کلید اجابت دعاها - صفحه 53 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و همه دست اندرکاران سایت فوقالعاده عباسمنش
این فایل رو امروز بارها گوش دادم و فقط از فراوانی و گستردگی آگاهی های فایل اشک ریختم و هر لحظه قلبم بازتر و بازتر میشد…
چند روز دیگر تولد همسر عزیزم،یار و رفیق و همدم من هستش و از چند روز قبل یک خواسته ای همواره در ذهنم مرور میشود و نشان عینی اش را هم در طول روز در اطرافم میبینم و ایمان دارم که خداوند وهاب اجابت میکند خواسته مرا و همواره طبق قانون تجسم وبهره گیری از تمرین ستاره قطبی فقط و فقط به نتیجه پایانی اش تمرکز کردم…
نمیدونم چه احساسی هستش که هر روز که به روز تولد عزیز دلم نزدیک و نزدیکتر میشم ترمزهای ذهنی ام کمتر و کمرنگ تر میشه،خیلی نزدیک خواسته اجابت شده ام رو تصور و تجسم میکنم امیدوارم برآورده شدن این درخواست به قویتر شدن ایمانم و عمل به آموزه های استادم بیشتر کمک کند و همیشه و همواره در این مسیر لذتبخش و پر از عشق پایدار و ثابت قدم بمانم…
دعاگوی همه خانواده صمیمی عباسمنش هستم و درخواست دعای دوستان را دارم
به نام خدا
سلام عرض میکنم خدمت استاد و اعضای سایت
از استاد بخاطر این فایل بسیار ارزشمند تشکر میکنم یعنی اگه همین یه فایل رو درک کنم تاثیر خیلی زیادی در زندگی خواهد داشت و به خودم تعهد میدم که تا روزی که این فایل رو به طور کامل درک نکردم باید هر روز اونو گوش کنم و نکته برداری کنم حتی اگه هزاران بار گوش کنم بازم میتونم هر بار به درک جدیدی برسم و این بار هم این فایل به طور هدایتی بهش برخوردم نه از طریق نشانه سایت بلکه از طریقی دیگه که جواب خداوند به سوالی که پرسیدم بود که خدایا چرا به بعضی خواسته هام نرسیدم و در جواب این فایل واسم اومد با اینکه قبلا هم بارها این فایل رو گوش دادم ولی این بار مطالبی رو شنیدم که انگار قبلا همچین مطلبی در این فایل نگفته شده بود و این بخاطر اینه که قبلا در مدار شنیدن این آگاهی ها نبودم و درکش نکرده بودم .
آگاهی های جدیدی که درک کردم رو اینجا به عنوان رد پا کامنت میزارم
موقعی که درخواستی از خداوند داریم خداوند اجابت میکنه و اگر ما در اون لحظه دریافتش نمیکنیم مشکل از خداوند نیس مشکل از اینکه ما در اون مدار دریافت قرار نگرفتیم در واقع مشکل از فرستنده نیس مشکل از گیرنده هستش.
به چه دلیل در مدار دریافت قرار نمیگیریم؟ بخاطر اینکه همون لحظه که درخواستی از خداوند داریم یه سری باورهای محدود کننده به ذهنمون هجوم میارن و مثل یه سد مانع میشن که ما خواستمون رو دریافت کنیم
این باورهای محدود کننده به چه دلیل ایجاد میشن ؟ این باورها بخاطر اینکه خودمون رو لایق داشتن اون خواسته نمیدونیم و اینکه شرایط فعلی رو در نظر میاریم و به چگونگی ها فکر میکنیم
راه حل چیه؟ باور رسیدن به خواستمون رو واسه ذهنمون منطقی کنیم باور کنیم که ما لیاقت بهترین هارو داریم باور کنیم که ما ارزشمندیم باور کنیم که خداوند بیشتر از خود ما میخواهد که ما تجربه خوشبختی، سلامتی ، نعمت ها ، فراوانی ها ، روابط عالی رو داشته باشیم خدا رو باور کنیم بهش ایمان بیاریم به حرف همه ایمان دارن ولی موقع عمل بی ایمان میشیم فقط کسانی که در عمل ایمان به خدا رو دارن که در دنیا به همه خواسته هاشون میرسن به قول استاد ایمان بدون عمل حرف مفته.
خدایا ازت ایمانی میخوام که به محض درخواست کردن خواسته هام در مدار دریافتشون قرار بگیرم الهی آمین.
سلام خدمت استاد عزیز و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند
کامنت قبلیم نوشتم اما یک دفعه گوشیم غیرمنتظره حالت هنگی گرفت و از صفحه خارج شد و کامنت هم پاک شد
کامت خوبی شده بود ب لطف خدا و همه اعتبارش ب خدا میرسید
جالبه چند لحظه حالم بد شد و ب خدا گفتم چرا؟
سر یک کامنت معمولی حالم بد شد این یعنی این دنیا خیلی برام مهمه و ب خدا باور ندارم ک اگر اتفاقی میفته باید خدا رو شکر کنم ک حتما خیر بوده و باید برعکس ب حای ناراحتی خوشحال باشم این میشه ایمان
خیریتش هم همین کامنت جدید شد ک باعث شد بیشتر ب ضعف خودم پی ببرم
و طلب مغفرت کنم از این ک بخام تقصیر رو گردن خدا بندازم
یادم نره فانی بودن این دنیا رو و هر لحظه یاد مرگ باشم یاد انا لله و انا الیه راجعون
و فریب شیطان رو نخورم این دنیا در حین ارزشمند بودنش ب قول خدا در قران بازیچه هس و نباید بهش دل ببندم
وقتی ارزشمند میشه ک ب خدا نزدیک تر بشم و آخرت رو بدست بیارم
تو کامنت قبلیم داشتم مینوشتم ک چرا واقعا ی سری خواسته ها برام غول شدن
یا در خودم نمی بینم که همون احساس لیاقت
یا دارم اشتباه فک میکنم ک خودم باید اجابتش کنم و وظیفه بدست آوردنش هم با خودمه
در صورتی ک خدا از روح خودش از ارزشمندترین جیز در این دنیا منت گذاشته و در من دمیده
یعنی من و همه انسان ها در ارزشمندترین حالت ممکن هستیم ی جورایی نهایت ترین حالت ارزشمندی رو داریم
یعنی من لایق بهترین هام خداوند این لیاقت رو بهم داده و از اونطرف هم ی سری چیزها هم آفریده شده مثل زیباترین خونه ها بهترین ماشین ها و…
وقتی ب یک خواسته نگاه میکنم و احساسم بد میشه یعنی دارم فک میکنم من لیاقت ندارم یا خدا فرق گذاشته
در صورتی ک برعکسه همه این ها
وقتی خدا یک خواسته رو در مسیر نگاه من قرار میده یعنی داره لطف میکنه بهم تا باور کنم راحت تر ک میشه چون برای یکی شده
ب قول یکی از عزیزان سایت ک در این قسمت کامنت گذاشتن و من نوشتمش
((وقتی خواسته ای خیلی شدید باشه خدا الگوهارو میفرسته تا برای فرد باور پذیر کنه))
ب حای احساس بد باید بگم خدایاشکرت ک اینو سر راهم قرار دادی این یعنی برای منم میشه
واقعا یک سری خواسته ها باید جزو بدیهیات رندگیمن باشه و اگر ب صورت طبیعی زندگی و فکر کنم ب صورت طبیعی هم وارد زندگیم میشه ب راحتی
در واقع من اونو میخام اونم منو میخاد و جذب میشه
من خیلی ارزشمندم و باید خیلی بالاتر فک کنم و ظرفیتم رو ببرم بالاتر و به چیزهای کوچیک ک جزو بدیهیات زندگیم باید باشه نباید وابسته باشم باید رهاش کنم
از طرفی خواسته هام برام بزرگ جلوه میکنه چون هنوز وظیفه خودم و خدا رو نفهمیدم
خداوند ب طور واضح در آیات قرآن وظیفه منو گفته ک همون خواستنه و باور کردن توانایی هاشه
و باید ایمانم نشون بدم ک اجابت شده
و وظیفه هدایت و خلق اتفاقات ب عهده خودشه
حز او هیچ کس نمیتونه کاری کنه
تینجاس ک حضرت موسی میگه ک خدایا من فقیرم ب خیری ک از جانب تو بهم برسه
وقتی ک رفت و تلاش کرد و نشد و نشد فهمید ک ناتوان مطلقه و خداست ک توانای مطلقه و اونه میتونه و میدونه و بلده
خاشع شد فهمید ک هیچی نیس و اگر خدا بهش خیر نرسونه تا آخر عمر هم اگر بدوه هیچی ب هیچی
تسلیم شد خاشع شد و خالصانه از او خواست فقط از او
ب قول استاد در یکی از آموزش ها قریب به مضمون میگه ک
((هر چقدر یک خواسته برات غول باشه سخت بهش میرسی یا نمیرسی هر چقدر بی اهمیت تر و میش پا افتاده تر باشه راحت تر میاد تو زندگیم))
در واقع زمانی یک خواسته راحت جذب میشه ک ظرف ادم بزرگ باشه ظرفیت باید بیش از خواسته باشه
ظرف هم زمانی بزرگمیشه ک یاد بیارم ارزشمندیمو
یاد بیارم لطف هایی ک خداوند در زندگی بهم داشته و داره
یاد بیارم معجزاتش رو
یادبیارم ک چقدر دعاهامو اجابت کرده دعاهایی ک هر کاری کردم نشده بود
یاد بیارم ک میشنوه منو
یاد بیارم ک اگر من عاشقشم اون عاشق تره
یاد بیارم ک خیلی دوسم داره
یاد بیارم زمان هایی ک همه درها بسته بود چ جوری دری رو باز کرد معجزه وار
یادم بیارم ک باز هم میخاد و میشه
یادم باشه ک اون از من مشتاق تره ک بهم نعمت بده و شکرگزار تر و شادتر باشم
یادم باشه ک اون از خودم بیشتر میخاد ک احساس خوب و شادی و لذت منو ببینه
حرکت کنم و ب الهاماتش حتی با ترس عمل کنم و هر جا ناتوان شدم تسلیم نشم و از خودش بخام ک دری رو باز کنه
اذا جا نصرالله و الفتح
و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا
فسبح بحمد ربک و استغفره آنه کان توابا
استادشماگفتین ویژگیهای مثبت همسرتونو َشکرگزاری کنید من ویژگیهای مثبت همسرمو شکرگزاری میکنم هروز ودردفترم مینویسم وقصدم جداشدن 100درصد هست .وقتی ویژگیهاشوشکرگزاری کردم دیشب قران بازکردم بخونم اتفاقی برخوردم به سوره انفال کل سوره راخوندم خیلی مرتبط شدبا مسایل زندگیم که قدم به قدم نشانه هارو دنبال میکنم البته هرچی بیشترسکوت میکنم نشانه ها واضحترمیاد
برخوردم به این ایه 9سوره انفال
به یادارید هنگامی راکه استغاثه وزاری به پرودرگار خودمیکردید پس دعای شمارا اجابت کرد و وعده داد که من سپاهی منظم ازهزارفرشته به مددشملمیفرستم .به همین دلیل خدابمن الهام کرده کامنت بزار برای استادت و باهاش مشورت کن تا الهامات منو واضح بفهمی این ایه رو که دیدم گفتم چه جالب من که نمیدونستم این ایه این قسمت قران هست ویاد این فایل اجابت دعاها افتادم که شما این ایه رومثال زدی وگفتی درجنگ هزارفرشته به کمک پیامبراومده ومن دیشب که خودم این ایه1 روخوندم گفتم نشانه هست که باید منتظر هزارفرشته باشم .
ایه 10سوره انفال
واین فرشتگان را خدانفرستاد مگرانکه بشارت ومژده فتح باشد تا دلهای شمارامطمین سازد وبدانید که نصرت وپیروزی نیست مگرازجانب خداکه خدارا کمال قدرت وحکمت است.
ایه 15 سوره انفال
ای اهل ایمان هرگاه باتهاجم وتعرض کافران درمیدان کارزار روبروشوید مبادا ازبیم انها پشت کرده وازجنگ بگریزید.
ایه 16 سوره انفال
هرکه روز جنگ به انها پشت نمود وفرارکرد به طرف غضب وخشم خدا روی اورده وجایگاهش دوزخ که بدترین منزل است خواهدبود مگرانکه ازمیمنه وبمیسره ویازقلب به جناح برای مصالح جنگی رود یا ازفرقه ای به یاری فرقه ای دیگرشتابد .
برداشت من ازاین نشانه اینه که خدا داره بمن میگه پرنیا ارتش یک نفره خودتی وباید وارد جنگ بشی خدا برات هزارتا فرشته میفرسته مبادا ازکافران بترسی وازجنگ فرارکنی وگرنه باغضب خدامواجه میشی چون چندروز پیش ازخدادوتا سوال پرسبدم وخداگفت دوتا نشونه بهت میدم یکیش این بود یک تماس ازامریکا داشتم اونیکی نشونه رو دیشب خدا با این ایه ها جوابمو داد !!
ایه 17سوره انفال
ای مومنان نه شما بلکه خداکافران راکشت وای رسول چون توتیرافکندی نه توبلکه خدا افکند وشکست کافران راخدا برای این خواست که مومنان رابه پیش امد خوشی بیازماید که خدا شنوای دعای خلق ودانا است.
ایه 26سوره انفال
وای مومنان به یادارید زمانی راکه عده قلیلی درمیان دشمنان بسیاربودید که شما راضعیف وخوار درزمین مکه می شمردند وازهجوم مردم مشرک برخود ترسان بودید بعداز ان خداشمارا درپناه خود اورد وبه یاری خود نیرومندی ونصرت به شماعطا کرد وازبهترین غنائم وطعام ها روزی فرمود باشد که شکرنعمتش بجای ارید .
برداشت من ازاین ایه این بودکه من تاچندوقت دیگه میخام خدابمن یک واحدنوساز 250متری درعظیمیه کرج بنام بده وبک ماشین النترا درحدنوسفید بنامم بده ولوازم کل خونه رونوبده وروزی 1/5میلیون تومان به حسابم بریزه ویک خدمتکار برام بفرسته چجوریش بمن ربطی نداره من ازمریم مقدس چیزی کم ندارم باید بده وظیفشه فعلا ایناروخدابده بعدش به مرحله طلاق برسم ودراین جنگ پیروزبشم به یاری خدا
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام و درود ؛ دو باره به استاد،”همیشه در صحنه توحیدیم!……
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللهَ ذِکْراً کَثیراً [41]
اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را بسیار یاد کنید.
…………………
این فایل..اجابت دعا…میدونی چه حکمی داره!…
حکمش اینه..که داره قانون زندگی کردن رو در یه چشم بهم زدن به ما یاداوری میکند…
استادم..شما اینروزا با فایلهای توحیدتون..داریید اب پاکی رو روی دستمون میریزیدد…
این ذهن چموش اینقدر ،آوایش زیاد هست….اینقدر حلاجیش از همه طرفی زیاده…که باید بتونیم …فقط بهش منطق بدییم..
با منطقی کردن ایات قران…خیلی خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم…دقیقا توی ایه زیبای طه..همون داستان موسی…که باید وارد کاخ فرعون میشد…و اون قسمت موسی وجودش ترس گرفت…
و با دعای زیبایش که شما در فایل گذشته بهمون یاداوری کردین…و همین دعای توحیدی باعث شد که ” موسی ، قدمهاشو برداره…..
و تقاضاشو به فرعون بگه!…
و اونجایی که موسی ترسید.خداوند بهش گفت..یادت میاد به مادرت وحی کردیم..و تورو نجات داد..و بعداش تو رو به مادرت برگردوندیم…
شما با یاداوری کردن این سوره زیبای ضحی..این پترن و الگوی تکرار شدنی رو در داستان موسی هم دیدم..بخودم برگشت خوردم…
همین دو هفته پیش من هدایت شدم.به مسیر بعدی برای بیزنسم….
خداوند بهم گفت باید اینکار رو انجام بدی…تا چند ساعت ذهنم دروری میگفت.کجا تو میتونی.ولی گفتم خداوند بهم کمک میکنه..
استادم من با همین وسیله ایی که فعلا در دسترسم نبود…تونستم چیزی رو خلق کنم.بخداوندی خودش.اصلا بهش فکرم نکرده بودم میخاد چی بشه…
کار من نیاز به یه سیستم خاص داشت…که باید طبق اون برنامه انجام میشد..ولی برای من در دسترس نبود…ذهنم شروع کرد برو پیش فلان شخص…
اون میگفت !….و من منطقی میکردم..میگفتم اگه رفتم از اون شخص کمک خاستم این اتفاقات پیش میاد!…
و میخاد باهاش:سرو کله بزنی..و بخاد حرفهای ناجور بزنه.
دوستداشتم ایده الهامیم جوری پیش بره.که هیچ نیازی به هیچکسی نداشته باشم.
و دقیقا با چند تا تکنیک و الهام از خداوند .که واقعا معجزه الهی بود من تونستم با کمترین هزینه کارمو بجای خیلی خوبی بکشونم.
و دقیقا همینم شد….
لطف خداوند شامل حالم شد!…
خداوند با کمترین هزینه.با چند تا اموزش یکی یکی ، درها رو برویم باز کرد..امروز تقریبا کارم تو این مرحله تمام شد.و مورد تایید قرار گرفت…
همین دو هفته پیش..چه درهایی که من اصلا فکرشو نمیکردم.براحتی با کمترین هزینه کارمو پیش:بردم..
و خیلی کارهای دیگه..از رفتن به قبرستان در محله تاریکی که روزهای شوم ،من بود.و یه عمر کابوس براش میدیدم…که خداوند روزی که هدایتم کرد..بهم گفت نترس.!پیش برو من بهت میگم…و در طی چند مرحله تونستم این مسیر را طی چند بار تکرار کنم.
مسیری که میتونست خطرات زیادی رو برای من بوجود بیاره.ولی من با قدرت بیشتری اینکار رو دنبال میکردم..
و خیلی جاهای ترسناکتر بود اونم تنهایی…تونستم بهش غلبه کنم.
و طی این دو سال خورده ایی که عضو سایتم اینقدر وضعیت زندگیم در تمام ابعاد رشد کرده.که زبانم قاصره از اینهمه،شکرگزاری!….
ولی ذهنم..متوجه نیست….امان از این ذهن..که فقط کارش:مقایسه هست…
بخدا اینقدر ارامش دارم.اینقدر هزینه های زندگیم پایین اومده..منیکه که گذشته ها هر چی درامد داشتم….میرختم تو دهن نشتیها…
و این نشتیها از همه طرف به من حمله ور میشدن!…
و اجازه نمیداد من حالم خوب باشه..
ولی امروز در همه جوانب حالم خوبه..ولی به محض اینکه تو معرض مقایسه قرار میگیرم.دقیقا سرو کله احساس:بد رو فورا متوجه میشم.ولی لطف خداوند شامل حالم شد ..که یه اتفاقی پیش بیاد.که اون مطلب اونجا محو بشه…
اینروزا…بصورت تکاملی دارم کارمو پیش میبرم..هر جا از خداوند هدایت خاستم.فورا کن فیکون میشه..
به محض اینکه روی ذهنم حساب باز میکنم….هر کاری انجام میدم که اونکار به درستی پیش بره..نمیشه!دقیقا آواشو میشنوم.
ذهن کارش لجبازی هست .ذهن کارش محدود کنتده هست!…به محض اینکه ازش اطاعت میکنی.حال بدشو بهت نشون میده..
مثل کسی که افتاده تو لجن..فقط داره دست و پا میزنه و نمیزاره تو کارتو پیش ببری!….
پس….ما باید بتونیم همیشه سپاسگزار داشته های قبلمون باشیم.داشته هایی که قدم به قدم در گذشته برخورد به تضادها.و هدایت شدیم تو این مسیر بینظیر بهشتی…و وعده هایی که خداوند مدام بهمون الهام میکنه رو جدی بگیریم…
وعده هایی که خداوند تو خواب بصورت واضح اون اتفاق رو بهم نشون داده…بیام اونروزا اون الهامات رو برای خودم بیاد بیارم… و بگم میشود…
هر چقدر بیشتر این باور به امکان پذیری ،رو بگم میشود..مسیر بیشتر برام هموار میشود…و من با لذت بیشتری به خاسته ام میرسم..
خداوند بصورت واضح بهم گفت..این اتفاق از طرف من انجام شده…فقط باید این مسیر رو ادامه بدی…اینده خوبی رو پیش رو داری…فقط یادت بمونه…که میشود..
من با همین .چند بار گوش دادن.و برگشتن و فکر کردن….چقدر نکات مهمی برویم باز شد..چقدر فهمیدم…ما انسانها…نادان و ضعیف هستیم…
هر چقدر مخصوصا خلقتمونو برای خودمون بیاد بیارییم بیشتر برام واضح میشود…که ما خیلی ناتوانیم…خیلی:ضعیف بودنمو میبینم….
حدودا چند ماه پیش..حالت سکته قلبی تو حین خواب گرفتم…
جوری که نمیتونستم دستمو تکون بدم.نمیتونستم پاهامو حرکت بدم….. مثل جرقه ایی آتش ،تو قلبم روشن و خاموش میشد.اون لحظه حتی نمیتونستم حرفم بزنم….خداوند بهم نشون داد…لحظه مرگ رو…که انسان به جایگاهی میرسه..که حتی نمیتونه بخودشم کمک کنه..
اینقدر درد شدید بود.میگفتم خدا نگهدار….!!!! مُردم……
..بخدا مرگ یه چشم بهم زدنی بیش نیست..بخودم یاداوری میکنم..که خداوند یه ان میتونه همه چیز،رو تموم کنه…
اینقدر دردش شدید بود…که میگفتم خدایا ،تموش کن…
از شخصی سوال گرفتم..گفت سکته قلبی هست…
چون علایمش بهمچنین پکیچی میخورد..
خیلی خیلی نشانه های خداوند رو دیدم.ولی ناگفته نمونه ذهن، همیشه کار خودشو انجام میده..ولی با یاداوری میتونیم خلع سلاحش کنیم.که یادمون بمونه ..کدوم ” نقطعه قرار گرفتیم..
چند روز پیش میخاستم یه قدم برای کارم بردارم..ذهنم اونچیزی گفت.که از نظر خودش:درسته.هر کاری کردم که اونکار درست پیش بره..وارد عملیات نمیشد..همون لحظه تسلیمش:شدم..قدم بعدی رو یه ،آن،”برام انجام داد..خیلی راحت و خیلی اسان!…
پس چقدر خوبه همیشه باورهای خوب و عالی داشته باشیم.و مخصوصا تسلیم بودن…هر چقدر تسلیمش باشیم قدم به قدم هدایتمون میکنه…
و خیلی راحت بدون اینکه کمترین مشکلی برامون پیش بیاد..از جایی بعد از باور کردن بهش…بهت کمک میکته.که اصلا فکرشو نمیکردی بخاد به این سادگی انجام بشه..
من بهمچنین پکیچی اینروزا رسیدم..هر چقدر در مدار خداوند و توکل و ایمان باشی…کارات راحت تر و ساده تر پیش میره…ذهن هیچ وقت نمیتونسته بهش فکر کنه….و بعد سرسپزدگی رو میبینی…
وعده هایی بهم الهام شده.بصورت واضح..که مدام دارم بخودم بیاد میارم..که بتونم این مسیر رو با قدرت بیشتری طی کنم..
خداوند بصورت واضح بهم گفت…نترس..ادامه بده.جهان در انتظار توست…جهان در انتظار توست..
دقیق وعده فزونی رو بهم یاداور نمود.همین باور..باعث شد..کارهایم براحتی طی این دو هفته به سادگی انجام بشه…
حتی درخاست سلامتی یه قسمت از بدنم داشتم..الان نزدیک به چند هفته هست.دارم انجامش میدم..و من بهبود پیدا کردم..
سلامتی که من باید میلیونها تومن هزینه میکردم.با یه ماده ساده انجام شد…که اطزافیانم به تعجب رسیدن.
واقعا
واقعا
واقعا ،”با خداوند همه چیزو همه کس برات میشه…..و اطرافتو” تو وسط .اتفاقات ناجالب از نظر ذهن منطقی…برات آرام و نرم و روان میکند…
و شخص من!.. به همچنین پکیچی رسیدم..و هر چقدر برای خودم بیاد بیارم…ذهنم جفتکش کمتر میشه…
و بیشتر میدونم ،روی دوش خدا نشستن چه حکمی داره.!؟..
اره حکمش اینه..جسارتتت توکلت در همه جنبه ها قوی قوی تر میشود..
در نهایت میخام بگم….
انشالله که بتونیم این مسیر هدایتی رو قدم به قدم پیش ببریم.و بتونیم زندگی سعادتمندی رو در دنیا و اخرت ،برای خودمان رقم بزنیم.
و بتونیم باور کنیم….که میشود…..
پس “نحوه زندگی کردن در این دنیا قانونی داره..که با استفاده از این قانون میتونیم زندگی رو در تمامی جنبه هاش..بهتر و بهتر کنیم..
زندگی که در تمام جنبهایش عالی و با کیفیت باشد..و برای این عالی شدن.باید بتونیم باورهایی بسازیم.که به ما کمک کند…
خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار.
استاد من یک سوالی در خصوص این آیات همیشه داشتم. آیا حضرت ذکریا تا اون سن این تقاضا رو از خداوند نکرده بوده ( با توجه به اینکه او پیامبر است و حتما همیشه تنها منبع اجابت درخواست هاش رو خداوند میدونسته) و یا اینکه تا اون سن این درخواست رو از خداوند داشته ولی همین باورهای محدود کننده اش اجازه نداده بوده اجابت بشه. هر چند افزایش سن و نازا شدن همسرش در سنین جوانیش وجود نداشته که بخواد به عنوان یک باور محدود کننده در نظر داشته باشه
بنام رب جهانیان !
خدایا امروزم را آغاز میکنم به یاد تو !
سلام مجدد بر استاد نهایت گرامی
ما انسان ها همیشه وقت دنبال نتایج هستیم درین چند وقت است روی یک دوره ای کار میکنم و فکر میکنم چرا نتایج نمیایه در لحظه دنبال نتایج هستم
از همین امروز تصمیم گرفتیم که روی خود به بهترین شکل کار میکنم و نتایج حقم است باید نتایج بگیرم به همین منظور شروع کردیم اینبار با تمام انرژی به مدت سه ماه روی برنامه های خودم کار کنم و نتایج میایه از بی نهایت طریق همان قسم که در سخترین مراحل زندگیم خداوند آمد و دستمه گرفته حالا هم در هر لحظه خداوند میایه دستمه میگرد چطور و چنان اش را نمیدانم ولی از بینهایت طریق زمانیکه من هیچی نداشتم همرایم بود وحالا هم ایره حس میکنم در هر لحظه خداوند کنارم است .
خدایا تو خودت در هر لحظه کمکم کن برای تمام آگاهی های دارم عمل کنم و این همه پلان های روی کار دارم و این همه اهداف گوناگون که فعلا دارم خدایا کمکم کن
در کامنت بعدی از تمام نتایج خود میگم تا باشد ردی پای بگذارم از خود که چگونه من نتایج گرفتم از بی نهایت طریقه از بی نهایت شکل ممکن خدایا شکرت بی نهایت
برای تمام آگاهی این فایل و این همه زحمات که استاد میکشند خدا را هزاران مرتبه شکر !
در حفظ الله باشید !
کامنت بیست و چهارم
11 دی 1403
تعهد اول:
امروز دوباره مطالبی که نوشته بودم رو برای فیلم برداری سبک سنگین کردم و چیزهایی که باید میگفتم رو بهشون اضافه کردم.
میخواستم اولین فیلم تدریسم رو ضبط کنم. براش آماده شدم و حتی دوربین رو هم آماده ی فیلم برداری گذاشتم. اما یهو یادم افتاد میکروفونم شارژ نداره.
میکروفون رو زدم به شارژ و بعدش دیگه وقت نکردم بیام ضبط کنم چون نازنین دخترم بیدار شد.
بنابراین ضبط اولین فیلم تدریسم موند برای فردا. دیگه همه چیز مُحَیاست و فقط باید فیلم برداری رو شروع کنم. توکل به خدای مهربانم.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و گزارش دادم.
تعهد سوم:
امروز روز بسیار زیبایی برام بود.
اتفاقات خوبی افتاد.
همسر نازنینم صبح موند خونه و من از بودن در کنارش لذت بردم. خداوندا سپاسگزارم که توی زندگیم دارمش و سلامته.
عصر دخترکم رو گذاشتم توی آغوشی و رفتم توی پارکینگ و توی زیرزمین قدم زدم. خدایا شکرت که دختر نازنینم رو سالم و سلامت بهم هدیه دادی.
امروز لبخندهای خوبی از آدم های خوب دریافت کردم. پروردگار مهربانم سپاسگزارم که این انسان های مهربان از آشنایان و عزیزان من هستن.
دوباره شب دخترکم رو گذاشتم توی آغوشی و رفتم توی زیرزمین قدم زدم. این بار با صدا با خدا صحبت کردم. آگاهی های این فایل رو مرور کردم و ازش برای هدفم هدایت خواستم. بهش گفتم من اجابتت کردم، تو هم اجابتم کن. خدایا چقدر قلبم تازه شد. سپاسگزارم که برای مناجات با خودت بهم فرصت دادی.
همین الان یهو از بیرون صدای آتیش بازی شنیدم و نورش رو هم توی خونه دیدم. سریع دویدم رفتم پای پنجره. از این پنجره به اون پنجره میدویدم که بتونم آتیش بازی رو بهتر ببینم. از ذوق و شوق بالا و پایین میپریدم. اصلا حواسم نبود امشب سال نو میلادیه. همسر نازنینم از اتاق اومد بیرون و وقتی ذوق و شوق منو دید، کلی خوشحال شد. بعد با هم از این پنجره به اون پنجره دویدیم و از این آتیش بازی طولانی سال 2025 کلی لذت بردیم. خدایا زبانم از شکر نعمتت قاصره. پروردگارا سپاسگزارم. شکرت. خدای مهربان من، تو کمکم کردی که امشب بتونم این حد از لذت رو تجربه کنم. خداوندا شکرت. شکرت. سپاس.
سلام استاد
این قسمت و قسمت موسی و هارون خیلی جذاب بود خیلی بهم حال داد چون منطق حرفای خدا برای منو داشت و باعث میشه هی فرکانسام بهتر بشه. خواستم بگم بازم از این نوع فایل هارو بزارید خیلی فوق العاده است که حرفایی که خدا بهمون زده مستقیما بشنویم و چقدر باعث میشه ذهن خلع صلاح بشه. و نکته جالب اینجاست که دلیل اینکه خدا حرفاشو داستانی در قالب مثال میزنه همینه و نیومده کتابی و چندتا جمله فقط بگه. وقتی شنیدم این فایل رو گفتم واو زکریا ها چه باور محدود کننده ای داشته و باعث شد به خودمم حق بدم اونم مثل منه انسان بوده.
سپاس
سلام و دورود بر استاد توحیدی خودم
نمیدونم چی شد که این بیت شعر اومد تو ذهنم و انگار یه حسی بهم گفت بنویس
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
دیگه وقتی رب به این همه کاره ای دارم چرا باید نگرانی و ترس داشته باشم؟!
همه جهان و کائنات در سلطه خداست، و همه اینها رو خدا مسخر ما کرده است پس دیگه اگه خدا رو با ایمان قلبی باور داشته باشیم الان دیگه همه کاره جهان خود ما هستیم
به به چه خدایی به به چه قدرتی به به چه ایمانی
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
خدایا شکرت با این همه نعمت و قدرت و عظمت که به ما دادی هم این دنیا در اختیار ماست و هم آن دنیا سرای آخرت هم برای ماست همه چیز برای ماست خدایا شکرت با این همه نعمت و ثروت و فراوانی که به ما دادی فقط باید باورش کنیم تا به راحتی و آسانی از همشون استفاده کنیم