معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-14.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-27 03:55:002024-02-14 06:11:15معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد نازنینم ومریم بانویه زیبا
استاد نمیدونی چقدر من منتظر این دوره بودم .استادجانم من یک ساله باهمسرم بیزینس خودمون روشروع کردیم .ودرکنارش شغل قبلیمون هم داشتیم .
مدت ها بود تصمیم داشتیم تمرکز بزاریم فقط روی یک شغل .ولی میترسیدیم ازحاشیه امنمون خارج بشیم .الان ده روزه ازشغل اولمون استعفا دادیم وتمرکز گذاشتیم روبیزینس اصلیمون .من تهه تهه قلبم باور دارم که من لایقه اینم خودم مولد ثروت باشم نه اینکه براکسی کارکنم اون به من حقوق بده.
.گفتم من لایقه اینم که بهترین زندگی روبراخودم بسازم .
استاد من باتمام وجودم براگسترش ابعاد وجودم وزندگیم وثروتم وسلامتیم وهمه چیزم نیازمند این دوره بودم اصلا ازقبل ازاینکه شما بخواین حرفی ازاین دوره بزنین من خودم میدونستم نیاز دارم خیلی جاها رواحساس لیاقتم کارکنم .
خلاصه که سرتون دردنیارم .یه خرده نجواهای شیطان میومد که اون شغلتون ماهی 30 تومن درامد داشتین ازش بیمه بودین .درضمن شوهرم توی شغل اولمون نماینده ومدیر تهران بود من حسابدار .
این نجواها میومد که اگه بازارتون کساد بشه اون شغله راه درامدتون بود .
ولی من امروز حاله خودمو عالی کردم .گفتم خدا پشت وپناهم بوده وهست .گفتم من لایقه بهترینام .من باید تلاش کنم تمرکزمو بزارم روی یک شغل .خدا هیچ تلاشی رو بی ثمر نمیزاره .
الان اومدم سایت باز کردم بعد از یک روزه پرکار .دیدم اول بنر معرفی احساس لیاقت اومد .اومدم بازش کنم از ذوق داشتم میمردما .الحق که به موقع اومد . دمت گرم استادم .دیدم بنر بعدی اومد جلسه اول دوره .یعنی بی برو برگرد درعرض چندثانیه خریدمش اومدم سراغ معرفی دوره .
استاد چقدربه موقع این دوره اومد .
وقتی توسفر بودین انقدرمنتظر دوره بودم مدام میگفتم استاد پاشو برگرد خونه دوره روبزار بعد برو ادامه مسافرت
الهی شکر الهی شکر به خاطر وجود استاد نازنینم ومریمه زیبا .الان ذوق مرگم .
و میخوام برم جلسه اول دانلود کنم باگوشت وپوست واستخونم گوش کنم ودرک کنم وعمل کنم .
وبیام ازنتایجم بگم .
دوستتون دارم عزیزای دلم .دوستتون دارم بچه های نازنینه سایت .خانواده عزیزم
سلاممم روزتون بخیررر….تا بیدار شدم دامادمون پیام داد دوره احساس لیاقت رو استاد گذاشته رو سایت….سریعاااا خریدمش…..حرفی ندارم…چون فقط باید برن تمرکز کنم رو دوره چون خیلی بهش احتیاج دارم…..اینم بگم استاد من هر چی رو محصولات گذاشتی خریدم …حتی اگه الان ویس خالی هم بزاری میخرم…..چون واقعا الان رو عرشم….دارم پله های پیشرفت رو با آسانسور میرم بالا…..دم همتون گرم…دم خدا گرم…دم استادددددددددد گرم……
سلام ودرود دوست خوشبختم
خداروشکر که الان رو عرشی وتمام دوره های استاد رو خریداری کردی بهتون تبریک میگم ، راستش من حسودیم شد ومطمئنم که شما فرد لایقی هستین که تونستین همه محصولات استاد رو تهیه کنید وازش بهره ببرین ، فقط محبت کنید بیشتر از دستاورداتون بنویسید که هم الگو باشید برای ما وهم انگیزه بگیریم ازتون
خداروشکر میکنم که به کا منت شما برخورد کردم براتون آرزوی موفقیت وشادی وثروت روز افزون دارم
خیلی ممنونم ازتون…انشالله همه بچه ها روز به روزززز رشدددکنند…والا واقعیت من خودم اینقدر درگیر اتفاقای خوبم که وقت نمیکنم کامنت بزارم ولی چشم…از چند روز آینده با تمرکز بیشتر سعی میکنم روزی یه کامنت رو بزارم و بگم مسائلی رو که به همه انرژی بده
به نام خدایی که برای بنده اش کافیست
استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز سلام
در مورد ضربه هایی که احساس عدم لیاقت به من زده هرچقدر بگم و به یاد بیارم مطمعنم باز هم مواردی هست برای گفتن
یادم میاد سه سال پیش وارد شغل ارایشگری شده بودم شغلی که با اشتیاق بخاطر تضاد هایی که اون زمان داشتم بهش وارد شده بودم ، شاید پیشرفت و سرعت یادگیری من با توجه به زمانی که میزاشتم خوب به نظر میومد اما من میدونستم این تمام پتانسیل من نیست ، میدونستم باید خیلی سریع تر و راحت تر پیشرفت کنم ، به وضوح میفهمیدم که وقتی کسی مشتری من میشد که فکر میکردم از اون خوشتیپ تر هستم با اعتماد بنفس بیشتری روی موهاش کار میکردم و نتیجه هم بهتر میشد اما در مقایل وقتی کسی مشتری من بود که فکر میکردم از من سر تره با استرس کار میکردم و نتیجه هم بینقص نمیشد بماند که بعضی از اشنا هارو چون فکر میکردم چندین و چند پله از من بالا تر هستن اصلا قبول نکردم
به عقب برگردیم زمانی که هنوز مدرسه میرفتم کلاس دهم زنگ ورزش روزی که زندگی من رو از نظر مهارت های فوتبالی میشه به قبل و بعد از اون تقسیم کرد
همیشه عاشق فوتبال بودم و همیشه ناراحت بودم که چرا هیچ مهارت فوتبالی ندارم
اون روز ما امتحان داشتیم و چون بیشتر بچه ها میخاستن درس بخونن کسی زنگ ورزش از کلاس بیرون نیومده بود
غیر از چند نفر که درس نمیخوندن و همشون هم رفیق های من بودن به علاوه خودم که هیچوقت حوصله درس خوندن نداشتم اون ها داشتن فوتبال بازی میکردن اما من نرفته بودم و شر کلاس مشغول حرف زدن با یکی دو نفر دیگه که اون ها هم نه درس میخوندن نه رفته بودن فوتبال بودم
اومدم توی حیاط که برم آبخوری یکی از بچه ها گفت بیا بازی کن یار نداریم و منم گفتم حوصله ندارم خلاصه اون ها اسرار کردن منم رفتم همینحور دیمی بازی کردم و هیچ اهمیتی نداشت برام که چطور بازی میکنم چون خودشون اسرار کرده بودن و عجبا که خیلی هم خوب بازی کردم و اصلا از اونجا بود که مشکلم رو فهمیدم و به مرور بهتر و بهتر و بهتر شدم یادمه تابستونش رفتم توی یه تیم که چمن کامل بازی میکردیم و منی که به گفته خودم یک خیار توی زمین فوتبال از من مفید تر بود تا حد تست های باشگاه استقلال هم رفتم بماند که هیچوقت تست ندادم چون با خودم میگفتم اون ها دیگه فقط بازیکن های قد بلند و کم سن و سال رو انتخاب میکنن برای سرمایه گذاری بلند مدت و بعد تا دیدم مهدی قاعدی که دقیقا هم قد و قواره و هم جسه من بود لباس استقلال رو پوشید
یادمه کلاس نهم بودم و که برای اولین بار از یه دختری خوشم اومد شیش هفت ماه هر روز جلوی مدرسه اش میدیدمش اما هیچوقت هیچوقت بهش نگفتم ، الان که حدود 7 8 سال از اون روز ها میگذره خوشحالم که هیچوقت رابطه ای با ایشون نداشتم ولی اون موقع بار سنگینی اون حس رو هس میکردم که چرا من نباید بتونم باهاش صحبت کنم
یه بار رفته بودم یه کبابی که بعنوان شاگرد اونجا کار کنم یک نفر که توی کار چاپ بود اونجا بود و گفت چه کار هایی بلدی منم گفتم فلان و فلان و طراحی گرافیک هم گفتم گفت پس اینجا چیکار میکنی برو فلان چاپخونه بگو فلانی منو فرستاده طراح لازم دارن
من هیچوقت نرفتم چون خودم رو لایق کار با گرافیست هایی لیسانس دارن نمیدونستم درحالی که من 17 سالم بود و فکر میکردم اونها حتما خیلی از من سر تر هستن ، چند وقت بعدش یه چاپخانه دیگه مشغول به همون کار. شدم چون مالک های چاپخانه یه جورایی اشنا بودن احساس عدم لیاقت نداشتم ولی همچنان فکر میکردم طراح دیگه چون لیسانس گرافیک داره حتما خیلی چیز های دیگه بلده که بعد از مدتی دیدم زهی خیال باطل این بنده خدا نه تئوری نه عملی چیز چندانی بلد نیست و همون منی که میترسیدم برم توی چاپخونه کار کنم بزرگ ترین کار تبلیغاتی شهرستان خومون رو انجام دادم توی کم تر از سه ماه ، هر دو طراح من و اون طراح دیگه طرح دادیم و کارفرما طرح من رو انتخاب کرد بیست هزار برگه ازش چاپ کرد و توی شهر ما که کوچیک هم هست پخش کرد یادم میاد وقتی راه میرفتم اونقدر از اون برگه روی زمین بود که دو تا خیابان اصلی قرمز شده بود :»
به قول استاد این ها extream ترین مواردی بود که توی تاریخچه 22 ساله خودم از احساس عدم لیاقت ضربه خودم
سلام
سپاس استاد جانم ،واقعا جای محصول احساس لیاقت در سایت خالی بود من چندین بار دوره عزت نفس رو کار کردم تمریناشو انجام دادم ولی همچنان این قسمت ، احساس لیاقتم لنگ میزد همچنین جای خالی آگاهی های این محصول رو در دوره عشق و مودت در روابط کاملاً احساس کردم ،چقدر مقاله خوندم و تو قسمت عقل کل در این باره نظرات دوستانم رو خوندم تا اینکه به شما الهام میشه که این دوره رو آماده کنید ،من از همین الان آمادگی خودم رو برای خرید این دوره فوق العاده اعلام میکنم
یکی از بزرگترین پاشنه آشیل های من احساس گناه داشتن در گذشته بخاطر زندگی و فوت پسر خالم .. خودم رو بنده لایقی ندانستن بود ،شاید صد ها بار من اون قسمتی که استاد میگه گذشته ها گذشته و هر کس مسئول زندگی خودش هست رو گوش دادم اما درک نه ،تمام تلاشم رو میکردم که این باور رو داشته باشم که خودم رو مسئول زندگی کسی نتونم،و این برای من خیلی زیاد طول کشید که به جایگاه ی برسم که اصلا احساس گناه نداشته باشم و از اتفاقی که بلافاصله بعد این که در اون مورد احساس رهایی کردم میگم
کتاب قرآن من خونه مامانم بود خانواده من هم تو روستا زندگی میکنن و هم شهر ، هر وقت رفتم این کتاب رو بیارم ،هر وقت من قصد داشتم کتاب رو بردارم دیدم مامانم مشغول خوندنشه و دلم نیومد ازش بگیرم و تا مدت ها به همون نرم افزار قرآنی گوشیم اکتفا کردم ولی دوست داشتم که خود کتابش رو هم داشته باشم ، خواستم یه دونه قرآن برای خودم بگیرم و دقیقا خواستم رو نوشتم و گفتم خدایا یه کتاب قرآن برام بفرست« دقیقا همین» که تمرکزی روش زمان بزارم و همه تلاشم این بود که یه کتابی رو پیدا کنم که کمتر تو پرانتزی داشته باشه بشه بشه ریشه کلماتو پیدا کرد خلاصه هرچی که استاد در دورههای قرآنیشون میگن رو مد نظر داشتم ،سایتها رو نگاه کردم اون ترجمهای که دلم میخواست رو پیدا نکردم و چیزی که مد نظرم بود رو نیافتم
یه آگهی تو دیوار دیدم میخواستم واسه پسرم از یه فروشنده خانگی لباس کاراته بگیرم ، اون خانم بهم گفت چند تا چیز دیگه هم برای فروش دارم، بدون اینکه چیزی بگم دیدم چند تا عکس فرستاد
عکس یک کتابی رو فرستاد ، فکر کردم شاهنامه است چون خیلی ابعادش بزرگ بود، گفتش که این یه قرآن خیلی نفیسه که نسل به نسل از پدربزرگامون به ما رسیده ولی
قرآن خوان نیستم،و قصد فروشش رو دارم ،عه چه جالب اتفاقا من میخوام یه قران بخرم،گفت اگر میخواید این کتاب رو به قیمت 1/300ت برای شما میفرستم ،قبول نکردم« یعنی اصلا آگاه نبودم که قراره چی برام بفرسته» ،و گفتم نمیخوام چنین هزینهای کنم و تشکر کردم
چند دقیقه بعد دوباره پیام داد چقدر میخواید هزینه کنید ؟منم همون قیمتی که توی سایت دیجی کالا بود گفتم نهایت 250 خلاصه خانومه گفت من دوست دارم اینو برای شما بفرستم ،گفت هر وقت میخونی یاد منم باش و برام دعا کن, .لباس رو با قرآن با آژانس برام فرستاد،
وقتی بسته رو باز کردم اصلاً چشمام گرد شد ،«یک کتاب نفیس خیلی بزرگ با ترجمه مصباح زاده سال 1337 ابعاد عرض 30 در 45 »واقعا اشکم در اومد ،اصلا باورم نمیشد به یک ماه هم نرسید که خواسته من اجابت شد چه اجابتی
کتابی که حتی یه دونه تو پرانتزی نداره
پشت کتاب چندین صفحه ریشه کلمات و تعداد تکرارها رو نوشته ،تا به درک بهتری از معنی کلمه برسی ،خلاصه که هر آنچه که استاد تو فایلهای قرآنی در تاکید میکرد رو این کتاب داره،ترجمه اش کلمه به کلمه استو میشه خودت بدون پیش فرض درک اش کنی ،اشکام سرازیر بود ،گفتم خدایا من از توچی خواستم ،توچی بهم دادی،خدایا راضی ام ازت ،
قُلْ أَؤُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذَٰلِکُمْ ۚ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ ﴿١۵﴾
بگو: آیا شما را به بهتر از این [امور] خبر دهم؟ برای آنان که [در همه شؤون زندگی] پرهیزکاری پیشه کرده اند، در نزد پروردگارشان بهشت هایی است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا جاودانه اند و [نیز برای آنان] همسرانی پاکیزه و خشنودی و رضایتی از سوی خداست؛ و خدا به بندگان بیناست،
چقدر باور لیاقت و ارزشمندی در من تقویت شد باور اینکه من بنده محبوب خدا هستم ، اینکه خواستههای ما اجابت میشه و چقدر الان به چگونگی.. کاری ندارم راههای خدا بینهایته،همسرم که اصلا دیوانه شد که چطور چنین چیزی رو حاضر شده بفروشه،اینم با این قیمت ولی من میدونم که باورها م کار می کنه « :خداوند دلها رو برای من نرم و قلبها را برایم مهربان میکند»
واما ضربه های که من از این باور عدم لیاقت و شایستگی خوردم تو یه برهه طولانی روابط عاطفی م خیلی بهم ریخت چون خیلی زیاد همسرم رو بت کرده بودم ،اونو یه ناجی میدونستم که تونست منو از حس افسردگی و کلی افکار پوچ دیگه نجات بده،شرک شرک خیلی بلاها سرم آورد ، که اصلا علاقه ای ندارم بیشتر از این این مسئله رو باز کنم فقط میدونم که همه چیز مثل همین طی کردن تکامل و رفتن به مدارهای بالاتر به مرور اتفاق افتاد یعنی اون باور عدم لیاقته یهو خودشو نشون نمیده به مرور و همه چیز آرام آرام خراب میشه
سپاس
سلام فرنگیس جانم
خیلی لذت بردم از هم فرکانس شدن با خواسته تون و دریافت بهترین و نفیس ترین هدیه از جانب خداوند مهربان
اگه به طوره ذره بینی به زندگیمون نگاه کنیم از این دست اتفاقات خیلی برامون افتاده و نتیجه ی ارتعاشات درست و هماهنگ با خواسته مون هست و چون شما وابسته نبودین و این خواسته رو به خداوند و کائنات فرستادین و رها کردین به بهترین صورت به شما پاسخ داده شد و سطح لیاقتتون رو بالا بردین که از هر آنچه که بهترین و باکیفیت ترینش هست میخام
خدا رو سپاسگذارم که در مدار دریافت قرار گرفتین.
سلام دوست عزیزم ،متشکرمسپاس از پاسخ سنجیده و دقیق تون
دقیقا همینطوره ،طی این سالهایی که افتخار همراهی با استاد رو داشتم،هر موقع من نتیجه گرفتم زمانی بوده که دقیقاً میدونستم چی میخوام در احساس خوب بودم ورها بودم
این احساس خوب بعد از کد نویسی و مشخص کردن خواسته همون فرکانس قدرتمندی هست که هر قدر ماندگار تر باشه قدرتمند تر عمل میکنه و ما رو به راههای ناممکن «از نظر منطق » هدایت میکنه برای رسیدن به خاسته هامون ،و وقتی که احساس خوب مون به وابسته عمل نکردن به این آگاهی ها و عدم کنترل ورودی ها و عدم کنترل ذهن در رفت و برگشت باشه ،دیگه مسیر خیلی سخت میشه ،این وسط چاشنی عجله و موکول کردن لذت ها به بعد از اجابت خاسته هامون هم قشنگ ما رو پرت میکنه به جایی که نباید.. ،وچقدر این احساس خوب فقط با بودن در این سایت و دوستان عزیزم تقویت و مانا میشه
سلام فرنگیس جان دوست هم فرکانسی و خوش چهرم
خداروشکر بابت دریافت قرآن نفیس
چ هدیه ی زیبایی از خداوند دریافت کردید نوش جونت دوست عزیزم
خداروشکر ک لایق دریافتش بودی
تو لایق دریافت بهترین هدیه ها هستی دوست قشنگم
تو وقتی لایق بودن در این سایت و کامنت نوشتن هستی لایق دریافت چنین هدیه ها و حتی بزرگتر هم هستی عزیزم
پاشنه ی آشیل من هم همین موضوع هست و از خدا هدایت خواستم ک در بهترین زمان این محصول رو ب راحت ترین شیوه ی ممکن بخرم و استفاده کنم و ظرف وجودی خودم رو بزرگتر کنم و لایق دریافت های بزرگتر از خداوند مهربان بشم
خواسته هایی ک از نظر من بزرگه و برای خداوند چیزی نیست
خدایا شکرت بابت وجود فرنگیس جونم تو این سایت ک از نتایجش میگه تا منم ایمانم قوی تر بشه
ممنونم ازت دوست مهربونم
دوست دارم
از دور میبوسمت و بغلت میکنم
ب رب جهانیان میسپارمت
سلام مهدیه جانم ،عزیزم دوستی و محبت موج میزنه در نگاه و پاسخ شما ،«قلب صورتی دخترونه فراوووون »
داستان هدایت رو خوندم و کلی تحسینت کردم و انرژی گرفتم تبریک میگم موفقیت های فردی و رشد شخصیت تون رو تا به اینجا ،صد در صد ترکبب دوره های استاد و باور کردن و منطقی کردن این صحبت ها با پشتکار و ایمان و عمل خودمون ما روبه هر آنچه که بخواهیم میرسونه
وقتی خداوندی که ازهر نزدیکی نزدیک تر و از هر قدرتی قدرتمند تره رو به عنوان یه سیستم که کارش فقط اجابت خاسته هامونه بپذیریم ، هیچی نشد نداره،«منطق عزیزم بعد سالها بلاخره سیستمی بودن این جهان رو پذیرفت،اون هم با این همه فکت و نتیجه که براش آوردم »
وای من عاشق مربی های باشگاه ام بودم هر بار که باشگاه م رو عوض کردم هر مربی از دیگری مثبت تر و پرانرژی تر ،انگار که شاگرد استاد بودن ،خیلی شغل مفرح و جذابیه
انشاالله هر چه زودتر دوباره هدایت شم به اتاق شخصی مهدیه عزیزم و ادامه موفقیت هاتون رو بخونم
درود بر استاد عباسمنش عزیز
چه خبر خوبی!
دوره جدید. خدایا شکرت.
چه موضوع جذابی!
احساس ارزشمندی که پایه و اساس فرکانسهای ارسالی ما به جهان هستی و مشخص کننده مدار ما و جذب کننده افراد، موقعیت ها و شرایطی هست که در زندگی تجربه میکنیم.
خاطرم هست استاد در دوره بینظیر عزت نفس گفتند اگر همه ی عوامل موفقیت در یک کفه ترازو قرار بگیرند و عزت نفس در کفه دیگر بازهم عزت نفس سنگینی میکند.
حالا استاد میگوید احساس ارزشمندی چیزی درونی تر از عزت نفس هست. این یعنی خود استاد هم به مدار بالاتری به نسبت زمانی که دوره عزت نفس تهیه شده ارتقا پیدا کرده و آماده دریافت اگاهی های عمیق تری شده که قرار هست در این دوره ارائه شود.
شواهد مثال این تغییر فرکانسی اندام استاد هست که حالا عضلانی و کاملا روفرم شده است.
استاد جان تبریک به شما و تبریک به ما که قرار هست از این آگاهی های الهی سیراب بشیم.
راست اش رو بخواهید امروز یک روز چالشی و سخت برای من بود.
این ماه ها درگیر داستان جدایی از همسرم و طلاق هستم.
یکی از مهمترین موارد، نه اصلاح میکنم مهمترین موردی که در اون به سبب کمبود احساس لیاقت انتخاب نادرستی داشتم و خودم رو از نعمت های بیشتری محروم کردم بحث انتخاب همسر بود.(سال 92)
البته از سال 99 به لطف خدای مهربان و با جدی گرفتن دوره های استاد و کار کردن مدام روی خودم این نقیصه بهبود پیدا کرده و اتفاقا احساس میکنم دلیل اصلی این جدایی هم همین موضوع هست! دنیاهای ما کاملا متفاوت شده است.
استاد بارها در دوره ها گفتند شما تمرکز کنید روی خودتان، دیگرانی در زندگی شما وجود ندارد!
وقتی شما و افکار غالبتون و شخصیتتان تغییر میکنه اتوماتیک اطرافیانتان تغییر میکنند حتی اگر همسرتان باشد. و من در این ماه ها در حال تجربه این آگاهی هستم.
استاد واقعا گل گفتید که این احساس با فیلم بازی کردن و نقاب زدن جبران نمیشه!
چیزی هست در عمق جان شما که قابل کتمان نیست. به قول مولوی:
بوی کبر و بوی حرص و بوی آز
در سخن گفتن بیاید چون پیاز
اتفاقا همین دیروز بود که به داداشم میگفتم بیشاز 500 تا فایل از استاد عباسمنش دیدم که حتی در یک لحظه احساس غرور و خود برتر بینی در صحبت های استاد نکردم. تحسین تون میکنم استاد عزیز!
در پایان یک بیت در همین موضوع از مولوی تقدیم میکنم:
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی
مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
خدایا شکرت بخاطر این مسیر زیبا.
خدایا شکرت بخاطر این آگاهی های بینظیر.
مشتاقانه منتظر فایل های بعدی هستم
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد خوشگل خودم
سلام گرم دارم به خانواده و دوستای گل و با سخاوتم
سپاسگزار خداوندم که یک روز دیگر بمن فرصت زندگی کردن را داد تا بتوانم نتیجه ایمانم بهش رو بببینم
.
خدایا داری منو شگفت زده میکنی؟
این چه حالیه که دارم این چه روحیه ایه ک دارم
چرا اینقدر ایمان دارم؟
چرا اینقدر ارزوهام داره هرروز تیک میخوره
چرا داره اتفاقاتی میوفته ک قشنگ میبینم خدا داره منو از سایر ادمها جدا میکنه
خدایا جز اینه ک مدارمبالا تر رفته؟
جز اینه ک این بنده ات مدتها از احساسی ک تو قلبش پیدا کرده بود فقد اشک میریخت
و میخاست ببینه میخاست پیداکنه ایراداتش رو
تو هم کمکش کردی و الان داره بهتر میشه
ترسهاشو بهش نشون دادی ضعف هاشو نشونش دادی
خدای من تو بمن راه روشنایی رو نشون دادی و از باطلاق دراوردی منو
پروردگارا چجوری بنالم؟
چقدر میتونم بی انصاف باشم ک بخام الان تواین شرایط که این همه معجزه برام رقم زدی بنالم
توبه خدایا منو ببخش ازت طلب ببخش میکنم اگر ناخوداگاه ناسپاسی میکنم شرک میورزم
خودتم مبدونی ک ما انسانها خطا کاریم اما همیشه جایی داریم برای بهبود
پروردگارم در مسیر بهبود دستم را بگیر هرگز رهایمنکن
خدایا هرجا خاستم از مسیر دور بشم محکم بزن تو گوشم
بخدا ناراحت نمیشم بزن ولی بزار بیام تو این مسیر
مسیره تو خیلی خوبه
خیلی بهتر از اون بیرون
این داخل همه چی اروم و رو رواله همه چی سراسر عشقه همه چی به اسونی رخ میده ثروت فراوانه عشق فراوانه احترام هست ارامش هست
اون بیرون همه متشنجه همه چی ازار دهندس
خدایا اگر خدای نکرده خاستم به ناخاسته از مسیره عشق و ارامش دور بشم
محکم ی تو گوشی بهم بزن تا بیدار شم
تو گوشی بهتر ازینه ک با سیمان بکوبن تو مخت و تا ماها جنازتم نتونی جم کنی!
.
دوره احساس لیاقت
سپاسگزارتم استاد بینظیر من
سپاسگزارم ازت برای دوره ها و تک به تک فایلهای ارزشمندت
برای سایتی ک فراهم کردی تا اینجوری به گسترش جهان خدمت کنی
الحق ک شما جایگزینی خودتون رو در زمین به صورت بینظیری دارین به انجاممیرسونید
مام که شاگرد شماییم و باید بهتر از شما عمل کنیم
انشالله بتونم درست درک کنمو عالی عمل کنم
آمین
استاد عزیزم وقتی برای بار اول درمورد دوره جدید حرف زدید با تمام وجودم گفتم خدایا من این دوره رو میخام
خیلی دوستدارم وقتی یک دوره ای رو شروع میکنید باهاتون شروع کنم
به لطف الله مهربان شما امروز این دوره رو شروع کردید و مثل اینکه هنوز اونقدر در مدارش نیستم
امروز برای بار اول به شکل کاملا طبیعی ولی معجزه آسا از طریق شغلم بهم پول دادن
خدای من رو اسمونم بخدا
200هزار امروز کار کردم
اومدم خونه با عشق گذاشتمش تو کیف پولم و قبلا هم پولهایی ک به شکل معجزه آسایی وارد زندگیمشده بودن رو گذاشته بودمتو کیف پولم
اینم گذاشتم روش
فعلا 270تومن از پول دوره رو دارم(:
نمیدونم کی میتونم بخرمش ولی میدونم ک پولاش داره جمع میشه
من عاشقتونمممممم
شاید از لحاظ مالی درحال حاضر خیلیی پیشرفتی نباشه ولی خداوکیلی هرروزم یک معجزه است
سپاسگزار خداوند بلند مرتبه ام هستم برای وجود شما تو زندگیم
درمورد سوالهایی که پرسیدید هم کلیی جواب دارم
اما انشالله تو فایل بعدی یا شایدم همین فایل درزمان مناسبش مینویسم
.
راستی داریم به مهاجرتمون نزدیک میشیم….(:
اخجون
عاشقتونم فعلا در پناه الله یکتا باشیم
بنام خالق زیبایی ها ”
حمد و سپاس مخصوص توست ای پروردگار جهانیان ”
سلام بر فرشته ی فرشته ”
سلام بر گل همیشه عاشق ”
امیدوارم حالتون عالی و متعالی باشه ”
کامنت پراز احساس شما رو خوندم”
البته کامنت ها تو رو قبلا خوندم ”
چقدر با احساس
چقدر شکر گذاری
من عاشق سپاسگزاریم ”
میدونی چرا ” چون توجه ات رو داشته هاته ”
اینقدر با احساس نوشتی که من خیلی خیلی اشک ریختم ”
و انشاءالله که هر چه زودتر دوره رو بخرید و لذتشو ببرید ”
منم خداوند رو شاکرم برای وجود این دختر بی نظیر
و پاک ”
خداوند رو شاکرم برای وجود استاد ”
و یار دیرینش مریم عزیز ”
همین حس حال خوبت ”
همین شکر گزاری بهترین نعمت ”
ثروت فقط پول نیست ”
خدا شاهده گفتی بار اول
پول گرفتم .
چقدر خوشحال شدم
چقدر خوب با خالقت خلوت کردی ”
چقدر زیبا
چقدر زیبا ”
بازم برامون بنویسید ”
از مهاجرتتون ”
از اون حس و حالت ”
مرسی فرشته ی
روی زمین ”
مرسی فرشته ی عاشق ”
اسمتون گوارای وجودت ”
همیشه باش ”
دوست دارم و عاشقتم “
سلام و درود بیکران به استاد بزرگوارم و به استادبانوی عزیزم
و همه دوستان خوبم
قبل از هر چیز استادجان و مریم بانوی عزیزم رسیدن تان بخیر و هزاران بار سپاس بابت همراه نمودن جمع بزرگ خانواده عباس منش دات کام در این سفر رؤیایی که الحق بسیاااار خوش گذشت..
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
خدایا شکرت ای رب العالمین که به سلامت رفتیم و به سلامت برگشتیم اما با کوله باری از تجربه های ناب و شیرین :)
و اما احساس لیاقت …..
«« یک نفس عمیییییق… »»
به جرات میتونم بگم : پاشنه آشیل یا نقطه ضعفی که اگر هر کسی خودش را صادقانه کنکاش کنه ، امکان نداره رگه هایی از این آفت رو در وجودش پیدا نکنه…
در خانواده ما که شکر خدا پدر عزیزم و مامان نازنینم اهل مطالعه و کتاب بودند و هستند این بیت شعر زیاد تکرار میشد :
از آن روزی که دنیا را نهادند
به هر کس هر چه لایق بود دادند ….
همیشه پدرعزیزم (که ما میگیم آقاجون) بعد از زمزمه این بیت دستی به ریش هاشون میکشیدند و میگفتند آره باباجان خدا الرحم الرحمین و به کسی ظلم نمیکنه ، ما باید خودمونو لایق کنیم !!!!!
بماند که با فراموش کردن این مطلب که :
من بنده خدایی هستم که بینهایت مهربانِ ، بینهایت رزاقِ ، بینهایت بخشنده است و بینهایت هزارتا صفت خوب دیگه داره به مرور خودم رو از لایق بودن برای شرایط آسان و بهتر محروم کردم !!
یعنی استاد جان همینطور که شما گفتین : همه ما با احساس لیاقت به دنیا می یایم ولی امان از روزی که از اصل خودمون دور بشیم…
وقتی صادقانه گذشته خودم رو مرور میکنم میبینم من در کودکی دارای احساس لیاقت خوبی بودم..
همیشه خودم رو مستحق بهترین رفتار ، بهترین امکانات ، بهترین پوشاک ، بهترین خوراک و بهترین تفریحات و… میدونستم .
شاید دلیلش این بود که در کودکی در شرایط بسیار مطلوب و در ناز و نعمتی زندگی کردم که همین الان آرزوی اکثریت مردمه ..
حتی با وجودی که در سن پایین ازدواج کردم و از قانون هیچی نمیدونستم برای خواسته هام تلاش کردم و تا حدود زیادی به انچه دنبالش بودم ، رسیدم اما هر چی در زندگی پیش میرفتم انگار از همون اصل دورتر میشدم تا جایی که بارها چک و لگدهایی از روزگار خوردم که هنوز از یادآوریش دردم میاد !!!!
هر چی به پاسخ سوال شما بیشتر فکر میکنم ، بیشتر متحیر میشم چرا از ی جایی به بعد آروم آروم در بطن آگاهی نه چندان مطلوب جامعه هضم شدم و احساس لیاقت جای خودشو به احساس قربانی بودن و در نهایت احساس عدم لیاقت داد …
( البته ناگفته نماند که شکر خدا از 13…14 سالی که اخبار و رسانه رو گذاشتم کنار بسیاااااااااااااااااااار این حس ترمیم شده )
چرا دیگه مثل دوران کودکی به جای اینکه خودمو لایق بهترین امکانات از هر نوع بدونم ، الان تلاشم این هست که فعلا سعی کنم واجبات و اولویتهای زندگی رو با کیفیت بالا فراهم کنم و مثلا یکسری از امکانات که زیاد واجب نیست !! رو به بعد موکول کنم…!!
یکی از مسائلی که احساس عدم لیاقت رو درش پر رنگتر میبینم بحث مسائل مالی مون هست….
و اینکه انگار ذهنمون از یک مبلغی بالاتر رو نمیپذیره !!!!!!
یک مورد دیگه که در حین فکر کردن به پاسخ سوال تون به ذهنم رسید ، درخواست کردن از خداونده..
با وجودی که شما در دوره دوازده قدم تاکید دارین اگر نگاهمون به خداوند یک نگاه سیستمی باشه بهتر میتونیم قانون رو درک کنیم ولی گویا با خدا رودربایستی دارم و با وجودی که قدرت خداوند و توانمندی خداوند برام محرز و آشکاره ولی اون احساس گناهی که از داشتن آرزوهای بلند و مزمت دنیا دوستی در انواع و اقسام احادیث در تمام مقاطع تحصیلی هزاران بار برامون تفسیر شده زورش بیشتره !!!!
در نهایت ممنونم ازتون استاد عزیزم که با طرح این سوالات باعث به چالش کشیدن ذهنمون میشه و حتی پاسخ به همین سوالات هم کلی ما رو به اصل خودمون نزدیکتر میکنه .. اصلی که با احساس لیاقت کامل به این دنیا اومد …
سپاسگزارم
در پناه نور و عشق الهی باشید
سلام بانوی من
خستگی مانع نمیشه تا به تنها فردی که در این جهان به من احساس لیاقت میده پاسخ ندم
بعد از ازدواج با شما زیباترین و بهترین بنده خدا من همیشه احساس لیاقت کرده و می کنم
چرا که خداوند کسی رو به من هدیه کرد که آنچه خوبان همه دارند او یکجا دارد
و بعد خودش و خوبیاش همه به من تقدیم شد.
عزیزم شما هم شکست نفسی میکنی
درسته که
ما هیچ کدوم کامل نیستیم و در مقام مقایسه هم قرار نخواهیم گرفت چرا که همیشه دو موجود از یک جنس رو با هم مقایسه میکنند
و هیچ دو انسان شبیه به همی وجود نداره
اما شما تمام صفات یک انسان کامل رو داری و تقریباً آری از هر نقصی هستی
میخوام دوستانم در این سایت بدونند که من بی دلیل و از سر ترحم یا خیر خواهی عاشق شما نشدم
بلکه بخاطر تمام فضایل اخلاقی و روح لطیف و خصوصیات منحصر به فرد و نابیه که تو وجود شما هست عاشقت شدم
در واقع دلیلی برای عاشق نبودن ندارم
همه میدونند که عشق بهانه و دلایل محکم میخواد و تو همه اونارو داری
اگر بخوام همه ویژگی های منحصر به فرد شمارو بگم خیلی پاسخم طولانی میشه
به همین مقدار بسنده کنم که
نه در رفتار و گفتار و نه در ادب و احترام و عشقت به من چیزی کم گذاشتی و په در زیبایی و تناسب ظاهرت خدا چیزی کم گذاشته و هر آنچه داری و داشتی چه ذاتی و چه اکتسابی
همه و همه تصدیق این گفتار منه که تو ایدهآل ترین همسر دنیایی که من میتونستم داشته باشم و دارم
نظر بر حوری جنت ندارم تا تو را دارم
پس من هم خیلی لیاقت داشتم که خداوند اینجور بنده ای رو به من هدیه کرده که در بندگیش هم کم نذاشته
خدایا مثل همیشه فقط باید بگم که ناتوانم از شکرت و فقط بینهایت قدردان این ثروت و نعمت و برکت بی تکرارتم
خدایا شکرت که عاشقم کردی تا در عشق ورزیدن بتونم کمی از وظایفم رو انجام بدم
خدایا میدونم که زمانی میتونم عاشقت باشم که در عشق به بنده تو به کمال برسم
پس در این امر یاری ام فرما
آمین
سلام به عالیجناب عشق و همسر گرامیتان وجیهه بانو
شما میدونید سید جان همراهی یه فرشته تو زندگی آدم چقدر لذت بخشه
چقدر احساس آرامش میکنه آدم
چقدر بالهای پرواز همدیگه میشن
چقدر همدیگه را همپوشانی میکنند
چقدر عشق خالص نثار هم میکنند
چقدر طعم خوش زندگی را به کام هم
شیرین تر میکنن
عشقتون پایدار ،زندگیتون مستدام
در پناه کریمانه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند و بالیاقت باشید.
یه حق رفیق.
سلام به دوست عزیزم سپاسگزارم از کامنت زیباتون چقد لذت بردم واقعا تحسینتون میکنم بابت این صلحی که در خودتون به وجود اوردین انگار همون حرفهایی که من همش دلم میخواد به همسرم به عزیزانم بگم و یه عمری هست در حسرت هستم و هنوز نشد که بگم از خدا کمک میخوام که بتونم عشقم رو بیان عزیزانی که کنارم قرار داد مخصوصا همسر عزیزم که همش با من بود دفیقا مثل رابطه پر از عشق شما و فاطمه جان و اقا رسول دوست عزیز خدا از طریق همسرم منو به خودش رسوند خیلی لذت بردم وسوسه شدم که کامنت زیباتون رو بهذهمسرم بدم اما گفتم خدا خودش به موقع از زبانم خودم بتونم اون عشق رو ابراز کنم واقعا سپاسگزارم از این نعمت خدایاشکرت
در پناه خدا شاپ باشبد دوستون دارم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شما وجیهه بانوی بزرگوار
من این قلم شیوا و روان شما را که آمیخته با اشعار بزرگان است را تحسین میکنم…
این پاراگراف موجود در متن شما مرا برانگیخت تا برای شما بنویسم ، زیرا که پاشنه آشیل خودم بوده و امیدوارم چیزی را که برای شما مینویسم مفید و موثر باشد…
“با وجودی که شما در دوره دوازده قدم تاکید دارین اگر نگاهمون به خداوند یک نگاه سیستمی باشه بهتر میتونیم قانون رو درک کنیم ولی گویا با خدا رودربایستی دارم و با وجودی که قدرت خداوند و توانمندی خداوند برام محرز و آشکاره ولی اون احساس گناهی که از داشتن آرزوهای بلند و مزمت دنیا دوستی در انواع و اقسام احادیث در تمام مقاطع تحصیلی هزاران بار برامون تفسیر شده زورش بیشتره !!!!”
خیلی خوب درک میکنم که یک احساس گناهی در شما وجود داره که از احادیث و سخنانی حاصل شده که به بزرگان دینی نسبت داده شده ، که این امر منجر به این شده که شما الان فکر میکنید که اگر من 100 میلیارد تومان در حسابم باشه ، به اندازه صد قدم از خدا دور شده ام…
و خیلی خوب این فرکانس را دریافت میکنم این احساس گناه در شما قوی نیست و روزهای آخرش را در حال سپری کردن است و با یک زلزله کوچولو از سمت شما ، ساختمانش فرو میریزه…
از اونجایی که شما مشهدی هستین ، از شما دعوت میکنم در زندگی یکی از همین بزرگان دینی که در نزدیکی شماست تامل کنید…
“حضرت رضا علیه السلام”
این شخصیت می تواند یک الگوی زیبایی برای شما باشد تا این ترمز را از خود دور کنید
شما فقط تامل کنید که حضرت رضا چه تاجر ثروتمندی بوده که در زمان بعد از حیاتش اینقدر کارخانه داره که هزاران نفر در این کارخانه های آستان قدس رضوی مشغول به کار هستند….(چند روز پیش در خانه ما یک بسته نمکی دیدم که در کارخانه های آستان قدس رضوی تولید شده بود و بعد به همسرم گفتم ، ببیین حضرت رضا چه بیزینس من و صادرکننده ای است که در زمان بعد از حیاتش اینگونه در حال تولید ثروت است)
شما فقط تامل کنید که حضرت رضا چقدر باورهای فراوانی قوی ای داشته که در هر روز جمعیتی نزدیک به 5 هزار نفر در مهمانسرای ایشان وعده صبحانه و نهار و شام میل میکنند…
شما فقط تامل کنید که به برکت برندِ نام ایشان چقدر هتل های لوکس در اطراف مرقد ایشان احداث شده و به برکت این ساخت و سازها چقدر جریان ثروت در زندگی بندگان خدا جاری شده
شما فقط تامل کنید در این مرقد حضرت رضا که مثل یک قصر میماند و چقدر طلاکاری در آن شده…(اگر شخصی بگوید که کاش نمیساختند و پولش را میدادند فقرا ، نشان از این دارد که آن شخص باور کمبود داره که فکر میکنه الان طلاهای خدا تمام شد و همه طلاهای خدا در این بارگاه خرج شد و…)
شما فقط تامل کنید در آن احساس لیاقتی که حضرت رضا برای خودش ساخته بود که من باید مثل رب العالمین که پادشاه جهانیان است ، پادشاه گونه زندگی کنم و حقیقتا ما ظهور چنین باوری را در زندگی ایشان میبینیم ، آنهم در زمان بعد از حیات ایشان… (الان کدام بیزینس منی که در قید حیات است اینهمه کارخانه داره؟)
شما فقط تامل کنید که حضرت رضا چقدر باورهای قدرتمندی در عرصه عشق و مودت و روابط داشته که چه شخصیت هایی آرزوی این را دارند که بتوانند به او خدمت کنند و…
خیلی از انسانها که به رحمت خدا میروند نامشان به همراه جسمشان به زیر خاک میرود ولی این شخصیت بزرگوار چه کرد که اینگونه نامش مظهر فراوانی و لیاقت است…
او در زمان حیاتش هم بی نهایت ثروت داشت و مظهر فراوانی بود و به برکت این ثروتش از ثروت و لذت های آن سیر شده بود و آماده لذتی بالاتر برای دیدار برای رب العالمین شد و با خودش گفت که همه ما رفتنی هستیم پس حال که چنین هست من از بین مرگ طبیعی و قربانی شدن در راه رب العالمین ، گزینه دوم را انتخاب میکنم تا شهدِ گوارای “بَلۡ أَحۡیَاۤءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ” را بیشتر و بیشتر بچشم..
بزرگان دینی ما ثروت بی نهایت داشتند و مظهر فراوانی بودند ، پس این چیزایی که ما میشنویم را نباید باور کنیم و باید به خود اینگونه بگوییم…
رب العالمین پادشاه است و من اگر پادشاه گونه زندگی کنم میتوانم جذب او شوم و هر چه پادشاه گونه تر زندگی کنم به او نزدیکتر میشوم ، زیرا این یک قانون است که مشابه ها همدیگر را جذب میکنند ، به قول مولانا
خوب خوبی را کند جذب این بدان
طیبات و طیبین بر وی بخوان
من با کانون توجهم اینگونه به حضرت رضا نگاه میکنم و کاری به آن اشخاصی ندارم که او را شریک خدا قرار میدهند ، من با کانون توجهم اینگونه به او نگاه میکنم که او شخصیتی بود که در چهارچوب قوانین خدا حرکت کرد و بنده صالحی در بارگاه الهی شد….
و در انتها این سخن گرانبها از این بزرگمرد تاریخ تقدیم شما باد ، سخنی که نشان از درک والای حضرت رضا از سیستمی بودن رب العالمین داشت….
حضرت رضا با استناد به آیه
(فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ ٱلۡعَـٰلَمِینَ)
پس گمان و ظن شما به پروردگار جهانیان چیست؟
[سوره الصافات 87]
فرموده اند که”
أَحْسِنِ اَلظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ بِی إِنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً
بخدا خوش گمان باشید. زیرا خداى عز و جل میفرماید که من نزد گمان بنده مؤمن خویش هستم، اگر گمان او خوبست، رفتار من خوب و اگر بد است، رفتار من هم بد باشد
امیدوارم این متن برای شما مفید باشد وجیهه خانم
من پیشاپیش آینده زیباتر شما را در کنار آقا سید حبیب عزیز تبریک میگویم
آینده ای که شخصی از شما میپرسد ببخشید میزان دارایی شما چقدر است ، و شما در جوابش میگویید ، ببخشید الان یا الان؟
آینده ای که چنان مظهر فراوانی باشید که دستی بشوید از دستان خداوند رزاق که از طریق شما هزاران نفر روزی میخورند ، دقیقا مثل سفره داری همچون حضرت رضا که هر روز 5 هزار در سر سفره اش روزی میخورند….
در پناه خدا باشین…
درودی بیکران به شما دوست فرهیخته و برادر خوبم
همیشه دریافت هدیه نقطه آبی شادی آفرین و لذت بخش است ولی گاهی واقعاااااا شعفی در وجودت ایجاد میشه که از تهه دلت میگی خدایاااا شکرت…
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
اینقدر متن کامنتتون دل نشین بود که بغضی شیرین به گلوم نشست و نور امید رو در دلم روشنتر از قبل تابوند…
خیلی باور دارم که گاهی خداوندِ عزیزِ مسبب الاسباب ، کلام نورانیشو از طریق فرشته های زمینیش به بقیه انتقال میده و این کامنت از اون حرفهایی بود که خدا میخواست من بشنوم پس بهم گفت….
یادمه در نوجوانی روایتی خوندم از سیره امام سجاد (ع) که هر موقع به دیگران کمک میکردن بعد دست خودشون رو میبوسیدن ، یک نفر ازشون میپرسه این چه کاریه ؟!
ایشون در پاسخ میگن : این بوسه بر دست خداست نه دست من…
چون خدا اراده کرد به این بنده کمک کنه و خیر برسونه و این دست رو به عنوان دست خودش انتخاب کرد……
سپاسگزارم برای دست مبارکی که این پاسخ رو برام نوشت..
چه مثال قابل درک و لذت بخشی بود برام..
اتفاقا ایام ولادت اقا امام رضا رفتم مشهد و طبق سالهای قبل دیدم هزینه استفاده از مترو و وسایل نقیله عمومی رایگانه وقتی رو صندلی نشستم با خودم فکر کردم چقدرررررررررررررر یک انسان میتونه رو خودش کار کنه و توحیدی باشه که حتی بعد از صدها سال انسانهای دیگه از برکت و ثروت وجودش بهرمند میشن…
و چه خبر خوبی بهم دادین :) که :
«خیلی خوب این فرکانس را دریافت میکنم این احساس گناه در شما قوی نیست و روزهای آخرش را در حال سپری کردن است و با یک زلزله کوچولو از سمت شما ، ساختمانش فرو میریزه… »
خدا میدونه امروز داشتم آموزه های استاد رو مرور میکردم و با خودم میگفتم دیگه وقتشه منتظر ورود «وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ » بشی ….
و حالا باید این پیام الهی شما دقیقاااااااااااااا امروز ، در این لحظه مقدس اکنون ، به دستم میرسید و با اشک چشم و قلبی شاد از تاکید خداوند بر صحت احساسم بخونمش…
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
به قول جناب حافظ :
لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش
برادر خوبم اقای احمدی عزیز بسیار سپاسگزارم از پاسخی که برام نوشتین و احساس نابی که در قلبم ایجاد کردین….
و وعده های الهی که به من رسوندین …
خوش خبر باشید ..
امیدوارم هررررر آنچه در دل از خداوند طلب میکنید به زیبایی و آسانی و شکوهمند در مسیر زندگی تون قرار بگیره و در کنار همسر نازنینتون زیباترین و نابترین تجربه های عالم رو داشته باشید..
الهی امین
در پناه نور و عشق الهی باشید برادر ارزشمندم
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلامبه دوست عزیزم وجیه بانو عزیز
ممنون وسپاسگزارم از کامنت زیبا ونورانی شما
خیلی استفاده و لذت بردم تحسین میکنم رابطه شما زوج توحیدی را چقدر عالی که هر دوجزوخانواده توحید و یگانه پرستی هستید الهی شکر
منتظر خواندن خبرهای خوب و پیشرفتهای شما در تمام زمینه ها انشا الله هستم
در پناه رب العالمین جوان و شاد ، سالم و ثروتمند وموفق باشید
وحید ربانی
درود و سلام بر شما اقای ربانی بزرگوار
بسیااااار سپاسگزارم از پاسختون و خدا رو هزاران بار شکر متن کامنت به دلتون نشسته ..
خدای من ..چه حالب که همیشه اون بسم الله الرحمن الرحیم زیبا و ریز در قسمت اول کامنتهای شما نظر منو جلب میکرد….
و تصمیم داشتم مخصوص همین کلمه پر برکت از سلیقه تون سپاسگزاری کنم و تحسینتون کنم برای این انتخاب قشنگ و دلنشین تون …
وقتی پاسخ پر مهرتون رو دیدم که همراه با این نام مقدس برام ارسالش کردین واقعا خوشحال شدم خدا رو شکر میکنم که نام زیباشو توسط شما بنده خوب و بزرگوارش به من هدبه کرد…
از دعاهای مبارکتون ممنونم
الهییییی آمین
و ان شاءالله این دعاهای مبارک برای همه دوستانمون در سایت و عزیزانمون به ویژه شما دوست خوبمون به زیبایی و اسانی برآورده بشه …
در پناه نور و عشق الهی باشید
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلام و سپاسگزارم از شما وجیه بانوی عزیز
ممنونم از شما ، نام خداوند در هر شکلی زیبا است نام خداوند ویاد خداوند جز زیبایی چیزی خلق نمیکنه انشا الله همانطور کهدر نوشتن نامخدا را سراغاز متن هام میارم بتونم در عمل هم فقط با نام و یاد و هدایت خدا پیش برم
بازهم ممنونم از شما وبراتون زندگی سراسر شادی ثروت و سلامتی از خداوند رزاق ارزومیکنم
در پناه حضرت حق باشید
سلام و هزاران درود بر استاد عزیز
وسپاسگذاری فراوان برای تدوین وبرگذاری دوره ای جدید…
چقدر زیبا بیان کردید که ما به دلیل اینکه به این جهان مادی به دنیا آمده ایم لایق تمام خوشبختی ها و اتفاقات خوشایند هستیم
و واقعا خدا بزرگ به این دلیل ما را آفرید و قوانینی برای جهان مادی قرار داد تا ما از این فرصت لذت ببریم…
واقعاً ما یک بار اجازه داریم که در این جهان مادی زندگی کنیم ؟
پس چرا در این یک فرصت خودمان را از مسافرت به مکان های زیبا محروم کنیم؟
چرا در این تک فرصت خودمان را از روابط عاشقانه زیبا محروم کنیم ؟؟
چرا در این تک فرصت خودمان را از سلامتی ذهن و جسم محروم کنیم ؟؟
چرا در این تک فرصت خودمان را از حساب مالی پر از پول و احساس آرامش محروم کنیم ؟؟
چرا در این تک فرصت خودمان را از لذت رانندگی با اتومبیل های زیبا و جاده های استاندارد محروم کنیم ؟؟
و…..؟
در مورد ضربه های احساس عدم لیاقت که من در زندگی خودم وارد شده بیشتر مربوط به روابط است…
من با وجود اینکه 31سال سن دارم تا حالا از تشکیل خانواده فراری بودم وحتی اگر دختری به من درخواست دوستی میدهد قبول نمیکنم،وهمیشه از ازدواج میترسم…
در حالی که دوستانم که سن کمتری از من دارند چندین فرزند قد و نیم قد دارند ولی من تا حالا حتی یک دوست دختر نیز نداشته ام…
واین موضوع برمیگردد به احساس عدم لیاقت…. سپاسگزارم از استاد گرانقدر
سلام به همه بخصوص استاد خوبم
این کامنت رو اول داخل پیام های خودم نوشته بودم ولی برای رد پا گذاشتن داخل سایت میزارم:
من خودم را لایق دریافت ایده ثروت ساز نمیدونستم
من خودم را لایق …
داشتن ماشین خوب نمیدونم
خونه خوب
دوستهای خوب
همسر خوب
محل زندگی خوب
کشور خوب برای مهاحرت
نه گفتن به خواسته های اشتباه دیگران
نه گفتن به خواسته های که من و به سختی میندازه
پرسیدن سوالی که سر کلاس نفهمیدمش
قطع ارتباط با یسری ادم که فقط ضرر بودن
من خودم رو لایق پوشیدن لباس خوب نمیدونم
خرید کردن برای خودم نمیدونم
من خودم رو لایق پیشنهاد دادن به دخترا نمیدونستم
من خودم را لایق ارتباط با دوستهای پول دار نمیدونم و احساس بی ارزشی میکنم
من خودم رو نسبت به کسی که سابقه کاری بیشتری داره سرزنش میکنم
من خودم رو نسبت به هم سن و سالهای خودم که پول بیشتری دارن سررزنش میکنم
من خودم را لایق هیچی نمیدونم که!
من خودم رو لایق گرفتن کادو و محبت از دیگران نمیدنم چون سریع میخام بعدش به فکر جبرانش باشم
من خودم را لایق محبتهای پارتنرم نمیدونم همش میخام یجوری جبرانش کنم
من همیشه دارم خودم رو سرزنش میکنم
همش خودم رو دست کم میگیرم
نتیجش هم شده مسخره شدنهای بیرونی بی احترامی ارزش قایل نبودن بقیه برام و هزار تا مشکل دیگه
این که یه نه نمیتونم به بقیه بگم
اینکه خودم رو اذیت میکنم تا به بقیه فشار نیاد
خودم رو زجر میدم برای بقیه
من خودم را لایق رتبه بهتر نمیدیدم بخاطر همین رتبه کنکورم 300 شد
من خودم رو لایق نفر اول شدن در دانشگاه نمیدیدم واسه همین نفر 7 ام شدم
در عوض من خودم را لایق بهترین استاد دانشگاه دیدم و خودش پیشنهاد داد بهم
من خودم رو تا وقتی لایق داشتن ماشین ندیدم ماشین دار نشدم
من خودم رو تا وقتی لایق داشتن یک رفیق و همراه در مسیر ندیدم کسی پیشم نبود
من حتی خودم رو لایق نمیدونم که بهترین غذا رو که میخام از سر سفره بردارم بخورم
من خودم رو لایق نمیدونم یه پیاله اجیل که مامانم برای میاره رو بخورم میگم بزار بمونه حالا بعداً میخورم و همیشه هم در نهایت خراب میشه و من نمیخورمش
من خودم رو لایق نمیدیدم که حتی روکش پلاستیکی صندلی خودم رو توی ماشینم بکنم و همش پشتم جمع میشد و اذیت میکرد
من خودم رو لایق استفاده از ماشینی که داشتم نمیدیدیم
من خودم را لایق خرید کردن و شام خوردن تنها نمیبینم
من خودم رو لایق تنهایی زندگی کردن توی یه خونه جدا از پدر و مادرم نمیبینم
من خودم رو لایق داشتن ازادی تصمیم توی زندگیم نمیبینم
شاید اگه قبلاً بود اینارو نمینوشتم توی سایت چون احساس خطر یا بد بخت بودن میکردم ولی
الان فهممیدم بابا اینا جزیی از منه
ولی من که نمیخام تا ابد اینارو نگهشون دارم
همین شخصیتی که الان هستم بسیار بسیار بهتر از قبلم هست پس همین روند رو ادامه میدم
اینا رو مینویسم چون میدونم بعداً قراره یادم برم کجا بودم مثل الان که وقتی دو سال پیشو میبینم باور نمیکنم اون ادم من باشم
با اینکه چند ساله توی این فضام ولی اوضاع عزت نفس و احساس لیاقت با اینکه بهتر شده ولی هنوز خیلی خرابه
مشکلی نیست درستش میکنم با کمک الله مهربان
وقتی ادم یه ترمز رو داخل خودش شناسایی میکنه ممکنه حس ناامیدی بگیردتش که ای بابا چقدر این ترمز سختیه و همه جا هست و شاید نتونم تغییرش بدم ولی نه دیگه نه
ترمز وقتی میشناسیم باید خوشحال باشیم چون علت راه نرفتن ماشینو فهمیدیم
علت این که کار پیدا نمیشه رو میفهمم
علت اینکه به خواستههای دیگه میرسم ولی مالی نه رو میفهمم
علت اینکه با بهترینها همکاری میکنم و بعدش همه چی منفجر میشه رو میفهمم
و مهمتر از همه ابزاریه که در دست دارم تا بتونم درستش کنم که دورهها و کامنتهای دوستای خوبمه
مگه غیر اینه که من با افکار و کانون توجهم دارم ههمه چی رو خلق میکنم برای خودم؟! خب ممکنه سخت باشه زمانبر باشه ولی نتیجه میدهد و نتیجه میگیرم
حالم خیلی خوبه برم امروز یه دفتر و چند تا خودکار مشتی نو برای این دوره بگیرم و استفاده کنم
خداروشکر قبلاً خیلی سختم بود تمرینارو انجام دادن ولی دادن تعهد خیلی بهم کمک کرده و از خدا در این بابت هدایت میخام
خدایاشکرت ممنونم ازت استاد
خدایا شکرت که با کردن روی خودم تونستم از اول سال چند برابر پول این دوره رو خلق کنم و این دوره رو بدون فکر کردن بخرم
یادش بخیر یه زمانی آرزوم بود بتونم قدم بعدی دوره دوازده قدم رو سر ماه بخرم
اول امسال میانگین درامدم در سال گذشته ماهی 300 هزار تومان بود اینا رو میگم چون یادمه که وقتی درامدم تا 15-20 برابرش شد بازم ناشکر شدم و گفتم این که کمه به چه دردی میخوره من فلان و میخام فلان و که نمیشه با اینا خرید و ….
امان از این ذهن ناشکر که همه چیزو کم میبینه
حتی وقتی خیلی خیلی پیشرفت کردی و بهتر شدی
خدایاشکرت که امسال اینقدر همه چیز بهتر شده چون من دارم تغییر میکنم و بهتر میشم
بدون خوندن توضیحات محصول دوره رو خریدم
از دورههای جدید خیلی خوشم میاد
اینگار استاد خیلی بهتر مباحث رو توضیح میدن و جا میندازن
از خانم شایسته هم بابت تمرینات فوق العاده ای که مطرح میکنید سپاسگذارم خیلی هوشنمدانه هستند
مطمئنم نتایج هر روز بیشتر و بیشتر میشوند چون قوانین جهان هستی ثابت اند
چون خداوند خلف وعده نمیکند
چون وعده خدا حق است
…
..
.
سلاااااااااام استاد عزیزم وخانم شایسته مهربون
احساس عدم لیاقت و ضربه هایی که خوردم
خب احساس عدم لیاقت انقدر در من زیاد بود
بخاطر باورهای غلط ثروت و ورودی های نامناسب
که تو کنکور انقدر درس میخوندم و رسالتی برخودم می دیدم که به دوستای صمیمی خودم انگیزه بدم بیشترازخودم واسشون وقت میذاشتم نتیجه این شد که یکی زیست قبول شد تو فرهنگیان و ازهمون اول معلم شد و ورودی مالی دریافت کرد و یکی پرستاری قبول شد و الان با دختر وهمسرش تو کانادا زندگی میکنه و من هوشبری دولتی کاشان و پرستاری ازاد قبول شدم و بخاطر باورعدم لیاقت خودم نتونستم اون زمان محکم وقاطع برم دنبال خواسته م و خانواده م و دوری راه رو قانع کنم
و راضی شدم که اونا ناراحت نشن و ارزوی قلبی خودم دست کشیدم و چقدر حرص خوردم و چقدر بدبختانه اشک ریختم و یه سال بعدتر مدیریت دولتی قبول شدم چون دانشگاه نزدیک تر بود
این رشته رو واقعا دوست نداشتم و فقط اونجا
بودکه نمیدونستم چی کارکنم اما باز به خودم انگیزه دادم که بمونم و بخونم خواست خدا این بوده که اینجا قبول شم
یکی نبود بگه آخه مگه خودت نخواستی
مگه لال بودی دهن نداشتی حق خودتو بگیری
چرا پا گذاشتی رو خواسته ات
احترام به کی گذاشتی آخه
خلاصه تو دانشگاه به استاد حسابداری مالی
تو کلاس برخوردم که اون زمان دکترا میخوند و
خیلی ثروت ساخته بود و همزمان در 4تا دانشگاه آزاد درس میداد در استان کرج وقزوین
این استاد تو دانشگاه از گذشته خودش تعریف کرد و گفت یه جایی می فهمی تو با خانواده خودت از طریق شناسنامه در ارتباطی و جایگاهت خیلی بالا رفته ، این استاد با ماشین رونیز می اومد دانشگاه و به شدت رابطه عالی با همسرش داشت
یعنی من این رابطه رو تو ذهنم میخواستم وتجسم میکردم ، ارتباطم با استاد وهمسرش که اونم استاد اقتصادمون بود خیلی صمیمی تر شد .
انگیزه م رفت بالا فکرکردم با تجسم کردن، منم به ثروت این استاد میرسم به شدت متمرکز شدم رو درس خوندنم و بازهم اشتباه محض دلسوزی کردن برای دوستام و هدایت اونا و انگیزه به اونا
تا جاییکه بعداز فارغ التحصیل شدن با معدل عالی
و تدریس تو دانشگاه ، دوستانم اکثرا رفتن شهرداری و دارایی استخدام شدن و ورودی مالی دارن
ومن پیشنهاد دانشگاه برای تدریس رد کردم
بازم بخاطر اینکه چه جوری پنج روز توهفته برم قزوین و بیام و خانواده م رو برای نگهداری مادربزرگم کمک نکنم
آخ که چه قدر حماقت کردم حماقتی از نوع احساس عدم لیاقت که خودمو لایق هوشبری ندونستم
لایق استاد دانشگاه شدن و ادامه راه رفتن ندونستم
انقدر رو بدبختی اوضاع وشرایط ناجالب خانواده زوم کردم که اصلن شغلی پیدانکردم که دنبالش برم
عدم لیاقت در گذشته واقعا نابود کرد زندگی منو
به خواسته هام میرسیدم و رد میکردم
بخاطر ناراحت نشدن خانواده ام و اطرافیانم
بخاطر باور دلسوزی وکمک به خانواده م
چقدر مشرک بودم من که رو خدا حساب نمیکردم
گاری همه رو دنبال خودم میکشیدم
مسئول زندگی همه شده بودم اون زمان.
اما خداروهزاران مرتبه شکر میکنم که باور لیاقت در ازدواجم داشتم و تو این مورد خداروشکر موفق شدم وهستم .
بعداز ازدواج هم این دلسوزی کردن و به همه راهکار دادن بود با من و تا حد کمتری نسبت من در رسول جان بود
ما تو روابط عالی هستیم اما هرکی براش مشکل پیش می اومد ما باید براش حل میکردیم و که یه وقت ناراحت نشه یا اگه کاری برای خانواده هامون پیش می اومد با اینکه رسول جان ، خسته بودن بازم میرفت وکمک میکرد و به همه انرژی میدادیم ،انگیزه میدادیم اما خودمون روز به روز ازمسیر اصلی دور میشدیم ، هنوز رسول کاری رو شروع نکرده بود به همه جار میزدیم از هدف مون و همین باعث میشد نصفه نیمه رها کنه
چی میشد که رسول جان به این شغلش راضی شد
کسی که تکنسین درجه یک دارو شده بود و تو انبار دارو ازش درخواست کردن و نرفت
کسی که حسابداری رو با نمره بیست پاس کرده و کارنامه ش ببینی دهنت باز می مونه اما پیشنهاد موقت حسابداری هم بعداز چند روز رفتن رد کرد
تو شغل خودش پیشنهاد روزکاری و دفتردارشدن رد کرد
چون باور عدم لیاقت داشت و بامنی هم مدار بود که کلی تو گذشته م این جور خواسته هامو رد کرده بودم
چقدر تو گذشته م مونده بودم و حسرت میخوردم
واقعا تو قسمت مالی حرص م در می اومد از نتایج مالی بقیه و منفجر میشدم و حسادت داشتم ….
اما دوره 12قدم کلی به ما یاد داد که پاشنه آشیل ما عدم عزت نفس و احساس لیاقته
متوجه مون کرد چقدر حرف مفت زدیم
چقدر گاری بقیه رو حمل کردیم
چقدر رشد خودمونو بخاطر ناراحت نشدن خانواده مون متوقف کردیم و دلسوزی کردیم
چقدر خدا هدایت مون کرد و ما بخاطر عدم احساس لیاقت دست رد به هدایت های خدا هم زدیم
خدا میدونه چه تمرین وتعهدی دادیم استاد تو 12قدم و چه قدر نتیجه گرفتیم ورشدکردیم
چقدر متوجه شدیم که همه چی خودمون بودیم
چقدر عالی تونستیم تو 12ماه بشیم یه رسول و یه فاطمه دیگه و توکار و زندگی کسی دخالت نکنیم چون تاثیری نداریم و بچسبیم به خودمون وباوردرست بسازیم
تازه متوجه شدیم باور کمبود داریم تو ثروت و احساس حسادت مون از این باور نشات میگیره که فراوانی رو باورنداریم و در ثروت رقابتی فکر میکنیم…..
چه جاهایی که بحث میشد وما ساکت می موندیم سکوت میکردیم و اعراض میکردیم …
چقدر عالی تونستیم تمرکز کنیم به زیبایی ها و نعمت ها و داشته هامون و زیبایی ها ونتایج دیگرانم تحسین کنیم ..
چقدر مهمونی که نرفتیم چه آدمهایی که از زندگی مون خود به خود حذف شدن و به چه آدمهایی هدایت شدیم
تو مترو ، تو پارک ، تو سفر
انگار خدا داشت نشونه میفرست تا هدایت مون کنه
حتی این نشونه ها برای ما خیلی وقتها کامنت بچه ها بود
چه کامنت هایی و چه باورهایی …
بچه ها شما رو میگم ها ….
تک تک شماها که با کامنت هاتون و نتایج تون و تحسین کردن هاتون کلی نتیجه وارد زندگی مون کردین سپاسگزارم از تک تک تون و روی ماهتونو می بوسم .
چقدر عالی بود طی کردن این دوره تو 12ماه برای ما و بعداز تموم شدن دوره ، رسول جان اولین قدم برای شغل جدیدش برداشت اونم خیلی محکم و با هدایت خدا و از طرفی این قدم اول همزمان شد با دوره احساس لیاقت ، خیلی خدا روشکر میکنم.
فایل اول این دوره رو من امروز گوش میکنم
اما رسول جانم این فایل رو تو اتاق و درخلوت با خودش سه ساعتی زمان برد نگاه کنه و بنویسه و بعد با چشمانی که گریه هم کرده بود ولی با هیجان اومد بیرون که این همون حرفایی هست که باید میشنیدم, این همون دوره ای هست که درست خریدم ، این دلیل نرسیدن ما به ثروته
و تعهد خودش نوشت …..
خداروشکر میکنم استاد که تونستیم این دوره مبارک و عالی رو تهیه کنیم
خدا میدونه چه فرکانس هایی از این دوره بفرستیم
چه نتایجی بگیریم
سپاسگزارم ازشما استاد و خانم شایسته.
سلام فاطمه جانم
عزیزم الهی که نور خدا را هر لحظه تو قلبت احساس کنی
سپاس از شما که این کامنت پر برکت را نوشتی و این ردپای عالی را از خودت و من به جا گزاشتی.
چقدر خوب حرفهایی که تو دل من هم بود را با عشق و بدون در نظر گرفتن قصاوت دیگران انجام دادی.
خدایا خودت میدونی ما در گذشته چی بودیم و الان
چی شدیم و الان کجاییم
به نظرم الان داریم پادشاهی میکنیم در مقایسه با خودمون و گذشتمون.
ولی این احساس عدم لیاقت بزرگترین پاشنه آشیل ما هست.
چطور میشه در سر کارت در شغلت از همه بازخورد بگیری که شما چقدر انسان شریف و بزرگواری هستی
و چقدر خوب مسئولیت پذیری
ولی سالهاست که سر جای خودت استاپ کردی و هیچ تکونی نمیخوری
جز احساس عدم لیاقت چیزی نمیتونه باشه
فاطمه جان به محض اینکه فایل را تقریبا بالا 5 بار گوش دادم و نوشتم و بعضی اوقات به رفتارهای خودم نگاه کردم
چقدر متوجه شدم که به محض اینکه در دام مقایسه میوفتم و سرم را از زندگی خودم بیرون میارم
ناخودآگاه دچار این مقایسه نابودگر میشم
و نشونه اون هم احساسی هست که تجربش میکنم
ولی باز اجازه نمیدم تو اون احساس بمونم و شده پیاده روی کنم
و حتی با شما در مورد پیشرفتهامون صحبت میکنم و جلوی این احساس را میگیرم.
ولی اینا میدونم که از این پاشنه آشیل تو بحث مالی ضربه خوردم تا الان.
و متعهد میشم که با تمام وجودم و تمام قوا به صورت فوکوس لیزری به این امر بپردازم و میدونم و باور دارم که خدا هم هر لحظه کمکم میکنه.
سپاسگزارم هستم عزیز دلم که الان خیلی خیلی بیشتر از گذشته با من همراهی میکنی و با هم چقدر خوب داریم این دوره هارا با تعهد ادامه میدیم و از نتایجمون کاملا راضی هستیم و رو به جلو داریم پیش میریم و پرونده این احساس عدم لیاقت را هم با راهنماییها و آگاهیهای ناب استاد میبندیم و البته که باید این مسیر تا آخر عمر ادامه داشته باشه.
بینهایت دوستت دارم عزیزم.
سپاس که هستی.
سلاااااااااام عشق دلم
سپاس از کامنت خوشگلت
و توضیحاتت درباره مقایسه کردن
که منم درونم دارمش .
حتما به امید الله
با تموم تمرکزمون دوره را شروع میکنیم و تعهد میدیم عمل کنیم
و احساس لیاقت و ارزشمندی مون بیشترکنیم و این احساس رو به نتایج وخواسته ها یا یه چیز خاص گره نزنیم .
منم خیلی دوست دارررررررم
بوووووووووووووس.
سلام فاطمه جان آبجی خوشکلم
قربونت اون دل پاک ومهربونت با کامنتت اشکمو درآوردی،اشک نه بخاطر اتفاقات گذشته ات نه
اشک شوق اشک خوشحالی
آبجی گلم نمیدونی چقدر تحسینت کردم بخاطر انتخاب درستی که در رابطه ی عاطفیت داشتی وتحسین میکنم این ارتباط قشنگتون
خیلی خیلی خوشحالم که دراین مسیر الهی قرار گرفتین واینقدر رشد کردین تا سعادت شرکت دراین دوره رو داشته باشین
فاطمه جان درسته پا گذاشتی روی یه سری خواسته هات ولی مطمئنم آینده ی روشنتر وپایدارتری پیش رو داری عزیزم لطفا مسیرتو ادامه بده وبیا از پیشرفتهای روزانه ات برامون تعریف کن.
انشاالله شاهد رشد وپیشرفتتون باشم وبه استقلال مالی برسیم که شمالایق بهترینها هستین.
سلام فاطمه عزیزم
سپاس از کامنت خوشگلت
ان شاالله شما و خانواده قشنگت هم پراز حال خوب وشادی واحساس های ناب ودلی باشین
ان شاالله سالم وشاد وپرانرژی باشین وبهترین ها براتون اتفاق بیفته و تو دوره لیاقت ببینمت.
حتما همه از نتایج مون
مینویسیم .
روی ماهتو میبوسم عزیزم.
سلام فاطمه عزیز .
کامنت شما انقدر آگاهی دهنده بود و انقدر تو هر جملش پر از نکته که همشو تو دفترم کپی کردم.
عاشقتم عزیزم و سپاسگزارم ازت بابت این آگاهی.
سپاسگزارم ازت بابت طبع زیبای شاعرانهی که تو کامنتا ازش لذت میبرم.
تحسین میکنم رابطهی زیبا و عاشقانه و توحیدی شما رو.
هر روز منتظر خبرای عالیتون هستم.
در پناه خدای مهربون باشید.
سلام به مریم جانم
سپاسگزارم از لطفت ومهرت عزیزم
خیلی خوشحالم و خداروشکر میکنم که تو دوره احساس لیاقت با شما دوست نازنینم هم دوره و هم کلاسم و میدونم که نتایج خوشگلت رو تو این دوره حتما میخونم و لذت میبرم نازنینم.
بگم که از عکس پروفایلت با این شکوفه ها لذت بردم
مخصوصا این روزها که نزدیک بهار هستیم و چشمامون میخوان کلی زیبایی از این شکوفه ها ببینن
خدایا شکرت.
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله