کلید اجابت دعاها - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام رب جهان
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته نازنین که همیشه نقشش تو سایت و فایلها پر رنگه ؛
استاد توی اینهمه سال که با شما هستم یادم نمیاد مثل فایلهای اخیر که بیشتر بحث توحید و قرآن هست ، کامنت گذاشته باشم ؛
اصلا یجورایی انگار دست خودم نیست که کامنت نزارم ، اونم من که تو کامنت گذاشتن تنبلم ؛
مدت خیلی زیادیه که در مورد بحث شغل و درآمد نگرانی و ترس زیادی دارم ، همش به خدا میگم خدایا این نگرانی در مورد آینده رو ، این بار سنگین رو از رو دوشم بردار ، خیلی اینو تکرار میکنم ، آخرین بار همین امروز صبح قبل از ورود به سایت بود ؛
وقتی وارد سایت شدم و فایل جدید رو دیدم ، گفتم حتما جواب سوالم توی این فایله ؛
وقتی شروع کردم به گوش کردن فایل ، منی که سعی میکنم همیشه احساساتم رو کنترل کنم ، دیگه نتونستم جلوی اشکام رو بگیرم و خیلی عجیب اشک پشت اشک بود که میومد ؛
دلیل اشک ها هم این بود که چقدرررر از خدا لطف دیدم ولی هنوزم به قدرتش ایمان ندارم ، هنوزم برای خواسته هام یادم میره که خدا قبلا چه کارهای بزرگی برام کرده و بقول سوره ضحی هیچوقت فراموشم نکرده و باهام دشمنی نکرده ؛
یادم میره چقدر ازش سوال کردم و خیلی ساده جوابهای عالی بهم داده ، با اینکه چند وقت پیش بهم گفت توی نوت گوشی بیا و بنویس جاهایی که خدا برات معجزه کرده و درها رو باز کرده ، منم شروع کردم به لیست کردن اون معجزات ؛
خیلییییی این تمرین خوب بود ولی بازم یادم میره انگار ، شیطان واقعا تو کارش استاده ، اگه یه لحظه حواسمون نباشه براحتی با ابزاری مثه مقایسه یا نا امیدی و ترس ، منو میبره تو در و دیوار ؛
چقدر این فایل به موقع و برای حال اینروزهای من بود ، حتی نمیدونم چجوری از خدا تشکر کنم برای این فایل و این صحبتها و این استاد و این مسیر و این بچهای نازنین ؛
اگه این خدا رو پیدا نمیکردم و اگه این لطف خدا نبود ، واقعا نمیدونم قرار بود چه اتفاقی برام بیفته ؛ همیشه میگم خدایا اگه لطف و هدایت تو نباشه ، صد در صد من زیر این همه نجوا و فشار و نگرانی نابود میشم ؛
خیلی باید این فایل رو تکرار کنم ، واقعا ازت ممنونم استاد جان بابت این فایلهای ارزشمند ؛
خدایاااااا فقططططط شکررررت که تو خدایی و تو ارباب و صاحب اختیار منی …..
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس و ستایش مخصوص توست ای رب دانا و مهربان
وقتی که کامنتم را در بیست و یکمین روز از پروژه خانه تکانی ذهن گذاشتم فکری به ذهنم جهید که بیا و این کامنتت را در پای این فایل هم بگذار
بنده هم اطاعت کردم
و اما کامنت این فایل به لطف خدا در راه است
و ادامه ماجرا …
در نهایت تعجب الآن وقتی که به صفحه یادداشتی که در گوشی ام دارم و اتفاقات زیبا و نکات مثبت را در آن می نویسم سر زدم، دیدم که دقیقا همزمان است با تاریخی که این پروژه خانه تکانی ذهن را شروع نمودم و چه اتفاقات شگفتی افتاد و بنده بارها و بارها آنها را مرور کردم و به یاد خود آوردم که چقدرررررررررررررر خدا رحیمه
اتفاقا در گام هفدهم بود که این سوال پرسیده شد که چطور از مسیر کار کردن بر روی خود و باورها خارج نشویم؟ و پاسخ استاد این بود که این برمی گردد که ما چقدر باور داریم که این کار کردن و این نوع نگرش نتایج بهتری را برایمان خلق می کند.
چیزی که واقعا برایم عجیب است؛ فراموش کاری ذهنم است و اینکه نتایج را بعد از چند روز عادی و بدیهی و کم اهمیت می شمرد، همان نتایجی که در لحظه وقوع موج بزرگی از شادی و سپاسگزاری و ایمان را برایم آورد اما عجیب که اینهمه اعجاز را به راحتی فراموش می کنم، به راستی انسان کفور است.
پناه می برم به الله رحیم از اینهمه ناسپاسی و فراموشکاری
به عینه نتایج و علائم شگرف کنترل ذهن را می بینم اما باز هم در مورد خاص دیگر فراموش می کنم.
قربون خدای خوبم برم که اینقدر صبور بردبار و بخشنده هست، اینقدر توبه پذیر و غفوره
آخه مگه داریم اینهمه لطف و رحمت
هیهات
تو چه خدایی بزرگواری هستی و بنده …
الهی شکرت
خدای من این قرآنت چقدر فوق العاده هست، گویی هر بار چشمانم بیناتر به اعجاب و اعجازش می شود
چه دقیق و به جا و منطقی است وقتی که از کج بینی و کج فهمی دست می کشی، وقتی که قلبت را پاک می کنی و در پیشگاهش زانوی ادب می زنی، چه ها که نشانت نمی دهد
سبحان الله
قرآن تذکر است، یادآوری کننده است، یعنی اینکه ما همه اینها را می دانستیم
ما می دانستیم که خالق هستیم و از روح خداییم
ما می دانستیم که همیشه و بی واسطه به منیع الهام و قدرت و هدایت هستی وصل هستیم،
ما می دانستیم که در جهانی مملو از فراوانی ها هستیم،
ما می دانستیم که برای به دست آوردن و داشتن هیچ چیزی نباید نگران بود و یا زجر کشید
ما می دانستیم که جهان هستی از بزرگترین تا کوچکترین رخداد آن بر اساس مشیت هایی محکم و بی نقص اداره می شود ، حتی افتادن یک برگ از درخت
ما می دانستیم که برای تجربه عشق و لذت به این جهان آمده ایم
…
تبارک الله احسن الخالقین
فکرش را بکنید که چرا خداوند به خودش آفرین می گوید؟
جدای از اعجاب هایی که در روند خلقت جهان و اجزایش هست، اختصاصاً در خلق انسان موضوعی وجود دارد که واقعا تعجب بر انگیز است و فقط از دست خود خدا بر می آید.
می دانیم که در ابتدا هیچ نبود جز ذات حضرت احدیت
در مورد ذات خدا هیچ کس هیچ چیزی نمی داند، حتی پیامبران
چیزی که در قرآن با کلمه هو از آن یاد می شود
حال این ذات کامل می خواهد تمامیت خودش را از درک به تجربه درآورد، یعنی از بالقوه به بالفعل برسد
مثلا آیا درون یک هسته خرما درخت خرمای بسیار کوچکی هست که تبدیل به درخت بزرگ خرما می شود؟؟؟
مطمئنا خیر، فقط بافتی است که بسته به شرایط مناسب استعداد و قابلیت تبدیل شدن به چیزی شبیه به درخت خرما را دارد، همین و بس
حال خدا یا هو، اراده اش بر این شد که تمامی وجود بی نهایتش که نه در زمان است و نه در مکان و نه در هیچ بُعدی را به تجربه بنشاند و بوووووومبببببببب
کن فیکون
نمی خواهم همه داستان را بگویم
جای شگفت قضیه بعد از میلیاردها سال(البته به حساب زمین و ماده) این است که موجودی در زمین با تکامل خلق می شود که روح خود خدا در اوست، به زبان امروزی؛ یک خدای ام پی تری
خدایی که عالم و دانا و آگاه مطلق است و در هر ظرفی حضوری آگاهانه دارد
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ ۚ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ ۗ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا
هفت آسمان و زمین و هر چه در آنهاست تسبیحش مىکنند و هیچ موجودى نیست جز آنکه او را به پاکى مىستاید، ولى شما ذکر تسبیحشان را نمىفهمید. او بردبار و آمرزنده است. اسرا 44
بنده وقتی به معنای ملموس تر تسبیح فکر و مطالعه کردم به کلمه گویا رسیدم
به قول شیخ شبستری
جهان جمله فروغ روی حق دان
حق اندر وی ز پیداییست پنهان
یا به قول حافظ
یار بی پرده از در و دیوار
در تجلی است یا اولی البصار
کل جهان خود اوست و به قول قرآن گویای اوست
به قول مولانا
چند حرفی نقش کردی از رقوم
سنگها از عشق آن شد همچو موم
نون ابرو صاد چشم و جیم گوش
بر نوشتی فتنهٔ صد عقل و هوش
همه اینها دستخط خود اوست، یعنی خود خود اوست
حال این هوکه در هرچیز و هر مرتبه حضوری آگاهانه دارد وقتی در مرتبه انسانی می رسد خودش را فراموش می کند!!!!!!!!!!!!!!!!!
آقااااااااااااااااااااااا نمی دونم چقدر این اعجاز و این اعجاب هستی رو درک می کنید
خالقی که یادش رفته خالقه
عالمی که یادش رفته عالمه
قادری که یادش رفته قادره و …
به زبان امروزی خدا به خودش گفت: ایول عجب کاری کردی هاااا
فراموشی رو هم تجربه کردی :))
یادت رفته که کی هستی :))
یعنی خدا در آنِ واحد در مرتبه خدای دانا و آگاه هم هست، در مرتبه فراموش کردن خودش هم هست
این دلیل همین تبریک خدا به خودشه، فقط همین یک بار هم نیستا، چندین بار در قرآن خدا قربون صدقه خودش رفته
قربونت برم خداجون
برای عقل خود بنده درک همین موضوع زمان برد چه رسد که تا اصل ماجرا رو بفهمم تا بعد به اعجابش برسم
یه لطیفه ای یادم اومد اینجا که در این حالت خودم صدق می کرد
میگن رفته بودن باغ وحش، دیدن همه حیوانات دارند میخندند، پرسیدن داستان چیه؟ گفتن میمون یک جوک تعریف کرده همه دارن می خندن
فرداش رفتن باغ وحش دیدن فقط گاو داره میخنده، پرسیدن امروز داستان چیه؟
گفتن: گاو تازه داستان جوک دیروز میمون رو فهمیده :))))))))))))
حالا این که دارم می نویسم برای خودم خیلی بیشتر از اون زمانی که این موضوع رو شنیدم قابل درک تره، البته این هم به خاطره قانون تکامله که در همه چیز صدق می کنه
فکرش را بکنید ما هر کداممان خدایی بالقوه هستیم که بی نهایت قدرت دارد ولی فراموشش کرده
اینجاست که موضوع درک و اجرای قوانین اینقدر اهمیت پیدا می کند
قربون دهنت استاد
باور کنید که اینها را فقط برای خودم می نویسم و این سایت انگیزه ای است تا ادراکات و افکاری که یک بار و خفیف به درون ذهنم دویدند را دوباره به مسلخ بکشانم و تجزیه و تحلیل کنم، بعضی از جاها دقیقا حس می کنم که کس دیگری است که دارد می گوید،
کافی است که خویش را لایق بدانیم در هر زمینه ای
کافی است که او را باور کنیم
کافی است که بشویم ایاک نعبد و ایاک نستعین
خیلی برای ذهن ماده زده و افکار ماده آلود درک این حرف سخت است. اینکه تکیه کند بر چیزی که نمی بیند و لمس نمی کند، اعتماد کند به کسی که به ظاهر نیست،
آه خدای من چرا این ذهن دارد جان می کند و کلمات زجرم می دهند
چرا اینقدر گفتن از او در سطور و کلمات سخت است؟
چرا اینقدر توضیح دادنش مشکل است؟
بدیهی است، چطور می خواهی بحر را در کوزه بریزی؟!!!!
برق و جریان الکترسیته جمسیت ندارد و اگر می خواهی که او را لمس کنی و با او یکی شوی لاجرم باید جانت را حراج کنی!!
اصلا نمی دانستم که چه می خواهم بنویسم، فقط برای انجام تعهد روزانه پشت لبتاب نشتم
آمده بودم که از جرقه هایی که این فایل در ذهنم به وجود آورد را بنویسم، ظاهرا سوختم :)
خدایا چجوری بگم شکرت که شایسته تو باشه
الهی شکرت
الهی شکرت
الهی شکرت
به نام خداوند مهربان
سلام بر علی قادری عزیز
چه توقیف کامن زیبات در دلم ایجاد کرد اونجا که گفتی خداوند وقتی خواست فراموش کاری رو هم تجربه کنه خالقی که یادش رفته بابا خلق کننده خودشه اصل خودشه و به خودش تبریک میگه که بابا تو کاری کردی که وقتی تو بعد انسان میای خودت رو هم فراموش کنی و اونجاست که به خودش تبریک میگه ای بنازم این خالق رو چه کرده واقعا درسته
انسان کفوره
تا همین چند روز پیش آرزو داشتم بابا ایفون 13
بخرم ماشین بخرم دستگاه جدید بخرم و کسب کارم رو رونق بیشتری بدم رابطه زیبا تری رو تجربه کنم
حالا که هر سه رو خریدم هرکدوم از نوع بهترینش خدا وکیلی
بعد میبینم ذهن میخواد بزنه به ناشکری و کفور بازی بابا تو تا چند روز پیش فکرت این بود که چطوری بری باشگاه حالا ناامیدی یعنی چی پا شو خودت رو جمع کن پاشو ستایش کن خالقت رو داری به کجا میری مرد حسابی عشق همین جاست تو پیاده بودی خوشبخت ترین بودی حالا ذهنت میخواد گولت بزنه نه رفیق اینجوری نمیشه ستایش کرد باید وقت بذاری درست
خداتو ستایش کنی براش وقت بذاری پسر این کامنت این کلمات کامنتت چه کرد بر من علی عزیز رفیق غار حرای من
برات بهترینهارو میخوام از خداون جان خدای عشق خدای بنده نواز
در پناه حق شاد سالم ثروتمند و سعادتمند باشی
به نام ربّ
سلام آقای قادری
اولین بار بود این جملات رو میشنیدم
که نوشتین
حال این هوکه در هرچیز و هر مرتبه حضوری آگاهانه دارد وقتی در مرتبه انسانی می رسد خودش را فراموش می کند!!!!!!!!!!!!!!!!!
آقااااااااااااااااااااااا نمی دونم چقدر این اعجاز و این اعجاب هستی رو درک می کنید
خالقی که یادش رفته خالقه
عالمی که یادش رفته عالمه
قادری که یادش رفته قادره و …
به زبان امروزی خدا به خودش گفت: ایول عجب کاری کردی هاااا
فراموشی رو هم تجربه کردی :))
یادت رفته که کی هستی :))
یعنی خدا در آنِ واحد در مرتبه خدای دانا و آگاه هم هست، در مرتبه فراموش کردن خودش هم هست
این دلیل همین تبریک خدا به خودشه، فقط همین یک بار هم نیستا، چندین بار در قرآن خدا قربون صدقه خودش رفته
من امروز از خدا خواستم کمکم کنه تا قرآن رو با درک بهونم و هدایت شدم به کتاب چگونه فکر خدا را بخواینم
اما نمیدونم چرا قرآن رو میخونم اما مقاومت دارم که بشینم از اول بخونمش و پراکنده و صفحه ای نخونمش .
و نمیدونم دلیل اینکه به پیام شما هدایت شدم چی بود
فقط از خوندن نوشته هاتون برام تازگی داشت
و البته عجیب بود
وجالب که خدا داره کیف میکنه و به خودش تبریک میگه ، که فراموش میکنه که خالقه
خدایا بهم درک تک تک آیات قرآن رو بده تا بفهمم و قلبم رو باز کن برای آگاهی هاش تا بفهمم و عمل کنم
نور خدا به شکل بی نهایت عشق و شادی وسلامتی و آرامش و ثروت در زندگیتون جاری باشه
سلام آقای قادری
واقعا چقد لذت بردم از کامنتتون
و البته بعضی از جاها را دوبار خوندم و قشنگ لمس کردم
بعضی وقتها توی کامنت ها این شماها نیستید که می نویسید این خداست و واقعا خدارا با تمام وجود حس می کنم
باز هم سپاسگزارم که دستان شما نوشت از طرف خدا ممنونم و واقعا منو به دنیای دیگه ی برد
احسنت بر شما
خدایا شکرت شکرت شکرت
سلام دوست عزیزم
سپاسگزارم از کامنت زیبایتان
دقیقا این حرف شما که به چیزی که نمی بیند ایمان دارند
همان جمله قرآنی که می گوید
کسانی که به غیب ایمان دارند
و کسی که بخواد برق رو درک کنه باید جونش رو بده
هین جمله شما واقعا تکان دهنده بود
واقعا درک خداوند هم همین گونه هست باید از خودت بگذری و بشوی او
و یکی شوی
یکی که شدی
او می شود تو
و تو می شوی او
در پناه یکتا بی همتا
سلام علی آقای عزیز
حس کردم علاوه بر آموزه های استاد از مطالب دکتر جو هم استفاده میکنی و کتاباش رو خوندی…
واقعا لذت بردم انقدرررر دقیق و درست جملات رو به کار بردید انسان واقعا همین چیزیه که شما گفتید همه ما یک خداییم(که در تعداد زیاد گسترش یافتیم) که وقتی تو جسمیم خدا بودنمون رو فراموش میکنیم
و قسمت دوم کامنتتون که وقتی از خودت بگذری با او یکی میشوی برای من هدایتی بود که از زبان شما پاسخ داده شد .
من علاوه بر آموزه های استاد برای درک بیشتر از اموزه های دکتر جو و کتاب ماوراطبیعی شدن هم استفاده میکنم .چند وقتیه مدیتیشن میکنم در طی مدیتیشن احساس میکنم معلقم جسم نیستم و فقط انرژی ام یه جورایی وصل میشم که خیلی حس نابیه احساس هیچ چیز بودن و فقط انرژی بودن و…..
اما چون برای مغز ناشناخته است و مغز هم میخواد از ما محافظت کنه برای بقا ،
میترسه و اجازه نمیده ادامه پیدا کنه از خدا هدایت خواستم انجام بدم یا نه آخه خیلی میترسم …
از زبان شما به من پاسخ داد اگر میخوای با خدا یکی شوی باید از خودت بگذری …
و من تا از خودم نگذرم (جسم)نمیتونم بهش وصل بشم
واقعا خوشحالم که تو سایتی به این عاالی عضوم و دوستان بسیااااار آگاهی مثل شما دارم.
بسم الله الرحمن الرحیم
علی جان سلام
الان جایی هستم و وقت ندارم حسابی ازت سپاسگزاری کنم و تحسینت کنم بابت کامنت فوقالعاده زیبا و دلچسب و معنادارت
عالی بودی پسر عاااااااااالی
خیلی خیلی دمت گرم
کامنتت مثل فایل ها و صحبت های استاد قابلیت 100 بار خوندنو داره
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
سلام خدای بسیار بخشنده و مهربانم!
سلام استاد عزیزم!
سلام بر بانو شایسته ی مهربان و تمام دوستان حاضر در این سایت الهی…
نمیدونم جنس این فایل های آخری از چیه که انسان رو این طوری منقلب میکنه یامن این طوریم!؟
دیشب همین زمان ها که سایت رو باز کردم و فایل جدید رو با سیمای خندان استاد دیدم زود بازش کردم و یه چند دقیقه ی اول فایل رو گوش کردم و نشد ادامه اش رو گوش کنم،چون وقتی اعضای خانواده بر می گردن خونه،انگار اون خلوت تو با معبودت بهم میخوره و گفتم فردا صبح گوش میکنم،صبح زود بازش کردم و اینترنت یاری نکرد،نمیدونم چرا و همیشه از همین اینترنت پر سرعت استفاده میکنم و چند بار تلاش کردم ولی نشد،رفتم باشگاه و برگشتم ودوباره اولین کار باز کردن این فایل بود و گوش دادنش ولی دوباره نشد که نشد چون عادت دارم وقتی تو خونه مشغول کارها هستم فایل ها رو گوش میدم ولی امروز انگار فرق داشت با بقیه ی روزها و تا ظهر منتظر موندم و دوباره وقتی پسرم اومد گفتم اینترنت من مشکل داره نمیتونم فایل باز کنم و ببین چرا نمیشه و گفتن که تا فردا صبر کنم چون یکی از سیم کارت هام رو دادم ایشون و گفت فردا برمیگردونه و مشکل حل میشه ولی من تاب نیاوردم و دوباره سعی کردم و حتی دانلودش کردم ولی باز نشد،بعد از ظهر شد و باز کردم ولی اصلا پخش نشد گفتم حتما یه کاری هست و دلیل داره این سخت پیش رفتن کارم و خودم رو با فایل های دیگه مشغول کردم و شب رفتیم بیرون و وقتی برگشتم تا دوباره بازش کنم با دخترم تنها بودم ولی یه حسی گفت برو طبقه ی بالا و من هم زود رفتم و تا فایل جدید رو دانلود کنم و باز زور بزنم،تقلااااا کنم!
گفتم خدایا من هیچ اختیاری از خودم ندارم!
من ضعیف و ناتوان هستم!
من عاجزترینم حتی در دانلود کردن این فایل،وقتی قدرت رو از تو می گیرم و به اینترنت میدم!
خدایا من تسلیمم!
من هیچی نیستم و همونجا انگار به ناتوان بودن خودت پی میبری وقتی که حتی عادی ترین و پرتکرارترین و ساده ترین کاره روزانه رو نمیتونی انجام بدی و گفتم امروز بیش از ده بار تلاش کردم ولی نتونستم من این فایل رو باز کنم اگه حتی تو نخوای من اصلا در مدار و فرکانس شنیدنش هم قرار نمی گیرم،پس من رو هدایت کن که من هیچ قدرتی ندارم و ناتوانم!
بخدا دانلودش کردم فایلی که اصلا باز نمیشد و بازش کردم و گوش دادم!
وقتی سیل اشک ها امون نمیده و انگار فرکانس خدا یه فرکانسیه که با هیچ چیزی قابله مقایسه نیست،انگار خوده خدا به صراحت داره تو این فایل های اخیر میگه که قانون هام همین هاهستند و بسیار ساده ولی شرطش باور توئه،انگار خدا خودش داره با زبان استاد حرف میزنه،انگار فرکانس خدا در این فایل ها بسیااااار نزدیکه که میتونی حسش کنی بااینکه حرف های استاد همون حرف هاییه که هر روز تو فایل ها و محصولات میگه ولی جنس این فایل های آخری یه چیزه دیگست،انگار خدا داره آسون تر میکنه مسئله رو و میگه فقط تو باور کن همین!
وقتی اشک ها همین طوری سر ریز می شدند از چشم ها و هیچ مجالی برای پاک کردنشون نبود دلیله باز نشدن این فایل رو فهمیدم باید یه جای خلوتی بودم تا این گفته ها به عمق جانم نفوذ میکردند و اون قدر رقیق شد وجودم که گفتم خدایا چقدددددر تو مهربونی که میگی سوگند به شب و سوگند به روز که تنهایت نگذاشته ام!!!!!
من چطوری اشک نریزم ،چطوری منقلب نشم!؟
چطوری زاررر نزنم و در این سیاهی شب ،وجودم رو با یاد تو صیقل ندم!؟
خدا جانم،این آدم هایی که از یاد تو غافلند،چه دارند!؟
آیا میشه این حد از عشق تو رو دید و چشم پوشی کرد!؟
آیا میشه ایمان نیاورد به خدایی که میگه به شرط باور،به تو همه چیز میدم!؟
میشه به آسمان نگاه کرد و این آیه در ذهنت مرور نشه:
وَالضُّحَى
سوگند به ابتدای روز [وقتی که خورشید پرتو افشانی می کند
وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى
و سوگند به شب آن گاه که آرام گیرد،
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى
که پروردگارت تو را رها نکرده و مورد خشم و کینه قرار نداده است.
میشه اینا رو بشنوی قلبت نلرزه…
اون قدر لذت بخش بود این فایل که بقول استاد بارها و بارها باید گوش داد تا باور پذیر بشه برامون که برای حضرت زکریا کرد و برای من هم میکنه مثل هزاران هزار باری که تا خواستیم دستمون رو گرفته و وظیفه ی ما یادآوری کردن و تشکر از خداوند به خاطر رحمانیت بی انتهایش است…
خدایا ببخش اگه ناسپاسی کردیم…
ببخش اگه مسرف بودیم و در حقت بی معرفتی کردیم…
ببخش اگه دیدیم و باور نکردیم!شنیدم و باور نکردیم…
ببخش اگه مشرک شدیم…
ببخش اگه یادمون رفت که هزاران بار قبلا کردی ولی فراومش کردیم…
ببخش که این همه نشانه دادی و ما کر و کور بودیم…
ببخش که انسانیم و ذاتمون نسیانه…
ببخش که هزاران خوبی رو یادمون رفته ولی یه دونه نشدن و ناخواسته توی ذهنمون گیر کرده و هر روز داریم با نجواها بزرگترش میکنیم…
ببخش خداجانم که هر طوری هست بهمون میگی و هدایت میکنی ولی دوباره میگذریم ازش و بعنوان یه حال خوب کن بهش نگاه می کنیم…
ببخش که این همه میگی و ما این همه کم میشنویم…
ببخش…
کمک کن تا بیشتر درکت کنیم و بیشتر ایمان بیاریم،بیشتر عمل کنیم و کمتر در روز مرگی ها،از یادت غافل بشیم!
بیشر باور کنیم به قدرتت!
بیشتر عاشقت باشیم و این دنیای مادی ما رو از یاده تو غافل نکنه!
بیشتر درکت کنیم و کمتر فراموشت…
بیشتر سپاسگذارت باشیم و کمتر نعمت هایت و معجزاتت عادی و تکراری بشه برامون…
خداجانم !که هیچ نیازی به ما نداری و غنی هستی ولی اون قدر دله مهربونی داری که یک لحظه هم از ما غافل نمیشی!
کمک کن گیرنده هامون درست کار کنند!
کمک کن دریافت کنیم هدایت هایت رو!
کمک کن تسلیم تر باشیم در پیشگاهت!
کمک کن،تا ابد لایق بندگی کردن برای خدایی که بسیار بخشنده و مهربان است باشیم!
کمک کن تا جزوء صالحانت باشیم…
سه کامنت برگزیده رو تا این لحظه خوندم و دیدم این اشک ها که از ته دل میومدند برای همه بوده و انگار فرکانس این فایل خدایی بود…
سلام و درود بر روح پاکت دوست عزیزم
خوندن کامنت شما یهو تلنگری بهم زد که خبر داری چقد ذهنت همه چیو برات عادی کرده که نسبت به خیلی از داشتههات هیچ حسی نداری!!!!
دیگه سِر شدی!
دختر ذوق و شوقت کجا رفته؟!
یادم اومد که خوندن کامنت ها نعمتیه توی زندگیم همینطوری نگذرم بگم هست دیگه!!!!
یادم اومد بودنم توی سایت نعمته!
یادم اومد جاری شدن نور آگاهی ها از طریق گوشها و چشمهایم نعمته!
یادم اومد از روح مقدسم تشکر کنم ، تحسینش کنم! چرا که هر روز به دنبال آگاهی بودن، هر روز به دنبال یادگیری بودن؛ عشق میخواد،، من هر روز عشق به رشد و پیشرفت را دارم و این مقدس است
خدایا مچکرم
صد هزار مرتبه شکرت
سلام به اعظم گرانقدر و دوست داشتنی
عزیزم چقدر از متن کامنتت خوشم اومد ، بسیار بسیار از مکالمه ت با رب مهربان لذت بردم و هر کلمه ای که میخوندم از کامنتت هی میگفتم افرین عزیزم چقدر عالی
این دعاهات با پروردگار خیلییییی عالی بود به عمق جانم رفت
دقیقا درست میگی ، این فایل های آخری که استاد عزیز و این پیامبر گذاشتن رو سایت اصلا تو یه فضای دیگه س ، انگار استاد تو یک مرحله دیگه از توکل و اعتماد به خدا هست که از کلام و چهره و کلا همه چی ش نورانی تر شده
خداوند استاد رو برامون حفظ کنه همیشههههه
الهی شما دوستان عزیز ک کامنت های عالی میگذارید همیشه بنویسید و ما لذت ببریم
الهی به تموم خواسته هات برسی و در پناه پروردگار همیشه مهربان باشی️
سلام به خانوم برزگری عزیز
دوست خوبم خدا میدونه توی چه فرکانسی بودی و در چه اتصالی با مرودکارت بودی که اینقدر هر کلامت نفوذ کرد بر قلبم ،هر کلامت انرژی خدا و بوی خدا رو میداد
راستی آبجی این فایلهای اخیر اینقدر تاثیرگذار هستن و استاد روی موج خداوند سوار هستن که جنس کلام همه بچها با همه فایلهای قبل فرق داره ،چطور میشه سپاسگزار همین جمعی باشی که توی سایت وجود داره ،کجا میشه همچین فضایی رو پیدا کرد که حال آدمو خوب کنه
حالم خیلی خوبه و هر کلمه ای نوشتی منو به اصل خودم به خدای خودم نزدیک و نزدیک تر کرده
سپاسگزارتم و از خداوند برات طلب شادی میکنم از جنس شادی که به من انتقال دادی
سلام اعظم جان
امیدوارم حال دلت عالی باشه
حتما که با این فایل بینظیر استاد عالیترهم شده و خدا را هزاران مرتبه شکر
بله دوست عزیز از آنچه که فکر میکنیم حتی ناتوانتریم حتی در یه کار روتین و مشخص یه دانلود ساده و عاجزیم و انوقت که تسلیم میشم راه باز میشه
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو ، بی باک تر از شیرم
هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید ،زنجیر پی زنجیر
و چه زیبا گفتید خدایا ببخش که ما ناسپاس هستیم
و خودت هدایتمون کن به مسیر کسانیکه به ایشان نعمت داده نه مسیر گمراهان
دوست عزیز برایت بهترینها را از خداوند یکتا خواستارم
با سلام خدمت شما دوست گرامی،میخواستم بگم دقیقا برای منم همینطور بود،یعنی اشک میومد و میگفتم خدایا تو تنها کسی هستی که همیشه بودی و من تو رو نمیدیدم،روی همه حساب میکردم ،غیر از قدرت تو،ولی همه اونجاهایی که مشرک شدم و ضربه شو خوردم و دیگران رهایم کردند،خدایا تو بازم منو پذیرفتی و کمکم کردی،و قشنگ برام معجزه کردی،خدایا شکرت به خاطر این فایلها که زنگار روزمرگی رو از مون دور میکنه،فایلهایی که هر روز تکرار بشه تا فرکانس منفی دیگران ،ما رو ناامید نکنه،ممنونم از کامنت زیباتون
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد عباسمنش عزیزم.
سلامه منو برسون به کسی که اون کتاب کوچیکه قرآن رو بهت داد و بهش بگو خانم شایسته ،دله بچه های سایت خیلی برات تنگ شد، جوری که خودم بشخصه برای دیدنه روی ماهش و شنیدنی صدای زیباش تقریبا هر روز یک قسمت از سریال زندگی در بهشت رو میبینم!
استاد چند روزه دارم تمرکزی سوره ی بقره رو میخونم!
چندتا موضوع جالب تو این سوره دیدم که انتهای همه ی اونها انسان رو دعوت به داشتنه آرامش میکرد!
مثلا یه جای سوره بقره خدا درمیاد میگه:
کسانی که ایمان آوردند،یهودی،نصاری،صابئین ،که عملکرد نیک و مفید داشتند، پاداش آنها بر عهده ی خداوند است (و آنها نه غمگین میشوند و نه میترسند!)
دوباره در ادامه ی همین سوره خدا میگه که :
آیا نمیدانی خدا بر هرکاری تواناست!؟
آیا نمیدانی که فرمانرواییه آسمان ها و زمین از آن خداوند است و هیچ پناهگاهی و سرپرستی جز خداوند ندارید!؟
اینجا باز داده به انسان میگه که آخرش تنها تکیه گاهت منم!!!
من رهبری میکنم آسمان ها و زمین را و هرچیزی که بخوای باید بیای پیشه من!!!
یا اینکه اینجا دیگه تیر خلاص رو خدا میزنه!!!
در ادامه ی همین سوره وقتی که حضرت ابراهیم کللللی معجزه رقم میخوره و کلی توحیدی میشه و کلی به مأموریت های خداوند لبیک میگه یه دعایی میکنه و چه ججججوابی خدا میده به حضرت ابراهیم!!!!!!
حضرت ابراهیم دعا میکنه میگه:
پروردگارا این سرزمین را شهر امن قرار ده، و اهل آن را آنها که ایمان به خدا و روز بازپسین آورده اند از ثمرات روزی ده
پروردگارا من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بیآب و علفی در کنار خانه ای که حرم تو است ساکن ساختم تا نماز را بر پای دارند، تو قلبهای گروهی از مردم را متوجه آنها ساز و از ثمرات به آنها روزی ده!
اما جواب خدا چیه به حضرت ابراهیم!؟؟؟
خداوند در جواب درخواست حضرت ابراهیم 1 کلمه میگه!!!
إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ
هنگامی که پروردگارش به او فرمود: تسلیم باش. گفت: به پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
یعنی خداوند وقتی به حضرت ابراهیم میگه تسلیم باش!
بلافاصله حضرت ابراهیم میگه تسلیم شدم!!!
من امروز خیلی داشتم در مورد این تسلیم بودن فکر میکردم!!!
ببین!
وقتی من در برابر خداوند تسلیمم،این یک زمینه،یک پشتوانه ،یک فهم از خداوند هست که من تسلیمم!
همون آیه ای که بالا نوشتم!
تورو خدا ترتیب رو نگاه کن!!!
1/کسانی که ایمان آوردند!
2/عملکرد نیک و مفید داشتند
3/پاداششان بر عهده ی خداوند است
4/آنها نه میترسند و نه غمگین میشوند!!
یعنی تو با عملکردت ایمانت رو ثابت میکنی ،بعد خدا ضمانت بهترین نتیجه میشه و انتهای کار و نتیجه ی عملکردت اینه که تو نه غمی داری و نه میترسی!!!
حالا بریم سراغ حضرت ابراهیم!
وقتی خدا میگه تسلیم شو،و ابراهیم میگه تسلیم شدم، این یعنی حضرت ابراهیم یک پیش زمینه ای، یه تصویری،یک باوری از خداوند داشته که تسلیم شده!
منه ابراهیم خسروی اگه میخوام تسلیم خدا باشم باید آنچه که خداوند در مورد خودش تو قرآن گفته و ذاته خودش رو معرفی کرده رو بیاد بیارم!!!
مثلا خدا یه جای قرآن میگه:
آیا نمیدانید خداوند به انجام هرکاری تواناست!!!
یا اینکه میگه :
من میگم باش و موجود میشود!
ببین!
وقتی خداوند به حضرت ابراهیم میگه تسلیم باش این یک دنیا حرف داره!
یک اینکه ، تو باید آرامش داشته باشی تا به بهترین شکل کارت و خواسته ات انجام بشه!چون نتیجه ی تسلیم بودن آرامشه!
دوم اینکه اگه تسلیم هم نباشی باااز تو قدرتی نداری که همه چیز رو مدیریت کنی!
چون تو اصلا دسترسی به اون قسمته نداری برای همین خدا تو قرآن میگه
:هر خیری به شما میرسد از طرف منه هر شری به تو میرسه از طرف خودته!
سوم اینکه میگه تو اعتماد کن به من!
مگه تو منو ندیدی تا حالا!
مگه تو تمامه زندگیت جز من چیزی جز خیر دیدی!
واقعا تسلیم بودن نتیجه ی ایمان به خداونده!
به خدای واحد قسم میخورم که من به هرآنچه که بهدلیل خیر تو زندگیم رسیده سه تا نشونه داشته
1/از جایی بهم رسیده که فکرش رو نمیکردم و معجزه وار وارد زندگیم شده
2/برای رسیدن به اون خواسته آرامش داشتم و تسلیم بودم
3/من به اندازه ی دونه ی سیاهه توی کیوی هم برای خاسته ام روی عوامل بیرونی تلاش نکردم و فقط سمته خودمو و باورامو اصلاح کردم و به الهامات عمل کردم!
4/چندین برابر بهتر از اون چیزی که میخواستم بهم داد!
استاد جانم!
به خدای واحد قسم این فایل بقدری مطابق با خواسته ی منه که انگار شخصا این فایل رو برای من ظبت کردی و فرستادی!
استاد یه تصویری بهتون میگم لطفا تصور کنین!
من در حال حاظر تو یه اتاق حدودا 12 متری ،دراز کشیده ام یک پتوی مسافرتی نرم رومه و بدونه اینکه کسی سروصدا کنه دارم استراحت میکنم و کامنت مینویسم!
البته اینجا خونه ام نیست!
اینجا محله کارمه و ساعت 23:30 دقیقه پنجشنبه هست!
اما اینا چه ربطی به این فایل داشت!
استاد من حدودا 3 سال پیش تو شرکت فولاد خوزستان کارگر بودم!
من تو زمستون لباس کارامون رو با خودمون نمیبردیم خونه و میزاشتم تو کانکس محل کارمون..ما ساعت 7 صبح میرسیدیم محل کار و تا ساعت 7:30دقیقه تو کانکس بودیم!
بقدری خوابمون میومد،و هوا سرد بود که سریع تا میرسیدیم تو کانکس از ساعت 7 تا 7 و نیم میخوابیدیم!
و بعد شما تصور کن تو زمستون لباس کاراهایی که از جنس پلاستیک و بیکیفیت بودن و کثیف بودن و اینقدر سرد بودن چون شب تو کانکس بودن وقتی میپوشیدیمشون انگار خیس بودن!!!
به خدای واحد قسم آنچه که میگم صداقته محضه!
یه روز که ساعت 7 و نیم تو کانکس بیدار شدیم و با بی میلی و بی تمایلی محض داشتیم آماده میشدیم بریم سرکار به همکارم که اونم مثله خودم کارگر بود گفتم
توفیق!
گفت بله!؟
گفتم میدونی آدم خوبه کارش چجور باشه!؟
گفت چجوری!؟
گفتم خوبه آدم ساعت 7:30بیاد محله کارش،
یه پتو گلباف داشته باشه،
یه تخت خواب نرم هم باشه تو اتاق کارش،
ساعت 7:30 صبحانه سر میل کیفش بخوره،
چایی نوشه جان کنه تا ساعت 9 ،
بعد ساعت 9 صبح بخوابه تا ساعت 12 ظهر!
بعد ساعت 12 ظهر بیدارش کنن بگن آقای خسروی، بفرما نهار بخور!
بعد ساعت 12 ظهر تا ساعت 1 ظهر نهار بخوره!
بعد ساعت یک ظهر بره سرکار تا ساعت 3 ونیم عصر 2 ساعت کار کنه ،
بعدش سرویس بیاد دنبالش ببرش خونه،آخر ماه هم 20 میلیون حقوق براش واریز کنن!
و من هر جمله ای که میگفتم توفیق همکارم هی برای شوخی میگفت خوووب!!
خووووب!!!
خوووب!
آخرش گفت خوب!حالا خسروی حرفات تمام شد!؟
گفتم آره!
گفت بگیر بخواب تا خوابشو ببینی!
ک به خدای واحد قسم من حتی تو خواب هم نمیدیدم که همچنین شرایط کاری اصلا تو. نیا وجود داشته باشه و به الله قسم میخورم آنچه که من خواب هم نمیدیدم الان دارم زندگیش میکنم!!!
چی بگم!
چی بگم!
اشک بود که امروز از چشمام میریخت با گوش دادنه آهنگه همایون شجریان که میگفت:
باید خریدارم شوی
تا من خریدارت شوم
از جان و دل یارم شوی
تا عاشق زارت شوم
من نیستم چون دیگران
بازیچه ی بازیگران
اول به دام آرم تورا
وانگه گرفتارتر شوم!!!
امروز داشتم سوره ی بقره رو کار میکردم و نکته برداری میکردم که چشمم خیلی اذیتم میکرد رفتم تو آینه نگاه کردم دیدم یه تار خیییلی کوچیک از مژه هام داره چشمم رو اذیت میکنه و بهم الهام شد که قدرت تو همینه!
قدرت قدرتمندترین انسان ها همینقدره که کافیه به تار مو از مژه هاش بره تو چشمش!
بعد دیگه نمیتونه تحمل کنه و بیقرار میشه!
واااای من!
آقا یه چیزی بگم خداوکیلی نخندین فقط!!!!!
در حین نوشتنه کامنت یه قضیه ای پیش اومد که خودمم دارم میخندم و این کامنت رو مینویسم،اما شما ححححق ندارین بخندیناااا گفته باشم!!
آقا ما زمانی که کارگر بودیم تو شرکت فولاد خوزستان یادمه یه روز 5 دقیقه!
خداشاهده 5 دقیقه زودتر از اینکه تایمه کاری تموم بشه برگشتیم محله کارمون بهمون گفت برگردین!
برگردین!
5 دقیقه زودتر اومدین!!
اما الآن میدونین چی شد!!!
ما تو اتاق همممه چراغارو خاموش کردیم و همکارام خوابیدن اما من داشتم کامنت مینوشتم دیدم صدای در اومد و یکی اومد داخل اتاق!!
رفتم ببینم کیه!
دیدم مسئولمه!!!
و وقتی دید که چراغا خاموشه حتی چراغارو روشن نکرد و با خنده گفت شبا خونه خودتون هم ساعت 12 میخوابین!!!
منم خندیدم گفتم نه خونه ساعت 3،2 میخوابیم!!!
و هرررکاری کردم که بیا پیشمون بشین گفت نه بخوابید ،استراحت کنید!!!
خدای من!
تو میدونی که وقتی که من با تمامه وجودم تورو و قدرتت رو باور کردم زندگیم رو عوض کردی!!!!
خدایا دوست دارم!
منی که هر وقت میرفتم طلا فروشی،فقط برای فروش طلاهای همسر سابقم میرفتم طلا فروشی،امروز رفتم که یک زنجیر دستبند خوشکل واسه خودم بخرم!
ای رب العالمین تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میطلبم…
بنام خدای بخشنده ی مهربان
گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، خدایا گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمتها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم
گوش ب فرمانم و ب سوی تو میشتابم
سلام ب شما دوست توحیدی قشنگم آقا ابراهیم
خییلی جالبه من خواب بودم ی خواب دیدم ک بیدارم کرد
خواب دیدم ک من و پدر و مادر و دوتا از خواهرهام ک فاصله ی سنی مون کمتره تو کوه هستیم
و داریم باهم میریم پایین کوه ک ی دره اس
پدرم ک ی جورایی خودشو پرت کرد پایین و مادر هم همراش رفت با خودم گفتم اینا چ جرأتی دارن ودوتا آجیم هم رفتن
درحالی ک دیدم در کمال تعجب سالم هستن فقط رفتن تو قعر دره
ولی من بالای کوه موندم چون شیبش خیلی زیاد بود و انگار اجازه نداشتم برم
ی قدم اومدم پایین ک همونجا گیر کردم
بقیه هم داشتن صدام میزدن تو هم بیا پایین باید بریم دیرشد
ک گفتم من نمیتونم بیام
یکی از آجیام ک زیاد نرفته بود پایین برگشت بالا و دست منو هم کشید ک اومدم بالا
ک گفتم من همینجا میمونم
و از خواب بیدار شدم
ساعت 3 و58 دقیقه بود
و کاملا هوشیار شدم گقتم خدایا این خواب من چی میخواد بهم بگه
و اومدم سایت و اولین کلماتی ک دیدم:
چندتا موضوع جالب تو این سوره دیدم که انتهای همه ی اونها انسان رو دعوت به داشتنه آرامش میکرد!
مثلا یه جای سوره بقره خدا درمیاد میگه:
کسانی که ایمان آوردند،یهودی،نصاری،صابئین ،که عملکرد نیک و مفید داشتند، پاداش آنها بر عهده ی خداوند است (و آنها نه غمگین میشوند و نه میترسند!)
دوباره در ادامه ی همین سوره خدا میگه که :
آیا نمیدانی خدا بر هرکاری تواناست!؟
آیا نمیدانی که فرمانرواییه آسمان ها و زمین از آن خداوند است و هیچ پناهگاهی و سرپرستی جز خداوند ندارید!؟
اینجا باز داره به انسان میگه که آخرش تنها تکیه گاهت منم!!!
من رهبری میکنم آسمان ها و زمین را و هرچیزی که بخوای باید بیای پیشه من!!!
و تسلیم شدن ابراهیم ،و کلمه
تسلیم شدن جلو چشمم بلد شد..
ک تسلیم باش زکیه
دیروز صبح از خدا خواستم باهام حرف بزنه تا بهتر درکش کنم.
و بهم بگو ک مسیرم درسته
ک هدایت شدم ب کامنت های پرامتیاز این فایل از 12 و نیم تا 2 ونیم ظهر فقط داشتم کامنت سعیده نورانی سایت و میخوندم
و پاسخ های ک دوستان نوشتن براش
و چقد من منقلب شدم و بغض کردم و اشکم جاری شد
ی حس فوق العاده داشتم
باخودم میگفتم یعنی میشه منم درمدار توحید قرار بگیرم و ب راحتی دریافت کنم پیغام خداوند و
ک رسیدم ب کامنت یکی از دوستان ک نوشته بود
لبیک اللهم لبیک و..
رفتم معنیشو سرچ کردم :
گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، خدایا گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمتها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم
معنی شو ک خوندم زدم زیر گریه
گفتم خدایا داری چی بهم میگی
داری بهم میگی لبیک بگم
بهت
چشم با تمام وجودم بهت لبیک میگم
لبیک اللهم لبیک
لبیک اللهم لبیک
لبیک لاشریک لک لبیک
ان الحمد والنعمه لک والملک*
لاشریک لک لبیک
اینم بگم ک پدرم همپای من ک این روز ها دارم تمام تلاشم و میکنم ک ی کم بهتر درک کنم فایل های استاد. رو
ایشون پای اخبار و هرروز و هرساعت داره خودشو بمباران میکنه با اخبار و ..
جالبه همون دیروز بعد از خوندن کامنت ها و حس فوق العاده ای ک داشتم
200 هزار تومن هم واریز شد ب حسابم
واین نشون میده مسیرم درسته و قانون فرکانس داره کار میکنه بدون اینکه کاری انجام بدم
فقط توجه کردم ب آگاهی ای ارزشمند توحیدی و فکر کردم بهش لذت بردم و وصل شدم ب منبع انرژی
و خداوند بهم پاداش داد
چیزی ک شما اشاره کردی ، ک خداوند تو قرآن گفته عملکرد نیک و مفید داشته باشید بهتون پاداش میدم
بماند ک چقددد قلبم آرووم شد
کسانی که ایمان آوردند،یهودی،نصاری،صابئین ،که عملکرد نیک و مفید داشتند، پاداش آنها بر عهده ی خداوند است (و آنها نه غمگین میشوند و نه میترسند!)
خدایا کمکم کن تا بهتر درک کنم قانونت رو و تسلیم باشم
ظرف وجودم و بزرگتر کن تا درعمل هم بتونم ازاین آکاهیا استفاده کنم
سپاسگزارم ازت ابراهیم عزیز
نمیدونی چ انرژی میگیرم از کامنت های نورانی قشنگت
حسم گفت اینجا برات بنویسم
و نوشتم
ان شالله همیشه سیمت وصل باشه ب رب و برامون باعشق بنویسی
مرسی ک هستی و مینویسی
و کمک میکنی تا بهتر آگاهیا رو درک کنم
به نام خدا
سلام به شما آقا ابراهیم
خداوند را شاکرم که در این سایت و در مسیر هستم و بنده های توحیدی مثه شما و سعیده خانم و آقای نارنجی و آقای امیری وفاطمه خانم و….همسفر این سایت شدم
من چندوقتیه کامنتهای شما رو پیگیری میکنم و لذت میبرم از آسون شدن کارهاتون
من اول راهم و هنوز نتایجم اونقدر بزرگ نیست که بخوام بنویسم
و الان در مرحله ساکت کردن نجواهای ذهنمم و یادآوری قدرت و محبت خداوند به خودمم که ایمانم قوی بشه و مثه شما توحیدی تر بشم
ممنون بابت تمام کامنتهای انگیزه بخشتون امیدوارم مسیرتون پر از نور باشه
درپناه الله یکتا باشید
سلام به تمام دوستان عزیز و به خصوص به استاد عزیزم بخاطر این فایل پر از اگاهی الهی شکرت
باید بگم که من از سر شب که تو قران داشتم دنبال ایه هایی میگشتم راجب ثروت و راجب نعمت ها و فراوانی ها الهی شکرت ای خدا من عاشقتم که وقتی من امشب دنبال این ایه ها میگشتم این فایل روی سایت قرار گرفت
خب این خودش بازم مهر تاییدی بود بر قانون بدون تغییر خداوند
به هدایت رب الهی هزار مرتبه شکرت
چقدر من لذت بردم
چقدر توی این ایه ها خدا قشنگ منطق میاره و ذهن نجوا گرمون رو ساکت میکنه
چقدر خوب با گوش دادن به این اییه ها قلبمون باز میشه الهی شکرت
شکرت بخاطر این مسیر
مسیر خوشبختی و سعادت همونی که به پیامبر یاد اوری کردی
منم برای خودم یاد اوری میکنم از وقتی که توی مشکلات مالی روابط نامناسب و شرایط بد و گمراهی بودم و الانی که بهترین رابطه رو دارم با فرد دلخواهم و تا اخر این ماه دارم ازدواج میکنم
شرایط کاری ای که داشتم و توش دست و پا میزدم بعد از اینکه این مسیر رو پیدا کردم به سرعت تغییر کرد
مشتری هام بیشتر شدن رفتار هاشون تغییر کرد واااای که نگم خدایا
خب اونایی که توی بازار هستن میدونن و متوجه میشن چند درصد از مشتری ها بعد از اینکه کارشون انجام میشه بدون اینکه تخفیف بگیرن ازت کلی تشکر میکنن و خم و راست میشن بهت دست میدن و احترام میزارن
خدایا شکرت اما من مشتری هام اینجوری شدن از ادم های بی پول ناراضی تبدیل افرادی شدن که بسیار خوش اخلاق و پولدار هستن
امشب مشتری ای داشتم که ازش درخواست کردم پول کارم رو کارت ب کارت کنه و گفت یه انگشتر خریدم الان و سقفم پره خب خدایا شکرت ممنونم ازت ک اینقدر فراوانی وجود داره افرادی هستن که بالای ده میلیون تومن فقط انگشتر میخرن تازه این یه نمونه بسیار کوچیک از ثروت جهانه الهی شکرت
کار من کار خدماتیه تعمیرات موبایل هستم اونایی که توی این شغل هستن میدونن که ممکنه مشتری برگشتی داشته باشن یا خسارت هایی رو بخورن اما من از وقتی که توی این مسیر پا گذاشتم
تمام خسارت هام و مشتری های برگشتی تبدیل شده به مشتری های پولدار به مشکلاتی که به راحتی حل میشن و من سود های بالایی دریافت میکنم الهی هزار مرتبه شکرت
من که کاری نکردم و تو فقط هدایتم کردی اره
فقط من ازت خواستم و ته دلم ایمان داشتم ک شدنیه این طبیعی نیست که من رنج بکشم ازش خواستم و هدایت شدم و هدایت شدم و هدایت شدم و هدایت شدمممممممممم
به راه کسانی که به انها نعمت داده ای نه گمراهان
هزار مرتبه شکرت
الان که دارم این کامنت رو مینویسم بعد از یسال خورده ای تغریبا پا گذاشتن توی این مسیره که من شاید فقط یه درصد ذهنم رو کنترل کردم و عمل کردم به قانون اما الان با نتایجی که دیدم اطمینان قلبیه شدیدی دارم به اینکه تا شش ماه اینده ده برابر این یسال و خورده ای نتایج بزرگ توی تمام جنبه های زندگی ام دریافت میکنم و اینها با وجود رب قدرتمندم کاری بسیار راحت و دست یافتنی ایست خدایا هزاران هزاران مرتبه شکرت بخاطر اینکه منو خالق زندگیه خودم افریدی
زندگی ای که در ان نیروی خیر به شر برتری دارد
اگر من یه درصد ذهنم رو کنترل کنم و سعی کنم ایمان بیارم تو هزار درست به سمت من میای و اجابت میکنی دعاهای منو چقدر تو بخشنده و مهربان هستی
احساس میکنم اگر انسان ها بتوانند بزرگیه رحمت بخشندگی و توانایی خداوند رو ببینن دیوونه میشن
مثل من که الان احساس میکنم فقط باید بنویسم و تشکر کنم و یاد اوری کنم و اصلا نمی تونم احساسم رو توصیف کنم
من دارم مینویسم اما زبانم بند امده از این بزرگی و قدرتمندی و خداوند الهی هزار مرتبه شکرت
به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی. سلام دوست عزیز هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت نتایج عالی که تو این مدت کوتاه گرفتی .از اعماق قلبم تحسینتون می کنم .برات بهترینها رو آرزو دارم .یکی از مهمترین دلایل پایداری نتایج ،استمرار در مسیره .
سلام و هزاران درود
تحسینتون میکنم که چه دستاوردهای عالی را بدست آوردین و ازدواجتون را پیشاپیش بهتون از صمیم قلبم تبریک میگم و امیدوارم و براتون آرزو میکنم و از خداوند یکتا درخواست دارم که یک زندگی سر شار از عشق را تجربه کنید و نیز جذب مشتریان ثروتمند و خوش اخلاق را بهتون تبریک میگم که خودم در این مورد میلنگم از خداوند میخواهم یاریم دهد و منم یه روز بیام از مشتریان ثروتمند و دست و دلباز براتون بنویسم
بازهم تحسین و تبریک میگم در پناه خداوند یکتا شاد و ثروتمند باشید
من دقیقا 5ساله با استاداشنایی دارم وتقریبا 8ماهه عضوسایت شدم 10ساله ازدواج کردم ازسال اول قصدبچه دارشدن داشتم ولی بچه دارنمیشدم با ورزش و قرصهای اولیه وساده بارداری که پزشک تجویزمیکردباردارنمیشدم تا 5سال دکتربمن گفت فقط 5کیلو وزنتوکم کنی وبیخیال باشی باردارمیشی من تا قبل ازاشنایی با استادعباسمنش اصلا معنای توکل بخدا روهم نمیفهمیدم چیه زیادبهش تمرکزنکرده بودم قران زیادمیخوندم و ذات خیلی پاکی دارم ازبچگی تا حالا طوری که با صداقتتروپاکترازخودم ندیدم تاحالا
خلاصه بعداز 2سال که با استادعباسمنش اشناشدم معنای توکل ورهایی وایمان بخدا ودرک قران فهمیدم البته استرس شدیدم داشتم که وای من بدبخت شدم بچه دارنمیشم دکترمیگفت بابا توسالمی فقط باید 5کیلو وزنت کم بشه ولی استرس منو ول نمیکرد
تا اومدم دوماه باتعهد گیاه خام خواری کردم دوماهه 15 کیلووزنموکم کردم ودرپیاده روی بلوارسرکوچه که عصرها میرفتم خدا مثل یک فرشته بی بال خانمی سر راه من گذاشت اون خانم بامن پیاده اومد وباهم صحبت میکردیم منم ازبچه دارنشدنم حرفی نزدم خودش سر صحبت بازکرد وگفت من تنبلی تخمدان دارم رفتم دکتر سنتی بمن گفته سیاهدونه وعسل بخور تنبلی تخمدانت درمان میشه منم هیچی نگفتم فقط بمن خداگفت این الهامه اومدم خونه به همسرم گفتم سیاهدونه با عسل طبیعی بخر میخام بخورم من اونموقع بخدامیگفتم خدایا من ازمریم مقدس چیزی کم ندارم بچه میخام وظیفته باید بمن بچه بدی سعی میکردم رهاباشم ودرلحظه از زندگی لذت ببرم
یکماه سیاهدونه وعسل خوردم البته نیتم این بود بجای 15کیلو 25کیلو وزنم کم بشه بعد بارداربشم
یعنی بخداگفتم خدایا میدونم توبیشترازمن میخای بمن بچه بدی بزاراول 25کیلو وزنم کم بشه من عسل وسباهدونه رو روزی یک قاشق مرباخوری خوردم یکماهه باردارشدم بدون قرص ودارو. رفتم پیش بهترین متخصص زنان برای مراقبت بارداری بمن ویتامینهای خارجی میداد در9ماهه بارداری تا رسیدیم بعداز 9ماه به بیمارستان برای زایمان من از زایمان طبیعی خیلی میترسیدم گفتم خدایا کمکم کن سزارین بشم دربیمارستان دکترها هرکار کردن با امپول وسرم نتونستن بطور طبیعی زایمان روپیش ببرن منم بجای اینکه درد داشته باشم فقط میخندیدم چون اصلا دردنداشتم نمیدونم معجزه بود خلاصه مجبورشدن سزارین کنن ومنم خوشحال بچم باسلامت کامل دنیا اومد اینقدرخوشگل وشیرین بود پرستارها توبیمارستان میگفتن اینوبه تونمیدیم برای خودمونه من اونروزها قبل بارداری خیلی سوره مریم خوندم خیلی به مریم مقدس وحضرت زکریا فکرمیکردم الان دخترم 3ماهه دیگه 3سالش میشه بسیارباهوش پرانرژی سالم وزیبا وصالح هست خدا انشالله دامن همه منتظرهارو سبزبکنه
آمین
سلام دلارام جان
بابت عزم و اراده تون بهتون تبریک میگم و در مورد کنترل ذهنتون تحسینتون میکنم قدم نوزاد عزیزتون را تبریک میگم شور و شوق وجودم را گرفت با خوندن کامنت شما امیدوارم در کنار همسر و فرزند نازنیتون و در مسیر دست یابی به خواسته هاتون روان ترین چرخ زندگی را در زندگیتون حس کنید و مهمون خونتون شادی و عشق و مهربانی و ثروت و سلامتی باشد کودک نازت را از دور میبوسم
در پناه خداوند یکتا شاد و سعادتمند باشید
سلام به دوست خوبم دلارام جان
ممنونم که از نتایج ت نوشتی و چقدر لذت بردم
و چقدر خوشحال شدم که به خواسته تون رسیدید
و چقدر عالی خداوند اجابت کرد خواسته تون
یک بچه سالم سلامت به شما عطا کرد
تحسین تون میکنم
آرزوی سلامتی شادی ثروت برای شما و فرزند تان دارم
سلام عزیز دل
خیلی بهتون تبریک میگم اول برای ایمانتون ودوم برای فرشته ی زیبا و کوچولویی که خدا بهتون هدیه داده انشاالله همیشه در کنار هم شاد و سلامت باشین واقعا بچه شیرینی و لطف زندگیه و چقدر زیبا از این سوره و ایه های الهی بهره بردین و ایمانتون رو در عمل نشون دادین خیلی تحسینتون میکنم
زندگیتون پر از نور و طعم و عطر ورنگ خدای مهربون
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم
و همه ی دوستای بهشتیم
خدایا شکرت هزاران بار شکر برای
این رزق الهی و پربرکت
خدایا شکرت بابت تموم نعمتهایی که به زندگیم عطاکردی
خدایا قادر مطلق ، رب تموم کیهان
یگانه فرمانروای هستی
اینهمه منطق در قرآن برای من فرستادی
تا کم نیارم و ذهنمو خلع سلاح کنم ..
خدایا چقدر بیشتر از من به فکرم هستی
چقدر من درپناه خودت هستم و خبرندارم..
آی خدایی که همیشه هوامو داری
آی خدایی که بخشنده ودهنده ای…
استاد عزیزم من تازه با قدم نهم جلسه ششم و این فایل متوجه شدم که چرا شما تاکید دارین که
اصلی ترین کارما کنترل ذهن وتمرکز به خواسته و توجه به زیبایی ها و قدردانی از داشته هاست ..
چرا تاکید دارین که سرمون گرم زندگی خودمون ورشد خودمون باشه و تمرکز بذاریم روی ورودی هامون و احساس خوب رو منشا اتفاقات خوب بدونیم چون تموم این کارها ،
شکرگزاری عملی محسوب میشن
تازه منه فاطمه متوجه میشم که انجام این کارها در حد باورهام ،قدردانی از خداست و نشانی از شکرگزاری عملی و قلبی من هست …
یادآوری نعمتهای زندگیم همیشه حال منو خوب میکنه ،همیشه یادم میارم که کجا بودم و چه روزهایی رو با کمک خدا و پلن های درستش گذروندم ..
این سایت بهشتی فقط جایگاه نوشتن از قدرت خداست
جایگاه نوشتن از توحید و یگانگی خداست
جایگاه نوشتن از ایمان و تقواست …
اینجا تازه دارم یادمیگیرم که خدارو صدا کنم
تازه دارم یاد میگیرم ایمان همون اعتماد به خداست
تازه دارم یاد میگیرم که زندگیمو فقط به خدا گره بزنم
هرجا که گفتم خدایا من نمیدونم چه جوری؟
خدا از راه رسید و شاهکارکرد ..
خدا از راه رسید و گفت من می تونم
گفت بسپار به خودم فقط وفقط
خدا محکم تر از همه در آغوشم گرفت ..
هرجا که غرورم زیر پام گذاشتم واقرار کردم
خدایا تسلیمم ، خدا خندید و گفت
خیالت راحت من هستم ..
هرجا که رو خدا حساب کردم ،خدا کارهامو
خواسته ها و درخواستهامو تضمین شده
جلو برد ومحقق کرد ..
خدایا شکرت که بابت تموم لحظه هایی که
در برابر بندگی ناچیز و یه ذره ای و فندقی
من ، با عظمت خدایی میکنی .
با دلبری وعشق تموم نگام میکنی ..
خدایا چه بسیار نعمتهایی که وارد زندگیم کردی و اشکهای ذوق از چشام ریخت
و آیه ی 17سوره سجده فقط زمزمه کردم..
یه زمانی منه فاطمه ، نمیدونستم خدا کیه؟؟
و زندگیم رو مقایسه میکردم …
دوره لیاقت که من اسمشو خودشناسی محض گذاشتم پایه ی باورهای توحیدیه
همون دوره نشونم داد که چه راحت زندگی خوشگل و ناز خودمو با بقیه مقایسه میکنم …
وهمچنان آگاهانه کنترل میکنم این مورد رو…
درست لحظه ای که خودمو همین جوری
می پذیرم ، خدا رضایت رو وارد قلبم میکنه .
درست لحظه ای که نگاه به داشته هام میکنم
خدا توفیق شکرگزاری میده
درست لحظه هایی که به خدا توکل میکنم
خدا شجاعت بهم میده که از آینده نترسم
نگران نباشم و حواسم به احساسم باشه …
خدایا من اشکام بند نمیاد که با هربار
گوش دادن به این فایل …
هرجارو نگاه میکنم نعمتهاتو می بینم
از نطفه بودنم تا الان همه جا خودت پناهم بودی..
خدایا کمکم کن اونقدر باور درست بسازم و به ذهنم منطق های امیدوارکننده خودتو بدم تا به مدار خودت برسم …
خدایا بنده ترم کن
تسلیم ترم کن
خاشع ترم کن …
به قدری که بدونم اگه منه فاطمه وجود دارم از خودته ها…
خدایی که پناهی
خدایی که توانگر وهدایتگری
خدایی که غنی وبی نیازی
خدایی که وعده هات حقه
خدایی که به من نزدیک تر از رگ گردنی ..
خدایی که بیشترازمن مشتاق درخواست کردنم هستی..
خدایی که امید را همیشه به من یاداوری میکنی و هرگز من را رها نکردی …
خدایی که وعده ی فزونی دادی
خدایی که دهنده ترین هستی
شکرت هزاران بار شکرت که همیشه
بیشترو بهتر وزیباتر از درخواستهام بهم عطا میکنی .
خدایی که پلن هات در بهترین زمان ومکان
به دستم میرسونی ..
تموم داستاهای قران درحکم هدایته برای من که
تو زندگی و درخواست هام
دنبال منطق ذهنم نباشم
یعنی خواسته هامو دودوتا چهارتا نکنم
یعنی روی عقل پوکم حساب بازنکنم
و از همون اول همه چیزو بسپارم به خودت که هر محالی رو ممکن میکنی و قادر مطلق هستی …
چه منطقی محکم تر از کلام خودت در قرآن..
خدایا کمکم کن خودمو نیازمند خودت بدونم و ایمان بیارم راهی که تو در مسیر زندگیم قرار میدی زیباترین راهه..
بی نهایت سپاسگزارم از شما استاد عزیزم
وخانم شایسته مهربونم
بابت این فایل مقدس و فوق العاده
خیلی دوستتون دارم وعاشقتونم
خدا حفظ تون کنه ان شاالله
سلام درود دوستان بهشتیم
اشکام بند نمیاد اشکهایی که قلبم رو لبریز از گرمای آرامش و محبت میکنه چققدر این فایل عالی بود و چققققدر کامنتتون زیبا بود چقدر حرف دل من بود
تبریک و تحسین به شما برای این حال عالی و نگاه قشنگتون سپاسگزار برای حال خوبی که با شروع روز از خوندن کامنتتون گرفتم
موفق و موید در پناه رب العالمین
درود به فاطمه خانم و آقا رسول عزیز که این دیدگاه الهی رو درج کردید. الان که دارم این پیام رو مینویسم روزیه که از اعماق پایین ترین فرکانس جهان هستی که رو به جنون و افسردگی بودم به لطف خدای مهربون نجات پیدا کردم و خدا پله پله دست منو گرفت و هدایت کرد و نجات داد تا دوباره اون مجید مثبت نگر بشم و میدونم که حالا قویتر از گذشته هستم و این فایل استاد، منو که دیشب شیطان بهم حمله کرده بود و داشت دیوانم میکرد ، نجاتم داد. خدا بهم گفت مجید به سایت سر بزن و استاد فایل جدید گذاشته. و دیدم دقیقا استاد داره در مورد این روزهای من صحبت میکنه و هر کلام استاد تیری بود به وجود شیطانی که منو تسخیر کرده بود و داشت از من تغذیه میکرد و شیطان آرام آرام رهام کرد و رنگ و روم باز شد و الان هم دارم کامنتها رو میخونم و مدام حالم بهتر و بهتر میشه و نتونستم برای این کامنت زیبای شما و برای این فایل بینظیر استاد سپاسگزار نباشم. خدا به من گفت هدف نهایی آفرینش انسان رسیدن به خداست و ما هرکاری میکنیم برای رسیدن به خداست ولی ما فراموشش میکنیم. چقدررررررررررررر کامنت شما عالی بود. گنج بود برام. یک دنیا سپاسگزارتونم. استاد عزیز از شما هم سپاسگزارم واقعا که باز هم زمانی که به بیراهه رفتم فهمیدم که بهشت همینجا در همین سایت و در کنار شما و خانواده عباسمنشه. الهی شکرت الهی شکرت که منو نجات دادی بعد از این همه ماه افسردگی و پریشان حالی و قفلی زندگی. مرسی برای دوستانی که کامنت میذارن و نشون دادن که هیچ قفلی با وجود خدا و توکل و تسلیم بودن به خدا وجود نداره و همیشه خدا آماده است که تو رو به خودش برسونه. خدایا عاشقتم.خدایا شکرت.
بنام خداونده بشخنده و مهربانم….
سلامبه فاطمه بانووو عزیز
نمیدونم چرا تویه سرویس نشستم که برم سر کار کامنتارو داشتم میدیم رسیدم به کامنت شما بهم گفت که کامنت بزارم نمیدونم چی بگم ولی میخوام بگم فاطمه بانو …
خدایا بنده ترم کن خدایااااا خاشع ترم کن
دیروز داشتم کامنت سعیده بانورو میخوندم اسم از شما برده بود واسش کامنت گذاشتم اما ارسال نشد و اون کامنت پاک شد…
نوشته بود خدا چه درهایی رو براتون باز کرد تویه این چند وقت ….
الان که کامنت رو مجداد خوندم به این نتیجه رسیدم همه اون چیزایی که دادرو صد هزار بار شکررررش بینهایت شکررررش صدها هزار بار شکرشششش….دوستت دارم خدا جون
اما یه دری که باز کرده و از کامنت شما پیداش کردم….
بند ترم کرده
ایمانم رو قویتر کرد…
تقوام رو چندین چند برابر بیشتر کرد…
فاطمه بانو دیروز زیاد نوشتم برای سعیده خانوم تازنین امااااا
همه درها همه مسیرهایی که نشونم داد رو سجده شکر براشون بجا میارم…
فاطمه بانو خدا خیلی خداست…
هر روز با وجودش داره درهایی از ایمان درهایی از عشق درهایی از تقوا درهایی از سلامتی درهایی از در صلح بودن با خودم درهای از یکی شدن باهاش درهایی از بنده جدید شدن رو تجربه میکنم….
ارباب رو صد هزار بار شکررررر
ازش میخوام که هر روز بند تر و بند ترممممم کن…..
در پناه جان جانان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند باشید…
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا….
تا هنوز اشک هایم را پاک نکرده بودم در هنگام صحبت کردن با خدای خودم بودم
راز نیاز کردن ………..
و درخواست خواسته هایم
که نمیدانم چی شد این تایم شب ( یک شب هست ) وارد سایت شدم
و دیدم فایلی داریم به اسم کلید اجابت دعا ها
خدا شاهد هست قلبم عجب احساس فوق االعاده یی پیدا کرد
با دیدن اسم فایل ….
چقدرررر اسمش به حال همین لحظه من میخورد
دقیقا این تایم شب من با خدا حرف میزدم
و با تمام وجودم از خدا درخواست میکردم
و دعا میکردم که راه نشانم بده
دعا میکردم که میخواهم خواسته هایم را تجربه کنم
من بلد نیستم
خودت رهنمایم کن
خودت راه را نشانم بده
من تسلیممممم
من به خودت سپردیم
تو رحمان هستی
تو بلدی
تو ارباب جهان هستی
هدایتم کن
بساز برایم خیلییی قشنگ بساز
با اشک میکفتم بیببین تو بزرگی یا خواسته های من ؟؟؟؟
داشتم میگفتم که من سلطنت ملکه صبا را نمیخایم …..
یا فرمانروایی روی جن ها چیز های عجیب و غریبی که هست من که اینا را نمیخایم
اصلا خواسته های من برای تو تیله بازی هم نیست
خواسته های من برای تو هیچی نیست
داشتم میگفتم
میخواهم دور دنیا را بیبینم و مسافرت کنم
تجربه های خیلیی عمیق از زنده گی داشته باشم
به بالی ، مالدیف و بهترین جا های دنیا …………… سفر برم
رسالتم را پیدا کنم و درآمد عالی داشته باشم
ثروتی بی نهایت خلق کنم و باعث گسترش این جهان شوم
عاشق خودم باشم ، شخصیت قوی و سپاسگذاری داشته باشم
به بهترین رستورانت های جهان برم و غذای های عالی را امتحان کنم
از فرهنگ های مختلف دیدن کنم
آدم های شاد و عالی و پر انرژی اطرافم باشند بهترین آدم های روی زمین
پارتنر خیلیییی خوش پوش ، عالی و مهربان داشته باشم ………………..
یک تراک زیبا داشته باشیم و دور دنیا بریم برای خودمان شادی کنیم و لذت ببریم
گفتم میخایم خودت را در این دنیا تجربه بکنم و در لحظه به لحظه زنده گیم حست کنم و لذت ببرم
.
.
.
.
میخواهم فقط بنده گی خودت را بکنم
میخواهم فقط خودت سردار قلبم باشی
همین طور خواسته هایم را برای خدا میگفتم با تمام قلبم ازش درخواست میکردم
در حالی که زهن کوتاه بین من داشت حرف میزد
که زیاد هست …..
و با حالت تمسخر میگفت ؛) بلی ، بلی ، بلی ………..
خدا شاهد هست که هنوز اشک هایم را پاک نکرده بودم که اسم این فایل را دیدم
این اجابت دعایم نیست پس چیست ؟
این نشانه از طرف خدایم نیست پس چیست ؟
آیا این نشان دهنده این نیست که خدای من سریع الجواب هست ؟
آیا این نشان دهنده این نیست که خدای من هم میبیند هم میشنود ؟
آیا این نشان دهنده این نیست که خدایم همه خواسته هایم را از قبل اجابت کرده و من در مسیر دریافت شان هستم ؟
آیا این نشانه از طرف خدایم نیست ؟
آیا این نشان دهنده این نیست که خدای من خیلیییییی دانا و آگاه هست ؟
آیا این نشان دهنده این نیست که خدای من از درون سینه ها آگاه هست ؟
آیا این نشان دهنده این نیست که خدای من خالق تمام جهان هست و از همه قلب ها آگاه هست ؟
آیا این نشان دهنده این نیست که خدای من حواسش به همه چیز هست ؟
آیا این نشان دهنده این نیست که خدای من مقتدر و توانا هست ؟
خدایا تو میلیارد ها سال هست خدایی میکنی و نیاز های همه را برآورده میکنی من تازه بیست و سه سال هست دست و پا شکسته بنده گی میکنم
خدایااا ببخش که بی اعتماد میشوم
خدایااا ببخش که شک میکنم
خدایاااا ببخش که نگران میشوم
خدایاااا ببخش که عجله میکنم
خدایااا ببخش که تورا مثل خودم فکر میکنم
خدایااااا ببخش که ناسپاس میشوم
خدایاااا ببخش که پشت شیطان راه میروم
امشب دو فایل عالی را دیدم یکی نشانه روزانه ام بود در باره اعتماد به خدا
و دوم این فایل که هنوز گوشش نکردیم ولی با اسمش من را سوپرایز کرد کلید اجابت دعا ها
عجب خدایی هست
عجب زیبا خدایی بلد هست
خدا خیلییییی خداست
خدا به بنده نوازی مشهور هست
خواستم از احساس این لحظه ام بنویسم برای پاکیزه سال های بعد که مطمئنم روزی تمام اینا را به زیباییی تجربه میکند
و بیشتر ایمان میاورد که وعده خدا حق هست
خدا وفادار ترین هست
خدا مهربانترین هست
خدا خودش عشق هست
خدایااااا دوستتتتتت دارم
تشکر تشکر تشکر یک کیهان تشکر
به اندازه فاصله زمین تا آسمان ها ازت ممنونم
و بی نهایت دوستتتتتت دارم
استاد عاشقتم و از شما هم ممنونم که به زیبایی رسالتت را انجام میدهی
راهت پر نور و دلت شاد
سلام به پاکیزه جااااانم
دختر تو چقدر زیبایی
چقدر فرکانس این کامنتت بالا بود
همه ی سوال هایت را پاسخ میدادم و از عمق وجودم می گفتم بله
خدا سمیع و علیم
خدا بصیر
خدا علیم بذات الصدور
خدا قادر مطلق
خدا اجابت کننده است
خدا رئوف و رحیم
خدا وهابه
خدا فضلش عظیم
خدا، خداست
پاکیزه جااااانم
خیلی دوستدارم
برات بهترین ها رو آرزو می کنم
(◠‿◕)
به نام هدایت الله
سلام خدمت خواهر عزیزم پاکیزه دوست ارزشمند وتوحیدی و فعال سایت
از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت عطرآگین کردی کلام خداوند را در کامنت خوب وبی نظیرت
چقدر ارتباط با خداوند تو تحسین برانگیز وستودنی است جنس کامنت شما توحید ایمان و توکل بوده و هست
دختر بینظیری دوستان خوب وثابت قدم مثل شما در این سایت الهی نعمتی هستند که ما را به سمت خواستههایمان حرکت میدهد
امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
ای نام تو بهترین سر آغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
قال ربکم ادعونی استجب لکم
سلام و سلامتی به پاکیزه عزیز چقدر کامنتای عالی می نویسید تحسین تان میکنم این استمرار داشتن در کنترل زهن و رابطه خوب تان را با خداوند
امدم بالای یک تبه کوه زیبا تا انتن انتر نت کار کند همین که وارد سایت شدم این تصویر استاد را دیدم چقدر خوشحال شدم فایل به صورت صوتی در حال دانلود است تا فایل دانلود میشه بیایم کامنتا را بخوانم یک سری به تمام کامنتا تان زدم همش از عشق با خداوند داشتین نویشتین.
وبه گفته استاد در هیچ مکان مذهبی و دینی به اندازه سایت استاد از اسم خداوند و هدایت های خداوند گفته نشده است تشکر از کامنتای فوق العاده تان در پناه حق باشید
سلام پاکیزه ی عزیزم
هنوز اشکام خشک نشدن از کامنت پراحساس ودلیت
از اعماق قلبم میخوام به تک تک خواسته هات برسی
ممنونم ازت برای کامنت عالیت که قلبم وبه لرزه درآوردی
عجب خدایی هست
عجب زیبا خدایی بلد هست
خدا خیلییییی خداست
خدا به بنده نوازی مشهور هست
چقدر این تیکه از حرفات ودوست داشتم
مچکرم عزیزدلم
به نام خدایی که به قول پاکیزه عزیزم خیلی خداست
سلام به استاد عزیز و دوستان ناب و سلام به پاکیزه عزیزم که حتی من وقتی اسمش رو خوندم قبل خوندن کامنت زیباش انرژی گرفتم از پاک بودن روح توحیدی درونش
پاکیزه جان خیلی زیبا بود کامنتت عزیزم و من هم دقیقا همون لحظه توی بهت آگاهی های فایل های ناب باورهای محدود و باورهای قدرتمند کننده بودم که یهو اومدم و فایلی با این عنوان زیبا دیدم کلید اجابت دعا و یه نکته دیگه اینکه دقیقاااا اولین مثال که فرزند دار شدن زکریا بود انگار به من میگفت ببین همین الان صدای ذهنت رو ببند تو که این حال ذکریا رو تجربه کردی و جایی که علم پزشکی میگفت تو بچه دار نمیشی بچه دار شدی پس همینالان با همین الگو به ذهنت بگو خاموش باش و منیر این معجزه ها رو بارها تجربه کرده و بعد از این هم باز قراره شگفتی ها و لذت های ناب تری رو از این اعجاز ها تجربه کنه
و هر لحظه که میگذره من بیشتر عاشق این آگاهی ها میشم که میتونم باهاشون ذهنم رو کنترل کنم و هر کامنت رو که میخونم اینجا فایل مخصوص رو توی گوشم میذارم و بارها و بارها گفته های بنده خوب خدا رو با کامنت ها میسنجم و هزاران آگاهی از دل تلفیق این کامنت و فایل ها دریافت میکنم و شکر میکنم که هستم تو این مسیر کنار شماهایی که توحیدی هستین و با عشق این کلمات رو تایپ میکنید و اشک شوق شماهاا دوستان خوبم رو از فاصله ها حس میکنم
برکت همه ما باشه این آگاهی ها برکت همه ما باشه حضور بنده نازنین خدا استاد عزیز کنار همه ما
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِ اللَّهِ مُبَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۖ قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا(١١ طلاق)
رسولی به سوی شما فرستاده که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت میکند تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، از تاریکیها بسوی نور خارج سازد! و هر کس به خدا ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد، او را در باغهایی از بهشت وارد سازد که از زیر (درختانش) نهرها جاری است، جاودانه در آن میمانند، و خداوند روزی نیکویی برای او قرار داده است!
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا(12طلاق)
خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را؛ فرمان او در میان آنها پیوسته فرود میآید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد!
=====================================
سلام استاد جان
این کامنت رو در حالی براتون مینویسم که مجبورم مدام اشک های مزاحم رو پاک کنم تا صفحه ی گوشی رو بهتر ببینم.
استادجان،میشه شما بغض نکنید؟به خدا که،ما با همون صدای عادی شما،اشک هامون روونه،وای به حالی که از سر توحید قلبتون،صداتون بغضی شه.
استاد همین دیشب خداوند با این آیه باهام حرف زد: نگاههای انتظارآمیز تو را به سوی آسمان میبینیم!
استاد همین امروز توی سایت کامنت گذاشتم در مورد آیه های سوره ی آل عمران و وعده های خداوند .
استاد همین امشب داشتم خط به خط جلسه ٢ قدم نه رو توی دفترم مینوشتم.
من مطمئن بودم باز هم خبری در راهه،مطمئن بودم باز هم کمک الله داره میرسه.
تا بنر سایت رو دیدم،به فاطمه جان پیام دادم پاشو بیا ماه از پشت ابر درومده!
استاد چه کردی با ما؟استاد چه کردی با ما؟
استاد شما توی کدوم مدار سیر میکنی؟و خدا چه مرحمتی بر من داشته که انقدر با فرکانس شما،هم مدار شدم …؟!
ازت ممنونم استاد ،ازینکه به ندای قلبتون گوش دادید،اون ندا،صدایِ درخواست های ماست که به قلبِ سلیم شما میرسه…
از علمو آگاهیتون بر جانِ ما بباریداستاد.مثل باران بهاری…ما تشنه ایم…تشنه ی توحید…تشنه ی خدا… تشنه ی قرآن…
فایل سنگینیه….نیاز به لاک درون داره و اجرای آگاهی ها در عمل …پناه میبرم به خدا از شر نجواهای ذهن و باورهای محدود کننده …به امید الله ،بازم برمیگردم از نتایج توحیدیم براتون میگم…
مثل انتقالی که خدا بدون جایگزین رقمش زد.
مثل وقتی که بهم گفت از کارت انصراف بده،من کنارت هستم.
مثل وقتی که به قلب فاطمه جان الهام کرد برو و سعیده رو پیدا کن.
مثل وقتی که هدایتم کرد برو کیش.
مثل وقتی که رفتم کیش و هدایت از خواب مادربزرگ فاطمه جان به دستم رسید.
مثل الهام سر نماز صبح به آقای محمودیان که تو وظیفه داری برای این دختر کار پیدا کنی.
مثل کار کردن با مدیر عاملی توحیدی که انگار روح استاد،در ایشون حلول کرده بود!
مثل تموم شب های مهاجرتم که سرم رو،روی پاش میزاشتم و اون من رو آروم میکرد و میخوابوند.
نه،هرگز!خدا منو فراموش نکرده،خدا منو تنها نزاشته،خدا بیخیالم نشده،خدا بازم کمکم میکنه ….
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
وَالضُّحَىٰ
وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَی
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ
وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَی
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ
ازتون ممنونم استاد …ازتون ممنونم …
شما خودتون هیچ وقت استادی مثل خودتون نداشتید و نمیدونید ما داریم از چه احساس قلبی حرف میزنیم،از چه گریه هایی که راه نفس کشیدن رو بسته ….
خدا شما رو برای ما حفظ کنه…
خدا مارو در مدار شما نگه داره …
إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ ۖ وَإِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ ۗ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یاری شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یاری کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند!
در پناه نور خدا باشید استاد جان
نورآسمون ها و زمین،خدای نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ
سلام سعیده جان!
لطفا همون تقاضایی که از دیگران داری اول درونه خودت ایجاد کن بعد از دیگران درخواست کن!
چطوره که از استاد درخواست میکنید که مانند باران بهاری از علم و اگاهیش بیشتر بباره آمل خودت اینکار رو نمیکنی!
چرا خودت زود کامنتت رو بستی!
درسته!
من میدونم که تو چیزی جز الهامات خدا نمینویسی!
اما قرار نیست هرچی الهامات میگن به همون قانع باشی!
از خدای خودت بخواه بیشتر اجازه ی نوشتن بهت بده برامون!
به حرمته اشکایی که میدونی از دلی میاد که یه سمتش ترس از شرکه یه سمتش شوقه توحیده و از چشمام جاریه بیشتر بخواه که بیشتر قلبمون رو روشن کنی!
استاد عباسمنش برامون صوتی و تصویری از خدا میگه تو نوشتاری برامون بگو!
نزار این ترکیب ناقص بمونه!
میبینیش!
میبینی مغزی که اصلا ین حرفارو نمیفهمید چجور داره بلبل زبونی میکنه از خدا!
به قول سعدی میگه که:
گویند روی سرخ تو، چه زر گرد سعدی!؟
اکسیر عشق،در مس ام آمیخت ، ز شدم!
بگو سعیده جانم آروم آروم بگو
بگو از خدا
بیار باده و اول به دسته حافظ ده/
به شرطه آنکه زمجلس خبر بدر نرود/
میگی استاد بغض میکنه!!!!
میگس اشک چشات نمیزاه صفحه ی گوشی رو درست ببینی!
درستش همینه!
چه عاشق است که فریاد دردناکش نیست/
چه مجلس است کز او ، های و هوی نمیآید/
خدایا شکرت بابته بودنت…
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَمَا کَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١١ابراهیم﴾
پیامبرانشان به آنان گفتند: یقینی است که ما بشری مانند شما هستیم، ولی خدا به هر کس از بندگانش که بخواهد، منّت می نهد و ما را نسزد که جز به اجازه خدا معجزهای برای شما بیاوریم، و باید مؤمنان فقط بر خدا توکل کنند.
وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا ۚ وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَیْتُمُونَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿١٢ابراهیم﴾
و ما را چه عذر و بهانه ای است که بر خدا توکل نکنیم، در حالی که ما را به راه هایِ [خوشبختی و سعادت] مان هدایت کرد، و قطعاً بر آزاری که [در راه دعوت به توحید] از ناحیه شما به ما میرسد، شکیبایی می ورزیم، پس باید توکل کنندگان فقط بر خدا توکل کنند.
================================================================
سلام آقا ابراهیم
امیدوارم حالِ دلت عالی باشه و این تلگراف در بهترین زمان و مکان به دستت برسه.
این کامنت رو در حالی برات مینویسم که دیشب،شمع تولد سه سالگیم در سایت رو فوت کردم،و امروز اولین روز چهارمین سال زندگی توحیدی منه وفقط خدا میدونه قراره چقدر اتفاقات عالی برام بیفته که الان در رویایِ رویام هم نمیبینم.
دوسه ساعت قبل از آپلود شدن این فایل توحیدی بی نظیر،نقطه ی آبی شما تو فایل قبلی به دستم رسید،نمیدونم دقت کردی یا نه،ته اون کامنتی که نوشتی،گزینه ی پاسخ نداشت.همون موقع گفتم این یک نشونه ست،قرار نیست من جواب بدم،خدا میخواد جوابشو از طریق دیگه ای بده!
و بعد نه فردای اون روز،همون شب این فایل آپلود شد.(کلید اجابت دعاها)
همون موقع گفتم خدایا دمت گرم،بازم دست بنده ت رو گرفتی،همیشه ما فوق تصور ما،پاسخ میدی….فقط کافیه ما ذهنمون رو کنترل کنیم و به تو توکل کنیم.
کنترل ذهن،ایمان به غیب،توکل!
فکر میکنی کار راحتیه؟!استاد میگه:آدم های زیادی نیستند که بتونند ذهنشون رو کنترل کنند،برای همین آدم های زیادی نیستند که بتونند خوشبختی رو توی این دنیا تجربه کنند!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الم﴿١﴾
الف، لام، میم
ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ﴿٢﴾
در [وحی بودن و حقّانیّت] این کتابِ [با عظمت] هیچ شکی نیست؛ سراسرش برای پرهیزکاران هدایت است.
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ ﴿٣﴾
آنان که به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند.
وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿4﴾
و آنان که به آنچه به سوی تو و به آنچه پیش از تو نازل شده، مؤمن هستند و به آخرت یقین دارند.
أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿5﴾
آنانند که از سوی پروردگارشان بر [راهِ] هدایت اند و آنانند که رستگارند.
شما یک جمله در وصف خدا گفتی،خیلی خوب بود،اینکه خدا خیلی با ادبه،تا بهش اجازه ندی وارد زندگیت نمیشه!من میخوام یک جمله دیگه بهش اضافه کنم،خدا خیلی مظلومه!این همه تو آیه های قرآن،قانون رو واضح و دقیق گفته،اما این همه سال کسی ننشته بهش فکر کنه حتی…
این همه عزت و احترام و موفقیت های استاد بخاطر سختی هایی که کشیده نیست،بلکه پاداش پیدا کردن قوانین توی قرآنه و اجرای اون ها در عمله،چقدر این آیه های فصلت منو یاد استاد جان میندازه،یکم طولانی میشه ولی دوست دارم حتما بنویسمش:
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿٣٠﴾
بی تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند [و می گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتی که وعده می دادند، بشارت باد.
نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ ۖ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ
ما در زندگی دنیا و آخرت، یاران و دوستان شما هستیم، آنچه دلتان بخواهد، در بهشت برای شما فراهم است، و در آن هر چه را بخواهید، برای شما موجود است.
نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ ﴿٣٢﴾
رزق آماده ای از سوی آمرزنده مهربان است.
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿٣٣﴾
و خوش گفتارتر از کسی که به سوی خدا دعوت کند و کار شایسته انجام دهد و گوید: من از تسلیم شدگان هستم، کیست؟
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا
مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ
وَعَمِلَ صَالِحًا
وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ
چقدر این آیه قشنگه!آقای امیری یک درس خیلی خوبی توی کامنتش بهم داد،که حتی حرف زدن از خدا باعث عزت و احترام آدم میشه…واقعا هم کل بازی همینه،توحید!
چند روز پیش داشتم با فاطمه جان صحبت میکردم،خیلی حرف قشنگی زد،گفت من خیلی الگوهای موفق سایت رو تحسین میکنم،دمشون گرم،ولی الگوی ما فقط استاده!فقط و فقط …
دیدم راست میگه،منم همینم،اگر بخوام حساب کنم توی این سه سال،حداقل 5،6 هزار ساعت من فقط تحت آموزش های صوتی استاد بودم،دیگه کامنت خوندن و نوشتن بماند…برای همینکه تو شرایط سخت،بهتر میتونم ذهنم رو کنترل کنم،ذهنی که این همه سال اشتباه کد نویسی شده،مثل یک اسب چموشه،ولش کنی جفتک میندازه!
میدونی؟!ماها یادمون میره از کجا،به اینجا رسیدیم،و چون یادمون میره،فکر میکنیم اینجایی که الان هستیم که چیز خاصی نیست و از مدار سپاسگزاری خارج میشیم…و میریم تو تیم شیطان!
امروز،از سرصبح،بهم میگه برو برای کنترل ذهنت و یادآوری موفقیت های توحیدی گذشته ت،این کامنت رو بنویس تا ذهنت هوا برش نداره که این همه راه رو خودش اومده و بخواد الان جفتک بندازه که ازینجا به بعد دیگه هیچ اتفاق خوبی نمیفته!
من مطمئنم شما خیلی خیلی بیشتر از من،معجزه های خدا رو،توی زندگیت دیدی،الان وقتشه،الان که ذهنت داره بازی درمیاره،الان که شیطان داره آینده ی تاریک رو برات ترسیم میکنه،الان که فکر میکنی دستت به هیچ جا بند نیست،بشین تموم روز هایی که خدای رحمان به کمکت اومد رو بنویس،روی کاغذ،توی سایت،تو نت گوشی….هرجا که قلبت میگه،این ذهن باید از ردپاهای شیطان پاک بشه،اونوقت نور خدا،مسیر های پیش رو،رو باز میکنه ….
من خودم این شب ها،آخرین صدایی که میشنوم صدای استاد تو جلسه 5 قدم8!
اونجا که میگه:یادتون باشه،وقتی که رها میکنی و میسپاری خودت رو به جریان رودخونه،خداوند تورو به اقیانوس میبره،به سمت نعمت های بی نهایت میبره،جات که رودخونه نیست که عزیز من،جات اقیانوسه!خب؟!رها کن،اجازه بده،کارها انجام میشه،توکل کن به خداوند!
در ادامه ی این کامنت میخوام به صورت خلاصه اتفاقات معجزه آسایی که توی این 3 سال افتاده،اونم فقط بیگ بنگ هایی که یادمه رو بنویسم و با این نوشتن ها،این ذهن چموش رو سر به راه کنم.
================================================================
هنوز توی سایت،یک ساله نشده بودم که خدا بهم الهام کرد بچه ها تو بفرست پیش پدر و مادرت،من نه انتقالی داشتم،نه جایگزین…سخت بود ولی به غیب ایمان آوردم و گفتم چشم.
دوتا دختر 5 ساله ی شیرین زبون رو سپردم دست خدا و مامان بابام و برگشتم به شهری که خودم توش زندگی و کار میکردم.
خدا برام از جایی که فکرش رو نمیکردم،جایگزین انتقالی فرستاد.
خدا قلب تموم مسئولین بیمارستان رو برام نرم کرد و تایید انتقالیم رو ازشون گرفت.
خدا دید من شرک دارم و چسبیدم به زندگیم و میخوام تو کویر برنج بکارم،تو خوابم در الهامات رو، برام باز کرد و گفت کویر رو رها کن.
و در نهایت،خدای رحمان،در تیر ماه 1402،به ریاست دانشگاه علوم پزشکی مازندران دستور داد،این دختر جاش روی دوش منه،بهش زنگ بزن و بگو که با انتقالیش بدون جایگزین موافقت میشه و بهش بگو حتی حضوری هم نیازی نیست بیاد،کارهای اداریش رو از راه دور پیگیری کنه!
================================================================
پائیز 1402،دوره احساس لیاقت لانچ شد،بزرگترین پاشنه ی آشیل حمایتگری من در حال درمان و بهبود بود،خدا به مسئولین گرگان دستور داد این دختر به جای بخش ICU،باید بره اورژانس کودکان،به من هم با آیه ی 12 حدید گفت غمت نباشه،من کنارت هستم.
آذر ماه 1402،بعد از 8 سال کار با بزرگسالان،من وارد بخش اورژانس کودکان شدم،درحالیکه هیچی ازش نمیدونستم.
میدون جنگ بود،یا بکش یا کشته میشی.زیرِ سِرُم قرآن میرفتم شیفت و با گریه برمیگشتم.
در تموم ثانیه به ثانیه ی شیفت های سنگین،خداوند در کنار من بود،اعزام هارو از سرم رد میکرد،برام از نوزاد ها رگ میگرفت،مریض های سنگین رو برام مدیریت میکرد و…..
هنوز 3 ماه نشده بود که بهم الهام کرد:بپر سعیده،آوردمت اینجا که ازین کار بیارمت بیرون،با قدرت انصرافت رو اعلام کن و نگران هیچ چیز نباش.
================================================================
اسفند ماه 1402،من بودم و کنترل ذهن و روانشناسی ثروت،ذهن در حال تقلا و ترسیم آینده ی ترسناک بود و قلب وصل به خدا …اول عید،بهم الهام شد حتی تلگرام و واتس اپ رو پاک کن و همین وقت کم رو هم بزار روی سایت،نه فردای اون روز…همون شب،همون شب!
گوشیم زنگ خورد،از نگهبانی اورژانس کودکان:خانم شهریاری؟!چند لحظه گوشی دستتون!
سلام سعیده جان،من فاطمه م،فاطمه ی سایت…
الله اکبر…خدا بهترین بنده های توحیدیش رو فرستاده بود دنبالم،درحالیکه نه من و نه اونا میدونستن قراره چه اتفاقی بیفته…
================================================================
کمتر از یک ماه بعد،خدا گفت حالا برو کیش دنبال کار!خدایا کیش چه خبره؟!برو سعیده،فقط برو…بقیه ش با من ….
روز سوم توی کیش،هیچ کاری پیدا نکردم،هیچ الهامی نیومد،دختر ها از گریه ی دوریِ من داشتن هلاک میشدن،بهم گفت برگرد،گفتم پس چرا گفتی بیا،گفت بعدا میفهمی….
بلیط برگشت رو گرفتم و خوابیدم.
ساعت 3 صبح فاطمه جان در حالیکه اصلا نمیدونست من کجام برام چندتا پیام فرستاده بود ….
سلاااااااااااااام رفیق،نیمه شب ت قشنگ وشیک
یادته گفتم مادربزرگم حالش ناخوبه،دیروز رفتم عیادتش اونم به درخواست خودش
سعیده دستام داره می لرزه موقع تایپ کردن الانم،
گفت:تو خواب بهش یه عالمه باغ نشون دادن و گفتن این مال دوست فاطمه است که خونه ش کنار آبه،یه قران سبز رنگ هم کنارشه،بچه هاش هم با توپ زرد بازی میکردن یه پوشه هم دادن به آقا محمود که کارش را درست کنه
درها باز شد!درها باز شد!
از جایی به عقل جن هم نمیرسید،خداوند هدایتم کرد،این بزرگترین معجزه ی زندگیم بود که اگر خدا به جاش برام دریا رو باز میکرد،انقدر ایمانم قوی نمیشد!
================================================================
من با یک وعده ی الهی و بدون اینکه قدم بعدی رو بدونم،برگشتم شمال،ولی خدای رحمان،توی کیش مونده بود و درحال سرو سامان دادن به ادامه ی جریان هدایت بود!حالا نوبت آقای محمودیان بود که سر نماز صبح بهش الهام بشه باید برای فامیل ِدوستش کار پیدا کنه،چون پوشه ی من رو،دست ایشون سپرده بودن!
و خدا چه کاری رو برام در نظر گرفته بود!؟
کارشناس آموزشی یکی از شرکت های بزرگ و توحیدی کیش،با مدیرعاملی که روح استاد درایشون حلول کرده بود!
10 اردیبهشت ماه، اولین جلسه ی کاری من در یکی از بهترین کافه های کیش،برگزار شد.و قبل از رفتن به جلسه،خدای رحمان دوتا آیه بهم هدیه داد!
وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ(84 شعرا)
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا ۖ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ(38 بقره)
و من از 11 اردیبهشت به صورت رسمی،کارمند این شرکت توحیدی شدم که در رویای رویامم این جای زندگیم رو تصور نمیکردم.
================================================================
ماموریت الهی من،فقط حدود 4 ماه طول کشید،خداوند از بالای جنگل داشت مسیر من رو میدید،خیلی نرم و آروم با نشانه های واضح بهم گفت فعلا از کیش برگرد شمال،تا بهت بگم.
من قبول نکردم،گفتم نه برنمیگردم،گفت تو حالیت نمیشه،داری با چشم سر میبینی،من دارم کیهان رو مدیریت میکنم،ازین مسیر بری،میخوری به دره،بهت میگم برگرد تا مسیر بهتر پیش پات بزارم،بازم من قبول نکردم.
مقاومت من درمقابل زبان خوش هدایت و ادامه دادن مسیری که روی حساب عقل خودم بود،باعث شد بیفتم توی دره!
شرایط سخت شد.انقدر که اصلا فکرش رو هم نمیکردم،واقعا ته دره بود،همه جا تاریک بود و من حتی یک قدم بعدیم رو نمیدیدم!
اما خدای رحمان بیخیال بنده ش نشد….همون روز ها،فایل تسلیم شدن در برابر خداوند مثل یک فرشته از راه رسید.
وبالاخره من تسلیم شدم!تسلیم شدم و گفتم خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه،و من رو از ته این دره ی سیاه و تاریک نجات بده،سخت فقیرم.
فرشته ی بعدی از راه رسید.
3 تا الهام واضح به فاطمه جان شده بود،تا به دستم برسونه!
یک)توی خواب من رو توی یک اقیانوس تاریک و مواج و طوفانی دیده بود که ماهی ها از هر طرف به من میخوردند ولی من از جام تکون نمیخوردم!خودش میگفت انقدر صحنه ترسناک بود که من حتی توی خواب از دیدن این تصاویر وحشت کرده بودم و میگفتم سعیده! چرا همونجا وایسادی!؟تکون بخور لعنتی….
و بعد یک صوت عربی پخش شد….نور اومد….اون دریای طوفانی آروم شد…ماهی ها دیگه به سمتم حمله نمیکردن….
و من همونجا آروم ایستاده بودم….
کدوم صوت توی الهامش پخش شد!؟
همون صوتی که من هزاران کیلومتر اون طرف تر،برای کنترل ذهنم بهش گوش میدادم.
اللّٰهُ أَکْبَرُ اللّٰهُ أَکْبَرُ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَاللّٰهُ أَکْبَرُ اللّٰهُ أَکْبَرُ وَ لِلّٰهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَىٰ مَا هَدانا، وَلَهُ الشُّکْرُ عَلَىٰ مَا أَوْلانا.
الهام دوم: من رو کنار استاد،توی یک فیلم دیده بود که استاد 3 بار من رو با این کلمه تحسین کرده بود: شجاعتت،شجاعتت،شجاعتت….
الهام سوم: استاد توی خواب بهش گفته بود،فایل اصل بقای اصلح رو میلیون ها بار گوش بدین!
اگر زنی،یک زن شجاع باش!
================================================================
ازینجا به بعدش رو دارم با گریه های غیر قابل کنترل مینویسم…..
بیست و سه مرداد ماه 1403،من چمدونم رو جمع کردم و از جزیره ی زیبای توحیدی کیش،به شمال برگشتم….
و ایمان دارم اون خدایی که اون اقیانوس تاریک و مواج رو برام با نورش روشن کرد،بازهم کمکم میکنه تا مسیر هدایت رو پیدا کنم و به سمت مدارهای بالاتر پیش برم ….
آقای خسروی،ازت سپاسگزارم که برام نوشتی و از خداوند سپاسگزارم که بهم سعادت این صلات رو داد…
قلبم میگه از شما و از هرکسی که این کامنت رو میخونه،دعوت کنم بیاد زیر همین کامنت،یا به صورت مجزا زیر همین فایل،از اتفاقات شگفت انگیزی که خداوند براش رقم زده و در هارو ؛از جایی باز کرده که به عقل جن هم نمیرسیده،رد پا بزاره،تا هم ایمان خودش قوی تر بشه،هم به گسترش نور خدا کمک کنه…
لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا بر قلبم و بر قلمم جاری شو.
کامنت سنگین است!
چندین بار خوندن نیاز هست تا درک و فهمش و قدرت حضمش حاصل بشه!
من مگه میتونم با تشکر کردن ،با تحسین کردن، با قربون صدقه رفتن حق مطلب رو نسبت به شما ادا کنم!
میدونی از چه حس و حالی میگم!
تو یه جمله حسی که بهت دارم رو بهت میگم!
حسی که به استاد عباسنمش داری،من همون حس رو بهت دارم سعیده جان!
همون نگاه رو به شما دارم!
چه درخواست سختی خدا از زبونه تو برا من داره!
میگه بنویس!؟
از چی بنویسم!؟
از معجزه هاش!؟
از کدومش!؟
از خرید خونه کلید اول با 2 میلیون یا اجرای سنتور جلوی 500 نفر بدونه به اندازه یک لیوان آب پر کردن زحمت بکشم!؟
از ازدواج با شخصی بگم که تمامه ویژگی های دلخواهم رو داشت،یا استخدام شدن در شرکت فولاد خوزستان!؟
از برنده شدن تو قرعه کشی ایران خودرو بینه 2 میلیون نفر با 2 بار ثبت نام کردن،یا هدایت شدن به جاهای زیبا در مسافرت که حضمش برای دیگران سخته!؟
از طریقه ی جدا شدن از همسر سابقم بگم یا جلوگیری از حادثه ای که نزدیک بود چند نفر رو بکشم!؟
یا از بییینهایت لطف هاش که منه ناسپاس و منه مغرور همه رو یا نادیده گرفتم یا اینکه سینه سپر کردم و گفتم ممممن بودمممم!!!
ممکن هستتتتم!!!
برید کنار!
من اومدم!؟؟!؟!؟!
گفتن از خدایی که میگه اگه دریا ها جوهر شوند و درختان قلم شوند نمیتوانند شکرگزاری نعمت های من رو بجا بیاورند چگونه من میتونم معجزه هاشو بیاد بیارم!؟
من روزهایی بود که یه هودی ماله پسر عمم بود و چون اندازه اش نبود میخواست پسش بده به مغازه داره، من گفتم بزار بپوشم ببینم بهم میاد یا نه!
وقتی پوشیدمش انقدر اون لباس رو دوست داشتم و بهم میومد که تاحالا از داشتنه هیچ لباسی به اندازه ی اون هودی خوشحال نشدم!
اما یه غصه ی بزرگی تو دلم بود وقتی اون لباس تنم بود چون میدونستم باید اون لباس رو از تنم در بیارم و پسش بدم!
چون پول نداشتم برای خریدنش!
این شرایط برمیگرده به کمتر از 2،3 سال پیش!!!!
الان چی!؟
تو همین زمستون بالای 10 میلیون فقط من هودی و کاپشن خریدم و اینقدر پول تو حسابم بود که حتی 1٪هم له فکره تموم شدن یا کم شدنه پولم نبودم!
یادمه تو اوجه نابودیه روابطم گفتم خدایا چطور برای اینکه حضرت ابراهیمت رو قلبش رو مطمئن کنی به قیامت ،بهش نشونه دادی و بهش گفتی که چندتا پرنده تکه تکه کن و بزار روی کوه ها اما برای من نمیتونی نشونه بفرستی تا باورت کنم که روابطم رو تغییر بدی!؟
منم نشونه میخوام!
گفت چجوری بهت ثابت کنم که هواسم بهت هست و وقتی حرف میزنی صداتو میشنوم!؟
گفتم من تو قرعه کشی ایران خودرو ثبت نام میکنم و اسمم رو دربیار!
درسته که به پولش نیاز دارم اما به عزت و جلالت قسم میخوام یه نشونه باشه که صدامو میشنوی وقتی در مورد روابطم باهات حرف میزنم، چون شیطان بهم میگه خدا تو این قضیه دخالت نمیکنه!
بهم ثابت کن که شیطان داره بهم دروغ میگه!
به خدای واحد قسم من با بار دوم ثبت نام تو قرعه کشی ایران خودرو سمند سورن پلاس برنده شدم!
یادمه داشتم کامنت یکی از دوستان رو جواب میدادم که برام پیامک اومد که
مشتری گرامی!
آقای ابراهیم خسروی
شما در قرعه کشی ایران خودرو برنده ی یک دستگاه سمند سورن پلاس شده اید!!!!
همونجا گوشی از دستم افتاد و ناخودآگاه به سجده افتادم و گریه کردم!!!
هییییچکس باور نمیکرد که با 2 بار ثبت نام کردم بیته 2 میلیون نفر من برنده بشم!!!
روزی بود که گفتم ای آسمان ها و ای زمین و ای درخت ها!
شما شاهد باشید من با خدای خودم عهد بستم که سهمه خودم رو انجام بدم و به خدا توکل کنم تا روابطم تغییر کنه!
و صدای خدا رو شندیم که گفت باشه!
و همسری که میگفت مگر جنازه ام رو از این خونه ببرن بیرون …
بهم الهام شد که بجای ماهیانه 10 میلیون، 5 میلیون به همسرت پول بده!
گفتم خدایا چه ربطی داره به درخواستم!؟
گفت هرچی که تاحالا انجام نمیدادی الان باید انجام بدی و با اینکه سختم بود اما انجامش دادم و همین موضوع باعث شد همسر سابقم مهریه اش رو بزاره اجرا!
من هنوز به خانواده ام نگفتم چون خیلی برام سنگین بود که اونها رو ناراحت کنم!
اما پدرم زنگ زد گفت دارم میام اهواز پیشتون.
گفتم چرا!؟
گفت میخوام ماشین بخرم و هماهنگ کردم با طرف،فردا بیام ماشین رو بخرم و برم قیمت و…هم توافق کردیم.گفتم باشه.
پدر مادرم اومدن اهواز و فروشنده ماشین زنگ زد به بابام که سند ماشین به اسمه خواهرمه و خواهرم امروز رفته کربلا و باید بمونی تا یک هفته دیگه خواهرم بیاد!
و جالب اینجاست اون شخص بییینهایت آدمه محترمی بود و خودش متعجب بود که آخه چطور میشه که من یادم نباشه که سند ماشینم به اسمه خواهرمه!
و یا اینکه چطور خواهرم همون روزی که رفت از من خدافظی کرد!؟
چرا زودتر بهم نگفت که انتقال سند رو انجام بدیم!!
بابام که بدش میاد از اهواز میخواست زود برگرده قلبش آروم میشه و میگه باشه یک هفته میمونم!
و تو اون یک هفته همسر سابقم اسرار شدید میکرد که باید به خانواده ات بگی که مهریه ام رو گذاشتم اجرا،چون ایشون میدونست نقطه ضعفم خانوده ام مخصوصا بابامه!
و 1 روز مونده بود که بابام بره شهرستان جریان رو بهش گفتم و پدرم یا خانواده ی همسرم جریان رو درمیون گذاشت و همون شخصی که گفت نمیزارم جنازه ام رو هم از این خونه ببرید بیرون،خودش خیلی محترمانه و شیک کیفش رو بست و رفت از اون خونه و از اون شب دیگه رابطه ی ما تمام شد!
چند وقت بعد که از کنار اون درختا رد شدم خندیدم و گفتم بچه ها خدا به وعده اش عمل کرد!
خدا خلف وعده نکرد!!!
من روزی که رفتم دلفین رو دیدم قلبم رفت براش
واااااقعا هیچ ماشینی رو تاحالا اندازه ی دلفین دوست نداشتم!
اما دیدنه دلفین فقط 120 ثانیه زمان برد چون یه زن و شوهر دیگه زودتر از من اومده بودن گفتن ما این ماشین رو میخوایم!
منم ضد حال خوردم و مثله همیشه شروع کردم به پیاده روی و با خدا حرف زدن بهش گفتم تو که میدونی من چقدر اون ماشین رو دوست داشتم!
چرا بردی نشونم دادی وقتی که قرار نبود ماله من باشه!
یا یکی بهتر از اون رو بهم بده یا خودش رو بهم بده!
بهم گفت زنگ بزن با صاحب ماشین!
گفتم ماشین رو فروخت که!
گفت زنگ بزن!
گفتم خوده صاحب ماشین گفته معامله مون جور دیگه !
گفت زنگ بزن!
(میخوام بگم ذهن همیشه دلیل منطقی میاره برای مقابله با الهام خداوند!)
وقتی خدا بهم گفت زنگ بزن یاده زن وشوهره افتادم که تو ماشین نشسته بودن و چسبیده بودن به ماشین و اسرار میکردن که ما ماشین رو میخوایم و بریم معامله اش کنیم اما چکار میکردم که خدا کلام خودش رو بالا برد!
زنگ زدم به صاحب ماشین گفتم معامله تون جور شد!؟
گفت آره 5 میلیون هم بیعانه دادن تت فردا بریم دفتر خونه!
اما آقای خسروی چون قوله ماشین رو به تو داده بودم فردا ساعت 10 صبح زنگ بزن شااااااااید 1٪ معامله کنسل بشه!
چون من تحت هر شرایطی فردا باید پول تو حسابم باشه!
گفتم باشه!
حالا من 60 میلیون پول کم داشتم،روز پنج شنبه هم بود و من اون روز صبح کار بودم و روی جرثقیل!
و عملا اگه معامله هم کنسل میشد نه پول داشتم اندازه ی ماشین نه میتونستم کارم رو ول کنم و برم ماشین رو معامله کنم!
اما گفتم ببینم خدا میخواد چکارکنه!
ساعت 10 زنگ زدم گفتم آقا چکار کردی برا ماشین!
گفت آقا بیا ماشین رو ببر!!!
گفتم چطور!؟
گفت اون مشتری برگشتنی تصادف کردن و وقت ندارن بیان و منم عجله دارم!!!
گفتن باشه!
زنگ زدم چند جا پول قرض کنم هیچکدوم نداشتن!
زنک زدم داداشم گفتم برو ماشین رو معامله کن من سرکارم، پولامم تو حساب داداشم بود!(عزیزه دلم)
حالا اینحا رو داشته باش!
داداشم میره بانک،60 میلیون از جیب خودش میزاره پول دلفین رو کامل به حساب اون آقا واریز میکنه،بعد میرن ماشین رو قولنامه میکنن ،بعد دلفین رو میبرن خونه!
و من از سرکار مستقیم رفتم خونه ی داداشم بدونه کوچکترین زززحمت،سویچ دلفین رو داداشم با احترام بهم داد و الآن عشششق میکنم با دلفین!!!
یعنی بیا ببین من چه تلاشی کردم!؟
ببین من چه برنامه کردم!؟
بین چه پولی جور کردم!؟
ببین چه تقشه ای کشیدم!!!
منه جاهل برا 60 میلیون به چند نفر زنگ زدم در صورتی که خدا پشت صحنه پول رو برام جور کرده بود!!!
خدایا میشه من قربونت برم!؟
میشه یه لحظه برا وقت بزاری دورت بگردم!؟
میشه من ببوسمت!!!
دردت تو جونم
عاشق خدایت هستم که اینگونه زیبا برایت خدایی میکند
سلاممم رفیق جان !!!!!!
من میدانم حال دلت عالی عالی عالی هست
بگو چرااا ؟
چون با خواندن کمنتت من رفتم روی ابرا در آغوش پر مهر خدا
و به گفته سعیده جانم کله مبارکش را بوسیدم و گفتم دمت گرم که این قدر زیبا خدایی میکنی
دمت گرم که بنده نوازی مشهور هستی
دمت گرم که هوای ما را داری.
دمت گرم که فراموش ما نمیکنی
دمت گرم که هستی
دمت گرم که قدرت دست خودت هست
دمت گرم که روی ما غیرت داری
دمت گرم که عشق هستی خدا !!!!!!!!!!!!!!!!
دمت گرم که خودت ریسی
و ((خدا هم چشمک زد و گفت بیبیین جان و دلم من با حال کردن تو حال میکنم ))
خدا خودش میداند خودت با یاد آوری این معجزات چی احساسی داشتی در قلبت ؟
الهی که این حال و احساس همیشه پایدار باشه در قلبت
اولا تشکرر که نوشتی و قلب ما را پر از ایمان به خدا کردی
اون کمنتت که بود در باره شغلت !
در یکی از قسمت های سریال سفر به دور امریکا نوشته بودی قلب های مان را با ایمان به خدای بزرگ رنگ رنگی کردی اقااای خسروی !!!!!
واااااای حتی اون سوال یادم هست که نمیدانستی
زرده !!!
که جواب درستش بود
خدا برایت گفت !!
چقدررر کمنتت مثل این کامنتت عالی و پر از قدرت خدا بود
نوش جانت که زنده گی ات پر از معجزات الهی هست
که حتی در مغز های ما با خواندش قدرت خدا حک میشود
خواستم تحسینت کنم
که قدرت خدا را درک کردی و شجاعانه ازش درخواست میکنی
چون خودم در درخواست کردن از خدا مشکل دارم
با اون دیدگاهی انسانی بعضی وقتا متوجه میشوم که به خدا دارم نگاه میکنم
که به زحمت میشه !!
یا بد هست چون خدا میگه من را به خاطر این چیزا میشناسی
من را به خاطر این چیزا میخواهی ؟
میبنیی همین قدر خنده دار هست :)
چون از طفلی همینگونه که به آدما نگاه کردیم حالا در بزرگی متوجه شدم که به خدا هم همینگونه نگاه میکنم
در حال ژورنال نویسی بودم در باره قدرت خدا مینوشتم با خودم حرف میزدم که همزمان کمنت خودت را هم دیدم
به قلبم الهام شد که اینجا بنویسم دیگران هم بخواند و ایمان شان محکم شود به قدرت خدا
به عشق خدا
به ربوبیت خدا
به بزرگی خدا
به رحمان بودن خدا
برووو که بریم
تا حالا متوجه نفس شدیم چی نعمتی بزرگی هست ؟
میدانی حیاتی ترین چیز بشر نفس هست اگر نباشه زنده گی نیست
بدون اینکه ما فکر بکنیم خودش میرود و میاید
این بشر هر قدر پیشرفت کند هر قدر رشد کند نمیتواند به چیزی نفس بدهد
به رباتی به بازیچه که بسیار شیک و مجلسی درست کرده اند
ولی نمیتواند نفس بدهند
خداوند این را مجانی و بدون زحمتی با عشق در اختیار ما گذاشته
میدانی این نفس چی چیزی را ثابت میکند ؟
اینکه بابا نترس من حواسم به تو هست
تو حمایت شده هستی
تو تحت حمایت من هستی
بیبییین بدون اینکه تورا زحمت بدهم برایت نفس دادیم تو نفس میکشی و زنده هستی این چی لطفی بزرگ از سوی خداست
حالا انجام کار های ما و رسیدن ما به خواسته های ما در مقایسه به قدرت نفس خنده دار نیست ؟
انجام کار های ما برای خدا هیچ چیز نیست
رسیدن ما به خواسته های ما برای خدا هیچ چیز هم نیست
یا قدرت قلب متوجه شدی ؟
چقدرر این قلب قدرتمند هست چقدررر قلب نعمت بزرگ هست
چقدرررررررر قلب بزرگترین نعمت خدا به ما هست
بدون اینکه فکر کنیم می تپد
چی هدیه گران بهایی هست
هر قدر هم ثروتمند باشی اگر قلبت از حالت طبیعی و سالم بودن خودش خارج شود دیگر با هیچ پول و قدرتی نمیتوانی به حالت طبیعی و سالم بودنش برگردانی
ولی قدرت خدا رابیبیبین
با عشق و مجانی بدون زحمت این نعمت را در دسترس ما قرار داده
دو شب پیش شوهر خواهرم خانه ما بود
خدا را شکر آدمی ثروتمند با شخصیتی هست دوست های ثروتمند زیادب هم دارد
از یک دوستش یاد کرد
گفت خیلیی آدمی ثروتمندی هست چندین و چند آپارتمان شیک در ترکیه دارد و از پول و دارایی هایش زیادی که دارد یاد کرد
باز گفت قلبش مشکل پیدا کرده بود
(( ساعتی شده بود)) درست کار نمیکرد نمیدانم همین اصطلاح را بکار برد
گفت چند روز پیش در سن جوانی فوت کرد
من یک لحظه جا خوردم برای داشتن چنین نعمت بزرگ ( قلب ) که اصلا قدرش را نمیدانم
با اون همه ثروت هم نتوانست قلبش را دوباره درست کند ولی قدرت خدا را بیبیین
عظمت خدا را بیبییین
خدا چگونه قلب را زیبا طراحی کرده و این قلب عالی منظم کار میکند
قدرت خدا از تصور ما هم بالا هست
من و مورچه را در نظر بگیر
به من زحمتی وارد میشود
مورچه را در بهترین شرایط قرار بدهم در جای که بی نهایت روزی برایش وجود دارد و اصلا تا اخیر عمرش خلاصی ندارد
یا یک تکه چوبی که سر راهی مورچه هست و مانعی بسیاررررر بزرگ برای مورچه هست از سر راهش دور کنم
آیا همان چوب مانع بزرگ برای منم هست ؟
آیا به من زحمتی وارد میشود که از سر راهش دور کنم ؟
نی !!!!!!!!!
با یک پف هم میتوانم اون چوب را از سر راهی مورچه دور کنم
یا مورچه را روی دست هایم بگیرم و به آسانی هر طرف ببرم
یا روی شانه هایم قرارش بدهم
به من سختی دارد ؟
به من زحمتی وارد میشود ؟
حالا عظمت من در برابر عظمتی اون رب جهان هیچی هم که نیست ولی من برای عقل انسانی خودم مثال زدم که بهتر درک کنم
کار های ما و معجزات زنده گی ما برای خدا همین هست
هیچی ، هیچی ، هیچی هم نیست
مسایل زنده گی ما برای ما بزرگ و بعضا غیر ممکن به نظر میرسد برای خدا که چیزی نیست
هیچ چیزی برای خدا ناممکن نیست
به کهیان و کهکشان ها نگاه کنیم !!!
این تازه چیزی هست که ما میتوانیم بیبیینیم
اون چیزی را که دیده نمیتوانیم خییلییی بزرگتر از اینا هست خیلییییی با عظمتر از این هاست
چقدررررر خدا قدرتمند هست
تمام اینا را خداوند مدیریت میکند
چقدررررر خدا نزدیک هست
با اون عظمت بزرگش میاید بدون غرور بدون تکبر به اندازه ما کوچک میشود
باز نگاه کن هنوز هم ما ناز میکنیم
اون میشینه سال ها ناز ما را میکشد تا یک بار ازش کمک بخوایم
تا یکبار صدایش کنیم !!!!
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
چقدررررر خدا مظلوم هست
چقدررررررر خدا مهربان هست
عاشتقم خدا
من نازت را میکشم
خودم سال های سال نازت را میکشم
خدایاااا خودم خریدارت هستم
بیبیین باز من میایم در مقابل چنین عظمتی شک میکنم !!!!
میشود ؟
نمیشود ؟
چی وقت میشود ؟
خدا فراموش نکند ؟
پاکیزه تو قدرت خدا را فراموش نکن
بدان که با چی عظمتی رو به رو هستی
همش باید اعتماد عمیق به خدا داشته باشی
اعتماد هم از این میاید که بدانی که اون خیلییییییییییییییییییییی خییلیییییییییی خیییییییییلی قدرت دارد
بعد که به قدرتش ایمان اوردی و درک کردی اعتماد میکنی
هنر زنده گی کردن هنر اعتماد کردن هست
اعتماد نداشته باشی به گفته سهیل سنگرزاده تف هم در کف دستت نمیگذارد
چقدررر این بشر زیبا و خنده دار میگه
راستی هم که همه چیز اعتماد هست
او میتواند
او قادر مطلق هست
او دانا حکیم هست
او کارش را بلد هست
او آگاه و حکیم هست
او خیلییییییییییی قدرتمند هست
خواسته های تو هیچی هم برایش نیست
خدای عزیزم من تسلیممم
خدایااا من اجازه میدهم برایت که زنده گیم را خودت مدیریت کنی
خدایااااااااا !!!!
به وقت تو ، نه به وقت من
به اراده تو ، نه به اراده من
به طریق تو ، نه به طریق من
خدایااااااااا دوستتت دارم
خدایااااا کروررر کروررر شکرت
ابراهیم قشنگ!!!!
الهی که به تمام خواسته هایت با عشق و شادی برسی و چنان غرق احساس سپاسگذاری و ذوق بشی که ندانی در زمین هستی یا روی ابرا و از هر لحظه که در این دنیا زیبا سپری میکنی لذت ببری و عشق حال کنی
لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک
سلام بریگانه معبود عالم هستی
لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک
گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، خدایا گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمتها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم
سلام بر پاکیزه پاک دل
پاکیزه عزیزم لبیک……. بار سوم هست دیدم و نوشتم دیشب سعیده نورانی برام فرستاد قلبم را به آتیش کشید…….
پاکیزه جونم آسمون چندمی آدرس بفرست زیبا رو ..چندتا فرشتهای دور و برت را بفرست بیان ما هم ببرن بالا بالاها….
لبیک گویان میام سمتت معبودم من کسی جز تو ندارم.…..من تو را انتخاب کردم گوش به فرمان توام….مرا بپذیر….
وقتی نوشته هاتا میخونم حرف های خودم برام تکرار میشه ی وقتا بس خودشه دلممیخواد محکم بغلت کنم انگار خودم دارم میگم نمیدانی چه حس عجیبی دارد ،نمیدانی چه اعتمادی داره ،فقط میتونم بگم شهادت میدم که تنها معبود جهان رب هست .
تنها قدرت جهان رب هست
تنها هماهنگ کننده رب هست
تنها عاشق رب هست
تنها تپنده قلبم رب هست
تنها پناه دهنده رب هست
تنها خریدار نازهام رب هست
تنها رفیق من رب هست
تنها شاد کننده قلبم رب هست
حسبی الله و نعم الوکیل رب هست
تنها و تنها و تنها ……..بقیه دستای خودشن
این تیکه از متن باز یادم آورد حواسم هست،صداتا دارم ….میبینمت ،میشنومت رهات نکردم قسم به کل جهانم کنارتم فیروزم ……
از دیروز تا حالا با حرفاش با قدرتش مرا به سجده انداخته ،سجده میکنم در برابرت خداوندم …من هیچم من فقط ی عاشق مثل تو دارم خدام همین .
قدرت خدا از تصور ما هم بالا هست
من و مورچه را در نظر بگیر
به من زحمتی وارد میشود
مورچه را در بهترین شرایط قرار بدهم در جای که بی نهایت روزی برایش وجود دارد و اصلا تا اخیر عمرش خلاصی ندارد
یا یک تکه چوبی که سر راهی مورچه هست و مانعی بسیاررررر بزرگ برای مورچه هست از سر راهش دور کنم
آیا همان چوب مانع بزرگ برای منم هست ؟
آیا به من زحمتی وارد میشود که از سر راهش دور کنم ؟
نی !!!!!!!!!
با یک پف هم میتوانم اون چوب را از سر راهی مورچه دور کنم
یا مورچه را روی دست هایم بگیرم و به آسانی هر طرف ببرم
یا روی شانه هایم قرارش بدهم
به من سختی دارد ؟
به من زحمتی وارد میشود ؟
حالا عظمت من در برابر عظمتی اون رب جهان هیچی هم که نیست ولی من برای عقل انسانی خودم مثال زدم که بهتر درک کنم
کار های ما و معجزات زنده گی ما برای خدا همین هست
راستی پاکیزه جونم زیبا روی من(چه پروفایلی، چه نوری،چه لبخندی) ،این پیغام بار سوم هست از طرف تو برام تکرار میشه که یادت نره ،یادت نره ،یادت نره نگرانی را رها کن ….
دوستت دارم زیبا رو بابت زیبا رویت و قلب نورانی همیشه وصلت این اهنگ تقدیم وجودت …لطفا با رقص باشه و وصل…….تقدیم به پاکیزه گلی ….
زیبای سیه چشم من ای چشمه ی آبی
چشم تو خبر میدهد از خانه خرابی
تو ماه شب چهاردهی در شب تارم
من چله نشین توام و تاب ندارم
گلی جان گلی جان خرابم از تو چه پنهان
سیه چاله ی من شو امان از آن دو چشم
گلی گلی گل کند گلی گلی گل کند…
کسی بچیند تورا مگه دلم تحمل کند
گلی به مو گل بزن فقط به من زل بزن…
به دست من دست بده آخ به قلب من پل بزن
گل سرخی دادی دستم از همان روز عاشقت هستم
پاکیزه عزیزم زیبا رو دوستت دارم چند بار خواستم برات بنویسم تا امروز نوشتم و ممنونم برای پیامات که به دل میشینه گلی…..که از عشق معبودم میگی گلی...
در پناه رب جهان لبخندت پر از شادی
سعیده میدانی
من زیاد اهل ابراز علاقه به دیگران نیستم
ولی برای تو با قلبم میگم دوستتتت دارم رفیققققققق
واقعا با قلبم دوستتتتت دارم
چقدررررر زیبا نوشتی
چقدررررررر وصل هست قلب زیبایت به خدا
میدانی خداوند خیلیییی بزرگ و با غیرت هست
اصلا خود عشق هست
آمدن ما به این دنیا خودش بزرگترین معجزه هست
کار های دنیا که بماند به کنار
خداوند قلب ما را میتپد
خداوند نفس ما را میکشد
میدانی ما هیچ کدام ما کننده کار ها نیستیم
ما توهم این را داریم که ما کار ها را انجام میدهیم
همه کاره خداست
خداوند کننده کار ها هست
خداوند کار ها را انجام میدهد
خداوند راه را نشان میدهد
همه چیز خداست
همین لحظه من اون روح قشنگ خدا را داخل بدنم حس میکنم
خداااااااااااااااا همه کاره هست
خدا کننده کار هاست
ما هیچی نیستیم
ما هیچ کاره هم نیستیم
ما پشیزی هم نیستیم
همه چی خود خداست
دوستتتتت دارم جان خواهر
و ازت بی نهایت ممنونم که این همه با عشق نوشتی
کیف کردم و لذت بردم
راهت پر نور و قلبت شاد
سلام جانِ خواهر!
دل به دل لوله کشیییی!
بگم معنیش رو یا میدونی؟!
یعنی قلبم به قلب روشنت وصله!بگو چرا!
از صبح دارم برای امتحان دیکته نیلا نیکا،باهاشون تمرین میکنم.
هربار که میرسم به کلمه ی پاکیزه،یاد خودِ قشنگت میفتادم،از صبح چند بار!
نگو قراره پاکیزه جان،دست به تلگراف شه و برام عشق و نور بفرسته.
عااااشششقتم دختر،ازینجا تا هرجای افغانستان که هستی.
دعا میکنم در بهترین زمان ومکان ببینمت،ببوسمت.
پاکیزه جونم،الان که دارم برات مینویسم،نیلا نیکا دارند میخوابند،از گوشی من هم داره سوره ی واقعه پخش میشه …عادت کردن با این سوره بخوابن….
پاکیزه جانم،میدونی الان نیلا بهم چی گفت؟!گفت مامانی قبل خواب گفتم،حسبی الله،تا زودتر خوابم ببره…الان داره خواب میاد توی چشم هام…
میبینی پاکیزه؟!
خدا حتی،به اندازه ی خوابوندن نیلا هم کار سازه! همینقدر ظریف و لطیف….
نوش جانمون واسه خدایی که داریم،نوش جانمون تموم خوبی های دنیا…
خداروصدهزار مرتبه شکر برای اینکه قبل از مرگمون،هدایت شدیم.
عااااشقتم دختر،تو واقعا بی نظیری!
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان،از شمال ایران تا به هرجایی که زیر آسمون خدا هستی …
سلام سلام نمیدونم چی بگم فقط همینو بگم عاشقتونم بهشتیها عاشقتونم ما معلمی عالی داریم پیامبری بینظیر داریم عجب بوی عشق صفایی میده این بهشتی که درش هستیم حالمو عالی کردین با حرفهای بهشتیتون ای ول استاد عزیزم ببین چی پرورش دادی.
سلام سعیده جان
این دعوت،دعوت خدا برای یادآوری قدرتش به من بود،که وقتی بهش کاری رو سپردم و رها کردم چقدر بینظیر بهم قدرتشو نشون داد ولی امان از ذهن فراموش کارم
آخرای سال 99بود که از همسرم جدا شدم و به خونهی پدرم برگشتم خونهی خودم تهران و خونهی پدرم در قم،ی پسر 11ساله هم دارم،موقع جدایی اقوام کمی لطفی بهم نداشتن و هر کس منو میدید ی نصیحتی میکرد که حالا میخوای چیکار کنی بچت وسط موند،نمیتونی دیگه با فرد مجرد ازدواج کنی باید با کسی ازدواج کنی که مثل خودت بچه داره تا بچت رو قبول کنه،برای چی بچت رو نگهداشتی بفرست بره پیش باباش بتونی با ادم مجرد ازدواج کنی برای چی بچهی مردمو نگه داشتی،الان که متوجه قانون مدارها شدم میدونم این حرفایی که میشنیدم بخاطر مدار ناجالب خودمم هم بود،اون موقعها به هر دری میزدم که سروسامان بگیرم زودتر ازدواج کنم و برم خونه خودم،تا خرداد 1402 که رها شدم دیگه، اون موقعها فقط چنتا کتاب راجب قانون جذب خوندهبودم راجب قدرت افکار و تجسم میدونستم،توی رویاهام با مردی فوقالعاده خودمو میدیدم انگار شب و روز باهاش زندگی واقعی میکردم،تمام ویژگی هایی که میخواستم اون آدم داشته باشه رو توی تجسمم باهاش زندگی میکردم،از قدش،از حالت موهاش،از خانواده و اقوامش که چقدر با احترام با من و پسرم رفتار میکنن،از کلماتی خوبی که وقتی صدام میکنه استفاده میکنه،از ادب و متانتش،اینکه مجرد باشه اصلان ازدواج نکرده باشه، اینکه من اولین عشق زندگیش باشم عشق بینهایت بهم داشته باشه،هر ویژگی که دوست داشتم شریک عاطفیم داشته باشه رو تجسم میکردم، یه شب داشتم مدتیشین میکردم الهامی بهم شد که تو این آدم رو میشناسی سر تو بچرخونی دیدیش،بعدش هر چی فکردم دیدم نه همچین آدمی با این ویژگی رو اطرافم نمیشناسم، 10تیر 1402 خدا نقشهی وصل شدن ما رو اجرا کرد،از طریق دوستای مشترک آشنا شدیم،ما 2 سال قبل هم دیگه رو دیده بودیم
ولی اون موقع مدارمون باهم یکی نبود(همون الهامی که بهم شده بود که این آدم رو میشناسی) وای خدای هر چیزی که خواسته بودم این ادم داره، قدش همون،مجرد بود اختلاف سنی که دوست داشتم باهم داشته باشیم،اولین تجربهی عاشق شدنش با من ،حالت موهاش همون،ساعتی که توی تجسمم میدیدم دستشه همون رو داشت،هر فقط صدام میکنه ی کلمهی قشنگ بعد اسمم میگه،ادب و متانتش بینظیر،هم فکری که دوست داشتم باهم داشته باشیم،هر چیزی که تجسم میکردم تا خود صبح میتونم بنویسم راجبش که چقدر ویژگی هایی که دوس داشتم داشته باشه رو داره
بعد از چن ماه آشنایمون عید امسال گفت بهم الهام شده بهار فصل نو شدنه، زمانی خوبیه که عقد کنیم
با خانوادش صحبت کرد ولی مادرش مخالف ازداوج ما بود،توی همون روزا بود که پیام قرآنی بهم اومد،هر کس خواهان عزت است؛ پس عزت همه از آن اوست و به هر که بخواهد، میدهد تنها سخن و عقیده پاک به سوی او بالا میرود و کار شایسته آن را بالا میبرد و کسانی که برای انجام بدیها نقشه میکشند، برایشان عذاب سختی است و نیرنگ آنان است که تباه میشود، من مقاومتی نداشتم با مخالفت مادرش،رها بودم همش یاد خدا میفتادم میگفتم عزت من دست خداس،خدا منو تایید کرده اون بهم عزت داده،کار رو سپردم به خدا،عقد رو یمدت عقب انداختیم،دیگه اخر اردیبهشت با چراغ سبزی که خدا نشونمون داد 3 خراد عقد کردیم و خانوادههامون دعوت کردیم که فقط پدر و مادر من اومدن محضر.
سعیده 3هفته بعد عقدمون مادرش با من تماس گرفت بهم تبریک گفت ازم عذرخواهی کرد،
خدا دلشو نرم کرد،وگرنه که پسرش نتونست راضیش کنه،الان که دارم مینویسم خودم مات و مبهوتم از قدرت خدا
خدا بهم عزت داد هم به خودم هم به بچم،اونقدر با احترام با منو بچم رفتار میکنن که نگو،هم خانوادش هم اقوامش،اگه هدیهیی برام میگیرن برای بچمم میگیرن،مهمونی دعوتم کنن،پسرم مدرسه باشه نتونه بیاد میگن چرا نیاوردیش،کسی به اسم صداش نمیکنه جلوتر از اسمش بهش میگن آقا،کسی به چشم بد نگاهمون نمیکنه،همه روی خوششون نشون ما میدن،
از دیروز که فایل استاد رو دیدم،همش اینا رو مرور میکردم میگفتم چرا یادت رفت قدرت خدا رو همین چن وقت پیش بود اینا برات اتفاق افتاد،الان دوباره هی نجوا گولت میزنه که خونتون اثاثتون چطوری میخواد جور بشه،بقول خودت خواستههای ما برای خدا تیله بازی هم نیس،بندهها چون ایمان ندارن زجر میکشن،ذهن کارش اینکه شرایط رو عادی جلوه بده دستاوردهاتو عادی جلوه بده ک انگار همیشه اینطوری بوده،خوبه آدم مسیر رسیدن به خواسته هاش رو فراموش نکنه ،همون رو هی بزاره روی تکرار….تکرار وتکرار وتکرار!
چقدر خوبه که نتایجش براش عادی نشه و نزاره ذهنش همه چیز رو یک جوری جلوه بده که انگار همیشه اینجوری بوده ! نههههه هیچ وقت نبوده هیچ وقت !!!! اینارو از کامتهای خودت کپی کردم
قلبت پر از نور و روشنایی
درود بر خواهر توحیدی عزیزم سعیده جان
وقتی کامنت رو خوندم چقدر تحسینت کردم واعتماد کردی به خدایی که تسلیمش شدی که کارها رو برات براحتی انجام بده
خدایا هدایتم کن تا بنویسم کارهایی که برام انجام دادی و من فراموش کردم و ساده گذشتم چون باید یادآوری بشه که بیام بخونم که چ جاهایی به دادم رسیدی
وقتی فایلهای گرانبها استاد عزیز رو گوش میکردم و دوره هایی که داشتم ی جایی بود توی مغازه نشسته بودم به خدا گفتم من ازت زیاد میخوام ی ایده بهم بده از کاری که دارم انجام میدم وشغل قبلی من فروشندگی نقره جات بود و بهم گفت بنویس قبل از اینکه ظهر بخوام برم منزل 3تا صفحه نوشتم و گفتم تا شب باید بهم ایده بدی الان مینوسم احساسم دگرگون میشه و من نوشتم برگه ها رو گذاشتم داخل گاو صندوق و رفتم منزل
وقتی برای استراحت رفتم بعد از ناهار من میخوابم و توی خوابم ی نوری هی بهم تکرار میکرد آینه فقط نور بود و این آینه رو چند بار تکرار میکرد وقتی بیدار شدم گفتم خدایا من ازت ایده میخواستم گفتی آینه و شوک بودم بخودم میگفتم یعنی آینه بفروشم و داشتم فکر میکردم ک این چ ایده ایی هست ک نمیفهمش تا اینکه گفتم بهش واضح و روشن بهم نشونه بده تا اینکه رفتم داخل گوشی داخل تلگرام ی نگاه بندازم بعد برم مغازه ی لحظه بهم گفت این کانال رو باز کن به بزرگیش قسم گفت بزن روی آیدی دیدم پروفایل اون بنده خدا اسمش زده آینه وقتی مینویسم موهای تنم سیخ میشه و باز کردم گفت پیام بده دیدم در مورد کانال زدن بود که آموزش میداد و جواب داد فکر کنم هزینه اش مبلغ 50 هزار تومان بود من واریز کردم فقط ی متن نوشت که اینکارها رو بکن و من هیچی نمیفهمیدم ک چی رو کانال بزنم و تا اینکه بخدا گفتم خدایا داری این ایده روی میدی بهم واضح تر بگو چیکار کنم
تا اینکه ساعت های 9 شب بود میخواستم مغازه رو ببندم و برم منزل دیدم 2 نفر اومدن مغازه که جنس آورده بودن عمده فروش بودن و چندتا کار برداشتم وقتی داشت فاکتور میکردم گفت چرا کانال نمیزنی کار بزاری عکس بگیر و اینو گفت من فقط خدا خدا میکردم که برن فقط گریه کنم جلوی خودم رو گرفته بودم و بعد همون موقع این ایده کانال رو بزنم و شروع کنم کارها رو با ی گوشی عکس میگرفتم و میزاشتم داخل کانال با چ ذوقی اینکار رو انجام میدادم و شماره مشتری رو میگرفتم یا اون موقع کانالها پیام میدادن میشه تبادل کنیم ما هم ی بنر میدادیم و روز به روز عضوکانال بیشتر میشد وای خدای من بعد از یکماه ی مشتری از تهران ی انگشتر سفارش داد و چقدر خوشحال بودم و این انگیزه بیشتر میشد برای کارای بیشتر و چ ایده هایی دیگه بهم داد و چقدر تکاملی رفتم جلو و هر روز سفارشاتم بیشتر میشد که هر روز به جایی میرسید 25تا سفارش از همه جای نقاط کشور میگرفتم همه در تعجب بودن و همش خدا اینکارها رو میکرد اما امان از اون ذهن نجوا گر اگر افسارش نگیری میری تو دره ی روز سفارشم کمتر میشد همه چی رو دلیل میورد که بخاطر این فروشت کمتر شده و چون نیومدم بخودم یاد آوری کنم بابا خدا برام اینکارها انجام داد چقدر مشتری آورد و چ فروشی داشتم خدا رو شکر و بعد خودتون میدونید که ی مدت توی در ودیوار بودم و دوباره برگشتم به مسیر خداوند
وقتی آپدیت روانشناسی ثروت یک رو خریدم گوش دادم و مینوشتم ی جایی اون ندا گفت که مغازه رو باید ببندی و مغازه کار نکنی در صورتی که مشتری حضوری زیاد داشتم گفت آنلاین کار کن اولش سخت بود اما گفتم چشم و مغازه رو دادم کرایه اومدم خونه و آنلاین انجام میدادم توی پندمیک که همه جا تعطیل بود گفت باید مهاجرت کنی زیاد جدی نمیگرفتم دیدم بهم میگه انجام بده و به همسر عزیزم گفتم باید بریم اول فکر میکرد شوخی میکنم چون وابسته بود به خانواده و دوستانی که داشت گفتم باید بریم من بلیط گرفتم اومدم تهران 3 روز دنبال خونه بودم و به اون مبلغی ک رهن داشتم چیزی پیدا نمیکردم و منطقه 2 رو منطقه که نشونه گذاشته بودم رو میگشتم و فایلی پیدا نشد و اومدم بخدا گفتم من عمل کردم اومدم که نگی نیومدی و 3 روز دارم میگردم و گفتم میرم شهرستان گفت صبر کن توی همونجایی که وایساده بودم ی نفر اومد ازم ادرس ی خیابان رو گرفت چون همه اون کوچه ها رو بلد شده بودم و همه املاکیها رو پرسیده بودم و دیدم این نشونه هست چرا بین این همه آدم از من نشونه خواست و منم چون خسته بودم رفتم توی ی پارکی نشستم و بعدش ی اسنپ گرفتم رفتم مسافرخانه استراحت کنم شب حرکت کنم خواب بودم گوشیم زنگ خورد ی نفر از املاک زنگ زد گفت ی واحد عالی پیدا کردم با اون مبلغ رهنی که میخواستی و بیا برای بازدید من اومدم برای بازدید و همون متراژ ک میخواستم و دیدم چقدر واحد خوبیه و در بهترین لوکیشن اون منطقه که فقط اشک میریختم که خدا هوامو داره و فرداش رفتم قرارداد اجاره رو نوشتیم و حرکت کردم اومدم شهرستان وقتی به همسرم گفتم باورش نمیشد فکر میکرد میرم برمیگردم و گفتم وسایل رو بپچ بریم گفت همه جا دارن تعطیل میکنن بخاطر این پندمیک اما گفتم بایدبریم و چقدر سخت بود براش ولی ما اومدیم و این جابجایی تاثیر گذاشته بود روی زندگیمون اما خدا رو فقط صدا میکردم و فایلها رو گوش میدادم هر چی میگفت عمل میکردم و خیلی اتفاقات دیگه افتاد که فقط خداوند مثل کوه پشت من بود به من میگفتن خودت رو بدبخت کردی خودت رو به کشتن میدی هزار حرف و حدیث که باید برگردی اما به خدا توکل کردم بعد فروشم اومد پایین و پایین تر چون ی مدت تمرکز نداشتم و رفتم تو بازار با عمده فروشا صحبت کردم که اونجا کار کنم و رفتم و یکی رو از قبل میشناختم قبول کرد که از کارهاش عکس بگیرم و بفروشم و دیدم ی جایی کلا تعطیل شد و دسترسی نداشتم تا اینکه گفتم باید ی کاری انجام بدم نشونه اومد برم کار املاک و کلا کار اینترنتی رو دادم به همسرم و رفتم توی کار ملک و 3 ماه تو کار ملک هیچی اصلا نمیدونستم فقط آموزش داشتم میدیم و منطقه گردیهای که پیاده انجام میدادم ی ندای همیشه درونم میگفت درست میشه ماه چهارم بود گفتم تسلیم تسلیم هستم خدایا کمکم کن گفت برو شمال ی مقدار پولی که داشتیم از قبل رفتیم شمال و چقدر خوش گذشت فقط لذت بردم و چقدر حالم خوب بود ی شماره مشتری از قبل همکارم گرفته بود و این مشتری رو برده بود بازدید و قراداد انجام شد وقتی تماس گرفت و گفت مبارکت باشه گفتم چی شده گفت اون مشتری ک داده بودی واحد منو پسندیده و انجام شدو خدا همون لحظه بهم گفت من همیشه کنارتم فقط لذت ببر و تسلیم باش و از اون به بعد لطف خداوند بود و من مشاور اول میشدم چند ماه پشت سرهم و من بخودم یادآوری نکردم که خداوند هست داره کارهام رو داره انجام میده که از کجا به کجا رسیدم و همش رو از خدا بدونم اما خیلی اتفاقات افتاد که درسهاش رو گرفتم که رشد کردم و چقدر خیر بود اون اتفاقاتی که افتاد و معلمهایی بودن برای درس دادن بمن که یاد بگیرم همیشه تو مسیر خداوند باشم و بگم خدایا که فقط خودت بودی که بمن شهرت دادی خودت بودی که دلهای مشتریهای رو نرم میکردی ک بای تک بازدید جلسه میزاشتن تو بودی که بهم جوری عزت و احترام دادی که هر جا میرفتم منو دوست داشتن خدایا تو بودی تو هستی من بدون تو هیچ و پوچم
مرسی سعیده عزیزکه خدا از طریق نوشته تو گفت اینجا بنویس تا یادآوری بشه که حواسمون باشه ک گم نکنیم مسیر رو
مرسی استاد جانم که به الهامی که بهت شد و این فایل که خودش ی دوره هست رو آماده کردی که نشون این ذهن نجوا گر بدیم که از گمراهان نباشیم
شاد باشین
سلام سعیده عزیزم
چقدر تو خوبی خدا رو شکررررت
من یه کار تولیدی دارم و درآمد خیلی کمی داشتم و چند بار خواستم بفروشم آخرین بار آخر سال گذشته تا برج 3 برای فروش گذاشتم و به فروش نرفت.به محض اینکه دوباره خواستم شروع کنم برای کار یک دستگاهی که تقریبا سال گذشته خوابیده بود کار اومد و از جایی که هرگز فکر نمیکردم ماهانه تقریبا 80 میلیون به ما میده(شریک دارم)اتفاقا یه مشتری عالی با اخلاق عالی کار عالی و پول تقریبا نقد .من کاملا دست خدا رو تو این ماجرا دیدم و میبینم و شکرگزارش هستم و از شما هم سپاسگزارم که باعث گفتن این معجزات میشین.
خداارووو صدهزااار مرتبه شکر
خدااااست که عزت میده.
خدااااست که نعمت میده.
خداااست که سلامتی میده.
خداوند همه چیز میشود،همه کس را! به شرط ایمان… به شرط باور…
سپاسگزارم آقا ابراهیم،برای انتشار نور خداوند،دعا میکنم چهل چراغ شه و به تموم زندگیتون برگرده…
دست خدا به همراتون.
ب نام الله هدایتگرم
الهی من قربون این خدا بشم ک چقدر عشقه
سعیده جانم سلام ب روی ماهت
ممنونم بابت آگاهی های قرآنی ک نوشتی
امشب خواهرم گفت استاد فایل جدید گذاشتن دیدی؟
اومدم نگاه کردم دیدم خدای من ،اسم فایل در مورد اجابت دعاست ، زدم آپلود بشه فقط 4 دقیقه گوش دادم دیدم در مورد بچه دار شدن حضرت زکریاست
با اینکه بارها این داستان رو شنیدم امشب انگار خدا میخواست مستقیم باهام صحبت کنه چون از قلبم آگاهه ، 4 دقیقه اول پاز زدم برم کاری انجام بدم و برگشتم هر کاری کردم انگار نت مشکل داشت آپلود نشد منم گفتم اشکال نداره میرم بقیه سایت تو قسمت روابط کامنت هارو میخونم
هر کاری میکردم خوابم نمیبرد ، دیدم شده ساعت 3 صبح گفتم نکنه خدامیخواد باهام حرف بزنه بزار بیام دوباره امتحان کنم ببینم آپلود میشه یا نه ک بازم نشد گفتم بزار کامنت هارو بخونم و اولین کامنت برای شما بود ک خوندم ، چقدر کامنت شما بهم کمک کرد چون چند روزیه ک همش نجوا میاد ک یاسمن 32 سالت شده هنوز داری واسه بقیه کار میکنی ، دخترای سن تو ماشین زیر پاشونه ، بهترین روابطو دارن تو چی؟ هیچی
نجوا میاد ک تو هنوز نتونستی مسیر علاقتو مشخص کنی هر روز روی یک شاخه ای
خلاصه ک درونم متاطم شده بود
اسم این فایل باعث شد ایمان بیارم ک جواب سوال من توی این فایل و کامنت هاست
و دقیقا الهامم درست بود
اینکه یاسمن تو از چی میترسی؟. عزت دست خداست ، تو باور داشته باش خدا خودش تورو ب مسیر درست هدایت میکنه
سعیده جانم ، دوست مهربونم بهت تبریک میگم ک همه آدمها بهترین وجه خودشونو بهت نشون میدن و خداوند دستانش رو برای کمک ب تو میفرسته
منم وقتی شما گفتی از دست آوردهامون بنویسیم اول ذهنم گفت چی میخوای بنویسی ولی یهو یادم اومد
یاسمنی ک تو هتل گارسون بود با اینکه از این کار بیزار بود ، حتی روش نشد ب خانوادش بگه تو هتل داره چیکار میکنه و الکی گفت صندوقداره
هر وقت غذا واسه مهمان میبرد از درون خورد میشد تا اینکه مرداد402 وارد سایت توحیدی شد
حرفای استاد ب دلش نشست و شروع کرد کم کم فایل های دانلودی رو گوش دادن
نمیفهمید خیلی حرفای استادرو
ولی میدونست وقتی گوش میکنه آروم تر میشه
بعد از سه ماه رفت استعفا داد چون دوست نداشت گارسون باشه و توسط یکی از دستان خدا هدایت شد ب هتل با لول بالاتر و صندوقدار شد
الان یک مرحله رفته بود بالاتر و ایمانش قوی تر
هدایت شد قدم هارو بخره و شروع ب کار کردن روی خودش کنه
کم کم بدهی ناچیزش رو داد
تو فایل ها از استاد شنیده بود تکامل ب زمان نیس ب باوره
یاسمن حس کرد نیاز داره ب آزادی زمانی بیشتر
نمیخواد روزهای تعطیل بره سرکار
نمیخواد 5 صبح بیدار بشه تا 7 صبح ورود ب هتل رو ثبت کنه
فروردین 403 خدا گفت اوکی اگه دوس نداری استعفا بده
ذهن نجواگر گفت یاسمن دیوونه بازی درنیار ، حقوقت بیشتر میشه
هتل حاشیه امن توئه بیخیال آخر سال کلی عیدی و پاداش داری
ولی قلبم گفت یاسی بیخیال این پول شو
نزار مزش بره زیر زبونت
همونجا بود ک دنبال کار دیگه گشتم
کار خیلی عالی با مدیر عالی تر پیدا شد
اومدم ب هتل گفتم من دیگه نمیام گفت باید یکی جایگزین پیدا بشه تا بتونی بری
گفتم چشم و سپردم ب خدا
الله اکبر
خانومی ک موقع ورود من ب هتل از هتل استعفا داده بود ک من جاش اومده بودم همووون خانوم دوباره برگشت سرکار و بهم اجازه دادن استعفا بدم
خداااای من شغل جدید حسابداری بود و من هیچی بلد نبودم
مدیر اینقدر انسان خوب و شریفیه ک بهم کم کم یاد داد و من الان خیییلی از اون زمان ک وارد شدم بیشتر آموختم
تازگیا حسی بهم گفت یاسی مهاجرت کن
چی ؟؟؟؟!!!!!!
من؟؟؟؟
من ک تا حالا پامم از کشور نزاشتم بیرون
خب چ ربطی داره؟ من کنارتم برو
اوکی کجا برم؟
عمان؟ حسم جالب نبود
قطر؟؟ حسم جالب نبود
خدایااااا نگو برم استانبول ک اصلا نمیرم چون همه ازش بد میگن
تا اینکه تو کامنت یکی از بچه ها خوندم با دست خالی رفت ترکیه و خدا هدایتش کرد و درهای رحمت باز شد
گفتم خدایا شوخیت گرفته؟
اونجا میگن از ایران بدتره
گفت هر آدمی با توجه ب باورهاش نتیجه میگیره
( الان ک دارم این کامنتو مینویسم یهو گفت آتیش رو واسه ابراهیم مگه گلستان نکردیم؟!)
گفتم خدایا بهم نشانه بده
عاقا از فرداش ب هر کی میگفتم میخوام برم ترکیه انگار منتظر بودن من بگم میرم
حتی مامانم ک اجازه نمیداد من برم تهران زندگی کنم خیلی راحت قبول کرد
داداش بزرگم ک ب اصطلاح غیرتیه گفت خودم تا فرودگاه میبرمت
عاااقا من ب هر کی گفتم میخوام برم انگار یه جور منو هل میداد ک برم
خلاصه ک من تصمیم گرفتم کلاس هام ک تموم بشه ( آخه معلم زبان شدم ک اینم هدایت خداست
مدرسه ای ک پارسال من بدون پول چند جلسه رفتم کار کردم امسال یهویی مدیرش تماس گرفت و بهم کلاس بیست نفره داد تا باهاشون زبان کار کنم : یاسمنی ک هیییچ تجربه کلاس داری و آموزش انگلیسی نداشت و خودش داشت دست و پا شکسته آموزش میدید و جالب تر اینکه اینقدر بچه ها و مامان ها ازم راضی هستن ک گاهی ب خدا میگم خدایااااا تو اگه نبودی من همون جلسه اول از ترس سکته کرده بودم و قبول نمیکردم اصلا سر کلاس برم)
خلاصه ک قدم بعدیم رفتن ب ترکیه هست با اینکه هییییچ برنامه ای ندارم و فقط میدونم خدا اونجا منتظرمه
سعیده جانم ممنون ک از خودت نوشتی و ب ما هم گفتی بنویسیم
مطمئنم سال بعد این موقع استانبولم و از خوشحالی ب پهنای صورت اشک میریزم و واستون مینویسم
واقعا نمیدونم قراره چی پیش بیاد ولی کااااملا ایمان دارم الخیر فی ما وقع
خدایا شکرت بابت این رد پایی ک گذاشتم و شکرت ک هدایتمون کردی ب راه توحید
استاد جانم ممنونتونم
مریم عزیزم ازت هزاران مرتبه سپاسگزارم زن قوی ، من خییییلی از شما آموختم ک خودم باشم و چقدر الان آرامشم بیشتره ک خودمو همونطور ک هستم قبول کردم
عااااشقتونم
تا درودی دیگر بدرود️️
سلام استاد عزیز.
سلام دوستان توحیدی من و به قول آقای نارنجی ثانی هم اهلان خودم.
سلام سعیده خانم.
و امروز مینویسم…
می نویسم از سال های طولانی مقایسه خودم با همه اطرافیان در آن موضوعی که از نداشتن آن نعمت رنج می بردم.
عجله نکن در ادامه میفهمی کدام نعمت را می گویم…
11 سال نمی دانستم پدر بودن یعنی چه.
وقتی میدیدم پدری فرزندش را بغل میکند و می بوسد، حسرت می خوردم(فرکانس دوری از خواسته) و پر از درد میشدم.
چاره ای نیست باید از تضادهای قبلش هم بگویم.
سوالم همیشه از خدا این بود، چرا من چرا من نباید لذت پدر بودن را بچشم.(فرکانس دوری از خواسته)
احساس گناه داشتم(فرکانس دوری از خواسته) و فکر می کردم بخاطر گناهان گذشته من فرزند ندارم.
به خدا می گفتم من به هیچی ولی همسرم که گناهی نکرده که باید بخاطر من عذاب بکشد.
نعمت هایم را نمیدیدم و تمام توجهم بر ناخواسته زندگی ام بود.
استاد در این فایل می گوید، همیشه مشکل از ماست و ما باید سمت خودمان را درست انجام دهیم و خداوند همواره در حال اجابت است.
بعد از 11 سال، نور توحید با کلام این مرد بر قلبم تابید و من فهمیدم که سال ها مشرک بوده ام و خداوند منبع خیر است و هر چه ایراد است از من است و رب یکتا ایرادی ندارد، هم من هم همسرم متعهد شدیم که احساسمان را خوب نگه داریم و این مسیر جدید را هم به عنوان آخرین راه بپیماییم. من می خاستم فرمانروای کیهان را رب یکتا را خالق خودم را امتحان کنم و او بیشتر از من برای اجابت درخواستم مشتاق بود و دست کشیدن من از شرک و اینکه برای اولین بار در عمرم تنها او را پرستیدم و تنها از او یاری خواستم و همین کافی بود که او چشمش را بر روی جهالتم ببندد جهالتی که هنوز به اجابت فرمانروای کل کیهان ایمان کامل نداشت قدرتی که تمام زمین و آسمان ها را در 6 روز خلق کرده بود ، اما این کنار گذاشتن شرک و ایمان به یگانگی رب العالمین کافی بود که درخواست من اجابت شد و پس از شش ماه استمرار در مسیر ، همسرم باردار شد و خداوند فرزند دوقلوی زیبا و سالم و فوق العاده به ما عطا نمود.
فهمیدممی شود.
فهمیدم می دهد.
فهمیدم غیور است فقط باید از او بخواهی.
راه را پیدا کرده بودم.
باز هم خواستم ، خانه بزرگ و لاکچری خواستم و به من داد.
عزت و عابرو بمن داد.
شیفت کار من تغییر کرد و الان تغییری جدید در راه است.
دارم روی کنار گذاشتن شغل کارمندی کار میکنم.
و نشانه های کار جدیدم پدیدار شده.
احداث رستوران گلخانه ای
من نزدیک است.
و نشانه هایش آشکار شده.
همه این ها از عید 1400 تا الان رخ داده در کمتر از چهار سال.
و الان دارم وارد مدار جدیدی به اسم فضل الهی میشوم.
فضل همان چیزیست که حتی در زمان شرک از دادن نعمت به من خودداری نکرد و الان که یکتاپرست شده ام می خواهد از فضلش یک زندگی سلیمانی برایم رقم بزند .
حضرت سلیمان هم او را وهاب خواند وهاب چیزیست که از فضل خداوند جاری میشود.
و مدار فضل مدار فوق العاده ایست که با سپاسگذاری و احساس عمیق سپاسگذاری رابطه مستقیم دارد.
وقتی به مدار فضل نزدیک میشوی جنس الهامات تغییر می کند.
و خداوند به وسیله الهاماتش سپاسش را به تو عطا می کند.
چون نمی تواند از قوانینش عدول کند.
چون در کنار فضل، عدل هم دارد.
و طبق قانون تو باید سپاسگذار باشی تا بتواند نعمت هایش را به پایت بریزد.
همه شما دوستانم را به آغوش رب یکتا می سپارم.
سلام به سعیده ی عزیزم .
دوست خوبم توتحسین برانگیزی .من عاشق تو و کامنتاتم .
چقدرلذت بردم از رابطه ی توبا خدا.
کامنتت رو خوندم و گفتم بیام واز اتفاق عالی که خدا توی زندگیم برام رقم زده بنویسم.
سالهابه خاطراعتیادشوهرم منوبچهام هرگونه سختی که بگی رو تحمل کردیم وهرچه من وخانوادش سعی کردیم بهش کمک کنیم نتونستیم اوضاع زندگیم هر روز داشت بدتر میشد. یه شب نشستم وبا خدا کلی حرف زدم و گفتم خدایا توبگو چیکار کنم چطوری باهاش رفتارکنم توبگو تصمیم درست چیه خدایا کمکم کن.اگه این مرد درست بشو نیست پس یه کاری کن راهمون جداشه.
فردای اون شب سر یه صحبت کوچولو باشوهرم ازخونه زدم بیرون،وقتی بیرون رفتم ترس برم داشت وذهن شروع کردبه نجوادادن .
ولی خود خدا بود که بهم میگفت نگران بچهات نباش برو،از چی میترسی من باهاتم.مگه از من نخواستی به دادت برسم پس برو یعنی همه چیز در لحظه اتفاق افتادواون لحظه خدای من بود که جون میداد به پاهام که برم.این خوده خدابود که درلحظه قلبم رو اروم کرد و پای حرکت بهم داد.
همین حرکت به ظاهر ساده من باعث شد شوهرم به خودش بیاد و به لطف خدا ترک کنه و زندگی من به یک زندگی رویایی تبدیل میشه این بزرگترین معجزه ی خدا در زندگی من بود که واضح صدای خداروشنیدم
به خداوندی خدا قسم که اصلامن توخوابم نمیدیدم که شوهرم این همه تغییرکنه و رابطه ی ما به یک رابطه ی عالی تبدیل بشه.
الان اخلاقش رفتارش کارهاش همه چیزش یعنی همه چیزش شده همون چیزی که من سالها ارزوشو داشتم.
اگه ایناهمه کار خدا نیست پس کار کیه .
منکه سالها از هر دری که تونستم واردشدم که بتونم بهش بفهمونم داره اشتباه میره.
وقتی من تسلیم خداشدم و همه چیزروبه خداسپردم خودش برام به بهترین صورت انجامش داد جوری که نه من باورم میشد ونه حتی خودشوهرم .
من درهرسپاسگذاری از خداوند بابت این معجزه اشک میریزم که ارامش وخوشبختی رو به زندگیم سرازیر کرده.
سلام مریم جان
از کامنتون لذت بردم . تحسینتون میکنم بخاطر ایمان و کنترل ذهن . .
خداروشکر میکنم که مورد هدایت خداوند قرار گرفتید و نور ایمان به قلب شما روشن کرد و امروز چراغ خونتون روشنِ و خنده بر لبان شما و همسر محترمتون و فرزندانتون هست . خدا را سپاسگزارم که هدایتم کرد به کامنت شما ، منم تقریبا با چنین تضادی روبرو هستم دو روزی بود کنترل ذهن نداشتم و وارد تاریکی ها شده بودم الان آرومم امروز خیلی حالم خوبه و سپردم به خداوند ولی همیشه احساسم بهم میگه درست میشه بخصوص که اینروزها با کامنت هایی مثل کامنت شما روبرو میشم که نجات پیدا کردن از اعتیاد و قلیون و شراب و…و احساس میکنم این نشانه ها از طرف خداونده برای من و نور امید را در دلم زنده میکنه ،خیلی خوشحال شدم از کامنت شما براتون آرزوی موفقیت و نتایج بزرگتر را دارم دوست عزیز
در پناه الله یکتا باشید.
سلام زهره ی عزیزم دوست هم فرکانسی من از این همه لطف ومحبتت سپاسگذارم .
راستش من دریکی دیگه از فایل های قبل هم اشاره به این معجزه ی خدا در زندگیم کردم ویکی ازدوستان درجواب بهم گفت که بیشتر دراین مورد توضیح بدم ومن دوبار پاسخش رو نوشتم وهربار که میخواستم بزنم فرستادن دیدگاه نمیدونم چی میشد که کامنتم پاک میشد و ارسال نمیشد منم اینو نشونه دیدم و گفتم سر فرصت بهتری کامنت این موضوع رو مینویسم تا هدایت شدم به کامنت سعیده ی عزیزم و قلبم گفت اینجا بنویسش.
زهره جانم خدا خیلی مهربونه فقط کافیه ما ازش بخوایم اون موقع است که نشانه ها از درو دیوار برامون میاد.خدا هرلحظه داره به خواسته های ما جواب میده استاد توفایل گفتن که خواستهای ما برای خدا کوچیک و بزرگ نداره .خدا درلحظه به خواستهامون جواب میده یادم افتاد به موضوعی
بزار برات بگم
چندروزبود که هوس ترشی کرده بودم دیروزگفتم حتما باید یک ترشی خوب بخرم بخدا من همینوتوذهنم گفتم و تمام.
شب که از سر کارم برمیگشتم رفتم سوپر مارکت برای خرید چندتا وسیله ،ازدرکه واردشدم ازفروشنده پرسیدم چه بوی خوبی میاد گفت بوی ترشیه که تازه درشو باز کردم برا مشتری .تازه رسیده و خیلی عالیه .یعنی من مات و مبهوت موندم از کار خدا .
گفتم خدایا یعنی تو کارت حرف نداره،توعاشق بنده هاتی تو هرلحظه داری جواب خواستها ی مارو میدی این گیرنده ی ماست که باید تنظیم بشه وگرنه توبهترین فرستنده ای .
دوست عزیزم امیدوارم خدارو در تک تک لحظات زندگیت احساس کنی.
دوست عزیزم در پناه خدا میسپارمت.
بسم الله الرحمن الرحیم
…وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً «2»
و هرکس که از خدا پروا کند، خداوند براى او راه بیرون شدن و رهایى (از هر گونه مشکل) را قرار مىدهد.
وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً «3»سوره طلاق
و او را از جایى که گمان ندارد روزى مىدهد و هر کس بر خدا توکل کند، او برایش کافى است. همانا خداوند کار خود را محقق مىسازد. همانا خداوند براى هر چیز اندازهاى قرار داده است.
—————————
سلام سعیده جانم
سلام نور خدا
سلام عبد صالح خداوند
سومین سالگرد تولدت در سایت توحیدیمون مبارک
سپاسگزارم ازت و تحسینت می کنم برای همه کامنتهای زیبا و کاربردی و آموزنده ات
کیف می کنم از خوندنشون
دلتنگت شده بودم سعیده دوست داشتنیم دیدم خودت دعوت کردی که زیر این کامنت از اتفاقات خوبی که خدا برامون رقم زده بنویسیم گفتم خیلی هم خوبه منم همینجا بنویسم
راستش اولش یه کم فکر کردم چیز خاصی بنظرم نیومد! ببین چقدر این ذهن چموشه ولی کم کم بیاد آوردم:
اینکه یه وقتی بود اول ازدواجم وضعیت مالیمون چندان خوب نبود(البته از نظر من که تو خونه پدری وضعیت بهتری داشتم) همسرم یه کارمند ساده بود
و پدر و مادرم به هر بهانه ای مثل عیدها و تولد پیامبر و امامهاو.. برام هدیه میدادن بصورت عزتمندانه، اینا کار خدا بود همون خدایی بر بنده هاش خیلی مهربونه نمیخواد من در رنج و سختی باشم
یه مورد دیگه هم اینکه چند سال پیش یه بار داشتم گوشت خورد می کردم با چاقو، یه ذره بغل انگشت وسطیم برید فقط یه ذره منم فکر کردم چیز مهمی نیست، عصرش دیدم کم کم داره قرمز میشه و این قرمزی شروع به گسترش کرد از انگشتم گذشت به کف دستم رسید و همینجور پیشروی کرد بطرف مچ دستم یه نوار به پهنای دو سه سانت و از دستم بسمت بالا رفت بعدش احساس کردم تب دارم رفت رسید تا نزدیک زیر بغلم و جای بریدگی هم به اندازه ناخون شست ورم کرد و برجسته شد حالا کاری ندارم که جاریم بعداً گفت این درست شبیه چشمه شما چشم خوردی! خدا رو شکر که از اول هم اعتقاد چندانی به چشم زخم نداشتم، دیگه غروب با همسرم رفتیم اورژانس و بستریم کردن یه چیزای مبهمی هم گفتن انگار خودشونم درست سردر نیاورده بودن گفتن باید آزمایش خون بگیریم ببینیم چیه…
همون موقع خدا به دلم الهام کرد(الان میگم الهام وگرنه اون موقع الهام خانمو نمیشناختم اصلاً خخخ) که به دکتری که از آشناهای دورمون بود و چند باری هم پیشش رفته بودم و قبولشم داشتم زنگ بزنم زنگ زدم گفت ولش کن بیمارستانو بیا پیش خودم، ما هم از بیمارستان رفتیم مطب دکتر، و خیلی سریع دست بکار شد قسمت برآمده رو شکاف داد و داخلشو خالی کرد، و پانسمان کرد همین! به همین سادگی گفت تمام شد برو خونه
کارای خدا به همین سادگیه
چیزی که داشت منو به کشتن میداد با یه ایده ساده که به فلان دکتر زنگ بزنم ورق برگشت و در عرض شاید پنج دقیقه انگار آب رو آتیش شد و قرمزی بازو و دستم کم و کمرنگتر شد و ناپدید شد
موضوع دیگه که واقعاً معجزه وارانه بود در زمانی اتفاق افتاد که ما ارمنستان رفته بودیم و همسرم دچار حمله قلبی شد و رسوندیمش بیمارستان و مشخص شد گرفتگی رگ داره و باید آنژیو بشه، که داستانشو قبلاً گفتم، خدا بیاد پزشک معالج همسرم آورد که یک خانم دکتر ایرانی تو اون بیمارستان هست چون از اول یادش نبود،باهاش تماس گرفت و اون خانم دکتر اومد، و تمام کارهای ما رو راست و ریست کرد چه داخل بیمارستان چه بیرون از بیمارستان!!
آیا من با عقل خودم میتونستم این خانم دکتر رو که کلاً تو بخش دیگری از بیمارستان بود پیدا کنم؟ هرگز امکان نداشت! اصلاً چند در صد احتمال این وجود داشت که در کشوری خارج از ایران در همون بیمارستانی که ما مراجعه کردیم یک دکتر ایرانی باشه، و تازه چند در صد احتمال این وجود داشت که ما باهاش برخورد کنیم؟!
اینا همش کار خدا بود
قربون این خدا برم من کار نمی کنه که، شاهکار می کنه
یه مورد دیگه هم یادم اومد
اینکه یه وقتی حدود سه سال پیش همسرم ماهانه مبلغ دو میلیون تومن به کارتم واریز می کرد و بعد خدا بمن گفت که از همسرم درخوست کنم مبلغی رو که از اجاره آپارتمان دیگه مون در تهران می گیریم(هم آپارتمانی که توش زندگی می کنیم و هم آپارتمانی که اجاره میدیم بنام منه) به کارت من واریز بشه، منم درخواست کردم اولش براش سنگین بود زیر بار نرفت، منم رهاش کردم و به خدا سپردم، یکی دو ماه بعد خود همسرم بمن گفت موقع تمدید سالیانه قرارداد اجاره به مستاجر میگه که پول اجاره رو به کارت من واریز کنه
الان من خیلی شیک و مجلسی و بدون اینکه شغلی داشته باشم، ماهانه 30 میلیون خدا کارتمو شارژ می کنه!
قدرت خداوند بی انتهاست هیچ محدودیتی نداره
و حالا دیگه با دیدن موارد قبلی ایمانم قویتر شده که
همون خدایی که تو اون موارد دستمو گرفته و تنهام نزاشته و کارا رو برام انجام داده،
همون خدای دارای قدرت بی انتها درخواست های حالا و بعد از اینم رو هم میتونه اجابت کنه
خدایا با تمام قلبم ازت سپاسگزارم عاشقتم
سعیده جانم عاشق تو هم که هستم خودت اینو خوب میدونی بوسه بروی ماهت میزنم
ازت متشکرم که باعث این صلات پر برکتم شدی
در پناه نور آسمانها و زمین شاد و سلامت و سعادتمند باشی
به نام الله مهربان
سلام به بنده خوب خدا
سلام به زن شجاع
سعیده عزیزم از زمانی ک اولین کامنتت رو توی سایت خوندم تا همکنون تحسینت کردم و گفتم خدایا شکرت ک در مسیر بودن کنار چنین بنده های موحدت هستم.
چقدر خوب مینویسی شما
آره میدونم ک با وضو هستی
آره میدونم ک هر آنچه مینویسی سخن خداست
و چقدر آسان شدی برای دریافت آسان الهامات
همین روان نوشتن ها یعنی تسلیم در برابر معبود
ک به این راحتی با دستانت صفحه گوشی رو لمس میکند و مینویسد.
سپاسگزارم از شما
هر کجا هستید در پناه الله مهربان باشید.
بنام خدا
سلام به سعیده قشنگم
سعیده جان هر جای زندگیم که نگاه می کنم رد پای خدا را میبینم
وقتی از همسر سابقم جدا شده نصف خانه به اسم من بود چون خودم با حقوقم ساخته بودم ونصفش هم به اسم ایشون وقتی پا روی ترسهام گذاشتم وبرای جدایی اقدام کردم نصف خانه را به نام پدرش کرد
در مدت 3 سال چند بار پدر وپسر از من شاکی شدند که من خیانت در امانت کردم آن موقعه هنوز به این مسیر هدایت نشده بود ولی یه چیز رو خوب می دونستم که خدا باید کارها رو درست کند باورت میشه حتی وقتی پرونده اعتراض آنها رفت به دیوان عالی کشور همسر سابقم دو وکیل از تهران گرفته بود کلی مدرک پزشکی آماده کرده بودند که دچار فراموشی شده ومن سوءاستفاده کردم وخانه را به اسم خودم کردم همسرم (تازه با همسرم ازدواج کرده بودم )وداداشم بهم پیشنهاد دادند وکیل بگیرم گفتم وکیل من خداست، خداشاهده قبل از اینکه برم تو اتاق قاضی گفتم خدایا زبون من تویی تو به جای من سخن بگو من با دو تا وکیل طرفم که از تهران آمده خودت همراهم باش سعیده بخدای احد وواحد یکی ازآن دو وکیل اصلا حرف نزد وآن وکیل هم هر چی گفت خود قاضی جوابش داد وبعد هم رأی به نفع من صادر شد
بعد از آن حاضر نشدند کلید خانه رو به من بدهند که بتونم مشتری ببرم برا فروش خونه همسرم گفت آرام باش فرض کن اصلا نداشتی بسپار بخدا
خداشاهده یک روز با همسرم تماس گرفته بودند قصد فروش خونه را دارید همسرم هم گفته بود بله ،ولی نقد گفتند ما مشتری داریم مبلغ نقد رو می دیم به شما نسیه مال ما به همین راحتی خدا خونه را برامن فروخت
قضیه دوم مربوط به آشنایی من با همسرم هست وقتی از همسر سابقم جدا شدم یه روز از سر کار برگشتم تلفن خونه مادرم واینا زنگ میخورد با بی حالی گوشی رو برداشتم با داداشم کار داشت گفتم خونه نیست گفت شماره موبایلش رو لطف کن منم بدون اینکه بپرسم چیکارش داره شماره موبایل داداشم را دادم بهش بعد نگو ایشون شماره رو اشتباهی یادداشت می کنند(وچون فکر می کنه که من عمدا شماره رو اشتباه دادم به داداشم میگه امانتی رو بده کسی بیاره که این رو بعدها خودش بهم گفت) یه امانتی دست داداش من داشتند داداشم میگه من دیر وقت از کار بر میگردم ایشون هم میگه برامن هم مقدور نیست بیام لطف کن بده دست کسی تا برام بیاره داداشم فردا بعدازظهرش گفت این امانتی را میبری گفتم کجا گفت فلان شهرستان گفتم نه من اصلا خوشم نمیاد بعد مامانم خواهش کرد گفتم من مسیر بلد نیستم گفت رسیدی زنگ بزن خودش میاد سر راهت من آنروز رسیدم زنگ زدم دوستش که الان همسرم هست آمد سر راهم ولی نه او گفت امانتی رو بده من ونه من یادم بود(اینم کار خدا ) رفتیم تا مغازه ایشون آنروزها تازه عضو سایت شده بودم دوره قانون آفرینش وعزت نفس، کشف قوانین زندگی را کار می کردم دوره عشق ومودت هم از یک شخصی درتلگرام خریدم بعد متوجه شدم مربوط به سایت استاد نیست وپاک کردم ولی خب سه ،چهار جلسه اش را کار کرده بودم ،وقتی رفتم مغازه ایشون من یه شلوار پسند کردم که سایز من نشد از من شماره موبایلم را گرفت که جنس جدید آورد بهم اطلاع بده
بعد از چند روز دیدم پیام داد که شلوار را آوردم منم تشکر کردم وقتی رفتم شلوار را بگیرم به من پیشنهاد ازدواج داد ناگفته نموند بار اولی که دیدمش یه حس خوبی بهش پیدا کردم(که ایشون هم بعدها همین حرف را به من زد که همین که از در مغازه وارد شدی یه احساس آرامشی کردم که نگو ) واز خدا خواستم یه همسر با چنین شخصیتی در مسیر زندگیم قرار بدهد وفراموش کردم تا روزی که بهم پیشنهاد ازدواج داد گفتم نه من قبلا ازدواج کردم چند سال از شما بزرگترم درسته الان فرزندی ندارم ولی قبلا یه پسر داشتم گفت تمام شرایطت رو قبول دارم گفتم خانواده ات گفت مهم من وخودت هستیم گفتم باید با خانواده بیای خواستگاریم سعیده باورت میشه من بعد از جدایی از همسر سابقم هیچ پس اندازی نداشتم چون تمام پس اندازم صرف ساختن خونه شدبود با پول طلاهایم وحقوقم هم بابت قسط وامهایی که گرفته بودم می دادم من زندگی ام را با عشق شروع کردم ولی خداوند چنان برکتی به زندگیم بخشید که الان در خانه ای که همیشه تو رویاهام تصور می کردم دارم زندگی میکنم آنروز خداوند در پاسخ تمام درخواستهای من یکی از فرشتگانش را در مسیر زندگی ام قرار داد 7 سال از زندگی مشترک ما میگذره تو این 7 سال فقط محبت وعشق بوده که من از ایشون وخانواده اش دریافت کردم خانواده ای که با ازدواج ما مخالف بودند سعیده کی به من عزت داد غیر از اینه که خدا به من عزت داد ومرا عزیز کرد ودر این دوسالی که دچار مشکل جسمانی شدم برام هم همسر بود هم مادر در اصل هم زن خونه وهم مرد خونه این کارها رو کی میتونه بکنه غیر از خدا…
خداروشکر…خداروشکر به خاطر لحظه لحظه زندگیم از اینکه خودش در زندگیم حضور دارد
ازت ممنونم سعیده قشنگم خیلی اتفاقات دیگه ای هم بود که خداوند به بهترین نحو پازل هاش چیده تا من شاد باشم ولذت ببرم
از امروز هم بگم سعیده من صبح داشتم جلسه دوم قدم نهم را گوش می دادم جملات تاکیدی واینکه استاد می گفت بنویسی از همین لحظه نتیجه آن را میبینی من بعدازظهر فیزیوتراپی بودم یه لحظه به خودم گفتم یعنی خدا میتونه یه شبه به من سلامتی بده ،گفتم آره چرا که نه خدای که میگه باش ومیشود خدایی که جسم من رو خودش خلق کرده وخودش در تک تک سلولهای من حضور دارد پس میتونه یک شبه به من سلامتی بده من ورزشها رو انجام دادم آماده شدم ومنشی دکتر کمکم کرد رفتم دم در تا همسرم بیاد دنبالم موقعه اذان بود همین که همسر در ماشین را باز کرد سوار بشم از رادیو سوره قیامه این آیات پخش می شد
أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَهِ (1)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ (2)
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ (3)
بَلَی قَادِرِینَ عَلَی أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ (4)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ (5)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ (6)
به روز قیامت قسم مى خورم.
و به نفس ملامت گر قسم مى خورم (که شما پس از مرگ زنده خواهید شد.)
آیا انسان مى پندارد که استخوان هاى او را (بعد از مرگ) جمع نمى کنیم؟
بلکه ما قادریم (خطوط سر) انگشتان او را (بار دیگر) درست کنیم، ولى انسان مى خواهد راه فسق و فجور را پیش روى خود باز کند.
(لذا از روى تردید) مى پرسد: روز قیامت چه وقت است؟
خونه آمدم قرآن گوشیم را باز کردم ووقتی ترجمه آیات را خواندم گفت فهیمه مطمئن شدی که چه رب قادر وقدرتمندی داری که حتی قادر هست خطوط سر انگشتان هم دوباره درست کند آنوقت تو شک داری به چنین معبودی
ببخشید که کامنتم طولانی شد امیدوارم در بهترین زمان این تلگراف من بدستت برسد
خیلی خیلی دوست دارم
بوس به صورت چون ماهت
یا حق
سلام
بقول کی نوشته بود خدا اشکتو در بیاره …
باشه میام میگم
من دیر وقته هیچی ننوشتم یا حداقل چیز بدرد بخوری
اما این کامنتت چی بود نمیدونم چی داشت نمیدونم
مینویسم
هر چه بقول خودتون اومد
یاحق
تو یه شرایطی گیر افتاده بودیم سالهای حدود 97 و اینها چند تا تضاد در محل لوکیشن زندگی مون
من سال 88 خودم خونه ساختم و از مستاجری در اومدم اما الان وقتش رسیده بود که دیگه بازم عوض بشه محل سکونت مون
در یه عملیات انتحاری در یه شب زدم خونه رو فروختم البته قبل داشت
قبلش هم این بود که یه زمین خیلی بزرگ در مرکز شهر نزدیک خونه مون با کاربری کشاورزی برام پیداشد …
بزار حیفم میاد بقیه جوابا رو نخونم
بزار یه وقت دیگه میگم چی شد
یه کتابه واسه خودش
فعلا شب خوش
خوندم برگشتم
این ابراهیم هم عالمی داره ها
الحمدلله رب العالمین.
هر کی یه عالمی داره و خدا رب همه این عالمینه اصلا به اندازه تمام آدما عالم وجود داره تازه خدا خدا هم وجود داره هر کی خداش یه شکلیه
خلاصه ما زمین رو پیدا کردیم معجزه آسا و رفتیم برا قولنامه
یه زمینی پدر خانمم به خانمم هدیه داده بودن با 115 تومن
من هم اون رو همون شب فروخته و زمین بزرگه رو معمله کردم به 315 م تومن
برای اینکه مقدار این عدد الان تو ذهنتون بیاد قیمت سمند بود حدود 70 80 تومن
و من 200 میلیون تومان چک دادم برای 2 ماه دیگه دو تا صد تومن
طرفم یه دختر از اقوام بود که با خواهر و مادر و برادرش با پولی که داشتند و پول این زمین یه خونه معامله کرده بودند تو مشهد و ضمنا از بابا یتیم بودند
خلاصه
من موندم و 200 م بدهی و کلی نجوا که حالا این زمینه چیه خریدی به چه دردری میخوره و الان 200 میلیون رو از کجا مخای بیاری و از این چرندیات
و من نرسیده به موعد چکم رفتم مسافرت چقدرم خوش گذشت
تو مسافرت همون بنگاه که اومده بود برای خونه میگفت به 200 تومن شانست مشتری اگه پیدا بشه خیلی خوبه شبی که برگشتم اومد در خونه با یه بنگاه دیگه یقه به یقه شدند سر اینکه کی خونه رو قولنامه کنه و 280 میلیون قولنامه شد همون شب
و من قبل از تاریخ چکها بهشون پیام دادم چکها رو بیارین پول بگیزین یکماه زود تر
این نجوا بود
چقدر کار احمقانه ای آخه بزار پول بمونه تو حسابت کار کنه وام بگیری و باهاش کار کن و از این حرفها
ولی من دادمشون و چکها رو گرفتم ازشون و واقعا خوشحالی رو پشت تلفن تو صداشون حس کردم
آخه فکرش رو نمیکردند
بزار بمونه بقیه اش برا بعد
سریالی میگم چی شد
شب خوش
سلام مجدد به هر دوستی
من الاولین والاخرین که هو یقرا هذه الرساله
القصه
ما شدیم مستاجر
شد دوره پندمیک
به یه دلیلی که قبلاً گفتم انتحاری از محل کار کارمندیم که انصافاً شرایط مالی خوبی داشت اومدم بیرون
و در یک سال اوضاع اقتصادی مملکت هم کن فیکون
منم که گفته بودم میخام اون زمین بزرگ رو یه باغ ویلای مشتی بسازم موندم و حوضم
نه پولی در بساط بود و نه شغل درست درمون پول آوری و نه اعتماد به نفسی
خدا هم بقول ابراهیم آقا خسروی اگه اشتباه نکنم گفته بود اون گوشه نشسته بود و میوه پوست میکند و ما رو نگاه میکرد
و ما هم تو در و دیوار قوطه ور .
دیگه نگم براتون که فضای کامنتم منفی نشه.
یه 3 سالی گذشت
من دیگه کلا این که بتونم دوباره از خودم خونه داشته باشم رو بیخیال شده بودم.
یه دفعه یاد یه موضوعی افتادم که چند سال پیش از این داستان اتفاق افتاد
من یه بدهی داشتم البته داستانش رو قبلا آوردم جایی تو کامنت ها
نشستم زیر دوش مثل آقای عطار روشن گفتم من نمیتونم این رو بدم الانم تسلیمم خودت وردار بده مگه نمیگی من خدام؟ خو یالا بده .
آقا از یه جایی که فکر میکردیم دیواره در واشد و یه جوجه دوید و اومد …درها واشد
خدا بدهیه رو داد
گفتم
اه تو اونجا بدهی رو دادی من یادم رفته بود یالا، یالا خونه هم بده
من نمیتونم تسلیمم
دیگه فرمول رو فهمیدم من تسلیمم غوغا میکنه اسم اعظمه
و شاید بافاصله دو هفته شایدم کمتر که من کلا هم یادم رفته بود یه نفر زنگ زد
بزار بقیه رو بعدا تو قسمت بعدی بگم
به نام یگانه معشوق جهان
سلام سلاممممم سلاممم جواد عزیز و دوست داشنتی و شوخ طبع !!
میدانی رفیق جان !!
من هر جای که کمنت بنویسی با عشق میخوانم و هیچ امکان ندارد در اخیر لبخند را در قلبم حس نکنم
و با تمام وجودم لبخند نزنم
میدانی چرا ؟؟
چون خیلییییی با مزه مینویسی
اصلا شکل تایپ کردنت خاص و متفاوت هست
خدا میدانه از نزدیک چقدررر خاص و با مزه و متفاوت صحبت میکنی
متفاوت بودنت را دوست دارم جواد برادر
خواستم این احساس قشنگم را همرایت شریک بسازم
و از خداوند بهترین ها را برایت آرزو دارم
الهی که هر لحظه آغوش پر مهر خدا را احساس بکنی
الهی که از در و دیوار نعمت و ثروت و عشق خدا در زنده گی ات جاری باشه
شاد شوی که قلبم را شاد کردی
سلام من اصلا قصدِ نوشتن کامنت نداشتم با اینکه منم از اون دسته ای هستم 3 نصف شب از خواب پریدم و هدایت شدم سمت سایت و این فایلو دیدم و اشک ریختم همون لحظه ولی بااینحال هیچ چیزی برای نوشتن نداشتم کامنتا را میخوندم اشک میریختم و میگفتم خدایاااا چرا من نمیتونم بنویسم ؟ چرا اینجوری شدم ؟ چرا هیچی ندارم ازت بنویسم ؟ کجایی پس ؟
یادته هر بار موقع نوشتن میگی چشام پر شده نمیزارن صفحه را ببینی ؟
نمیدونم باور میکنی یا نه ؟ الان دقیقا خدایی که اون اشکهای مرواریدی پاک را بر چشمانت جاری میکنه از سر شوق ، الان همون خدا ، همون مهربان خالق، همان خدایی که دو دیقه قبل تو قرآن گفت من از هر پنهان و آشکار باخبرم و شکست ناپذیر و مهربانم اشکهای مرواریدی منو سرازیر کرده از سر شوق و سپاسگزاری عمیق …
نمیدونم چطور بگم چطور شروع کنم . چند روزی بود حالم خوب نبود اما باهمه ی این وجود روی دوره ی عزت نفس دارم کار میکنم روی ارزشمندیم و خداوند را هر لحظه بیاد میاوردم و ناگفته نمونه کامنتای تو و دیگر دوستان تونستم تا امروز بسر ببرم ، تاریکی که فقط خداوند همراهیم کرد خداوند یار و یاورم بود که نشکنم که کم نیارم ، با اینحال سرمو میگرفتم بالا میگفتم خدا حواسش هست اگر ایمان بیارم و ادامه بدم خدا بهم چشم روشنی
میده ، باید کنترل ذهن داشته باشم ، باید ادامه بدم .
و از خودم میپرسیدم از دل این تاریکی من چه پیامی میتونم از خداوند دریافت کنم ؟ خداوندا پیام تو چیه ؟ خیر در این تضاد چیه ؟
چیو میخای بهم بگی که من نفهمیدمش ؟
امروز طبق معمول کارامو کردم خونه سکوت مطلق ، دفتر جدید گرفتم برای ستاره قطبی امروز ستاره قطبیو تو دفتر جدید نوشتم موقع شروع تاریخو که زدم 1403/10/10 همون لحظه به دلم اومد با یک لبخند ملیح گفتم کاش میشد خدا به یُمن این تاریخ مبارک بهم چشم روشنی بده ، ولی ننوشتم تو قلبم اومد و رفت .
باورت میشه امروز خواسته های ستاره قطبیم یه حال دیگه داشت خواسته هام خدایی و قشنگ بودن مثلا همون اول گفتم خدای خوبم امروز روشنی را نصیب قلبم کن
خدای خوبم امروز راهم را روشن و دلم را پر ایمان کن
خدای خوبم امروز کارهامو آسان کن آسانم کن برای آسانی ها
آخرین خواسته مو آخر همین کامنت میگم .
الان نشستم دلم میخاست بنویسم تو دفترم با خدا حرف زدن
شروع کردم حرف زدن من اینو میخام اونو میخام خدای من گواهه خدای من الان داره میبینه داره میشنوه خدای من الان هست که من داره چی مینویسم همینطور یهو نوشتم اینجوری میخام اونجوری میخام، از روی نوشته ی خودمااااا خودم نوشتم و از همین یک خط و البته که خداوند گفت و نوشتم
یک ایده یک آگاهی بهم داد، یعنی از روی نوشته خودم نه اینکه ایده اومد و من نوشتم ، نوشتم دوست دارم اینکار انجام بدم یک چیز بزرگتر یه کار واقعی که من واقعا آرزومه از دلِ این نوشته بهم رسید که اگر امروز من ننوشته بودم محال بود به چنین ایده و آگاهی برسم ،اینجاست که استاد میگن نوشتن معجزه میکنه ! ایده ای که سالهاست دوست دارم انجامش بدم ولی اهمیتی بهش نمیدادم
ولی الان یک جور دیگه ای بهم گفته شد الان قشنگ حس کردم جنسِ این دفعه با دفعات قبل فرق داشت ، قشنگ نور خداوند را احساس کردم ، قشنگ صدای خداوند را احساس کردم چجوری ؟ با آرامشی که روحم از اون ایده گرفت ، با سازگاری که روحم با این ایده داره ،
اشکها اومدن سرازیر شدن اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم چطوری سپاسگزاری کنم
سجده شکر بجا آوردم
دلم میخاست این لحظه ی باشکوه را اینجا به یادگار بذارم ،
میدونی خیر این تضاد پیام این تضاد چیبود ؟ حرکت آره قدم برداشتن
برگشته بودم به حالت روزمرگی ، صبح تا 9 خواب بودم ، با اینکه حالمو بد میکنه اما هیچ انگیزه ای نداشتم برای بیدار شدن ، بی هدف زندگی کردن آدمو از پا میندازه ، افسرده میکنه ، یک هفته س تو این تضاد من دچار این روزمرگی شدم ، و از اونجایی که این تضاد به همسرم مرتبط بود
نتونستم ازش درخواست پول داشته باشم تو این یه هفته که دارم روی عزت نفسم کار میکنم احساس کردم اصلا نمیتونم درخواست پول داشته باشم هر روز تو ستاره قطبی مینوشتم خدایا میخام ماهیانه این مبلغ بیاد حسابم خدایا راهم نشونم بده من میخام متکی به کسی به همسرم نباشم میخام روی خودت حساب کنم نه همسرم .
و همه ی این تضادها دست به دست هم داد که من امروز این ایده ی واقعی که رسالتمه بهم الهام بشه .
درخواست آخریم تو ستاره قطبی این بود خدای خوبم یک ایده میخام ایده ناب کار عکاسی و فیلمبرداری از طبیعت را شروع کنم با لذت
باورت میشه دوساعت بعد دقیقا صفحه ی بعد جوابمو داد ؟؟؟
یعنی خدا به این زودی جوابمو داد ، اینجوری راحت اجابت کرد ،چون من ترمز داشتم میگفتم آخه عکس بگیرم از طبیعت که چی بشه چیکارش کنم ؟
امروز تسلیم شدم گفتم من واقعا عکاسی از طبیعت و زندگی آدمها را دوست دارم ولذت میبرم خداوندا ایده را تو بمن بده و زمانی که تسلیم شدم خداوند دست به کار شد .
و خداوند امروز به یُمن مبارک تاریخ 10/10 چشم روشنی بهم داد هم راهم را روشن و دلم را پر ایمان کرد .
خداوندا مرا ببخش که جمعه اونقدر بهم فشار اومد کُفر گفتم خدایاااا مرا عفو کن
خداوندا تو از غیب میدانی ، تو میدانی اونچیزی که برای من خیره و من فکر میکنم برام شر، و تو میدانی اونچیزی که برای من شر و من فکر میکنم برام خیر
خداوندا تو حکیمی تو سمیعی تو بصیری تو هدایتم کن تو حفاظتم کن تو مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت عطا کردی هدایتم کن .
حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است.
چشم سعیده جانم مینویسم مینویسم که یادم بمونه الهی به امید تو خیلی کم مینویسم چون پاشنه آشیلم تایید و تحسین دیگرانه دنبال اینم نقطه آبی بگیرم برتر سایت باشم جای این باشم جای اون باشم خدا برای او این کار کردی پس من چی
براهمین خیلی وقت ننوشتم تا وقتی رفع بشه هضم بشه این دیگران در ذهن من
سعیده جانم فاطمه عزیزم آقا ابراهیم تمام کامنت هاتون پیگیری میکنم تمام سعی میکنم تو زندگیم اجراشون کنم تنها تنها دوستام در زندگیم هستین از سعیده جونم و آقا امیر یاد گرفتم قرآن خواندن بخوانم بخوانم تا از کوری و کری دربیام مداومت داشته باشم صبر داشته باشم استقامت فاطمه جانم با کامنت هاش یادم داده با اطرافیانم چطور برخورد کنم و به همه همین بگم تو بهتر از هرکسی شرایطو میدونی و از پسش برمیای
ابراهیم جانم 8 مرحله بهم یاد داده با فو کوس روش خودم رو برای تجربه رابطه ای سراسر توحیدی آزادی امنیت راحتی لذت عشق بدون قید وشرط مهیا کنم
و معجزات خدا ادامه داره ذهنی که داری میگی تو عمل نمیکنی من همونم من همونم کار تو شرکت گرید 1 با بهترین حقوق ول کردم بهترشو با بهترین بندگانت راحتترین آسانترین بهم دادی
بارداری 1 ذره درد یه ذره حال بدی نداشتم در بی نظیرترین و راحتترین حالت ممکن کنار فرشته مثل نادیا که مراقبم باشه زایمان بدون درد با همون شرایطی که میخواستم 1 هفته بچه رو در پناه خودت حفظ کردی تا من روبراه بشم و خودم کارمو بکنم نوزادی بهم دادی با همون شمایل که میخواستم و خصوصیات و تا الان 1 سالشه خودت خوابوندیش غذاش دادی لباس دادی مراقبتش کردی از تمام بیماری گزند هر چی هست حفظش کردی و فقط فقط لذتش خنده هاش برا من بوده و هست و الان در پناه خودتم برای رفع تضاد و پاشنه آشیل های روابطم و شخیتم که خودت به راحتترین و آسانترین راه هات هدایتم میکنی. دنبال تایید و تحسین دیگران نباشم، قضاوت نکنم، احساس ارزشمندی و لیاقت درونی ام، برای انحام کارهام خدام در نظر بگیرم نه واکنش بقیه، بالاتر دونستن خودم نسبت دیگران در مورد فهم قوانین و عمل به آن، پایین تر دیدن خودم از شرایط مالی و کاریم، و عالم بی عمل بودن، قدرت نه گفتن پناه بر خودت پناه بر خودت پناه برخودت یاریم کن تا بسوزونم ریشه اشون و خشک کنم
سلام به خداوند خانم شهریاری
استاد عزیزم و همه دوستان سایت توحیدی عباس منش
من دقیقا امروز 787 روزه که عضویت دارم دراین سایت وبه جرات میتونم بگم روزایی که شجاعت و ایمان داشتم خداوند هم برام بهترینها را رقم زده
یک معجزه ای که برام اتفاق افتاد پارسال برج 6 بود که بعد از 8 سال کار با یک دوستی که فکر میکردم اگه اون نباشه زندگی من به فنا میره با الهامات خداوند و مشاوره دستان خداوند که فقط کلام خدا را به من میرسوندند از ایشون جدا شدم و هدایت شدم به سمت کاری وصاحب کاری که هنوز هم طرافیانی که ایشون رو میشناسن باورشون نمیشه که این شخص این مبلغ حقوق را با من توافق کرده ( تقریبا شش برابر بقیه پرسنل ) که حتی سر برج به اونا باکلی چک وچونه پرداخت میکرد ولی مال من رو طول ماه پرداخت میکرد بدون چونه
ولی متاسفانه ترمز ها اجازه نداد که اون کار ادامه دار باشه ودوباره دور شدم از تمرین واستمرار والان دوره ها از اول شروع کردم وبا دیدن این فایل های عالی که استاد زحمتش رو میکشن به زودی به مدار نعمت ها باز خواهم گشت
یکی از بزرگترین نعمت هایی که در طول این مدت دارم ارامش و دور شدن از انسان های منفی هست که بابت خیلی سپاسگذارم
از خدای بزرگ برای همه دوستان ارامش ونور و کرم رو خواهانم
در سایه الله پایدار وسلامت باشین
به نام خداوند جان
سلام بر بنده توحیدی الله الهی شکر که من هدایت شدم امروز به کامنتهای زیبای شما و اقا ابراهیم عزیز
نمیدونم از کجای نتایج شما بگم اما تمامی این کامنت شما ی صلات ی قوی کننده ایمان برای من بود که فثط خشکم زده بود از این کامنت از این نتایج وابعا بینظیر بود نوش جانت این همه اسانی وقتی ی نقر اینقد شجاعت داره پس نوش جانش
و اما میخوام از نتایجی بگم که ایمان خودم قوی بشه از جایی که نور الهی بر من تابید و بار سنگین از دوشم بر داشت
17 شهریور ماه 1400 جایی که سلامتی دوباره استارت خورد و در شهریور همون سال من به طور اتفاقی با استاد اشنا شدم و و در ضرب اولبدون اینکه فایلی از استاد گوش بدم دوره سلامتی رو خریدم قشنگ یادمه چی شد و حتا من فکر کردم 500 تومن اما هزینه اون موقع که من اومدم تو سایت 5 میلونو 600 هزار تومان بود
و من پول پیش خونم تو حسابم و دوره رو خریدم و روانشناسی 1 و من استارت زدم با سلامتی از همون اول کله شق گفتم من دیگه دارو استفاده نمیکنم و نکردم و اما روزای اول حال بدی اما هروز که میگذشت به سمت بهبود میرفتم
تا سلامتی به من داده شده با دوره سلامتی
بعد با اموزهای روانشانسی ثروت 1 بیشتر از 200 میلیون پول از همون کاری میکردم به دست اوردم الا هم نمیدونم چطوری فقط به دست اوردم و ماشین خریدم و اما هنوز قرضی چکی کار میکردم تا همسرم گفت خواب دیدم که بابات همرور جمع کرده بود تو ی باغ و خودش رو نشون داد مثل ی گل رز باز شد و خشک شد ریخت و بعد ی دونه رو نشون داد که گفت این امین که رشد میکنه میاد بالا و همین الا که دارم میگم مو به تنم سیخ میشه
و بعد که وسایل خونه زندگی که رفت تو پارکینگ خونه پدر خانمم به تضاد و مشکلی برخورده بودیم و باهم
و بعد دوره عشق مودت رو خریدم و اروم اروم همه چی بهبود پیدا کرد و پدر خانمم ی واحد خونه داشت داد و ما رفتیم درستش کردیم و دوباره رفتیم زیر ی سقف و زندگی کردیم
و بعد روز به روز بهتر شد اوضاع من گفتم باید بهتر رشد کنم سال1402 من از کارم که شراکتس بود اومدم بیرون و فقط دوره هزیدم که رو خودم کار کنم با 12 قدم شروع کردم
و بیکار هم بودم
سهم خودم رو اجاره دادم و تمرکزی 12 قدم کار کردم
اما کامنت گذاشتن بلد نبودم واقعا چون درک نمیکردم و شاید هم کمال گرابودم جسته گریخته کامنت میذاشتم
پول میومد خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر کنم
چند ماهی گذشته من هنوز دنبال علافم لودم چند تا کارم کردم اما اونی که من میخواستم نبود که نبود تا رفتم تو کار املاک اینارو کسی میگه که متاهل هم بود اما چون الگو استاد بود دنبال بهانه نبود اصلا کله شق بود به معنی واقعی کلمه
و من خوشم اومد از املاک تو هفته سوم من کلی پول دراوردم اینجوری چسبیده بودم بهش
حتا کلاس هم میرفتم و اما هم زمان هم همسرم هی میگفت نرو برگرد به کارت قبلیت تو سهم داری اونجا اولش مقاومت بود تا خودم خواب دیدم و باید برمیگشتم و من دیگه مطمئن بودم خدا داره بام حرف میزنه و بدجوری هم داشت میگفت برگرد و مت برگشتم دلها برام نرم شد و اون عید گذشت
اما با کول باری از بدهی سال 1403 اغاز شد و اون خدا گفت تو نباید خودت رو جابه جا کنی تو رو خودت کار کن من جاتو عوض میکنم
بدهی پرداخت کردن ها شروع شد
سال 1403 ی کارت بانکی به من داده شد و شروع کردم بد6ی دادن
و اما شرکای من هی ی سری اعمال انجام میدادن و من واقعا الا که بهش فکر میکنم نمیدونم چرا اما خدا میدونه طوری شد که باهم بد شدن و یکی داره از برج 11 جدا میشه و قرار دادنوشتیم براش چون من خواستم از خدا که این کار مستقل برای خودم بشه تصمیم گیرنده خودم بشم و الا بیشتر تصمیم ها به عهده خودم شده
و اما بدهی ها سنگین پرداخت شده و اندکی مونده اونم مرداخت میشه
به تازگی ی زمین داشتم که مال پدری بوده فروخته شده
دوتا دستگاه خریدم برا کارم ی فاز جدید شروع کردم و خیلس راره خوب پیش میره به لطف خداوند
و اما رابطم طوری پیش رفته الا اومدم جایی روی خودم تو تنهایی دارم روی خودم کار میکنم
و وقتی همه چی درست بشه دربارش تو سایت مینویسم و الا حالم خیلی عالیه و قلیم فوق العاده ارومه مخصوصا الا
ممنونم ازتون برای این جریان زیبایی که تو کامنتتون به راه انداختی خانم شهریاری
درپناه حق شاد سالم سلامت و ثروتمند باشید
استاد جانم برای فایل جدید هم از شما سپاس گذارم
لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند بخشنده مهربان
خدایا شکرت که هرآنچه دارم ازآن توست و توسط تو به من داده شده است.
سعیده عزیز ونازنین سلام
بعد مدتها کامنت ارزشمند و توحیدی شما منو واداشت که براتون بنویسم .
توی خواب دیده بودم که لوحی رو یا نوشته ای رو باید تغییر بدید یا باید تغییر کنه و توی کامنتی هم براتون نوشتم نمیدونم خوندین یا نه . که البته الان جزئیات خوابم یادم نیست و این خواب قبل از داستان جدائی شما بود .
امروز با خوندن
لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.
توی کامنت زیبای توحیدی شما یادم امد که بعداز خوندن یه کامنتی از سید علی خوشدل عزیز در سریال سفر به دور آمریکا که سید علی عزیزونازنبن از آیه های زیبای قرآنی نوشته بودن ومن با خواندن کامنت ایشان در شرایط و الهاماتی قرار گرفتم که توی ذهن من بصورت واضح و روشن وشفاف لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.
گفته شد بارها و بارها و بارها ومن و من در شرایطی خودم رو میدیدم که لباس احرام پوشیده بودم و داشتم دور کعبه طواف میکردم واین زمانی اتفاق افتاد که حاجی های اونسال داشتن آماده میشدن برای رفتن به سفر حج وبرای من این اتفاق بصورت واضح و روشن مثل روز وزمانی که بیدار بودم اتفاق افتاد که این حالت روحانی رو زیر کامنت سیدعلی عزیز ونازنین نوشتم و الان با خواندن لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.یاد اون لحظات روحانی افتادم و گفتم براتون بنویسم و بعد از اون اتفاق و اون کامنت من دیگه کامنتی ننوشته بودم .
یادمه سید علی عزیز توی کامنتی گفتن که ماشینی رو دیدن که پلاک 777 داشت و عدد هفت برای ایشون عدد خاصتی هست برای من هم هست .
گفتم مگه میشه 777 . چه اتفاق قشنگی میشه منهم ببینم منهم دوست دارم این عدد رو
صبحها ساعت 5 صبح میرم دوچرخه سواری بعد از دوره فوق العاده روحانی و ارزشمند و توحیدی دوازده قدم .
زمینی توی شمال داشتم که مدتها بود میخواستم بفروشم
یه مشتری برای خرید پیاد شده بود قرار بود برم شمال
صبح با دخترم رفتیم دوچرخه سواری در واقع برای عشق بازی با خداوند که در دوره دوازده قدم بهم گفته شده و گفتم که اگه نشانه خوب دیدم زمین رو معامله میکنم و این جمله استاد که وقتی در مدار خوبی هستی نگران نباش هر کس که در مسیر تو قرار میگره خوبه و نکران نباش و هر معامله ای میکنی به سود تو تمام میشه
وقتی داشتیم بر میگشتیم من یه خودر با شماره 555 دیدم گفتم پریا نگاه کن که هنوز در ذوق دیدن بودیم که پریا گفت بابا نگاه کن 999 و یک خودروی دیگه . از دیدن نشانه ها داشتم کیف میکردم که ببین قانون تمرکز و توجه همیشه بدون تغییر و ثابته و همیشه درست عمل میکنه
تا خود شمال ما همه شماره های از 111 تا 999 رو اون روز بارها و بارها دیدم
و زمین من بعد از مدتها به براحتی و آسانی وبسادگی بفروش رفت و من در تمام زمان نوشتم مبایعه نامه آرام و راحت و آسوده نشستم و هرآنچه که گفته شد و خواستن و شاید مواردی بود که من نمیخواستم ولی توجه به ناخواسته ها نکردم و در نهایت همه چیز به نفع من و آنچه که خواسته بودم تمام شد .
خدایا شکرت که هرآنچه که دارم از آن توست و توسط تو به من داده شده است .
یکی از هزارن اتفاقی بود که وقتی سپردم به خدا و الله یکتا براحتی و آسانی و بسادگی با بهترین شرایط برام انجام شد اتفاقی که شاید قبل از انجام شدن انجامش شبیه معجزه بود و برای من اتفاق افتاد به بهترین شکل .
خانم شهریاری عزیز همیشه قابل تحسین هستین و امیدورارم که درمسیر تحقق و رسیدن به خواسته هاتون همیشه با توکل به خداوند و الله یکتا در اوج حالت انرژی مثبت و توحید قرار داشته باشید .
وآرزوی من اینست که به همه خواسته هاتون براحتی و آسانی و بسادگی با بهترین شرایط طبق قانون جهان هستی برسید و خالق خیلی خوبی برای خلق زندگی دلخواه خودتون باشید .
بینهایت سپاسگزارم برای بودن و نوشتن کامنتهای توحیدی تون درین حرم مطهر و توحیدی که بیشتر از خیلی از مساجد و معابد و … نام خدا درآن با عشق با احساس خوب با شوروشوق خیلی زیاد و ایمان باور گفته میشود.
استاد عزیزم بینهایت از شما سپاسگزارم برای این همه توحید و عملگرائی و عشق و انرژی که با عشق دراین گستره جهان هستی پخش و گسترش میدی و مارو هم دعوت به فیض و بردن از این دریای بیکران الهی میکنی برای کسانی که بخواهند و در مدار دریافتش باشند.
برای هر لحظه از زندگیتون نور و عشق و انرژی پول و ثروت و فراوانی سلامتی خوشبختی سعادت میخوام
امیدوارم از هر لحظه از زندگیتون قشنگ تر جذابتر و لذتبخش تراز قبل باشه و انگیزه و شوروشوق و احساس خوبتون هر لحظه برای زندگی بهتر و بهتر و بیشتر و بیشتر بشه
درپناه الله یکتا
خدایا عاشقتم که عاشقمی
مریم نازنین عزیز بینهایت از شما برای این همه انرژی مثبت که در گوشه گوشه این سایت توحیدی مینویسی و نور افشانی میکنی سپاسگزارم.
لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.
به نام آرام جانم
سلام عزیزم
خوبی ؟
سعیده جان با خوندن کامنتت برای عشق به خدا برای بودن خدا برای حضور سبزش تو زندگیمون اشکهام داره میریزه
خدایا هر چی که باعث دوری من از تو میشه رو ازم بگیر
فقط خودت باش
فقط خودت باش
خدایا من بدون تو آواره ترینم
خدایا به عظمتت قسم میدم کمکم کن گمت نکنم ،به حرمت اشکهایی که به خاطرت میریزه عشق خودت رو در قلب بیشتر و بیشتر کن
خودت شاهدی سه روزه چقدر آرومم عینه یه کودک
خودم شاهدم که سه روزه همش بهم میگی دوستم داری
شاهدم که چه زیبا همو بغل میکنیم
آخه خدایا من در تمام این 32 سال هیچ وقت همچین حسی نداشتم یه حس اطمینان؛آرامش؛لطافت
سعیده چشمام نمیبینه بنویسم
امان از اشکهایی که دوست دارم فقط بباره بباره
سعیده میدونی من صدای خدا رو محبت خدا رو عشق خدا رو دارم میشنوم،میبینم ،حس میکنم
اونقدر کارام روون پیش میره که نگو
سعیده اون راست گفته بود
من به شما از رگ گردن نزدیک ترم
اما من یه کم دیر باور کردم
خدایا باورت دارم ؛به حرمت اشکهایی که داره میریزه هر چی میخوای ازم بگیری بگیر اما خودتو نگیر که زمین میخورم له میشم
عشق شیرینم تمام وجودم آرام جانم عاشقانه دوستت دارم دلم میخواد شب و روزم باهات سپری
سعیده جان !! میدونی این سه روز همش خداوند چی رو اولویت قرار داده اینکه که هر کاری میخوام انجام بدم اصل رو راحتی و حس خوب من قرار میده ،خیلی مواظبمه “” به خدا هر کاری خواستم انجام بدم اگه حس خوب من در جریان بوده گفته پاشو انجام بده اما اگه نبوده گفته نه !!
سعیده اون منو خیلی دوست داره
اون من خیلییییییی بیشتر از خودم دوست داره
خدا خیلی به من نعمت داده
من میتونم راه برم و تو تک تک قدم هام خدا رو ببینم یادمه یه بار در اثر یه حرکت ساده تمام عضلات کمرم گرفت سعیده من فلج شدن رو به تمام معنی درک کردم یه هفته تمام من اصلا نمیتونستم قدم از قدم بردارم
آره نعمت بزرگیه من میتونم قدم بردارم حرکت کنم نفس بکشم
خودت ای سی یو بودی میدونی چی میگم ،مادرشوهرم امسال در عرض 2 ساعت معلوم نشد چی به چیه که قدرت نفس کشیدنش گرفته شد یعنی دستگاه جواب نمیداد دیوانگی میگرد با هزار دنگ و فنگ بعد از 20 روز به سختی میتونست نفس بکشه آره خدا قدرت و نعمت نفس کشیدن رو به ما داده خدایا هزاران مرتبه شکرررررت
میدونی خیلی تو سلامتی تضاد داشتم ،همش هم فکر میکردم که استاد قبل قانون سلامتی چطور میگه هیچ قرصی نخورده چطور مریض نشده ،دو روز پیش خیلی ناراحت شدم از سر دردی که رهام نمیکرد مسکنی که جواب نمیداد؛نشستم تو حیات عینه آواره و درمونده جلوش زانو زدم گفتم من حالیم نیست باید گریه کنم تو هم میخوای بزن تو سرم آخه این مشکل باید حل بشه
سعیده !!!گریه هامو کردم غر هم زدم …برگشتم سایت
میدونی بهم چی گفت ؟!
گفت تو از من دوری جانم !!
گفت تو منو به حاشیه روندی !!
قربونت برم خدا منو ببخش
من بودم و سکوت و تایید و اظهار پشیمانی ،سعیده از اون روز درده سرم رفته ،انگار سبک شدم تو تک تک سلولهام دارم میبینمش انگار روحم رو جلا داده در تمام عمرم این حس نزدیکی به خدا رو نداشتم که تو این سه روز دارم طوریکه فقط دعا میکنم که هر روز و شب باهاش باشم خودش کمکم کنه …
از بچگیم همش حرفهایی مثل تو خنگی تو هیچی نمیشی تو …. اونقدر شنیده بودم که رسما باورم شده بود اما از همون بچگی خدا رو قران رو همیشه همراه خودم میدیدم و از همون بچگی هر وقت به خدا میگفتم اخه چرا فلان چیز برامن نمیشه بهم وعده میداد این مسیر رو، به خدا وقتی وارد سایت شدم بهم گفت خوش اومدی نوش جونت باشه اون به وعده ای که بهم داده بود که مسیر رو بهم نشون بده عمل کرد
وقتی وارد سایت شدم ،کللللی بدهی داشتم با افکاری مثل اینکه فقط باید قرض کنی و …
من تموم بدهی هامو دادم،پارسال این موقع 10 هزار تومن برای خودم نداشتم اما الان چند هزار برابر اون 10 تومن دارم … هذا من فضل ربی
وقتی وارد سایت شدم بدون قرص افسردگی نمیتونستم بمونم اما الان 8 ماه میشه من قرصی نخوردم
وقتی وارد سایت شدم ناآرام،بریده از زمونه ناامید بودم اما الان فارغ از غوغا (این خیلیه برام مهمه)
رابطه ای داشتم جهنم اما الان اونقدر با خودم در صلحم که بهشت شدن زندگیم رو خودم دارم با چشمای خودم میبینم
اولا دوست داشتم برنامه بریزم اما الان فقط دلم میخواد خداوند برام برنامه بریزه بع پلن هاش برام ایمان دارن
و خیلی اتفاقای ریز و درشت
اما من در بین همه اینا میخوام هر روز بیشتر و بیشتر بع توحید به یکتا پرستی و یکی شدن با خدا برسم
خدا خیرت بده که مینویسی و در خواست کردی بنویسیم
قلب بازتر شد،آرامش سهم قلب مهربونت
سلام بانو شهریاری عزیز.
من فایل گوش ندادم در حال دانلود است ولی کامنتا شما واقعا اشک ادم در مییاره چه بیگم هدایت خداوند در لحظات به مو می رسد و پاره نمیشه چندین بار در مواقع مختلف اینو دیدم چند متر مانده بود که از کوه بی افتم پاین دره خداوند نجاتم داد در مواقع موتور سواری چند ثانیه مانده بود که خداوند نجاتم داد مواقع پول نداشتم یک نان خشک بخرم ولی خداوند زرق ش و از طروق مختلف برایم رساند ،، ایاک نعبد وایاک نسعین،، ممنونم از کامنتا آگاهی بخش تان با احترام صابر از افغانستان بالای تبه زیبا کنا ر چشمه آب گوارا
سلام آقا صابر عزیز
سپاسگزارم ازت برای اینکه نور خدا رو برامون فرستادی،این نور خاموش نشدنیه…ولی ما با روشن کردنش،میتونیم زندگی خودمون رو پر از عشق کنیم،به محض اینکه اسم خدا وقدرتش میاد،این ذهن خاموش میشه…و وقتی ذهن خاموش بشه،قلب باز میشه…و هدایت ها میرسه…از همه طرف…
انشالله بالای تپه ی زیبا،کنار چشمه ی آب گوارا،بهت کلی خوش گذشته باشه…جای مارم خالی کن!
الله یارت باشه همیشه.
بنام خداوند که خلق می کند و هدایت می مند.
سلام بنده خوب خدا سلام بانو شهریاری عزیز باز هم نور خدا برام رسید امروز متوجه یک نکته جالب شدم اون مدت عضویت خودم خود شما در این سایت الهی است اصلا گفتم یاد آوری باشد برای خودم یازده صد روز شده است.
پنج روز پیش که این کامنت برای تان نوشتم یازده صد روز عضویت من بود یعنی با فاصله پنج روز تفاوت.
با خودم گفتم یاد اوری کنم اون روز ها پر از افکار شرک آلود بودی یادت باشد چطور خداوند هدایت کرد بیای عضو این بشی و به اندازه صد سال دیگران حرف توحیدی گوش کنی بدانی مسیر درست کدام است این سه سال واقعا حالم خوب بوده نسبت بیست سال زنده گی قبل اشنای با این قوانین الهی باز هم سپاس گذارم اها این بگم روز های زمستانی سرد است امروز اتش چوب درست کردم چقدر به گفته شما ایرانی ها حال میده ما افغانی ها میگیم کیف داره جای تان خالی..
بنام خداوند زیبا ،وسلام به خدمت خانم شهریاری ،
عزیز به حدی از کامنتت لذت بردم اشک ریختم ،و قلم طلایی ایت تحسین را کردم ،آفرین، گلم چه زیبا در مورد استاد گرامی صحبت کردی فدات بشم، ماشاالله به این همه تغییرات عالی ،خواستم این را بپرسم که چطور به موفقیت رسیدی،خدارا شکر در پروفایل زیبایت نوشتی ،استمرار ،استمرار،استمرار،
همان آیه یا ایها الذین آمنو امنو ،،یعنی ای اهل ایمان همواره ایمان بیاورید، متاسفانه کیبورد گوشی بنده عربی نیست ودر نوشتن آیه ها ممکن است اشتباه داشته باشم،ببخشید انشالله در مسیر زیبای حضورت همیشگی باشد ،مجددتحسین میکنم شمارا خدارا شکر برای وجودتان،در پناه حق پاینده باشید ،
به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی .سلام سعیده جان ،از زمانی که هدایت شدی به این سایت بهشتی یا خوندن هر کامنتت اشک آگاهی از چشمام جاری شده وقلبم باز شده ،تحسینت می کنم قلم زیبایی داری تو نوشتن درکت از قانون.وقتی این کامنت زیبات رو می خوندم اشک از چشمام جاری شد ویاد مسیر هدایتی این 4 ساله ی خودم افتادم .زمانی که خدا با قرآنش بهم گفت مثل مریم سکوت کن تا بین قومت یاریت کنم ،بهم گفت مهاجرت کن،گفت بچه هات رو نبر ،چه دستان نابی برام آورد وچه زیبا خدایی کرد برام .تو این مرحله از زندگیم بهم میگه از کار کارمندی خارج شو ولی این پروسه نیاز به تکامل داره وایمان دارم دستاش رو میاره کمکم کنند.عاشقانه دوستت دارم وبهترینها رو برات آرزو دارم .بیوگرافی زندگی من وتو یه کم به همدیگه شبیه ،از باز کردن زنجیر رابطه تا باز کردن زنجیر کار کارمندی تو سیستمی که فقط تمرکز بر روی نازیباییهاست.
سلام سعیده جان
درود و هزاران درود به آن روح توحیدیت
چگونه میتونم تحسینت کنم که کامل حق مطلب را به جا آورده باشم این فایل استاد چنان اشکهایی از چشمان من جاری کرد و میخواستم از استاد تشکر و قدر دانی کنم جملاتم را نمیتونستم بیان کنم و شما چه زیبا اینکار رو کردین سپاس سپاس سپاس
چقدر زیبا رشد کردی و ممنونم که به ما هم یاد آوری کردی استمرار چنین و چنان کرده باهات ،بهت هزاران تبریک و عشق میفرستم و برایت از خداوند بهترینها را درخواست دارم
سلام به استاد و همه دوستان جان
سلام سعیده قشنگم دوست خوبم که با نوشتن این کامنت زیبا دوباره و دوباره دل من لرزید و این فایل مجدد برام تداعی شد منم نیمه شب ساعت 12 شب انگار خدا بهم گفت فایل جدید اومدم سایت و دیدم آره همونه رمز کار همونه همون حسی که بهت گفت بیا تو خونه ای که همه اهالی این خونه پر از عشق به خدا هستن و دست خدا عباسمنش عزیز جان حرفها براتون آورده چقدر ذوق کردم که هدایت شدم و چقدر ذوقم بیشتر شد که این فایل از آگاهی های دوره ثروت 1 هست چون من الان میانه راه دوره ثروت یک هستم و اصلا دلم نمیاد از یه فایل برم فایل بعدی و بعد از 4 ماه که از خرید این دوره میگذره هنوز من فایل 9 هستم چون واقعا دلم میخواد هر لحظه گوش هام فقط صدای این بنده خوب خدا رو بشنوه وقتی میام و فایل جدید میبینم تازه میفهمم هدایت یعنی چی تازه میفهمم انگار خدا خواسته منو به گوش استاد الهام کرده و استاد این فایل رو برای هدایت شدن من فرستاد و بعد که میام کامنت ها رو میخونم متوجه میشم همه هم مدارهای من به این فایل نیاز داشتن و اینقدر کامنت های زیبا از خودشون میذارن که هر کدوم میشه یه هدایت و یه الهام و یه حس ناب از فرکانس خدا
خدایا شکرت بابت بودنم تو این خانواده توحیدی و ناب
سلام سعیده جان عزیزم
امیدوارم عشق خداوند همیشه در وجودت جاری باشه
خواستم بنویسم و بهت بگم که من هر دفعه پاسخ به کامنت هات نمیدم ولی با کامنت هات اشکم جاریه همیشه
میخوام بگم که تو بنویس
کوتاه بنویس
بلند بنویس
فقط بنویس و منو مثل همیشه یاد اغوش امن خدا بنداز منو به اغوش خدا ببر
الهی که قلبت همواره به وجودش روشن باشه و تنت سالم .
إِیاکَ نَعبُدُ
وَ إِیاکَ نَستَعِینُ
سعیدههههه
سعیده ی عزیزم …
اشک من رو هم درآوردی که …
به خدا اگه میتونستم میومدن اونور گوشی و بغلت میکردم….
اصلا الان دیگه نمیدونم چی بنویسم ….اصلا دیگه حتی صفحه ی گوشی رو به سختی میتونم بنویسم…ممنونم از کامنت قشنگت ….
اینقدر حس خوبی داشت که نمیتونم توصیفش کنم ….
البته …
یه چیزی بگم …
یه خس غریبم دارم الان ….
حس میکنم یه فرکانس فوق العاده ای رو حس کردم که الان توی مدارش نیستم ….
دلم برای خودم سوخت که دسترسی به چنین فرکانسی ندارم …
از شدت خوشحالی و زیبا بودن اون فرکانسی که توی نوشته هات بود اونقدر به وجد اومدم که اشک از چشمام جاری شد …
و بعد گفتم …من …
منم
منم همینو می خوام …می خوام برم بالا …می خوام بیشترو بهتر بشنوم …
می خوام درکم بیشتر بشه …
عاشقتم …
ممنونم به خاطر این حس فوق اعاده ….
سلام سلام نمیدونم چی بگم فقط همینو بگم عاشقتونم بهشتیها عاشقتونم ما معلمی عالی داریم پیامبری بینظیر داریم عجب بوی عشق صفایی میده این بهشتی که درش هستیم حالمو عالی کردین با حرفهای بهشتیتون ای ول استاد عزیزم ببین چی پرورش دادی. عشق منی سعیده پروفایل خواندم دقیقا زندگی نامه منه مثل خودت با اینچنین مرحله ای با استاد عزیزم آشنا شدم دممون گرم
سلام سعیده جان عزیز.. عزیزم شما به استاد میگی چه کردی با ما؟
منم به شما واستاد میگم چه کردی بامن؟ چه کردی بامن؟
از زمانی که فایل شروع شد واستاد گفتن عزیز دلم واسه من قرآن آورد ووقتی میخاستم بزارمش وسط قرآن وباز کردم وآیه ای اومد درمورد حضرت زکریا.. یه حس عجیبی بهم دست داد وگفتم این فایل قراره طوفان کنه.. وهمینطورم شد از اول فایل اشکهابارش گرفتن وهی از درون منوشستن.. هی شستن اونقدر این اشکها ریخت که وقتی فایل تموم شد احساس کردم از درون جلا پیدا کردم احساس کردم قلبم سبک تر شده بودوباخودم میگفتم خدایا میشه به منم مثل استاد یه گشایش قلبی عطا کنی میشه به درون من هم رسوخ کنی میشه که بری تو گوشت وپوست ورگ وپِی وجودم.. میشه منم توحیدیم کنیکه اومدم سراغ کامنتا… تازه اشکها بند اومده بود که دوباره با کامنت شما شروع شد.. چقدر رررر تحسینت میکنم سعیده جان.. چه قلم زیبایی درنوشتن داری.. چقدرررررر توحیدی شدی.. این مسیر چه کرده باتو.. منم میخام به همین دگردیسی برسم منم میخام یه روزی به این حد از ایمان وباورتوحیدی برسم.. عزیز دلم نمیتونم بیشتراز این بنویسم امروز چقدر اشکهام بی اختیار شدن انگار چشمامم میخان مثل قلبم خودشونو خالی کنن…
عزیز دلم بابت کامنت بسیار زیبا ودلنشینت ازت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم وخداروهزاراران هزارررررر بارشاکرم که منو به این مسیر الهی به این فضای معنوی هدایت کرد خداروصدهزارمرتبه شکر… بر فراز قله های موفقیت ببینمت عزیزم
سلام استاد عزیزم چقدر دلم براتون تنگ شده بود خیلی دوس دارم فریاد بزنم بگم استاد تارگت فروش دو میلیون دلار هم زدیم امروز که دارم این کامنت مینویسم تو یکی از گرون ترین محله های رشت یعنی گلستاز زندگی میکنم
انقدر شرایط زندگیم تغییر کرده هرچیزی که تو ذهنمه به روی راحتی میتونم تهیه کنم
هر کجای ایران دوس داشته باشم میتونم برم مسافرت
به روی راحتی ماهی 500میلیون هزینه میکنم بدون اینکه نگران موجودی حساب بانکیم باشم
اره من همون پسری هستم که روزی با شما آشنا شدم حتی غذا نداشم تو کپر تو روستا های دور افتاده نزدیک سیستان و بلوچستان زندگی میکردم اما امروز. رکوردار های متفاوتی زدم
درسته الان ثروتمندم ولی من عاشق این شخصیتم از ثروت لذت میبره حالش با خودش خوبه
همین یک هفته پیش رفتم فرشته تهران خونه بگیرم ی خونه میخوام بگیرم که ماهانه اجاره ش 320میلیون ت
انگاری این عدد اونقدر برای ذهنم بزرگ نیست چون انقدر پول ساختم و خداوند ظرف منو بزرگ کرده خیلی وقتا میگم مهدی دمت گرم که میخوای بری تهران. بهترین جا زندگی عالی داشته باشی
من راجب خدای میخوام صحبت کنم که وقتی با دوره روشناسی ثروت یک تصمیم گرفتم مهاجرت کنم و پا بذارم رو ترس هام. دستمو گرفتم رهام نکرد
عاشق اون روزیم که وقتی توکل کردم مزایده 50میلیاردی بردیم
عاشق این خدام وقتی مزایده. 100میلیاردی رو هوا بود برامون اوکی کرد
زمانی که شرکت قفل شد همچی رفت رو هوا من به پرودگارم اعتماد کردم خداوند برام دونه دونه قفل هارو شکست
من پارتی نداشتم خدا شد پارتی برام
خدااا شده همه کاره زندگی من
کل کار زندگی منو برام روان تر میکنه
ایمان بعنی میترسی ولی بری تو دل ترس هات
ایمان یعنی عمل کنی و از خاکستر طلا بسازی در شرایطی که همه نا امیدن
برای من هر روز تو ایران پول ساختن راحت تر میشه
من خداوند با معجزه هاش تو زندگیم درک کردم
خدای که رکورد های بزرگی برام زد
این تازه شروع هیجان انگیز زندگی منه
استاد خیلی خوبه زندگی خیلی من دیوونه این حد هیجانم دیدی گفتم من بالاخره تارگت میزنم
من نمیتونم راجب خیلی عدد های به که حسابم واریز میشه صحبت کنم چون صحبت کردن راجب همین عدد ها مغزم هر کسی دیوونه میکنه
تو سن 25سالگی خدا برام معجزه ای رقم زد که روزی تو رویاهم نمیدیم
من تو رویایی 99 درصد مردم دارم زندگی میکنم
فقط چشمم پر اشک میشه از این حجم نعمت که تو زندگیم
هرچی ساخته شده بخاطر. وجود استاد عباسمنش و. پروردگارم هستش
خیلی دوستتون دارم
استاد دمت گرم من با نتیجه زحمت های شمارو جبران میکنم
درود و نور بر مهدی عزیززز
شاگرد اول کلاسمون، تحسینت میکنم پسر بخاطر اینهمه نتیجه که تو دستته،
بخاطر تعهدی که داشتی و داری برای رسیدن به خواسته هات، بخاطر تلاشی که میکنی. از اینکه تو این سن کم اینهمه ثروت خلق کردی.
پسر من تازه الان تو سایت کشفت کردم با خوندن این کامنتت.
رفتم چندتا دیگه از کامنتهاتو خوندم
ایستاده برات دست میزنم و تحسینت میکنم. جالبه دقیقا من از چهار روز پیش برای خودم چله ثروت گرفتم. تمرکزی روی باورهای ثروت کار کنم. بعد یهو بعد سه سال و خورده ای که تو سایتم
الان برای بار اول کامنت شما رو دیدم.
این یه نشونه س برام. فکر کنم یکم مدارم داره جابجا میشه که حداقل کامنت یکی از بچه های ثروتمند سایت رو بعد اینهمه سال خوندم و دقیقا از نتایج مالیت گفتی. بازم تحسینت میکنم.
کلی ازت یادگرفتم. یجا خوندم نوشته بودی روزی 8 ساعت تحقیق میکنی برای حوزه کاریت، روزی 8 ساعت کار میکنی. دمت گرم . ولله که ثروت و عزت و موفقیت حق توست. نوش جونت …
ازت یادگرفتم . و به خودم قول دادم منم از فردا کنار تدریسم ، کنار کار کردن روی فایلهای سایت، متعهدانه روی سایتم کار کنم تا منم فروش میلیاردی رو تجربه کنم. اگه نتیجه میخوام بی بهونه باید عمل کنم بیشتر از قبل.
بازم ممنون بابت کامنتت و تبریک میگم
تارگت جدید درآمدتو و تحسینت میکنم
همیشه بدرخشی پسرررر جان
سوت ، دست، هورااااا به افتخارت
به زودی منم از فروش میلیاردی محصولات آموزشیم برات مینویسم
همینجا از همین تریبون قول میدم
سلام اقا مهدی
انشالله ک هرجا هستید حالتون خوب وخوش باشید
خیلی تحسینتون میکنم برای این پیشرفت وتمرکز برثروت
وعمل به روانشناسی ثروت 1
واینهمه تغییرات توی شرایط مالی وکاری وحتی احساسی رخ داده
خداروسپاسگذارم ب کامنت شما برخوردم
درمدار خوندنش قرار گرفتم
واین نشانه نزدیک شدن من ب مدار ثروت هست
کم کم داره نشانه های مسیر میات وقدم های بعدی گفته میشه
امیدوارم همیشه موفق وثروتمند باشید
سلام آقا مهدی عزیز
بسیار بسیار از خوندن نتایج فوق العاده ی مالیتون شگفت زده شدم و تحسینتون میکنم این درجه ی ایمان و باورتون رو که خواستید و برای شما شد!
شما الگوی بسیار ارزشمند و عمل کننده ی واقعی به این آگاهی ها هستید و خداوند شما رو در مسیر آسانی ها قرار داده،نوش جانتان این حجم از ثروت و برکت و شادی!
براستی که استاد چه دانشجویانی لایقی رو پرورش داده که در سن 25سالگی به این حد از موفقیت و ثروت رسیده اند.
به نام الله بخشنده و مهربانم
سلام بردوست خوبم
و سلام به استاد عزیزو مریم جان و دوستان خوبم
خداروشکر میکنم که خداوند هرلحظه من رو هدایت میکنه.. دوست خوبم مهدی جان واقعا از ته دلم برات خوشحالم و تحسینت میکنم که اینقدر آگاهانه روی خودت کارکردی و ایمانت به خدا زباده که تونستی به این درامدبرسی.. آفرین برتو باد.
بسیارخوشحالم که دوستان اینقدر زببا نتیجه میگیرن و باعث میشه برای منم بیشترباورپذیرتربشه.. کامنتتو خوندم کلی ذوق کردم دلم نیومد برات کامنت نزارم و ارزوی موفقعیت بیشتر برات دارم.. همیشه سربلند و پیروز و مانا باشی دوست خوبم.
از استاد عزیرمم بسیار بایت فایل زیبا و به جا سپاسگذارم دیشب من با چشم اشک بارون از خدا درخواست خیلی چیزها کردم و خودمو لایق دونستم صبح این فایل رو استاد گذاشتن واقعا خدا هرلحظه مارو هدایت میکنه. فقط باید درفرکانسش باشیم تا دریافتش کنیم..
اونم زمانیه که آرامش داشته باشیم.
خدایا شکرت.
درپناه حق باشید
سلام به شما مهدی عزیز پاشاها خدا قوت چقدر لذت بردم ازموقیت مالی که بااستفاده از قانون برای خودت درست کردی خیلی خوشحالم که این کامنت امید آفرین رادیدم و خواندم منم تازه کار خیلی شروع کردم با خودم میگم اگه برای مهدی شده حتما برای منم میشه آنقدر باورهای محدودکننده دارم که حتی میترسم به درآمد بالا فکر کنم وقتی کامنت شمارو دیدم باورم شد که میشه من دوره روانشناسی یک را تهیه کردم باید جدی تر آنهارا تمرین کنم سپاسگزارم
سلام به دوست عزیزم ، مهدی جان
بسیار بسیار بسیار از نتایج ت لذت بردم
یادمه درست چندین سال پیش که کامنت میذاشتی و بارها تاکید داشتی ک تو کپر سیستان زندگی میکنی و همونموقع ایمان داشتی که از اون جا مهاجرت میکنی به جاهای بهتر
یادمه تو کامنتات نوشته بودی که بابات همیشه مسخرت میکرد و میگفت اونایی ک چشم دارن نمیتونن موفق بشن جه برسه به تو … و الان دارم نتایج ت رو میخونم و فقط اشک میریزم که ببین برای مهدی چطور شد
وای مهدی جان تو لایق موفقیت و ثروت هستی عزیزم
فکر میکنم امثال تو و سیدعلی خوشدل و … از روی استاد کپی هستید و بعنوان نمونه عینی ما میتونیم الگو قرار بدیم ، همونطور که استاد عزیز تو قدم چهار جلسه اول و دوم میفرمان که دنبال منطقی کردن و پیدا کردن الگوها باشید ، الان تو مهدی جان یکی از اون الگوها برای من هستی
الهی همیشه رو به پیشرفت و در مسیر باشی و همیشه از نتایج ت بنویسی برامون و ما لذت ببریم
سلامت باشی و تندرست و قلبت پر از ارامش و عشق و شادی عزیزم️
سلام و درود بر مهدی باعشق دوست خدا بر بالهای خدا سوار شدی داری عشق دنیارو میکنی نووووووش جوووونت گوارای وجودت این زندگی لاکچری از کپر زندگی باستانی تا برج لاکچری در فرشته تهران با زندگی لاکچری چه ذهنی میتونه اینو باور کنه جز ذهن عباسمنشی ها خداروشکررررررر خیلی حال کردم تو این سن کم کاری کردی کارستون رفتم گوگل زدم خانه کپری دیدم گفتم وااااااای مگه میشع مگه داریم بقول سام درخشانی تو فیلم تکزاس اگه اشتباه نکنم بود چیجورییییی آخه چیجورررررررری خخخخخخ
دمتگرم اون خونه کپر و دیدم و ترو تجسم کردم گفتم پسررررررر دمتگرررررررم تو الگویی منتطقی برای ذهنم هستی کامنتتو سیو کردم تا بیشتر بخونم و باورمو بسازم مهدی جان نووووش…
خیلی از کامنتت انرژی گرفتم از تارگت فروشت از مبلغی که هوش و از سرم پرونده خیلی دلم میخواد از روند رشدت بدونم از کپر تا فرشته تهران یک کتاب زیبایی خواهد شد رویایی…
چقد لذت بردم چقد گفتم خدایا شکررررررت وقتی مهدی جان تونست وقتی سعیده خانم گل تونست پس منم میتوووووونم بله منم میتوااااااانم
من میخواهم میتوانم میشود….
منم میخوام رو بال خدا سوار شم منم میخوام بهش اعتماد کنم عجب فایلی رو استاد برای ناک اوت کردن ما برامون گذاشت این چی بود من هنوز گیجم نتونستم کامنت بزارم برای آگاهی که بهم رسید فقط اومدم کامنت سعیده خانم گل و شما رو خوندم برات کامنت گذاشتم چون از کپر تا فرشته واقعاااا رویایی بود خیلی منو مثل موشک بسمت خدا برد تجسم کردم خدایا تو کی هستی چی هستی چیکار میکنی با ما برای همین نتونستم بهت پاسخ ندم کامنتت تمام معادلات بیخود ذهنم و بهم ریخت بهترین سند برای ازبین بردن محدودیت های ذهنم اینه هروقت بهانه آورد و زر مفت زد بهش میگم زر نزن مگه داستان کپر تا فرشته تهران زندگی باستانی تا لاکچری مهدی سابقی نژاد عزیززززز و نخوندی دیدی که میشه دیدی که شددددد پس لطفا زر نزن ساکت شو که ما تسلیم حرفای مفت تو ووعده های مفت تو نمیشیم ما عباسمنشی هستیم و وصل خدا ما جستجوگران نوریم تورا با ما کاری نخواهد بود…
مهدی جان دمتگررررررم دوستت دارم رفیق که اومدی و از خودت گفتی ولی اگه میشه بیشتر از داستانت برامون بگو مطمعنن تاثیر گزار خواهد بود در حد تیم ملی……
شاد و پیروز باشی همیشه.
خداروشکررررر آقا مهدی ، چقدر از خوندن پیامتون صبح جمعه لذت بردم ، من هنوز به انقدر ثروت نرسیدم ولی میدونم توی مسیرشم ، اما میدونم ذهنم کاملا درک کرده که به ثروت رسیدن کار راحتیه ، و اصلا هم ربطی به این نداره که تو مجای این کره خاکی زندگی کنی و چه شرایطی و داشته باشی ، قشنگ اینا رو درک کردم اما هنوز نتونستم چبدمانشون کنم و پشت سرهم ثروت بسازم ، این واسه ذهنم منطقی شده که وقتی یه مهارت جدیدی یادمیگیرم و پا روی ترسام میگذارم ، دنیا و جهان از جایی چه فکرشو نمیکنم روزی منو میرسونه و به حدی بهم میگه که شاد بشم و قدر داشته هامو بدونم ،
چقدرررر لذت بردم از خوندن موفقیت هاتون این موقع صبح واقعا این منطقیه که برای هرکسی شدنیه و فقط کافیه بخوایم و بریم جلو ،
موفق باشید توی راه و مسیر خدایی، لذت بردم ، در پناه خداوند باشید
سلام بهاره جان گل دختر قلب خدا مرسی که با قلبت برام کامنت نوشتی میدونی شک نکن ثروت میاد تو زندگیت فقط باید این مسیر ادامه بدی من مهدی ی عضو کوچولو این سایتم برای من دوستام شده برای توام میشه شک نکن
کافی فقط ادامه بدی خدا خیلی زود جبران میکنه
تو دختر قوی و جسوری هستی همینکه تو این سایت حضور داری یعنی توانایی زیادی داری
بهاره من از روستا شروع کردم هیچی نداشتم توکل کردم قدم برداشتم
اصن معجزه شد
خیلی چیزارو روم نمیشه بگم خجالت میکشم
من هیچ ادعای تو ثروت ندارم نتاجی که دارم منتشر میکنم
تازه نتایجم خیلی زیاده من خیلی چیزا رو هنوز نگفتم
شاید. یک در صد نتایج مو تو سایت منتشر کردم اون 99 در صد فقط خدا میدونه
من هیچم هرچی ساخته شده مال خداست
در واقع این نتایج مال خداست
از خدا میخوام غرور نداشته باشم همیشه یادم باشه از کجا به کجا رسیدم
من هر چقد بسازم استاد عباسمنش فراموش نمیکنم استاد پدری مهربان و بسیار دلسوزه بسیار سخاوتمند در آموزش
هر کسی به من یک جمله باد بده اون فرد استاد و مربی منه
هزاران نفر تو این سایت هستن با یک جمله باعث شدن من رشد کنم پیشرفت کنم
بهاره من از تو دارم یاد میگیرم کامنت هاتو میخونم
اینو بدون تک تک تجربیاتت ارزشمنده
بازم ممنونم از شما آقا مهدی از خدا هزاران بار ممنونم که این موقع صبح چهارشنبه روزمو با این پیام ساخت که بهم بگه آره منم ثروتمند میشم ، میتونم قسم بخورم که همین الان هم من ثروتمند هستم از نعمت هاو فراوانی هایی که توی زندگیم میاد و هروز داره زیاد و زیادتر میشه ، و من دارم به چشم میبینم ، از روزی که دارم با جون و دلم شکرگذاری میکنم ،از روزی که دارم با شوق کار میکنم ، تمرکزم بیشتر شده ، از روزی که سعی کردم خوش رفتار و خوش اخلاق تر باشم همش زیاد و زیادتر شده ،
خودش قول داده ما شمارو می افزاییم دائما این آیه توی گوشم خوانده میشه از چی میترسی و نگرانی ما بهت روزی میدیم ،
انقدری میدیم که راضی بشی ،
خدای قشنگم شکرت ، خدایی که زنده و پاینده است …
سلام به آقا مهدی سابقی نژاد
کجایی آقا کم پیدایی
چشمم به کامنتت افتاد کلی خوشحال شدم که چه عجب بعداز مدتها آقا مهدی کامنت گذاشت
بابا دمت گرررررررررم
فروش دو میلیون دلاری یعنی به تومان 160 میلیارد تومان
لذت میبرم افراد ثروت آفرینی مثل شما در این سایته
آقا شما الگوی عالی هستین برای همراهان حاضر در سایت استاد عباسمنش
بیشتر کامنت بزارین و بیشتر از موفقیت هاتون بگین
لذت بردم و میبرم از تک تک کامنتهای عالی شما
سلام اقا مهدی امیدوارم حالت عااالی باشه
به به چقدر کیف کردم از خوندن کامنتت بهتون تبریک میگم بابت دستاوردهاتون در این مسیر الهی
و چقدر لذت بردم گفتی گلسار زندگی میکنی
من هرموقع برای پیاده روی گلسار میرم و خونه هارو میبینم ب خودم میگم حتما از بچه های سایت تو یکی از این خونه ها هست والان داره صدای استاد رو میشنوه و لذت میبره و چقدر انرژی مثبت میگیرم
از فکر کردن ب نتایج و پیشرفت دوستان از خوندن کامنت بچه هایی ک نتایج عالی گرفتن تو هر جنبه ای ک دنبال تغییر بودن
سلام زهرا جان حالت چطوره گل دختر؟
ببین اصلا اومدم شمال دلم نمیاد مهاجرت کنم برم تهران زندگی کنم هی میخوام برم تهران دلم برای رشت تنگ میشه من به رشت میگم شهر پینترستی
رستوران رازقی یکی از بهترین رستوران گلساره من برای تمرین ثروت میرم اونجا همیشه غذا میخورم حتمااا برو تجربه ش کن کیفیتش عالیه غذاش فوق العاده ست
اون احترامی که بهت میذارن خیلی حسش قشنگه
واقعااا گلسار بی نظیره من که عاشقشم
حالا فکر کن من از روستا های دور افتاده جنوب هدایت بشم به رشت داستان رشت اومدنم اصلا مثل ی معجزه میمونه بعدا راجبش صحبت میکنم
چه قشنگ نوشتی زهرا جان ، بعد این چند سال که روی خودن و باورهام کار میکنم تاحالا به این فکر نکرده بودم که ممکنه توی کوچه و محله خودمون ، توی ساختمانمون کسی باشه که داره به حرف های استاد گوش میکنه و باورهای قشنگ و انرژی مثبت پراکنده میکنه ، وای خیلی قشنگ بود ، ممنون از یادآوری این الهام قشنگی که بهت شد و اینجا نوشتیش عزیزم ،
پر از انرژی مثبت باشی
سلام به مهدی عزیز. تبریک بابت موفقیت هات.
ممنونم که برامون مینویسی تا باورپذیر کنی که میشود. لذت بردم از خوندن کامنتت. در مورد عزت نفش از تمرین اینه و 77 ویژگی برامون گفتی الانم میشه لطف کنی با مثال توضیح بدی چطور روی باورهای ثروت ساز کار میکنی؟
سلام دوست عزیز
خیلی خوشحالم به خاطر نتایج خوبی که گرفتید و واقعا تحسین میکنم شما را از این همه ایمان و کنترل ذهنتون . من خودم اهل گیلان هستم و عاشق شهرمون هستم، شهر زیبای رشت ، شهر باران و منطقه گلسار، منطقه بسیار زیبای شهر رشت هست و دلم برای این شهر زیبا تنگ شده . میدون شهرداری ، خیابان علم ، سبزه میدان ،به به .
فرکانس خوب و حال خوب شما را دریافت کردم و سپاسگزارم ازشما که نتایج خوب خودتون را برای ما به اشتراک گذاشتید .
ان شاالله به موفقیت های بیشتر بیشتر برسید .
به نام خدای مهربان
سلام مهدی عزیز
خدایا شکر بابت این نتایج شگفت انگیز
نوش جونت باشه پسر فوق العاده
تحسینت میکنم که آنقدر خوب باور کردی و عمل کردی و نتیجه گرفتی
تحسینت میکنم بابت این حدی از ثروت که ساختی
تحسینت میکنم بابت شرایط مالی خوبی که به وجود آوردی
اگر واسه تو شده واسه منم میشه
سپاس گذارم که نتایج شگفت انگیز به اشتراک گذاشتی
بازهم از نتایجت بنویس
سلام به اقای سابقی نژاد عزیز
ازموقع خوندن کامنتتون حالم عجیبه
همش میگم ببین زهرا که میشود
مبارکتون باشه این حد از موفقیت وثروت
تحسینتون میکنم که ازاون شرایط به این جایگاه رسیدید
بهتون تبریک میگم که اینقدر خوب رشد کردید وادامه دادید
چقدر دیدن نتایج دوستان انگیزه ادم رو زیاد میکنه
ممنونم ازتون برای کامنتی که نوشتید تاماایمانمون به مسیر بیشترو بیشتر بشه
امیدوارم هر روز بیشتر بدرخشید
درپناه الله یکتاباشید
سلام به بردارتوحیدی عزیزم
چقدر خوشحال شدم از نتایجت نوشتی ولذت بردم و چقدر برای ذهن منطقیم کمک کننده س که شما تونستین پس منم با استفاده از این قوانین میتونم که این موفقیتهای مالی رو کسب کنم…
منم اهل رشت شهر باران های نقره و شهر زیبا هستم..وکاملا منطقه گلسار رو میشناسم.
نوش جونتون این مسیر توحیدی
یعنی با عشقم این کامنت رو خوندم و اشک شوق …تحسینتون کردم ..دمت گرم پسر خوب.. که اینقدر تقوا وکنترل ذهن کردی و توحیدی عمل میکنی.
بینهایت سپاس گذارم از کامنتت..
موفقیتون همیشگی وپایدار
سلام به استاد عباسمنش و استاد شایسته جان و تمام دوستان بینظیر در این سایت بینظیر چقدر لذت بردم دوست عزیز از این همه پیشرفت و موفقیتتون و دوست داشتم بهتون تبریک بگم و فوق العاده تحسینتون میکنم چقدر خوشحال میشم وقتی میبینم تو همین سایت دوستان بینظیری دارم ک اینقدر رشد میکنن و اینقدر توحیدی عمل میکنن نوش جونتون این حد از ایمان و توکل و رضایتتون منم خیلی دوست دارم ب این حد از آزادی مالی برسم و با خوندن کامنت شما دوستان عزیز باورهام قویتر میشه که واسه من و واسه هممون شدنیه ازتون سپاسگزارم ک میاین و نتایجتون رو ثبت میکنید تا من و خیلی از دوستانمون بیشتر انگیزه بگیریم واسه ادامه مسیرمون شما و خانم شهریاری و فاطمه جان و آقا رسول، پاکیزه جان، جناب افلاطون، و خیلی دیگه از دوستان واقعا قابل تحسین هستید و بینهایت بهتون تبریک میگم ک اینقدر قشنگ قانون رو درک کردید و نتایج بزرگ رقم میزنید انشاا.. منم ب زودی میام و از دستاوردها و نتایجم میگم.. کامنتتون اینقدر واسم لذت بخش بود ک فقط خواستم بهتون بینهایت تبریک بگم و تحسینتون کنم واسه هممون آرزوی بینهایت شادی و ثروت و سلامتی و آرامش و آزادی تا بینهایت دارم.. خدارو شکر میکنم ک تو این سایت بینطیر و در کنار دوستانی بینظیر هستم.. سعادت و لیاقت در دنیا و آخرت سهم هممون..
استاد بینهایت از شما هم سپاسگزارم ک این فضای فوق العاده رو ب وجود آوردید و زندگی رو واسمون زیباتر و شادتر ساختید چقدر زندگیم با آشنایی با شما و شناخت خدایی ک شما بهمون نشون دادید راحتر و قشنگتر شده چقدر همه چی عالی تر و روونتر شده چقدر خوبه همه چی وقتی تو این سایت میام فقط حال خوب و آرامش و انگیزه هام واسه ادامه دادن بیشتر و بیشتر میشه انگار داروی ارامبخشم اینجاست.. خدارو هزاران مرتبه سپاسگزارم ک اینقدر منو دوست داره ک هدایتم کرده ب این سایت بینظیر در جمع انسانهای فوق العاده و بینظیرش و من عاشقانه عاشق این خدام وتنها خودش رو میپرستم و تنها از خودش طلب کمک و یاری دارم ک هدایتم کنه هر لحظه ب مسیرها و مکان هاو افراد مناسب ب راه کسانی ک ب اونها نعمت و ثروت و برکت و فراوانی و آگاهی و سعادت و لیاقت در دنیا و آخرت عطا کرده.. امین یا رب العالمین
سلام به مهدی سابقی نژاد عزیز
امیدورام که حال دلت عالی باشه چون من با خوندن کامنتت دیشب اینقدر انرژی گرفتم که دوست داشتم ساعت 12 شب برم بیرون بدوم از شدت هیجان و خوشحالی
خیلی بهت تبریک میگم به خاطر تارکت عالی که زدی به امید الله که همین رقم که گفتی 100برابرش کنی
خدارو شکر که من هم توی چند ماه گذشته تارکتهای ماهم رو زدم و به امید الله مهربان تا عید میخوام هدفهای عالیتر رو تیک بزنم با خوندن کامنت شما خیلی حالم بهتر شد
دمت گرم پسر
ماشالا بهت
سالم و سلامت در پناه الله مهربان باشی
سلام آقامهدی عزیز
ممنونم ازت که اومدی نتایجی که گرفتی رو مکتوب کردی و چقدر تحسینت میکنم پسر و ایستاده بهت دست میزنم کسی که میتونه به این همه موفقیت برسه صد در صد کنترل ذهن داشته و هر روز داشته روی مهارتش کار میکرده روی باورهاش کار کرده و این نتایج بهمراه داره و تحسینت میکنم و نوش جانت بابت این درآمد 2 میلیون دلاری ک تارگتش رو زدی انشاالله خبر بعدی که میدی بگی تارگت 10میلیون دلاری رو زدی و بزودی انشاالله و چقدر برام امکان پذیر شد که میشود که میشه به خواستها به راحتی رسید میشه به درامد ماهی 160میلیارد رسیدبه این ذهنی که همش داره حرف مفت میزنه و از نشدها میگه نشون بدم اگه مهدی تونسته من میتونم بهش برسم و بازم از خدای عزیزم سپاسگزارم که هدایت شدم که این کامنت رو بخونم که با ایمان قدم بردارم
عاشقتم
سلام آقا مهدی
خدا قوت نوش جونت برادر توحیدی چقدر لذت بردم از کامنتت از پیشرفتت از رشدتت از توحیدی بودنت از موفقیتتان…
آقا مهدی بیشتر برامون کامنت بزار راه حل بگو
چقدر عالی روی خودت کار کردی ماشاالله شاگرد زرنگ استاد شدی باید هم باشی چون استاد کم نمیگذاره باید بدرخشید چون لایقی چون استمرار داری چون به قانون عمل کردی امیدوارم همه ما مثل شما روی باورهایمان کار کنیم و نتیجه بگیریم شما پرچم خدا را بالا بردی خداوند عاشق ثروتمند شدن ماست دشمن کسی نیست خدا رو شکر ظرف وجودت بزرگ شده امیدوارم همیشه در این مسیر رشد کنی
از باورهای قشنگت برامون بگو از قانون بگو خدا رو شکر که هستید
در پناه خداوند باشی
با درود و وقت بخیر خدمت شما دوست عزیز آقا مهدی عزیز
واقعا تحسین تون میکنم خدا رو شکر امشب توسط دوستان به کامنت موفقیت آمیز شما هدایت شدم …
انگار خداوند دستمو گرفت آورد اینجا تا بهم نشونه ای بده .. انگار منو بسمت کامنت شما و دیگر عزیزانی که برای شما کامنت گذاشتند هدایت کرد و نشونه ی من شدید . یعنی شما توانستید ظرف وجودتون را برای دریافت چنین ثروت و درآمدی بزرگتر و بیشتر کنید .. پس اگر برای شما شده و منو بسمت کامنت شما هدایت کرده برای من هم میشود بخدا باورهای من کاملا جابجا شده .. چقدر خدا رو شکر کردم که به کامنت شما هدایت شدم و احساسم عالی تر شده ..خدایااا شکرت که کلید طلایی اجابت دعاها در اینجا یافتم خدایا شکرت
آقا مهدی سابقی نژاد عزیز مرسی که بهت تون الهام شد که بیایید و برامون بنویسید تا ایمان مون قوی تر بشه تا خدا رو بیشتر باور کنیم
لطفاً بازم برامون بنویسید
بازم از موفقیت هاتون بیشتر بنویسید
ممنون و سپاسگذارم برای کامنت زیبا و پرمحتواتون
ممنون و سپاس
سلام مهدی جان ،
دوست عزیز و هم فرکانسی.
خیلی عالی و پر انرژی اومدی و از نتایجت گفتی. آفرین برتو ، ماشالله ،
خدا بهت بیشتر بده.
کلی انگیزه گرفتیم .
واقعا معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدنه. و راهی دیگر نیست.
استاد عزیز فقط از شاگردانی لذت میبره
که نتایج مالی داشته باشن ،و شما هم یکی از اون شاگردهایی.
یک بار دیگه بهت تبریک میگم.
امیدوارم که همیشه در مسیر رشدو پیشرفت باشی و به رؤیاهات برسی.
مهدی جان سلام
بهت افتخار میکنم
خیلی تحسینتون میکنم
کامنتت خیلی عالی و امیدوارکننده مسیری بود ک داریم میریم
ممنونم ک با وصل کردن همه موفقیتها ب خدا امید منو بیشتر کردی
به امید روزی ک تارگت های بالاتری رو بزنی
مهدی جان من ثروتمندای سایت رو توی دفترم مینویسم ک الگوی من بشن خدا رو شکر ک شما هم الگوی من شدید
عاشقتم
سلام دوست عزیز چقدر با کامنتاتون البته که رفتم دیدگاههای دیگتون رو تو بخش محصولات و عقل کل و.. رو خوندم انرژی گرفتم واقعا تو این سن کم از هیچی به اینجا رسیدید واقعا جای تحسین داره و چقدر خوبه که از خودتون ردپا میزارید توسایت با خوندن نظرات شما آدم انگیزه میگیره میتونم بپرسم شما مشغول چه حرفه ایی هستید
سلام مینا عزیز شغلی که دارم عامل موفقیت من نیست دوس دارم بهت بگم عاملی که باعث شده من و بسیاری از دوستان نتیجه بگیریم باور های درستی هستش که راجب ثروت ساختیم
من کوچک ترین عضو سایتم اگر ثروتی ساخته شد لطف خدا بوده من هیچ کاره هستم
شریک کاری من همیشه خداست و هیچکس و هیچ شغلی بالاتر از شراکت با خداوند به من کمک نکرده
من بنده خدای هستم
و در برابر پرودگارم هیچم حتی اگر امسال صد میلیون دلار پول به حسابم واریز بشه شریک خودم خداوند فراموش نمیکنم
میخوام بگم اگر تو هر شغلی هستی شریکت خدا باشه تو مدت زمان کوتاهی میشی شماره یک مارکت
من هیچ روش تبلیغاتی بلد نیستم
من حتی اصول اولیه بیزینس بلد نیستم
من حتی هیچی تسلطی روی قوانین جهان هستی ندارم
من مهدی بنده کوچک فقط و فقط تسلیم رب جهانیم
دلیل موفقیت من و بسیاری از افراد تاثیرگذار جهان فقط یک چیزه توحید و یکتا پرستی و تسلیم بودن
در برابر اون نیرو هستش
سلام به شما دوست توحیدی در این سایت بی نظیر
چقدر لذت بردم از باور زیبایی که بهش اشاره کردید
قلبم باز شد….
واقعا زاویه دید شما راجب کسب و کار بی نظیره
شراکت با خدا !
خیلی از ما فکر میکنیم حتما باید تکنینک خاصی داشته باشیم تا بتونیم به درآمد های بالا برسیم
یا استاد تو دوره های ثروت حرف عجیب غریبی زده
من خودم اینطور فکر میکردم که حتما ثروت 3 که راجب کسب و کاره استاد تکنیک های خاصی گفته
اما وقتی رو دوره های خودم کار میکنم
بعد میام میبینم استاد یک فایل توحیدی گذاشته و زده اگاهی های دوره ثروت 1 مثل همین فایل
به خودم میگم نیلوفر
گول نخور
همش توحیده !
تو الان مدارت تغییر کنه هدایت میشی به دوره های بیشتر اما بدون اصل یکیه و همون اصل داره تکرار میشه
کمال گرا نباش
همین الان با همین کامنت شما اگه من اماده دریافت باشم
همین یه اصول رو میارم تو کسب و کارم و انقدر نگران نیستم
میگم اره شریک من خداست !
یک شریک قدرت مند
میام تمرین میسازم
که مسئولیت من چیه تو کار
مسئولیت من اعتماد به شریکمه
مسئولیت من توکل عه
مسئولیت من همه کاره دونستن شریکم تو کاره
اصلا اون هم شریک منه هم رئیس منه
هرکاری بگه میکنم
مسئولیت من افزایش مهارتم تو علاقم و لذت بردن از مسیره
مسئولیت شریکمم اینکه انجام بده به روشی که خودش میدونه
با ابزار های فوق العاده اش
منم مثل شما
روش خاصی رو بلد نیستم
تبلیغات خاصی بلد نیستم
مخاطب خاصی ام ندارم
حتی رو مهارت هامم نمیتونم حساب کنم چون ممکنه یجا کم بیارم این خدائه که از زبون من باید با شاگردام حرف بزنه
و من مسئولیتم سر سپردگی و اعتماده
افرادی تو سایت نتیجه های بهتری گرفتن که بیشتر به این سیستم اعتماد کردن !
نگران نبودن !
ایمان داشتن همه چیز خود به خود درست میشه
فقط باید رو باور هاشون کار کنن
شرایط بیرون رو به عنوان عامل در نظر نگرفتن
و همیشه توکل کردن
ثروت مند کسیه که یک شخصیت توحیدی از خودش ساخته
و اون شخصیت تبدیل به پول تو حسابش
روابط عالیش
سلامتی فوق العاده اش شده
و همه چیو باهم داره
شادی رو لذت رو عشق رو خدا رو و قلبش همیشه به سمت خدا بازه
خداروشکر واقعا به خاطر هم فرکانسی با این اگاهی ها
سلام نیلوفر جان قلب خدا میدونی برای رشد کسب و کار تنها باور های توحیدی کافی نیست بلکه فاکتور های مثل تمرکز روی کار و باور فراوانی و احساس ارزشمندی شاه کلید رشد یک بیزینسه
من از وقتی شروع کردم به ساختن باور فراوانی درآمدم هر ماه داره رشد میکنه
و مهم ترین فاکتور که بنظر من از همه چیز مهم تره صداقت و درستکاری تو کسب و کاره
من از وقتی صداقت و درستکاری گذاشتم اولویت کارم رشدم هزاران برابر شده
حتی ماه گذشته وقتی برای استاد تو تلگرام نتایج فرستادم استاد ی ویس برام فرستاد این ویس استاد ی حرف بهم کفت هر جقدر بیشتر رو خودت کار کنی این نتیجه بزرگ تر و بزرگ تر میشه
همین ی جمله استاد شده برام انگیزه صبح تا شب تو گوشم تکرار میشه
دلیل این نتایج آموزش های استاد عباسمنش هستش
نیلوفر جان. دوره روانشناسی ثروت یک و دو و سه پله رشد ماست
به خودت سخت نگیر شروع کن خدا کمکت میکنه
هر سئوالی هم داری میتونی از من بپرسی سعی میکنم تجربیات خودمو در اختیارت بذارم
خوشحالم تو سایت حضور داری با قلبت ادامه بده
سلام مهدی جان
سال جدید که توش قراره کلی بترکونیم مبارک
گاهی که به کامنت هام سری میزدم و رد پاهام رو میدیدم
تو دلم بود که جواب این پاسخ شمارو بدم چون انقدر حرفای زیبایی زدید که تو عمق وجودم رفت
من تو سایت و در زندگی دو منشأ تاثیر پذیری دارم که انگیزه میده به من
اموزش های استاد
ردپا و تجربیات بچه هایی که نتیجه گرفتن حتی اگه عضو سایت نباشن
و من تو این سه ماهه تازه هدایت شدم به سمت کامنت های شما
تو سه ماه چالش بر انگیزم
و کامنت هات خییییییلی انگیزه میداد به من خیلی زیاد
و میگفتم نیلوفر صبور باش مسیر درست امکان نداره نتیجه اش غلط در بیاد فقط مسیرت رو اصلاح کن
و خب گذشت و من با االگو برداری از شما از بچه ها
ترمز هام اروم اروم برداشته شد
و از دو هفته مونده به عید تا همین الان
چنان درهایی از نعمت و ثروت تو زندگیم باز شد باور نکردی
انقدر نعمت دریافت کردم انقدر حالم خوب بود که خدا میدونه
و شما زمانی که که گفتی فقط توحید نیست باور فراوانی ام هست و عوامل دیگه من اصلا متوجه نشدم اما خیلی بهش فکر کردم
تا اینکه دیدم من تو دل ترس هام نمیرم و میگم توحید
من کمال گرام و میگم توحید
من باور کمبود دارم و میگم توحید و کار میلنگید
تا اینکه وارد مدار درک این حرفا شدم
چون اون موقع میگفتم بابا من باید تمام وجودم رو روی هر باور بزارم
تا کار کنه
اما زمانی که حرکت کردم و تو دل ترس هام رفتم دیدم نه من باید تو همین لحظه کنترل ذهن کنم با هر ابزاری که دارم باور فراوانی رو بسازم
نگم تا دوره ثروت نباشه نمیسازم
و خدایا باورم نمیشه
یکم روش کار میکردم میگفتم ببین این رستوران چقدر مشتری داره فلان کافه چقدر مشتری داره خدا پس روزی منم میده
همون لحظه از در و دیوار مشتری میومد
جهان پاسخ هایی میداد باور نکردی
و تو مدت بیست و چند روز درامد هایی اومد برام باور نکردی
من کم کار میکردم اما هر روز کار میکردم
خیلی کنترل ذهن کردم
خیلی حرکت کردم
خیلی تو دل ترس هام رفتم
و بیشترین درامد زندگیم رو تو این مدت داشتم
و به قول استاد اتفاقات بوم بوم بوم افتاد و تازه اولشه
اتفاق هایی که منتظرش بودم سال ها
تو ساده ترین مسیر داده شد
و شکر گزار خدام به خاطر حرفای قشنگ شما دوست عزیزم دوست خوبم دوست موفق ام
که کامنت هات خییییلی انگیزه بخشه و اصلا انرژی ای داره که مرده رو زنده میکنه
واقعا بابت حرفای قشنگت ممنونم
از استاد به خاطر اموزش هاش که زندگیم رو زیر و رو کرده
و دوستای به این خوبی به من داده ممنونم
تو ذهنم سوال نیست اما اگه حرفی هست که میدونید کمک کننده است خییییییلی از شنیدش خوشحال میشم
و میخوام حالا خیلی خفن تر رو باورهام کار کنم و نتایج خیییلی خفن تر بگیرم
تازه شروع مسیره خدا میدونه چه درهایی باز بشه …
سلام به شما دوست خوبم
شما نمود واضح و الگوی موفقی برای ساخت باور فراوانی هستید برای من
بزرگترین پاشنه آشیل من مسئله فراوانی هست و میدونم که باید خیلی روی این موضوع کار کنم
به نظر من تا زمانی که باورای درستی درمورد ثروت نداشته باشیم اصلا فرکانس ارسالیمون سمت خداوند ایراد داره، ناخالصی داره و اصلا ذهنمون نمیتونه مستمر و با احساس خوب از خداوند درخواست ثروت کنه
یا چند وقت بود همش توی ذهنم یک جدال بود بین کار کردن روی باور ها و کار کردن روی مهارت
همیشه سوال میپرسیدم از خودم که چجوری باور همه کارست
پس نقش مهارت چیه
نقش توحید چیه
فهمیدم من تا مهارت نداشته باشم توی کارم، الهامی هم که بهم میشه بهم کمک زیادی نمی کنه
من اگه خودم به عنوان یک برنامه نویس مهارتامو بهبود بدم، طرز فکر کردنم درمورد شغلم عوض میشه
چون الهامات ما کاملا مناسب با شرایط اون موقع ما هستن
من اگه دانش نداشته باشم برای پیاده سازی یک سرویس، خب اصلا فرکانس مناسبی هم درمورد اون مهارتم نمیفرستم که بخوام از خداوند ایده بگیرم و بعد تازه بیام اونو پیاده کنمش
از شما دوست عزیزم صمیمانه متشکرم و خیلی خوشحال شدم که گفتید با استاد توی تلگرام صحبت کردید
این نشون میده منم اگه نتایجم به حد بالایی برسه مثل شما، میتونم مستقیم با استاد صحبت کنم
خداروشکر
سلام نیلوفر عزیز
خوشحالم براتون که تو این این چند هفته کلی نتیجه گرفتین
و امیدوارم به تمام خواسته های قلبیتون برسین
البته اون کامنتتون جای پاسخ نداشت اینجا براتون نوشتم
میخواستم ازتون بپرسم دقیقا بعد از کامنت آقای سابقی نژاد که براتون نوشتن چیکار کردین که به نتایج خوب رسیدین؟
ممنون میشم از ترمزهایی که نوشتین بیشتر بگین و اینکه چجوری رفعشون کردین؟
پیشاپیش ازتون تشکر میکنم برای وقتی که میذارین برای جواب دادن به من
سلام سحر عزیزم دوست خوب همفرکانسی
برای قدم اول بگم
راستش من تمرکز زیادی رو روی دوره کشف قوانین گذاشتم و باگ های زیادی رو تو خودم پیدا کردم
مشکل این بود من خودم رو خیلی نا توان میدیدم تو تغییر دادن این ضعف ها
بیشتر ترمز ها تبدیل به برچسب میشدن
که من کمال گرام
من مشرک ام
منترسو ام و…
نمیگفتم که خب چطور عمل گرا باشم
چطور توحیدی تر باشم
چطور ترس هام رو کمتر کنم
و خب من فکر میکردم اینکه یه گوشه بشینم فکرم رو تغییر بدم کافیه
تا اینکه از اگاهی های کشف قوانین در عمل و در زندگی استفاده کردم
نه فقط کشف قوانین بلکه تمام فایل ها
و من کوچیک ترین حرف استاد تو هر فایل رو جای اینکه تند تند گوش کنم پشت هم
رو اون یک حرف میستادم
فکر میکردم و تو زندگیم میاوردمش و نتیجه اش رو میدیدم و درکش میکردم
اینکه استاد تو جلسه 11 کشف قوانین در مورد مفهوم فرکانس گفتن رو بارها نکته برداری کردم اما وقتی تو کسب و کارم عمل کردم بهش همه چیز تغییر کرد
اما یک نکته جالب بگم
اگه بخوام از اولین قدم بگم
من اومدم و اون بار سنگین رو از روی شونه هام برداشتم
من سه ماه بود تمرکز گذاشته بودم رو ترمز های کسب و کار مورد علاقه ام که رقص باشه
اما بدتر غرق میشدم و هیچ ورودی نداشتم
یجا نزدیک شدم به هدفم رفتم یک باشگاهی برای مربی گری دیدم من اصلا دوست ندارم با باشگاه کار کنم و مسیرم غلط بوده و خیلی ناراحت شدم که چرا این همه مدت نفهمیدم
و اینجا متوجه شدم چون خواسته ام رو اشتباه انتخاب کردم
و اون بار سنگین به خاطر تایید گرفتن از دیگران و ثابت کردن خودم بودکه اسم مربی فلان باشگاه بیاد روم
تا اینکه یجا به خودم گفتم اصلا ولش کن
درسته من میخوامش اما فعلا خسته ام
اومدم و از ایده دم دستی که داشتم که قبلا ازش پول ساخته بودم شروع کردم
اونم فروش خیابانی نقاشی هام و نقاشی خیابانی کشیدن بود
واسه دم عید فرصت مناسبی بود
تو اون موضوع اقدام شدیدی کردم
انقدرر درگیر عمل بودم که شب و روزم رو دوختمبهم دیگه
و باز به تضاد هایی خوردم اما این بار از قانون به خوبی استفاده کردم و کنترل ذهن خوبی انجام دادم
و شرایط به شکل شگفت انگیزی عالی شد
چون بسیار تسلیم بودم و به هیچ چیزی نچسبیده بودم
مهمترین ترمزی که کم رنگ شد
منبع رزق بود که هر روز که پا میشدم با خودم میگفتم خدایا نه مشتری نه اقداماتی که دارم میکنم نه نقاشی هام عامل رزق نیست تویی فقط
و این باعث میشد به جز فروش نقاشی من از در و دیوار واسم نعمت و اتفاقات خوب و پول بیاد
انقدر همه چیز راحت شد
و مهم ترین عامل این بود که قدمی بدون اینکه قلبم بگه برنمیداشتم
نشانه ها میومد
فردا برو اونجا واسه فروش
فردا تو این ساعت برو
فردا نرو
و من تو لحظه بودم
تا اینکه شب چهارشنبه سوری
من نمیدونستم فرداش رو چیکار کنم و گفتم خدایا یا بشینم کاراهای خونه تکونی و اتاق ام رو تموم کنم یا برم فروش تو بگو
و همون روز اولین هنر جو رقص ام اومدو فرداش من برای اولین بار برای اموزش به یک عروس و داماد رفتم لوکیشن
و دو روز بعدشم رفتم سفر
تا اینکه باز گفتم خدایا اگه تو منبع رزقی اینجا هم رزق میدی و ایده ها اومد که اگهی بزار
و خدا میدونه چقدر ادم اومدن
و تو همون سفر یه خانمی خصوصی برداشت و پول ریخت و من تو سفرم پول ساختم
برگشتم کرج هم هنرجو داشتم هم هدف های جدید
و انقدر رو باور هام کار کردم و تلاش واسه کنترل ذهن کردم تو همین مدت کوتاه دو هفته
یک عالمه ادم اومدن و موقیعت های عجیبی داره برام میاد
چون فقط گوش میدم چی میگه
مقایسه نمیکنم
کار به کسی ندارم
و سمت خودم رو خوب انجام میدم
و تمرکزم رو گذاشتم رو علاقه ام
و تمام وجودم رو میخوام بزارم براش
چون اینبار برعکس دفعه های پیش من یک قدم برداشتم و خدا فرش قرمز پهن کرد
و هربار اقدامی کردم و درگیر نتیجه نبودم نتایج باور نکردنی بود
تازه شروع شروع شروع کارمه
به زودی از نتایج بزرگ ام خواهم گذاشت
و خداروشکر میکنم که گوش ام رو تیز کرد واسه شنیدن
و خب بگم کم کردن ترمز و برداشتنش مسیر داره
و خیلی عوامل دیگه هست
اما هر باوری با اقدام تغییر میکنه
تو دل مسیر تضاد میبینی و باور رو تغییر میدی
برعکس کاری که من میکردم که فکر میکردم باید تو باورهام صد باشم تا کارم رو شروع کنم
و مهم ترین ترمزی که برداشتم کمال گرایی بود
خیلی خوشحالم تونستم این پاسخ رو بنویسم
امید وارم تونسته باشم کمکی کرده باشم
در پناه خدا باشی دوست خوبم
و در ثروت و شادی و سلامتی بی نظیر
سلام مهدی جان
پسر دمت گرم گل کاشتی
من بهت افتخار می کنم که این همه نتیجه رو در زندگیت ساختی و چقدر توحیدی روی خودت کار کردی تا این نتایج وارد زندگیت بشه و از روی این نتایج خیلی راحت می توان فهمید که چقدر تعهد داری و چقدر روی به قدرت خداوند متعال ایمان داری بنازمت
سلام برادر
نمبدونم قبلا زیر این کامنتت ،کامنت گذاشتم یا نه
اما باز میخوام بنویسم برات
مهدی جان نوش جانت این حجم از ثروتی که در زندگیت جاریه
الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت وجود نازنینت
تو فدرت خداوند رو به تصویر کشیدی
تو نشون دادی که خدا زورش از همه بیشتره
تو نشون دادی که وعده های خداوند حقه
تو نشون دادی که خداوند خلاف وعدش عمل نمیکنه
تو نشون دادی که اگر بر اون توکل کنی برات به شدت کافیه
تو نشون دادی که هیچ قدرتی رو دستش نیست
تو نشون دادی که جانشین لایقی هستی براش روی زمین
نوش جانت باشه جان دل
نوش جانت باشه این حجم از ارامش و شخصیتی که بدون وابستگی از این نعمات داره استفاده میکنه
قدرت فقط خداست
خدایا به من این قدرت رو بده تا در هر لحظه از هر ان چیزی که دارم بگذرم و تورو انتخاب کنم
چون عشق مطلق تویی
چون واقعی تویی
چون تنها دلیل نفس کشیدن من تویی
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
درپناه فرمانروای قدرتمند کیهان .
سلام به شما دوست عزیز و هم فرکانسی در سایت
چقدر لذت بردم و خوشحال شدم و تحسین کردم شما را از این نتایج مالی بزرگی که واسمون نوشتید و الگو هستید .از بزرگترین شکرگزاری های من بودن در این سایت و خوندن کامنتهای دوستان و به خصوص کلمنتهایی هست که از نتایج شون واسمون مینویسند و الگوپذیر میشه واسمون رسیدن به درخواست ها و خواسته هایی که داریم .براتون آرزو میکنم همینطور در مسیر تکاملی نتایج تون بدرخشید .
سپاس از استاد عباس منش عزیز برای این فایل بینظیر و فضایی که بتونیم کامنتهای ارزشمند دوستای خوبمون و بخونیم و با دیدن و الگوپذیری نتایج شون باورهامون قدرتمندتر بشه .
سلام به آقا مهدی
لذت بردم از این همه نتیجه واقعا با تمام وجود این همه جسارت ایمان و شجاعت تحسین میکنم
نوش جونت باشه این ثروت و آزادی
تبریک می گم
از کامنت شما فول انرژی شدم در انگیزه ام چند برابر شد
درپناه الله یکتا باشید
سلام اقامهدی
من بعدازمدتها که تو حواشی قرارگرفته بودم امروز تونستم دوباره بیام توی سایت وبالاترین امتیازهارو ک زدم کامنت شما اومد
وقتی فهمیدم که شماهمون کسی هستی که قبلا من کامنتشو برای خودم سیو کرده بودم که نتیجه کارکردن روی خودش این بود که اززندگی توی شرایط کپرنشینی تونسته بود خونه بخره وتو جای بهتر زندگی کنه و …
الان که دوباره کامنتتو خوندم دهنم اندازه یک قد ادم،باز مونده ازتعجب که چقدر خوب کارمیکنی روی خودت،داداش ماشالله، دستمریزاد،ایول
اینقدر خدارو شکر کردم بابت موفقیت ها اینقدر حال عالی شد اول صبحی روزمو خوب ساختی دمت گرم ،توفوق العاده هستی
باهمین دنده برو جلو خدا پشتته وراهنمایی های استاد هم راه رو بهت نشون میده
چقدر کارخوبی کردی که اومدی نتایجتو نوشتی
خیلی ایمانم ،انگیزم وقدرت خلق کنندگیم زیاد شد
تاحالا که نتایجت ترکوندن به لطف خدا
ان شاالله وبه یاری خدا نتایجت بیشتروبیشتربشه
کارت حرف نداره
درپناه خدا باشی
سلام آقا مهدی عزیز باورتون میشه دلم به شما گرمه یه پیام از شما نوری هست برای زندگی من شما منو یاد آیه السابقون السابقون اولئک المقربون میندازید بزرگترین خواسته من هم آزادی مالی هست و در مسیرش هستم خیلی دوست دارم بیشتر توضیح بدید که تغییر نگاهتون به چه صورت بوده واقعا از ته دلم تحسینتون میکنم
از شما درخواستم اینه بیشتر پیام بزارید واقعا چراغ راه ماست و کمکمون میکنه خیلی از حرفهای استاد با کامنت های عزیزانی مثل شما منطقی شده
افرین به مهدی جان – دوست موفقم
خیلی بهت تبریک میگم که تونستی اینقدر عالی رو خودت کار کنی و تبدیل شدی به الگو
افرین بهت که از تو کپر و روستا شروع کردی و الان رسیدی به نتایج خارق العاده و دوست داشتنی
شکر الله که هدایت شدی به این سایت رویایی و تونستی 99 درصد رویاهای اکثریت رو بدست بیاری
افرین بابت این اجاره جادویی ماهانه که میتونی مرداخت کنی و تو خونه ی بی نظیری زندگی کنی…
افرین بهت که درآمد دلاری بدست میاری و اصلا رشد دلار برات آزار دهنده نیس
افرین بهت – انشالله که نتایج جادویی بیشتری برات بیفته و همواره در راستای موفقیت باشی.
سلام آقای سابقی عزیز
چند وقت پیش کامنت شما رو جای دیگه خوندم خودم کرمانی هستم و وقتی گفتین از چه شرایطی به اینجا رسیدین به من خیلی انگیزه داد چون می دونم اون شرایطی که گفتین چه جوری بوده، علت اصلی که من استاد رو شناختم یه همشهری بود که سر راهم قرار گرفت ایشون هم از یه زندگی کارگری به یه صاحب کارخونه تبدیل شده بودن. گفتن عاملش استاد عباس منش بود و من از اون روز وارد سایت شدم.
و الان کامنت های شما رو می خونم واقعا که با رسیدن به خواسته هاتون یه الگوی بزرگ شدین.
خیلی دوست دارم بدونم چجوری اینقدر رشد کردین یعنی نحوه کار کردن و باور ساختن خودتون رو برامون توضیح بدین لطفا
در پناه الله یکتا باشید.
سلام خدمت برادر عزیزم آقا مهدی خیلی خوشحالم از نتایجی که به دست آوردید من خیلی هدایتی با کامنت شما رکبه رو شدم چند روزه یعنی دوروزه یه ورژن دیگه از سایت داره برام رقم می خوره اون هم هدایتی احتمال میدم مدارم در دریافت اگاهی ها فرق کرده که سایت خیلی عالی شده ودارم کامنت هایی از نتایج دوستان من جمله شما می خونمکه باور های ثروت سازم بیشتر بشه
چند روزی هست که با تعهدی که به خودم دادم وتمرکزی که دارم روی باورهای ثروت ساز کار میکنم این شکل از سایت به رویم باز شده در مدار افرادی که ثروت مند شدن و از دورهای استاد استفاده کردن ونتیجه گرفتن ایمانم را قوی تر ومسیرم را باز تر کد برام
دستاوردهای شمارو خوندم تاجایی که تونستم خیلی عالی بود خیلی زوق زده شدم خیلی خدارو شکردم
واز خدامی خواهم که همواره راهنما وهدایت گر شما باشه