوشتن کامنت داری و همیشه کلی پاسخ به کامنتای دیگران می دی. قطعا که نتیجه ش رو هم می گیری و گرفتی. خیلی ممنونم از پاسخ قشنگت و خوشحالم که حس و حال خوبم به شما هم منتقل شد با کامنتم. واقعا از خدا می خوام این دوره ها برای هممون نتایج عالی به ارمغان بیاره و همینطوری که نوشته بودی از خوندن نتایج هم کلی انرژی بگیریم و باورهامون تقویت بشه. ممنون دوست خوبم. به خدای مهربون می سپارمت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُرْدِفِینَ

    [یاد کنید] هنگامی را که ازپروردگارتان یاری خواستید، و او درخواست شما را اجابت کرد که من مسلماً شما را با هزار فرشته که پی در پی نازل می شوند، یاری می دهم.

    =======================================================================================

    خدای عزیز و شیرین و قدرتمندم،مالک و مدیر کیهان و کهکشان ها،صاحب نظم ضربان قلبم،دلبرِ دل انگیزِ دلخواه،نورِ آسمون ها و زمین،از نورت،از عشقت،از علمت،بر من ببار و کمکم کن تا بتونم زیباییی و مهروبونی و سخاوت بی حدو حصرت رو به کلام بیارم و ازین عشق لایتنهایی بنویسم،خدایا من به هر خیری که برام بفرستی،سخت فقیرم.

    =======================================================================================

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم،به دست و زبان و گلوی خداوند…

    سلام به استاد شایسته ی قشنگم

    سلام به تموم رفیق های نازنین غارحرای من

    سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به جسم و جان و روح توحیدی و قلب سلیمتون

    خیلی دور…خیلی نزدیک،5 مهر ماه،روزی که دوره ی احساس لیاقت لانچ شد و من بشکن زنان و با عشق دوره رو خریدم و میدونستم این بزرگترین سرمایه گزاری زندگیمه،همونطور که قرآن بعد خرید دوره بهم گفت: مگر رحمتى از جانب پروردگارت [به تو برسد]، زیرا فضل او بر تو همواره بسیار است.

    امروز 10 خرداد 1403،این فایل نشانه ی روزانه ی من بود،به فاصله ی 8ماه و 5روز،زندگی من کلا کن فیکون شد!!!!

    abasmanesh.com

    این لینک کامنتی که من 5 مهر برای این فایل گذاشتم،اون موقع فریدونکنار زندگی میکردم،پرستار بودم،تو بخش مراقب های ویژه ICU با مریض های بدحال کار میکردم،تو محیط کارم تا چشم کار میکرد انسان غیر هم مدار و مشکلات و ناخواسته بود،منتظر بودم بالاخره انتقالیم درست بشه و مهاجرت کنم به شهر خودم،گرگان.

    هم اکنون صدای من رو میشنوید از جزیره ی زیبای توحیدی کیش،10 روزه مهاجرت کردم،مدیر فروش شرکتی هستم که انحصاری در کل ایران با مدیرعامل منه و تنها وارد کننده ی این محصولاته،مدیرعامل توحیدی که گاها فکر میکردم روح استاد عباسمنش در ایشون حلول کرده،انقدر با ایمان،انقدر کار درست،انقدر شریف و توحیدی و توحیدی و توحیدی!!!!

    زمان سر کار رفتنم با خودمه،هر ساعتی بخوام برم،هر فروشگاهی که دلم خواست برم بازدید،تنها کاری که باید بکنم اینکه هرشب گزارش کار بدم من امروز کجاها رفتم.

    محیط کارم کلا در مدار ثروتمند هاست.انسان هایی که باهاشون کار میکنم در عین ثروتمند بودن بسیار بسیار شریف و مهربونند،بی نهایت احترام میزارند،دائم میخوان ازم پذیرایی کنند،همه ش میپرسند چیزی لازم نداری؟خسته نشدی؟

    درحالیکه کل کاری که من میکنم اینکه میرم روی صندلی پادشاهیم میشینم،بیکارِ بیکار…

    فقط اگر کسی سوالی درمورد محصولات شرکت داشته باشه،راهنماییشون میکنم.

    تا چشم کار میکنه،زیبایی و ثروت و عشق و فراوانیه…

    یک ماه بهم فرصت آموزش دادند و گفتند این یک ماه آموزشت میتونه از راه دور باشه ولی ما نصف حقوقت رو بهت میدیم.

    اما در جلسه کاری 3 خرداد مدیر عاملم بهم گفت من به مسئول امور مالی شرکت گفتم این ماه حقوقت رو کامل بدن،این درحالی بود که من یک ساعت سر کار نرفته بودم!

    امروز روز شیشم کاری من بود،توی 6 روز انقدر بهم اعتماد کردند که کل ساشت های محصول های شرکت رو که خودشون خریداری میکنند سپردن به من،درحالیکه قبلا یک تعداد محدودی به خود فروشنده ها میدادند که به قول خودشون نصف این ساشت ها به مشتری نمیرسید و شخصی استفاده میشد!ولی توی همین 6 روز انقدر بهم اعتماد پیدا کردند که کلش رو دادند دست من،که هروقت نیاز دیدم به مشتری بدم.

    امروز مدیرعاملم بهم گفت من انقدر درشما مسئولیت پذیری و صداقت و انگیزه میبینم که میدونم خیلی زود مثل موشک پیشرفت میکنی!

    یکی از قوانین مهم کارمون اینکه،همیشه زندگیمون باید در اولویت باشه،هرجا کار شخصی پیش اومد،هرمسئله ای بود باید اول به مسئله ی خودمون برسیدم بعد کار…

    ایشون میگن شما در ازای پولی که از ما میگیری،داری عمرت رو میزاری،کفه ی ترازوی عمرت خیلی خیلی سنگینتره،پس حتما و همیشه اولویتت زندگیت باشه!!!

    ایشون میگن ما برای فروش محصول خودمون،به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی حق نداریم که محصول برند دیگه ای رو پایین بیاریم.ما فقط اجازه داریم محصولمون رو معرفی کنیم و بهشون راهنمایی کنیم.

    ایشون میگن هرچقدر بیشتر از کارت لذت ببری،بیشتر باهاش حال کنی،پول دنبالت میاد،هیچ وقت نگران پول نباش،نگران باشی ازت فرار میکنه!!!

    ایشون میگن مهم ترین درخواست من از شما اینکه،هرجا هر مشکلی از من دیدی،حتما و حتما و حتما بهم بگی،اون موقع به این فکر نکن من رییس یا مدیرعاملتم؛اگر مشکلم رو بهم بگی،دوست منی!وگرنه باهام دشمنی کردی…

    ایشون میگن…ایشون میگن…

    استاد به الله قسم اگر تا صبح از ویژگی های مثبت این مرد بنویسم،بازم کم میارم….

    استاد جان،به الله قسم هیچ چیز در من تغییر نکرد.

    من نه دوره ی فروش و بیزنس رفتم،نه عمل زیبایی کردم،نه حتی دنبال شغل خاصی گشتم،نه ارثی بهم رسید،نه کسی حمایتم کرد…

    استاد من فقط یک طرف معادله ی ذهنم رو تغییر دادم،فقط تلاش کردم به جای ارزشمندی وابسته به هزار عامل،به خود ارزشمندی بی قید و شرط برسم….تازه من اصلا تمرکز کافی روی دوره ی احساس لیاقت نزاشتم …اما نتایج همین یک ذره تمرکز زندگی من رو ازین رو به اون رو کرد…

    این همه امنیت و آرامش محل کار رو من توی رویامم نمیدیدم…کل شرکت توی کیش دست ما 3 نفره،مدیرعاملم،همکارم که کارش انبارگردانی و جابه جایی محصولات …منم که مستقیم روی فروش فروشنده ها نظارت میکنم.

    استاد…من هیچ تلاش بیرونی برای به دست آوردن همچین شغلی نکردم،هیچی به معنای هیچی…

    من فقط و فقط و فقط روی خودم کار کردم،و جهان…قانون مدارها به بهترین نحو کار خودش رو انجام داد.

    ذَٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ

    این است خدا پروردگار شما، جز او معبودی نیست، آفریننده همه چیز است؛ پس تنها او را بپرستید، و او کارساز هر چیز است.

    درود الله مهربانم بر پیامبر من

    روز به روز وعده های الهی که از گلوی شما به گوش من رسید داره بیشتر و بیشتر محقق میشه…

    استاد من از روز اول باورتون کردم،من از روز اول ایمان آوردم،من تموم تلاشمو کردم به الهاماتم عمل کنم،تموم تلاشم رو کردم ایمانم به عمل برسه…و این مسیر ادامه داره….و این مسیر ادامه داره…

    دعا میکنم تا روز آخر عمرم شاگرد شما باشم و با توحید زندگی کنم و با توحید بمیرم.

    دعا میکنم انقدر نتیجه به دست بیارم که با نتایجم به بزرگترین آرزوی زندگیم برسم.

    آرزویی که به عشقش بیدار میشم و با عشقش ادامه میدم …و با عشقش میمیرم.

    توحید و توحید و توحید….و گسترش جهان توحیدی

    این رسالتی که من برای خودم انتخابش کردم.

    رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴿١٩٣﴾

    پروردگارا! بی تردید ما [صدای] ندا دهنده ای را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدی هایمان را از ما محو کن، و ما را در زمره نیکوکاران بمیران.

    رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ ﴿١٩4﴾

    پروردگارا! آنچه را که به وسیله فرستادگانت به ما وعده داده ای به ما عطا فرما و روز قیامت، ما را رسوا و خوار مکن؛ زیرا تو خلف وعده نمی کنی

    فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ ۖ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ ۖ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ ﴿١٩5﴾

    پس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [که] یقیناً من عمل هیچ عمل کننده ای از شما را از مرد یا زن که همه از یکدیگرند تباه نمی کنم؛ پس کسانی که [برای خدا] هجرت کردند، و از خانه هایشان رانده شدند، و در راه من آزار دیدند، و جنگیدند و کشته شدند، قطعاً بدی هایشان را محو خواهم کرد و آنان را به بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، وارد می کنم [که] پاداشی است از سوی خدا و خداست که پاداش نیکو نزد اوست.

    استاد جانم،طبق معمول همیشه میگم،سپاسگزاری از شما به کلمات نمیاد ولی من تموم تلاشم رو میکنم با ادامه دادن به این مسیر و رسیدن به زندگی دلخواه و نتایج بهتر و بهتر،لبخند رضایت رو بهتون هدیه بدم،رضایتی از جنس رضایت الله.

    اونجا که به بنده ش میگه : ارْجِعِی إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً

    دوستون دارم بی نهایت،عشق و مودت رو از روشنی قلبم براتون میفرستم همراه با گرمای جنوب:) الهی که به قلبتون بشینه…

    به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 164 رای:
    • -
      ماری گفته:
      مدت عضویت: 2747 روز

      پیام مجید فقیه با اکانت مریم جان

      سلام و نور و رحمت الهی بر سعیده خانم نورانی و توحیدی

      خدا را سپاسگزارم که سرانجام مهاجرت کردید و مستقر شدید در جزیره زیبای کیش

      لذت بردم و لذت بردم و بارها کامنتتون را خوندم

      مگه میشه سوگلی خداوند باشی و خداوند بذاره که بهت سخت بگذره؟

      مگه میشه سوگلی خداوند باشی و کسی دوستت نداشته باشه؟

      مگه میشه سوگلی خداوند باشی و قلبت نا آروم باشه؟

      مگه میشه سوگلی خداوند باشی و خداوند تنهات بذاره؟

      مگه میشه به خداوند پناه بیاری و پناهت نده؟

      مگه میشه….

      مگه موسی نبود که نجاتش داد؟ مگه خدا بهش نگفت : لا تَخافا اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ و اَرَی؟

      مگه فرعون را به زانو در نیاورد؟

      مگه موسی میدونست باید دل به دریا بزنه؟

      راه نجاتش را از دریا قرار داد… دریا… دریایی که مظهر زیبایی و عظمت و نعمته…

      سعیده خانم شما هم فکر و دلت دریایی از توحید بوده و خدا آوردت نزدیک دریا

      خدا موسی را از طریق دریا نجات داد شما را هم آورد سمت دریا نزدیک نعمت بیکران و زیباش

      (رشد و بالندگی و پیشرفت در جائیه که نزدیک آب باشه)

      مگه خدا به موسی نگفت واصطنعتک لنفسی؟

      پس خوش به حالتون که خداوند داره شما را برای خودش میسازه

      ابراهیم نبی از خود برای خدا گذشت و خونواده ش را تو گرمای بیابون رها کرد و رفت. شما هم فرزندانت را رها کردی… آیا مشابهتی نمیبینی؟ آیا این ایمان نیست؟؟

      ابراهیم فرزندش را به مذبح برد شما هم نفس خود را به مذبح بردی و شد این…آیا این ایمان نیست؟

      محمد از مکه پر فشار و پر خطر و در شرایط سخت و ناهماهنگی فرکانسی هجرت کرد، شما هم از بیمارستان و اون شرایط سخت هجرت کردی و الان به اینجا اومدی

      خواهر توحیدی عزیزم

      کلوا و اشربوا هنیئا بما کنتم تعملون

      (این عبارت دو بار در قرآن آمده)

      نوش جاااانت

      نوش جاااانت

      نوش جاااانت دریافت این فضل الهی

      فاما الذین آمنوا بالله و اعتصموا به فسیدخلهم فی رحمه منه و فضل و یهدیهم الیه صراطا مستقیما

      در پناه الله یکتا شاد، سعادتمند و سربلند در دنیا و آخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        ناعمه احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1281 روز

        به نام خداوندی ک مرا فقط و فقط وابسته خودش کرد

        سلام ب دوست خوبم مجیدجان

        این پیام شما رو خداوند برام نوشته بود، خود خود خودش

        از سفری برمیگردم، از هجرتی برمیگردم، و بعد از چند روز وارد این سایت الهی شدم، دلم پر میزد برای از او شنیدن از لطف و محبت های بی دریغش

        سفری رفتم با تمام جزئیاتی ک تجسم میکردم، انقدر دیتیلی ک حالا ک مرور میکنم میگم الله اکبر از این نظم جهان، از این پلن دقیق خداوند

        ب جرئت میگم زندگیم ب دو قسمت قبل و بعد از این سفر تقسیم شد، تجربه هایم، شجاعت هایم، تحسین شدن هایم، اینکه چقدر بندگانش مرا مورد لطف و محبت بی دریغ قرار دادن و مرا ب سرعت محبوب جمع ها میکرد.

        از وابستگی ب خانواده، محل و شغل، از بتی ک در ذهنم از پدرم ساخته بودم. من نمیدونستم چطور میتونم هدایت بشم ب این سفرهای کمپی،هیچ ابزار و لباس مناسبی نداشتم ولی او برایم همه چیز شد همههه چیز

        او را در تک تک لحظه هایم دیدم، نمیدونم چرا اینجا مینویسم ولی احساس بزرگ شدن ظرفم را میکنم، احساس میکنم وارد مدار بالاتری شدم. احساس لیاقت بینظیری در من ساخته ک میخواهم روابطی را قطع کنم، باز نوبت توحید است. لحظات قبل از توحید عملی چه ترس آور ولی هیجانی است برایم.

        مگه میشه سوگلی خداوند باشی و خداوند بذاره که بهت سخت بگذره؟

        مگه میشه سوگلی خداوند باشی و کسی دوستت نداشته باشه؟

        مگه میشه سوگلی خداوند باشی و قلبت نا آروم باشه؟

        مگه میشه سوگلی خداوند باشی و خداوند تنهات بذاره؟

        مگه میشه به خداوند پناه بیاری و پناهت نده؟

        مگه خدا به موسی نگفت واصطنعتک لنفسی؟

        پس خوش به حالتون که خداوند داره شما را برای خودش میسازه

        بارها و بارها خدا ب من گفته تو عزیزدردانه من هستی، تو لایق خیلی بیشتر از اینها هستی، و من ب چشم دیدم معجزات توحید را، معجزات قطع کردن حاشیه را.

        امروز ب او گفتم خدایا من چقدر شکرت بگویم ک  مرا انقدر وابسته ب خودت کردی. ب خدا ک اعتبار تمام زحمت هایی ک دیگران برایم در سفر میکشیدن رو ب خودش میدادم، حتی تهیه بلیط و اقامتگاهم را، حتی حمل کوله پشتی ام را.

        دیدم ب چشم دیدم ک چطور با حضور من آن سفر برای دیگران چقدر روان و زیبا رخ میداد، هدایت هایی ک ما را میکرد، آسان شدن ها، الله اکبر همه از فضل خودش بود، بارها شنیده ام ک ب من میگن وجودت خیلی عجیبه همه چیز عالی پیش میره.هذا من فضل ربی.

        ب مرحله ای رسیدم ک فقط و فقط وابسته او هستم، نه روابط زمینی. در همه چیز و همه کس او را می بینم، بدجور مرا وابسته خودش کرده.

        خوشبحالم ک این سعادت نصییم شده، همیشه ب خودش میگم خدایا چی تو من دیدی ک من رو ب این راه اوردی چه سعادتی در من دیدی؟

        خواستم ردپایی از خودم بگذارم برای ناعمه آینده و نوشتم تا یادم بماند، از شما بسیار سپاسگزارم بابت این پیام توحیدی زیبا. توکل فقط ب او و دیدن او در تک تک لحظات و نعمت ها، وابستگی فقط و فقط ب خودش، چه زندگی زیبایی ساخته برایمان.الهی شکر الهی شکر برا حضورش

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      آرزو ملک فر گفته:
      مدت عضویت: 1408 روز

      سلاااام سعیده ی عزیزم همشهری مهربونم، یعنی عاااشقتم، کامنتاتو میخونم نتایجتو میشنوم پر از حس خوب میشم واز صمیم قلبم تحسینت میکنم، تااون زمان که شمال بودی و اسم گرگان رو می‌آوردی بارها میگفتم بیام گرگان پیدات کنم بشینیم ساعت ها باهم گپ بزنیم و لذت ببریم، اما خب نشد، الانکه مهاجرت کردی و رفتی جزیره ی زیبای کیش و وقتی از اتفاقات اخیرت تعریف میکنی گل از گل من میشکُفه وبارهااا میگم آفرین، آفرین دختر دمت گرم

      خیییلی واست خوشحالم و برات بهترینارو آرزو میکنم عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 1550 روز

      سلام سعیده نازنین آفرین برشما

      که با تمرکز و ادامه مسیر الگویی برای همه ما شدین شما نشون دادین که “می شود”

      نشون دادید این راه درسته و ایمان ما رو به این مسیر بیشتر کردین. اسوه حسنه هستین

      واقعا بهترین راه برای گسترش جهان همین هست که دیگران شما رو الگو قرار میدن انگیزه می گیرن و تغییر می کنن. وقتی که شما همزمان با دوره احساس لیاقت کامنت می گذاشتید مطمئن بودم به زودی خبرهای موفقیت هاتون رو می خونم گرچه موفقیت اصلی همون زمان بود ولی درونی بود و کسی نمی دید همون زمان که شما فقط روی خدا حساب می کردین و با تمام تمرکز مسیر رو طی می کردین، بیشتر این مسیر قابل مشاهده نبوده برای همین همه بعد از موفقیت افراد میگن شانس آورده.

      سعیده عزیزم الگوی توحیدی من خدا رو سپاسگزارم که با شما آشنا شدم و موفقیت و شادی شما رو در این مسیر می بینم در پناه خالق یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      حبیب الله ایزدی گفته:
      مدت عضویت: 1126 روز

      سلام سعیده جان

      من همیشه نتایج شما رو دنبال میکنم و واقعا از ته قلبم تحسینت میکنم و امیدوارم روز به روز شاهد نتایج بزرگتر و بالاتر باشی ایمانی که شما نشان دادی نباید نتایجی غیر از این میدیدی

      آفرین و مرحبا برشما انسان شجاع ونترس که با پا گذاشتن روی ترس هات نتیجه های خلق کردی که ایمان و توکل در دل من تمام خانواده عباس منش زیاد کردی شما همین الان هم الگوی هستید که داره توحید را گسترش میده

      دوستت دارم

      در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      سارا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1456 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      به نام خدایی که ولی و سرپرست منه

      خدایی که عوامل بیرونی رو در مسیر کانون توجه و الگوهای ذهن و گفت و گوهای ذهنم می چینه

      خدایی که خالق کیهان و کهکشان هاست و همه چی فقط مال اونه و به همه چی محیطه و این سیستم و مجموعه رو بی عیب و نقص مدیریت می کنه

      همیشه زنده است و هرگز نمی میره و هر گز خسته نمیشه و چرتش نمی گیره

      خدایی که هرگز دیر نمی کنه

      خدایی که بهترین وکیل منه، و من بر او توکل می کنم

      خدایا قلبم را به سوی تو باز می کنم

      نورت را بر قلبم و جسمم و لحظه های زندگیم جاری کن تا همواره در مسیر نور شدن باشم

      خدایا قطره علمم را به دریای علمت وصل کن و وارهانش از کج فهمی و هوا و هوس

      خدایا بر ایمان و علم و حکمت و بصیرتم بیفزای که تو بهترین افزانندگانی

      وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ

      و بگو: پروردگارا! مرا در جایگاهی پرخیر و برکت فرود آور، که تو بهترین فرودآورندگانی.

      سلام سلام به سعیده جااااانم

      دختر توحیدی

      عشقم بی نهایت دوستدارم

      تو این 12 روزی که تمرکزی دارم روی خودم کار می کنم

      کامنت هات رو می خونم

      ساعت ها

      خیلی جاها می خندم

      خیلی جاها منم با تو عشق بازی می کنم با رب شیرین زبونم

      خیلی جاها ذوق می کنم و بی نهایت تحسینت می کنم

      سعیده جاااانم…. سعیده جاااانم… نمی دونی چقدر کامنت هات موثر…

      قطعاً نور قلبته که اینقدر کشش داره و جذب می کنه…

      خیلی وقت بود کامنت هات رو دنبال می کردم…

      شرایطمون خیلی شبیه هم بود….

      خداروشکر که دارم می بینم با عملگرایی و توحید داری با لذت مسیر رو جلو میری…

      خیلی خوشحالم که جسارت مهاجرت از شغلت، از شهرت، از دلبستگی هات و …. داشتی

      عزیز دلم منم کارمند دولتی هستم

      با افتخار معلم هستم…

      یکی از ارزوهای بچگیم، معلمی بود

      که الهی شکر محقق شد…

      ولی خواسته های من بزرگتر شد…

      آزادی زمانی می خوام

      آزادی مکانی می خوام

      آزادی مالی می خوام

      آزادی پوشش می خوام

      و…

      پس دارم روی خودم کار می کنم

      چند روزی دارم مزه زندگی هدایتی رو می چشم

      خیلی شیرینه… خیلی

      امروز چهارمین روز که خدا بهم گفت دوره سلامتی رو از اول شروع کنم… و شروع کردم… امروز 4 روز که پاک پاکم….

      و خدا چقدر با نشونه ها و کمک هاش کمکم می کنه نجواهای ذهنم رو کنترل کنم …

      الهی نور به قلبت بباره

      عزیزم فقط خواستم بهت تبریک بگم و بگم که پیام هات چقدر موثر…

      ادامه بده….

      ادامه بده…

      که مشتاقم ببینم چطور روی دوش خدا و آسون خلق می کنی خواسته هاتو…

      منم دارم میام …

      به یاری الله

      منم از اول امسال دوره لیاقت رو همون ساعت های اول سال به خودم هدیه دادم…

      نوش جونم که لایقش بودم…

      و هنوز تو جلسه دوم هستم و تکمیلی جلسه دوم رو گوش نکردم…

      اما از محیط کار قبلیم جدا شدم ….

      بدون هیچ تقلایی…

      هفته پیش یکی از مدیران توحیدی و ارزشمند یکی از بهترین مدارس منطقه خودش باهام تماس گرفت و درخواست کرد باهاشون همکاری کنم…

      همون اول سال خدا یکی از خواسته هام رو بهم هدیه داد….

      و منتظر سورپرایز هاش هستم…

      منم قول میدم مثل تو بیام اثر پا از خودم به جا بزارم…. تا یادم باشه چطوری شروع شد…

      در پناه الله همیشه موفق و پیروز باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      زهرا کاسه ساز گفته:
      مدت عضویت: 1486 روز

      سلام به سعیده ی عزیزم

      دخترتوحیدی سایت

      تحسین میکنم این حدا ازعملگرا بودنت رو که با وجود دوتابچه به الهاماتت گوش کردی و اوناروبه خالقشون سپردی و مهاجرت کردی

      مهاجرتی ازجنس ایمان

      خیلی خوشحالم که پاداش همه صبر کردنهات تو محیط پرتنش بیمارستان رو گرفتی و الله مهربان اورد گذاشتت وسط یه کار عالی

      با محیط بینظیر

      بارئیس توحیدی

      با کار‌کم وبا افرادثروتمند

      بهت تبریک میگم بانو که تا اینجا با ایمان ادامه دادی

      به قول استاد شاید خسته شدی اما ناامید نشدی

      قطعا داستان هدایتت به این کار عالی باید جذاب وشنیدنی باشه

      حتمابرامون بگو چطورهدایت شدی به این کار

      برات بهترین هارو ارزو میکنم درپناه الله مهربان باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      فاطمه فضائلی گفته:
      مدت عضویت: 1236 روز

      سلام به سعیده ی عزیزم

      چقدر قلبم باز شد با خوندن کامنتت عزیزدلم, چقدر خدارو شکر کردم, چقدر احساسم قشنگتر شد, واقعا بی نظیری عزیزم بهت تبریک میگم

      چقدررررر خوبه دوستان ارزشمندی داریم که انقدر صادقانه و زیبا از مسیر پیشرفت هاشون میگن, از موقعیت های خوبشون میگند و ماهم قلبمونو باز کردیم و با شادیشون شاد میشیم. خدایااااا ممنونم ازت

      تو کیش بهت خوش بگذره عزیزم و موفق و شاد باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      زهرا مرادی حوری گفته:
      مدت عضویت: 542 روز

      سلام سعیده عزیزم

      عشقم نتایجت رو تحسین میکنم

      چقد نتایجی که داری با خواسته من هماهنگه

      من دقیقا یه همچین کارفرمایی میخوام که توحیدی توحیدی باشه

      یه شرکت که جزو مهره های اصلی اون باشم

      مهاجرت به یه جای ثروتمند و توحیدی

      کار تو یه محیط ثروتمند و پر از آدمای بزرگ و شریف مثل مدیل عامل عزیز شما

      احساس خوب و حال خوب تو محیط کارم

      لذت بردن از کارم

      اولویت لذت بردن از کارم

      اولولیت لذت بردن از نظر مدیرعاملم

      احساس ارزشمندی بالا تو محیط کارم

      رفتار بسیار محترمانه مدیر عاملم

      خدایا شکرت بخاطر نتایج سعیده عزیز

      خدایا شکرت که سعیده به این نتایج قشنگ رسیده

      خدایا شکرت بخاطر محل کار سعیده

      خدایا شکرت بخاطر محیط کاملا ثروتمند و توحیدی سعیده جان

      خدایا شکرت برا اینکه سعید به جزیره زیبا و توحیدی کیش مهاجرت کرده

      خدایا شکرت برای حقوقی که سعیده میگیره

      خدایا تحسین میکنم این نتایج قشنگ دوست عزیزمو

      خدایا منم هدایت کن به سمت ثروت بیشتر فراوانی، لذت بردن، زیبایی، پول، عشق، حال خوب، ارزشمندی،

      سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1285 روز

        زهرای عزیز و نازنینم سلام به روی ماهت

        ازت سپاسگزارم برای قلب مهربونت که انقدر قشنگ و دلنشین برام نوشتی،تو لیاقتشو داری زهرا

        لیاقت خیلی خیلی بیشتر ازینایی که نوشتی.

        کافیه بخوای،کافیه باور کنی میشه،کافیه در مسیر درست استمرار داشته باشی،کافیه تلاش کنی هر روز یکم بهتر از دیروز باشی،یکم فقط یکم

        اونوقت تو‌ بازی رو بردی !

        کل بازی دنیا همینه

        احساس خوب=اتفاقات خوب

        دوستت دارم دختر و قلب مهربونت رو میبوسم.

        قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان از جزیره ی زیبای توحیدی کیش برای تو نازنین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      نسرين خالقي گفته:
      مدت عضویت: 1299 روز

      سلام به روی ماهت سعیده جان موحد

      سعیده جان نمی دونی این کامنت تو برای من چقدر به موقع و سروات بود مثل اب روی اتیش. من هم مثل خودت کار جدید شروع کردم همون چیزی که همیشه از خدا می خواستم و نمی دونی چه ادمهای نازیین اینجا هستند یکی از یکی بهتر که وقتی حرف می زنند انکار درسهای استاد را دارن مرور می کنند؛ دوستان گلی که همیشه برای حمایت و یاد دادن هستند . مدتی بود حس عقب موندن داشتم و رفته بودم تو حس مقایسه که وای من عقب موندم که این کامنت شما اومد و یک ورود ممنوع گنده به ذهنم داد . می بوسمت سعیده جان من هم مطمئن هستم که موشکی میری جلو با حمایت و لطف الله که هر جه هست اوست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      عاطفه نوری گفته:
      مدت عضویت: 1956 روز

      درود الله بیکران بر سعیده جان عزیزم

      زنی از جنس توحید و عملگرایی

      فقط اون کسی که در این مسیر هست و در حال جهاد کردن با نفس خودش هست در این دنیای مادی پر تضاد و چالش میفهمه این جنس کامنتهارو و میفهمه فرکانس واقعی تحسین کردن رو…

      سعیده جان عزیزم من این رو وظیفه خودم میدونم در زمانی ک عرصه به من تنگ میشه وبه حالت خفقان و یاس و ناامیدی میرسم و سریع خودم رو بمب باران میکنم با سایت کامنتهای توحید و مقدس شما و جهاد اکبر کردن کنترل ذهن و الگو گرفتن از شما این رو وظیفه میدونم بیام بنویسم سپاسگزاری کنم تحسین کنم دعای خیر و برکت کنم براتون و بگم سعیده جان عزیزم جهاد کردی جهاد اکبر تقوی کردی توکل کردی تحسین کردی و رد پا گذاشتی از روزهای سخت به ظاهر نا امید ی و پر از تاریکی اما جهاد کردی و ادامه دادی و استقامت ورزیدی و صدق بالحسنی کردی در برابر نجواهای بیمارگونه شیطان و الگوی درخشان شدی برایم و قطعا که برای مومنین این سایت هم الگویی درخشان شدی و باعث آرامش قلبها شدی…

      عاشقانه ادامه میدهم عاشقانه متعهدم و عاشقانه الگو برداری میکنم و هرلحظه بیشتر این ذهن نجواگر رو خاموش میکنم حتی در شرایط به ظاهر سخت و تاریک اونجایی ک خدا میگه توکل تقوی و استقامت ورزیدن من هم ادامه میدهم قوی تر و با اراده تر و از انرژی و نیروی الهی عزیزم کمک و هدایت میخوام ادامه دهم ابراهیمی تر و تسلیم تر

      عاشقتم سعیده جان عزیزم

      هر نفس هر قدم هر نگاه هر لحظه ات پر از نور و برکت الله باشه چون باعث نور و برکت و حس خوب راهم شدی در این روزهای پر چالش در کنار مادر عزیزم ک سخت بیمار هستن اما من وظیفه ام فقط توحیدی عمل کردن ادامه دادن است ولاغیر فرمانروای جهان حواسش به همه چیز هست و همه چیز تحت سیطره و هدایت خودش هست من تسلیمم من عاجزم من نمی‌دونم اوست ک عالم بینهایت و حاکم بینهایت است…

      ایاک نعبد و ایاک نستعین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1747 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام بر استاد عزیز و بانوشایسته بزرگوار و همه دوستان توحیدی نازنینم

    سلامی به ارزشمندیِ “إِنَّا لله وَإِنَّاۤ إِلَیۡهِ رَ ٰ⁠جِعُونَ”

    سلامی به تجلّی او در همه جا “فَأَیۡنَمَا تُوَلُّوا۟ فَثَمَّ وَجۡهُ ٱلله”

    سلامی به عزّت و شرفِ “وَنَفَخۡتُ فِیهِ مِن رُّوحِی”

    سوالی بسیار مهم

    “من کی هستم؟”

    برای جواب این سوال باید تفکر کرد…

    برچسبی دنیایی بروی من هست‌ به اسم رضا که ارزش آن این است که در بین جمع ، به واسطه آن خود را معرفی میکنم و شایسته نیست که در جواب آن سوال بنویسم من رضا هستم

    برچسب دنیایی دیگری بروی من هست به نام فامیلم ، یعنی احمدی که ارزش آن این است که وجودش در کنار اسمم ، مرا خاص تر میکنید تا دیگران بهتر مرا بشناسند ، پس شایسته نیست که در جواب آن سوال بگویم ، من رضا احمدی هستم

    برچسب دنیایی دیگری بروی من هست با عنوان فرزند محمّد که ارزش آن در این است که در بین کسانی که اسم و فامیلشان مثل من است راحت تر و سریع تر شناخته شوم ، پس شایسته نیست در جواب آن سوالِ مهم بنویسم ، رضا احمدی فرزند محمد

    برچسب دنیای دیگری بروی من هست با عنوان کد ملی که ارزش آن در سرعت بخشیدن به امور اداری و… است و شایسته نیست من در جواب آن سوال مهم بگویم که رضا احمدی هستم ، فرزند محمد با کد ملی 39……535

    برچسب دنیایی دیگری بروی من هست با عنوان ایرانی بودنم که ارزش آن ، این است که در تعامل با مردم دنیا خودم را بهتر معرفی کنم و شایسته نیست که در برابر آن سوال به این مهمی بنویسم ، رضا احمدی هستم ، فرزند محمد با کد ملی 39…….534 و ساکن ایران….

    و هزاران برچسب دنیایی دیگر….

    برچسب هایی که وجودشان الزامی است و باید باشند تا سیستم این دنیا راحت تر و سریع تر و بدون هیچ هرج و مرجی پیش رود و از همه مهمتر بتوانیم همدیگر را بشناسیم و با هم تعامل کنیم ، به تعبیر قرآن

    (یَـٰۤأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَـٰکُم مِّن ذَکَرࣲ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَـٰکُمۡ شُعُوبࣰا وَقَبَاۤئلَ لِتَعَارَفُوۤا۟ۚ إِنَّ أَکۡرَمَکُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَاکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرࣱ)

    [سوره الحجرات 13]

    فقط کافیست تصور کنیم که این برچسب ها نبودند ، اون وقت چه هرج و مرجی در این سیستم جهان بوجود می آمد..

    اما نکته در چیست؟ نکته در این است که به تعبیر قرآن…

    (یَـٰۤأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقࣱّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ ٱلۡحَیَوٰهُ ٱلدُّنۡیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ)

    [سوره فاطر 5]

    نکته این است که با این برچسب های دنیایی هم هویت نشوم و هویت اصلی خودم را از آنها نگیرم که این هم هویت شدگی ها در من یک منِ دروغین بوجود می آورد که منجر به غرور و منیّت در برابر الله یکتا میشود

    پس نباید فریب بخوریم و مثل این کوچولوهایی نباشیم که با یک شکلات چنان خوشحال میشوند و فریب میخورند و و طوری دنبال نخود سیاه میروند که یادشان میرود که ما اصلا نخود سیاه نداریم و….

    پس مراقب این برچسب های دنیای باشیم مخصوصا برچسب های نسبتی این دنیا مثل پدر ، مادر ، عمو ، خاله ، دختردایی ، پسر عمه ، فرزند ، زندایی و…

    وجود و ارزش این برچسب های نسبتی در این است که به برکت وجودشان ما همدیگر را بهتر و سریع تر میشناسیم و باید باشند و اگر نباشند هرج و مرج بوجود می آید…

    مثلا از کاربردها آنها در این است که من در جواب  شخصی که چهره ام برایش آشناست ولی هنوز درست مرا بجا نمی آورد ، میگویم که من رضا هستم که زن عمویم در فلان خیابان کافی نت داره ، حال در اینجا او بخاطر نسبت من با زن عمویم که برایش آشناست مرا کاملا میشناسد و….

    از برچسب های نسبتی گفتم و اهمیت مراقبت در برابر آنها بخاطر اینکه این برچسب ها ترمزهای شدیدی را در راه مهاجرت به سوی خدا و پیدا کردن جواب آن سوال مهم ، ایجاد میکنند

    ترمزهایی از جنس وابستگی ، مخصوصا بین زن و شوهر و فرزند با پدر و مادر و… یا ترمزهایی از جنس اینکه شخصی برای معرفی خودش ، خودش را منسوب میکند به شخصی که از آشنایانش هست و دارای پست و مقام و شهرتی است ، مثلا میگوید من برادرزاده رییس بانک  شعبه فلان هستم و….

    نکته این هست که اینها برچسب هستند و حقیقت نیستند ، حقیقت چیز دیگری است و این آیه قرآن کمی ما را به حقیقت نزدیک میکند

    (فَإِذَا نُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَلَاۤ أَنسَابَ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَئذࣲ وَلَا یَتَسَاۤءَلُونَ)

    پس هنگامی که در صور دمیده شود ، در آن روز نسبت های خویشاوندیِ بینِ آنها کنار میرود و سراغ یکدیگر را همچون عالم دنیایی نمیگیرند….

    [سوره المؤمنون 101]

    وقتی که برای بار اول این آیه را خواندم به فکر فرو رفتم که الان تکلیف من و همسرم که با هم عهد بستیم تا ابد با هم باشیم چیه؟ ، تکلیف من و پدر و مادرم که دوستشان دارند چی میشه؟ من بهشت را با پدر و مادرم میخوام و از این حرفا

    کنجکاو بودم که چنین سوالاتی در ذهنم نقش بسته بود برای رسیدن به حقیقت ، حقیقتی که خدا میدانست و من نه

    با هدایت الله وقتی که جرعه ای از جواب آن سوال را دریافتم ، فهمیدم که چقدر داستان زیباست…، اینکه چی هست و ما چی فکر میکنیم…

    جواب خیلی واضح بود و پرده ای بین من و جواب بود که همان پرده یِ فریب دهنده یِ پرچسب هایِ نسبت هایِ دنیایی بود…

    و حال اگر رابطه عاشقانه و توحیدی و بدون وابستگی استاد و بانو شایسته را نگاه کنیم ، متوجه میشویم که ریشه در درک این حقیقت دارد

    همچنین تامل در رابطه عاشقانه استاد با فرزندشان با چاشنی  گوش دادن به فایل های مصاحبه با استاد،قسمت 5 و 6 ، ما را بهتر و زیباتر به درک حقیقت آن آیه میرساند…

    اگر در برابر این آیه مقاومت وجود دارد نشان از این است که ما فریب این بازی نسبت های دنیایی را خورده ایم و از حقیقت پشت پرده آن غافل شدیم و بهتر است از زاویه این مثال تفکر کنیم تا بهتر این حقیقت را درک کنیم

    تصور کنید روز قیامت شده و و زن و شوهری که بهم وابسته بودند وارد صحنه حسابرسی میشوند و نامه اعمال آنها به آنها داده میشود و در اینجا خانم بخاطر رفتارهایش مستحق بهشت شده و شوهرش مستحق جهنم ، دیگه چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است ، با این اوصاف بهشت برای آن خانم خیلی تلخ خواهد شد…

    این پاراگراف بالا حکم مثال را داشت جهت تفکر ، به قول قرآن

    ( وَ تِلۡکَ ٱلۡأَمۡثَـٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ)

    [سوره الحشر ٢١]

    تفکری برای رسیدن به این حقیقت که که این برچسب های نسبتی و پیوندهای عاطفی مختص این دنیاست و در روز قیامت این برچسب ها برداشته میشود ، به قول قرآن

    (یَـٰۤأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُوا۟ رَبَّکُمۡ وَٱخۡشَوۡا۟ یَوۡمࣰا لَّا یَجۡزِی وَالِدٌ عَن وَلَدِهِۦ وَلَا مَوۡلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِۦ شَیۡـًٔاۚ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقࣱّۖ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ ٱلۡحَیَوٰهُ ٱلدُّنۡیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ)

    ای مردم کنترل ذهن را پیشه کار خود قرار دهید و حدود رب العالمین را رعایت کنید

    و از عظمت و اُبهت روزی سر تعظیم فرو آورید که در آن روز هیچ پدری به جای فرزندش و هیچ فرزندی به جای پدرش کیفر نمیبیند و این عواطف و علاقه های دنیای مانع اجرای حکم خدا نمیشود

    و در ادامه مجدد میگوید که “فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ ٱلۡحَیَوٰهُ ٱلدُّنۡیَا” به این نیت که حواسمان باشد که این برچسب های نسبتی و پیوندهای عاطفیِ دنیایی منجر به فریب ما نشود…

    و در انتها میگوید که “وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ” به این نیت که فریب این برچسب هایِ دنیایی مثل پست و مقام و شهرت را نخوریم و دچار منیت و غرور نشویم که من رییسِ فلان جا هستم و….

    [سوره لقمان 33]

    فقط باید تفکر کرد در حقیقت و گول ظاهر را نخورد ، تا از فرکانس غافلین خارج شویم و مصداقی از آیه زیر نباشیم

    (یَعۡلَمُونَ ظَـٰهِرࣰا مِّنَ ٱلۡحَیَوٰهِ ٱلدُّنۡیَا وَهُمۡ عَنِ ٱلۡـَٔاخِرَهِ هُمۡ غَـٰفِلُونَ)

    ظاهری از دنیا را میدانند و از آخرت و حقایق پشت پرده غافلند

    [سوره الروم 7]

    برای درک تفاوت ظاهر حیات دنیا و حقائق پشت پرده آخرت ، در داستان قرآنی سناریو دزدیِ ساختگی یوسف برای برادرش بنیامین در برابر دیگر برادرانش تامل کنید

    ظاهر این سناریو این بود که بنیامین دزدی کرده ولی حقیقت پشت پرده این بود که این سناریو مقدمه ای بود برای معرفی یوسف به برادرانش و دیدار یعقوب با یوسف

    به قول شاعر “وحشی بافقی”

    تو مو بینی و مجنون پیچش مو

    تو   ابرو  ،  او   اشارت‌های  ابرو

    و حال باز هم آن سوال مهم

    من کی هستم؟

    با ذکر آگاهی های بالا تفکر کنیم در این سوال مهم

    سوالی که حکم لیله القدری را دارد که “خَیۡرࣱ مِّنۡ أَلۡفِ شَهۡرࣲ” است

    سوالی که جهش عظیمی در مدارهای انسان ایجاد میکند ، جهشی مثل جهش ساحران فرعون که آنها را از مدار کفر به مدار ایمانی رساند که در مقابل وحشیانه ترین تهدیدهای فرعون ، متزلزل نشد…

    سوالی که حکم شرابی دارد که مرا از خود بیخود میکند دقیقا مثل شرابِ جمال و زیبایی یوسف نبی که زنان مصر را از خود بیخود کرد و دستانشان را بریدند و….

    سوالی که هویت اصلی مرا به من نشان میدهد و مرا به اصل خویش متصل میکند ، به قول مولانا

    هر کسی کو دور ماند از اصلِ خویش

    باز    جوید   روزگارِ   وصلِ   خویش

    دقیقا مثل قطره ای که سوار بر جریانِ روان و هدایتگرِ رود میشود برای پیوستن به اقیانوس عظیم و یکی شدن با او ، قطره ای که از جان خودش میگذرد تا با اقیانوس یکی شود و برای همیشه ماندگار شود ، به قول مولانا

    هین بده ای قطره خود را این شَرَف

    در   کفِ   دریا   شو   آمِن   از   تَلَف

    همین…

    در پناه خدا  باشین ، همان خدایی که در بچگی با نام او قصه ها را برایمان شروع میکردند

    یکی بود یکی نبود ، غیر از خدا هیچکس نبود…

    به قول شاعر “هاتف اصفهانی”

    که یکی هست و هیچ نیست جز او

    به قول استاد در فایل “رابطه ما با انرژی که خدا نامیده ایم”

    همه چی خودشه…

    و چه حس ارزشمندی از این بالاتر که به قول مولانا

    “جان من و جان تو گویی که یکی بوده‌ست”

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 169 رای:
    • -
      سیده مینا سیدپور گفته:
      مدت عضویت: 1581 روز

      به نام خداوند بخشنده ی مهربان

      سلام به استادعزیزم وبه مریم بانوی مهربانم

      وسلام به شما دوست عزیز وگرامی

      آقا بی نهایت ازتون ممنون وسپاسگزارم برای این کامنت پراز اگاهیتون…

      وهزاران بار الله مهربان رو شاکرم به خاطر اینکه منو به راه راست به راه کسانی که به اونها نعمت داده هدایت کرده…

      باارزشترین نعمت از نظر من همینه که به شناخت خود وخداوند وقوانین جهان هستی برسی…

      حتی شده جرعه ای وسرسوزنی…

      نمیدونید با خوندن تک تک کلمه های دیدگاهتون چقدر باهاتون همزادپنداری کردم وچقدر ذوق کردم که اینجا توی این سایت افرادی رو دارم که مثل من فکر میکنند ودیدشون به خداوند وبه جهان وقوانینش و کلامش در قرآن شبیه به من هست..

      چون اون بیرون اون 98 درصد جامعه اگه یه روزی یه وقتی یه جایی چنین باور ودرکی رو از من در مورد کلام الله در کتابش، در مورد جهان هستی وقوانینش بشنوند بهم میخندن، وحتما بهم میگن دیوانه و بی عقل؟؟؟

      چون اون 98 درصد اون آدمها حتی یکبار نرفتن کتاب الله مهربان رو به قول استادعزیزمون بدون تعصب با معنی بخونن و تفکر وتعقلی درش داشته باشند…

      اصلا انگاری به قول خداوند کورند وکرند ومهر خاموشی به قلبهاشون خورده و همین یه وجب جلو چشمشون رو می بینند واصلا نمیدونند ونمی خوان که بدونند آیا خداوند این جهان به این عظمت واین زندگی دنیای و انسانها رو برای بازیچه آفریده؟؟؟؟

      آیا بازتاب تمام افکار وگفتار ورفتارمون نیست که هربار قوی تر داره به خودمون برمیگرده؟

      برای همینه که اکثرا ادمها مثل گدشته های من گم شدن توی اسمها ورسمها و مقام ومنصب و دارایی ها و داشته ها ونداشته ها و ارزوها و خواسته ها و…

      واحاطه شدن در ترس ها وتردیدها و عجله ها و غم ودردی بی پایان که با همه ی این دوندگیهای بی ثمر هیچکس احساس رضایت وخوشبختی درونی نداره…

      برای همینه که نامها و منصب ها و برچسب ها پررنگتر هست از اون حس درونی واون ارتباطی که باید بین خالق ومخلوق باشه تا بهش حس ارزشمندی بده حس لیاقت بده…

      به اینکه کسی بگه چون من بنده وآفریده خدا هستم همینکه به این جهان زیبا اومدم تا زندگی وعشق ولذت رو تجربه کنم یعنی ارزشمند هستم فارغ از اینکه پدرومادرم کی هستند، اسم وفامیلم چیه؟ شهر وکشورم کجاست؟ شغلم چیه و دارای های مادیم چیه و چه مقام ومنصبی دارم یا اصلا نام و منصب و جایگاه شناخته شده ای در جامعه ندارم ویه فرد معمولی هستم

      اماااااا بنده ی شرافتمند وعزتمند خداوند هستم…

      جوریکه از درون انقدر از خودت راضی باشی از خداوند راضی باشی از زندگیت در این دنیا راضی باشی که با تمام وجودت بگی، خدایا شکرت

      یادمه شب اولی که همسرم رو به خاک سپردیم و من پسر 6 ساله ام رو در آغوشم گرفتم وبا قلبی پراز درد به سختی خوابیدم نمیدونم چه ساعتی بود ولی تو خواب دیدم یه آقایی که فقط صداش رو می شنیدم یه برگه بهم داد وگفت از طرف علی هست(همسر مرحومم) تا برگه رو باز کردم دیدم کلی کلمه توی صفحه نوشته شده مثل عشق محبت دوست داشتن، عزیزم و…

      کلی کلمه ی عاشقانه ورو همشون اما خط خورده بود وسط برگه نوشته شده بود ((سیده مینا سیدپور دوست دارم))

      وقتی بیدار شدم خیلی گریه کردم وسپیده نزده رفتم سرخاک همسرم وبهش گفتم منم دوست دارم….

      وبعد از حدودا یکی دوماه بی تابی و گریه وزاریهای شدید باز خواب همسرم رو دیدم که گفت انقد بی تابی نکن من حالم خوبه اینجا دارم زندگی می کنم وخانومی رو نشونم داد وگفت اینجا ازدواج کردم من تو دنیای دیگه ای هستم توهم در دنیای دیگه توهم باید فکر زندگیت باشی واصلا بهم فکر نکنی چون ما دیگه دسترسی بهم نداریم!!!!

      اون روزها معنی این خواب ها رو نمی فهمیدم اما کم کم خوابهایی دیدم واتفاقاتی افتاد که مرگ رو درک کردم….

      اینکه توی این دنیا هرکاری انجام بدم هر شرایطی رو خلق کنم هر طور زندگی کنم هیچ چیز نابود شدنی نیست وبازتابش رو هم این دنیا می بینم وهم در دنیای دیگه…

      اما جالبه که هرچی توی این دنیاهست مطعلق به همین دنیاست، و هیچکس نمیدونه در دنیایی دیگه قراره چه طور زندگی رو تجربه کنیم…

      وقتی با استاد وآموزه هاشون آشنا شدم کم کم به این درک رسیدم که ما روح های مفردی هستیم که اومدیم به این دنیا که خودمون رو تجربه کنیم وبه قول قدیمی ها هرکسی رو توقبر خودش میذارند …

      این درک ها در کنار هم باعث شد به روشن بینی برسم و می تونم به جرات بگم 99 درصد وابستگیم رو از اسم و رسم و جا ومقام ومنصب و خانواده وفرزند ومال ومنال و ..

      از بین برد…

      با این درک جدید سبک بالی بی نهایتی رو دارم تجربه می کنم…

      وقتی به این درک برسی که فقط خودت هستی وخدا وهرکسی وهرچیزی در این زندگی هست که فقط تو از این مقصد به خیرو خوشی عبور کنی تا به مقصدی دیگه برسی خیلی راحتر می تونی زندگی رو زندگی کنی..

      دیگه خیلی رفتارها، خیلی مشکلات، خیلی از حرفها، خیلی از اتفاقات ناراحتت نمی کنه، خیلی از چیزهایی که فکر میکردی خیلی با اهمییت هستند مثل اینکه خانوادت کی باشند باهات چطور رفتار کنند و شغلت چی باشه که به چشم بیاد چقدر معروف ومشهور باشی، چقدر دارایی داشته باشی، اینکه از مرگ عزیزانت یا از رفتن واز دست دادنشون بترسی و….دیگه اهمییتشون رو یا تو وجودت از دست میدن یا انقدر کمرنگ میشن که دیده نمیشن…

      تو حرف اسونه ها اما تو عمل نه، ولی خوبی این راه ومسیر( صراط مستقیم) وتوحیدی زندگی کردن و یکتاپرست بودن همینه…

      وجالبیش هم اینه که وقتی رها هستی از همه ی وابستگی ها، وچسبیدی به اصل به ربت، به تنها قدرت هستی، چون اون همه چیز رو داره تو هرچیو که نیاز داشته باشی وبهت حس رضایت بده تو این زندگی بهت عطاء میکنه…

      میگه تو منو خواستی اومدی پیش من ومیگی تنها تورا میرستم وتنها از تو یاری میخواهم؟

      خب منم که تنها قدرت جهان هستی ام یاری ات میکنم که نام نیک وعزت و افتخارو ثروت وسلامتی وعشق دوطرفه و مهربانی بی قید وشرط و محبت همیشگی و ارامش وامنیت رو تجربه کنی و به معنای واقعی حس خوشبختی عمیقی رو به آدم عطاء میکنه…

      آقا رضا بازم ازتون ممنونم که با کامنت زیبا وتاثیرگذارتون باعث شدید دوباره به یاد بیارم که کی هستم وهدفم در این دنیا چیه و راه ومسیری که باید درش باشم وادامه بدم کدومه؟

      یادم اومد که آروم باشم وبشینم به تماشای جهان بی دغدغه وبدون عجله….

      به یاد آوردم که رفتنی هستم وهر لحظه ربم بهم بگه بیا باید همه چیز رو اینجا رها کنم و برم…

      فارغ از اینکه اسمم چی بود چی داشتم و چی دارم و کجا ودر کنار چه کسانی زندگی میکردم …

      دوست عزیزم در پناه امن خدا باشید هرلحظه وهمیشه انشالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      Ehsan Moqadam گفته:
      مدت عضویت: 1928 روز

      درود بر شما رضا جان

      بسیار لذت میبرم از این درک نابت از کلمات و نشانه‌های قرآن

      تک تک آیات قرآن مثل برگ گل در زمان مناسب خودش را میشکفد و ما را از عطر و بوی نابش مست میکنه

      چقدر زیبا وعده ان اکرمکم عندالله اتقکم رو باز کردی دوست من

      اولش یه اسکرول کردم کل کامنتت رو بعد از خدا پرسیدم بخونمش؟

      گفت بخون چیزهای جالبی پیدا خواهی کرد و واقعاً هم همین شد

      یاد حضور خدا

      یاد ارتباط ما با خدا

      تایید نشانه‌های خدا مدار ما را میتونه بارها و بارها بالاتر ببره

      البته که در این موضوع داشتن آمادگی بسیار مهمه

      دلیل اینکه ساحران در لحظه تسلیم شدن به این خاطر بود که اون‌ها مطمئن بودند که این سحر نیست

      مطمئن بودند تو حساب کتاباشون امکان نداره همچین اتفاقی بیفته

      به همین خاطره این اتفاق براشون کافی بود تا در یک لحظه طوری ایمان بیاورند که از هیچ گزندی نترسند چون این یقین رو داشتند که اگر خدا این توانایی رو داره هیچ قدرتی در برابرش توان برابری رو نداره

      همه ما حکم اون ساحران رو داریم

      طبق شرایطی که ازش اومدیم همه با یک نحو و شکل خاص و متفاوت مسخ قدرت الهی شدیم و چنگ زدیم به ریسمان قدرتمند خداوند چون به یقین رسیدیم که قدرتی برتر از آنچه تاکنون تجربه کرده بودیمش این اتفاق رو رقم زده

      چقدر زیباست به‌جای غرق شدن در چیزهای از پیش تعیین شده با یاد و قدرت خدا زندگی دلخواه خودمون رو بسازیم

      باز هم از شما دوست عزیزم سپاس‌گزارم

      بیشتر و بیشتر ما رو از نوشته‌های زیبات مستفیض کن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      اعظم برزگری گفته:
      مدت عضویت: 1409 روز

      سلام رضای عزیز

      خیلی خوب درک کرده اید و خیلی سطح آگاهی تون بالاست و حجم گفته هاتون بسیار سنگین البته برای من

      دو سال پیش آقای محمد حسین لطفی به چنین درکی توی این سایت رسیده بود و دایم از کدها و گشایش ها حرف میزد ولی سایت خودشون رو باز کردند و دیگه اینجا کامنت نمیزارن!!ولی شما دقیقا همون طوری دارین کد گشایی میکنین از قرآن و با اینکه کمی برایم مبهم است ولی از اولش هم خیلی دوست داشتم به چنین درکی برسم!

      کاش کمی واضح تر و روشن تر برایمان بگویید از این نور،از این روشنایی که در دلتون و قلبتون گشوده شده!!!!!

      خدا رو شاکر و سپاسگذارم از اینکه به هر کسی که خودش هدایت بخواد هدایت رو می رسونه و این در عمل برای شما انجام شده است.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        رضا احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1747 روز

        بسم الله الرحمن الرحیم

        سلام به شما اعظم خانم بزرگوار

        سپاسگزارم از نگاه شما اعظم خانم…

        آقای لطفی یکی از شاگردان خوب استاد هستند و من از نظرات زیبا و الهام بخششان بی نهایت استفاده کردم و میکنم و خواهم کرد….

        نظرات ایشان در عقل کل حکم سکوی پرتابی را برایم داشت که نگاه مرا به قرآن به کلی عوض کرد و من از ایشان ممنونم و امیدوارم که هر جا که هستند غرق در آرامش الهی باشند…

        در مورد این نکته شما در‌ مورد سنگینی مطلب این نکته را بگویم که یک حسی در شبِ قبل از اینکه استاد این فایل را بروی سایت بگذارد ، مرا هدایت کرد به نوشتن این کلمات در قسمت یادداشت های گوشی ام و وقتی که دیدم استاد این فایل را گذاشته ، دیدم چقدر این نوشته ها با این فایل مرتبط هست و در زیر همین فایل منتشرش کردم

        در طول نوشتن این متن خودم سنگینی این مطلب را حس کردم و خیلی دوست داشتم ببینم چه کسانی در‌مدار دیدن این نوشته ها قرار میگیرند که شما هم یکی از آنان بودین…

        این متن را به مدد الله سعی کردم در نهایت سادگی بنویسم ولی ظاهرا برخی جاهایش سنگین بوده برای شما که این یک نشانه است برای شما که این متن را یکبار دیگر‌ بخوانید و در یک بازه زمانی دیگر در آینده ، مجددا یکبار دیگر آن را بخوانید ، مسلما با این کار به خیلی نکات و حقایق از این متن پی میبرید….

        مجددا سپاسگزارم اعظم خانم و امیدوارم در‌ پناه الله مهربان ، شاهد یک زندگی بهشتی در دنیا و آخرت باشین….

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
        • -
          اعظم برزگری گفته:
          مدت عضویت: 1409 روز

          رضای عزیز

          من نمیخوام مثل بقیه فقط تحسینتون کنم و از لذت و آرامشی که جنس کامنت هاتون به من خواننده منتقل میکنه بگم!من میخوام مثل خودتون عمق آگاهی رو درک کنم!آگاهی که بعده چند بار خوندن توی دو روز هنوز توی همین صفحه و کامنت شما موندم!من درک کردم از این کامنت که به مثال خودم نباید در کار خودم دچار منیت و غرور بشم و همه رو اعتبار خدا میدونم چون اونکه داده و همه ی اینها برچسب های دنیوی هستند!ولی جنس کامنت هاتون رو میخوام بیشتر بفهمم!!!!وقتی شما جواب دادید یعنی میشه یکی از هزاران هزار راهی که خدا برای هدایت بنده هاش در نظر گرفته باشین!

          من میخوام به چنین درکی برسم و از شما میخوام کمکم کنید به هر روش و طریقی که میتونید!میدونم باید تکاملم رو طی کنم ولی این خواسته از اول ورودم به سایت بوده و از خودش خواستم هدایتم کنه!نمیخوام گمراه و جاهل بمیرم.من!من آگاه رو دوست دارم در این زمانه ایی که انسان های بسیار آگاه و دانایی مانند شما هستند و راههای زیادی برای هدایت شدن و امیدوارم دستی باشید از جانب خدا

          منم میخوام به کمک خودش و هدایت هاش به این هدفم که بزرگترین و اصلی ترین هدفم قرب و نزدیکی به خودش هست رو برسم!

          و اینکه همیشه جاری کنید این آگاهی ها رو که بسیار مشتاق خوندنشون هستیم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            رضا احمدی گفته:
            مدت عضویت: 1747 روز

            بسم الله الرحمن الرحیم

            سلام بر اعظم خانم عزیز و بزرگوار

            من موفقیت های مالی و اعتباری را که در عرصه کسب و کار و آرامشی را که کسب کرده اید تحسین میکنم…

            و مهمتر از همه این کنجکاوی و شور و اشتیاق و تشنگی شما را برای نوشیدن شهدِ گوارای حقیقت تحسین میکنم…

            شخصیت شما مرا یاد کنجکاوی حضرت ابراهیم علیه السلام میاندازد که در جستجوی حقیقتِ خدا بود و خورشید پرست و ستاره پرست و ماه پرست شد و وقتی که دید همه آنها غروب کردند ، ندای “لَاۤ أُحِبُّ ٱلۡـَٔافِلِینَ” سر داد و عاجزانه از آن حقیقت و نیروی برتری که در پشت این حرکت ماه و خورشید و ستاره بود درخواست کرد که

            …لَئن لَّمۡ یَهۡدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلضَّاۤلِّینَ

            خدایا من هیچی نمیدونم و تو همه چی میدونی و من ضعیف و ناتوانم در برابر تو ، و اگر مرا هدایت نکنی ؛ من بدبخت میشوم و از گمراهان خواهم شد….

            [سوره اﻷنعام 77]

            و بعد از چنین اظهار عجزی به درگاه خدا ، هدایت شد به خدای راستین و خدا جوری چشم دلش را باز کرد که ملکوت خدا را هم مشاهده کرد…

            (وَکَذَ ٰ⁠لِکَ نُرِیۤ إِبۡرَ ٰ⁠هِیمَ مَلَکُوتَ ٱلسَّمَـٰوَ ٰ⁠تِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلِیَکُونَ مِنَ ٱلۡمُوقِنِینَ)

            [سوره اﻷنعام 75]

            اولین قدم برای وارد شدن در مسیر مهاجرت به خدا ، همین عاجز شدن است ، همین اظهار عجز کردن به درگاه اوست ، اویی که گردشِ خونِ در رگ های مرا مدیریت میکند ، اویی که گردش زمین به دور خوشید را مدیریت میکند…

            این عاجز شدن در برابرش ؛ حکم سکوی پرتاب ما را دارد ، دقیقا مثل حضرت موسی که شروع معراج و اتفاقات خوب زندگی اش بعد از این عبارت بود

            رَبِّ إِنِّی لِمَاۤ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرࣲ فَقِیرࣱ

            خدایا من به هر خیری از سمت تو سختِ سختِ سخت محتاجم…

            [سوره  القصص ٢4]

            فقط کافیست در برابرش عاجز باشیم و نیست شویم و بگوییم که

            خدایا ، من ناتوانم از اینکه به صورت منظم و پیوسته ، دست راستم را در جهت عقربه های ساعت بچرخانم و دست چپم را در جهت خلاف عقربه های ساعت و این در حالی است که تو به صورت منظم و پیوسته حرکت اینهمه سیارات را مدیریت میکنی بدون کوچکترین خللی ، پس خدایا من از سر راه تو کنار میروم به شوق اینکه تو کارگردان زندگی ام شوی…

            فقط کافیست فقیر به وجودش باشیم و در برابرش سکوت کنیم و در کار او پارازیت نیندازیم ، دقیقا مثل مرده ای شویم در دستان غسّال که هیچ پارازیتی در کار غسّال نمیندازد….

            تنها کار ما این است که عاجز باشیم و خاک درگَه او باشیم…

            تنها کار ما این است که در آرامش باشیم و موج وجودی مان را بروی فرکانس خودش تنظیم کنیم تا در هر لحظه از فیض شنیدن سخنِ دوست غافل نباشم ، زیرا که او در هر لحظه در حال صحبت با من و شما و همه است ، به قول عطار نیشابوری

            دوست یک دم نیست خاموش از سخن

            گوش    کو     تا     بِشنَود    گفتار    او

            تنها کار ما این است که شاد باشیم به وجودش و قدرتش و عظمتش و ثروتش ، او ربّ ماست و دوست دارد که به وجودش شاد باشیم ، دقیقا مثل پدر پولداری که دوست داره بچه اش دلش را به پدرش و ثروتش خوش کند

            شاد باشم و نیام بشینم و غصه بخورم که من خانه ندارم ، زیرا در محضر پادشاهی که مالِک هر مِلکی است شایسته نیست من غصه یک تیکه زمین و خانه را بخورم ، شایسته نیست در محضر پادشاه ثروتمندی چون خدا بیام بشینم و بخاطر گران شدن خیار سبز غصه بخورم ، شایسته نیست در محضر طبیب حاذقی چون خدا ، بنشینم و غصه ویروس و مریضی را بخورم ، شایسته نیست در محضر حافظ و نگهبانی چون او ،بشینم و نگران دزد باشم

            حال وقتی ما اینگونه شویم و سمت خودمان را انجام دهیم ، اونوقت بقیه مسیر با او میشود و او خودش میداند که چگونه با ما سخن بگوید و ما را هدایت کند…

            و در پایان من یک خاطره از خودم بگویم که در دوران دانشجویی ام یک سخن از حضرت محمد ، توجه مرا خیییییلی جلب کرد ، اینقدر برایم جذاب بود که روی یک کاغذ آن را خوشنویسی کردم و روی کمدم نصب کردم تا جلوی چشمم باشد و این سخن زیبا هدیه من به شما که میتواند در این مسیر کمک کننده شما باشد…

            لَوْ لا تَکْثیرٌ فی کَلامِکُمْ وَ تَمْریجٌ فی قُلوبِکُمْ لَرَاَیْتُمْ ما اَری وَ لَسَمِعْتُمْ ما اَسْمَعُ

            معنی زیبایی دارد و آن این است که حضرت محمد در این سخن میفرمایند که اگر زیاد صحبت کردن های شما نبود و همچنین مراقب قلب هایتان می بودید که مثل یک چراگاه نشود تا هر کسی درون آن بیاد ، چیزهایی را میدیدید که من میدیدم و چیزهایی را میشنیدید که من میشندیم…

            فرمول این است که حضرت محمد به همه ما توصیه کرد

            “سکوت + نگهبانی از قلب که خانه خداست تا غیر او در او وارد نشود = سلام بر حقائق و اسرار عالم”

            این سخنِ حضرت رسول در آن ایام خیلی برایم زیبا و الهام بخش بود ، امیدوارم برای شما هم مفید باشد.

            و در آخر من مجددا این تشنه حقیقت بودن شما را تحسین میکنم ، این تشنگی آخر کار خودش را میکند و شما را به آب حقیقت میرساند…

            در پناه رب العالمین باشید اعظم خانم….

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
            • -
              اعظم برزگری گفته:
              مدت عضویت: 1409 روز

              آقا رضای عزیز سلام

              از کامنت سراسر هدایت گر شما که یقین دارم از زبان خدایم جاری شد من فهمیدم شرک ورزیدم به خدا !و وقتی از شما خواستم که کمکم کنید به مانند زمان زندانی شدن حضرت یوسف که از هم بند خود کمک خواست و شرک ورزید منم مشرک شدم در این راه ولی خیلی زود بخدای احد و واحد که نیم ساعتی نگذشت از خوندن کامنتتون که این آگاهی بر من روشن شد که راه هدایت فقط و فقط تو دستان خودشه و اومدم تو دفترم توبه کردم و اشک شدم و جاری!پر از نادانی و گمراهی بودم من که راه هدایت رو به روم بسته بودم و به خودش گفتم که من !من انسان نادان و جاهل بودم که از خدای به این قدرتمندی نخواستم هدایتم کنه! هدایت خدا مثله یه نوره،روشنیه،چراغیه که اگه بخوای برات روشن میشه

              خدای من !عاجزانه ازت میخوام منو ببخشی و این گمراهی و نادانی ام رو نادیده بگیری!شرک همینه!شرک این نیست که من بت پرست باشم وقتی از خودش نخوام یعنی من مشرکم!

              مهربانم!مرا ببخش و هدایتم کن که جزء هدایت یافتگانت باشم

              توی دفتر شکرگزاریم توبه کردم و اشک ریختم و از خودش خواستم به آسون ترین راه کمکم کنه و نوری بشه در دل تاریک من!خدا سریع الجوابه!!!!!!!!!

              گفتم حالا که فهمیدم نباید مشرک باشم و هیچ چیزی رو از غیر تو نخواهم چیکارکنم؟!گفت قرآن بخون و سریع رفتم و قرآن رو باز کردم!!!

              سوره ی قصص آیه ی 56

              إِنَّکَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللهَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ [56]

              تو نمى‌توانى هرکس را که دوست دارى هدایت‌کنى؛ ولى خداوند هرکس را بخواهد [و شایسته باشد] هدایت مى‌کند؛ و او به هدایت شوندگان آگاهتر است.

              بخدای احد واحد!به خدایی که همین امروز در این ساعات ملکوتی صبح پیدایش کردم من هدایت شدم!اشک ندامت امون نمیده،اشک خوشحالی،اشکی که میدونم از اعماق وجودم داره میاد و داره منو و گناهم رو شستشو میده!و این اشک وقتی این طوری میاد یعنی دلت قرص!بخشیدمت

              اولین باری که توی این دو سال شروع به خواندن قرآن کردم هر جایی رو که برام لذت بخش بود با خودکار قرمز خط می کشیدم زیرش و هر آنچه را که درک کرده بودم می نوشتم!وقتی دو دستی قرآن رو باز کردم و از خودش هدایت خواستم به خدا میخکوب شدم !باز کردن قرآن همان و افتادن چشمم به این آیه که با خودکار قرمز زیرش خط کشیدم همان و اصلا نیاز نبود که چیز دیگه ایی رو ببینم!!!

              آقای احمدی عزیز یافتم و اولین قدمم رو امروز محکم با کمک خودش برداشتم که اعظم جان فقط و فقط از خودم بخواه

              ممنون از کامنت آگاهی دهنده تون که منو از جهل و نادانی به سمت نور پرتاب کرد چون فهمیدم که نباید در هیچ زمینه ای غیر از خودش بخوام،ممنون که دستی شدین در این صبح ملکوتی که رابطه ام رو با خدام نزدیکتر کنم،ممنون به خاطر مثال های زیبایی که زدین که حتی حضرت ابراهیم و موسی و یوسف و یونس و …هم اشتباه کرده بودن !مهم فهمیدن اشتباه و توبه کردن و نماندن در مدار جهل و نادانیه که به لطف خودش آگاهم کرد و لیله القدر من شد در این صبح زیبا!

              من عاشق این خدام،من عشق میکنم که در این صبح زیبا منو هدایت کرد به زیبایی نور،به زیبایی گشوده شدن قلبم،به زیبایی کامنت شما که درکم رو از خودش و عظمت و قدرتش بالا برد.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
            • -
              مجید بختیارپور عمران گفته:
              مدت عضویت: 962 روز

              سلام و درود بر داش رضای خوش قلم و خوش اندیش

              بسیاااااااار لذت بردم از تفسیر آیاتی که آوردین و آگاهیی های نابی که بخورد ما دادی دمتگررررررم داش رضای گل گلاب خیلییی لذت بردم عابی بود دقیقا داشتم غروب به این فکر میکردم که خدایا بهم ذهنی آرام و قلبی بی کینه بده که قلب بی کینه یعنی بهترین نعمت دنیا همون رازی که نازنین پیامیر در 1400سال پیش اعلام کرد در حدیثی که شما آوردین اونموقع چثد ساده و زیبا توضیح داد که اگه حرافی نکنین و از کجا و ناکجا حرف در نیارید و حرف نزنید و در هر کاری مهندسی نکنید و دل کسی و درد نیارید و هر کس و ناکس و تو قلبتون جا ندین یعنی بقول دبی فورد در کتاب نیمه تاریک وجود الاغ بارکش نشیم زخم های گذشته رو به حال و آینده نبریم و نکشیم چیزهایی را خواهیم دید که برای دیگری معجزه هست چقدددددد این حدیث زیبااااااا و راه گشا و کار گشاست دمتگرررررررم رضا جان خیلی لذت بزدم از کامنتاتون دمتون گرررررم دم همه دوستانی که بهت جواب دادنم گرم خیلی عالی بود لذت بردم باعشق.

              دوستت دارم

              و یچیزی درباره محمدحسین بگم که تمام پاسخ هاشو از پروفایلش در آوردم همه رو خومدم اصلاااااا این فرد ناب ناب ناب کلمه به کلمه حرفاش بوی خدا میده من مدیون آگاهی نابش هستم که منو از مذهب پرستی و عُجب در دینداری و نماز مرا از شرک که یک عمر مشرک بودم نمیدونستم آگاه کرد و نجاتم داد هرچی ازش تشکر کنم کمه از خدایی که مامورش کرده برای بیداری من سپاس کنم شب وروز تا دنیا دنیاست کمه کمه کمه دم خدایی گرم که محمدحسین و آفرید دم خدایی گرم که استاد باعشق مونو و مریم بانوی شایسته ترین را آفرید دم خدایی گرم که ایده این سایت و با تمام امکاناتش را در ذهن و دل استاد ما انداخت دم همه و همه گررررررم

              بعد 42سال باور شرک آلود مذهب پرستی گذشتن کار شاقیه که من بوسیله این سایت در جا قبولش کردم چون آماده دریافتش بودم و پذیرش رهایی ازاین شرک بزرگ را خدابهم عنایت کرد و الان خیلیییییی بابتش خوشحال و شکرگزارم

              چون ما ایرانی و جهان سومیا و یسری مسیحی ها همه بدبختی و فقیری و تهیدستی ما همه بخاطر شرک در مذهب پرستیه که خداروشکر ازش عبور کردم.الهی ترا شکررررررر

              محمدحسین جان اگه صدای منو داری صد در دنیا و آخرت خدا بهت عنایت اعطا کنه صد یعنی بینهایت در دعای من.

              خداخیرت بده

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          اعظم برزگری گفته:
          مدت عضویت: 1409 روز

          سلام رضای مهربون و خوش قلب

          میدونم وقتی خدا خواسته ای رو در قلبم میزاره راههای وردش رو هم برام آشکار میکنه و چون این خواسته از اولین خواسته های من بعد از ورود به سایت بوده و اولویتش بیشتر از ثروت وسلامتی و آرامش و روابط بوده ولی چون باید اینا رو درست کنم و باورای خوب درباره اش بسازم تا خودم و خویشتنم رو بشناسم بعد به شناخت خدای خودم برسم!پس همون طوری که به لطف الله مهربان توی این دو سال دستاوردهای بسیار بزرگی رو در همه ی زمینه ها کسب کرده ام و منی که تا دو سال قبل افسرده ترین و ناامیدترین بشر روزگار بودم و خودش راهمو به اینجا باز کرد و بعده ورودم شروع به کسب و کار خودم اونم تو خونه کردم با علاقه ی بسیار زیاد کردم و روز بروز پیشرفت کردم و خودش دستم گرفت و هدایتم کرد! و به جرات بعده دو سال امروز به گفته ی دوستان و شکر خدای مهربون و بخشنده ام جزء بهترین های شهرم هستم بطوریکه از شهرهای بزرگتر هم برای خرید محصولاتم میان و این از اعتبار یست که خدای من به من داده و من قدردان و سپاسگذارش هستم!منی که شش سال تمام در اوج افسردگی شدید بودم و روزانه بیش از 18عدد قرص آرام بخش میخوردم الان به جایی رسیدم به لطف و بخشش و مهربانی خودش که دو ساله هیچ دارویی مصرف نمیکنم و در آرامش کامل هستم!استقلال مالی دارم و روابطم هم به لطف خودش عالیه و اعتبار و ارزشی برای من گمنام توی شهر خودم ایجاد کرده که میدونم اگه تمام ثروت دنیا رو خرج میکردم بهش نمی رسیدم!من شکر گزارش هستم هر لحظه و در هردمی!!!!

          ولی بخدای احد و واحد انگار هنوز ارضا نشدم چون میخوام یه درک عمیقی رو نسبت بهش داشته باشم!دقیقا عین شما و میخوام کمکم کنید هر طوری که میتونید!چون شما دست خداوند برروی زمین هستید و شاید یکی از هزاران راه بی نهایتش شمایید که باید کمکم کنید تا به این درک به این آگاهی ها برسم و دوباره بتونم دیدگاههای آقای لطفی رو بخونم و اون کدها در من و در قلبم باز بشن…

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فاطمه احمدی گفته:
        مدت عضویت: 2618 روز

        سلام اعظم جان عزیز

        خیلی خوب درک کردین چون جنس این متن از جنس متنهایی هست که نمیشه واضح منظور رو گفت وباید سکوت کرد.چون وقتی پرده ها رو خداوند از جلوی چشمانت برداره اینقدر حقیقت هایی رو میفهمی که وقتی کسی ازت سوال بپرسه که اگر بخوای واضح خیلی چیزها رو بیان کنی به این فکر میکنی که حتما از نظر طرف مقابل قابل درک نیست وبهش کمکی که نمیشه هیچ ممکنه از صراط مستقیم به خاطر اینکه اصل قضیه رو نفهمیده خارج بشه.من یه بار توی این سایت درمورد راهی که برای فهم حقایق خدا جلوم باز کرد در مورد ماورا الطبیعه گفتم پیام برام گزاشتن که این راه ها اصلا خوب نیست واین حرفها ومن دیدم سطح درک آدمها با اون چیزی که حقیقت هست خیلی فرق داره وهروقت کسی میگه ماوراالطبیعه همه فکر میکنن در مرد جن ها داره صحبت میکنه واصلا برام خیلی خنده داره وباورکنین اگر از خدا بخواین که بهتون نشون بده ودر صراط مستقیم باشین وسختی ها رو با عشق به خدا تحمل کنین البته به نظر من دوست داشتن خدا باید توی دلت اینقدر زیاد باشه که اونها رو عشق ببینی که یه معلم برای اینکه دوست داره داره بهت یاد میده نه سختی اونوقت حقایقی بهت میرسه که با تمام آگاهی هایی که توی دنیا هست قابل مقایسه نیست وبه این دلیل هست که افرادی که به حقایق رسیدن اکثرا گمنام هستن ودر سکوت وخلوت.چون ذات اسرار الهی این هست که وقتی فهمیدی سکوت روی زبونت میشینه ونمیتونی بگی .من که تمام دوران زندگیمو با این یک سالی که در این راه قرار گرفتم قابل مقایسه نمیدونم .این مسیر طوری هست که وقتی واردش میشی انگار توی این دنیا جسمت هست وروحت در دنیای دیگه وانگار دوبار متولد شدی وبار دوم با آگاهی بالاتر.یه طوری میشی که فقط کافیه یه سوال که از نظر همه مردم دنیا سخت ترین سوال هست به ذهنت بیاد واینقدر راحت جواب میگیری وجوابی که گفتنش برای هیچ کسی باور کردنی نیست.از خدای عزیز ومهربان وبخشنده ام میخوام که طعم شیرین این راه رو برای شما که خواهانش هستین بچشاند.در پناه حق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
        • -
          اعظم برزگری گفته:
          مدت عضویت: 1409 روز

          سلام فاطمه جانم

          از اول ورودم به سایت هدفم همین نزدیکی با خدا بود ولی وقتی دیدم باوارام خیلی ضعیف هستند و خیلی جای کار دارن و دونستم که اول باید خودمو بشناسم تا به شناخت خدای خودم برسم !گفتم اول نقطه ضعف ها و کمبود ها رو به مدد الهی درست و باورهای جدید رو جایگزین میکنم بعد پله پله چون قانون تکامل اصل هست!

          دقیقا همان طور که عرض کردید چند نفری هستند توی سایت که خیلی آگاهانه به این درک رسیده اند و وقتی چشم دلشون باز میشه دیگه حرفی نمی زنن!الان من حکم یه کودک نوپا رو دارم با اینکه از زمان ورودم به سایت به لطف خودش دستاوردهای بسیار زیادی از لحاظ کسب و کار و مالی و سلامتی و آرامش و روابط بدست آوردم و در همه ی این موارد زیر صفر حتی منفی صفر پایین تر هم بودم!ولی هدفم فقط و فقط خودش میدونه قرب و نزدیکی به خودش و گشوده شدن قلبم به مانند شما و اکثر دوستان از قبیل(رضا احمدی عزیز،علی احمدی،ژوبیک،ابودردائی،الف میم راد و محمدحسین لطفی و …)هست!میگم برام مبهمه ولی اینگونه درک ها بسیار لذت بخشه برام و از خدا میخوام همون طوری که بندگان صالحش ر‌و هدایت کرده من رو هم جزء هدایت یافتگانش کنه!!!

          و میدونم که این مسیرم باید طی بشه و قانون تکامل رو رعایت کنم تا به این سطح آگاهی ها به کمک خودش برسم!

          ممنون از وجود ارزشمندتون و کامنت فوق العاده تون

          ثروتمند خدا باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فاطمه تقی زاده گفته:
      مدت عضویت: 2312 روز

      سلام آقارضا عزیز

      سپاسگزارم اینقدر قشنگ موضوع رو باز کردین واین نکات کلیدی رو برای ما بیان کردین.سپاسگزارم این آگاهی های ناب رو دراختیار ماهم قرار دادین.

      تحسینتون میکنم اینقدر قشنگ قرآن رو درک کردین ومسائل رو برای خودتون باز میکنید. سپاسگزار خداوندم که سعادت خوندن کامنت شما رو بهم داد.

      انشاالله روز به روز درک وآگاهیتون نسبت به مفاهیم قرآن بیشتر وبیشتر بشه وماهم بهرمند شویم.سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1314 روز

      به نام خدای مهربان

      با سلام خدمت دوست هم فرکانسی خوبم آقا رضا

      امیدوارم همیشه مثل کامنتت بدرخشی خیلی لذت بردم از کامنت بسیار دوست داشتنی و از اینکه به درک و آگاهی بالاتری رسیدی خیلی خوشحالم

      قابل تحسین هستی و بهت تبریک می‌گم و امیدوارم در مسیر درست زندگی هر روز قدم های محکم‌تر و موفقیت‌های بسیار و نتایج عالی را کسب کنید و ما هم از این پیشرفت لذت ببریم و کیف کنیم

      بهترین‌ها را برات آرزو می‌کنم هر کجا هستی موفق سلامت و شاد وثروتمند باشی انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      فاطمه فضائلی گفته:
      مدت عضویت: 1236 روز

      سلام دوست عزیز

      بی نهااایت بار ازتون سپاسگزارم که این اگاهی رو اینجا شیر کردید, نمیدونم چند دفعه ی دیگه باید بخونمش ولی این مطلب در مورد بهم دیگه چسبیدن و هویت ما در گرو اطرافیان خیلی درگیرم کرده بود و خداوند هدایتگر منو به جواب سوالم رسوند از طریق شما و سپاسگزارتونم, البته که شما خودشی

      احساس زنجیری رو دارم که منو بسته به هویت اطرافیانم. نمیدونم واقعا من کی هستم؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زهراء گفته:
      مدت عضویت: 3435 روز

      سلام به دوست توحیدی من

      چقدر نوشتتون غنی بود و برای بیان یک موضوع و درک اون چقدر ماهرانه ایات قران رو در پی هم می اورید

      اگر ما در برابر هم جهت شدن و یکی شدن با جریان نیروی برتر مقاومت کنیم، حتما تلف میشویم،مثل یک قطره اب که به جای همراهی رود پرت بشه به یک سنگ در همان کنار،و تلف میشود

      یک سوالی برام پیش اومده چرا من نسبت به مثال شما درمورد مرده در دست غسال حس خوبی ندارم.؟دوست دارم که بدونم این از کجا نشات میگیره؟

      من با کامنتهای پر از محتوای قرنی شما در کتاب رویاها اشنا شدم و اونجا شما رو فالو کردم و خداروشکر هم مدار شدم

      به امید اینکه استفاده کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      حسین و نرگس گفته:
      مدت عضویت: 1805 روز

      دوست خوبم ممنون از پاسخ زیباتون که ذره ذره شو با قلبم لمس کردم، کتاب نیروی حال خیلی خوب این مطالبو به اشتراک میزاره، اعتراف میکنم وقتهایی که در بی ذهنی قرار گرفتم از اشتیاقی بهره مند شدم که قابل توصیف نیست اما آنقدر ذهن نجواگری دارم که گاهی دوستانمو که از کنارم عبور میکنن نمیبینم، اگه دستورالعملی نافع برای رسیدن به آگاهی داشتی که خودت تجربش کرده بودی ممنون میشم به اشتراک بزاری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    غزل عطائی گفته:
    مدت عضویت: 2398 روز

    به نام خداایی که صدامونو میشنوه و بهمون پاسخ میده ‌

    سلام به همه دوستان عزیز و ارزشمندم .

    یکی دوماه پیش من برای اینکه تمرکزم بالاتر بره تلگرام رو میوت کردم که وقتی یکی پیام میده نوتیفیکیشن نیاد و من بتونم تو اون مدت زمانی که قراره با تمرکز کاری انجام بدم راحت باشم .

    یه مدت گذشت و همین یکی دوهفته ی پیش دیدم هی دارم تلگرامو چک میکنم میبینم عه . هیچکی پیام نداده .. راستش یکم احساس تنهایی میکردم

    چرا ؟

    چون که کتابی برای خوندن نداشتم .

    با کسی به صورت خصوصی کار نمیکردم و دوستم هم از همسایگیمون مهاجرت کرده بودن و رفته بودن ، دیگه نمیتونستم باهاش پیاده روی هم برم .

    پس تنهای تنها بودم . غیر ازون وقتایی که همسرم از سر کار میومد ‌.

    یه تضادی هم با یکی از دوستانم ایجاد شده بود توی ذهنم که همش ذهنمو درگیر میکرد .

    چرا درگیر میکرد ؟ چون کاری نداشتم برای انجام دادن .و ذهنم همون چیزایی که خودش میخواست رو نشخوار میکرد .

    تا اینکه گفتم پاشو بسه . باید ازین لحظه ها استفاده کنی و لذت ببری .

    اومدم دیدم رو تغییر دادم . گفتم خدایا شکرت که تو شرایطیو فراهم کردی که من بتونم با تمرکز خیلی بالایی روی خودم کار کنم . شکر که کسی بهم پیام نمیده . شکر که من میتونم تمرکز کردن و باکیفیت انجام دادن کارارو یاد بگیرم .

    شکر که میتونم با خیال راحتتر روی دوره ها کار کنم .

    شکر که میتونم محتوای خودم رو تولید کنم . خدایا همه این کارارو تو انجامش دادی . ازت ممنونم .

    وقتی که این طوری به قضیه نگاه کردم از یکی دوروز بعدش خدا هرروز نقطه های آبی پرمحتوای پر از محبتش رو برام فرستاد ..

    میدونی ..یادم اومد که من میخوام سطح کیفیت دوستام بالاتر بره . میخوام دوستام کسایی باشن که باهاشون حرفی از قانون داشته باشم . نه این که من تازه بخوام بهشون قانونو بگم . راه مدار جدید رو باز کردم و ترک مدار قبلی رو پذیرفتم .

    حالا ازون روز به بعد هرروز صبح که بیدار میشم به عشق نقطه های آبی پرمحتوا به این خونه ی بزرگ سر میزنم و با دوستام همصحبت میشم .

    امروز وقتی معرفی دوره جدید رو دیدم یادم اومد که:

    ما دوسال پیش میخواستیم یه خونه بخریم ولی پولمون خیلی کم بود ‌. یعنی همش فکر میکردیم که خدایا چیکار کنیم که یه خونه با پولی که داریم پیدا کنیم . من هرروز دوسه ساعت وقت میذاشتم و توی اپ های مختلف دنبال خونه با مبلغی بودم که ما داشتیم . ما میتونستیم با پولی که داریم در یک جای متوسط رو به بالا یک سی متری بخریم :) همسرم گفتش محل کار من وام خوبی میده فردا میرم ثبت نام میکنم .حساب کتابم کرد گفت مثلا اگر فلان قدر قسط بدیم اینقدر میمونه . من موافقت کردم چون ایشون طبق قانونی که من اجرا میکنم عمل نمیکنه ، بعد اومدم به خدا گفتم خدایا من که میدونم راهش وام گرفتن نیست . تو یه کاری کن وامه جور نشه :))

    فرداش وقتی از سرکار اومد گفت تا آخرش پیش رفته بودما ولی یه مسئله ای پیش اومد که نشد اه ه .

    خلاصه من انقدر خدارو شکر کردم :)) گفتم حتما هدایت میشیم .

    تا این که یه روز وقتی داشتیم توی شهر میگشتیم به یه بنگاه کلنگی رسیدیم که درش هم بسته بود :) همسرم همونجا نگه داشت ماشینو گفت بیا بریم ببینیم اینجا چی‌میگه . یعنی قشنگ معلوم بود که نمیخواست بره اونجا بپرسه:)

    رفتیم دیدیم درش بسته ست . یهو یه پیرمردی ازونیکی مغازه اومد بیرون گفت بیاید بشینید مغازه من من الان زنگ میزنم بیاد . انقدر این آقا مهربون بوووود . زنگ زد بنگاهیه و یه آقای خیلی محترررم اومد و کلی راهنماییمون کرد و چندجارو برد نشون داد امااا نشد .

    خلاصه ما هدایت شدیم که از یکی از عزیزانمون مشاوره بگیریم .ایشون گفت پولتونو سرمایه گذاری کنید. زمین بخرید .خونه نخرید به این دلایل …

    ماهم به آقاهه گفتیم و ایشون گفت شما پیش خوب کسی اومدین و اصلا ‌کار ما همینه .مارو معرفی کرد به یکی از آدمای خیلی شرییف و بینظیر که کارای زیادی برای شهر انجام داده بود و خیلی آدم حسابی بود و در نهایت تونستیم با همون پولی که فکر میکردیم به هیچ جا نمیرسه 1000 متر زمین در یه جای رو به رشد خوب بخریم .

    من قبلش همش فکر میکردم میگفتم خدایا چراهمه جا از پولی که ما داریم قیمت بالاتری داره ؟ چرا پولمون نمیرسه ؟ اما تونستیم اون زمینه رو با بخشی از پولمون بخریم .. بعدش دوباره با یه بخش دیگه ش یه زمین دیگه در یه جای خوب خریدیم. چه حس خوبیه که آدم یه چیزیو بخواد و به همون اندازه یا بیشتر پول داشته باشه ..

    وقتی که اوایل سفرنامه استاد گفتن دوره احساس لیاقت رو آماده کردن من انقددددر خوشحال شدم

    چون برای دوره های قبلی احساس نیاز نمیکردم یا پولش رو نداشتم و نمیخواستمم قرض بگیرم اما با سوالاتی که استاد جانمون لطف کردن و برای دوره ی کشف قوانین روی سایت قرار دادن ، با اون ریشه یابیا من متوجه شدم خیلی خیلی احساس لیاقتم مشکل داره و خیلی باید روش کار کنم .حالا الان وقتی این دوره اومده روی سایت ، خیلی بیشتر از هر وقت دیگه ای توی حساب پس اندازم پول هست ‌. حسش مثل حس زمین خریدن بود برام .. انقدر هیجان داشتم صبح که حس میکردم هرلحظه ممکنه قلبم بیاد تو دهنم :))

    دیشب داشتم با خدا حرف میزدم و میگفتم خدایا من هرنتیجه ی خوبی که تا حالا گرفتم ، وقتی بوده که خیلی تمرکزی روی خودم کار کردم . خدایا من مسیرمو گاهی گم میکنم تو هدایتم کن . منو دوباره خیلی قدرتمندانه تر بکش توی مسیری که من خیلی با تعهد روی خودم کار کنم . صبح که بیدار شدم بلافاصله شروع کردم مثل همون موقع ها نت برداری کردم از جلسه ای که مدنظرم بود و سعی کردم با دقت بیشتر و تعهد بیشتر پیس برم ‌. بعدش اومدم توی سایت و دیدم عههه دوره جدییید . این یه نشونه ی عالیه … وقتی که همزمان با اومدن فایلها روی سایت، آدم روش خودش کار میکنه و میبینه که خیلیا هم هم مسیرن خیلی بیشتر لذت میبره .من واقعا عاشق انجام دادن کارهای گروهی ای هستم که در اون همه هم هدفن و به همه هم سود میرسه .

    پس پیش به سوی یک کلاس درس آنلاین با بچه های هم هدف …

    البته هنوز دوره رو نخریدم :)) اما به زودی زود با لطف و فضل خدا همراه میشم و هر هرروز قند توی دلم آب میشه .

    خصوصا الان که دارم روی عزت نفس و دوازده قدم هم کار میکنم ، چه مکمل بینظیری خواهد بود ..

    خدای من تو هدایتمون کن باشه ؟ تعادل و هماهنگی جهان در اینه که ما بتونیم ازهمه نعمتها و ثروتها و احساسات نااب و اتفاقات بینظیر و فرصتهای قشنگ استفاده کنیم .

    خودت توی سوره لقمان گفتی که تعادل یک باغ در پرمیوه و پر محصول بودنشه و هیچ چیز عجیب و غریبی نیست . منم که ازت چیزای عجیب و غریب نمیخوام که . هر چیزی که ازت میخوام در قوانین و نظامات و قدرتت میگنجه . پس هدایتمون کن تا به یه ورژن جدید از خودمون دست پیدا کنیم .

    عاشقتم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 220 رای:
    • -
      علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
      مدت عضویت: 1718 روز

      چقدر عالی نوشتید غزل خانم. واقعا.

      یعنی من یکم شک داشتم تمام موضوعاتی که شما گفتید توی اینموضوع دقیقا شک من برای انجام اون کارها را از بین برد.

      خداروشکر میکنم. بینهایت. خداروشکر.

      امیدوارم براحتی این دوره را بخرید.

      من سر دورا کشف قوانین از خدا خواستم‌پول کافی برای خرید این دوره رو برام جور کنه، و خداوند جور کرد ولی من ایمانم کم بود و دوره را نخریدم. اما این بار میخوام بخرم. چون خداوند بینهایت است و من باید ظرفم را بزرگتر کنم.

      تازه دارم یاد میگیرم. یاد میگیرم هدایت ها را درک کنم و عمل کنم به هر آنچه بهم گفته‌میشه.

      ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      رامین حاتمی گفته:
      مدت عضویت: 971 روز

      ب نام خداوندی که نامش آرامش قلب هاست

      سلام ب دوست عزیز دوست داشتنی چ قدر خوب دوستان ی مثل شما خدا بهم داده و همین طور استاد عزیزم خدا هر لحظه واسه وجود پر برکت شکر میکنم

      نمیدونی لحظه ک گفتی با اون پول کم تونستی زمین بخری ب جای خونه چ قدر خدا شکر کردم بازم خدایا شکرت

      وقتی همه چیز ب خدا میسپار یم همه چیز ب وقت ش درست میشه خدایا ممنون ازت متشکرم شکرت خدایا شکر

      چ کامنت زیبایی چ قدر آروم شدم بازم خدا شکر واسه وجود این همه نعمت و فروانی عشق

      ممنون دوست عزیزم امیدوارم خدا بهترین ها رو برات رقم بزنه

      ب دستان ثروت مند خدا میسپارم ….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      وحید ربانی گفته:
      مدت عضویت: 1468 روز

      بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است

      سلام‌به دوست عزیزم غزل عزیز

      ممنون و‌سپاسگزارم از کامنت زیبا و‌نورانی شما

      خیلی استفاده و لذت بردم

      خداراشکر‌و سپاس بابت خری‌د زمین 1000 متری و زمین دومی که خریدید الهی شکر

      بازهم منتظر خواندن خبرهای خوب و پیشرفت‌های شما در تمام زمینه ها انشا الله هستم

      در پناه رب العالمین جوان و شاد ، سالم و ثروتمند و‌موفق باشید

      وحید ربانی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      زهراء گفته:
      مدت عضویت: 3435 روز

      سلام غزل جان،یار کمی دیرین من در اینجا. خواستم بگم که منم دقیقا عین تو وقتی دیدم دوره اومده پر از شوق و ذوق و اشتیاق خیلی زیاد شدم.و خیلی عجیب احساس نیاز به این دوره جوری که حاظرم هرچیزی رو بزارم کنار اما این دوره رو داشته باشم. نسبت به هیچ دوره ای تا حالا که روی،سایت اومده یا بروزرسانیش روی سایت اومده اینطور نبودم،راستش هم تا حالا مبالغ دوره ها خیلی از حد توانایی من بالا بود جوری که عملا نمیشد.

      اما حالا اگر خدا کمک کنه سطح مالیم نزدیکه. کم مونده تا بتونم بخرم دوره رو.من سمت خودم رو انجام میدم، کارایی که دستمه رو انجام میدم تحویل میدم به مشتری و اون بقیه اش رو هم میسپارم به خدا.

      حس میکنم از مسیر خارج شدم.

      دقیقا دارم حس میکنم که چقدر نیروی بزرگی داره اگر همگام با شروع دوره با استاد و بقیه بچه ها کار کنم.

      خدایا خودت آسون کن.

      یعنی میشه منم به عنوان اولین دوره ای که از استاد میخرم همراه شما عزیزان و انسانهای توحیدی، خود بهتری از خودم بسازم.

      یه تشکر ویژه از تو بخاطر همین کامنت پرمحتوا و بیان خیلی خوب مطالب جوری که درس میگیرم ازش و تمام کامنتات که بیشترشون رو من میخونم.

      به امید خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2398 روز

        سلام به روی ماهت زهرای مهربونم.

        امیدوارم خدا چنان برکتی به کارو زندگیت بده که خرید محصولات و کارکردن حرفه تر روی خودت یک اتفاق بدیهی در زندگیت باشه .

        هیچ نگرانی ای نیست . خدا حتما هدایتمون میکنه.

        عزیز دلم . خیلی مشتاقانه منتظرم که باهم هم کلاسی بشیم و باهم پیش بریم . مطمئنا خیلی لذت میبریم .

        من اولین باری بود که هممممه پولیو که داشتم رو برای خرید یک دوره پرداخت کردم .و احساس پیروزی دارم . قبلا اگر یه همچین کاری درباره خرید هر چیزی میکردم و حسابم تا این حد خالی میشد انقدر حسم بد میشد که حتی اگر هیچ نیازی به پول نداشتم تا روزها احساس سرزنش داشتم و اصلا ازچیزی که خریدم لذت نمیبردم . ولی الان احساس خریدن نقشه ی گنج رو دارم .

        حتما خدا هدایتتمون میکنه عزیزم . اگر ازین مسیر هدایت نکرد ، قطعا راه بهتری برامون درنظر داره .

        عاشقتم عزیزم. لطفو محبتت رو هربار از اونجایی که هستی ،دریافت میکنم و بهم میرسه.

        درپناه ثروت و عشق و سلامتی و نعمات خداوند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          زهراء گفته:
          مدت عضویت: 3435 روز

          عزیزم دوست عزیزم.همین نقطه ابی یک نشانه است.وای نمیدونی چه ذوقی کردم وقتی گفتی با هم همکلاسی بشیم.همین تازه داشتم تصویرسازی میکردم که دوره رو خریدم رفتم جلسه یک رو دانلود کردم و دارم با تمرکز گوش میدم.به خودم میگم زهرا تو قراره دانشجوی دوره احساس لیاقت بشی با کلی از بهترین ادمها دوست میشی و دیگه اصلا برام حضور هیچ کدوم از ادمهایی که میشناسم مهم نیست.هیچ برام مهم نیست،برام بالاتربن ارزش دانشجوی این دوره شدن و دوست شدن با ادمهای توحیدیه.منم دقیقا عروسی که درپیش هست در فامیل نزدیک و خرید کردن براش ذره ای برام مهم نیست،تعویض گوشی کخ لازم بود دیگه مهم نیست، تنها خواستم در حال حاظر اینه،سپردمش به خدا و رها باشم،خدایی که منی که فکر داشتن دوره رو نمیتونستم بکنم قبلا و هیچ درامدی نداشتم رو وقتی به این ورودی و درامد رسوند، خودش هم جورش میکنه مرسی از عشق و محبتی که جاری میکنی حس خوبم بیشتر شد با خوندن پاسخت

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1314 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام و درود بر خواهر خوبم غزل عزیز چقدر کامنت شما مثبت و پر انرژی بود از شما سپاسگزارم اون مبلغی رو که روی زمین توانستی بخری از صمیم قلبم خوشحال شدم

      و از اینکه دوستان خوبی مثل شما وقتی به نتایج خوب و درجه بالاتری در زندگی خود می‌رسند از ته قلبم خدا را شکر می‌کنم و آرزو می‌کنم دیگر دوستان هم به نتیجه عالی و بزرگی دست پیدا کنند

      هر کجای کره خاکی که هستی شاد و موفق و سربلند و سعادتمند باشید انشالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      خانواده ی رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1853 روز

      سلام دوست عزیزم

      نشونه ی امروزم درباره ی مسائل اخیرم رو در کامنت شما پیدا کردم.

      همیشه درخواست دوستان عباسمنشی رو در زندگیم می‌دادم و یکبار دیگه بهم یادآوری شد که فضایی که دنبالش هستم و دوستانی که درخواست شون رو داده بودم در همین سایت هستند، جایی که از پیچیدگی ها دوره و خیلی ساده است. و تنها جایی که بدون رفت و امد و اتلاف وقت میشه اومد و درباره ی موضوع بخصوصی که اتفاقا خیلی درونی هم هست، دل نوشته های دوستان هم مدار رو خوند. نوشته هایی که هر بار میخونم صداقت و سادگی رو درشون احساس میکنم و الگو می‌گیرم.

      متاسفانه پیش میاد هر چند وقت یکبار انرژیم رو جایی خارج از اینجا هدر بدم و تمرکزم از روی خودم برداشته بشه ولی باز هم زود برمیگردم و پاسخ رو اینجا پیدا می‌کنم.

      شما رو خیلی تحسین می‌کنم بابت دیدگاه هایتان و فعالیت تون.

      خوشحالم که با خانوادم در دوره‌ی احساس لیاقت با شما هم مسیر هستم.

      دختر خانواده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2398 روز

        سلام به دوست عزیزم ، دختر نازنین خانواده ی رضایی .

        امیدوارم عالی باشی .

        قبل این که برات بنویسم هدایت شدم به داستان آشناییتون با استاد عباسمنش خوندم بعد رسیدم به داستانی که خودت نوشتی و متوجه شدم که چقدر شبیه همیم

        منم دوست دارم که تمام وقت وقتم رو با شناخت قوانین و تفکر بگذرونم و وقتی که یه لامپی توی سرم روشن میشه و درباره قوانین صحبت میکنم یا می‌نویسم و به فهم جدیدی می‌رسم واقعاً احساس شادی و رضایت بهم دست میده فکر می‌کنم که تازه وارد دوره لیاقت شدی، بهت خیلی تبریک می‌گم عزیزم امیدوارم که دوره لیاقت اتفاق‌های شگفت انگیز زیادی رو وارد زندگیت بکنه و هر روز زندگیت پر از شادی پر از ایمان و پر از حال خوب باشه و تجربه های متفاوت و جذابی رو وارد زندگیت کنی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          الهه گفته:
          مدت عضویت: 1193 روز

          سلام به دوست عزیزم سپاسگزارم از کامنت زیباتون

          من هم مثل شما دوست دارم تمام وقتم رو تو سایت باشم تا قوانین خدا رو درک کنم و از این که یه لامپی تو ذهنم روشن میشه اون روزم رو میسازه و پر میشم از حال خوب و این مسیر منو ارضا میکنه تا از زندگی در تمام جنبه ها لذت ببرم خیلی خوشحالم که دوره احساس لیاقت رو دارین تحسینتون میکنم و امیدوارم به زودی زود من هم داشته باشمش

          خدایاشکرت بابت دوستای عزیزم

          در پناه خدا شاد و پیروز باشید دوستون دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    ابراهیم خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1368 روز

    سلام استاد عزیزم.

    وقتت بخیر باشه.

    استاد من چشمام از شد بیخوابی، قرمز و کوچیک شده بودن اما با دیدن معرفی این دوره خواب از سرم پرید!!!

    من دوست دارم بخاطر تضادی که در زمینه ی روابطم ایجاد شده بخاطر عدم احساس لیاقت، صحبت کنم.

    من بخاطر مؤدب بودنم، مهربان بودنم، مستقل بودن و کاری بودنم و ده ها خصوصیات خوب دیگه همیشه این رو میشنیدم که بهم میگفتن، تو خواستگاری هر دختری بری اون خانواده باید از خداشونم باشه که دامادی مثل تو بیاد تو خانواده شون.

    یا اینکه به پدر مادرم میگفتن واااااای به حالتون اگر زن خوب واسه پسرتون نگیرین، پسرتون واااقعا حیفه از همه نظر!

    و همیشه این رو میشنیدم که من لیاقت یک همسر فوقالعاده رو دارم و اولین بار که برم خواستگاری، جواب بله بهم میدن.

    و همین هم شد!

    اولین بار که رفتم خواستگاری جواب مثبت رو بهم دادن و همسر خیلی عاااالی، و یک خانواده ای که از هرررر نظر فوق‌العاده بودن و تو تمامه سطح شهر شناخته شده بودن.

    اما بعد از گذشت حدودا یک سال، کم و بیش احساس کردم من لیاقت همچین همسری رو ندارم!

    من لیاقت همچین خانواده ای با این حد از احترام رو ندارم!

    من لیاقت این حد از محبت همسرم رو ندارم.

    جوری که وقتی همسرم واسم کادو میخرید با پول کار کرد خودش، عصبانی و ناراحت میشدم که چرا پولهارو حروم حجل میکنی!

    یا اینکه اگر مثلاً زیادی بهم احترام میزاشت و یا محبت میکرد انگار مؤذب میشدم و باااااید هرجور شده حالا یا با کمک کردن تو کارهای خونه، یا عمل به گفته ی اون که در واقع خارج از معیارهای من بود و یا موارد دیگه، اون محبتش رو باید تلافی میکردم.

    تا جایی که کم کم این احساس عدم لیاقت باعث شد کم کم اون رابطه خراب بشه و اون حد و حدود احترام ها، اون محبت ها اون ارزش ها کاملاً از بین بره.

    و بقدری این عدم احساس لیاقت قوی بود که من هرررربار که نگاه می‌کردم که دلیل فروپاشی این رابطه رو بررسی کنم،می‌رسیدم به عدم احساس لیاقت در خودم.

    استاد من بعنوان کسی که حدوداً 5 ساله دارم رو آموزش های شما کار میکنم، و کاملاً روی خودم، روی نقاط ضعفم در تمامی زمینه ها آگاهی دارم و مسئولیت تمامه جنبه های زندگیمو به عهده میگیرم، این رو میدونم که هییییچ چیزی در زندگی من مانند عزت نفس و احساس لیاقت مهم نیست!

    و به جرأت میتونم بگم تفاوت بین خوشبختی محض و بد بختی محض فققققط و فققققط برمیگرده به اعتماد به نفس و احساس لیاقت!

    من با تمامه وجودم دوره ی عزت نفس رو دارم 6 ماهه کار میکنم و متعهد شدم که تا آخر امسال کار کنم و فروردین ماه، به مناسبت تولدم دوره ی 12 قدم رو به خودم هدیه بدم اما!

    نه!!!

    من حالا حالا ها باااااید ریشه هارو بسازم

    من باید کار رو از ریشه درست کنم که اگر این کار رو نکنم هیچ کدوم از دوره های شما اونجوری که باید، تو زندگی من تاثیری و تغییری ایجاد نمیکنه!

    من به واسطه ی دوره ی بی‌نظیر عزت نفس خیلی شرایطم بهتر شده خیییییلی خیییییییییییلی بهتر شده اما باید 6 ماه دیگه کار کنم تا ریشه ها رو درست کنم و بعدش دوره ی احساس لیاقت!

    استاد من فقط یه چیز رو میخوام بگم که بیشتر ایمان بیارید و باور کنید که چقدر انتخابتون از بین اون 20 تا موضوع درست بوده!

    من اگر احساس لیاقت نداشته باشم انگار هیچی ندارم

    من اگر احساس لیاقت نداشته باشم شاید از نظر مالی کاخ داشته باشم!

    اما کاخم روی آب ساخته شده و هر لحظه امکان فرو ریختنش هست!

    من هرآنچه که در روابطم و در مسائل مالی به مشکلی خوردم بخاطر عدم احساس لیاقت بوده!!!

    من یک مدت روی خودم کار کردم و یک خواننده ی بسیار معروف، با ماشین شخصی اش میومد در خونم دنبالم و می‌گفت تو فقط با من بیا بریم اصفهان که زمانیکه میخوایم ترانه هاتو ببندیم و بخونیم تو کنارمون باش و اگه به مشکل برخوردیم خودت باشی که مشکل رو حل کنی!

    همون خواننده بهم گفت نظرت درمورد این 5 تا شعر چیه!؟

    و من بهش میگفتم بنظرم اینا خیییییلی مسخره هستن و خیلی ضعیفن!

    و اون خواننده هموجا به آهنگسازش میگفت که این کارهایی که ابراهیم میگه رو حذف کن و ترانه های خودش رو جایگزین کن!

    اما بخاطر عدم احساس لیاقت، بعد از مدتی همون خواننده دیگه حتی حواب تلفن من رو هم نمی‌داد!

    کسی که جلوی 1000 نفر گفته بود این آقا بقدری ترانه هاش فوقالعاده است که 80%از آلبوم من رو کارای ایشون تشکیل داده!

    و من بعنوان کسی که بسیار ضربه خوردم از این موضوع از شما سپاسگزارم که این دوره رو میخواید آموزش بدید.

    از شما ممنونم که 6 ماه جلوتر کادوی تولدم رو بهم دادین و میخوام پرواز کنم از اینکه 1 سال دوره ی عزت نفس رو کار میکنم و بعدش بلافاصله دوره ی احساس لیاقت رو!

    اون موقع ببینم کسی جلودار من هست تو این جهان برای رشد

    اون وقت ببینم کسی میتونه برای رویاهای من حد و مرز مشخص کنه!

    من بی‌صبرانه و مشتاقانه دارم هر روز روی دوره ی فوقالعاده ی عزت نفس روزانه کار میکنم و این دوره انگیزه ام رو دوچندان کرد که متعهد تر روی دوره عزت نفس کار کنم تا آخر امسال، تا با شروع سال 1403 به لطف و رحمت خدای واحد، دوره احساس لیاقت رو کار کنم.

    در پناه خدای واحد موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 299 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1944 روز

      به نام خالق هستی

      سلام برادر عزیزم ابراهیم عزیز

      خیلی وقته که کامنت های پر از شور و انگیزه شما رو میخونم و لذت میبرم از این همه کارکردن روی خودت و بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم ابی جان

      این کامنت شما دقیقاً مصداق خودم هست اصلا انگار من شمام …..

      ولی من از یک سال پیش بخاطر تضاد توی رابطه ام دوره بی نظیر عزت نفس رو خریدم منم همون موقع یک سفر یک هفته با پای پیاده رفتم رشت و کلی لذت بردم و خودم رو توی مکان های جدید قرار دادم با آدم های جدید و کامنت های شما رو هم خوندم که زدی به دل یک سفر تنهایی برای شناخت بهتر خودت و خدا دقیقا مثل من

      و من هم کلی چیز یاد گرفتم از اون سفر

      و بواسطه همین دوره عزت نفس مهاجرت کردم و شرایط جدید رو برای خودم بوجود آوردم البته که همش خدا کنارم بود

      آره برادر همش به عزت نفس و احساس لیاقت و خودباوری ما برمیگرده

      هر موفقیتی که بخوایم بهش برسیم همش برمیگرده به این دو موضوع

      امیدوارم که من هم در مدار خریدن این دوره قرار بگیرم به لطف خدا

      ابراهیم جان

      برات آرزوی بهترین ها رو می‌خوام و امیدوارم شاد و سرزنده باشی در همه مراحل زندگیت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1314 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام و درود بیکران بر ابراهیم دوست داشتنی و توحیدی

      چقدر کامنت شما جذاب بود آفرین همین که از دوره خرید عزت نفس نتایج زیادی برای شما اتفاق افتاد با کارکرد آن محصول قطعاً به لطف خدا این محصول جدید استاد هم به نتایج فوق العاده‌ای هم می‌رسید چه جمله طلایی گفتید

      اون موقع ببینم کسی جلودار من هست تو این جهان برای رشد

      اون وقت ببینم کسی میتونه برای رویاهای من حد و مرز مشخص کنه!

      این همان چیزی است که ابراهیم جان باید از خودش توقع داشته باشد برای پیشرفت سپاسگزارم که عالی و پرقدرت کامنت شما رد پای خوبی شد امیدوارم همیشه در تمام مراحل زندگی موفق سربلند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      آرزو رضائیان گفته:
      مدت عضویت: 829 روز

      درود بر شما دوست عزیز

      منم تقریبا همراه با شما این دوره ی ارزشمند رو خریدم و نتایجم فوق العادست ، من قصدم از خرید دوره عزت نفس یه سری جوانب دیگه ی زندگیم بود ولی انقدر در همه جوانب داره تاثیر میزاره که اصلا من گاهی مات و مبهوت میشم ، منم 5 ساله ازدواج کردم ولی اون 4/5 سال یه طرف این 6 ماه کلا یه طرف دیگه از بس که متفاوت بوده ، حتی یه چیزی که من باورم نمیشد همسرم یه رفتاری داشت که من دوسش نداشتم و عجیب خودش چند روز پیش خیلی محکم گفت عجب این رفتار مزخرفیه باید مصمم حذفش کنم درحالیکه اوایل ازدواج میگفت نمیشه کاریش کرد و بلاخره اینجوریم ، در کل در همه ی حوزه های زندگیم چه شغلی ، عاطفی ، سلامتی و… انگار یه عالمه از رحمت ها و نعمت ها و ثروت ها پشت سد بی لیاقتی و بی عزت نفسیم گیر کردن وقتشه آروم آروم آزادشون کنم

      خوشحالم که شما هم با قدرت تو این مسیری دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      آزاده افضلی گفته:
      مدت عضویت: 1128 روز

      سلام ب ابراهیم قوی و دوست داشتنی

      آقا واقعا کامنتهات منو زیرو رو می کنه ببین اینقد حس خوبی بهم میدن کامنتات ک گفتم فقط از ابراهیم تشکر کنم برم دو مو گوش بدم و بنویسم

      منم توی روابط تصاد دارم با 2 تا بچه ک عروسک هستند و خدا را شکر از بابتش ون

      منم هم عشق و مودت دارم هم ع ت نفس

      من کسی بودم ک می خاستم تا 10 11 صبح بخوابم الان فقط منتظرم ک شروع کنم ب دوره و نوشتن و من هم تعهد دادم تا 3 ماه دیگه پرونده روابطم ببندم یا اینوری یا اونوری

      منم از لحاظ ظاهری تحصیلات و خانواده خیلی عالی هستم ولی….

      خودم میگم ک آزاده اگه از تو آسمونا مثلا می تونستی پرواز کنی و خودتو ببینی چ دیدی نسبت ب خودت داری ولی چرا از کنار خودت دید خوبی نسبت ب خودت نداشتی و خوشحال نبودی از وجود خودت ک همسرت دورت نمی گرده بخدا ب خودم میگم آزاده خیلی خوبی

      ولی چرا هنوز باورت نشده ک خیلی ارزش داری و خیلی باید زندگی خوبی. داشته باشی

      ب خود بیا دختر…

      اینم رد پا گذاشتم از خودم

      جمعه 9 صبح

      میرم پی عشق و مودت جلسه 1

      ب امید الله یکتا

      الهی ک همممون قدر خودمون و خدای نازنینم ن بدونیم و در این دنیا پادشاهی کنیم و در ذن دنیا هم همچنان

      ممنونم ازت ابراهیم جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2333 روز

      به نام الله مهربان و هدایتگرم و سلتم به ابراهیم ارزشمند

      همواره کامنتهای شما رو با حال عالی میخونم

      همیشه با لبخندی بر لب و تکان سر و چشمان باز که انگار در قلبم هم باز میشه تک تک جملاتتون رو میخونم و لذت میبرم

      قطعا که عزت نفس همه چیزه و خود من در روابطم با همسرم بارها بت خاطر ضعف در ابن زمینه، ضربه ها خوردم

      گرچه دوره عزت نفس و عشق و مودت در روابط به عنوان به مکمل در این زمینه خیلی من رو بهتر کردمد اما اینا پاسنه آسیل هستند که باید همیشه بهشون توجه کرد

      کار و اقدام روی این موارد همیشگیه و باید با ایمان و تغهد و استمرار کار کرد و قطعا خداوند پاداش افرادی که حرکت میکنند و میخوام بهتر بشن رو عالی میده

      این قانونه

      بهترینها رو در این مسیر الهی برای هممون آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    یکیو دارم که همیشگیمه

    یکیو دارم مثلشو ندیدم

    یکیو دارم که خودش میدونه

    یه تار موشو به کسی نمیدم

    خنده ش عسل عسل

    حرفاش غزل غزل

    دور سرش بگردم

    من

    خوبه یه عالمه

    هرچى بگم کمه

    درمونه هرچى دردم

    به شب بگید ننازه

    به ماه توى قلبش

    یه ماه تو خونه دارم

    کى دیده مثلش

    کى دیده مثلش

    سلااااام به استاد جانم،سلااااام استاد ابراهیم نشانم

    دوباره پلک دلم می پرد

    نشانه ی چیست؟

    شنیده ام که می آید کسی به مهمانی

    کسی که سبزتر است از هزار بار بهار

    کسی

    شگفت کسی

    آن چنانکه میدانی

    کسی که نقطه ی آغاز هرچه پرواز است.

    دیشب سایت رو رفرش میکردم،دیدم خبری از فایل جدید نیست!

    گفتم صبح حتما قسمت جدید میاد!

    صبح اومدم دیدم بازم خبری نیست!

    دیگه شاخک هام تیزز شد!

    پلک دلم شروع کرد به پریدن!

    احساسم گفت بوووی دوره ی احساس لیاقت میاد!

    استاد تا بنرش رو روی سایت گذاشتی من یک دست به گوشی،یک دست به بشکن،رفتم برای خرید دوره

    من هنوز فایل رو ندیدم،هنوز یک جمله نشنیدم ازتون،تازه بعد این کامنت میخوام برم گوش بدم شما تو معرفی چی گفتید اصلا!

    استاد من،با این همه نتیجه،من کجا دنبال چی بگردم؟

    منطق و دلیل و معرفی نمیخواد!

    میدونید من از کی منتظر این دوره م؟

    اصلا همین که من براحتی به محض اومدن دوره روی سایت،خریدمش با کدوم برکتِ پوله؟

    منی که وارد سایت شما شدم،به سختی قدم یک رو خریدم!

    منی که رفتم سوپرمارکت،چون پولم کافی نبود،نصف خریدم رو برگردوندم!

    کی بهم یاد داد چه جوری ظرف نعمتم رو گسترش بدم؟

    کی باورم هام رو تغییر داد؟

    کی کمکم کرد تو همون شغلی که هستم درآمدم رو 5،6برابر کنم؟

    یادمه آزاده جان میگفت من پول یک پراید رو دادم،دوره های شمارو خریدم و انقدر نتیجه گرفتم که پراید که هیچ،پول پورش رو باید میدادم!

    بعد من چرا از تموم خرید های واجب و غیر واجبم نزنم و دوره های شمارو نخرم؟

    وقتی ایمان دارم سعادت دنیا و آخرتم ازینجا میگذره؟

    استاد به محض خرید دوره،قرآن رو باز کردم میدونید چه آیه ای اومد…؟

    إِلَّا رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ ۚ إِنَّ فَضْلَهُ کَانَ عَلَیْکَ کَبِیرًا

    مگر رحمت و لطف پروردگار (از تو مدد کند) که فضل (و رحمت) او بر تو بزرگ و بسیار است.

    آره آره!

    من دارم هر روز رحمت پروردگارم رو به چشمم میبینم!

    من دارم میبینم چه جوری من رو‌،روی دوشش سوار کرده!

    خدایی که سی سال گمش کرده بودم!

    کی به من آدرس دوش خدا رو‌داد؟

    کی یادم داد قدم به قدم چطور روی دوش خدا بشینم و ازون بالا فقط از منظره ها لذت ببرم ؟

    من توحید رو از کی یاد گرفتم ؟

    قیمت شیرینی یک روز زندگی توحیدی چقدره ؟!

    قسم‌میخورم پولی که برای این دوره دادم، ارزشش به اندازه ی یک روز زندگی توحیدی که از شما یاد گرفتم نیست.

    استاد عاشقتم باشه ..؟

    من برم یک‌جشن دونفره با خدا بگیرم،یکم شلنگ تخته بندازیم باهم !

    بعدا میام فایل رو میبینم! :)

    بوووس به کله ی مبارکت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 369 رای:
    • -
      الهه سوادکوهی گفته:
      مدت عضویت: 2780 روز

      به نام خدای کافی!

      سلام سعیده نازنین و خوش قلب و دوس داشتنی و اکتیو

      امیدوارم حال دلت عالیترین باشه

      امشب بعد از خوندن قرآن و اون احساس برانگیختگی بی نظیری که بعد از مدتها یا شاید اولین بار! با خوندن آیات قرآن در دومین سوره نازل شده بر پیامبر ،سوره قلم، تجربه کردم، احساسی قویا در وجودم گفت که باید بیام و برات پیام تشکر بنویسم!

      میپرسی چرا؟

      آخه نمیدونی چقدر با نوشتن آیات قرآنی کامنتهات حس خوبی میگیرم و بعد از خوندن اون کامنتت که گفته بودی هر روز کلی ذوق داری برای خوندن قرآن و از هر فرصتی برای خوندنش استفاده میکنی، منم با تمام وجود دلم خواست این احساس تشنگی و شور و شوق رو نسبت به خواندن کلام خدا تجربه کنم

      و خدایی که به شدت اجابتگر و کافیست…

      همون روز شروع کردم به استارت دوباره قرآن به ترتیب نزول سوره ها

      سوره علق رو خوندم و محو شدم در زیبایی هاش

      البته تفسیر زیبا و بیییییییی نظیر آقای بازرگان هم نقش بسزایی داشت در اشتیاق من برای شروع و ادامه دادن

      الحق ک زیبا و طبق قوانین جهان آیات رو شرح میدن (اون قسمتهای سیاسی و حکومتیش رو اعراض میکنیم ولی در بی نظیر بودن تفسیرش شکی نیست)

      و بعد از اون سوره قلم

      امشب آیات 25 تا 35 سوره قلم رو خوندم

      یکی از آیات این بود:

      آیا اونی که تسلیم حق شده با اونی که مجرم از حق و مشیت الهی هست یکیه؟

      و جواب این بود ک معلومه که یکی نیست

      خدا میبیند و میداند

      میدونی خیلی حس خوبیه که اینروزا دارم نقطه تسلیم در برابر پروردگار رو در ریزترین امورم تجربه میکنم و همش میگم به قول استاد وقتی حالت خوبه وقتی تسلیمی،هر اتفاقی بیفته همون اتفاق خوبست . پس نمیترسم پس غمگین نمیشم و فقط با توکل بهش ادامه میدم

      داشتم میگفتم که چقدر ازت ممنونم عزیزدلمممم…میدونی تو باعث این شور و اشتیاق و حرکت در مسیر خوندن و تامل در قرآن برای من شدی و من خواستم همینجا صمیمانه ازت تشکر کنم و ببوسمتتتتتتت

      راستی من تمام کامنتای زیبات رو میخونم ولی لایک نمیکنم :) چون این روزا توی گوشیم با اکانت مامانم میام تو سایت و الان ک دارم با اکانت خودم برات پیام میذارم با نعمت لپتاپ عزیزمه

      چون تقریبا 2 ماهه دارم تمرکزی روی دوره ثروت 1 کار میکنم و این دوره تو پروفایل مامان عزیزمه

      بله بله خداروشکر مامانم یه مادر آگاه و فوق العادست و هم مسیر و همراه منه

      راستی بهت تبریک میگمممم بابت خرید دوره احساس لیاقت هورااااا منم همین یکی دو روزه به امید خدا میخرمش

      و خدارو شکررررررررررر با پولی که خودم ساختم میخرمش چقدر لذت بخشه

      اینم از برکات کار کردن روی دوره ثروت و باورهای مالیمه که اینروزا به لطف خدای مهربونم مشتریهام بیشتر شده سفارشاتم بالاتر رفته عددای مالیم بیشتر شده و ایده های بهتری میاد سراغم که دارم بهشون عمل میکنم و ایمان دارم ب نتایج درخشانشون…اصلا یه اتفاقاتی داره تو کسب و کارم میفته که به محض نتیجه گرفتن میام و برات مینویسم

      خلاصه که عاشقتممممم خانم پرستار شاد و قشنگم

      همیشه بنویس برامون

      تو دوره احساس لیاقت میبینمت هم کلاسی جان

      میخوام اونجا خیییییییییییلی فعال باشیمااااا

      من ک قصد دارم کاملااااا تمرکزی ثروت و احساس لیاقت رو باهم پیش ببرم و خدا میداند که چه انفجاری از نتایج و معجزاتش رخ بده برامون

      روز و شبت طلایی

      الهه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
      • -
        Ehsan Moqadam گفته:
        مدت عضویت: 1928 روز

        درود بر شما الهه جان

        سپاس‌گزارم دوست عزیزم که انقدر زیبا، پرانرژی و لایق نوشتی

        بسیار نوشتت برام الهام‌بخش و تاثیرگذار بود

        بسیار لذت میبرم از حضور در این جمع که انقدر عاشقانه روی خودشون برای رسیدن به خداوند کار میکنند

        امروز داشتم با خودم مرور میکردم که ببین تمام خواسته‌های تو در واقع خواسته خداست

        چرا؟

        چون با هربار رسیدن تو به خواسته‌هات رابطه تو با خدای خودت بارها و بارها بهتر و باکیفیت‌تر میشه و این نشان میده که خود خدا می‌خواد که اینطوری باشه واسه همین داره این آگاهی‌ها رو بهت نشان میده

        منتظر دیدار شما عزیزان در این دوره فوق‌العاده هستم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1285 روز

        ای پری روی من

        سیه ابروی من

        عشق دلخواه منی

        چشم آهوی من

        سلام به روی ماهت الهه نازنیم

        بی نهایت ازت سپاسگزارم که با نقطه ی آبیت قلب من رو روشن کردی.

        خدارو صدهزارمرتبه شکر،خدااارو صدهزارمرتبه شکر که اگر من تونستم یک نفر رو ترغیب کنم برای قرآن خوندن …چقدر شیرینه …چقدر دلبره …چقدر کیف میکنم با آیه های قرآن الهه…

        من کجا و لیاقت خوندن یک صفحه ی قرآن کجا؟

        الان قرآنم شده مثل مسواک شخصی:)

        همه جا همراه خودم میبرمش…

        باهاش میخندم،باهاش گریه میکنم،بغلش میکنم،میبوسمش…

        خداوند به من سعادت بده،یک ثانیه از قرآنش جدا نشم و بیشتر و بیشتر بفهممش…

        الهه نازنینم،بی صبرانه منتظرم سر کلاس احساس لیاقت ببینمت.

        انقلاب ما،انفجاااار نوووور خواهد بود :)))))))))))

        بوووس به صورت ماهت دلبر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
        • -
          آزاده افضلی گفته:
          مدت عضویت: 1128 روز

          سلام ب سعیده جون

          خوبی عزیزم

          سعیده جون دیدم احساس لیاقت خریدی منم می خرمش فردا،، سعیده می خام بترکونیم

          ببین عشقو مودت عزت نفس و احساس لیاقت

          یا حسین چ شود

          سعیده یعنی ی دقیقه بیکار نمی مونه برام

          یا خدااا کمکم کن

          مرسی ازت دوستم ک چقد ازت الهام میگرم

          مرسی ک می نویسی عزیزن

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        آزاده کاکاوندی گفته:
        مدت عضویت: 1447 روز

        سلام الهه عزبزم

        کامتت خیلی قشنگ بود

        انشالله هممون تو دوره احساس لیافت بترکونیم

        میدونی یه تیکه از کامنت دقیقا شرح حال خودم بود اونجایی که گفتی استاد گفته

        به قول استاد وقتی حالت خوبه وقتی تسلیمی،هر اتفاقی بیفته همون اتفاق خوبست . پس نمیترسم پس غمگین نمیشم و فقط با توکل بهش ادامه میدم

        منم دقیقا این حسو دارم اصلا نگرانی نمیفهمم میگم خدا میده انقد خدا راشکر خواسته هام داره دونه دونه تیک میخوره به راحتی چون رهام تسلیمم بهش بیشتر توکل میکنم حسم خوبه

        فقط به لطف استاد و پروردگار عزیزه

        خدایا شکرت همه در این مسبر کنار همیم و از تجربیات هم استفاده میکتیم

        سپاسگزارم نوشتی عزیزدلم

        میبوسمت

        در پناه الله باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2973 روز

      سلام به سعیده خوش زوق وعزیز دردانه خدا اینجا دیگه سعیده آن چهره شیطونی دوران بچگی ات رو قشنگ می‌شد از کامنتت حس کرد ذوق کردن شبیه ذوق کردن بچه ای بود که یه آب‌نبات چوبی بهش بدی وآنهم خوشحال وخندان بره دنبال بازیش ،سعیده قشنگم چقدر شعری که اول کامنتت نوشتی دلنشین بود مشخص بود که از قلبت میاد از روح پاک وبزرگت وچقدر جالب من هم از دیشب تا صبح منتظر فایل جدید بودم ولی تو فایل قبل که اسداله عزیز گفت حس میکنم این سفر به پایان رسیده دقیقا منم حس اسداله رو داشتم وبعدازظهر این حس تبدیل به یقین شد وخداروشکر به آسانی وراحتی به یاری حق تهیه کردم وانشاالله آگاهی های این دوره ارزشمند رو درک کنم وعمل کنم

      میبوسمت باعشق سعیده قشنگم

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      عمران نوری گفته:
      مدت عضویت: 1983 روز

      سلام سعیده عزیز

      چرا زیبا نوشتی کاملا مشخص بود از ته قلبت داشتی مینویشتی خداروشکر این دوره جدید شروع شد

      خیلی جالبه درست موقعی این دوره روی سایت قرار گرفت که من تازه دوره کشف قوانین رو تموم کرده بودم و بعد خداوند مثل همیشه منو سوپرایز کرد و در زمان مناسب و مکان مناسب این دوره با ارزش احساس لیاقت رو بمن هدیه داد

      جالبه تو خرید دوره یه جا تو کامنتت اشاره کردی تو 12 قدم قدم‌ها رو به زور میخریدی

      اتفاقا برای من هم همین جور بوده هر دوره رو من تقریبا به زور میخریدم ولی نمیدونم چی میشد خلاصه اون نعمت به راحتی بمن داده میشد

      مثل همین دوره من پول کافی نداشتم و چون حتما میخواستم این نعمت رو داشته باشم از خریدهای غیر ضروری خودم زدم و اومدم این دوره با ارزش رو خریدم

      من هم مثل شما اینقدر تو زندگیم و بیزنسم نتیجه عالی گرفتم ایمان صد در صد دارم دوره‌های استاد با ارزش‌ترین نعمتی هست که من میتونم داشته باشم پس با عشق از خدا درخواست میکنم و خدا هم ادعونی استجبلکم رو برای من انجام داد

      بینهایت سپاسگزارم سعیده عزیز از اینکه نظر زیبای خودت رو با ما به اشتراک گذاشتی

      انشالله هر کجا از این کره خاکی هستی در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

      فعلا

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1054 روز

      سلام به سعیده خانم ،خواهر عزیزم

      یکی از سلبریتی های غار حرا استاد عباس منش

      چقدر خوشحالم که کامنت هاتون رو می خونم

      و خدارو شکر می کنم همیشه،

      که می تونم به اندازه مدارم آنچه که می نویسید رو درک کنم

      خدایا شکرت

      جدا از آهنگ زیبایی که اول کامنت متن شو نوشتید که البته شرایط شلنگ تخته هم اکنون برام میسر نیست (ایموجی خنده همراه با یک قطره عرق) و فقط با یک موج ریز که از شونه سمت چپ به شونه سمت راست حرکت می کنه کار رو سریع جمع می کنم

      خیلی خوشحالم که اونقدر رشد کردید که الان هر دوره ایی که استاد عباس منش روی سایت قرار می ده

      شما سریع می تونید بخرید دیگه حتی نیاز ندارید که مقدمه اش رو هم

      بخونید که ببینید داخل دوره چه اتفاقی قرار بیوفته تحسین می کنم شما رو

      وقتی تعریف می کنید شما همون کسی هستید که توی سوپر مارکت مجبور بودید خرید ها رو برگشت بزنید که خدا می دونه چقدر این حس بده

      اینکه مدام بخوای جنس ها رو بخونی و مقایسه کنی با موجودی حسابت که جلو فروشنده ضایع نشی

      امیدوارم هیچ بنده ایی اینو واسه خودش نخواد چون می دونم خدا هیچ وقت اینو واسه ما نمی خواد

      اینکه چگونه تونستید اولین قدم رو بخرید و حالا تبدیل شدید به کسی که همه فایل های استاد رو داره

      خیلی بهم انگیزه و امید داد که منم می تونم به این نقطه ای که شما هستید برسم

      و بالاخره منم اولین قدم رو که چند وقتی هست دلم برای خریدش لک زده رو بخرم و بیشتر و بیشتر رشد

      کنم

      خیلی بهش نزدیک شدم و شاید تا چند هفته دیگه بخرم اولین دوره رو که البته خدارو شکر که توان خرید کتاب ها رو داشته ام و اینترنتی دارم که پا به پای بقیه فایل های استاد رو در سایت دنبال می کنم و یه سفر فوق العاده همراه با دوستان عالی و فوق العاده در آمریکا تجربه کردم و تجربه میکنم

      بازم خدا رو شکر که متن زیبا تون رو خوندم

      شاد و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1314 روز

      به نام خداوند مهربان

      سلام بر خواهر خوبم سعیده جان

      امیدوارم حال دلت همیشه کوک باشه از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبتون اولش چه شعر خوبی رو گفتی

      مبارکت باشه دوره احساس لیاقت انشالله نتایج بزرگ از این دوره ارزشمند بگیری و موفقیت رو با ما به اشتراک بذارید و خوشحال بشیم

      کامنت عالی و بی‌نظیر بود کیف کردم امیدوارم همیشه در پناه الله مهربان شاد سلامت و موفق باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: