درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1 - صفحه 4
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/03/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-03-19 05:37:312025-04-30 07:31:22درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام وخداقوت به استادعزیزوگرامی
چقدر این فایل ودرلحظه ی مناسب وجالبی گوش دادم، بلافاصله بعدازاینکه مشتریم رفت وارد سایت شدم واین فایل ودیدم خیییلی برام درس داشت
مشتریم برای پرنده اش مولتی ویتامین میخواست منم پودرش و داشتم بهش دادم ولی چون قیمتش کم بود بااینکه ازشرکت خیلی خوبیه حس کردم هنوز دنبال یه چیز دیگه است وراضیش نکرده باخودم گفتم این مشکل پرنده اش بااین ویتامین حل نخواهدشد،
بعد که فایل ودیدم فهمیدم من بایدبیشترازنکات مثبت محصولم براش میگفتم و اینکه باقدرت و اطمینان باهاش صحبت میکردم تاباورش و تقویت کنم.
من ازپزشکای زیادی شنیدم که شرایطی بوده که بیماری مریضشون رو نتونستن تشخیص بدن ویاخیلی حادبوده و دارویی نداشته،براش همینجوری یه داروی بی ضررنوشتن تافقط خیال مراجعه کننده روراحت کنن ،بعدمدتی درکمال تعجب
مریضشون اومده وگفته بااین داروخوب شده، یه روز بایک پزشک باتجربه و معروف صحبت میکردم ،گفتن وقتی دارویی تجویزمیکنن تودلشون میگن خدایا تو خودت شفاش بده
چقدرایجادنگرش مثبت مهمه
اگرتوی کاردرمانی هستیم ایجاد این نگرش مثبت درمراجعین خیییلی بااهمیته
بنظرم اهمیتش از اینکه چه دارویارونددرمانیی قراره تجویزبشه بیشتره.
نگرش در روابط هم خیلی مهمه من بارها بوده که چون حس مثبت ونگرش خوبی داشتم تمام کارای همسرم وسرشارازعشق برداشت میکردم واون نگرش مثبت باعث شده رفتارم جوری باشه که این چرخه ی مثبت ادامه داربشه( نگرشم مانع سوبرداشت،قضاوت نادرست و…شده)ولی شرایطی هم بوده که خودم حسم خوب نبوده و همون کارای همسرم ومنفی برداشت کردم!!!!
واقعا نگرش مثبت زندگی آدم و تبدیل به بهشت میکنه
حتی خداوند در قرآن به اهمیت این موضوع اشاره کرده اونجایی که ازماخواسته نگرشمون درموردخودش هم مثبت باشه( به خداوندظن خوب داشته باشید.)
به نام خداوند مهربان
سلام استاد وخانم شایسته عزیز
این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
-در مورد خرید محصولات آنلاین و بررسی نظرات دیگران در مورد آنها متوجه شدیم که بسیاری از نظرات افراد بسیار متفاوت از تجاربی است که ما هنگام استفاده از محصول داشته ایم برخی افراد محصول را بسیار عالی و برخی دیگر بسیار بی کیفیت توصیف کرده اند بنابراین تصمیم گرفتیم دیگر نظرات افراد را مطالعه نکنیم چون به این نتیجه رسیده ایم که اگر در مدار مناسب باشیم و باورهای خوبی داشته باشیم حتی محصولات با وجود نظرات نامناسب برای ما مناسب و اگر در مدار نامناسب باشیم حتی اگر گرانترین و با کیفیت ترین کالا را خریداری کنیم برای ما نامناسب خواهد بود بنابراین صرفا اقدام به خرید محصول مورد نظر خود می کنیم
-در مورد پلاسیبو یا دارو نماها در افراد مسن بارها شنیده ایم که رفتن به این دکتر باعث شد تمام دردهای ما درمان شود و با بررسی نسخه های آنها مشاهده کردیم تمام قرص های داده شده تنها ویتامین و مواد معدنی است اما شلوغ بودن صف انتظار و نوبت دادن ماهی یکبار به دیگران باعث شده تمام آنها چندین روز و چندین ساعت پشت درها در صف انتظار باشند
-بسیاری از محصولات با برندهای تقلبی در بازارها و کلاهبرداری از افراد به خاطر ذهنیت آنهاست و بسیاری از کالاها با برندهای معروف ساخت ایران و چین هستند که به اسم آلمان آمریکا ژاپن ….به فروش می رسند
-بارها محصولی را با برندهای معروف مصرف کرده و متوجه شده ایم اتفاقا کالاهای معمولی مورد استفاده بسیار با کیفیت تر از آنها بوده اما به دلیل رنگ و لعاب بسته بندی زیبا و رنگارنگ توصیف و تعاریف بیهوده طرز بیان و پوشش شخص فروشنده در توصیف آن و کیفیتی که به آن داده و حتی اسامی عجیب و غریبی که برای آن ایجاد و انتخاب شده آن را در ذهن ما خاص و متفاوت جلوه می دهد
-حتی برخی افراد خدمات معمولی خود را به شکلی توصیف کرده که تنها پس از دریافت آن متوجه می شویم با فن بیان خوب خود خدمات بسیار بی کیفیتی را ارایه داده و شخص دیگر به دلیل کمبود عزت نفس خدمات با کیفیت بالاتری داشته اما ما شخص اول را به دومی ترجیح داده ایم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدا
باسلام و احترام
سالهای اول در شغل ام یادمه صاحب کارم گفت فردا کسی میاد همکارت میشه از هر نظر فوق العاده است
اخلاق ، انضباط ، پرشور ، دست به آچار و کلی ازش تعریف کرد
و من چون صاحبکارم رو بعنوان یه فرد باتجربه و معنوی قبول داشتم حرف هاشو در مورد این شخص باور کردم و قبل از اینکه بیاد در ذهنم کلی بش بال و پر دادم
بلاخره این فرد اومد و ما باش همکار شدیم با این باور که این یه فرد ایده آل و فوق العاده اس
چند روز گذشت و ما دیدیم نه آچارا بدسته
نه با اخلاقه
نه شخصیت درست حسابی داره
ولی چون صاحبکارم باور خوبی ازش تو ذهنم ساخته بود ما ویژگی های منفیش رو نمیدیدیم و یا به ذهنیت مثبت تبدیلش می کردیم
خلاصله بعد از چند ماه دیدم نه بابا
این فرد خیلی اوضاعش خرابه
دیگه کار ناشایستی نیست که انجام نمیدی
آخرشم بخاطر دزدی اخراج شد
این فایل رو که استاد توضیح داد سریع بخودم گفتم
این رو بنویسیم
سپاسگزارم استاد بخاطر این فایل
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
چگونه ذهنیت انتظارات افکار و پیش فرض های ما به اتفاقات شکل می دهند؟
-ذهنت و باورهای ما نتایج متفاوتی را در جسم تجربه و نگاه مان به مسائل یکسان ایجاد می کند
-پیش فرض های ما در مورد مسائل متفاوت ذهن ما را رهبری می کند
-تفاوت قیمت برخی اجناس علی رغم یکسان بودن کیفیت آنها باعث می شود ذهن ما اجناس دارای قیمت بالاتر را با کیفیت تر بداند
-افراد دارای ذهنیت مثبت اتفاقات مثبت را جذب می کنند
-افراد دارای ذهنیت منفی اتفاقات منفی را جذب می کنند
-افرادی که دائما نگران بیمار شدن هستند بیماری را جذب می کنند
-افرادی که باور دارند سیستم ایمنی قوی و قدرتمند دارند اغلب اوقات سلامت هستند
-واقعیت ثابت و یکسان با داشتن ذهنیت و باورهای متفاوت نتایج را تغییر می دهند
-ذهنیت اتفاقات هم گام و هم فرکانس با باورها و افکار ما را ایجاد و وارد زندگی ما می کند
-اتفاقات خنثی با داشتن ذهنیت مثبت باعث برداشت رفتار احساسات مثبت می شود
-اتفاقات خنثی با داشتن ذهنیت منفی باعث برداشت رفتار احساسات منفی می شود
-ما می توانیم از نحوه ی عملکرد ذهن به نفع خود بهره برداری کنیم
-دارونماها و پلاسیبوها بارها تاثیر ذهن بر سلامتی جسم را به ما ثابت کرده اند
-ذهنیت ما تجربیات ما را ایجاد می کند
-با داشتن ذهنیت مثبت تجربیات و نتایج مثبتی را دریافت می کنیم
-با داشتن ذهنیت منفی تجربیات و نتایج منفی را دریافت می کنیم
-جهان به افکار و فرکانس های ما واکنش نشان می دهد
-جهان مانند آینه فرکانس ها و باورهای ما را به ما باز می گرداند
-اگر افکار امیدوارانه مثبت شادی آور به جهان هستی ارسال کنیم جهان افراد شرایط ایده ها اتفاقات موقعیت هایی را وارد زندگی ما می کند که کمک می کند نگاه و باور ما به حقیقت مبدل شود
-اگر افکار منفی به جهان هستی ارسال کنیم جهان افراد شرایط ایده ها موقعیت ها اتفاقاتی را وارد زندگی ما می کند که به احساس بد بیشتر مبدل شود
-اگر کیفیت محصولی را در ذهن خود بالا تصور کنیم علی رغم نداشتن کیفیت در ذهن ما کیفیت بسیار بالایی دارد
-ذهن ما اتفاقات را بر مبنای باورها و پیش فرض های شکل گرفته به طرز متفاوتی تعبیر و تفسیر می کند
-اتفاقات بر مبنای انتظارات ما شکل می گیرند
-اگر انتظار داریم امروز روز خوبی باشد روز خوبی را تجربه می کنیم
-اگر انتظار داریم گفتگوی ما با دیگران مثبت پیش رود این اتفاق رخ خواهد داد
-ما شرایطی را تجربه می کنیم که با باورها و افکار ما هماهنگ و هم جهت باشد
-ذهن ما اطلاعات و ورودی ها را با باورهای خود تعبیر و تفسیر می کند
-اگر باور کمبود و محدود کننده داریم اتفاقات باورهای ما را تایید و تفسیر می کنند
-اگر ورودی هایی متضاد با باورهای خود دریافت کنیم آن را به عوامل بیرونی مثل شانس یا خواست خداوند نسبت می دهیم
-ورودی های دریافت شده در ذهن ما به شکلی تعبیر و تفسیر می شوند که انتظار داریم رخ داده و اتفاق بیافتد
-باورهای متفاوت علی رغم تجارب یکسان نتایج متفاوتی برای ما به همراه دارد
-ذهنیت باورها و افکار ما تجارب زندگی مان را رقم می زنند
-پیش فرض ها انتظارات اطلاعات دریافت شده ذهنیت مورد نظر را با وجود واقعی نبودن برای ما ایجاد می کنند
-ذهنیت مثبت و منفی درباره ی اتفاقات خنثی باعث ایجاد تجارب متفاوت می شود
-زمانی که نظرات نوشته شده درباره ی محصولات یا خدمات را مشاهده می کنیم انتظارات متفاوتی در مورد محصول یا خدمات در ذهن ما شکل می گیرد
-با داشتن ذهنیت جانبدارانه در مورد موضوعات تعبیر و تفسیر متفاوتی از آن دریافت می کنیم
-ورودی ها به نگاه باور و نگرش ما به اتفاقات شکل می دهند
-اگر انتظارات منفی از اشخاص در ذهن ما شکل بگیرد تمام رفتارها و اعمال او در ذهن ما نادرست و نامناسب تفسیر و تعبیر می شود
-اطلاعات و ورودی ها باورهای ما را شکل داده و باورهای ما تجارب زندگیمان را خلق می کنند
-با تغییر اطلاعات ورودی می توانیم تجارب متفاوتی برای خود خلق و ایجاد کنیم
-ذهنیت افکار و باورها به راحتی تجارب زندگی ما را خلق و ایجاد می کنند
-اگر به افراد باور قدرتمند کننده یا محدود کننده دهیم با باور کردن آن می تواند در نتایج زندگی آنها تاثیر گذار باشد
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدای مهربان
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ(8 فصلت)
همانا مومنان که کارهای شایسته کردند ،انان را پاداشی بی پایان است
دقیقا داستان همین فایل را من ده سال پیش در پاستور فروشی تجربه کردم ،یعنی اون زمان چند تا پاستور میخریدم که همشون یک قیمت داشت مثلا دونه ای ده هزار تومن بود و به مشتری توضیح میدادم که این ها خیلی فرق میکنن و یکی را صد هزار میفروختم و یکی را بیست هزار میخروختم اغلب میگفتن این صد هزار تومنی یه چیز دیگست در حالی که هر دو یک کیفیت و یک قیمت داشتن .
زمانی بوده که خواستم تجسم کنم و بعد از اون ذهنم گفته که وقتتو بیخود تلف کردی و احساسم بد شده و اغلب اوقات هم به این صورت بوده که تجسم کردم و هرچقدر هم زمان این تجسم بیشتر بوده احساسم بهتر شده که در مورد اول با ذهنیت منفی و احساس بد این کار کردم و در مورد دوم با ذهنیت مثبت و احساس خوب این کار کردم که خروجی هر دو مشخص میشه. با این مثال تازه میفهمم که چرا زمانی که در احساس بد هستیم باید سعی کنیم کمی به احساس بهتر برسیم و خود همین روند هم تکامل میخواد و وقتی پیش فرض ذهن در درجه ی شدیدی از احساس بد هست نمیشه به زور اونو تغییر داد و باید بتونم کم کم به احساس بهتری برسم مثل همین خوردن توت فرهنگی که وقتی پیش فرض ذهن روی یک(( توت فرهنگی بسیار لاکچری با قیمت 19 دلار است که از ژاپن اومده و در یک محله ی خوب و یک مغازه ی لاکچری فروخته میشه و خیلی معروف و ویرال شده ))به خاطر همین واسه ذهن خیلی خاص به نظر میاد و تازه افراد دارن جلوی دوربین به ظاهر این توت فرهنگی تست میکنن و بهترین تعریف خودشون را با ذوق و شوق میگن و در ادامه بازهم به خاطر پیش فرض ذهنی که از یک توت فرهنگی ارزان که در هر مغازه ای پیدا میشه دارن اونو بدون کیفیت میدونن در حالی که هر دو از یک مغازه تهیه شده .و در ادامه وقتی که به افراد میگن هر دو از یک مغازه تهیه شده شوکه میشن و بعدش میپذیرن که تحلیل و نظرشون احمقانه بوده ،دقیقا زمانی که من هم از احساس بد به احساس خوب میرسم و در اون ماندگار میشم متوجه میشم که چقدر اون اتفاقی که به خاطرش احساسم بد شده خنده دار بوده و چون پیش فرض ذهنم در حالت منفی بوده اتفاقات را منفی میبینم و همه چی رنگ و شکل منفی میگیره و هر چقدر شدت ذهن به سمت منفی میره جهنم بیشتر میشه و برعکس زمانی که در حال خوب هستم و پیش فرض ذهنم روی مثبت هست عجله ای ندارم و همه چی بوی خوب و رنگ خوب و لذت و شادی و نشاط است و هرچقدر در این روند قرار میگیرم بهشت برایم بیشتر میشه و اتفاقات خوبتر و بهتر میشه و خیلی آسان و روان تر میشه چرخ زندگیم .و حتی بیشتر دوست دارم زمان بذارم برای کامنت نوشتن و کامنت خواندن و هر کاری که بهم احساس بهتری میده.
دیروز واسه یه کار خوبی هدایت شدم که برم کارت بانک ملیم را که قبلا گم شده بود بگیرم در تهران تمام بانک ها ساعت 1.5 میبندن و من ساعت 1.40 دقیقه نوبتم شد و بعد از یک ساعت ماندن در بانک بهم گفتن که سیستم کارتی قطع شده و بهشون گفتم لطفا یه بار دیگه تلاش کنید و بعدش نجواهای ذهنم داشت بهم نشدن را نشون میداد و بلافاصله اومدم از اتفاقات و هدایت های روزم نوشتم و از نکات خوب بانک و افرادش نوشتم طوری که به احساس خوب رسیدم و داشتم تجسم میکردم که کارت گرفتم و در دستگاه دارم رمزشو درست میکنم و دارم از خدا تشکر میکنم و در آخر کارمند بانک گفت متاسفانه سیستم هنوز قطع و بعد از عید کارتون انجام بدین منم با حال خوب بلند شدم و ازش تشکر کردم و گفتم هرچی پیش بیاد خیر و به نفع من ،یهو همکارش گفت چند لحظه صبر کنید و بعد از چند دقیقه سیستم درست شد و کارم به آسانی انجام شد و دقیقا همونی شد که فکرش میکردم .
اگر چشم افراد را میبستن و 2 تا از همین توت فرهنگی معمولی را بهشون میدادن و میگفتن شما تشخیص بدین که کدام یک معمولی و کدام یک 19 دلاری است چه واکنشی نشون میدادم و چی میگفتن ؟؟؟یعنی بدون هیچ پیش فرضی و با چشم بسته این سوال میپرسیدن چه اتفاقی میافتد و واکنش افراد چی بود؟؟
به نام خدا یی که هرچه دارم از اوست
سلام آقا مجید عزیز
سلام برادر عباسمنشی من …
امیدوارم حالت عالی باشه
راستی عیدتون مبارک امیدوارم امسال بهترین سال براتون باشه
چقدر لذت بردم از مثالی که زدین
راسش خودم رو توی اون موقعیت تصور کردم که دارم از شما چیز میخرم….
راسش یه چیزی بگم
فکر میکنم این یه ربطی به قانون پرداخت بها هم داشته باشه…
اره اره اره
اصلا شاید به خاطر همینه که وقتی برای یه چیزی بهای بیشتری میدیم بیشر ازش استفاده میکنیم یا بهتر از ش استفاده میکنیم….
یه چیز دیگه هم اینکه توی ذهن اکثریت ما این جمله انگار حک شده که هر ارزونی بی علت نیست هر گرونی بی حکمت نیست به خاطر داشتن این باور بارها بار ها اینجوری برامون شده که یه وسیله کم قیمتی رو خریدیم و کیفیتش بد بود …. درحالی که همون وسیله با یک برند و قیمت بالا تر کیفیت بهتری داره…. البته خیلی در این باره ها گول هم میخوریم….
ولی خب جالبه که مغز ما با دادم بها ی بیشتر ذهنیت مثبت تری پیدا میکنه….
ممنونم به خاطر مثال قشنگتون ….
بازم عید رو بهتون تبریک میگم…
منتظر نتایج بی نظیرتون هستیم
در پناه الله یکتا باشید.
به نام خدای هدایتگر
سلام ملیکای عزیز
منم عید به شما تبریک میگم و انشالله که با احساس خوب و ماندن در این مومنتوم مثبت و رابطه ی خوب با خداوند همیشه عید تجربه کنی.
پیش فرض های ذهن ما با باورهای اطرافمون و جامعه و خانواده به وجود اومده که باید اونا را با باورهای قدرتمند کننده تغییر بدیم و این اصل آموزشهای استاد که همیشه باورهای محدود کننده را شناسایی کنیم و با جایگزین کردن باورهای مناسب تغییرشون بدیم
اما اصلی که خیلی به روند رشد ما کمک میکنه و من جدیدا درصد کمی از اونو فهمیدم و سعی میکنم انجامش بدم اینه که :
نشونه ها را دست کم نگیریم و تا جایی که میتونیم ازشون استفاده کنیم تا قدم بعدی را متوجه بشیم و این روند تصاعدی برای پیشرفت و ماندن در احساس بهتر است
تمام کامنتهایی که دوستان در پاسخ به یک دیگر میفرستن نشانه هایی برای پیشرفت و یادآوری برخی از آگاهی هایی است که به وسیله اون کامنت یا کامنت خودمون یا همون فایل متوجه بشیم و هیچ چیزی اتفاقی نیست .
««««««
عزت نفس مثل سنگر بانی تا دندان مسلح است در برابر نجواهای فلج کننده ذهن. از آنجا که هیچکدام از ما باورهای 100٪ خالص نداریم، در نتیجه همیشه در معرض خطا و اشتباه و شرایط نادلخواه هستیم.
اگر “سنگربانی بهنام عزت نفس” در وجودت نباشد تا در مواقع سخت و نادلخواه که به خاطر اشتباهی بوجود آمده، افسار ذهنت را به دست بگیرد، ذهن آنچنان نجوایی به پا می کند و آنقدر آن خطاها را در نظرت بزرگ جلوه میدهند و آنچنان دلایلی منطقی برای لایق نبودنت ارائه میدهد و آنچنان باورهای مخرب و ترمزهایی قوی میسازد، که باور میکنی از عهدهی انجام هیچ کاری برنمیآیی!
امیدوارم که داستان نویسی را پیش برده باشی و سال جدید موفقیت خوبی در این علاقت به دست بیاری .
من فکر میکردم که سری قبل کامنتم برای شما ارسال نشده چون جایی بودم که انتن نمیداد به خاطر همین این دو هفته مدام داشتم که فکر میکردم در پاسخ کامنتت جوابی بفرستم که خودت هدایت شدی و کامنتی نوشتی و دقیقا داستان هدایت قشنگی بین کامنت های ما میچرخه از داستان نویسی و خلق صداهای مربوط به شخصیتها و عزت نفس و انجام دادن کار ها
دقیقا آخرین باری که کامنتت دیدم نشانه بود که دوره ی عزت نفس ادامه بدم و به قصه گویی و داستان نویسی و تولید این چنین محتواهایی بپردازم که خدا را شکر با چندتا نشونه ی دیگه متوجه شدم و خیلی نسبت به هفتهی قبل رشد خوبی داشتم و انشالله از نتایج بزرگم مینویسم .
سپاس گذارم ملیکای عزیز
منتظر داستان های خفنت هستم
و داستانهات هر شخصیتی داشته باشه میتونم واسش یه صدای شگفت انگیز بسازم …
به نام خدای مهربان که هرچه دارم از اوست
سلام برادر مجید عزیزم
امیدوارم حالت عالی باشه
فکر کنم 2 روز پیش این پیام زیبای شما رو با شوق وذوق باز کردم اما چون مسافرت بودیم نتونستم جوابی بدم
اما هر لحظه به خاطر این نشانه ی خداوند از طرف شما سپاس گذارتون بودم ….
خداروشکر که الان میتونم با خیال راحت براتون بنویسم
کامنت پر بار و زیباتون اینقدر عالی بود که وقتی میخواستم نکات مهمش رو کپی کنم دیدم نه کلشو باید کپی کنم
ولی در آخر یکسری جاهاست کپی کردم تا راجبش صحبت کنم…
اما قبلش باید اینو بگم که قبل از اینکه بیام و برای کامنتتون جواب بنویسم هدایت شدم به پروفایلتان…
و مسیری که اومدیم…
وای خدای من…
نمیدونید چقدر تحسین کردم این شجاعت و جرأتی که داشتید تا با اینکه توی عصر جدید برنده نشدید ولی همونجا کار پیدا کردید و پیشرفت کردید و الان هم که در مسیر علاقتون حرکت میکنید
خداروشکر واقعا…
آفرین آفرین به این شجاعت و جسارت…
و حالا
درباره ی کامنت بی نظیرتون
اون قسمت که گفتید
نشونه ها را دست کم نگیریم و تا جایی که میتونیم ازشون استفاده کنیم تا قدم بعدی را متوجه بشیم و این روند تصاعدی برای پیشرفت و ماندن در احساس بهتر است
وای وای چقدر مهم بود اینکه بعضی نشونه های کوچیک دست کم میگرفتم میگفتم این که چیزی نیست من نشونه بهتر یا بزرگ تر میخوام ..یا به قول استاد هدایت رو مجبور میکردم ….
یا اونجایی که گفتید
عزت نفس مثل سنگر بانی تا دندان مسلح است ….
….
دقیقاااااا
چقدر این تیکه مهم بود …
چون به قول شما اگه این سنگربان نباشه
ذهن آنچنان نجوایی به پا می کند و آنقدر آن خطاها را در نظرت بزرگ جلوه میدهند و آنچنان دلایلی منطقی برای لایق نبودنت ارائه میدهد و آنچنان باورهای مخرب و ترمزهایی قوی میسازد، که باور میکنی از عهدهی انجام هیچ کاری برنمیآیی!
واقعا درسته …
اینو به شخصه وقتی به یک نامحرم دست دارم فهمیدم …
میدونم چیز خاصی نیست ولی برای منه 19 ساله مذهبی که کلی توی مخم محرم و نامحرم کرده بودن و باور اشتباه ساخته بودن یک بمب ساعتی بود که منو از درون نابود میکرد…
بعد با پیدا کردن الگو ها و متوجه شدن اصل که شخصیت و احترام متقابل تونستم حلش کنم ولی باورتون نمیشه 8یا 9 ماه پیش آنچنان مغزم با من درگیر بود که حس میکردم بزرگ ترین گناه دنیا رو انجام دادم ….
خداروشکر که میتونم شخصیت و باورام رو تغییر بدم …
خداروشکرت واقعا …
خب برادر عزیزم به آخرای کامنتم رسیدیم …
بازم ممنونم که هستی و حتی ممنونم که به فکری …
نمیدونی این جمله ات چقدر برام ارزش داشت …
ایشالا هدایت میشم به سمتت که یکسری چیز ها رو برام گویندگی کنی چون حس میکنم پتانسیل خیلی خوبی داری و خب علاقه هم که داری دیگه فبها ….
خداروشکر
..
راستی …
چشم داستان نویسی رو ادامه میدم …
عزیزمی …
تو رو به الله یکتا میسپارم …
منتظر نتایج بی نظیرت هستم …
به نام خدای هدایتگر
سلام ملیکای عزیز
خدارا شکر بابت این خانواده ی شگفت انگیز و بهشتی عباسمنش که در آن عضو هستیم و در تمام جنبه ها میتونیم رشد کنیم و از همه مهمتر میتونیم فکر خدا را بخوانیم و هر بار در دیدن نشانه و دریافت الهامات بهتر میشیم و انشالله بتونیم بهتر عمل کنیم
ملیکای عزیز خوش برگشتی از سفر و جواب دادن شما بعد از این سفر دو روزه بهترین زمانی بوده که استاد برنامه ریزی برات انحام داده و هیچ چیزی اتفاقی و شانسی نیست چون الانی که کامنتت دریافت کردم قدم بعدی منو مشخص تر کرد و بازهم اصلی که لازم دارم را بهم یاداوری کرد .
ایده ای که این چند روز برای داشتن درآمد داشتم بسیار شگفت انگیز و فوق العاده بود و دوست دارم باهات به اشتراک بگذارم .
از اونجایی که دوست دارم فقط از عشق و علاقم کسب درآمد داشته باشم چند روز اول عید کمی فکر کردم که چیکار باید بکنم چون ذهن من با پیشفرض های از قبل شنیده شده و ساخته شده این طوری بود که کی به تقلید صدا و تغییر صدا اهمیت میده یا اصلا باید پارتی داشته باشی که بری تو یه سازمان کار کنی و باید رزومه داشته باشی و دقیقا منم همین ها را از اطرافم میشنیدیم به خاطر همین نشان هایی که از خدا دریافت میکردم میگفت که روی عزت نفس و مهارتهات کار کن و رها باش و یه نکته ای را بگم که من دور ه های با ارزشی را از استاد دارم که فقط خریدمشون و اصلا استفاده ی خوبی نکردم وحتی بعضیهاشونو یکی دو جلسه فقط گوش کردم که خدا را شکر میکنم زمانی که در وضعیت مناسب از کار قبلیم بودم تونستم بخرمش .
ادامه ی داستان این شد که در همین چند روز اول سال نزدیک خوابگاهم جشن و عید فطر بود و من برای اولین بار رفتم رو استیج و چند تا صدای مختلف درآوردم بعدش متوجه شدم که من فقط استعدادشو دارم و تا به حال اقدامی نکردم و آموزشی ندیدم که بتونم این استعداد و رشد بدم و همین باعث شد که ایده ای بگیرم برای نوشتن یک سناریو که چطور از این هنر صدایم استفاده کنم که تو یک روز به نسبت تمرکزم یه سناریوی خوب را با هدایت خداوند نوشتم و رفتم و اجرا کردم بعدش متوجه شدم که خدای من چقدر باید روی این هنرم کار کنم چقدر باید برم و تمرین کنم و من فکر میکردم که چون 40 تا صدا بلدم دیگه همه چی اوکی میشه اما این مسیر داره هر بار منو رشد میده و پیشرفت میکنم
و اما ایده ی خیلی شگفت انگیزی که بعد از این اجرا داشتم این بود که برای آخر همین هفته که افراد تو طبیعت هستند برم و واسه خانواده ها با صدام کلی شوخی کنم و بخندونمشون و چون این کار قبلا انجام نداده بودم یه پیش فرض خوبی تو ذهنم ساخته شد و رفتم و انجامش دادم و بازخورد خوبی هم گرفتم و خیلی ها تعجب میکردن از این همه هنر و منم هر بار بهتر انجامش میدادم در ادامه یه مقدار نتیجه اومد پایین چون ذهنم به یه سری از باورهای افراد توجه میکرد و شارژم داشت کم میشد اما این به نفعم شد چون هرچی واسم پیش بیاد خیر و به نفع من و رشدم میده و اومدم نکات خوبی که از این ایده دریافت کردم نوشتم و باورهای مخرب شناسایی میکنم و هر بار باورهای قدرتمند جایگزین میکنم و روش کار میکنم .
نکات مثبت این ایده :
به داخل جنگل ها و فضاهای سر سبز میرم (من عاشق جنگل و سرسبزیم ) و کلی پیاده روی میکنم و هوای پاک استشمام میکنم ،به زیبایی ها توجه میکنم و صلاتم را انجام میدم ،کلی تغذیه خوشمزه و مقوی بهم میدن ،اعتماد به نفسم بالاتر میره ،تمرین خیلی زیادی انجام میدم ،کد نویسی را دارم یاد میگیرم ،روی باورهام بهتر کار میکنم ،از همه مهمتر از علاقم درآمد کسب میکنم و کلی ایده بهم داده میشه و …
خدایا شکر بابت این فضای بهشتی و این همه دوستان عزیزی که دارم .
دوست دارم ملیکای عزیز و منتظر نتایج شگفت انگیزت هستم.
به نامخدا
سلاممجید جان ، امیدوارم حال عالی باشه ؛
این هنر شما توی یوتیوب کلی پیج هست که ازش درآمد دلاری در میارن ، فقط باید خودت بری و نگاه کنی ؛
مثلا قبلا یبار دیده بودم یه پسره بود میرفت تو پارک و دوربین مخفی میساخت و تقلید صدای یکی از کارکترهای کلاه قرمزی رو عین خودش برا مردم اجرا میکرد و از ری اکشن مردم دوربین مخفی میساخت و کلی ویو بالا میگرفت ؛
مطمینا خیلیهای دیگه هم هستن ، میتونی به یوتیوب هم فکر کنی ؛ موفق باشی رفیق
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم برا وجود استاد عباسمنش عزیزم که از وقتی باهاش آشنا شدم
بهترین یار و رفیق لحظه هام شده
آموزش هاش چنان آرامشی بهم میده که واقعا با آموزش های دیگه نداشتم
طبق معمول هر روز صبح ام که ویژن بردم رو نگاه میکردم و میام تو سایت دیدم استاد فایل جدید
آپلود کرده و چقدر کنجکاو شدم وقتی عنوان و عکس فایل رو دیدم
واقعا همینطوره ذهنیت و پیش فرض های ما در مورد مسائل واکنش های ما رو تغییر میده
من بعد از دیدن این فایل یک مثال واقعی از خودم یادم اومد که اینجا می نویسم
و از استاد میخوام که در قسمت بعدی این فایل بگن که چطور سریع تر بهتر و پایدارتر این پیش فرض ها رو تصحیح کنیم بطوری که به نفع مان باشه….
قبل از مهاجرتم به فلان شهر شنیده بودم پسرهای این جا خوب نیستن بگیر نیستن فلانن در رو …
و واقعا نتونستم یک ارتباط خوب تو این سه سال تجربه کنم و یکی دو مورد هم که ارتباط گرفتم تو اون رابطه به شدت اتفاق های ناجالبی برام رخ داد
و بعد از اون دو سه مورد تجربه ناخوشایند اون ذهنیت همچنان هست و من تاکنون نتونستم یک رابطه ی زیبا داشته باشم و الان ترجیح دادم رو خودم کار کنم و فعلا وارد رابطه ی عاطفی نشوم…
استاد متشکرم از فایل های بی نظیرتون
سلام به استادعزیز و دلبرم
وای من مردم از شدت هیجان و این قدرت ذهن و قدرتی که یک باور میتونه در آدم ایجاد کنه
خدای من یعنی ببین با تعریف هایی که ازون توت فرنگی 19 دلاری شده بود چقد همشون با لذت داشتن میخوردن و چقدد براشون طعم و لذت متفاوتی داشت و بعد که اون معمولی رو میخوردن فقط چون میدونستن معمولی حتی نحوه خوردن و حرف زدن در موردش هم فرق داشت
خدای من چقد شما استاد عشقید عاخه که از یه مسئله ساده چه درس هایی از دلش بیرون میکشید
خیلی خیلی تحت تاثیر فایل قرار گرفتم داره میگه که اگه حتی به یک اتفاق معمولی یجور دیگه نگاه کنی و با یه ذهنیت دیگه باشی چقد میتونی از اون اتفاق معمولی نگاه مثبت و نتیجه مثبت برا خودت رقم بزنی
برام خیلی جالبه همین دیروز برای یکی از عزیزانم در مورد سلامتی به تضادی برخوردم که ذهنم رو خیلی درگیر کرد که چکاری میتونم براش انجام بدم عجیب حالم گرفته بود
اومدم که اجازه ندم مومنتوم منفی شکل بگیره و خودمو مشغول ظرف شستن کردم در همون حالی انگار خداوند شروع کرد به صحبت کردن باهام و گف تنها کاری که لازمه بکنید اینکه بمبارانش کنید با صحبت های مثبت در مورد سلامتی تا توجهش از روی بیماری برداشته بشه و متمرکز بشه روی سلامتی
میگف خودتم آروم باش فقط همین کارو بکنید اگه یه حرکت خوبی انجام میده تحسینش کنید و بگید تو در حال بهتر شدنی و …
موضوع جالب دیگه اینه که خودش دیروز به سمت قهوه من رفت و اسمش رو پرسید و گفت من بخورم اگه از طعمش خوشم اومد بخرم استفاده کنم چون در مورد قهوه چیزای خوبی خوندم که مفیده
و توی این فایل هم شما به همه همین موضوعات اشاره کردین اینکه قدرت باورها حتی اگه واقعا درست نباشه میتونه اگه باورش کنی نتیجه مثبت بگیری و هم به قهوه اشاره کردین
خدا کمک کنه هدایت کنه بتونم یه قهوه لوکس بخرم براش چون باور مناسب هم خودش داره فک کنم بتونه برای بهبود ذهنی و بعد باور به واقعا سلامتی کمکش کنع الهی شکرت
وای چقد این فایل رو میشه تعمیم داد به ابعاد زندگی در همه جهت
اینکع وقتی در مورد کسی که ندیدی تعریف میشنوی ندیده بهش علاقه مند میشی و وقتی میبینیش فرکانس مثبت میفرستی و اون هم میگیره
یا برعکسش وقتی بد میشنوی بهش که برمیخوری همه رفتارش رو دقیقا برا خودت تحلیل نامناسب میکنی و میگی اره دقیقا همونجور که شنیدم بوده
وای صد بار دیگم گوشش کنم کمه . جالبه ها همه اینارو میدونیم اما باز هر بار که میشنویم دیوانه میشیم چقد قوانین جهان عجیبه و باحال و ناناست
استاد نازم ازتون هزاران بار سپاسگزارم
از خداوند هزاران بار سپاسگزارم که منو هدایت کرد و توی گمراهی نمردم و منو هدایت کرد به این سایت الهی
خدایا شکررررتتتت
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام سلام سلام
سلام خواهر عزیزم
سلام محبوبه عزیزم
امیدوارم حالت عالی باشه …
صمیمانه عید رو بهت تبریک میگم….عزیز دلم …امیدوارم امسال یکی از بهترین سال های زندگیت باشه….
وقتی ابتدای کامنت شما رو خوندم که گفته بودید ؛
حتی به یک اتفاق معمولی یجور دیگه نگاه کنی و با یه ذهنیت دیگه باشی چقد میتونی از اون اتفاق معمولی نگاه مثبت و نتیجه مثبت برا خودت رقم بزنی
.
.
یادم افتاد به یک تجربه و یه داستانی که دوست دارم اینجا تعریفش کنم ….
دختری توی یک شهرستان بود با کلی محدودیت و اینا …سال 99 تصمیم میگیره خودش زندگیشو خلق کنه و توی مسیر علاقش پیش بره …قایمکی یک پیج اینیستا میزنه و بعد که همه میفهمند کلی سرزنش و دعوا و اینا ….راسش تا اینجای داستان منم همینطور بودم و من پاک کردم و ادامه ندادم و تسلیم محدودیت هام شدم ولی اون نشد و ادامه داد تا تونست با درآمدی که از اینیستاگرام و فروش ماگ که عاشقش بود یه 206 سفید بخره …یک دختر 17 ساله ….
اینقدر به خاطر ماشینش ذوق کردو با ذوق تعریف کرد که از اون موقع به بعد افراد زیادی شناختنش …از جمله من …جالب اینجا بود که منکه نه موبایل داشتم نه اینیستا از زبان یکی از دوستام شناختمش که اومد ذوق و شوق خرید ماشین با درآمدش رو برام تعریف کرد و بعدش خودم مشتریش شدم …
ببین اصلا خدا چقدر عالی هدایت میکنه …و برای دیگران مشتری میاره …
کاری که اون دختر کرد دقیقا همین جمله ی شما بود …چون از بعد اون روز فالور هاش دو برابر شدن و فروشش چند برابر و الان بعد 5 سال میلیاردره ….
چقدر این ذهنیت مهمه …
جالب اینجاست که بعد این همه سال حتی توی همون سال ها اصلا درباره ی مشکلاتش صحبت نمیکرد و بعدا درباره ی اینکه چقدر استقامت داشته البته که اذیت شده چون قوانین رو نمیدونسته ….
…
ممنونم که باعث شدی این رو یاد آوری کنم برای خودم …که من باید این ذهنیت مثبت رو ایجاد کنم بقیه کار ها رو خدا انجام میده ….
امیدوارم امسال سال عالی براتون باشه
بازم ممنونم …
منتظر نتایج بی نظیرتون هستم …
سلام ملیکای عزیز و زیبایم
ممنونم ازت که واسم کامنت گذاشتی چون خیلی خیلی بهش احتیاج داشتم
منم سال نو رو بهت تبریک میگم و آرزو میکنم هرجا هستی بهترین ها برات رقم بخوره و معجزات خداوند پی در پی وارد زندگیت بشه
راستش الان در موقعیتی بودم که کنترل ذهن نداشتم و اومدم شروع کردم به نوشتن داخل دفترم تا حدی حالم اکی تر شد و گفتم بذار برم یه قسمت از سریال زندگی در بهشت رو ببینم که از لحاظ فرکانسی بیام توی مسیر که نقطه آبی رو دیدم و با کلی ذوق و شوق گفتم خدایا تو از طریق دستانت باهام حرف بزن
تو شدی دستی از دستان خداوند که دقیقا و دقیقا و دقیقا داستانی که برای خودت تعریف کردی انگار برای منم بود و باید حتما میشنیدم از موفقیت اون دختر 17 ساله باحال که دمش گرم که ادامه داد و ادامه داد و ادامه داد و اجازه نداد محدودیت ها جلو استمرارش رو بگیرن و خداوند هم پاداش هاشو به سمتش سزاریر کرد از ماشین از مشتری ها از فالورها و … و این پاداش ها همچنان ادامه داره تا بی نهایت
چون خداوند وعده روزی و نعمت و برکت و اعتبار نیک میده چون خداوند از نیازها و خواسته های ما آگاهه و لازم نیست داد بزنیم بهش بگیم خودش میدونه و هدایت میکنه به شرطی که باورش کنیم و باور کنیم که خداوند لذت میبره که نعمت بده بهمون خوشبختی بده ثروت بده
خداوند خودش همه چی میشه واسمون . ثروت، مشتری های فوق العاده، حال خوب، اعتبار نیک، ایده، نعمت، روابط عالی، آزادی زمانی و مکانی و …
خدایا شکرت
ملیکای نازنینم ازت بی نهایت ممنونم بخاطر کامنت بی نظیرت الهی که حال دلت عالی و پر از نور الهی باشه همیشه
قطعا ده ها بار دیگه کامنتت رو میخونم چون پیام خداوند بودی واسم عزیرم
سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته گرامی ، همچنین سلام و عرض ادب به همه دوستان این سایت درجه یک
واقعا هر چی تو مسیر این آگاهی ها پیش میرم بیشتر میفهمم
که چقدر جای کار هست ، ذهن چقدر روی ما کنترل داره چقدر این
ذهن ، در روح و جان ما رخنه کرده و چقدر ما تحت کنترل
ذهن هستیم به جای اینکه اون تحت کنترل ما باشه و این نشان
دهنده این که تا ابد باید روی کنترل ذهن کار کنیم ، اولش
که استاد توضیح دادن در مورد توت فرنگی ژاپنی زیاد متوجه
وخامت اوضاع نشدم ، وای خدا وقتی واکنش مردم رو دیدم
یه لحظه به خودم گفتم اگر من هم بجای اون افراد بودم صد
در صد همین عکس العمل رو نشون میدادم ، و استاد یک زاویه
دیگه ای از نجوا و عملکرد ذهن رو جلوی چشممون به نمایش
گذاشتن ، من که مدتیه دارم روی خودم و ذهنم کار میکنم و
فکر میکردم که به یک حد تقریبا متوسطی از کنترل ذهن رسیدم
و حواسم هست که ذهنم منو گول نزنه یهو ناخودآگاه جلوی
چشمم اومد که بارها همچنین اتفاق مشابهی برام افتاده و منم
اسیر اون پیش فرض ها و ورودی ها شدم ، مثلا
یادمه یک سال پاییز همه میگفتن امسال گفتن زمستونِ سرد
و سختی داریم و فلان و چنان ، که منم تحت کنترل ذهن ،
همش تو فکرم بود چیکار کنم ، لباس فلان بخرم ، لوله ها رو
چیکار کنم یخ نزنه ، یک بخاری اضافی خریدم و تو فکرم
اون نگرانی بود ، و در نهایت چی شد ؟ ، اون سال هم به لطف خدا درست مثل سال های دیگه گذشت ولی من الکی فقط نگران
بودم و بهم سخت گذشت و حتی سردتر از سال های قبل ، که
بعدا سرچ کردم دیدم سال قبل یه روزایی دما از امسال هم پایین تر اومده بود یعنی سردتر بوده
الان یکی از کنترل ذهنام اینه که طوری فکر کنم و در ادامه
عمل کنم که از زمستون فقط لذت ببرم ، اصلا به اخبار
گوش نکردم و فقط تو ذهنم به خدا و زیبایی های خلقت
خدا توجه میکردم ، شاید باور نکنین چون برای خودم هم
باور کردنی نبود ، این زمستون که اومد نه تنها سخت نبود
برام بلکه به طرز معجزه واری انگار سرما برام گرم تر بود نسبت
به قبل و اذیت نشدم حتی لوله های خونه آخ نگفتن ،
گاهی که هوا خیلی سرد میشد به دماسنج که نگا میکردم ،
با دیدن علامت منفی کنار عدد ذوق میکردم و با خودم
میگفتم چقدر این دما زیباست ، چقدر خدا توانا و قادر است
که همچین هوایی رو خلق کرده ومدیریت میکند ،
وقتی تو ذهنم مرور کردم دیدم از این موارد زیاد بوده که من
حواسم نبوده و اسیر عملکرد ذهن بودم ، از طعم میوه ها که الان
دیگه مزه ندارن و گلخانه ای شدن و باعث شده واقعا میوه ها
و سبزیجات برام بی مزه بشه، تا تاثیر یک داروی خاص که میگفتن
خوبه و منم میخوردم و نتیجه میداد ، و چندین و چند مثال دیگه
ولی درسی که میتونم بگیرم از این فایل اینه که زیاد به حرف
بقیه و به قول استاد بدنه جامعه توجه نکنم ، ورودی هامو بشدت
کنترل کنم ، روی داده ها و اطلاعاتی که میبینم و می شنوم
بی نهایت حساس باشم ، ببینم چی به درد من میخوره ، چی الکی
و به قولی برام مضره ، با نگاه مثبت و پیشفرض خوب به هر چیز
، هر کس یا هر موقعیتی میتونم اون رو برای خودم تغییر بدم به سمت مثبت و جالب ، درست مثل مزه توت فرنگی که فقط
با تغییر افکار ، مزه توت فرنگی معمولی توی دهان ، شد همون
مزه شیرین و خاص که 20 دلار میارزه ، واقعا عجیبه یک فکر و
خیال میاد و یک اتفاق فیزیکی که همون مزه میوه در دهان هست
رو ایجاد میکنه ، پس ممکنه و این فایل نشونه و الگو هست که
میتونیم با یک فکر و باور ، یک موقعیت فیزیکی رو تغییر بدیم .
خداروشکر این بار هم استاد یک زاویه دیگه از رفتار ذهن رو
بهمون نشون دادن
به نظر من همین یک فایل خودش یک دوره ست ، میتونیم با عمل
به آگاهی هاش موقعیت و شرایط و اتفاقات جهان اطرافمون رو
اونطور که میخواهیم خلق کنیم و در ادامه به مدار های بالاتر
صعود کنیم ، مدارهای با کیفیت بالاتر و نعمت و ثروت بیشتر ، چون استاد میگه کنترل ذهن یعنی کنترل زندگی ،
ذهن خیلی قدرت داره که اگر بتونیم کنترلش کنیم و
افسارشو به دست بگیریم میتونه مارو به همه جا برسونه ، به
هرجا که میخواهیم و آرزو داریم
استاد جان سپاسگذارم که زاویه دیگه ای از کنترل ذهن و تاثیر
افکار و باورهامون رو به ما نشون دادین
آرزوی خوشبختی و موفقیت دارم برای شما و همه دوستان و یک زندگی پر از نعمت و ثروت و سلامتی
سلام خدمت استاد عزیز ک انقدر شیوا و گیرا توضیح میدن
سپاس گزارم از خداوند ک شمارو سر راهم قرار تا آگاه بشم
تا قبل از این فایل ب این موضع انقدر عمیق فکر نکرده بودم قبلا اکر توی همچین شرایطی قرار میگرفتم فکر میکردم ک چقدر ساده ام ک گول خوردم فرق بین این دو موضوع ،درست یا غلط ،سرکاری یا جدی بودن رو نمیفهمم و خودمو سرزنش میکردم اما حالا فهمیدم ک این کار کرد ذهن منه این قدرت ذهن منه و حالا ب لطف شما ازین موضع با خبرم ک نه تنها ب خودم خرده نمیگیرم بلکه چون دیگه خبر دارم برخورد سازنده ای با مسائل دارم
ازاینجا ب بعد ازاین قدرت ذهنم بیشتر در جهت خواسته هام لیاقتم برنامه هام ……استفاده میکنم
و دوباره دوباره درک کردم ک ارزش خودم بالا ببینم برخورد جهان اطرافم هم باهم متفاوته
سلام خدمت استاد خوشکلم و خانوم شایسته ی خوش اندام
توی این بحث زیبا که با عشق اون رو آماده کردین به یاد مبحث شرک و قدرت دادن به عوامل بیرونی افتادم
که ما وقتی باورمیکنم که افراد ،محیط،سن،جنسییت،محل تولد،خانواده،جامعه و یاهر چیز دیگری در زندگی ما تاثیر داره واقعا تاثیر پیدا میکنه نه به اون معنی که اینا تاثیر داره به این خاطره که ما دیدیم و شنیدیم که همه گلایه میکنن و دلیل عدم موفقییتشون و یا موفقییت دیگران رو این عوامل میدونن
و ماهم چون این ها شنیده بودیم و دیده بودیم باور کرده بودیم که واقعا تاثیر دارن
و وقتی که فایل های شما رو بارها و بارها گوش میکنیم اونوقت باور میکنیم که اون ها تاثیر ندارن چرا باور میکنیم ؟چون ورودی ها را تغییر دادیم
و دوم این که در مورد دوره های شما وقتی نظر بچه های سایت رو میخونیم که مینیم خیلی از دوره ها تاثیر گرفتن و زندگیشون زیر و رو شده
این رو باور میکنیم که این دوره ها اینقد تاثیر گذارن و این باعث میشه که اگر درست به آموزه هاعمل کنیم حتی از خود شما هم سریع تر و آسون تر نتیجه بگیریم چون بقیه یعنی افراد خیلی زیادی اون رو تایید کردن و نمونه ی واضحش دوره ی هم جهت با جریان خداوند که خود من بعد خوندن بار هاو بار ها نظرات دوستان باور کردم که اگر این دوره رو بخرم زنگیم کن فیکون میشه
دوستون دارم