درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

247 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سحرکیاستی گفته:
    مدت عضویت: 2701 روز

    پروردگارا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم

    سلام به استاد عزیزم

    و دوستان بی نظیرم در این سایت الهی

    پیش فرضهای ذهنی:

    واقعا هم این پیش فرضهای ذهنی چقد میتونه قوی و قدرتمند باشه حتی اگه یکبار هم بشنوی ..

    استاد وقتی پیش فرضهای ذهنی در مورد سلامتی جسمی رو داشتید مثال میزدین یاد خودم در دوره قانون سلامتی افتادم:

    قبل از دوره قانون سلامتی خیلی خیلی پیش فرضهای بدی در مورد سلامتی و بیماریها داشتم مخصوصا اینکه سیستم ایمنی بدن من خیلی ضعیف، من بدن ضعیفی دارم، و خیلی چیزهای دیگه که به لطف قانون سلامتی یادم رفته و سعی کردم وقتی دارم از قانون سلامتی استفاده میکنم هرچیزی که گفته میشه رو باور کنم وقتی شروع کردم به انجام دوره قانون سلامتی با اینکه چند ماهی گذشته بود اما به دلیل اون پیش فرضی که چون سیستم ایمنی بدنم ضعیف من بازم سرما می خوردم بازم یه سری بیماریها می گرفتم و خودم می گفتم منکه دارم طبق قانون سلامتی عمل میکنم پس چرا باز سرماخوردم ؟؟؟؟ ولی اومدم از اونجا به بعد شروع کردم به این پیش فرض جدید ذهنی که من به قانون سلامتی اعتماد دارم و ایمان دارم که بدنم کم کم خودش رو ترمیم میکنه و قوی میشه و هربار که زمان بگذره من حتی یه سردرد رو هم تجربه نخواهم کرد و هربار اینو می گفتم که بدنم قدرتمنده مخصوصا می گفتم خداوند بدن رو طوری خلق کرده که خودش مواظب خودش هست و همیشه در حال ترمیم کردن قسمت های که من بهشون قبلا بواسطه تغذیه نامناسب ضربه زدم و هی این ذهنیت بهتر و بهتر میشد چون دقیقا میدیم سری بعد وقتی سرماخوردم در حد یه گلو درد خیلی خیلی ضعیف اونجا سریع می گفتم دیدی بدنم داره سیستم ایمنی منو قویتر میکنه دیدی بدن خودش رو درمان میکنه و هی این ذهنیت قویتر شد و الان یکساله که هیچ دردی رو به لطف خدا تجربه نکردم و تنها تجربه سلامتی عالی و شکرگزاری بابت قانون سلامتی …

    داشتم به خودم می گفتم سحر ببین وقتی پیش فرضهات بد باشند حتی اگه طبق قانون داری عمل میکنی اما با اون پیش فرضها باشی هیچ نتیجه ای نمی گیری نه تنها سلامتی بلکه هر موضوعی میتونه باشه , رابطه ، ثروت که چقد پیش فرضهای غلطی رو در مورد ثروت من دارم…

    ولی این درک و آگاهی بهم کمک کرد و حتی امید و شوقی داد که اولا هواسم باشه از این به بعد به چیزهای که میشنوم و سریع نخوام قبول کنم و دقیقا مثل ، مثال استادی که در جلسه اول این فایل زدم همه میگفتن استاد بده اما من به هیچ عنوان اجازه ندادم تو ذهنم اون پیش فرضها لونه کنه و با این حرف که من درس خونم و اون استاد با من عالیه … دوما در دوره های که دارم کار میکنم شروع کنم دقیقا مثل قانون سلامتی پیش فرضهای ذهنی زیبایی رو با خودم تکرار و مرور کردن ..

    استاد عالی بود و بی نهایت ازتون سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 174 روز

    سلام ودرودبه همه عزیزان

    استادمنم فایل میخااااااام دلم تنگ شده .

    من اینقدراعتمادبنفسم بالاهست که هیچوقت احساس نمیکنم رقیب دارم .یا رقیب میتونه کاری بکنه -بخدا آقااااااالجدی میگم -چون باور دارم خیلی خوشگل وباکلاسم و خیلی قویم وبطرفمم خیلی اعتماد دارم اصلا سرسوزنی نگران نمیشم امیدوارم طرف مقابلمم هم در مهمانیها و دورهمی ها نگران من نباشه .وبدونه بقول مامانم من تویک لشکر هم باشم خیلی قابل اعتمادم .

    اگر قبلا یک کامنتی نوشتم فقط هدفم امربه معروف ونهی ازمنکر خانمها بوده چون دلم میسوخته براشون خداشاهده . .من اینقدر قوی هستم که هیچ احدی تو عشق وعاشقی نمیتونه برای من رقیب بشه :)))

    فقط حواسم به طرفم هست وبازوشومیگیرم تومهمانیها و دورهمی ها باعشق کنارش هستم که بقیه بدونن عشق من – یک زن قوی مثل من کنارشه:)))آقاااااا

    استاد منم فایل میخام لطفاااااا

    دلم تنگ شده بخدا

    قول میدم بحث نکنم :))))

    ازاولشم بحثی نداشتم چون صحبتهای شمارو 100درصدقبول دارم .همیشه -بخدا جدی میگم :))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 479 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    درسهای از یک توت فرنگی 19 دالری قسمت 2

    هر روز صبح این را تجسم کنیم که امروز بهترین روز را خواهیم داشت، و چقدر خوب که همیشه تجسم کنیم که بهترین اتفاقات قرار است بوقوع بیافتد.

    یکی از کارهایکه من میکنم این است که صبح زود بیدار میشم و این احساس فوق العاده برای من میدهد .و این چقدررر عالیست که چشمت را باز کنی و بگی خدایا شکرت بخاطر امروز. قدرت تجسم را دست کم نگیریم .

    ذهنیت و پیش‌فرض‌های ما در مورد مسائل تصامیم و تجارب ما را بوجود می‌آورد.

    استاد چقدررر تجارب عالی داشتید ، ازینکه ذهنیت پاک و صاف نسبت به دیگران داشته باشیم. و سپاسگذارتان هستیم که اینقدر خوب توزیع کردید .

    یکی از مسائل که من متوجه شدیم غیبت کردن و پشت فرد سومی صحبت منفی کردن خیلی ذهنیت افراد را تغییر می‌دهد

    مثلا اگر من با دوستم در مورد یک دوست دیگرمان صحبت‌های نادرست بکنم به احتمال زیاد ذهن این دوستی که همراش غیبت کردم را تغییر دادم و او هم در روبرو شدن با دوست که غیبت اش را کردیم رفتار درست انجام نمی‌دهد و این برمی‌گردد به همان غیبت و حرفهای ناحق که من گفته بودم .

    حالا می‌توانم ازین قانون فرضیه ساختن در ذهن به نفع خود استفاده کنیم و روی باورهای خود کار کنیم و بعدا حتما طبق قانون جذب وارد زنده‌گی ما می‌شود.

    خداره صدهزار مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    نگین سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 962 روز

    به نام خداوند رحمان و رحیمم به نام عشق و ابدیتم

    سلام استاد سلام خانم شایسته جان سلام دوستان

    این فایلها چقدر ادم رو به تامل و تفکر میندازه خدای من. وقتی به گذشته و تجربیات قبلمون فکر میکنیم بهمون خیلی خوب ثابت میشه که همش کار ذهنه الهی شکرت که اینجوری راحت میتونیم شرایط مون رو تغییر بدیم و وضعیت زندگی مون رو در چهارچوپ باورای جامعه رها نکنیم.

    منم میخوام به ذهنیت هایی که اتفاقات رو برام رقم زدن بپردازم

    من از بچگی خیلی بهم گفتن تو ژنتیکی مدلت اینه وزن نمیگیری هرچقدر بخوری جذب نمیشه بااینکه دلم میخواست اندام دلخواه وزن دلخواهم رو داشته باشم و تقریبا قبول کرده بودم حتی جوری دیگه داشتن دخالت میکردن بهم میگفتن ازمایش بده بیماری نداشته باشی مثل تیرویید ولی هیچوقت بیماری رو قبول نمیکردم نمیدونم حسی درونم میگفت مرسی نگین تو خوب ازمن مراقبت کردی من سالمم ولی بازم تو وزن گرفتن مشکل داشتم تااینکه رفتم باشگاه و درموردش تحقیق کردم که برمیگرده به متابولیسم بدن این ادمها که بعد از جذب مواد مورد نیاز بقیش رو میسوزونن و بد هم نیس اتفاقا خوبه چون جایی که سوخت و ساز بدن میاد پایین ادم دچار خیلی مشکلات میشه و البته از همه مهم تر دلیلش جذب نشدن مواد نبود و من این باورو کنار گذاشتم گفتم نه بدن من میتونه کاری براش نداره وزن میگیره اونم از نوع سالم عضله که اندام و خوش فرم نشون میده و ورزش کردن رو شروع کردم و سعی میکردم بیشتر پروتین بخورم چون عضله از پروتین تغذیه میکنه و هرروز کمی تایم میذاشتم اندام دلخواهم رو تصور کنم از وزن 42 کیلو به 50 کیلو رسیدم بدون چربی اضافه سالم جوری که اونقدر تو چشم نیس و خیلی خوشحالم این باور جایگزین شد که بله من میتونم برام کاری نداره قطعا دفعه بعد که موفق بشم راحتر هم میتونم.

    مثال دیگرم درمورد دوره ی استاد هستن قانون سلامتی من نتونستم دوره رو تهیه کنم اما خیلی دوست داشتم بدونم اصل قضیه چیه چطوری افراد خوب میشن از چی پیروی میکنن با گشتن تو عقل کل و فایل های معرفی این دوره فهمیدم بدن ما اگه بهش قند نرسه از چربی های که تو بدنشه استفاده میکنه تا انرژی رو به بدن برسونه و مغز ما به این قند و انرژی اعتیاد پیدا کرده و اصولش اینه بعد خوردن یک وعده ی خوب تا ساعت های زیاد گرسنه ت نشه چون این قنده ست که بعد یک ساعت دوباره واسه تامین انرژی ازت قند میخواد یه چیز شیرین میخواد. چیز بیشتری نتونستم ازش دربیارم ولی چون اینو باور کرده بودم به استاد ایمان داشتم من قندارو حذف کرده بودم اما میوه و کربوهیدرات رو نه چون نمیتونستم. برام منطقی نبود حذفش کنم و واقعا من تو این مدت احساس انرژی خیلی بیشتری نسبت به قبلم داشتم ساعتای طولانی احساس سیری میکردم و گشنم نمیشد در صورتی که من قبلا صبحانه میخوردم یه ساعت بعدش باید یه چیزی پیدا میکردم واسه خوردن و به قولی کل روز تیکه خواره میکردم

    ولی من چون باور کرده بودم نخوردن قند باعث سلامتی بدن میشه و ازش انتظار داشتم سرحال ترم کنه سیر تر نگهم داره بخاطر حرفای استاد واقعا هم اینطوری شده بود خیلی جالبه

    یا باور دارم به اینکه قرص ویتامین سی به بدنم انرژی میده چون همیشه اینو شنیده بودم که ویتامین خوبیه هروقت میخورم سرحال ترم

    اما خداروشکر ادمیم که هر چیزی رو سریع به باورم تبدیل نمیکنم مثلا حرفای اطرافیانم رو نمیتونم زود قبول کنم و ذهنم به شدت منطقیه

    وقتی درگیر کار کردن روی خودم بودم و گاهی ذهنم وضعیتم رو مقایسه میکرد با بقیه حس خوب نمیومد یه شب با فامیلامون حرف میزدم و درمورد باوراشون گفتن مثلا همین روابط که باور داشتن متاهل بودن مانعیه برای رسیدن به اهدافت،یا ادم بدرد بخور نمونده یا کسایی که میان تو زندگیمون مارو کنترل میکنن و دیدم من چقدر باورای خوبی ساختم برای روابطم و نتیجشم دیدم من تاحالا ادمی به پستم نخورده یه بارم بخواد منو کنترل کنه و ازاد ازاد بودم. اونجا انگار خدا بهم گفت ببین عزیزمن دیگه نبینم مقایسه کنی تو مسیر خودت ادامه بده به قول استاد تو داری با ادمایی که دست و پا شکستن مسابقه میدی تو راهت جداست من همه نعمت هایی رو میخوای بهت میدم و از ته قلبم به این حس ایمان اوردم

    و اخرین باوری که چندسالی نتایجشم دیدم میخوان بگم و تمام نمیدونم چی باعث شده بود که من این باورو ساختم که پسرای شهر خودم اونقدر ذهن بازی ندارن که حتی تو سایت باشن رو خودشون کار کنن من نمیخوام بااونا وارد رابطه شم چون هم مدار من نیستن و از شهرای دیگه برام منطقی بود که پر از پسر خوبه و دقیقا من دو تا رابطه رو تجربه کردم با فاصله های دور لانگ بودن خیلیم خوب بودن تموم کردم و یه روز باخودم که فکر میکردم گفتم من چرا این باورو برای خودم ساختم اصلا چه ربطی داره من وقتی از خدا خواسته ای دارم باید همه چیزشو به اون بسپارم و تعیین نکنم از کجا نباشه یا باشه و گفتم وقتی من تو این شهرم و ادم خیلی فوق العاده ایم رو خودم کار میکنم چطور ممکنه پسری مثل من نباشه اینجوری باورمو تغییر دادم اما میدونم باید بیشتر روش کار کنم تا از بین بره

    خلاصه که سرتاسر زندگی ما حاصل افکار ذهنیت و باورهامونه به یقین رسیدم استاد جانم سپاسگزارتونم ممنون که وقت میزارید و به این خفنی به مسیرتون ادامه میدید همه ی ما ب شما ایمان داریم.

    دوستان جان و استاد عزیز و خانم زیباشون همیشه در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    حسین مطلبی گفته:
    مدت عضویت: 926 روز

    عرض ادب به شما دوست عزیز که دیدگاه رو میخونی

    دقیقا راجب نژاد پرستی بگم که

    من یادمه

    یه سری بحث های قومیتی بود و از زمانی که یادمه تا چندین سال پیش که با استاد عباسمنش محترم آشنا بشم همش این دیدگاه باعث می‌شد نفراتی بیان توی زندگیم که به نژاد و زبان ما توهین کنن و درگیری لفظی و حتی خیلی اوقات فیزیکی پیش بیاد بینمون!!!!

    و یادمه وقتی باورهای نژاد پرستانه رو عوض کردم الان چندین ساله اصلا چنین اتفاقاتی نیفتاده برام البته فقط خودم رو میگم وگرنه پدر خودم که چندین ساله پیششم همش درگیره لفظی داره همیشه هم از این حرفا میزنه که فلان قوم خوبه فلان قوم بده

    فلان زبانی ها آدمای خوبی اند و از این جور حرفا

    ولی خدا شاهده من وقتی باورهای خودمو عمیقا عوض کردم

    الان دوست صمیمی من کسی هست که زبانش و فرهنگش و دینش حتی جدا از منه و جنوب شرق کشوره هم سن خودمه

    و من خودم شمال غرب کشورم

    یعنی اصلا مغز آدم فلج میشه از بس معجزه و اتفاقات و آشنایی های عجیب غریب در اوایل تغییر رخ میده و بعدش حالا عادی میشه برای آدم معجزات این مدلی توی رفتار آدم ها

    خلاصه ممنونم از تمام عزیزان که عمر گران‌قدر شون رو در راه هدایت و آموزه ها میزارن

    ثروتمند و سعادتمند باشید جمیعا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 496 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿45﴾

    و چون به ایشان گفته شود از آنچه در پیش رو و پشت‏ سر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید [نمى ‏شنوند] (45)

    وَمَا تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَهٍ مِنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ ﴿46﴾

    و هیچ نشانه‏ اى از نشانه‏ هاى پروردگارشان بر آنان نیامد جز اینکه از آن رویگردان شدند (46)

    خدایا شکرت برای این فایل بینظییییر و توحیدی

    استاد بینهایت سپاسگزارم از خداوند و آموزشهای شما و هدایت های ناب الهی در وجود نازنینت که کلامت وحی منزل است و ما را بر هدایت و نشانه های الهی واضح کردین .

    خدایا شکرت

    امروز یک روز فوق العاده عالی بود برام استاد

    اول اینکه دیروز بعد از ظهر که یه چرت پنج دقیقه ای زدم تو خواب یه جمله بهم گفته شد و من با صدای بچه ها از خواب پریدم و فقط دوکلمه راه راست یادم موند .یه جمله ای داشت بهم گفته میشد که من فقط راه راست یادم موند و شب این فایل بینظییییر اومد رو بنر سایت و دیگه به این وضوح رسیدم که این آگاهی ها برای منننه

    خدا یا شکرررررررررت هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم

    تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان.

    استاد امروز بلطف خداوند یه روز عالی برام ساخته شد .چون من شب فقط چند دقیقه از فایل را گوش دادم و دیگه نتونستم مهمون اومد و با اینکه با وجود دوره بینظییییر هم جهت با جریان خداوند و فایل قسمت اول

    دارم ذهنیتم را مثبت تر میکنم و فایلهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت را هر روز میبینم

    امروز هدایت شدم به مرکز استان سفر یه روزه و پر از زیبایی و حال خوب و نعمت و ثروت و فراوانی

    دیروز کامنت نشانه روزم را نوشتم که سفر به دور آمریکا بود گفتم دوست دارم این سفر یه روزه رو برم و تجربه های عالی کسب کنم

    و بلطف خداوند امروز هدایت شدیم و رفتیم و همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط بودیم

    استاد صبح زود باید حرکت میکردیم چون همسرم باید ماشین را برای سرویس اولیه تحویل میداد و نوبت امروز داده بودند و باران رحمت الهی چنان شدید بود که من فقط لذت می‌بردم و چنان فرکانس قوی داشتم تا مثله شما و مریم نازنینم در مسافرت ها و باران های شدید آمریکا در جاده بودین که این فرصت را تجربه کنم.همسرم اولش گفت بارونه و هوا سرده اگه دوست نداری نمیخوا بیای من که واقعاً مشتاق بودم برای رفتن

    از خدا نشانه خواستم و دیدم بچه ها بدون اینکه من صداطون بزنم خودشون زود از خواب بیدار شدن و آماده شدن و منم وقتی دیدم بچه ها خودشون بیدارن و حاضر شدن نشانه واضح بود از طرف خدا وند که ما این سفر را برویم

    استاد حرکت کردیم به امید خداوند و در مغازه دونه به مرغها دادیم و زیر باران رحمت الهی وشدید با لذت و شادی و حال خوب رسیدیم به مرکز استان 80کیلومتر و ماشین را همسرم تحویل داد و اسنپ گرفتیم و رفتیم مرکز شهر برای دیدن زیبایی ها و مکانهای تفریحی

    قلعه مد نظر بچه ها بود بخاطر شهادت تعطیل شده بود

    رفتیم دریاچه و اونجا کلی پیاده روی کردیم و حس و حال عالی و بینظییییر

    و از ساعت 10تا نزدیک 2بعد از ظهر ما پیاده روی کردیم تو مرکز استان و کلی زیبایی دیدیم و خنده و شادی و لذت و انسان‌ها ی عالی و مودب .نعمت و ثروت و فراوانی و تنوع اجناس و خرید های مردم و مسافران یه حس و حال عالی بود برام و خاطرات خوب خودم از گذشته ام که مجرد بودم و به مرکز استان برای خرید می‌رفتیم کلی لذت بردم.

    و اول صبح که هوا سرد و بارون شدید بود و همینکه ما رفتیم به سمت زیبایی ها هوا بشدت عالی و بهاری شد جوری که ما فقط پیاده روی کردیم چند ساعت و لذت بردیم

    وقت ناهار همسرم گفت که من قبلا اومدم اینجا یه کبابی عالی داره بریم اونجا

    من تو دلم گفتم حالا یه جا دیگه هم باشه خوبه

    مهم کیفیت گوشته که اکثراً گوشت گوسفندی رو چرخ میکنند و آماده کباب

    رسیدیم به کبابی مد نظر همسرم بسته بود

    هدایت شدیم به یه کبابی دیگه که هم فضای خوبی داشت و هم کیفیت کبابش عالی بود

    و بعد دوباره پیاده روی اومدیم به سمت یه پارک زیبا که نمایشگاه زده بودند و کلی از دیدن زیبایی ها و فراوانی های اونجا لذت بردیم و از دفتر نمایندگی با همسرم تماس گرفتند که ماشین اماده است ایشون رفت سمت ماشین و ما هم داخل پارک موندیم و کلی لذت بردیم و

    صبح همسرم گفت که بریم بام

    یه ارتفاع زیبا و تفریحی و بینظییییر است

    منو بچه ها همینطور که تو پارک قدم می‌زدیم

    هدایت شدیم به تابلویی که آدرس بام روش زده بود

    با بچه‌ها مسیر را پیاده روی میرفتم که همسرم هم تماس گرفت و خداوند به آسانی هدایتمون کرد به سمت بام

    و استاد من فقط قدم به قدم در اون زیبایی ها فقط شما و مکانهایی که رفته بودین جلو چشمم بود بخدا قشنگ بهشت و زیبایی ها ش رو می‌دیدم و شکر گذاری و لبخند همواره با من همراه بود

    و رفتیم ارتفاع

    دقیقا مثله ورود شما به استیت پارک ها و اون ورودی اول هر پارک که یه اطلاعات زیبایی از اون منطقه و امکاناتی که دارن و حتی چیدمان اون فضا هم شبیه به مکانهایی بود که در فایلهای سایت دیدن بودم و به یه ویوی بینظییییر هدایت شدیم و کل شهر زیر پامون بود و ابرهای که در میانشان بودیم و طبیعت و کوه و دریاچه و فراوانی خانه و ماشین و هوای پاک و تمیزی و سرسبزی و درختان بینهایت الله و اکبر

    خدایا شکرت

    و غروب که برگشتیم همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط در سلامتی کامل برگشتیم و در مغازه غذا برا مرغها بردیم که اونا هم کلی بهمون پاداش دادند و تخم مرغ های خوشمزه را جمع کردیم و آوردیم و خانواده همسرم که اونا هم مسافرت رفته بودند

    مادر همسرم تماس گرفت که غذا و سالاد گذاشتم براتون اومدین بردار برا بچه ها گرم کن و من فقط لطف خداوند متعال را می‌دیدم و تشکر کردم و گفتم اینم پاداش الهی است که من الان با این همه لذت و شادی و پیاده روی و حال خوب بودم و خداوند غذا برا عزیزانم هم آماده گذاشته تا من این حجم از نعمت و ثروت و فراوانی و رحمت الله را بیاد آورم و شکرگذار باشم .

    همه را فقط ازان خدا بدانم و بگم من بدون تو هیچی نیستم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم و هر لحظه بندگی کنم خدا را

    خدایا شکرت

    می‌دونی استاد همسرم همیشه ذهنیتش در مورد مرکز استان خوب نبود می‌گفت شلوغه و اصلا دوست ندارم برم اونجا

    ولی امروز که رفتیم و چند ساعت تو اون فضا و هوای عالی پیاده روی کردیم اصلا ذهنیتش تغییر کرد و گفت واقعا شهر خوبی هست و مردمان عالی داره و آب و هواش هم عالیه

    و کلی بهم خوش گذشت امروز بقیه اون همه بار که اومدم اینجا

    و استاد به لطف خداوند داره باورهای سلامتی ام بهتر و قوی تر میشود

    چند باری که یه جاهایی از بدنم درد گرفته

    خیلی زود میگم بدن من خیلی قوی هست

    من نمی‌دونم خدایا خودت از بدنم پاکش کن و شفا دهنده تو هستی

    من نمیدانم من تسلیمم

    سیستم ایمنی بدن من بلطف خداوند خیلی قوی و سرزنده هستم .

    استاد باید هر روز روی باورهای قدرتمندتوحیدی کار کنم چون هر بار دارم تاثیرات عالیشو در وجودم میبینم و فقط لطف خداوند است

    و استاد یه خبر خوب و خوشحال کننده دیگه که امروز تجربه کردم تو سفر بودم و فروش داشتم

    اصلا استاد فقط رو ابرها بودم اون لحظه که مادر همسرم تماس گرفت و گفت که پسر بزرگش میخواد بره خونه دوستش امروز تا ظهر شهر خودمون گشتن مغازه ها بسته بوده تا یه هدیه بگیره ببره

    یادمون افتاده که شاید الهام ظرف هنری آماده داشته باشه تو خونه

    و تماس گرفتن و منم فقط اون لحظه لطف خداوند و جریان خداوند در ذهنم شکل گرفت و گفتم آره اتفاقا چندتا ظرف شیک و زیبا و عالی دارم تو خونه نگاه کنید هر کدوم خواستین بردارین

    که اومدن یکیشون برداشته بودند و هدیه برده بودند.

    و من همون لحظه از خداوند تشکر کردم که یکی دیگه از خواسته های مرا محقق کرد

    که من کسب و کاری داشته باشم که آزادی زمانی و مکانی و استقلال داشته باشم و در مسافرت هم ثروت بسازم .

    و اصلا اینقدر از این هم جهت شدن با جریان خداوند و درک بهتر قوانین ذوق و اشتیاق دارم که روی دوش خداوند هستم و دارم فقط لذت میبرم

    خدایا شکرت

    استاد واقعا امروز یه روز عالی و بینظییییر بود و ایمان دارم با همین فرمون حرکت کنم هر روز بهتر از روز قبلم میشود

    من به خدای خودم اعتماد دارم.

    و استاد زمان برگشتن من چشمم به تابلو ی کنار جاده افتاد که آیه إذا سالک عبادی انی قریب اجیب دعوه الداع إذا دعان

    رو دیدم و لذت بردم که خداوند قدم به قدم داره هدایتم میکند و هر لحظه اعتبار و کریدتشو بخدا میدهم که داره اینقدر بی‌نقص و زیبا اموراتم را مدیریت میکند

    خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را به درستی طی کنم .

    خدا یا شکرررررررررت

    من به هر خیری از جانب تو برسد فقیر ترینم.

    خدایا شکرت

    و استاد اینکه رزق بی‌حساب خداوند از بینهایت طریق وارد زندگی ام میشود و یکیشون این بود که برای سرویس ماشین از همسرم هزینه ای نگرفته بودند.

    و همین شام آماده ای که مادر همسرم برامون گذاشته بودن .

    و تخم مرغ ها که با وجود بارندگی و ماندن مرغها در لانه نشکسته بودند .

    و بینهایت رزق و روزی و نعمت و ثروت و فراوانی که در بینهایت راه داره وارد زندگی ام میکند.

    و همین کیفیت عالی خوابم و خوابهای خوبی که روزیم میکند .

    و سلامتی خودم و عزیزانم و محبت و عشق و علاقه عزیزانم که ابراز میکنند به من

    خدایا شکرت بخدا اینا فقط با وجود خداوند در زندگی‌ام نمود پیدا کرده

    قبلا هم اینا بوده ابن نعمتها و ثروت‌هاو فراوانی های جهان بوده ولی چشم و گوش و قلب من بهش آگاه نبوده و من الان فقط باید شکر گذار باشم

    خدایا کمکم کن تا از شکر گذاران واقعی ات باشم .

    خدایا شکرت برای هر لحظه زندگی ام که تجربه های عالی را زندگی میکنم و لذت میبرم و اعتبارش را فقط بتو میدهم

    همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری بوووووس خداجونم قربونت برم من

    امسال سالی بینهایت عالی و بینظییییر است برام هر روزش هر لحظه اش هر هفته اش و هر ماهش برام بینظییییر و عالی و پراز حس خوب و سلامتی و روابط عالی و ثروت و فراوانی و رحمت و برکت الهی است .

    خدایا شکرت سالی که نکوست از بهارش پیداست

    خدایا شکرت برای بهبود شخصیتم.

    خدایا شکرت برای درآمدم برای سلامتی ام برای روابطم براز خوشبختی ام برای ارتباط قوی ترم با خداوند

    برای لایق شدنم برای زیبایی ها برای آسان شدنم بر آسانی ها

    خدا یا شکرررررررررت

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 496 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿45﴾

    و چون به ایشان گفته شود از آنچه در پیش رو و پشت‏ سر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید [نمى ‏شنوند] (45)

    وَمَا تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَهٍ مِنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ ﴿46﴾

    و هیچ نشانه‏ اى از نشانه‏ هاى پروردگارشان بر آنان نیامد جز اینکه از آن رویگردان شدند (46)

    خدایا شکرت برای این فایل بینظییییر و توحیدی

    استاد بینهایت سپاسگزارم از خداوند و آموزشهای شما و هدایت های ناب الهی در وجود نازنینت که کلامت وحی منزل است و ما را بر هدایت و نشانه های الهی واضح کردین .

    خدایا شکرت

    امروز یک روز فوق العاده عالی بود برام استاد

    اول اینکه دیروز بعد از ظهر که یه چرت پنج دقیقه ای زدم تو خواب یه جمله بهم گفته شد و من با صدای بچه ها از خواب پریدم و فقط دوکلمه راه راست یادم موند .یه جمله ای داشت بهم گفته میشد که من فقط راه راست یادم موند و شب این فایل بینظییییر اومد رو بنر سایت و دیگه به این وضوح رسیدم که این آگاهی ها برای منننه

    خدا یا شکرررررررررت هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم

    تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان.

    استاد امروز بلطف خداوند یه روز عالی برام ساخته شد .چون من شب فقط چند دقیقه از فایل را گوش دادم و دیگه نتونستم مهمون اومد و با اینکه با وجود دوره بینظییییر هم جهت با جریان خداوند و فایل قسمت اول

    دارم ذهنیتم را مثبت تر میکنم و فایلهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت را هر روز میبینم

    امروز هدایت شدم به مرکز استان سفر یه روزه و پر از زیبایی و حال خوب و نعمت و ثروت و فراوانی

    دیروز کامنت نشانه روزم را نوشتم که سفر به دور آمریکا بود گفتم دوست دارم این سفر یه روزه رو برم و تجربه های عالی کسب کنم

    و بلطف خداوند امروز هدایت شدیم و رفتیم و همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط بودیم

    استاد صبح زود باید حرکت میکردیم چون همسرم باید ماشین را برای سرویس اولیه تحویل میداد و نوبت امروز داده بودند و باران رحمت الهی چنان شدید بود که من فقط لذت می‌بردم و چنان فرکانس قوی داشتم تا مثله شما و مریم نازنینم در مسافرت ها و باران های شدید آمریکا در جاده بودین که این فرصت را تجربه کنم.همسرم اولش گفت بارونه و هوا سرده اگه دوست نداری نمیخوا بیای من که واقعاً مشتاق بودم برای رفتن

    از خدا نشانه خواستم و دیدم بچه ها بدون اینکه من صداطون بزنم خودشون زود از خواب بیدار شدن و آماده شدن و منم وقتی دیدم بچه ها خودشون بیدارن و حاضر شدن نشانه واضح بود از طرف خدا وند که ما این سفر را برویم

    استاد حرکت کردیم به امید خداوند و در مغازه دونه به مرغها دادیم و زیر باران رحمت الهی وشدید با لذت و شادی و حال خوب رسیدیم به مرکز استان 80کیلومتر و ماشین را همسرم تحویل داد و اسنپ گرفتیم و رفتیم مرکز شهر برای دیدن زیبایی ها و مکانهای تفریحی

    قلعه مد نظر بچه ها بود بخاطر شهادت تعطیل شده بود

    رفتیم دریاچه و اونجا کلی پیاده روی کردیم و حس و حال عالی و بینظییییر

    و از ساعت 10تا نزدیک 2بعد از ظهر ما پیاده روی کردیم تو مرکز استان و کلی زیبایی دیدیم و خنده و شادی و لذت و انسان‌ها ی عالی و مودب .نعمت و ثروت و فراوانی و تنوع اجناس و خرید های مردم و مسافران یه حس و حال عالی بود برام و خاطرات خوب خودم از گذشته ام که مجرد بودم و به مرکز استان برای خرید می‌رفتیم کلی لذت بردم.

    و اول صبح که هوا سرد و بارون شدید بود و همینکه ما رفتیم به سمت زیبایی ها هوا بشدت عالی و بهاری شد جوری که ما فقط پیاده روی کردیم چند ساعت و لذت بردیم

    وقت ناهار همسرم گفت که من قبلا اومدم اینجا یه کبابی عالی داره بریم اونجا

    من تو دلم گفتم حالا یه جا دیگه هم باشه خوبه

    مهم کیفیت گوشته که اکثراً گوشت گوسفندی رو چرخ میکنند و آماده کباب

    رسیدیم به کبابی مد نظر همسرم بسته بود

    هدایت شدیم به یه کبابی دیگه که هم فضای خوبی داشت و هم کیفیت کبابش عالی بود

    و بعد دوباره پیاده روی اومدیم به سمت یه پارک زیبا که نمایشگاه زده بودند و کلی از دیدن زیبایی ها و فراوانی های اونجا لذت بردیم و از دفتر نمایندگی با همسرم تماس گرفتند که ماشین اماده است ایشون رفت سمت ماشین و ما هم داخل پارک موندیم و کلی لذت بردیم و

    صبح همسرم گفت که بریم بام

    یه ارتفاع زیبا و تفریحی و بینظییییر است

    منو بچه ها همینطور که تو پارک قدم می‌زدیم

    هدایت شدیم به تابلویی که آدرس بام روش زده بود

    با بچه‌ها مسیر را پیاده روی میرفتم که همسرم هم تماس گرفت و خداوند به آسانی هدایتمون کرد به سمت بام

    و استاد من فقط قدم به قدم در اون زیبایی ها فقط شما و مکانهایی که رفته بودین جلو چشمم بود بخدا قشنگ بهشت و زیبایی ها ش رو می‌دیدم و شکر گذاری و لبخند همواره با من همراه بود

    و رفتیم ارتفاع

    دقیقا مثله ورود شما به استیت پارک ها و اون ورودی اول هر پارک که یه اطلاعات زیبایی از اون منطقه و امکاناتی که دارن و حتی چیدمان اون فضا هم شبیه به مکانهایی بود که در فایلهای سایت دیدن بودم و به یه ویوی بینظییییر هدایت شدیم و کل شهر زیر پامون بود و ابرهای که در میانشان بودیم و طبیعت و کوه و دریاچه و فراوانی خانه و ماشین و هوای پاک و تمیزی و سرسبزی و درختان بینهایت الله و اکبر

    خدایا شکرت

    و غروب که برگشتیم همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط در سلامتی کامل برگشتیم و در مغازه غذا برا مرغها بردیم که اونا هم کلی بهمون پاداش دادند و تخم مرغ های خوشمزه را جمع کردیم و آوردیم و خانواده همسرم که اونا هم مسافرت رفته بودند

    مادر همسرم تماس گرفت که غذا و سالاد گذاشتم براتون اومدین بردار برا بچه ها گرم کن و من فقط لطف خداوند متعال را می‌دیدم و تشکر کردم و گفتم اینم پاداش الهی است که من الان با این همه لذت و شادی و پیاده روی و حال خوب بودم و خداوند غذا برا عزیزانم هم آماده گذاشته تا من این حجم از نعمت و ثروت و فراوانی و رحمت الله را بیاد آورم و شکرگذار باشم .

    همه را فقط ازان خدا بدانم و بگم من بدون تو هیچی نیستم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم و هر لحظه بندگی کنم خدا را

    خدایا شکرت

    می‌دونی استاد همسرم همیشه ذهنیتش در مورد مرکز استان خوب نبود می‌گفت شلوغه و اصلا دوست ندارم برم اونجا

    ولی امروز که رفتیم و چند ساعت تو اون فضا و هوای عالی پیاده روی کردیم اصلا ذهنیتش تغییر کرد و گفت واقعا شهر خوبی هست و مردمان عالی داره و آب و هواش هم عالیه

    و کلی بهم خوش گذشت امروز بقیه اون همه بار که اومدم اینجا

    و استاد به لطف خداوند داره باورهای سلامتی ام بهتر و قوی تر میشود

    چند باری که یه جاهایی از بدنم درد گرفته

    خیلی زود میگم بدن من خیلی قوی هست

    من نمی‌دونم خدایا خودت از بدنم پاکش کن و شفا دهنده تو هستی

    من نمیدانم من تسلیمم

    سیستم ایمنی بدن من بلطف خداوند خیلی قوی و سرزنده هستم .

    استاد باید هر روز روی باورهای قدرتمندتوحیدی کار کنم چون هر بار دارم تاثیرات عالیشو در وجودم میبینم و فقط لطف خداوند است

    و استاد یه خبر خوب و خوشحال کننده دیگه که امروز تجربه کردم تو سفر بودم و فروش داشتم

    اصلا استاد فقط رو ابرها بودم اون لحظه که مادر همسرم تماس گرفت و گفت که پسر بزرگش میخواد بره خونه دوستش امروز تا ظهر شهر خودمون گشتن مغازه ها بسته بوده تا یه هدیه بگیره ببره

    یادمون افتاده که شاید الهام ظرف هنری آماده داشته باشه تو خونه

    و تماس گرفتن و منم فقط اون لحظه لطف خداوند و جریان خداوند در ذهنم شکل گرفت و گفتم آره اتفاقا چندتا ظرف شیک و زیبا و عالی دارم تو خونه نگاه کنید هر کدوم خواستین بردارین

    که اومدن یکیشون برداشته بودند و هدیه برده بودند.

    و من همون لحظه از خداوند تشکر کردم که یکی دیگه از خواسته های مرا محقق کرد

    که من کسب و کاری داشته باشم که آزادی زمانی و مکانی و استقلال داشته باشم و در مسافرت هم ثروت بسازم .

    و اصلا اینقدر از این هم جهت شدن با جریان خداوند و درک بهتر قوانین ذوق و اشتیاق دارم که روی دوش خداوند هستم و دارم فقط لذت میبرم

    خدایا شکرت

    استاد واقعا امروز یه روز عالی و بینظییییر بود و ایمان دارم با همین فرمون حرکت کنم هر روز بهتر از روز قبلم میشود

    من به خدای خودم اعتماد دارم.

    و استاد زمان برگشتن من چشمم به تابلو ی کنار جاده افتاد که آیه إذا سالک عبادی انی قریب اجیب دعوه الداع إذا دعان

    رو دیدم و لذت بردم که خداوند قدم به قدم داره هدایتم میکند و هر لحظه اعتبار و کریدتشو بخدا میدهم که داره اینقدر بی‌نقص و زیبا اموراتم را مدیریت میکند

    خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را به درستی طی کنم .

    خدا یا شکرررررررررت

    من به هر خیری از جانب تو برسد فقیر ترینم.

    خدایا شکرت

    و استاد اینکه رزق بی‌حساب خداوند از بینهایت طریق وارد زندگی ام میشود و یکیشون این بود که برای سرویس ماشین از همسرم هزینه ای نگرفته بودند.

    و همین شام آماده ای که مادر همسرم برامون گذاشته بودن .

    و تخم مرغ ها که با وجود بارندگی و ماندن مرغها در لانه نشکسته بودند .

    و بینهایت رزق و روزی و نعمت و ثروت و فراوانی که در بینهایت راه داره وارد زندگی ام میکند.

    و همین کیفیت عالی خوابم و خوابهای خوبی که روزیم میکند .

    و سلامتی خودم و عزیزانم و محبت و عشق و علاقه عزیزانم که ابراز میکنند به من

    خدایا شکرت بخدا اینا فقط با وجود خداوند در زندگی‌ام نمود پیدا کرده

    قبلا هم اینا بوده ابن نعمتها و ثروت‌هاو فراوانی های جهان بوده ولی چشم و گوش و قلب من بهش آگاه نبوده و من الان فقط باید شکر گذار باشم

    خدایا کمکم کن تا از شکر گذاران واقعی ات باشم .

    خدایا شکرت برای هر لحظه زندگی ام که تجربه های عالی را زندگی میکنم و لذت میبرم و اعتبارش را فقط بتو میدهم

    همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری بوووووس خداجونم قربونت برم من

    امسال سالی بینهایت عالی و بینظییییر است برام هر روزش هر لحظه اش هر هفته اش و هر ماهش برام بینظییییر و عالی و پراز حس خوب و سلامتی و روابط عالی و ثروت و فراوانی و رحمت و برکت الهی است .

    خدایا شکرت سالی که نکوست از بهارش پیداست

    خدایا شکرت برای بهبود شخصیتم.

    خدایا شکرت برای درآمدم برای سلامتی ام برای روابطم براز خوشبختی ام برای ارتباط قوی ترم با خداوند

    برای لایق شدنم برای زیبایی ها برای آسان شدنم بر آسانی ها

    خدا یا شکرررررررررت

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1814 روز

    سلام

    قسمت دوم بینظیر این فایل پر از درس

    استاد جانم دقیقا همینه که میفرمایین و البته تمام فرمایشات شما چیزی جز اصل نیست چون همه مون تجربه ش کردیم تو زندگی

    این که گفتین وقتی منتظر یه روز عالی باشی یه روز عالی رو تجربه میکنی و بالعکسش

    من هنوز دارم تمرین جلسه 11 قانون سلامتی رو هر روز اجرا میکنم و هر روز میگم روزم عالی باشه به خدا و امسالم هم از یکی دو ماه قبل مدام با خواهرم میگفتیم که امسال سال ماست و نشانه هایی که هر روز میبینیم و تاکیید میکنیم و میگیم که قراره بترکونیم و حتی اول سال امسال و هم برای خودمون عالی تعبییر کردیم مخصوصا من که با فایل های ثروت شروع کردم و دارم کلا ذوق میکنم دیگه این و خلاصه کنم براتون

    راجع به تجربه ای که در زمینه مثال هاتون داشتم بگم

    راجع به قرص مادرم رفته بود خونه یکی از اشنایان و قرص معده ش و بعد افطار خورد یکی از افراد اون جمع بهش گفته واای ازین قرصا میخوری اینا برای زخم معدست چرا روزه میگیری و اینا من دیدم مامانم فردای اون روز روزه نگرفته ازش پرسیدم این و برام تعریف کرد من گفتم نه بابا اتفاقا روزه برای معدت خوبه استراحت میدی بهش در همین حد بهش گفتم که ذهنیت اون حرف ازش بیاد بیرون و واقعا فرداش روزه گرفت (ایموجی دو نقطه خط) و حتی یادش رفت اون موضوع رو و جالبی اینجاست که اصلا قرص هاشم نمیخوره دیگه

    استاد منم تو ریاضی این مدلی بودم همیشه فکر میکردم خیلی سخته و بعدها اونم نه دوران مدرسه بعد ازون متوجه شدم ریاضی واقعا شیرین و اسونه و الان حسابدارم (بازم ایموجی دو نقطه خط )

    کلن به درس و مدرسه علاقه ای نداشتم و هر درسی رو که معلم ش و دوست داشتم فقط میخوندم و نمره میگرفتم البته دوران راهنمایی که یکم شاخ مدرسه شدم و شیطون تر ابتدایی خانوم بودم درسام و میخوندم :))

    واای استاد قبل اینکه راجع به عربی بگین من تو کاغذم نوشتم که راجع بهش بگم و شما گفتین عربی تون خوب بود جونم نقطه اشتراک (اینجا ایموجی چشم قلبی )

    و راجع به ذهنیت در مورد ادمها هم

    یکی از دوستای ما با دختری دوست بود که تقریبا تمام کسایی که میشناختنش ازش بدشون میومد ولی من همون بار اولی که دیدمش چون خوشگلیش هم به چشمم اومد کلن دوست داشتم باهاش ارتباط برقرار کنم و به دلم نشسته بود یکی دو بار یسری رفتارش رو مخ منم بود ولی اینجوری نبود که ازش بدم بیاد و بعد از چند وقت رابطه مون خیلی صمیمی تر شد و حتی اونا باهام کات کردن و چند وقتی ما دوست باقی موندیم تا جایی که دیگه جهان ما رو جدا کرد یعنی خودش دیگه نیومد تو اکیپ و دوست ما هم با یه دختر جدیدی دوست شد و رابطه مون کم کم قطع شد و اصلا اون دختر هم شمارش و عوض کرد .و هنوز که هنوزه همه ازش خاطره های بد میگن و وقتی من میگم دوسش داشتم و مشکلی باهاش نداشتم باورشون نمیشه فکر میکردن اون موقع که باهاش بودم فیلم بازی میکردم و بخاطر دوستمون بود

    در رابطه با ذهنیت افراد سیاه پوست

    ما تو ایران که سیاه پوست نداریم ولی اینجا این ذهنیت در مورد افغان های عزیز هست که کم و بیش خیلی ها گارد دارن

    و این ذهنیت من وقتی شکست که تو بازار با خیلی هاشون کار کردیم و من به جرات میگم جز خوبی ازشون چیزی ندیدم حتی یادمه یبار ماه رمضونم بود اتفاقا ما تو انبارمون که پارچه بود یسری کسری اورده بودیم و تقریبا همه مون تا دیروقت اونجا بودیم تا تکلیف ش معلوم بشه و من زودتر رفته بودم موقع ناهاری بود خیلی گرسنم بود یکی از همین بندگان خدا که برای ما کار میکرد روزه هم بود گفت من میرم برات ساندویچ بگیرم گفتم نه الان ماه رمضونه جایی باز نیست الان میرم سوپرمارکت گفت نه من یه جا رو میشناسم بازه (میتونست بپیچونه و بگه اره باز نیست اما رفت و به جای یدونه دو تا گرفت) هرکاری کردم پول ازم نگرفت گفت اومدی اینجا کار منم زودتر راه میفته میتونم برم افطار کنم

    کلن ازشون خیلی درستکاری دیدم اصلا دروغ نمیگفتن، از کار نمیزدن، روزه بودن کار سنگین انجام میدادن و غر نمیزدن، حساب کتابشون دقیق بود چشم پاک بودن ما به نسبت کارمون مجبور بودیم هی روزانه کارگر برای جابجایی پارچه های انبار و رفت و امدش از انبار تا مغازه بگیریم و برای همین خیلی باهاشون برخورد داشتم چون هم حسابدار بودم هم حساب کتاب موجودی های انبار و باهاشون چک میکردم

    مورد بعدی ذهنیت سرماخوردگی :

    عموی من ازین ادمها ست که پشت تلفت باهاش صحبت کنی عطسه یا سرفه کنی ازونور خط مریض میشه :))) بارها پیش اومده جایی بودیم کسی مریض شده همه باهم تبانی کردیم حتی زنعموم که عموم نفهمه چون تلقین مریضی بیشتر مریضش میکنه اینو همه مون فهمیده بودیم چون یبار یکی از بچه های فامیل سرفه کرد عموم گفت مریضی گفت نه از ظهر برنج تو گلوم گیر کرده هی سرفه میکنم در صورتی که مریض بود و قبلش هم با عموم روبوسی کرده بود وزه :))) ولی اینقدر طبیعی دروغ گفت عموم باور کرد و مریض هم نشد بعدا از زنعموم پیگیری کردیم و بالعکسش بوده ما خودمون هنوز ویروس تو بدنمون تشکیل نشده با یه عطسه از فاصله 100 متری عموم مریض شده

    راجع به باور :

    من و خواهرم این باور عمیق و داریم که خیلی خوش قدمیم و اصلا نشده باهم وارد مغازه ای نشیم و بعد ما شلوغ نشه و کسی از صاحب مغازه خرید نکنه و من یادمه مدیرمون میگفت تو برای من خوش یمنی و برکت وارد مغازم میکنی حتی یبار صبح دشت نکرده بود بهم گفت یه پولی بهم بده حتی شده هزار تومن بعدا بهت پس میدم که مشتری بیاد من اون موقع خندیدم ولی واقعا همین شد البته چون مسخرش کردم دیگه بعدها نگفت و خب کم هم گیش میومد اصلا دشت نکنیم به لطف خدا و باورهای ثروت ساز ایشون همیشه مغازمون مشتری داشت

    اینا مواردی بود که گفتم بگم بعدها وقتی خوندمش مثال های محکمی باشه هم به خودم کمک کنه هم کسی که میخونه ش استاد جانم ممنونم که وقت گذاشتین و این همه درسهای بزرگ و طلایی بهمون دادین با این هوشیاری که قانون و از دل این موضوع کشیدیدن بیرون و چیزی غیر ازین هم نبود با این همه تجربه های بینظیر شما بهترینی خیلی خیلی سپاسگزارم

    خدایا شکرت بابت این مدار و این اگاهی های ناب و زندگی عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1015 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز و بقیه دوستان

    یه مثالی دارم درمورد ذهنیت

    یه روز باشگاه بودم و میخاستم حرکات اسکوات هالتر رو بزنم

    همیشه حدوداً 100 کیلو میزدم و تارگتم روی 110 کیلو بود ک با کمک یه نفر میزدم اما سخت

    اون روز بجای وزنه 15 کیلویی ک گیرم نیومد 20 کیلویی و 10 کیلویی انداختم

    بعد فکر کردم همون اندازه همیشگیه

    یادم نیست دقیقاً عددها چی بود ولی حدوداً اینجوری بود داستان

    بعد ک ست هشتایی رو زدم تموم شد یهو دقت کردم دیدم 120 کیلو زدم و حتی از تارگتم 10 کیلو بیشتر بود ، فقط من اشتباه حساب کرده بودم و تچ ذهنم این بود همون وزنه همیشگیه

    گفتم خدایا ذهن داره همه کارها رو میکنه واقعاً

    جالبه وقتی فهمیدم ست بعدی دیگ نتونستم بزنمش و سبکترش کردم

    واقعاً شوک شده بودم ک من اشتباهی حساب کردم و ذهنم فکر کرد همون همیشگیه

    درصورتی ک 20 کیلو بیشتر بود و من راحت زدمش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1729 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    اکثریت مردم اصلا به شروع روز خودشون فکر نمیکنن و بدون اینکه بدونن با همون فکری که به رختخواب رفتن با همون فکر از خواب بیدار میشن، در صورتی که این دو‌تایم برای ما انسان ها مهمترین بخش روزمون رو تشکیل میده، خودم هم قبلا از این موضوع اطلاع نداشتم و با آموزه های شما و تمرین ستاره قطبی در دوره 12 قدم متوجه شدم که میتونم روزم رو اونطوری که میخوام شروع کنم یا به پایان برسونم؛ اگر هر روز که از خواب بیدار میشیم با یه فکر مثبت یا یادآوری اتفاقات مثبت روز قبل از خواب بیدار بشیم و بگیم امروز روز خوبی برای من خواهد بود همون اتفاقات مثبت رو به زندگی‌مون دعوت میکنیم و سپاسگزارتر خواهیم بود

    چون ما ذهنمون رو تربیت نکردیم و ذهن هم بصورت طبیعی انتظار نکات منفی رو داره پس هر روز مستعد دریافت اتفاقات منفی هستیم چون مثل برگی در باد فکر میکنیم و عمل میکنیم و ما نباید اجازه بدیم‌این روند ادامه پیدا کنه ، چون ما هرجور ذهن رو ادامه بدیم همونطور ادامه پیدا میکنه

    پس اگه فکر کنیم مثلا امروز روز‌خوبی هستش و خداروشکر که یه روز دیگه فرصت داریم زندگی کنیم، در ادامه اتفاقات خوب رو وارد زندگی مون میکنیم ولی اگه با این فکر‌که چه روز مضخرفی و چه زندگی بدی هستش اتفاقات منفی رو وارد زندگی مون میکنیم

    مثلا اگه با ذهنیت منفی سراغ درسی بریم که قبلا حلش نکردیم‌ قطعا اون درس واسمون سخت خواهد بود ولی اگه با این ذهنیت بریم که من میتونم سوالات این درسو حل کنم و این درس واسم آسونه قطعا اون درس واسمون آسون میشه

    در مورد آدم‌ها، همکار ، دوست یا هرکسی ذهنیت منفی داشته باشیم‌با اینکه اصلا تا بحال ندیدیمش و رفتارشو تجربه نکردیم قطعا همون رفتار منفی رو ازش میبنیم ولی اگه با ذهنیت مثبت و روی خوش با کسی برخورد کنیم قطعا از همون آدمی که بقیه نظر بدی بهش دارن، رفتار خوبی میبینیم

    در مورد سلامتی اگه درباره چیزی در بدنت نگران باشی یا حتی اون شرایط یا بیماری رو نداشته باشی ولی بترسی که مریض بشی، قطعا به یه طریقی مریض میشی و اگه بیماری داشته باشی اون بدتر میشه ولی اگه رها باشی نگران مریض شدن‌نباشی و بدنتو قوی و قدرتمند از هر عامل بیرونی ببینی، فارغ از اینکه اون بیماری رو داری یا نداری به سلامت و به آسانی اون شرایط رو پشت سر میذاری

    در مورد شانس ، اگه باور داشته باشی که آدم خوش شناسی هستی یا خداوند به یه طریقی شرایط رو واسه من تغییر میده که به نفعم باشه و من موفق هستم ، فرصت ها و موفقیت های بیشتری رو وارد زندگیت میکنی ، ولی اگه باور داشته باشی آدم بدشانسی هستی و همیشه اتفاقات بد در جهان وجود داره و نگران باشی داری از همون جنس اتفاقات رو به زندگیت دعوت میکنی

    در کل زندگی به هر سمتی ما بخوایم پیش میره و با هرکسی ملاقات میکنیم یا در هر شرایطی هستیم، به درون خودمون برمیگرده

    ممنون استاد عزیز دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: